آثار و سيماى پيشواى نهم (ع)


دورنما

آنچه مى خوانيد، فشرده اى از زواياى حيات پربار جوان ترين پيشواى هدايت، نهمين مقتداى مکتب امامت، حضرت جوادالائمّه عليه السلام است.
زندگى کوتاه آن امام همام، که با مشکلات فراوان توأم بود؛ در بخش هاى ذيل قابل بررسى است:
1. از تولّد وى تا شهادت پدرش (195ـ 203 ه .) .
2. دوره امامتش (203 ـ 220 ه .) ؛
اين بخش، در دو مرحله قابل طرح است:
الف) عصر مأمون عباسى (203ـ 218 ه.) ؛
ب) زمان معتصم عباسى (218 ـ 220 ه.) .

تولّد و شهادت

مورّخان در تاريخ تولّد امام جواد عليه السلام ، اختلاف دارند؛ عده اى ميلاد آن حضرت را دهم رجب، برخى 15 ماه رمضان و بعضى نيز 19 ماه رمضان سال 195 ه . در شهر مدينه مى دانند. 1
پدر بزرگوار جواد الائمّه عليه السلام ، امام رضا عليه السلام مى باشد؛ شخصيت ارجمندى که ميزان فضايل و حيطه حيات علمى، عبادى و دينى اش، برکسى پوشيده نيست.
مادر امام جواد عليه السلام ، بانوى گرامى و پاکدامنى بود به نام «سبيکه» (سکينه) و به روايت ديگر «خيزران» . آن بانوى مؤمنه به خاندان شايسته امّ المؤمنين «ماريّه قبطيّه» 2 تعلّق داشت. بعضى ها نام وى را «ريحانه» و «درّه» نيز گفته اند. 3
امام جواد عليه السلام بعد از 25 سال زندگى افتخارآميز، سرانجام در آخر ذيقعده سال 220 ه . با تحريک معتصم عباسى و به وسيله همسرش امّ الفضل مسموم و به شهادت رسيد. بدن مطهّرش در گورستان قريش در بغداد، کنار قبر جدّ بزرگوارش امام کاظم عليه السلام ـ کاظمين ـ به خاک سپرده شد. 4

سخنان آغازين

امام جواد عليه السلام در روز سوم ميلادش؛ لب به سخن گشود و بعد از حمد و ستايش خداوند متعال، به پيامبراکرم و خاندان عترت عليهم السلام درود فرستاد.
از حکيمه دختر موسى بن جعفر عليه السلام ، آن بانوى متديّن و شايسته، که سرپرستى امور تولّد امام جواد عليه السلام را به عهده داشت، نقل شده است که گفت:
. . . امام جواد عليه السلام بعد از تولّد، فرمود: «اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه.»
و در روز سوم بعد از ميلادش فرمود: «الحمد للّه و صلّى اللّه على محمّد و على الائمّة الرّاشدين.»
و نيز افزود: در روز سوم تولّدش، چشمانش را گشود و به سوى آسمان چشم دوخت و سپس به سمت راست و چپ نگاه کرد. آنگاه فرمود: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه، و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه» ؛ از ديدن حالت هاى وى تعجب کردم و هنوز در عالم شگفتى فرو رفته بودم که پدرش امام رضا عليه السلام آمد. به آن حضرت گفتم: از چيزهايى که از اين کودک شنيدم، به شگفت آمده ام! پرسيد: چه چيز شنيده اي؟ آنچه ديده و شنيده بودم، برايش تعريف کردم. حضرت فرمود:
«يا حکيمة! ماترون من عجائبه اکثر؛ اى حکيمه! شگفتى هايى که بعد از اين، از او خواهيد ديد؛ بيشتر از آنچه تاکنون ديده ايد، خواهد بود.» 5

القاب، کنيه و نقش انگشتر

براى پيشواى نهم، القاب متعدّدى ذکر کرده اند؛ مهم ترين آنها عبارتند از:
جواد؛ تقي؛ مرتضي؛ قانع؛ رضي؛ مختار؛ باب المراد؛ زکي؛ متوکّل؛ منتجب6.
کنيه آن حضرت «ابوجعفر» مى باشد که معمولاً در روايات تاريخى به «ابوجعفرثاني» معروف است تا با «ابوجعفر اوّل» ، يعنى امام باقر عليه السلام اشتباه نشود.
نقش انگشتر آن امام همام، «العزّة للّه» بود. 7

از نگاه دانشمندان اهل سنّت

سيماى پرفروغ و عالمتاب امام جواد عليه السلام نه تنها شيعيان را شيداى جمال و جلال خويش ساخته، که دانشمندان اهل سنّت را نيز از سکوت و خاموشى رهانيده است. آنان در منابع تاريخى و حديثى خويش، به قدر ايمان و معرفت خود، زبان به حقيقت گشوده اند و شخصيت آسمانى پيشواى نهم شيعيان را چنين به تصوير کشيده اند:
1. سبط ابن جوزى حنفى (متوفّاى 654 ق.) :
«و محمد، الامام ابوجعفر الثانى کان على منهاج أبيه فى العلم و التقى و الزهد و الجود. . . و کان يلقّب بالمرتضى والقانع. . .» . 8
2. کمال الدين محمد بن طلحه شافعى (متوفّاى 652 ق.) :
«. . . و ان کان صغير السّنّ فهو کبيرالقدر، رفيع الذّکر. . .» . 9
3. شمس الدّين ذهبى (748 ق.) :
«کان محمّد يلقّب بالجواد و بالقانع والمرتضى، و کان من سروات آل بيت النبى صلى الله عليه و آله وسلم . . . و کان أحد الموصوفين بالسّخاء فلذلک لقّب الجواد. . .» . 10
4. ابن صبّاغ مالکى (متوفّاى 855 ق.) :
«و هو الامام التّاسع. . . عرف بأبى جعفرالثانى، و ان کان صغيرالسّنّ فهو کبير القدر، رفيع الذّکر، القائم بالامامة بعد عليّ بن موسى الرّضا. . . للنصّ عليه والاشارة له بها من أبيه کما أخبر بذلک جماعة من الثّقات العدول» . 11
5. عبداللّه بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى (متوفّاى 1154 ق.) :
«. . . و کراماته رضى اللّه عنه کثيرة و مناقبه شهيرة، ثمّ ذکر بعض مناقبه و ختم حديثه بقوله: و هذا من بعض کراماته الجليلة و مناقبه الجميلة» . 12

در طاعت کردگار

امام جواد عليه السلام عابدترين فرد زمانش بود. محبّت و علاقه اش نسبت به باريتعالى وصف نشدنى و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنى است. براى ترسيم جلوه هاى عبادى آن حضرت، به چند نمونه بسنده مى کنيم:
الف) نماز
امام جواد عليه السلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصى داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت مى نمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار مى کرد. 13
هرگاه وارد ماه جديد مى شد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جاى مى آورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهاى ماه (30 مرتبه) سوره توحيد را مى خواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل رکعت اوّل تلاوت مى کرد. 14
ب) روزه
روزه هاى مستحبّى آن حضرت نيز زياد بود. پانزدهم و بيست و هفتم ماه رجب روزه مى گرفت. اهل خانه و غلامانش نيز او را در روزه گرفتن همراهى مى کردند. 15
علاوه بر اين، گاهى ميزان عبوديت و بندگى خويش را نسبت به مقام لايزال الهى با اذکار و ادعيه ابراز مى نمود. برخى از مناجات و ادعيه آن حضرت عبارت است از:
الف) در حال قنوت
«اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّليّة معدودة، و الآخر بلا آخريّة محدودة، أنشأتنا لا لعلّة اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجة اقتداراً، و ابتدعتنا بحکمتک اختياراً، و بلوتنا بأمرک و نهيک اختباراً، و ايّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و کلّفتنا الطّاقة، و جشمتنا الطّاعة، فأمرت تخييراً و نهيت تحذيراً، و خوّلت کثيراً، و سألت يسيراً، فعصى أمرک فحلمت، و جهل قدرک فتکرّمت. . .» 16
ب) بعد از نماز
«رضيت بااللّه ربّاً، و بالاسلام ديناً، و بالقرآن کتاباً، و بمحمّد نبيّاً، و بعليٍّ وليّاً، والحسن، والحسين، و عليّ بن الحسين، و محمّد بن عليّ، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و عليّ بن موسى، و محمّد بن عليّ، و عليّ بن محمّد، والحسن بن عليّ، و الحجّة بن الحسن بن عليّ، أئمّةً.
اللّهمّ وليّک الحجّة فاحفظه من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فى عمره، و اجعله القائم بأمرک، المنتصرلدينک و أره ما يحبّ و تقرّبه عينه فى نفسه و فى ذرّيته و أهله و ماله و فى شيعته و فى عدوّه، و أرهم منه ما يحبّ و تقرّبه عينه، واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنين.» 17
ج) براى برآورده شدن حاجت
راوى مى گويد: نامه اى خدمت امام جواد عليه السلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا کرده بودم که دعايى برايم ياد بدهد. آن حضرت اين گونه برايم نوشت:
تقول اذا اصبحت و أمسيت: «اللّه اللّه اللّه، ربّى الرّحمن الرّحيم، لا اشرک به شيئاً» و ان زدت على ذلک فهو خير، ثمّ تدعو بما بدأ لک فى حاجتک، فهو لکل شى ء باذن اللّه تعالى، يفعل اللّه ما يشاء. 18

اصحاب و شاگردان

امام جواد عليه السلام با توجّه به اينکه در سنّ جوانى به شهادت رسيدند، در عمر کوتاه و با برکت خويش علاوه بر انجام وظايف سنگين رهبرى امّت، به تربيت شاگردانى که بتوانند پيام آسمانى خاندان نبوّت و امامت را به نسل هاى بعد منتقل سازند، توجّه خاص داشت.
دانشمندان علم رجال و تراجم، تعداد ياران و شاگردان امام جواد عليه السلام را 110 نفر ذکر کرده اند. 19 اسامى برخى از آن چهره هاى تابناک، بدين قرار است:
«حسين بن سعيد اهوازى، حسن بن سعيد اهوازى، محمد بن اسماعيل بن بزيع، احمد بن أبى عبداللّه برقى، على بن مهزيار، صفوان بن يحيى، عبداللّه بن صلت، على بن اسباط، ابراهيم بن أبى محمود خراسانى، ابراهيم بن محمد همدانى، احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى کوفى، احمد بن معافى، جعفر بن محمد بن يونس احول، حسين بن بشار مداينى، حکم بن علياء اسدى، حمزة بن يعلى اشعرى قمى، داود بن قاسم بن اسحاق بن عبداللّه بن جعفر بن ابى طالب، صالح بن محمد همدانى، عبدالجبّار بن مبارک نهاوندى، زکريّا بن آدم، عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن الحسن بن زيد بن الحسن بن على بن أبى طالب، عثمان بن سعيد عمرى، على بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين، على بن بلال بغدادى، فضل بن شاذان بن خليل ابومحمّد ازدى نيشابورى، محمد بن عبدالجبّار، ابوعلى محمد بن عيسى بن عبداللّه بن سعد بن مالک اشعرى، نوح بن شعيب بغدادى، يعقوب بن اسحاق سکيت (ابويوسف) ، ابويوسف الکاتب يعقوب بن يزيد بن حمّاد انبارى، ابوالحصين بن الحضين الحضيني» . 20

انوار هدايت

در منابع تشيّع و تسنّن، از امام جواد عليه السلام حدود 250 گوهر ماندگار در زمينه هاى مختلف فقهى، اخلاقى و اجتماعى به ما رسيده است. شايسته است که به ذکر چند نمونه که بيشتر در منابع اهل سنّت است، اشاره کنيم؛ اميد است که اين جملات نورانى مشعلهاى فروزانى باشند در دهکده ظلمانى جهان امروز و چراغ هايى در کوره راه هاى دشوار زندگي.
1. مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ افْتَقَرَ النّاسُ اِلَيْهِ، وَ مَنِ اتَّقيَ اللّهَ اَحَبَّهُ النّاسُ؛ کسى که با اتکاء به خدا، روى نياز از مردم بگرداند، مردم به او نيازمند مى شوند. و کسى که پرهيزکارى پيشه سازد، محبوب مردمان مى گردد. 21
2. حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ کَمالِ الْمُرُوَّةِ اَنْ لا يَلْقى اَحَداً بِما يَکْرَهُ؛ کمال مروّت آن است که انسان با هيچ کس چنان رفتار نکند که برخودش نمى پسندد. 22
3. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحاً کانَ شَريکاً فيهِ؛ آنکه کار زشتى را نيکو شمارد، در آن کار شريک است. 23
4. مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ؛ کسى که برادر مؤمن خود را پنهانى پند دهد، او را آراسته، و کسى که آشکارا و در حضور ديگران نصيحت کند، چهره اجتماعى او را زشت ساخته است. 24
5. عُنوانُ صَحيفَةِ الْمُسْلِمِ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ سرآغاز نامه عمل مسلمان در قيامت، نيک خُلقى اوست. 25
6. مَنْ وَثِقَ بِاللّهِ وَ تَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ نَجاهُ اللّهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ حَرَزَ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ؛ هرکس به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توکلّ کند، خدا او را از هر بدى نجات مى بخشد و از هر دشمنى حفظ مى کند. 26
7. اَلْکَمالُ فِى الْعَقْلِ؛ کمال آدمى در خردمندى است. 27
8. اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعينُ عَلَيْهِ وَالرّاضى شُرَکاء؛ ستمکار و يارى کننده ستمکار و کسى که به ستم او راضى است، همه در گناه آن شريکند. 28
9. يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ؛ روز دادخواهى و عدالت بر ستمگر سخت تر از روز ستم بر ستمديده است. 29
10. ثَلاثٌ يُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تعالي: کَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ وَ لينُ الْجانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ وَ ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فيهِ لَمْ يَنْدَمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَالْمَشْوَرَةُ وَالتَّوَکُّلُ عَلَى اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛ سه چيز انسان را به خشنودى خدا مى رساند: بسيار آمرزش خواستن از خدا؛ نرم خويى با مردم؛ و بسيار صدقه دادن.
و سه خصلت است که در هر کس باشد، پشيمان نمى شود: شتاب نکردن در کارها؛ مشورت در کارها؛ توکّل بر خدا هنگامى که بر انجام کارى تصميم مى گيرد. 30
11. اَلْعِفافُ زينَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زينَةُ الْغِنى، وَالصَّبْرُ زينَةُ الْبَلاءِ، وَالتَّواضُعُ زينَةُ الْحَسَبِ، وَالفَصاحَةُ زينَةُ الْکَلامِ، وَالْحِفْظُ زينَةُ الرِّوايَةِ، وَخَفْضُ الْجَناحِ زينَةُ الْعِلْمِ، وَحُسْنُ الاَدَبِ زينَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُ الْکَرَمِ، وَ تَرْکُ المَنِّ زينَةُ الْمَعْرُوفِ، وَالْخُشُوعُ زينَةُ الصَّلوةِ، وَ تَرْکُ مالا يَعْنى زينَةُ الْوَرَعِ؛ پارسايى زينت فقر، شکر زينت توانگرى، شکيبايى زينت بلا، فروتنى زينت شأن و بزرگى، گويايى زينت سخن، نگهدارى و ضبط دقيق زينت روايت، تواضع زينت دانش، ادب زينت خرد، گشاده رويى زينت کرم و بخشندگى، منّت ننهادن زينت احسان و نيکى، توجّه و حضور قلب زينت نماز، ترک کارهاى بيهوده زينت تقوا و پرهيزکارى است. 31
12. کَيْفَ يَضيعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَ کَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللّهُ طالِبُهُ؛ چگونه ممکن است کسى که خدا سرپرست اوست، تباه شود؛ و چگونه ممکن است کسى که خدا در تعقيب اوست، رهايى يابد؟32
13. عِزُّالْمُؤْمِنُ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛33 عزّت مؤمن در بى نيازى از مردم است.
14. اَلْعُلَماءُ غُرَباءٌ لِکِثْرَةِ الْجُهّالِ بَيْنَهُمْ؛34 علما با زياد بودن جاهلان، غريبند.

--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1. حيات فکرى و سياسى امامان شيعه، رسول جعفريان، ص 471، به نقل از: اصول کافى، ج 1، ص 452؛ الارشاد، ص 297؛ التهذيب، ج 6، ص 90؛ مسار الشيعه، ص 7؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 343؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 379.
2. «ماريّه قبطيه» کنيزى بود که به همسرى رسول خدا (ص) در آمد. از وى ابراهيم فرزند پيامبر به دنيا آمد که در کودکى چشم از جهان فروبست.
3. حيات فکرى و سياسى امامان شيعه، ص 472، به نقل از: فرق الشيعه، ص 100.
4. اصول کافى، ج 1، ص 497؛ التهذيب، ج 6، ص 90.
5. اعلام الهداية، مجمع جهانى اهل بيت، ج 11، ص 28، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 151 و 152؛ مناقب، ج 4، ص 394.
6. اعلام الهدايه، ج 11؛ ص 52، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 27 ـ 29.
7. همان؛ به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 31.
8. اصول کافى، ج 1، ص 353؛ بحارالانوار، ج 50، ص 68.
9. مطالب السّؤول، ابن طلحه شافعى، ص 239؛ الفصول المهمّه، ص 252.
10. الوافى بالوفيات، ج 4، ص 105.
11. الفصول المهمّه، ص 251.
12. الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 168.
13. اعلام الهدايه، ج 11، ص 39، به نقل از حياة الامام محمد الجواد (ع) ، ص 67.
14. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 220.
15. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 222.
16. همان، ص 41، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 212.
17. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 214 و 215.
18. همان، به نقل از مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 218.
19. رجال شيخ طوسى، ص 397 ـ 409.
20. اعلام الهدايه، ج 11، ص 198 ـ 209؛ ر. ک: رجال کشّى، طبع مشهد، ص 275، 502، 503، 548، 550، 551 و 552؛ رجال نجاشى، ص 149، 190 و 253؛ حياة الامام محمد الجواد (ع) ، ص 139، 141، 156، 159 و 164؛ رجال شيخ طوسى، ص 405؛ فهرست شيخ طوسى، ص 58؛ جامع الرّواة، ج 1، ص 554.
21 ـ 26. نورالابصار، شبلنجى، ص 180 و 181.
27 ـ 32. الفصول المهمّه، ص 289 ـ 291.
33. اعلام الهدايه، ج 11، ص 240، به نقل از بحارالانوار، ج 75، ص 109
34. همان، ص 243.