آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت

آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت 0%

آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عليرضا رجالى تهرانى
گروه: مشاهدات: 4918
دانلود: 2146

توضیحات:

آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4918 / دانلود: 2146
اندازه اندازه اندازه
آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت

آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

آثار و برکات سیدالشهدا در دنیا و آخرت

نویسنده: علیرضا رجالی تهرانی

مقدمه

1- حضرت سیدالشهداعليه‌السلام ، یک انسان کامل و شخصیتی استثنائی است که دارای ابعاد وجودی متعددی بوده و در چهره‌های گوناگونی برای مردم جهان با مشربهای مختلف، جلوه کرده است. از این رو هر یک از آنها طبق مشرب خود، آثار و برکاتی را برای آن وجود شریف و نهضت مقدسش بیان می دارند، اما در این کتاب سعی شده، فارغ از هرگونه انحصارنگری، به بررسی آثار و برکات سیدالشهداعليه‌السلام پرداخته شود.2- از آنجایی که سالار شهیدان یک امام است و امامانعليه‌السلام به لحاظ مقام امامت، منشأ خیرات، برکات و آثار بسیاری هستند؛ آن حضرت نیز از آثار و برکات بی‌شماری برخوردار است. ولی بنای ما در این مختصر، بیان آثار و برکاتی است که می توان با استفاده از شواهد روایی و تاریخی در خصوص ابی عبدالله الحسینعليه‌السلام متذکر شد.3- شناسایی و بررسی موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران حسین بن علیعليه‌السلام می تواند در بیان و اهمیت آثار و برکات آن حضرت و حماسه کربلا، نقش مهمی را ایفا کند، که این مسئله نیز سعی شده در کتاب از نظر نگارنده دور نباشد.4- این کتاب که در نوع خود از اسلوب، تقسیم و تدوین جدید برخوردار است بدان جهت نگارش یافت که عاشقان و دوستداران سیدالشهداعليه‌السلام از آثار، برکات و فوایدی که آن امام شهید، در دنیا و آخرت، برای دوستدارانش دارد آگاهی بیشتری حاصل کرده تا درجهت معرفت و ازدیاد عشق و محبت به آن حضرت، تلاش جدی‌تر از خود نشان دهند.5- اگر چه به نظر می رسد که باید طبق نام کتاب، مطالب، در دوربخش: «دنیا و آخرت» تدوین می شد؛ ولی به خاطر پرهیزی از عناوین تکراری و جلوگیری از پراکندگی مطالب، کتاب را به صورت حاضر تدوین کرده و دو مقوله دنیا و آخرت را در هر یک از عناوین کلی داخل نمودیم.6- نظر به اینکه مقصود نگارند از نگارش این کتاب، معرفی و بیان اجمالی آثار و برکات سیدالشهداعليه‌السلام بوده است، از شرح و بسط زیاد مطالب پرهیز نموده و به عناوین و توضیحی کوتاه بسنده شده است.7- به امید آنکه این مختصر، مورد قبول حضرتش واقع شده، و برای عاشقان و دلباختگان آن عزیز، در جهت شناخت اثرات و برکات وجودی وی مؤثر افتد.تهران-فروردین 75علیرضا رجالی تهرانی

چراغ هدایت و کشتی نجات‌

من آن نورم که در شبهای تاریک چراغ رهنمای کاروانمدر این دریا منم آن ناخدایی که کشتی را به ساحل می‌رسانم‌روایت شده که امام حسینعليه‌السلام فرمود: «خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفیاب شدم در حالیکه ابی بن کعب هم آنجا بود. حضرت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: مرحبا به تو، ای ابا عبدالله، ای زینت آسمانها و زمین. ابی گفت: چگونه او زینت آسمانها و زمین است در صورتی که کسی غیر از تو چنین نیست؟ حضرت فرمود: ای ابی، قسم به کسی که مرا به حق به نبوت مبعوث کرد، حسین بن علی در آسمان بزرگتر از روی زمین است، و همانا بر طرف راست عرش الهی نوشته شده است که او چراغ هدایت و کشتی نجات است».[1] یکی از برکات فردی حضرت سیدالشهداعليه‌السلام این است که او «چراغ هدایت» و «کشتی نجات» است. اگر چه همه پیامبران و امامانعليه‌السلام چراغها و انوار هدایت و کشتیهای نجات و رهایی اند، چنانکه پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «انما مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من دخلها نجا، و من تخلف عنها هلک».[2] همانا خانداون و اهل بیت من در میان شما مانند کتشی نوح است که هر کس داخل آن شود نجات پیدا کرده و هرکس که از آن تخلف کند هلاک خواهد شد.اما کشتی نجات حسینعليه‌السلام حرکتش بر امواج توفنده و گسترده دریا، سریعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهای نجات آسانتر بوده و دایره بهره‌وری و استفاده از نور مشعل وجود حسینعليه‌السلام وسیعتر است.در آن زمانی که امواج بلند و سهمگین فساد و گناه بر پیکره نیمه‌جان جامعه اسلامی، و جان و دل مسلمانان، تازیانه مرگ می زد و گرداب حوادث و توطئه‌ها و پلیدیها، خفتگان در بستر غفلت را بی‌رحمانه به قعر تاریکی و تباهی می کشید، این حسین بود که با قیام و نهضت الهی خود و شهادت و اسارت اهل بیت خویش، گرفتاران در این اوضاع خطرناک را از دریای پر تلاطم ساخته شده به دست فتنه‌گر «بنی امیه» نجات بخشید و با کشتی رهایی خود، این خفتگان و غافلان و گرفتاران را به ساحل نجات رهنمون نمود.آری، حسینعليه‌السلام «مصباح الهدی» است تا در این ظلمتکده خاک، دلیل و راهنمای راه باشد؛ و «سفینة النجاة» است تا در اقیانوس متلاطم فتنه‌ها و ضلالتها، غرق شدگان را که کشتی شکسته بودند فریاد رس باشد.ای که مصباح هدایت هستی و فلک نجات از چه با این اشکها ایجاد طوفان می کنی؟زنده در قبر دل ما بدن کشته تو است جان مایی و ترا قبر حقیقت دل ماست

محبت مکنون

از جمله احادیث نبوی که در واقع بیانگر تأثیر پذیری معنوی مردم از وجود مبارک سیدالشهداعليه‌السلام می‌باشد، حدیثی است که فرمود:«ان للحسین محبة مکنونة فی قلوب المؤمنین». [3] در کانون دلهای مؤمنین، محبتی نهفته و ویژه نسبت به حسین وجود دارد.کیست که نام حسینعليه‌السلام را بشنود و فردی از افراد بشر یا تنی از اولاد انسان باشد و حالت انقلاب و انکسار و دلباختگی برای او فراهم نشود؟ محبت حسینعليه‌السلام دلها را به التهاب در آورده و جگرها را گداخته و مذاب می‌سازد، و شورش دل و آتش درون را به ریزش قطرات اشک از دیدگان، آشکارا و عیان می‌کند.در کجای دنیا دیده می شود که شیعه و دوستدار حسین در آنجا باشد و اقامه عزای حسینی نکند. کیست که پس از دادن عزیزترین محبوب و مطلوب خود به اندک فاصله و مختصر وقت و گذشتن کمتر زمانی، آن مصیبت را فراموش نکند؛ جز مصیبت حسینعليه‌السلام که با این همه طول زمان و گذشتن قرنها، روز به روز این مصیبت تازه‌تر و شور و شراره‌اش بیشتر و بلندتر می‌گردد. آیا نه این، جذبه عشق و علاقه و تأثیر محبت و فرط دلبستگی و دلباختگی علاقه‌مندان نسبت به آن امام محبوب است؟و ای بسا، نامحرمان در برابر عظمت و جلالت حسینی تسلیم شده و به تواضع و تکریم در مقابل نام مبارک حسین و جلال و مقام او قد خویش به تعظیم و تسلیم خم نموده و به دین و آیین حسینی گراییده و از اکسیر محبت او مس خود را طلای ناب و زر خالص می‌گردانند.براستی، سنت الهی چنین بوده که محبت امامی که مسیر تاریخ را عوض کرده و دین الهی را نجات می بخشد به گونه‌ای خاص در دل و جان مسلمین و مؤمنین قرار گیرد، حتی کسانی که مقابل حسینعليه‌السلام قرار گرفتند به قول فرزدق: «دلهایشان با او بود، اگر چه بر اثر دنیا پرستی شمشیرهایشان بر روی او کشیده شد». چه رسد به مؤمنینی که عشق و محبت او با گل آنان سرشته شده است.حتی محبت حسینعليه‌السلام در دل و جان رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز ریشه دوانیده بود، به طوری که می فرمود: «هر گاه که به فرزندم حسین می‌نگرم، گرسنگی و اندوه از وجودم رخت بر می‌بندد».[4] و نیز می فرمود: «بار خدایا، من حسین را دوست دارم و آنان که دوستدار او هستند نیز دوست دارم».[5] .راه حسینعليه‌السلام راه دل است، و هرگاه عاشقی به دل توجه کند او را پیدا می‌کند. لذا در برخی روایات وارد است که: «قبر او در دلهای دوستداران اوست».سلام از دور و از نزدیک بهر او بود یکسان‌بلی قبر شریف او دل اهل یقین باشدآری، دل مؤمن جایگاه تابش نور پر فروغ و احیاگر حسین است. و هرگاه عشق و محبت فراتر از آفاق ظاهری و مادی باشد، رنگ ابدیت به خود می‌گیرد، زیرا پیوند این محبت در حریم حب خدا بوده است و بقای آن به بقای فیض ذات سرمدی، جاودانه است، که گفته‌اند:

این محبت راز محبتها جداست

حب محبوب خدا حب خداست

شاهی که نه سپهر از او برقرار شد

ماهی که مهر و ماه از او کسب نور کرد

سیدالشهدا، پدر امامان نه گانه‌

یکی دیگر از برکات فردی سیدالشهداعليه‌السلام که از ارزش معنوی بسیاری برخوردار است، این است که نه امام معصومعليه‌السلام بعد از او از فرزندان گرامی آن حضرت می‌باشند، و نسل امامان به برکت وجود او ادامه یافت. چنانکه از امام باقر و امام صادقعليه‌السلام روایت شده است که فرمودند: «خداوند عوض قتل امام حسینعليه‌السلام چهار ویژگی به آن حضرت عطا فرموده است: اول - امامت را در ذریه او قرار داده است، دوم - شفا را در تربت آن جناب قرار داده، سوم - کنار و زیر قبه او دعا مستجاب می‌باشد، چهارم - ایام زیارت کنندگان او از عمرشان حساب نمی‌شود».[6] .از طرفی در روایات بر این امر تصریح شده که علی بن الحسینعليه‌السلام بعد از پدر به امامت رسیده است. چنانکه عبدالله بن عتبه روایت کرده: خدمت امام حسینعليه‌السلام بودم که پسر کوچکترش «علی» وارد شد. (یعنی حضرت سجادعليه‌السلام که از علی اکبر کوچکتر بوده است. و این واقعه قبل از تولد علی اصغر می‌باشد). تا آنجا که می‌گوید: عرض کردم: اگر آن امری که از آن به خدا پناه می‌برم اتفاق افتاد، به چه کسی رجوع کنیم؟ (یعنی امام بعد از شما کیست؟) فرمود: به این پسرم: علی، او امام و پدر امامان است...»[7] .روایت در این زمینه زیادتر از آن است که در این مختصر بدانها پرداخته شود، ضمن اینکه ادامه امامت از ذریه امام حسینعليه‌السلام به خاطر مشهور بودن آن، نیازی به استدلال روایی بیشتر از آنچه ذکر شده، ندارد.باری، استمرار خط مستقیم و هدایتگر امامت به برکت وجود مقدس سیدالشهداعليه‌السلام است، و این از بزرگترین برکتهای فردی و معنوی آن حضرت است

.او شفیع است این جهان و آن جهان

این جهان در دین و آنجا در جنان

شفاعت

یکی دیگر از آثار و برکات فردی سیدالشهداعليه‌السلام که در نزد شیعیان اهمیت و جایگاهی خاص دارد شفاعت در آخرت است.شفاعت از ماده «شفع» به معنی ضمیمه کردن چیزی به همانند اوست، و از اینجا روشن می شود که باید نوعی شباهت و همانندی در میان آن دو بوده باشد، هر چند تفاوتهایی نیز در میان آنها دیده شود. به همین دلیل، شفاعت به مفهوم قرآنی آن بدین معنی است که: انسان گنهکار به خاطر پاره‌ای از جنبه‌های مثبت (مانند ایمان یا انجام بعضی از اعمال شایسته) شباهتی با اولیای الهی پیدا کند و آنها با عنایت و کمک‌های خود، او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه خدا تقاضای عفو کند. و به تعبیر دیگر حقیقت شفاعت، قرار گرفتن موجودی قویتر و برتر، در کنار موجودی ضعیف تر، و یاری رساندن به او برای پیمودن مراتب کمال است.شفاعت در جوامع انسانی غالباً همان پارتی بازی و استفاده از رابطه است. اما شفاعت مورد نظر در قرآن کریم و روایات اسلامی، متوجه شایستگی‌های افراد است نه روابط شخصی بین شفاعت کننده و شفاعت شونده.شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد، ولی برخی صحیح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است، ولی شفاعت صحیح حافظ و تأیید کننده قانون است. شفاعت غلط آن است که کسی بخواهد از راه پارتی بازی جلوی اجرای قانون را بگیرد. برحسب چنین تصوراتی از شفاعت، مجرم بر خلاف خواست قانونگذار و بر خلاف هدف قوانین اقدام می‌کند و از راه توسل به پارتی بر اراده قانونگذار و هدف قانون چیره می‌گردد. اینگونه شفاعت، در دنیا ظلم است و در آخرت غیر ممکن. ایرادهایی که بر شفاعت می‌شود بر همین قسم از شفاعت وارد است، و این همان است که قرآن کریم آن را نفی فرموده است.شفاعت صحیح، نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثنا و تبعیض وجود دارد و نه نقض قوانین و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگذار است. قرآن این نوع شفاعت را صریحاً تأکید کرده است که این نیز بر دو قسم‌است:1- شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».2- شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».نوع اول شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات می‌باشد، و نوع دوم شفاعتی است که تأثیر آن در از بین بردن عذاب و در مغفرت گناهان است، و حداکثر ممکن است سبب وصول به حسنات و ثوابها هم بشود ولی بالا برنده درجه شخص نخواهد بود.با توجه به آنچه به طور اجمال در خصوص شفاعت گفته شد، لازم به ذکر است که یکی از شفاعت کنندگان از اهل بیت، حضرت سیدالشهداعليه‌السلام است، ولی آن حضرت شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته‌اند، نه شفیع کسانی که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته‌اند.قرآن و مکتب حسینی ریسمانهایی هستند که قدرت دارند بشر را از چاه نگون بختی به اوج سعادت بالا برند: یکی «حبل من الله» و دومی «حبل من الناس» است؛ ولی اگر کسی از این دو حبل الهی سوء استفاده نمود، جرم از ریسمان نیست، علت این است که او در سر سودای بالا رفتن نداشته است، و البته چنین مردمی به وسیله قرآن و مکتب حسینی به قعر دوزخ برده می‌شوند.[8] .شفاعت به معنی وسیع کلمه، در هر سه عالم (دنیا، برزخ و آخرت) صورت می‌پذیرد، هر چند محل اصلی شفاعت و آثار مهم آن در قیامت و برای نجات از عذاب دوزخ است، از این رو سیدالشهدا هم در دنیا، هم در برخ و هم در آخرت شفیع دوستداران و شیعیان حقیقی‌اش بوده و خواهد بود.چنانکه در روایتی از امیرالمؤمنینعليه‌السلام آمده است: «برای ما شفاعت است و برای دوستان ما نیز شفاعت است». [9] و در روایتی دیگر آمده است: «شافعان امامان هستند و دوستان مؤمنانند»[10] .و معلوم است که امام حسینعليه‌السلام یکی از امامان معصوم بوده که در قیامت و محشر کبری از شیعیان و دوستانش شفاعت می کند. بطوری که یکی از روایان گوید: روایتی از قول ابی عبدالله الحسینعليه‌السلام به من رسیده بود که آقا فرموده است: «هر کس پس از مرگ من مرا زیارت کند، پس از مرگش من هم او را زیارت می نمایم». این روایت در ذهن من بود، تا اینکه شبی در عالم واقع ابی عبدالله الحسینعليه‌السلام را دیدم، گفتم: آقا این روایت درست است و از شماست؟ «قال: نعم، و لو کان فی النار اخرجته منها» فرمود: آری، هر چند در آتش باشد او را بیرون می آورم. عرض کردم: آیا از این به بعد این روایت را بدون واسطه از خود شما نقل نمایم؟ فرمود:آری.[11]

به محشر که کسی نیست غمخوار کس

شفیع محبان، حسین است و بس

‌ترا ز باب حسینی برند جانب جنت

ترا که عاشق اویی، ترا که شیعه اویی

دوستداران حسین و دوستان دوستداران او بهشتی‌اند

یکی دیگر از آثار و برکات فردی سید الشهداعليه‌السلام که در سرای دیگر ظهور کرده و جلوه‌نمایی می‌کند، بهشتی شدن دوستداران و حتی دوستان و دوستداران آن حضرت است. چنانکه حذیفة بن یمان گوید: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دیدم که دست حسین بن علیعليه‌السلام را در دست خودگرفته بود و می‌فرمود:«یا ایها الناس، هذا الحسین بن علی فاعرفوه، فو الذی بیده، انه لفی الجنة، و محبه فی الجنة، و محبی محبیه فی الجنة»[12] ای مردم، این حسین بن علی است، او را بشناسید؛ سوگند به آن خدایی که جانم به دست اوست، براستی او در بهشت است، و دوستدار او نیز در بهشت است، و دوستدار دوستدار او نیز در بهشت می‌باشد.و از امام موسی بن جعفرعليه‌السلام روایت شده که فرمود:«رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست حسن و حسینعليه‌السلام را گرفت و فرمود:«هر کس این دو پسر و پدر و مادر آنان را دوست داشته باشد، روز قیامت در درجه من با من خواهد بود»[13] .و نیز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «آگاه باشید، همانا حسینعليه‌السلام دری از درهای بهشت است، هر کس با او دشمنی کند خدا بوی بهشت را بر او حرام می‌کند»[14] .و معلوم است که این مقام عظیم تنها با محبت ظاهری حاصل نمی‌شود، بلکه مقصود، محبت خاصی است که مخصوص کسانی می‌باشد که در درجات بالای ایمان هستند. اگر چه دوستی و محبت امامان معصوم و امام حسینعليه‌السلام ثمر بخش است ولی احراز مقام والای معیت بارسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بهشت برین، محبتی فراتر از ظاهر می‌طلبد.

ایجاد اخلاق جدید در جامعه مسلمین‌

اگر دیدی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشنیی گناه است یکی از آثار و برکات سیدالشهداعليه‌السلام در بعد اخلاقی - تربیتی این است که قیام او باعث گردید در جامعه مسلمانان نوعی اخلاق جدید بلند نظرانه پدید آید و نظر انسان را به زندگی خود و دیگران، دگرگون سازد تا بتواند بدینوسیله جامعه را اصلاح نماید. و به عبارت دیگر، با خودسازی به دیگر سازی نیز بپردازد.آری، در آن زمانی که بنیاد روانی و اخلاقی مردم در هم ریخته و ویران شده بود و این ویرانی شامل رهبران مسلمین و بزرگان آنان نیز شده بود و با اخلاق و شیوه‌ای وحشتناک زندگی می‌کردند، امام حسینعليه‌السلام یگانه درمان آن حالت بیمار گونه را که در مجتمع مسلمانان مورد قبول واقع شده بود، در قیام آشکار و فریاد درآن سکوت مرگبار دید. لذا آن حضرت با خون پاک خود و فرزندان و یارانش و با همه اعتبارات احساسی و تاریخی، حتی شمشیر و عمامه جدش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، وارد مبارزه گردید تا همه روزنه‌ها و راههای توجیه را فرو بندد.سیدالشهداعليه‌السلام نیک دریافته بود که وجدان شکست خورده و اخلاق پست امت را نمی‌توان به وسیله رویارویی ساده دگرگون ساخت، از این رو با قیام و شهادت خویش دیری نپایید که اخلاق هزیمت و فرار را به نیرویی عظیم درآورد و اخلاق جدیدی به جای آن جایگزین نمود. براستی شهادت حسین بن علیعليه‌السلام تأثیر ژرف و شگرفی بر شیعیان ساکن و ساکت بجای گذاشت، و سرنوشت غم انگیز نواده پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عواطف اخلاقی و مذهبی مردم را بهم ریخت.در اثر قیام و شهادت امام حسینعليه‌السلام موجی در روح مسلمین به وجود آمد، حمیت و عزت، شجاعت و صلابت به وجود آمد،و احساسات بردگی و اسارتی که از اواخر حکومت عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود، تضعیف شد و ترس آنها را فرو ریخت، خلاصه، ابا عبداللهعليه‌السلام به اجتماع اسلامی شخصیت داد.کربلا و قیام سیدالشهداعليه‌السلام نمایشگاه اخلاق عالی اسلامی و انسانی با همه صفات و طراوت آن بود و این اخلاق را نه به زبان که در عمل به خون پاک خویش بر صفحه ماندگار تاریخ به ثبت رسانید.از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم

احساس گناه در بین مسلمین

یکی دیگر از آثار نهضت و شهادت سیدالشهداعليه‌السلام این بود که مردم پس از مدت کوتاهی متوجه عدم توانایی و ضعف نفس خود شدند، لذا احساس عمیق ندامت و گناه کرده و چنین اندیشیدند که برای جبران این اهمال کاری و غفلت، و نیز برای طلب بخشایش الهی، باید جانبازیهای مشابهی را انجام دهند. و از جمله کارهای امام زین‌العابدینعليه‌السلام این بود که کوشید این احساس گناه را شعله‌ور سازد. از این رو به گروه انبوهی از مردم کوفه نهیب زده و فرمود:«ای مردم، شما را به خدا سوگند می دهم، آیا شما فراموش کردید که نامه‌ها برای پدرم نوشتید و چون به سوی شما آمد، به او خدعه و نیرنگ زدید؟! شما با پدرم عهد و پیمان بستید و با وی بیعت کردید، اما بیعت خود را شکستید و او را به قتل رساندید پس هلاکت بر شما باد و با این توشه‌ای که به آخرت فرستادید هلاکت بر شما باد. چه رأی زشت و پلیدی را که برای خود پسندیدید! آنگاه که به دیدار پیغمبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌شتابید و به شما بگوید: «عترت مرا کشتید، هتک حرمت مرا کردید.» با چه دیده‌ای به او نظر خواهید کرد؟ و سرانجام به شما خواهد گفت: «از امت من نخواهید بود»[15] .این احساس گناه عامل همیشه شعله‌وری بود که مردم را برای شورش و انتقام جویی همواره به جلو می‌راند.استاد «عادل ادیب» در این باره می‌نویسد: شهادت فجیع امام حسینعليه‌السلام در کربلا موجی شدید از احساس گناه در وجدان هر مسلمانی برانگیخت. آنان پی بردند که می‌توانستند او را یاری دهند. اما از آن پس که با او برای قیام پیمان بستند، او را یاری نکردند. این احساس گناه دو جنبه داشت: از یک طرف انسان را وادار می ساخت که گناهی را که مرتکب شده با کفاره بشوید، و از طرف دیگر نسبت به کسانی که او را به ارتکاب چنین گناهی واداشته بودند، احساس کینه و نفرت کند. به طوری که انگیزه انقلابهای متعددی که در اثر قتل امامعليه‌السلام برپا شد، همان کفاره یاری نکردن به حضرت او، و انتقام گرفتن از امویان بود.مقدر چنین بود که آتش این احساس گناه، پیوسته برافروخته بماند و انگیزه انتقام از بنی امیه در هر فرصت به انقلاب و قیام بر ضد ستمگران منتهی گردد.[16] .باری، بر اثر شهادت امام حسینعليه‌السلام این آیه شریفه مصداقی روشن یافت:«و یوم یعض الظالم علی یدیه». [17] .و روزی که ستمکار دستهای خود را از پشیمانی می‌گزد.

ازدیاد محبوبیت سیدالشهدا و خاندان وحی‌

سؤمین اثر مهم تربیتی قیام و شهادت سیدالشهداعليه‌السلام ، بالا بردن محبوبیت خاندان حضرت علیعليه‌السلام در اجتماع اسلامی و شناساندن بیشتر و بهتر آنان به مردم بوده است.مسئله داشتن محبوبیت و قبضه کردن افکار اجتماع از مسائل حیاتی و مهمی است که همواره مورد نظر حکومتها بوده و هست. حکومتها هر چند به طور اکثر تکیه گاه بزرگی جز قدرت ندارند، اما به خوبی می دانند که نیرومندتر از قدرت نظامی، جایگاهی است که در دلهای مردم می‌باشد، وسعی دارند آن را برای خویش به دست آورند. معاویه نیز با همه تلاشهای شیطانی خود به طور کلی می خواست دو چیزرا به دست آورد: یکی محبوبیت بخشیدن به خاندان و شجره خبیثه بنی امیه، و دیگری سقوط خاندان و شجره طیبه حضرت علیعليه‌السلام از محبوبیت. متأسفانه معاویه در این تلاش خود موفقیت بسیاری هم کسب کرد. اما با ظهور حماسه حسینی و جانبازیهای مردان راستین خدا، نفوذ معنوی و اعتبار روحانی عمیقی برای سیدالشهدا و اهل بیتعليه‌السلام ایجاد نمود. به طوری که هر چه از آن واقعه می گذشت مردم بیشتری به خاندان حضرت علیعليه‌السلام جذب می‌شدند این محبوبیت رفته رفته چنان بالا گرفت که عده‌ای برای خونخواهی و به نام هوا داران از خاندان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست به قیام زدند.آری، اگر حسین بن علیعليه‌السلام پیش از نهضت مردانه‌اش به عنوان امام وقت و سبط پیغمبر و فرزند علی و فاطمه، و بزرگترین شخصیت از خاندان وحی شناخته می‌شد، پس از قیام با حفظ مقامات سابق، به نام عالیترین و کاملترین نمونه مردانگی و مجاهدت و فداکاری در راه خدا و حقیقت شناخته شد.«مسیوماربین آلمانی» در این خصوص می‌نویسد: «مهمترین اثر این نهضت این بود که ریاست روحانی که در عوالم سیاست اهمیت شایانی داشت، مجدداً به دست بنی‌هاشم افتاد، و به ویژه در بازماندگان حسینعليه‌السلام مسلم گردید، و چندی طول نکشید که (حکومت) ظلم و جور معاویه و جانشیان او منهدم شد و در کمتر از یک قرن قدرت از بنی امیه سلب گردید. منهدم شدن (قدرت) بنی امیه به قسمی شد که امروز نام و نشانی از آنها نمودار نیست و اگر در متن کتب تاریخی نامی از این قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا هم نوشته شده است، واین نیست مگر به واسطه قیام امام حسینعليه‌السلام و یاران با وفای او»[18]

بقای شریعت اسلام

او کشته شد که دین خدا جاودان شود

جان جهان فداش که بی مثل و گوهر است

اوضاع عمومی اسلام و مسلمین بسیار ناراحت کننده بود. فعالیت‌ها و تبلیغات مسموم بنی امیه علیه حضرت علیعليه‌السلام و خاندانش، و نیز تحریفات و بدعتهایی که زیرکانه در اسلام داخل کرده بودند، شرایط را جهت نابودی اسلام و محو نام حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آماده کرده بود. خلافت الهی به حکمت سلطنتی و دیکتاتوری تبدیل شده بود. روح شریعت اسلام یعنی پرهیزگاری و عدالت، در اجتماع دیده نمی‌شد و از احکام اجتماعی دین فقط جمعه و جماعت، آن هم به صورت تشریفات وجود داشت؛ و گاهی همین صورت تشریفاتی نیز به بدعت و بلکه فسق و فجور می‌گرایید. اکثر قریب به اتفاق نسل مسلمان که آن روزها در شبه جزیره عربستان زندگی می‌کرد، در پایان خلافت عمر متولد و در عصر عثمان پرورش یافته و در آغاز حکومت معاویه وارد اجتماع شده بودند، لذا پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را زیارت نکرده و شاید بتوان گفت مقام و منزلت خاندان وحی را درک نکرده بودند.در رأس جامعه‌ای که دچار بی‌ارادگی و ضعف نفس شده بود، حاکمی فاسق و فاجر چون یزید لقب شریف امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمین را به ناحق با خود یدک می کشید. یک جوان قمار باز و شرابخوار، بی‌بند و بار و صد در صد اهل دنیا و خوشگذرانیهای آن بر مردم حکومت می کرد یک مغز الکلی که از نظر افکار، نسبت به اسلام و مقدسات اسلام کمترین عقیده‌ای نداشت، و میمون بازی و هوسبازی از کارها و تفریحات روزانه‌اش بود. انسانهای خطرناک و دنیا طلب به فرمان او در تمام استانها و شهرستانها بر اوضاع مسلط و بر دوش مسلمانان سوار بودند.در چنین وضع خطرناک و دردناکی، امام حسینعليه‌السلام پای فشرد و عزم جهاد راسخ کرد و با تعداد معدودی از یاران، همراه با زنان و کودکان به استقامت برخاست، و چنین فریاد کرد: «آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌شود؟ در این هنگام باید شخص مؤمن حقا و واقعاً طالب لقای پروردگارش باشد»[19] .اگر دیدی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است‌باری، مقاومت و پایداری سیدالشهداعليه‌السلام بود که شریعت اسلام را بعد از اینکه در اثر طغیان معاویه و جور و بیداد او رو به اضمحلال گذارده بود، و تغییر و تبدیلی که او و پسر ناخلفش یزید در این دین بنا گذاشته و اساس دیانت را متزلزل بلکه مشرف به انهدام نموده بودند نجات بخشید. نهضت این بزرگوار و قیام نیرومندانه‌اش، بقای دین را باعث گردیده، و با خون خود و اصحاب و یارانش،گلستان دین را آبیاری و نهال گلستان شریعت را سرسبز و شاداب نمودند. اگر نهضت مقدس حسین نبود از اسلام به غیر از اسلام اموی و از دین جز دین یزیدی و دین تشریفاتی چیزی باقی نمانده بود.«مقرم» در کتاب مقتل خود می‌نویسد: نهضت حسینعليه‌السلام جزء اخیر از علت تامه جهت استحکام مبانی دین بوده، به طوری که این نهضت، بین دعوت حق و حملات باطل، تفرقه و جدایی انداخته، حق و باطل را از یکدیگر جدا نمود. لذا گفته شده است: دین را وجود مقدس محمد ی شروع نموده و بقای آن به واسطه وجود مبارک امام حسینعليه‌السلام تداوم یافت. «الاسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء»[20] .این برکت بزرگ که به خاطر وجود شریف حضرت سیدالشهداعليه‌السلام است، از تفسیر بعضی احادیث نبوی نیز به دست می‌آید، از جمله این حدیث معروف شریف که فرمود: «حسین منی و انا من حسین»[21] .حسین از من است و من نیز از حسینم.بفرمود احمد شه عالمین حسین از منست و منم از حسین‌بدین معنی که امام حسینعليه‌السلام سبط آن رسول گرامی بوده و از زبان مبارک نبوت و انگشت ابهام مقام رسالت تغذیه نموده و رشد و نمای او از شیره جان نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده است، و از طرفی پیامبر از امام حسین است زیرا دین آن رسول خاتم، به واسطه امام حسین و فداکاری و جان نثاری او به جهان و جهانیان نفوذ کرده و تجلیات و نورافشانی و گیتی شناسی خود را بعد از وفات پیغمبر معظم، به وسیله شهادت و جانبازی و از مال و عیال گذاشتن این بزرگوار به عالمیان جلوه و ظهور داده است.«واشنگتن ایروینک» مورخ آمریکایی گوید: «برای امام حسینعليه‌السلام ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او بزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده عربستان روح حسین فنا ناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین».[22] خون او تفسیر اسلام مبین منجی و احیاگر شرع است و دین