شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

فداکاری برای مخلوقات، فداکاری برای خداست

0 نظرات 00.0 / 5

 

 

فداکاری برای خداوند، مفهومی است که در بطن خود حامل حقیقتی ژرف و آسمانی است. این فداکاری تنها یک حرکت عاطفی یا واکنشی آنی نیست بلکه نتیجه‌ آگاهی، معرفت و بینشی توحیدی است که انسان را از خود محوری بیرون می ‌کشد و به سوی خدا محوری و خلق ‌دوستی سوق می ‌دهد. چنین فداکاری ‌ای نه تنها به معنای گذشتن از دارایی ‌های مادی است بلکه گاه شامل گذشتن از زمان، مقام، آبرو و حتی جان در راه خدا و برای رضایت اوست.
 
در آموزه‌ های قرآن کریم، فداکاری برای خداوند با نیکی به دیگران، خدمت به خلق و از خود گذشتگی در راه مصالح عمومی گره خورده است. آیه۹۲ سوره آل‌عمران می‌فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»؛ هرگز به نیکی نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید. این آیه نه ‌تنها معیار فداکاری را مشخص می‌ کند، بلکه نشان می‌دهد که گذشتن از چیزهایی که مورد علاقه ماست، مسیر رسیدن به «بر» است و «بر» در قرآن گاه به معنای نیکوکاری مطلق و گاه به معنای تقوای کامل آمده است.
 

دنیا در چشم بزرگان، کوچک است

در منابع روایی نیز تأکید فراوانی بر این حقیقت شده است. حضرت امام باقر علیه السلام می ‌فرمایند: «مَنْ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ قَدْراً قَالَ مَنْ لَمْ یُبَالِ اَلدُّنْیَا فِی یَدِ مَنْ کَانَتْ فَمَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ صَغُرَتِ اَلدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَ مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ کَبُرَتِ اَلدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ» (امع الأخبار، ج۱، ص۱۰۹) بزرگ ‌ترین انسان‌ ها کسانی ‌اند که دنیا را برای خود ارزشی نمی ‌دانند. امام علی علیه السلام هم در حدیثی می فرمایند: «مَن کَرُمَتْ نَفسُهُ صَغُرَتِ الدنیا فی عَینِهِ»؛ هر که کرامت نفس داشته باشد دنیا در نگاهش خُرد آید. (غررالحکم، ح ۹۱۳۰) این سخن، در قلب خود، حامل پیام فداکاری برای خدا و ترجیح دادن رضایت او بر تعلقات دنیوی است و اصلا برای همین است که دنیا در چشم بزرگترین مردم بی قدر و قیمت است.
 
نمونه ‌های تاریخی نیز گواه این معنا هستند. وقتی حضرت ابراهیم علیه ‌السلام مأمور شد فرزند خود را قربانی کند، با تمام وجود پذیرفت، چرا که او آموخته بود رضایت خدا بالاتر از هر محبت دیگری است. قرآن کریم در سوره صافات، آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷؛ این داستان را با تعبیراتی زیبا بازگو می ‌کند و در پایان می‌ فرماید: «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ»؛ یعنی این واقعه آزمایشی آشکار بود و ما او را به قربانی بزرگی فدیه دادیم. در این‌جا، فداکاری به نقطه اوج می‌رسد و به‌ عنوان معیار قبولی امتحان الهی ثبت می‌شود.
 
فداکاری برای خداوند، اگر با نیت خالص همراه باشد، انسان را از مرتبه ‌ای زمینی به مقام قرب الهی می ‌رساند. در حدیث قدسی معروف به قرب نوافل آمده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند که خداوند فرمودند: «ما تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوافِلِ حَتَّی أُحِبَّهُ...»؛ بنده ام با هیچ کاری دوست داشتنی‌تر از انجام واجبات، محبوب من نمی ‌شود و با انجام مستحبات وسیله جلب محبت مرا فراهم می ‌آورد چندان که محبوب من می ‌شود و چون دوستش بدارم گوش شنوای او می ‌شوم و چشم بینای او و زبان گویای او و دست نیرومند او و پای ره پوی او؛ هرگاه مرا بخواند پاسخش دهم و هرگاه از من چیزی بخواهد عطایش کنم. (مشکاة الأنوار، ج ۱، ص ۲۹۱) این روایت نشان می ‌دهد که بندگی و تقرب به خدا با انجام واجبات و سپس با اعمالی فراتر از آن حاصل می‌ شود و فداکاری می ‌تواند مصداقی بارز از نوافل عملی است.
 
در امتداد این معنا، فداکاری نباید صرفاً در عرصه عبادی باقی بماند. آنچه در نگاه توحیدی اهمیت دارد، آن است که انسان بندگی خدا را در تمام وجوه زندگی جاری سازد که یکی از مهم ‌ترین عرصه‌ های آنها هم «خدمت به خلق خدا» است؛ در حدیثی از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است: «مَن قَضی لأَخیهِ المُسلِمِ حاجَةً کانَ کَمن عَبَدَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ دَهرَهُ»؛ یعنی کسی که نیاز برادر مسلمان خود را برطرف کند، همانند کسی است که تمام عمر را عبادت کرده است. (کنزالعمّال، ح۹۰۲۱)
 

فداکاری برای خلق، فداکاری برای خدا

از این منظر، فداکاری برای خداوند از خدمت به خلق خدا جدا نیست. کسی که تنها در خلوت شب برای خدا نماز می ‌گزارد اما دلش برای نیازمند نمی‌تپد، هنوز حقیقت بندگی را درک نکرده است. قرآن کریم در آیات متعددی رابطه‌ای مستقیم میان ایمان، انفاق و احسان برقرار کرده است. سوره بقره، آیه۲۶۷ می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از پاک‌ترین چیزهایی که به دست آورده‌اید انفاق کنید. این فرمان، پیوندی میان ایمان و عمل صالح برقرار می ‌سازد که جوهره آن فداکاری است.
 
در سیره اهل‌بیت علیهم ‌السلام، تجلی کامل این آموزه ‌ها را می‌توان یافت. داستان سه روز روزه ‌داری امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم ‌السلام و انفاق افطار خود به مسکین و یتیم و اسیر که در سوره انسان آیات ۵ تا ۱۰ ذکر شده، نمونه‌ای ماندگار از فداکاری بی‌منت است: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»؛ این آیه سندی از اخلاق فداکارانه ‌ای است که ریشه در توحید دارد.
 
زندگی اجتماعی نیز بستری برای بروز این نوع از بندگی است. انسان مؤمن می‌داند که از خودگذشتگی نه به معنای حذف خود، بلکه به معنای «ارتقای خویشتن» است. کسی که از وقتش می‌گذرد تا به همسایه ‌اش کمک کند، یا از آبرویش می‌گذرد تا مظلومی را یاری دهد یا از مالش می‌گذرد تا نیازمندی را سیر کند، در واقع، جان خود را تعالی می ‌دهد. امام صادق علیه‌السلام در حدیثی فرمود: «مِنْ أَحَبِّ الْإِیمَانِ إِلَی اللَّهِ الْإِیثَارُ»؛ محبوب‌ترین ایمان‌ها نزد خدا، ایثار است. (اصول کافی، ج۲، ص ۸۲)؛
 
حتی در آموز ه‌های عرفانی، فداکاری اساس سلوک معنوی شمرده شده است. عارفان مسلمان گفته‌اند: «سیر از خود تا خدا، از فناء در خلق آغاز می ‌شود.» این بدین معناست که انسان برای رسیدن به فنا فی الله، باید از خود خواهی، خودبینی و فردگرایی عبور کرده و وجودش را وقف خدمت به مخلوقات خداوند به نیت قرب به خدا کند. مولانا جلال ‌الدین بلخی در مثنوی می‌گوید: این جهان کوه است و فعل ما ندا؛ سوی ما آید نداها را صدا
 

فداکاری، انعکاس ایمان است

هرچه انسان مومن‌تر شود، آمادگی بیشتری برای گذشت از خویش در راه خدا خواهد داشت. این گذشت، می‌ تواند از مال باشد یا از جان یا حتی از دل ‌بستگی ‌ها و دنیا زدگی‌ ها. اما آنچه این فداکاری را از ریا، تظاهر یا معامله‌گری دینی جدا می‌ کند، نیت الهی و خلوص در عمل است. قرآن کریم در سوره توبه، آیه۱۱۱ می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»؛ خدا جان ‌ها و مال‌ های مؤمنان را خریده و در برابرش بهشت داده است. این معامله، معامله ‌ای است که تنها با اخلاص پذیرفته می ‌شود.
 
از این ‌رو، تربیت دینی باید انسان ‌ها را به فداکاری و خدمت ‌رسانی تربیت کند. اگر دین تنها در نماز و روزه خلاصه شود، آن ‌گاه ارتباط میان خدا و خلق از هم می‌ گسلد و دین به فرد گرایی دینی فروکاسته می ‌شود. در حالی ‌که دین، در ذات خود، اجتماعی و مسئولانه است. امام علی علیه ‌السلام در نامه‌ای به مالک اشتر می ‌فرماید: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ...»؛ مردم یا برادر دینی تو هستند یا انسانی همانند تو. این نگاه، نگاه خدمت ‌محور و مسئولانه است. (نهج‌البلاغه، نامه۵۳)
 
فداکاری از خدا تا خدمت به خلق، راهی است که هر مؤمنِ موحد باید آن را بپیماید. این راه، از دل سوره ‌های قرآن می ‌گذرد، از قلب روایات اهل ‌بیت علیم السلام عبور می ‌کند و به ساحت انسان معاصر می‌ رسد که در میان بحران ‌های فرد گرایی، نیازمند الگویی از گذشت، ایثار و خلوص در عمل است. جامعه ‌ای که در آن فداکاری برای خدا به فرهنگ بدل شود، جامعه‌ ای است الهی، انسانی و برخوردار از امنیت، مهربانی و عدالت.
 
در چنین جامعه ‌ای، نه ‌تنها فقر مادی، بلکه فقر معنوی نیز کاهش می‌یابد. هر انسانی، با درک مسئولیت خود در برابر دیگران، از یک مصرف ‌کننده صرف به یک بخشنده فعال تبدیل می ‌شود. این جامعه، مصداق «وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» (حشر/۹) خواهد بود؛ کسانی که دیگران را بر خود ترجیح می ‌دهند حتی اگر خود نیازمند باشند و این همان روح توحید در عمل است: بندگی خدا در خدمت به بندگان خدا.
 

فداکاری در تمام نسل‌ها

حالا سوال مهم این است که چگونه نسلی تربیت کنیم که خدمت ‌گذار، بی‌ چشم‌ داشت و خالص باشد؟ اگر خدمت به دیگران را از سرچشمه ایمان و محبت الهی بگیریم، آن ‌گاه این فرهنگ قابل انتقال و پایدار می ‌شود. برای این هدف، چند اصل کلیدی را می‌توان به عنوان راهبردهای تربیتی مؤثر پیشنهاد کرد:


۱. الگوگیری عملی: کودکان بیش از گفتار، از رفتار بزرگ‌ترها می‌آموزند؛ پس باید با عمل، خدمت‌گزاری را نشان دهیم.
۲. تبدیل خدمت به ارزش، نه سرمایه‌گذاری: نباید خدمت را صرفاً برای سود معرفی کرد، بلکه باید آن را عبادت دانست حتی بی‌هیچ بازخوردی.
۳. آموزش معنای خدمت: باید به فرزندان فهماند که خدمت، نوعی بندگی خداست و ریشه در باور توحیدی دارد.
۴. ارزش‌گذاری به خادمان در جامعه: اگر خادمان به‌جای افراد مشهور الگوی جامعه باشند، جهت‌گیری فرزندان نیز تغییر می‌کند.
۵. تربیت برای خدمت بی‌منت: باید بچه‌ها را با نیت خالصانه آشنا کرد و یاد داد که بدون انتظار تشکر، خدمت کنند.
۶. آموزش تدریجی و متناسب با سن: با روش‌هایی مانند بازی و داستان می‌توان کودکان را به‌تدریج به فهم مفاهیم عمیق رساند.
۷. تربیت ترکیبی عقل و عاطفه: ترکیب استدلال با تجربه‌های احساسی مانند دیدن شادی یک نیازمند، تأثیر عمیقی بر کودک می‌گذارد.
۸. استمرار در عمل: عادت‌های کوچک ولی مداوم مانند کارهای خیریه دوره‌ای، اثرگذاری تربیتی بیشتری دارند.
۹. دوری از خودمحوری دینی: اگر دین را تنها برای نجات خود ببینیم، فرزندان نیز خدمت را خودمحورانه خواهند آموخت؛ در حالی که دین، دعوت به دیگرخواهی است.
۱۰. یادآوری پاداش اخروی بدون شرطی‌سازی: تشویق به خدمت با یادآوری پاداش‌های الهی خوب است، اما نباید خدمت را به یک معامله تبدیل کرد.

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)