5%

دارد ، نویدهای غیر مترقبه برای انبیا می آورد ، در حقیقت او نبی انبیاء است به واسطه خاصیت نور امید ، هر دم انبیاء به کشف تازه ای از پشت پرده های غیب امید می دارند ، از دمیدن روح تازه یأس ندارند حتی در دم آخر ، و نفس نزدیک به جرم را با مجرم حساب نمی کنند و تا عمل جرم به طور جزم انجام نگیرد ، انتظار عنایت تازه ای را به جا می دانند ، چه اینکه عنایات مخصوص الهی مستور از همه است

یعقوب پیامبرعليه‌السلام فراق عجیبی کشید ، سالیان درازی که چشم سفید می شد گذشت و از یوسفش نشانی ، بویی ، اثری ، خبری ، نیامد ، بلکه خبر خلاف آمد و مرور زمان با سکوت طویل خود آن را امضا می کرد ، در عین حال علی رغم زمزمه گرگ خوردگی ، امیدواری به حیات و به بازگشت عزیزش داشت و گم گشته خود را از روح الهی می طلبید

انقلاب روحی این دو نفر جنگجو را در پاسخ روح امیدواری به حسین جواب دادند که امید خود را به هدایت خلق به موقع بداند و معلوم شود که از دم شمشیر خونریز دشمن نیز ممکن است نور هدایت مخفیانه بجهد !

این ترجمه در انقلاب این دو نفر ، غریب ترین نادره وجود را از این طرف ، و بلندترین روح امیدواری را در بنیه حسینعليه‌السلام از آن طرف ، در پیش نظر مبلغین اسلامی می نهد و به نما می گذارد ، فلته تحول ، فلته طبیعت هرچه بود ، پس از استحکام دشمنی و خارجی بودن بیست ساله و پافشاری در خلاف و ستیزه تا دم آخر ، چون یوسفی از پشت پرده های نهانخانه غیب به در آمدند

سرّی است که خدا در نهاد ذات بشر نهاده و مستورش داشته ، همان مجهول بودن این سر است که امیدواری به مبلغین حق می دهد و می گوید : به هیچ حال از تبلیغ و تأثیر آن مأیوس مباشید ، سر ذوات بر همه مأمورین هدایت مستور است ، هر آنی تحولی رخ می دهد ، از پشت پرده ابهام طبقه ای از نو به ظهور می آیند

اِلهی انَّ اخْتِلَافَ تَدبِیرکَ وَ سُرْعَهَ طَواءِ مَقادِیرِکَ مَنَعا عِبادَکَ العَارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکونِ الی عَطاءٍ ، وَ الْیَأْسِ مِنْکَ فِی بَلَاءٍ(۱)

خداوندا ! اختلاف تدبیرت ، و شتاب و سرعت درهم پیچیدن تقدیراتت ، بندگان عارف به تو را از آرامش به عطای موجود و از نومیدی از تو در بلاها باز می دارد

بدن که سایه ای است از روح ، حجابی است بر فکر که رخسار آن را پوشیده ، و فکر نیز حجابی است که غریزه عقل را در پشت خود نهفته ، و غریزه عقل نیز حجابی است بر روان که چهره آن را پوشیده داشته ، و نهفته تر از همه نهفته ها سری است در ذات انسان که در پشت پرده روان نهفته است ، هیچ قوه علمیه به آنجا نافذ نیست و به کشف آن قادر نه ، این نهفته های پشت پرده هریک به قوه ای مکشوف می گردند ، نهفته نخستین را که فکر است قوه هوش می باید ، مردم هشیار فکر را قرائت می کنند ، از پشت پرده قیافه و لهجه و خط ، فکر را می خوانند

و عقل پنهان را نور فراست و ایمان که قوه ای است فوق کاشف اول درمی یابد ، و مقام روح و روان را نور نبوت که بالاتر و برتر و نافذتر از همه است تواند یافت ولی از سر روان احدی را خبر نیست ، آنجا شعاع مخصوص ربوبی است و آن ناحیه ارتباط ذات موجود است با مقام کبریایی غیب الغیوب ، در آنجا هیچ واسطه ای بین لطف ایزد با خلق او نیست ، هرکس خود رابطه مخصوص با پروردگار خود دارد ، این رابطه را با کس مکشوف نکرده تا وجوب تبلیغ و حکم آن همیشه ثابت و تأثیر آن همواره مترقب باشد

هادیان را همواره در هر حالی به امیدواریهای تازه به تازه می نوازد ، به رشد و هدایت مردم تحریص می کند ، اسباب انقلاب و تحول را از بین اسباب مستور داشته ، بلندی پایه خداشناسی وابسته به توکل و امید و انتظار و روح امید است

_____________________________

۱- ۱) - قسمتی از دعای عرفه حضرت سید الشهداءعليه‌السلام .