شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

سیمای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در سخنانش

0 نظرات 00.0 / 5

 

فاطمه و اصول اعتقادی:

 

 

1- ایمان به خدا:

نخستین ارزش برای انسان خداشناسی و ایمان به خدای واحد است بدون ایمان به ‏خدا، هیچ عملی از انسان پذیرفته نیست. ارزش عمل انسان به میزان درجه ایمان او به خدا است. در این ‏اصل فاطمه به عنوان یک زن نمونه بود:

 


الف) درجه ایمان فاطمه در مقام خداشناسی:

فاطمه (سلام الله علیها) در حدی بود که تمام خواستها و لذتها، درمقابل شناخت خدا نزد او ناچیز بود؛ نقل است روزی پیامبر اسلام از او پرسید فاطمه: چه در خواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته وحی جبرئیل در کنار من است از طرف خدا پیغام آورده است که فاطمه (سلام الله علیها)! هر چه بخواهد پذیرفته است. فاطمه جواب داد:
«قَالَت: یا اَبَتَا شَغَلَتنی عَن المَسئَلَة لّذَة خذمَته لا حَاجَةَ غَیرُ لقَاءِ رَبّی الکَریمُ فی دار السَّلام.»
فرمود: «لذتی که از خدمت حق دارم، مرا از هر خواهشی باز داشته است حاجتی غیر از این ندارم که پیوسته ناظرجمال زیبای او باشم» (ریاحین الشریعه محلاتی ج 1 ص 105)

 


ب) درجه اخلاص فاطمه (سلام الله علیها) در عبادت:

فاطمه (سلام الله علیها) با اینکه در عبادت از تمامی زنهای عالم پیشی‏گرفته بود و برتری داشت، راجع به اخلاص در عبادت فرمود: «قَالَت: مَنَ اَصعَدَ الَی اللَّه خَالصَ عبَادَته، اَهبَطَ اللَّه عَزَّوَجَلَّ الَیهُ اَفضَل مَصُلَحَته.»
«کسی که عبادتهای خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، خدای بزرگ ‏برترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد» (تفسیر امام حسن عسکری ص 261) ( صحیفه الزهرا ص 300)

 


ج) درجه اخلاص فاطمه (سلام الله علیها) در انفاق :

عربی تازه مسلمان در مسجدمدینه، از مردم کمک مالی می‏خواست. در آن زمان وضع مالی مردم طوری نبود که هر کس به آسانی ازعهده‏ای کمک مالی برآید. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) به اصحاب و یاران نگاهی کرد، سلمان منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) رافهمید، برای رفع نیازمندی سائل از جا بلند شد، امّا هر جا رفت با دست خالی برگشت. در راه بازگشت‏ به مسجد نظرش به خانه فاطمه (سلام الله علیها) افتاد، در را کوبید؛ داستان عرب مستند را گزارش داد. فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: خدا می‏داند سه روز است که غذا نداریم؛ امّا نیکی و نیکوکاری را که به خانه من آمده رد نمی‏کنم.پیراهنی را به سلمان داد تا در مغازه شمعون یهودی گرو گذاشته مقداری خرما و جو قرض گرفته به طرف ‏خانه فاطمه (سلام الله علیها) آمد، عرض کرد: دختر رسول خدا: مقداری از این خوراک را برای فرزندان گرسنه‏ات ‏بردار. «قَالَت: یا سَلمَان هَذا شَیی اَمضَینَاهُ للّه عَزَوَجَلَّ لَسنَا نَاخذُ منهُ شَیئاً.»
فرمود: «ای سلمان این کار را فقطبرای خدای بزرگ انجام دادم، هرگز از آن جاپیزی برنمی دارم» (احقاق الحق نور اللَّه مرعشی ج 10 ص 321 ،بحار الانوار مجلسی ج 43 ص 73).

 


2 - اصل نبوت و 3 - امامت و 4 - عدالت.

که این سه اصل از اصول مهمه اعتقادی است: فاطمه (سلام الله علیها) خود در این سه اصل؛ ثمرة نبوّت، همسنگ امامت و قربانی راه عدالت است. پرداختن به این سه اصل درسخنان فاطمه، خارج از ظرفیت چنین نوشته‏ای است خطبه فدکیه که در منابع شیعه و اهل تسنن آمده‏است در آن خطبه تمامی اهداف و فلسفه نبوت و امامت و عدالت و احکام بیان گردیده است. در اینجافقط در یک سخن تاریخی فاطمه (سلام الله علیها) در موضوع امامت بسنده می‏شود.
محمود بن لبید روایت کرده است که بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) فاطمه (سلام الله علیها) را در کنار قبر حمزه در احُددیدم که، با حالت تأثر آور مشغول عزاداری است. آمدم از او دلجوی کنم ضمناً از دلایل امامت علی (علیه السلام)از او سوال کردم، فرمود: عجبا روز غدیر را فراموش کرده‏اید؟! کلماتی ردّ و بدل شد، عرض کردم چرا علی‏سکوت کرد و حقّ خود را نگرفت؟ فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) فرمود: امام مانند کعبه است مردم بایداطراف آن بگردند نه اینکه کعبه به دور مردم بگردد».
«ثم قالت: أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلی أهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ»
«اگر مردم حق را به اهلش واگذار می‏کردند از اهل بیت پیامبرشان، اطاعت می‏کردند، دو با هم اختلاف‏ نمی ‏کردند
سخنان فاطمه (سلام الله علیها) در این قضیه تاریخی شامل هر سه عنصر اساسی نبوت، امامت و عدالت است؛واگذار کردن حق به اهل آن، هم مفهوم عدالت و امامت و هم حفظ آثار و اهداف نبوّت است اگر ما راجع‏به این سه اصل مهم، از فاطمه(سلام الله علیها) سخنان دیگری هم در اختیار نداشتیم همین یک حدیث از سخنان آن‏حضرت در بیان مقصود کافی بود حال اینکه تمامی اهداف و فلسفه نبوت و امامت ، عدالت ، احکام و غیره درآن خطبه فدکیه منعکس است.
(کشف الغّمه اربیلی ج 2 ص 110، الکوکب الدّری حائری ج 1ص 207 و احتجاج طبرسی ج 3 ص 132) (احقاق الحق ج21ص 26) (بحار الانوار مجلسی ج78ص310) (الامامة والتبصره من الحیرة ابن بابویه قمی ص 1) (کفایة الأثر الخزاز القمی ص 199) (الایضاح ابن شاذان الأزدی ص53) (المسترشدمحمد بن جریر الطبری) (الشیعی ص 147) (الصراط المستقیم ج2 علی بن یونس العاملی ص123).

 


5- فاطمه (سلام الله علیها) و عالم پس از مرگ:

فاطمه (سلام الله علیها) همیشه به فکر عالم پس از مرگ به سر می‏برد در هیچ ‏حالی از عالم و قبر و قیامت غافل نبود که در اینجا به بعضی از سخنان فاطمه (راجع به عالم پس از مرگ اشاره می‏شود:
الف: هنگامی فاطمه (سلام الله علیها) از خانه پدر به خانه علی (علیه السلام) منتقل گردیده در شب زفاف امیرالمؤمنین (علیه السلام) فاطمه (سلام الله علیها) را نگران و ناراحت دید، پرسید: برای چه امری ناراحت و نگرانی؟ «قَالَت: تَفَکَّرُتُ فی احوَالی وَاَمُریُ عنُدَ ذهَاب عُمریُ وَ نُزُوُلی فی قَبری.»
فرمود: «در احوال خود فکر کردم، به یاد پایان زندگی دنیا افتادم‏ که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم، روزی از اینجا به سوی خانه قبر و قیامت خواهم رفت (نهج ‏الحیاة محمد دشتی ص 21)
ب: روزی پیامبر اکرم فاطمه (سلام الله علیها) را اندوهناک و ناراحت دید پرسید: حزن و اندوه تو برای چیست؟
«قَالَت: یَا اَبَةَ ذَکَرتُ المَحشَرَ و وُقوفَ النّاس عراَةً یَومَ القیامَة واسَوأتَاهُ یَومَئذ عنَ اللَّه عزَّوَجَلَ.»
«ای پدر روزمحشر و توقف مردم را در آن روز، در حالی که برهنه‏ اند به یاد آوردم وای از زشتیهای آن روز در پیشگاه‏ خداوند بزرگ
(تفسیر فرات کوفی ص 455) (بحارالانوار مجلسی ج 43 ص 25).
ج: هنگامی که آیات عذاب (حجر/ 43 و 44) به رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) نازل شد و رسول خدا به شدت‏گریه کرد یاران پیامبر نیز گریه کردند فاطمه (سلام الله علیها) از گریه پدر اطلاع یافت پرسید: پدر جان چه جیز باعث گریه‏شما شده است؟ پیامبر آیات عذاب را که بر او نازل گردیده بود، برای زهرا خواند، فاطمه (سلام الله علیها) از خوف خداوندبه زمین افتاد.
«قَالَت: اَلوَیلّ ثُمَّ الویلُ لمَن دَخَلَ النّار.»
فرمود: «وای به حال کسی که داخل آتش جهنّم شود
(الدروع الواقیه ابن طاوس ص 276) (بحار الانوار مجلسی ج 8 ص 203، همان ج 44 ص 88،همان ج 54 ص 341) (بیت الاحزان قمی ص 44) (صحیفة الزهرا شیخ جواد قیومی ص 282)

 


فاطمه (سلام الله علیها) و عبادت:

بعد از ایمان، بالاترین مقام نزد خداوند عبودیت و بندگی است؛ عبادت فاطمه ( سلام الله علیها) در حدّی بود که‏مشهور است: فاطمه ( سلام الله علیها) این قدر در نماز ایستاد تا قدم های مبارک متورم گردید: از حسن بصری نقل‏است که گفت : من کسی عابد تر از فاطمه( سلام الله علیها) ندیدم.
( ما کان فی هذه الامة اعبد من فاطمة ، کانت تقوم حتی تورم قدماها)
( مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب ج 3ص119)
از امام حسن مجتبی (علیه السلام) نقل است که فرمودند :
«در شب جمعه‏ ای مادرم را از سرشب تا صبح دررکوع و سجود دیدم
هنگام صبح شنیدم برای مردان مؤمن و زنان مؤمنه دعا می‏کرد حتی نام آنها را هم به زبان می‏آورد، ولی ‏برای خودش دعا نمی‏کرد. سوال کردم مادر! چرا برای خود دعا نمی‏کنی چنان چه برای دیگران دعامی‏کنی؟
«فَقَالَت: یا بُنَّی الجار ثمَّ الدّار.»
فرمود: «پسرم همسایه مقدم است
(علل الشرایع ج 1 ص 216)
نمازها و دعاهای فاطمه در کتب ادعیه مشهور است برای عبادت فاطمه همین قدر کافی است که این‏ آیه: «و تَتَجافی جُنُوبُهَمُ عَن المَضَاجع» (سجده/ 16)
و آیه: «الّذینَ یَذکُرُونَ اللَّه قیَاماً و فُعوداً» (آل عمران/191)
یکی از مصادیق این دو آیه فاطمه (سلام الله علیها) است که در عبادت فاطمه نازل شده است.
( امالی شیخ‏صدوق ص 471 ریاحین الشریعه محلاتی ج 1 ص 180ونورالثقلین الحویزی ج 4ص229وهمان ج1 ص 424).
حقیت عبادت، اطاعت خدای تعالی است و قیام به امتثال اوامر و نواهی او است هر کس که چنین ‏باشد او عابد است که از مصادیق بارز عبادت نماز است و نماز شب فاطمه در شب زفاف بیان گر شدت‏وابستگی فاطمه (سلام الله علیها) به نماز است.
آن شبی که به خانه شوهر آمد به علی عرض کرد:
«قَالَت: فَاَنُشَدَکَ اللَّه‏اَن قُمتَ الَی الصّلاة فَنَعبُدَ اللَّه هذه الَّلیلةَ.»
«پس تو را به خدا قسم می‏دهم که بیا تا به نماز بایستیم و در این ‏شب خدا را عبادت کنیم» (نهج الحیاة دشتی ص 21)

 

 

فاطمه (سلام الله علیها) و الگوی حجاب:

فاطمه (سلام الله علیها) مهمترین ارزشی که برای زن قائل بود و حفظ آن را در حد حال لازم و ضروری می‏دانست، حفظ حجاب بود که اهمیّت آن در رفتار و گفتارش هویدا وآشکار است، که به مواردی از آن اشاره می شود.
الف: مردی نابینای از فاطمه (سلام الله علیها) درخواست ملاقات با رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) را نمود ولی در طول‏ ملاقات، فاطمه (سلام الله علیها) در پرده حجاب پنهان بود، پس از بیرون رفتن مرد نابینا، پیامبر فرمود (صلی الله علیه و آله ): فاطمه‏ جان چرا خود را از او پنهان داشتی در حالی که او تو را نمی‏دید؟ «قَالَت: ان لَم یَکن یَّرانی فَانّی اَرَاه وَ هوَ یَشُمّ‏الّریح» فرمود: «اگر او مرا نمی‏دید، من او را می‏دیدم. در حالی که مرد به استشمام بوی زنها حساس است. پیامبر فرمود: شهادت می‏دهم تو پاره تن من هستی و پاره از وجود من.»
(النوادر راوندی ص 61)، (دعائم الاسلام القاضی النعمان المغربی ج2 ص4)
ب: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از یاران خود پرسید: در چه حالی زن به خدای خود نزدیک‏تر است؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله )از اصحاب پاسخ مناسبی دریافت نکرد. خبر به فاطمه (سلام الله علیها) رسید فرمودند: «قَالَت اَدنی مَا تَکونُ من رَّبهَا اَن تَلزمَ قعُربَیتها.»
«نزدیکترین حال زن به خدایش، در حالی است که او در درون خانه خود باشد» (نوادر راوندی ص29) ( بحار ج 110 ص 250)
ج: علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) تقاضا کردند، که آن حضرت (صلی الله علیه و آله) کارهای خانه را میان‏ آنها تقسیم نمایند. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) کارهای داخل خانه را به عهده فاطمه (سلام الله علیها) و کارهای بیرون از منزل را به‏ عهده علی (علیه السلام) قرار دادند.
امام باقر فرمود: «قَالَت فاطمة: فَلَا یَعلَمُ مَا دَاخَلَنی منَ السُروُر الّااللَّه باکفَائی‏رَسولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله ) تَحَمُّل الّرقاب الرجَال.»
فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «هیچ کس جز خدا نمی‏داند که از این تقسیم چه ‏قدر خوشحال شدم، از اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کارهای بیرون از خانه را به عهده من قرار نداد و مرا ازسختی مراوده با مردان نجات داد(قرب الاسناد حمیری حدیث 170 ص 52 کتاب المؤمن ص 53،وسائل الشیعه ج 20 ص 172).
د: روزهای آخر زندگی فاطمه (سلام الله علیها) بود به اسماء فرمود: من از کیفیّت برداشتن جنازه‏های اهل مدینه ‏ناخوشنودم، زیرا جنازه روی تخته‏ای قرار دارد و روی جنازه پارچه‏ای را می‏اندازند که حجم بدن میّت، اززیر پارچه معلوم است. اسماء عرض کرد! ما وقتی در حبشه بودیم آنجا تابوتی را تهیه می‏کردند که حجم‏بدن دیده نمی‏شد. اسماء صورت آن را از جاپوب و برگ به فاطمه نشان داد «فَقَالَت: مَا اَحَسَنَ هذا وَ اَجَمله‏لا تَعرفُ به المَرئَةُ منَ الرَّجُل .»
فرمود: «این تابوت جاپه نیکو و زیبا است، در این تابوت زن از مرد شناخته‏ نمی‏ شود(کشف الغمه اربیلی ج 2 ص 126) (، سنن الکبری ، بیهقی ج 4 ص 34)

 


فاطمه والگوی معاشرت:

آنجایی که در زندگی اجتماعی برای هر انسانی ضروری است، نحوه رفتارش با هم نوعان او است. فاطمه (سلام الله علیها) در این رابطه هم الگوی گفتاری و هم الگوی رفتاری دارد که به موارد مختصری از آن اشاره می‏شود:

 


الف) گفتار جامع فاطمه (سلام الله علیها) راجع به معاشرت عمومی و خانوادگی:

«قَالَت: خیارکُم اَلینَکُم مَنَاکبَةً وَ اَکرمَهم لنسَائهم.»
فرمود:«بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم ‏ملایم ‏تر است. و ارزشمند ترین مردم کسانی اند که با همسرانشان مهربانتر و بخشنده ‏تراند(نهج الحیاة محمدّدشتی ص 119، صحیفه الزهرا قیومی ص 288.)

 


ب ) گفتار جامع فاطمه، راجع به معاشرت دوستان و دشمنان:

از امام صادق (علیه السلام) نق است که آن حضرت فرمود:
«قَالَت: بشر فی وَجه المؤمن یوجب لصاحبه الجنّةً وَ بشرفی وَجه المُعاند المُعادی یقی صَاحَبَه عَذابَ النّار.»
«پاداش خوشروی در برابر مؤمن بهشت و در برابردشمنان ستیزه جو، رهای از آتش جهنم است» (تفسیر امام حسن عسکری ص 281) (مستدرک وسائل‏الشیعه ج 10 ص 262،) (بحار الانوار ص 401 ج 72) .

 


ج) الگوی رفتاری با زیردستان:

روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) وارد خانه فاطمه گردید، دید کارگر خانه استراحت کرده و فاطمه (سلام الله علیها) مشغول ‏انجام کار است. رسول خدا علّت را سوال کرد فرمود: فاطمه (سلام الله علیها) جواب داد:
«قَالَت: یا رَسولَ اللَّه عَلَی یَوم‏و عَلَیها یَوم.»
عرض کرد یا رسول اللَّه ما کار خانه را تقسیم کرده‏ایم: یک روز من کار می‏کنم، روز دیگر او کارمی‏کند، اشک در چشمان رسول خدا حلقه زد، فرمود: «خدا آگاه است که رسالت را در کجا قرار دهد» (احقاق الحق مرعشی ج 10 ص 277)

 


د) الگوی رفتاری با بزرگان:

از سوید بن غفله نقل شده که روزگاری سختی بر علی (علیه السلام) پیش آمد، شبی فاطمه (سلام الله علیها) به خانه پدرمشرف شد هنگامی دم در رسید، در زد، از نحوه در زدنش پیامبر متوجه شده فرمود: احساس می‏کنم‏ حبیبم فاطمه در می‏زند. به‏ام ایمن فرمود در را باز کن ام ایمن در را باز کرد فاطمه وارد شد، پیامبر فرمود:آمدنت غیر منتظره بود، عادتا در چنین موقع نمی‏آمدی! «فقالت: یا رَسولَ اللَّه مَا طَعَامُ الملائکة عندَ رَبَهّا؟»
پیامبر فرمود: «طعام آنها حمد و ثنای الهی است
«فَقَالَت: مَا طَعامُنَا؟»
عرض کرد ما که بشر هستیم خوراک ما چیست؟ (دعوات راوندی ص 47)( بحار الانوار ج 90 ص 272).
اولاً: برخورد فاطمه (سلام الله علیها) و رفتارش چنان مؤدبانه بود که پیامبر از نحوه در زدن او متوجه شد که این‏گونه رفتار مؤدبانه از فاطمه است.
ثانیاً: فاطمه با کنایه عرض کرد که پیامبر خود بفهمند که ما در خانه غذا نداریم .

 


فاطمه و الگوی همسرداری:

اساس زندگی مشترک، خانه داری بر حس همکاری، تحمّل سختی ‏ها و کمبودها و قدر دانی زن و شوهراز زحمات یکدیگر استوار است نه براساس حق قانونی و شرعی فاطمه ( سلام اللَّه علیها) خود بهترین الگوبرای زندگی مشترک خانه‏داری است:

 


الف) کار در منزل:

از ام سلمه روایت شده که علی (علیه السلام) فرمود: روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) وارد خانه ما شداز اوضاع زندگی ما جویا گردید: فاطمه جواب داد: «قَالَت یا رَسولَ اللَّه مَجَلَت یَدی منَ الّرَحُی اَطحَنُ مَرَّة واَعجَنُ مَرَّة»
فرمود: «ای رسول خدا دست هایم از آسیاب کردن تاول زده گاهی گندم را آرد می‏کنم و گاهی آرد راخمیر می‏کنم» (احقاق الحق ج 10 ص 266) ( الذریه الطاهره النبویه ص 103)

 


ب) اظهار خوشنودی از همکاری شوهر:

فاطمه (سلام الله علیها) ضمن اینکه کارهای سنگین خانه را در آن روزگارانجام می‏داد؛ مانند آرد کردن، نان پختن، لباس شستن و بجاپه داری کردن، از همکاری شوهرش با او اظهاررضایت می‏کرد. روزی خدمت پدر مشرف شد تا از سختی زندگی خود به رسول خدا گزارش دهد:
«فَقَالت:‏قَد مَجَلَت یَدَای منَ الّرَحی لَیلَتی جَمیعاً اُدر الّرَحی حَتّی اَصبَحَ و اَبُوالحَسن یَحملُ حَسَنَا و حُسَیَناً.»
عرض‏ کرد: «هر دو دستم از آسیاب کردن تاول برداشته است دیشب تا صبح گندم آرد می‏کردم (علی علیه السلام هم بیکارنبود) از فرزندان خود حسن و حسین مراقبت می‏کرد»
(بحار الانوار ج 43 ص 134)

 


ج) ساختن با کمبودهای زندگی:

روزی علی (علیه السلام) وارد منزل شد فرمود: فاطمه! آیا غذایی داری؟ فاطمه (سلام الله علیها) پس از سکوت اندک فرمود: دو روز است در منزل غذای کافی نداریم آنجا چه بود بر شما و فرزندان م‏حسن و حسین دادم و خود از غذا استفاده نکرده ‏ام. علی (علیه السلام) فرمود: چرا به من خبر ندادی تا غذا تهیه‏ کنم؟
«قَالَت: یا اَبا الحَسَن انّی لاستَحیی من الهی اَن اکلف نَفسَکَ ما لاتَقدرُ عَلَیه.»
فرمود: «یا علی (علیه السلام) از پروردگارم حیا می‏کنم که چیزی را از تو بخواهم که نتوانی فراهم نمایی (بحار الانوار مجلسی ج 37 ص103)

 


د) احترام به عملکرد شوهر:

علی (علیه السلام) باغی را به دوازده هزار در هم فروخت پول آن را به فقراء مدینه ‏تقسیم کرد خود دست خالی به خانه آمد فاطمه (سلام الله علیها) از قضیه با خبر بود، به علی (علیه السلام) عرض کرد:
یا علی! سهم غذای ما امروز جاپه شد؟ (کنایه از اینکه ما سهمی نداشتیم) علی برای تهیه غذا برگشت ‏پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شد فرمود: خدا می‏فرماید: دست علی را باز نگهدار. فاطمه (سلام الله علیها) از این سوال خوداظهار ناراحتی می‏کرد.
«قَالَت: فَانّی اَستَغفرُاللَّه وَ لا اَعود اَبَداً.»
«از این سوالی که کردم از خدا آمرزش می طلبم‏ دیگر این کار را تکرار نخواهم کرد» (امالی صدوق مجلس 71 ص 470 ترجمه و تلخیص)

 


فاطمه و حمایت از مقام ولایت:

یکی از اسراری که هنوز هم به خوبی روشن نیست حمایت های بی دریغ فاطمه (سلام الله علیها) از شوهرش بود که‏تا پای جان از شوهرش حمایت کرد و در این راه به شهادت رسید اگر چه در ظاهر حمایت او از علی به ‏عنوان پدر فرزندانش و پسر عمش بود ولی در واقع این همه فداکاری زهرا (سلام الله علیها) از علی (علیه السلام) به عنوان مقام‏ولایت و اساس دین اسلام بود (ولم ینادی بشیی کما نودی بالولایة)
که تمام فداکاریهای فاطمه (سلام الله علیها ) برای حفظ این امر مهم انجام گرفت. (رک کافی ج 2 ص 21) و فاطمه (سلام الله علیها) رضای خدا را در اطاعت از مقام ولایت جستجو می کرد. (همان ص23)

 


الف) احترام به ضمانت شوهر:

بعد از جریان تأسف بار سفیفه سران آن برای جلب افکار عمومی ازعلی (علیه السلام) درخواست اجازه ورود به خانه فاطمه (سلام الله علیها) را کردند تا از علی (علیه السلام) اجازه ورود گرفتند. علی به ‏سران سقیفه فرمود: شما پشت در منتظر بمانید تا من از دختر پیامبر اجازه بگیرم علی جریان را به فاطمه‏ گزارش داد، که من به آنان اذن داده ‏ام نظر تو در این مورد چیست؟
«قَالَت: ان کُنتَ ضَمنُتَ لَهُمَا شَیئاً فَاالبَیتَ‏بَیتُکَ وَ النساءُ تَتبعُ الرجَالَ لا أخَالفکَ بشَی.»
فرمود: «اگر به آنها قولی داده باشی خانه مال شما است زنها مؤظّف به پیروی از شوهران هستند من مخالفتی ندارم» (علل الشرایع ج 1 ص 221)

 


ب) اطاعت از دستور شوهر:

پس از هجوم دشمنان به خانه فاطمه (سلام الله علیها) و دستگیر کردن علی را،فاطمه (سلام الله علیها) در حمایت شوهر و مقام ولایت تصمیم گرفت تا لب به نفرین گشایند علی (علیه السلام) از تصمیم ‏فاطمه (سلام الله علیها) با خبر شد توسط سلمان به فاطمه (سلام الله علیها) پیغام داد که از طرف من به فاطمه بگو دست از نفرین‏ بردار به خانه برگرد. وقتی فاطمه (سلام الله علیها) این پیغام را شنید، «قَالَت اذاً اَرجُعُ وَ اَخبَر وَ اَسمَع لَه و اَطیعُ.» فرمود:اکنون که شوهرم و امامم دستور داده باز می‏گردم اطاعت می‏کنم (مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 118).

 


ج) دفاع عملی از شوهر:

فاطمه (سلام الله علیها) هنگامی که دید، شوهرش در معرض تهدید جدّی قرار داردشخصاً وارد عمل گردید، از خانه به طرف مسجد آمد وارد مسجد شد؛
قَالَت: خَلُّوا عَن ابن عَمّی فَوالَّذی‏بَعَثَ مُحَمّداً بالحَق لَئن لَم نُخَلُّوا عَنه لا نُشَرَنَّ شَعری وَ لا ضَعَنَّ قَمیصَ رَسول اللَّه عَلَی رَأسی لا فَرخُنَّ الَی‏اللَّه تَبَارَکَ و تَعَالی.»
فرمود: «از پسر عمّم دست بردارید به خدا قسم اگر او را رها نکنید، با موی پریشان ‏پیراهن رسول خدا را به سر می‏افکنم، به سوی خدا فریاد می‏کشم» (مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 118)

 


د) اظهار نگرانی شدید از سلامتی شوهر:

در گرما گرم حادثه که زهرا به شدت مصدوم شده بود سلمان‏بر جان او ترسید عرض کرد دختر پیامبر بهتر است به خانه برگردی
«قَالَت: وَیلَهُم یا سَلمَان یُریُدونَ اَن‏یؤتمُوا وَلَدَیَّ الحَسَنَین فَوَاللَّه یا سَلمَان لا اُخَلّی عَن بَاب المَسجد حَتّی اَری ابنَ عَمّی سَالماً بَینی.»
فرمود: «وای بر آنها ای سلمان می‏خواهند فرزندانم را یتیم کنند به خدا قسم از در مسجد بیرون نمی‏روم تا شوهرم‏را به جاپشمان خود در حال سلامتی نبینم(کوکب الدری حایری ج1ص196) (اختصاص مفید ص 181)

 


ه) نهایت وفاداری به شوهر:

وقتی علی (علیه السلام) از مسجد بیرون آمد تا اینکه علی (علیه السلام) دید.
«قَالَت: روُحی‏لروُحکَ القَداء و نَفسی لنَفسکَ الوَقا یا اَبَا الحَسَن ان کُنتَ فی خیرُ کُنتُ مَعَکَ ان کُنتَ فی شَر کُنتَ مَعَکَ.»
فرمود: «علی جان! جان و تنم فدایت من در هر حال با تو ولایت خواهم بود» (الکوکب الدری حائری ج1 ص 196)

 


فاطمه و مبارزات سیاسی:

مهمترین بخش از سخنان فاطمه (سلام الله علیها) در مبارزات سیاسی او آمده که حساسترین و دشوارترین‏روزهای زندگی آن حضرت به حساب می‏آید، اول به مبارزه مثبت روی آورد پس از آن به مبارزه منفی‏دست زد، در هر دو نوع از مبارزه ابتکار عمل را در دست گرفت.

 


الف) افشاگری:

بعد از پیامبر حادثه سقیفه پیش آمد مردم با ابابکر بیعت کردند بعد از بیعت مردم باابی بکر مبارزات سیاسی فاطمه (سلام الله علیها) آغاز گردید، برای اولین بار بود که برای مبارزه از خانه بیرون آمد دم‏در خانه‏اش ایستاد، رو به مردم کرد:
«وَقَالَت مَارأیُتُ کَالیُوَم قَطُّ حَضَروا اَسوَءَ مَحضَر تَرَکُوا نَبیَّهم (صلی الله علیه و آله ) جنَازَة بَینَ اَظهرَنا و استَبَدّوا بالاَمر دوننَا.»
«مانند این روز را هرگز ندیدم که امت اسلامی زشت‏ترین صحنه را به‏وجود آوردند جنازه پیامبرشان را در برابر ما واگذاشتند، خود سرانه دیگران را به جای ما قرار دادند
(امالی‏ مفید م 11 حدیث 5 ص 95، بیت الاحزان قمی ص 80، بحار الانوار مجلسی ج 28 ص 25، صحیفه الزهرا ص 258.)

 


ب) طلب یاری از امت:

هنگامی دید این تذکّر مؤثر واقع نگردید روزی در میان انبوه جمعیت ازمهاجرین و انصار آمد.
«قَالَت: یا مَعَاشرَ المُهاجرینَ و الانصار! أنصروُا للّه فَانّی ابنَة نَبیّکُم وَ قَد بَایَعتمُ رَسولَ‏اللَّه (صلی الله علیه و آله ) یَومَ بَایَعتُموهُ اَن تَمنَعوُهُ و ذُریَّته ممَّا تَمنَعونَ منهُ اَنفُسَکُم وَ ذَراَریُکُم فَفو لرَسول اللَّه ببَیعُتکُم‏.»
فرمود: «ای جماعت مهاجرین و انصار! خدا را یاری کنید من دختر پیامبر شما هستم. شما با پیامبر بیعت‏کردید که از پیامبر و فرزندان او دفاع کنید، همان گونه که از خود و فرزندان خود، دفاع می‏کنید پس به‏بیعت خود وفادار بمانید(اختصاص مفید ص 184)

 


ج) رفتن به خانه ‏های مسلمین:

هر کسی که از مسلمانان مدینه موقعیّت اجتماعی داشت، فاطمه (سلام الله علیها)برای یاری کردن آنها، از آنان طلب یاری کرد؛ معاذبن جبل یکی از افراد سرشناس مدینه بود روزی در خانه‏او رفت:
«قَالَت: یَا مَعَاذا انّی جئُتُکَ مُستَنصَرة وَ بَایَعتَ رَسولَ اللَّه عَلی اَن تَنصُرَهُ وَ ذُرّیتَّهُ وَ تَمنَعَهُ ممّا تَمنَعُ‏منهُ نَفَسَکَ و ذُرّیتَکَ.»
فرمود: «ای معاذ نزد تو آمدم از تو طلب یاری دادم تو با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیعت کردی تاپیامبر (صلی الله علیه و آله) و فرزندان او را یاری کنی همان گونه که از خود و فرزندان خود دفاع می‏کنی» (اختصاص مفیدص 184).

 


د) اظهار شکایت از امت نزد خدا:

از امام صادق نقل است پس از آن که اقدام عملی فاطمه (سلام الله علیها) مؤثرواقع نگردید، به شکایت و گریه روی آورد.
«قَالَت: اَللّهُمَّ الَیکَ نَشکُوا فَقُدَ نَبیّکَ و رَسُولکَ وَ صَفیّکَ و ارتدَاءاُمّته عَلَینا وَ مَنعَهُم ایّانَا حَقَّنَا.»
«خدایا از غم از دست دادن پیامبر برگزیده‏ات، ارتداد امّت او و جلوگیری آنها از حقّ ما، بر تو شکایت می‏کنیم
(بحار الانوار مجلسی ج 43 ص 156) ( هدایه الکبری ابن حمدان ص 407) ( صحیفه الزهرا قیومی ص174).

 


ه ) اعتصاب:

اعتصاب یکنوع مبارزه منفی است که اشکال گوناگون دارد. آن هنگامی بود که فاطمه (سلام الله علیها) در خانه ‏بستری گردید، دیگر توانای برای مبارزه مثبت نداشت. در روزهای سخت بیماری فاطمه (سلام الله علیها) زنان ‏مهاجرین و انصار به عیادت او شتافتند و عرض کردند ای دختر پیامبر، با این بیماری چگونه به سرمی‏بری؟
«قالت: اَصبَحتُ وَاللَّه عَائفَة لدنیاکُن قَالیَّة لرَجَالکُن لَفَظُتُهُم قَبلَ اَن عَجَمُتُهُم.»
فرمود: «به خدا قسم دنیای شما را دوست ندارم، از مردان شما خشمناک و بیزارم قبل از اینکه آنها را بیازمایم ‏نام آنان را از مردانگی دور انداختم
( دلائل الامامة طبری ص 129، السقیفة و فدک جوهری ص 120، معانی‏الاخبار صدوق ص 354) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 233، بلاغات النساء ابن طیفور ص19، کشف الغمه ج 2 ص 114)
به نحوی که از این فراز خطبه به دست می‏آید فاطمه (سلام الله علیها) مبارزه منفی خود را از همین جا آغاز می‏کندمرحله به مرحله شدت بخشیده به پایان زندگی می‏رسد.
1- اعلام انزجار عمومی از تمامی کسانی که در چنین قضیه سرنوشت ساز، بی تفاوت ماندند.
وقتی‏ زنها این اعلام انزجار را به خانه‏ های‏شان انتقال داده و مردان‏شان مورد نکوهش قرار می‏دهند، خانه ‏ها را به‏ کانون انقلاب تبدیل می‏کنند، سران حکومت تصمیم می‏گیرند از فاطمه (سلام الله علیها) عیادت و دلجوی کنند.
2- امتناع از سخن گفتن با کسانی که به فاطمه (سلام الله علیها) ظلم کردند آن هم بعد از این که از سران حکومت، برظلم‏شان اعتراف گرفت، هنگامی که سران حکومت برای آرام کردن افکار عمومی خواستند از فاطمه (سلام الله علیها) رضایت بجویند. وقتی وارد خانه فاطمه شدند بعد از اصرار فاطمه (سلام الله علیها) از آنها پرسید شما را به خدا قسم می‏دهم آیا شنیدید که پیامبر فرمود: فاطمه پاره تن من است من از او هستم هر که فاطمه را اذیت کندمرا اذیت کرده هر که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده هر که فاطمه را بعد از من اذیت کند مثل این است که‏ او را در زمان حیات من اذیت کرده است؟ گفتند آری به خدا شنیدیم.
«ثُمَّ قَالَت :اَللّهُمَّ اُشهدُکَ فَاَشهَدُوا یا من حَضَرنی اَنّهمَا قَد آذیَانی فی حَیاتی و عندَ مَوتی وَاللَّه لا اُکَلِّمکُمامن رَأس کَلمَة حَتّی اَلقی رَبّی.»
فرمود: «خدایا تو گواهی و ای کسی که اینجا حاضر هستی گواه باشید که این‏دو تن در زمان حیات و وقت مرگم مرا اذیت کردند به خدا قسم یک کلمه هم به شما نخواهم گفت تا پروردگارم را ملاقات کنم» (علل الشایع ج 1 ص 221 ترجمه و تلخیص).
3- جلوگیری ستمگران از شرکت در تشییع جنازه‏اش: فاطمه (سلام الله علیها) هنگامی که از دنیا می‏رفت درآخرین لحظات عمرش به علی وصیت کرد:
«لا تُصَلَّی عَلَیَّ اُمَّة نَقَضَت عَهدَ اللَّه وَ عَهدَ اَبی رَسُول اللَّه فی اَمیرُالمؤمنین علی (علیه السلام) وَ ظَلَموا لی حَقّی.»
‏«امتی که پیمان خدا و پیامبر را در ولایت شکستند و در حق من ظلم کردند، حق ندارند بر پیکر من نمازبخوانند» (بحار الانوار مجلسی ج 78 ص 310).
4- جلوگیری از آشکار شدن قبرش، در آخرین لحظات زندگی فاطمه (سلام الله علیها) به علی فرمود:
«قَالَت :اذَاتَوَفَیتُ لا تُعَلِمُ اَحَدَاً الّا اُمَّ سَلَمة و اُمَّ ایَمَن و فضَّة وَ منَ الرجَال ابنِِِِّـَُُُی وَ العَبّاسَ وَ سَلمَانَ وَ عَمَّارَ والمقدادَ واَباذَرَ و حذَیفَة و لا تُدفنّی الا لَیلاً و لا تعلم قَبری اَحَداً.»
فرمود: «وقتی از دنیا رفتم کسی را اطلاع نده جزچندتن، از زنها ام سلمه، امّ الیمن و فضّه، و از مردان دو فرزندم حسن و حسین و عباس و سلمان، عمّار،مقداد، اباذر و حذیفه را خبر کن و دفن نکن مرا مگر در شب و قبرم را به کسی اطلاع نده تا قبرم مخفی‏ باشد» (دلایل الامامة طبرسی ص 45).
این آخرین وشدید ترین مرحله مبارزه از زهرا (سلام الله علیها)بود که تا دامنه قیامت ادامه دارد مخفی بودن قبر فاطمه (سلام الله علیها) یکی ازمعمّاهای سیاسی است که هر وجدان بیدار را تا قیامت به قضاوت وادار می‏کند.

 


نتیجه:

در این مقاله سعی شده است که گزیده سخنان فاطمه (سلام الله علیها) که در ابعاد گوناگون زندگی ما، راه گشا‏ است آورده شده. که مهمترین بعداز ابعاد اعتقادی ما است که هر روز ضعیف و ضعیف‏ تر می‏شود نمی‏شود تمامی تلاشها، صرف دنیاگرای و تجمل پرستی شود و بعد اعتقادی ضرر نکند آن عقیده‏ای که انسان را، وادار به عمل نکند فقط نام آن عقیده است.
در امور اجتماعی، سیاسی، معاشرت و همسرداری، الگوی مناسب زن مسلمان، همان رفتار عملی وگفتار فاطمه (سلام الله علیها) است زیرا رفتار عملی فاطمه (سلام الله علیها) منطبق بر گفتار اوست که زن مسلمان در قدم اول ازهمین الگو تبعیت کرده رفتارش را منطبق برگفتارش نموده الگو پذیری خود را از فاطمه (سلام الله علیها) اثبات ‏می‏کند.
در قدم دوم، سخنان فاطمه (سلام الله علیها) را در تمام ابعاد زندگی، الگوی خود قرار داده از اثر پذیری جوّ نامساعد معاصر و القا آت گمراه کنند دشمنان اسلام به ویژه تهاجم فرهنگی آنان در پناه عصمت آن بانوی‏ نمونه اسلام مصون خواهد ماند.
والسلام.

 


فهرست منابع
1 . قرآن مجید
2. نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی، جاپ اول ، نشر مصطفی ، قم ، 1379.
3. ابن بابویه ، علی . الامامة و التبصرة من الحیرة ،ناشر مدرسه امام هادی ، قم .
4. ابن جریر طبری شیعی ، ابی جعفر محمد . دلائل الامامة ، تحقیق بخش دراسات الاسلامیة مؤسسه بعثت، جاپ اول ، مؤسسه بعثت ، قم، 1413.
5. ابن جریر طبری شیعی ، ابی جعفر محمد . المسترشد فی امامة امیر المؤمنین ، تحقیق شیخ احمد محمودی ،جاپ اول مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور ، جاپاپ سلمان فارسی ، قم .
6. ابن حمدان الخصیبی ، ابی عبدالله الحسین . الهدایة الکبری ، جاپ جهارم ، مؤسسه بلاغ ، بیروت ، 1411.
7. ابن سعید الکوفی الاهوازی ، حسین . کتاب المؤمن ، تحقیق مدرسه امام المهدی (عج)، جاپ اول ، ناشر مدرسه امام المهدی (عج) ، 1404 .
8. ابن شاذان الازدی النیشابوری ، فضل . الایضاح ، تحقیق سید جلال الدین الحسینی الارموی المحدث.
9. ابن طاووس ، سید علی بن موسی . الدروع الواقیه ، جاپ اول ، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث ، جاپاپ یاران ، قم ، محرم 1414 .
10. ابن طیفور . بلاغات النساء ، ناشر کتابخانه بصیرتی ، قم.
11. ابن منظور . لسان العرب ،جاپ اول ، دار احیاء التراث العربی ، بیروت ، 1408، 14 ج .
12. ابو محمد ، حسن العسکری . تفسیر امام حسن عسکری (ع) ، جاپ اول ، دار احیاء التراث العربی، بیروت ،1421 .
13. اربیلی ،علی بن عیسی . کشف الغمة فی معرفة الائمه ،جاپ دوم ، دار الاضواء بیروت ، 1405.
14. البیهقی ، احمد بن الحسین بن علی . سنن الکبری ، انتشارات دارالفکر ، چاپ دارالفکر ، بیروت ، 10 ج.
15. جوهری البغدادی ، ابی بکراحمد بن عبد العزیز.السقیفة وفدک ، تحقیق دکتر محمد هادی امینی ، جاپ دوم ، شرکة الکتبی ، بیروت ، 1413 .
16. حائری ، مهدی . الکوکب الدری ، جاپ اول ، انتشارات الشریف الرضی ، جاپ امیر، قم ،1368 .
17. حر عاملی ،محمد بن حسن . وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة ، جاپ ششم ،دار احیاء التراث العربی ،بیروت ، 1412 ، 20 ج .
18.حر، خلیل ،مترجم ، طبیبیان، سیدحمید،انتشارات امیر کبیر ،چاپ،چاپخانه سپهر تهران ،چاپ نهم ،1377 2ج .
19. حمیری ، عبدالله . قرب الاسناد ، جاپ اول ، مؤسسه اهل بیت (علیهم السلام) ، قم، 1413 .
20. حویزی ، عبد علی بن جمعه . نورالثقلین ، افست علمیه ، چاپخانه علمیه ،قم، 1383 ق .
21. دشتی ، محمد . نهج الحیاة ، جاپ اول ، انتشارات مشهور ، قم، 1380 .
22. راوندی ، فضل الله . النوادر ، جاپ اول ، مؤسسه سلمان فارسی ، قم، 1376 .
23. صدوق ، محمد بن علی بن بابویه . علل الشرایع ، جاپ اول ، انتشارات دارالحجة الثقافیة ، 1416 .
24. صدوق ، محمد بن علی بن بابویه . الامالی ، جاپ پنجم ، چاپ اسلامیة ، تهران ، 1370 .
25. صدوق ،محمد بن علی بن بابویه . معانی الاخبار ، جاپ سوم ، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین ،قم ، 1416 .
26. طبرسی ، ابوعلی فضل بن حسن . الاحتجاج ، انتشارات نعمان ،جاپاپ نجف اشرف ،1386 ق .
27. طبرسی ،احمد بن عبد الله . ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی ،جاپ اول ،مکتبةالقدسی لحسام الدین القدسی ، 1365 .
28. العاملی النیاطی البیاضی ، زین الدین محمدبن یونس . الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم ، تحقیق محمد باقر بهبودی ، مکتبة الرضویة لاحیاء الآثار الجعفریة ، چاپ حیدری .
29. فرات کوفی ، ابی القاسم فرات ابن ابراهیم بن فرات . تفسیر فرات کوفی ، جاپ اول ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1410 .
30. قمی ، شیخ عباس . بیت الاحزان ، جاپ اول ، انتشارات دارالحکمة ،چاپ امیر ،قم ، 1412 .
31. قیومی ، جواد . صحیفة الزهراء، جاپ اول ، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین ،قم، 1373 .
32. کلینی ،محمد بن یعقوب . اصول کافی ، جاپ اول ، انتشارات دارالاضواء ، بیروت ، 1413 ،6ج.
33. مجلسی ، محمد باقر . بحارالانوار ،جاپ سوم ،داراحیاء التراث العربی ،بیروت ، 1403 ، 110ج.
34. محلاتی ،ذبیح الله . ریاحین الشریعة ، جاپ جاپهارم ، دارالکتب الاسلامیة ، تهران ،1364 ، 5 ج.
35. مرعشی ، نورالدین . شرح احقاق الحق و ازهاق الباطل ،جاپ اول ،انتشارات کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم،33ج.
36. مفید ،محمد بن نعمان . الاختصاص ،نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین ،قم ، 1307.
37. مفید ،محمد بن نعمان . الامالی ، جاپ سوم ، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین ،قم،1415 .

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)