داستان غصب فدک و بهانه های غاصبان
متن خطبه:
ثم لم تلبثوا الاریث [الی ریث] ان تسکن نفرتها، و یسلس قیادها، ثم اخذتم تورون و قدتها و تهیجون جمرتها، و تستجیبون لهتاف الشیطان الغوی واطفاء انوار الدین الجلی و اخماد سنن النبی الصفی.
تسرون حسواً فی ارتغاء، و تمشون لاهله و ولده فی الخمر و الضراء، و نصبر منکم علی مثل حزالمدی، و وخز السنان فی الحشا.
و انتم الان اتزعمون ان لا ارث لنا؟
افحکم الجاهلیة یبغون و من احسن من اللّه حکماً لقوم یوقنون؟
افلا تعلمون؟ بلی تجلی لکم کالشمس الضاحیة الی ابنته.
ایها المسلمون أاغلب علی ارثیه؟ یا بن ابی قحافة! افی کتاب اللّه ان ترث اباک و لا ارث ابی؟ قد جئت شیئاً فریاً.
افعلی عمد ترکتم کتاب اللّه و نبذتموه وراء ظهورکم اذ یقول:
«و ورث سلیمان داود»
«و قال فیما اقتص من خبر یحیی بن زکریا اذ قال:
«فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب».
وقال:
«و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب اللّه»
و قال:
«یوصیکم اللّه فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین»
و قال:
ان ترک خیراً الوصیة للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین:»
و زعمتم ان لاحظوة لی ولا ارث من ابی؟ و لا رحم بیننا؟
افخصّکُم اللّه بآیة اخرج منها ابی؟ ام هل تقولون ان اهل ملتین لایتوارثان؟ اولست انا و ابی من اهل ملة واحدة ام انتم اعلم بخصوص القرآن و عمومه من ابی و ابن عمی؟
فدونکها مخطومة مرحولة، تلقاک یوم حشرتک، فنعم الحکم اللّه و الزعیم محمد(ص)، و الموعد القیامة و عند الساعة یخسر المبطلون و لا ینفعکم اذ تندمون،
«و لکل نبأ مستقر و سوف تعلمون».
«من یأتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم».
ترجمه:
آری، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتی این اندازه صبر نکردید که رام گردد، و تسلمیتان شود، ناگهان آتش فتنه ها را برافروختید، و شعله ای آن را به هیجان در آوردید و ندای شیطان اغواگر را اجابت نمودید، و به خاموش ساختن انوار تابان آئین حق و از میان بردن سنت های پیامبر پاک الهی پرداختید.
به بهانه گرفتن کف - از روی شیر - آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدند.
ظاهراً سنگ دیگران را به سینه میزدید اما باطناً در تقویت کار خود بودید -.
برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او به کمین نشستید، ما نیز چارهای جز شکیبایی ندیدیم، همچون کسی که خنجر بر گلوی او و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد!
عجب اینکه شما چنین میپندارید که خداوند ارثی برای ما قرار نداده - و ما از پیامبر خدا(ص) ارث نمی بریم-.
آیا از حکم جاهلیت پیروی میکنید؟ چه کسی حکمش از خدا بهتر است برای آنها که اهل یقینند؟!
آیا شما این مسائل را نمی دانید؟
آری میدانید، و همچون آفتاب برای شما روشن است که من دختر اویم، شما ای مسلمانان! آیا باید ارث من به زور گرفته شود ای فرزند ابی قحافه به من پاسخ ده!
آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟ چه سخن ناروائی؟!
آیا عمداً کتاب خدا را ترک گفتید و پشت سر افکندید؟ در حالی که میفرماید:
«سلیمان از پدرش داود ارث برد».
و در داستان یحیی بن زکریا میگوید:
«خداوندا فرزندی نصیب من کن که از من و از آل یعقوب ارث ببرد».
و نیز میفرماید:
«خویشاوندان در ارث بردن از یکدیگر از بیگانگان اولی هستند».
و نیز میگوید:
«خداوند به شما درباره فرزندانتان توصیه میکند که سهم پسران دو برابر دختران است».
و نیز فرموده:
«اگر کسی مالی از خود بگذارد، برای پدر و مادر و بستگان به طرز شایسته وصیت کند، این بر همه پرهیزکاران حق است».
شما چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم؟، و هیچ نسبت و خویشاوندی در میان ما نیست؟!
آیا خداوندی آیهای مخصوص شما نازل کرده است که پدرم از آن خارج ساخته؟
یا میگوئید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمی برند، و من با پدرم یک مذهب نداریم؟!!
یا اینکه شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟!
حال که چنین است پس بگیر آن - ارث مرا - که همچون مرکب آماده و مهار شده آماده بهره برداری است و بر آن سوار شو،
ولی بدان در قیامت تو را دیدار میکند و بازخواست می نمائیم، و در آن روز چه جالب است که داور خدا است، و مدعی تو محمد(ص) و موعد داوری، رستاخیز، و در آن روز باطلان زیان خواهند دید، اما پشیمانی به حال شما سودی نخواهد داشت!
بدانید:
«هر چیزی جایگاهی دارد و قرارگاهی، و به زودی میدانید» چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش میآید و کیفر جاویدان دامانش را میگیرد!
تفسیر:
1- زنده کردن آئین جاهلی
سخنان فاطمه(س) در این بخش اوج بیشتری میگیرد و از هیجان و سوز شدیدتری برخوردار است، دلش از این میسوزد که بار دیگر احکام جاهلیت دارد زنده میشود چرا که در جاهلیت به دختران مطلقاً ارث نمی دادند، اسلام آمد و خط بطلان بر این معنی کشید، و همه بستگان مسلمان در ارث شریک و سهیم دانست، بنابراین تنها مسأله «فدک» مطرح نیست، آنچه مطرح است در درجه اول خطر احیای سنن جاهلیت و محو سنن اسلامی است و لذا در این بخش آنها را شدیداً ملامت میکند و آنها را زیر رگبار حملات خود قرار میدهد.
از همه عجیب تر اینکه کار را چنان عجولانه انجام دادند که هر کس میفهمید مسأله «غصب فدک» مسأله ساده ای نیست، حتی نگذاردند که جای پایشان در امر خلافت محکم شود، و به اصطلاح آبها از آسیاب بیفتد و بعد به فکر این تجاوز ظالمانه بیفتند و این نکته مهمی برای پی بردن به عمق این توطئه بزرگ است.
2- اشاره به دلائل خصم
دختر پیامبر این خطیب بزرگ و داور پر مایه سپس به طور ضمنی به دلائل آنها می پردازد که مدعی بودند رسول خدا(ص) فرموده، «ما پیامبران مطلقاً ارثی از خود به یادگار نمی گذاریم».
سپس به پاسخ منطقی دندان شکن پرداخته و از عمومات قرآن و خصوص آن شاهد و گواه می آورد، و با ذکر چندین آیه از کتاب ثابت میکند که باید این حدیث مجعول را به دیوار کوبید!
3- فاطمه(س) تمام راه های فرار را به روی آنها می بند
این عالمه بزرگوار چنان با حربه استقلال بر حریف هجوم می آورد که راه گریزی برای او باقی نمی گذارد.
میفرماید: اگر عذر شما آن حدیث مجعول است که میگوید:
«ما پیامبران ارثی نمی گذاریم»!
پاسخ آن را از آیات قرآنی برای شما گفتم، و اگر عذر شما ممنوع بودن ما از ارث است بدانید در اسلام همه فرزندان از پدران و مادران خود ارث میبرند، تنها کسانی مستثناء هستند که هم کیش و هم آئین پدر نباشند، یعنی فرزندان غیر مسلمان از پدر و مادر مسلمان هرگز ارث نمی برند، آیا به عقیده شما آئین من و پدرم از هم جدإ؛ررّّ است؟!
و اگر رسوبات احکام جاهلی در مغز شماست که میگوید:
«دختر سهمی از ارث ندارد» با طلوع آفتاب اسلام این موهومات و خرافات برچیده شده و راهی به سوی بازگشت به شب ظلمانی بعد از طلوع صبح وجود ندارد.
4- آیا شما به قرآن آشناترید یا اهل بیت وحی(ع)؟
فاطمه(س) این بانوی شجاع این راه را هم بر آنها می بندد که بگویند ما از قرآن چنین و چنان می فهمیم، میگوید کجای قرآن؟ و با کدام تفسیر؟ چه کسی بهتر از پسرعمویم علی(ع) که در آغوش وحی پرورش یافته، و از کاتبان وحی بوده، و قرآن و تفسیر قرآن را از دو لب پیامبر (ص) شنیده به این کار سزاوارتر است؟
اصلا قرآن در خانه ما نازل شده و «اهل البیت ادری ما فی البیت»
خلاصه در یکجا به مسأله ارث بردن سلیمان از پدرش داود، و ارث بردن یحیی از پدرش زکریا که همه از انبیای بزرگ بودند اشاره میفرماید و میگویند- بر خلاف این روایت مجعول - قرآن تصریح میکند که از یکدیگر ارث بردند و میدانیم هر روایتی مخالف قرآن باشد از درجه اعتبار ساقط است.
و گاه از عمومات قرآن که میگوید: «فرزندان، اعم از پسر و دختر، از پدران ارث میبرند» و «عموم خویشاوندان در سهم ارث طبق قانون اسلام و طبقات تعیین شده در ارث سهمیه دارند» بهره میگیرد و میگوید:
آیا این خبر واحد که هم مخالف عموم قرآن است و هم مخالف خصوص آن میتواند ارزش و بهائی در دادگاه عدل اسلامی داشته باشد و سر سوزنی برای آن قیمت قائل شد؟ سپس تمام راههای دیگر از جمله موانع مهم ارث را شمرده و نفی میکند.
5- اکنون که چنین است همه از آن شما!
سپس دختر گرامی(ص)، این بانوی فداکار برای اینکه آنها تصور نکنند که دلبستگی خاصی به فدک به عنوان مال دنیا دارد، نه به عنوان یک هدف الهی، در بخش دیگری از سخنانش می افزاید:« اکنون که چنین است همه اش را در اختیار بگیرید، و هر کار از شما ساخته است بکنید، اما بدانید دادگاه عظیمی در پیش دارید که با دادگاههای عالم دنیا فرق بسیار دارد، در آنجا حاکمش خدا است، و مدعی شما در آن دادگاه شخص پیامبر(ص) است، و موعد دادگاه روز قیامت «یوم البروز» روز آشکار شدن همه پنهانی هاست!»
اگر پاسخی برای آن روز آماده کردهاید بسم اللّه، و گرنه خود را برای کیفر الهی آماده کنید.
آن روز قطعاً از کار خود پشیمان خواهید شد ولی این پشیمانی قطعاً برای شما سودی نخواهد داشت چرا که پرونده اعمال بسته شده، و راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد.