قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام4%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 46237 / دانلود: 6770
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

۱
۲

۳
۴

فهرست مطالب

پیشگفتار ۷

مقدمه اول ۱۷

مقدّمه دوّم : ۴۶

مقدّمه سوّم: ۵۳

بخش اوّل: مناقب حضرت محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ۷۷

بخش دوّم مناقب حضرت امیر المؤمنان علی عليه‌السلام ۱۷۵

بخش سوّم: مناقب حضرت فاطمه زهرا عليهما‌السلام ۳۹۹

بخش چهارم: مناقب امام حسن مجتبی عليهما‌السلام ۴۳۱

بخش پنجم: مناقب امام اباعبدالله الحسین عليه‌السلام ۴۴۹

بخش ششم: مناقب امام زین العابدین عليهما‌السلام ۴۸۳

بخش هفتم : مناقب امام محمد باقر عليه‌السلام ۵۰۹

بخش هشتم: مناقب امام جعفر صادق عليه‌السلام ۵۴۳

بخش نهم: مناقب امام موسی کاظم عليه‌السلام ۵۸۱

بخش دهم: مناقب امام رضا عليهما‌السلام ۶۰۵

بخش یازدهم: مناقب امام جواد عليه‌السلام ۶۴۱

بخش دوازدهم: مناقب امام هادی عليه‌السلام ۶۷۱

بخش سیزدهم: مناقب امام حسن عسکری عليه‌السلام ۶۹۵

بخش چهاردهم: مناقب امام زمان عليهم‌السلام ۷۱۹

فضائل ذریّه پاک پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ۸۳۵

فضائل دوستان و شیعیان آل محمّد ۸۵۱

خاتمه کتاب ۸۸۱

۵
۶

پیشگفتار

۷
۸

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و سپاس سزاوار خداوندی است که خود را به ما شناسانده وحجّت های خویش را به ما معرّفی نموده و محبّت خود و اولیائش را به ما الهام کرده و آن را بهترین عمل بندگانش قرار داده است، و سلام و درود بی پایان بر آخرین پیامبرش محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و برگزیدگانش از خاندان پاک او باد.

امّا بعد، مؤلّف کتاب، کمترینِ خدمتگزاران علم و دانش «احمد رضی الدین موسوی تبریزی مستنبط» گوید: زمانی این روایت را که صدوقرحمه‌الله در کتاب «امالی» از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده، با دقّت مورد مطالعه قرار داده بودم که آن حضرت فرموده است:

خداوند تبارک و تعالی برای برادرم حضرت علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام فضائلی قرار داده که غیر از خودش کسی نمی تواند عدد آن را بشمارد، هر کس فضیلتی از آن فضائل را در حالی که به آن اقرار دارد یادآوری کند

۹

خداوند گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد گرچه با گناه جنّ و انس وارد قیامت شود.

و هر کس فضیلتی از آن فضائل را بنویسد تا خطّی از آن نوشته باقی باشد فرشتگان برای او استغفار کنند.

و هر کس به فضیلتی از آن فضائل گوش فرا دهد خداوند گناهانی را که با گوش مرتکب شده ببخشد، و هر کس به نوشته ای از آن فضائل نگاه کند خداوند گناهانی را که با چشم انجام داده بیامرزد.

سپس فرمود:النظر إلی علیّ بن أبی طالب عليه‌السلام عباده، و ذکره عباده، و لا یقبل ایمان عبد إلّا بولایته و البراءة من أعدائه .

نگاه کردن به علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام عبادت و یاد او عبادت است، و ایمان کسی جز با ولایت آن حضرت و بیزاری از دشمنان او پذیرفته نمی شود.(۱)

مؤلّفرحمه‌الله گوید: اینکه در روایت فرموده اند: «خداوند گناهان آینده او را نیز ببخشد» یعنی به او توفیق توبه کردن مرحمت نموده و عاقبت او را بخیر گرداند تا از این جمله اجازه در نافرمانی و گناه که از نظر عقلی زشت و ناپسند است لازم نیاید.

و روایتی را که در اصول کافی نقل کرده است: ابی المعزا گفت: از حضرت موسی بن جعفرعليه‌السلام شنیدم که فرمود:

هیچ چیزی برای ابلیس و لشکر او کشنده تر از زیارت برادران ایمانی نیست، وفرمود:

وإنّ المؤمنَین یلتقیان فیذکران اللَّه، ثمّ یذکران فضلنا أهل البیت عليهم‌السلام فلا یبقی علی وجه إبلیس مضغه لحم إلّا تخدّد حتّی أنّ روحه لتستغیث من شدّه ما تجد من الألم، فتحسّ ملائکه السماء وخزّان الجنان فیلعنونه حتّی لایبقی ملک

____________________

۱- امالی صدوق: ۲۰۱ ح۱۰ مجلس۲۸، بحارالأنوار: ۳۸/۱۹۶ ح۴، الدمعه الساکبه: ۲/۵۲، روضه الواعظین: ۱۱۴.

۱۰

مقرّب إلّا لعنه، فیقع خاسئاً حسیراً مدحوراً .

وقتی دو نفر مؤمن یکدیگر را ملاقات کرده و خدا را یاد می کنند و فضائل ما اهل بیت را گفتگو می نمایند بر چهره ابلیس گوشتی نمی ماند مگر اینکه می ریزد تا آنکه روح او از شدّت درد بفریاد می آید، فرشتگان آسمان و خزانه داران بهشت آن را احساس کرده و او را لعنت می کنند و هیچ فرشته مقرّبی نمی ماند مگر اینکه او را لعنت نماید.(۲)

و روایت دیگری که در تفسیر امام حسن عسکریعليه‌السلام از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده، که فرمود:

ای امّت محمّد؛ هنگام مصائب و گرفتاری های خود محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام رابیاد آورید تا آنکه به برکت ایشان خدا فرشتگان موکّل بر شما را بر شیاطینی که شما را قصد کرده اند یاری کند.

با هر یک از شما از طرف راست او فرشته ای است که حسنات او را می نویسد و از طرف چپ فرشته ای است که گناهانش را ثبت می کند، و با او دو شیطان است از طرف ابلیس که او را گمراه می کنند، وقتی آن دو شیطان در قلب او وسوسه می کنند اگر یاد خدا کرد و ذکر شریف «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم وصلّی اللَّه علی محمّد وآله [الطیّبین]» را گفت، آن دو شیطان سرکوب شده نمی توانند فعّالیت کنند، نزد ابلیس آمده شکایت می کنند که ما خسته شدیم ما رابه لشکری مدد برسان، هزار نفر برای آنها کمک می فرستد، همینکه او را قصد می کنند یاد خدا کرده و صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام می فرستد، آنها راهی برای نفوذ پیدا نمی کنند و نمی توانند او را مورد حمله خود قرار دهند.

____________________

۲- الکافی: ۲/۱۸۸ ح۷، الوافی: ۵/۶۵۱ ح ۸، بحار الأنوار: ۶۳/۲۵۸ ح ۱۳۱ و ۷۴/۲۶۳ ح ۶۱.

۱۱

به ابلیس می گویند: کسی غیر خودت حریف او نیست، تو و لشکرت به او حمله کنید تا بر او غلبه کرده و او را گمراه کنید.

چون ابلیس چنین اراده ای کرد خداوند تبارک و تعالی به ملائکه اش فرماید: ابلیس به همراه لشکرش بنده مرا هدف گرفته اند، به کمک او بشتابید و با آنها بجنگید.

در مقابل هر شیطان مطرودی صد هزار فرشته در حالی که بر مرکب هائی از آتش سوارند و به دست آنها شمشیرهایی از آتش، نیزه، خنجر، تیر و اسلحه هایی ازآتش است، آماده نبرد شوند. فرشتگان آنها را با این اسلحه ها پی در پی می کشند تا اینکه ابلیس را اسیر کرده اسحله را بر او قرار می دهند، می گوید:خدایا، به من وعده داده ای که تا وقت معلوم و معیّن مهلت داشته باشم.

خداوند به فرشتگان فرماید: وعده کرده ام او را نمیرانم ولی وعده نداده ام که بر او اسلحه و عذاب و درد مسلّط نکنم، شما او را با سلاح آتشین خود بزنید و من اورا زنده نگه می دارم.

فرشتگان بر او جراحت های بسیار وارد کرده و رهایش می کنند، ابلیس بر حال خود و اولاد کشته شده اش در این حال متأثّر و غمناک است و جراحات او را جز صدای کفر مشرکین مداوا نمی کند.

اگر آن شخص مؤمن بر طاعت خدا و یاد او و درود فرستادن ادامه دهد جراحت های ابلیس برایش باقی بماند، و اگر تغییر روش دهد و در مخالفت خدا وسرپیچی از فرامین او تلاش نماید جراحات ابلیس بهبود پیدا کرده و بر این بنده تسلّط پیدا کند و او را لجام نموده بر او سوار می شود، سپس به شیاطین گوید: بخاطر دارید آنچه ما از این شخص کشیدیم الآن ذلیل و رام ما گردیده، شما اکنون بر او سوار شوید.

۱۲

سپس پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:فإن أردتم أن تدیموا علی إبلیس سخنه عینه وألم جراحاته، فداوموا علی طاعه اللَّه وذکره، والصلاه علی محمّد وآله، وإن زلتم عن ذلک، کنتم اُسراء إبلیس فیرکب أقفیتکم بعض مردته .

اگر می خواهید جراحات ابلیس بر او باقی باشد و دائماً متأثّر و غمناک باشد بر اطاعت خدا و یاد او، و صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت داشته باشید، و اگر چنین نکردید اسیر ابلیش گشته و بعضی از لشکریان او بر شما سوار شوند.(۱)

بعد از ملاحظه این روایات دوست داشتم که از دریای بیکران فضائل اهل بیتعليهم‌السلام قطره ای گرفته و آن را به رشته تحریر درآورم و به مقدار فرصتی که هست تذکّر دهم و آن را کتاب «القطره من بحار مناقب النبیّ والعترهعليهم‌السلام » نامیدم.

کیف یستوعب الکتاب سجایاه

وهل ینزح الرکاء البحارا

چگونه این کتاب می تواند کرامات و فضائل آنها را در برداشته باشد؟ و آیا با پیاله کوچکی می شود آب دریا را کشید؟

شاعر دیگری گفته است:

قطره نیارد صفت ز دریا لیکن

بر قدر خود کند حکایت دریا

____________________

۱- تفسیر منسوب به امام حسن عسکریعليه‌السلام : ۳۹۶.

۱۳

ذرّه نیارد صفت ز خورشا لیکن

بر مثل خود کند روایت خورشا

ذرّه چه داند حدیث طلعت خورشید

پشّه چه داند رموز خلقت عنقاء

فلو نظر الندمان ختم انائها

لأسکرهم من دونها ذلک الختم

و اگر ندیمان مهری را که بر ظرفها زده شده نگاه کنند، همین مُهر آنها را بدون آشامیدن مست خواهد کرد.

و این کتاب مستطاب را در زمانی که در جوار امیرالمؤمنینعليه‌السلام در نجف اشرف علی مشرّفها آلاف التحیّه والثناء وطن داشتم گردآوری کردم، نکات لطیف وتحقیقات باارزشی که در آن یافت شود از برکات آن حرم مقدّس و فیوضات مولاو سرورم امیرالمؤمنینعليه‌السلام است، خدا و آن امام بزرگوار را بر این لطف و عطای بزرگ سپاسگزام.

شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل

مملوک آن جنابم و محتاج این درم

گر برکنم دل از تو و مهر از تو بگسلم

این مهر بر که افکنم، این دل کجا برم

سفینه دلم از مدح شاه پر گهر است

گواه حال بدین علم عالم العلّام

۱۴

تطوف ملوک الأرض حول جنابه

وتسعی لکم لحظی بلثم ترابه

فیکثر عند الإستلام ازدحامها

فکان کبیت اللَّه بیت علا به

تزاحم تیجان الملوک ببابه

أتاه ملوک الأرض طوعاً وأملتّ

ملیکا سحاب الفضل منه تهلّلت

ومهما دنت زادت خضوعاً به علت

إذا ما رأته من بعید ترجّلت

وإن هی لم تفعل ترجّل هامها

پادشاهان روی زمین اطراف حرمش به طواف مشغولند، و چشمان من به بوسیدن خاک آن مکان سعی می کند.

از نظر شأن و عظمت همانند خانه خداست خانه ای که به آن برتری می یابند، وتاج های شاهان عالم نزد درب آن با یکدیگر برخورد می کنند.

و وقت استلام (کشیدن دست بعنوان تبرّک و بوسیدن) ازدحام زیادی است.

از روی میل و اختیار پادشاهان می آیند درب خانه شاهی که ابرهای رحمت وبخشش از آسمان او بارش دارد.

و هر گاه نزدیک شوند، خضوع آنها زیاد شده و به سبب آن برتری یابند، و زمانی که او را از دور ببینند با قدم ها به طرف او آیند.

و اگر قدم ها این کار را نکند صورتها بر روی زمین کار قدم ها را انجام دهند.

و قبل از شروع در اصل کتاب مقدّماتی را به رشته تحریر درآورده و ذکر می کنم:

۱۵
۱۶

مقدمه اول

وعندنا واللَّه علم الکتاب کلّه .(۱)

به خدا قسم «علم الکتاب» یعنی علم همه کتاب نزد ما است.

روایاتی که این مطلب را بیان می کند فراوان است، به روایت اصبغ بن نباته توجّه کنید:

اصبغ می گوید: به امام حسینعليه‌السلام عرض کردم: ای سرور من! از مطلبی سؤال می کنم که به آن یقین دارم و آن از اسرار است و در وجود شما نهفته است. فرمود:

ای اصبغ! آیا می خواهی مکالمه پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را با ابوبکر در روز مسجد قُبا مشاهده کنی؟

عرض کرد: این همان چیزی است که اراده کرده ام.

فرمود: برخیز، ناگهان خود را در کوفه مشاهده کرده و کمتر از چشم بهم زدنی مسجد را دیدم، آن حضرت در صورت من تبسّمی کرد و سپس فرمود: خداوند باد را مسخّر سلیمان بن داود کرد( غُدُوُّها شَهْرٌ وَرَواحُها شَهْرٌ ) (۲) ومن بیش از آنچه به او عطا شده نصیبم گردیده است.

عرض کردم: بخدا قسم همان طور است، بعد فرمود:

نحن الّذین عندنا علم الکتاب وبیان ما فیه، ولیس عند أحد من خلقه ماعندنا، لأنّه أهل سرّ اللَّه .

علم کتاب و بیان آن نزد ما است و هیچ کس از آفریدگان خدا به دلیل آنکه اهل سرّالهی است آنچه را نزد ما هست ندارد.

سپس فرمود: ما وابستگان پروردگار و وارثین رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستیم.

فرمود: داخل شو.

پس داخل مسجد شدم، ناگهان پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در محراب دیدم که ردا به خود پیچیده است، در این هنگام امیر مؤمنانعليه‌السلام را مشاهده کردم گریبان ابوبکر را گرفته است. پیامبر در حالی که انگشت به دندان گرفته

____________________

۱- الکافی: ۱/۲۲۹ ح ۵.

۲- سوره سبأ، آیه ۱۲.

۱۷

بود فرمود: تو واصحاب تو بد بازماندگانی بعد از من بودید، لعنت خدا و لعنت من بر شما باد.(۱)

از این واقعه تعجّب نکنید، زیرا خاندان وحیعليهم‌السلام به مقتضای ولایتشان قدرت تصرّف در ملکوت آسمان ها و زمین دارند.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرموده است:

قسم بحقّ آن کسی که دانه را شکافت و خلق را آفرید من از اختیار و قدرتی نسبت به ملکوت آسمانها و زمین برخوردارم که شما تحمّل دانستن بعضی از آن را ندارید، اسم اعظم پروردگار هفتاد و دو حرف است آصف بن برخیا یک حرف از آن را می دانست، با آن یک حرف در زمینی که بین او و تخت بلقیس بود تصرّف کرد، آن را پیمود و تخت را برداشت، دو مرتبه زمین به شکل اوّل برگشت و این عمل سریع تر از یک چشم بهم زدن انجام شد.

بخدا قسم؛ تمام هفتاد و دو حرف نزد ما است، و یک حرف است که مخصوص خداوند است و در علم غیب او نهفته است، و هیچ نیرو و قدرتی نیست مگر به سبب خدای بلند مرتبه و بزرگ، شناخت ما را هر کس به ما معرفت پیدا کرد، وانکار کرد ما را هر که ما را نشناخت.(۲)

و امام صادقعليه‌السلام در ضمن روایتی فرموده است:

إنّ اللَّه جعل ولایتنا أهل البیت قطب القرآن وقطب جمیع الکتب، علیها یستدیر محکم القرآن، وبها نوهّت الکتب ویستبین الإیمان ....(۳)

خداوند ولایت ما اهل بیت را مدار قرآن و جمیع کتب آسمانی قرار داده است، آیات محکم قرآن بر محور آن می چرخد، و به سبب آن کتب آسمانی بلند آوازه شده وایمان آشکار گردید....

____________________

۱- بحار الأنوار: ۴۴/۱۸۴، به نقل از کتاب مناقب آل ابی طالب: ۴/۵۲.

۲- بحار الأنوار: ۲۷/۳۷ ح ۵.

۳- تفسیر عیّاشی: ۱/۵.

۱۸

این مقداری است از آنچه فرموده اند و اظهار کرده اند، و امّا آنچه بخاطر عدم پذیرش ما پنهان کرده اند علم آن نزد خداوند است. آنچه از فضائل و کمالات خود ذکر کرده اند به اندازه درک مردم و قبول آنها است، و هدف ایشان از بیان آن ارشاد مردم به حقایق محکم و وارد کردن آنها به راه مستقیم و رساندن آنها به مراتب عالی است، و از اینها گذشته خداوند دستور داده است که نعمت های اورا تذکّر دهند و فرموده است:

( وَأمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ) .(۱)

یعنی نعمت های پروردگارت را بازگو کن.

و ذکر فضائل آنها یادآوری بزرگترین نعمت های خداوند به آنها است.

و مؤیّد این مطلب روایت امام باقرعليه‌السلام است که فرمود:

بعد از بازگشت از نهروان به امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کردند: معاویه ناسزا وبدگوئی کرده و اصحاب شما را می کشد.

آن حضرت در ضمن خطبه ای بعد از حمد و ثناء الهی و درود و صلوات بر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و تذکّر نعمتهای پروردگار بر رسولش فرمود:

اگر این آیه در قرآن کریم نبود آنچه را گفتم نگفته بودم، خداوند تبارک و تعالی فرموده است:( وَأمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ) .

بعد فرمود: خداوندا سپاس و ستایش سزاوار تو است بخاطر نعمتهایت که قابل شمارش نیست، و به خاطر فضل و بخشش تو که فراموش شدنی نیست.

ای مردم؛ بمن رسیده آنچه رسیده، و همانا می بینم اجلم نزدیک شده و گویا هنوز نسبت به شأن من جاهلید و مرا نشناخته اید، و در میان شما بجا می گذارم آنچه را که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بجا گذاشت، و آن کتاب خدا و عترتم می باشند که همان عترت آن هدایت کننده بطرف نجات یعنی خاتم انبیاء و سرور خوبان وپیامبر برگزیده است.(۲)

____________________

۱- سوره ضحی، آیه ۱۱.

۲- بشاره المصطفی: ۱۲.

۱۹

امامان ما آنچه را درباره فضائل خود فرموده اند به این جهت بوده است وچون دل های مردم مریض و افکار آنها ضعیف و عقل های آنان کامل نیست همه فضائل خود را بیان نکرده اند؛ زیرا مردم تاب تحمّل و پذیرش همه حقایق راندارند، چون حقّ سنگین است، و هنگامی که قائم آل محمّدعليه‌السلام إنشاء اللَّه قیام کرد مردم از نظر عقلی و علمی به کمال می رسند.

همان طور که مولای ما حضرت باقر العلومعليه‌السلام فرموده اند:

إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد، فجمع بها عقولهم، وکملت بها أحلامهم .(۱)

وقتی قائم ما (اهل بیت) قیام کرد دست خود را بر روی سر بندگان قرار می دهد، به برکت آن عقل ها و اندیشه ها از پراکندگی نجات پیدا کرده و فهم آنها کامل می گردد.

در آن زمان، وقتی چنین لطفی به بندگان شود مردم اسرار و حقایق را می توانند درک کنند و آن را بپذیرند. حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرموده است:

یا کمیل؛ ما من علم إلّا وأنا أفتحه وما من سرّ إلّا والقائم یختمه .(۲)

ای کمیل! هیچ علمی نیست مگر اینکه من آن را آغاز کرده ام و هیچ سرّی نیست مگرآنکه حضرت قائم (صلوات اللَّه علیه) آن را به پایان می رساند.

پس هنگامی که حضرت بقیّه اللَّه ارواحنا فداه ظاهر گردید و زمین را به نور خودروشن ساخت، علوم و حقایق را در میان مردم منتشر می کند؛ زیرا در دولت کریمه آن حضرت به خاطر اینکه دست شریف خود را بر سر مردمان می گذارد، عقول و افکار آنان تمرکز پیدا می کند و فهمشان کامل می گردد.

پس آنچه به ما رسیده و ما به آنچه رسیده ایم - از آن جمله این کتاب -

____________________

۱- بحار الأنوار: ۵۲/۳۲۸ ح ۴۷.

۲- بحار الأنوار: ۷۷/۲۶۹.

۲۰

بیش از «قطره ای» از دریای فضائل و مناقب ایشان نیست، هرگز آن را انکار نکرده ووحشت نداشته باشید و از مطالب این کتاب تعجّب نکنید، و از خدای تعالی تقاضا کنید فهم شما را در معارف خاندان وحی زیاد کند، و جستجو نموده ازرحمت او مأیوس مباشید، زیرا قرآن کریم می فرماید:

( إنَّه لایَیْأَس مِنْ رَوْح اللَّه إلَّا القَوْمُ الکافِرُون ) .(1)

از رحمت خدا جز قومی که کافرند مأیوس نمی باشند.

و به مولا و صاحب اختیار و فرمانروای همه هستی بگویید:

( یا أَیُّهَا العَزیزُ مَسَّنا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقین ) .(2)

ای پادشاه عالم؛ به ما و اهل ما بیچارگی روی آورده و ما با سرمایه ای بسیار اندک به شما روی آورده ایم، پیمانه ما را پر کن و بر ما نیکی و احسان نما، که خداوند نیکوکاران را پاداش می دهد.

و هنگامی که مولا و سرورمان فهمیدن معارف را به شما احسان نمود می توانید بپذیرید «آنچه را که فرشته مقرّب یا نبیّ مرسل و یا بنده ای که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده»(3) قابلیّت پذیرش آن را دارد. اسرار اهل بیتعليهم‌السلام را از اخبار و روایاتی که رسیده است درک کنید، خداوند به ما و شما «قطره» ای از «دریاهای نور» روزی نماید.

____________________

1- سوره یوسف، آیه 87.

2- سوره یوسف، آیه 88.

3- بصائر الدرجات: 21.

۲۱

مؤلّف کتاب :

مؤلّفرحمه‌الله از علمای مشهور نجف اشرف و امام جماعت در حرم مطهّرحضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام بوده است.

علّامه کاوشگر حاج آغا بزرگ طهرانی در شرح حال مؤلّف فرموده است:

سیّد احمد پسر سیّد رضی، پسر سیّد احمد، پسر سیّد نصراللَّه، پسر سیّدحسین موسوی ساوجی تبریزی از علماء و از مدرّسین بود، جدّ بزرگ او سیّد حسین اهل ساوج بود و از آنجا به تبریز منتقل شد، اولاد او نسل به نسل در آنجا زندگی کرده اند و در میان آنها دانشمندان و بزرگانی ظاهر گشته اند.

مرحوم مستنبط در تاریخ 12 ربیع الثانی 1325 در شهر تبریز متولّد شد و درآنجا رشد و نما یافت. دروس مقدّماتی را از بعضی از بزرگان فرا گرفت، و دردرس علّامه میرزا صادق تبریزی حضور یافت و در سال 1347 به نجف اشرف مهاجرت نمود و در درس استادانی مانند میرزا محمّد حسین نائینی و شیخ ضیاء الدین عراقی و میرزا علی ایروانی و سیّد ابوالحسن اصفهانی شرکت کرد، وتقریرات بعضی از ایشان را در فقه و اصول نوشت و بعضی از آن بزرگواران به اواجازه داده اند و از مرحوم علّامه شیخ عبّاس قمی، و از مؤلّف(1) اجازه نقل روایت دارد.

از آثار ایشان کتاب های زیر را می توان نام برد:

1. «القطرة من بحار مناقب النبیّ والعترة » که در سال 1360 ه ق از تألیف آن فارغ شده است.

____________________

1- منظور حاج آغا بزرگ طهرانی، مؤلّف «الذریعه» است.

۲۲

2. «دلائل الحقّ فی اُصول الدین » این کتاب در سه جلد تألیف شده و در سال1371 ه ق آن را به پایان رسانده است.

3. «ضیاء الصالحین والمتهجّدین ».

4.ترجمه کتاب «سبیل الصالحین ونهج السالکین» نوشته علّامه سیّد حسن صدر ، که ایشان اضافاتی به آن نموده است.

5. «أوجز البیان » این کتاب در شرح ارجوزه ای در بیان اصول دین و ایمان است که ارجوزه از علاّمه حاج سیّد محمّد رضوی کشمیری می باشد.

6.تعلیقاتی بر مکاسب و درس های علّامه نائینی، علاّمه حاج میرزا علی ایروانی و علاّمه سیّد ابوالحسن اصفهانی قدّس اللَّه أرواحهم از ایشان بجا مانده است.(1)

عالم بزرگوار شیخ هادی امینی در کتاب خود «معجم رجال الفکر والأدب فی النجف» در شرح حال ایشان می نویسد:

احمد بن سیّد رضی بن سیّد احمد، متولّد 1325 - متوفّای 1399 : از علمای بافضیلت، مجتهدین عالی رتبه، اهل تقوا، عبادت و اعمال صالح بود. او ازاساتید فقه و اصول، مؤلّفی کنجکاو و پرتلاش، و از کسانی بود که اقامه جماعت می کرد.

در تبریز متولّد شد، و دروس مقدّماتی را نزد علمای سرشناس آنجا آموخت، پس از آن در سال 1347 به نجف اشرف مهاجرت کرد، و درحوزه های درسی شخصیّت ها و اساتید معروف شرکت کرد و از محضر بزرگانی چون میرزا محمّد حسین نائینی، شیخ ضیاء الدین عراقی، میرزا علی ایروانی وسیّد ابوالحسن اصفهانی استفاده های فراوان علمی برد.

در مدّت اقامت خود در نجف به تألیف، تحقیق، عبادت و برپائی

____________________

1- نقباء البشر فی القرن الرابع عشر: 1/100.

۲۳

جماعت مشغول بود، و همواره از زهد و تقوای عالی و توفیق عبادت فراوان برخورداربود. و سرانجام در سال 1399 دارفانی را وداع و دعوت حّق را لبیّک گفت.

پسران ایشان: ادیب والامقام سیّد علی، دکتر سیّد محمّد رضی،(1) سیّد محمّد حسین و سیّد محمّد علی می باشند.

سپس از آثار چاپ شده ایشان - غیر از کتاب هایی که نام بردیم - کتب زیر رانام برده است:

7. «الرثاء والأسی » (در مقتل امام حسینعليه‌السلام ).

8. «الزیاره والبشاره 1 - 2».

9. «المناسک والمدارک ».

10. «منتخب خاتم الرسائل بأحسن الوسائل 1 - 2».(2)

مؤلف و رؤیای مهمّ او بعد از تألیف کتاب :

فرزند بزرگوار و با فضیلت ایشان آقای حاج سیّد علی مستنبط دام عزّه العالی برای من نقل کردند:

پدر عظیم الشأن من که خدا بر درجاتش بیفزاید بعد از تألیف جزء اوّل این کتاب در عالم رؤیا دید که از دنیا رفته و سر او بر زانوی مادرش فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها است، از داشتن این موقعیّت که دلالت بر بلندی مقام و عظمت شأن او داشت تعجّب کرده و از خود سئوال می کند: چگونه به این مقام رسیده ای و چه چیزی باعث شده این عظمت را بیابی؟ و تا این سئوال به فکرش خطور می کند سرور زنان عالم حضرت فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها به او الهام نمودند که:

____________________

1- ترجمه این کتاب ارزشمند با پیشنهاد فرزند ارشد مؤلّف جناب آقای حاج سیّد علی مستنبط دام مجده، و با هزینه مالی جناب آقای دکتر سیّد رضی مستنبط انجام گرفت.

2- معجم رجال الفکر و الأدب النجف (خلال ألف عام): 119/38.

۲۴

هذا جزاء من ألّف کتاب «القطره»، این پاداش کسی است که کتاب «القطره» را جمع آوری نموده است.

بعضی از موثّقین و کسانی که به گفته آنها اطمینان دارم برایم نقل کردند: او اوّل کسی بود که در مدّت چهل سال هر شب هنگام سحر به زیارت امیرالمؤمنینعليه‌السلام شرفیاب می شد، زیرا کلیددار حرم مطهّر آن مرحوم رابر خود مقدّم داشته و کلید را به او می داد.

مؤلّفرحمه‌الله بعد از آنکه درب حرم را باز می کرد خود وارد می شد و برای چند دقیقه آن را می بست و سپس درب حرم را به روی زوّار می گشود و کسی نمی دانست که در آن چند دقیقه به چه عبادتی مشغول بوده است.

ولی یکی از نزدیکانش به من گفت: او را در بعضی از سحرها دیدم که کنار ضریح مقدّس نشسته و صورت خود را بر آن گذاشته و با محاسن شریفش غبار آن را پاک می کرد، و بعد از آنکه درب حرم را باز می کرد تا هنگام نماز صبح به تهجّد و عبادت پروردگار مشغول بود و تا از دنیا رفت او تنها امام جماعت درحرم حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام بود.

در تمام عمر مقیّد بود شب های جمعه پیاده به زیارت امام حسینعليه‌السلام مشرّف شود، فقط زمانی که راه رفتن برایش ممکن نبود از وسائل نقلیّه استفاده کرد وزیارت را ترک ننمود، در آخرین سفرش به زیارت سیّدالشهداءعليه‌السلام خبر ازوفات خود داده و به بعضی از دوستانش گفته بود: این زیارت، زیارت وداع من است، و می خواهم نفسهای آخر عمرم را در نجف باشم، لذا به نجف برگشته ودر همان روز از دنیا رفت.

«عاش سعیداً ومات سعیداً »؛ «سعادتمند زندگی کرد و سعادتمند از دنیا رفت»،( ولَهُم الْبُشْری فِی الْحَیوهِ الدُّنْیا وَفِی الْاخِرَهِ لا تَبْدیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَالْفَوْزُ الْعَظیمُ ) (1)؛ «و برای آنها در دنیا (با دیدن خوابهای رحمانی) و در

____________________

1- سوره یونس، آیه 64.

۲۵

آخرت (با دیدن اولیاء خدا و نعمتهای او) بشارت می رسد، سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست که این پیروزی بزرگ نصیب دوستان خداست».

کتاب :

«القطره» کتابی است معروف در فضائل پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بیت طاهرین اوعليهم‌السلام که مؤلّف برای جمع آوری آن، از کتاب های خطّی و چاپی فراوانی بهره جسته است.

ایشان در کتابخانه شخصی خود کتاب های خطّی باارزشی مثل کتاب «سلیم بن قیس» را داشته، از آنها و از کتاب های چاپ شده مخصوصاً کتاب ارزشمند «بحار الأنوار» علّامه مجلسیرحمه‌الله استفاده کرده است.

نسخه تحقیق نشده ای از این کتاب قبلاً چاپ شده بود؛ جزء اوّل آن را جناب حجّه الإسلام والمسلمین شیخ محمّد ظریف تحقیق نمود و جزء دوّم آن را با مشارکت و همکاری فاضل و محقّق عالیقدر جناب آقای محمّد حسین رحیمیان ادامه داد، و چون نسخه چاپ شده خالی از اشتباهات نبود کوشش کردند تا کتاب با رجوع به مصادر اصلی آن اصلاح گردد، آیات و احادیث آن را اخراج نموده و بعضی از لغات مشکل را در پاورقی توضیح دادند، تا کتاب به شکل حاضر درآمد و انشاء اللَّه برای آنها که بخواهند از آن استفاده کنند مفید و برای آن ها که بخواهند از نور آن بهره مند گردند روشنی بخش باشد، و حمد و سپاس مخصوص ذات بی همتای پروردگار جهانیان است.

سیّد مرتضی مجتهدی سیستانی

۲۶

مقدمه مؤلف

۲۷

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و سپاس سزاوار خداوندی است که خود را به ما شناسانده وحجّت های خویش را به ما معرّفی نموده و محبّت خود و اولیائش را به ما الهام کرده و آن را بهترین عمل بندگانش قرار داده است، و سلام و درود بی پایان بر آخرین پیامبرش محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و برگزیدگانش از خاندان پاک او باد.

امّا بعد، مؤلّف کتاب، کمترینِ خدمتگزاران علم و دانش «احمد رضی الدین موسوی تبریزی مستنبط» گوید: زمانی این روایت را که صدوقرحمه‌الله در کتاب «امالی» از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرده، با دقّت مورد مطالعه قرار داده بودم که آن حضرت فرموده است:

خداوند تبارک و تعالی برای برادرم حضرت علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام فضائلی قرار داده که غیر از خودش کسی نمی تواند عدد آن را بشمارد، هر کس فضیلتی از آن فضائل را در حالی که به آن اقرار دارد یادآوری کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد گرچه با گناه جنّ و انس وارد قیامت شود.

و هر کس فضیلتی از آن فضائل را بنویسد تا خطّی از آن نوشته باقی باشد فرشتگان برای او استغفار کنند.

و هر کس به فضیلتی از آن فضائل گوش فرا دهد خداوند گناهانی را که با

۲۸

گوش مرتکب شده ببخشد، و هر کس به نوشته ای از آن فضائل نگاه کند خداوند گناهانی را که با چشم انجام داده بیامرزد.

سپس فرمود:النظر إلی علیّ بن أبی طالب عليه‌السلام عباده، و ذکره عباده، و لا یقبل ایمان عبد إلّا بولایته و البراءة من أعدائه .

نگاه کردن به علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام عبادت و یاد او عبادت است، و ایمان کسی جز با ولایت آن حضرت و بیزاری از دشمنان او پذیرفته نمی شود.(1)

مؤلّفرحمه‌الله گوید: اینکه در روایت فرموده اند: «خداوند گناهان آینده او را نیز ببخشد» یعنی به او توفیق توبه کردن مرحمت نموده و عاقبت او را بخیر گرداند تا از این جمله اجازه در نافرمانی و گناه که از نظر عقلی زشت و ناپسند است لازم نیاید.

و روایتی را که در اصول کافی نقل کرده است: ابی المعزا گفت: از حضرت موسی بن جعفرعليه‌السلام شنیدم که فرمود:

هیچ چیزی برای ابلیس و لشکر او کشنده تر از زیارت برادران ایمانی نیست، وفرمود:

وإنّ المؤمنَین یلتقیان فیذکران اللَّه، ثمّ یذکران فضلنا أهل البیتعليهم‌السلام فلا یبقی علی وجه إبلیس مضغه لحم إلّا تخدّد حتّی أنّ روحه لتستغیث من شدّه ما تجد من الألم، فتحسّ ملائکه السماء وخزّان الجنان فیلعنونه حتّی لایبقی ملک مقرّب إلّا لعنه، فیقع خاسئاً حسیراً مدحوراً

وقتی دو نفر مؤمن یکدیگر را ملاقات کرده و خدا را یاد می کنند و فضائل ما اهل بیت را گفتگو می نمایند بر چهره ابلیس گوشتی نمی ماند مگر اینکه می ریزد تا آنکه روح او از شدّت درد بفریاد می آید، فرشتگان آسمان و خزانه داران بهشت آن را احساس کرده و او را لعنت می کنند و هیچ فرشته مقرّبی نمی ماند مگر اینکه او را لعنت نماید.(2)

____________________

1- امالی صدوق: 201 ح10 مجلس28، بحارالأنوار: 38/196 ح4، الدمعه الساکبه: 2/52، روضه الواعظین: 114.

2- الکافی: 2/188 ح7، الوافی: 5/651 ح 8، بحار الأنوار: 63/258 ح 131 و 74/263 ح 61.

۲۹

و روایت دیگری که در تفسیر امام حسن عسکری عليه‌السلام از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده، که فرمود:

ای امّت محمّد؛ هنگام مصائب و گرفتاری های خود محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام رابیاد آورید تا آنکه به برکت ایشان خدا فرشتگان موکّل بر شما را بر شیاطینی که شما را قصد کرده اند یاری کند.

با هر یک از شما از طرف راست او فرشته ای است که حسنات او را می نویسد و از طرف چپ فرشته ای است که گناهانش را ثبت می کند، و با او دو شیطان است از طرف ابلیس که او را گمراه می کنند، وقتی آن دو شیطان در قلب او وسوسه می کنند اگر یاد خدا کرد و ذکر شریف «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه العلیّ العظیم وصلّی اللَّه علی محمّد وآله [الطیّبین ]» را گفت، آن دو شیطان سرکوب شده نمی توانند فعّالیت کنند، نزد ابلیس آمده شکایت می کنند که ما خسته شدیم ما رابه لشکری مدد برسان، هزار نفر برای آنها کمک می فرستد، همینکه او را قصد می کنند یاد خدا کرده و صلوات بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام می فرستد، آنها راهی برای نفوذ پیدا نمی کنند و نمی توانند او را مورد حمله خود قرار دهند.

به ابلیس می گویند: کسی غیر خودت حریف او نیست، تو و لشکرت به او حمله کنید تا بر او غلبه کرده و او را گمراه کنید.

چون ابلیس چنین اراده ای کرد خداوند تبارک و تعالی به ملائکه اش فرماید: ابلیس به همراه لشکرش بنده مرا هدف گرفته اند، به کمک او بشتابید و با آنها بجنگید.

در مقابل هر شیطان مطرودی صد هزار فرشته در حالی که بر مرکب هائی از آتش سوارند و به دست آنها شمشیرهایی از آتش، نیزه، خنجر، تیر و اسلحه هایی ازآتش است، آماده نبرد شوند. فرشتگان آنها را با این اسلحه ها پی در پی می کشند تا اینکه ابلیس را اسیر کرده اسحله را بر او قرار می دهند، می گوید:خدایا، به من وعده داده ای که تا وقت معلوم و معیّن مهلت داشته باشم.

خداوند به فرشتگان فرماید: وعده کرده ام او را نمیرانم ولی وعده نداده ام که بر او اسلحه و عذاب و درد مسلّط نکنم، شما او را با سلاح آتشین

۳۰

خود بزنید و من اورا زنده نگه می دارم.

فرشتگان بر او جراحت های بسیار وارد کرده و رهایش می کنند، ابلیس بر حال خود و اولاد کشته شده اش در این حال متأثّر و غمناک است و جراحات او را جز صدای کفر مشرکین مداوا نمی کند.

اگر آن شخص مؤمن بر طاعت خدا و یاد او و درود فرستادن ادامه دهد جراحت های ابلیس برایش باقی بماند، و اگر تغییر روش دهد و در مخالفت خدا وسرپیچی از فرامین او تلاش نماید جراحات ابلیس بهبود پیدا کرده و بر این بنده تسلّط پیدا کند و او را لجام نموده بر او سوار می شود، سپس به شیاطین گوید: بخاطر دارید آنچه ما از این شخص کشیدیم الآن ذلیل و رام ما گردیده، شما اکنون بر او سوار شوید.

سپس پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:فإن أردتم أن تدیموا علی إبلیس سخنه عینه وألم جراحاته، فداوموا علی طاعه اللَّه وذکره، والصلاة علی محمّد وآله، وإن زلتم عن ذلک، کنتم اُسراء إبلیس فیرکب أقفیتکم بعض مردته .

اگر می خواهید جراحات ابلیس بر او باقی باشد و دائماً متأثّر و غمناک باشد بر اطاعت خدا و یاد او، و صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت داشته باشید، و اگر چنین نکردید اسیر ابلیش گشته و بعضی از لشکریان او بر شما سوار شوند.(1)

بعد از ملاحظه این روایات دوست داشتم که از دریای بیکران فضائل اهل بیتعليهم‌السلام قطره ای گرفته و آن را به رشته تحریر درآورم و به مقدار فرصتی که هست تذکّر دهم و آن را کتاب «القطره من بحار مناقب النبیّ والعترهعليهم‌السلام » نامیدم.

کیف یستوعب الکتاب سجایاه

وهل ینزح الرکاء البحارا

چگونه این کتاب می تواند کرامات و فضائل آنها را در برداشته باشد؟ و آیا با پیاله کوچکی می شود آب دریا را کشید؟

شاعر دیگری گفته است:

____________________

1- تفسیر منسوب به امام حسن عسکریعليه‌السلام : 396.

۳۱

قطره نیارد صفت ز دریا لیکن

بر قدر خود کند حکایت دریا

ذرّه نیارد صفت ز خورشا لیکن

بر مثل خود کند روایت خورشا

ذرّه چه داند حدیث طلعت خورشید

پشّه چه داند رموز خلقت عنقاء

فلو نظر الندمان ختم انائها

لأسکرهم من دونها ذلک الختم

و اگر ندیمان مهری را که بر ظرفها زده شده نگاه کنند، همین مُهر آنها را بدون آشامیدن مست خواهد کرد.

و این کتاب مستطاب را در زمانی که در جوار امیرالمؤمنینعليه‌السلام در نجف اشرف علی مشرّفها آلاف التحیّه والثناء وطن داشتم گردآوری کردم، نکات لطیف وتحقیقات باارزشی که در آن یافت شود از برکات آن حرم مقدّس و فیوضات مولاو سرورم امیرالمؤمنینعليه‌السلام است، خدا و آن امام بزرگوار را بر این لطف و عطای بزرگ سپاسگزام.

شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل

مملوک آن جنابم و محتاج این درم

گر برکنم دل از تو و مهر از تو بگسلم

این مهر بر که افکنم، این دل کجا برم

سفینه دلم از مدح شاه پر گهر است

گواه حال بدین علم عالم العلّام

تطوف ملوک الأرض حول جنابه

وتسعی لکم لحظی بلثم ترابه

فکان کبیت اللَّه بیت علا به

تزاحم تیجان الملوک ببابه

فیکثر عند الإستلام ازدحامها

أتاه ملوک الأرض طوعاً وأملتّ

ملیکا سحاب الفضل منه تهلّلت

ومهما دنت زادت خضوعاً به علت

إذا ما رأته من بعید ترجّلت

وإن هی لم تفعل ترجّل هامها

پادشاهان روی زمین اطراف حرمش به طواف مشغولند، و چشمان من به بوسیدن خاک آن مکان سعی می کند.

۳۲

از نظر شأن و عظمت همانند خانه خداست خانه ای که به آن برتری می یابند، وتاج های شاهان عالم نزد درب آن با یکدیگر برخورد می کنند.

و وقت استلام (کشیدن دست بعنوان تبرّک و بوسیدن) ازدحام زیادی است.

از روی میل و اختیار پادشاهان می آیند درب خانه شاهی که ابرهای رحمت وبخشش از آسمان او بارش دارد.

و هر گاه نزدیک شوند، خضوع آنها زیاد شده و به سبب آن برتری یابند، و زمانی که او را از دور ببینند با قدم ها به طرف او آیند.

و اگر قدم ها این کار را نکند صورتها بر روی زمین کار قدم ها را انجام دهند.

و قبل از شروع در اصل کتاب مقدّماتی را به رشته تحریر درآورده و ذکر می کنم:

مقدّمه اوّل

محبّتی که آدمی را به سوی ولایت می کشاند آن ولایتی که بیعت مخصوص ودعوت باطنی و کلیّه الهی است بر دو قسم است:

1.موهوبی (که بخشش الهی و بدون اختیار شخص است ).

در کتاب «تحف العقول» در باب سفارش های امام صادقعليه‌السلام به مؤمن طاق نقل شده است که فرمود:

یابن النعمان؛ إنّ حبّنا أهل البیت ینزّله اللَّه من السماء من خزائن تحت العرش کخزائن الذهب والفضّه ولاینزّله إلّا بقدر، ولایعطیه إلّا خیرالخلق، وإنّ له غمامه کغمامه القطر، فإذا أراد اللَّه أن یخصّ به من أحبّ من خلقه، أذن لتلک الغمامه فتهطّلت کما تهطّلت السحاب، فتصیب الجنین فی بطن اُمّه .(1)

ای پسر نعمان؛ محبّت و دوستی ما اهل بیت از آسمان از خزانه های زیر عرش که همانند خزانه های طلا و نقره اند فرود می آید و آن را جز به مقدار معیّن نازل نمی کند، و جز به بهترین بندگانش عطا نمی فرماید.

____________________

1- تحف العقول: 310، بحار الأنوار: 78/292.

۳۳

و برای آن ابری است مثل ابری که باران داشته باشد، وقتی اراده فرمود کسانی را که دوست دارد از محبّت بهره مند کند به آن ابر اجازه بارش دهد، آنگاه می بارد و به جنینی که در شکم مادر است برخورد می کند.

یا به دعای نیاکان و پدران است . همان طور که از پدر علّامه مجلسیرحمه‌الله نقل شده است که گفت: نیمه شبی بعد از تهجّد و عبادت حالتی بر من عارض شد و در آن حال فهمیدم چیزی از خدا نمی خواهم مگر اینکه اجابت فرماید، گویا صدائی شنیدم که گفت: «محمّد باقر در گهواره است». بی درنگ گفتم:

«پروردگارا؛ بحقّ محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام این طفل را مروّج دین و نشر دهنده احکام مبین قرار بده، و او را به توفیقات بی پایان خود موفّق فرما».

و او بر اثر این دعا به مرتبه ای رسید که اگر دین شیعه را دین مجلسی بنامیم بجا است بخاطر اینکه رونق دین از او است، مثل اینکه مذهب شیعه را جعفری نامیده اند.

و از بحرالعلومقدس‌سره نقل شده که آرزو می کرد تمام تصانیف او در پرونده کارهای مجلسیرحمه‌الله ثبت شود و یکی از کتاب های آن بزرگوار که ترجمه متون اخبار است و در تمام شهرها همانند قرآن مجید پخش شده بنام او و به حساب او نوشته شود.(1)

یا به دعای برادران صالح و ابراهیم عليهما‌السلام است . همان طور که دعای او را قرآن مجید حکایت می کند:

( فَاجْعَلْ أفْئِدَهً مِن الناسِ تَهْوی إلَیْهِم ) (2) .

دل های مردم را چنان قرار بده که بسوی آنها و به طرف آنها متمایل شوند.

یا به مشاهده آنها در بیداری است که یک باره محبّت آنها در دل ریخته شود.

____________________

1- دار السلام: 2/205.

2- سوره ابراهیم، آیه 37.

۳۴

همان طور که از بعضی از بزرگان شنیده ام که نقل می کرد: شخصی از دوستان امیرالمؤمنینعليه‌السلام پسر برادری داشت که با آن حضرت دشمن بود و او از آن حضرت تقاضا می کرد که پسر برادرم را از دوستان خود قرار دهید. روزی اتّفاقاً این شخص در حضور امیرالمؤمنینعليه‌السلام بود، او به همراه رفیقانش از آنجا عبورکردند و بر آن حضرت سلام نکردند، آن شخص از رفتار پسربرادرش شرمنده شد، در این هنگام چشم بینای الهی حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام نگاهی به آن جوان نمود، او فوراً برگشت و خود را روی قدم های آن حضرت انداخت و گفت: شما دشمن ترین افراد نزد من بودید و اکنون تو را بیش از هر کس دوست دارم.

من هم عرض می کنم:

دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمنان نظر داری

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند

به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند

گفته شده: مصرع دوّم این شعر را امیرالمؤمنینعليه‌السلام سروده اند و منسوب به آن حضرت است.

دیگری گفته بود:زهره شیر شود آب ز دل داری دل

و در مصرع بعدی مانده بود، حضرت در خواب به او تعلیم داده و فرمودند بگو:اسداللَّه گر آید بهوا داری دل

و مانند آنچه برای زهیر در برخورد با امام حسینعليه‌السلام اتّفاق افتاد. او می گفت: چیزی بدتر از این برای من نبود که در جائیکه امام حسینعليه‌السلام منزل کرده ما فرود آئیم تا اینکه به ناچار با او هم منزل شدیم، ما نشسته بودیم که ناگهان فرستاده امام حسینعليه‌السلام وارد شده سلام کرد و گفت:

ای زهیر؛ امام حسینعليه‌السلام مرا بسوی تو فرستاده که نزد او حاضر شوی.

۳۵

با شنیدن این کلام آنچه در دست داشت رها کرد، گویا بر سرها پرنده ای قرار گرفته است.

همسرش به او گفت: پسر پیامبر خدا کسی را به سوی تو فرستاده است چرا جواب نمی دهی و چرا او را رد می کنی؟ سبحان اللَّه! چه می شود به سوی او بروی، کلام آن حضرت را بشنوی و برگردی؟

زهیر خدمت امام حسینعليه‌السلام رسید و خیلی نگذشت که با چهره ای شادمان وتابان برگشت و دستور داد خیمه و خرگاهش را در کنار خیمه های آن حضرت برپا کنند، سپس به همسرش گفت: ترا طلاق دادم، به اهل و عیال خود ملحق شو، زیرا دوست ندارم که به خاطر من در زحمت و رنج واقع شوی.(1)

یا محبّت آنها با مشاهده ایشان در خواب القاء می شود .

استاد ما محدّث نوریقدس‌سره از استاد خود شیخ جعفر شوشتریقدس‌سره نقل نموده: چون از تحصیل علوم دینی در نجف اشرف فارغ گشتم و وقت تبلیغ رسید به وطن برگشتم تا وظیفه خود را در زمینه ارشاد و هدایت مردم انجام دهم و چون به آثار و نوشته های مربوط به موعظه و سوگواری تسلّط نداشتم در ایّام ماه رمضان و جمعه ها تفسیر صافی را بدست می گرفتم و در منبر می خواندم، و در ایّام عاشورا از کتاب «روضه الشهداء» نوشته مولی حسین کاشفی قرائت می کردم، و برایم امکان نداشت از محفوظات سینه ام مردم را موعظه کنم یا بگریانم، تا اینکه یکسال گذشت و دوباره محرّم نزدیک شد.

شبی با خود گفتم: تا چه وقت کتاب را از خود جدا نکنم و از روی نوشته بخوانم، چرا نمی توانم مانند دیگران بدون در دست داشتن کتاب منبر روم و تبلیغ کنم، در این فکر بودم که خسته شدم و به خواب رفتم.

____________________

1- الإرشاد: 246، اللهوف: 30، بحار الأنوار: 44/371.

۳۶

در خواب دیدم گویا در سرزمین کربلا هستم و همان روزهائی است که موکب های حسینی نزول اجلال فرموده و خیمه برپا کرده اند، لشکر دشمن هم در مقابل آنها خیمه آرائی می کردند همانطور که در روایات وارد شده است، به خیمه سیّد و سرور مخلوقات حضرت اباعبداللَّه الحسینعليه‌السلام وارد شدم و بر آن حضرت سلام کردم، او مرا کنار خود نشانید و به حبیب بن مظاهر فرمود:

إنّ فلاناً - وأشار إلیّ - ضیفنا، أمّا الماء فلایوجد عندنا منه شی ء، وإنّما یوجد عندنا دقیق وسمن، فقم واصنع له منهما طعاماً، وأحضره لدیه .

فلانی - اشاره به من نمود - میهمان ما است، آب که در خیمه ها یافت نمی شود، از همان آرد و روغن که هست طعامی درست کرده و آن را حاضر کن.

حبیب اطاعت کرد و پس از آماده کردن آن را در مقابل من گذاشت، چند لقمه از آن خوردم و از خواب بیدار شدم.

پس از این رؤیا نکات و دقائقی از آثار و مصائب اهل بیتعليهم‌السلام به من الهام می شد که کسی قبل از من متوجّه آن نشده بود، و هر روز فهم من زیادتر می شد تا آنکه ماه رمضان فرا رسید و من در مقام موعظه برآمدم و در بیان مطالب به نهایت آرزویم رسیدم، و این فضل پروردگار است به هر کس بخواهد آن را عنایت فرماید.(1)

و نیز محدّث نوریرحمه‌الله از سیّد عبداللَّه شبّر(2) - که در زمان خودش به

____________________

1- فوائد الرضویّه: 67.

2- او از علمای مشهور بود که در علم فقه، تفسیر، حدیث، کلام و سایر علوم اسلامی مهارت داشت. در سال 1188 در نجف اشرف به دنیا آمد و اوائل عمر خود را در آنجا سپری کرد سپس به کاظمیّه انتقال یافت و در سال 1242 وفات یافت و با آنکه 54 سال بیشتر زندگی نکرد از او بیش از 70 تألیف بجا مانده است. برای آشنائی بیشتر با شرح حال ایشان به کتاب های «روضات الجنّات: 4/461»، «معارف الرجال: 2/8»، «الکنی والألقاب: 2/352»، «ریحانه الأدب: 2/296 »، مقدّمه کتاب «مصابیح الأنوار» و «حقّ الیقین» مراجعه کنید.

۳۷

مجلسی دوّم مشهور گشته و کتاب مهمّ «جامع المعارف والأحکام» که شبیه بحارالأنوار است از تألیفات او است - حکایت کرده که گفت:

زیاد بودن تألیفات من از توجّه امام بزرگوار حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام است، آن حضرت را در خواب مشاهده کردم به من قلمی عنایت کرد و فرمود: «بنویس».

از آن زمان توفیق نوشتن پیدا کردم و همه آثاری که از من بجا مانده از برکت آن قلم است.(1)

و گاهی فقط با شنیدن نام مقدّسشان محبّت آنها در دل وارد می شود .

همان طور که در حدیث اسلام آوردن سلمانرضي‌الله‌عنه تحقّق پیدا کرده است.(2)

یا کام را به آب فرات بردارد که باعث محبّت آنها می شود .

امام صادقعليه‌السلام فرموده است:

الفرات من شیعه علی عليه‌السلام وما حنّک به أحد إلّا أحبّنا أهل البیت عليهم‌السلام .

فرات از شیعیان علیعليه‌السلام است، هیچ کس کامش به آن برداشته نمی شود مگر اینکه ما اهل بیت را دوست خواهد داشت.(3)

یا اهل شهرهای مخصوص باشد که از آن تعریف شده است ، مانند: کوفه(4) .

____________________

1- دار السلام: 2/250.

2. بحار الأنوار: 22/355 ح 2، و در آنجا از جناب سلمانرحمه‌الله نقل کرده است که گفت: من اهل شیراز و از تاجرزادگان بودم، پدر و مادرم مرا زیاد دوست می داشتند و نزد آنها عزیز بودم، در یکی از روزهای عید به همراه ایشان بیرون رفتم، ناگهان به صومعه و عبادتگاهی رسیدیم. در آنجا مردی ساکن بود و با صدای بلند می گفت: «أشهد أن لا إله إلّا اللَّه، وأنّ عیسی روح اللَّه وأنّ محمّداً حبیب اللَّه » «شهادت می دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و اینکه عیسی روح خدا و محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حبیب او است». با شنیدن نام محمّد محبّت او در گوشت و خونم وارد شد.

3- کامل الزیارات: 111 ح 15، بحار الأنوار: 100/230 ح 18.

4- همان طور که در حدیثی امام صادقعليه‌السلام فرموده است: در هیچ شهری دوستان ما به اندازه شهر کوفه نیستند.

۳۸

قم(1) وآبه(2) ، و از شهرهایی که مذمّت شده نباشد.

در کتاب خصال از امام صادقعليه‌السلام روایت شده که فرمود:

ثلاثه عشر صنفاً - وقال تمیم: ستّه عشر صنفاً - من اُمّه جدّی لایحبّوننا ولایحبّبوننا إلی الناس، ویبغضوننا ولایتولّوننا، ویخذلوننا ویخذلون الناس عنّا، فهم أعداؤنا حقّاً، لهم نار جهنّم ولهم عذاب الحریق .

سیزده صنف - و به روایت تمیم شانزده صنف - از امّت جدّم هستند که ما را دوست ندارند و مردم را به دوستی ما نمی کشانند، با ما دشمنی می کنند و ولایت ما رانمی پذیرند، ما را خوار کرده و مردم را از اطراف ما پراکنده می کنند، ایشان در حقیقت دشمن ما هستند و سزاوار آتش جهنّم و عذاب سوزناکند.

عرض کردم: آنها را برای من بیان کن، خداوند شما را از شرّ ایشان حفظ کند، فرمود:

کسی که در خلقت او عضو زائدی است: هیچ یک از آنها را نمی بینی مگر اینکه می یابی که با ما اظهار دشمنی کرده و اهل ولایت ما نیست.

کسی که در خلقت او نقصی باشد: هیچ یک از آنها را نمی بینی مگر اینکه می یابی در قلبش بر علیه ما نیرنگ دارد.

کسی که ذاتاً و از هنگام پیدایش در چشم راست او پیچیدگی است: کسی را با این وصف نمی بینی مگر اینکه می یابی که با ما در حال جنگ و با دشمنان ما اهل سازش است.

کسی که عمرش طولانی شده و موهایش سفید نشده باشد و محاسن او

____________________

1- در حدیثی امام صادقعليه‌السلام فرموده است: «إنّما سمّی قم لأنّ أهله یجتمعون مع قائم آل محمّد عليه‌السلام ویقومون معه ویستقیمون علیه وینصرونه »، همانا شهر قم را به این نام خوانده اند زیرا که اهل آن با قائم آل محمّدعليهم‌السلام اجتماع می کنند و همراه آن حضرت به قیام و استقامت می پردازند و او را یاری می نمایند.

2- در حدیثی وارد شده است که پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به جبرئیلعليه‌السلام فرمود: این بقعه چه نام دارد؟

عرض کرد: به آن «آبه» گفته می شود، رسالت شما و ولایت ذریّه ات را به آن سرزمین عرضه داشتند و آنها پذیرفتند، و ازآنجا مردانی پدیدار می شوند که تو و ذریّه ات را دوست دارند، خدا بر آن سرزمین و اهل آن برکت دهد.

۳۹

مانند دم کلاغ است: آنکه این صفت را دارد مردم را بر علیه ما به دشمنی و ظلم جمع می کند و دشمنان ما را زیاد می کند.

سیاه غلیظ: کسی از آنها را نمی بینی مگر آنکه دشنام دهنده ما و مدح کننده دشمنان ما می باشند.

کسی که موی سرش بخاطر عیب و آفتی ریخته شده است: هیچ یک از اینها را نمی بینی مگر اینکه او را عیب گوی ما در آشکار و پنهان می یابی و بر علیه ما سخن چینی می کند.

کسی که چشمش آبی است: هیچ یک از اینها را نمی بینی - در حالی که زیاد هستند - مگر اینکه می یابی که ما را در پیش رو با چهره ای و در پشت سر با چهره دیگری ملاقات می کند.

زنازاده: هیچ یک از آنها را ملاقات نمی کنی مگر اینکه او را دشمن ما می یابی در حالی که گمراه آشکار است.

ابرص: کسانی که به پیسی مبتلا هستند، هیچ کدام از اینها را ملاقات نمی کنی مگر می بینی برای ما کمین کرده و سر راه ما و شیعیان ما می نشینند تا به خیال خود ما را از راه صحیح منحرف کنند.

کسی که به مرض جذام مبتلا است: آنها وارد جهنّم می شوند و آتش گیره های جهنّمند.

منکوح: کسی که اُبنه است، یکی از اینها را نمی بینی مگر اینکه می یابی که به ناسزا گفتن به ما آوازه خوانی می کند و مردم را به دشمنی با ما وادار می کند.

اهل سجستان: آنها با ما دشمن اند و اظهار دشمنی می کنند، بدترین مردمان هستند، و عذاب آن ها همانند عذاب فرعون و هامان و قارون است.

اهل ری: آنها دشمن خدا و رسول و اهل بیت پیامبرند، جنگ با اهل بیت پیغمبر را جهاد، و اموال آنها را غنیمت می دانند، آنها در دنیا و آخرت گرفتار عذاب خوارکننده اند.

اهل موصل: آنها بدترین مردمی هستند که روی زمین زندگی می کنند.

اهل زورا: که آن شهر در آخرالزمان بنا می شود، آنها به ریختن خون ما تسکین پیدا می کنند به دشمنی ما تقرّب می جویند، در عداوت ما باهم دوستی می کنند و روابط برقرار می کنند، جنگ کردن با ما را واجب و کشتن ما را لازم می دانند.

۴۰

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128

129

130

131

132

133

134

135

136

137

138

139

140

141

142

143

144

145

146

147

148

149

150

151

152

153

154

155

156

157

158

159

160

161

162

163

164

165

166

167

168

169

170

171

172

173

174

175

176

177

178

179

180

181

182

183

184

185

186

187

188

189

190

191

192

193

194

195

196

197

198

199

200

201

202

203

204

205

206

207

208

209

210

211

212

213

214

215

216

217

218

219

220

221

222

223

224

225

226

227

228

229

230

231

232

233

234

235

236

237

238

239

240

241

242

243

244

245

246

247

248

249

250

251

252

253

254

255

256

257

258

259

260

261

262

263

264

265

266

267

268

269

270

271

272

273

274

275

276

277

278

279

280

281

282

283

284

285

286

287

288

289

290

291

292

293

294

295

296

297

298

299

300

301

302

303

304

305

306

307

308

309

310

311

312

313

314

315

316

317

318

319

320

321

322

323

324

325

326

327

328

329

330

331

332

333

334

335

336

337

338

339

340

341

342

343

344

345

346

347

348

349

350

351

352

353

354

355

356

357

358

359

360

361

362

363

364

365

366

367

368

369

370

371

372

373

374

375

376

377

378

379

380

381

382

383

384

385

386

387

388

389

390

391

392

393

394

395

396

397

398

399

400

401

402

403

404

405

406

407

408

409

410

411

412

413

414

415

416

417

418

419

420

421

422

423

424

425

426

427

428

429

430

431

432

433

434

435

436

437

438

439

440

441

442

443

444

445

446

447

448

449

450

451

452

453

454

455

456

457

458

459

460

461

462

463

464

465

466

467

468

469

470

471

472

473

474

475

476

477

478

479

480

481

482

483

484

485

486

487

488

489

490

491

492

493

494

495

496

497

498

499

500

501

502

503

504

505

506

507

508

509

510

511

512

513

514

515

516

517

518

519

520

521

522

523

524

525

526

527

528

529

530

531

532

533

534

535

536

537

538

539

540

541

542

543

544

545

546

547

548

549

550

551

552

553

554

555

556

557

558

559

560

561

562

563

564

565

566

567

568

569

570

571

572

573

574

575

576

577

578

579

580

581

582

583

584

585

586

587

588

589

590

591

592

593

594

595

596

597

598

599

600

601

602

603

604

605

606

607

608

609

610

611

612

613

614

615

616

617

618

619

620

621

622

623

624

625

626

627

628

629

630

631

632

633

634

635

636

637

638

639

640

641

642

643

644

645

646

647

648

649

650

651

652

653

654

655

656

657

658

659

660

661

662

663

664

665

666

667

668

669

670

671

672

673

674

675

676

677

678

679

680

681

682

683

684

685

686

687

688

689

690

691

692

693

694

695

696

697

698

699

700

701

702

703

704

705

706

707

708

709

710

711

712

713

714

715

716

717

718

719

720

721

722

723

724

725

726

727

728

729

730

731

732

733

734

735

736

737

738

739

740

741

742

743

744

745

746

747

748

749

750

751

752

753

754

755

756

757

758

759

760

761

762

763

764

765

766

767

768

769

770

771

772

773

774

775

776

777

778

779

780

781

782

783

784

785

786

787

788

789

790

791

792

793

794

795

796

797

798

799

800

801

802

803

804

805

806

807

808

809

810

811

812

813

814

815

816

817

818

819

820

821

822

823

824

825

826

827

828

829

830

831

832

833

834

835

836

837

838

839

840

841

842

843

844

845

846

847

848

849

850

851

852

853

854

855

856

857

858

859

860

861

862

863

864

865

866

867

868

869

870

871

872

873

874

875

876

877

878

879

880

881

882

883

884

885

886

887

888

889

890

891

892

893

894

895

896

897

898

899

900

901

902

903

904

905

906

907

908

909

910

911

912