شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

فروغ ولایت (ولادت امام جواد علیه السلام)

0 نظرات 00.0 / 5

 

پايان انتظار

47 سال از عمر شريف امام رضا عليه السلام مى گذشت، ولى هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. اين موضوع براى شيعيان و دوستداران اهل بيت نگران کننده بود؛ زيرا همگان مى دانستند که براساس روايات رسيده از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و ائمه اطهار عليهم السلام ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همين دليل مشتاقانه در انتظار بودند تا خداى متعال پسرى به ايشان عنايت بفرمايد. گاهى بعضى از دوستان، از حضرت پرسش هايى در مورد امام بعدى مى کردند. امام رضا عليه السلام آنان را دلدارى مى داد و مى فرمود: «خداوند پسرى به من خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود». سرانجام روزهاى انتظار به پايان رسيد، گلشن رضوى به بوى خوش گل محمدى معطر شد و امام جواد عليه السلام در دهم رجب سال 195 هجرى قمرى در مدينه ديده به جهان گشود.

 

 

فرزندان

امام جواد عليه السلام فرزندانى داشت که نزد حضرت بزرگ شده و به مقامات بالايى از علم و عرفان رسيدند. يکى از فرزندان حضرت، امام دهم حضرت هادى عليه السلام است که پس از پدر، امامت امت اسلامى را به عهده گرفت. موسى مبرقع فرزند ديگر امام جواد عليه السلام است. او در مدينه متولد شد و پس از شهادت پدر بزرگوارش به کوفه مسافرت نمود و در آن جا مسکن گزيد. بعد از مدتى کوفه را به مقصد شهر قم ترک کرد و در سال 256 ق وارد قم شد و در سال 296 ق در آن شهر رحلت کرد و همان جا دفن شد. يکى ديگر از فرزندان امام جواد عليه السلام حکيمه است. امام هادى عليه السلام ، نرجس خاتون مادر امام زمان را به ايشان سپرد تا احکام و معارف اسلامى را به او بياموزد.حکيمه در شب تولد وجود مقدس امام زمان (عج) در کنار نرجس خاتون بود و از او مراقبت مى نمود. حکيمه بعد از شهادت امام حسن عسکرى عليه السلام ، مقام سفارت امام زمان عليه السلام را به عهده داشت و عرايض و نامه هاى مردم را به امام مى رساند.

 

زيارت امام


روز چهارشنبه به چهار تن از امامان معصوم، از جمله امام جواد عليه السلام تعلق دارد. امام عسکرى عليه السلام در فضيلت زيارت امام جواد عليه السلام مى فرمايد: «براى زيارت کنندگان جدّم امام جواد عليه السلام ، ثواب بزرگى از طرف خداوند است». وجود مقدس امام زمان (عج) هم در شب هاى جمعه به زيارت جدّ بزرگوارش مشرف مى شود. در قسمتى از زيارت نامه امام جواد عليه السلام آمده است: «سلام بر تو اى نور خدا در تاريکى هاى زمين، سلام بر تو اى ستون دين، شهادت مى دهم کسى که پيرو تو شد، در راه حق و هدايت گام نهاده وهر کس تو را انکار کرده و با تو دشمنى کند، گمراه شده است».

 

ازدواج

 

هنگامى که مأمون خليفه عباسى شهر طوس را ترک کرد و بغداد را مرکز حکومت خود قرار داد، در نامه اى به امام جواد عليه السلام ، حضرت را بدان جا فرا خوانْد. با توجه به اين که اين دعوت نيز مانند دعوت امام رضا عليه السلام به شهر طوس، دعوتى ظاهرى و در واقع سفرى اجبارى بود، امام جواد عليه السلام به ناچار به شهر بغداد رفت. مأمون، آن حضرت را به کاخ خود دعوت نمود و پيشنهاد کرد با دخترش ام الفضل ازدواج کند. امام در مقابل اين پيشنهاد سکوت نمود. مأمون اين سکوت را علامت رضايت شمرد و حضرت با ام الفضل ازدواج کرد. ازدواج امام جواد عليه السلام با ام الفضل کاملاً سياسى بود و مأمون با اين کار، اهدافى را دنبال مى کرد که کنترل هميشگى امام، جلوگيرى از قيام علويان و مشروع جلوه دادن فضاى فاسد دربارو لطمه بر قداست آن حضرت، از آن شمارند.

 

 

شاگردان

يکى از ابعاد بزرگ زندگى امامان معصوم عليهم السلام بُعد فرهنگى آنان است. هر کدام از پيشوايان ما، در عصر خود فعاليت فرهنگى داشته و شاگردانى را در مکتب خويش تربيت مى کردند و علوم و دانش هاى خود را به دست آنان در جامعه منتشر مى ساختند. البته شرايط اجتماعى و سياسى زمان آنان يکسان نبود و از دوره امام جواد عليه السلام به بعد، به دليل فشارهاى سياسى و کنترل شديد فعاليت آنان از طرف دربار، فعاليت آن بزرگواران بسيار محدود بود و از اين نظر، تعداد راويان و پرورش يافتگان مکتب آنان نسبت به زمان ائمه ديگر کاهش چشمگيرى يافته بود. ولى با تمامى اين مشکلات، امام جواد عليه السلام از تمام فرصت هايى که به دست مى آمد استفاده مى کرد و بر جهاد علمى و تربيت شاگردان و اصحاب شايسته اهتمام مى ورزيد.

 

 

سفيران هدايت

با توجه به ايجاد محدوديت از طرف خلفاى عباسى و پراکنده بودن شيعيان در مناطق مختلف، امام جواد عليه السلام از راه برگزيدن وکيل و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مى کرد. امام جواد عليه السلام کارگزارانى را به سراسر قلمرو حکومت خليفه عباسى مى فرستاد و با فعاليت گسترده آنان، از تجزيه نيروهاى مؤمن و شيعيان جلوگيرى مى نمود. کارگزاران امام در بسيارى از مناطق حکومت اسلامى مانند اهواز، همدان، سيستان، رى، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم پخش شده بودند و اهداف و آرمان هاى امام را پياده کرده، از انحراف فکرى دوستداران اهل بيت جلوگيرى مى کردند. امام جواد عليه السلام به هواداران خود اجازه داده بود تا به درون دستگاه حکومت عباسى نفوذ کرده و مناصب حساس را در دست بگيرند. على بن مهزيار اهوازى در شهر اهواز، ابراهيم بن محمد همدانى در شهر همدان و خيران الخادم از جمله کارگزاران مهم حضرت به شمار مى آمدند.

 

 

نامه ها

پراکنده بودن شيعيان و دسترسى نداشتن آنان به امام جواد عليه السلام ، باعث شد تا دوستداران اهل بيت به شيوه نامه نگارى روآورده و مشکلات و مسايل خود را از اين راه حل کنند. هم اکنون حدود 157 نامه از حضرت جواد عليه السلام به يادگار مانده است که بيشتر آنها را مسايل شرعى و احکام فقهى تشکيل مى دهد. افزون بر اين ها، امام جواد عليه السلام نامه هايى به بعضى از افراد و شهرها فرستاده که مى توان به نامه امام به ابراهيم بن محمد همدانى و مردم شهر همدان اشاره کرد. امام جواد عليه السلام در پاسخ نامه ابراهيم بن محمد همدانى که سِمَت وکالت حضرت را برعهده داشت، نوشت: «وجوه ارسالى رسيد، خدا از تو قبول فرموده و از شيعيان ما راضى باشد و آنان را در دنيا و آخرت در کنار ما قرار دهد». امام در ادامه اين نامه مى نويسد: «سفارش شما را به نضر بن محمد همدانى کرده و موقعيت تو را در نزد خود به اطلاع او رساندم. به دوستان خود در همدان نامه اى نوشته و به آنان تاکيد کرده ام که از تو پيروى کنند؛ زيرا من، جز تو وکيلى در آن ناحيه ندارم».

 

 

مقام علمى

مأمون خليفه عباسى مقام و منزلت امام جواد عليه السلام را مى شناخت و به حقانيت حضرت آگاهى داشت. او مى دانست که امامان معصوم عليهم السلام ، رشته محکم الهى و حجت خدا بر مردم هستند و به فضل، دانايى، پارسايى و کرامت آنان آگاه بود. با اين حال، براى خاموش کردن نور الهى و نابود کردن آثار و نشانه هاى آن از هيچ کوششى دريغ نمى ورزيد. مأمون وقتى کمى سن امام جواد عليه السلام رامشاهده نمود، دست به تجربه اى کوچک زد. عباسيان نيز او را براى کوبيدن شخصيت حضرت تحريک مى کردند. مأمون دستور داد تمام عالمان و بزرگان شهر با امام جواد عليه السلام مناظره کنند. البته امام عليه السلام هم با پاسخ هاى علمى و منطقى، آنان را قانع ساخت و نقشه شوم مأمون را نقش بر آب کرد. امام جواد عليه السلام در دوران حيات کوتاه خود، مناظره هاى زيادى با بزرگان و عالمان شهرهاى مختلف انجام داد و در تمام آن جلسات، پيروزمندانه از مناظره بيرون رفت.

 

 

امام از زبان خود

پس از شهادت جانسوز امام رضا عليه السلام در شهر طوس، امام جواد عليه السلام در شهر مدينه در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله حاضر شد و براى مردم سخنرانى کرد. در آن هنگام، امام جواد عليه السلام در سنين کودکى بود. ايشان در ابتداى سخنرانى بعد از حمد و ستايش خداوند متعال به معرفى خود پرداخت و فرمود: «من محمد بن على الرضا هستم. من به انساب و نسل هاى مردم در صلب پدرانشان آگاهم. من به ظاهر و باطن شما و به مسيرى که در پيش داريد واقفم و بهتر از خود شما مى دانم. علمى که خداوند به من عنايت کرده، مربوط به قبل از خلقت همه خلايق است و اين علم، بعد از نابودى آسمان ها و زمين نيز باقى خواهد ماند. اگر اهل باطل و دولتمردان گمراه و اهل شک و ترديد گرفتار سرکشى و حيرت نمى شدند، سخنانى بيان مى کردم که اولين و آخرين شما را به شگفتى بکشاند».

 

 

پدر به فدايت

محمد بن عيسى بن زياد مى گويد: هنگامى که امام رضا عليه السلام در طوس بود، در دفتر کار ابوعباده نشسته بودم. او و دو خدمتکارش، از روى نامه اى رونوشت مى کردند. حس کنجکاوى مرا تحريک کرد و از کارشان پرسيدم. ابوعباده اندکى خاموش شد و گفت: از نامه ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام رونوشتى برمى داريم. با اشتياق پرسيدم: امام نامه را به چه کسى نوشته است؟. گفت به فرزندش ابوجعفر محمد الجواد عليه السلام . از ايشان تقاضا کردم تا اجازه دهند نامه حضرت را زيارت کنم. امام در نامه کوتاهى به فرزندش امام جواد عليه السلام چنين نوشته بود: «به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند تو را زنده بدارد و از شر دشمنان محافظت نمايد. پسرم! پدرت به فداى تو باد. من در حيات خود ثروت و دارايى ام را در اختيار تو گذاشته ام تا به وسيله آن، اقوام و بستگان خود را از فقر برهانى و اقوام جدت موسى بن جعفر عليه السلام را خشنود سازي».

 

 

تجليل پدر

امام رضا عليه السلام پدر بزرگوار امام جواد عليه السلام به فرزند عزيزش افتخار مى کرد و همواره او را مورد لطف و عنايت خود قرار مى داد. حضرت، از امام جواد عليه السلام با احترام فراوان ياد مى کرد و به شايستگى تجليل مى نمود. هر گاه امام به فرزندش نامه مى نوشت مى فرمود: من به ابوجعفر نامه نوشتم، و هر زمانى که از امام جواد عليه السلام به امام رضا عليه السلام در شهر طوس نامه اى مى رسيد، دوستان و شيعيان را از اين امر با خبر مى کرد و مى فرمود: ابوجعفر برايم نامه اى نوشته است. امام رضا عليه السلام براى بزرگداشت و احترام وى، همواره از کنيه امام جواد عليه السلام استفاده مى نمود که نشان احترام به آن حضرت است.

 

 

مسافر

امام جواد عليه السلام درشهر مقدس مدينه منزل گزيده بود و از آن جا امت اسلامى را رهبرى مى کرد. آن حضرت بارها به شهرهاى مختلف اسلامى مسافرت کرد. البته بيشتر مسافرت هاى امام، به شهر مقدس مکه بود که براى انجام مناسک حج صورت مى گرفت. در يکى از مسافرت ها، ايشان به همراه پدر بزرگوار خود به زيارت خانه خدا مشرف شد. پس از شهادت امام رضا عليه السلام ، نخستين مسافرت اجبارى حضرت، به دستور مأمون خليفه عباسى به شهر بغداد بود که بعد از مدتى اقامت در آن جا، دوباره به مدينه بازگشت. امام جواد عليه السلام براى بار دوم از سوى معتصم عباسى به بغداد فراخوانده شد. ايشان در سال 220 ق وارد بغداد شد و تا آخرين لحظات عمر شريفش و به مدت يازده ماه در آن جا اقامت داشت.

 

 

سرزمين عشق

با ورود امام رضا عليه السلام به خاک ايران و ارتباط مردم مسلمان با حضرت، ايران به کانون بزرگ عشق و ارادت و محبت به اهل بيت پيامبر تبديل شد. شهرهاى مذهبى قم و رى از مراکز مهم شيعه شمرده مى شد که در دوران امام جواد عليه السلام نيز، شيعيان اين ديار با حضرت در ارتباط بودند. احمد بن محمد بن عيسى که از وى به عنوان شيخ القميين ياد شده، از ياران امام جواد عليه السلام بود که محضر نورانى امام عسکرى عليه السلام را نيز درک کرده است. شيعيان ايران افزون بر ارتباط از راه وکلاى حضرت، در ايام حج در مدينه با امام ديدار مى کردند و خمس اموال خود را به خدمت امام مى فرستادند. حضرت جواد عليه السلام دربيشتر شهرهاى ايران وکيل و نماينده داشت.

 

 

بدرقه

مأمون عباسى بسيار مايل بود امام جواد عليه السلام در شهر بغداد بماند تا بدين وسيله، حضرت و شيعيانش تحت نظر باشند و او نيز به نظام سلطه وظالم خود مشروعيت بخشد. ولى امام جواد عليه السلام نان جوين و نمک خشن را در حرم حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم ، از امکانات و زندگى اشرافى بهتر مى دانست. بدين دليل، امام آماده بازگشت به مدينه شد. وقتى آن حضرت مى خواست بغداد را ترک کند، گروهى از مردم آن شهر، حضرت را تا دروازه کوفه بدرقه شکوهمندى کردند و سپس امام عليه السلام ، آن جا را به مقصد مدينه ترک کرد.

 

 

نمونه هايى از سيره امام جواد عليه السلام

 

 

عيادت

امام جواد عليه السلام ، وقتى خبر بيمارى کسى را مى شنيد، به عيادتش مى شتافت و از او دلجويى مى کرد. روزى امام جواد عليه السلام به عيادت يکى از ياران خود رفت. وقتى در بالين او نشست، متوجه شد بيمار گريه مى کند. حضرت فرمود: «اى بنده خدا! آيا از مرگ مى ترسي؟ اگر چرک و کثافات تو را فرا گرفته و موجب ناراحتى شود و جراحات و زخم هاى پوستى در بدن به وجود آيد و بدانى که شستشوى در حمام، همه ناراحتى ها وامراض را از بين مى برد، آيا دوست دارى وارد حمام شده و بدنت را بشويى و از زخم ها و آلودگى ها پاک شوي؟» بيمار مقدارى آرام شد و رو به امام کرد و گفت: البته که دوست دارم. امام فرمودند: «مرگ براى مؤمن همانند حمامى است که انسان را از تمام رنج ها و سختى ها رهانيده و به سوى شادکامى مى برد». بيمار از کلام امام آرام گرفت و عافيت و نشاط پيدا کرده، نگرانى اش از بين رفت.

 

پرهيز از تجمل

غذاى امام جواد عليه السلام همانند جد بزرگوارش اميرمؤمنان عليه السلام خيلى ساده و به دور از تشريفات بود. ايشان همانند تنگدستان جامعه غذا مى خورد و با ديگران هم غذا مى شد. امام جواد عليه السلام از اين که در کاخ هاى عباسيان به آسودگى و در رفاه زندگى کند و امور دينى شيعيان را به فراموشى بسپارد، راضى نبود و اگر شرايطى براى ترک اقامت در بغداد فراهم مى شد، آن شهر را ترک مى کرد. يکى از ياران امام مى گويد: در بغداد بر امام جواد عليه السلام وارد شدم و زندگى او را مشاهده نمودم. با خود گفتم: حال که امام به اين زندگى مرفه رسيده، هرگز به مدينه باز نمى گردد. امام لحظه اى سر به زير افکند و آن گاه سر برداشت. ديدم رنگ چهره امام از اندوه زرد شده است. حضرت رو به من کرد و فرمود: اى حسين! نان جوين و نمک نيمکوب در حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله بهتر از اين هاست. به همين دليل امام در بغداد نماند و به همراه همسرش ام الفضل به مدينه بازگشت و تا سال 220 در مدينه بود.

 

هديه دادن

هديه دادن از آداب و رسوم زيبايى است که در اسلام نيز به آن سفارش شده و باعث ايجاد دوستى و از بين رفتن کينه وکدورت مى شود. امامان معصوم نيز براى خشنود کردن ديگران، به آنان هديه مى دادند. هنگامى که امام جواد عليه السلام از مدينه عازم عراق شد، خانواده خود را مورد لطف و مهربانى قرار داد. حضرت فرزند عزيزش امام هادى عليه السلام را روى زانوهاى خود نشاند و فرمود: فرزندم! چه چيزى دوست دارى تا از عراق برايت هديه بياورم؟. امام هادى عليه السلام فرمودند: دوست دارم برايم شمشيرى برّان بياوري. حضرت فرزند ديگرش موسى مبرقع را نيز مورد خطاب قرار داد و فرمود: تو چه مى خواهى تا هنگام برگشتن برايت هديه بياورم. او جواب داد من دوست دارم برايم اسبى بياوري.

 

نهى از منکر

در مجلس مأمون عباسى، شخصى آوازخوان و تارزن به نام «مُخارق» بود که ريش بلندى داشت. مأمون عباسى از اوخواست تا کارى کند امام جواد عليه السلام از حالت معنوى بيرون آمده، قلب او به امور دنيا سرگرم شود. مخارق در مقابل امام جواد عليه السلام نشست و شروع به آواز خوانى کرد. اهل مجلس اطراف او را گرفتند، ولى امام نهم توجهى نکرد. وقتى حضرت مشاهده نمود که آوازخوان از کار زشت خود دست برنمى دارد، فريادى کشيد و فرمود: اى ريش بلند! از خدا بترس. مخارق از فرياد امام چنان وحشت زده شد که ساز و تار از دستش افتاد، دستش فلج شد و تا آخر عمر هم بهبودى نيافت. مأمون او را طلبيد و ماجرا را پرسيد. او گفت: هنگامى که امام جواد عليه السلام بر سرم فرياد کشيد، آن چنان وحشت زده شدم که هنوز هم ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته است.

 

بخشش

بخشش در راه خدا، يکى از ويژگى هاى بارز اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله است و آنان براى جلب رضايت پروردگار، کمک هاى فراوانى به نيازمندان مى کردند. نهمين پيشواى مسلمين حضرت جواد عليه السلام نيز همانند اجداد بزرگوار خود به مستمندان کمک مى کرد. برنامه عملى امام جواد عليه السلام براساس نامه اى بود که از طرف پدر بزرگوارش امام رضا عليه السلام از خراسان براى ايشان فرستاده شده بود. امام رضا عليه السلام در اين نامه به فرزند عزيزش نوشت: «من به خاطر حقى که بر تو دارم، از تو مى خواهم که هرگاه تصميم به خارج شدن از منزل دارى، از درِ بزرگ داخل و خارج شوي. هنگامى که سوار مرکب خود مى شوى، همراه خود طلا و نقره بردارو هر کس از تو درخواست کمک نمود، به او نيکى کن...».

 

تشنه معرفت

حضرت عبدالعظيم حسنى، از شاگردان برجسته امام جواد عليه السلام مى گويد: به محضر مبارک امام جواد عليه السلام رسيدم و از حضرت درخواست حديثى نمودم که از پدران بزرگوارش نقل شده باشد. حضرت فرمودند جد بزرگوارم اميرمؤمنان عليه السلام فرمودند: «تا وقتى مردم با هم تفاوت داشته باشند، در خير و سعادت هستند و وقتى يکسان شدند هلاک مى شوند». گفتم: اى فرزند رسول خدا! باز هم بفرماييد. فرمود: اميرمؤمنان عليه السلام فرمودند: «اگر عيب شما بر ديگرى آشکار شود، همديگر را دفن نمى کنيد». گفتم: باز هم بفرماييد. فرمود: امام على عليه السلام مى فرمايد: «همنشينى با اشرار و انسان هاى بد، سبب بدگمانى به خوبان مى شود». عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! باز هم بفرماييد. حضرت فرمودند: اميرمؤمنان فرموده است: «بدترين توشه براى سفر قيامت، ظلم و ستم کردن بر بندگان خداست». گفتم: باز هم بفرماييد. حضرت فرمودند: اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود: «تدبير و انديشه قبل از اقدام به کار، تو را از پشيمانى حفظ مى کند».

 

شريک جرم

ستم و تجاوز به حقوق ديگران، از گناهان بزرگى است که جز با بخشيدن صاحب حق، بخشيده نمى شود. در شرع مقدس اسلام مسئوليت و کيفر ظلم، افزون بر اين که متوجه ظالم است، کسانى را هم که به طور غير مستقيم با آن ظلم در ارتباط بوده اند در برمى گيرد. پيشواى نهم شيعيان امام جواد عليه السلام در بيانى مى فرمايد: «کسى که به شخص ستمگر کمک کند يا به ستم کردن ديگران رضايت داده و خوشحال شود، در کيفر ستم مانند ستمکاران سهيم است».

 

پيام رستگارى

يکى از آرزوهاى ديرينه جوامع بشرى، سعادت و خوشبختى آنان در تمام زمينه هاى زندگى است. اين امر، در جوامع اسلامى از اهميت زيادى برخوردار بوده و مسلمانان افزون بر نيک بختى دنيوى، خواهان سعادت اخروى و هم نشينى با رهبران و اولياى الهى در جهان پس از مرگ هستند. براى رسيدن به اين مقام والا، راهنمايى هايى از بزرگان دين رسيده که عمل به آن ها، ضامن نيک بختى و هم نشينى با اولياى الهى شمرده شده است. اسماعيل بن سهل مى گويد: به امام جواد عليه السلام نامه نوشته و از ايشان خواستم چيزى به من تعليم دهد تا با عمل کردن به آن، در دنيا و آخرت همراه آنان باشم و از آنان جدا نشوم. حضرت در جواب نامه نوشتند: «سوره قدر را زياد بخوان و لب هاى خود را به استغفار و طلب آمرزش تازه کن».

 

نصيحت

امام جواد عليه السلام همواره در خدمت مردم بود و از هدايت آنان غفلت نمى کرد. درِ خانه آن حضرت به روى تمام مردم باز بود و ايشان نيز به تمام درخواست هاى آنان پاسخ مى داد. روزى شخصى خدمت امام جواد عليه السلام رسيد و از حضرت درخواست نصيحت و موعظه نمود. امام رو به او کرد و فرمود: آيا گفته مرا قبول مى کنى تا تو را نصيحت کنم؟ سؤال کننده گفت: آرى، اى فرزند رسول خدا، امام فرمود: «صبر و تحمل را بالش خود قرار بده و با تنگدستى دست به گردن شو و آرزوها و درخواست هاى نفسانى را ترک کن و با هواى نفس خود مخالفت نما. بدان که در حقيقت تو هيچ گاه از نظر و نگاه خداوند دور نيستى و خداى متعال تمام کارهاى تو را مى بيند و به آن ها بيناست. پس مواظب باش و دقت کن که چگونه با خداى خود معامله مى کني».

 

اهل معروف

ابوهاشم جعفرى يکى از شاگردان بزرگ امام جواد عليه السلام مى گويد: روزى در نزد امام جواد عليه السلام نشسته بودم. امام در ضمن بيانات خود فرمود: در بهشت، درى به نام «معروف» است که فقط اهل معروف و کارهاى شايسته از آن در وارد مى شوند. با شنيدن اين کلام، در قلب خود خداوند را حمد و ستايش کردم و از اين که مى توانم نيازهاى مردم را برآورده کرده (و از اهل معروف باشم) خوشحال شدم. امام جواد عليه السلام نگاهى به من کرد و فرمود: «اى اباهاشم! کسانى که در دنيا اهل معروف و کارهاى نيک باشند، در آخرت هم اهل معروف هستند (و از همان در وارد بهشت مى شوند). خداوند تو را از آنان قرار داده و مورد لطف و رحمت خود قرار دهد».

 

زينت

امام جواد عليه السلام در بيانى کوتاه و جامع، زينت هاى انسان را برشمرده و همگان را به زينت کردن خود به آن ها توصيه مى کردند. آن حضرت مى فرمايد: «پارسايى و عفت، زينت تنگدستى و شکر، زينت توانگرى است. صبر و شکيبايى، زينت بلا و گرفتارى و تواضع و فروتنى، زينت حَسَب و نَسَب است. شيوايى و رسا بودن زينت کلام، و عدالت، زينت ايمان و وقار و آرامش، زينت عبادت است. فروتنى، زينت علم، ادب نيک، زينت عقل، و گشاده رويى، زينت حلم و بردبارى است.ترک منت، زينت معروف، و خضوع و خشوع، زينت نماز و بذل و بخشش، زينت نفس آدمى است».

 

روزگار رهايى

ظهور وقيام امام زمان (عج) از اساسى ترين پرسش ها و دغدغه هاى شيعيان از دير زمان بوده و هست. شاگردان و دوستداران اهل بيت در فرصت هاى مناسب، درباره اين رويداد بزرگ اسلامى از امام سؤال مى کردند. روزى عبدالعظيم حسنى، شاگرد نمونه امام جواد عليه السلام درباره امام زمان (عج) و ظهور ايشان سؤال کرد. امام در پاسخ او فرمود: «قائم ما، مهدى است که به امر خدا مردم را به دين خدا راهنمايى مى کند. او سومين فرزند از نوادگان من است. خداوند کار ظهور او را در يک شب فراهم مى کند و جهان را پر از عدل و داد کرده و زمين را از اهل کفر پاک مى سازد. مهدى کسى است که انتظار ظهورش براى همگان واجب، و در هنگام غيبت، اطاعت از وى لازم است. اصحاب او به اندازه اصحاب بدر، 313 نفر هستند. قسم به خدا اگر از دنيا فقط يک روز بماند، آن روز آن قدر طولانى مى شود که ايشان ظهور کرده و جهان را از عدل و داد پر کند».

 

انتخاب همسر

امروزه بالا رفتن سن ازدواج، يکى از مشکلات مهم و اساسى جوانان است. اگرچه اين مسأله علل گوناگونى دارد، ولى انتخاب همسر مناسب، از عواملى است که فکر بيشتر خانواده ها را به خود مشغول کرده است. امام جواد عليه السلام در پاسخ نامه ابراهيم محمد که درباره ازدواج دخترش از حضرت نظرخواهى کرده بود، معيار همسر نمونه را با استناد به روايت رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم بيان کرده و مى فرمايد: اى ابراهيم! رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: «اگر خواستگارى براى دختر شما آمد که اخلاق و ديندارى او مورد رضايت شما بود، دختر خود را به او بدهيد». پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم در ادامه اين روايت، از بالا رفتن سن ازدواج به عنوان يک آفت اجتماعى ياد کرده و مى فرمايد: «اگر دختر خود را به همسر مناسب نداديد و پسر و دختر بزرگ شده و بدون همسر باقى بمانند، فتنه و فساد بزرگى دامنگير جامعه خواهد شد».

 

پاداش محبت

محمد بن وليد کرمانى مى گويد: از امام جواد عليه السلام پرسيدم: براى دوستان و خدمتگزاران شما چه اجر و پاداشى است؟ حضرت فرمود: غلام امام صادق عليه السلام روزى مشغول نگهدارى مرکب امام بود که گروهى از اهل خراسان به ديدن امام صادق عليه السلام آمدند. يکى از آن ها به غلام گفت: از امام بخواه که مرا به جاى تو به خدمتکارى قبول کند تا من غلام او باشم و در عوض تمام دارايى من مال تو باشد. غلام پذيرفت و نزد امام رفت و جريان را براى امام تعريف کرد. حضرت صادق عليه السلام فرمود: اگر تو از خدمتگزارى ما سير شده اى من قبول مى کنم و چون مدت زيادى همراه ما بودى نخست نصيحتى مى کنم، آن وقت اختيار با توست. بدان چون روز قيامت شود، رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله به خدا تمسک مى جويد و اميرمؤمنان عليه السلام به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم و امامان عليهم السلام به اميرمؤمنان عليه السلام و شيعيان و دوستداران ما به امامان عليهم السلام متوسل شده و داخل جايگاه آنان مى شوند. غلام از شنيدن اين سخن، رو به حضرت کرد و گفت: در خدمت شما مى مانم و آخرت را بر دنيا اختيار مى کنم.

 

خشم زمين

على بن مهزيار اهوازى، نماينده امام جواد عليه السلام در اهواز و از خواص حضرت مى گويد: در شهر اهواز فراوان زلزله مى آمد تا جايى که تصميم گرفتم آن شهر را ترک کرده و به شهر ديگرى نقل مکان کنم. اما قبل از آن که تصميم خود را عملى کنم، موضوع را به وسيله نامه با امام جواد عليه السلام در ميان گذاشتم. آن حضرت درجواب نامه من نوشت «شهر خود را ترک نکنيد، بلکه به مردم بگوييد روز چهارشنبه، پنج شنبه وجمعه را روزه گرفته و غسل کنند و در روز جمعه با لباس هاى پاک و تميز، از شهر خارج شده و به دعا و نيايش با خداوند بپردازند تا خداوند بدين وسيله، بلاى زلزله را از شما برطرف کند». على بن مهزيار مى گويد: ما دستورات حضرت را اجرا کرديم و زلزله آرام گرفت و زندگى مردم به حالت عادى برگشت».

 

خورشيد زندگى

بکربن صالح از ياران امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام مى گويد: دامادم در نامه اى به ابوجعفر نوشت: پدرى دارم که عقيده فاسدى داشته و با اهل بيت پيامبر دشمنى مى ورزد. او با من هم بدرفتارى کرده و مرا آزار و اذيت مى دهد. اى مولاى من! نخست از تو مى خواهم براى توفيق من دعا کنى، و دوم اينکه نظر مبارک شما را در مورد پدرم بدانم؟ آيا عليه او افشاگرى کرده و فساد عقيده او را به ديگران بگويم، يا اين که با او مدارا کنم؟ امام جواد عليه السلام در جواب نامه فرمودند: «شرح حال تو را فهميدم. ان شاءاللّه از دعا کردن در حق تو غفلت نمى کنم. بدان که مدارا کردن با پدرت براى تو بهتر است؛ زيرا بعد از هر مشکلى، گشايشى است. صبر و حوصله داشته باش که عافيت و خير و پيروزى مخصوص پرهيزکاران است». بکر بن صالح مى گويد: «طولى نکشيد که خداوند قلب پدر دامادم را دگرگون کرد و از مخالفت با فرزند خويش و اهل بيت پيامبر دست برداشت».

 

امام از نگاه ديگران

 

نشانه هاى هدايت

فضل اللّه روز بهان اصفهانى، از علماى قرن دهم وا ز بزرگان اهل سنت در شرح صلوات امام جواد عليه السلام درباره وجود مقدس حضرتش مى نويسد: «بار خدايا! درود و صلوات فرست بر امام نهم، بر کسى که بسيار سجده مى کرد و براى تمام بندگان خداى متعال، بخشنده بود. او نابود کننده گمراهى ها و دشمنى هاست و کسى است که صاحبان ظلم و فساد را از بين برد. او صاحب نشانه هاى هدايت و ارشاد به راه هاى راستى و صلاح است».

 

شريف ترين خانواده

عمرو بن حافظ، يکى از علماى بزرگ معتزلى، امام جواد عليه السلام را در شمار ده تن از فرزندان حضرت ابوطالب قرار داده و در مورد آن ها چنين مى گويد: «هر يک از آنان، عالم، زاهد، عبادت پيشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاک نهاد بودند که هيچ يک از خانواده هاى عرب و عجم داراى چنين نَسَب شريفى نيست».

 

فضيلت هاى بى شمار

حافظ حسين کربلايى تبريزى، از علماى قرن دهم و از بزرگان اهل سنت درباره فضيلت ها و مقامات پيشواى نهم امام جواد عليه السلام مى گويد: «بدان که امام محمدتقى عليه السلام امام نهم از امامان دوازده گانه است. او به کنيه ابوجعفر مشهور است. فضيلت ها و کرامات او به قدرى است که قابل شمارش نيست». حافظ حسين پس از نقل جريان مناظره امام با يحيى بن اکثم وعاجز شدن او در مقابل امام، و تبديل شدن جلسه مناظره به مجلس عقد امام، مى افزايد: «اگر فضيلت ها و کرامت هاى حضرت امام محمدتقى عليه السلام را بشماريم، بايد کتاب هاى زيادى در اين زمينه بنويسيم».
 

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)