پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث

پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث0%

پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آية الله لطف الله صافى گلپايگانى
گروه: مشاهدات: 5637
دانلود: 1915

توضیحات:

پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 86 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5637 / دانلود: 1915
اندازه اندازه اندازه
پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث

پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

پرتویی از فضایل امیرمؤمنان علیه‌السلام در حدیث

لطف‌الله صافی‌گلپایگانی.

سخن مترجم

بسم الله الرحمن الرحیم

و ایاه نستعین

گفتن و نوشتن درباره شخصیتی که برتر از وصف، بالاتر از اندیشه و والاتر از جوهر کلام است و فضایل و مناقب ارزنده‌اش به قدری زیاد و فراوان است که قابل احصاء و احاطه نیست، کاری بسی دشوار، بلکه بدون هدایت خداوند سبحان غیر ممکن است.

در حدیثی از پیامبر اقدسصلى‌الله‌عليه‌وآله به امیرمؤمنان علیعلیه‌السلام آمده است:

ای علی! جز خدا و من کسی تو را آن‌سان که شایسته است، نشناخت.[1]

ابعاد مختلف و به ظاهر متضاد وجود ذی جود آن حضرت را کسی می‌تواند درک و توصیف کند که از او بالاتر باشد یا همتای او. و به مصداق کلام معروف: «معرِّف باید اجلی از معرَّف باشد» چه می‌تواند بگوید انسان ملکی درباره انسانی ملکوتی که «فضائلش به شماره نمی‌آید»؟[2] و بنابراین فرموده رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله «اگر جنگل‌ها همه قلم و دریاها همه مرکب و پریان شمارشگر و انسان‌ها نگارگر شوند، نمی‌توانند

فضائل علی بن ابی‌طالب را برشمرند.»[3]

از این رو، بی‌تردید بهترین ومستندترین منبع برای شناخت علیعلیه‌السلام ، قرآن مجید و سخنان نغز و شیرین رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله است.

با توجه به آنچه گفته شد بسیاری از نویسندگان بهتر آن دیده‌اند که سیمای درخشنده امیر مؤمنانعلیه‌السلام را در آینه احادیث نبوی به نظاره بنشینند و بنگرند معلم و مربی امیر مؤمنانعلیه‌السلام آن حضرت را چگونه معرفی و توصیف می‌کند.

یکی از عالمان برجسته که بیان فضائل، ویژگی‌ها و برجستگی‌های امام امیر المؤمنین علی رامدنظر داشته و به بازشماری قطره‌ای از دریای بیکران فضائل امامعلیه‌السلام از لسان گهربار نبی مکرّمصلى‌الله‌عليه‌وآله از کتب و منابع عامه پرداخته است، آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دام ظله الوارف است.

چرا این کتاب را ترجمه کردیم؟

چون ترجمه این گونه کتاب‌های پر ارج برای شیعیانی که نمی‌توانند از منابع عربی استفاده کنند، سود بخش خواهد بود. زیرا مایه استواری ساختارهای اعتقادی و داد و اعتماد آنان شده و به جانشان نورانیت و به دلشان صفا و به اندیشه‌شان روشنایی و به خود آنان آگاهی می‌بخشد، صاحب این قلم از سر عشق و ارادتی که به سرور پرهیزکاران و امیرجانِ مؤمنان

داشت، و بر حسب وظیفه، با استمداد از عنایت ایزدی به ترجمه آن پرداخت تا آن عده از برادران و خواهران ایمانی که بهره کافی از زبان عربی ندارند از این کتاب ارزشمند بی‌نصیب نمانند.

کاری که ما در این اثر انجام داده‌ایم

علاوه بر ترجمه، برای احادیث کتاب، تیتر گذاشته و فهرست منابع را به طور مستقل در پایان کتاب افزودیم. در موارد معدودی توضیحاتی را در متن یا پانوشت، داخل [] آورده‌ایم.

امید است این خدمت ناچیز در پیشگاه با عظمت حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مقبول افتد و مؤلف محترم، مترجم و ناشر مشمول رحمت بیکران حق‌تعالی و عنایات خاصه ولی او قرار گیرند. بمنّه و کرمه.

قم/ آشیانه آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله

ناصر باقری بیدهندی

مقدمه مؤلف

بنام خداوند بخشنده مهرورز

وَ ماذا یَقُولُ النَّاسُ فی مَدْحِ مَنْ أتَتْ

مَدائِحُهُ الغَراءُ فی مُحُکَمِ الذِّکْرِ

چه می‌توان گفت در مدح شخصیتی که مدح و منقبت بلندش در قرآن کریم آمده است.

سکوت معنی‌دار فصحا و بلغا و علما و حکما و عرفا و اولیاء از ذکر مناقب امام امیر المؤمنینعليه‌السلام - برادر رسول خدا، همسر فاطمه زهرا، داناترین مردم، کسی که در خداشناسی و عبادت پس از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله برترین شخصیت است- گویاتر از مدیحت‌سرایی و ذکر فضائل و مناقب و مراتب رفیع و مقامات والا و حضور شکوهمند او در صحنه‌های مختلف و معجزات آشکار و عجائب زندگی اوست.

از این رو اعتراف به عجز در پیشگاه مقدس و با عظمت آن حضرت برای همگان بهتر است. سَروری که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در خطابی درباره‌اش فرمود: «اگر انسان‌ها نویسنده و پریان حسابگر شوند، نمی‌توانند فضائلت را بنگارند.»

امیر المؤمنینعليه‌السلام شخصیتی است که خداوند متعال فضائلی غیر قابل شمارش برایش قرار داد. فرزانه‌ای که پروردگار سبحان در شب معراج با پیامبرش با صدای دلربای حضرت علیعليه‌السلام تکلم کرد.[4]

همو که بعضی اصحاب در فراوانی فضائلش گفته‌اند: «علی سوابق درخشانی دارد که اگر سابقه‌ای از آن را بین همه آفریدگان توزیع کنند همه به خیر می‌رسند.»[5]

آن حضرت، بزرگترین نشانه خدای متعال و علم و قدرت و سائر صفات برجسته اوست و در عالم امکان مانندی جز پسر عمش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ندارد. همو که حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حامی بی‌نظیر او بود. آن سَرور اسوه جانفشانی و در نصرت حق و اقامه عدل، یگانه و در اعلاء کلمةالله فوق العاده بود. با ضعفا ترّحم و با فقرا مواساتی عظیم داشت. از خدای متعال خوفی فراوان بر دل داشت. و افصح و ابلغ همگان بود و در خوراک و پوشاک و در تمامی احوال و افعال با عظمت بود.

بلند مرتبه است خدای علی مرتبه عظیم، آفریننده چنین انسانی و ودیعت گذارنده این عظمت‌ها و کمالات در این آفریننده.

بزرگ است خدایی که چنین انسانی در مقابل عظمتش کُرنش می‌کند و در مقابل جلال و جبروت و سلطنتش خود را کوچک می‌داند و از کبریایی‌اش خائف و ترسان است و در مقابل ذات پاکش به عجز و فقر اعتراف دارد. و اوست کسی که گفت:

الهی کَفی لی عِزّاً أنْ اکُونَ لَکَ عَبْداً، وَ کَفی لی فَخْراً أنْ تَکونَ لی رَبّاً

خدای من همین عزت مرا بس که بنده تو باشم و برای من افتخار همین بس که تو خدای منی.

اوست ممسوس در ذات حق، و بسیار گریان از خشیت الهی و مجاهد در راه خدا. اوست صراط مستقیم و عروة الوثقی و حبل الله متین، و میزان اعمال، و تقسیم‌گر بهشت و دوزخ، و دست باز خداوندی و دیده بینای حق و حجت بالغه‌اش.

حضرت امیرعليه‌السلام در نامه‌ای که به معاویه نوشت فرمود:

فَانّا صَنائِعُ رَبِّنا وَ النّاسُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا

ما ساخته و تریبت یافته مستقیم پروردگاریم و مردم تربیت شده ما هستند.

ابن ابی الحدید در ذیل آن می‌نویسد: «این سخن بزرگ و برترین سخن است و معنایش سرآمد معانی، و ساخته و پرداخته خداوندگاری که خدایش صانع اوست و منزلتش را رفیع و سرآمد مصنوعات نمود.

حضرت می‌فرماید: احدی از انسان‌ها بر ما نعمت ندارد، تنها خداست که بر ما نعمت داده است. بین ما و بین او واسطه‌ای در کار نیست. دیگران به وسیله ما تربیت شده‌اند و ما واسطه بین خدا و آنان هستیم و این مقام بلندی است. ظاهرش این است که شنیدی، و باطنش آن است که آنان بندگان خدا هستند و مردم بنده آنان.»[6]

و از سوی دیگر صاحب این مفاخر عظیم را می‌بینیم که از خوف خدا چون مارگزیده به خود می‌پیچد!

و آن گونه که بعضی از یارانش [ضرار پسر حمزه ضبابی[7] او را توصیف کرده دارای چشمی گریان، و متفکر بود وقتی با خود خلوت می‌کرد به محاسبه نفس می‌پرداخت.

و می‌گفت: «آه از کمی زاد و توشه و دوری راه و کمی انس، علی را با نعمت‌های فناپذیر و لذت‌های زودگذر چه کار؟» و می‌فرمود: «بدان که امام شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنی‌هایش به دو قرص نان، بسنده کرده است به خدا قسم! از دنیایتان شمش طلایی، و از غنایمش ثروتی نیندوخته‌ام و حتی این پیراهنی که پوشیده ام را تن پوش دیگری فراهم نکرده‌ام.»[8]

چه بگوییم از نفس پیامبر که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره‌اش فرموده بود: «تو می‌شنوی آنچه من می‌شنوم و می‌بینی آنچه من می‌بینم جز آنکه تو نبی نیستی.»[9]

از این رو آنچه ما درباره امیر المؤمنین و مولی الموحدین می‌گوییم چون قطره‌ای است در مقابل دریا و ذره‌ای است در مقابل خورشید. پس عقول جهانیان و زبان ستایش‌گران، کوچک‌تر و نارساتر از آن است که حق این امام همام را ادا کند.

لکن از همان آغاز که خود را شناختم نسبت به یادمان آن

حضرت و فرزندان گرامش حرص و ولع داشتم و این امر به مرور ایام و گذشت سال‌ها فزونی می‌یافت و شوقم بیشتر می‌شد و قلبم به مطالعه احادیث و آثار و استماع مناقب و مدایحشان نورانی می‌گردید.

و گویا شاعر، این اشعار را به زبان حال من سروده است:

حب آل الرسول خالط عظمی‌وجری

فی مفاصلی فاعذرونی

أنا والله مغرم بهواهم‌عللونی

بذکرهم عللونی

لا عذب الله أمّی أنّها شربت‌حب

الوصی وغذتنیه باللبن

کان لی والد یهوی أبا حسن‌فصرت

من ذی وذا أهوی أبا حسن

«محبت خاندان پیامبر با استخوانم در آمیخته و در مفاصلم جریان پیدا کرده پس مرا معذور دارید.

خدا را سوگند که من شیفته آنان هستم.

با یاد آنان مرا از خود، بی‌خود کنید.

مادرم را عذاب خدا فرا نگیرد که جام عشق علی پیمود و از راه شیر به کامم فرو ریخت.»

و پدری داشتم شیفته ابو الحسن علی، و مرا شیفتگی علی از این پدر و مادر به ارث است.

در این کتاب صد و ده 10] حدیث در مناقب حضرت از جوامع حدیثی اهل سنت از مسانید و صحاح سته و غیر آنها به گزین کردم و آن را «قبس من مناقب امیر المؤمنین» نامیدم.

ناگفته نماندکه احادیث وارده درکتاب‌های اهل‌سنت درباره حضرت علیعليه‌السلام فوق العاده فراوان است. به رعایت اختصار و این که گفته‌اند گاه مختصر مفید، انسان منصف بصیر را از مراجعه به موسوعه‌های بزرگ و مجلات متعدد بی‌نیازمی‌کند؛ بر این تعداد بسنده کردم واوست یاور ومددکار.

و حمد ویژه خدایی است که ما را بدین موهبت عظمی رهنمون شده و اگر هدایت الهی نبود ما بدین امر هدایت نمی‌شدیم. و صلی الله علی سید الانبیاء و المرسلین ابی القاسم محمد و آله الطاهرین.

و دوست دارم این مقدمه را به مُشک صلوات بر محمد و آل با نقل این ابیات خاتمه بخشم:

یا ربّ صل علی النبی وآله‌أزکی

الصلاة وخیرها والأطیبا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌ما

اهتزت الأثلاث من نفس الصبا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌ما

لاح برق فی الأباطح أوخبا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌ما

قال ذو کرم لضیف مرحبا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌ما

أمت الزوار طیبة یثربا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌ما

غردت فی الإیک ساجعة الربا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌ما

کوکب فی الجو قابل کوکبا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌سفن

النجاة الغر أصحاب العبا

یا ربّ صل علی النبی وآله‌فی الحشر

إذ یتساءلون عن النبا[11]

بار الها! بر پیامبر و آلش درود فرست.

پاکیزه‌ترین و بهترین و شایسته‌ترین درودها را.

پروردگارا! بر پیامبر و آلش درود فرست.

مادامی که درخت اثلاث از نَفَس باد صبا در اهتزاز است.

خداوندا! بر پیامبر و خاندانش درود فرست.

تا زمانی که آذرخشی در زمین‌های هموار بدرخشد.

ایزدا! بر پیامبر و آلش درود فرست.

تا آن‌گاه که انسان کریمی به میهمان خود خوش‌آمد گوید.

خداوندا! بر رسول خود و خاندانش درود فرست.

تا موقعی که زائری هست که آهنگ یثرب کند.

بار پروردگارا! بر پیامبر اعظم و خاندانش درود فرست.

تا لحظه‌ای که پرنده خوش‌خوان بر شاخسار درخت بخواند.

بار الها! بر حضرت رسول و عترتش درود فرست.

مادام که در آسمان ستاره‌ای در مقابل ستاره‌ای قرار می‌گیرد.

خداوندا! بر پیامبر و آلش درود فرست.

[همان کشتی‌های نجات و اصحاب عبا.

و قرار بده آنان را شفیعان ما.

در روز رستاخیز آن‌گاه که می‌پرسند از خبرها.

علی علیه‌السلام امیر غدیر

عن زید بن أرقم و جماعة من الصحابة، قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

مَنْ کنتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ.

زید بن أرقم وگروهی از صحابه روایت کرده‌اند که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

هر کس را که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست. خدایا یاران او را یاری و دشمنانش را دشمن بدار.[12]

علیعلیه‌السلام هادی امت

عن ابن عباس: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

أنَا المُنْذِرُ وَعَلیٌّ هادِی- و أشارَ بِیَدِهِ إلی عَلِیٍّ وَ قالَ-: بِکَ یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ.

ابن عباس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده که آن سرور فرمود:

من بیم‌دهنده‌ام و علی هدایت کننده- و با دستش به علیعلیه‌السلام اشاره کرده، فرمودند: به واسطه تو هدایت‌شوندگان راه می‌یابند و هدایت می‌شوند.[13]

ورود به شهر علم پیامبر صلی الله علیه و آله

عن علیعلیه‌السلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله: قالصلى‌الله‌عليه‌وآله :

أنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها، فَمَنْ أرادَ العِلْمَ فَلْیَأتِ الْبابَ.

علیعلیه‌السلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله روایت کرده‌اند که پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

من شهر علمم و علی دروازه آن، پس هر کس طالب علم باشد ازدروازه آن وارد شود.[14]

علی عليه‌السلام دو کفة ترازوی علم پیامبر صلی الله علیه و آله

عن ابن عباس: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

أنَا مِیزانُ الْعِلْمِ وَعَلِیٌّ کَفَّتاهُ، وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ خُیُوطُهُ، وَفاطِمَةُ عِلاقَتُهُ، وَالأئِمَّةُ مِنْ بَعْدِی عَمُودُهُ، یُوزَنُ بِه أعْمالُ الْمُحِبّینَ لَنا وَ الْمُبْغِضینَ لَنا.

ابن‌عباس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت‌کرده است‌که حضرت فرمود:

من میزان علمم، و علی دو کفه‌اش، و حسن و حسین بنده هایش و فاطمه آویزه (شاهینش)، و امامان بعدی دستگیره آن هستند، که در آن کارهای محبان و دشمنان ما وزن و سنجیده می‌شود.[15]

یاد علی علیه‌السلام عبادت است

عن عایشة و ابن عباس: قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله :

ذِکْرُ عَلیٍّ عِبادَةٌ.

عایشه و ابن عباس از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده‌اند که فرمود:

یاد کردن از علی عبادت است.[16]

[توضیح: مناوی گوید: یعنی عبادت خداست و خدا در برابر آن پاداش می‌دهد.]

پیغمبر و علی علیهما السلام از یک ریشه‌اند

عن ابن عباس، قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

أنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، وَ النَّاسُ مِنْ أشْجارٍ شَتّی.

ابن عباس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت می‌کند:

من و علی از یک درخت آفریده شدیم و مردم از درختان متعدد.[17]

[توضیح: ریشه نسبی مقصود نیست. «اشاره به نور نبوت و ولایت است که از این دو از ازل یک جلوه می‌کردند هنگامی که این نور نبوت و ولایت به صلب عبدالمطلب رسید، از هم جدا شده، یکی به پشت ابوطالب منتقل گردید و دیگری در صلب عبدالله».]

کارزار علی علیه‌السلام بر تأویل ق رآن

عن وهب بن صیفی: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

أنَا اقاتِلُ عَلی تَنْزِیلِ الْقُرآن، وَ عَلیٌّ یُقاتِلُ عَلی تَأویلِ القُرْآن.

وهب بن صیفی از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده است که حضرت فرمود:

من برای تنزیل قرآن کارزار می‌کنم و علی در ارتباط با تأویل آن نبرد می‌کند.[18]

[توضیح: یکی از معاصران در ذیل حدیث فوق این بیان را دارد:

مراد از تنزیل قرآن، تصدیق به وحی بودن آن است که پیغمبر برای آن جهاد کرد؛ و مراد از تأویل قرآن، فهم صحیح آن و عمل کردن به احکام آن است، که علی در جنگ جمل و صفین و نهروان انجام داد. (عترت ثقل کبیر، ص 196)]

من به درختی مانم که

عن ابن عباس: قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله :

أنَا شَجَرَةٌ، و فاطِمَةُ حِمْلُها، وَعَلیٌّ لِقاحُها، وَالحَسَنُ وَالحُسَیْنُ ثَمَرَتُها، وَالْمُحِبُّون أهلَ البَیْتِ وَرَقُها مِنَ الجَنَّةِ حَقّاً حَقّاً.

ابن عباس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده که حضرت فرمود:

من به درختی مانم که فاطمه باردان آن و علی بارور سازنده آن، حسن و حسین میوه آن و دوستداران خاندانم برگ‌های آن درخت‌اند که آن درخت و توابعش از بهشت‌اند.[19]

علی علیه‌السلام حجت خدا بر بندگان

عن أنس: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

أنَا وَعَلِیٌّ حُجَّةُ اللهِ عَلی عِبادِهِ.

انس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده که حضرت فرمود:

من و علی حجت خدا بر بندگانش می‌باشیم.[20]

افتخار به علی علیه‌السلام

عن جابر: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُباهی بِعلیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ کُلَّ یَومٍ المَلائِکَة المُقَرَّبینَ حَتّی یَقُولَ: بَخٍّ بَخٍّ هَنیئاً لَکَ یا عَلیُّ.

جابر از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده که حضرت فرمود:

خداوند با عزت و جلال هر روز بر فرشتگان مقربش به علی بن ابی‌طالب افتخار می‌کند. تا آنجا که می‌گوید: «به به! ای علی گوارا باد بر تو.»[21]

بشارت به علی علیه‌السلام

عن شراحیل بن مرة قال: سمعت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

أبْشِرْ یا عَلیُّ حَیاتُکَ مَعِیَ وَمَوْتِکَ مَعِیَ.

شراحیل فرزند مره گوید: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله شنیدم که فرمود:

ای علی! بشارتت باد که زندگی و مرگ تو با من است.[22]

جواز عبور از صراط

عن أبی بکر قال: سمعت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله یقول:

لا یَجُوزُ أحَدٌنِ الصِّراطَ إلّا مَنْ کَتَبَ لَه عَلِیٌّنِ الْجَوازَ.

ابوبکر گوید: شنیدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله می‌فرمود:

احدی از پل صراط نمی‌گذرد جز کسی که از علی جواز عبور داشته باشد.[23]

همراه با پیامبر در بهشت

عن عمر، قال: سمعت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله یقول لعلی:

یا عَلیُّ یَدُ کَ فی یَدی تَدْخُلُ مَعِیَ الجَنَّةَ حَیْثُ أدْخُلُ.

از عمر بن خطاب نقل است که گفت: شنیدم پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی فرمود:

ای علی! روز قیامت در حالی که دست تو در دست من باشد وارد بهشت می‌شوی و من هر کجا که داخل شدم، وارد خواهی شد.[24]

دشمنی علی علیه‌السلام وخاندان رسول‌خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله

عن جابر بن عبدالله، عن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

ثَلاثٌ مَنْ کَنَّ فیهِ فَلَیْسَ مِنّی وَ لا أنَا مِنْهُ: بُغْضُ عَلیٍ، وَ بُغْضُ أهلِ بَیْتی، وَ مَنْ قالَ: الإیمانُ کلامٌ.

جابربن عبدالله از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت‌کرده‌که حضرت فرمود:

سه چیز است در هر که باشد از من نیست و من از او بیزارم: دشمنی علی، بغض خاندانم وهرکس معتقد است‌که ایمان صرف گفتار می‌باشد.[25]

بهشت آرزوی دیدار امام علی علیه‌السلام را دارد

عن أنس: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

ثَلاثَةٌ تَشْتاقُ إلَیْهِمُ الجَنَّةُ: عَلیٌّ وَ عَمّارٌ وَ سَلْمانُ.

انس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده است که حضرت فرمود:

بهشت در آرزوی دیدار سه تن به سر می‌برد: علی، عمار و سلمان.[26]

حق امام علی علیه‌السلام بر عهده مسلمانان

عن جابر: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

حَقُّ عَلیِّ بْنِ ابیطالِبٍ عَلی هذِهِ الامَّةِ کَحَقِّ الوالِدِ عَلی وَلَدِهِ.

جابر از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده که حضرت فرمود:

حق علی بن ابی‌طالب بر مسلمانان چون حق پدر است بر فرزندش.[27]

محبت امام علی علیه‌السلام، نابودکننده گناهان

عن ابن عباس: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

حُبُّ عَلیِّ بْنِ ابی طالِبٍ یَأکُلُ الذُّنوبَ کَما تَأکُلُ النّارُ الْحَطَبَ.

از ابن عباس نقل شده که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

دوستی علی بن ابی‌طالب گناهان را می‌خورد چنانچه آتش، هیزم را.[28]

دوستی امام علی علیه‌السلام برائت از آتش

عن عمر بن خطاب: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

حُبُّ عَلیٍّ بَراءَةٌ مِنَ النّار.

از عمر بن خطاب روایت است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

محبت علی مایه دوری از آتش دوزخ است.[29]

محبت امام علی علیه‌السلام عمل صالح است

عن معاذ بن جبل: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

حُبُّ علیِّ بْنِ ابیطالِبٍ حَسَنَةٌ لایَضُرُّ مَعَها سَیِّئَةٌ، وَ بُغْضُهُ سَیِّئَةٌ لاتَنْفَعُ مَعَها حَسَنَةٌ.

معاذ بن جبل از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت می‌کند که حضرت فرمود:

محبت علی بن ابی‌طالب حسنه‌ای است که با وجود آن، گناه زیان نمی‌رساند، و دشمنی او گناهی است که با وجود آن، هیچ عمل نیکی سودی نمی‌بخشد.[30]

[توضیح: زمخشری در توضیح این گونه احادیث می‌نویسد: زیرا دوستی علیعلیه‌السلام ایمان کامل است و با ایمان کامل گناهان ضرری نمی‌زنند.]

امام علی علیه‌السلام دوست رسول خدا صلی الله علیه و آله

عن عائشة: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و هو فی بیتی لما حضره الموت:

ادْعُوا لِی حَبیبی. فَدَعَوتُ أبابَکْرٍ، فَنَظَرَ إلَیْهِ رَسُولُ اللهِصلى‌الله‌عليه‌وآله ثُمَّ وَضَعَ رَأسَهُ، ثُمَّ قَالَ: ادْعُوا لِی حَبیبی. فَقُلْتُ: وَیْلَکُم ادْعُوا لَهُ عَلِیَ بْنَ ابِی‌طالِبٍ، فَوَاللهِ مَا یُریدُهُ غَیْرَه، فَلَمّا رَآهُ أسْتَوی جالِساً، وَ خَرَجَ الثَّوبَ الَّذِی کان عَلَیْهِ، ثُمَّ أدْخَلَهُ فیهِ، فَلَمْ یَزَلْ یَحْتَضِنُهُ حَتّی قُبِضَ وَ یَدُه عَلَیْهِ.

از عایشه نقل است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در مرضی که بدان وفات یافت در بیت من بود که فرمود:

حبیب مرا به نزدم بیاورید. من (پدرم) ابوبکر را دعوت کردم. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بدو نگریست و آن‌گاه سر خود را بر بالین نهاد و همان سخن را تکرار کرده فرمود: «حبیبِ مرا به نزدم بیاورید». به حاضران گفتم: وای بر شما علی بن ابی‌طالب را نزد او آورید که به خدا سوگند جز او کسی را نمی‌طلبد! چون علی را مشاهده کرد از بستر جدا شد و پوششی را که بر رویش بود عقب زد و علی را در

زیر آن برد و همچنان او را در آغوش داشت تا از دنیا رحلت کرد در حالی که دستش بر بدن علی بود.[31]

محبوب‌ترین مردم نزد رسول‌اکرم صلی الله علیه و آله

عن معاذ الغفاریة:

کُنْتُ أنیساً لِرَسُولِ اللهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أخْرُجُ مَعَهُ فی الأسْفار، اقُومُ عَلَی الْمَرْضی، وَ اداوِی الْجَرْحی. فَدَخَلْتُ عَلی رَسُولِ اللهِصلى‌الله‌عليه‌وآله بِبَیْتِ عائِشَةَ وَ عَلِیٌّ خارِجٌ مِنْ عِنْدِها، فَسَمِعْتُهُ یَقوُلُ لِعائِشَةَ: إنَّ هذا أحَبُّ الرِّجالِ إلَیَّ وأکرَمهُم عَلَیَّ، فَاعْرِفی لی حَقَّهُ، وَ أکْرِمی مَثْواهُ.

از معاذ غفاری روایت است که گفت:

من انیس و همدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بودم به طوری که با ایشان به سفرها می‌رفتم، و از سوی آن جناب بر بالای سر مریض‌ها حاضر می‌شدم، و جراحت زخم‌خوردگان را مداوا می‌کردم. روزی به دیدار پیامبر که در بیت عایشه بود رفتم در این هنگام علی در خارج از منزل حضور داشت. شنیدم حضرت، سفارش علی را به عایشه می‌کرد و فرمود: «این محبوب‌ترین مردان نزد من و گرامی‌ترین آنها برای من است، پس به خاطر من حق او را بشناس و

جایگاه او را گرامی بدار.»[32]

کامروایان رستاخیز

عن أمّ سلمة: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

عَلیٌّ وَ شِیعَتُهُ هُمُ الفائِزُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ.

ازامّ سلمه روایت شده که پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

علی و پیروانش در روز قیامت رستگاران‌اند.[33]

[نکته: از این گونه احادیث که کلمه «شیعه» به زبان مبارک پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله صادر شده می‌توان فهمید که نخستین کسی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام پاشیده، شخص رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بوده است.]

مَحرَم اسرار پیامبر صلی الله علیه و آله

عن سلمان: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

صاحِبُ سِرّی عَلیُّ بْنُ أبی طالِب.

از سلمان روایت است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

صاحب سرّ من علی بن ابی‌طالب است.[34]

بهترین راستگویان (صدیق اعظم)

عن داودبن بلال بن أجنحة: قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله :

الصدّیقَونَ ثَلاثَةٌ: حَبیبُ النَّجّار، وَ حِزْقیلُ مُؤمِنُ آلِ فِرْعَونَ، وَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِبٍ، وَالثّالِثُ أفْضَلُهُمْ.

داود بن بلال بن اجنحه روایت کرده که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

صدیقین سه نفرند: حبیب نجار، حزقیل مؤمن آل فرعون، علی بن ابی‌طالب که از همه آنها با فضیلت‌تر است.[35]

[توضیح: حبیب، فردی است که از جای دور دست شهر با شتاب آمد و مردم انطاکیه را پند داد که از فرشتگان خدا پیروی کنید. داستانش در سوره مبارکه یس است.

مؤمن آل فرعون همان است که ایمانش را از فرعونیان پنهان می‌داشت و آنان را از مخالفت با موسیعلیه‌السلام باز

می‌داشت و می‌گفت: «آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید پروردگارم خداست؟»]

حامل لوای حمد

عن محدوج بن زید الذهلی- فی حدیث-: قال النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله لعلی:

ألا وَإنّی اخبِرُکَ یا عَلِیُّ إنَّ امَّتی أوَّلُ الْامَمِ یُحاسَبُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ، ثُمَّ ابَشِّرُکَ بِأنَّکَ أوّلُ مَنْ یُدعی لِقَرابَتِکَ مِنّی وَمَنْزِلَتِکَ عِنْدی فَیُدْفَعُ إلَیْکَ لِوائی لِواءَ الْحَمْدِ وَ هُوَ أوَّلُ لِواءٍ یُسارُ بِهِ بَیْنَ السِّماطَیْنِ؛ آدمُ وَ جَمیعُ خلقِ اللهِ یَسْتَظِلُّونَ بظلِّ لِوائی یَومَ القِیامَةِ.

محدوج بن زید ذهلی در ضمن حدیثی نقل می‌کند که رسول خدا- که درود خدا بر او و خاندانش باد-، به علیعلیه‌السلام فرموده است:

آگاه باش امتم نخستین امت‌هاست که در رستاخیز محاسبه می‌شوند، بشارت باد که تو به لحاظ قرابت و خویشاوندی که با من داری و به جهت موقعیت و منزلتی که پیش من داری اولین کس هستی که خوانده می‌شوی و پرچم حمد من در اختیارت گذاشته می‌شود و آن نخستین پرچمی است که در

بین دو گروه به اهتزاز در می‌آید. همه آفریدگان، روز رستاخیز در سایه پرچم من‌اند.[36]