آيا خانههاي مدينه درب داشتند؟
اين شبهه به دکتر سهيل زکار نسبت داده ميشود ؛ اگر چه مدرک مستندي درباره استناد اين شبهه به وي در دست نيست. بهرحال از آنجا که اين کلام ازسوي برخي ديگر نيز تکرار شده ، لازم است پاسخ داده شود.
آنچه در پي ميآيد، گوشهاي از مستنداتي است که از سوي علامه سيد جعفر مرتضي عاملي در کتاب مأساة الزهرا (ع) ــ چاپ 1997به وسيلهي دارالسيرة بيروت ــ تحقيق شده است:
الف)مستنداتي درباره درب داشتن خانه هاي مدينه ابو فديک ميگويد : از محمدبن هلال درباره مختصات اتاق و حجره عايشه پرسيدم . در ضمن پاسخگفت: درب آن به سوي شام بود . گفتم : آن درب يک مصراع داشت يا دو مصراع؟ گفت: يک مصراع پرسيدم : از چه جنسي بود؟ پاسخ داد: يا از چوب عرعر بود يا از درخت ساج .[1]
مصراع همان است كه درفارسي از آن با عنوان لنگه يا لت ياد ميشود.
2.از ابوموسي اشعري نقل است که به همراه پيامبر بود تا اينکه به بئر أديس وارد شدند . پيامبر(ص) داخل شد و ابوموسي بيرون باقي ماند. ابوموسي ميگويد : کنار دربي نشستم که جنس آن از جريب نخل بود .[2]
3.ابوذر از پيامبر نقل مي کند که فرمود : اگر کسي از كنار خانهاي گذشت که درب آن بسته نبود و پرده نيز داشت و نگاهش به داخل خانه افتاد، گناهي بر اونيست ؛ بلکه مقصر، اهل آن خانهاند .[3]
4.درحديث ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه ـ عليهما السلام ـ آمده است که پيامبر (ص) به آندو دستور داد که به منزلشان وارد شوند ، سپس بر ايشان دعا کرد، آنگاه برخاست،بيرون رفت و در را با دست مباركش به روي آنان بست (ثم قام فأغلق عليهما الباب بيده).[4]
5.ازپيامبر (ص) نقل شده است که فرمود: هر کس متصدي امري از امور مردم گردد سپس درش رابه روي فقير و مظلوم و صاحب حاجتي ببندد خداوند تبارک و تعالي نيز درهاي رحمتش رادر زمان فقر و حاجت وي به رويش خواهد بست.[5]
6. ابو حميد از پيامبر (ص) نقل ميکند که: او به ما امر كردكه شبها ظروف آب را در گوشهاي قرار دهيم و نيز دستور داد كه شبهنگام درها راببنديم .[6]
7.از جابر و ابوهريره نقل استکه پيامبر (ص) فرمود: درب منزلت را ببند و نام خدا را جاري کن، بدرستي که شيطان درب بسته را باز نميکند .[7]
8.در حديث اسلام آوردن مادر ابوهريره و دعا کردن رسوللله (ص) براي او ، ابوهريره ميگويد: ... پس دوان دوان به سوي اورفتم تا به او مژده دهم که رسول الله برايت دعا کرد . وقتي به خانه رسيدم درب منزل را بسته يافتم و صداي تكان خوردن آب در مشك و نيز صداي پاي مادرم را شنيدم... .[8]
9.در حديثي از عائشه است که رسول الله (ص)در شبي از شبها ظن أنها رقدت فانتعل رويدأ و أخذ رداءه رويدا ثم فتح الباب رويدأ ثم خرج و أجافه رويدا.
در تمامي احاديث بالا ، بستن درب با تعابيري مانند اغلاق الباب ، ردّ الباب و اجافة الباب آمده است که همگي به معني بسته نمودن درب است و براي پرده و نظاير آن به کار نميرود.
10.در احاديث متعددي ــ از جمله 21 حديث که علامه جعفر مرتضي در کتاب مذکور آورده است ــ ازتعابير دق الباب ، طرق الباب ، ضرب الباب و قرع الباب استفاده شده است که همگي به معناي در زدن هستند و درباره دري كه پرده داشته باشد به كار نميروند.زيرا واضح است که پرده ، قابليت دق الباب ندارد ؛ از جمله : در حديث رفتن پيامبر به منزل ابو الهيثم بن التيهان آمده است : پس درب خانه را زديم. زني گفت : چه کسي در ميزند ؟ عمر پاسخ داد : اين رسول الله است ...[9]
11.در احاديث متعدد ديگري ـ از جمله 43 حديثي که نويسندهي کتابمأساة الزهرا (ع) آنها را مذکور داشته است ــ به تعابيري همچون الاجابة من وراءالباب يعني پاسخ از آن سوي در ، خلف الباب يعني پشت در ، حرک الباب يعني حرکت دادن در ، وضع اليد علي الباب فدفعه يعني هل دادن در با دست و باز کردن آن ، فتح الباب يعني باز کردن درب ، الباب المقفل يعني درب قفلشده و کسرالباب يعني شکستن در بر ميخوريم که هيچيک از اين تعابير با پرده و مانند آنسازگاري ندارد.
12.همانگونه که در تواريخ شيعه و سني آمده است ، اهل يثرب ( مدينة النبي ) تا پيش از هجرت پيامبر اسلام (ص) گرفتار جنگ داخلي دائمي بودند و اختلافات خونين در ميان آنها بيداد ميکرد ؛ تا جايي که معروف بود که حتي شبها نيز شمشير و اسلحه را از خود دور نميکردند [10]. تا اينکه خداوند با بعثت پيامبر (ص) بر آنان منت نهاد و برادري و صلح را برايشان به ارمغان آورد . با در نظر داشتن اين امر ، آيا عقلايي است مردماني که دائما خطر همسايه را احساس ميکردند و در حال جنگ و جدال بودند و حتي در هنگام خواب ، نزد خود شمشير نگه ميداشتند ، براي خانههايشان که مال و ناموس خود را در آن حفظ ميکردند و شبها در آن ميآرميدند ، درب نگذارند وفقط به آويزان کردن پرده اکتفا کنند؟ خير؛ اين امر هرگز عقلاني نيست.
13.احاديث ديگري نيز وجود دارند که ثابت ميکنند نه تنها منازل مدينه درب داشتند بلکه آن دربها ، قفل و کليد نيز داشتند و کلمه مفتاح به معناي کليد بارها تکرارشده است ؛ از جمله: از دکين بن سعيد المزني نقل است که گفت: نزد پيامبر (ص) رفتيمو از او درخواست طعام کرديم. پس فرمود : يا عمر! برو و به آنها غذا بده . فارتقيبنا الي علية ، فأخذ المفتاح من حجزته ، ففتح ...[11]
حين کلّم علي (ع) طلحة في امر عثمان ، انصرف علي (ع) الي بيت المال ، فأمر بفتحه ، فلم يجدوا المفتاح ، فکسر الباب ، و فرق ما فيه علي الناس، فانصرفوا من عند طلحه حتي بقي وحده ، فسر عثمان بذالک .[12]
دستهي ديگري از روايات نيز وجود دارد كه بوضوح حاکي از وجود دربهايي با جنس چوب هستند ؛ احاديثي که از شق الباب به معناي شکاف بين دربهايي كه از چوب ساخته ميشود سخن ميگويند. مسلم است که پرده ، داراي شق و شکاف نيستبلکه درهايي که از تخته يا سعف نخل ساخته ميشدند ، ممکن بود خلل و شکافي بينآنها به وجود بيايد ؛ از جمله : از عائشه نقل است که: هنگامي که خبر شهادت جعفر بنابيطالب و عبدالله بن رواحة را آوردند ؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوهدر صورتش نمايان شد ، و من از شکاف در شق الباب او را مي نگريستم... .
[13]
نيز امام صادق (ع) از امير المؤمنين علي (ع)نقل فرموده است که : ... روزي رسول الله (ص) در حجره يکي از زنانش نشسته بود ومدراتي (نوعي شانه از جنس چوب يا فلز) در دست داشت ، در اين هنگام مردي از شکاف در شق الباب به داخل نگريست . پيامبر فرمود: اگر نزديک تو بودم ، با اين مدراة چشمت را در ميآوردم .
[14]
1.هنگامي که قريش ، تصميم به قتل پيامبر (ص) گرفتند، جناب ابوطالب به فرزندش علي (ع) گفت: پسرم ! نزد عمويت ابولهب برو و درب خانهاش را بزن. اگر دررا باز کرد داخل شو و اگر باز نکرد درب را بشکن و داخل شو و به او بگو : پدرم برايت پيغام داد: مردي که عمويش زنده است ذليل نميشود . پس علي (ع) رفت و درب خانه ابولهب را بسته ديد. فرمود در را باز کنيد ولي تقاضايش را اجابت نکردند ، پس به در هجوم برد و آن را شکست و داخل شد[15]
2.از ام هاني دختر ابوطالب نقل است که: لما کان يوم فتح مکه أجرت رجلين من أحمائي، فادخلتهما بيتا و اغلقت عليهما بابا[16]
3.اين حديث پيامبر (ص) نيز بسيار معروف است كه پس از ورود سپاهيان اسلام به مکه در جريان فتح اين شهر فرمود: من دخل دار ابيسفيان فهو آمن ، و من اغلق [ عليه] بابه فهوآمن يعني هر کس به خانه ابوسفيان داخل شود امان دارد ، و هر کس داخل خانهاش شود و درب را به رويش ببندد نيز در امان است .[17]
لازم به ذکر است که مکه به دليل حرم امن بودن ،شرايط امنيتي بسيار بهتري نسبت به مدينه داشت و خوف جنگ داخلي و خونريزي در آننميرفت . با اينهمه ، مطابق احاديث متعددي که علامه سيد جعفر مرتضي در کتابمأساة الزهراء تقل کرده است ــ و ما تنها به ذکر سه مورد آنها قناعت کرديم ــ حتي خانههاي مکه نيز درب داشتند ؛ چه رسد به منازل مدينه.
[2]( صحيح مسلم ــ ج7، ص 118و صحيح بخاري ــ ج2ــ ص 187)
[3]( مسند احمد ــ ج5 ص153)
[4]( بحار الانوار ـ ج4 ـ ص122و 142 و مناقب خوارزمي ص243)
[5](مسند احمد ـ ج3 ـ ص441)
[6]( صحيح مسلم ـ ج3ـ ص1593)
[7]( سنن ابي داود ـ ج2 ـ ص339 و مسند احمد ـ ج3 ـ ص386 وسنن ابي ماجه ـ ج2 ـ ص1129)
[8](مسند احمد ـ ج2 ـ ص230)
[9](کنزالعمال ـ ج7 ـ ص194)
[10]( اعلام الوري ـ ص55 وبحارالانوار ـ ج19ـ ص 8 تا 10)
[11](سنن ابي داود ـ ج4 ـ ص361 ومسند احمد ـ ج4 ـ ص174 )
[12]( تاريخ طبري ـ ج4 ـ ص431)14.
[13](کنزالعمال ـ ج15ـ ص732).
[14](قرب الاسناد ـ ص18 و من لايحضره الفقيه ـ ج 4 ـ ص 74)
[15]( کافي ـ ج8 ـ ص276 و 277)
[16](مسند احمد ـ ج6ـ ص343)
[17]( سنن ابي داود ـ ج2ـ ص162 و مسند احمدج2ـ ص292 و وسائل الشيعه ـ ج15ـ ص27 و تهذيب الاحکام ـ ج4 ـ ص116 و صحيح مسلم(انتشارات داراحياء التراث العربي ) ـ ج3 ـ ص1408 و کافي ج5 ـ ص 12 و بحارالانوار ـج 75ـ ص 169 و...)