قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 912
مشاهدات: 42285
دانلود: 5300


توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 42285 / دانلود: 5300
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 1

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

و ندانستم که او خود حجّ اکبر و روح و حقیقت حجّ است.

سپس او را در منزلگاهی بنام فید بر روی تلّ ریگزار سرخی دیدم.

از آن ریگها در ظرف خود می ریخت و می آشامید، من او را صدا زدم در حالیکه عقلم سرگردان شده بود.

به من هم شربتی بچشان، پس به من مرحمت فرمود، دیدم سویقی آمیخته با شکر است.

از حجّ گزاران سؤال کردم این شخص کیست؟ گفتند: این امام موسی بن جعفرعليهما‌السلام است.(1)

429/14. شیخ طوسیقدس‌سره در کتاب «متهجّد » نقل می کند: حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام در حالی که صورت مبارک خود را بر زمین می نهاد عرض می کرد:

اللّهمّ لاتسلبنی ما أنعمت به علیّ من ولایتک وولایه محمّد وآل محمّد عليهم‌السلام .(2)

بارپروردگارا! نعمت ولایت خود و ولایت محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام را که به من مرحمت فرموده ای از من مگیر.

430/15.سیّد بن طاووس وعلّامه مجلسی قدّس سرّهما می نویسند:

کان سلام اللَّه علیه حلیف السجده الطویله، والدموع الغزیره، والمناجاه الکثیره والضراعات المتصلّه .

«آن حضرت پیوسته ملازم با سجده های طولانی و اشک ریزان و مناجات فراوان و تضرّع و ناله به درگاه الهی بود».(3)

____________________

1- کشف الغمّه: 2/213، مطالب السؤول: 2/62، بحار الأنوار: 48/80 ح 102، مدینه المعاجز: 6/194 ح7، دلائل الإمامه: 317 ح6، ینابیع المودّه: 362، تذکره الخواصّ: 348، الفصول المهمّه: 215.

2- مصباح المتهجّد: 41 چاپ بیروت، بحار الأنوار: 86/214 ح 27 از فلاح السائل (با کمی اختلاف).

3- این جملات در ضمن زیارت آن حضرت وارد شده است. مراجعه کنید به «بحار الأنوار: 102/17» که آن را به نقل از «مصباح الزائر: 382» ذکر کرده است.

۶۰۱

غلام سیاه چهره ای داشت که قیچی بدست می گرفت و پینه هائی که بر اثر زیادی سجده بر پیشانی مبارک او و استخوان بینی اش بسته می شد می برید.(1)

431/16.شیخ صدوق قدس‌سره از احمد بن عبداللَّه قروی و او از پدرش نقل کرده است که گفت:

بر فضل بن ربیع وارد شدم در حالیکه بر بام خانه اش نشسته بود، به من گفت: نزدیک بیا، چون نزدیک او رفتم گفت: از این بالا میان آن اتاق را نگاه کن، وقتی نگاه کردم سؤال کرد چه می بینی؟ گفتم: جامه ای را می بینم که بر روی زمین افکنده شده است، گفت: دوباره بهتر نگاه کن.

چون با دقّت نگاه کردم گفتم: مردی گویا در حال سجده است، پس از سؤالات دیگری که پرسید به من گفت:

این ابوالحسن موسی بن جعفرعليهما‌السلام است، من شب و روز او را مراقبت می کنم، هیچگاه او را جز در این حالی که می بینی مشاهده نکرده ام، او نماز صبح را که می خواند تا هنگام طلوع خورشید به تعقیب نماز می پردازد، سپس به سجده می رود و تا اذان ظهر سجده اش را ادامه می دهد و کسی را سفارش نموده که چون از وقت اذان اطّلاع حاصل کرد به او خبر دهد، آنگاه بر می خیزد و بدون اینکه وضوی تازه ای بگیرد نماز می خواند، و من می فهمم که او در سجده طولانی خود بخواب نرفته است، و چون از نماز ظهر و عصر و نوافل و تعقیبات آن فارغ می شود تا غروب در حال سجده است، سپس برمی خیزد و با همان وضوئی که دارد نماز مغرب را می خواند.

و چون نماز مغرب و عشاء و نوافل و تعقیبات آن را بجا می آورد با

____________________

1- شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 1/77» ضمن یک حدیث طولانی آن را روایت کرده است، بحار الأنوار: 48/216 سطر 85/166 1 ح 16 و 95/213 ضمن ح 5.

۶۰۲

غذای مختصری که برای او می آورند افطار می کند، سپس تجدید وضو می نماید و بعد از آن سجده ای بجا می آورد و چون سر از سجده برمی دارد استراحت کوتاه و خواب سبکی می کند، سپس برمی خیزد و دوباره وضو می گیرد و به نماز می ایستد و تا طلوع فجر به نماز مشغول است، و چون غلامش به او وقت طلوع فجر را خبر می دهد نماز صبح را بجا می آورد، و مدّت یکسال است که این روش او است....(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : این روایت از روایاتی است که دلالت می کند بر حجیّت خبر واحد و کافی بودن یک عادل بلکه یک نفر مورد اعتماد (یعنی اگر شخص مطمئن خبری داد ولو یک نفر باشد قول او حجّت است و دلیل شرعی است) و دلالت می کند بر اینکه بیّنه یعنی شهادت و گواهی راهی شرعی است برای بدست آوردن موضوعات خارجی، و در تمام موارد اینگونه است جز در موارد نزاع و ادّعا که در آن تعدّد شرط است، در روایتی که شاهد بحث است امامعليه‌السلام با شهادت یک نفر موضوع خارجی را که وقت زوال یا طلوع فجر باشد احراز نموده است، و با گفته او علم به داخل شدن وقت پیدا کرده، و اگر کسی احتمال دهد که در این مورد امام به خاطر زندانی بودن تمکّن نداشته است از تحصیل علم، لذا به این مقدار اکتفا نموده است، احتمال بعیدی است.

432/17. کلینیرحمه‌الله در کتاب «کافی » از حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام نقل کرده است که فرمود:

إنّ اللَّه غضب علی الشیعه فخیّرنی نفسی أو هم، فوقیتهم واللَّه بنفسی .(2)

____________________

1- امالی صدوق: 210 ح 19 مجلس 29، مناقب ابن شهراشوب: 4/318، بحار الأنوار: 48/107 ح9.

2- الکافی: 1/260 ح5، مدینه المعاجز: 6/379 ح 124.

۶۰۳

همانا خداوند به خاطر گناه شیعه بر آنها غضب کرد و مرا مخیّر نمود که عقوبت را من از طرف آنها تحمّل کنم و یا خود آنها عقوبت شوند، بخدا قسم من آن را به جان خود خریدم و شیعیان را حفظ کردم.

مؤلّف گوید: تأیید فرمایش حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام تفسیری است که در ذیل این آیه شریفه( لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک ) (1) «تا خداوند گناهانی را که از تو سر زده بیامرزد» فرموده اند:

مقصود از گناهانی که از تو سر زده، گناهان امّت است.(2)

ائمّه طاهرینعليهم‌السلام بعضی از اعمال را بخاطر جبران کمبودها و کوتاهی های شیعیان از طرف آنها انجام داده اند.

و خدا خیر دهد به شاعری که گفته است:

إذا ذرّ إکسیر المحبّه فوق ما

جناه استحال الذنب أیّ استحاله

وقتی غبار کیمیای محبّت بر روی گناهی نشست، تغییر حالت می دهد و و بطور کامل دگرگون می شود.

____________________

1- سوره فتح، آیه 2.

2- برای اطّلاع بیشتر به تفسیر برهان: 4/195 مراجعه کنید.

۶۰۴

بخش دهم: مناقب امام رضاعليهما‌السلام

قطره ای از دریای کمالات و افتخارات امام ضامن که کفیل درماندگان و مایه امیدواران است، هشتمین امام از امامان نور و پیشوایان هدایت مولای ما حضرت ابوالحسن علیّ بن موسی الرضا صلوات اللَّه علیه

۶۰۵
۶۰۶

433/1. کلینیرحمه‌الله در کتاب «کافی » از یزید بن سلیط نقل کرده است که گفت: همراه عدّه ای به قصد عمره راه افتاده بودم، بین راه در محلّی با حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام ملاقات کردم، به ایشان عرض کردم: فدایت شوم، این محلّی را که در آن هستیم بخاطر دارید؟

فرمود: بلی، و آیا تو نیز در خاطرت هست؟

گفتم: بلی، من و پدرم شما را که همراه امام صادقعليه‌السلام و برادرانت بودید در اینجا ملاقات کردیم، پدرم به امام صادقعليه‌السلام عرض کرد: فدای شما شوم، همگی امامان پاک و معصوم هستید و کسی از مرگ رهائی نمی یابد، به من مطلبی بگو تا برای آیندگان بازگو کنم که راه آنها مشخّص و تکلیف آنها روشن باشد و دچار گمراهی و انحراف نشوند.

فرمود: بلی، اینها همه فرزندان من هستند، سپس به شما اشاره نمود و فرمود:

وهذا سیّدهم وقد عُلّم الحکم والفهم والسخاء والمعرفه بما یحتاج إلیه الناس، وما اختلفوا فیه من أمر دینهم ودنیاهم .

و این آقا سرور همه آنها است، به او حکمت و فهم و بخشندگی آموخته شده، و به آنچه مردم نیاز دارند، و آنچه در او اختلاف کنند از مشکلات دینی و امور دنیوی شناخت دارد.

۶۰۷

و او خوش اخلاق و خوش برخورد است، او دری از درهای رحمت الهی است و در او خصوصیّت دیگری است که از تمام اینها بهتر است.

پدرم عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، آن خصوصیّت و امتیاز چیست؟

فرمود: خداوند تبارک و تعالی از نسل او دادرس و فریادرس این امّت و دانش و نور و فضیلت و حکمت آن را خارج می کند، او بهترین نوزاد و بهترین نوجوان است.

یحقن اللَّه عزّوجلّ به الدماء، ویصلح به ذات البین ویلمُّ به الشعث .

خداوند به سبب او خونها را حفظ می کند و بین افراد صلح و سازش برقرار می نماید، و پراکندگی را به اجتماع و اتّفاق تبدیل می سازد.

برهنه را می پوشاند و گرسنه را سیر می نماید و ترسان را ایمن می گرداند، خداوند بخاطر او بارانش را می فرستد و به بندگانش رحم می کند، او بهترین میانسال و بهترین نوجوان است، گفتار او حکمت و خاموشی او دانش است، برای مردم بیان می کند و روشن می سازد آنچه را که اختلاف دارند و بستگان و خویشان او به سیادت و آقایی می رسند قبل از آنکه او به سنّ بلوغ رسد....(1)

434/2.روایت شده است : آن حضرت پیراهن سبز رنگ خود را که از پشم نرم و نازک تهیّه شده بود به دعبل مرحمت نمود و فرمود:

احتفظ بهذا القمیص، فقد صلّیت فیه ألف لیله [فی کلّ لیله] ألف رکعه، وختمت فیه القرآن ألف ختمه .(2)

این پیراهن را خوب نگهداری کن، من هزار شب در آن هر شبی هزار رکعت نماز خوانده ام، و در آن هزار مرتبه قرآن را ختم کرده ام.

435/3.شیخ صدوق قدس‌سره در کتاب «عیون اخبار الرضاعليه‌السلام » از مفضّل نقل می کند که گفت: خدمت حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام رسیدم آن حضرت

____________________

1- الکافی: 1/313 ح 14، مدینه المعاجز: 6/251 ح 58، حلیه الأبرار: 2/378، إعلام الوری: 317، بحار الأنوار: 50/25 ح 17، الإرشاد: 342، الغیبه شیخ طوسی: 27.

2- امالی طوسی: 359 ح 89 مجلس 12، بحار الأنوار: 49/238 ح7، و 83/222 ح7.

۶۰۸

فرزندش علیعليه‌السلام را به دامن گرفته بود، می بوسید و زبانش را می مکید، گاهی بر شانه می گذاشت و گاهی در بر می گرفت و می فرمود:

بأبی أنت واُمّی ما أطیب ریحک، وأطهر خلقک، وأبین فضلک .

پدر و مادرم فدای تو، چقدر نیکو و معطّر است بوی تو، و چه پاکیزه است اخلاق تو، و چه روشن و ظاهر است برتری و فضیلت تو.

عرض کردم: فدایت شوم، به قدری این فرزندت را دوست دارم و محبّت او در دلم قرار گرفته است که هیچ کسی را جز خودت آن قدر دوست ندارم. به من فرمود:

ای مفضّل! مقام و منزلت او نسبت به من مانند مقام و منزلت من نسبت به پدرم می باشد( ذُرّیَّهٌ بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللَّه سَمیعٌ عَلیمٌ ) (1) .

«ذریّه ای هستند که بعضی از آنها از بعضی دیگر فضائل و کمالات را به ارث می برند، و خداوند شنوا و دانا است».

عرض کردم: آیا او بعد از شما امام و پیشوا و فرمانروا است؟

فرمود:نعم، من أطاعه رشد ومن عصاه کفر .

بلی، هر که او را اطاعت کند راه را یافته و به سعادت رسیده است، و هر که او را نافرمانی کند بی راهه رفته و کافر گشته است.(2)

436/4. کلینیرحمه‌الله در کتاب «کافی » از یَسع بن حمزه نقل کرده است که گفت:

من در مجلس حضرت رضاعليه‌السلام بودم و با آن حضرت گفتگو می کردم، جمعیّت بسیاری در آنجا جمع شده بودند و از مسائل حلال و حرام از او می پرسند، ناگهان مردی قد بلند و گندمگون وارد شد و به آن حضرت عرض کرد:

سلام بر تو ای فرزند رسول خدا! یکی از دوستان شما و دوستان پدران و اجداد شما هستم، از سفر حجّ برگشته ام و خرجی خود را در بین

____________________

1- سوره آل عمران، آیه 34.

2- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 1/26 ح 28، بحار الأنوار: 49/20 ح 26.

۶۰۹

راه گم کرده ام، و اکنون توشه ای که مرا به منزل بعدی برساند همراه ندارم، اگر عنایتی می کردید و مرا به شهر خودم روانه می ساختید به آنجا که رسیدم همان مقدار از طرف شما صدقه می دادم، زیرا خداوند به من نعمت داده و مستحقّ نیستم.

امامعليه‌السلام به او فرمود: بنشین خداوند تو را رحمت کند.

و رو کرد به مردم و با آنها به گفتگو پرداخت و سؤالات آنها را پاسخ گفت تا اینکه همگی پراکنده شدند و فقط آن شخص و سلیمان جعفری و خیثمه و من باقی مانده بودیم.

امامعليه‌السلام فرمود: آیا به من اجازه می دهید وارد آن حجره شوم؟

سلیمان عرض کرد: «قدّم اللَّه أمرک»، خدا کار شما را پیش ببرد.

آنگاه برخاست و داخل آن اتاق شد، پس از مدّتی خارج گردید و درِ اتاق را بست، و از بالای در دست مبارک خود را دراز نمود و صدا زد: آن خراسانی کجاست؟ او عرض کرد: من اینجا هستم، فرمود:

این دویست دینار را بگیر، و برای آذوقه و توشه راه از آن استفاده کن، و آن مایه خیر و برکت است به آن برکت بجو و لازم نیست بجای آن از طرف من صدقه دهی، و وقتی گرفتی بیرون برو که من تو را نبینم و تو مرا نبینی.

او هم دینارها را گرفت و خارج شد.

امامعليه‌السلام که تشریف آورد سلیمان عرض کرد: فدایت شوم، به او مهربانی کردی و بخشش زیادی نمودی، پس چرا چهره خود را از او پنهان کردی؟ فرمود:

بخاطر اینکه مبادا ذلّت و خواری گدائی و درخواست را در چهره او ببینم، آیا فرمایش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را نشنیده ای که فرمود:

المستتر بالحسنه تعدل سبعین حجّه، والمذیع بالسیّئه مخذول والمستتر بها مغفور له .

کسی که کار نیک خود را پنهان کند ثواب هفتاد حجّ به او می دهند، و کسی

۶۱۰

که بدی و کار زشت خود را انتشار دهد دچار سرافکندگی می شود و کسی که آن را پنهان کند خداوند آن را می پوشاند و می آمرزد.(1)

437/5. و نیز در همان کتاب از علیّ بن محمّد کاشانی نقل کرده است که گفت: بعضی از دوستانم به من خبر داد که مال قابل توجّهی را برای حضرت رضاعليه‌السلام بردم ولی آن حضرت به آن خشنود نگردید و اظهار شادمانی نکرد، من بخاطر این جهت اندوهناک شدم و با خود گفتم: این همه مال و ثروت را برای او آورده ام و او هیچگونه اظهار خشنودی نکرد.

آنگاه امامعليه‌السلام فرمود: ای غلام! طشت و آبی حاضر کن، خودش روی صندلی نشست و به غلام اشاره فرمود که آب بریز، آب که روی دست مبارک او می ریخت به صورت طلا از میان انگشتان او سرازیر می شد، سپس رو کرد به من و فرمود:من کان هکذا لایبالی بالّذی حمل إلیه .

کسی که چنین موقعیّتی دارد و اینگونه توانائی دارد به آنچه نزد او بیاورند توجّهی ندارد.(2)

438/6. برسیرحمه‌الله در کتاب «مشارق الأنوار » روایت می کند:

مردی از واقفیّه مسائل مشکلی را در طوماری جمع آوری کرد و با خود گفت: اگر حضرت رضاعليه‌السلام معانی اینها را بفهمد امام و پیشوا و فرمانروا است، پس همینکه درب خانه حضرت رضاعليه‌السلام رسید، ایستاده بود که قدری مجلس خلوت شود ناگهان خادم در حالیکه در دست ورقه ای داشت که در آن جواب مسائل او بخطّ امامعليه‌السلام بود نزدش آمد و گفت: آن طومار کجاست؟ او طومار را بیرون آورد.

خادم به او گفت: ولیّ خدا می فرماید:

____________________

1- الکافی: 4/23 ح3، مناقب ابن شهراشوب: 4/360، بحار الأنوار: 49/101 ح 19.

2- کشف الغمّه: 2/303، بحار الأنوار: 49/63 ضمن ح 80، الکافی: 1/491 ح 10، الوافی: 3/818 ح 8، مناقب ابن شهراشوب: 4/348، إثبات الهداه: 3/252 ح 20 به نقل از کافی و کشف الغمّه.

۶۱۱

این جواب مسائلی است که در این طومار است.

مرد واقفی آن را گرفت و رفت.(1)

439/7. قطب الدین راوندیرحمه‌الله در کتاب «الدعوات » از حضرت جوادعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود: یکی از اصحاب امام رضاعليه‌السلام مریض شد، آن حضرت به عیادت او رفت و فرمود: تو را چگونه می یابم، و در چه حالی هستی؟

عرض کرد: مرگ را بعد از شما ملاقات کردم (مقصودش شدّت بیماری و سختی و درد و ناراحتی است). امامعليه‌السلام فرمود: مرگ را چگونه ملاقات کردی؟

عرض کرد: سخت و دردناک.

فرمود: مرگ را ملاقات نکردی بلکه چیزی که تو را آگاه کند و بعضی از احوال مرگ را به تو نشان دهد دیدار کرده ای.

إنّما النّاس رجلان: مستریح بالموت، ومستراح منه(2) فجدّد الإیمان باللَّه وبالولایه تکن مستریحاً .

مردم نسبت به مرگ دو قسمند: گروهی با مردن راحت می شوند، و گروهی با مردن آنها دیگران راحت می شوند. پس ایمان به پروردگار و ولایت ما اهل بیت را تازه کن تا از قسم اوّل باشی و راحت شوی.

آن شخص به دستور امامعليه‌السلام عمل نمود سپس عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! اینها فرشتگان پروردگارند که با درود و احترام و هدایا آمده اند بر شما

____________________

1- مشارق الأنوار: 96، بحار الأنوار: 49/71 ح 95. و در عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 2/228 ح1 از حسن بن علی وشاء (با کمی اختلاف) نقل شده است.

2- در کتاب «الدعائم: 1/221» از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مستریح ومستراح منه، فأمّا المستریح: فالعبد الصالح استراح من غمّ الدنیا، وما کان فیه من العباده إلی الراحه ونعیم الآخره، وأمّا المستراح منه: فالفاجر یستریح منه ملکاه»، مردم نسبت به مرگ دو قسمند: عدّه ای با مردن راحت می شوند و گروهی با مردن آنها دیگران راحت می شوند، دسته اول بندگان صالح و نیکوکار هستند که با مرگ از غم و غصّه دنیا راحت می شوند و بر اثر عبادتهائی که انجام داده اند به نعمتهای همیشگی و آسایش دائمی می پیوندند، دسته دوّم اشخاص تبه کار هستند که با مردن هر یک از ایشان آن دو فرشته ای که مأمور نوشتن اعمال آنها هستند راحت می شوند.

۶۱۲

سلام می کنند و در حضورت ایستاده اند، به آنها اجازه دهید که بنشینند.

امام رضاعليه‌السلام فرمود: ای فرشتگان پروردگار من بنشینید.

سپس به آن مریض فرمود: از این فرشتگان بپرس: آیا به آنها دستور داده شده است که در حضور من بایستند؟ مریض گفت:

سألتهم فذکروا أنّه لو حضرک کلّ من خلقه اللَّه من ملائکته لقاموا لک ولم یجلسوا حتّی تأذن لهم، هکذا أمرهم اللَّه عزّوجلّ .

از آنها سؤال کردم، جواب دادند که اگر همه فرشتگانی که خدا آفریده است در پیشگاه شما حاضر شوند همگی خواهند ایستاد و هرگز نمی نشینند تا به آنها اجازه دهی، و اینگونه خدا به آنها دستور داده است.

بعد از آن چشمانش را روی هم گذاشت و عرض کرد: «السلام علیک یابن رسول اللَّه»، درود بر تو ای فرزند رسول خدا، این شخص شما است که به همراه پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و دیگر امامان معصومعليهم‌السلام در نظرم مجسّم گشته اید، و از دنیا رفت.(1)

شاعر فارسی زبان گفته است:

گر طبیبانه بیائی بسر بالینم

بدو عالم ندهم لذّت بیماری را

و شاعر دیگری گفته است:

زنده کدامست برِ هوشیار

آن که دهد جان بسر کوی یار

440/8. شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «فضائل الشیعه » از میسر نقل می کند که گفت: از حضرت رضاعليه‌السلام شنیدم که می فرمود:

لایُری منکم فی النار اثنان، لا واللَّه ولا واحد .

دو نفر از شما شیعیان در میان آتش دیده نمی شوید، نه بخدا قسم حتّی یک نفر هم دیده نخواهید شد.

عرض کردم: این مطلبی که می فرمائید از کدام آیه قرآن استفاده

____________________

1- دعوات راوندی: 248 ح 698، بحار الأنوار: 6/194 ح 45، و49/72.

۶۱۳

می شود، و دلیل قرآنی آن کدام است؟

آن حضرت مدّت یکسال از گفتن جواب خودداری فرمود، روزی در طواف به همراه او بودم به من فرمود: امروز به من اجازه داده شد که آن پرسش تو را جواب دهم.

عرض کردم: آنچه فرمودید در کجای قرآن است؟

فرمود: در سوره «الرحمن» و آن این آیه شریفه است:( فَیَوْمَئذٍ لایُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِه - منکم - إنْسٌ وَلاجانّ ) (1) .

عرض کردم: در آیه «منکم» نیست و شما اضافه نموده اید.

فرمود: در اصل بوده است و اوّل کسی که آن را تغییر داد ابن اروی(2) است، بخاطر اینکه دلیل بر علیه او و اصحاب او بوده است، و اگر در آیه «منکم» نباشد کیفر پروردگار از همه بندگان ساقط می شود، زیرا اگر از گناه آدمیان و پریان سؤال نشود و همه آنها را خدا ببخشد آنگاه فردای قیامت چه کسی را کیفر خواهد داد و مجازات خواهد نمود.(3)

441/9.قطب الدین راوندی رحمه‌الله می گوید:

روایت شده است که مردی از اهل کرمند(4) در سفری که امام رضاعليه‌السلام به خراسان می کرد شتربان آن حضرت بود، هنگامی که وظیفه اش به پایان رسید و خواست برگردد به آن حضرت عرض کرد:

ای فرزند رسول خدا! بزرگواری کن و مرا به خطّ شریف خود سرافراز نما تا به آن تبرّک جویم، و آن شخص از عامّه و اهل سنّت بود. امام هشتمعليه‌السلام به او نوشته ای مرحمت فرمود که صورت آن چنین است:

____________________

1- سوره الرحمن، آیه 39.

2- در هامش «بحار الأنوار» می نویسد: مقصود از آن عثمان است، امامعليه‌السلام او را به مادرش اَروی دختر کریز بن ربیعه بن حبیب بن عبد شمس نسبت داده است.

3- فضائل الشیعه: 76 ح 43، بحار الأنوار: 7/273 ح 8/353 45 ح3 و ص 360 ح 24/275 28 ح 68/144 61 ح 91 و 92/56 ح 31، تفسیر فرات: 461 ح 604، تأویل الآیات: 2/638 ح 20.

4- کرمند؛ قریه و روستایی است در اطراف اصفهان.

۶۱۴

کن محبّاً لآل محمّد وإن کنت فاسقاً، ومحبّاً لمحبّیهم وإن کانوا فاسقین .

آل محمّدعليهم‌السلام را دوست داشته باش گرچه خود فاسق باشی، و دوستان آل محمّدعليهم‌السلام را دوست بدار گرچه آنها فاسق باشند.

و از شگفتی های این حدیث این است که هم اکنون آن نوشته نزد بعضی از اهل آن روستا (کرمند) مانده است.(1)

442/10. در تفسیر امام حسن عسکریعليه‌السلام روایت شده است:

در پیش روی حضرت رضاعليه‌السلام اسب چموشی بود و آنجا گروهی بودند که اسبهای چموش را رام می کردند، ولی هیچیک از آنها جرأت نمی کرد بر آن سوار شود، و اگر سوار شد جرأت نمی کرد آن را راه ببرد از ترس اینکه مبادا دستهایش را بلند کند و او را به زمین پرتاب کند و با سم خود او را لگدمال کند.

در این میان کودک هفت ساله ای پیدا شد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! آیا اجازه می دهی آن را سوار شوم و راه ببرم و رام کنم؟

فرمود: تو این کار را می کنی؟ عرض کرد: بلی.

فرمود: چگونه این کار را خواهی کرد؟

عرض کرد:لأنّی قد استوثقت منه قبل أن أرکبه بأن صلّیت علی محمّد وآله الطیّبین الطاهرین مائه مرّه وجدّدت علی نفسی الولایه لکم أهل البیت .

قبل از اینکه سوار شوم از او پیمان می گیرم و اطمینان حاصل می کنم به اینکه بر محمّد و آل طاهرین او صد بار صلوات می فرستم و بر خودم ولایت شما اهل بیت را تجدید می کنم و تازه می گردانم.

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود: سوار شو.

او سوار شد، سپس فرمود: او را راه بینداز.

پس اسب را راه انداخت و پیوسته او را راه برد و دوانید تا اینکه او را

____________________

1- دعوات راوندی: 28 ح 52، المستدرک: 12/232 ح2، بحار الأنوار: 69/253.

۶۱۵

خسته و ناتوان کرد بطوریکه ناله اش بلند شد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! امروز این اسب سوار مرا خسته و دردمند نمود، یا مرا معاف بدار و یا تحمّل و طاقت مرا افزون کن.

پسربچّه گفت: آنچه برای تو بهتر است که سواری دادن به مؤمن باشد آن را درخواست کن.

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود: راست گفت، بعد برای اسب دعا فرمود که خدایا به او تحمّل بیشتر و توان افزونتر مرحمت فرما.

اسب آرام گرفت و به راه خود ادامه داد. و چون پسربچّه از اسب پیاده شد امام رضاعليه‌السلام به او فرمود:

از این چهارپایان که در خانه اند، یا از غلامان و کنیزان و اموالی که در خزانه است هر چه می خواهی درخواست کن، همانا تو مؤمن هستی و خداوند تو را در دنیا به ایمانت مشهور ساخت.

پسربچّه گفت: ای فرزند رسول خدا! آیا اجازه می دهی درخواست خود را مطرح کنم؟

فرمود: ای مؤمن! پیشنهاد کن و آنچه می خواهی مطرح کن، همانا خداوند تبارک و تعالی تو را به اندیشه درست توفیق دهد.

عرض کرد:سل لی ربّک التقیّه الحسنه، والمعرفه بحقوق الإخوان، والعمل بما أعرف من ذلک .

برای من از خداوند تقیّه ای نیکو و شناخت حقوق برادران و عمل کردن به آنچه شناخته ام تقاضا کن.

حضرت رضاعليه‌السلام فرمود:

قد أعطاک اللَّه ذلک، لقد سألت أفضل شعار الصالحین ودثارهم .

خداوند آن را به تو عطا فرمود، و هر آینه بهترین نشانه و زیور بندگان صالح و آنچه آبروی آنها را حفظ می کند درخواست کردی.(1)

443/11. ابن شهراشوبرحمه‌الله در کتاب «مناقب » از موسی بن یسار نقل کرده است که گفت:

____________________

1- تفسیر امام عسکریعليه‌السلام : 323 ح 170، بحار الأنوار: 75/416 ضمن ح 68، مدینه المعاجز: 7/100 ح 102.

۶۱۶

به همراه حضرت رضاعليه‌السلام بودم هنگامی که نزدیک دیوارهای شهر طوس رسیده بودند، ناگهان صدای ناله و فریادی شنیدم و به دنبال آن صدا رفتم، دیدم جنازه ای است، همینکه چشمم به جنازه افتاد، آقا و سرورم را دیدم که می خواهد از اسب پیاده شود، سپس طرف جنازه آمد و آن را بلند کرد و همانند برّه ای که مادرش را در برمی گیرد و به او می چسبد جنازه را دربرگرفت، آنگاه رو کرد به من و فرمود:

یا موسی بن یسار؛ من شیّع جنازه ولیّ من أولیائنا خرج من ذنوبه کیوم ولدته اُمّه لا ذنب علیه .

ای موسی بن یسار! هر کس جنازه دوستی از دوستان ما را تشییع کند از گناهان خارج می شود مانند روزی که از مادر متولّد شده است و هیچ گونه گناهی ندارد.

و چون جنازه را کنار قبر نهادند، دیدم آقا و سرورم جلو آمد و مردم را کنار زد تا میّت برای آن حضرت پدیدار شد، دست مبارک خود را بر روی سینه او نهاد و فرمود: ای فلان بن فلان! تو را بشارت باد به بهشت، و بعد از این ساعت دیگر هراس و وحشتی نخواهی داشت.

و من که این رفتار حضرت و فرمایش او را درباره این شخص شنیدم عرض کردم: فدایت شوم، آیا این مرد را می شناسید؟ بخدا قسم این سرزمینی است که قبلاً در آن قدم نگذاشته اید؟ به من فرمود:

یا موسی بن یسار، أما علمت أنّا معاشر الأئمّه تعرض علینا أعمال شیعتنا صباحاً ومساءً؟ فما کان من التقصیر فی أعمالهم سألنا اللَّه تعالی الصفح لصاحبه، وما کان من العلوّ سألنا اللَّه الشکر لصاحبه .

ای موسی بن یسار! آیا نمی دانی اعمال شیعیان هر صبح و شام به ما عرضه

۶۱۷

می شود؟ اگر در اعمال آنها تقصیری مشاهده کنیم از خداوند گذشت و بخشش برای آنان طلب می کنیم و اگر پرونده عالی باشد و اعمال نیکو در آن ثبت شده باشد توفیقات بیشتر و شکر الهی را برای آن نیکوکار تقاضا می نمائیم.(1)

444/12. علّامه مجلسی در کتاب «بحار الأنوار » می گوید: روایت شده است یکی از منافقین به حضرت رضاعليه‌السلام عرض کرد: عدّه ای از شیعیان شما در میان راه شراب می آشامند.

امام هشتمعليه‌السلام فرمود:الحمدللَّه الّذی جعلهم علی الطریق فلایزیغون عنه .

خدا را سپاس که آنها را میان راه قرار داد و گرفتار بی راهه و انحراف نفرمود.

منافق دیگری به آن حضرت اعتراض کرد که بعضی از شیعیان شما نبیذ می آشامند.

فرمود: اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز نبیذ می نوشیدند.

عرض کرد: مقصودم از نبیذ آن شربت حلال نیست بلکه منظورم شراب مسکر است.

امام هشتمعليه‌السلام چون این جمله را شنید چهره مبارکش عرق کرد، سپس فرمود: خداوند گرامی تر و بزرگوارتر از آن است که در قلب مؤمنی بین آلودگی شراب و دوستی ما اهل بیت جمع کند، (یعنی ولایت ما مانع می شود که دوستان ما چنین کاری کنند). و پس از اندکی تأمّل فرمود:

وإن فعلها المنکوب منهم فإنّه یجد ربّاً رؤوفا ونبیّاً عطوفاً وإماماً له علی الحوض عروفاً، وساده له بالشفاعه وقوفاً، وتجد أنت روحک فی برهوت ملوفاً .

و اگر توسری خورده و بخت برگشته ای از آنها چنین کاری کند،

____________________

1- مناقب ابن شهراشوب:4/341، بحار الأنوار: 49/98 ح 13، المستدرک: 12/164 ح9، مدینه المعاجز: 7/228 ح 179.

۶۱۸

پروردگاری مهربان، و پیامبری بالطف و احسان و امامی که اداره حوض کوثر را به عهده دارد و سرورانی که برای شفاعت ایستاده اند او را در می یابند و از او دستگیری می کنند، و تو روحت را در برهوت (جائی که ارواح منافقین را در برزخ عذاب می دهند) بیچاره و درمانده و گرفتار عذاب و آتش خواهی یافت.(1)

445/13. در زیارتجوادیّه که از حضرت جواد برای پدر بزرگوارش سلام اللَّه علیهما نقل شده اینگونه درود می فرستیم:

السلام علیک أیّها الإمام الرؤف .(2)

درود بر تو ای امام مهربان.

و خداوند او را «رضا » نامیده است؛ زیرا او برگزیده و پسندیده خداوند تبارک و تعالی در آسمانش، و برگزیده رسول او و امامان بعد از او در زمینش می باشد و همگی از او خشنودند، و به این لقب اختصاص یافته است چون همانطور که دوستانش از او خشنودند، مخالفین او هم از آن حضرت راضی و خشنود بوده اند.(3)

446/14. ابن شهراشوبرحمه‌الله در کتاب «مناقب » از محمّد بن عیسی یقطینی نقل کرده است که گفت: هنگامی که مردم در امر امامت امام رضاعليه‌السلام اختلاف کردند از مسائلی که از آن حضرت سؤال شد و ایشان جواب دادند هجده هزار مسأله جمع آوری شد.

نه تنها شیعه از آن حضرت روایت می کند که از اهل سنّت مثل ابوبکر خطیب در «تاریخ بغداد»، ثعلبی در کتاب تفسیرش و سمعانی در

____________________

1- مشارق الأنوار: 182، بحار الأنوار: 27/314 ح 12.

2- بحار الأنوار: 102/55 سطر 7، صحیفه رضویّه: 501.

3- مناقب ابن شهراشوب: 4/367 سطر 2، بحار الأنوار: 49/10.

۶۱۹

رساله اش و ابن معتزّ در کتاب خود از آن حضرت روایت می کنند.(1)

از آن حضرت از مزه نان و آب سؤال شد، فرمود:

طعم الماء طعم الحیاه، وطعم الخبز طعم العیش .

مزه آب، مزه زنده ماندن و مزه نان، مزه زیست کردن است.(2)

447/15. ابن شهر آشوب در کتاب «مناقب » نقل کرده است:

روزی حضرت رضاعليه‌السلام وارد حمّام شد، مردی که آن حضرت را نمی شناخت به ایشان عرض کرد: مرا کیسه بکش! امامعليه‌السلام بدون هیچ گونه اکراه شروع به کیسه کشیدن او نمود.

در این میان دیگران به این شخص امامعليه‌السلام را معرّفی کردند، آن مرد که پیش خود احساس شرمندگی کرد از امامعليه‌السلام عذر خواهی نمود، ولی آن حضرت با دلداری دادن او به کار خود ادامه داد.(3)

448/16.علاّمه مجلسی رحمه‌الله در کتاب «بحار الأنوار » از یعقوب بن اسحاق نقل کرده است که گفت: مردی به حضرت رضاعليه‌السلام برخورد کرد و به آن حضرت عرض کرد:

أعطنی علی قدر مروّتک .

به من به اندازه فتوّت و جوانمردی خودت عنایت کن.

امامعليه‌السلام فرمود:لایسعنی ذلک ، توانایی آن را ندارم و برایم مقدور نیست.

عرض کرد:علی قدر مروّتی ، پس به اندازه شأن من مرحمت فرما.

فرمود:أمّا ذا فنعم ، این ممکن است، سپس فرمود:

یا غلام، أعطه مأتی دینار . ای غلام؛ دویست دینار به او بده.(4)

و آن حضرت فرموده است:

____________________

1- مناقب ابن شهراشوب: 4/350 و 353، بحار الأنوار: 49/99 ح 14 و 15.

2- مناقب ابن شهراشوب: 4/350 و 353، بحار الأنوار: 49/99 ح 14 و 15.

3- مناقب ابن شهراشوب: 4/362، بحار الأنوار: 49/99 ح 16.

4- مناقب ابن شهراشوب: 4/360 سطر 19، بحار الأنوار: 49/100.

۶۲۰