قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام2%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 46255 / دانلود: 6776
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

قدرتمندی است که شبیه مخلوقات نیست (و او قدرت پروردگار را ظاهر کرده و فعل پروردگار بدست او جاری گشته است).

سپس حضرت رضاعليه‌السلام فرمود: این اشخاص کافر گمراه بخاطر جهالتی که به موقعیّت خود داشتند به هلاکت افتادند تا آنکه عجب و غرور آنها را گرفت و به نظرات فاسد و عقول ناقص خود اکتفا کرده غیر راه خدا را پیمودند، بطوری که قدرت پروردگار را کوچک و امر او را ناچیز شمرده و به شأن عظیم و والای او اهانت کردند، زیرا ندانسته اند که خداوند قدرتمند و توانایی است که قدرت او ازخودش بوده و دیگری نزد او عاریه نگذاشته و در بی نیازیش از دیگری بهره نگرفته است.(۱)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : حق این است که آنهائی که درباره ائمّه طاهرینعليهم‌السلام غلوّ کرده اند(۲) مقام پروردگار را محدود دانسته و خیال کرده اند که با عقل خود می توانند او را درک کنند، اینها در حقیقت ائمّه معصومینعليهم‌السلام را بزرگ ندانسته وتعظیم نکرده اند، زیرا مقام امامعليه‌السلام والاتر و برتر از آن است که عقل آنها بتواند به آنها احاطه پیدا کند، بلکه خالق متعال را کوچک شمرده اند، چون او را با مخلوقاتش قیاس کرده اند خداوند شأنش فوق آن چیزی است که ستمگران وکافران گفته اند.(۳)

____________________

۱- تفسیر امام حسن عسکریعليه‌السلام : ۵۶ - ۵۰، الإحتجاج: ۲/۴۳۹، بحار الأنوار: ۲۵/۲۷۴ ضمن ح ۲۰.

۲- شیخ مفیدقدس‌سره فرموده است: غلوّ در لغت به معنای گذشتن از حدّ و خارج شدن از اعتدال و راه مستقیم است. خداوند تبارک و تعالی (در سوره نساء، آیه ۱۷۱) فرموده است:( یا أهْلَ الکِتاب لاتَغْلوا فی دینِکم وَلاتَقُولوا عَلَی اللَّه إلّاالحَقّ ) ؛ «ای اهل کتاب در دین خود غلوّ نکنید و بر خداوند جز آنچه حق است نسبت ندهید». در این آیه شریفه خداوند نهی فرموده است که درباره مسیح افراط کنند و از حدّ صحیح بگذرند و از اعتدال خارج شوند، و آنچه را که نصاری درباره مسیح ادّعا کرده اند غلوّ دانسته بخاطر اینکه طبق آنچه بیان کردیم گذشتن از حدّ است. و نیز فرموده است: اهل غلوّ تظاهر به اسلام می کنند، و آنها کسانی هستند که نسبت الوهیّت و نبوّت به امیر المؤمنینعليه‌السلام و امامان بعد از آن حضرت می دهند. برای اطّلاع بیشتر به «بحارالأنوار: ۲۵/۳۴۴» مراجعه کنید.

۳- در حدیثی امام صادقعليه‌السلام فرموده است:اهل غلوّ بدترین آفریده خداوندند، آنها عظمت خداوند را پایین آورده وکوچک شمرده اند و برای بندگان خدا ادّعای خدایی نموده اند، بخدا قسم آنها بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین هستند . «بحار الأنوار: ۲۵/۲۸۴ ح ۳۳».

۶۱

و امّا مذهب حقّ که بزرگان ما از گذشته و حال بر آن عقیده اند اینست که خداوند تبارک و تعالی پروردگار عالمیان و خالق و رازق موجودات است، شریکی و شبیهی برای او نیست، فرستاده او محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمّه طاهرینعليهم‌السلام بندگان او هستند، خلق شده اند و پرورش یافته اند و به لوازم بندگی مکلّفند - یعنی آنچه لازمه بندگی و عبودیّت است باید به آن عمل کنند - در ائمّهعليهم‌السلام احتمال نبوّت نیست و از آن نصیبی ندارند، و برای پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در آنچه شأن الوهیّت است بهره ای نیست، بلکه این بزرگواران را خدا از نور عظمت خود آفریده و تمام کارهای پسندیده و حالات عجیبه را به آنها مرحمت نموده، اسرار خود و اسم اعظم خویش را در اختیار آنها قرار داده، و متابعت خودش را بدون پیروی کردن از ایشان مخالفت به حساب آورده، و چگونگی رفتار با ایشان را رفتار با خودش می داند.

همان طور که در زیارت جامعه صغیره به آن تصریح شده است:

من والاهم فقد والی اللَّه، ومن عاداهم فقد عادی اللَّه، ومن عرفهم فقد عرف اللَّه ومن جهلهم فقد جهل اللَّه، ومن اعتصم بهم فقد اعتصم باللَّه، ومن تخلّی منهم فقد تخلّی من اللَّه عزّوجلّ .(۱)

کسی که آنها را دوست بدارد خدا را دوست داشته و کسی که با آنها دشمنی کند با خدا دشمنی نموده، و هر کس آنها را بشناسد خدا را شاخته، و کسی که آنها را نشناسد خدا را نشناخته است هر کس به آنها پناه ببرد بخدا پناه برده و هر که از آنها روی بگرداند از خدا روی گردانیده است.

و تدبیر امور را به آنها واگذار نموده - غیر از امر خلق کردن و روزی دادن ومیراندن و زنده کردن بصورت مستقلّ و بدون واسطه و خواست

____________________

۱- من لایحضره الفقیه: ۲/۶۰۸ ح ۳۲۱۲، عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : ۲/۲۷۶ ح ۱، التهذیب: ۶/۸۳ ح۲ و ۱۰۲ ح ۲، الکافی:۴/۵۷۸ ح ۱، وسائل الشیعه: ۱۰/۴۳۱ ح ۲، کامل الزیارات: ۵۲۲ ح ۱ باب ۱۰۴، بحار الأنوار: ۱۰۲/۱۲۶ ح ۱، مستدرک الوسائل: ۱۰/۳۵۳ ح ۱.

۶۲

پروردگار - و نه اینکه به آراء خود و بدون وحی یا الهام آنچه را می خواهند حلال کنند،( وَمایَنْطِق عَنِ الهَوی ( ۳ ) إنْ هُو إلّا وَحْی یُوحی ) (۱) ؛ «و آنها از روی هوای نفس کلامی نمی گویند بلکه گفتارشان متّکی به وحی الهی است».

به این معنا که چون خداوند پیغمبر خود را کامل گردانید بوجهی که اختیار نکند مگر آنچه را که موافق حق و صواب باشد و خطور نکند به فکر او آنچه مخالف با خواست الهی باشد تعیین بعضی از امور را به او واگذار کرد.

مانند: زیاد کردن رکعات بعضی از نمازها، و تعیین نمازهای نافله وروزه های مستحبّی، و مثل ارث بردن جدّ سدس را(۲) و حرام کردن تمام مسکرات، و این بخاطر آن است که کرامت و شرافت او را که نزد خداوند دارد ظاهر کند، و در این موارد اصل تعیین جز به وحی یا الهام نیست.(۳)

همان طور که صفّاررحمه‌الله در کتاب «بصائر» از امام صادقعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

خداوند پیامبرش را به تعلیم و تربیت خود پرورش داد تا او را همان طور که خواست و اراده اش بود استوار و پابرجا ساخت، سپس امر تشریع را به او واگذار نمود و فرمود:( ما آتاکُمُ الرَسُول فَخُذُوه وَما نَهاکُم عَنْهُ فَانْتَهوا ) (۴) ؛ «آنچه رسول و فرستاده ما شما را به آن دستور می دهد عمل کنید و از آنچه نهی می کند اجتناب نمائید».

____________________

۱- سوره نجم، آیه ۳ و ۴.

۲- سدس، یعنی یک ششم آنچه را که میّت از خود بر جای گذاشته است.

۳- بحار الأنوار: ۲۵/۳۴۸. در حدیثی امام باقرعليه‌السلام فرموده است: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مقدار دیه چشم و دیه جان آدمی را معیّن و مقرّر فرمود، شراب وهر مست کننده ای را حرام نمود، شخصی به آن حضرت عرض کرد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنها را بدون اینکه وحی به اورسیده باشد تعیین کرد؟ امامعليه‌السلام فرمود: بلی، تا فهمیده شود چه کسانی اطاعت از رسول و فرستاده او می کنند و چه کسانی نافرمانی می نمایند. «الکافی: ۱/۲۶۷ ح ۷».

۴- سوره حشر، آیه ۷.

۶۳

فما فوّض اللَّه إلی رسوله فقد فوّضه إلینا ، و آنچه را که خداوند به رسولش واگذار نموده به ما نیز اختیارش را مرحمت کرده است.(۱)

عیّاشیرحمه‌الله در کتاب تفسیر خود از جابر نقل کرده است که نزد امام باقرعليه‌السلام این آیه را تلاوت کردم:( لَیْس لَک مِن الأمْر (۲) شی ء ) (۳) یعنی اختیار امور به دست تو نیست، حضرت فرمود:

به خدا قسم؛ اختیار کار به دست او است - تا اینکه فرمود - :

وکیف لایکون له من الأمر شی ء، وقد فوّض اللَّه إلیه أن جعل ما أحلّ فهو حلال، وما حرّم فهو حرام.

چگونه حقّ تصرف در امور را ندارد در حالی که خدا امر دینش را به او واگذار کرده و آنچه را حلال کند حلال و آنچه را حرام کند حرام قرار داده است.(۴)

و در توقیع شریف که از ناحیه مقدّسه توسّط شیخ بزرگوار ابوجعفر محمّد بن عثمان بن سعیدقدس‌سره به ما رسیده دعائی است که فرموده اند: آن را در هر روز از ایّام ماه رجب بخوان:

«اللّهمّ إنّی أسألک بمعانی جمیع ما یدعوک به ولاه أمرک المأمونون علی سرّک، المستبشرون بأمرک، الواصفون لقدرتک، المعلنون لعظمتک، أسألک بما نطق فیهم من مشیّتک، فجعلتهم معادن لکلماتک، وأرکاناً لتوحیدک وآیاتک، ومقاماتک الّتی لا تعطیل لها فی کلّ مکان، یعرفک بهامن عرفک.

____________________

۱- بصائر الدرجات: ۳۸۳ ح ۱، بحار الأنوار: ۲۵/۳۳۲ ح ۹، اصول کافی: ۱/۲۸۶ ح ۹، الوافی: ۳/۶۱۹ ح ۹.

۲- مقصود از امر در اینجا امارت و فرمانروائی علیعليه‌السلام است، هنگامی که به پیامبرش دستور داد که ولایت علیعليه‌السلام را ظاهر کند در دشمنی و حسادت قوم اندیشید، این مطلب برایش مشکل آمد، خداوند تبارک و تعالی خبر داد که او اختیاری در این کار ندارد، و این امر مربوط به خدا است که علیعليه‌السلام را جانشین او گرداند و سرپرست امور بعد از آن حضرت قرار دهد.

۳- سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.

۴- تفسیر عیّاشی: ۱/۱۳۹، بحار الأنوار: ۲۵/۳۳۷ ح ۱۷، تفسیر برهان: ۱/۳۱۴ ح ۲، الإختصاص: ۳۲۶.

۶۴

لا فرق بینک وبینها إلاّ أنّهم عبادک وخلقک، فتقها ورتقها بیدک، بدؤها منک وعودها إلیک أعضاد وأشهاد، فبهم ملأتَ سماءک وأرضک حتّی ظهر أن لا إله إلاّ أنت ...».

«پروردگارا؛ از تو درخواست می کنم به معانی تمام آنچه را که صاحبان امرت تو را به آن خواندند، آنان که بر سرّ تو امین و به امر تو بشارت دهنده اند، آنها که قدرت ترا توصیف و عظمت ترا بیان می کنند، درخواست می کنم به آنچه مشیّت تو درباره آنها ناطق است پس آنها را معدن کلماتت و ارکان یکتائی خود و نشانه هایت قرارشان دادی، و آنها را جانشینان خود در هر مکانی نشاندی، هر که ترا شناخت به آن آیات و نشانه ها شناخت.

میان تو و آنان فرقی نیست (از نظر علم و قدرت و سایر صفات ) جز آنکه آنها بندگان تو و مخلوق تو هستند، باز و بسته شدن امور آنها در دست تو است، ابتدا وانتهای آنها از تو و برگشت ایشان بسوی تو است، پشتیبان و یاور تو و گواه برخلقند، از وجود ایشان آسمان و زمینت را پر کردی تا آشکار شود که خدائی جز تودر عالم نیست...».

تمام این دعا در کتاب مصباح شیخ طوسی و سایر کتب ادعیه ذکر شده(۱) و درآن اسراری است که مجال گفتن آن نیست از جهت اختصار و ترس آنکه ممکن است برای کسی که اهل آن نیست افشاء شود. خداوند تبارک و تعالی فهمیدن امثال این فرمایشات را بما نصیب و روزی فرماید. و در کتاب «کافی» در ضمن حدیثی فرموده اند:

وإنّ عندنا سرّاً من سرّ اللَّه، وعلماً من علم اللَّه .(۲)

نزد ما سرّی است از اسرار الهی، و دانشی است از دانش پروردگار.

کشّیرحمه‌الله در رجال خود از جابر نقل می کند:

____________________

۱- مصباح المتهجّد: ۵۵۹، البلد الأمین: ۱۷۹، المصباح: ۵۲۹، إقبال الأعمال: ۶۴۶، بحار الأنوار: ۹۸/۳۹۳.

۲- الکافی: ۱/۴۰۲ ح ۵، الوافی: ۳/۶۴۵ ح ۵، بحار الأنوار: ۲۵/۳۸۵ ح ۴۴ به نقل از کتاب محتضر: ۱۵۴.

۶۵

به امام باقرعليه‌السلام عرض کردم: فدای شما شوم؛ مطالبی از اسرار به من فرموده اید که نمی توانم به دیگری حدیث کنم، و بر دوش من بسیار سنگینی می کند و گاهی در سینه ام طوفانی بپا می کند که شبه جنون به من دست می دهد.حضرت فرمود:

یا جابر؛ فإذا کان ذلک فاخرج إلی الجبّانه فاحفر حفیره ودلّ رأسک فیها ثمّ قل: حدّثنی محمّد بن علیّ (عليهما‌السلام ) بکذا وکذا.(۱)

ای جابر؛ وقتی چنین حالی پیدا کردی به صحرا برو، گودالی حفر کن و سرت را داخل آن قرار ده سپس بگو: امام باقر (عليه‌السلام ) چنین و چنان گفت.

مؤلّف رحمه‌الله گوید : سرّ به معنای پنهان کردن و ضدّ افشا نمودن است و آن، دوگونه است: گاهی به مطلبی که قابل افشا کردن است ولی جز عدّه بسیار کمی تحمّل شنیدن آن را ندارند سرّ گفته می شود و گاهی آن مطلب قابل افشا کردن نیست؛ زیرا با خبر دادن آن از حقیقت سرّ خارج می شود. قسم اوّل را سرّ نسبی و قسم دوّم را سرّ حقیقی می گویند.

از قسم اوّل اسراری است که آن را به بعضی از خاصّان و برگزیدگان فرموده اند بخلاف قسم دوّم که آن، حقیقت سرّ است و لذا در کلماتی که از آن بزرگواران رسیده به اموری که محدود و معیّن نیست تعریف شده از آن جمله این عباراتی است که سابقاً ذکر شد:

«به مقامات تو، آن مقاماتی که برای آن در هر مکان تعطیلی نیست. به معانی آنچه صاحبان امرت تو را به آن خواندند. شما درهای رحمت و کلمات کامله ای هستید که فکر و عقل و درک عمیق از فهم آن عاجز است».

و شرح و بسط این مقام امکان ندارد، بخاطر اینکه از لغزشگاههای

____________________

۱- رجال کشّی: ۱۹۴ ح ۳۴۳، بحار الأنوار: ۲/۶۹ ح ۲۲، و ۴۶/۳۴۰ ح ۳۰ به نقل از الإختصاص: ۶۱، الوافی: ۵/۷۰۴ ح۱۷ به نقل از کافی: ۸/۱۵۷ ح ۱۴۹.

۶۶

قدمها است. و در باب مناقب امام صادقعليه‌السلام حدیثی ذکر خواهیم کرد که این جمله را«فبهم ملأت سماءَک وأرضک» «آسمان و زمینت را بوجود ایشان پر کردی» تفسیر خواهد نمود.

مؤلّفرحمه‌الله مطلب سابق را ادامه داده و می فرماید: همچنین اشکالی نیست در اینکه کسی قائل شود امور اجتماعی مردم مثل سیاست آنها و تکمیل ایشان به آنان واگذار شده است.

علّامه مجلسیقدس‌سره در ذیل آیه شریفه( وَما آتاکُمُ الرسُول... ) (۱) فرموده است: این فرمایش امام صادقعليه‌السلام که ما حلال خدا را حلال می کنیم و حرامش را حرام می کنیم بر این نوع از تفویض حمل می شود یعنی ما آنها را برای مردم بیان می کنیم.(۲)

و همچنین اشکالی نیست در اینکه کسی بگوید: بیان علوم و احکام بشکلی که مصلحت بدانند به آنها واگذار شده است، زیرا عقول مردم یکسان نیست، ونسبت به بعضی از آنها باید در جواب تقیّه کرد، لذا در روایات زیادی فرموده اند:

علیکم المسأله ولیس علینا الجواب .(۳)

شما باید از ما سؤال کنید، ولی وظیفه ما در همه موارد جواب دادن نیست.

و همچنین امر عطا و بخشش و کیفیّت آن به آنان واگذار شده است.

در کتاب «بصائر» از امام صادقعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

____________________

۱- سوره حشر، آیه ۷.

۲- بحار الأنوار: ۲۵/۳۴۹.

۳- همان طور که حدیثی زراره از اما باقرعليه‌السلام نقل کرده است که آیا شما وظیفه دارید جواب پرسش های ما را بدهید؟ امامعليه‌السلام فرمود: آن به اختیار ما است، اگر خواستیم جواب می دهیم، و اگر نخواستیم جواب نمی دهیم.

و در ذیل حدیث دیگری فرمود: بر شما واجب است که سؤال کنید و به سوی ما مراجعه کنید ولی بر ما واجب نیست که هر سؤال شما را جواب دهیم. «بحار الأنوار:۲۳/۱۷۴».

۶۷

إذا رأیت القا ئم (صلوات اللَّه علیه) أعطی رجلاً مائه ألف، وأعطی آخراً درهماً، فلایکبر فی صدرک، فإنّ الأمر مفوّض إلیه .(۱)

هنگامی که حضرت قائم (صلوات اللَّه علیه) را دیدی به شخصی صد هزار و به دیگری یک درهم بخشید در نظرت بزرگ نیاید، زیرا اختیارش به او واگذار شده است.

و معلوم است که آنها جز آنچه را که خدا اختیار کند اختیار نخواهند کرد، همان طور که در کتاب بصائر از حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام روایت کرده که فرمود:

إنّ اللَّه جعل قلوب الأئمّه مورداً لإرادته، فإذا شاء اللَّه شیئاً شاؤوه، وهو قول اللَّه عزّوجلّ ( وَما تَشاؤُون إلّا أنْ یَشاءَ اللَّه ) (۲) .

خداوند قلوب ائمّهعليهم‌السلام را محلّ اراده خودش قرار داده است، هر گاه چیزی را اوبخواهد ایشان نیز آن را می خواهند، و همین است مضمون فرمایش پروردگار: «وآنها (یعنی اولیاء پروردگار) چیزی نمی خواهند مگر آنچه را که خداوند بخواهد».(۳)

و در بعضی از روایات فرموده اند:

إنّ الإمام عليه‌السلام وکر لإراده اللَّه عزّ وجلّ، لایشاءُ إلّا أن یشاء اللَّه .(۴)

همانا امامعليه‌السلام جایگاه و تجلّیگاه اراده و خواست پروردگار عظیم الشأن است ونمی خواهد امامعليه‌السلام مگر آنچه را که خداوند بخواهد.

و سابقاً ذکر شد که در زیارت امام حسینعليه‌السلام عرض می کنیم:

____________________

۱- بصائر الدرجات: ۳۸۶ ح ۱۰، بحار الأنوار: ۲۵/۳۳۶ ح ۱۵، مختصر البصائر: ۹۵ ح ۲۷، الإختصاص: ۳۲۶، الکافی:۱/۲۶۵ ح ۲۶.

۲- سوره الإنسان، آیه ۳۰؛ سوره تکویر، آیه ۲۹.

۳- بصائر الدرجات: ۵۱۲، بحار الأنوار: ۲۵/۳۷۲ ح ۲۳، تفسیر قمی: ۲/۴۰۹، بحار الأنوار: ۵/۱۱۴ ح ۴۴ و ۲۴/۳۰۵ح ۴، تفسیر برهان: ۴/۴۳۵ ح ۳، ینابیع المعاجز: ۴۴، اللوامع: ۴۵۸.

۴- بحار الأنوار: ۲۵/۳۸۵ ح ۴۱. و در حدیث دیگری فرموده اند:همانا خداوند قلب ولیّ خود را آشیانه اراده و خواست خودش قرار داده، بخاطر همین هر گاه خدا بخواهد ما می خواهیم . «بحار الأنوار: ۲۶/۲۵۶ ح ۳۱».

۶۸

وإراده الربّ فی مقادیر اُموره تهبط إلیکم، وتصدر من بیوتکم .(۱)

اراده پروردگار در مقدّرات امورش بسوی شما فرود می آید و از خانه های شما خارج می گردد.

همچنین در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:

لایوازیها خطر، ولایسموا إلی سمائها النظر، ولایقع علی کنهها الفکر، ولایطمح إلی أرضها البصر، ولایقادر سکّانها البشر.(۲)

نمی تواند قدر و مرتبه ای در ردیف آن قرار گیرد، و توجّه و نظر به آسمان آن بالا رود، و فکر و اندیشه بر کنه و حقیقت آن واقع شود، و بینش و بصیرت در آن سرزمین سیر کند، و بشری قدرت ندارد در آنجا ساکن گردد.

و در زیارت امام منتظر حضرت حجّت صلوات اللَّه علیه که سیّد بن طاووسرحمه‌الله آن را نقل کرده - و این زیارت به ندبه معروف است و آن، بعد از بجا آوردن دوازده رکعت نماز که در هر رکعتی( قل هو اللَّه أحد ) را باید قرائت کرد، خوانده می شود، و ابتداء آن «سلام علی آل یس، ذلک هو الفضل المبین...»(۳) است - نکات دقیق و جالبی است که به بعضی از اسرار آن اشاره می کنیم: از آن جمله این فرمایشات است:

«فما شی ء منه إلّا وأنتم له السبب وإلیه السبیل ».

چیزی از آن نیست جز آنکه شما سبب آن و راه رسیدن بسوی آن هستید.

«ودلیل إرادته ».

شما دلیل اراده پروردگار هستید (یعنی از اراده شما می توان به اراده پروردگار پی برد).

____________________

۱- الکافی: ۴/۵۷۵ ح ۲، الفقیه: ۲/۵۹۴ ح ۳۱۹۹، التهذیب: ۶/۵۴ ح ۱، وسائل الشیعه: ۱۰/۳۸۲ ح ۱، کامل الزیارات:۳۶۶ ضمن ح ۲، بحار الأنوار: ۱۰۱/۱۵۳ ضمن ح ۳.

۲- بحار الأنوار: ۱۰۲/۱۵۱ سطر آخر (با اختلاف کمی در الفاظ).

۳- بحار الأنوار: ۹۴/۳۷ ضمن ح ۲۳، صحیفه مهدیّه: ۱۳۳.

۶۹

«وأنتم جاهنا أوقات صلاتنا وعصمتنا بکم ».

شما مقابل ما هستید در هنگام نماز، و نگهداری و حفظ ما بسبب شماست.

«والقضاء المثبت ما استأثرت به مشیّتکم، والممحوّ ما استأثرت به سنّتکم ».

قضاء آنگاه ثابت و غیر قابل تغییر است که مشیّت شما آن را اختیار کند، و آنچه سنّت شما آن را اختیار کند قابل تغییر و محو شدن است.

و از آنچه دلالت می کند بر واگذار نشدن امور به آنها بنا بر بعضی از معانی آن، روایتی است که طبرسیرحمه‌الله در کتاب «احتجاج» آن را نقل کرده است:

جمعی از شیعیان در اینکه خدا امر آفریدن و روزی دادن را به ائمّهعليهم‌السلام واگذار نموده، اختلاف کردند؛ عدّه ای می گفتند: خداوند این قدرت را به آنها مرحمت کرده و به ایشان واگذار کرده در نتیجه آنها خلق می کنند و روزی می دهند، عدّه ای دیگر گفتند: این محال است.

دو گروه موافقت کردند که برای حلّ اختلاف به محمّد بن عثمان که نایب خاصّ آن حضرت و واسطه بین او و مردم بود مراجعه کنند، نامه ای نوشته خدمت او ارسال داشتند، از ناحیه مقدّسه توقیعی در جواب صادر گردید:

خداوند تبارک و تعالی است که اجسام را آفریده و روزیها را تقسیم کرده است، بخاطر اینکه او نه جسم است و نه در جسمی حلول کرده است،( لَیْسَ کَمِثْلِه شَی ء وَهُو السمیعُ البَصیر ) (۱) .

«مثل و مانند او هیچ موجودی نیست و او شنوا و بینا است».

فأمّا الأئمّه عليهم‌السلام فإنّهم یسألون اللَّه تعالی فیخلق، ویسألونه فیرزق، إیجاباً لمسألتهم وإعظاماً لحقّهم .

امّا ائمّهعليهم‌السلام از درگاه ربوبی تقاضا می کنند و او خلق می کند،

____________________

۱- سوره شوری، آیه ۱۱.

۷۰

و از او تقاضا می کنند واو روزی می دهد، از جهت جواب دادن به تقاضای ایشان و بزرگ شمردن حقّ آنان.(۱)

و در کتاب «روضه الواعظین» از کامل بن ابراهیم نقل می کند: بر امام عسکریعليه‌السلام وارد شدم تا از او درباره تفویض سؤال کنم، خدمت آن حضرت سلام کرده و نشستم، ناگهان ماه پاره ای را که گویا در سنین چهار سالگی بود مشاهده کردم به من فرمود:

یا کامل؛ جئت إلی ولیّ اللَّه وحجّته، تسأله عن مقاله المفوّضه، کذبوا بل قلوبنا أوعیه لمشیّه اللَّه [فإذا شاء شئنا] واللَّه یقول: ( وَما تَشاؤُون إلّا أنْ یَشاءَ اللَّه ) (۲) .

ای کامل؛ نزد ولیّ خدا و حجّت او رسیده ای تا از گفتار گروه مفوّضه سؤال کنی؟ آنها دروغ گفته اند، مطلب آنطوری که آنها می گویند نیست، بلکه قلوب ما ظرف وجایگاه مشیّت پروردگار است، هر گاه او بخواهد ما می خواهیم، و او فرموده است: «و نمی خواهند جز آنچه را که خداوند بخواهد».(۳)

در کتاب «خصال» در ضمن حدیث أربعمائه - که چهارصد گفتار در آن جمع شده - از امیرالمؤمنینعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

إیّاکم والغلوّ فینا، قولوا: إنّا عبید مربوبون، وقولوا فی فضلنا ما شئتم .(۴)

پرهیز کنید و اجتناب کنید از اینکه درباره ما غلوّ کنید،

____________________

۱- الإحتجاج: ۲/۲۸۴، بحار الأنوار: ۲۵/۳۲۹ ح ۴، غیبه طوسی: ۱۷۸.

۲- سوره دهر (الإنسان)، آیه ۳۰؛ سوره تکویر، آیه ۲۹.

۳- آن را در کتاب «روضه الواعظین» نیافتم ولی شیخ طوسی در کتاب غیبه: ۱۴۸ نقل کرده است. بحار الأنوار: ۵۲/۵۰ ضمن ح ۷۰/۱۱۷ ۳۵ ح۷۲/۱۶۳ ۵ ح ۲۰ و ۷۹/۳۰۲ ح ۱۲، تبصره الولی: ۶۰، الخرائج: ۱/۴۵۸ ح ۴، کشف الغمّه:۲/۴۹۹، ینابیع المودّه: ۴۶۱ (با اختصار)، إلزام الناصب: ۱/۳۴۱ ح۳، منتخب الأثر: ۳۴۸ ح۱، انوار المضیئه: ۱۳۹،اثبات الوصیّه: ۲۵۲.

۴- الخصال: ۲/۶۱۴ سطر ۸، بحار الأنوار: ۲۵/۲۷۰ ح ۱۵.

۷۱

بگویید ما بندگان پرورش یافته پروردگار هستیم و آنگاه درباره فضائل ما آنچه می خواهید بگویید.

و در «تفسیر امام عسکریعليه‌السلام » از آن حضرت نقل شده است که فرمود:

لاتتجاوزوا بنا العبودیّه ثمّ قولوا ما شئتم ولن تبلغوا، وإیّاکم والغلوّ کغلوّ النصاری، فإنّی بری ء من الغالین ...(۱)

ما را از مرحله عبودیّت فراتر ندانید آنگاه آنچه می خواهید بگوئید و نمی توانید به کنه عظمت ما برسید، و بپرهیزید که همانند نصاری درباره ما غلوّ کنید، زیرا من از غلوکنندگان بیزارم...

و در روایت دیگری فرموده اند:

لاترفع البناء فوق طاقته فینهدم، إجعلونا مخلوقین وقولوا فینا ما شئتم فلن تبلغوا .(۲)

بنا و ساختمان را بیشتر از تحمّل و طاقت آن بالا نبرید که باعث انهدام و ویرانی آن می گردد، ما را مخلوق پروردگار قرار دهید آنگاه درباره کمالات ما آنچه می خواهید بگوئید و بدانید که به نهایت آن نمی رسید.

و در کتاب «بصائر» از کامل تمّار نقل کرده است که امام صادقعليه‌السلام فرمود:

یا کامل؛ إجعلوا لنا ربّاً نؤوب إلیه، وقولوا فینا ما شئتم.

ثمّ قال: وما عسی أن تقولوا وعسی أن نقول: ما خرج إلیکم من علمنا إلاّ ألفاً غیر معطوفه.(۳)

ای کامل؛ برای ما پروردگاری قرار دهید که رجوع ما بسوی او است آنگاه آنچه می خواهید در فضل ما بگویید.

____________________

۱- تفسیر امام حسن عسکریعليه‌السلام : ۵۰ ح ۲۴، بحار الأنوار: ۲۵/۲۷۴ ضمن ح ۲۰.

۲- بصائر الدرجات: ۲۴۱ ح ۲۱، بحار الأنوار: ۲۵/۲۷۹ ح ۴۷،۲۲/۴۶۸ ۲ح ۱۵ و ۴۷/۱۰۷ ح ۱۳۶، الخرائج: ۲/۶۳۸ ح۳۸ (به سند دیگری با کمی اختلاف).

۳- بصائر الدرجات: ۵۰۷ ح ۸، بحار الأنوار: ۲۵/۲۸۳ ح ۳۰.

۷۲

سپس فرمود: و ممکن نیست بتوانید حقّ آن را اداء کنید، و از علوم و معارف ما به شما نرسیده است مگر الفی که به چیز دیگری عطف نشده(۱) - و این کنایه از کمی وقلّت آن است -.

و در کتاب «علل الشرایع»، «عیون الأخبار»، «کمال الدین» و «امالی» ازحضرت رضاعليه‌السلام حدیثی طولانی درباره صفات و عظمت شأن امام نقل شده ودر ضمن آن فرموده است:

امامت از جهت قدر و ارزش والاتر، و از حیث شأن و موقعیّت عظیم تر و از جهت مکان و منزلت برتر از آن است که مردم با عقول خود آن را درک کنند و با آراء ونظرات خود به آن برسند، و یا امام و پیشوایی را به اختیار خود نصب کنند، امامت را به حضرت ابراهیم بعد از مقام نبوّت و خلّت (خلیل پروردگار بودن) به عنوان مرتبه سوّم اختصاص داد، و فضیلت شریفی است که او را به آن مشرّف نمود - تا اینکه فرمود: -

هیهات، هیهات، ضلّت العقول، وتاهت الحلوم، وحارت الألباب، وحسرت العیون، وتصاغرت العظماء، وتحیّرت الحکماء، وحسرت الخطباء، وجهلت الألبّاء، وعجزت الأرباء، وکلّت الشعراء، وعییت البلغاء عن وصف شأن من شأنه، أو فضیله من فضائله، فأقرّت بالعجز والتقصیر، وکیف یوصف أو ینعت بکنهه؟ أو یفهم شی ء من أمره، أو یوجد من یقوم مقامه، أو یغنی غناءه، لا کیف وأنّی؟!...

هیهات، هیهات، در وادی امامت عقول دچار سرگردانی، فهم ها و شعورها دچار تحیّر، و فکرها در حیرت، دیده ها ضعیف، بزرگان کوچک، حکماء متحیّر، خطباء گنگ، اندیشمندان در جهالت، زیرکان و باهوشان عاجز، و شعراء و بلیغان ضعیف تر از آن هستند که بتوانند شأنی از شئون امامت یا فضیلتی از فضائل ایشان را وصف کنند و همگی اقرار به ناتوانی و تقصیر خود نموده اند.

____________________

۱- مؤلّفرحمه‌الله در بیان آن فرموده است: یعنی الف که بعد از آن چیزی نیست و این کنایه کمی است بلکه از بعضی روایات ظاهر میشود که احاطه پیدا کردن به قضائل و مناقب آنها در توان نیست و عقل و اندیشه ما به آن راه پیدا نمی کند.

۷۳

و چگونه ممکن است وصف شود یا کنه و حقیقت او شناخته شود، یا امری از امور آن فهمیده شود یا کسی یافت شود که بتواند جایگزین او گردد، و مردم را بی نیاز کند...(۱)

و در کتاب شریف «بحار الأنوار» از مفضّل نقل می کند که امام صادقعليه‌السلام فرموده است:

لو اُذن لنا أن نعلم الناس حالنا عند اللَّه ومنزلتنا منه، لما احتملتم. فقال له: فی العلم؟ فقال: العلم أیسر من ذلک. إنّ الإمام وکر لإراده اللَّه عزّوجلّ، لایشاء إلّا ما شاء اللَّه .(۲)

اگر اجازه داشتیم حال خود و موقعیّت و جایگاه خویش را نزد پروردگار به مردم خبر دهیم، شما نمی توانستید تحمّل کنید و آن را بپذیرید.

عرض کرد: موقعیّت علمی منظور شما است؟

فرمود: علم کمترین و آسان ترین آنها است، همانا امام آشیانه و جایگاه اراده خداوند است، اراده نمی کند مگر آنچه را که خدا بخواهد.

در همان کتاب و در کتاب «نوادر الحکمه» از اسحاق قمی نقل می کند که امام صادقعليه‌السلام به یکی از اصحابش به نام حمران بن اعین فرمود:

یا حمران؛ إنِ الدنیا عند الإمام والسماوات والأرضین إلّا هکذا - وأشاربیده الی راحته - یعرف ظاهرها وباطنها وداخلها وخارجها ورطبها ویابسها .(۳)

ای حمران؛ نیست دنیا با تمامی وجودش و آسمان ها و زمین نزد امامعليه‌السلام مگر این چنین - و اشاره به کف دست مبارکش کرد - ظاهر و باطن آن را، داخل و خارجش را، و خشک و تر آن را می داند.

____________________

۱- کمال الدین: ۲/۶۷ ح ۳۱، عیون الأخبار: ۱/۱۷۱ ح۱، معانی الأخبار: ۹۶ ح ۲، امالی صدوق: ۵۳۶ ح ۱ مجلس ۹۷، بحار الأنوار: ۲۵/۱۲۴ ضمن ح۴.

۲- المحتضر: ۱۲۸، بحار الأنوار: ۲۵/۳۸۵ ح ۴۱.

۳- المحتضر: ۱۴۳، بحار الأنوار: ۲۵/۳۸۵ ح ۴۲.

۷۴

امام صادقعليه‌السلام از پدران خودعليهم‌السلام روایت فرموده است که:

سلمان بعد از آنکه سه روز از دفن پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گذشت خطبه ای برای مردم خواند و در ضمن آن فرمود:

ای مردم؛ به گفتار من گوش فرا دهید و سپس درباره آن بیندیشید، علم و دانش فراوانی به من عنایت شده است اگر همه آنچه را که درباره فضائل امیرالمؤمنینعليه‌السلام می دانم به شما خبر دهم گروهی از شما خواهد گفت: او دیوانه است، و گروه دیگری می گویند: خداوند قاتل سلمان را بیامرزد.

إنّ لکم منایا تتبعها بلایا، ألا وإنّ عند علیّ بن أبی طالب عليه‌السلام المنایا والبلایا، ومیراث الوصایا، وفصل الخطاب .

برای شما مرگ و میرهاست که به دنبال آن بلاها است، بدانید و آگاه باشید که نزد امیر مؤمنان علیعليه‌السلام علم به مرگ و میرها و بلاهائی که در پیش دارید می باشد، او به آنچه بازماندگان ارث می برند عالم است، و آنچه حق را از باطل جدا می کند خبردارد...(۱)

و در ضمن روایتی مفضّل می گوید: به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: فدای شما شوم؛ آیا امام می تواند آنچه را که در بغداد است با دست خود بردارد. حضرت فرمود:

نعم؛ وما دون العرش.

بلی؛ نه تنها بغداد بلکه آنچه را خدا تا زیر عرش الهی آفریده همه در اختیار امام است.(۲)

خلاصه این مقدّمه این است که بر هر شخصی واجب است اجمالاً به آنچه امامان معصومعليهم‌السلام مناقب و فضائل دارند اعتراف کند، چه به او رسیده باشد و یا اینکه نرسیده باشد.

____________________

۱- بحار الأنوار: ۳۲/۳۸۷.

۲- بحار الأنوار: ۲۵/۵۸ ضمن ح ۲۵.

۷۵

و بر این مطلب روایتی که در کتاب «کافی» از یحیی بن زکریّا نقل شده، دلالت می کند. می گوید: از امام صادقعليه‌السلام شنیدم که فرمود:

من سرّه أن یستکمل الإیمان کلّه فلیقل: القول منّی فی جمیع الأشیاء قول آل محمّد فیما اسرّوا وما أعلنوا وفیما بلغنی عنهم وفیما لم یبلغنی .(۱)

کسی که دوست دارد ایمان او کامل گردد باید بگوید: گفته من درباره همه چیز همان فرمایش آل محمّدعليهم‌السلام است در آنچه پنهان کرده اند و آنچه اظهار نموده اند، و درآنچه از ایشان به من رسیده یا نرسیده است.

و بعد از این مقدّمات اکنون شروع می کنم در ذکر قطره ای از فضیلت دوستی این بزرگواران، و فضیلت آنان که این ذوات مقدّسه را دوست دارند و از شیعیان آنها هستند، تا باعث روشنی چشمان شما گردد و دل هایتان را در محبّت ودوستی آنها استحکام بخشد و ثابت نگه دارد.

و آن را در ضمن چند باب به ترتیب از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا امام حاضری که از دیده ها پنهان و انتظار او را باید کشید یعنی حضرت حجّه بن الحسن صلوات اللَّه علیه وعلی آبائه الطاهرین می آورم، در حالی که چشم به لطف و عنایت آنها دوخته ام به مقداری که توفیق الهی مرا مساعدت کند، و این توفیق بهترین رفیق است وخداوند تبارک وتعالی است که توفیق مرحمت می کند.

____________________

۱- الکافی: ۱/۳۹۱ ح ۶، بحار الأنوار: ۲۵/۳۶۴ ح ۲، به نقل از کتاب مختصر بصائر الدرجات: ۹۳.

۷۶

بخش اوّل: مناقب حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

روایاتی که درباره

پیامبر اکرم حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

وارد شده است

۷۷

۷۸

۱. در کتاب «امالی » از امام صادقعليه‌السلام نقل کرده است:

عربی بادیه نشین به پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد: قیمت بهشت چیست؟

فرمود:لا إله إلّا اللَّه یقولها العبد مخلصاً .

گفتن «لا إله إلّا اللَّه» است که شخص آن را خالصانه بگوید.

عرض کرد: اخلاص آن چیست؟

فرمود:العمل بما بعثت به، وحبّ أهل بیتی وإنّه لمن أعظم حقّها .

عمل کردن به آنچه به آن برانگیخته شده ام و دوستی اهل بیت من، و دوستی ایشان از بزرگترین حقّ آن است.(۱)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : در حقیقت اخلاص فرموده اند: حقیقت آن این است که بگویی پروردگار من خداست سپس استقامت ورزی، و اینکه عمل را

____________________

۱- امالی طوسی: ۵۸۳ ح ۱۲ مجلس ۲۴، بحار الأنوار: ۳/۱۳ ح ۳۰ و ۲۷/۱۳۳ ح ۱۲۹. مؤلّفرحمه‌الله این حدیث را به طور اختصار ذکر کرده است ودر مصدر چنین نقل شده است: معتّب غلام حضرت صادقعليه‌السلام از آن حضرت و ایشان از پدر بزرگوارش نقل کرده اند که فرمود: عربی بیابان نشین محضر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ آیا برای بهشت بهائی هست که آن را بپردازند؟ فرمود: بلی، عرض کرد: بهای آن چیست؟ فرمود: گفتن «لا إله إلاّ اللَّه» یعنی اعتراف به یکتائی خداوند است که آن را بنده با اخلاص بگوید، عرض کرد: اخلاص آن چیست؟ فرمود: عمل کردن به آنچه به آن برانگیخته شده ام و دوستی اهل بیت من. عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما شوند، آیا دوستی اهل بیت هم از حقوق آن است؟ فرمود: دوستی ایشان از بزرگترین حقّ آن است.

۷۹

برای خدا انجام دهی و دوست نداشته باشی که بر آن ستایش شوی.(۱)

و در تفسیر اخلاص، پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است:

المخلص الّذی لایسأل الناس شیئاً حتّی یجد، وإذا وجد رضی، وإذا بقی عنده شی ء أعطاه فی اللَّه، فإن لم یسأل المخلوق فقد أقرّ للَّه عزّوجلّ بالعبودیّه، وإذا وجد فرضی فهو عن اللَّه راض واللَّه تبارک وتعالی عنه راض، وإذا أعطی للَّه عزّوجلّ فهو علی حدّ الثقه بربّه عزّوجلّ .

مخلص؛ کسی است که چیزی از مردم درخواست نمی کند تا اینکه آن را بیابد، و وقتی آن را دریافت خشنود گردد و هنگامی که چیزی نزد او باقی ماند در راه خدا بخشش کند.

اگر از مخلوق چیزی درخواست نکرد برای خداوند عظیم الشأن به عبودیّت اقرار کرده، و وقتی یافت و خشنود شد از خدا خشنود گشته، و خداوند تبارک و تعالی از او خشنود شده است، و چون در راه خدا چیزی بخشش کرد علامت اطمینان او به پروردگار است.(۲)

۲. در کتاب «عیون اخبار الرضا عليه‌السلام » از اباصلت هروی، از حضرت رضاعليه‌السلام و آن حضرت از پدرانش:، از امیرالمؤمنینعليه‌السلام نقل کرده اند که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

خداوند برتر از من کسی را نیافریده، و گرامی تر از من نزد او کسی نیست.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود: عرض کردم یا رسول اللَّه، شما برتر هستید یا جبرئیل؟

فرمود:یا علیّ؛ إنّ اللَّه تبارک وتعالی فضّل أنبیاءَه المرسلین علی ملائکته المقرّبین، وفضّلنی علی جمیع النبیّین والمرسلین، والفضل بعدی لک یا علیّ، وللأئمّه من بعدک، وإنّ الملائکه

____________________

۱- بحار الأنوار: ۷۲/۲۹۴ و ۳۰۱.

۲- معانی الأخبار: ۲۶۰ ح ۱، بحار الأنوار: ۶۹/۳۷۴ ضمن ح ۱۹.

۸۰

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128

129

130

131

132

133

134

135

136

137

138

139

140

141

142

143

144

145

146

147

148

149

150

151

152

153

154

155

156

157

158

159

160

161

162

163

164

165

166

167

168

169

170

171

172

173

174

175

176

177

178

179

180

181

182

183

184

185

186

187

188

189

190

191

192

193

194

195

196

197

198

199

200

201

202

203

204

205

206

207

208

209

210

211

212

213

214

215

216

217

218

219

220

221

222

223

224

225

226

227

228

229

230

231

232

233

234

235

236

237

238

239

240

241

242

243

244

245

246

247

248

249

250

251

252

253

254

255

256

257

258

259

260

261

262

263

264

265

266

267

268

269

270

271

272

273

274

275

276

277

278

279

280

281

282

283

284

285

286

287

288

289

290

291

292

293

294

295

296

297

298

299

300

301

302

303

304

305

306

307

308

309

310

311

312

313

314

315

316

317

318

319

320

321

322

323

324

325

326

327

328

329

330

331

332

333

334

335

336

337

338

339

340

341

342

343

344

345

346

347

348

349

350

351

352

353

354

355

356

357

358

359

360

361

362

363

364

365

366

367

368

369

370

371

372

373

374

375

376

377

378

379

380

381

382

383

384

385

386

387

388

389

390

391

392

393

394

395

396

397

398

399

400

401

402

403

404

405

406

407

408

409

410

411

412

413

414

415

416

417

418

419

420

421

422

423

424

425

426

427

428

429

430

431

432

433

434

435

436

437

438

439

440

441

442

443

444

445

446

447

448

449

450

451

452

453

454

455

456

457

458

459

460

461

462

463

464

465

466

467

468

469

470

471

472

473

474

475

476

477

478

479

480

481

482

483

484

485

486

487

488

489

490

491

492

493

494

495

496

497

498

499

500

501

502

503

504

505

506

507

508

509

510

511

512

513

514

515

516

517

518

519

520

521

522

523

524

525

526

527

528

529

530

531

532

533

534

535

536

537

538

539

540

541

542

543

544

545

546

547

548

549

550

551

552

553

554

555

556

557

558

559

560

561

562

563

564

565

566

567

568

569

570

571

572

573

574

575

576

577

578

579

580

581

582

583

584

585

586

587

588

589

590

591

592

593

594

595

596

597

598

599

600

601

602

603

604

605

606

607

608

609

610

611

612

613

614

615

616

617

618

619

620

621

622

623

624

625

626

627

628

629

630

631

632

633

634

635

636

637

638

639

640

641

642

643

644

645

646

647

648

649

650

651

652

653

654

655

656

657

658

659

660

661

662

663

664

665

666

667

668

669

670

671

672

673

674

675

676

677

678

679

680

681

682

683

684

685

686

687

688

689

690

691

692

693

694

695

696

697

698

699

700

701

702

703

704

705

706

707

708

709

710

711

712

713

714

715

716

717

718

719

720

721

722

723

724

725

726

727

728

729

730

731

732

733

734

735

736

737

738

739

740

741

742

743

744

745

746

747

748

749

750

751

752

753

754

755

756

757

758

759

760

761

762

763

764

765

766

767

768

769

770

771

772

773

774

775

776

777

778

779

780

781

782

783

784

785

786

787

788

789

790

791

792

793

794

795

796

797

798

799

800

801

802

803

804

805

806

807

808

809

810

811

812

813

814

815

816

817

818

819

820

821

822

823

824

825

826

827

828

829

830

831

832

833

834

835

836

837

838

839

840

841

842

843

844

845

846

847

848

849

850

851

852

853

854

855

856

857

858

859

860

861

862

863

864

865

866

867

868

869

870

871

872

873

874

875

876

877

878

879

880

881

882

883

884

885

886

887

888

889

890

891

892

893

894

895

896

897

898

899

900

901

902

903

904

905

906

907

908

909

910

911

912