اين كتاب در هفت فصل تنظيم شده و در حد توان تمام عناوينى كه به اين موضوع مربوط مى شود مورد بحث قرار گرفته است. در فصل اول ، كه به شرح حال عباس و فرزندان و نوادگان وى اختصاص يافته بيشتر مشاهير آنان به ويژه كسانى كه در سلسله نسب خلفا واقع شده اند، مورد بحث قرار مى گيرد اين فصل با عنوان از عباس تا ابوالعباس سفاح ، از عبدالمطلب شروع شده و عباس و فرزندانش ، عبدالله بن عباس ، و فرزندان او، و على بن عبدالله و اولادش و محمد بن على و فرزندانش مورد بحث قرار مى دهد و با شرح حال ابولعباس سفاح پايان مى پذيرد. فصل دوم علت و چگونگى و انتقال خاندان عباسى از حجاز به حميمه شام را مورد بحث قرار مى دهد و در ضمن آن به جدايى عباسيان از علويان و جهت گيرى سياسى عباسيان در منازعه زبيريان و مروانيان نيز اشاره مى كند. فصل سوم ؛ درباره اخبار رسيده از پيامبر و امامان و ديگر پيشگويى ها درباره به خلافت رسيدن عباسيان بحث و گفت و گو مى كند و به نقد وتحليل آنها مى پردازد. اظهار نظرهايى در اين باره پيشگويى ها در پايان فصل آمده است. فصل چهارم ؛ تحت عنوان الرضا من آل محمد صلى الله عليه و آله ، اين شعار عباسيان را از جوانب مختلف بحث كرده و آن را از صدر اسلام تا حدود 250 هجرى پيگيرى مى كند .همچنين مفهوم اين شعار و برداشت افراد مختلف (دعوت كنندگان و دعوت شدگان) از آن بررسى شده و به تاثير آن در موفقيت عباسيان اشاره شده است .در ادامه از گسترش اين شعار در دهه پايانى قرن دوم و سال هاى نخست قرن سوم هجرى و ولايت عهدى امام هشتم شيعيان با عنوان الرضا نيز بحث شده است. در فصل پنجم ، تحت عنوان عباسيان و علويان ، روابط اين گروه از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله تا بنياد و سقوط دولت عباسيان بررسى شده ، به ويژه موضع عباسيان در قبال قيام هاى ضد اموى علويان و نيز قيام هاى آنان عليه عباسيان به بحث كشيده شده است . همچنين از دسته بنديهاى سياسى هاشميان در روزگار امويان و چگونگى جدايى عباسيان از علويان نيز سخن گفته شده است. در فصل ششم ازاوضاع سياسى و اجتماعى خراسان و ديگر زمينه هاى دعوت بحث شده است ، از جمله از برخورد واليان عرب با اهالى بومى خراسان و شدت عمل آنان در گرفتن جزيه حتى از مسلمان شدگان و تحقير آنان و تعصب عربى و تعصب نژادى سخن به ميان آمده است . همچنين به نزاع قبايل عرب ساكن خراسان (مضر، ربيعه ، و يمن) بر سر نفوذ بيشتر در حكومت و اوضاع آشفته خراسان و گرفتارى هاى حكومتى اموى در عصر دعوت اشاره شده است. فصل هفتم ، كه مهمترين فصل كتاب محسوب مى شود، دعوت عباسى را در مراحل سه گانه بررسى مى كند و در آن از ريشه هاى دعوت ، تشكيل و گسترش سازمان دعوت ، شعارهاى دعوت ، دعوتگران نقيبان ، پايگاه هاى دعوت و داعيان بزرگ و خلاصه درباره دعوت ز صلح امام حسن عليه السلام تا بنياد دولت عباسى بحث مى كند. در اين راستا به سه مرحله تقسيم مى شود: در مرحله اول (از آغاز تا مرگ ابوهاشم ) چگونگى آغاز و استمرار دعوت به سمت محمد حنفيه و پسرش ابوهاشم و وصيت او به محمد بن على و صحت و سقم اين وصيت مورد بحث قرار گرفته است ؛ مرحله دوم (از مرگ ابوهاشم تا ظهور دعوت) درباره چگونگى و كيفيت دعوت و كار داعيان بحث مى كند ومرحله سوم (از ظهور دعوت تا بنياد دولت عباسى) چگونگى فتح تا بيعت با سفاح و مرگ مروان را پيگيرى مى كند. از آن جا كه هر جا موضعى پيچيده و بغرنج بوده و به تحليل دقيق و علمى نياز داشته ، مانند جريان ابن عباس و اموال بصره تو وصيت ابوهاشم ، سعى شده است كه در حد توان موضوع روشن شده شود و براى اطلاع بيشتر نيز افزون بر آوردن منابع در پاورقى ها، در پايان هر موضوعى فهرستى از منابع آن به دست داده شده است