0%

خدا از دیدگاه وهابیان

فهرست

جستجو

خدا از دیدگاه وهابیان

خدا از دیدگاه وهابیان نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 5111
دانلود: 2839
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF

  • خدا از دیدگاه وهابیان

    خدا از دیدگاه وهابیان

    نویسنده:
    فارسی

    «خدا از دیدگاه وهابیان»، از آثار نویسند معاصر، على اصغر رضوانى، به زبان فارسى است.

    كتاب از سه بخش كیفیت صفات، رؤیت و تجسیم تشكیل شده است.

    در بخش اول با عنوان «كیفیت صفات»، به صفات خداوند در آیات و روایات پرداخته شده است.
    در خصوص آیات و روایاتى كه صفات خداوند در آن یاد شده و در ظاهر مخالف عقل قطعى است، بین علما و متكلمان سه نظریه وجود دارد:

    1. مذهب تأویل: در این مذهب، حكم اولى آن است كه هر صفتى را باید بر معناى حقیقى آن حمل كرد و درصورتى كه مانع لفظى یا عقلى در میان بود، باید آن را تأویل و بر معناى كنایى و مجازى اش حمل كرد. این نوع تفكر، موافق رأى اهل بیت (ع)، فلاسفه و بسیارى از علماى اهل سنت مثل معتزله و ماتریدیه است.

    2. مذهب تفویض و توقف: در این مذهب، لازم است به جهت احتیاط در دین، راجع به صفات سخنى گفته نشود. این تفكر برخى از علماى اهل سنت همچون مالك بن انس و سفیان بن عیینه است.

    3. مذهب حمل به ظاهر: در این مذهب، تأویل صفات و همچنین تفویض و توقف حرام شمرده شده و طرف داران آن معتقدند كه تمام صفات را بر ظاهرشان باید حمل نمود. این تفكر، تفكر برخى از اهل تسنن مانند حنبلى هایى چون ابن تیمیه است.
    مؤلف در ادامه، قول حق را برگزیده و ادله آن را از آیات و روایات بیان مى كند.

    بخش دوم كتاب، درباره «رؤیت» خداوند است. معتزله و شیعه امامیه معتقدند خداوند متعال در دنیا و آخرت به دیده سر ادارك نمى شود، ولى با قلب و دل و به چشم یقین رؤیت مى شود و این عالى ترین مراتب ایمان است كه از او به «عین الیقین» و شهود قلبى تعبیر مى شود؛ لكن وهابیان و حنبلیان به طور عموم و تابعین مذهب اشعرى از حنفیه و مالكیه و شافعیه معتقدند كه خداوند متعال در دنیا یا در آخرت دیده مى شود؛ به عنوان مثال، ابن قیم جوزیه مى گوید: «قرآن و سنت متواتر و اجماع صحابه و ائمه اسلام و اهل حدیث و... بر این عقیده اند كه خداوند متعال در روز قیامت با چشم سر به طور عیان رؤیت مى شود؛ همان گونه كه ماه شب چهارده و خورشید هنگام ظهر را مى توان دید»

    امامیه و معتزله براى نظریه خود كه نفى رؤیت خداوند است، به دلیل عقلى، نقلى قرآنى و نقلى روایى تمسك جسته اند. از جمله دلائل نقلى قرآنى، این آیه است: «لا تدركه الأبصار و هو یدرك الأبصار و هو اللطیف الخبیر»  و از جمله دلایل نقلى روایى، روایت مسلم از عایشه است كه: «هركس گمان كند كه محمد پروردگارش را دیده، بر خداوند نسبت ناروا داده است»
    در ادامه، روایاتى از ائمه اطهار (ع) كه به رؤیت قلبى اشاره دارند آمده است.
    برخى از علماى عامه همانند شیعه امامیه قائل به عدم امكان رؤیت خداوند شده اند؛ كسانى همچون ثعالبى، شاطبى و ذهبى.
    در این بین شاطبى مى گوید: «صحابه منكر رؤیت خداوند متعال بوده اند»
    مؤلف در ادامه، ادله قائلین به رؤیت را مورد نقد و بررسى قرار داده است. یكى از ادله آنها این است كه: آیات فراوانى دلالت دارد بر اینكه مؤمنین به لقاى پروردگار نایل مى شوند و ملاقات، مستلزم رؤیت است.
    مؤلف در جواب گفته است: خداوند علاوه بر مؤمنین، براى منافقین نیز از كلمه «لقاء الله» استفاده كرده است؛ آنجا كه مى فرماید: «فأعقبهم نفاقا فی قلوبهم إلى یوم یلقونه» و ما مى دانیم كه كه هرگز منافقین، خداوند را نخواهند دید. پس در این آیه، لقا به معناى لقاى مرگ و حساب و انواع عذاب آمده است.
    قاضى عبدالجبار معتزلى مى گوید: هرگز لقا به معناى رؤیت نیست؛ لذا یكى از آن دو به جاى دیگرى استعمال نمى شود. شخص كور صحیح است كه بگوید: به ملاقات فلان شخص رفتم، ولى صحیح نیست كه بگوید: فلان شخص را دیدم... پس لقا در آیه را باید حمل بر معنایى كرد كه با حكم عقل سازگارى داشته باشد

    بحث پایانى كتاب درباره «تجسیم» است. برخى از اهل تسنن همچون اهل حدیث، حشویه و وهابیان قائل به جسمانیت خداوند هستند. از این گروه، ابن تیمیه در كتاب الفتاوى مى گوید: «آنچه كه در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع و اتفاق پیشینیان بر آن است، حق مى باشد. حال اگر از این امر، لازم آید كه خداوند متصف به جسم بودن شود اشكالى ندارد؛ زیرا لازمه حق نیز حق است»

    در ادامه مؤلف گروهى از علماى شیعه چون كلینى، صدوق، ابوالفتح كراجكى، شیخ طوسى، طبرسى، قاضى ابن براج و بسیارى دیگر را نام مى برد كه خداوند را از جسمیت منزه دانسته اند
    میل عوام به تجسیم، خوف از افتادن در تعطیل و تأثر از فرهنگ یهود سه عامل پیدایش تجسیم است كه ابن تیمیه به آن مبتلا شده بود و مؤلف براى هركدام از آنها توضیحاتى مى دهد.
    مؤلف ادوار قول به تجسیم را به شش دوره تقسیم نموده است: عصر یهود، از زمان صحابه تا احمد بن حنبل، از زمان احمد بن حنبل تا ابن تیمیه، از زمان ابن تیمیه تا محمد بن عبدالوهاب، دوران محمد بن عبدالوهاب و شاگردان او و دوران سلفیه و وهابیان معاصر.

    بحث پایانى كتاب، درباره انتساب تجسیم به شیعه، نظرات علماى شیعه در این موضوع، متهم كردن هشام بن حكم و یونس بن عبدالرحمن به تجسیم خداوند و بحث هاى كلامى مرتبط با این موضوع است.

    مؤلف با بررسى روایات و ادله اى كه در مذمت هشام بن حكم آمده و رد كردن آنها، كتاب را به پایان مى برد.

    به دوستان و عزیزانی که علاقمند به مطالعه در زمینه ی مباحث اعتقادی هستند این کتاب پیشنهاد می شود.

    امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید.