امام رضا (علیه السلام) و تربیت فرزند
مقدمه
تربیت عبارت است از شکوفا سازى استعدادها و جهت دهى آن به سوى کمال مطلوب. تربیت ضرورى ترین نیاز انسان در زندگى است. انسان بدون تربیت صحیح ره به جایى نمى برد، نه از باغ زندگى خویش میوه شیرین مى چیند و نه کام انسانهاى دیگر را از ثمرات درخت وجود خود شیرین مى کند؛ و بالاتر آنکه نه به درک معناى انسانیت نایل مى آید و نه به فتح قله هاى رفیع انسانیت دست مى یازد. بدین جهت تربیت عالیترین هدف پیامبران و اساسى ترین پیام کتب و اولین و ضرورى ترین وظیفه والدین است. ضرورت و اهمیت تربیت، والدین را بر آن مى دارد که به این مسوولیت بزرگ ارجى دو چندان نهند؛ براى ایفاى درست آن خود را به صلاح و آگاهى از روش و فنون تربیت مجهز بسازند و باالگو گرفتن از مربیان موفق در انجام دادن این وظیفه مهم بکوشند. بى شک معصومان علیهم السلام موفق ترین مربیان و سیره قولى و عملى آنها مطمئن ترین الگو براى والدین در امر ظریف و پرپیچ و خم تربیت است. این مقاله بر آن است تا نکاتى از سیره تربیتى امام رضا (علیه السلام) در تربیت فرزند رایادآورى کند و گامى، هر چند ناچیز، در ترویج معارف اهل بیت بردارد.
سیره تربیتى امام رضا (علیه السلام)، با توجه به سفر آن حضرت به خراسان و دورى از کانون خانواده و نیز تک فرزندى چنانکه برخى از بزرگان قایلند بسیار قابل توجه است؛ چرا که تربیت فرزند یگانه آن هم از راه دور شیوه اى خاص مى طلبد.
1- تدریجى بودن تربیت
تربیت جریانى مستمر و فعالیتى تدریجى است که نه مرزمى شناسد و نه زمان و مکان؛ بلکه به درازاى عمر است و به پهناى ابعادوجودى عالم اکبر، یعنى انسان. درخت تربیت زود ثمر نمى دهد و نباید انتظارداشت یک شبه یا چند ماهه در امر ظریف و پیچیده تربیت معجزه انجام گیرد؛ بلکه باید از سالها قبل از تولد زمینه تربیت صحیح را فراهم کرد و بعد از تولد،بتدریج با صبر و حوصله، به انجام آن پرداخت. در سیره ائمه اطهار علیهم السلام و دیدگاههاى آنان مسایلى چون انتخاب همسر شایسته، لزوم رعایت آداب ازدواج، توجه به مواقع و شرایط انعقاد نطفه، مراقبتهاى ایام باردارى و ... حکایت ازاین نکته مهم دارد.
الف) انتخاب همسر صالح و شایسته
صفوان بن یحیى از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: هیچ سودى براى مرد بهتر از همسر صالح، که هنگام دیدن وى شوهر خوشحال شود و در غیاب شوهر نگهدار خود و اموالش باشد، نیست.
همچنانکه زن باید صالح و شایسته باشد، مرد نیز باید شایسته باشد. بروالدین است که به کمک دخترانشان، شوهران شایسته و صالحى براى آنان انتخاب کنند. حسین بن بشار واسطى مى گوید: خدمت امام رضا (علیه السلام) نامه نوشتم که یکى از بستگانم از دخترم خواستگارى کرده است، ولى مرد بد اخلاقى است. (آیا صلاح هست که دخترم را به ازدواج او در آورم؟) حضرت فرمود: «اگر بداخلاق است، دخترت را به ازدواج او در نیاور.»
ب) رعایت آداب ازدواج
بعد از انتخاب همسر شایسته، در طلیعه ازدواج باید مهمترین هدف ازدواج، که همان تربیت فرزندان صالح است، مورد توجه باشد و یاد خداوند متعال میهمان قلبهاى پاک زن و مرد بوده و آنها باید، ضمن رعایت سایر آداب نکاح، از خداوند فرزند سالم و صالح طلب کنند. در کتاب شریف فقه الرضا، که به حضرت رضا (علیه السلام) منسوب است، در مورد اولین برخورد زن و مرد، خطاب به شوهر، چنین آمده است: هنگامى که زن به خانه تو وارد شد، پیشانى اش را بگیر؛ او را به طرف قبله بنشان و بگو: «خداوندا، او را به امانت گرفته ام و با میثاق تو بر خود حلال کرده ام؛ پروردگارا، از او فرزند با برکت و سالم روزى ام کن و شیطان را درنطفه ام شریک مساز و سهمى براى او قرار مده.»
ج) مراقبت هاى ایام باردارى
بعد از انعقاد نطفه، مراقبت هاى ایام باردارى بسیار مهم و ضرورى است. توجه به وضعیت روانى همسر، گستراندن بستر آرامش در منزل و خارج آن و نیز تغذیه مناسب و سالم از ضرورتهاى این دوره است. علاوه بر غذاى سالم و مقوى، استفاده ازبرخى میوه ها و خوراکیها مى تواند در آینده کودک و شخصیت و صفاتش مؤثر باشد،بدین جهت، معصومان علیهم السلام بهره گیرى از برخى خوردنیها در ایام باردارى توصیه کرده اند. محمد بن سنان از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «همسران باردارتان را کندر دهید؛ اگر حمل آنها پسر باشد، پاکیزه قلب ودانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زیبا مى شود و نزدشوهرش منزلت مى یابد.»
ناگفته پیداست که این نوع خوراکیها علت تامه پدیدآمدن این صفات نیست و عوامل دیگر هم مؤثر است.
2- اولین گام
بعد از تولد، کودک قدم به جهانى نو مى گذارد. در اولین گام باید آواى توحید را در گوش نوزاد زمزمه کرد، فضاى هستى اش را از نسیم خوش توحید و بندگى عطرآگین ساخت و با افشاندن بذر توحید سرزمین وجودش را ازلاله هاى زیباى ذکر الهى سرشار کرد. امام رضا (علیه السلام) فرمود هنگام تولد فرزند درگوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویید.
3- نامگذارى
هر واژه اى حکایت از معنایى مى کند. زیبایى و رکیک بودن واژه ها بستگى مستقیم به معناى آنها دارد. گرچه معناامرى اعتبارى است و در نامگذارى چندان مورد توجه نیست؛ ولى هنگام به کاربردن آنها معانى ناخودآگاه تداعى مى شود. نام نیکو مایه سربلندى و افتخار ونام زشت باعث سرشکستگى و احیانا احساس حقارت است. زیرا نام تا پایان عمر باانسان همراه است و فرد همواره با آثار خوب و بدش مواجه است. ائمه طاهرین علیهم السلام هم خود نامهاى نیکو براى فرزندانشان بر مى گزیدند و هم دیگران رابدین امر سفارش مى کردند. امام هشتم شیعیان نام نیکوى محمد را بر فرزند دلبندش نهاد و از تاثیر این نام نیکو چنین پرده برداشت: «خانه اى که در آن نام محمد باشد، روز و شبشان را با خیر و نیکى به پایان مى رسانند.»
4- مراقبت از کودک
نوزاد انسان گلى نو رسیده است که بتدریج به رشد و شکوفایى مى رسد. به ثمر نشستن گل به مراقبت دائمى باغبان نیاز دارد. والدین، بویژه مادر، باغبانان دلسوز زندگى اند و گلهاى معطر زندگیشان به مراقبت همه جانبه آنان نیاز دارد. مراقبت از سلامت جسمانى، تغذیه مناسب، تامین آرامش و سلامت روانى و تامین نیازهاى عاطفى نوزاد در رشد جسمانى، عاطفى و تکامل معنوى اش تاثیر بسزا دارد. به ویژه در نخستین روزهاى زندگى که نوزاد، به خاطر بیگانگى با محیط جدید و ضعف و ناتوانى، به مراقبت و توجه افزونتر نیازمنداست.
حکیمه خواهر امام رضا (علیه السلام) گفته است: وقتى زمان وضع حمل خیزران، مادر حضرت جواد (علیه السلام)، رسید، حضرت رضا (علیه السلام) مرا صدا زد و فرمود: هنگام وضع حمل، پیش او حاضر باش و همراه او و قابله درون اتاق برو. آنگاه حضرت چراغى در اتاق گذاشت و در آن را بست. هنگام وضع حمل خیزران چراغ خاموش شد و او ناراحت گردید. در این وضیعت بودیم که حضرت جواد (علیه السلام) به دنیا آمد در حالى که بر روى او چیز نازکى مانند پارچه بود، نورش تمام اتاق را روشن کرد و ما به آن نگاه مى کردیم. آنگاه او را در آغوش گرفتم و آن پرده را از او جدا کردم. در این هنگام امام رضا (علیه السلام) آمد، در اتاق را باز کرد، جواد (علیه السلام) را گرفت، در گهواره گذاشت و به من فرمود: «یا حکیمه الزمى مهده»؛ حکیمه مراقب گهواره اش باش ...
5- کودک و سلامتى
از ویژگیهاى دین اسلام تاکید بر پرورش همه ابعاد زندگى انسان است. هر چند در تربیت اسلامى پرورش ابعاد معنوى هدف اصلى و نهایى است؛ اما دستیابى به آن هدف بزرگ در پرتو داشتن جسمى سالم و روانى با نشاط امکان پذیر است. در سیره تربیتى امام رضا (علیه السلام)، علاوه بر تاکید بر سایر ابعاد،به رعایت بهداشت، تغذیه سالم و نیز عوامل غیر مادى مؤثر در سلامتى مانند صدقه و عقیقه توجه خاص شده است. آن حضرت، در بخشى از مطالبى که براى مامون نوشت،چنین نگاشت: عقیقه کردن براى پسر و دختر، نامگذارى، تراشیدن موهاى سر نوزاددر روز هفتم و معادل وزن موها طلا یا نقره صدقه دادن لازم است.
در سخن دیگرى به نقل از پیامبر اکرم (ص) فرمود: فرزندانتان را در روز هفتم ختنه کنید؛ زیرا ختنه باعث پاکى بیشتر و رشد سریعتر آنان مى شود.
علاوه بر اینها، تغذیه سالم و مقوى فرزند مورد توجه حضرت بود. یحیى صنعانى مى گوید: در منى بر حضرت رضا (علیه السلام) وارد شدم، در حالى که جواد (علیه السلام) در دامان حضرت نشسته بود و حضرت به او موز مى داد.
6- صحبت با کودک
قدرت درک کودک اندک است و توان فهم معانى کلمات را ندارد. در عین حال سخن گفتن با او نشانه توجه والدین به اوست. کودک این توجه رانوعى اظهار محبت و ابراز عاطفه مى داند و با تمام ضعف و نقصان، گاه با لبخندو زمانى با حرکات دست و پا به آن پاسخ مى دهد. علاوه بر این، مشاهده چگونه سخن گفتن والدین، به ویژه حرکات لب، زمینه مساعدى براى آموزش سخن گفتن کودک پدیدمى آورد.
کلیم بن عمران مى گوید: به امام رضا (علیه السلام) گفتم: از خدا بخواه به توفرزندى دهد. حضرت فرمود: من صاحب یک فرزند مى شوم و او وارثم خواهد شد.
هنگامى که امام جواد (علیه السلام) به دنیا آمد، حضرت رضا (علیه السلام) به اصحابش فرمود: فرزندى به دنیا آمد که شبیه موسى بن عمران شکافنده دریاست و مانند عیسى بن مریم مادرش پاک و مطهر است. راوى در ادامه مى گوید: و کان طول لیلته یناغیه فى مهده؛ حضرت در تمام طول شب با او صحبت مى کرد.
7- محبت
محبت داروى شفابخش دردها، تسکین دهنده قلبهاست و بهترین راه حل مشکلات و ناسازگاریهاى تربیتى است. حبت بجا، در هر مکان و زمان و در هر مقطع و سن، وسیله اى کارآمد و مؤثر است. همگان، در هر سن و موقعیت، به عاطفه و محبت نیازمندند؛ اما کودکان،نوجوانان و جوانان بیش از دیگران تشنه جام زلال محبتند. رفتار نابجا وناقصشان را محبت اصلاح مى کند و ناسازگارى و پرخاشگرى نابجایشان را داروى محبت از میان مى برد. آرى، با محبت مى توان بسیارى از گره ها را گشود و راههاى ناهموار را هموار کرد. امام رضا (علیه السلام) از این شیوه مؤثر تربیتى به شکلهاى گوناگون بهره مى گرفت.
گاهى اوج محبت خود را در قالب جمله زیباى «بابى انت و امى » (پدر و مادرم به فدایت) نشان مى داد و زمانى او را در آغوش مى گرفت، به سینه خود مى فشرد و مى بوسید. اباصلت مى گوید: هنگامى که جواد (علیه السلام) بربستر شهادت پدر وارد شد، حضرت رضا (علیه السلام) از بستر برخاست، به سوى او رفت، دست برگردنش انداخت، او را به سینه فشرد، میان دو چشمش را بوسید و با او سخن گفت... محبت کلید حل بسیارى از مشکلات تربیتى است. گاهى والدین در مقابل اصرارزیاد کودکان بر خواستهاى غیر معقول یا غیر ممکن، رفتارى تند و نامناسب ابراز مى کنند؛ ولى حتى در چنین موقعیتى رفتار محبت آمیز مناسبتر و مؤثرتراست. امیه بن على نقل مى کند: در سالى که امام رضا (علیه السلام) حج به جاى آورد و سپس به خراسان رفت، من در مکه همراه امام (علیه السلام) بودم و امام جواد (علیه السلام) نیز همراهش بود. امام (علیه السلام) با خانه کعبه وداع کرد.
وقتى طوافش تمام شد، به طرف مقام (ابراهیم) رفت و در آنجا نماز گزارد. جواد (علیه السلام) که خردسال بود، بر دوش موفق (غلام حضرت) طواف داده مى شد. جواد (علیه السلام) به طرف حجر (اسماعیل) رفت، در آنجا نشست و این امر مدتى طول کشید. موفق به او گفت: جانم به فدایت باد، برخیز. او فرمود: برنمى خیزم تا وقتى که خدابخواهد و در چهره اش غم نمایان شد. موفق خدمت امام رضا (علیه السلام) آمد و گفت: جانم به فدایت باد، جواد (علیه السلام) در حجر نشسته، برنمى خیزد. امام رضا (علیه السلام) به طرف جواد (علیه السلام) آمد و فرمود: برخیز، اى حبیب من. جواد (علیه السلام) فرمود: چگونه برخیزم، درحالى که شما با کعبه چنان وداع مى کنید که گویا هرگز به سویش بازنمى گردید! (براى بار سوم) امام رضا (علیه السلام) فرمود: برخیز، اى حبیب من. جواد (علیه السلام) برخاست.
از این حدیث شریف در مى یابیم که امام رضا (علیه السلام) در مقابل اصرار جواد (علیه السلام)هرگز به او تندى نکرد؛ بلکه با جملات محبت آمیزى چون «قم یا حبیبى » و صبرو حوصله فرزند خردسالش را قانع کرد.
8- احترام
بى شک هر انسانى در هر مقطع سنى، با توجه به برداشتى که از ارزش ومنزلت خویش دارد، براى خود احترام و شخصیت قایل است. هر انسانى خود رادوست دارد و دوست دارد که مورد احترام دیگران واقع شود. کودک و نوجوان نیزهر چند به رشد اجتماعى و عقلانى کافى نرسیده است؛ اما براى خود احترام قایل است. بدین جهت رفتار احترام آمیز والدین و مربیان نقش مؤثرى در تربیت و رشد او دارد.
امام رضا (علیه السلام) براى جواد (علیه السلام) احترام بسیار قایل بودند و از این شیوه مؤثر در تربیت فرزند بسیار بهره مى برد. محمد بن ابى عباد، که به تصویب فضل بن سهل امور نگارش حضرت رضا (علیه السلام) را به عهده گرفته بود، مى گوید: حضرت رضا (علیه السلام) همواره از فرزند بزرگوارش محمد با کنیه (که نزد عرب علامت بزرگداشت و احترام است) نام مى برد و مى فرمود: ابوجعفر به من چنین نوشت و من به ابوجعفر چنین نوشتم. با آنکه امام جواد (علیه السلام) در مدینه به سر مى برد و کودکى بیش نبود، حضرت رضا (علیه السلام) وى را بسیار احترام مى کرد و نامه هایى که از حضرت جواد به وى مى رسید،با کمال بلاغت و نیکویى پاسخ مى داد...
9- تشویق
تشویق در تربیت کودک و نوجوان بسیار مؤثر است. تشویق بجا و مناسب در فرزندان ایجاد انگیزه و شوق مى کند و آنان را براى انجام کارهاى بزرگترآماده مى سازد. در واقع تشویق نردبان پیشرفت و موفقیت آنهاست. بدین جهت این شیوه نیز مورد توجه حضرت رضا (علیه السلام) بود. زکریا بن آدم مى گوید: خدمت امام رضا (علیه السلام) بودم که حضرت جواد (علیه السلام) را نزد ما آوردند. او، که حدود چهار ساله بود، دستهارا بر زمین نهاد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد و به فکر فرو رفت. امام رضا (علیه السلام) به او فرمود: جانم به فدایت باد، در چه موضوعى چنین اندیشه مى کنی؟ فرمود: در آنچه نسبت به مادرم فاطمه (س) انجام داده اند. به خدا قسم، آنها را از قبر بیرون مى آورم،مى سوزانم و خاکسترشان را به دریا مى ریزم. امام رضا (علیه السلام) (در مقابل کار نیکویش)او را به خود نزدیک ساخت، بین دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم به فدایت باد، تو براى مامت شایستگى داری.»
10- نظارت والدین
زندگى صحنه درس و تجربه است. آنانکه بیشتر عمر خود در کسب تجارب صرف کرده اند، در رویارویى با دشواریها ازتوان فزونتر برخوردارند. کودکان و نوجوانان بهره کمترى از تجربه دارند وبدین سبب به نظارت و کمک والدین نیازمندترند. نظارت مستمر و حساب شده بروضعیت اخلاقى، تحصیلى و رفتارى فرزند یک ضرورت انکارناپذیر در امر تربیت است؛ البته این نظارت باید منطقى و حتى الامکان غیر مستقیم و بجا باشد. نکته مهم این است که نظارت به مواقع حضور والدین، به ویژه پدر، در کانون خانواده اختصاص ندارد؛ بلکه حتى وقتى پدر براى مدتى از کانون خانواده فاصله مى گیرد وحضور فیزیکى ندارد، باید همچنان از وضعیت فرزندانش آگاه باشد و بر کار آنها نظارت کند.سفارشهاى پیش از مسافرت و مکاتبه با فرزند در طول سفر، امرى ضرورى و کارساز است. حضرت رضا (علیه السلام) که به سبب ستم فرمانروایان ناگزیر مدتى دوراز وطن و خاواده به سر برد، به شکلهاى گوناگون همچون نامه و پیامهاى شفاهى از دور بر وضعیت فرزندش جواد (علیه السلام) نظارت مى کرد و راهنماییهاى لازم را به وى ارائه مى دادند. چنانکه پیش از رفتن به خراسان درباره فرزندانش آنچه شایسته مى نمود، سفارش کرد. اشاره به دو نمونه از رفتار آن حضرت در این زمینه بسیار سودمند مى نماید:
الف) قبل از سفر
ابى محمد وشاء از امام رضا (علیه السلام)نقل کرد که حضرت فرمود: هنگامى که خواستم از مدینه به سوى خراسان حرکت کنم، اهل و عیال خود را جمع کردم و از آنها خواستم که با صداى بلند بر من بگریند. سپس دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کردم و گفتم: من هرگز به سوى شما بر نمى گردم. سپس دست جواد (علیه السلام) را گرفتم، وارد مسجد پیامبر (ص) شدم، دست اورا بر قبر گذاشتم و از رسول خدا (ص) نگهدارى اش را طلب کردم. جواد (علیه السلام) (رازکارم را) دریافت و گفت: پدر و مادرم به فدایت، به سوى دشمن مى روی؟ حضرت همه وکلاء و خدام خود را سفارش کرد که به سخنان جواد (علیه السلام) گوش فرادهند، از اواطاعت کنند، با او مخالفت نورزند و بعد از وفات من به وى بگروند. و آنها راآگاه کردم که او امام بعد از من و جانشین من است ...
ب) بعد از سفر
ابن ابى نصر مى گوید امام رضا (علیه السلام) در نامه اى به حضرت جواد (علیه السلام)چنین نوشته بود: اى اباجعفر، به من اطلاع دادند که خدام، هنگام خروج شما ازخانه، شما را از در کوچک بیرون مى برند و این به خاطر بخل آنهاست تا از شمابه کسى خیرى نرسد؛ (فرزندم) به حقى که بر گردن تو دارم، از تو مى خواهم که ورود و خروجت فقط از در بزرگ باشد. هنگامى که خواستى از خانه خارج شوى،همراه خود طلا و نقره داشته باش و هر که از تو چیزى خواسته، عطا کن. اگرعموهایت از تو طلب کمک کردند، کمتر از پنجاه دینار عطا نکن و بیشتر از آن به اختیار توست. اگر از عمه هایت کسى از تو کمک خواست، کمتر از بیست و پنج دینارمده و بیشتر از آن به اختیار توست. (فرزندم،) این سفارش من به خاطر رشد ورفعت مقام توست، پس به دیگران انفاق کن و از خداى صاحب عرش، ترس فقر وتنگدستى نداشته باش.
11- خود اتکایى
توجه به استقلال و خوداتکایى از نکات مهم تربیتى است. همگام با رشد جسمانى و افزایش سن، توقعات و انتظارات مردم از کودک افزایش مى یابد و او باید خود را براى ایفاى نقش در جامعه آماده سازد. از طرفى وابستگى فرزند به والدین، به ویژه پدر، نه مطلوب است و نه همواره ممکن. زیرا امکان پیش آمدن موقعیت ویژه و محروم شدن فرزند از کمک والدین انکارناپذیر است. بنابراین، والدین باید ضمن نظارت صحیح و حساب شده به تدریج زمینه استقلال و خود اتکایى را در فرزندانشان به وجود آورند و باواگذارى مسوولیت بدانان قدرت اداره زندگى را در آنها تقویت کنند.
از نکات بسیار زیباى سیره تربیتى امام رضا (علیه السلام) توجه به این امر مهم است. آن حضرت به خوبى براى فرزندش جواد (علیه السلام) آینده نگرى فرمود و چون مى دانست فرزندش در نوجوانى مسوولیت بزرگ رهبرى جامعه اسلامى را به عهده مى گیرد با واگذاردن مسوولیتها به وى قدرت مدیریت و رهبرى را در او تقویت کرد. امام هشتم (علیه السلام)، هنگامى که درمدینه بود، اداره امور خویش را عملا به فرزندش وا نهاد و حضرت جواد (علیه السلام)، بااینکه کودک و نوجوان بود، به خوبى از عهده این امر برآمد. حنان بن سدیرمى گوید: ... پیوسته حضرت جواد (علیه السلام) با اینکه کودک و نوجوان بود، اداره امورحضرت رضا (علیه السلام) را در مدینه به عهده داشت و به خادمان حضرت امر و نهى مى کرد وهیچ یک از خدمتگزاران با وى مخالفت نمى کرد. این سخن بدان معناست که حضرت جواد (علیه السلام) به خوبى مدیریت مى کرد و آنها با او مخالفت نمى کردند.
12- پرورش بعد عقلانى
تربیت باید همه جانبه باشد. پرورش بعد عقلانى و شکوفاساختن استعداد منطق و استدلال در فرزند یکى از مهمترین ابعاد تربیت است.
منطقى بار آوردن فرزند سبب مى شود درست بیندیشد، منطقى تصمیم بگیرد، منطقى رفتار کند و در صورت لزوم، بى هیچ هراسى از دیدگاهها و رفتارهاى خود دفاع کند. سیره تربیتى حضرت رضا (علیه السلام) از این منظر نیز الگویى کامل براى همه رهروان آن حضرت است. بنان بن نافع نقل مى کند که روزى مامون از جایى که حضرت جواد (علیه السلام) با کودکان بازى مى کرد، مى گذشت. کودکان از ترس میدان بازى را ترک کردند و تنها جواد (علیه السلام) آنجا ایستاد. مامون از او پرسید: چرا همراه بچه هافرار نکردی؟ فرمود: گناهى مرتکب نشدم تا از ترس بگریزم و جاده هم تنگ نیست تا آن را برایت باز کنم، از هر جا مى خواهى عبور کن. مامون (از این پاسخ تعجب کرد و) پرسید: تو کیستی؟ حضرت در جواب فرمود: من محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام هستم ...