طبیب دلها گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه‌الله

طبیب دلها   گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه‌الله0%

طبیب دلها   گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه‌الله نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

طبیب دلها   گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه‌الله

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: صادق حسن زاده
گروه: مشاهدات: 9043
دانلود: 2262

توضیحات:

طبیب دلها گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه‌الله
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 77 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9043 / دانلود: 2262
اندازه اندازه اندازه
طبیب دلها   گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه‌الله

طبیب دلها گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه‌الله

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ارزش کتاب المراقبات

مولف این کتاب عبقری مراقبات السنه - اعمال سال - دوازده ماه به راه و روش سلف صالح و عظمای اصحاب ما امامیه ، این کتاب را تالیف نموده ، از اصول صحاح حدیث ، ادعیه و اوراد یوم و لیله و ماه و سال را استخراج و طبق اصول حدیث از منابع موثق به دست داده

اعاظم اصحاب ما - از صدر اول تا کنون - هر کدام دارای کتاب اعمال سنه بوده اند:

1. این شیخ اجل کلینی محمد بن یعقوب - صاحب کافی - کتاب دعای او یکی از سی کتابی است که جمله آنها کتاب کافی را تشکیل می دهد ؛

2. و این محمد بن مسعود عیاشی است که از جمله دویست کتاب او کتاب الدعوات و از جمله آنها کتاب مختصر یوم و لیله است ؛

3. و این شیخ الطایفه محمد بن الحسین طوسی رحمة اللّه است کتاب مختصری در عبادات دارد در عمل یوم و لیله و کتاب کبیری به نام مصباح المتهجد در عمل سال و باز کتاب دیگری به نام مختصر المصباح در عمل سال ؛

4.باز این احمد بن محمد بن خالد برقی است که یکی از مستندهای عمده کتاب کافی است و در فهرست کتب او می گویند یکی از آنها کتاب دعا است ؛

5. از ابراهیم نهمی خراز کوفی است ، برای او کتاب دعایی است

6. این اسماعیل بن موسی بن جعفرعليه‌السلام که خود و اولاد و و دودمان او در مصر اقامت داشته اند. کتبی دارد که آنها را از پدران و آباء گرامشعليه‌السلام روایت می کند و در فهرست آنها کتاب دعا است

7. و بهتر از همه و بالاتر از همه ، صحیفه مبارکه سجادیه که آن را زبور آل محمدعليه‌السلام و انجیل اهل بیتعليه‌السلام می خوانند. از امام سجاد زین العابدینعليه‌السلام است

8. و مقدم تر از آن کتاب والای اعمال و عبادت حضرت امیرالمومنین علیعليه‌السلام است که امام سجادعليه‌السلام در آن نظر می کرد و اعمال خود را با آن مقایسه می فرمود؛

9. این سید بن طاووس علی بن موسی بن الحسین بن عبدالصمد دارای کتاب مفاتیح الفلاح در دعا است

10. و این مرحوم مجلسی است که زاد المعاد و ربیع الاسایع را دارد.

کتاب اعمال امیرالمومنینعليه‌السلام

اما کتاب اعمال و عبادات امیر المومنین علی بن ابی طالب امام الائمه که سر چشمه خیر و مصدر همه این سلسله ها است و همه سلسله ها به او منتهی می شوند. مناقب ساروی گوید: یک موقع امام محمد بن علی باقر ابوجعفرعليه‌السلام بر پدرش وارد شد، امام زین العابدینعليه‌السلام را دید که از کثرت عبادات حالش به جای رسیده که احدی به آن پایه نیست رنگ مبارک از بی خوابی زرد شده و چشمانش از گریه زیاد آب می ریزد، پیشانی مبارکش پینه بسته ، قدمهای مبارک از کثرت قیام در نماز ورم و آماس کرده ! گوید :امام باقرعليه‌السلام فرمود: من همین که پدر را به این حال دیدم نتوانستم از گریه خوداری کنم ، از شدت تاثر گریستم لیکن امامعليه‌السلام غرق فکر بود از گریه من ، نگاهی به من برگرداند - البته پس از برهه ای از ورود من - پس فرمود: ای پسرم ! نور بصرم ! یک پاره از آن صحف که در آن عبادت علیعليه‌السلام هست به من بده - برای من بیاور - گوید: من آوردم و دادم اندکی در آن نگریست و مقداری قرائت کرد، سپس با تضجر و خستگی ، از دست خود افکند و فرمود: آن کس که عبادت علیعليه‌السلام توانایی داشته باشد کیست ؟! یا از عهده عبادت علیعليه‌السلام برآید کیست ؟!

و این کتاب اعمال السنه (یا المراقبات ) از مولف آیة اللّه ملکی مرحوم مزیتی عالاوه دارد که از هر موقع ، در مسیر ماه و روز و شب ، مراقبت را یاد می دهد و خواننده را متوجه می دارد که زاویه بینش را متوجه نقشه ای بکند که از خاندان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسیده و ترسیم شده و تطبیق عمل برنقشه از طرف سرور اولیای اسلام حضرت سجاد امام زین العابدینعليه‌السلام انجام شد و همین دستور را می دهد.

از طرف خلبان ( در راه هوا و دریا) همیشه مراقب می شود که زاویه عقربه ناو خود را با نقشه پیش رو تطبیق و تطابق دهند، راننده ناو هواپیما و کشتی نو به نو زاویه را می نگرد و تطبیق با نقشه ای می کند که درجلوی نظر دارد، بسان آنکه طبیب مراقب هم فشار خون را، کیفیت ضربان قلب را، وضع اوره و آلبومین و قند خون را، ماه به ماه و نوبه به نوبه مراقبت می کند تا وضع مزاج را با نقشه مزاج صحیح تطبیق دهد.

و ظاهر عمل امام زین العابدینعليه‌السلام که کتاب عبادت و اعمال امیرالمومنینعليه‌السلام پدر بزرگ را خواست و چدر آن نگریست همان تطبیق کار با نقشه است نظاره یک شخص رهبر مرشد بر حال انسان و پیشرفت او در طبقات سالکان راه حق به این منزله است

نظاره یک شخص رهبر مرشد یا نظاره نقشه ای که از او باقی مانده باشد در وضع حال سالک و راهروی اخلاق که وضع حال سالک را، رغبت و رهبت او را، هراس و غرور او را، به حد اعتدال نگه دارد، خیر و صلاح او است به شرط اینکه تا این حد باشد که از قبیل طبیبت و معاینه باشد و از قبیل معاینه راننده ناو کشتی و هواپیما از زاویه و عقربه باشد تا با نقشه تخلف نکند، اما نه به آن معنی که دیگران می گویند و اگر جایی شخص امام ( مربی مراقبت ) غائب باشد به جای آن ، کتاب و نقشه مراقب باشد.

و ظاهر عمل امام زین العابدینعليه‌السلام این بود که کتاب امیر المومنین پدر بزرگ را خواست تا عمل خود را برآن تطابق و تطبیق دهد، بنگرد که کارش به پایه کار علیعليه‌السلام رسیده یا نه ؟ سرعت گرفته ، یا عقب مانده ؟! تا هم این گونه رسیدگی به حساب برای امام هم بی جا نیست با اینکه امامعليه‌السلام خود طرز عمل است زیاده روی بی جا ندارد ولی برای جزع و فزع و گریه امام دیگری که او هم مثل خود او رهبر بود، این معاینه را تجدید کرد و امام محمد باقرعليه‌السلام که از رنگ رخساره پدر بزرگوار جزع کرد نیز امامعليه‌السلام بود، امامی را امام دیگر بر او بگرید تا صدای گریه فرزندش او را به حال خود آورد، اعلان سرعت است و به منزله زنگ خطر است و حکمیت دادن به نقشه پدر بزرگ معلوم می کند که صحیفه عمل امیر المومنینعليه‌السلام نقشه کلی است و خود او، امام امامان و عمل او، میزان الاعمال است ، نمونه اعلی است ، نقشه اصلی و ناخدا و قطب نمای این دریا است اول است به تمام معنی الکلمه ، اوعليه‌السلام حتی برای امامها هم ، امام است ؛ او ابوالائمه است - و فوق ذی علم علیم - چنانکه پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم بر او رهبر و مراقبت است و از این معاینه مجدد امام سجادعليه‌السلام به دست می آید که مرشد انسان می تواند همان کتاب و نقشه باشد و کتابی که از مستحفظین آثار در اعمال سال و تکلیف احوال به ما برسد هر گاه از احادیث آل عصمتعليه‌السلام باشد کفایت می کند ( البته برای کسی که بتواند از کتاب ، همه رموز علم آن را درک بکند).

ضرورت استاد در سیر و سلوک

و هرگاه شنیده اید که کتب طب برای معالجه شخص بیمار کافی نیست بلکه بیمار، طبیب می خواهد تا آنجا که هر گاه طبیبی بیمار شد، طبیب دیگری را برای مراقبت می طلبد و از او مراقبت می خواهد، پس این راهم بشنوید که آری چنین است و لی با اختلاف طبیب با طبیب دیگر چه باید کرد؟ جز آنکه کتاب و نقشه حاکم باشد نظیر آنکه در موقع اختلاف نظر بین آن پدر و پسرعليه‌السلام که هردو امام بودند کتاب مورد اعتماد را در میان گذارند.

کتاب اصلی را از نمونه اکمل می گویند و نقشه اصلی را که اصالت داشته باشد رهبر خود قرار می دهند. دو طبیب که حتی برادر یا پدر و پسر هم باشند هرگاه اختلاف نظر حیاتی در کار آید، حکومت را به نقشه و کتاب می دهند. و چون اطباء اخلاق و مدعیان طب ارواح و نفوس در این عصر زیاد شده اند و امتحانی هم در کار نبوده حال آنکه به حال مدعیان طبابت در این عصر اخیر می ماند که در دهات و دهکده ها خود سر از روی نسخه های سینه به سینه طبابت می کردند؛ به نام کحالی چشمها را کور می کردند، داغ می سوزاندند تا در کشور وزارت بهداری تشکیل گردید و امتحانی قائل شد و از طبابتهای دیمی خود روی آنان ، جلوگیری کرد و هر کدام نسخه شان صحیح بود، طبیب مجاز شدند. نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند

برای نمونه ، چشم یک تن از خاندان من که بر من نسبی گرامی بود آب مروارید آورده بود، چون به سهولت عمل شد بیمار مغرور شد - او به واسطه تخدیر عضوی دردی حس نکرده بود - آن را عمل سهلی باور کرد تا آن چشم دیگر خود را به یکی از این کحال ها قیزی داد کورش کرد و تا یک سال آن چشم کور شده به شدت درد می کرد تا تمام آب زجاجیه وجلدیه به تدریج آمد و کاسه چشم خالی و خشک شد. مدعیان طریقت و ارشاد هم زیاد شده اند و خود را به جای اطباء ارواح ونفوس جا زده اند ولی هرکدام طریقه دیگران را غیر از خود، توطئه و تکفیر می کنند و از قبیل مجتهدین و فقها هم نیست که بگویند: برای محظی هم اجر هست ، گرچه مصیب دو اجر دارد. و خطای در این راه هم از قبیل خطای در استنباط قوانین و احکام نیست ، بلکه خطر گمراهی اینجا است هلاکت است :

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است از خطر گمراه

وخضر این راه ، تنها قرآن و اخبار آل محمدعليه‌السلام است و کتابی است که سند آن از اهل بیت عصمت و رجال خاندان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باشد به شرط آنکه از صحاح کتاب اصول حدیث متخذ شده باشد و این کتاب از آن قبیل است و شخص مولف هم از فقهایی است که کان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا لدینه ، مخالفا لهواه ، مطیعالامر مولاه

مولف این کتاب عبقری مراقبات السنه ، واعمال سالت دوازده ماه آیه اللّه مفخم ملکی تبریزی فقید معظم (است )... این کتاب (درواقع ) به منزله متمم کتاب لقاء اللهاست

جایگاه کتاب المراقبات ازدیدگاه علامه طباطبائی قدس سره

باسمه تعالی

اللهم ربنا لک الاسماء الحسنی ، و الامثل العلیا، والکبریا والا لا؛ رنا انا نحمدک بما حمدت به نفسک ونثنی علیک بما اثنیت به علی نفسک ؛ و نصلی علی عبدک و رسولک محمدو آله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم؛ ربنا ونسالک ان لاتریع قلوبنا بعداذ هدیتنا، وان تهب لنامن لدنک رحمه انک انت الوهاب

اما بعد ؛ فهذه اسطر اعلقها علی کتاب اعمال السنه للعلم الحجه الایه ، المرحوم ، الحاج میرزا جواد آقا الملکی التبریزی - قدس اللّه روحه - ولست ارید بها ان امدح هذه الصحیفه الجلیله ، او اثنی علی مولفه العظیم

خداوندا، پروردگار! اسمای حسنی وامثال برتر و بزرگ و نعمت ها از آن تو است ؛ پروردگارا! ما تور را آن طور که خودت خود را ستوده ای می ستاییم و آن طور که خودت رامدح و ثنا گفتی ، ثنا ومدح می کنیم ؛ و بر بنده و فرستاده ات محمد و خاندان اوصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درود و صلوات می فرستیم ؛ پروردگارا! از تو مسالت داریم که دلهای ما را پس از هدایت ، گمراه نگردانی و از جانب خود رحمت را رابر ما نازل نمایی ، همانا تو بخشش و عطای بی کران داری

اما بعد ؛ این چند سطر که بر کتاب اعمال سال تالیف حجت و آیت اللّه ، مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی - قدس اللّه روحه - می نویسم ، قصد ستایش این کتاب گرانسنگ و گرانقدر، یا تعریف و توصیف مولف بزرگوار آن را ندارم

فلیت هی الا بحرا زاخرا لایوزن زمن ولاصاع ! ولاهو الا علما شامخا لایقدربشبر او ذراع ! و کفی بالقصورعذرا او بالیاس عن البلوغ راحه ، و انما ارید ان اواجه اخوانی من اهل الولاء وسادتی من ارباب الصدق و الصفاء، بما فیه بعض التذکره فان الذکری تنفع المومنین

یا اخوانی ! ما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو، وان الدار الاخره لهی الحیوان ، ولا وظیفه للانسان فی ادون حیاتیه ان کان انسانا الا التجهز للاخری ، وسنوک سبیل القربی ، فلیس علیه الا سمه العبودیه ، و رسم الرقیه و المذله ولا حجاببینه و بین ربه ، ولا مناص من المئول بین یدیه

چرا که این کتاب دریایی است پر از مروارید که در پیمانه نگنجد و نویسنده آن بدون شک الگوی بلند مرتبه و والامقامی است که قدر و ارزشش با متر و مقیاس ، اندازه نمی شود وهمین عذر خواهی موجه کافی است ، و ناامیدی از دستیابی به هدف ورسیدن به مقصد، برای استراحت عذر خوبی است وما را کفایت می کند. بلکه هدف من از نوشتن این چند سطر برای آن است که بتوانم برادران عزیزم و سروران گرامی را که دارای صداقت وصفا و صمیمیت هستند با یاد آوری ها روبرو سازمفان الذکری تنفع المومنین (سوره ذاریات 51، آیه 55) زیرا تذکر و یاد آوری ، مومنان سود می بخشد.

برادران من ! زندگی دنیا چیزی جز بازیچه وسرگرمی نیست وهمانا حیات اخروی ، زندگی واقعی است وبرای این انسان - اگر انسان باشد - وظیفه ای

در این پست ترین دوران حیاتش - که این دنیا باشد - ندارد مگر مجهز شدن وتوشه برداشتن برای زندگی جاویدان وپیمودن راه قرب الهی وبرای انسان جز نشانه عبودیت و بندگی و احساس ذلت در برابر خداوند متعال ، چیزی نیست و هیچ حجابی بین او پروردگارش وجود ندارد و چاره ای جز حضور در محضر خدا ندارد.

فعلیه یقف موقف المسکنه ، و ینسب من نفسه شاخص العبودیه ویقیم وجهه لرب العزهو ستقبل ساحه الکبریاء و العظمه و یتقرب الیه باسمائه الحسنی وصفاته و وسائل الدعا.

و یتوسل الیه بالمراقبه فی مختلف اللیالی و الایام والشهود و الاعوام ، و یتعرض لنفحات انسه ونسائم قدسه ، کما قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم. ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات ، الا فتعرضوا لها ولا تعرضوا عنها.

فهذه لعمری هی سره السابقین المقربین ، من رفقه هذا الطریق ، طریق العبودیه ، اعنی : محمدا وآله الطاهرین وسائر النبیین والصدیقین ، و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا (سوره نساء 4، آیه 69) وما بین ایدیکم من الکتاب من احسن ما عمل فی هذا الشان

پس لازم است انسان در ایستگاه نیاز و درماندگی توقف نماید و از نفس خود نشانه و شاخص عبودیت را آشکار کند و به خداوند صاحب عزت روی نماید و به ساحت کبریایی وعظمت خداوند متوجه شود و به اسمای حسنای و صفات الهی و وسائل دعا نزدیکی جوید و در ظرف شبان و روزان و ماه ها و سالها به وسیله مراقبت متوسل به خداوند متعال گردد وخود را در مسیر نسیم های دلنواز و روح انگیز ساحت قدسش قرار دهد، همانطور که پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده :

دردوران زندگی شما، نسیم هایی از رحمت پروردگارتان وزان است ، حواستان جمع باشد! به آن روی نمایید و از آن رو گردان نباشید، پس به جان خودم قسم ! که راه و روش پیشینیان مقرب درگاه الهی که همراهان دراین راه بوده اند یعنی راه بندگی و عبودیت که منظورم از آن مقربان ، محمد و آل محمدعليهم‌السلام و سایر پیامبران و راستگویان ، شهیدان و صالحان هستند و این افراد چه همراهان خوبی هستند

و این کتابی که در پیش روی شماست از بهترین تالیفات دراین خصوص باشد.

ففیه لطائف ما یراقبه اهل ولایه اللّه ، و رقائق ما یهجس فی قلوب الوالهین فی محبه اللّه ، و جمل ما یلوح للرائضین فی عباده اللّه ، نور اللّه مرقد مولفه العظیم ، و افاض علیه من سحائب رحمته ومغفرته ، والحقه بنبیه و آله الطاهرین

محمد حسین طباطبائی

و در این کتاب (المراقبات ) لطائف وتیز بینی هایی است که همیشه اهل ولایت الهی از آن مراقبت می کردند و ظرافتهایی در آن است که در دل سرگشتگان محبت الهی خطور کرده و جمله هایی در آن وجود دارد که برای ورزیده شدگان در عبادت الهی به منزله تابلو (تذکر و یاد آوری و هشدار) است

خداوند متعال آرامگاه مولف بزرگ آن را منور سازد و از ابرهای رحمتش بر او مستدام دارد و از مغفرتش بر او ارزانی نماید و او را به پیامبر و خاندان پاکش ملحق نماید

محمد حسین طباطبائی

سالک مستقیم از علامه حسن زاده آملی

اشاره

این کلمه (301 ازکتاب هزار و یک کلمه ) سرگذشت عارف الهی آیه اللّه حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (طاب ثراه ) است :

الف - عارف الهی ، سالک مستقیم ، محقق ربانی ، فقیه صمدانی ، ومربی نفوس آیه اللّه حاج شیخ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رضوان اللّه تعالی علیه ) از اعاظم علمای الهی عصر اخیر، و به حق از علمای فقه واصول و اخلاق وحکمت و عرفان بوده است

عظمت مقام عروج روحی آن جناب از تدبر دستورالعملی که برای آیة اللّه حاج شیخ محمد حسین کمپانی ارسال داشت و در این کراسه آن را نقل می کنیم ، دانسته می شود.

آنکه او را سالک مستقیم گفته ام از این روست که آن مرحوم به فعلیت رسیده بود و تا استقامت نبوده باشد هیچ سالکی از قوت به فعل نمی رسد.

محیی آثار علم و علما جناب شیخ آقا بزرگ طهرانی ( رضوان اللّه تعالی علیه ) در رابع از جز اول اعلام قرن رابع عشر طبقات اعلام الشیعه (ص ) 1565 در شرح حال آیة اللّه حاج سید میرزا علی آقای قاضی تبریزی می فرماید:

وقد دامت المودة والصحبة بیننا عشرات السنین فرایته مستقیما فی سیرته کریما فی خلقه شریفا فی ذاته

آن که مرحوم شیخ آقا بزرگ در حق مغفور له قاضی فرمود: فرایته مستقیما فی سیرته

نکته ای بسیار ارزشمند است چه عمل عمده در سلوک الی اللّه تعالی استقامت است نزولات برکات و فیوض الهی بر اثر استقامت است خداوند سبحان در قرآن فرمود:

( ان الذین قالوا ربنااللّه ثم استقاموا تنزل علیهم الملائکة الاتخافوا و لا تخافوا و البشروا بالجنة التی کنتم توعدون و نحن اولیکم فی الحیؤ ة الدنیا و فی الاخرة ولکم فیها ما تشهی انفسکم و لکم فیها ماتدعون نزلا من عفور رحیم .) (35)

و نیز فرمود:

(و الو استقاموا علی الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا)

و بیان شریفش را در تفسیر این آیه ، امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان آورده است که :

عن الصلاةعليه‌السلام قال : معناه لافذناهم علما کثیرا یتعلمونه من الائمةعليه‌السلام.

وابن عباس آب را در این آیه: ( و انزلناه من السماء ماء ) به علم تفسیر فرمود. و این بدان جهت است که علم سبب حیات ارواح است چنانکه آب سبب حیات اشباح

و الطریقة المثلی : الاشبه بالحق و آن طریق و آن طریق ولایت است که اگر بر آن استقامت داشته باشی از ائمهعليه‌السلام علم کثیر استفاده می کنی وکنز العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء را به دست می آوری فقی الکافی کما فی تفسیر الصافی :

عن الیاقرعليه‌السلام یعنی لو استقاموا علی ولایة امیر المومنین علی والا وصیاء من ولدهعليهم‌السلام و قبلوا طاعتهم فی امرهم ونهیهم لاسقیناهم ماء غدقا یقول لاشربنا قلوبهم الایمان

حال و همت

بدان که کسانی که گاهی اصحاب حال می شوند ، ارباب مکاشفه نمی گردند. مثلا به پیش آمد واقعه و حادثه ای چون به زیارت اهل قبور رفتن ، و یا مرگ کسی را دیدن و یا در مجلس وعظ وخطابه نشستن و یا به آفاتی که روی آورده اند، و از این قبیل امور ممکن است که شخص تا مدتی حالی و سوز و گدازی والتهاب واضطرابی داشته باشد که کم کم چون بعد عهد منسی است آن حال از او گرفته شود، این چنین افراد به مکاشفات (نائل ) نمی گردند

مکاشفات روزی کسانی می شود که صاحب همت اند و دوام و استقامت درطریقه دارند این مطلب شریف از فتوحات مکیه استفاده شده است و در آنجا عنوان گردیده است و کلامی در غایت جودت است

فرق حال و مقام

بعضی از ارباب کمال فرموده است :

الحال معنی یرد علی القلب من غیر اکتساب فاذا دام و صار ملکا یسمی مقاما ؛ فالا حوال مواهب و المقامات مکاسب ؛ والا حوال تاتی من عین الجود و المقامات تحصل ببذل المجهود.(36)

توفیق تهذیب اخلاق

ب - آن جناب از خانواده اعیان و تجار تبریز بوده است والد ماجدش مرحوم حاج میرزا شفیع در اوائل امر، عامل مضاربه ناصر الدین شاه بود و یکی از متمولین بزرگ زمان خود بشمار می آمد؛ و در عاقبت به توفیق الهی موفق شد که در خدمت مرحوم حاج میرزا علینقی همدانی در نتیجه تهذیب اخلاق و تزکیت نفس به مقامات عالیه نائل شده است و به عالم معنی روی آورده است و خلاصه آن زمینی ، آسمانی شده است

مرحوم مدرس در ریحانه گوید:

حاج میرزا جواد از اکابر علمای اخلاقی و عرفانی تبریز عصر حاضر ما می باشد که به جهت انتساب به خانواده ملک التجار تبریزی به ملکی معروف است

ج - حاج میرزا جواد آقا بعد از تحصیل مقدمات در مسقط الراس خود تبریز، به عراق عرب مهاجرت کرد و در نجف اشرف در جوار ولایت مطلقه حضرت آدم اولیاء اللّه حضرت وصی امام امیر المومنین علیعليه‌السلام رحل اقامت افکند و در محضر اعلام دین به کسب معارف حقه الهیه پرداخت تا در طبقه علیای در است فقه و اصول در محضر شریف فقیه بزرگ شیخ آقا رضای همدانی و دیگر فقهای عظام ، به مرتبه عالیه اجتهاد نائل آمد و صاحب نظر شد و گاهی فتاوی فقهی به نظر شریف خود را در کتابهای خود عنوان می کند، علاوه اینکه تالیفات فقهی مستقل دارد چنانکه گفته خواهد شد.

د - از تاییدات آن سوئی که شامل حال مرحوم میرزا جواد آقای ملکی شده بود اینکه : در عصر تشرفش به آستانه ولایت در نجف اشرف ، توفیق ادراک ساحت اعلای بزرگترین معلم اخلاق در عصر اخیر، جمال السالکین جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی را به دست آورد که بر اثر تمامیت قابل و اتمیت فاعل ، به سیر و سلوک منازل و مراحل عالیه عوالم نفس نائل آمد.

رساله لقاء اللّه و ی بارقه ای از بارقه های آتشین و دل نشین آن محفل عرشی است و اسرار الصلوتش مشتی ازخروارها شروق اسرار آن محضر اعلی است و مراقباتش نمودی ازدرس حضور و شهود آن مجلس اسنای استاد بزرگ ربانی آخوند ملاحسینقلی همدانی است (افاض اللّه علینا من برکات انفاسهما النفیسه ).

ه کلمات حضرت استاد علامه طباطبائی در معرفی شخصیت آقا میرزا جواد آقا (رضوان اللّه تعالی علیهما):

مرحوم استاد علامه طباطبائی صاحب تفسیر عظیم المیزان ، در تصدیر رساله محاکماتش بین مکاتبات عرفانی آیت الله سید احمد کربلائی اصفهانی و شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی که از اساتید مرحوم استاد علامه طباطبائی بود در شرح حال مرحوم کمپانی می فرماید:

مرحوم شیخ اصلا اصفهانی بوده ولی دفتر عمر را در عتبات عالیه ورق زده پس از تمهید مقدمات علوم در حکمت به درس حکیم متاله مرحوم شیخ محمد باقر اصفهانی رحمه اللّه حضور یافته ؛ و در اصول و فقه به حوزه درس مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی قدس سره ملحق شده ، و سیزده سال به استفاده از آن جناب پرداخته و تکمیل یافت ؛ و در مرحله تهذیب نفس و تصفیه باطن با مرحوم خلد آشیان عالم نحریر فخر المجتهدین و سند العارفین حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نزیل قلم که از اکابر تلامذه و تربیت یافتگان مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی بود، رابطه و مکاتبه داشته انتهی

راقم در عصر روز چهار شنبه بیست و یکم شعبان یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری قمری مطابق 22/8/1348 هجری شمسی ، در قم به حضور شریف جناب استاد علامه طباطبائی (روحی فداه ) تشرف حاصل کرده بودم و پس از پاره ای از عرض حال خودم به محضر انورش از میرزا جواد آقای ملکی سخن به میان آوردم

جناب استاد علامه (رضوان اللّه تعالی علیه ) فرمودند:

آقا! ایشان دستور العملی برای مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی ، استاد ما، نوشته است و مرحوم آقای شیخ محمد حسین کمپانی در دادن این دستور العمل به دیگران خیلی ضنین بود، از روی آن یک نسخه بنده برداشتم ، و یکی هم آقای شیخ علی محمد بروجردی که فعلا در بروجرد است و آقای آنجاست و از اخیار است این نسخه دستور العمل تمام دستوراتی بود که مرحوم میرزا جواد آقا ملکی از مرحوم آخوند داشته بودند.

عرض کردم : مراد حضرتعالی از آخوندکیست ؟ فرمود: آخوند ملاحسینقلی همدانی (رضوان اللّه تعالی ) عرض کردم : عجب ، مرحوم آقای میرزا جواد آقا ایشان را ادراک کردند؟! فرمودند: ایشان چهارده سال در محضر مرحوم آخوند بود.

عرض کردم : آقا من می پنداشتم ایشان از شاگردان مرحوم آقای قاضی است (حاج میرزا علی آقای قاضی مذکور). فرمود: نه خیر، آقای قاضی شاگرد شاگرد است ؛ یعنی از شاگردان مرحوم آخوند استفاده کرد اگر چه اواخر عمر مرحوم آخوند را درک کرده ، ولی از او استفاده نکرده است

آنگاه جناب استاد علامه طباطبائی قدس سره این مطلب را از استادش جناب قاضی یاد شده نقل کرد که :

تاثیر شگفت انگیز درس اخلاق آخوند همدانی

مرحوم قاضی فرمود: من که به نجف تشرف حاصل کردم روزی در معبری آخوندی را دیدم شبیه آدمی که اختلال حواس دارد و مشاعر او درست کار نمی کند، راه می رود.

از یکی پرسیدم که این آقا اختلال فکر و حواس دارد؟ گفت : نه ، الان از جلسه درس اخلاق آخوند ملاحسینقلی همدانی به در آمده و هر وقت آخوند صحبت می فرماید در حضار اثری می گذارد که بدین صورت از کثرت تاثیر کلام و تصرف روحی آن جناب ، از محضر او بیرون می آیند.

آنگاه به استاد علامه طباطبائی ، عرض کردم : آقا جنابعالی مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی را ادراک کرده اید؟ فرمودند: نه ، ایشان در سنه یکهزار و سیصد و چهل و دو(37) مرحوم شدند، و من دو سال بعد از آن به نجف مشرف شدم (یعنی از تبریز به نجف مشرف شدند و مرحوم آقای ملکی در قم به رحمت الهی پیوستند) که موفق به دیدن مرحوم آقا جواد ملکی نشدم

جناب استاد علامه طباطبائی (رضوان اللّه تعالی علیه ) در شب پنج شنبه یازدهم ذی الحجه هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری قمری در خلوت پاکتی به بنده لطف فرمودند که دیدم در ظهر پاکت نوشته است : نامه مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی فرمودند: آن را استنساخ کنید و نسخه را به ما برگردانید. این نسخه های همان نامه ای است که آیت ربانی مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی ، به آیت صمدانی مرحوم حاج شیخ محمد حسین کمپانی نوشته است و صورت آن این است :