قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۱

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 912

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد ظریف
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 912
مشاهدات: 42328
دانلود: 5316


توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 912 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 42328 / دانلود: 5316
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 1

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

خاتمه کتاب

۸۸۱

۸۸۲

مؤلّف رحمه‌الله گوید : آنچه در این کتاب از مناقب اهل بیتعليهم‌السلام ذکر کردیم که عقل ها را حیران و سرگشته می سازد و آن قطره ای است نسبت به آنچه ذکر نکردیم و آن بزرگواران از آنها برخوردارند همگی از منبع فیض الهی سرچشمه گرفته و تراوش نموده است و سزاوار است که ما آن را دلیل بر عظمت خداوند که خالق آن ذوات مقدّسه است بدانیم.

شاعر فارسی زبان گفته است:

حسن یوسف کس در این عالم ندید

حسن آن دارد که یوسف آفرید

و ما حق نداریم گستاخی کنیم و درباره عظمت او سخن بگوییم مگر آنچه خودش الهام فرموده و از طریق وحی به خاندان رسالت و اهل بیت عصمت و طهارتعليهم‌السلام رسیده، زیرا که صاحب خانه و اهل آن به آنچه در خانه است داناترند و ایشان درباره عظمت او مطالبی فرموده اند که عقل ها را سرگردان می کند و زبان از وصف آن عاجز است.

شاعر فارسی زبان گفته است:

هزار مرتبه شستن دهان به مشک و گلاب

هنوز نام تو بردن، کمال بی ادبی است

۸۸۳

پس آنچه شایسته و سزاوار است این است که در این باب فقط به کلمات امامان معصومعليهم‌السلام اکتفا کنیم و آن بسیار زیاد است.

از آن جمله روایتی است که فرموده اند: خداوند تبارک و تعالی عظیم یعنی بزرگ نامیده شده است، زیرا که آفرینش را او هستی بخشیده و عرش عظیم را او بنا نهاده و آفریده است.(1)

و شیخ صدوققدس‌سره در کتاب «توحید» باب مستقلّی را در ذکر عظمت پروردگار تبارک و تعالی قرار داده است.(2)

و از آن جمله گفتار امام سجادعليه‌السلام در ضمن دعا است که می فرماید:

یا من لاتنقضی عجائب عظمته .(3)

ای کسی که شگفتی های عظمت او پایان نمی پذیرد.

و از آن جمله فرمایش امیرالمؤمنینعليه‌السلام است که فرمود:

ولاتقدِّر عظمهَ اللَّه سبحانه علی قدر عقلک فتکون من الهالکین .(4)

عظمت و بزرگی خدا را با عقل کوچک خود اندازه گیری مکن و با آن میزان سنجش مکن که هلاک خواهی شد.

با استعانت پروردگار می گویم: عظیم مطلق که هیچگونه قید و شرطی ندارد وجود مقدّس پروردگار است که بر تمام ممکنات نسبت به هستی و نیستی آنها اختیار تام دارد و عظمت او عظمتی نیست که با مقدار و عدد

____________________

1- بحار الأنوار: 4/208 سطر 4.

2- التوحید: 275 باب 38.

3- الصحیفه السجّادیّه: دعای پنجم. علّامه مجلسیرحمه‌الله در بیان این فرمایش امام سجّادعليه‌السلام می نویسد: هر زمان انسان درباره آثار قدرت و شگفتی های خلقت او می اندیشد مطالبی در می یابد که پیش از آن درنیافته بوده، و به حدّی منتهی نمی گردد، و همانا هر روز از آثار آفرینش شگفتی های عجیبی برایش ظاهر می شود که عقل و اندیشه در آن حیران و سرگردان می شود.

4- نهج البلاغه: خطبه 91 معروف به خطبه أشباح، بحار الأنوار: 57/106 ح 90.

۸۸۴

بیان شود، زیرا ذات مقدس او منزّه است از اینکه به مقدار و تعداد توصیف شود بلکه عظمت او عبارت از کمالی است که ذات نامحدود او که از هر جهت بی نهایت است دارا می باشد، و هر گاه انسان درباره آن عظمت می اندیشد و به فکر خدا فرو می رود از آثار او که گویای حکمت و قدرت او است درمی یابد که از هر جهت نامتناهی و بی پایان است بلکه هرگاه اهل معرفت با فکر خود در دریایی از عظمت او شناور گردد و منزلی از منازل معرفت را طی کند عظمت بیشتری از او در وجود خود احساس می کند و بیش از آنچه قبلاً می دانسته پی به عظمت او می برد، و وقتی مراحل معرفت را پیمود و به بالاترین قلّه معرفت که بالاتر از آن برایش تصوّر نمی شود رسید با تمام وجودش اعتراف به عظمت والای او و عجز و ناتوانی خود از شناخت او کند.

و لذا بعضی از اهل تحقیق گفته اند: عظمت پروردگار برتر دانستن شأن او از حدّ عقل و اندیشه است به طوری که احاطه به کُنه وجود او و حقیقت ذاتش قابل تصور نباشد و ادراک نشود.(1)

و بعضی از اهل عرفان گفته اند: همانا عظمت پروردگار صفتی نسبی برای او نسبت به اعتقاد بنده و تصوّرش می باشد و اینکه برای غیر او وجودی را ثابت می داند و گرنه در کنار وجود حق تعالی وجودی نیست تا خداوند نسبت به آن وجود به عظمت تعریف شود و وصف گردد.

____________________

1- مولای متّقیان امیر مؤمنان علیعليه‌السلام در معنای «اللَّه اکبر» فرموده است: اللَّه أجلّ من أن یدرک الواصفون قدر صفته الّذی هو موصوف به، وإنّما یصفه الواصفون علی قدرهم لا علی قدر عظمته و جلاله. «خداوند برتر از آن است که توصیف کنندگان اندازه وصفی را که به آن موصوف است درک کنند، و همانا توصیف کنندگان به اندازه شأن خویش او را وصف کنند نه به اندازه شأن و عظمت و بزرگی پروردگار». و در ضمن دعا می فرماید: «وحارت أبصار ملائکتک المقرّبین، وذهلت عقولهم فی فکر عظمتک»، «دیدگان فرشتگان مقرّب سرگردان و عقل ایشان پریشان در اندیشه عظمت تو است». و در دعای دیگر فرموده است: «لایبلغ الواصفون کنه عظمتک»، «هرگز توصیف کنندگان به کنه عظمت تو نخواهند رسید».

۸۸۵

و این گفتار را فرمایش امام صادقعليه‌السلام تأیید می کند که در جواب کسی که گفت: خداوند از هر چیز بزرگتر است فرمود:

و آیا چیزی هست در کنار وجود حق تعالی تا قیاس به آن گردد.

و در تفسیر «اللَّه اکبر» دو معنا وارد شده است:

یکی اینکه فرموده اند: معنایش اینستکه خداوند بزرگتر از توصیف ما است.(1)

دیگر اینکه فرموده اند: خداوند بزرگتر از درک ما است(2) و نمی شود به معرفت او دست یافت، ولی انسان برای خودش با قدرت خیالش وجود مستقلی را تصور می کند و بواسطه آن وجود خیالی برای عالم و افراد آن وجودهای مستقل را ثابت می کند، آنگاه وجود حق تعالی را در قیاس با آنها به عظمت وصف می کند، و چون ضعف و کمبود را در وجود خود و موجودات دیگر مشاهده کرد بیشتر به عظمت حق تعالی پی می برد و بخاطر همین جهت گفته شده:

ظهور انسان سبب پنهان ماندن حق تعالی در این عالم است، و هر اندازه خود را بشکند و فقر و نیاز و ضعف خود را احساس کند وجود حق تعالی و عظمت و بزرگی او برایش ظاهرمی گردد.

از جمله روایاتی که در عظمت پروردگار وارد شده روایتی است که از امام باقرعليه‌السلام نقل شده است که فرمود:

إیّاکم والتفکّر فی اللَّه، ولکن إذا أردتم أن تنظروا إلی عظمته

____________________

1- الکافی: 1/117، بحار الأنوار: 84/366 ح 20، معانی الأخبار: 10، بحار الأنوار: 93/219 ح2، المحاسن: 188 ح 226.

2- بحار الأنوار: 18/345 ضمن ح 345. امیرالمؤمنینعليه‌السلام در ضمن حدیثی فرموده است: آیا می دانید مؤذّن چه می گوید؟ - و ادامه داد تا آنجا که فرمود - برای گفته اش «اللَّه اکبر» معانی زیادی است و آنگاه وجوه فراوانی را در معنای آن ذکر کرد. برای اطّلاع بیشتر رجوع کنید به بحار الأنوار: 84/131 ح 24.

۸۸۶

فانظروا إلی عظیم خلقه .(1)

از اندیشه کردن در مورد ذات خداوند بپرهیزید ولی هرگاه خواستید به عظمت خداوند پی ببرید، به آفرینش بزرگ او بنگرید.

زمخشری در کتاب «ربیع الأبرار» نقل کرده است که: امام سجّادعليه‌السلام سحرگاهان برای وضو گرفتن بیرون رفت، همین که دست مبارک خود را در ظرف آب کرد، سر را بلند کرد و نگاهی به آسمان و ماه و ستارگان نمود و به گونه ای در آفرینش آنها به فکر فرو رفت که صبح شد و مؤذّن اذان را آغاز کرد و هنوز دست آن حضرت در ظرف آب مانده بود.

ذوالنون مصری گفته است: شنیدم شخصی در وسط دریا ایستاده بود و چنین می گفت: ای سرور من، ای آقای من، من در پشت دریاها و جزیره ها هستم، تو پادشاه یگانه و بدون همنشین و همدمی که زیارت کننده ای نداری، کیست که با تو مأنوس باشد و وحشتی به او راه پیدا کند؟ یا کیست که در نشانه های قدرت تو فکر کند و متحیّر و سرگردان نشود؟ آیا آسمانی را که برقرار کردی و در درونش راههایی است،(2) و این چرخ گرودن را که در بالای سر مردمان برافراشته ای، و این آبی را که بدون راهبری به راه اندخته ای، و این بادی را که بدون باز دارنده ای فرو فرستاده ای هر یک دلیل محکمی بر یکتائی و بی همتائی تو نیست؟

امّا آسمان ها به خوبی دلالت می کنند که آفریده تو هستند، و این کرات و کهکشانها و چرخ گردون دلیلی روشنی بر خوبی آفرینش تو می باشند، امّا بادها از نسیم برکات تو پراکنده گشته اند، و امّا رعد و غرش آسمان نشانه ای از نشانه های عظمت تو است، و امّا زمین که چون بستری گسترده

____________________

1- الکافی: 1/93 ح 7.

2- امیرالمؤمنینعليه‌السلام در ضمن حدیثی فرمود: «هذه النجوم الّتی فی السماء مدائن مثل المدائن فی الأرض...»، این ستاره ها که در آسمان است شهرهایی است همانند شهرهایی که در روی زمین است.

۸۸۷

شده بر وسعت علم و حکمت تو راهنمایی می کند و امّا نهرها از شیرینی کلمات تو شکافته شده اند، و امّا درختان گواه خوبی بر زیبایی خلقت تو هستند، و امّا خورشید بر کامل بودن ابتکار و اختراع و نوآوری های تو راهنمائی می کند.

از آن جمله در صحیفه ادریسیّه خداوند تبارک و تعالی فرموده است:

و کمترین چیز از شگفتی های آفرینش او اینستکه خداوند فرشته ای آفریده است که اگر یک بال خود را بگستراند همه گیتی را پر می کند، و نیز فرشته ای آفریده است که نیمی از جثّه آن از یخ و منجمد است، نیم دیگر آن از شعله و برافروخته است، بین این دو قسمت مانع و بازدارنده ای هم نیست، در عین حال نه آتش یخ را آب می کند و نه یخ آن شعله های برافروخته را خاموش می کند.

این فرشته سی هزار سر، در هر سر سی هزار صورت، در هر صورتی سی هزار دهان، در هر دهانی سی هزار زبان دارد و از هر زبان سی هزار لغت (یعنی سی هزار نوع تکلّم و به اصطلاح ما عربی، فارسی، هندی، ترکی...) خارج می شود، خدا را به انواع تسبیح (یعنی تنزیه پروردگار و منزّه دانستن حق تعالی از صفات ناروا) تسبیح می گوید و به انواع تقدیس (یعنی ستودن پروردگار به پاکی و صفات والا) ستایش می کند، و او را به عظمت هایی که دارد تعظیم می کند و دقائق خلقت و آفرینش او را یاد می کند، و مانند این فرشته در ملک هستی بسیار و بزرگتر از او نیز فراوان است، در تسبیح پروردگار تلاش و کوشش می کنند و خود را مقصر می دانند، و همواره به تقدیس الهی مشغولند در عین حال افسوس می خورند، و هیچ وجودی خالی از آیات و نشانه های قدرت پروردگار نیست.

همانا در پشه ای که آن را کوچک می شمارند، و ذره ای که آن را به حساب نمی آورند به قدر بزرگترین عالم آثار عظمت الهی نهفته است، البته برای اشخاصی که در آن اندیشه کنند، و نکته ها و دقایق و ظرافت کاری های بسیاری است برای کسانی که در آن تفکّر کنند.

۸۸۸

هر موجودی کوچک یا بزرگ نشانه ای از قدرت من و دلیل محکمی بر عظمت من است و من بزرگتر از آن هستم که وصف شوم، یا درباره کیفیت و چگونگی من گفتگو شود عقل ها در عظمت من سرگردان، و زبان ها از توصیف من عاجز است، من آن خداوندی هستم که مثل و مانندی برای من نیست، و من بلندمرتبه و عظیم الشأن می باشم.(1)

کلینیرحمه‌الله در کتاب «کافی » از امام باقرعليه‌السلام نقل کرده است که فرمود:

تکلّموا فی خلق اللَّه ولاتکلّموا فی اللَّه فإنّ الکلام فی اللَّه لایزداد صاحبه إلّا تحیّراً .(2)

درباره آفرینش الهی گفتگو کنید، ولی درباره ذات خداوند صحبت نکنید، زیرا سخن گفن در ذات خدا جز سرگردانی برای گوینده محصولی ندارد.

و نیز در همان کتاب از امام صادقعليه‌السلام روایت کرده است که فرمود:

یابن آدم لو أکل قلبک طائر لم یشبعه وبصرک لو وضع علیه خرق إبره لغطّاه، ترید أن تعرف بهما ملکوت السماوات والأرض، إن کنت صادقاً فهذه الشمس خلق من خلق اللَّه، فإن قدرت أن تملأ عینیک منها فهو کما تقول .(3)

ای فرزند آدم، اگر قلب تو را پرنده ای بخورد او را سیر نمی کند، و اگر بر مردمک چشم تو ته سوزنی قرار دهند او را می پوشاند، با این وصف تو می خواهی با آن دو، ملکوت آسمان ها و زمین را ببینی و بشناسی، این خورشید آفریده ای از آفریدگان خداوند است اگر راست می گویی دو چشم خود را از آن پر کن، و بدون واسطه آن را تماشا کن.

طریحیقدس‌سره در کتاب «مجمع البحرین » از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده است که فرمود:

____________________

1- بحار الأنوار: 95/458.

2- الکافی: 1/92 ح1، روضه الواعظین: 37.

3- الکافی: 1/93 ح 8.

۸۸۹

خداوند در زیر عرش فرشته ای را آفرید و به او وحی نمود که پرواز کن، آن فرشته سی هزار سال پرواز کرد، دوباره دستور داد که پرواز کن، او سی هزار سال دیگر پرواز کرد، مرتبه دیگر به او پیغام داد که به پرواز خود ادامه بده، و او سی هزار سال دیگر پرواز کرد.

فأوحی إلیه لو طرت حتّی ینفخ فی الصور کذلک لم تبلغ الطرف الثانی من العرش .

فقال الملک عند ذلک: سبحان ربّی الأعلی وبحمده .

بعد از آن خداوند از طریق وحی به او فرمود: اگر تا دمیدن صور اسرافیل همین طور پرواز کنی به طرف دوم عرش نخواهی رسید.

در این هنگام آن فرشته عرض کرد: «پاک و منزه است پروردگار بلندمرتبه و من او را به حمد و سپاس خود ستایش می کنم».(1)

سیّد هاشم بحرانیرحمه‌الله در کتاب «معالم الزلفی » می نویسد: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است که فرمود:

شبی که مرا به معراج بردند، چون به آسمان هفتم رسیدم اسرافیل را دیدم که پیشانی را بر زانو نهاده، یک پای خود را جلو و پای دیگر را عقب کشیده و عرش بر روی شانه او، و صور در دهان او است و برای دمیدن در آن آماده گشته است، و به قدری مهیّای دمیدن بود که گمان کردم هنوز به او نرسیده باشم او در صور خواهد دمید.

و از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره اسرافیل سؤال شد، آن حضرت فرمود:

یک بال او در مشرق، و بال دیگر او در مغرب و دو پایش زیر زمین هفتم و عرش بر روی شانه او می باشد، هر روز سه ساعت درباره عظمت پروردگار فکر می کند و از ترس او چنان می گرید که اشک چشمانش همچون دریایی جاری می شود، و اگر به دریایی از اشک او اجازه داده شود که بر روی زمین بریزد، تا آسمان را پر از آب می کند، و با چنین

____________________

1- مجمع البحرین: 12/190. علاّمه مجلسیرحمه‌الله در بحار الأنوار: 58/34 ح 54 نظیر آن را از کتاب روضه الواعظین و و در ج: 59/184 ح 27 حدیث دیگری را با کمی اختلاف از کتاب «کمال الدین» نقل کرده است.

۸۹۰

هیبتی که دارد گاهی فروتنی می کند و کوچکتر از گنجشکی می گردد.

علیّ بن ابراهیم قمی رحمه‌الله از امام باقرعليه‌السلام روایت کرده است که فرمود:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بود و جبرئیل در نزد آن حضرت حضور داشت، ناگهان جبرئیل نگاهش به آسمان افتاد و رنگ چهره اش تغییر کرد و مانند زعفران زرد شد و فوراً به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پناهنده گردید.

پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن جهتی که جبرئیل نگاه کرده بود نظری افکند، چیزی را مشاهده کرد که وجودش بین آسمان و زمین را پر کرده است، و فرود آمد تا نزدیک زمین رسید، آنگاه روی خود به پیغمبر نمود و عرض کرد: ای محمّد، من فرستاده پروردگار به سوی شمایم، آمده ام سؤال کنم آیا دوست دارید پادشاه و رسول، یا بنده و رسول باشید، و هر کدام را که مایل باشید می توانید اختیار کنید.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نگاهی به جبرئیل نمود، او رنگ چهره اش به حال اوّل برگشته بود و عرض کرد: ای رسول خدا، بنده و رسول باش.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: می خواهم بنده و رسول باشم. سپس آن فرشته پای راست خود را بلند کرد و در آسمان دنیا نهاد، و پای دیگر را از جا برداشت و در آسمان دوم گذاشت سپس پای راست را برداشت و در آسمان سوّم قرار داد، تا آسمان هفتم و برای هر آسمانی یک قدم برداشت، و هر چه بالاتر می رفت کوچک می شد به طوری که در نهایت مانند گنجشکی گردید.

آنگاه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رو به جبرئیل کرد و فرمود: تو را دیدم که خیلی دچار ترس و اضطراب شدی و به قدری رنگ چهره ات تغییر کرد که مرا به وحشت انداخت.

عرض کرد: ای پیغمبر خدا؛ مرا سرزنش نکن، آیا می دانید او چه کسی بود؟ او اسرافیل دربان درگاه الهی بود و از هنگامی که خداوند آسمانها و زمین را آفریده است او از جای خود فرود نیامده، و چون دیدم که پائین می آید گمان کردم قیامت فرا رسیده، و آنچه رنگ مرا تغییر داد همین بود، و چون دریافتم که مأموریتی نسبت به شما دارد آرام گرفتم و رنگم به حال اوّل برگشت، آیا او را ندیدید که هر چه بالا می رفت کوچک تر

۸۹۱

می شد؟ و هر موجودی وقتی قرب به حق تعالی پیدا کند از هیبت و عظمت او کوچک می شود این دربان درگاه الهی و نزدیک ترین موجود به مقام پروردگار است، لوحی در پیش رو دارد که از یاقوت سرخ است وقتی خداوند از طریق وحی سخن بگوید و یا فرمانی صادر کند آن لوح به پیشانی اسرافیل برخورد می کند و او نگاه به آن می کند، سپس آن را به ما القاء می کند و ما آسمان ها و زمین را به آن می پیمایم، او نزدیکترین مخلوق به خالق یکتا است، بین من و او هفتاد حجاب نور فاصله است که از دیدن کمترین آنها دیدگان عاجزند به حدّی که از اندازه و وصف خارج است، و من که نزدیکترین موجود به او هستم بین من و او مسیر هزار سال فاصله است.(1)

و در ضمن روایتی فرموده اند:

حاملان عرش الهی - یعنی فرشتگانی که عرش را بدوش دارند - هیچ گفتاری ندارد جز اینکه می گویند:

(قدّوس اللَّه القوی ملأت عظمته السماوات و الأرض) .

یعنی پاک و بلندمرتبه است خداوندی که قوی و توانا است و آسمانها و زمین را عظمت و بزرگی او پر کرده است.(2)

امام سجّاد عليه‌السلام در ضمن دعایی که در صحیفه نقل شده است در حالی که به خداوند یکتا اشاره دارد عرض می کند:

فلک العلوّ الأعلی، فوق کلّ عال ....(3)

بالاترین برتریها از آن تو است و تو فوق هر برتر و والاتری....

مؤلف رحمه‌الله گوید : و باید آن وجود مقدس چنین باشد زیرا او سرچشمه هستی و آفریدگار هر موجودی محسوس یا معقول است و در ذات مقدّسش هیچ گونه نقص و کمبودی به هیچ وجه تصور نمی شود، و او

____________________

1- تفسیر قمی: 2/27، بحار الأنوار: 59/250 ح 8، تفسیر برهان: 2/451 ح1.

2- بحار الأنوار: 58/19 ح 25.

3- الصحیفه السجّادیّه: دعاء 46.

۸۹۲

فوق مطلق است، یعنی بدون هیچ گونه قیدی و بدون اینکه او را با چیز دیگری در نظر بگیریم و نسبت به آن چیز بسنجیم، او بالا و برتر از همه است.

شیخ صدوق رحمه‌الله از امام صادقعليه‌السلام روایت کرده است که فرمود:

زینب عطّاره خدمت زنان و دختران رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می رسید و به آنها عطر می فروخت، روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد منزل شدند و او نیز حضور داشت پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن زن فرمود: هرگاه نزد ما می آئی خانه ما را معطّر می سازی.

عرض کرد: بوی عطر وجود شما این خانه را خوشبو ساخته است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: سعی کن جنسی که می فروشی خوب و خالص باشد، تقلّبی و مخلوط نباشد، زیرا درستکاری نشانه پرهیزگاری و باعث برکت در مال و ثروت آدمی می گردد.

عرض کرد: اکنون برای فروش عطر نیامده ام بلکه خدمت شما رسیده ام تا درباره عظمت خداوند سؤال کنم.

فرمود: خداوند بلندمرتبه است و برایت گوشه ای از عظمت او را بیان خواهم کرد.

سپس فرمود: این زمین با همه محتویاتش که در آن است و همه کسانی که بر روی آن هستند نسبت به زمینی که در زیر آن است مانند حلقه ای در یک دشت پهناور است، و این دو با همه موجودی خود نسبت به زمین پائین تر مثل حلقه ای در بیابان وسیع و پهناور است و همین طور تا زمین هفتم.

سپس این آیه را تلاوت فرمود:( خَلَق سَبْعَ سموات وَمِنَ الأرْضَ مِثْلَهُنَّ ) (1) «خداوند هفت آسمان آفرید و زمین را نیز به همان تعداد خلق نمود».

این زمین های هفت گانه با آنچه درون و بیرون آن است بر پشت خروس

____________________

1- سوره طلاق، آیه 12.

۸۹۳

است و نسبت به آن مانند حلقه ای در دشت پهناور است، و خروس دو بال دارد یکی در مشرق و دیگری در مغرب و دو پایش در میان حدّ فاصل آن با بعدی است، و زمین های هفت گانه و خروس با آنچه در درون و بیرون خود دارند بر صخره ای است و نسبت به آن مانند یک حلقه در دشتی پهناور است، و زمین های هفت گانه، خروس، صخره با آنچه در درون و بیرون خود دارند بر پشت ماهی است و نسبت به آن مانند یک حلقه در دشتی پهناور است، و زمین های هفتگانه، خروس، صخره و ماهی را دریای تاریکی احاطه کرده و همگی نسبت به آن دریا مانند یک حلقه ای در دشت پهناور می باشد.

این زمین های هفت گانه، خروس، صخره، ماهی و دریای تاریک را هوا احاطه کرده و همه آنها نسبت به هوا مانند یک حلقه ای در دشت پهناورند، و تمام آنچه گفته شد از زمین، خروس، صخره، ماهی، دریای سیاه و هوا نسبت به ثری یعنی طبقه زیرین زمین مانند یک حلقه ای در دشت پهناورند.

سپس این آیه را تلاوت فرمود:( لَهُ ما فِی السموات وَما فِی الأرْض وَما بَیْنَهُما وَما تَحْتَ الثَری ) (1) ، «آنچه در آسمان ها و زمین و ما بین آن دو و زیر زمین است از او است».

کلام حضرت که به اینجا رسید مقداری توقّف کرد، سپس فرمود:

این زمین های هفت گانه، خروس، صخره، ماهی، دریای تاریک، هوا و ثَری با آنچه گفته شد با همه موجودی شان نسبت به آسمان دنیا مانند حلقه ای در دشتی پهناور است، و تمام آنچه گفته شد و آسمان دنیا با آنچه در درون و بیرون آن است نسبت به آسمان بعدی مثل حلقه ای در دشت پهناور است، و نیز آنچه گفته شد با این دو آسمان همگی نسبت به آسمان سوّم مثل حلقه ای در دشت پهناور است، و همین طور تا آسمان هفتم، این آسمان های هفت گانه و آنچه در میان آن و بیرون آن است همگی نزد دریائی که از اهل زمین باز داشته شده مانند حلقه ای در دشتی پهناور است و باز همه اینها نزد کوه های سرما و برف مانند

____________________

1- سوره طه، آیه 6.

۸۹۴

حلقه ای در دشت پهناور هستند.

سپس این آیه را تلاوت فرمود:( وَیُنَزِّلُ مِن السماءِ مِنْ جِبال فیها مِن بَرَد ) (1) «و از کوه های آسمان برف و تگرگ فرو بارد».

و این آسمان های هفت گانه با آن دریا و کوه نزد حجاب های نور مانند حلقه ای در دشت پهناور است و آن هفتاد حجاب است که نور آن چشم ها را خیره می کند، و این آسمان های هفت گانه با آن دریا، کوه و حجاب ها نزد هوائی که دل ها را حیرت زده می کند حلقه ای در دشت پهناورند، و تمام آنچه گفته شد نسبت به کرسی مانند حلقه ای در دشت پهناور می باشند.

سپس این آیه را تلاوت فرمود:( وَسِعَ کُرْسِیُّه السموات وَالأرْض وَلایَؤُودُه حِفْظُهُما وَهُو العَلِیُّ العَظیم ) (2) .

«کرسی به وسعت همه آسمان ها و زمین است، و حفظ و نگهداری آن بر خدا آسان است و او بلندمرتبه و بزرگ است».

و باز همه آنچه گفته شد نسبت به عرش پروردگار مانند یک حلقه در دشتی پهناور است،

سپس این آیه را تلاوت فرمود:( الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی ) (3) «خداوند رحمان بر عرش استیلاء یافت».

و فرشتگان توانائی ندارند آن را به دوش گیرند و تحمّل کنند مگر به گفتن «لا اله إلاّ اللَّه» و «لا حول و لا قوّه إلاّ باللَّه».(4)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : خروس و ماهی که در این حدیث شریف ذکر شده و در زیر زمین هستند ظاهر آن خلاف دانش بشری امروز است، زیرا تا آنجا که کاوش کرده اند و تحقیق نموده اند چیزی از آن نیافته اند ولی منافاتی با اعتبار حدیث ندارد، زیرا ممکن است آنها را به معانی معقول حمل کرد و

____________________

1- سوره نور، آیه 43.

2- سوره بقره، آیه 255.

3- سوره طه، آیه 5. این روایت تا اینجا در کافی: 8/153 ح 143 ذکر شده است.

4- التوحید: 275 ح1، بحار الأنوار: 60/83 ح 10، و علاّمه مجلسیرحمه‌الله در ذیل حدیث شرح و بیانی دارد و اشکالی را برطرف نموده است، به آنجا مراجعه کنید.

۸۹۵

گفت که اینها برای نیروهای غیر مادی که بر این قوای طبیعی چیره و مسلّطند اشاره و کنایه و رمز هستند.

شیخ صدوق قدس‌سره از جابر بن یزید روایت کرده است که گفت: از امام باقرعليه‌السلام درباره آیه شریفه( أفَعَیینا بالخَلْقِ الأوَّل بَلْ هُمْ فی لَبْسٍ مِنْ خَلْق جَدید ) (1) «آیا به آفرینش اوّل (که آنها را از نیستی به هستی آوردیم) درمانده و ناتوان گشتیم بلکه ایشان در شکّ و تردید از آفرینش جدیدند»، سؤال کردم.

امامعليه‌السلام فرمود: ای جابر؛ وقتی خداوند تبارک و تعالی این آفرینش و این عالم را نابود ساخت و اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را در دوزخ قرار داد، عالم دیگری غیر از این عالم بنا می کند و مخلوقاتی در میان آن ها به وجود می آورد که آنها را دربرگیرد، و آسمانی غیر از این آسمان که بر آنها سایه افکند.

گویا تو خیال می کنی که خداوند فقط همین یک عالم را آفریده، و فکر می کنی بشری غیر از شما نیافریده است، ولی بخدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفریده است و تو در انتهای آن عالم ها و آدم ها هستی.(2)

شیخ صدوق قدس‌سره از زید بن وهب نقل کرده است که گفت:

از امیرالمؤمنینعليه‌السلام درباره قدرت پروردگار بلندمرتبه سؤال شد، آن حضرت خطبه ای ایراد نمود و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

خداوند تبارک و تعالی فرشتگانی آفریده است که اگر یکی از آنها بخواهد فرود آید زمین گنجایش او را ندارد بخاطر خلقت عظیم و بالهای فراوانی که دارد، و فرشتگانی دارد که اگر آدمی و پری خود را به زحمت اندازند که

____________________

1- سوره ق، آیه 15.

2- الخصال: 652 ح 54، التوحید: 277 ح 2، بحار الأنوار: 57/321 ح3، تفسیر برهان: 4/219 ح 2.

۸۹۶

او را وصف کنند به خاطر دوری بین مفصل ها و زیبائی ترکیب صورتش نمی توانند.

چگونه وصف می شود فرشته ای که فاصله بین دو شانه و نرمی گوش او هفتصد سال راه است، و فرشتگانی دارد که کرانه آسمان را به بالی از بالهایش - نه با تمام بدنش - پر می کند، فرشتگانی دارد که آسمان ها تا کمر او هستند، فرشتگانی دارد که قدمش در جوّ هوا جائی قرار نگرفته و زمین ها تا زانوی او هستند، فرشتگانی دارد که اگر تمام آبها را در گودی انگشت ابهام او ریخته شود گنجایش دارد، و فرشتگانی دارد که اگر کشتی ها در اشک چشمانش افکنده شوند روزگار فراوانی می توانند حرکت کنند؟ و پاک و بزرگوار است خداوندی که بهترین آفریدگار است...(1)

شیخ صدوق قدس‌سره از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده است که فرمود:

خداوند تبارک و تعالی فرشتگانی دارد که هر لایه از لایه های بدن آنها با صداهای گوناگون ستایش خداوند می کنند، سرهای خود را به طرف آسمان بالا نمی کنند و به طرف قدم هایشان پائین نمی آورند به خاطر ترسی که از هیبت الهی دارند و گریه فراوانی که می کنند.(2)

شیخ صدوق قدس‌سره از امام صادقعليه‌السلام روایت کرده است که فرمود:

فرشته ای والا مقام در جایگاه خود حضور داشت، روزی درباره ذات پروردگار متعال گفتگو کرد و پس از آن ناپدید گردید، و معلوم نشد که کجا رفت و اکنون کجاست؟(3)

شیخ صدوق قدس‌سره از حضرت سیّد الساجدینعليه‌السلام روایت کرده است که فرمود: خداوند تبارک و تعالی عرش را چهارمین چیزی است که آفریده، و پیش

____________________

1- التوحید: 277 ح3، الخصال: 400 ح 109، بحار الأنوار: 59/178 ح 13، تفسیر برهان: 3/143 ح1، روضه الواعظین: 44.

2- التوحید: 280 ح6، بحار الأنوار: 59/182 ح 22، تفسیر برهان: 3/142 ح4.

3- التوحید: 458 ح 19، المحاسن: 187 ح 219، بحار الأنوار: 3/265 ح 28.

۸۹۷

از آن هوا و قلم و نور را به وجود آورده است، آنگاه عرش را از نورهای مختلف خلق نمود، از آن نورها نور سبز است و سبزی هر سبز رنگی از آن است، دیگر از نورها نور زرد است و زردی هر زرد رنگی از آن است، دیگر از نورها نور سرخ است و سرخی هر سرخ رنگی از آن است. سپس آن را هفتاد طبقه قرار داد، ضخامت هر طبقه به اندازه ابتدای عرش تا پائین ترین مرتبه زمین است، هر طبقه ای با صداهای مختلف و زبان هایی که شبیه یکدیگر نیست خدا را به سپاس و ستایش تسبیح و تقدیس می کنند، اگر به یکی از آن زبان ها اجازه داده شود که صدایش را به گوش آنچه پائین است برساند هر آینه کوه ها، شهرها و دژها را ویران کند و دریاها فرو روند و آنچه در زیر عرش است همگی نابود شوند.

و آن هشت رکن و پایه دارد، کنار هر پایه آن قدر فرشته جمع گشته است که تعدادشان را جز خداوند کسی نمی داند و همگی دائماً به تسبیح پروردگار مشغولند و هرگز سستی نمی کنند، اگر از آنچه برتر و بالاتر از او قرار گرفته چیزی احساس کند چشم بهم زدنی طاقت نمی آورد، بین او و بین احساس ما فوق حجاب های جبروت، کبریاء، عظمت، قدس، رحمت و علم قرار دارد، و ماورای این حجاب ها جای گفتگو نیست و وصفش ممکن نمی باشد.(1)

شیخ صدوق قدس‌سره از عاصم بن حمید نقل کرده است که گفت: نسبت به آنچه دیگران درباره رؤیت و دیدن پروردگار روایت می کنند به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم.

فرمود: خورشید یک جزء از هفتاد جزء نور کرسی است، و کرسی یک جزء از هفتاد جزء نور عرش است، و عرش یک جزء از هفتاد جزء نور حجاب است، و حجاب یک جزء از هفتاد جزء نور سِتر است، اگر راست می گویند چشمشان را از خورشید در صورتی که آن را ابری احاطه نکرده پر کنند.(2)

____________________

1- التوحید: 325 ح1، بحار الأنوار: 58/25 ح 42.

2- التوحید: 108 ح3، بحار الأنوار: 4/44 ح 22. علاّمه مجلسیرحمه‌الله در ذیل آن شرحی دارد، برای اطّلاع بیشتر به آنجا مراجعه کنید.

۸۹۸

شیخ صدوق قدس‌سره از حضرت رضاعليه‌السلام روایت کرده است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

لمّا اُسری بی إلی السماء بلغ بی جبرئیل عليه‌السلام مکاناً لم یطأه جبرئیل قطّ فکشف لی فأرانی اللَّه عزّوجلّ من نور عظمته ما أحبّ .

هنگامی که به آسمان سیر داده شدم جبرئیل مرا به محلّی رسانید که هرگز در آنجا قدم نگذاشته بود، آنگاه برایم پرده ها کنار رفت و خداوند تبارک و تعالی به اندازه ای که دوست داشت از نور عظمت خود به من نشان داد.(1)

حدیث مشهوری است از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که فرموده است:

إنّ للَّه تعالی سبعین ألف حجاب من نور وظلمه، لو کشفها لأحرقت سبحات وجهه ما انتهی إلیه بصره .(2)

همانا برای خداوند تبارک و تعالی هفتاد هزار حجاب نورانی و ظلمانی است که اگر آنها را کنار بزند انوار جمالش همه چیز را می سوزاند.

مؤلف رحمه‌الله گوید : شارحین در شرح این حدیث کلمات زیادی گفته اند و خلاصه اش این است که: حجاب در حق پروردگار متعال محال است، و فرض آن جز نسبت به بندگان ممکن نیست، و برای تحقیق مطلب باید گفت: کسی که می خواهد سلوک إلی اللَّه کند باید مراحلی را طی کند و مقاماتی را بگذراند، و هر مقامی قبل از رسیدن به آن برای سالک حجاب است، و آن مقامات مراتب و درجاتی بی نهایت دارد و محدود کردن آن به هفتاد هزار چیزی است که جز با نور نبوّت فهمیده نمی شود، و یا از هفتاد، معنای زیاد اراده شده است.

و امّا «سُبُحات» که در روایت آمده است، زمخشری در کتاب فائق می نویسد: سُبُحات جمع سُجه است مثل غُرُفات که جمع غرفه است و آن

____________________

1- التوحید: 108 ح4، بحار الأنوار: 4/38 ح 15.

2- بحار الأنوار: 76/31 سطر 5.

۸۹۹

انواری است که وقتی فرشتگان آن را می بینند خدا را تسبیح و تهلیل می گویند به خاطر ترس و هیبتی که از جلال و عظمت پروردگار احساس می کنند.

غیر از زمخشری گفته است: مراد از «سُبحات» زیبائی ها و شکوه و عظمتی است که خداوند تبارک و تعالی دارد، زیرا وقتی عظمت وجه او را ببینی می گوئی: «سبحان اللَّه»، و مقصود از وجه، ذات بی مثال او است و این جمله: «بما انتهی إلیه بصره» که در روایت آمده یعنی تا آنجا که او می بیند که مقصود تمام مخلوقات است، زیرا بینایی او به همه آفرینش احاطه دارد، یعنی اگر آنچه مانع است از دیدن او برطرف شود نور او و هیبت او تمام مخلوقات را می سوزاند به خاطر ترکیب ضعیفی که دارند همان طور که کوه از هم پاشید و موسی بی هوش بر زمین افتاد.(1)

شیخ صدوق قدس‌سره از زید بن وهب روایت کرده است که گفت: از امیرالمؤمنینعليه‌السلام درباره حجاب ها سؤال شد، امامعليه‌السلام فرمود:

اولین آنها هفت حجاب است، ضخامت هر یک از آنها مسیر پانصد سال راه است، و بین هر یک از آنها با دیگری پانصد سال راه فاصله است، دوّمین آنها هفتاد حجاب است، بین هر یک از آنها با دیگری مسیر پانصد سال راه فاصله است، و هر حجابی هفتاد هزار فرشته حجاب دار و پرده دار دارد که نیروی هر کدام از آن فرشتگان به اندازه نیروی همه آدمیان و پریان است، و جنس حجابها مختلف است، از تاریکی، نور، آتش، دود، ابر، برق (الکتریسته)، باران، رعد، روشنائی، کوه، گرد و غبار، آب و... است، غلظت و ضخامت هر حجاب مسیر هفتاد هزار سال راه است.

بعد از آن سرادقات جلال است که آن شصت سرادق (خیمه و سراپرده) است، در هر سرادق هفتاد هزار فرشته است، بین هر سرادق و سرادق

____________________

1- رجوع کنید به بحار الأنوار: 58/45، و در آنجا توضیح بیشتری از آنچه ذکر شد وجود دارد.

۹۰۰