آشنایی با اصول دین

آشنایی با اصول دین0%

آشنایی با اصول دین نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

آشنایی با اصول دین

نویسنده: آیت الله العظمی حسین وحید خراسانی
گروه:

مشاهدات: 9113
دانلود: 2132

آشنایی با اصول دین
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 12 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9113 / دانلود: 2132
اندازه اندازه اندازه
آشنایی با اصول دین

آشنایی با اصول دین

نویسنده:
فارسی

در مقدمه ی این اثر میخوانید: این مختصر به ملاحظه آشنایى با اصول دین نوشته شده است و چنان كه نور مراتبى دارد و نور آفتاب و شمع هر دو از مراتب حقیقت نور است، معرفت به اصول دین مبین اسلام هم مراتبى دارد و این مختصر شمعى است براى پویندگان این راه در حد آشنایى با اصول دین، نه در حد تحقیق عمیق.

در این مختصر از نظر عقلى، به وجوهى استدلال شده است كه مبتنى بر مقدمات سهل تر باشد، و از نظر نقلى، به منقولاتى استناد شده كه در كتب حدیث عامه و خاصه و تواریخِ معروف آمده است و اخبار به آنها ـ هر چند ناقل ثقه یا آنچه كه نقل شده مورد وثوق بوده ـ مستند به مأخذ نقل است و در ترجمه روایات، خلاصه و مضمون قریب به مدلول حدیث آورده شده است و به جهت مراعات جنبه عمومى، از بیان بعضى نكات فنى صرف نظر شده و به ملاحظه اختصار، تمام جهات مربوط به مطالب طرح نشده است.

در این کتاب ارزشمند به اصول پنج گانه اعتقادی پرداخته شده است و در انتها نیز فروع دین مورد بررسی قرار می گیرد. 

به دوستان و عزیزانی که علاقمند به مطالعه در زمینه ی مباحث اعتقادی هستند این کتاب پیشنهاد می شود.

امیدواریم تلاش این مجموعه مورد توجه مخاطبین عزیز قرار گیرد. ما را با نظرات و پیشنهادات خویش، در راستای بهبود سطح کیفی مطالب وب سایت کمک نمائید. 

معاد

اشاره

اعتقاد به معاد از دو راه حاصل می شود:

دلیل عقلی

دلیل نقلی مبتنی بر عقل

دلیل عقلی

1. عقل هر عاقلی درك می كند كه عالم و جاهل و متخلّق به اخلاق فاضله مانند جود و كرم و اخلاق رذیله، مانند بخل و حسد و نیكوكار و بد كردار با هم برابر نیستند و پاداش ندادن هر یك را به تناسب عمل، ظلم است.

از طرفی آن چنان كه باید خوبان سزای خوبی و بدان سزای بدی خود را در این زندگی نمی بینند و اگر زندگانی دیگری توأم با حساب و ثواب و عقاب، به تناسب عقاید و اخلاق و اعمال نباشد ظلم است و عدل خداوندی ایجاب می كند كه حشر و نشر و حساب و ثواب و عقابی باشد:

( أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الْصَّالِحَتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی الاَْرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ كَالْفُجَّارِ ) .(264)

2. خداوند متعال حكیم است و كار عبث و بیهوده از او سر نمی زند و انسان را آفریده و در او به جز قوایی كه برای زندگی گیاهی و حیوانی ضروریست چون جذب و دفع و شهوت و غضب قوّه دیگری نیز آفریده است كه او را به كمالات علمی و فضایل اخلاقی و گفتار راست و رفتار شایسته می خواند. انسان در رسیدن به كمالات به هیچ حدّی متوقف نیست و به هر مرتبه از علم و قدرت نایل شود، تشنه مرتبه بالاتر است و خدا انبیا را برای تربیت این فطرت فرستاده است، تا آن را به مبدأ كمال نامتناهی هدایت كنند و اگر زندگی محدود به عمر آدمی در این جهان بود، وجود چنین فطرتی لغو و بعثت انبیا برای هدایت این فطرت عبث بود.

پس حكمت خداوند ایجاب می كند كه زندگی انسان به حیات مادّی و حیوانی ختم نشود و حیات انسان برای وصول به كمال مقصود از خلقت ادامه پیدا كند:

( أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَینَا لا تُرْجَعُونَ ) .(265)

3. فطرت هر انسانی حكم می كند كه باید حق هر صاحب حقّی به او داده شود و داد هر مظلومی از ظالم گرفته شود و همین فطرت، بشر را با هر مسلك و آیینی كه باشند به تشكیل دستگاه های قضایی و محكمه های عدل و انصاف وامی دارد.

و از طرفی روشن است كه در این زندگی، بسیاری از ستمگران بر اریكه عزّت و اقتدار زندگی را سپری می كنند و ستمكشان در زیر تازیانه و شكنجه ستمگران جان می دهند، پس حكمت، عدل، عزّت و رحمت خداوند ایجاب می كند كه داد آن مظلومان از آن ظالمان گرفته شود:

( وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَفِلاً عَمَّا یعْمَلُ الظَّلِمُونَ إِنّمَا یؤَخِّرُهُمْ لِیوْم تَشْخَصُ فِیهِ الاَْبْصَرُ ) .(266)

4. حكمت خداوند متعال اقتضا می كند كه وسیله رسیدن انسان را به غرض از خلقت و ثمره وجودش فراهم كند و آن میسّر نیست مگر به امر به آنچه موجب سعادت اوست و نهی از آنچه موجب شقاوت اوست؛ البته اجرای دستورات الهی با آن كه مخالف هوی و هوس سركش آدمیست میسّر نیست مگر به خوف و رجا و این دو محقّق نمی شود مگر به بشارت و انذار و بشارت و انذار مستلزم ثواب و عقاب و وجود نقمت و نعمت بعد از این زندگیست و گرنه بشارت و انذار دروغ خواهد بود و خداوند متعال منزّه از قبیح است.

دلیل نقلی

تمام ادیان آسمانی به معاد معتقد هستند و منشأ این اعتقاد اخبار پیغبمران است و اخبار آنان مستند به وحیست و عصمت انبیا و مصونیت وحی از خطا، ایمان و اعتقاد به معاد را ایجاب می كند.

منكرین معاد و حشر و نشر در قبال اخبار پیغمبران به جز استبعاد، بهانه ای برای انكار نداشتند، كه چگونه می شود بعد از مُردن زنده شویم و پس از پوسیدن و خاك شدن، آن ذرات پراكنده مرده، به هم پیوسته و دوباره حیات پیدا كنند؛ غافل از آن كه موجودات زنده از اجزای مرده پراكنده ساخته شده و همان علم و قدرت و حكمتی كه اجزای مادّه مرده را به تركیب خاص و نظام مخصوصی، برای پذیرفتن حیات و زندگی مستعد می كند و مجموعه ای چون انسان با اعضا و قوای مختلف بدون مانند و نمونه قبلی می سازد، می تواند بعد از مردن و پراكنده شدن، ذرّاتی را كه هر كجا باشند و به هر صورت درآمده باشند از دید علمِ محیط او پنهان نیستند، جمع كند و با قدرتی كه خلقت اوّل را بدون مثال ساخت، خلق دوم را با مثال و سابقه كار اوّل كه سهل تر است بسازد:

( قَالُواْ أَءِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَاباً وَ عِظَماً أَءِنَّا لَمَبْعُوثونَ ) (267) ،( أَوَ لَیسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَتِ وَ الاَْرْضَ بِقَدِر عَلَی أَن یخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَی وَ هُوَ الْخَلَّقُ الْعَلِیمُ ) .(268)

آن قدرتی كه از درخت سبز آتش روشن می كند و زمین مرده را در هر بهار بعد از مرگ خزان زنده می نماید، ناتوان از احیای بعد از اماته نیست:( اَلَّذِی جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَاراً فَإِذَآ أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ) (269) ،( إِعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ یحْی الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَینَّا لَكُمُ الاْیتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ) .(270)

قدرتی كه هر شب مشعل ادراك انسان را به وسیله خواب خاموش می كند و علم و اختیار آدمی را از او می گیرد، قادر است بعد از خاموش كردن به وسیله مرگ، دوباره آن را روشن كند و معلومات از دست رفته را به او برگرداند:

«لتموتن كما تنامون و لتبعثن كما تستیقظون».(271)