رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان0%

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمدعلي چنارانی
گروه: مشاهدات: 6116
دانلود: 2162

توضیحات:

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 61 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6116 / دانلود: 2162
اندازه اندازه اندازه
رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

رفتار پيامبر صلي‌الله و عليه و آله و سلم با كودكان و جوانان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ويژگيهاي جوانان

اشاره

اگر كسي در جواني زاهد و عابد شد در آينده دهها برابر درجات معنويش افزايش مي‌يابد.حضرت عليعليه‌السلام حقيقت اين است كه بشر در تمام دوران زندگي خود نيازمند به هدايت، راهنمايي و نصيحت از سوي ديگران است. حتّي، بزرگسالان نيز كه عقل آنان به رشد نهايي خود رسيده و در دوران زندگي تجربياتي اندوخته‌اند، همواره در معرض گمراهي و انحرافند و به اندرز ديگران نيازمند، تا چه رسد به جواناني كه گرفتار نارسايي فكري و خامي عقل و انديشه‌اند. به همين جهت آنها به مراتب نياز بيشتري به راهنمايي و هدايت ديگران دارند. براي اثبات اين ادعا به يك روايت توجه كنيد.محمّد بن مسلم زهري يكي از مردان بزرگ، فهميده و دانشمند زمان خويش بوده است كه علاقه به ثروت و مقام، او را از مسير پاكي و فضيلت منحرف ساخته و در پيري گرفتار بدبختي و تيره‌روزي شده بود.پزشك روحي در زمان وي، يعني امام سجادعليه‌السلام به منظور راهنمايي و هدايت و اندرز، به وي نامه‌اي نوشت و در ضمن يك جمله كوتاه خطراتي را كه بر اثر نارسايي فكر متوجه جوانان مي‌شود، يادآوري كرد:هنگامي كه دنياپرستي مي‌تواند مانند تويي را، تا اين اندازه به پستي و انحطاط بكشاند، با آن كه عمر بسياري كرده‌اي و از تحصيلات ژرف و عميق علمي بهره‌مند شده‌اي و با مرگ فاصله زيادي نداري، پس يك نفر جوان چگونه در برابر تمايلات نفساني خود سالم بماند؟ جواني كه از سويي نوخاسته و از دانش بي‌بهره مي‌باشد، و از سوي ديگر، رأي او ضعيف و عقلش نارسا و منحرف است. [177] .علي‌عليه‌السلام مي‌فرمايد: عذرِ ناداني جوان قابل‌قبول است، زيرا علم و دانش او محدود و نارسا مي‌باشد.[178] .بنابراين، ناپختگي و ناداني، يكي از خصوصيّات جوانان است كه در هنگام تربيت بايد مورد نظر واقع شود. بدين جهت است كه خداوند، راه توبه را براي همه بندگان خود باز گذارده و از همه بيشتر به جوانان براي توبه كردن سفارش كرده است، چرا كه جهالت و جنون جواني ممكن است علّت بسياري از خطاها و اشتباهات در آنان باشد و تنها راه نجات، توبه و گرايش به سوي خداوند و پيروي از دستورات ديني است.جوانان در انتخاب مسائل گوناگون ثابت نيستند و نظرشان هميشه در حال تغيير است. گاهي گرايش به اين سو و گاهي گرايش به سوي ديگر دارند، و هر لحظه خطرات گوناگوني آنان را تهديد مي‌كند. از اين رهگذر دشمنان نيز از اين موقعيّت جوانان به نفع خويش بهره‌هاي فراواني مي‌برند.ويژگي ديگر جوانان، نيرومندي، توانايي، نشاط، تحرّك و فعّاليّت آنان است كه اگر در راه درست از آن استفاده نشود، دچار اشتباهات فراواني مي‌شوند كه قابل جبران نخواهد بود. بنابراين، بايد اين قدرت و توانايي را با تجربه، علم و انديشه هماهنگ كرد، تا نتيجه مطلوب و قابل ارزش داشته باشد.علي‌عليه‌السلام مي‌فرمايد: انديشه روشن پيرمردان، نزدِ من از قوّت و نيرومندي جوانان، دوست‌داشتني‌تر و محبوبتر است.[179] .

نشانه‌هاي جوانان با ايمان

اشاره

از مجموع بررسيهايي كه در تاريخ و احاديث بزرگان ديني به دست آمد، اين‌گونه استنباط مي‌شود كه جوانان با ايمان داراي ويژگيها و نشانه‌هايي هستند كه مختصراً به برخي از آنها مي‌پردازيم.

آشنايي با احكام ديني

اساسي‌ترين و مهمترين دانشي كه يك جوان بايد بياموزد، شناخت دين است، چرا كه جوانان بيگانه با دين، جواني خويش را تباه مي‌سازند. درك و فهم احكام ديني، سعادت جوانان را تأمين مي‌كند.امام باقرعليه‌السلام مي‌فرمايد: اگر جواني، از جوانان شيعه را ببينم كه احكام ديني را نمي‌آموزد و در دين شناخت ندارد، او را مجازات مي‌كنم.[180] .موسي بن جعفرعليه‌السلام مي‌فرمايد: اگر يكي از جوانان شيعه را بيابم كه درصدد دين‌شناسي نيست او را بيست تازيانه خواهم زد![181] .

آشنايي با قرآن

از آنجا كه قرآن كلام خداوند و معجزه جاويد فرستاده پروردگار و كتاب گرانقدري است كه در بردارنده پيام هدايت بشريّت و معارف الهي است؛ وظيفه هر مسلماني است كه با قرآن و علوم قرآني آشنا بوده و با آن كتاب مقدس انس داشته باشد. چنان كه روايتي بدين مضمون بيان شده است.هنگامي كه فرزند در جواني با قرآن آشنا شود و آن را پياپي بخواند، معنويّت بيشتري از قرآن به دست مي‌آورد و گويا قرآن با گوشت و خونِ او آميخته مي‌شود و در همه اجزاي وجودش اثر مي‌گذارد.[182]

آشنايي با سخنان امامان

جوانان و نوجوانان بايد با سخنان امامان شيعه و رهبران ديني آشنا باشند تا اين كه دل پاك خود را با اين گوهرهاي گرانبها و ارزنده بيارايند. در حديثي بدين مضمون آمده است:جوانان بايد قلبهاي خود را با احاديث پيشوايان دين نوراني كنند، زبان و بيان خود را با آنها لطافت بخشند و گوش خود را با شنيدن آن گفته‌ها به شايستگي رسانند. [183]

آموختن دانش

علي‌عليه‌السلام در حديثي مي‌فرمايد:علوم تجربي كه نيازهاي مادي آنان را تأمين مي‌كند و در خدمت جامعه نيز كارآيي خواهد داشت و علوم ادبي و انساني ديگري كه هر يك به شكلي مورد نياز فرد و جامعه خواهند بود، همه مناسب يادگيري جوانان مي‌باشد.[184]

انجام عبادات

ديگر از ويژگيهاي جوان شايسته اين است كه به پرستش و عبادت خداوند توجه داشته باشد و با اين وسيله زنگارهاي روح خويش را شستشو دهد و در عبادت و پرستش خداوند پرورش يابد. از اين‌رو، نقل شده كه: اگر كسي در جواني عابد و زاهد شد، در آينده دهها برابر درجات معنويش افزايش خواهد يافت.[185]

توبه كننده

يكي ديگر از خصوصيات جوانان با ايمان اين است كه بايد از خطاها و اشتباهات خود توبه كنند، زيرا جوانان در حال دگرگوني هستند، گاهي داراي روحيّات معنوي مي‌باشند و گاهي نيز كارهاي جاهلانه انجام مي‌دهند. از اين‌رو، اگر جواني را دوران بي‌ثباتي زندگي بناميم سخني نابجا نگفته‌ايم. بنابراين، جوانِ معتقد، هميشه در حال توبه مي‌باشد. اين شيوه، او را از سقوط در بدبختيها نجات مي‌دهد.پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مي‌فرمايد: محبوبتر از هر كس نزد خداوند آن جواني است كه از گناه خود توبه مي‌كند و در پيشگاه پروردگار درخواست آمرزش مي‌نمايد.[186]

كار و تلاش

دوران جواني كه از حدود هيجده سالگي شروع مي‌شود، هنگام كار و تلاش انسان است و از نشاط و تحرك خود براي انجام كارهايش استفاده مي‌كند و اگر سستي و تنبلي نمايد، بي‌ارادگي در وجودش ريشه خواهد يافت. در روايتي اين گونه نقل گرديده است.اگر او در دوران جواني (كه داراي نيروي بي‌نهايت جسمي و روحي است) با نفسِ خود مبارزه نكرده باشد، چگونه مي‌تواند در آينده و در دوران پيري به ساختن روحيات خود بپردازد؟ او نبايد نيروي خود را بيهوده مصرف كند. زيرا، در غير اين صورت، در هنگام پيري خيلي مشكل است كه بتواند در جهت اصلاح خود كاري انجام دهد. [187]

آراستن خود

در اسلام به زيبايي و تجمل توجه خاصي شده است و پيشوايان ديني در مورد تجمل نيز مطالبي را يادآور شده‌اند كه نشانه اهميت اين موضوع در زندگي انساني مي‌باشد. اين ويژگي در جوانان بيشتر از ديگران وجود دارد و پيشوايان اسلام نيز نه تنها چنين گرايشي را مردود ندانسته‌اند، بلكه عملاً آن را تأييد كرده‌اند.امام صادق‌عليه‌السلام هنگام روغن زدن موهاي خود مي‌فرمود: خداوندا، از تو درخواست زيبايي و زينت مي‌كنم![188] .از آن حضرت نيز نقل گرديده است كه: مردي به خانه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و درخواست ديدار نمود، هنگامي كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله خواست از خانه خارج شود و به ديدار آن مرد برود، جلو آينه يا ظرف بزرگي از آب داخل اتاق ايستاد و سر و صورت خود را مرتب كرد.عايشه از ديدن اين كار تعجب كرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسيد: يا رسول‌اللَّه؛ چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ايستادي و موها و سر و صورت خود را مرتب كردي؟فرمود: اي عايشه، خداوند دوست دارد، هنگامي كه مسلماني براي ديدار برادرش مي‌رود، خود را براي ديدار او بيارايد!![189] .به هر حال، اگر چه اسلام به زيبايي ظاهر و لباس توجه كرده، اما نبايد ارزشهاي معنوي و جمالهاي روحي را تحت‌الشعاع خود قرار دهد، زيرا جمال معنوي كه در واقع همان زيبايي حقيقي مي‌باشد و زيباييهاي ظاهري در صورتي نيكو مي‌باشد كه همراه با جمال باطني و اخلاق نيكو باشد.

آفات جواني

اشاره

اگر چه جواني يكي از نعمتهاي بزرگ خداوند است، امّا در معرض برخي از آفات قرار دارد، كه تعدادي از آنها قابل ذكر است:

بي توجهي به نيروي جواني

يكي از آفتهايي كه نيروي جواني را تهديد مي‌كند عدم استفاده درست از اين نيرو و بيهوده مصرف كردن آن است چنان كه در روايات اسلامي به اين حقيقت اشاره شده است.آن جواني كه از فرصتهاي خود به گونه مناسبي استفاده نكرده باشد، هنگامي كه به ميانسالي و پيري مي‌رسد، ديگر توانايي اطاعت از دستورات خداوند را ندارد.[190]

زودگذر بودن جواني

يكي ديگر از آفتهاي جواني، امروز و فردا كردن و به تأخير انداختن كارها و فرصتهاست.علي‌عليه‌السلام فرمود: جوان عاقل و فهميده هر چه زودتر و بهتر از همين جواني زودگذر بهره خود را مي‌گيرد و بر حُسن اعمال و رفتار خود مي‌افزايد و در فراگيري دانشها تلاش مي‌كند.[191] .

شيوه برخورد با لغزشهاي جوانان

همان‌گونه كه يادآور شديم، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله براي جوانان احترام خاصي قايل بودند و همواره بدانان علاقه‌مند بودند و احترام مي‌كردند. اما با دقت و بررسي در رفتار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به يك موضوع ديگر نيز برخورد مي‌كنيم، كه قابل توجه و اهميت است، و آن روش برخورد با جوانان خلافكار و گناهكار است كه چند نمونه را يادآور مي‌شويم.امام باقرعليه‌السلام فرمود: فضل بن عباس كه جواني خوش‌سيما بود، در روز عيد قربان در كنار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله سوار شده بود. در اين هنگام زن زيبارويي از قبيله خَثعم همراه برادرش براي پرسيدن احكام شرعي نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد. برادر آن زن مسائل ديني را مي‌پرسيد و فضل بن عباس به آن زن نگاه مي‌كرد!رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله چانه فضل را گرفت، صورت او را از سوي آن زن برگردانيد تا به وي نگاه نكند. اما آن جوان از سوي ديگر نگاه مي‌كرد. تا اين كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نيز صورت او را برگردانيد.هنگامي كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله از پاسخ دادن به مسائل آن مرد عرب فارغ گرديد. شانه فضل‌بن عباس را گرفت و به او فرمود: آيا نمي‌داني كه روزگار مي‌گذرد، اگر كسي چشم و زبان خود را حفظ كند، خداوند پاداش حج قبول شده را در نامه عمل او ثبت خواهد كرد!![192] .در روايت ديگري نقل شده كه: عباس عموي پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله گفت: صورت پسر عمويت را گردانيدي؟ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: زن و مرد جواني را ديدم و از اين كه گرفتار فتنه و گناه شوند، ايمن نبودند.[193] .نقل شده كه: روزي جواني خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و عرض كرد اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به من اجازه دهيد تا زنا كنم. مردم عصباني شدند و با صداي بلند به او اعتراض كردند، ولي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله با ملايمت فرمود: نزديك بيا. آن جوان نزديك رفت و در برابر آن حضرت نشست. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با محبّت از او پرسيد: آيا دوست داري، با مادر تو چنين كنند؟ گفت: نه، فدايت شوم. حضرت فرمودند: مردم هم به همين‌گونه راضي نمي‌شوند.سپس همين سؤال را درباره خواهر و دختر او پرسيد و جوان به همين‌گونه پاسخ گفت.سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به آن جوان گفت: آيا دوست داري مردم با خواهرت چنين كنند؟ جواب داد: خير! رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: مردم نيز بدين‌گونه‌اند. آنگاه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسيد: آيا دوست داري كسي با دختر تو چنين كاري انجام دهد؟ گفت: خير! پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: مردم نيز اگر كسي با دختر آنان چنين كاري را انجام دهد، ناراحت مي‌شوند.پس از گفتگو بين رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و آن جوان، آن حضرت دست بر سينه او نهاد و فرمود: خداوندا، قلب او را از گناه پاك گردان و گناهانش را ببخش و او را از زنا نگهداري نما. در اثر اين رفتار، از آن پس ناپسندترين كارها نزد آن جوان، زنا بود.[194] .برخورد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با جوانان گناهكار، خود بهترين الگو براي مسلمانان است. اما يك نكته در اين رفتارها قابل دقت مي‌باشد كه بايد جلوگيري از گناهان به شيوه صحيح امر به معروف و نهي از منكر باشد.

اندرزهاي حكيمانه امام خميني به جوانان

امام خميني‌قدس سره بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در مناسبتهاي گوناگون مطالبي را در مورد جوانان توصيه فرموده است از آن جمله:ما جوانهايمان را لازم داريم كه تربيت بشوند به تربيت انساني، يعني تربيت اسلامي. اين جوانهايي كه در آتيه بايد اين مملكت را حفظ كنند، اين مملكت را اداره بكنند. اينها بايد درست تربيت بشوند و اصلاح گردند. اسلام آن‌قدر كه به تهذيب اين بچه‌هاي ما و جوانهاي ما كوشش دارد، نسبت به هيچ چيز كوشش ندارد.از جوانان، دختران و پسران مي‌خواهم كه استقلال و آزادي و ارزشهاي انساني را ولو با تحمّل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرتها و بي‌بندوباريها، و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمّال بي‌وطن به شما عرضه مي‌شود، نكنند. آنهايي كه مي‌خواستند ما را غارت كنند، در طول تاريخ و در طول اين پنجاه‌وچند سال كوشش كردند كه جوانهاي ما را بي‌تفاوت بار بياورند.شما جوانان مسلمان لازم است كه در تحقيق و بررسي حقايق اسلام، در زمينه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، و غيره اصالتهاي اسلامي را در نظر گرفته و امتيازاتي كه اسلام را از همه مكاتب ديگر جدا مي‌سازد، فراموش نكنيد. بايد جوانان ما بدانند، تا معنويّت و عقيده به توحيد و معاد در كسي نباشد، محال است از خود بگذرد و در فكر امّت باشد.شما اي جوانان عزيز! يأس را به خود راه ندهيد، حق پيروز است. به نيروي شما جوانها بايد اين مملكت اصلاح بشود. چقدر موجب افتخار است كه جوانهاي برومندي در مملكت ما، در خدمت اسلامند. شما جوانها كه اميد من هستيد، كوشش كنيد، وحدت كلمه خود را حفظ كنيد.شما نسل جوان موظّف هستيد غربزده‌ها را از خواب بيدار كنيد و فجايع حكومتهاي ضد انساني آنها را و اعمال آنها را، برملا نماييد.تمام حيثيّت ملّي خودشان را، بعضي از جوانهاي ما فداي غرب كردند و اين شكست روحي بود كه براي ما از همه شكستهايي كه داشتيم بالاتر بود. گمان نكنند جوانهاي ما، كه هر چه هست در غرب است و خودشان چيزي ندارند!از حالا كه جوان هستيد و قواي جواني محفوظ است، جديت كنيد به اين كه هواي نفس را، از نفس خودتان خارج كنيد. بهار توبه ايام جواني است، كه بار گناهان كمتر و كدورت قلبي و ظلمت باطني ناقص‌تر و شرايط توبه سهل‌تر و آسان‌تر است.[195] .به اميد روزي كه نوجوانان و جوانان ميهن عزيز اسلامي، اين پند و اندرزهاي پدرانه رهبر فقيد انقلاب را آويزه گوش خود قرار دهند و بتوانند همواره راه آن بنيانگذار فرهيخته و گرانقدر را ادامه دهند و دشمنان اسلام و ايران را نااميد سازند.

پاورقي

[1] با تربيت مكتبي آشنا شويم، 77-78.

[2] روانشناسي كودك / 77.

[3] راه و رسم زندگي / 118.

[4] غررالحكم / 697.

[5] كودك از نظر وراثت و تربيت / 223 و 224.

[6] احزاب / 21.

[7] المحجة البيضاء 366 / 3.

[8] بحارالانوار 350 / 35؛ البداية و النهاية 37 / 8.

[9] بحارالانوار 95 / 104، ح 44.

[10] بحارالانوار 295 / 72؛ امالي صدوق / 252.

[11] مستدرك الوسائل 626 / 2؛ وسائل الشيعه 126 / 5. چ قديم.

[12] وسائل الشيعه 126 / 5.

[13] كافي 50 / 6.

[14] بحارالانوار 376 / 15.

[15] مجمع الزوائد 286 / 9.

[16] بحارالانوار 285 / 43 ح 51؛ مناقب ابن شهر آشوب 388 / 3.

[17] السيرة الحلبيه 48 / 3.

[18] بحارالانوار 25 / 43، ح 22.

[19] قرب الاسناد / 31.

[20] رعد / 28.

[21] وسائل الشيعه 3 / 2.

[22] مستدرك الوسائل 171 / 1.

[23] مكارم الاخلاق طبرسي / 115.

[24] نهج‌البلاغه فيض، نامه 903 / 31.

[25] تاريخ المدينة المنورة 799 / 3.

[26] بحارالانوار 91 / 50؛ كشف الغمه 187 / 4.

[27] عيون اخبار الرضا 295 / 1؛ بحارالانوار 356 / 96؛ وسائل الشيعه 126 / 5.

[28] مجموعه ورام 34 / 1؛ المحجة البيضاء 365 / 3.

[29] وسائل الشيعه 126 / 5؛ من لايحضره الفقيه 311 / 3؛ فروع كافي 49 / 6؛ بحارالانوار 93 / 104.

[30] بحارالانوار 203 / 42؛ امالي مفيد / 129.

[31] نهج البلاغه فيض / 531.

[32] مكارم الاخلاق طبرسي / 115.

[33] نهج‌البلاغه ملافتح اللَّه / 406.

[34] مستدرك الوسائل 626 / 2؛ مكارم الاخلاق / 113.

[35] بحارالانوار 52 / 20 و 67؛ تفسير قمي 115 / 1.

[36] شرف النبي، خرگوشي 115 / 1.

[37] سيره دحلان در حاشيه سيره حلبيه 252 / 3؛ السيرة النبويه، ابن‌كثير 612 / 4.

[38] بحارالانوار 99 / 104؛ عدةالداعي / 61.

[39] المحجة البيضاء 366 / 3.

[40] بحارالانوار 242 / 44، ح 36.

[41] بحارالانوار 97 / 104 و 105.

[42] احقاق الحق 595 / 10، به نقل از مدارك اهل سنّت.

[43] همان / 655 به نقل از مدارك گوناگون.

[44] همان / 619 ،621 ،609 و 623 به نقل از مدارك بي‌شمار.

[45] ملحقات احقاق الحق 316 / 11.

[46] ملحقات احقاق الحق 311 / 11 تا 314

[47] مجمع الزوائد 266 / 9.

[48] بحارالانوار 104 / 80؛ اللهوف ابن‌طاووس / 12؛ هديةالاحباب / 176.

[49] معاني‌الاخبار / 211؛ مكارم‌الاخلاق / 115؛ بحارالانوار 240 / 16.

[50] سنن ابن‌ماجه 1303 / 2.

[51] مجمع الزوائد 254 / 9.

[52] بحارالانوار 312 / 43.

[53] مجمع الزوائد 161 / 8.

[54] سيره ابن هشام 381 / 2.

[55] مسند احمد حنبل 334 / 1؛ صحيح مسلم 196 / 15؛ السيرة الحلبية 69 / 3.

[56] سيره ابن هشام 252 / 2 - مترجم.

[57] المحجة البيضاء 366 / 3.

[58] مستدرك حاكم 165 / 3؛ مسند احمد حنبل 693 / 3.

[59] مقتل الحسين خوارزمي / 130؛ الارشاد مفيد 25 / 2؛ ملحقات احقاق الحق 615 / 10 و 50 / 11.

[60] بحارالانوار 294 / 43 تا 296.

[61] كافي 49 / 6؛ مكارم الاخلاق / 113؛ بحارالانوار 113 / 23.

[62] صحيح بخاري 9 / 8.

[63] بحارالانوار 99 / 104؛ وسائل الشيعه 202 / 15؛ كافي 50 / 6.

[64] بحارالانوار 93 / 104.

[65] وسائل الشيعه 126 / 15.

[66] وسائل الشيعه 126 / 15.

[67] بحارالانوار 161 / 43 و 153 / 22؛ مناقب ابن شهر آشوب 234 / 3.

[68] بحارالانوار 97 / 104؛ نوادر راوندي 6.

[69] مجمع‌الزوائد 171 / 9.

[70] مجمع‌الزوائد 158 / 8؛ مكارم‌الاخلاق / 113.

[71] بحارالانوار 92 / 104، ح16.

[72] همان 142 / 8.

[73] همان 42 / 43 تا 55.

[74] ذخائر العقبي / 36؛ ينابيع المودّة / 260.

[75] مكارم الاخلاق / 115.

[76] مستدرك حاكم 170 / 3؛ الادب المفرد، بخاري / 34.

[77] بحارالانوار 241 / 36؛ كمال‌الدين و تمام‌النعمة / 152؛ الخصال 76 / 2؛ كفايةالاثر / 7.

[78] الصواعق المحرقه / 196؛ احقاق الحق 746 / 10.

[79] ربيع‌الابرار / 513.

[80] ما و فرزندان ما / 45.

[81] همان / 22.

[82] وسائل الشيعه 203 / 15؛ من لايحضره الفقيه 312 / 3؛ كنزالعمال، خ45413.

[83] مستدرك الوسائل 626 / 2.

[84] كافي 47 / 6.

[85] همان.

[86] وسائل الشيعه 126 / 5.

[87] سنن النبي / 152؛ رحمت عالميان / 658؛ بحارالانوار 285 / 43.

[88] بحارالانوار 306 / 43.

[89] مستدرك الوسائل 626 / 2؛ صحيح ترمذي 615 / 5؛ مستدرك حاكم 177 / 2.

[90] بحارالانوار 260 / 44؛ كامل‌الزيارة / 68؛ حياة الحيوان 111 / 1.

[91] شرف‌النبي خرگوشي / 102؛ نهاية المسؤول في رواية الرسول 340 / 1.

[92] صحيح بخاري 37 / 8 و 55؛ دلائل النبوة بيهقي / 154، ترجمه دامغاني، به نقل از صحيح مسلم.

[93] السيرة الحلبية 340 / 3؛ اسدالغابة 210 / 5؛ مجمع‌الزوائد 285 / 9.

[94] مجمع‌الزوائد 285 / 9؛ مسند احمد 337 / 1.

[95] احقاق الحق 714 / 10؛ بحارالانوار 285 / 43؛ سنن نسائي 229 / 2؛ مستدرك حاكم 166 / 3؛ مجمع‌الزوائد 182 / 9.

[96] بحارالانوار 286 / 43.

[97] مسند احمدبن حنبل 335 / 1؛ صحيح مسلم 197 / 15.

[98] المحجة البيضاء 366 / 3.

[99] بحارالانوار 135 / 77؛ امالي صدوق 287 / 2. [

[100] مجمع الزوائد 285 / 9؛ مسند احمد 337 / 1.

[101] مناقب ابن شهرآشوب 387 / 3؛ بحارالانوار 285 / 43.

[102] مجمع الزوائد 169 / 9.

[103] بحارالانوار 304 / 36، ح143؛ كفايةالاثر / 7.

[104] مكارم الاخلاق / 31بحارالانوار 229 / 16؛ مكارم‌الاخلاق / 14.

[105] سنن ابن ماجه 2220 / 2.

[106] مستدرك الوسائل 96 / 2؛ امالي صدوق ص44؛ عيون اخبار الرضا(ع) / 235؛ الخصال 130 / 1؛ علل‌الشرائع / 54؛ بحارالانوار 215 / 16، ح2.

[107] مستدرك الوسائل 69 / 2.

[108] رحمت عالميان / 663.

[109] نهاية المسؤول في رواية الرسول 341 / 1؛ مكارم الاخلاق 23 / 1.

[110] وسائل الشيعه 209 / 3.

[111] بحارالانوار 99 / 104، ح74؛ عدةالداعي / 61.

[112] بحارالانوار 142 / 74، ح12.

[113] بحارالانوار 143 / 74، ح15.

[114] اسلام و تربيت كودكان 224 / 1.

[115] شرح غررالحكم 10 / 1 ح 81.

[116] مستدرك الوسايل 223 / 3.

[117] با تربيت مكتبي آشنا شويم / 320.

[118] شرح غررالحكم 183 / 4.

[119] كافي 163 / 2.

[120] بحارالانوار 173 / 81 ،75 / 77 و 180 / 71؛ الخصال 113 / 1.

[121] روضه كافي / 93.

[122] سفينةالبحار، ماده قلب، 442 / 2

[123] گفتار فلسفي، جوان، 71 / 1.

[124] بحارالانوار 180 / 71؛ امالي صدوق / 25.

[125] وسائل الشيعه 30 / 4.

[126] مستدرك الوسائل 353 / 2.

[127] فاطر / 37.

[128] تفسير البرهان ذيل آيه فوق.

[129] شادكامي / 41.

[130] گفتار فلسفي، جوان 375 / 1.

[131] وسائل الشيعه 140 / 2.

[132] كافي47 / 6.

[133] سفينةالبحار 680 / 1، ماده شبب.

[134] روزنامه اطلاعات، شماره 11765.

[135] National Crime Prevention Committee (Canada), Annual Report, 1991

[136] National Advisory Concil on Status of Women, 1993 Annual Report

[137] اعلام الوري / 68.

[138] اسدالغابة 290 / 2.

[139] در مكتب اهل بيت 117 / 2؛ وسائل الشيعه 125 / 5.

[140] تاريخ طبري 62 / 2؛ الكامل 40 / 2؛ مسند احمد 111 / 1؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد 210 / 13.

[141] تاريخ انبياء 76 / 1؛ بحارالانوار 68 / 35؛ شرح نهج‌البلاغه حديدي 6 / 1.

[142] المستدرك حاكم 483 / 3؛ كفاية الطالب / 260؛ الغدير 22 / 6.

[143] اصول كافي 448 / 1؛ الغدير 330 / 7؛ بحارالانوار 68 / 35 تا 183.

[144] تاريخ طبري 212 / 2؛ الغدير 226 / 3؛ بحارالانوار 262 / 38؛ احقاق الحق 153 / 4.

[145] بقره / 215؛ تفسير فرات / 112.

[146] احقاق الحق 449 / 6؛ بحارالانوار 244 / 38؛ مناقب ابن شهرآشوب 180 / 2؛ كنزالعمال 397 / 6.

[147] احقاق الحق 26 / 3 و 479 / 6؛ بحارالانوار 60 / 19؛ سيره حلبيه 26 / 2.

[148] احقاق الحق 352 / 8؛ بحارالانوار 80 / 41؛ ارشاد مفيد 62 / 1.

[149] احقاق الحق 359 / 8؛ شرح نهج‌البلاغه ابن ابي الحديد 401 / 3؛ تذكرة الخواص / 30؛ تاريخ طبري 37 / 3.

[150] احقاق الحق 378 / 8؛ مستدرك حاكم 32 / 3؛ تاريخ بغداد 19 / 13؛ مقتل الحسين خوارزمي / 45.

[151] احقاق الحق 420 / 5، كنزالعمال 283 / 5؛ ارشاد مفيد 114 / 1؛ مستدرك الصحيحين 37 / 3.

[152] احقاق الحق 682 / 8؛ سيره ابن‌هشام 429 / 2؛ اسدالغابة 102 / 3؛ الاصابة 318 / 1.

[153] الاعلام زركلي 125 / 2؛ الاصابة 237 / 1؛ صفة الصفوة 205 / 1؛ مقاتل الطالبيين / 3.

[154] الاستيعاب في هامش الاصابة 212 / 1؛ حلية الاولياء 114 / 1؛ طبقات ابن سعد 22 / 4.

[155] الاصابة 239 / 1؛ سيره حلبيه 786 / 2؛ معجم‌البلدان 219 / 5؛ الاعلام زركلي 125 / 3.

[156] الاعلام زركلي 248 / 7.

[157] حلية الاولياء 106 / 1.

[158] طبقات ابن سعد 82 / 3؛ الاصابة 401 / 3؛ حلية الاولياء 106 / 1.

[159] سيره ابن‌هشام 294 / 2؛ اسدالغابة 369 / 4؛ صفة الصفوة 125 / 1؛ بحارالانوار 405 / 6.

[160] تاريخ الاسلام ذهبي 380 / 1؛ شذرات الذهب 26 / 1؛ سيره حلبيه120 / 3.

[161] اسدالغابه 358 / 3؛ الاعلام زركلي 200 / 4.

[162] ناسخ التواريخ، حالات پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله / 378.

[163] الاعلام زركلي 200 / 4؛ الاصابة 451 / 2.

[164] اسدالغابة 376 / 4؛ طبقات ابن سعد 120 / 3؛ القسم الثاني.

[165] سيره حلبيه 120 / 3.

[166] حلية الاولياء 228 / 1.

[167] الاصابة 357 / 2.

[168] عِمواس نام منطقه‌اي از فلسطين در نزديكي بيت‌المقدس است كه در سال 18 هجري بيماري واگيرداري براي نخستين‌بار شيوع يافت كه بسياري از مسلمانان و صحابه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در آن كشته‌شدند. اين بيماري از راه داخل شدن ميكرب در خون بوجود مي‌آيد كه ظرف چند ساعت فرد را مي‌كشد. معجم‌البلدان 157 / 4.

[169] مجمع الزوائد 310 / 9؛ غايةالنهاية 301 / 2؛صفة الصفوة 195 / 1.

[170] طبقات 120 / 3، الاستيعاب در حاشيه الاصابة، مادّه معاذ.

[171] الاعلام زركلي 291 / 1؛ الاصابة 29 / 1.

[172] طبقات 42 / 4؛ بحارالانوار 50 / 21؛ اسدالغابة 64 / 1.

[173] بحارالانوار 50 / 21؛ اسدالغابة 81 / 2.

[174] طبقات ابن سعد 42 / 4؛ تهذيب تاريخ ابن عساكر 391 / 2.

[175] اعلام الوري / 145.

[176] الاعلام زركلي 291 / 1؛ الاصابة 29 / 1.

[177] تحف العقول / 277.

[178] غررالحكم / 372.

[179] نهج‌البلاغه فيض / 1114.

[180] بحارالانوار 214 / 1.

[181] سفينةالبحار 680 / 1.

[182] كافي 47 / 6.

[183] همان.

[184] شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد / 20، حكمت 817.

[185] مجمع‌البيان 385 / 2.

[186] مجموعه ورام 118 / 2؛ مشكوة الانوار / 155.

[187] مستدرك الوسايل 353 / 2؛ تفسير برهان / 882؛ غررالحكم / 645.

[188] مكارم‌الاخلاق / 51.

[189] با تربيت مكتبي آشنا شويم / 113.

[190] كافي 135 / 2؛ تاريخ يعقوبي 59 / 2.

[191] نهج‌البلاغه فيض، خ82.

[192] بحارالانوار 351 / 9، ح3؛ فقه الرضا / 73.

[193] اسلام و تربيت كودك / 383.

[194] روش تبليغ / 63.

[195] كلمات قصار، پندها و حكمتهاي امام خميني / 216.