ضرورت بحث اربعين
يکى از مهم ترين راه هاى مبارزه با تحريف و دروغ پردازى در بيان واقعة کربلا تبيين و تحليل صحيح و فنى اين حادثه است و تنها در صورت روشن شدن مرز بين دروغ و واقعيت است که بحث هاى آموزندة اخلاقى و تربيتيِ آن معنا پيدا مى کند.
بررسى دقيق اين مسئله، مستلزم ارائة نگرشى صحيح از مدت اقامت آل ا... (ع) در کوفه و شام، ترسيم مسير حرکت از کوفه به شام و از آنجا به مدينه، زمان و چگونگى دفن سر مقدس سيدالشهداء (ع)، تعيين تاريخ و چگونگى زيارت جابر بن عبدا... انصارى از کربلا و ... است.
ريشة اختلافات در چيست؟
اساس و ريشة اختلاف هاى موجود در بيان حادثة کربلا را بايد در عظمت بى مانند واقعه و در نتيجه، مبهوت ماندن گزارشگران نخستين، سعى دشمن در سانسور و تحريف، کمبود وسايل اطلاع رسانى دقيق و صحيح در آن زمان، بى دقتى و اشتباه هاى راويان و نويسندگان و ... جست وجو کرد. »روش بررسى گزارش هاى تاريخى
نويسنده تأکيد دارد که بايد در بررسى روايت هاى تاريخى اين نکات را در نظر داشت:1. همة منابع نخستين در اختيار نويسندگان کتاب هايى همچون ارشاد و ... نبوده است.
2. چه بسا اگر به متنى هم دسترسى داشته اند، هنگام نگارش از مراجعه به آن غفلت ورزيده اند.
3. مرحوم مفيد در ارشاد و نيز ديگران، از شيوة گزينشى استفاده کرده اند؛ يعنى روايت هايى را برگزيده اند که هم آنها را مهم مى دانسته اند و هم از راوى و يا راويان نخستين، سند داشته باشند؛ پس صرف نيامدن يک گزارش در کتاب هايى مثل ارشاد و ... دليل بر سستى آن نخواهد بود.
پيام رسانى در گذشته هاى دور
نويسنده، به جهت ارائه فهم صحيحى از سرعت حرکت کاروان، به معرفى مفهومى به نام «بريد» مى پردازد. يکى از راه هاى پيام رسانى در صدر اسلام استفاده از اسب سوارانى چالاک و تيزپا به نام «بريد» بوده است.بريد و چاپار سرعت خيره کننده و شگفت آورى داشته، به گونه اى که گفته اند: «هيچ جنبنده اى از آن سريع تر حرکت نمى کرده تا آنجا که «دُرنا» نيز نمى تواند به سرعت چاپارها حرکت کند و اگر اين، گفته اى اغراق آميز باشد، مسلّم است که کسى نمى تواند به سرعت چاپارها مسافرت کند.
نمونه هايى از سرعت سير در مسافرت هاى گذشته
کاروان هاى همراه مسافر و بار، حتى با مرکب هاى غيربريد، مسيرهاى طولانى ترى را در يک روز طى مى کرده اند.بسيارى از مورّخان نوشته اند: «حضرت سيدالشهداء (ع) به همراه اهل بيت (ع) و يارانش، روز يکشنبه 28 رجب سال شصت هجرى، از مدينه خارج و در شب جمعه، سوم شعبان، وارد مکه شدند. » 1 همين طور گفته اند: «فاصله اين دو شهر، 86 فرسنگ بوده» 2 نيز نوشته اند: «بين اين دو مکان مبارک، 10 منزل قرار داشته است. » 3 آن گونه که از سفرنامة «رفعت پاشا» برمى آيد: «او اين راه را در چهارده روز پيموده است. » 4 روشن است طى کردن مسيرى که به صورت معمولى حداقل 10 روز وقت مى طلبد، در مدت چهار يا پنج روز، به دليل در امان ماندن از يزيديان و فرار از بيعت بوده است.
نويسنده، در ادامه براى تقطيع زمان ها و دستيابى منطقى به زمان چهل روزة بعد از دهم محرم 61 هجرى تا بيستم صفر به تقطيع فواصل مکانى مى پردازد. به اين صورت که:
1ـ مدت سفر از کربلا تا کوفه
2ـ مدت اقامت در کوفه
3ـ مدت سفر از کوفه تا دمشق (شام)
4ـ مدت توقف در دمشق
5ـ مدت سفر از دمشق تا کربلا
6ـ مدت سفر از کربلا تا کوفه
اهل بيت (ع) را بعد ازظهر روز يازدهم محرم، از کربلا به سمت کوفه حرکت دادند. 5 مرحوم مفيد مى فرمايد: «فرداى روزى که سر مقدس را به کوفه وارد کردند، کاروان اهل بيت (ع) به آن شهر رسيدند. » 6
کاروان هنگامى که به دروازه کوفه رسيد دروازه شهررا بسته ديد.
اکنون به سخنان شيخ مفيد برمى گرديم که فرمود: «فرداى روز ورود سر مبارک به کوفه، اسيران را وارد کوفه نموده و در مجلس ابن زياد حاضر ساختند. » بنابراين تاريخ ورود آل ا... (ع) به شهر کوفه، روز دوازدهم بوده است.
مدت توقف آل ا... (ع) در شهر کوفه
پيش تر اثبات کرديم که روز ورود اسيران به کوفه، روز دوازدهم محرم بوده است و در وضعيتى که با توجه به زندانى بودن آل ا... (ع) و ندامت مردم کوفه، هر آن احتمال برپايى انقلاب و شورشى مردمى مى رود بسيار طبيعى است که ابن زياد براى حرکت دادن اسيران و سرهاى شهيدان عجله داشته باشد. حال اگر اين حقيقت را اضافه کنيد به اينکه هيچ مدرک معتبرى نداريم که اهل بيت (ع) را حداکثر بعد از بيستم محرم هم در کوفه نگاه داشته باشند، پس بايد زمان خروج آل ا... (ع) را بين هجدهم7 تا حداکثر بيستم8 محرم دانست.مدت سفر از کوفه تا دمشق (شام)
قبل از پرداختن به مدت زمان سير کوفه تا شام، به بيان شيخ مفيد9 مبنى بر اينکه سرهاى شهداء زودتر از کاروان به شام فرستاده شده است، پاسخ داده مى شود. وى مى گويد: «با مراجعه به تاريخ درمى يابيم که در مسير کوفه به دمشق سرهاى شهيدان همراه با کاروان اسيران حرکت داده مى شده، بلکه از برخى منابع معتبر برداشت مى شود که از همان هنگام حرکت از کوفه نيز به همراه هم بوده اند. » 10در مورد نوع مرکب کاروان دو نظريه مطرح است. ديدگاه نخست، نظرى مرحوم عمادالدين طبري11 است که کاروان اهل بيت با چارپايان خود، کوفه تا شام را سفر کردند و ديدگاه دوم که نويسنده آن را نظريه صحيح مى داند و ديگرى نظرى مرحوم آيت ا... قاضى است که مرکب آنها را همان مرکب بريد مى داند. 12 روشن است که کوفيان فاتح! مى خواستند هرچه زودتر به دمشق برسند و اين خبر مسرت آور! را به يزيد پليد برسانند. به علاوه، چون احتمال شورش هم داده مى شد، از اين رو بايد اسيران را بر مرکب هايى سوار کنند که بتوانند در موقع لزوم از معرکه فرار کنند.
نويسنده درباره مسيرکاروان مى گويد: «در هيچ مدرک معتبرى، مسير دقيق حرکت قافله اسيران تبيين و ترسيم نشده است» ، اما بايد اين نکات مهم را نيز از نظر دور نداشت:
سرهاى مقدس شهيدان، همسفر اسيران بوده است و در برخى از شهرها، مکان هايى به نام «مشهد رأس الحسين (ع)» مشاهده مى شود و اين تسميه از آن روست که در مسير حرکت، مدتى سر مقدس در آنجا قرار داشته و چه بسا کرامتى از آن ظاهر شده است. در نتيجه بايد اعتراف کنيم که قافله اسيران نيز از اين شهرها عبور کرده اند.
با در نظر گرفتن مخالفت هايى که با حکومت يزيد شروع شده بود، تغيير مسير دادن و گاهى از بيراهه رفتن قابل توجيه است.
ما هرگز نمى توانيم با گزارش هايى که مبتنى بر توقف کاروان در بين راه، بيش از آنچه براى استراحت نياز بوده، موافقت کنيم، زيرا؛
اولاً: در هيچ منبع کاملاً معتبرى به آن اشاره نشده است.
دوم: عجله دشمن براى رسيدن به دمشق بسيار طبيعى و قابل توجيه است.
و مهم تر اينکه؛ بايد حرکت قافله را به گونه اى ترسيم کرد که آنها روز اول صفر در دمشق حاضر باشند.
مدت توقف در دمشق
محبوس بودن اهل بيت (ع) براى مدتى در خرابه و يا زندانى که آنان را از سرما و گرما محفوظ نمى داشت، مسلم است. 13آن گاه که يزيد پليد از شعله ور شدن آتش خشم مردم و تزلزل ارکان حکومت نامشروعش هراسان شد، دستور داد اهل بيت (ع) را از زندان آزاد کنند و در بخشى از کاخ خود استقرار دهند. 14
تمام مدت اقامت آن بزرگواران در شهر دمشق، شش يا هفت روز بيشتر نبوده است و آنان حداکثر هشتم صفر، آنجا را ترک کرده اند.
جابر اولين زائر حسينى
اصل تحقق زيارت جابر، مسلم است برخلاف سيد بن طاووس که مى فرمايد: «چگونه ممکن است جابر پس از گذشتن مدتى که خبر شهادت به مدينه رسيده است، از آنجا حرکت کند و اين مسير طولانى را طى کند و در روز اربعين در کربلا باشد؟» 15نويسنده در پاسخ به اين استبعاد سيد مى گويد:
اولاً: جناب جابر از دوستداران مخلص اهل بيت (ع) بوده و طبيعى است در همان روزهاى نخستين با توجه به گزارش هاى غيررسمى (که به آن اشاره کرديم) جزو گروهى باشد که از ماجرا آگاه شده و بار سفر را بسته باشد. در اين صورت زمان براى رسيدن به کربلا بسيار زياد است.
ثانياً: گفتيم پيک رسمى دستور داشت خود را سريع به مدينه برساند، پس حتى اگر جابر پس از انتشار خبر به صورت رسمى هم حرکت کرده باشد، باز به خوبى مى توانست به کربلا برسد.
ثالثاً: حتى اگر بر فرض بپذيريم پيک، 24 روز پس از شهادت به مدينه رسيد و بر فرض بپذيريم که جابر تا آن موقع حرکت نکرده باشد، باز پيمودن مسير حدود بيست مرحله اى، در حدود چهارده روز، در آن زمان امرى مرسوم بوده و ابداً بعيد نيست. »
نويسنده در ادامه راز زيارت اربعين و تأکيد امام سجاد (ع) و کاروان اهل بيت (ع) بر آن را دانسته نه تأسى به اولين زائرحسينى که جابر باشد.
مدت سفر از دمشق تا کربلا
کاروان اهل بيت (ع) پس از توقف حداکثر هفت روزه در دمشق و آزاد شدن از قيد اسارت، به همراهى نعمان بن بشير به سوى مدينة الرسول (ص) حرکت کردند. 16طول مسير دمشق ـ مدينه
با نگاهى به نقشه پى خواهيد برد که راه مستقيم شام (سوريه) به حجاز (عربستان)، هرگز از عراق عبور نمى کند و اين دو مسير قدر مشترکى ندارند که با دوراهى از يکديگر جدا شوند، ولى در عين حال بايد در نظر داشت اگر کسى به قصد حجاز و شهر مدينه از دمشق خارج شد و مقدار زيادى هم سير کرد، ولى بعد تصميم او عوض شد و خواست به عراق و شهر کربلا برود، به طور قطع اين شخص مجبور نيست، همة مسير را دوباره برگردد و از دمشق به عراق برود.جمع بندى گزارش ها دربارة مسير دمشق (شام) تا مدينه
دربارة مسير شام تا مدينه هفت دسته روايت و گزارش متفاوت وارد شده که جمع بندى آنها به اين صورت است:از آنجا که دستة اول دربارة همه حوادث و وقايع بين راه و نيز تاريخ ورود به مدينه ساکت است، پس هيچ گونه تعارضى با بقيه روايات ندارد.
از دسته دوم روايات استفاده مى شود که آل ا... (ع) روز بيستم صفر وارد شهر مدينه شده اند. نهايت اين است که در کلام اين دو بزرگوار، دو احتمال داده مى شود: يکى اينکه اهل بيت (ع) در روز بيستم از دمشق به سوى مدينه خارج شده باشند و دوم اينکه، آنان در اين روز وارد مدينه شده باشند، در اين صورت عبارت مجمل مى شود و ديگر هيچ کس توان استشهاد به آن را نخواهد داشت.
اما دسته سوم تا ششم؛ نه تنها هيچ گونه تعارضى بين اين روايات نيست، بلکه هر يکى مکمل و مؤيد ديگرى است و نتيجه مجموع اينها چنين است: امام سجاد (ع) به همراه اهل بيت (ع) و نيز به همراهى سر مقدس پدر از دمشق خارج شدند و امام سجاد (ع) در همان روز سر مبارک پدر را به بدن ملحق ساخت و در همين سرزمين با جابر بن عبداللَّه انصارى ملاقات کردند. 17
و اما دسته هفتم که مى گويند سر مقدس حسين (ع) به همراه اهل بيت (ع) به مدينه برده و پس از آن به بدن ملحق شد؛ اين گزارش به طور اساسى پذيرفتنى نيست.
دو عامل مؤثر در سرعت سير
به نظر ما دو عامل بسيار مهم در سرعت سير اهل بيت (ع) دخالت داشته است:1ـ آن داغديدگان هنوز مزار شهيدان خود را زيارت نکرده بودند و آزادانه در کربلا مجلس سوگوارى تشکيل نداده بودند. حال که خود مى توانستند مسير کاروان را تعيين کنند، دل آنها براى رسيدن به کربلا پر مى زد.
مهم تر اينکه راز اصلى استحباب زيارت اربعين، در خود عدد چهل نهفته است.
2ـ دومين محرک براى عجله داشتن و سرعت در سير، اين بوده که بايد هر چه زودتر اين سر به بدن ملحق شود، چرا که قطعاً مسامحه در اين امر، جسارت به سر مطهر خواهد بود.
حرکت شبانه
به گفتة مورخان، يزيد به «نعمان بن بشير» (کاروان دار) دستور داد، شبانه حرکت کنند. 18اين دستور يزيد چند علت داشته است:
1ـ يکى اينکه با تظاهر به مهربانى بگويد: «آنها شب ها حرکت کنند تا پس از اين همه رنج و مشقت، از گرماى روز در امان باشند. »
2ـ ديگر آن که در مناطقى که اکثريت با حاميان بنى اميه بود (بيشتر محدودة شام شامل عده اى بود که از موضع جديد يزيد آگاه نبودند) به کاروانيان جسارت نورزند که نتيجه اين عمل، تشديد خشم محبّان اهل بيت (ع) و در نتيجه، سست تر شدن حکومت او بود.
3ـ حرکت شبانه و آرام در محدوده کربلا ـ مدينه با حال و وضع آل ا... (ع) سازگارتر بود، چون چندان عجله اى نداشتند، علاوه بر اينکه به اين وسيله، کاروان از حرارت خورشيد و گرماى روز آسيبى نمى ديد.
نتيجة مطالب فوق، اين است که مى پذيريم حرکت کاروان تا آن هنگام که در شام حرکت مى کردند، شبانه بوده و قبول مى کنيم قافله در مسير بازگشت از کربلا به مدينه، شبانه حرکت کرده است.
اهل بيت (ع) ديگر اسير نبودند که فقط کاروان دار تصميم بگيرد، بنابراين هيچ مانعى نيست که بگوييم از آن هنگام که پيشنهاد رفتن به کربلا مطرح شد، در روز هم حرکت مى کردند تا هر چه سريع تر به آرزوى خود، يعنى زيارت مرقد شهيدان برسند و هر چه سريع تر سر امام را به بدن ملحق سازند.
بررسى اشکال ها
چکيدة همة اين اخبار اين است که امام سجاد (ع) به همراه اهل بيت (ع) و سر نورانى سيدالشهداء (ع) و به گفتة ابن اعثم در فتوح و ديگران، سرهاى ديگر شهيدان را نيز با خود بردند. از دمشق خارج شدند و در مسير بازگشت، پيش از آنها همان روز، گروهى اندک از جمله جابربن عبداللَّه انصارى به همراه عطيه براى زيارت آمده اند، آن گاه همگى به مزار شهيدان رفتند و به سوگوارى جانسوزى پرداختند و در همان روز امام سجاد (ع) سر پدر را به بدن ملحق ساخت. جابر و عطيه، همان روز کربلا را به سمت کوفه ترک کردند، اما خاندان داغديده، چند روزى در آن سرزمين ماندند و مجلس سوگ تشکيل دادند و در مجلس عزادارى آن بانوان محترم، زنان روستاهاى اطراف هم حاضر شده و همنوا با آنان گريستند.اشکال نخست اهل بيت (ع) خود تصميم گيرنده نبوده اند و بايد رضايت يزيد براى حرکت سمت به کربلا جلب شود و با خبث طينتى که در اين پليد سراغ داريم، گمان نمى رود او اين اجازه را به آنان داده باشد.
پاسخ
ما در جواب، سه گزينه مطرح مى کنيم:
گزينة اول: خود يزيد پيشنهاد رفتن به مدينه از سمت عراق را داده باشد و احتمال قوى هم مى داده که در اين صورت، اهل بيت (ع) به کربلا خواهند رفت. در توجيه اين احتمال مى گوييم: چه مانعى دارد يزيد که پايه هاى حکومت نامشروع خود را سست و ويران مى بيند، چنين دستورى بدهد تا بتواند با مهربانى ظاهرى با خاندان نبوت از بى اعتمادى مردم بکاهد؟
گزينة دوم: پيشنهاد اصلى رفتن از مسير دمشق ـ عراق ـ مدينه، از طرف خود اهل بيت (ع) مطرح شده باشد و يزيد هم مى داند که اين پيشنهاد به منظور رفتن به کربلاست، ولى باز موافقت مى کند؛ به همان دليلى که در گزينة پيشين اشاره کرديم.
گزينة سوم: اهل بيت (ع) به صورت طبيعى از دمشق در جاده دمشق ـ مدينه، به حرکت درآيند و در بين راه تصميم خود را نسبت به رفتن به عراق و آن گاه کربلا مطرح سازند. يعنى در دمشق به طور کلى صحبتى از رفتن به عراق و کربلا در ميان نيامده باشد.
اشکال دوم کاروانى که در آن بانوان و کودکان، خسته و زجر کشيده بودند، کاروانى که با نهايت احترام و وقار حرکت مى کردند، کاروانى که شبانه سير مى کردند، اگر در مسير مستقيم دمشق ـ کربلا هم به راه افتاده باشند، اگر هر شب هشت فرسنگ راه بروند، 22 روز بايد بگذرد تا به مقصد برسد، آن گاه چگونه روز بيستم صفر در کربلا باشند؟
پاسخ
در جواب اين ايراد بايد گفت: کاروانى که از هر لحاظ بسيار مجهز بوده، کاروانى که محافظانى داشته و مصيبت ديدگانى که هنوز آلام آنها تسکين نيافته و آنچه آرامش نسبى به آنها مى دهد، زيارت مرقد امام حسين (ع) است، قافله اى که سر مقدس حسين (ع) را همراه دارد که بايد هرچه زودتر آن را به بدن ملحق سازند، بزرگوارانى که مى خواهند هر چه سريع تر به فيض بى مانند زيارت اولين اربعين برسند، قافله اى که ديگر اسير نيست و خود مى تواند تصميم بگيرد، اگر هم بر فرض همه مسير را شبانه حرکت کرده باشند، اين چنين کاروانى از هر مسيرى که برود به خوبى مى تواند خود را روز اربعين به کربلا برساند و چنان که همين قافله مسير10مرحله اى مدينه ـ مکه را به نصف تقليل داد، اينجا هم مى تواند چنين کند.
اشکال سوم اگر عطيه که به همراه جابر بوده، امام سجاد (ع) را ملاقات کرده، چرا تنها به ذکر کلمات جابر به هنگام زيارت مى پردازد، ولى هيچ گونه اشاره اى به نحوة خواندن زيارت از طرف امام نمى کند؟ آيا حق اين نبود که عطيه، اين مطلب مهم را هم مى گفت؟ و چون چنين چيزى در گزارش عطيه نيست، پس بايد گفت او امام سجاد (ع) و اهل بيت (ع) را ملاقات نکرده است.
پاسخ:
بايد توجه کرد در روز اربعين نخست جابر و عطيه وارد شدند و زيارت کردند و آن گاه خاندان نبوت وارد شدند؛ از اين رو عطيه گزارش زيارت جابر را نقل کرده است؛ اما پس از آنکه اهل بيت (ع) داغدار وارد شدند و پس از آنکه بر اساس گفتة مرحوم سيد در مصرع و مقتل شهيدان به سوگوارى عمومى مشغول شدند، بسيار طبيعى است که نامحرمان از جمله جابر و عطيّه به کنارى بروند تا بانوان داغديده و رنج کشيده بهتر بتوانند زيارت و سوگوارى کنند و در اين هنگام بوده که امام سجاد (ع) به همراه اهل بيت (ع) به زيارت و سوگوارى خانوادگى پرداخته اند و عطيه حاضر نبوده تا گزارش کند.
توضيح:
در کتاب «ثارالله» هفت اشکال بررسى شده است که دراينجا به سه اشکال عمده آن پرداخته شد.
فرجام سخن
نتيجه اينکه اهل بيت (ع) بزرگوار امام حسين (ع) در مسير بازگشت از شام به سوى مدينه در روز اربعين سال 61 هجري(اولين اربعين) وارد کربلا شده اند و همة احتمال هاى سست و بى مدرکى که گروهى ادعا کرده اند از جمله:1ـ ورود اهل بيت (ع) در اربعين سال 62 بوده است. 19
2ـ ورود آنان در اربعين سال 61 بوده است، منتها قبل از رفتن به شام20
3ـ ورود آنان در اربعين دوم يعنى چهل روز دوم (80 روز بعد از عاشورا) بوده است که مرحوم قاضى اين احتمال را از بعضى نقل کرده و آن را رد مى کند. 21
و ... احتمال هاى دور از ذهن و غيرمستند ديگر، قطعاً و جزماً مردود و باطل است، بلکه دوباره مى گوييم حتى اگر دو کتاب شريف «ملهوف» و «مثير الاحزان» را نداشته باشيم، باز مى شود با استناد به مدارک محکم ديگر، اين مطلب را اثبات کرد.
--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1. الارشاد، ج 1، ص 34و35. اريخ الطبرى، ج 5، ص 341 و 381
2. نزهةالقلوب،ص 169
3. مسالک الممالک، ص27
4. مرآةالحرمين،ص395و 409
5. الارشاد،ج2، ص 114؛ الملهوف، ص 189 و تاريخ الطبرى، ج 5، ص 455
6. الارشاد،ج2،ص114
7. اربعين الحسينيه، ص255
8. تحقيق درباره اربعين حضرت سيدالشهداء (ع)، ص37
9. الارشاد، ج 1، ص119
10. الکامل فى التاريخ، ج 4، ص 83 و 84؛
11. کامل بهايى، ج 2، ص291
12. تحقيق درباره اربعين حضرت سيدالشهداء (ع)، ص109 و 110
13. امالى (شيخ صدوق)، ص167، اللهوف، ص 219، بصائر الدرجات، صص338 و 339
14. الکامل فى التاريخ، ج 4، ص 86، تاريخ الطبرى، ج 5، ص 462، البدايه
15. اقبال الاعمال، ص 589
16. تاريخ الطبرى، ج 5، ص 462، الارشاد، ج 2، ص 122 و الکامل فى التاريخ، ج 4، ص 87 و ص 88
17. تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 60، الملهوف، ص 225 و مثير الأحزان، ص 157
18. الارشاد، ج 2، ص 122 و روضه الواعظين، ص231
19. قمقام زخار، ج 2، ص586
20. ناسخ التواريخ، ج 6، ص354
21. تحقيق درباره اربعين حضرت سيدالشهداء، صص 195 و 196