رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان33%

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان
  • شروع
  • قبلی
  • 61 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7269 / دانلود: 3132
اندازه اندازه اندازه
رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

نویسنده : محمدعلي چناراني

پيشگفتار

در جهان كنوني موضوع تربيت كودكان يكي از اساسي‌ترين مسائل اجتماعي و از اركان مهم سعادت بشريت به‌شمار مي‌رود. از اين‌رو دانشمندان درباره كودك از نظر رواني و تربيتي مطالعات و تحقيقات ژرف و عميقي انجام داده و كتابهاي بي‌شماري در اين‌باره نگاشته‌اند.همچنين كشورهاي بزرگ به منظور پرورش درست و صحيح جسم و جان كودكان، سازمانهاي گسترده‌اي را به وجود آورده و كودكان را از هر جهت تحت مراقبتهاي علمي و عملي قرار داده‌اند.اما در چهارده قرن پيش در روزگاري كه بشريت در تاريكي جهل و ناداني به سر مي‌برد، پيشواي گرانقدر اسلام به ارزش و اهميت پرورش كودك توجه كامل داشته و در همين راستا آموزشهاي لازم را به پيروان خود آموخته است.اگر امروزه، دانشمندان تربيت كودكان پس از تولد و زاده‌شدن و آمدن به اين جهان را مورد توجه قرار داده‌اند، اسلام درباره اصل ازدواج، شرايط همسران، چگونگي پاكي نسل، شير دادن، پرورش جسم و جان كودك، گام به گام وظايف مردم را بيان كرده است.و اگر دانشمندان امروز جهان بسياري از نكات دقيق رواني و تربيتي، مربوط به برنامه‌هاي پرورشي كودكان را، در كتابهاي علمي خود آورده‌اند، پيشوايان اسلام در زمانهاي پيشين آنها را يادآوري و در روايات مذهبي بيان كرده‌اند و خود نيز در رفتارشان نشان داده‌اند.هدف ما در اين نوشتار بر دو پايه و اصل استوار است:اول: اين كه تمام مسلمانان، خصوصاًجوانان و تحصيل كنندگان ما كه گروه بي شماري از جامعه را تشكيل مي‌دهند، از جامعيت برنامه و دستورات دين مقدس اسلام و ارزشهاي عملي اين آيين آسماني آگاه شوند و با ايمان و اعتقادي استوارتر از آن پيروي كنند و فريب برنامه‌هاي ديگران را نخورند.دوم: اين كه پدران و مادران به مسؤوليت مذهبي و ملي خود در تربيت فرزندان خويش آگاه شوند تا بهتر بتوانند انجام اين وظيفه سنگين و حياتي اقدام كنند، چرا كه بدون ترديد بخش مهمي از گرفتاريهاي اجتماعي و آلودگيهاي اخلاقي از جهل و بي‌اطّلاعي درباره انجام وظيفه به وجود مي‌آيد.از اين‌رو، بر آن شديم تا الگويي عملي براي كساني كه مي‌خواهند فرزندان سالمي از نظر جسمي و روحي تربيت كنند، ارائه دهيم. بهترين الگوها براي مسلمانان، پيشواي گرانقدر اسلام حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله و جانشينان برحق ايشان مي‌باشند؛ كه ما به گونه كاملاً اطمينان‌بخش در تمام زواياي زندگي مي‌توانيم از آنان سرمشق بگيريم و پيروي كنيم چرا كه هيچ گونه خلافي در پيروي از آن انسانهاي كامل وجود نداشته است؛ زيرا آن بزرگواران بيمه الهي مي‌باشند و اطاعت از آنان هيچ گاه و در هيچ زمان و مكاني با مشكلات برخورد نخواهد كرد. به اميد آن كه بشريت آگاه شود و از الگوهاي واقعي پيروي كند، والگوهاي كاذب، دروغين و شيطاني را رها سازد، تا از اين طريق بتواند به سعادت دنيا و آخرت دست يابد.اين نوشتار از دو بخش تشكيل يافته است.۱ - رفتار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با كودكان كه داراي پنج فصل و هر فصل داراي چند عنوان مي‌باشد.۲ - رفتار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با جوانان كه داراي چهار فصل و هر فصل چندين عنوان دارد.در پايان لازم مي‌دانم از تمام عزيزان به ويژه از جناب حجةالاسلام والمسلمين الهي خراساني مديرعامل محترم بنياد و همچنين از آقايان جعفر شريعتمداري، ويراستار؛ رضا ارغياني، آماده‌ساز؛ رضا وحدتي، نمونه‌خوان و محمّدعلي علاقه‌مند، حروفچين و صفحه‌آرا، كه در پيدايش اين اثر كه به زيور چاپ درآمده است نقشي داشته و زحماتي را متحمّل شده‌اند، تشكر و قدرداني كنم و توفيق روزافزون همگان را از خداوند توانا خواهانم.

رفتار پيامبر با كودكان

اشاره

مهرباني درباره كودكان از شيوه‌هاي مخصوصپيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بود.

تربيت

اشاره

به فرزندان خود را احترام گذاريد و با آداب و روش پسنديده با آنها رفتار كنيد.پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله

اهميت تربيت

فرزند از آغاز زاده شدن، تا آن گاه كه از محيط خانواده جدا مي‌شود و زندگي مشتركي را با ديگران آغاز مي‌كند، دو دوره تربيتي را بايد بگذراند.۱ - دوران كودكي كه از يك تا هفت سالگي را شامل مي‌شود، و اين زماني است كه كودك آمادگي چنداني براي تربيت مستقيم ندارد، چرا كه او دنياي خود را نمي‌شناسد.۲ - از هفت تا چهارده سالگي، كه در اين دوران عقل به تدريج رشد مي‌كند و براي فعاليتهاي فكري آماده مي‌شود و مي‌تواند بياموزد و تعليم ببيند.در دوران نخست، تربيت بايد غير مستقيم باشد و هيچ گاه امر و نهي تربيتي نبايد با فشار روحي همراه باشد بلكه كودك از طريق اطرافيان خود با ادب و تربيت آشنا مي‌شود و در اصل پايه‌هاي نخست اخلاقي وي پي‌ريزي مي‌گردد و از محيط خود خاطره‌هاي خوب و رفتارهاي مناسب را در ذهن خود ثبت و ضبط مي‌كند.در دوران دوم نيز، نبايد كودك را آزاد گذاشت و خلافهاي او را ناديده گرفت، بلكه بايد از بي‌ادبيهاي وي جلوگيري كرد، نظم وانضباط رابه وي آموخت و از بازيگوشي و بيهوده گذراني اوقات او جلوگيري و او را به كارهاي عبادي و نيكو تشويق كرد. [۱] .متأسفانه بيشتر مردم نمي‌دانند كه تربيت فرزندان خود را از چه زماني بايد شروع كنند. برخي از پدر و مادرها بر اين باورند كه تربيت پس از تمام شدن شش سالگي و برخي مي‌گويند آغاز تربيت از سه سالگي است.اما اين انديشه‌ها اشتباه است؛ زيرا هنگامي كه سه سالگي كودك تمام شد ۷۵ درصد صفات خوب و بد در كودك شكل گرفته است.عده‌اي از روان‌شناسان بر اين باورند كه تربيت كودك از همان روز اول تولّد است. اما برخي ديگر تا اندازه‌اي احتياط مي‌كنند و شروع تربيت كودك را از روز اولِ ماه دوم‌زاده شدنِ كودك مي‌دانند، اما در تحقيقات عملي دقيق در دانشگاه «شيكاگو» به اين نتيجه رسيدند كه:هر كودك سالم تقريباً سطح هوش خود را۵۰ درصد در چهارسالگي، ۳۰ درصد در هشت سالگي، و ۲۰درصد در هفده سالگي به دست مي‌آورد. پس هر كودك چهار ساله ۵۰درصد قدرت هوشي دارد و تغييرات بين ۲ تا ۳ سالگي به مراتب بيشتر و مهمتر از تغييرات بين ۸تا۹ سالگي مي‌باشد.[۲]

براي تربيت كودك از كجا شروع كنيم

براي آن كه آموزش و تربيت مفيد واقع شود، بايد خيلي زودتر از آنچه عموماً امروز فكر مي‌كنند شروع كرد، يعني از همان هفته‌هاي پس از تولّد. نخست بايد منحصراً به مسائل فيزيولوژيكي و پس از سال اول به مسائل رواني توجه شود.يك نكته قابل ذكر اين است كه ارزش زمان براي كودك يكسان نيست، زيرا مدت يك روز در يك سالگي به مراتب طولاني‌تر از يك روز در دوران سي سالگي مي‌باشد. و شايد شش برابر، بيشتر از حوادث فيزيولوژيكي و رواني را شامل شود. بنابراين نبايد چنين دوران پرمايه كودكي را بدون بهره‌برداري گذاشت. به احتمال زياد در طول شش سال اول زندگي، نتيجه اجراي مقررات زندگي قطعي‌تر است. [۳] .بدين جهت است كه حضرت علي‌عليه‌السلام مي‌فرمايد:مَنْ لَمْ يَتَعَلَّمَ فِي الصِّغَرِ لَمْ يَتَقَدَّمَ فِي الْكِبَرِ.[۴] .«كسي كه در كودكي چيزي نياموزد در بزرگي نمي‌تواند بزرگي كند.»بنابراين، دوران كودكي بهترين زمان براي فراگرفتن راه و روش درست زندگي مي‌باشد. زيرا قدرت تقليد و اقتباس و يادگيري كودك بسيار شديد است. كودك در اين زمان تمام حركات، گفتار و رفتار اطرافيان خود را با تمام دقت، همانند فيلم عكاسي در خود ضبط كند.از اين‌رو، همزمان با رشد و تكامل جسم كودك بايد روان او رابه راه صحيح هدايت كرد تا صفات پسنديده در وجودش قرار گيرد. زيرا، كودكاني كه با شيوه درست تربيت نشده‌اند، تغيير صفات اخلاقي آنان در بزرگسالي بسيار دشوار مي‌نمايد.خوشبخت‌ترين و سعادتمندترين افراد كساني هستند كه از آغاز، با پرورش درست و سالم رشد يافته‌اند و صفات برجسته و ارزشمند، آويزه گوش و جان آنان شده است.برخي از روانشناسان، كودك را همانند نهال كوچكي دانسته‌اند كه باغبان به آساني مي‌تواند با برنامه‌هاي صحيح وضع او را تغيير دهد. ولي كساني كه همانند درخت كهنسال به پرورشهاي پليد و ناپسند عادت كرده‌اند، اصلاح آنان بسيار دشوار است، و كسي كه مي‌خواهد رفتار اين‌گونه افراد را تغيير دهد بايد دشواريهاي فراواني را تحمل كند.[۵]

پيامبر سرمشق مردم است

خداوند در قرآن مي‌فرمايد:«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». [۶] .«در واقع رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براي شما بهترين سرمشق و پيشوايي است كه مي‌توانيد از وجودش بهره‌مند گرديد.»رسول گرامي اسلام در طول تاريخ بزرگترين سرمشق بشريت بوده است؛ زيرا پيش از اين كه با گفتار خود مربي و راهنماي مردم باشد، با رفتار شخصي خويش بهترين تربيت كننده و راهبر بود.شخصيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نمونه‌اي براي يك روزگار، يك نسل، يك ملت، يك مذهب و يك مكان خاص نمي‌باشد، بلكه يك سمبل جهاني و هميشگي براي تمام مردم در همه زمانهاست.ما در اين جا با توجّه و استناد به شواهد و مدارك معتبر، به رفتار و شيوه‌هاي عملي رسول گرامي درباره كودكان و جوانان مي‌پردازيم.

شخصيت دادن به كودك

اشاره

در دنياي كنوني به كودك بسيار اهميت مي‌دهند. پرورش كودكان و احترام به شخصيت آنان در خانواده و اجتماع مورد توجه كامل دولت و ملت است؛ اما با همه اين مسائل، آن اندازه كه پيشواي مسلمانان به تربيت كودكان توجه داشته است، دنياي امروز به آن توجّه ندارد.اگر چه، گاهي حكمرانان و زمامداران كشورهاي متمدن به يتيم خانه‌ها و كودكستانها مي‌روند و يكي دو ساعت را با آنان مي‌گذرانند و گاهي برخي از آنان را در آغوش مي‌گيرند و از اين صحنه‌ها، عكسها و فيلمهايي را تهيه مي‌كنند، و پيرامون آن مقالات بسياري مي‌نويسند و از اين راه مراتب احترام خويش را نسبت به كودك در افكار عمومي منعكس مي‌كنند، اما تاكنون هيچ فردي همانند رسول گرامي اسلام در نهايت سادگي و مهرباني دركوچه و خيابان اين گونه به كودكان مهرباني و محبّت نكرده و آنان را در آغوش نگرفته است. بنابراين پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به تمام كودكان، خواه فرزندان خود و يا اطفال ديگران محبّت مخصوص داشت، از اين‌رو، درباره آن حضرت نوشته‌اند كه: وَالتَّلَطُّفُ بِالصِّبْيانِ مِنْ عادَةِ الرَّسُولِ[۷] يعني: «مهرباني درباره كودكان از شيوه‌هاي مخصوص پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بوده است.»همين شيوه را ديگر پيشوايان ديني و امامان شيعه نيز ادامه دادند، و براي كودكان شخصيت قائل بودند كه در زير به چند مورد اشاره مي‌كنيم:

پرسش از كودك

حضرت علي‌عليه‌السلام همواره در حضور مردم از فرزندان خود پرسشهاي علمي مي‌فرمود، و در برخي موارد پاسخ به پرسشهاي مردم را به آنان واگذار مي‌كرد.روزي علي‌عليه‌السلام از فرزندان خود امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام در چند موضوع سؤالاتي كرد و هر يك از آنان با عباراتي كوتاه پاسخهايي حكيمانه دادند، آنگاه آن حضرت متوجه شخصي به نام حارث أعور كه در مجلس حاضر بود شد و فرمود:اين سخنان حكيمانه را به فرزندان خود بياموزيد، زيرا موجب تقويت عقل و فكر و انديشه آنان مي‌گردد.[۸] .آن حضرت با اين عمل به بهترين وضع نسبت به آنها احترام گذاشته و بزرگترين شخصيت و استقلال را در وجود آنان ايجاد كرده است.

حسن معاشرت

يكي از اساسي‌ترين عوامل ايجاد شخصيت در كودك حسن معاشرت و رفتار نيكو با اوست، كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در يك عبارت بسيار كوتاه بيان فرموده و آشكارا اجراي آن را به پيروانش دستور داده است: به فرزندان خود احترام گذاريد و با آداب و روش پسنديده با آنها رفتار كنيد. [۹] .بنابراين، كساني كه مي‌خواهند فرزند با شخصيت داشته باشند بايد حتماً با آموزش پسنديده آنها را راهنمايي كنند، و از رفتار زشت و ناپسند و توهين‌آميز بپرهيزند، زيرا با روش ناپسند هرگز نمي‌توان فرزندان ارزنده و با شخصيتي تربيت كرد.

وفاي به عهد

وفاي به عهد يكي از عواملي است كه اعتماد را در كودك به وجود مي‌آورد و در رشد شخصيت او بسيار مؤثر است. پيشوايان راستين اسلام درباره وفاي به عهد نسبت به كودك سفارشهاي فراواني كرده‌اند كه چند نمونه آن را يادآور مي‌شويم.حضرت علي‌عليه‌السلام مي‌فرمايد: شايسته نيست انسان به جدّي و يا به شوخي، دروغ بگويد. شايسته نيست كسي به فرزند خود وعده‌اي بدهد و به آن وفا نكند.[۱۰] .علي‌عليه‌السلام گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر يكي از شما به فرزند خود وعده‌اي داد، بايد به آن وفا كند و از عهد خود تخلف ننمايد.[۱۱] .در مصادر و مدارك حديث شيعه از قول امامان بزرگوار تشيع، درباره وفاي به عهد از سوي پدران و مادران، روايات بي‌شماري نقل شده كه به جهت اختصار، از نقل آنان خودداري مي‌كنيم.

آشنا كردن كودك با سختيها

يكي ديگر از راههاي شخصيت دادن به كودكان آشنا ساختن فرزندان خصوصاً پسران با سختيهاست تا بتوانند در آينده با مشكلات مبارزه كنند، زيرا كودكان بايد عملاً درك كنند كه به دست آوردن هر چيزي نياز به كوشش و زحمت دارد، و اگر كودكي با مشكلات و سختيها آشنا نباشد، در آينده در برابر ناملايمات گوناگون زندگي ناراحت و در نهايت سر خورده خواهد شد. اين حقيقت در روايات پيشوايان ديني نيز بيان شده است.امام موسي‌بن جعفرعليه‌السلام فرمود: بهتر است كه كودك در كوچكي با سختي و مشكلات اجتناب‌ناپذير حيات كه غرامت زندگي هستند روبرو شود، تا در جواني و بزرگسالي، بردبار و صبور گردد.[۱۲] .لازم به تذكّر است كه، آشنا كردن كودكان با مشكلات نبايد باعث ناراحتي كودك شود. يعني، نبايد كارهايي كه به وي واگذار مي‌شود بيش از توانايي او باشد، بنابراين توانايي كودك را بايد در نظر داشت.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در همين راستا چهار نكته را يادآور مي‌شود:۱ - آنچه را كه كودك در توان خود داشته و انجام داده است از او قبول كنند.۲ - آنچه را كه انجام آن براي كودك سنگين و طاقت فرساست از او نخواهند.۳ - او را به گناه و سركشي وادار نكنند.۴ - به او دروغ نگويند و در برابر او مرتكب اعمال احمقانه نشوند.[۱۳] .در روايات ديگري چنين نقل شده است:هنگامي كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هفت ساله بود روزي از دايه‌اش (حليمه سعديه) پرسيد، برادرانم كجا هستند؟ (چون در خانه حليمه بود، فرزندان او را برادر خطاب مي‌كرد). جواب داد: فرزند عزيز، آنان گوسفنداني را كه خداوند به بركت وجود تو به ما مرحمت كرده است به چرا برده‌اند. طفل گفت: مادر، درباره من به انصاف رفتار ننمودي. مادر پرسيد: چرا؟ گفت: آيا سزاوار است كه من در سايه خيمه بمانم و شير بنوشم ولي برادرانم در بيابان زير آفتاب سوزان باشند؟[۱۴]

بها دادن به كار كودك

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله علاوه بر آنچه درباره پرورش كودكان و شخصيت دادن بدانان براي پيروان خود فرموده، تمام نكات را نيز خود انجام داده است. يكي از شيوه‌هاي آن حضرت اين بود كه براي كارهاي كودكان ارزش قائل بود.از عمروبن حريث چنين روايت شده كه گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از كنار عبداللَّه بن جعفربن ابي طالب گذشت. او در حالي كه فرزند كوچكي بود حضرت درباره او چنين دعا كرد. خداوندا، كار معامله يا تجارت به او بركت عنايت فرما. [۱۵] .

بلند شدن در برابر كودكان

يكي از شيوه‌هايي كه رسول گرامي اسلام انجام مي‌داد و بدين وسيله براي كودكان شخصيتي قا ئ ل مي‌شد، اين بود كه گاهي به احترام كودك خود، سجده نماز را طولاني مي‌كرد و يا براي احترام به كودك مردم، نماز را با سرعت پايان مي‌داد و در هر صورت به كودكان احترام مي‌گذاشت و عملاً به مردم درس پرورش شخصيت كودكان را مي‌آموخت.روزي پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نشسته بود. امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام وارد شدند، حضرت به احترام آنان از جا برخاست و به انتظار ايستاد. چون كودكان در راه رفتن ضعيف بودند، لحظاتي چند طول كشيد. بدين جهت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به سوي آنان رفت و استقبال كرد. آغوش خود را گشود و هر دو را بر دوش خويش سوار كرد و به راه افتاد و مي‌فرمود: فرزندان عزيز، مركب شما چه خوب مركبي است و شما چه سواران خوبي هستيد.[۱۶] .آن‌حضرت در برابر حضرت‌زهراعليها‌السلام نيز به‌طور تمام‌قد برمي‌خاست.[۱۷]

آينده نگري براي كودكان

روزي امام مجتبي‌عليه‌السلام فرزندان و برادرزادگان خود را فراخواند و به آنان فرمود: شما امروز كودكان اجتماعيد، اميد مي‌رود در آينده بزرگان اجتماع باشيد، در كسب علم‌ودانش بكوشيد، هركدام كه‌نمي‌توانيد مطالب علمي را در ذهن و حافظه خود نگه داريد آنها را بنويسيد و نوشته‌ها را در منزل نگهداري كنيد تا در موقع احتياج از آنها استفاده كنيد.[۱۸] .همان‌گونه كه ملاحظه مي‌كنيد، امام مجتبي‌عليه‌السلام آينده كودكان را در نظر داشت و پدران و مادران را به اين حقيقت آشنا مي‌ساخت، بنابراين، آينده كودكان مورد توجه پيشوايان دين بوده است، چنان كه در حديثي مي‌خوانيم:مردي از انصار كه داراي چند كودك بود درگذشت. وي اندك سرمايه‌اي داشت كه در اواخر عمرش براي عبادت و جلب رضايت خداوند از دست داده بود. كودكانش در همان روز براي زندگي از مردم تقاضاي كمك مي‌كردند. اين ماجرا به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله رسيد. پرسيد: با جنازه او چه كرديد؟ گفتند: دفنش كرديم. حضرت فرمود: اگر قبلاً مي‌دانستم، نمي‌گذاشتم او را در گورستان مسلمانان به خاك بسپاريد!! زيرا او اموال و ثروت خود را از دست داد و فرزندان خود رابه گدائي بين مردم رهاكرد. [۱۹]

آموختن احكام ديني

عبادت، دعا و نيايشِ تمريني كودكان در پيشگاه خداوند، اثر درخشاني در درون كودك مي‌گذارد، اگر چه كودك ممكن است معاني الفاظ و عبارات نماز را نفهمد، ولي توجه به خداوند، راز و نياز، درخواست كمك از پروردگار، دعا و خواهش در پيشگاه الهي را در همان عالم كودكي درك مي‌كند و دلش را به خداوند و رحمت نامحدود وي مطمئن مي‌سازد و در باطن خود تكيه گاهي براي خويش احساس مي‌كند و در هنگام سختيها و روبرو شدن با حوادث قلب خود را تسكين مي‌بخشد، چنان كه خداوند مي‌فرمايد:«الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ، اَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.» [۲۰] .«مؤمنان واقعي با ياد خدا دلي آرام و مطمئن دارند، آگاه باشيد كه تنها با ياد خداوند دلهاي مردم قرار و اطمينان پيدا مي‌كند».براي اين كه كودكان از آغاز مؤمن و خداپرست تربيت شوند، لازم است بين جسم و جان آنها از نظر ايماني هماهنگي برقرار باشد، به همين مناسبت، اسلام پدران و مادران را موظف كرده كه فرزندان خود را به خداوند متوجه سازند و به آنان خداپرستي و آموزشهاي ديني بياموزند و از سوي ديگر، دستور داده كه كودكان را به نماز و عبادت تمريني وادار كنند.معاويةبن وهب از امام صادق‌عليه‌السلام پرسيد: در چه سني كودك رابه خواندن نماز وادار كنيم؟ امام فرمود: بين شش تا هفت سالگي آنان را به خواندن نماز وادار سازيد.[۲۱] .رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در حديثي فرمود: به كودكان خود در هفت سالگي امر كنيد نماز بگزارند.[۲۲] .امام باقرعليه‌السلام در روايت ديگري وظايف پدران و مادران را در تربيتهاي ايماني كودكان، در دوران گوناگون سني چنين بيان فرموده است.«در سه سالگي كلمه توحيد لااله الا اللَّه را به كودك بياموزيد و در چهارسالگي محمدٌ رسول اللَّه ياد بدهيد، و در پنج سالگي صورت او را به سوي قبله نماييد و به اودستور دهيد، سر بر سجده گذارد، در شش سالگي كامل ركوع و سجود را به طور صحيح به او بياموزيد، و در هفت سالگي به كودك بگوييد دست و صورت خود را بشويد (وضو بگيرد) و نماز بگزارد.[۲۳] «پدران، مادران و مربيان بايد توجه داشته باشند كه مذهب بزرگترين كمك و ياور آنان است، زيرا ايمان همانند مشعل فروزاني است كه تاريكترين راهها را روشن مي‌كند و وجدانها را حساس و بيدار مي‌سازد و هر كجا كه انحرافي وجود داشته باشد مي‌تواند او را به راحتي و آساني به سوي راستي و سعادت رهبري كند.

آثار تربيت صحيح در كودك

تربيت صحيح كودكان باعث مي‌شود كه آنان داراي استقلال اراده و اعتماد به نفس پرورش يابند و احترام، آنها را انسانهايي با شخصيت مي‌سازد، زيرا كودكي كه از اوّل به ارزش خود پي برد هنگامي كه بزرگ شد در خود احساس حقارت نمي‌كند چنان كه در روايات اسلامي آمده است كه: كودك و قلب وي همانند زميني خالي از بذر و گياه است، هر بذري كه در آن افشانده شود به خوبي مي‌پذيرد و در خود پرورش مي‌دهد.[۲۴] .براي مثال شخصيت علي‌عليه‌السلام بر اثر تربيت در دامن پر مهر و محبّت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به اوج شكوفايي خود رسيد. اگر چه علي‌عليه‌السلام از نظر جسم و جان يك كودك عادي نبود، بلكه در وجود آن بزرگوار شايستگيهاي مخصوصي وجود داشت، ولي مراقبتهاي ويژه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را درباره او نبايد ناديده انگاشت.از ديگر آثار تربيت صحيح كودك اين است كه او را شجاع و دلاور بار مي‌آورد و آن را در تربيت امام حسين‌عليه‌السلام به خوبي مي‌توان مشاهده كرد.ابن شهاب گويد: روز جمعه‌اي خليفه دوم مسلمانان روي منبر بود. امام حسين‌عليه‌السلام كه كودك خردسالي بود وارد مسجد شد و گفت: اي عمر، از منبر پدرم بزير آي، عمر گريست و گفت: راست گفتي؛ اين منبر جد توست، صبر كن پسر برادر!! امام حسين‌عليه‌السلام لباس عمر را گرفته تكان مي‌داد و مي‌گفت از منبر جدم بزيرآي، عمر ناچار سخن خود را قطع كرد، از منبر پايين آمد و مشغول نماز گرديد. پس از نماز دنبال امام حسين‌عليه‌السلام فرستاد. همين كه آن حضرت آمد، عمر پرسيد: پسر برادرم!! چه كسي به تو دستور داده كه با من چنين برخورد كني؟امام حسين‌عليه‌السلام فرمود: هيچ كس به من چنين دستوري نداده است. اين عبارت را امام حسين‌عليه‌السلام سه بار تكرار كرد. در حالي كه امام حسين‌عليه‌السلام هنوز به حّد بلوغ نرسيده بود.[۲۵] .در حالات امام جوادعليه‌السلام نقل شده است پس از در گذشت امام رضاعليه‌السلام مأمون، خليفه وقت، به بغداد آمد. روزي براي شكار كردن حركت كرد. در راه به منطقه‌اي رسيد كه چند كودك بازي مي‌كردند. امام جوادعليه‌السلام فرزند ارجمند امام رضاعليه‌السلام نيز كه در آن موقع حدود يازده سال داشت، بين كودكان ايستاده بود. هنگامي كه مأمون و اطرافيانش به آن جا رسيدند همه كودكان فرار كردند ولي امام جوادعليه‌السلام ايستاد. وقتي خليفه نزديك شد به آن حضرت نگاهي كرد و سخت مجذوب قيافه او شد. ايستاد و پرسيد: چه چيزي باعث شد كه با ديگر كودكان از اين جا نرفتي؟امام جوادعليه‌السلام فوراً جواب داد: اي خليفه مسلمين، راه تنگ نبود كه من با رفتن خود آن را براي عبور خليفه وسعت داده باشم. مرتكب گناه نشده‌ام كه از ترس مجازات فرار كنم. من نسبت به خليفه خوش گمان هستم و مي‌پندارم كه بي‌گناهان را آسيب نمي‌رساند. بدين جهت در جاي خود ايستادم و فرار نكردم!! مامون از سخنان منطقي و محكم و همچنين چهره جذاب و گيرنده او به شگفت آمد. پرسيد: نامت چيست؟ پاسخ داد محمد. پرسيد: فرزند كيستي؟ فرمود: علي‌بن موسي الرضاعليه‌السلام. [۲۶]

محبت

اشاره

كودكان را دوست بداريد و نسبت به آنان مهربان‌باشيد.پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله

محبت نسبت به كودكان

همان‌گونه كه كودك به غذا و آب و هوا نياز دارد، به محبّت و نوازش نيز نيازمند است، زيرا محبّت بهترين غذاي روحي كودك مي‌باشد، از اين جهت كودك از بوسيدن، بوييدن و در آغوش گرفتن خشنود مي‌شود و لذت مي‌برد.بنابراين، كسي كه از آغاز كودكي به اندازه كافي از مهر و محبّت پدر و مادر بهره‌مند و از چشمه گواراي محبّت سيراب شده است. روحي شاد و رواني با نشاط دارد.در روايات پيشوايان ديني محبّت به كودك به صورتهاي گوناگوني بيان و سفارش شده است كه برخي را يادآور مي‌شويم.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در خطبه شعبانيّه در ضمن بيان وظايف مردم فرمود: به بزرگسالان خود احترام كنيد و نسبت به كودكان خود ترحم و عطوفت نشان دهيد.[۲۷] .در حديث ديگري فرمود: كسي كه به كودكان مسلمان رحمت و محبّت نكند و بزرگسالان را احترام ننمايد از ما نيست.[۲۸] .در روايت ديگر فرمود: كودكان را دوست بداريد و نسبت به آنان رؤوف و مهربان باشيد. [۲۹] .علي‌عليه‌السلام هنگام شهادت چنين سفارش كرد. در خانواده خود با كودكان مهربان باش و به بزرگترها احترام نما.[۳۰] .در روايت ديگر به پيروانش چنين فرمود: كودك بايد در رفتار خود پيرو بزرگسالان باشد و بزرگان هم حتماً با كودكان مهربان باشند، مبادا مانند جفاكاران و ستمگران دوران جاهليت رفتار كنيد.[۳۱] .امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: مردي كه نسبت به فرزند خود محبّت بسيار دارد مشمول رحمت و عنايت مخصوص خداوند بزرگ است. [۳۲]

محبت پيامبر به كودكان

علي‌عليه‌السلام مي‌فرمايد: كودك كوچكي بودم، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مرا در دامان خود مي‌نشاند و در آغوش مي‌گرفت و به سينه خود مي‌چسبانيد، و گاهي مرا در بستر خواب خود مي‌خوابانيد و از مهرباني صورت بر صورت من مي‌نهاد، و مرا به استشمام بوي لطيف خود موفق مي‌داشت.[۳۳] .آري، كودك احتياج به نوازش دارد، بايد دست محبّت بر سر او كشيد و با نظر محبّت به او نگريست و با نگاه گرم و مهربان او را شاد و مسرور كرد.[۳۴] .رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به اندازه‌اي نسبت به كودكان مهربان بود كه نقل گرديده، در ماجراي رفتن پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به طائف، كودكانِ طائف آن حضرت را با سنگ مي‌زند، و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله متعرّض آنان نمي‌گرديد، بلكه علي‌عليه‌السلام كودكان را از آن حضرت دور مي‌ساخت!![۳۵] .رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله كودكان انصار را كه مي‌ديد، بر سر آنان دست مي‌كشيد و به آنان سلام مي‌كرد و دعا مي‌فرمود.[۳۶] .انس بن مالك گويد: من هيچ كس را نديدم كه نسبت به خانواده خود از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مهربانتر باشد.[۳۷] .او هر روز صبح بر سر فرزندان و نوادگان خود دست نوازش مي‌كشيد[۳۸] و مهرباني و محبّت و عطوفت نسبت به كودكان از ويژگيهاي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به‌شمار مي‌رفت.[۳۹] .روزي پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله همراه يارانش از راهي عبور مي‌كردند، در آن مسير كودكاني مشغول بازي بودند نزدِ يكي از آنان نشست و پيشاني او را بوسيد و با وي مهرباني كرد. علت آن را از وي پرسيدند. حضرت پاسخ داد: من روزي ديدم اين كودك با فرزندم حسين‌عليه‌السلام بازي مي‌كرد و خاكهاي زيرِ پاي حسين را برمي‌داشت و به صورت خود مي‌ماليد. بنابراين چون او از دوستان حسين است من هم او را دوست دارم. جبرئيل مرا خبر داد اين كودك از ياران حسين‌عليه‌السلام در كربلا خواهد بود.[۴۰] .امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: موسي بن عمران در مناجات خود پرسيد: پروردگارا! چه اعمالي نزد تو برتر است؟، وحي شد: دوستي كودكان نزد من برتر از همه اعمال است! زيرا كودك در ذات خود خداپرست و دوستدار؛ من است، اگر كودكي در گذشت من با رحمت خود او را داخل بهشت خود مي‌نمايم.[۴۱] .اما نبايد در محبّت به كودكان زياده‌روي كرد؛ زيرا زيان‌آور خواهد بود و بدين جهت در روايات اسلامي از اين كار منع شده است.

علاقه رسول خدا به امام حسن و امام حسين

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به فرزندانش امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام علاقه بسياري داشت. در مدارك گوناگون اين واقعيّت بيان شده است كه چند نمونه آن را در زير يادآور مي‌شويم.در كتابهاي اهل سنّت نقل شده كه عبداللَّه بن‌عمر گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: امام حسن و امام حسين‌عليهما‌السلام گلهاي خوشبوي من در دنيا هستند.[۴۲] .از انس‌بن مالك نقل شده كه: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسيدند كدام يك از خانواده‌ات را بيشتر دوست داري؟ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام را بيشتر از ديگران دوست دارم. [۴۳] .در روايت ديگري سعيدبن راشد گويد: امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام به سوي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله دويدند. آن حضرت آنان را در آغوش گرفت و فرمود: اين دو گلهاي خوشبوي من در دنيا هستند.[۴۴] .امام حسن‌عليه‌السلام گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به من فرمود،اي فرزندم، به راستي كه تو جگر گوشه من هستي، خوشابه حال كسي كه تو و فرزندانت را دوست بدارد و واي بر كسي كه تو را به قتل رساند.[۴۵] .علاقه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به حسين‌عليه‌السلام بدان اندازه زياد بود كه نمي‌توانست صداي گريه آن حضرت را تحمل كند.يزيد بن ابي زياد گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از خانه عايشه بيرون آمد، گذرش به خانه فاطمه‌عليها‌السلام افتاد. صداي گريه حسين‌عليه‌السلام را شنيد، آن حضرت به فاطمه‌عليها‌السلام فرمود: مگر نمي‌داني كه گريه حسين‌عليه‌السلام مرا مي‌آزارد؟![۴۶]

دعا كردن پيامبر براي كودكان

يكي ديگر از شيوه‌هاي برخورد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با كودكان اين بود كه مسلمانان، فرزندان خود را نزد آن حضرت مي‌آوردند و درخواست مي‌كردند كه براي آنان دعا كند.جمره دختر عبداللَّه نقل مي‌كند كه دختري گفت: پدرم مرا نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله برد و درخواست كرد، برايم دعا كند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مرا در دامن خود نشانيد، دستش را بر سرم نهاد و برايم دعا كرد.[۴۷]

مدارا كردن با كودكان

ام الفضل همسر عباس‌بن عبدالمطلب كه دايه امام حسين‌عليه‌السلام بود گويد: روزي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله حسين‌عليه‌السلام را كه در آن موقع شيرخوار بود، از من گرفت و در آغوش كشيد. كودك لباس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله را تر كرد، من با شتاب كودك را از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله گرفتم كه گريان شد. حضرت به من فرمود: ام‌الفضل، آرام! لباس مرا آب تطهير مي‌كند. ولي چه چيزي مي‌تواند غبار كدورت و رنجش را از قلب فرزندم حسين‌عليه‌السلام برطرف سازد؟[48] نقل شده هنگامي‌كه كودكي را براي دعاكردن يا نامگذاري نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مي‌آوردند، آن حضرت براي احترام به بستگانش او را با آغوش باز مي‌گرفت و در دامن خود مي‌نهاد. گاهي اتّفاق مي‌افتاد كه كودك در دامن پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ادرار مي‌كرد كساني كه ناظر بودند، بر كودك پرخاش مي‌كردند و تندي مي‌نمودند تا او را از ادرار بازدارند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آنان را منع مي‌كرد و مي‌فرمود: با تندي و خشونت از ادرار كودك جلوگيري نكنيد، آنگاه كودك را آزاد مي‌گذارد تا ادرارش تمام شود.هنگامي كه دعا و نام‌گذاري به پايان مي‌رسيد، بستگان كودك در نهايت خوشحالي فرزند خود را مي‌گرفتند و كمترين ناراحتي و آزردگي در رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از ادرار كودكان به وجود نمي‌آمد. پس از آن كه بستگان كودك مي‌رفتند، آن حضرت لباس خود را مي‌شست.[49]

هديه دادن پيامبر به كودكان

يكي از شيوه‌هاي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به كودكان اين بود كه به آنها هدايايي را مرحمت مي‌فرمود.عايشه گويد: نجاشي پادشاه حبشه براي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله انگشتري طلا فرستاد كه در حبشه ساخته شده بود. رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله أمامه، دختر ابي‌العاص (كه دختر ربيبه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بود) را فراخواند و گفت: اي دختر كوچك، خود را با اين هديه زينت بخش.[50] .در حديث ديگري عايشه گويد: گردنبندي براي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هديه آوردند كه از طلا ساخته شده بود. تمام همسران رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در يك جا گرد آمده بودند. أمامه دختر ابي‌العاص كه كودكي بود، در گوشه منزل بازي مي‌كرد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آن گردنبند را نشان داد و پرسيد: اين را چگونه مي‌بينيد؟ همه به آن نگاه كرديم و گفتيم ما تاكنون بهتر و نيكوتر از اين را نديده‌ايم.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: او را به من دهيد. سپس گرفته در گردن امام قرار داد. عايشه گويد: زمين در نظرم تاريك شد. من ترسيدم او را در گردن ديگران قرار دهد و ديگران نيز همانند من مي‌انديشيدند. همگي ساكت بوديم، تا اين كه أمامه به سوي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و آن حضرت گردنبند را در گردن وي قرار داد و سپس از نزد ما رفت. [51] .در برخي از روايات اين گونه نقل شده كه مرد عربي نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و گفت: اي رسول خدا، بچه آهويي را شكار كرده‌ام كه آن را به شما هديه مي‌كنم تا به فرزندانتان حسن و حسينعليهما‌السلام بدهيد. آن حضرت هديه را پذيرفت و براي مرد صياد دعا كرد. سپس آن بچه آهو را به امام حسن‌عليه‌السلام داد... امام حسین‌عليه‌السلام آن بچه آهو را گرفت و نزد مادرش فاطمه‌عليها‌السلام آمد. او بدين وسيله بسيار خوشحال بود و با وي بازي مي‌كرد.[52] .

رفتار پيامبر با كودكان شهيدان

بشير فرزند عقرية بن‌جهني گويد: من در روز جنگ اُحد از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسيدم، پدرم چگونه شهيد شد؟ آن حضرت فرمود: او در راه خدا به شهادت رسيد، درود و رحمت خداوند بر او باد. من گريستم. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مرا گرفت و دست بر سرم كشيد و با خود سوار مركب كرد و فرمود: آيا دوست نداري كه من به جاي پدرت باشم؟...[53] .در ماه جمادي‌الاولي سال هشتم هجري جنگ مؤته اتفاق افتاد كه در اين نبرد سه تن از فرماندهان سپاه اسلام به نامهاي زيدبن حارثه، جعفربن ابي طالب و عبداللَّه‌بن رواحه كشته شدند. اين سپاه به مدينه بازگشت.[54] رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و مسلمانان در حالي كه سرود مي‌خواندند به استقبال آنان رفتند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نيز سوار مركب بود. مي‌فرمود: كودكان را بگيريد، بر مركب سوار كنيد و فرزند جعفر را به من دهيد! عبيداللَّه فرزند جعفربن‌ابي‌طالب را آوردند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله او را گرفت و جلوي خود بر مركب نشانيد.[55] .ابن هشام مي‌نويسد: اسماء دختر عميس همسر عبداللَّه‌بن‌جعفر گويد: روزي كه جعفر در جنگ موته به شهادت رسيد، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به خانه ما آمد. من تازه از كار خانه و شست‌وشو و نظافت بچه‌ها فارغ شده بودم. به من فرمود: فرزندان جعفر را پيش من آور! آنان را پيش آن حضرت بردم، بچه‌ها را در آغوش گرفت و شروع به نوازش آنان كرد در حالي كه اشك از ديدگان آن بزرگوار سرازير بود.من پرسيدم، اي رسول خداپدر و مادرم فدايت باد. چرا گريه مي‌كني؟ مگر درباره جعفر و همراهانش به شما خبري رسيده است؟ فرمود: آري، آنها امروز به شهادت رسيدند...[56] .آري، فرزندان مردم نيز از اين پرورش دلپذير و مهر پدرانه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله محروم نبودند. چنين نقل شده كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بعضي از كودكان را در آغوش مي‌گرفت و برخي را بر پشت و دوش خود سوار مي‌كرد (و به يارانش مي‌فرمود: كودكان را بغل بگيريد، بر دوش خود بنشانيد) كودكان از اين صحنه خوشحال مي‌شدند و از شادي در پوست خود نمي‌گنجيدند و اين خاطرات شيرين را هرگز فراموش نمي‌كردند، چه بسا پس از مدتي گرد هم جمع مي‌شدند و جريان را براي يكديگر بازگو مي‌نمودند و در مقام افتخار و مباهات يكي مي‌گفت: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مرا بغل گرفت و تو را بر پشت خود سوار كرد. ديگري مي‌گفت: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به ياران خود دستور مي‌داد كه تو را پشت خود بنشاند.[57]

رفتار پيامبر با كودكان خود در نماز

شدادبن هاد گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در يكي از دو نماز ظهر يا عصر، يكي از دو فرزندش حسن و حسينعليهما‌السلام را همراه داشت. وي در جلوِ صفوف ايستاد و آن كودك را سمت راست خود قرار داد. سپس به سجده رفت و آن را طولاني كرد.راوي از قول پدرش گويد: من از ميان مردم سرم را از سجده بلند كردم، ديدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در سجده است و آن كودك بر پشت آن حضرت سوار شده، دوباره به سجده برگشتم. هنگامي كه نماز تمام شد، مردم عرض كردند، اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در نمازي كه امروز خواندي سجده طولاني داشتي كه در نمازهاي ديگر نداشتي، آيا دستوري به شما در اين باره رسيده؟ يا وحي بر شما نازل شده است؟ فرمود: هيچ كدام از اينها نبود. بلكه پسرم بر پشت من سوار شده بود، نخواستم او را ناراحت كنم. تا هر كاري كه مي‌خواهد انجام دهد.[58] .در حديث ديگري از ابوبكر نقل شده كه: حسن و حسينعليهما‌السلام را ديدم در حالي كه رسول‌خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نماز مي‌خواند، بر پشت آن حضرت مي‌پريدند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آن دو را با دست خود نگه مي‌داشت تا اين كه بلند شود و پشت وي راست گردد تا آن دو به راحتي بتوانند روي زمين بايستند و هنگامي كه نمازش تمام مي‌شد آن دو را در دامان خود مي‌نهاد و دست بر سرشان مي‌كشيد،آنگاه مي‌فرمود: اين دو پسر من دو گل خوشبوي من از دنيا هستند.و در حديث ديگر فرمود: فرزند گل خوشبو است و گل خوشبوي من حسن و حسينعليهما‌السلام هستند.[59] .در روايتي اين گونه نقل شده كه: روزي پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با گروهي از مسلمانان در مكاني نماز مي‌گذارد، هنگامي كه آن حضرت به سجده مي‌رفت، حسين‌عليه‌السلام كه كودك خردسالي بود، بر پشت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله سوار مي‌شد و پاهاي خود را حركت مي‌داد و هي‌هي مي‌كرد.وقتي كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مي‌خواست سر از سجده بردارد او را مي‌گرفت و كنار خود روي زمين مي‌گذارد، اين كار تا پايان نماز ادامه داشت.يك نفر از يهوديان شاهد اين جريان بود. پس از نماز به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله عرض كرد، با كودكان خود به گونه‌اي رفتار مي‌كنيد كه ما هرگز انجام نمي‌دهيم.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ايمان داشتيد، با كودكان خود مهربان بوديد، مهر و محبّت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به كودك، مرد يهودي را سخت تحت تأثير قرار داد؛ وي اسلام را پذيرفت.[60] .نكته‌اي كه در پايان اين بحث لازم به يادآوري است اين كه: اين نمازها طبق نقل برخي از محدثان نمازهاي مستحبي بوده است نه نمازهاي واجب، زيرا نمازهاي مستحبي را در هر حال و در گونه‌هاي مختلفي مي‌توان برگزار كرد.كودكان مردم نيز در نظر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مورد احترام بودند و آن حضرت به عواطف روحي و احساسات رواني آنها نيز توجه كامل داشت.

بوسيدن كودكان

اشاره

فرزند گلِ خوشبوست.پيامبر اكرم‌صلى‌الله‌عليه‌وآله يكي ديگر از شيوه‌هاي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به كودكان بوسيدن آنان بوده است. اثر وضعي اين رفتار اين است كه علاقه بين پدر و مادر و فرزند را عميق مي‌سازد و از سوي ديگر بهترين روش براي برطرف ساختن عطش فرزند از آب محبّت مي‌باشد. بوسه نشان مي‌دهد كه پدر و مادر درباره فرزند خود مهربان هستند و از سوي ديگر، نهال محبّت و علاقه را در وجود فرزند زنده مي‌سازد و فرزند هم از علاقه پدر و مادر نسبت به خود آگاه مي‌شود و نيروي تازه‌اي در او به وجود مي‌آيد.جالب توجه اين كه احترام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به فرزندان خود بيشتر در حضور مردم انجام مي‌شد و آن دو فايده دارد:اول: اين كه ريشه شخصيّت فرزندان، با احترام گذاشتن در حضور مردم بهتر تقويت مي‌شود.دوم: اين كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از اين راه طريقه پرورش كودك را به مردم مي‌آموخت.در اسلام بوسيدن فرزند بسيار سفارش شده است.پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: كسي كه فرزند خود را ببوسد، خداوند براي او يك حسنه مي‌نويسد و كسي كه فرزند خود را خوشحال سازد، خداوند هم روز قيامت او را خوشحال مي‌كند. [61] .عايشه گويد: مردي نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و گفت: آيا كودكان را مي‌بوسيد؟ من هرگز كودكي را نبوسيده‌ام. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: من چه كنم كه خداوند رحمتش را از قلب تو گرفته است؟[62] .در حديث ديگر آمده است كه مردي نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و گفت: من تاكنون هرگز كودكي را نبوسيده‌ام! همين كه رفت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اين مرد به نظر من اهل آتش و دوزخ مي‌باشد.[63] .در روايت ديگر آمده: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله حسن و حسينعليهما‌السلام را بوسيد، أقرع‌بن حابس گفت: من ده فرزند دارم كه هرگز يكي از آنان را نبوسيده‌ام!! رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: من چه كنم كه خداوند رحمتش را از تو گرفته است؟![64] .علي‌عليه‌السلام فرمود: فرزندان خود را ببوسيد؛ زيرا براي شما در هر بوسيدن درجه و مقامي است.[65] .امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: فرزندان خود را بسيار ببوسيد، زيرا به خاطر هر بار بوسيدن، خداوند درجه‌اي به شما عنايت خواهد فرمود.[66] .ابن عباس گويد: من نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بودم بر زانوي چپ وي فرزندش ابراهيم قرار داشت و بر زانوي راستش امام حسين‌عليه‌السلام نشسته بود. آن حضرت گاه ابراهيم و گاهي حسين‌عليه‌السلام را مي‌بوسيد.[67]

عدالت نسبت به كودكان

يكي از نكاتي كه پدران و مادران درباره كودكان بايد در نظر داشته باشند، موضوع برقرار كردن عدالت در ميان كودكان است، زيرا فرزندان بايد از همان آغاز طعم عدالت را بچشند و خوبي آن را لمس كنند و با آن آشنا شوند و آن را لازمه زندگاني خود و جامعه بدانند و از بي‌عدالتي و ظلم و تبعيض گريزان باشند چرا كه در زندگي كودكان هيچ چيزي كوچك نيست، از اين جهت كوچكترين امور نيز در اجراي عدالت لازم به نظر مي‌رسد.علي‌عليه‌السلام مي‌فرمايد: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مردي را ديد كه دو كودك داشت يكي را بوسيد و ديگري را نبوسيد. آن حضرت فرمود: چرا بين آنان با عدالت رفتار نمي‌كني؟![68] .ابي‌سعيد خدري گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روزي به خانه دخترش فاطمه‌عليها‌السلام رفت. علي‌عليه‌السلام در بسترش خوابيده بود. حسن و حسينعليهما‌السلام نيز در كنار آنان بودند. آنان آب خواستند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براي آنان آب آورد. حسين‌عليه‌السلام جلو آمد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: برادرت حسن‌عليه‌السلام از تو جلوتر آب خواست. فاطمه‌عليها‌السلام فرمود: حسن‌عليه‌السلام را بيشتر دوست داري؟ آن حضرت فرمود: هر دو نزد من مساويند، هيچ كدام بر ديگري برتري ندارند. (امّا بايد عدالت اجرا شود و هر كدام به نوبت خود آب بنوشند.[69] (انس گويد: مردي نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نشسته بود. پسر او آمد. پدر، او را بوسيد و روي زانوي خود نشاند. سپس دختر آن مرد آمد (بدون اين كه او را ببوسد)وي را كنار خود نشانيد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: چرا بين آنان با عدالت رفتار نكردي؟![70] علي‌عليه‌السلام فرمود: بين فرزندان خود با عدالت رفتار كنيد، همان‌گونه كه مايليد بين شما با عدالت رفتار نمايند.[71] .

پيامبر و بوسيدن فاطمه‌

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله دخترش فاطمه‌عليها‌السلام را بسيار دوست مي‌داشت و با اين كه وي داراي همسر و فرزند بود، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله او را مي‌بوسيد.ابان‌بن تغلب گويد: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله دخترش فاطمه‌عليها‌السلام را بسيار مي‌بوسيد![72] .امام باقر و امام صادقعليهما‌السلام فرموده‌اند: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله شبها پيش از خوابيدن فاطمه‌عليها‌السلام را مي‌بوسيد و صورت خود را بر سينه دخترش مي‌نهاد و براي او دعا مي‌كرد. [73] عايشه گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روزي زير گلوي فاطمه‌عليها‌السلام را بوسيد، من به آن حضرت گفتم: اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت به فاطمه‌عليها‌السلام رفتاري داري كه با ديگران آن را انجام نمي‌دهي؟ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اي عايشه من هر گاه به بهشت علاقه‌مند مي‌شوم زير گلوي او را مي‌بوسم.[74] .

از چه سني كودك را نبايد بوسيد؟

اكنون اين پرسش مطرح مي‌شود كه از چه سني ديگر نبايد كودكان را بوسيد؟ براي پاسخ آن به سخنان پيشوايان ديني مراجعه مي‌كنيم.اسلام در برنامه‌هاي تربيتي كودكان، سالهاي بين 6 تا 10 سالگي را مورد توّجه خاصي قرار داده است و دستورات لازم را به پيروان خويش آموخته و هماهنگي قانونهاي الهي را با وضعيت جسمي و روحي افراد در نظر گرفته است. از اين‌رو با روشهاي عملي، زمينه تمايلات جنسي كودكان را كنترل كرده كه آثار خلاف اخلاقي در آنان به وجود نيايد.بنابراين، اسلام كودكان شش سال به بالا را از هرگونه حركات تحريك كننده تمايلات جنسي دور نگه داشته و به پدران و مادران دستور داده تا محيط مساعدي براي پنهان ساختن تمايلات جنسي آنان فراهم آورند.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: دختر بچه شش ساله را پسربچه نبوسد و همچنين زنان از بوسيدن پسر بچه شش تا هفت ساله خودداري كنند. [75]

پيامبر و بوسيدن امام حسن و امام حسين

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله علاوه بر بوسيدن دخترش فاطمه‌عليها‌السلام فرزندان وي، امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام را نيز دوست مي‌داشت و مي‌بوسيد.ابوهريره گويد: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله همواره حسن و حسينعليهما‌السلام را مي‌بوسيد. عُيينه از انصار گفت: من ده فرزند دارم كه هرگز هيچ كدام را نبوسيده‌ام، آن حضرت فرمود: كسي كه رحم نكند بر او رحم نخواهد شد. [76] .سلمان فارسي گويد: من بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله وارد شدم، ديدم حسين‌عليه‌السلام را بر زانوي خود نهاده و پيشاني و گاهي لبان او را مي‌بوسد! [77] ابن ابي‌الدنيا گويد: زيدبن ارقم در مجلس عبيداللَّه بن زياد، هنگامي كه مشاهده كرد كه آن فاسق با چوبدستي خود بر لبان امام حسين‌عليه‌السلام مي‌زند خطاب به عبيداللَّه گفت:چوبدستي خود را بردار، به خدا سوگند، بارها ديدم كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ميان اين دو لب را مي‌بوسيد اين سخن را گفت و گريست. ابن‌زياد گفت: خدا چشمت را بگرياند، اگر پيرمرد نبودي و عقلت تباه نشده بود، هم اكنون دستور مي‌دادم گردنت را بزنند.[78] .زمخشري گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله حسن‌عليه‌السلام را در برگرفت و بوسيد. سپس او را روي زانوي خود نهاد و فرمود: حلم و صبر و هيبت خود را به او بخشيدم. آنگاه حسين‌عليه‌السلام را در برگرفت و بوسيد، روي زانوي چپ خود نشانيد و فرمود: به او نيز شجاعت، جود و سخاوت خود را بخشيدم.[79] .

بازي با كودكان

اشاره

هركس نزد وي كودكي است بايد با او رفتار كودكانه داشته باشد.پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله يكي از شيوه‌هايي كه در پرورش شخصيت كودكان اثر دارد، شركت بزرگسالان در بازي كردن با آنان مي‌باشد، زيرا كودكان از يك سو به جهت ضعف و ناتواني جسمي كه در خود احساس مي‌كنند و از سوي ديگر به علت نيرو و قدرتي كه در بزرگسالان مي‌بينند و عشقي كه فطرتاً به رشد و تكامل دارند، كارها و رفتار بزرگان را تقليد مي‌كنند و خود را همانند آنان جلوه مي‌دهند.هنگامي كه پدران و مادران خويش را تا پايه كودكان تنزل مي‌دهند و در بازي كردن با آنها شركت مي‌كنند مسلّماً كودك مسرور و خوشحال مي‌شود و به هيجان مي‌آيد و در درون خود اين احساس را دارد كه كارهاي كودكانه او بسيار مهم است.بنابراين بازي كردن با كودكان از سوي بزرگترها در برنامه‌هاي تربيتي كنوني ارزشمند است و دانشمندان روانشناس، اين روش را يكي از وظايف پدر و مادر مي‌دانند.تي‌اچ موريس T. H. MORRIS در كتاب درسهايي براي والدين مي‌نويسد:با فرزندان خود رفيق و دوست باشيد، و با آنان بازي كنيد، برايشان داستان بگوييد و با آنها گفتگوهاي دوستانه و صميمي داشته باشيد. بويژه پدران و مادران بايد بدانند كه خود را همسطح بچه‌ها قرار دهند و با زباني سخن گويند كه آنها درك كنند و بفهمند.[80] .يكي ديگر از روان‌شناسان مي‌نويسد:لازم است پدر در تفريحات و سرگرميهاي كودكانش شركت كند. اين حسن تفاهم ضروري به نظر مي‌رسد. البته زمان و مكان و فصلهاي زندگاني نسبت به آنها مختلف است. پدري كه در بازيهاي كودكانش شركت مي‌كند، بدون‌شك وقت اندكي دارد، اما با در نظر گرفتن ارزش آن كه همان پايين آمدن پدر تا سطح فرزندان است، در نظر كودك آن اندازه مهم است كه در هر حال بايد براي آن وقت گذاشت اگر چه بسيار اندك باشد.[81] .

غريزه بازي در كودكان

يكي از غريزه‌هايي كه خداوند حكيم در وجود كودكان قرار داده، علاقه به بازي مي‌باشد. او مي‌دود، جَست‌وخيز مي‌كند و گاهي نيز با اسباب‌بازيهاي خويش سرگرم مي‌شود و از جابجا كردن آنها لذت مي‌برد. اگر چه اين حركتها در آغاز بيهوده مي‌نمايد، ولي باعث تكامل جسم و جان كودك است و بر اثر آن جسم كودك محكم مي‌شود و قدرت انديشه و ابتكار در او افزايش مي‌يابد و نيروهاي دروني او را آشكار مي‌سازد. شايد يكي از دلايل توجه به بازي كودكان كه در روايات اسلامي به آن اشاره شده همين بوده باشد.بازي كردن كودك، تمرين يك نوع استقلال اراده و زنده كردن نيروي خلّاقيّت و ابتكار است، زيرا هنگامي كه كودك مثلاً مشغول بنايي با وسايل بازي خود است، تمام دستگاه فكر او مانند يك مهندس ساختمان كار مي‌كند و از موفقيّتهاي خود لذت مي‌برد، و هنگامي كه در وسط كار به مانعي برخورد مي‌كند به فكر چاره مي‌افتد كه در نتيجه، همه اين كارها به رشد فكر و ساختن شخصيّت وي تأثير فراوان مي‌گذارد.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كس كه نزد وي كودكي است بايد با او رفتار كودكانه داشته باشد.[82] .و نيز فرمود: رحمت خداوند بر پدري باد كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزند خود كمك كند. به او نيكويي نمايد و مانند كودكي، رفيق دوران كودكي وي باشد، او را دانشمند و باادب پرورش دهد. [83] .علي‌عليه‌السلام فرمود: فرزند خود را تا هفت سال آزاد بگذار تا به بازي كردن بپردازد.[84] .امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: كودك در هفت سال اول بازي مي‌كند. در هفت سال دوم به آموختن علم مي‌پردازد، و در هفت سال سوم حلال و حرام (احكام ديني)را مي‌آموزد.[85] .علي‌عليه‌السلام فرمود: كسي كه كودكي دارد بايد در راه تربيت او رفتار كودكانه داشته باشد.[86]

بازي كردن پيامبر با كودكان

رسول گرانقدر اسلام با كودكان خود امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام بازي مي‌كرد. در اين‌باره روايات فراواني نقل شده كه به چند نمونه اشاره مي‌كنيم.نقل شده است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله هر روز صبح دست علاقه و محبّت بر سر فرزندان خود و اولاد آنان مي‌كشيد و با حسين‌عليه‌السلام بازي مي‌كرد. [87] .يعلي‌بن مرّه گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله را به غذايي دعوت كرده بودند، ما هم با آن حضرت بوديم كه ناگهان حسن‌عليه‌السلام را ديديم كه در كوچه بازي مي‌كرد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله او را ديد، در حضور مردم دويد و دست خود را گشود تا وي را بگيرد. ولي كودك به اين‌سو و آن‌سو مي‌دويد و مي‌گريخت و رسول‌اللَّه را مي‌خندانيد، تا اين كه آن حضرت كودك را گرفت و يك دست خود را بر چانه حسن‌عليه‌السلام و دست ديگر را بالاي سر وي نهاد، سپس صورت خود را نزديك صورت كودك آورد، او را بوسيد و فرمود: حسن از من است و من از اويم. خداوند هر كس كه او را دوست دارد، دوست خواهد داشت.[88] .در بسياري از روايات نقل شده كه اين موضوع درباره امام حسين‌عليه‌السلام بوده است.[89] امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: روزي امام حسين‌عليه‌السلام در دامن پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بود آن حضرت با وي بازي مي‌كرد و مي‌خنديد. عايشه گفت: اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ، چقدر با اين كودك بازي مي‌كني؟! رسول خدا فرمود: واي بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم در حالي كه او ميوه دل و نور چشم من مي‌باشد؟![90] .جبيربن عبداللَّه گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله با كودكان اصحاب و يارانش بازي مي‌كرد و ايشان را در كنار خود مي‌نشانيد.[91] .انس‌بن مالك گويد: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله خوش‌اخلاق‌ترين مردم بود. من برادر كوچكي داشتم كه تازه او را از شير گرفته بودند، از وي نگهداري مي‌كردم، كنيه او ابوعمير بود. آن حضرت همين كه او را مي‌ديدند مي‌فرمود: از شير گرفتن چه بر سرت آورده است؟ و ايشان خود نيز با او بازي مي‌كرد.[92] .در حديثي نقل شده كه: پيامبر اسلام‌صلى‌الله‌عليه‌وآله عبداللَّه و عبيداللَّه و كُثَيّر يا قثم فرزندان عباس را فرا مي‌خواند، آنان كودكاني بودند كه بازي مي‌كردند. آنگاه آن حضرت مي‌فرمود: هر كس زودتر نزد من آيد، پاداش او چنين و چنان است. كودكان به صورت مسابقه به سوي آن حضرت مي‌دويدند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آنان را در آغوش مي‌گرفت و مي‌بوسيد!![93] و گاهي آنان را پشت سر خود بر مركب سوار مي‌كرد، و بر سر بعضي دست نوازش مي‌كشيد!![94]

سوار كردن كودكان

يكي ديگر از شيوه‌هاي رفتاري پيشواي بزرگوار اسلام با كودكان اين بود كه آنان را پشت سر خود و گاهي جلوي خويش بر مركب سوار مي‌كرد. اين روش از نظر رواني براي كودكان بسيار جالب توجه بود. چرا كه آنان براي خود اين حركت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله را افتخاري بس گرانقدر و ارزنده مي‌دانستند و خاطره‌اي فراموش‌ناشدني براي آنان بود.نكته قابل توجه اين است كه آن حضرت گاهي فرزندان خود را بر شانه‌هاي مبارك حمل مي‌كرد و گاهي بر پشت خود سوار مي‌نمود و فرزندان ديگران را بر مركب خود حمل مي‌نمود كه نمونه‌هاي هر كدام را در اين فصل يادآور مي‌شويم.همان‌گونه كه يادآور شديم، رهبر عزيز اسلام كودكان خود را بر پشت مبارك سوار مي‌كرد و با آنان مشغول بازي مي‌شد، كه روايات بسياري اين مطلب را نقل كرده‌اند.جابر، صحابه گرانقدر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله گويد: من بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله وارد شدم در حالي كه حسن و حسينعليهما‌السلام بر پشت آن حضرت سوار بودند، وي با دست و پاهاي خود راه مي‌رفت و مي‌فرمود: مركب شما نيكو مركبي است و شما نيز نيكوسواراني هستيد. [95] .ابن‌مسعود گويد: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله حسن و حسينعليهما‌السلام را بر پشت خود حمل مي‌كرد در حالي كه حسن را برطرف راست خود و حسين را بر طرف چپ خود سوار كرده بود. هنگامي كه حركت مي‌كرد، مي‌فرمود: مركب شما نيكو مركبي است و شما نيز نيكو سواراني هستيد. پدرتان از شما بهتر است.[96]

سواركردن كودكان مردم را بر مركب خود

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله همان‌گونه كه با فرزندان خود رفتار مي‌كرد، با ديگر فرزندان يارانش نيز رفتار مي‌نمود و آنان را بر مركب خود سوار مي‌كرد. در اين زمينه چند مورد را يادآور مي‌شويم.عبداللَّه فرزند جعفربن ابي‌طالب گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روزي مرا پشت سر خود سوار كرد و حديثي را براي من نقل كرد كه به هيچ كس از مردم باز نخواهم گفت! [97] .روايت شده كه هر گاه كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از سفر بازمي‌گشت و با كودكان برخورد مي‌نمود؛ مي‌ايستاد سپس دستور مي‌داد آنان را بلند نمايند، برخي را جلوي خود و بعضي را پشت سرش سوار مي‌كرد. پس از آن كه مدتي مي‌گذشت، آنان به يكديگر مي‌گفتند: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مرا جلوي خود سوار كرد ولي تو را پشت سرش سوار نمود!! و برخي ديگر مي‌گفتند: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به اصحابش دستور داد، تا اين كه تو را پشت سر وي سوار مركب كنند.[98] .فضيل بن يسار گويد: شنيدم امام باقرعليه‌السلام فرمود: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله از منزل خارج شد تا كاري انجام دهد، فضل بن عباس را ديد، گفت: اين كودك را پشت سر من سوار كنيد. از اين‌رو، آن كودك را پشت سر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله سوار كردند، و آن حضرت مواظب او بود. [99] .عبداللَّه فرزند جعفر گويد: من همراه قُثَم و عبيداللَّه فرزندان عباس بودم كه بازي مي‌كرديم. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از كنار ما گذشت، فرمود: اين كودك (عبداللَّه بن جعفر را) بلند كنيد، سوار شود. او را بلند كردند و جلوي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله سوار نمودند. آنگاه فرمود: اين كودك (قثم را) بلند كنيد. او را بلند كردند و پشت سر حضرت سوار شد...[100] .براي چگونگي سوار كردن كودكان بر دوش پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله وجوهي را نقل كرده‌اند كه يادآور مي‌شويم.1 - هر دو را روي شانه خود به گونه‌اي نشانيد كه روبروي يكديگر باشند.2 - آن دو را پشت به پشت روي دوش خود سوار كرده است.3 - يكي را روي شانه راست و ديگري را روي شانه چپ خود نشانيد.4 - يكي را به طرف جلو روي شانه راست خود و ديگري را به طرف عقب روي شانه چپ خويش نشانيده است.[101] .


3

4

5

6