مصحف فاطمه (س)
مصحف فاطمه (س)
نويسنده : حجةالاسلام سيد تقى واردى
پيش گفتار
دانش و آگاهى اهل بيت عصمت و طهارت (سلام الله عليهم اجمعين) بر گرفته از علم الهى و فراتر و گسترده تر از معارف بشرى است و بدين جهت سرشار از حکمت و معرفت است و درک و تحليل آن براى ساير انسان ها، مشکل و يا غير ممکن است.
بدين لحاظ در روايت نورانى آنان آمده است: ان خبرنا صعب مستصعب، لا يحتمله الا ملک مقرب، أو نبى مرسل، أو مؤمن امتحن الله قلبه للايمان، أو مدينة حصينة. قيل: و اى شىء المدينة الحصينة؟ قال: القلب المجتمع. (1)
يعنى: (درک و آگاهى از وضع و ) خبر ما دشوار و مشکل است و کسى نمى تواند آن را تحمل نمايد، مگر فرشته مقرب پروردگار، يا پيامبر مرسل، يا مؤمنى که خداوند متعال قلبش را براى ايمان امتحان و آزمايش کرده باشد، و يا شهرى که استوار و محکم باشد.
پرسيده شد: شهر استوار و حصين چيست؟ امام(ع) فرمود: قلب کسى که به کمال رسيده باشد.
بنابراين، در حيات طيبه اهل بيت(ع) أسرار و رازهايى است که جز خودشان، کسى از آن ها با خبر و مطلع نيست و جز اندکى از انسان هاى به کمال رسيده، کسى توان تحمل و تحليل آن ها را ندارد.
يکى از أسرار و رازهاى اهل بيت(ع)، کتاب هايى است که در ميان آنان بوده و خود را موظف به نگه دارى آنان مى دانستند.
از مهمترين و عظيم ترين کتاب هاى اهل بيت(ع)، مصحف حضرت فاطمه زهرا(س) است.
در اين نوشتار تلاش خواهيم کرد با استفاده از احاديث و روايات معصومين(ع)، به بررسى اين کتاب مهم پرداخته و درباره آن، به اين پرسش ها پاسخ دهيم: مصحف فاطمه(س) چيست، در چه تاريخى تدوين شد، در چه چيزى نوشته شده، چه استفاده هايى از آن به عمل مى آيد، چه مقدار حجم دارد و در کجا و در اختيار چه کسى قرار دارد؟
پيش از پرداختن به پاسخ هاى فوق، مقدمتاً دو مورد را به استحضار مى رسانم:
کتاب هاى اهل بيت(ع)
اصولاً کتاب ها و رساله هايى که از سوى اهل بيت(ع) تدوين يافته و يا به آنان نسبت داده شده است بر چهار دسته مى توان تقسيم کرد:
1- کتاب هايى که از سخنان و وصاياى آنان گردآورى شده و بعدها به صورت کتاب مدون درآمدند.
برجسته ترين و متقنترين اين نوع کتابها، کتاب گرانسنگ " نهج البلاغه " است، که از خطبهها، نامهها و کلمات قصار امير مؤمنان(ع)، توسط سيد رضى گردآورى و تأليف گرديد. هم چنين مىتوان کتاب " الجعفريات " و کتاب " تفسير منسوب به امام حسن عسکرى(ع) " را در اين دسته برشمرد.
2- کتاب هايى که از سوى آنان نوشته شده و در اختيار عموم مردم قرار گرفت، تا همگان از آن ها بهرهمند گردند. مانند " صحيفه سجاديه " و " رساله حقوق " که توسط امام زين العابدين(ع) به رشته تحرير درآمدند.
3- کتاب ها و يا به عبارت صحيحتر، علومى که اهل بيت(ع) حاملان و راز داران آنها بوده و از معصوم پيشين آنها را تحويل گرفته و به هنگام شهادت، به معصوم بعدى مى سپردند و اينها از جمله ودايع امامت بود، که هم اينک در اختيار امام زمان (ارواحنا لمقدمه الفداه) قرار دارد.
مانند جفر أحمر، جفر أبيض، جفر اکبر و جفر اصغر.
امام جعفر صادق(ع) در روايتى فرمود: و عند نا الجفر الابيض، والجفر الاحمر، والجفر الاکبر، و الجفر الاصغر، و الجامعه، و الصحيفة و کتاب على(ع).(2)
4- کتابهايى که از سوى اهل بيت(ع) تدوين شدهاند، اما نه براى عموم مردم، بلکه براى خود پيشوايان معصوم(ع) که از پيشواى قبلى به پيشواى بعدى منتقل مىشد و در آخر در اختيار خاتم الاوصياء، حضرت حجت بن الحسن(ع) قرار گرفتند و اينها نيز از اسرار و ودايع امامت مىباشند.
معروفترين و مشهورترين آنها عبارتند از: کتاب " الجامعه " و کتاب " مصحف فاطمه".
البته مصحف هاى ديگرى نيز براى اهل بيت(ع) بيان شده است و طبق روايتى براى هريک از امامان معصوم(ع) مصحفى وجود دارد. (3)
تفاوت مصحف با صحيفه
به مصحف فاطمه(س)،" صحيفه فاطمه(س) " نيز گفته مى شود. وليکن اين قول، نادر است و قول معروف و مشهور درباره کتاب حضرت زهرا(س) همان " مصحف فاطمه(س) " مىباشد.
گرچه نمىتوان به طور قطع و يقين بين اين دو، تفاوتى قايل شد ولى آنچه به ذهن انسان تبادر مى نمايد و اطلاق آيات و روايات، آن را تأييد مى کند، اين است که صحيفه، به نامه يا نوشتهاى گفته مى شود که از شخصيتى به شخصيت ديگر و يا به جمعى از مردم ارسال و يا براى استفاده آنان تحرير و تدوين گرديد. مانند کتاب شريف " صحيفه سجاديه " که از سوى امام زين العابدين(ع) براى استفاده همه مؤمنان تدوين شد. اما مصحف، در صدر اسلام به کتاب خدا (قرآن مجيد) گفته مىشد و از اين قبيل است مصحف امام على(ع)، مصحف عثمان، مصحف عبدالله بن مسعود و غير ذلک.
بايد توجه داشت که مصحف فاطمه(س)، از اين دست نيست و مراد از آن، قرآن فاطمه زهرا(س) نمىباشد و حتى در برخى از روايتها تأکيد شده است که در مصحف فاطمه(س) چيزى از قرآن مجيد وجود ندارد، تا اين گمان که مصحف فاطمه(س)، چيز خاصى نيست جز قرآن آن حضرت، از ذهن ها زدوده شود و دانسته شود که اين کتاب شريف، غير قرآن و چيز ديگرى است.
در احاديث متعددى از معصومين(ع) به اين موضوع تأکيد شد. به فرازهايى از آن ها توجه فرماييد:
امام جعفر صادق(ع): و مصحف الفاطمة، ما أز عم ان فيه قرآناً. (4)
امام صادق(ع): و الله ما فيه من قرآنکم حرف واحد. (5)
امام محمد باقر(ع): ما فيه شىء من القرآن.(6)
امام موسى کاظم(ع): عندى مصحف فاطمه(س)، ليس فيه شىء من القرآن.(7)
به هر روى، گرچه کتاب فاطمه زهرا(س)، مصحف خوانده مى شود وليکن مصحف به معناى قرآن نيست. بلکه کتابى است که با انشاى آن حضرت نگاشته شده است.
اما از اين که چرا آن را مصحف ناميدند، چند علت ذکر شده است:
1- برخى از علما معتقدند که از حضرت فاطمه زهرا(س) دو کتاب بر جاى مانده است که يکى از آن ها " صحيفه حضرت فاطمه زهرا(س) " است که حاوى احاديث و سخنان پدر ارجمندش حضرت محمد(ص) است و ديگرى " مصحف فاطمه(س) " است که پس از رحلت پيامبر خدا(ص)، آن را املاء و تدوين نمود (8) و چون خواستند بين آن دو کتاب تمايزى باشد، آن ها را به دو نام، يکى را صحيفه و ديگرى را مصحف خواندند.
2- برخى ديگر معتقدند که مصحف فاطمه(س) در آغاز، در صفحات پراکنده تحرير يافته بود که بعدها آن را امير مؤمنان(ع) و يا امامان بعدى در يک نسخهاى گردآورى کرده و نام مصحف را برآن گذاشتند.(9)
مصحف فاطمه(س) و تاريخ تدوين آن
بى ترديد تدوين اين کتاب گرانبها، در اواخر عمر شريف حضرت فاطمه زهرا(س) و در مدتى کوتاه به وقوع پيوست و اگر بخواهيم تاريخ تدوين آن را بيان کنيم، با برداشت از احاديث و روايات متعدد، فاصله رحلت پيامبر خدا(ص) تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، يعنى از 28 صفر تا سوم جمادى الثانية سال يازده هجرى قمرى را بايد بيان کرد.
ابوعبيده، که از راويان حديث امام جعفر صادق(ع) است، در روايتى گفت: برخى از اصحاب و ياران (امام "ع") پرسش هايى از امام جعفر صادق(ع) نموده و پاسخ هاى خويش را يافتند و پس از آن درباره مصحف فاطمه(س) پرسيدند. آن حضرت، مدتى سکوت نمود و سپس فرمود: انکم لتبحثون عما تريدون و عما لا تريدون. ان فاطمة(س) مکثت بعد رسول الله(ص) خمسة و سبعين يوماً و کان دخلها حزن شديد على ابيها و کان جبرئيل(ع) يأتيها فيحسن عزائها على ابيها و يطيب نفسها، و يخبرها عن ابيها و مکانه، و يخبرها بما يکون بعدها فى ذريتها، و کان على(ع) يکتب ذلک. فهذا مصحف فاطمة(س).(10)
يعنى: شما (گاهى) از چيزى که مى خواهيد و از چيزى که نمىخواهيد بحث مى کنيد. به درستى که حضرت فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) به مدت هفتاد و پنج (يا نود و پنج) روز بيشتر باقى نماند و در اين مدت بخاطر رحلت پدرش بسيار محزون و اندوهگين بود و جبرئيل امين بر او نازل مى شد و مصيبت پدرش را بر او تسليت گفته و وى را آرامش خاطر مىداد و او را از مقام پدرش و مکان او ( در بهشت) با خبر مىساخت. هم چنين آنچه که بر فرزندان، نوادگان و ذرارى او پس از وفات وى مىگذرد، او را خبر مى داد و امام على(ع) همه اينها را براى فاطمه(س) مىنوشت. اين، همان مصحف فاطمه(س) است.
مشابه اين روايت را حماد بن عثمان از امام جعفر صادق(ع) نقل نمود. وى گفت:
از امام صادق(ع) پرسيدم: مصحف فاطمه(س) چيست؟
امام(ع) در پاسخم فرمود: ان الله تعالى لما قبض نبيه(ص) دخل على فاطمة(س) من وفاته من الحزن مالا يعلمه الا اللّه - عز و جل - فارسل اليها ملکاً يسلى غمها و يحدثها، فشکت ذلک الى امير المؤمنين(ع). فقال(ع): إذا احسست بذلک و سمعت الصوت قولى لى. فاعلمته بذلک، فجعل اميرالمؤمنين(ع) يکتب کل ما سمع حتى اثبت من ذلک مصحفاً.(11)
يعنى: همين که خداوند متعال، روح پيامبرش ( حضرت محمد " ص" ) را به ملکوت اعلى منتقل نمود، بر حضرت فاطمه(س) از بابت رحلت پدرش، حزن شديدى عارض گرديد که غير از خدا کسى مقدار آن را نمى داند. پس خداوند متعال فرشته اى را به سوى وى نازل کرد، که هم غم و اندوهش را تسليت داده و هم او را از چيزهاى تازهاى با خبر گرداند. حضرت فاطمه(س) اين ماجرا را براى همسرش اميرمؤمنان(ع) تعريف کرد و حضرت على(ع) به وى فرمود: هرگاه نزول فرشتهاى را احساس کردى و صدايش را شنيدى (گفتههايش را) به من بگو. پس هرگاه فرشتهاى مى آمد، حضرت فاطمه(س) همسرش على(ع) را باخبر مىکرد و هر چه مى شنيد براى او مىگفت و حضرت على(ع) نيز هرچه را از فاطمه(س) مىشنيد مىنوشت، تا اين که از آن نوشتهها، مصحف به وجود آمد.
اين دو حديث پرسشهايى چند از مصحف فاطمه(س)، از جمله زمان و کيفيت تأليف و کاتب آن را پاسخ داد ولى با اين تفاوت که در حديث اول، زمان و تاريخ آن را روشنتر بيان نمود و در حديث دوم، نقش اميرمؤمنان(ع) در کتابت و تدوين آن را.
البته در اين موارد، احاديث ديگرى وجود دارد که به خاطر پرهيز از اطاله کلام، از بيان آنها صرفنظر مىکنيم.
محتواى مصحف فاطمه(س)
بىترديد مهمترين و اصلىترين سخن درباره مصحف فاطمه(س) در اين مسئله است که اين مصحف، حاوى چه نوع اطلاعات و آگاهىهاست و محتواى آن چه دانشى را در برگرفته است؟
براى پىبردن به اين قضايا، بايد توجه داشت که مصحف فاطمه(س) چون در دسترس عموم نيست و جز اهل بيت(ع) کسى از آن اطلاعى ندارد، براى پاسخ يافتن درباره زواياى گوناگون آن، هيچ راهى نيست، جز اين که به اهل بيت(ع) متوسل شويم و از احاديث و روايات نورانى آنان بهره گيريم.
پيش از اين گفتيم که در بسيارى از روايات تأکيد شده است که مراد از مصحف فاطمه(س)، قرآن مجيد نيست و حتى يک حرف از قرآن در آن وجود ندارد.
در برخى از روايات ديگر آمده است که احکام حلال و حرام در آن وجود ندارد.
امام صادق(ع) در روايتى فرمود: اما انه ليس فيه شىء من الحلال و الحرام و ليکن فيه علم مايکون.(12)
به عبارت ديگر، مصحف فاطمه(س) يک کتاب فقهى و يا رساله عمليه نيست. بلکه مهمتر و بالاتر از اين گونه اطلاعات است، و آن عبارت است از چيزى که کسى آن را نخوانده، نشنيده و ندانسته است و نخواهد دانست و جز خداوند متعال از اسرار و رازهاى آن، اطلاعى ندارد. و آن، علم و دانش آينده است.
ابوبصير، روزى به محضر امام صادق(ع) شرفياب شد و چون با امام(ع) خلوت کرد، فرصتى يافت تا از اسرار و رازهاى آنان باخبر گردد و لذا ازامام(ع) درباره علوم اهل بيت(ع) و ودايع آنها از جمله جفر، جامعه و غير ذلک سؤال نمود و امام(ع) پاسخ وى را داد. تا اين که نوبت به مصحف فاطمه(س) رسيد و امام(ع) در پاسخ وى فرمود: و ان عندنا لمصحف فاطمه عليهاالسلام و ما يدريهم ما مصحف فاطمه(س)؟
قال(ع): مصحف فيه مثل قرآنکم هذا ثلاث مرات. والله ما فيه من قرآنکم حرف واحد. قال: قلت: هذا والله العلم. قال(ع): انه لعلم و ما هو بذاک.(13)
يعنى: در نزد ما (امامان ) است مصحف فاطمه(س) و ( مردم ) چه مىدانند مصحف فاطمه(س) چيست؟
آن گاه فرمود: مصحفى است که محتواى آن، سه برابر قرآنى است که در نزد شما است. سوگند به خداى سبحان، هيچ چيزى از قرآن، حتى يک حرف، در آن وجود ندارد.
ابوبصير گفت: عرض کردم: سوگند به خدا، اين علم (بزرگى) است.
فرمود: (آرى) اين مصحف، علم و دانش (بزرگى) است ولى اين مصحف، قرآن نيست.
در حديثى ديگر، امام جعفر صادق(ع) در پاسخ برخى از اصحاب خود درباره مصحف فاطمه(س) فرمود:... و کان جبرئيل عليه السلام يأتيها، فيحسن عزائها على أبيها، و يطيب نفسها، و يخبرها عن أبيها و مکانه، و يخبرها بما يکون بعدها فى ذريتها و کان على(ع) يکتب ذلک.(14)
يعنى: جبرئيل(ع) بر فاطمه زهرا(س) نازل مىشد و مصيبت رحلت پدر بزرگوارش را بر وى تسليت مىگفت و آرامش خاطرى براى وى فراهم مىکرد و او را از مقام پدرش و مکان و منزلتش (در بهشت) خبر مىداد و هم چنين او را از آينده فرزندان، نوادگان و ذرارىاش مطلع مىکرد و امام على(ع) اينها را( براى فاطمه(س)) مىنوشت.
هم چنين در روايتى از امام صادق(ع) آمده است: و اما مصحف فاطمه(س)، ففيه ما يکون من حادث، و أسماء کل من يملک الى ان تقوم الساعة.(15)
يعنى: اما مصحف فاطمه(س)، پس در آن است هرچيزى که در آينده واقع گردد. هم چنين در آن است، اسامى تمام کسانى که تا پايان دنيا، حکومت مىيابند و به زمامدارى مىرسند.
با توجه به روايتهاى فوق و ديگر روايتهايى که بخاطر پرهيز از اطاله کلام، از نقل آن ها خوددارى کرديم، به دست مى آيد که مصحف فاطمه(س) درباره رويدادها، حوادث و تغيير و تحولات سياسى و اجتماعى است که از آن تاريخ (اواخر عمر شريف حضرت زهرا(س)) تا آخر الزمان به وقوع خواهند پيوست و در حقيقت پيش گويىهاى صادق و راستين آن حضرت از آينده و آيندگان است و مىتوان گفت که اين کتاب گرانسنگ، تقويم اهل بيت عصمت و طهارت(ع) است. بدين جهت امامان معصوم(ع) با نگاه به آن، واقعهاى را پيشگويى کرده و يا ماجرايى را نفى و اثبات مى نمودند به شواهدى از اين دست توجّه فرماييد که تحت عنوان " استناد امامان معصوم(ع) به مصحف فاطمه(س) " مىآوريم.
استناد امامان معصوم(ع) به مصحف فاطمه(س)
1) در روزگار امام صادق(ع)، نوادگان امام حسن مجتبى(ع) جنبشى را بر ضد بنى اميه آغاز کرده و با کمک و همراهى ساير هاشميان (اعم از بنى عباس و بنى الحسن و ساير تيرههاى بنى هاشم) مردم را بر عليه امويان به شورش و قيام وادار کردند و محور و کانون اصلى اين قيام، فرزندان عبدالله بنالحسن بودند.
خيلى ها باور داشتند که محمد، پسر عبدالله بن الحسن، در اين جنبش به پيروزى و رهبرى خواهد رسيد. امّا امام صادق(ع) چنين اعتقادى نداشت.
فضيل بن سکره، که يکى از ياران آن حضرت بود، گفت: روزى به محضر امام صادق(ع) شرفياب شدم، امام(ع) به من فرمود: يا فضيل، اتدرى فى اى شىء کنت أنظر قبيل؟ قال: قلت: لا.
قال(ع): کنت انظر فى کتاب فاطمة(س) ليس من ملک يملک الارض الا و هو مکتوب فيه باسمه و اسم أبيه، و ما وجدت لولدالحسن فيه شيئأً.(16)
يعنى: اى فضيل، آيا مىدانى پيش از آمدنت به چه چيزى نگاه مىکردم؟
فضيل گفت: نه، نمىدانم.
امام(ع) فرمود: داشتم به کتاب فاطمه(س) نگاه مىکردم. هيچ حاکمى در روى زمين به حکومت و رياست نمىرسد، مگر اين که با نامش و نام پدرش در کتاب فاطمه(س) نوشته شده باشد. و من در اين کتاب براى فرزندان حسن چيزى نيافتم.
2) از امام صادق(ع) درباره محمد بن عبدالله بن الحسن پرسيده شد. امام(ع) در پاسخ فرمود: ما من نبى، ولا وصى، ولا ملک الا و هو فى کتاب عندى ( يعنى مصحف فاطمه(س) ) و الله ما لمحمد بن عبدالله فيه اسم.(17)
يعنى: هيچ پيامبرى، هيچ وصى و جانشين پيامبرى و هيچ پادشاه و حاکمى نيست مگر اين که نامش در اين کتابى که در نزد من است (يعنى مصحف فاطمه(س) ) وجود داشته باشد. سوگند به خداى سبحان، نامى از محمد بن عبدالله در آن نيست.
3) امام صادق(ع) در روايتى فرمود: تظهر الزنادقة فى سنة ثمان و عشرين و مأة، و ذلک انى نظرت فى مصحف فاطمة(س).(18)
يعنى: در سال (128 هجرى)، زنديقها آشکار خواهند شد و اين را با نگاه کردن به مصحف فاطمه(س) به دست آوردم.
پيش گويى امام صادق(ع)، راست و درست بود. زيرا در آن هنگام که حکومت بنى اميه به سوى اضمحلال و نابودى پيش مىرفت و حکومت بنىعباس در حال انعقاد بود، بسيارى از عقايد انحرافى و باطل، به ويژه ماديگرايى، بى دينى و لاابالى گرى در جامعه مسلمانان بروز و ظهور کرد.
4) وليد بن صبيح گفت: روزى امام صادق(ع) به من فرمود: يا وليد، انى نظرت فى مصحف فاطمة(س) فاسئل، فلم اجد لبنى فلان فيها الا کغبار النعل.(19)
يعنى: اى وليد، همانا در مصحف فاطمه(س) نگاه و پرسش (يعنى مطالعه) نمودم، پس درباره ( حکومت و رياست) بنى فلان چيزى نيافتم مگر غبار نعل (اسب).
به هر روى، امامان معصوم(ع) به عنوان مرجع علمى، سياسى و اجتماعى مردم و تنها پناهگاه حقيقى و دلسوز آنها، هميشه تلاش مىکردند آنها را از کجروى و انحراف بازداشته و به سوى حق و حقيقت و راه درست و خداپسند هدايت نمايند. بدين جهت آن بزرگواران در کتاب مادرشان حضرت فاطمه(س) بسيار مطالعه و تدبّر نموده و پيش گويىهاى درستى از روزگارشان به عمل مىآوردند و به عبارتى، بهترين فوايد را از اين کتاب شريف، نصيب اسلام و مسلمانان مى نمودند.
محل نگهدارى مصحف
اما اين که مصحف فاطمه در کجا است و در دست چه کسى نگه دارى و محافظت مى شود، بايد گفت: مصحف فاطمه(س) در آغاز تدوين و تأليف، در خانه امير المؤمنين على بن ابى طالب(ع) نگه دارى مى شد و در اختيار آن حضرت بود و پس از شهادت آن حضرت، در اختيار امام حسن مجتبى(ع) و پس از شهادت وى، در اختيار امام حسين(ع) قرار گرفت. به همين ترتيب، رسيد به حضرت حجت بن الحسن(عجل الله تعالى فرجه الشريف) و هم اکنون توسط وى نگه دارى شده و توسط آن حضرت، از آن استفاده مىگردد وهيچگاه در اختيار نااهلان و نامحرمان قرار نگرفته است. در اين رابطه به چند حديث توجه فرماييد:
1) امام رضا(ع) در حديثى، علايم و نشانه هاى امام معصوم(ع) را بيان کرد و فرمود: للامام علامات يکون أعلم الناس، و احکم الناس، واتقى الناس، واحلم الناس، واشجع الناس، واسخى الناس، واعبد الناس و...
اين حديث طولانى است و در آخر آن، فرمود: و يکون عنده مصحف فاطمة(س).(20)
يعنى يکى از نشانه هاى امام معصوم(ع)، آن است که مصحف حضرت فاطمه (س) در نزد وى باشد.
2) امام جعفر صادق(ع) در فراز حديثى فرمود: وان عندنا لمصحف فاطمة(س).(21)
يعنى: همانا مصحف فاطمه(س) در نزد ما است.
3) امام موسى کاظم(ع) فرمود: عندى مصحف فاطمه(س)، ليس فيه شىء من القرآن.(22)
4) ابوبصير گفت: از امام صادق(ع) شنيدم که مىفرمود: ما مات ابو جعفر عليهالسلام حتى قبض-اى ابو عبدالله - مصحف فاطمة(س).(23)
يعنى: پدرم امام محمد باقر(ع) وفات نيافت، تا اين که مصحف فاطمه(س) را از او دريافت کردم.
5) امام صادق(ع) در حديثى فرمود: علمنا غابر و مزبور، و نکت فى القلوب و نقر فى السماع، و ان عندنا الجفر الاحمر، و الجفر الابيض. و مصحف فاطمة عندنا و ان عندنا الجامعة، فيها جميع ما يحتاج الناس اليه.(24)
در اين حديث، علاوه بر اين که امام صادق(ع) انواع علوم و دانش هاى اهلبيت(ع) را توصيف مىکند، تصريح مىنمايد که جفر احمر، جفر ابيض، مصحف فاطمه(س) و جامعه در نزد آنان (يعنى امامان معصوم عليهم السلام) است.
6) على بن حمزه گفت: به امام صادق(ع) گفته شد که عبدالله بن الحسن (که از نوادگان امام حسن مجتبى(ع) بود) معتقد است که در نزد او دانش خاصى نيست مگر همان علم و دانشى که در نزد ساير مردم است.
فقال(ع): صدق و الله، ما عنده من العلم الا ما عند الناس، ولکن عندنا و الله الجامعة فيها الحلال و الحرام، و عندنا الجفر أفيدرى عبدالله أمسک بعير اومسک شاة، و عندنا مصحف فاطمة(س)....(25)
يعنى: سوگند به خداى سبحان، عبدالله بن الحسن راست گفته است. در نزد او دانش خاصى نيست مگر همان علم و دانشى که در نزد ساير مردم است. وليکن به خدا سوگند در نزد ما، جامعه است که در او حلال و حرام بيان شده است و در نزد ما، جفر است. آيا عبدالله مىداند که جفر در پوست شتر است يا در پوست گوسفند؟ و در نزد ما مصحف فاطمه(س) است...
در اين حديث شريف، امام صادق(ع) بلند پروازىها و ادعاهاى واهى عبدالله بن الحسن و فرزندانش را به باد انتقاد گرفته و گوش زد نموده است که اگر هم مى خواهند رهبرى مردم و زعامت قيام را بر عهده بگيرند، از اهل بيت(ع) و خاندان عصمت هزينه نکنند. چون آنان، اهليت چنين مقامى را ندارند. زيرا رهبريت و پيشوايى واقعى مردم بر عهده امام معصومى است که حامل ودايع و اسراراهل بيت(ع)، از جمله مصحف فاطمه(س) باشد.
روايتى جامع درباره مصحف فاطمه(س)
در پايان اين مقال، شايسته است، روايتى جامع و کامل درباره مصحف فاطمه(س) نقل کنيم تا پاسخى به پرسشهاى احتمالى درباره اين کتاب شريف و زواياى گوناگون آن باشد.
ابو بصير گفت: از امام محمد باقر(ع) درباره مصحف فاطمه(س) پرسش نمودم. حضرت فرمود: ( اين کتاب) پس از رحلت پدرش حضرت محمد(ص) بر او نازل شد.
ابو بصير: آيا در اين کتاب، چيزى از قرآن کريم نيز هست؟
امام محمد باقر(ع): نه، چيزى از قرآن، در اين کتاب نيست.
ابوبصير: پس، آن را برايم توصيف کن.
امام باقر(ع): ( اين کتاب ) داراى دو صفحه جلد سرخ رنگ است و طول و عرض آن از زبرجد مىباشد.
ابوبصير: فدايت گردم، ورق آن را برايم شرح بده.
امام باقر(ع): ورق آن از در سفيد است که به آن گفته شد باش، پس گرديد.
ابوبصير: فدايت گردم، در اين کتاب، چيست؟
امام باقر(ع): در اين کتاب خبرهاى گذشته و خبرهاى آينده تا روز قيامت، وجود دارد. هم چنين خبرهاى آسمان و آسمانها و تعداد فرشتگان و غير فرشتگان که در آسمانها هستند، و تعداد تمامى پيامبرانى که به عنوان مرسل و يا غير مرسل آفريده شدهاند، و نامهايشان و نامهاى کسانى که پيامبران به سوى آنان فرستاده شدهاند، و نامهاى کسانى که پيامبران را تکذيب کرده و کسانى که از آغاز تا آخر دنيا آفريده شده باشند، و نام هاى شهرها، و تعريف و توصيف تمامى شهرها که در شرق و غرب زمين قرار گرفته باشند و تعداد مومنين در آنها، و تعداد کافران در آنها، و شرح حال تمام کسانى که تکذيب کردند، و توصيف قرون گذشته و داستانها و ماجراهايشان، و کسانى که از طاغوتيان به حکومت رسيده و مقدار حکومتشان و تعدادشان، و اسامى پيشوايان (معصوم) و شرح حال و توصيفشان و تک تک آن چه که به دست آورده و مالک شدند، و توصيف بزرگان و افراد صاحب نامشان، و تمامى کسانى که در ادوار تاريخى تردد نمودند.
ابوبصير: فدايت گردم، دورهها چه مقدارند؟
امام باقر(ع): پنجاه هزار سال، و آن در هفت دوره است.
هم چنين، اسامى تمامى کسانى که خداوند سبحان، آنها را آفريده و اجلهايشان، و توصيف بهشتيان و تعداد آنهايى که داخل در بهشت مىشوند و تعداد آنهايى که داخل در آتش (جهنم) مىگردند و اسامى جهنميان، همه در آن کتاب موجود است. هم چنين علم قرآن همان طورى که نازل شد، و علم تورات همان طورى که نازل شد، و علم انجيل همان طورى که نازل شد، و علم زبور همان طورى که نازل شد، و تعداد تمامى درختان، کلوخها وخاکها در تمامى بلاد، در آن وجود دارد.
سپس امام باقر(ع) فرمود: هنگامى که خداوند سبحان اراده کرد که مصحف را به وسيله جبرئيل، ميکائيل و اسرافيل بر فاطمه(س) نازل کند، در شب جمعه، ثلث دوم از شب بود که آنان، مصحف را گرفته و به سوى فاطمه(س) هبوط کردند و وى در آن حال، ايستاده بود و داشت نماز مى خواند و فرشتگان الهى، آن قدر سر پا ايستادند تا فاطمه(س) نشست و چون نماز را به پايان رسانيد و سلام آن را داد، فرشتگان به او گفتند: سلام، بر تو سلام مىرساند. در اين هنگام، مصحف را در آغوش اونهادند. پس فاطمه(س) در پاسخشان فرمود:
براى خدا سلام است و از جانب او سلام است و به سوى او باد اسلام. وسلام بر شما اى فرستادگان خدا.
پس از آن، فرشتگان به سوى آسمان عروج کردند و فاطمه(س) پس از نماز صبح تا ظهر هم چنان نشست و مصحف را قرائت کرد و آن را از اول تا به آخر مطالعه نمود و آن حضرت که سلام و درود خدا بر او باد، بر جميع مخلوقات خدا، از جن و انس گرفته تا پرندگان و وحوش، ( حتى بر ) پيامبران و فرشتگان الهى، مفروض الطاعة است. ابوبصير گفت: فدايت گردم. پس از رحلت آن بانوى بزرگ، مصحف او به چه کسى رسيد؟
امام باقر(ع) فرمود: وى، مصحف را به اميرمؤمنان، امام على بن ابى طالب(ع) سپرد و حضرت على(ع) در هنگام شهادت به امام حسن مجتبى(ع) واگذار نمود و امام حسن مجتبى(ع) در هنگام شهادت به امام حسين(ع) سپرد، سپس در دست اهلش باقى مىماند تا اين که به صاحب امر سپرده شود.
ابوبصير گفت: به راستى اين ( کتاب شريف ) دانش فراوانى است.
امام باقر(ع) فرمود: اى ابا محمد، اين مقدارى که از مصحف برايت توصيف نمودم، تنها از ورق اول از دو ورق آن بود و هنوز چيزى از ورق دوم آن را برايت بيان نکردم و حتى حرفى از آن را نگفتم.(26)
آرى، مصحف فاطمه(س) آن چنان عظيم و کبير است که شکافنده علم اول و آخر، يعنى حضرت باقرالعلوم(ع)، پس از آن همه توصيف و تعريفى که از آن به عمل آورده است، مى فرمايد، تنها يک صفحه از اين کتاب را برايت بيان کردم و هنوز چيزى از صفحه بعدى را آغاز نکردم!
با اين بيان، تکليف ما نيز روشن است، که هرچه درباره اين کتاب بىهمتا بگوييم و يا بنويسيم نمى توانيم حق آن را ادا نماييم، پس بهتر است لب فروبسته و به همين مقدار کفايت کنيم.
اميد است خداوند متعال ما را در فهم و درک علوم و معارف بلند محمد وآل محمد(ص) و شناخت حقانيت آنان توفيق عنايت کند وصاحب امر اول و آخر، يعنى حضرت حجت بن الحسن(ع) را از ما خشنود و خرسند گرداند.
پىنوشتها
1. روضة الواعظين، فتال نيشابورى، ص 211.
2. مکاتيب الرسول، احمدى ميانجى، ج 2، ص 51.
3.
4. بصائر الدرجات، ابوجعفرصفار قمى، ص 15؛ الکافى، ج 1، ص 24.
5. همان، ص 151.
6. دلائل الامامة، محمد بن جرير طبرى، ص 27.
7. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 174.
8. مکاتيب الرسول، احمدى ميانجى، ج 11، ص 426.
9. اللمعة البيضاء، تبريزى انصارى، ص 200.
10. الکافى، شيخ کلينى،ج 11، ص 241.
11. همان، ص 240.
12. همان.
13. همان، ص 238.
14. همان، ص 241.
15. روضة الواعظين، فتال نيشابورى، ص 211؛ الخرائج و الجرائج، قطب الدين راوندى، ج 2، ص 894.
16. الکافى، شيخ کلينى، ج 1، ص 242.
17. مکاتيب الرسول، احمدى ميانجى، ج 2، ص 87.
18. الکافى، شيخ کلينى، ج 1، ص 240.
19. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 181 و 189.
20. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج4، ص 419 ؛ عيون اخبار الرضا، شيخ صدوق، ج 1، ص 212.
21. الکافى، شيخ کلينى، ج 1، ص 239، بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 152.
22. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 154.
23. همان، ص 17.
24. روضة الواعظين، فتال نيشابورى، ص 210.
25. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 161.
26. دلائل الامامة، محمد بن جرير طبرى آملى، ص 27.
پاسدار اسلام، شماره 284