شب های پیشاور جلد ۱

شب های پیشاور0%

شب های پیشاور نویسنده:
محقق: مؤسسه جهانى سبطين عليهما السلام
ناشرین: انتشارات مؤسسه سبطین علهیما السلام
گروه: مناظره ها و رديه ها
صفحات: 577

شب های پیشاور

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سلطان الواعظین شیرازی
محقق: مؤسسه جهانى سبطين عليهما السلام
ناشرین: انتشارات مؤسسه سبطین علهیما السلام
گروه: صفحات: 577
مشاهدات: 337083
دانلود: 9594


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 577 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 337083 / دانلود: 9594
اندازه اندازه اندازه
شب های پیشاور

شب های پیشاور جلد 1

نویسنده:
ناشرین: انتشارات مؤسسه سبطین علهیما السلام
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

جلسه ششم

لیله چهارشنبه 28 رجب 1345

۳۸۱
۳۸۲

جلسه ششم

لیله چهارشنبه 28 رجب 1345

(قبل از غروب، جناب غلام امامین که از تجار محترم اهل تسنّن و مرد شریف و متینی هستند و از شب اول، حاضر مجلس بودند، تشریف آوردند خیلی متواضع و خون گرم، شرح مبسوطی بیان نمودند که خلاصه اش این بود که زود آمدم و مزاحم شدم که خاطر شما را مسبوق نمایم که عدّه ای از ما را کاملاً مجذوب بیانات مستدلّ خود نموده اید و دلها کاملاً نرم گردیده حرفهای نشنیدنی شنیده شد. دیگران روی اصل تقیّه خودداری از گفتن می نمودند، ما هم بکلّی از همه جا بی خبر، ولی شما بحمد اللّه با شجاعت و شهامت، پرده ها را بالا زدید و در لفافۀ ادب، ما را بحقایق آشنا نمودید. شب گذشته که از اینجا رفتیم، مدتی در راه، آقایان علماء مورد حملات ما واقع شدند و سخنان خارج از نزاکت هم ردّ و بدل شد. ما بزحمتی میانه را گرفتیم دودستگی عجیبی بین خودمان به میان آمده، امشب آقایان از دست ما خیلی عصبانی هستند. موقع نماز که شد نماز مغرب و عشا را به ما اقتدا نمودند و مانند ما اداء فریضه نمودند کم کم آقایان تشریف آوردند. پس از تعارفات معموله و صرف چای و ابراز علاقۀ زیاده از حد از طرف جناب نواب عبد القیّوم خان، صحبت شروع شد.

نوّاب : قبله صاحب! میل داریم فرموده های دیشب را خاتمه دهید که مطلب ناقص نماند؛ چون همه انتظار خاتمه امر و معنای حقیقی آیه را داریم.

داعی : چنانکه آقایان میل داشته باشند(اشاره بآقایان علماء)و اجازه بدهند.

حافظ : (با عصبانیّت) چه مانعی دارد، اگر تتمه ای دارد بفرمائید برای استماع حاضریم.

داعی : شب گذشته دلایل ادبی را بر ردّ قول قائلین باینکه این آیه شریفه

۳۸۳

را در طریقه خلافت خلفاء راشدین ذکر نموده اند، بیان نمودیم. اینک می خواهیم از راه دیگر مطالب را مورد بحث قرار دهیم تا کشف حجب گردیده، حقیقت آشکار شود.

جناب شیخ عبد السّلام سلمه اللّه تعالی شب گذشته فرمودند: صفات چهارگانه در این آیه می رساند که آیه درباره خلفای اربعه و ترتیب خلافت وارد شده. اوّلاً از طرف مفسّرین بزرگ فریقین در شأن نزول این آیه شریفه چنین بیانی نشده.

ثانیاً خود بهتر می دانید که هر صفتی وقتی به تمام معنی با موصوف مطابقه نماید، مورد عنایت است و اگر صفتی با موصوف مطابقه ننماید مصداق حقیقت واقع نخواهد شد.

اگر بدون حبّ و بغض و بدیدۀ انصاف بنگریم و تحقیق نماییم، می بینیم که واجد صفات مندرجه در آیه مبارکه در تمام امّت فقط مولانا أمیر المؤمنین صلوات اللّه علیه بوده و أبداً این صفات با موصوف علیهم که جناب شیخ بیان نمودند، مطابقت نمی نماید.

حافظ : این همه آیات قرآنی را درباره علی کرم اللّه وجهه نقل نمودید مکفی نبوده که این آیۀ را هم می خواهید بزور سحر بیان درباره علی جاری نمایید. بفرمایید ببینیم چگونه با خلافت خلفای راشدین مطابقت نمی کند.

سیصد آیه در شأن علیعليه‌السلام

داعی : اینکه فرمودید: آیات قرآنی را ما در شأن مولانا امیر المؤمنینعليه‌السلام وارد نمودیم، خلط مبحث عجیبی نمودید مگر چشم بندی هم می شود. در تمام تفاسیر بزرگ و کتب معتبره خودتان، آیات کثیره ای از قرآن مجید را که در شأن مولانا أمیر المؤمنینعليه‌السلام نازل شده نقل نموده اند، نه اختصاص به ما داشته باشد.

آیا حافظ ابو نعیم اصفهانی ما نزل من القرآن فی علی و حافظ ابو بکر شیرازی نزول القرآن فی علی را که استقلالاً نوشته اند، شیعه بوده اند؟ آیا سایر مفسرین بزرگ مانند امام ثعلبی و جلال الدین سیوطی و طبری و امام فخر رازی و أکابر علمائی مانند ابن کثیر و مسلم و حاکم و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و ابی داود و احمد بن حنبل و غیرهم حتّی ابن حجر متعصّب در صواعق آیات قرآنیه ای را که در

۳۸۴

شأن آن حضرت نازل گردیده، ضبط نموده اند، شیعه بودند؟ بعضی از علماء مانند طبرانی و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در اول باب 62کفایة الطالب (1) مسندا از ابن عباس و محدث شام درتاریخ کبیر (2) خود و دیگران که تا سیصد آیه از قرآن را درباره آن حضرت ثبت نموده اند شیعه بوده اند یا از اکابر علماء و پیشوایان شما بوده اند.

خوب است آقایان قدری با تأمل و تفکّر بیان نمائید تا موجب ندامت و پشیمانی نگردد!

ما در اثبات مقام مولانا امیر المؤمنینعليه‌السلام احتیاجی بجعل و وضع نداریم که بزور آیه ای را درباره آن حضرت نقل نمائیم مقام آن حضرت کالشّمس فی رایعه النهار ظاهر و هویدا است.آفتاب درخشنده است خورشید زیر ابر نمی ماند.

امام محمّد بن ادریس شافعی گوید:

“من تعجّب می کنم از حال علیعليه‌السلام چه آنکه دشمنان آن حضرت (از امویها و نواصب و خوارج) از بغض و کینه فضایل آن حضرت را نقل نمی کنند؛ دوستان علی هم از ترس و تقیّه خودداری از ذکر مناقب می نمایند، مع ذلک تمام کتابها پر است از فضائل و مناقب آن حضرت که نقل تمام مجالس است.”

و اما موضوع این آیه، بنای سحرآمیزی نداریم، بلکه حقایقی را بیان می نماییم. استدلال هم بکتب معتبره خودتان نموده و می نماییم.

ملاحظه می فرمائید تاکنون استشهاد باخبار شیعه ننموده ام، بعدها هم ان شاء اللّه نخواهم نمود. مکرّر داعی در منابر و مجالس گفته ام که اگر تمام کتب شیعه را از میان ببرند، از روی کتب معتبره اکابر علماء عامّه اثبات مقام ولایت و خلافت و اولویّت مولانا امیر المؤمنینعليه‌السلام را بهتر می نمائیم.

و امّا در این آیه شریفه هم قول داعی تنها نیست که شما را در سحر بیان قرار دهم بلکه علماء خودتان تصدیق این معنا را دارند. خوب بخواطر دارم فقیه و مفتی عراقین محدث شام محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 23 کفایت الطالب(3)

____________________

1- کفایة الطالب، ص229.

2- تاریخ کبیر، ج4، ص290 و ج13، ص205.

3- کفایة الطالب، باب23، ص122.

۳۸۵

ضمن نقل حدیث تشبیه که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علی را شبیه أنبیاء قرار داده، گوید: “اینکه علی را شبیه به نوح در حکم و حکمت قرار داده، برای اینست که انهعليه‌السلام :کان شدیدا علی الکافرین رؤفا بالمؤمنین کما وصفه اللّه تعالی ( وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ) ؛

یعنی بدرستی که علیعليه‌السلام بر کفار شدید العمل و بر مؤمنین رؤف و مهربان بود؛ هم چنانکه خدا در قرآن او را وصف نموده باین آیه که علی چون همیشه با پیغمبر بوده، بر کفّار شدید العمل و بر مؤمنین رئوف بوده.”

و أمّا اینکه جناب شیخ فرمودند:( وَالَّذِينَ مَعَهُ ) دربارۀ أبی بکر است، بدلیل آنکه چند روزی در غار خدمت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده است (و حال آنکه دیشب گذشته عرض کردم که علماء خودتان نوشته اند بنحو تصادف و برای جلوگیری از پیش آمدهائی او را با خود بردند) بر فرض تسلیم که بگوئیم مخصوصاً حضرت او را با خود بردند، آیا چنین مسافری که چند روزی در مسافرت با آن حضرت بوده، مقامش برابری می کند با کسی که از اوایل عمر با رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و در تحت تعلیم و تربیت آن حضرت بوده؟

اگر با دیدۀ انصاف و حقیقت توجه نمایید، خواهید تصدیق نمود که مولانا علیعليه‌السلام در این خصیصه اولی از أبی بکر و تمام مسلمین است که مشمول این آیه واقع شود؛ زیرا از حین طفولیّت با رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و در تحت تربیت آن حضرت نموّ نموده، مخصوصاً از اوّل بعثت جز علیعليه‌السلام دیگری با آن حضرت نبوده. روزی علی با پیغمبر بود که أبی بکر و عمر و عثمان و ابو سفیان و معاویه و تمام مسلمین منحرف از دین توحید و غرق در بت پرستی بودند.

علیعليه‌السلام اول مؤمن برسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود

چنانکه اکابر علماء شما مانند بخاری و مسلم در صحیحین خود و امام احمد حنبل درمسند (1) و ابن عبد البر دراستیعاب (2) و امام ابو عبد الرحمن نسائی در

____________________

1- مسند احمد،ج4، ص368.

2- استیعاب، ج3، ص1095 و ج3، ص1095.

۳۸۶

خصائص العلوی (1) و سبط ابن جوزی درتذکره (2) و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 12ینابیع المودّه (3) از ترمذی و مسلم و محمّد بن طلحه شافعی در فصل اولمطالب السؤول (4) و ابن ابی الحدید در سیمشرح نهج البلاغه (5) و ترمذی درجامع (6) و حموینی درفرائد (7) و میر سید علی همدانی درمودة القربی (8) حتّی ابن حجر متعصّب درصواعق (9) و دیگران از فحول اعلام شما با مختصر کم و زیادی در الفاظ از انس بن مالک و دیگران نقل نموده اند:بعث النبیّ فی یوم الاثنین و آمن علیّ یوم الثلاث (10) .

و نیز آورده اند که:بعث النبیّ فی یوم الاثنین و صلّی علیّ معه یوم الثلاث (11) انّه اوّل من آمن برسول اللّه من الذکور (12) .

و نیز طبری درتاریخ (13) و ابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغه (14) و ترمذی درجامع (15) و امام احمد درمسند (16) و ابن اثیر درکامل (17) و حاکم نیشابوری درمستدرک (18) و

____________________

1- خصائص العلوی، ص44-42.

2- تذکرة الخواص، ص64.

3- ینابیع المودة، حدیث اول، ج2، ص147؛ حدیث، ج1، ص189؛ حدیث سوم، ج2، ص145.

4- مطالب السؤول، ص52.

5- شرح نهج البلاغه، حدیث اول، ج13، ص224؛ حدیث سوم، ج4، ص119؛ حدیث سوم، ج4 فصل 119.

6- جامع (ترمذی)، ج2، ص214.

7- فرائد حموینی، ج1ف ص130.

8- مودة القربی، ص22.

9- صواعق المحرقة، ص134.

10- پیغمبر روز دوشنبه مبعوث برسالت شد و علی در روز سه شنبه ایمان آورد.

11- پیغمبر روز دوشنبه مبعوث شد و روز سه شنبه علی با او نماز گذارد.

12- علی اول مردی بود که ایمان آورد برسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

13- تاریخ طبری، ج2، ص55.

14- شرح نهج البلاغه، ج4 ،ص119-120.

15- جامع الاصول، ج2، ص215.

16- مسند احمد، حدیث اول، ج4، ص370.

17- کامل ابن اثیر، ج2، ص57؛ ج2، ص57.

18- مستدرک، ج3، ص183؛ ج3، ص122.

۳۸۷

محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 25کفایت الطالب (1) باسناد خود از ابن عباس روایت نموده اند که:اول من صلّی علیّ ؛ یعنی اول کسی که(در اسلام) نماز گذارد علیعليه‌السلام بود؛ و از زید بن ارقم وارد است کهاوّل من اسلم مع رسول اللّه علیّ بن أبی طالب عليه‌السلام ؛(2) و از این قبیل اخبار در کتب معتبرۀ شما بسی بسیار است که برای نمونه کافی می باشد.

تربیت نمودن پیغمبر علی را از طفولیت

مخصوصاً لازم است توجه نمایید به آنچه را که فقیه دانشمند خودتان نور الدین بن صباغ مالکی درفصول المهمّه (3) فصل تربیته النبی و محمّد بن طلحه شافعی در ص 11 فصل اولمطالب السؤول (4) و دیگران نقل نموده اند: سالی که در مکّه معظّمه قحطی شد روزی رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که هنوز بر حسب ظاهر مبعوث به رسالت نشده بود، به عبّاس عمّ اکرم خود فرمود:

“ برادرت ابو طالب کثیر العیال است و روزگار هم سخت و دشوار است برویم هر کدام ما تقاضا کنیم یک نفر از اولادهای او را قبول کنیم بکفالت تا بار عمّ عزیزم سبک شود.”

عباس قبول کرد به اتّفاق، بملاقات جناب ابو طالب رفتند و علّت آمدن خود را بیان نمودند، جناب ابو طالب موافقت فرمود عباس، جعفر طیار را به عهده گرفت و رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علیعليه‌السلام را عهده دار شد. آنگاه مالکی باین عبارت گوید:

فلم یزل علیّ مع رسول اللّه حتّی بعث اللّه عزّ و جلّ محمّدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) نبیّا فاتبعه علیّعليه‌السلام و آمن به و صدّقه و کان عمره اذ ذاک فی السنه الثالثه عشر من عمره لم یبلغ الحلم و انّه اوّل من اسلم و آمن برسول اللّه من الذکور بعد خدیجه(5) .

____________________

1- کفایة الطالب، ص125، باب25.

2- اول کسی که اسلام آورد به رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علی بن ابی طالب بود.

3- فصول المهمه، ج1، ص186.

4- مطالب السؤول، ص52-53.

5- پیوسته علی با پیغمبر بود تا خدا آن حضرت را مبعوث به رسالت نمود. پس علی ایمان آورد و متابعت نمود پیغمبر را و تصدیق کرد او را در حالتی که از عمرش سیزده سال گذشته و بحد بلوغ نرسیده بود و او اول کسی بود که اسلام و ایمان آورد بآن حضرت از مردان بعد از خدیجه.

۳۸۸

سبقت علیعليه‌السلام در اسلام

آنگاه مالکی در همان فصل، نقل قول امام ثعلبی را می نماید که در تفسیر(1) آیه 100 سوره 9(توبه):( وَ السّٰابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهٰاجِرِینَ وَ الْأَنْصٰارِ ) (2) چنین آورده که ابن عبّاس و جابر ابن عبد اللّه انصاری و زید بن ارقم و محمّد بن منکدر و ربیعه المرائی گویند: اوّل کسی که ایمان آورد بعد از خدیجه برسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علیعليه‌السلام بوده، آنگاه گوید: علی کرم اللّه وجهه اشاره باین معنی نموده در اشعار خودش که ثقات از علماء از قول او نقل نموده اند که فرمود:

محمّد النبی اخی و صنوی

و حمزه سیّد الشهداء عمّی

و بنت محمّد سکنی و عرسی

منوط لحمها بدمی و لحمی

و سبطا احمد ولدای منها

فأیکم له سهم کسهمی

سبقتکم الی الاسلام طفلا

صغیرا ما بلغت اوان حلمی

و اوجب لی ولایته علیکم

رسول اللّه یوم غدیر خم

فویل ثم ویل ثم ویل

لمن یلقی الا له غدا بظلمی(3)

و محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السؤول(4) ضمن فصل اول از باب اول و أکابر مورخین و محدثین علماء خودتان نقل نموده اند که این اشعار را آن حضرت در جواب معاویه نوشت، موقعی که در نامۀ خود بآن حضرت مفاخره نموده که پدرم در جاهلیّت سیّد القوم بود و در اسلام پادشاهی نمود و من خال المؤمنین

____________________

1- تفسیر ثعلبی، ج5، ص83.

2- آنان که در صدر اسلام سبقت بایمان گرفتند از مهاجر و انصار.

3- محمد رسول اللّه، برادر و پسر عموی من است و حمزه سید الشهداء، عم من است و فاطمه دختر پیغمبر، همسر من است و دو دخترزادگان پیغمبر، فرزندان من از فاطمه اند. پس کدامیک از شما چنین قسمتی مانند من دارید: اسبق از همه اسلام آوردم، در حالتی که طفل بودم قبل از اینکه بحد بلوغ برسم و واجب نمود پیغمبر برای من ولایت خود را بر شما روز غدیر خم. آنگاه سه مرتبه فرمود: وای بر کسی که ملاقات کند خدا را روز قیامت در حالتی که بمن ظلم نموده باشد.

4- مطالب السؤول، ص53.

۳۸۹

و کاتب الوحی و صاحب فضائل هستم.

حضرت بعد از مطالعه نامه فرمود: أبا الفضائل یفخر علیّ ابن آکله الاکباد؛ یعنی آیا به فضائل فخریه می کند پسر خورنده جگرها؟ (یعنی هند مادر معاویه که جگر حمزه سید الشهداء را در احد برای او آوردند و در دهان جوید). آنگاه اشعار مذکوره را برای او نوشت و در آن اشاره بغدیر خم نموده و اثبات می نماید که او است امام و خلیفه و اولی بتصرف در امور مسلمانان بعد از رسول خدا و بامر آن حضرت و معاویه با جدّیتی که به مخالفت آن حضرت داشت، نتوانست در این مفاخرات تکذیب آن حضرت را بنماید. و نیز حاکم ابو القاسم حسکانی که از فحول اعلام و محل وثوق علمای شما است در ذیل همین آیه مذکوره، از عبد الرحمن بن عوف نقل می نماید که ده نفر از قریش ایمان آوردند اول آنها علی بن أبی طالبعليه‌السلام بود.

و از انس بن مالک روایت می نمایند، اکابر علماء شما مانند احمد بن حنبل در مسند و خطیب خوارزمی در مناقب و سلیمان بلخی حنفی در باب 12ینابیع المودّه (1) که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

صلّت الملائکه علیّ و علی علیّ سبع سنین و ذلک انّه لم ترفع شهاده ان لا اله الاّ اللّه الی السماء الا منّی و من علیّ(2) .

و ابن ابی الحدید معتزلی درشرح نهج البلاغه اخبار بسیاری از طرق روات و علماء خودتان نقل نموده است که علیعليه‌السلام از همۀ مسلمین اسبق در اسلام و ایمان بوده و در آخر همۀ اخبار و اختلاف اقوال گوید:

فدلّ مجموع ما ذکرناه انّ علیّاعليه‌السلام اوّل الناس اسلاما و انّ المخالف فی ذلک شاذّ و الشذّ لا یعتدّ به(3) .

و امام ابو عبد الرحمن نسائی که یکی از ائمه صحاح ستّه است، شش حدیث اولخصائص العلوی را در این موضوع آورده و تصدیق نموده که اول کسی که ایمان آورد برسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و نماز گذارد با آن حضرت علیعليه‌السلام بود.

____________________

1- ینابیع المودة ، ج1، ص194.

2- (هفت سال ملائکه بر من و بر علی صلوات فرستادند؛ زیرا که در این مدت کلمه شهادت از احدی بآسمان بر نخواست مگر از من و علی.)

3- مجموع از آنچه ذکر نمودیم دلالت دارد بر آنکه علیعليه‌السلام اول از همه اسلام آورد و مخالفین در این امر شاذ و کم اند و بقول شاذ اعتنائی نیست.

۳۹۰

و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 12ینابیع المودّه (1) 31 خبر ازترمذی (2) وحموینی (3) وابن ماجه (4) واحمد حنبل (5) وحافظ (6) ابو نعیم وامام ثعلبی (7) وابن مغازلی (8) وابو المؤید خوارزمی (9) ودیلمی (10) به مضامین مختلفه نقل نموده است که خلاصه و نتیجه همه آنها آنکه، علیعليه‌السلام اسبق از همه امت اسلام ایمان آورد،و حتّی ابن حجر مکی متعصّب در فصل دوم ازصواعق (11) اخباری به همین مضامین نقل نموده که سلیمان بلخی هم درینابیع (12) بعض از آن اخبار را از او نقل نموده و در آخر باب 12 ینابیع خبر پربرکتی از مناقب به اسناد خودش از ابی الزبیر مکّی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل نموده با اجازه آقایان این خبر را بخوانم تا حجّه تمام گردد که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

انّ اللّه تبارک و تعالی اصطفانی و اختارنی و جعلنی رسولا و انزل علیّ سیّد الکتب فقلت الهی و سیّدی انّک ارسلت موسی الی فرعون فسئلک ان تجعل معه اخاه هارون وزیرا یشدّ به عضده و یصدّق به قوله و انّی أسألک یا سیّدی و الهی ان تجعل لی من اهلی وزیرا تشدّ به عضدی فاجعل لی علیّا وزیرا و اخا و اجعل الشجاعه فی قلبه و البسه الهیبه علی عدوه و هو اوّل من آمن بی و صدّقنی و اوّل من وحّد اللّه معی و انّی سألت ذلک ربّی عزّ و جلّ فاعطانیه فهو سیّد الاوصیاء اللّحوق به سعاده و الموت فی طاعته شهاده و اسمه فی التوریه مقرون الی اسمی و زوجته صدّیقه الکبری ابنتی و ابناه سیّدا شباب اهل الجنّه ابنای و هو و هما و الائمّه من بعدهم حجج اللّه علی خلقه بعد النّبیّین و هم ابواب العلم فی امّتی من تبعهم نجی من النّار و من

____________________

1- ینبیع المودة، ج1، ص197-198.

2- سنن ترمذی، ج5، ص304.

3- فرائد السمطین، ج1، ص139-140.

4- سنن ابن ماجه، ج1، ص73.

5- مسند احمد، ج4، ص370.

6- مناقب (حافظ)، ص13.

7- تفسیر ثعلبی، ج5، ص84.

8- مناقب( ابن مغازلی)، ص320، صح365.

9- مناقب (خوارزمی)، ص52، ح17.

10- ارشاد( دیلمی)، ج2، ص20.

11- صواعق المحرقه، ص120-127.

12- ینابیع المودة، ج1، ص197، ح28.

۳۹۱

اقتدی بهم هدی الی صراط مستقیم لم یهب اللّه محبتهم لعبد الاّ ادخله اللّه الجنّه انتهی(1) . ( فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ ) .(2)

و اگر بخواهم تمام اخباری را که فقط از طریق روات و أکابر علماء خودتان در این باب رسیده، بدون استناد به کتب شیعه ذکر نمایم، تمام وقت شب گرفته می شود. گمان می کنم برای نمونه کافی باشد آنچه عرض کردم، تا آقایان بدانید که علیعليه‌السلام آن کس است که از اول با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده پس اولی و أحق است که آن بزرگوار را مشمول( وَالَّذِينَ مَعَهُ ) بدانیم، نه آن کس را که چند شبی در مسافرت غار با پیغمبر بوده.

اشکال در ایمان علیعليه‌السلام چون طفل بوده و جواب آن

حافظ : این مطلب ثابت است و احدی انکار این معنی را ننموده که علی کرم اللّه وجهه اسبق از همه امّت در اسلام بوده ولی نکتۀ قابل اسبق از همه امّت در اسلام بوده، ولی نکتۀ قابل توجه آنست که این سبقت دلیل بر فضیلت و شرافت علی کرم اللّه وجهه بر دیگران از صحابه

____________________

1- “خداوند متعال برگزید و اختیار نمود مرا (از میان خلق) و قرار داد مرا پیغمبر و نازل گردانید بر من بهترین کتابها را. پس من عرض کردم الهی و سیدی، موسی را فرستادی بسوی فرعون پس درخواست نمود از تو اینکه برادرش هارون را وزیر او قرار دهی و محکم نمائی بوجود او بازوی او را و تصدیق نمایند بوسیله او دعوت او را، اینک من از تو درخواست می نمایم که از اهل من قرار دهی برای من وزیری که بوجود او محکم گردد بازوی من. پس قرار بده برای من علی را به مقام وزارت و اخوت، و شجاعت را در قلب او قرار بده و هیبتی باو مرحمت نما در مقابل دشمنانش؛و علی اول کسیست که ایمان بمن آورد و تصدیق مرا نمود و اول کسیست که با من خدا را بوحدانیت یاد نمود.”آنگاه فرمود: “من این سؤالی را که از پروردگار نمودم، به من عطا نمود (یعنی علی را وزیر و برادر من قرار داد). پس علی آقای اوصیاء می باشد ملحق شدن باو سعادت و مردن در اطاعت او شهادت است اسم او با اسم من در توریه می باشد و همسر او صدیقه کبری دختر من است و دو پسر او که دو سید جوانان اهل بهشت اند، فرزندان من اند و علی و حسن و حسین و امامان بعد از آنها حجتهای خدا بر خلق اند بعد از انبیاء و آنها هستند ابواب علم در امت من هر کس آنها را متابعت و پیروی نماید، از آتش نجات یابد و هر کس به آنها اقتدا نماید، هدایت یابد براه راست عطا ننموده خدا محبت آنها را ببنده ای مگر آنکه آنها را داخل بهشت می نماید.(پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت و بینائی).

2- پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت و بینایی.

۳۹۲

نمی باشد.گرچه صحیح است که خلفای معظّم أبو بکر و عمر و عثمان رضی اللّه عنهم مدتی بعد از علی کرم اللّه وجهه ایمان آوردند، ولی ایمان آنها با ایمان علی فرق داشت و قطعا ایمان آنها از ایمان علی افضل بوده، بدلیل آنکه علی طفلی نابالغ و آنها شیخی کبیر و با عقل کامل بودند.

بدیهی است ایمان پیر ورزیده و جهان دیده و صاحب عقل کامل، از ایمان طفلی نو رسیده و نابالغ، افضل و بالاتر است؛ به علاوه، ایمان علی تقلیدی و از آنها تحقیقی بوده؛ قطعاً ایمان تحقیقی از ایمان تقلیدی افضل است؛ چون قطعاً بچه نابالغ و غیر مکلّف ایمان نمی آورد مگر روی تقلید و علی بچه دوازده سیزده ساله تکلیفی بر او نبوده و حتماً تقلیداً ایمان آورده است.

داعی : باعث تعجب است این نوع مذاکرات از مثل شما دانشمندان قوم! متحیرم این نوع گفتار شما را حمل بر چه بنمایم بگویم، عناداً لجاجت می فرمایید که قلبم راضی نمی شود بعالمی چنین نسبتی بدهم مگر بگویم بدون فکر و تأمل تبعا للاسلاف صحبت می فرمایید؛ یعنی شما تقلیداً (از خوارج و نواصب بتحریک امویها) حرف می زنید و تحقیقی در گفتار ندارید.

از شما سؤال می نمایم که آیا ایمان علیعليه‌السلام در عالم طفولیت بمیل و اراده خودش بوده یا بدعوت رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده؟

حافظ : اولاً جناب عالی از طرز صحبت چرا متأثر می شوید؟ شبهه و اشکال در دل خلجان می کند. باید مورد مذاکره قرار گیرد تا کشف حقایق شود.

و امّا ثانیاً جواب شما مسلّم است که به دعوت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علیعليه‌السلام ایمان آورد نه به میل و اراده خود.

داعی : آیا رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که علیعليه‌السلام را دعوت باسلام نمود، می دانست که تکلیفی بر طفل قبل از بلوغ نیست یا نمی دانست. اگر بگویید نمی دانست، نسبت جهل به آن حضرت داده اید و اگر می دانست طفل صبی را تکلیفی در دین نمی باشد، مع ذلک او را دعوت کرد، کار لغو و عبث و بی جایی کرده. بدیهی است نسبت لغو و عبث به رسول اللّه محققاً کفر است؛ چه آنکه پیغمبر معرّا و مبرّای از لغو و عبث است؛ خصوصاً خاتم الانبیاءصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؛ زیرا که خداوند در آیه 3 سوره 53(النجم) درباره آن حضرت می فرماید:

۳۹۳

( وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ الْهَویٰ إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحیٰ ) (1) .

ایمان علیعليه‌السلام در کوچکی دلیل بر وفور عقل و فضل او می باشد

پس قطعاً آن حضرت علی را قابل و لایق و آماده دعوت می دانسته و دعوت نموده، چه آنکه عمل لغو از آن حضرت صادر نمی گردد. علاوه بر این معنا، صفر سن منافی کمال عقل نمی باشد، بلوغ دلیل وجوب تکلیف نیست، بلکه بلوغ در احکام شرعیه مراعات می شود نه در امور عقلیه و ایمان أمری از امور عقلیه می باشد نه تکلیف شرعی؛ پس ایمان علی فی الصغر من فضائله؛ ایمان علی در کوچکی از فضایل آن حضرت می باشد؛ کما آنکه درباره حضرت عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله وعليه‌السلام و بچه تازه به دنیا آمده خداوند در آیه 31 سوره 19 (مریم) خبر می دهد که گفت:( إِنِّی عَبْدُ اللّٰهِ آتٰانِیَ الْکِتٰابَ وَ جَعَلَنِینَبِیًّا ) (1) و درباره حضرت یحییعليه‌السلام در آیه 13 همان سوره فرماید:( وَ آتَیْنٰاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ) (2) .

سید اسماعیل حمیری یمنی که از شعراء معروف اواسط قرن دوم هجری متوفی سال 179 بوده، در اشعاری که در مدح آن حضرت سروده، به همین جهت اشاره نموده و گفته:

وصی محمد و ابو بنیه

و وارثه و فارسه الوقیا

و قد اوتی الهدی و الحکم طفلا

کیحیی یوم اوتیه صبیا(3)

فضل و مقامی را که پروردگار عطا نماید نیازمند برسیدن بلوغ سنّ نیست، بلکه رشد عقلی و صلاحیت مورد، در اثر طینت پاک است که خداوند عالم السرّ و الخفیّات فقط بآن دانا و خبیر است؛ و لذا یحیی در طفولیت و عیسی در مهد به نبوّت، و علی در دوازده یا سیزده سالگی به ولایت مطلقه برسد، مورد هیچ گونه

____________________

1- رسول خدا به هوای نفسی سخن نمی گوید، آن چه می گوید از روی وحی است که به او رسیده.

2- به درستی که من بنده خاص خدایم و کتاب آسمانی و شرف نبوت مرا عطا فرموده.

3- و یحیی را در سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم.

4- همچنان که یحیی در طفولیت و بچه گی واجد مقام نبوت گردیده علیعليه‌السلام هم که وصی و وارث پیغمبر و پدر فرزندان آن حضرت بود صاحب حکم ولایت و هادی خلق در حال طفولیت گردید.(دیوان السید الحمیری، ص217، قافیة الیاء).

۳۹۴

تعجبی نخواهد بود.

بیشتر تعجب داعی از این گفتار شما که اسباب تأثر شد آن بود که این نوع از گفتار و اشکالات از نواصب و خوارج و پیروان معاندین در تحت تحریکات امویها می باشد که بایمان علیعليه‌السلام خورده گیرند و گویند ایمان او از روی معرفت و یقین نبوده، بلکه بر وجه تلقین و تقلید بوده است.

اوّلاً موثقین از أکابر علماء شما همه اعتراف باین فضیلت دارند و اگر ایمان در کودکی برای آن حضرت فضل و فخری نبوده، پس آن همه فخر و مباهاتی که آن حضرت در مقابل صحابه نمودند برای چه بوده.

چنانچه عرض کردم اکابر علماء شما مانند محمّد بن طلحه شافعی(1) و ابن صباغ مالکی(2) و ابن أبی الحدید(3) و دیگران اشعار آن حضرت را نقل نموده اند که ضمنا فرمود:

سبقتکم الی الاسلام طفلا

صغیرا ما بلغت اوان حلمی

و اگر ایمان آن حضرت در کودکی فضل و شرفی نبوده، رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن بزرگوار را به این فضل و خصیصه تخصیص نمی داد و آن حضرت خود فخر و مباهات باین معنی نمی نمود چنانچه سلیمان بلخی حنفی در ص 202 ینابیع المودة(4) ضمن باب 56 از ذخایر العقبی امام الحرم احمد بن عبد اللّه شافعی از خلیفۀ ثانی عمر بن الخطّاب نقل می نماید که گفت:

من و ابو بکر و ابو عبیدۀ جراح و جماعتی خدمت رسول خدا بودیم که دست مبارک بر شانه علی زد و فرمود یا علی انت اوّل المؤمنین ایمانا و اولهم اسلاما و انت منّی بمنزله هارون من موسی.

و نیز امام احمد بن حنبل در مسند(5) نقل می نماید از ابن عباس(حبر امت)که گفت:

____________________

1- نزل القرآن فی علیعليه‌السلام ، ص61.

2- فصول المهمه، ج1، ص187.

3- شرح نهج البلاغه، ج4، ص122.

4- ینابیع المودة، ج2ف ص146.

5- مسند احمد، ج1، ص173.

۳۹۵

من و ابو بکر و ابو عبیده بن جراح و جمعی دیگر از صحابه خدمت پیغمبر بودیم که دست مبارک بر کتف علی بن أبی طالب زد و فرمود انت اوّل المسلمین اسلاما و انت اوّل المؤمنین ایمانا و انت منّی بمنزله هارون من موسی کذب یا علی من زعم انه یحبّنی و یبغضک(1) .

و ابن صباغ مالکی در فصول المهمّه(2) مثل همین خبر را از کتاب خصائص از ابن عباس و نیز امام ابو عبد الرّحمن نسائی در خصائص العلوی(3) نقل می کنند که گفت:

از عمر بن الخطّاب (خلیفه ثانی) شنیدم که گفت: علی را یاد نکنید مگر به خیر؛ زیرا که از پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم فرمود: در علی سه خصلت است من که عمرم دوست داشتم یکی از آنها برای من باشد؛ چه آنکه هر یک از آنها نزد من دوست تر است از هرچه آفتاب بر او می تابد.

آنگاه گفت: ابی بکر و ابو عبیده و جمعی دیگر از صحابه هم حاضر بودند که آن حضرت دست بر کتف علی گذارد و گفت (آنچه را که عرض کردم) و ابن صباغ این کلمات را زیاده از دیگران نقل نموده که فرمود:من احبّک فقد احبّنی و من احبّنی احبّه اللّه و من احبّه اللّه ادخله الجنّه و من ابغضک فقد ابغضنی و من ابغضنی ابغضه اللّه تعالی و ادخله النار (4) .

پس ایمان علیعليه‌السلام در صغر و کودکی دلیل بر وفور عقل و خرد است و خود فضیلتی است برای آن حضرت کهلم یسبقه احد من المسلمین ؛ احدی از مسلمین بر او سبقت نگرفته است.

____________________

1- تو از حیث اسلام و ایمان اول مسلمین و مؤمنین هستی و تو برای من بمنزله هارونی از موسی. یا علی، دروغ گفت کسی که گمان نمود مرا دوست دارد و تو را دشمن بدارد.

2- فصول المهمه، ج1، ص587.

3- خصائص العلوی، ص50.

4- کسی که تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست دارد، خدا او را دوست می دارد و کسی که خدا او را دوست بدارد، داخل می کند او را ببهشت و کسی که تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته و کسی که مرا دشمن بدارد، خدا او را دشمن داشته و داخل می کند او را به آتش.(فصول المهمه، ج1، ص587).

۳۹۶

طبری در تاریخ(1) خود نقل می نماید از محمّد بن سعد بن ابی وقاص که گفت: “از پدرم سؤال کردم که آیا ابی بکر اول مسلمین است؟” گفت: نه،و لقد اسلم قبله اکثر من خمسین رجلا ؛ یعنی زیاده از پنجاه نفر پیش از ابی بکر اسلام آوردند و لکن او افضل از ما بود از حیث اسلام و نیز نوشته است عمر بن الخطّاب بعد از چهل و پنج مرد و بیست و یک زن مسلمان شد.و لکن اسبق الناس اسلاما و ایمانا فهو علی بن أبی طالب (2) .

ایمان علیعليه‌السلام از فطرت بوده نه از کفر

علاوه بر آنکه علی اسبق از همه مسلمین ایمان آورد، فضیلت دیگری برای او در این باب می باشد که اهمّ فضائل است و از خصائص مخصوصۀ او می باشد کهاسلامه عن الفطره و اسلامهم عن الکفر (3) .

علی امیر المؤمنین طرفه العینی میل به کفر و شرک ننمود، بر خلاف عموم مسلمین و اصحاب که از کفر و شرک و بت پرستی بیرون آمده، قبول اسلام نمودند (چون آن حضرت قبل از بلوغ بدعوت پیغمبر ایمان آورد)؛ چنانچه حافظ ابو نعیم اصفهانی درما نزل القرآن فی علی (4) و میر سید علی همدانی درمودة القربی (5) از ابن عباس نقل نموده اند که گفت:و الله ما من عبد آمن باللّه الاّ و قد عبد الصنم الاّ علی بن أبی طالب فانّه آمن باللّه من غیر ان یعبد صنما (6) .

و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 24کفایت الطالب (7) به اسناد خود از

____________________

1- تاریخ طبری، ج2، ص60.

2- و لکن اسبق از همه مردم از حیث اسلام و ایمان علی بن أبی طالب بوده است.(تاریخ الطبری، ج2، ص60).

3- 3) اسلام علی از فطرت و اسلام آنها از کفر بوده است.(جواهر التاریخ، ج3، ص101، با اختلاف الفاظ).

4- ما نزل القرآن فی علیعليه‌السلام ، ص47.

5- مودة القربی، ص22.

4- سوگند به خدا! ایمان نیاورد احدی از عباد(یعنی از امت)مگر آنکه بر بت ستایش نموده بود مگر علی بن أبی طالبعليه‌السلام که آن حضرت ایمان آورد بخدا و قبول اسلام نمود، بدون آنکه بصنم و بت ستایش کرده باشد.

7- کفایة الطالب، ص124، باب 24.

۳۹۷

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می نماید که فرمود:سباق الامم ثلاثة لم یشرکوا باللّه طرفة عین علیّ بن أبی طالب و صاحب یاسین و مؤمن آل فرعون فهم الصدیقون-حبیب النجار مؤمن آل یاسین و حزقیل مؤمن آل فرعون و علیّ بن أبی طالب و هو افضلهم (1) .

چنانچه درنهج البلاغه (2) است که خود فرموده:فانّی ولدت علی الفطرة و سبقت الی الایمان و الهجره (3) .

و نیز حافظ ابی نعیم اصفهانی و شافعی(4) و دیگران از علمای خودتان مانند ابن ابی الحدید(5) نقل نموده اند:انّ علیّا لم یکفر باللّه طرفه عین ؛(6) و امام احمد حنبل درمسند (7) و سلیمان بلخی حنفی درینابیع المودة (8) نقل نموده اند از ابن عباس که بزمعة بن خارجه گفت:انّه لم یعبد صنما و لم یشرب خمرا و کان اول الناس اسلاما (9) .

شما که می گویید: ایمان شیخین افضل از ایمان علی بن أبی طالبعليه‌السلام بوده، مگر این حدیث شریف را ندیده اید که ابن مغازلی شافعی درفضایل (10) و امام احمد بن حنبل درمسند (11) و خطیب خوارزمی درمناقب (12) و سلیمان بلخی حنفی در

____________________

1- سبقت گیرندگان جمیع امم (در مسابقه ایمان و توحید) سه نفر بودند که شرک به خدا نیاوردند: علی بن أبی طالب و صاحب یاسین و مؤمن آل فرعون که ایشانند راست گویان؛ یعنی حبیب نجار مؤمن آل یس و حزقیل و مؤمن آل فرعون و افضل آنها علی بن أبی طالب بود.

2- شرح نهج البلاغه، ج4، ص54.

3- من متولد شدم بر فطرت توحید و پیشی گرفتم بایمان و هجرت با رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ).

4- ما نزل القرآن فی علیعليه‌السلام ، ص50.

5- شرح نهج البلاغه، ج16، ص28.

6- به درستی که علیعليه‌السلام کافر نشد به خدا چشم بر هم زدنی.

7- مسند احمد، ج1، ص177.

8- ینابیع المودة، ج2، ص386، ح3.

9- علیعليه‌السلام هرگز سجده به بت نکرد و شراب نخورد و اول کسی که از مردم اسلام آورده و تسلیم شد بمقام رسالت او بود.

10- فضایل، ص80.

11- مسند احمد، ج1، ص184.

12- مناقب، ص131، ح146.

۳۹۸

ینابیع (1) و دیگران از اکابر علماء شما از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل نموده اند که فرمود:لو وزن ایمان علیّ و ایمان امّتی لرجح ایمان علیّ علی ایمان امّتی الی یوم القیمه (2) .

و نیز میر سید علی همدانی در موده هفتم ازمودة القربی (3) و خطیب خوارزمی درمناقب (4) و امام ثعلبی درتفسیر (5) نقل نموده اند از خلیفۀ ثانی عمر بن الخطّاب که گفت

شهادت می دهم که از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که فرمود:لو انّ السموات السبّع و الأرضین السبّع و ضعن فی کفّه میزان و وضع ایمان علیّ فی کفّه میزان لرجح ایمان علی (6) .

و عبدی شاعر معروف سفیان بن مصعب کوفی، روی همین اصل ضمن اشعار خود گفته:

اشهد باللّه لقد قال لنا

محمّد و القول منه ما خفی

لو انّ ایمان جمیع الخلق ممّن

سکن الارض و من جلّ السماء

یجعل فی کفّه میزان لکی

یوفی بایمان علی ما وفی(7)

علیعليه‌السلام افضل از جمیع صحابه و امت بود

میر سید علی همدانی عالم عارف فقیه شافعی در کتابمودة القربی (8) اخبار

____________________

1- ینابیع المودة، ج2، ص301، ح858.

2- اگر ایمان علی را با ایمان امت من بسنجند، ایمان علی بر ایمان امت من تا روز قیامت راجح خواهد بود.

3- مودة القربی، مودة هفتم، ص23.

4- مناقب خوارزمی، ص131.

5- تفسیر ثعلبی، ج8، ص287.

6- اگر هفت آسمان و زمین را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان علی را در کفه دیگر، هرآینه ایمان علی رجحان و سنگینی می نماید بر آنها.

7- به خدا قسم! شهادت می دهم که محمد رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای ما بیانی فرمود که برای احدی مخفی نماند که اگر ایمان جمیع خلایق از اهل آسمان و زمین را در کفه ترازو بگذارند و ایمان علیعليه‌السلام را در کفۀ دیگر هرآینه ایمان علی بر همه رجحان پیدا می کند .(دیوان عبدی)

8- مودة القربی، مودة هفتم، ص24.

۳۹۹

بسیاری در این باب نقل نموده که افضلیت علیعليه‌السلام را با دلایل و براهین و احادیث صحیحه ثابت می نماید؛ از جمله در مودة هفتم از ابن عباس(حبر امت) نقل می کند که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:افضل رجال العالمین فی زمانی هذا علی عليه‌السلام (1) .

و عقیدۀ اکثر علمای منصف خودتان بر افضلیت علیعليه‌السلام بوده؛ چنانچه ابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغه (2) آورده که کتابی از شیخ معتزله ابو جعفر اسکافی بدستم رسید و در آنجا نوشته بود که مذهب بشر بن معتمر و ابو موسی و جعفر بن مبشر و سایر قدماء علماء بغداد این بود که:انّ افضل المسلمین علیّ بن أبی طالب ثمّ ابنه الحسن ثمّ ابنه الحسین ثمّ حمزه بن عبد المطلب ثمّ جعفر بن أبی طالب... - الخ.(3)

و شیخ ما ابی عبد اللّه بصری و شیخ ابو القاسم بلخی و شیخ ابو الحسن خیاط (که شیخ متأخرین علمای بغداد بوده) عموماً بر همان عقیده ابو جعفر اسکافی بودند که (قول با فضلیّت علیعليه‌السلام باشد) و مراد از افضلیت آن بوده که گرامی ترین مردم بودند نزد خدا و ثواب آنها از همه بیشتر و منزلت آنها در روز جزا از همه بالاتر خواهد بود و بعد در همان صفحه، شرح عقیده معتزله را بنظم آورده و چنین گفته است:

و خیر خلق الله بعد المصطفی

اعظمهم یوم الفخار شرفا

السیّد المعظم الوصیّ

بعل البتول المرتضی علیّ

و ابناه ثمّ حمزه و جعفر

ثمّ عتیق بعد هم لا ینکر(4)

شیخ : شما اقوال علماء را در اثبات افضلیت ایمان خلیفه ابی بکر رضی اللّه عنه اگر دیده بودید، این بیانات را نمی نمودید.

داعی : شما هم اگر از اقوال متعصّبین به بیانات محققین از علمای منصف

____________________

1- افضل مردان عالمیان در زمان من علیعليه‌السلام می باشد.

2- شرح نهج البلاغه، ج11، ص119.

3- افضل و برتر از همه مسلمین علی بن أبی طالب و پس از آن فرزندش حسن و پس از آن فرزندش حسین و پس از آن حمزه و پس از آن جعفر بن أبی طالب(معروف به طیار)بوده اند.

4- بهترین مردم بعد از رسول خدا و بزرگترین آنها در روز افتخار از حیث شرف سید بزرگوار وصی پیغمبر و شوهر بتول (فاطمه سلام اللّه علیها) علی مرتضی است و پس از آن دو فرزندش (حسن و حسین) و پس از آن حمزه و جعفر (طیار) بوده اند.(شرح تهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج11، ص120)

۴۰۰