قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۲

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 928

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 928
مشاهدات: 58107
دانلود: 4751


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 928 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 58107 / دانلود: 4751
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 2

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

777/60. در کتاب «عدّه الداعی » می نویسد: سلمان فارسی رضوان اللَّه تعالی علیه گوید: از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمود:

خدای متعال می فرماید: ای بندگان من! مگر نه این است اگر کسی به سوی شما حوایج بزرگی داشته باشد به او مرحمت نمی کنید جز آنکه محبوبترین فرد در نزد شما را به سوی شما واسطه نماید، شما به واسطه کرامت و شفاعت او حاجتش را برمی آورید؟!

آگاه باشید و بدانید! همانا گرامی ترین مردم و برترین آنها نزد من؛ محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، برادرش علیعليه‌السلام و امامان بعد از او هستند، کسانی که وسیله رسیدن به سوی من هستند.

ألا فلیدعنی من همّته حاجه یرید نفعها أودهته داهیه یرید کشف ضررها بمحمّد وآله الطیّبین الطاهرین أقضها له أحسن ما یقضیها من تستشفعون بأعزّ الخلق علیه .

آگاه باشید! هر که حاجتی دارد و می خواهد برآورده شود یا مشکل سختی دامنگیرش شده و ضرر سختی به او خورده می خواهد ضررش برطرف گردد باید در این موارد مرا به محمّد و خاندان پاک و پاکیزه او بخواند، تا حاجت او را به بهترین وجهی که عزیزترین کس او برآورده کند، برآورده نمایم.

در این هنگام، گروهی از مشرکان و منافقان در حالی که سلمان را به باد تمسخر گرفته بودند گفتند: ای اباعبداللَّه! چرا از خدا نمی خواهی به شفاعت آنها تو را ثروتمندترین مردم مدینه قرار دهد؟

سلمان گفت: من از خداوند متعال، بزرگتر، سودمندتر و بهتر از همه ملک دنیا را خواستم. من به وسیله آن بزرگواران - که درود خدا بر آنان باد خواستم که خداوند به من زبانی که گویای حمد و ثنای خداست، و دلی که بر نعمتهای او سپاسگزار است، و بدنی که در برابر بلاها و سختیهای بزرگ صابر و شکیبا باشد، عنایت فرماید، خدای متعال نیز به درخواست من پاسخ مثبت داد و خواسته مرا عنایت نمود، و آن مقام، صد

۱۲۱

هزار هزار مرتبه از ملک دنیا با همه امکانات و خیراتش بهتر است.(1)

778/61. باز درهمان کتاب آمده: جابر گوید: امام صادقعليه‌السلام فرمود:

فرشته ای از فرشتگان، از خداوند متعال درخواست نمود که اجازه شنیدن سخنان بندگان را به او عنایت فرماید. خدای متعال نیز خواسته او را عطا فرمود.

این فرشته تا روز قیامت ایستاده و هر مؤمنی که می گوید: «صلّی اللَّه علی محمّد وأهل بیته وسلّم »؛ «درود و سلام خداوند بر محمّد و اهل بیت اوعليهم‌السلام باد»، این فرشته می گوید: و سلام بر تو.

آنگاه فرشته پیغام آن مؤمن را به سوی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می برد و می گوید: ای رسول خدا! فلانی برای شما سلام فرستاد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز می فرماید: سلام بر او.(2)

779/62. سیّد بزرگوار،محدّث متبحّر سیّد نعمت اللَّه جزایری در کتاب «انوار نعمانیّه » می نویسد: ابو سعید در کتاب «الوفا لشرف المصطفی» از امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نقل می کند که حضرتش فرمود:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:أکثروا علیَّ الصلاه ؛ برای من زیاد صلوات بفرستید.

عرض کردم: آیا پس از آنکه از ما جدا شدید صلوات به شما می رسد؟

فرمود: آری! ای علی! خدای متعال فرشته ای بنام «صلصائیل» را به قبر من موکّل نموده، او به شکل خروسی است که تاجش زیر عرش خدای رحمان و پاهای او در زیر زمین هفتم است، او سه بال دارد که هرگاه باز کند یکی در مشرق، دیگری در مغرب و سوّمی بر زمین من منتشر می شود. هنگامی که بنده ای گوید: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، کَما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ

___________________

1- عدّه الداعی: 151. این روایت در ص 69 ح 722 همین مجلّد گذشت.

2- بحار الأنوار: 181/100 ح 2. این روایت در ص 70 ضمن ح 723 همین مجلّد گذشت.

۱۲۲

عَلی إِبْراهیمَ وَآلِ إِبْراهیمَ إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ ».

«خداوندا! بر محمّد و خاندان او درود فرست، چنان که بر ابراهیم و خاندان او درود فرستاده، برکت داده و ترحّم نموده ای، زیرا که تو سرآغاز هر فصل پسندیده و منشأ هر گونه کرم و جود هستی».

آن فرشته این صلوات را همانند دانه چیدن پرنده از زمین برمی دارد، آنگاه بالش را روی قبر من می گستراند و می گوید: ای محمّد! فلانی فرزند فلانی، برای تو درود و سلام فرستاد.

پس این صلوات در کتیبه ای از نور با مُشک خوشبویی نوشته می شود و برای او بیست هزار حسنه نوشته می شود و بیست هزار گناه از نامه اعمالش پاک می گردد و برای او (در بهشت) بیست هزار درخت کاشته می شود.(1)

780/63.شیخ صدوق قدس‌سره در کتاب «خصال » می نویسد: انس بن مالک گوید:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

لکلّ نبیّ دعوه قد دعا بها وقد سأل سؤلاً وقد أخبأت دعوتی لشفاعتی لاُمّتی یوم القیامه .

برای هر پیامبری دعای مخصوصی وجود داشت که با آن دعا کرده و خدا را می خواند و حاجت خود را درخواست می کرده است؛ ولی من دعایم را برای شفاعت اُمّتم در روز رستاخیز ذخیره کرده ام.(2)

781/64.شیخ ابی علیّ بن شیخ طوسی قدس‌سره در کتاب «امالی» می نویسد: محمّد ابن ابراهیم بن کثیر گوید:

ابو نؤاس حسن بن هانی در حال احتضار بود که با عدّه ای به عیادتش رفتیم، عیسی بن موسی هاشمی به او گفت: ای ابو علی! امروز تو در واپسین روز دنیا و نخستین روز آخرت قرار گرفته ای و میان تو و خداوند

___________________

1- الأنوار النعمانیّه: 132/1.

2- الخصال: 29/1 ح 103، بحار الأنوار: 34/8 ح1.

۱۲۳

متعال گناهان و جرایمی است، به سوی خدا توبه کن.

ابو نؤاس گفت: مرا بنشانید.

هنگامی که نشست، گفت: آیا تو مرا از خدای متعال می ترسانی؟ به راستی که حمّاد بن سلمه به من گفت: ثابت بنانی از انس بن مالک روایت کرده که انس گوید: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

لکلّ نبیّ شفاعه، وأنا خبّأت شفاعتی لأهل الکبائر من اُمّتی یوم القیامه .

برای هر پیامبری شفاعتی است، من شفاعتم را در روز قیامت برای کسانی از اُمّتم که مرتکب گناهان کبیره شده باشند ذخیره کرده ام.

آیا تو چنان گمان می کنی که من جزء آنها نباشم؟(1)

782/65.شیخ صدوق قدس‌سره در کتاب «عیون اخبار الرضا عليه‌السلام » می نویسد:

داود بن سلیمان از امام رضاعليه‌السلام و آن حضرت نیز از پدران گرامشعليهم‌السلام از امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نقل می کند که حضرتش فرمود:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

إذا کان یوم القیامه ولّینا حساب شیعتنا، فمن کانت مظلمته فیما بینه وبین اللَّه عزّوجلّ حکمنا فیها فأجابنا، ومن کانت مظلمته فیما بینه وبین الناس استوهبناها فوهبت لنا، ومن کانت مظلمته فیما بینه وبیننا کنّا أحقّ من عفا وصفح .

روز رستاخیز، حسابرسی شیعیانمان به ما واگذار می شود، پس هر که میان او و خدایش گناهی باشد ما در مورد آن داوری می نماییم، و هر چه ما داوری کنیم آن پذیرفته می شود.

و هر که میان او و مردم گناهی باشد، از مردم طلب عفو و بخشش می نماییم و او را به خاطر ما می بخشند، و هر که میان خودش و ما گناهی داشته باشد،

___________________

1- امالی طوسی: 380 ح 66 مجلس 13، بحار الأنوار: 40/8 ح 21 و 238/49 ح 8، مستدرک الوسائل: 365/11 ح6.

۱۲۴

ما از همه بر عفو و بخشش سزاوارتریم که از او عفو کرده و ببخشیم.(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : مورد عفو و شفاعت در این روایت شریف، شیعیانی هستند که قاصرند یعنی به رشد عقلانی نرسیده اند و نفهمیده اند، نه کسانی که مقصّرند و از روی عمد به حقوق، عِرض و ناموس مردم تجاوز کرده باشند.

بدیهی است که این گروه شامل روایت مذکور نمی شوند و گرنه لازمه اش این است که اجازه داده باشند انسان در انجام کارهای زشت، گناهان و ایجاد هرج و مرج آزاد باشد، این هم از نظر عقلی قبیح است.

783/66. در کتاب «بحار الأنوار » می نویسد: ابوالحسن بکری، استاد شهید ثانیرحمه‌الله در کتاب «الأنوار» می نویسد: از امیر مؤمنان علیعليه‌السلام روایت شده که حضرتش فرمود:

خداوند متعال بود و چیزی با او نبود، پس نخستین چیزی را که آفرید نور حبیبش محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود، و این امر چهار صد و بیست و چهار هزار سال پیش از آفرینش آب، عرش، کرسی، آسمانها، زمین، لوح، قلم، بهشت، دوزخ، فرشتگان، حضرت آدم و حوّا بود.

هنگامی که خداوند متعال نور پاک پیامبر ما محمّد مصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را آفرید، آن نور پاک هزار سال در پیشگاه خداوند احدیّت تسبیح الهی می گفت و حمد و ستایش خدا را می نمود.

خداوند متعال نیز به او نظر رحمت می کرد و می فرمود:

یا عبدی! أنت المراد والمرید، وأنت خیرتی من خلقی، وعزّتی وجلالی لولاک ما خلقت الأفلاک، من أحبّک أحببته، ومن أبغضک أبغضته .

ای بنده من! تو مراد و مرید من هستی، تویی برگزیده من از میان

___________________

1- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 58/2 ح 213، بحار الأنوار: 40/8 ح 24 و 98/68 ح 1، تفسیر برهان: 455/4 ح3.

۱۲۵

آفریدگانم، سوگند به عزّت و جلالم! اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم، هر که تو را دوست بدارد من او را دوست می دارم و هر که با تو دشمنی ورزد با او دشمنی می نمایم.

در این هنگام، نور پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درخشید و شعاع و پرتوش بالا کشید، خداوند متعال از آن نور، دوازده حجاب آفرید.

حجاب نخست؛ حجاب قدرت، سپس حجاب عظمت، سپس حجاب عزّت، سپس حجاب هیبت، سپس حجاب جبروت، سپس حجاب رحمت، سپس حجاب نبوّت، سپس حجاب کبریاء، سپس حجاب منزلت، سپس حجاب رفعت، سپس حجاب سعادت، سپس حجاب شفاعت و کرامت.

آنگاه خدای متعال دستور داد تا نور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد حجاب قدرت شود، نور حضرتش وارد شد در حالی که می گفت: «سبحان العلیّ الأعلی »؛ «پاک و منزّه است خدای بلندمرتبه» و دوازده هزار سال در آنجا ماند.

سپس خدای متعال دستور داد تا وارد حجاب عظمت گردد، نور حضرتش در حالی که می گفت: «سبحان عالم السرّ وأخفی »؛ «پاک و منزّه است خدای آگاه از راز و نهان» وارد آن حجاب گردید و یازده هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب عزّت شد در حالی که می گفت: «سبحان الملک المنّان »؛ «پاک و منزّه است پادشاه بخشنده» و ده هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب هیبت شد در حالی که می گفت: «سبحان من هو غنیّ لایفتقر »؛ «پاک و منزّه است خدای بی نیازی که هرگز نیازمند نگردد» و نه هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب جبروت شد در حالی که می گفت: «سبحان الکریم الأکرم »؛ «پاک و منزّه است خدای کریم و بزرگوار» و هشت هزار سال در آنجا ماند.

۱۲۶

آنگاه وارد حجاب رحمت شد در حالی که می گفت: «سبحان ربّ العرش العظیم »؛ «پاک و منزّه است پروردگار عرش عظیم» و هفت هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب نبوّت شد در حالی که می گفت: «سبحان ربّک ربّ العزّه عمّا یصفون »؛ «پاک و منزّه است پروردگار تو - پروردگار عزّت - از آنچه وصف کنندگان وصف نمایند» و شش هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب کبریایی شد در حالی که می گفت: «سبحان العظیم الأعظم »؛ «پاک و منزّه است خدای عظیم و بزرگ تر» و پنج هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب منزلت شد در حالی که می گفت: «سبحان العلیم الکریم »؛ «پاک و منزّه است خدای دانا و کریم» و چهار هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب رفعت شد در حالی که می گفت: «سبحان ذی الملک والملکوت»؛ «پاک و منزّه است خدایی که صاحب ملک و ملکوت است» و سه هزار سال در آنجا ماند.

آنگاه وارد حجاب سعادت شد در حالی که می گفت: «سبحان من یزیل الأشیاء ولایزول »؛ «پاک و منزّه است خدایی که همه چیز را از بین می برد بی آنکه خودش زایل گردد» و دو هزار سال در آنجا ماند. آنگاه وارد حجاب شفاعت شد در حالی که می گفت: «سبحان اللَّه العظیم وبحمده، سبحان اللَّه العظیم »؛ «پاک و منزّه است خدای بزرگ و به حمد و ستایش او گویا هستیم، پاک ومنزه است خدای عظیم» و هزار سال در آنجا ماند.

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام می فرماید:

آنگاه خدای متعال از نور حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیست دریای نور آفرید، که در هر دریا، علومی بود که جز خدای متعال هیچ کس از آن آگاهی ندارد.

سپس خدای متعال به نور حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: وارد دریای عزّت شو، پس وارد شد. آنگاه فرمود: وارد دریای صبر شو، پس وارد شد.

آنگاه فرمود: وارد دریای خضوع شو، سپس وارد دریای تواضع، سپس

۱۲۷

وارد دریای رضایت و خشنودی، سپس دریای وفا، سپس دریای حلم و بردباری، سپس دریای تقوا و پاکدامنی، سپس دریای ترس و خشیت (الهی)، سپس دریای توبه و انابه، سپس دریای عمل، سپس دریای مزید و فزونی، سپس دریای هدایت، سپس دریای صیانت، سپس دریای حیا، تا سرانجام وارد بیست دریا گردید.

هنگامی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از آخرین دریا بیرون آمد، خدای متعال فرمود: ای حبیب من! و ای سرور پیامبرانم! و ای نخستین آفریدهایم! و ای آخرین پیامبرانم! تو شفیع روز محشر هستی.

در این موقع، نور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به سجده افتاد، وقتی برخاست قطراتی به تعداد یک صد و بیست و چهار هزار از بدن مبارکش بر زمین چکید؛ خدای متعال از هر قطره از نور حضرتش پیامبری آفرید.

هنگامی که خلقت انوار کامل گردیدند، آنان گرد نور حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم طواف می نمودند، همان گونه که حاجیان دور خانه خدا در مسجدالحرام طواف می کنند، آنان خدای را تسبیح نموده و به حمد و ستایش حضرت باری تعالی مشغول شده و می گفتند:

سبحان من هو عالم لایجهل، سبحان من هو حلیم لایعجل، سبحان من هو غنیّ لایفتقر .

پاک و منزه است آن که داناست و هرگز نادانی ندارد، پاک و منزه است آن که بردبار است و هرگز شتاب ندارد، پاک و منزه است آن که بی نیاز است و هرگز نیاز ندارد.

در این هنگام، خدای متعال آنها را مورد خطاب قرار داده و فرمود: آیا می شناسید من کیستم؟

نور مقدّس حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از انوار دیگر پیشی گرفته و گفت:

«أنت اللَّه الّذی لا إله إلّا أنت، وحدک لاشریک لک، ربّ الأرباب وملک الملوک ».

«تویی خدایی که معبودی جز تو نیست، یگانه ای که شریک نداری، پروردگار ارباب و پادشاه ملوکی».

۱۲۸

در این هنگام از جانب حضرت حق ندا آمد: تو برگزیده من، حبیب من و بهترین مخلوقاتم هستی، اُمّت تو بهترین اُمّت از میان مردمان است.

آنگاه خدای متعال از نور حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گوهری آفرید و آن را به دو بخش تقسیم نمود. پس با دیده هیبت به بخش نخست نگریست و آن، آب گوارای شیرین گشت و با دیده شفقت و مهربانی به بخش دوّم نگریست و از آن، عرش را آفرید، و آن بر روی آب استوار شد، و از نور عرش، کرسی را آفرید و از نور کرسی، لوح را آفرید و از نور لوح، قلم را آفرید و به قلم فرمود: توحید و یگانگی مرا بنویس.

قلم از این کلام خدای متعال هزار سال بیهوش گشت، چون به هوش آمد فرمود: بنویس.

عرض کرد: پروردگارا! چه بنویسم؟ فرمود: «لا إله إلّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه ».

«معبودی جز خدا نیست، محمّد، پیامبر خداست».

همینکه قلم نام مبارک حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را شنید به سجده افتاد و گفت:

«سبحان الواحد القهّار سبحان العظیم الأعظم ».

«پاک و منزه است آن که یگانه و قهّار است، پاک و منزه است آن که عظیم و بزرگتر است».

سپس سر از سجده برداشت و نوشت: «لا إله إلّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه».

آنگاه گفت: پروردگارا! محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چه کسی است که نامش را به نامت و یادش را به یادت قرین کرده ای؟ خدای متعال فرمود:یا قلم! فلولاه ما خلقتک، ولا خلقت خلقی إلاّ لأجله، فهو بشیر ونذیر وسراج منیر، وشفیع وحبیب .

ای قلم! اگر او نبود تو را نمی آفریدم، و مخلوقاتم را نیافریدم جز به خاطر او، او مژده دهنده، ترساننده، چراغ درخشان، شفیع و حبیب است.

در این موقع بود که قلم از شیرینی یاد محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شکفته گردید و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا!

خدای متعال فرمود: و سلام و رحمت و برکات من بر تو باد.

۱۲۹

و به همین جهت، سلام سنّت و پاسخ آن واجب گردید.

آنگاه خدای متعال فرمود: قضا و قدر مرا و آنچه من تا روز قیامت می آفرینم، بنویس.

سپس خدای متعال فرشتگانی را آفرید که بر محمّد و آل محمّدعليهم‌السلام تا روز قیامت صلوات فرستاده و برای اُمّتش طلب آمرزش نمایند.

آنگاه خدای متعال، از نور حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بهشت را آفرید و آن را با چهار چیز تزیین نمود: 1 - تعظیم 2 - جلالت 3 - سخاوت 4 - امانت.

و آن را برای اولیا و اطاعت کنندگانش قرار داد، سپس به باقی مانده آن گوهر با دیده هیبت نگریست. تا آخر حدیث....

نویسندهرحمه‌الله گوید: این روایت مفصّل و طولانی است و ما در اینجا به اندازه نیاز آوردیم.(1)

784/67. در کتاب شریف «کافی » می نویسد: احمد بن علی گوید: امام صادقعليه‌السلام فرمود:

همانا خدای متعال بود و هیچ پدیده ای نبود، سپس پدیده و مکان را آفرید، و نور الأنوار را آفرید که همه نورها از آن نور گرفت، و از نور خود که همه نورها از آن نور یافته در آن (نور الأنوار) جاری نمود.

وهو النور الّذی خلق منه محمّداً وعلیّاً عليهما‌السلام فلم یزالا نورین أوَّلین، إذ لاشی ء کوّن قبلهما .

فلم یزالا یجریان طاهرین مطهّرین فی الأصلاب الطاهره، حتّی افترقا فی أطهر طاهرین، فی عبداللَّه وأبی طالب عليهما‌السلام .

و آن همان نوری است که محمّد و علیعليهما‌السلام را از آن آفرید. پس محمّد و علیعليهما‌السلام پیوسته دو نور نخستین بودند، زیرا پیش از آنها چیزی به وجود نیامده بود.

و آن دو بزرگوار، همواره پاک و پاکیزه در صلبهای پاک بودند تا اینکه در

___________________

1- بحار الأنوار: 28/15 ح 48 و 198/57 ح 145.

۱۳۰

پاکترین آنها یعنی در صلب عبداللَّه و ابوطالبعليهما‌السلام از هم جدا گشتند.(1)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : این که می فرماید: «در آن زمان، که هیچ پدیده ای نبود» یعنی چیزی از ممکنات خلق نشده بوده، گویا «کان» - همانند قیل و قال - مصدر به معنی «کائن» است.

و شاید مراد از «نور الأنوار» نخستین، همان نور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می باشد، زیرا که اوست که ارواح خلایق را با علوم، کمالات، هدایات و معارف نورانی و روشن نمود، بلکه هموست که سبب پیدایش موجودات و علّت غایی آنهاست.

و این که می فرماید: «در آن جاری نمود» یعنی: در «نور الأنوار».

و منظور از این که می فرماید: «از نور خود، که همه نورها از آن نور یافته» یعنی: از نور ذات خدای سبحان که از افاضات و هدایای اوست که همه انوار حتّی نور الأنوار مزبور نیز از آن نور یافته است، و منظور از این که می فرماید: «از آن نور» همان «نور الأنوار نخستین» است.

و منظور از این که می فرماید: «زیرا پیش از آنها چیزی به وجود نیامده بود» یعنی پیش از نور آنها، همان هایی که از آن آفریده شدند. یا این که این نور نخست از ذوات ارواح آفرید، و منظور از «پاک و پاکیزه» بودن آنها در زمان خودشان است.

785/68. در روایتی آمده:

لمّا خلق اللَّه محمّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سراجاً منیراً أشرق نوره حتّی ملأ العمق الأکبر یعنی به عالم الإمکان .

هنگامی که خدای متعال حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به صورت چراغی روشن آفرید، نورش تابید تا این که نورش عالم امکان را فرا گرفت.

___________________

1- الکافی: 441/1 ح 9، بحار الأنوار: 196/57 ح 143.

۱۳۱

« شعر »

وقد کان مجلی الذات نور محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

علیه سلام اللَّه فی کلّ لحظه

وقد فتق اللَّه المهیمن نوره

لیظهر کلّ اسم وکلّ حقیقه

ومجلی صفات اللَّه روح محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

وکان به أرواح کلّ البریّه

به راستی جلوه دهنده ذات، نور حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است که در هر لحظه سلام خدا بر او باد. و به راستی خداوند متعالِ مهیمن (شاهد و نگهبان) نور آن حضرت را شکافت تا این که هر اسم و هر حقیقت را از آن آشکار نماید. و جلوه دهنده صفات خداوند، روح حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و روح همه موجودات از روح اوست.

786/69. امام حسن عسکریعليه‌السلام در تفسیر آیه شریفه( وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَهَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَقُولُوا حِطَّهٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَسَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ ) (1) ؛ «و (به یاد آورید) زمانی را که گفتیم در این شهر وارد شوید، و از نعمتهای فراوان آن از هر جا که می خواهید بخورید؛ و از در (معبد بیت المقدّس) با خضوع و خشوع وارد شوید و بگویید: (خداوندا!) گناهان ما را بریز! تا گناهان شما را ببخشیم و به زودی به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد»، می فرمود: خدای متعال می فرماید: ای بنی اسرائیل! به خاطر آورید «إذ قلنا »لأسلافکم ، «در آن هنگام که به نیاکان شما گفتیم: «ادخلوا هذه القریه » «وارد قریه «أریحا » - که از شهرهای شام است - شوید، و این در آن زمانی بود که می خواستند از صحرای «تیه » خارج شوند، «فکلوا منها » «پس بخورید از نعمتهای فراوان آن قریه»، «حیث شئتم رغداً »؛ «هر جا که بخواهید بدون زحمت»، «وادخلوا الباب سجّداً »؛ »و با خضوع و خشوع وارد در قریه شوید. خداوند متعال بر درِ قریه، تمثال مبارک حضرت محمّد و علیعليهما‌السلام را زد

___________________

1- سوره بقره، آیه 58.

۱۳۲

و دستور داد تا برای خداوند به احترام این تمثال سجده کنند، و بیعت را بر خودشان تجدید کنند و تازه نمایند و به یاد موالات آن دو بزرگوار باشند، و تا بیاد آورند آن عهد و پیمانی را که از آنها برای آن دو بزرگوار گرفته شده است. «وقولوا حطّه»؛ یعنی بگویید:

إنّ سجودنا للَّه تعالی تعظیماً لمثال محمّد وعلی عليهما‌السلام واعتقادنا لولایتهما حطّه لذنوبنا ومحو لسیّئآتنا .

همانا سجده ما برای خداوند به خاطر تعظیم به تمثال محمّد و علیعليهما‌السلام است و اعتقاد ما به ولایت آنهاست که باعث ریزش گناهان ما و از بین رفتن آنهاست.

خداوند متعال فرمود: «نغفر لکم خطایاکم»؛ «ما با این کار، گناهان گذشته شما را می آمرزیم» و آثار گناهان گذشته شما را از بین می بریم، «وسنزید المحسنین»؛ «و به زودی به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد» یعنی کسی که از شما، گناهانی را که مخالفین ولایت انجام می دهند مرتکب نشود و بر پیمانی که - نسبت به ولایت - با خدا بسته ثابت و استوار بماند، ما به چنین افرادی به خاطر این عمل، درجات و پاداشهای زیادی می دهیم و این است معنای گفتار خدای متعال که می فرماید: «وسنزید المحسنین»؛ «و به زودی به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد».(1)

787/70. در کتاب «تفسیر فرات » می نویسد: احمد بن عتاب گوید:

امام باقرعليه‌السلام از پدر بزرگوارش نقل می کند که حضرتش فرمود:

ما بعث اللَّه نبیّاً إلّا أعطاه من العلم بعضه، ما خلا النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فإنّه أعطاه من العلم کلّه .

خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود جز آنکه بخشی از علم را به او داد، بجز پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که به او تمام علم را عطا نمود.

و فرمود:( تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ ) (2) ؛ «بیانگر همه چیز».

___________________

1- تفسیر امام حسن عسکریعليه‌السلام : 259 ح 127، تأویل الآیات: 62/1 ح 39، بحار الأنوار: 183/13 ضمن ح 19، تفسیر برهان: 102/1 بخش نخست ح1.

2- سوره نحل، آیه 89.

۱۳۳

و (در مورد دیگران) فرمود:( وَکَتَبْنا لَهُ فی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ ) (1) ؛ «و برای او در الواح از هر چیزی نوشتیم». و فرمود:( الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ ) (2) ؛ «کسی که دانشی از کتاب داشت». و نفرمود: «کسی که دارای علم کتاب است»، بلکه فرمود: «کسی که در نزد او بخشی از علم کتاب است»؛ ولی در مورد حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

( ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا ) (3) ؛

«سپس این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده خودمان به ارث دادیم».

و این بیان مربوط به همه علوم است، و ما همان خانواده برگزیده هستیم که در این آیه می فرماید. و پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز در تقاضای خود از خدا می فرمود:( رَبِّ زِدْنی عِلْماً ) (4) ؛ «پروردگارا! دانش مرا افزون کن».

فهی الزیاده الّتی عندنا من العلم الّذی لم یکن عند أحدٍ من الأنبیاء والأوصیاء ولا ذرّیّه الأنبیاء غیرنا، فهذا العلم علمنا المنایا والبلایا وفصل الخطاب .

و این همان افزایش است که در نزد ماست، و علمی است که در اختیار هیچ یک از اوصیای پیامبران و نه در ذریّه آنان جز ما، نبوده است. و این علم، همان علم و دانش ما از بلاها، مرگ و میرها و فصل الخطاب (جدا کردن حقّ و باطل) است.(5)

788/71. در کتاب شریف «کافی » می نویسد: شخصی از امام باقرعليه‌السلام نقل می کند که حضرتش فرمود: هنگامی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رحلت فرمود، آل محمّدعليهم‌السلام از شدّت ناراحتی درازترین شب را گذرانیدند، و از فشار ناراحتی و غم و اندوه، آسمانی که بالای سرشان بود و زمینی که آنها را بر دوش می کشید،

___________________

1- سوره اعراف، آیه 145.

2- سوره نمل، آیه 40.

3- سوره فاطر، آیه 32.

4- سوره طه، آیه 114.

5- تفسیر فرات: 145 ح 11، بحار الأنوار: 64/26 ح 147، تفسیر برهان: 36/2 ح1.

۱۳۴

فراموش نمودند. زیرا که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نزدیکان و بیگانگان را در راه خدا بی نظیر ساخته بود.

در این میان که آنان در چنان حال بودند، ناگاه شخصی بر آنها وارد شد که او را نمی دیدند ولی سخنش را می شنیدند، او می گفت: درود و رحمت و برکات خداوند متعال بر شما خانواده باد، همانا با وجود خدای متعال، هر مصیبتی را بردباری و هر هلاکت و جدایی را رهایی و هر از دست رفته ای قابل جبران است، (و این آیه را تلاوت نمود که: )

( کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ وَإِنَّما تُوَفَّوْنَ اُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَاُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فازَ وَمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلّا مَتاعُ الْغُرُورِ ) (1) ؛

«هر کسی مرگ را می چشد و شما در روز قیامت پاداش خود را به طور کامل خواهید گرفت، پس آنان که از آتش دور شده و وارد بهشت شوند به راستی رستگار شده اند و زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست».

به راستی که خدای متعال شما را برگزید، برتری داد، پاک نمود، خانواده پیامبرش قرار داد، علم خود را به شما سپرد، کتاب خودش را به شما به ارث گذاشت، شما را صندوق علم خویش و عصای عزّتش قرار داد و از نور خودش برای شما مَثَل زد.

شما را از لغزش حفظ نموده و از فتنه ها ایمن ساخت، پس شما با تسلیت خدا، دلداری و تسلیت یابید، چرا که خدای متعال، رحمتش را از شما باز نگرفته و نعمتش را از شما زایل ننموده است.

فأنتم أهل اللَّه عزّوجلّ الّذین بهم تمّت النعمه، واجتمعت الفرقه، وائتلفت الکلمه، وأنتم أولیاؤه، فمن تولّاکم فاز، ومن ظلم حقّکم زهق، مودّتکم من اللَّه واجبه فی کتابه علی عباده المؤمنین ،

پس شما اهل خدای متعال هستید، کسانی که به برکت شما نعمت کامل گشته و پراکندگی به تجمّع تبدیل شده، و اتّحاد کلمه پیدا شده، و شما اولیای خدا هستید، هر که شما را دوست بدارد کامیاب شده و هر که در حقّ

___________________

1- سوره آل عمران، آیه 185.

۱۳۵

شما ستم روا دارد هلاک می شود. دوستی شما از جانب خدای متعال در قرآنش بر بندگان مؤمنش فرض و واجب گشته است.

علاوه بر اینها، خداوند هر موقع بخواهد به یاری شما قادر و تواناست. پس شما هم بر سرانجام کارها صابر و شکیبا باشید، زیرا که پایان و سرانجام کارها به سوی خداست.

به راستی خداوند شما را از پیامبرش به عنوان امانت پذیرفته، و به اولیای مؤمن خودش در روی زمین سپرده است. هر که امانت داری کند خداوند پاداش صدق و راستی و درستی او را می دهد.

فأنتم الأمانه المستودعه، ولکم المودّه الواجبه، والطاعه المفروضه، وقد قبض رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وقد أکمل لکم الدین، وبیّن لکم سبیل المخرج، فلم یترک لجاهل حجّه، فمن جهل أو تجاهل أو أنکر أو نسی أو تناسی فعلی اللَّه حسابه، واللَّه من وراء حوائجکم، واستودعکم اللَّه، والسلام علیکم .

پس شما همان امانت سپرده شده هستید، و دوستی شما بر مردم واجب شده و اطاعت شما بر آنها لازم گشته است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درگذشت در حالی که دین را برای شما کامل نمود، و راه نجات را بر شما آشکار و بیان کرد، و برای هیچ نادانی عذری باقی نگذاشت.

بنابراین، اگر کسی نادان بماند یا خود را به نادانی بزند، یا انکار کند، یا فراموش نماید، یا خود را به فراموشی بزند، حسابش با خدای متعال است، و خداوند به دنبال حوائج شماست، شما را به خدا می سپارم و درود بر شما باد.

راوی گوید: از امام باقرعليه‌السلام پرسیدم: این تسلیت از جانب چه کسی بر آنها آمده بود؟ حضرت فرمود: از ناحیه خدای تبارک و تعالی.(1)

نویسنده رحمه‌الله گوید : مناسب است با این زیارت، آقا و اماممان، امیر مؤمنان و ائمّه طاهرینعليهم‌السلام در روز بیست و هشتم صفر، از این مصیبت، تسلیت گفته شود.

___________________

1- الکافی: 445/1 ح 19، بحار الأنوار: 537/22 ح 39.

۱۳۶

پایان بخش

در پایان این بخش دو مطلب را یادآور می شویم:

1 - قصیده همزیّه

سروده شرف الدین ابو عبد اللَّه محمّد سعید دلاصی (بوصیری)

البتّه ما از بخش پایانی این قصیده ابیاتی چند را به جهت طولانی شدن، حذف نمودیم.

این قصیده زیبا که در مدح پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سروده شده، چنین است:

کیف ترقی رقیّک الأنبیاء

یا سماء ما طاولتها سماء

لم یساووک فی علاک وقد حا

ل سنا منک دونهم وسناء

إنّما مثلوا صفاتک للنا

س کما مثل النجوم الماء

أنت مصباح کلّ فضل فما یص

در إلّا عن ضوئک الأضواء

لک ذات العلوم من عالم الغی

ب ومنها لآدم الأسماء

لم تزل فی ضمائر الکون تختا

ر لک الاُمّهات والآباء

مامضت فتره من الرسل إلّا

بشّرت قومها بک الأنبیاء

تتباهی بک العصور وتسموا

بک علیاء بعدها علیاء

وبدا للوجود منک کریم

من کریم آباؤه کرماء

نسب تحسب العلا بحلاه

قلدتها نجومها الجوزاء

حبّذا عقد سؤدد وفخار

أنت فیه الیتیمه العصماء

ومحیا کالشمس منک مضی ء

أسفرت عنه لیله غرّاء

لیله المولد الّذی کان للدی

ن سرور بیومه وازدهاء

وتوالت بشری الهواتف أن قد

ولد المصطفی وحقّ الهناء

وتداعی ایوان کسری ولولا

آیه منک ما تداعی البناء

۱۳۷

وغدا کلّ بیت نار وفیه

کربه من خمودها وبلاء

وعیون للفرس غارت فهل کا

ن لنیرانهم بها إطفاء

مولد کان منه فی طالع الکف

ر وبال علیهمو ووباء

فهنیئاً به لآمنه الفض

ل الّذی شرّفت به حوّاء

من لحوّاء إنّها حملت أحمد

أو أ نّها به نفساء

یوم نالت بوضعه ابنه وهب

من فخار مالم تنله النساء

وأتت قومها بأفضل ممّا

حملت قبل مریم العذراء

شمتته الأملاک إذ وضعته

وشفتنا بقولها الشفاء

رافعاً رأسه وفی ذلک الرف

ع إلی کلّ سؤدد إیماء

رافعاً طرفه السماء ومرمی

عین من شأنه العلوّ العلاء

وتدلت زهر النجوم إلیه

فأضاءَت بضوئها الأرجاء

وتراءت قصور قیصر بالرو

م یراها من داره البطحاء

وبدت فی رضاعه معجزات

لیس فیها عن العیون خفاء

إذ أبته لیتمه مرضعات

قلن مافی الیتیم عنّا غناء

فأتته من آل سعد فتاه

قد أبتها لفقرها الرضعاء

أرضعته لبانها فسقتها

وبنیها ألبانهنّ الشاء

أصبحت شوّلاً عجافاً وأمست

مابها شائل ولا عجفاء

أخصب العیش عندها بعد محل

إذ غدا للنبیّ منها غذاء

یالها منّه لقد ضوعف الأج

ر علیها من جنسها والجزاء

وإذا سخّر الإله اُناساً

لسعید فإنّهم سعداء

حبّه أنبتت سنابل والعص

ف لدیه یستشرف الضعفاء

وأتت جدّه وقد فصلته

ولها من فصاله البرحاء

إذ أحاطت به ملائکه اللَّه

فظنّت بأنّهم قرناء

ورأی وجدها به ومن الوج

د لهیب تصلی به الأحشاء

فارقته کرهاً وکان لدیها

ثاویاً لایملّ منه الثواء

۱۳۸

شقّ عن قلبه وأخرج منه

مضغه عند غسله سوداء

ختمته یمنی الأمین وقد أو

دع مالم یدع له أبناء

صان أسراره الختام فلا الفض

ض ملمّ به ولا الإفضاء

ألف النسک والعباده والخل

وه طفلاً وهکذا النجباء

وإذا حلّت الهدایه قلباً

نشطت للعباده الأعضاء

بعث اللَّه عند مبعثه الشه

ب حراساً وضاق عنه الفضاء

تطرد الجنّ عن مقاعد للسم

ع کما یطرد الذئاب الرعاء

فمحت آیه الکهانه آیا

ت من الوحی مالهن انمحاء

ورأته خدیجه والتقی وال

زهد فیه سجیّه والحیاء

وأتاها أنّ الغمامه والسر

ح أظلّته منهما أفیاء

فدعته إلی الزواج وما أح

سن ما یبلغ المنی الأذکیاء

وأتاه فی بیتها جبرئیل

ولذی اللب فی الاُمور ارتیاء

فأماطت عنها الخُمُر لتدری

أهوی الوحی أم هو الإغماء

فاختفی عند کشفها الرأس جبری

ل فما عاد أو اعید الغطاء

فاستبانت خدیجه أنّه الکن

ز الّذی حاولته والکیمیاء

ثمّ قام النبیّ یدعو إلی اللَّه

وفی الکفر نجده واباء

اُمماً اُشربت قلوبهم الکف

ر فداء الضلال فیهم عیاء

ورأینا آیاته فاهتدینا

وإذا الحقّ جاء زال المراء

ربّ إنّ الهدی هداک وآیا

تک نور تهدی بها من تشاء

کم رأینا مالیس یعقل قد أل

هم ما لیس یفهم العقلاء

إذ أبی الفیل ما أتی صاحب الفی

ل ولم ینفع الحجا والذکاء

والجمادات أفصحت بالّذی أخ

رس عنه لأحمد الفصحاء

ویح قوم جفوا نبیّاً بأرض

ألفته ضبابها والظباء

وسلوه وحنَّ جذع إلیه

وقلوه وودّه الغرباء

۱۳۹

أخرجوه منها وآواه غار

وحمته حمامه ورقاء

وکفته بنسجها عنکبوت

ما کفته الحمامه الحصداء

فاختفی منهم علی قرب مرآ

ه ومن شدّه الظهور الخفاء

ونحا المصطفی المدینه فاشتا

قت إلیه من مکّه الانحاء

وتغنّت بمدحه الجنّ حتّی

طرب الإنس منه ذاک الغناء

فاقتفی أثره سراقه فاسته

وته فی الأرض صافن جرداء

ثمّ ناداه بعد ما سیمت الخسف

وقد ینجد الغریق النداء

فطوی الأرض سائراً والسماوا

ت العلی فوقها له إسراء

فصف اللیله الّتی کان للمخ

تار فیها علی البراق استواء

وترقی به إلی قاب قوسی

ن وتلک السیاده القعساء

رتب تسقط الأمانی حسری

دونها ماوراءهنّ وراء

ثمّ وافی یحدّث الناس شکراً

إذ أتته من ربّه النعماء

وتحدّی فارتاب کلّ مریب

أو یبقی مع السیول الغثاء

وهو یدعو إلی الإله وإن شق

علیه کفر به وازدراء

ویدلّ الوری علی اللَّه بالتو

حید وهو المحجّه البیضاء

فبما رحمه من اللَّه لانت

صخره من ابائهم صماء

واستجابت له بنصر وفتح

بعد ذاک الخضراء والغبراء

وأطاعت لأمره العرب العر

باء والجاهلیّه الجهلاء

وتوالت للمصطفی الآیه الکب

ری علیهم والغاره الشعواء

وإذا ما تلا کتاباً من اللَّه

تلته کتیبه خضراء

وکفاه المستهزئین وکم ساء

نبیّاً من قومه استهزاء

ورماهم بدعوه من فناء ال

بیت فیها للظالمین فناء

خمسه کلّهم اُصیبوا بداء

والردی من جنوده الادواء

فدهی الأسود بن مطلب أ

ی عمی میّت به الأحیاء

ودَهی الأسود بن عبد یغوث

أن سقاه کأس الردی استسقاء

۱۴۰