دوست کیست؟ دوستی چیست؟

دوست کیست؟ دوستی چیست؟0%

دوست کیست؟ دوستی چیست؟ نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

دوست کیست؟ دوستی چیست؟

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مهدی دانشمند
گروه: مشاهدات: 4824
دانلود: 1969

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4824 / دانلود: 1969
اندازه اندازه اندازه
دوست کیست؟ دوستی چیست؟

دوست کیست؟ دوستی چیست؟

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اهمیت دوستی در روایات‌

اکنون که به اهمیّت دوستی در قرآن پی‌بردیم، وقت آن رسیده است تا این مهم را از دیدگاه مربیان حقیقی بشر یعنی چهارده معصومعليهم‌السلام مورد بررسی قرار دهیم و آنگاه خود به قضاوت بنشینیم و دوستان و همنشینان خود را در آینه تمام نمای کلام آن بزرگواران برانداز نماییم و در آخر، خویشتن را زیر محکِ معیارهای اهل بیتعليهم‌السلام قرار دهیم.

در این جا روایات و سخنان معصومینعليهم‌السلام را در مورد دوستی و اخلاق اجتماعی به چند بخش تقسیم می‌کنیم:

الف. اهمیّت دوستی.

ب. با چه کسانی دوست شویم؟

ج. از چه کسانی قطع رابطه نماییم؟

اکنون توجه شما را به کلام گهربار آن مربیان حقیقی بشریت جلب می‌نماییم.

1. امام علی‌عليهم‌السلام فرمودند:

«عَلَیْکُم بِالْاِخْوانِ فَاِنَّهُمْ عُدَّةٌ فی الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ اَلا تَسْمَعُونَ اِلی قَوْلِهِ تَعالی: فَما لَنا مِنْ شافِعینَ وَ لا صَدَیقٍ حَمیمٍ».

«پیوند دوستی را با برادران دینی خود محکم سازید، که آنان ذخایر دنیا و آخرتند؛ مگر نشنیده‌اید که خداوند متعال (در قرآن) می‌فرماید: در این روز نخست نه شفیعی داریم و نه دوستی که در کارمان همّت گمارد.»

آری؛ دوست حقیقی که انسان را در مسیر حقّ و کسب فضایل یاری می‌کند، از نظر امام علیعليهم‌السلام ذخیره‌ای است که در دنیا و آخرت همّت می‌گمارد و چاره جوی انسان می‌شود.

نکته‌ای که از این حدیث به دست می‌آید، این است که پیوند دوستی میان برادران ایمانی، نه فقط به درد دنیا می‌خورد، بلکه در آخرت نیز می‌توان از آن بهره‌ها گرفت و نجات یافت.

تعبیر فوق، از زیباترین تعبیرهایی است که قرآن نیز بدان اشاره نموده است. در آیه 67 سوره «زخرف» می‌خوانیم:

«گروهی از دوستانِ دنیایی در روز قیامت دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزکاران.»

عبارت «اِلاَّ المتَّقین» که در آیه فوق آمده است، همان معنایی را می‌رساند که در حدیث مزبور، امام علی‌عليهم‌السلام به آن تصریح نموده‌اند؛ یعنی دوستان حقیقی و کسانی که در دنیا بر مبنای معیارهای الهی با یکدیگر مرتبط بودند، به دفاع از یکدیگر بر می‌خیزند و همدیگر را (مثل وقتی که در دنیا بودند) برای رسیدن به ثواب‌های الهی یاری می‌کنند.

شاید بتوان یاری کردن دوستان واقعی در قیامت را این گونه تفسیر کرد که: همان گونه که دوستان دنیایی، گناهان خود را به گردن یکدیگر می‌اندازند، دوستان حقیقی نیز رسیدن به سعادت و دست یافتن به مدال پرافتخار نجات و پیروزی را مرهون همنشینی با دوستان خود برمی‌شمارند و نقش آنان را در این کامیابیِ بی‌نظیر، مؤثر و مهم اعلان می‌دارند.

البته معلوم است که هیچ شادی و مسرّتی به پای آن خوشحالی نخواهد رسید؛ چرا که در آن لحظه، به دلیل همین طرفداری، خود و دوستان مؤمنش را در آستانه نجات و غرق شدن در نعمت‌های الهی می‌بیند.

2. امام علی‌عليهم‌السلام فرمودند:

«اَعْجَز النَّاسُ مَنْ عَجَزَ عَنْ اِکتِسابِ الْاِخوانِ وَ عَجَزَ مِنْهُ ضَیِّعَ مَنْ ظَفَرَ بِهِ مِنْهُمْ».(6)

«عاجزترین مردم کسی است که عاجز از به دست آوردن دوست باشد، و عاجزتر از او کسی است که دوستی را که به دست آورده، از دست بدهد.»

از روایت فوق نیز این نکته به دست می‌آید که همان گونه که انتخاب دوست در زندگی انسان از اهمیّت بالایی برخوردار است، حفظ رابطه دوستی و محکم کردن ریشه‌های آن بین خود و دوستان، بسیار ضروری است.

بنابراین، دوستی‌های زودگذر و رفاقت‌های بی‌ریشه و کودکانه، نمی‌تواند انسان را از بی‌کسی و غربت نجات دهد. پس باید برای رفع احتیاجات دنیایی و آخرتی خود، بیش‌ترین همّت را در برقراری و محکم ساختن دوستی با صالحان به کار برد و هرگز به جهت ناملایمات و مشغولیات روز مرّه زندگی، دوستی و رفاقت را فدا نکرد و رابطه دوستی را هر چه بیش‌تر مستحکم نمود.

شاید بتواند گفت که علت این همه تأکید بر محکم نمودن ریسمان روابط میان دوستان و برادران دینی در سیره و سخنان معصومانعليهم‌السلام همین مطلب باشد.

3. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

«اَلْجَلیسُ الصَّالِحِ خَیْرٌ مِنَ الْوَحْدَة وَ الْوَحْدَةُ خَیْرٌ مِنْ جَلیس السُّوءِ».(7)

«همنشین شایسته بهتر از تنهایی است، و تنهایی از همنشین بد بهتر است.»

گر چه در روایات تأکید زیادی بر انتخاب دوست شده و به معاشرت با همنوعان و گزینش آنان سفارش فراوان شده است، امّا روایت فوق، شایستگی و لیاقت افراد را مدنظر قرار داده و از دوستی با افراد منحرف و ناشایست نهی کرده است.

این مسأله، خود نشانگر این نکته است که غربت و گوشه نشینی و دوری از همنوعان، در شرایطی که دوستان بد و پلید و منحرف، به جز خسارت ثمر دیگری ندارند، به طور قطع بهتر از نشست و برخاست با افرادی است که مانع پیشرفت و درخشش استعدادهای درونی انسان می‌شوند.

بنابراین، بر جوانان عزیز لازم است که از معاشرت با افراد فاسد و شرور و کسانی که شایستگی رفاقت و دوستی را ندارند، بپرهیزند؛ چرا که تنهایی و عزلت نشینی، بهتر از همراهی کسانی است که زمینه‌های زشتی و انحراف را برای انسان به بار می‌آورند.

4. پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

«اَوْلَی النَّاسِ بِالتُّهْمَةِ مَنْ جالَسَ اَهْلَ التُّهْمَةِ».(8)

«شایسته‌ترین مردم برای بدنامی و ننگ اجتماعی، کسی است که با بدان نشست و برخاست می‌کند.»

همان گونه که در صفحه‌های قبل اشاره کردیم، تأثیر گذاری دوست و مصاحب انسان، قهری است و خواه ناخواه انسان متأثر از دوستانش خواهد بود و خُلقیّات یکدیگر را به ارث خواهند برد. از این رو، کسانی که با افراد شرور و فاسد نشست و برخاست می‌کنند، هر چند که خود را قوّی و با اراده بدانند و بگویند ما به اخلاق و رفتار دوستان خود کاری نداریم و متأثر از آنان نخواهیم شد، اما هرگز نمی‌توانند از لکه دار شدن شخصیت اجتماعی خود جلوگیری نمایند.

جوان ظاهر الصلاحی که با افراد معتاد و تریاکی همنشین می‌شود، حتی اگر خود را از ارتکاب اعمال دوستان معتادش دور بدارد، باز هم در نظر مردم از شخصیت مثبت و ایده‌آلی برخوردار نخواهد بود.

ننگ اجتماعی و دیدگاه مردم در مورد آدمی، به اعتبار دوستان و مصاحبان اوست؛ به همین دلیل در روایتی از قول حضرت سلیمانعليهم‌السلام آمده است:

«لا تَحْکُمُوا عَلی رَجُلٍ بِشَیْ‌ءٍ حَتّی تَنْظُروا اِلی مَنْ یُصاحِبْ فَاِنَّما یُعْرَفُ الرَّجُلُ بِالشُکالِهِ وَ اَقْرانِهِ وَ یُنْسَبُ اِلی اَصْحابِهِ وَ اَخْدانِهِ».(9)

«درباره کسی به نیکی یا بدی قضاوت نکنید، تا دوستان و همنشینانش را ببینید؛ چرا که آدمی از امثال و نزدیکانش شناخته می‌شود و به صفات همنشینان و دوستان صمیمی خود توصیف می‌گردد.»

بنابراین، برای معرّفی شخصیت اجتماعی انسان، همنشین و دوست نقش مهمی ایفا می‌کند، و همان گونه که نشست و برخاست با بزرگان و افراد شایسته، به انسان آبرو می‌بخشد و در نظر مردم امتیاز بزرگی به حساب می‌آید، نشست و برخاست با افراد فاسد، شرور و منحرف، شخصیت اجتماعی انسان را لکّه دار کرده و او را از درجه اعتبار ساقط می‌کند.

پس بار دیگر تأکید می‌کنیم که خوانندگان محترم در هر سنّی قرار دارند، به ویژه دختران و پسران جوان، از نزدیک شدن به سفره‌های معصیت که مشتی اراذل و اوباش گسترده‌اند، پرهیز کرده و مواظب شخصیت اجتماعی خود باشند.

نکته دیگری که از روایت استفاده می‌شود، این است که اجتناب از مواضع تهمت، از مسایلی است که عقل سلیم و شرع مقدس اسلام، آن را مورد تأکید قرار داده است.

رمز پیروزی بسیاری از کسانی که به مدال پرافتخار موفقیّت دست یافته‌اند، این است که دل به هر کس نسپرده، از مواضع تهمت و رفت آمد با افراد فاسد خودداری کرده، دوستان خود را زیر ذرّه‌بین عقل قرار داده و با وسواس و دقّت فراوان، خود را از موضع تهمت دور نموده‌اند.

چه بسیار جوانانی که به دلیل نداشتن بینش در انتخاب دوست، با افرادی مصاحب شدند که آنان را از درجه اعتبار ساقط نموده و از چشم عموم انداختند و با این کار، زمینه‌های تهمت را برای خود فراهم کردند و ناخواسته به اوصاف زشت و ناپسند دوستان خود شهرت یافتند.

با چه کسانی دوست شویم؟

شرایط و اوصاف دوستان و همنشینان، از مسایل بسیار مهمی است که در روایات چهارده معصومعليهم‌السلام مورد تأکید قرار گرفته است.

به راستی چه کسی شایستگی دوستی دارد؟ چگونه باید دوستان حقیقی را انتخاب نمود؟ و به طور کلی شرایط یک دوست خوب چیست؟

پیش از آن که سؤالات فوق را از دیدگاه والیان امر یعنی مربیان حقیقی بشر که همان معصومانعليهم‌السلام هستند، مورد بررسی قرار دهیم، توجه شما را به نکته‌ای دقیق و لازم جلب می‌نماییم:

هیچ مسأله‌ای در زندگی بشر به اندازه «انتخاب» و گزینش اهمیت ندارد. انسان همیشه بر سر دو راهی است. صبح که از خواب برمی‌خیزد، با این سؤال مواجه می‌شود که: امروز چه کند؟ نسبت به مشکلات روزمره‌اش چه برخوردی داشته باشد؟ و تا چه اندازه فرصت را صرف فلان کار نماید؟

این سؤالات از مسایلی است که هر انسانی، خواه ناخواه، با آن روبرو است.

حال سخن این است که انسان چگونه آینده خود را با سؤالات مهم دیگری که پیش‌رو دارد، رقم بزند و بداند آیا موفق خواهد شد یا نه؟

در جواب این سؤال، گفتنی است که اگر آدمی با بینش و آگاهی لازم وارد کارزار زندگی شود، هرگز دچار شکست نخواهد شد. اگر درست انتخاب کند و خوب و بد را با دیدی باز در نظر بگیرد و پس از انتخابی صحیح، با جدیّت و کوشش به فعالیت بپردازد، به طور قطع و یقین به هدف دست خواهد یافت و به اوج موفقیت خواهد رسید.

انتخاب دوست و همنشین نیز یکی از سؤالات مهم و قابل توجه برای انسان است. هر کسی حق دارد از خود سؤال نماید که با چه کسی دوست شوم و ارتباط اجتماعی خود را با چه کسی محدود نمایم؟ بنابراین، آگاهی و بینش دقیق درباره این مسأله ضروری است؛ چرا که دوست و همنشین، نقش تعیین کننده‌ای در آینده و موفقیت یا شکست انسان ایفا می‌کند.

با توجه به مطلب فوق، کسانی که بر سر دو راهی انتخاب قرار گرفته‌اند، باید این نکته را مدنظر داشته باشند و بیش از پیش دقّت به خرج داده و مسیر دوست‌یابی را با بینشی صحیح بپیمایند، و دل را قلمرو محبّت هر کسی قرار ندهند، تا به پیروزی‌های درخشانی نایل آیند.

به این مثال توجه نمایید:

فرض کنید یکی از آشنایان شما ازدواج کرده است و شما برای شرکت در آن مجلس دعوت شده‌اید. با خود فکر می‌کنید که باید هدیه‌ای تهیّه نمایید. پس از ساعت‌ها فکر، به این نتیجه می‌رسید که برای شرکت در این مجلس، دسته گلی خریده و با دست پرگل وارد شوید.

به همین منظور به مغازه گل فروشی می‌روید. گل‌های موجود در مغازه سه دسته‌اند:

1. گل‌هایی که هم ظاهر زیبایی دارند و هم باطن زیبایی؛ یعنی هم قشنگ هستند و هم خوشبو؛

2. گل‌هایی که ظاهر زیبایی ندارند، ولی از بوی خوبی برخوردارند؛

3. گل‌هایی که ظاهر زیبایی دارند، اما بوی خوبی نمی‌دهند.

اکنون شما کدام دسته گُل را انتخاب می‌کنید؟ آیا تا گل زیبای خوشبویی هست، انسان عاقل سراغ گل‌های دیگر می‌رود؟! آیا گل خوشبویی که از ظاهر زیبایی نیز برخوردار است، بهتر از گل زیبای بدبو نیست؟

بنابراین، ما نیز باید در مورد انتخاب دوست و رفیق خود چنین نکته‌ای را در نظر داشته باشیم.

مبادا از روی احساسات و با فقط در نظر آوردن زیبایی ظاهر، دل به هر کس و نا کسی ببندیم. مبادا زمینه‌ای را فراهم کنیم که افراد فاسد و شرور، ما را به عنوان دوست برگزینند و سرانجام با هزار فریب و نیرنگ، ما را در کام فساد و انحراف بکشانند؛ چرا که ممکن است کار از کار بگذرد و تمام پل‌های پشت سر ویران گردد و دیگر فرصت بازسازی آن هرگز فراهم نیاید، و کار آدمی به جایی برسد که به خود بگوید:

ای کاش ظرف خاطره‌هایم را در اقیانوس فراموشی غرق نمی‌کردم و در جاده گناه و عصیان سرعت نمی‌گرفتم.

کاش اهداف مقدّس و الهی خود را تباه نمی‌نمودم و خویش را به بند می‌کشیدم و تا لب گور از دوستان حقیقی جدا نمی‌شدم.

کاش نیاز خود را در برابر نامحرمان دوست نما به حراج نمی‌گذاشتم و قیمت کالای زندگی‌ام را نمی‌شکستم، تا بازار دوستی‌ام چنین کساد نشود.

کاش در روابط غیر خدایی، نفس خود را به آب و آتش نمی‌زدم و این چنین آبروی خود را در برابر حقّ، در کاسه‌ای از شراب شهوت سر نمی‌کشیدم.

و کاش و صدها ای کاش دیگر.

ویژگی‌های همنشین خوب‌

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

«قالَ الْحَوّاریونُ لِعیسیَ بْنِ مَرْیَمَ: یا روُحَ اللَّهِ مَنْ نُجالِسُ؟

قالَ: مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤیَتَهُ وَ یَزیدُ فی عِلْمِکُم مَنطِقُهُ وَ یُرَعِّبَکُمْ فیِ الْاخِرَة عَمَلُهُ».(10)

«حواریون به حضرت عیسی‌عليهم‌السلام گفتند: یا روح اللَّه! با چه کسی همنشین شویم؟

فرمود: باکسی که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و منطق و سخنش علم شما را زیاد کند و کردارش شما را به آخرت مشتاق نماید.»

در این حدیث، سه شرط برای دوستان و همنشینان ذکر شده است:

شرط اول: دیدن او، شما را به یاد خدا بیندازد

گروهی از دوستان به علت ارتباط خالصانه که با محبوب واقعی خود یعنی خداوند متعال و اهل بیتعليهم‌السلام پیدا کرده‌اند، رنگ و لعاب الهی خیره کننده‌ای به خود گرفته‌اند.

آنان به شدت شیفته لقای پروردگار بوده و این اشتیاق در تمام حرکات و رفتارهای اجتماعی آنان دیده می‌شود و ناخودآگاه انسان را به یاد امور معنوی و عبادت خداوند می‌اندازند.

فرض کنید یکی از خادمان حرم حضرت رضاعليهم‌السلام را در خیابان ببینید؛ بدیهی است که ناخودآگاه به یاد شکوه و جلوه حرم این امام همام خواهید افتاد.

دوستان حقیقی انسان نیز باید این چنین باشند؛ یعنی ملاقات با آنان آدمی را به یاد خداوند و یاد معشوق حقیقی دل‌های سالم و پاک یعنی حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفداه) بیندازد.

بر عکس مثال فوق نیز صحت دارد؛ یعنی اگر شما شخص فاسد و منحرفی - که از هیچ گناهی فرو گذار نیست و علناً مرتکب حرام می‌شود - را ببینید، آیا وجودش شما را به یاد شیطان نمی‌اندازد؟ آیا از او تنفّر پیدا نمی‌کنید؟

بنابراین، همان گونه که دیدن گروهی، انسان را به یاد گناه و فساد می‌اندازد، زیارت برخی که دارای کمالات اخلاقی می‌باشند، ذهن انسان را به یاد حق تعالی منوّر می‌نماید. پس بر ما لازم است که این شرط مهم و اساسی را مدنظر داشته و دوستانی را برگزینیم که ما را به یاد خدا متذکر شوند و فضایل و کمالات معنوی را به ما هدیه دهند.

شرط دوم: همنشینی با او، علم شما را افزون گرداند

نشست و برخاست با کسانی که قطره‌ای از دریای بی‌کران معارف الهی نوش جان کرده و خود را متّصف به صفات عالی انسانی نموده‌اند، ثمرات زیادی دارد، که یکی از آن‌ها این است که بر علم و دانش انسان می‌افزاید.

اکنون خاطره‌ای از خود (مؤلف) در همین زمینه نقل می‌کنم:

هنوز دوازده بهار از عمرم نگذشته بود که با پیشنهاد دبیر دینی‌ام وارد حوزه علمیه ذوالفقاری اصفهان شدم.

بعد از ورود به حوزه، با اساتید و دوستانی آشنا گردیدم که به حق مجالست و معاشرت با آنان مایه مباهات و فخر و عزّتم بود.

و خداوند را شاکرم که توفیق و افتخار همنشینی و کسب فیض از اساتید بزرگی همچون مرحوم آیت اللَّه حاج سید احمد فقیه امامی(ره) و پدری دلسوز و استادی فرزانه حضرت آیت اللَّه حاج آقا حسن امامی(روحی فداه) و آیت اللَّه حاج شیخ علی‌اکبر فقیه و دیگر اساتید را شامل حالم نمود. و اگر نبود مواعظ و نصایح و اوامر و نواهی این بزرگواران، معلوم نبود در کدام مسیر قرار می‌گرفتم.

هرگاه در مجلسی با مرحوم آیت اللَّه امامی برخورد می‌نمودم، به نکته تازه‌ای می‌رسیدم و امروز تمامی توفیقات خود را مرهون زحمات و سفارش‌های استادی همچون آیت اللَّه حاج آقا حسن امامی (روحی فداه) می‌دانم.

جوانان عزیز! شما نیز سعی کنید در مسیر زندگی خود با عالمان و دانشمندان رابطه صمیمانه‌ای برقرار نمایید و بخشی از اوقات خویش را به بهره بردن از این قشر مهم علمی اختصاص دهید. علما، وارثان پیامبرانند و از همه مهم‌تر این که آنان در مسایل اجتماعی، محرم اسرار بندگان خداوند هستند.

جوانان عزیز! شما می‌توانید با برقراری رابطه دوستی با یک عالم و دانشمند دینی، باب جدیدی به روی خود باز کنید و اسرار درونی خود را به او بگویید و مطمئن باشید که او اسرار شما را برای دیگران بازگو نمی‌کند و در مشکلات زندگی، با ارایه راه حل‌های شرعی، سالم و منطقی، شما را یاری می‌نماید.

شرط سوم: رفتارش شما را به یاد آخرت بیندازد

آخرین شرطی که در حدیث مزبور مدّنظر قرار گرفته، این است که: حرکات و رفتار او شما را به یاد آخرت بیندازد.

شخصی که همواره در کوچه پس کوچه‌های لاابالی گری سرگردان است و اصول زندگی‌اش را «خوراک، پوشاک و مسکن» قرار داده، چگونه می‌تواند از شخصیت درونی والایی برخوردار باشد.

آیا به راستی هنگام مواجه شدن با چنین افرادی، که مادّی گرا و به دور از معنویت هستند، احساس ناراحتی نمی‌کنید؟ آیا کسی که فقط به فکر دنیا است و از هیچ کار زشتی برای پیشبرد اهداف شیطانی خود دریغ ندارد، می‌تواند آینده ما را تأمین نماید؟

فردی که عمر پُر قیمت و با ارزش را همچون حیوانات به امور شکمی و شهوت صرف می‌نماید، چگونه می‌تواند دوست ایده‌آلی برای ما باشد؟

پس بیایید به فکر دوستی باشیم که اگر تمام دنیا را هم یک جا به او دادند، حاضر به گناه و معصیت نشود؛ دوستی که در آشکار و نهان ترس از خدا داشته باشد و عملش ما را به یاد آخرت بیندازد.

پیامبر گرامی اسلام‌صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند:

«همنشینی با اهل دیانت و دینداران، موجب شرافت و برتری در دنیا و آخرت است.»(11)

شرایط دوست خوب از نظر امام حسن‌ عليهم‌السلام

«جُنادة بن ابی اُمیّه» می‌گوید:

در آخرین لحظات عمر شریف امام حسن مجتبی‌عليهم‌السلام خود را به بالین آن حضرت رساندم. دیدم در مقابل ایشان طشتی قرار داشت، که به دلیل سمّی که «معاویة بن ابی سفیان» ملعون با نقشه‌ای مرموزانه توسط جُعده ملعونه به ایشان خورانده بود، لخته‌های خون از دهان شریفشان به درون طشت فرو می‌ریخت.

پس فرصت را مغتنم شمردم و خطاب به ایشان عرض کردم:

مولای من! در این لحظات آخر، مرا موعظه نما و از سفارش‌های خود بهره‌مند ساز.

حضرت، وصیّت مفصّلی انشا نمودند و ضمن آن فرمودند:

«و از برای دنیای خود چنان کار کن که گویا همیشه خواهی بود و برای آخرتت چنان کار کن که گویا فردا می‌میری. اگر می‌خواهی در حالت تنهایی عزیز باشی و عزت داشته باشی، از ذلت معصیت خداوند به سوی طاعتش خارج شو.

هر گاه خواستی با کسی همنشین شوی و کسی را به عنوان دوست برگزینی، همراه کسی شو که همراهی او زینت تو باشد و اگر او را خدمت کنی، تو را محافظت نماید و اگر از او یاری خواستی، تو را یاری کند و اگر سخنی گفتی، تو را تصدیق کند و اگر بر دشمنی حمله کردی، تو را تقویت نماید و اگر دستی دراز نمودی، به تو احسان کند و اگر رخنه‌ای در حال تو ظاهر شد، آن را پرنماید و اگر از تو نیکی دید، آن را آشکار کند و اگر سؤالی کردی، عطا نماید و اگر ساکت شدی، شروع به صحبت نماید و اگر بلایی به تو رسید، آزرده شود.

دوست تو باید کسی باشدکه از او به تو مصیبتی نرسد و به سبب او ضرری به تو وارد نگردد و وقتی حقوق ضروری پیش آمد، تو را تنها نگذارد و اگر با یکدیگر نزاع کنید، تو را بر خود ترجیح دهد.»

«جُنادة» می‌گوید: چون سخنان حضرت به این جا رسید، رنگ مبارکش تغییر کرد و نَفَس شریفش قطع شد و در حالی که سر مبارکش بر سینه برادر بزرگوارش امام حسینعليهم‌السلام بود، شربت شهادت را نوش جان کرد.(12)

حرف‌های جدّی و مهم، معمولاً در آخرین لحظات دیدار زده می‌شود و از آن جا که چنین سفارش‌هایی کم‌تر فراموش می‌شود، شرع مقدس اسلام سفارش به «وصیت» کرده است.

به راستی مسأله دوستی و رفاقت، چقدر اهمیّت دارد که امام حسن مجتبیعليهم‌السلام در آخرین لحظات عمر شریف خود، این چنین روی آن پافشاری می‌کنند.

اوصاف و شرایط دوستی را که حضرت در آن لحظات مهم مدّنظر قرار دادند، به طور قطع باید مورد توجه و دقّت و اهمیّت فراوان قرارداد و بر ماست که همیشه با پیروی از سخنان گهربار آن حضرت در انتخاب دوست، شرایط و اوصاف مذکور را در نظر داشته باشیم.

دوست کامل در کلام امام صادق ‌علیه السلام‌

در پایان این بخش، توجه شما را به یک روایت زیبا و خواندنی از امام صادق‌عليهم‌السلام جلب می‌نماییم:

حضرت امام جعفر صادق‌عليهم‌السلام فرمودند:

«الصّداقَةُ مُحْدوُدَةٌ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فِیِه تِلکَ الْحُدُودِ فَلا تَنْسِبْهُ اِلی کمالِ الصّداقَةِ وَ مَنْ لَمُ یَکُنْ فِیِه شَی‌ءٌ مِنْ تِلکَ الْحُدُودِ فَلا تَنْسِبْهُ اِلی شی‌ءٍ مِنَ الصِّداقَة: اَوَّلُها: اَنْ تَکُونَ سَریرَتُهُ وَ عَلانیَّتُهُ لَکَ واحِدَةٍ و الثَّانیةُ: اَنْ یَری زَیْنُکَ زَینَهُ و شَیْنُکَ شَیْنَهُ و الثَّالِثَةُ: لا یُغَیِّرهُ عَنْکَ مالٌ وَ لا ولایَةٌ وَ الرّابِعَةُ: انْ لایَمْنَعُکَ شَیْئاً مِمَّا تَسِلُ اِلَیْهِ مَقُدوُرَتَهُ و الْخامِسَةُ: لا یُسلِمکَ عِنْدَ النَّکباتِ.»(13)

«دوستی و رفاقت حدودی دارد. کسی که در بردارنده تمام آن حدود نیست، نمی‌تواند دوست کاملی باشد. آن حدود عبارتند از:

1. ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد؛

2. زینت تو را زینت خود و زشتی و پلیدی تو را زشتی خود بداند؛

3. دست یافتن او به مال یا مقام، در چگونگی رابطه‌اش با تو تغییری ایجاد نکند؛

4. از آنچه در دست دارد، از تو مضایقه ننماید؛

5. هنگام ناراحتی و سختی‌ها، تو را تنها نگذارد.

پنج شرط فوق که مورد تأکید امام ششم‌علیه السلام قرار گرفته، از مهم‌ترین شرایط دوستان حقیقی است.

برخی از افراد در ظاهر ادعای دوستی می‌کنند، امّا در باطن دچار نفاق هستند. اینان چون نفع خود را در نزد شخصی ببینند، اظهار دوستی می‌نمایند و همین که نیازشان برطرف گردید، همه چیز را زیر پا می‌نهند و در یک کلام، انسان‌های دو رنگ و دو چهره‌اند.

امام علیعليهم‌السلام در حدیثی این گروه را مورد لعن و نفرین قرار داده‌اند که: از رحمت خدا دور باد انسان مُتلوّن و دو رو.

گروهی از افراد نیز زینت دوست خود را زینت خود می‌دانند، اما همین که کار زشتی از او سر زد و یا دچار حادثه تلخ معصیت و انحراف از صراط مستقیم شد، او را تنها می‌گذارند و زشتی او را از خود نمی‌دانند. این گروه نیز از نظر حضرت صادق‌عليهم‌السلام نمی‌توانند دوست خوبی برای انسان باشند.

دسته‌ای هم، چون به مال و مقام دست یابند، دچار غرور و کبر می‌شوند و در برخوردهای معمولی همیشگی، دچار نفاق می‌گردند. اینان نیز شرط دوست حقیقی را نداشته و باید از آن‌ها پرهیز نمود.

عده‌ای نیز در سختی و بلاها و جاهایی که انسان نیاز به تکیه گاه دارد، آدمی را تنها گذاشته و از مال و کمک خود مضایقه می‌کنند. این گروه نیز شرط دوستی را مراعات نکرده و از زمره دوستان خارج می‌شوند.

آتش روی بُتان بر خود مزن

ورنه از آتش گذر کن چون خلیل

یا مکن با پیل بانان دوستی

یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل‌

با چه کسانی رفاقت نکنیم؟با چه کسانی رفاقت نکنیم؟

پس از آن که دوستی و رفاقت و شرایط و اوصاف آن را از دیدگاه قرآن و روایات اهل بیتعليهم‌السلام بررسی نمودیم، اینک وقت آن رسیده است که نظر مربیان حقیقی اسلام یعنی چهارده معصومعليهم‌السلام را در مورد صفات و خُلقیّات دوستان ناباب مورد توجه قرار دهیم. اما پیش از ذکر روایات و بررسی صفات دوستان ناباب، توجه به نکته‌ای زیبا لازم است.

تمام نعمت‌های الهی از قبیل علم، شهرت، ثروت، همسر شایسته و دوستان و همنشینان صالح، در صورتی برای انسان حاصل می‌شود که عواملی فراهم گردد. یکی از بزرگ‌ترین عوامل آن، مشیّت الهی و خواست خداوند است و پس از آن، عامل مهمی وجود دارد به نام ظرفیّت.

در یک کلام می‌توان گفت: تا ظرفیّت برای انسان حاصل نشود، امکان متنعّم شدن به نعمت‌های الهی نخواهد بود. چه بسیار افرادی که در خیال خود، برخورداری از نعمت‌های ظاهری دنیایی را حقّ خود دانسته‌اند، اما در واقع، داشتن آن نعمت‌ها برایشان خیری نداشته و در اصل برای آنان شرّ بوده است.

شخصی با خود فکر می‌کند که چرا من ثروت ندارم یا چرا شهرت نیافتم؟ و این حقّ من است که از این نعمت‌ها برخوردار شوم؛ اما او حقیقت امر را ندانسته و از آن جا که ظرفیّت تحمل آن نعمت را در خود ایجاد نکرده، از برخورداری آن نعمت مورد نظر محروم مانده است.

نکته مهمی که در این قسمت قابل توجه می‌باشد، این است که ایجاد ظرفیت برای برخورداری از نعمت‌های دنیوی، «اکتسابی» است؛ یعنی می‌توان گفت شخصی که تا دیروز از داشتن ظرفیت محروم بود، امروز با توسل به کارهای نیک و پسندیده، دریای بی‌کران رحمت الهی را خروشان نموده و این عامل مهم را برای خود ایجاد کرده است.

با توجه به نکته فوق، دوستان و همنشینانی که صفات مذموم و پلید را در خود پرورش داده‌اند، نه تنها مانع رشد کمالات انسانی می‌شوند، بلکه گاهی انسان را از کسب عامل مهم «ظرفیت» بی‌بهره می‌نمایند.

چه بسیار جوانان پاکی که به دلیل رفاقت‌های غیر مجاز، تن به روابط غیر مشروع دادند و حتی ظرفیّت کاملی را که پیش از آن برای خود فراهم کرده بودند، از بین برده و در گوشه‌ای زانوی انتظار مرگ را بغل نمودند.

پسر یا دختر جوانی را تصور کنید که از تمام مزایای زندگی بهره‌مند است. او با داشتن فرصت‌های مناسب، می‌توانست آینده درخشانی در پیش رو داشته باشد؛ یعنی تحصیلات عالی خود را به اتمام برساند و پس از تشکیل خانواده، در راه رفع نیازهای جامعه و خانواده خود به تلاش و کوشش بپردازد.

این شخص اگر در مسیر زندگی خود، حدود الهی و بایدها و نبایدهای شرع مقدّس اسلام را در نظر نگیرد و بر سر سُفره‌های فاسد و شیطانی بنشیند، به طور قطع زمینه سقوط و انحطاط خود را فراهم می‌آورد و از بهره‌مند شدن نعمت‌های الهی محروم می‌ماند. نام دیگر این محروم ماندن، از بین بردن ظرفیت است، که عامل مهمی در به دست آوردن نعمت‌های الهی محسوب می‌شود.

ناگفته نماند که این عامل، تمام علت نیست، بلکه در مجموعِ علل و عوامل، می‌تواند از مهم‌ترین آن‌ها به شمار آید.

بنابر این، بر کسی مخفی نیست که دوستی و رفاقت، نقش مهمی در آینده انسان ایفا می‌کند و تأثیر تعیین کننده‌ای در به دست آوردن موفقیت‌های آینده دارد.

برادر و خواهر عزیز!

شرایط و اوصافی که اینک به آن اشاره می‌کنیم، از طرف کسانی مطرح شده که علم و دانش و آگاهی آنان، لَدُنّی است. پس خوب توجه کنید و برای برخوردار شدن از یک زندگی شرافتمندانه، دوستان خود را زیر ذره‌بین دقّت قرار دهید. مبادا با دست خود شرایطی را فراهم نمایید که پس از گذشت سال‌ها، پشیمانی به بار آید و گاه خسارات ناشی از آن غیر قابل جبران باشد.

پرهیز از شَرور

امام علی ‌عليهم‌السلام فرمودند:

لا تَصْحَبُ الشَّریرَ فَاِنَّ طَبْعَکَ یَسْرِقُ مِنْ طَبْعَةِ شَرَّاً وَ انْتَ لاتَعْلَمُ»(14)

«با مردم شرور و فاسد مصاحبت نکن؛ چرا که طبیعت تو بدی و ناپاکی را از او می‌دزدد، در حالی که تو از آن بی‌خبری.»

پرهیز از چاپلوس‌

امام علی‌عليهم‌السلام فرمودند:

«لا تَصْحَبُ الْمالِقَ، فَیُزَیِّن لَکَ فِعْلَهُ وَ یَوَدُّ اَنَّکَ مِثْلُهُ»(15)

«با چاپلوس مصاحبت مکن؛ چرا که تو را اغفال می‌کند و دوست دارد تو نیز مانند وی باشی.»

شرایط پنج گانه‌

از حضرت باقرعليهم‌السلام نقل شده است که فرمودند: پدرم به من سفارش کرد که با پنج گروه مصاحبت و دوستی نکنم:

1. فاسق؛ چرا که تو را با لقمه نانی، بلکه کم‌تر از آن می‌فروشد.

پرسیدم: پدر جان! کم‌تر از یک لقمه نان چگونه می‌شود؟

فرمودند: گاهی به طمع لقمه‌ای، انسان را می‌فروشد و آن لقمه را نمی‌یابد.

2. بخیل؛ چرا که او از بخشش مال و ثروتش، در وقت سختی و نیازمندی تو به آن جلوگیری می‌کند.

3. دروغگو؛ زیرا او مانند سراب است؛ دور را به تو نزدیک و نزدیک را برایت دور نشان می‌دهد.

4. احمق؛ زیرا او می‌خواهد به تو نفعی برساند، ولی از روی نادانی به تو ضرر می‌رساند.

5. قاطع رَحِم؛ چرا که خداوند متعال او را در سه جای قرآن لعن نموده است.

نتیجه معاشرت‌

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

«لا تَجْلِسُوا اِلاَّ عِنْدَ مَنْ یَدْعُوکُم مِنَ الخَمْسِ إلیَ الْخَمْسِ: مِنَ الشَّکِ اِلیَ الیَقینِ وَ مِنَ الْکِبْرِ اِلیَ التَّواضُع وَ مِنَ الرِّیاءِ اِلیَ الِاخْلاصِ وَ مِنَ العَداوَةِ اِلیَ النَّصیحَةِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ اِلیَ الزُّهْدِ»(16)

«ننشینید نزد کسی، مگر آن که شما را از پنج چیز به پنج چیز فراخواند:

1. از شک به یقین؛

2. از کبر به فروتنی؛

3. از ریا و خودنمایی به اخلاص؛

4. از دشمنی با مردم به خیرخواهی؛

5. از رغبت به دنیا، به زهد و کناره‌گیری از آن.»

همچنین پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده‌اند:

«لاخَیْرَ فیِ صُحْبَةِ مَنْ لایَری لَکَ من الْحَقّ»(17)

«خیری در همنشینی با کسی نیست که برای تو حقی قایل نباشد.»

چون شمشیر

امام جوادعليهم‌السلام فرمودند:

«اِیَّاکَ و مُصاحَبَةَ الشَّریرَ فَاِنَّهُ کالسَّیفِ یَحْسُنَ مَنْظَرَهُ و یَقْبَحَ اَثرُهُ»(18)

«بپرهیز از همنشینی با شرور؛ چرا که او همانند شمشیر برهنه است؛ ظاهری زیبا و اثری زشت دارد.»