معاویه بن ابی سفیان از بنی امیه بود و عقیل از بنی هاشم آل هاشم سادات قریش بودند و همواره مورد تکریم و احترام آل امیه در مقابل بنی هاشم احساس حقارت میکردند، از بزرگواری و شرافتشان رنج میبردند، نسبت به آنان کینه داشتند و در هر فرصتی دشمنی خود را اعمال مینمودند.
روزی در مجلس معاویه جمعی از رجال شام نشسته بودند و عقیل نیز در آن مجلس حضور داشت ، معاویه برای آنکه نیشی بزند، زهری بریزد، و عقیل را در حضور دگران تحقیر نماید بدون مقدمه بحضار مجلس رو کرد و گفت : آیا میدانید ابولهبی که خداوند در قرآن او را به بدی یاد کرده و درباه اش فرموده است :
( تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ) .(۳۷)
کیست ؟ جواب دادند نه ، گفت عموی
این مرد است و به عقیل اشاره کرد.
عقیل نیز بلافاصله گفت آیا میدانید زن ابولهب که خداوند در قرآن او را به بدی یاد کرده و درباره اش فرموده است :
( وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿ ٤ ﴾ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ ) .(۳۸)
کیست ؟ جواب دادند نه ، گفت عمه این مرد است و به معاویه اشاره کرد.(۳۹)
با این خانواده رابطه پیدا کنید
در اعلام الوری از محمد بن اسماعیل و او نیز از محمد بن فضیل نقل کرده که اختلاف نمودند رواه اصحاب ما در مسح دو پا که آیا از سر انگشتان تا ساق پا است یا از ساق پا تا سرانگشتان است علی بن یقطین نامه ای بموسی بن جعفرعليهالسلام نوشت که یا ابن رسول الله اصحاب ما در مسح پا اختلاف دارند اگر بخط شریف خود چیزی بنویسید تا بر آن عمل کنیم بسیار خوبست
جواب رسید که ای علی بن یقطین باید اینطور وضو بگیری سه مرتبه مضمضه میکنی و سه مرتبه اشتنشاق و سه مرتبه صورت را شستشو میدهی و آب را به داخل محاسن خود میرسانی بعد تمام سر و روی گوش و داخل آنرا مسح میکنی و سه مرتبه دو پایت را تا ساق میشوئی مبادا مخالفت با دستوریکه دادم بنمائی همینکه نامه به علی بن یقطین رسید از فرمایش امامعليهالسلام در شگفت شد زیرا مخالف طریقه مشهور در میان شیعه بود؛ ولی گفت امام و پیشوای منست هر چه بفرماید وظیفه من خواهد بود و بهمان طریق عمل میکرد تا اینکه از او پیش هرون الرشید سخن چینی کردند.
هارون به یکی از خواص خود گفت درباره علی بن یقطین خیلی حرف میزنند و من چندین. مرتبه او را آزمایش کرده ام و خلاف آن ظاهر شده است آن شخص گفت چون رافضیان در وضو با ما اختلاف دارند و پاها را نمیشویند خوبست امیرالمؤ منین بطوریکه او مطلع نشود از محلی ببینند چگونه وضو میگیرد با این آزمایش کشف واقع خواهد شد. هارون مدتی صبر کرد تا اینکه روزی علی بن یقطین را بکاری در منزل واداشت و وقت نماز رسید. علی بن یقطین در اطاق مخصوصی وضو می گرفت و نماز میخواند. همینکه موقع نماز شد هارون در محلی که علی او را نمی دید ایستاده و مشاهده میکرد.
علی بن یقطین آب خواست و بطوریکه امامعليهالسلام دستور داده بود وضو گرفت هارون دیگر نتوانست صبر کند از محل خود بیرون آمد و گفت بعد از این سخن هیچکس را درباره تو قبول نمی کنم از این رو علی بن یقطین در نزد هارون بمقام ارجمندی رسید.
پس از جریان نامه موسی بن جعفرعليهالسلام باو رسید در آن نامه نوشته بود یا علی بعد از این وضو بگیر بطوریکه خداوند واجب کرده
صورتت را یک مرتبه از روی وجوب بشوی و مرتبه دوم از جهت آنکه شاداب شود و دستهایت را از مرفق همانطور شستشو ده و با بقیه رطوبت دستها سرو پاهایت را از سر انگشتان تا ساق مسح کن آنچه بر تو می ترسیدم برطرف شد.