قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۲

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 928

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 928
مشاهدات: 58117
دانلود: 4756


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 928 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 58117 / دانلود: 4756
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 2

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

چگونه این کلمات گنجایش فضایل و سجایای تو را دارند و آیا لیوانی گنجایش دریایی را دارد؟

پایانی برای مدح و تعریف تو نیست، در حالی که هر گفتاری سرانجام و پایانی دارد.

بنابر این، سلام خدا بر تو پیوسته باد و یاد شما تا ابد پاینده باد.

سلام بر شما از شما؛ که از غیر تو سلام کافی نیست.

سلام از همه آفریدگان خدا که همه مکان ها از تحیّت شما پر باد.

درودی از مشک بر شما از نسیم شمال و بادی که از میان صبا و شمال می وزد، می فرستم.

و سلام بر ضریح مطهّر شما؛ سلامی که از آن، خاک سرزمین شنزار نرم، باطراوت می گردد.

من مدح و ثنای خودم را با مناجات خود، تقدیم شما نمودم؛ چرا که من جز آن، سرمایه ای ندارم.

مدح و ثنایی که تا این درود از بندگان خدا هست و همه چیز به پروردگارش زنده است، بر تو باد.

۱۶۱

در فضیلت سادات گرامی و علویان

ما در جلد نخست کتاب «قطره ای از دریای فضائل اهل بیتعليهم‌السلام » به طور اختصار بخشی از فضایل علویان را نقل نمودیم، اینک در این جلد در پی پاسخ گویی به درخواست برخی از دوستان و امتثال فرمایش خداوند سبحان که می فرماید:( وَأَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ) (1) ؛ «و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن»، به طور گسترده به ذکر فضایل آن بزرگواران می پردازیم.

بدیهی است روایاتی که در این مقام نقل می شود غیر از روایاتی است که در جلد اوّل نقل شده است.

789/72. در کتاب «جامع الأخبار » آمده: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید:

من رأی أولادی فصلّ علیّ طائعاً راغباً زاده اللَّه فی السمع والبصر .

کسی که یکی از فرزندان مرا ببیند و با میل و رغبت بر من صلوات بفرستد، خدای متعال شنوایی و بینایی او را افزایش می دهد.(2)

790/73. در کتاب «روضه » و «فضائل » می نویسد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

ای مردم! آیا شما به شفاعت من امید دارید، ولی از شفاعت خاندانم ناتوانم؟!

ای مردم! هر که فردای قیامت خداوند را با ایمان - بدون شرک - ملاقات نماید، خداوند او را وارد بهشت خواهد نمود(3) ، گرچه گناهان او همانند خاک زمین باشد.

___________________

1- سوره ضحی، آیه 11.

2- این روایت در «ینابیع الحکمه: 220/3 ح 22» از «جامع الأخبار» نقل شده است.

3- در مصدر چنین آمده: پاداش او بهشت است.

۱۶۲

ای مردم! من (در روز قیامت) از دستگیره در بهشت می گیرم، آنگاه خداوند متعال بر من جلوه می نماید و در برابرش به سجده می آفتم، سپس برای من اذن شفاعت داده می شود، پس من برای احدی از خاندانم فروگذاری نمی نمایم.

أیّها الناس! عظّموا أهل بیتی فی حیاتی وبعد مماتی، وأکرموهم وفضّلوهم، لایحلّ لأحد أن یقوم لأحد غیر أهل بیتی .

ای مردم! خاندان مرا در زمان حیات و زندگیم و پس از وفاتم، بزرگ بشمارید، و آنان را گرامی بدارید، و برتری دهید، برای کسی جایز نیست به احترام احدی بپاخیزد جز به احترام اهل بیت منعليهم‌السلام .(1)

791/74. در کتاب «جامع الأخبار » می نویسد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من رأی أولادی ولم یقم بین یدیه فقد جفانی، ومن جفانی فهو منافق .

هر کس یکی از فرزندان مرا ببیند و در برابرش (به احترام او) بپا نخیزد، در واقع بر من ستم روا داشته است و کسی که در حقّ من ستم نماید منافق است.

در حدیث دیگری آمده:

من رأی أولادی ولایقوم قیاماً تامّاً ابتلاه اللَّه تعالی ببلاء لا دواء له .

هر که فرزندان مرا ببیند و به (احترام آنان) کامل بپا نخیزد، خدای متعال او را به بلایی گرفتار می کند که دوایی نداشته باشد.(2)

792/75. در کتاب «مقتل خوارزمی» آمده: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمود:

یقوم الرجل للرجل إلّا بنی هاشم، فإنّهم لایقومون لأحد .

مردم به احترام همدیگر بپا می خیزند جز بنی هاشم که آنان به خاطر کسی بپا نمی خیزند.(3)

___________________

1- الفضائل: 135 (با اندکی تفاوت)، بحار الأنوار: 295/36 ضمن ح 124.

2- این روایت در ینابیع الحکمه: 220/3 ح 23 از «جامع الأخبار» نقل گردیده است.

3- مقتل خوارزمی: 100.

۱۶۳

793/76. در کتاب «فضائل السادات » می نویسد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من أکرم أولادی فقد أکرمنی (1) ، ومن أهانهم فقد أهاننی .(2)

کسی که فرزندان مرا گرامی بدارد مرا گرامی داشته، و کسی که به آنها توهین نماید در واقع به من توهین نموده است.

794/77. در کتاب «کشف الغمّه » می نویسد: برزون بن سیف نهدی - که نامش جعفر است - می گوید: از امام صادقعليه‌السلام شنیدم که می فرمود:

احفظوا فینا ما حفظ العبد الصالح فی الیتیمین .

آنچه را که بنده صالح و شایسته خدا در مورد آن دو یتیم مراعات نمود، شما نیز در مورد ما مراعات کنید. که قرآن می فرماید:( وَکانَ أَبُوهُما صالِحاً ) (3) ؛ «و پدرشان مرد صالحی بود».

گفته شده: منظور از پدرشان همان جدّ هفتم آنهاست که فرد صالح و شایسته ای بود.(4)

795/78. شیخ طوسیرحمه‌الله در کتاب «المصباح » و شیخ کفعمیرحمه‌الله در کتاب «جنّه الأمان » در تعقیب نماز عصر بعد از سجده شکر دعایی را نقل کرده اند که در آخر آن دعا آمده است:

«وصلّ علی ذرّیّه نبیّک صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ».(5)

___________________

1- المستدرک: 376/12 ح 8.

2- این روایت در «ینابیع الحکمه: 220/3 ح 24» به نقل از «فضائل السادات» آمده است.

3- سوره کهف، آیه 82.

4- کشف الغمّه: 162/2، امالی طوسی: 273 ح 52 مجلس 10، بحار الأنوار: 203/27 ح 4. در «کشف الغمّه: 51/1» در حدیثی از امام سجادعليه‌السلام نقل شده که حضرتش فرمودند: آگاه باشید! همانا خداوند متعال اقوام و گروه هایی را به جهت پدرانشان یاد فرموده، و فرزندان به احترام پدران مورد احترام قرار گرفته اند، آنجا که خداوند می فرماید: «و کانَ أَبُوهُما صالِحاً» به راستی پدر بزرگوارم از پدران گرامی آش نقل فرموده که: این فرزند، دهمین فرزند بوده، در حالی که ما از خاندان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستیم، پس به خاطر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم احترام ما را نگه دارید.

5- مصباح کفعمی: 55، بحار الأنوار: 42/86.

۱۶۴

و درود بر ذریّه پیامبرت باد.

البتّه این تعبیر در آخر دعای کامل نیز - که معروف به دعای حریق است - آمده است.(1)

همچنین همین تعبیر در دعای تسبیحی که خواندن آن در هر روز ماه مبارک رمضان وارد شده، نیز آمده است.(2)

همچنین در دعای سمات آمده است:

«وبارکت لحبیبک محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وعترته وذرّیّته عليهم‌السلام ».

و مبارک قرار دادی برای حبیبت محمّد و عترت و خاندان و فرزندانش.(3)

796/79. در کتاب «من لا یحضره الفقیه » آمده است:

نگاه به کعبه عبادت است، نگاه به چهره پدر و مادر عبادت است، نگاه به قرآن - بدون قرائت آن - عبادت است، نگاه به صورت عالم و دانشمند (دینی) عبادت است و نگاه به صورت آل محمّدعليهم‌السلام عبادت است.(4)

بازشیخ صدوق قدس‌سره در کتاب «عیون اخبار الرضا عليه‌السلام » از امام رضاعليه‌السلام نقل کرده که حضرتش فرمود:

النظر إلی جمیع ذرّیّه النبیّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عباده مالم یفارقوا منهاجه ولم

___________________

1- مصباح المتهجّد: 107، صحیفه مهدیّه: 410.

2- بحار الأنوار: 110/98.

3- بحار الأنوار: 99/90، صحیفه مهدیّه: 500. گفتنی است که: این تعبیر در دعاهای زیادی آمده که برخی را به اختصار نقل می نماییم:

الف - دعای شب اوّل ماه مبارک رمضان: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلی آلِهِ الطَّاهِرینَ، وَذُرِّیَّتِهِ أَجْمَعینَ »؛ خداوندا! بر محمد و خاندان پاکش و همه فرزندانش درود فرست. «بحار الأنوار: 296/97». ب - تعقیب نماز مغرب: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبیِّ وَعَلی ذُرِّیَّتِهِ وَعَلی أَهْلِ بَیْتِهِ »؛ خداوندا! بر محمد و پیامبر و بر فرزندان و خاندانش درود فرست. «بحار الأنوار: 97/86». ج - پس از نماز صبح و نماز مغرب: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَذُرّیَّتِهِ »؛ خداوندا! بر محمد و فرزندانش درود فرست. «بحار الأنوار: 95/86 ح 3 و 58/94 ح 38».

4- الفقیه: 205/2.

۱۶۵

یتلوّثوا بالمعاصی .(1)

نگاه کردن به صورت همه ذریّه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عبادت است، مادامی که از راه و روش او جدا نشده و خودشان را با گناهان آلوده نکرده اند.

797/80. عجلی در «نکت » خودش روایت کرده که همانا پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

النظر إلی وجه علیّ عليه‌السلام عباده .(2)

نگاه کردن به چهره علیعليه‌السلام عبادت است.

ابی اُمامه گوید: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من نظر إلی علیّ عليه‌السلام کتب اللَّه له بها ألف ألف حسنه، ومحی عنه ألف ألف سیّئه، ورفع له بها خمسمائه درجه، ومن نظر إلی أحد أولاد الحسن والحسین عليهما‌السلام کتب اللَّه له بها مائه حسنه، ومحی عنه مائه سیّئه، ورفع له مائه درجه .

هر کس به چهره علیعليه‌السلام بنگرد به خاطر این عمل، برای او هزار هزار حسنه نوشته می شود و از (نامه اعمال او) هزار هزار گناه پاک می گردد، و مقام و منزلت او پانصد درجه ارتقاء پیدا می کند.

و هر که به یکی از فرزندان امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام نگاه کند برای او صد حسنه نوشته می شود و از (نامه اعمالش) صد گناه پاک می گردد و مقامش صد درجه ارتقاء پیدا می کند.

نویسنده رحمه‌الله گوید: از اینکه فرزندان امام حسنعليه‌السلام نیز نقل شده معلوم می شود که این روایت به همه ذراری رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تعمیم داده شده است (و مختصّ به ائمّه معصومینعليهم‌السلام نیست).

798/81.محمّد بن یعقوب کلینی قدس‌سره در کتاب شریف «کافی » در باب نوادر در

___________________

1- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 51/2، بحار الأنوار: 218/96 ح 3.

2- امالی طوسی: 350 ح 62 مجلس 12، بحار الأنوار: 195/38 ح1. این حدیث را خوارزمی نیز در «المناقب: 361 ح 373» نقل کرده است.

۱۶۶

حدیث معراج چنین نقل می کند:

آنگاه به پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وحی شد:

یا محمّد! صلّ علی نفسک وعلی أهل بیتک .

ای محمّد! بر خود و خاندانت درود فرست.

فرمود:صلّی اللَّه علیّ وعلی أهل بیتی .

خدای متعال بر من و خاندانم درود فرست.

و این انجام پذیرفت، آنگاه متوجّه شد، ناگاه صفهای فرشتگان و پیامبران را دید، گفته شد: ای محمّد! بر آنان سلام کن.

فرمود:السلام علیکم ورحمه اللَّه وبرکاته .

سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

خداوند وحی نمود:إنّی أنا السلام، والتحیّه والرحمه والبرکات أنت وذرّیّتک .

همانا من سلام هستم، و تحیّت، رحمت و برکات هم تو و ذریّه توست.(1)

799 /82. شیخ طبرسیقدس‌سره در کتاب «مکارم الأخلاق » می نویسد:

فضل بن یونس گوید: روزی در خانه ام بودم، خادمم نزد من آمد و گفت: پشت درب خانه شخصی است که کنیه اش «ابو الحسن» و نامش «حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام » است.

من )از شدّت خوشحالی( گفتم: ای غلام! اگر او کسی است که من گمان می کنم تو در راه خدا آزاد هستی.

آنگاه با سرعت خودم را به دم در رساندم، ناگاه چشمانم به جمال مولایم روشن شد، عرض کردم: آقای من! بفرمایید.

حضرت از مرکب فرود آمده و تشریف فرما شدند و وارد اتاق گردیدند، رفتم تا حضرتش را به بالای اتاق تعارف کنم، حضرت به من فرمودند:

___________________

1- الکافی: 135/3، بحار الأنوار: 360/18 ذیل ح 66 و 242/82 ح 1.

۱۶۷

یا فضل! صاحب المنزل أحقُّ بصدر البیت إلّا أن یکون فی القوم رجل یکون من بنی هاشم .

ای فضل! صاحب خانه به بالای اتاق سزاوارتر است، مگر اینکه در میان آنها شخصی از بنی هاشم باشد.

عرض کردم: قربانت گردم، شما هستید... تا آخر حدیث.(1)

800/83. ابو حسین یحیی بن حسن بن محمّد بطریق اسدی حلّیقدس‌سره در کتاب «عمده صحاح الأخبار فی مناقب الأئمّه الأبرار » می نویسد:

احمد بن عامر گوید: امام رضاعليه‌السلام از پدران بزرگوارش نقل فرموده که حضرت علیعليه‌السلام فرمودند:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

حرّمت الجنّه علی من ظلم أهل بیتی وآذانی فی عترتی، ومن صنع صنیعه إلی أحد من ولد عبدالمطّلب ولم یجازه علیها فأنا اُجازیه غداً إذا لقینی یوم القیامه .

بهشت برای کسی که به خاندان من ستم نموده و مرا درباره عترتم بیازارد، حرام شده است. هر کس برای یکی از فرزندان عبدالمطلب کار نیکی انجام دهد و او برای این کار پاداشی ندهد، من در روز قیامت آن هنگام که با من دیدار نماید، تلافی خواهم نمود.(2)

801/84. در کتاب «علل الشرائع » می نویسد: محمّد بن مسلم گوید: از امام باقرعليه‌السلام شنیدم که می فرمود:

در روز قیامت حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام توقّفی در کنار درب دوزخ دارند. در آن روز، میان دو چشم هر شخصی نوشته می شود: مؤمن یا کافر، پس به محبّی که گناه زیاد دارد دستور داده می شود تا به دوزخ برود.

___________________

1- مکارم الأخلاق: 148، بحار الأنوار: 423/66 ذیل ح 37.

2- العمده: 52 ح 49، بحار الأنوار: 228/26 ح 8.

۱۶۸

حضرت زهراعليها‌السلام در میان دو چشم آن شخص، محبّ بودن او را می خواند، و می گوید:

إلهی وسیّدی! سمّیتنی فاطمه، وفطمت بی من تولاّنی وتولّی ذرّیّتی من النار، ووعدک الحقّ وأنت لاتخلف المیعاد .

خدای من و سرور من! مرا فاطمه نامیدی و به وسیله من دوستان و ذریّه ام را از آتش جدا فرمودی، وعده تو حقّ است و تو در میعاد خلاف نمی کنی.

خدای متعال می فرماید:

صدقت یا فاطمه! إنّی قد سمّیتک فاطمه، وفطمت بک من أحبّک وتولاّک وأحبّ ذرّیّتک وتولاّهم من النار، ووعدی الحقّ وأنا لا اُخلف المیعاد، وإنّما أمرت بعبدی هذا إلی النار لتشفعی فیه فاُشفّعک، فلیتبیّن لملائکتی وأنبیائی ورسلی وأهل الموقف موقفک منّی ومکانتک عندی، فمن قرأت بین عینیه مؤمناً فخذی بیده وأدخلیه الجنّه .

راست گفتی ای فاطمه! من تو را فاطمه نامیدم، و به وسیله تو، کسی که تو را دوست بدارد و از تو پیروی نماید و ذریّه تو را دوست داشته و پیروی نماید، از آتش جدا کردم. وعده من حقّ است و من در میعاد خلف وعده نمی کنم. اینکه این بنده ام را به سوی آتش دستور دادم به خاطر آن است که تو در مورد او شفاعت کنی و من شفاعت تو را بپذیرم، تا برای فرشتگان و پیامبران و رسولان و اهل محشر مقام و منزلت و موقعیّت تو در پیشگاه من آشکار گردد، پس میان چشم هر کسی که مؤمن خواندی از دستش بگیر و او را وارد بهشت کن.(1)

802/85. در کتاب «الصواعق المحرقه » می نویسد: در حدیثی آمده: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

یاعلیّ! إنّ اللَّه قد غفر لک ولذرّیّتک ولولدک وأهلک ولشیعتک ولمحبّی شیعتک، فأبشر فإنّک الأنزع البطین .

___________________

1- علل الشرائع: 179/1 ح 6، بحار الأنوار: 50/8 ح 58 و 14/43 ح 11.

۱۶۹

ای علی! همانا خدای متعال تو، ذریّه تو، فرزندان و خاندان تو، شیعیان تو و دوستداران شیعیان تو را آمرزید، پس مژده باد تو را، همانا که تو انزع بطین(1) هستی یعنی (از شرک دور و مملوّ از علم و ایمان هستی).(2)

803/86. عالم بزرگوار،شهید ثانی قدس‌سره می گوید: در کتاب «المدهش» ابی فرج بن جوزی می نویسد:

یکی از بندگان صالح گوید: وارد شهر بصره شدم، در آنجا آهنگری را دیدم که آهن را با دستش از کوره آتش بیرون می آورد و روی سندان(3) می گذاشت و بر می گرداند، و درد و سوزشی هم احساس نمی کرد، در دلم گفتم: این بنده شایسته ای است که آتش او را نمی سوزاند.

نزدیکش رفتم، سلام کردم، پاسخ سلامم را داد، عرض کردم: آقای من! تو را سوگند می دهم به کسی که این کرامت به تو عطا کرده، مرا دعا فرما!

او گریست و گفت: برادرم! سوگند به خدا! آنچه در مورد من گمان نموده ای من آن گونه نیستم.

گفتم: برادرم! این کاری که تو انجام دادی جز صالحان و شایستگان توانایی آن را ندارند.

گفت: پس گوش کن! که جریان شگفت انگیزی دارد.

گفتم: اگر صلاح می دانی این جریان را به من بگویی، انجام بده.

گفت: آری، روزی از روزها من در این دکّان نشسته بودم، رفت و آمد

___________________

1- جزری در «النهایه: 137/4» می نویسد: در وصف علیعليه‌السلام آمده: او انزع بطین است، گفته شده: معنایش این است که از شرک دور و سرشار از علم و ایمان است.

2- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 47/2 ح 182، بحار الأنوار: 79/27 ح 52/35 13 ح 6 و 101/68 ح 9، امالی طوسی: 293 ح 17 مجلس 11. این روایت را علّامه مجلسیرحمه‌الله در ج: 78/40 سطر 9 از «فردوس الأخبار»، و دیلمیرحمه‌الله در «إرشاد القلوب: 83/2» نقل کرده اند.

3- سندان: افزاری آهنی که آهنگران، مسگران و زرگران بر روی آن با پتک یا چکش فلز را بکوبند. (فرهنگ معین: 1929/2)

۱۷۰

زیادی به مغازه من می شد، ناگاه زن زیبایی به دکّان من آمد، زنی که زیباتر از او ندیده بودم، رو به من کرد و گفت: برادر! آیا به خاطر خدا می توانی کمکی برای من بنمایی؟

چون نگاه کردم شیفته او شدم، به او گفتم: می توانی همراه من به خانه ام بیایی تا آن قدر مال به تو بدهم که مدّت زیادی برای تو کافی باشد؟

گفت: سوگند به خدا! من اهل این کار نیستم.

گفتم: پس برو.

او رفت و مدّت زیادی گذشت، تا اینکه روزی برگشت و گفت: به راستی که ضرورت مرا وادار به انجام خواسته تو نموده است.

من درِ دکّان را بستم، و با او به سوی خانه به راه افتادم، وقتی به خانه رسیدیم گفت: فلانی! من کودکانی دارم که آنها را گرسنه رها کرده ام، اگر صلاح می دانی چیزی بده تا بروم و به آنها بدهم بعد باز می گردم.

من از او عهد و پیمان گرفتم که حتماً باز گردد، آن وقت چند درهم به او دادم، او رفت و پس از ساعتی بازگشت و وارد خانه شد، من درها را بسته و پرده ها را انداختم.

او گفت: چرا چنین می کنی؟

گفتم: از مردم می ترسم.

گفت: چرا از خدای مردم نمی ترسی؟

گفتم: او آمرزنده و مهربان است (!!) آنگاه به طرف او رفتم، او مانند برگ خشک درخت خرما که در روز طوفانی می لرزد، می لرزید و اشک از دیدگانش به صورتش جاری بود، گفتم: چرا مضطربی؟

گفت: فلانی! از خدای متعال می ترسم.

سپس گفت: فلانی! اگر کاری با من نداشته باشی، در پیشگاه خدا

۱۷۱

ضامن می شوم که تو را با آتش عذاب نکند، نه در دنیا و نه در آخرت.

من از این سخن او به خود آمدم، برخاستم و هر چه پول داشتم به او داده و گفتم: فلانی! راهت را بگیر و برو، من به خاطر ترس از خدا، تو را رها کردم.

همین که رفت و از من جدا شد خواب بر من غلبه کرد، خواب بانوی بزرگواری را دیدم که تا به حال چنین بانویی ندیده بودم، در سرش تاجی از یاقوت داشت، رو به من کرد و فرمود: فلانی! خداوند از ما برای تو پاداش خیری بدهد!

عرض کردم: شما کیستید؟

فرمود: من مادر همان دختری هستم که نزد تو آمد و تو به جهت ترس از خدا، او را رها کردی، خداوند تو را با آتش نسوزاند، نه در دنیا و نه در آخرت.

عرض کردم: خدای رحمتت کند! او که بود؟

فرمود: او از نسل رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود.

من خدای متعال را سپاس و شکرگزاری نمودم که توفیقم داد و از این گناه حفظم نمود، آنگاه این آیه شریفه را یادآور شدم:

( إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً ) ؛(1)

«خداوند فقط می خواهد رجس و پلیدی را از شما خانواده دور کند و شما را به طور کامل پاک سازد».

پس از آن روز، دیگر در دنیا آتش مرا نسوزانید، امیدوارم در آخرت نیز آتش مرا نسوزاند.(2)

___________________

1- سوره احزاب، آیه 33.

2- الإثنا عشریّه: 425، فضائل السادات: 240.

۱۷۲

804/87. طبریقدس‌سره در کتاب «بشاره المصطفی » حدیث مفصّلی را از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می نماید و می گوید: در آخر آن حدیث آمده که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

فمن زارنی بعد وفاتی فکأنّما زارنی فی حیاتی ومن زار فاطمه عليها‌السلام فکأنّما زارنی، ومن زار علیّ بن أبی طالب عليه‌السلام فکأنّما زار فاطمه عليها‌السلام ، ومن زار الحسن والحسین عليهما‌السلام فکأنّما زار علیّاً عليه‌السلام ، ومن زار ذرّیّتهما فکأنّما زارهما .

هر کس مرا پس از وفاتم زیارت کند، گویی مرا در زندگیم زیارت کرده است. هر کس فاطمهعليها‌السلام را زیارت کند، گویی مرا زیارت کرده است. و هر کس علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام را زیارت کند، گویی فاطمهعليها‌السلام را زیارت کرده است. و هر کس حسن و حسینعليهما‌السلام را زیارت کند، گویی علیعليه‌السلام را زیارت کرده است، و هر کس ذریّه و فرزندان حسن و حسینعليهما‌السلام را زیارت کند، گویی خود آن دو بزرگوار را زیارت کرده است.(1)

805/88. از پدر بزرگوار شیخ صدوقرحمه‌الله ،علیّ بن بابویه نقل شده که گوید:

سهل بن احمد از محمّد بن محمّد بن اشعث از موسی بن اسماعیل بن موسی بن جعفر از پدران گرامی آشعليهم‌السلام نقل کرده که گوید:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

عیاده بنی هاشم فریضه، وزیارتهم سنّه .

عیادت از بنی هاشم (به هنگام بیماری) واجب و لازم است، و زیارتشان سنّت و مستحبّ است.(2)

806/89. در کتاب «ثواب الأعمال » می نویسد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

___________________

1- بشاره المصطفی: 139، بحار الأنوار: 58/43 سطر 12 و 122/100 ضمن ح 28.

2- جامع الأحادیث قمی: 18، بحار الأنوار: 234/96 ح 33، مستدرک الوسائل: 79/2 ح 21. نظیر این روایت در «امالی طوسی: 335 ح 18 مجلس 12» نیز نقل شده است.

۱۷۳

من زارنی أو زار أحداً من ذرّیّتی زرته یوم القیامه فأنقذته من أهوالها .(1)

کسی که مرا یا یکی از فرزندان مرا زیارت کند، من در روز قیامت او را زیارت کرده و از مهلکه و وحشتهای آن روز نجاتش می دهم.

و در کتاب «جامع الأخبار » آمده: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من زار واحداً من أولادی فی الحیاه وبعد الممات فکأنّما زارنی، غفر له ألبتّه .

کسی که یکی از فرزندان مرا در دوران حیات و پس از مرگم زیارت کند همانند کسی است که مرا زیارت کرده، البتّه آمرزیده خواهد شد.

807/90. در کتاب «تحفه النجباء من مناقب أهل العباء » و همچنین در کتاب «الصواعق المحرقه » آمده است: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

من أراد التوصّل إلیّ وأن یکون له عندی ید أشفع له بها یوم القیامه فلیصل مع ذرّیّتی (2) ویدخل السرور علیهم .

هر کس می خواهد عملی انجام دهد تا نزد من مقرّب گردد و بدین وسیله حقّی در نزد من داشته باشد تا در روز قیامت به سبب آن، او را شفاعت نمایم؛ پس به خاندان و ذریّه ام خدمت کرده و در دلهای آنها ایجاد شادی و سرور نماید.(3)

808/91. در کتاب «جامع الأخبار » آمده: پیامبر گرامیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

من أکل الطعام مع أولادی الصالحون حرّم اللَّه جسده علی النار .

هر که با فرزندان (صالح و شایسته) من طعام بخورد خداوند بدنش را بر آتش حرام می گرداند.

___________________

1- کامل الزیارات: 41 ح 4، بحار الأنوار: 123/100 ح 31.

2- در امالی آمده است: «أهل بیتی».

3- امالی صدوق: 461 ح5 مجلس 60، امالی طوسی: 423 ح4 مجلس 15، بحار الأنوار: 227/26 ح1، کشف الغمّه: 399/1.

۱۷۴

809/92. باز در همان کتاب آمده: رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

أکرموا أولادی الصالحون للَّه، والطالحون لی .

فرزندان صالح و شایسته مرا به خاطر خدا، و فرزندان طالح و ناشایست را به خاطر من گرامی بدارید.(1)

810/93. ثقه الإسلام کلینیقدس‌سره در «روضه کافی » می نویسد:

عبدالملک گوید: میان امام باقرعليه‌السلام و فرزندان امام حسنعليه‌السلام حرفی شد، این قضیّه به گوش من رسید، من خدمت امام باقرعليه‌السلام شرفیاب شدم تا در این مورد چیزی بگویم، تا خواستم حرف بزنم، حضرت فرمود:مه! لاتدخل فیما بیننا .

ساکت باش! در آنچه مربوط به ما است دخالت نکن!

همانا حکایت ما با عموزادگانمان مانند حکایت مردی است که در بنی اسرائیل بود، او دو دختر داشت، یکی را به شخص کشاورزی شوهر داد و دیگری را به شخص کوزه گری.

روزی به دیدار دخترانش رفت، ابتدا خانه کشاورز رفت و از دخترش پرسید: حالتان چطور است؟

گفت: شوهرم کشت زیادی نموده، اگر خداوند متعال بارانی از آسمان بفرستد حال ما در بنی اسرائیل از همه بهتر خواهد بود.

سپس به دیدن زن کوزه گر رفت و از او پرسید: حالتان چطور است؟

گفت: شوهرم کوزه زیادی ساخته، اگر خداوند بارانی نفرستد (و کوزه هایمان خشک گردد) حال ما در بنی اسرائیل از همه بهتر خواهد بود.

آن مرد از نزد او بیرون آمد در حالی که می گفت: خدایا! تو پروردگار هر دو دخترم هستی، (خود می دانی چگونه با آنها رفتار کنی) و حال ما نیز (با عموزادگانمان) اینچنین است.(2)

___________________

1- جامع الأخبار: 393 ح 4. این روایت در مستدرک الوسائل: 376/12 ح 8 از «الدرّه الباهره» نقل شده است.

2- الکافی:85/8 ح 45. در پاورقی روایت از «مرآه العقول» آمده که علّامه مجلسیرحمه‌الله در توضیح این روایت می گوید: منظور امام باقرعليه‌السلام این است که همان گونه که آن مرد در مورد دخترانش قضاوت و داوری نکرد بلکه کار آنها را=

۱۷۵

811/94. در کتاب «خلاصه المناقب » - بنا به نقل سیّد نوراللَّه قاضی در کتاب «مجالس المؤمنین» - می نویسد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

إنّ اللَّه له الحمد عرض حبّ علیّ وفاطمه عليهما‌السلام وذرّیّتهما علی البریّه، فمن بادر منهم بالإجابه جعل منهم الرسل، ومن أجاب بعد ذلک جعل منهم الشیعه، ومن أجاب بعد ذلک جعل منهم الأصفیاء، وأنّ اللَّه جمعهم فی الجنّه .

همانا خدای متعال - که حمد و سپاس مخصوص اوست - محبّت علی و فاطمهعليهما‌السلام و فرزندان آن دو بزرگوار را بر مردم عرضه نمود، پس هر که با سرعت پاسخ مثبت داد رسولان خود را از میان آنان قرار داد، و کسی که پس از آنها پاسخ داد به عنوان شیعه برگزیده شد، و هر که پس از آنها اجابت نمود به عنوان اصفیا و برگزیدگان انتخاب شد، و خداوند همه آنها را در بهشت گرد آورد.(1)

812/95. نویسنده کتاب «منتخب البصائر » از امام باقرعليه‌السلام روایت کرده، که حضرتش فرمود:

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام فرمود:

إنّ اللَّه تبارک وتعالی أحدٌ واحد، تفرّد فی وحدانیّته، ثمّ تکلّم بکلمه فصارت نوراً، ثمّ خلق من ذلک النور محمّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وخلقنی وذرّیّتی .

خداوند متعال یکتا و بی همتاست، و در وحدانیّت و یگانگی خود بی نظیر است، سپس خداوند با کلمه ای تکلّم فرمود که آن نور گشت، آنگاه از آن نور، محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را آفرید، و مرا و ذریّه و فرزندانم را آفرید.(2)

___________________

= به خدا واگذار نمود، شما نیز حق ندارید میان ما که هر دو از فرزندان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستیم قضاوت و داوری کنید، بلکه بایستی بدین جهت به هر دو احترام نمایید. علّامه مجلسیرحمه‌الله این روایت را در بحار الأنوار: 488/14 ح 3 از «قصص الأنبیاء» نقل کرده است.

1- المناقب المرتضویّه: 97، احقاق الحقّ: 191/9.

2- مختصر البصائر: 32، بحار الأنوار: 291/26 ح 46/5351 ح 20 و 192/57 ح 138، تفسیر برهان: 294/1 ح 3. این حدیث را استرآبادیرحمه‌الله در «تأویل الآیات: 116/1 ح 30» نقل کرده است.

۱۷۶

813/96. آیه اللَّه داماد در کتاب «تقویم الإیمان » می نویسد: در بسیاری از کتب عامّه و خاصّه روایت شده که زید بن ارقم گوید:

ما کنّا نعرف المنافقین ونحن مع النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إلّا ببغضهم علیّاً عليه‌السلام وولده .

ما در زمان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منافقان را با بغض و کینه حضرت علیعليه‌السلام و فرزندانش می شناختیم.(1)

814/97. در کتاب «العیون الرضویّه » می نویسد: امام رضاعليه‌السلام از پدران گرامی آشعليهم‌السلام نقل می فرماید که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

بغض علیّ عليه‌السلام کفر، وبغض بنی هاشم نفاق .

بغض و کینه علیعليه‌السلام کفر، و بغض و کینه بنی هاشم نفاق است.(2)

815/98. در کتاب «جامع الأخبار » آمده: پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

علیکم بحبّ أولادی یدخلکم الجنّه لا محاله، وإیّاکم وبغض أولادی یدخلکم النار .

بر شما باد دوستی فرزندان من که سرانجام این عمل بهشت برین خواهد بود، و بپرهیزید از بغض و کینه فرزندان من که باعث ورود شما به دوزخ خواهد شد.

816/99. شیخ صدوققدس‌سره در کتاب «علل الشرائع » می نویسد: امام رضاعليه‌السلام در مورد علل مسخ شده ها فرمود:

إنّ الوزغ کان سبطاً من أسباط بنی اسرائیل یسبّون أولاد الأنبیاء ویبغضونهم، فمسخهم اللَّه أوزاغاً .

مارمولک ها، سبطی از اسباط بنی اسرائیل بودند که فرزندان پیامبران را دشنام داده و آنها را دشمن می داشتند، بدین جهت خداوند آنها را به

___________________

1- این حدیث را خوارزمی در «المناقب: 332» نقل کرده است.

2- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : 61/2 ح 239، بحار الأنوار: 302/39 ذیل ح 113 و 221/96 ح 11.

۱۷۷

مارمولک مسخ نمود.(1)

817/100. شیخ صدوققدس‌سره در کتاب «امالی» می نویسد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

إذا قمت المقام المحمود تشفّعت فی أصحاب الکبائر من اُمّتی، فیشفّعنی اللَّه فیهم واللَّه لاتشفّعت فیمن آذی ذرّیّتی .

هنگامی که در روز قیامت در مقام محمود قرار گیرم مرتکبان گناهان کبیره از اُمّتم را شفاعت می کنم و خداوند متعال شفاعت مرا در مورد آنان می پذیرد، سوگند به خدا! کسانی که مرا درباره ذریّه ام آزار داده اند، شفاعت نخواهم کرد.(2)

نویسنده رحمه‌الله گوید: در برابر این روایات، روایات دیگری است که با ظاهر اینها منافات دارد که اینک به بخشی از آنها اشاره کرده و باهم متّحد می نماییم، البتّه خود این روایات به دو گونه وارد شده اند:

1- روایاتی که به نحو تعلیق وارد شده است:

از جمله، روایتی است که شیخ صدوق رضوان اللَّه علیه در کتاب «اعتقادات» خود آورده که امام صادقعليه‌السلام در بیان معنای «مِطمَر»(3) می فرماید:

فمن خالفکم وجازه فابرؤا منه وإن کان علویّاً فاطمیّاً .

هر که با شما مخالفت نماید و از آن حدّ تجاوز نموده و بگذرد (و به چپ و راست میل نماید)، از او دوری و بیزاری جویید گرچه تبارش علوی و فاطمی باشد.(4)

امام صادقعليه‌السلام در حدیث دیگری به حمران فرمود:

فمن خالفک فی هذا الأمر فهو زندیق .

___________________

1- علل الشرائع: 487/2 ضمن ح3، بحار الأنوار: 222/65 ح3.

2- امالی صدوق: 370 ح 3 مجلس 49، بحار الأنوار: 218/96 ح 4.

3- مطمر: شاقول، ریسمان بنایی.

4- معانی الأخبار: 204 ح 2، بحار الأنوار: 179/46 ح 38.

۱۷۸

هر که در این امر با تو مخالفت نماید او زندیق و بی دین است.

حمران گفت: گرچه از نسل علوی و فاطمی باشد؟

امام صادقعليه‌السلام فرمود:وإن کان محمّدیّاً علویّاً فاطمیّاً .

گرچه نسل و نژادش محمّدی، علوی و فاطمی باشد.(1)

در روایت دیگری آمده: امام سجّادعليه‌السلام به اصمعی فرمودند:

یا أصمعی! إنّ اللَّه تعالی خلق الجنّه لمن أطاعه ولو کان عبداً حبشیّاً، وخلق النار لمن عصاه ولو کان شریفاً قرشیّاً .

ای اصمعی! همانا خدای متعال بهشت را آفرید برای کسی که از او اطاعت نماید، گرچه او غلامی حبشی باشد، و آتش را برای کسی آفرید که از او نافرمانی نماید، گرچه او فرد شریف قرشی باشد.(2)

نویسنده رحمه‌الله گوید: همان گونه که پیداست همه این احادیث به طور تعلیق وارد شده، بدیهی است که تعلیق قضیّه ذاتاً ملازم با وقوع آن و عدم وقوعش نیست، به همین جهت موجب کاستی و نقصان شأن معلّق علیه نخواهد شد.

2 - آنچه که به نحو مفهوم یا مانند آن وارد شده است:

از جمله این آیه شریفه است که می فرماید:( فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلا یَتَساءَلُونَ ) (3) ؛

«در آن روز هیچ یک از پیوندهای خویشاندی میان آنها نخواهد بود و از یکدیگر تقاضای کمک نخواهند کرد»

در پاسخ مفهوم این آیه باید گفت: همچنان که در مسند فاطمه صلوات اللَّه علیها آمده، این آیه تفسیر شده به زمانی که حضرت قائم ارواحنا فداه قیام و ظهور می نماید که در آن زمان برادران دینی از همدیگر ارث خواهند برد(4) ،

___________________

1- معانی الأخبار: 204 ضمن ح 1، بحار الأنوار: 179/46 ح 4/69 37 ضمن ح 4 و 132/72 ح 6.

2- بحار الأنوار: 46/82.

3- سوره مؤمنون، آیه 101.

4- در روایت وارد شده است که: «یرث الأخ أخاه فی الأظلّه».

۱۷۹

ولی برادران ولادتی از همدیگر ارث نمی برند، و این است فرمایش خداوند متعال که می فرماید:

( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ) (1) ؛ «به راستی مؤمنان رستگار شدند».

( فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُم یَوْمَئِذٍ وَلایَتَساءَلُون ) (2) .

«در آن هنگام که در «صور» دمیده شود هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها نخواهد بود، و از یکدیگر تقاضای کمک نخواهند کرد».(3)

بنابراین، آیه ربطی به بحث ما ندارد.

از جمله مواردی که به نحو مفهوم وارد شده؛ روایتی است که از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده که حضرتش خطاب به دخت گرامی خویش فاطمه زهراعليها‌السلام و همسر والامقامش خدیجه کبریعليها‌السلام می فرماید:

یا فاطمه ابنه محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! لا أغنی عنک من اللَّه شیئاً. ویا خدیجه ابنه خویلد! لا أغنی عنک من اللَّه شیئاً .

ای فاطمه دختر محمّد! هیچ چیزی را از خدا بی نیاز مگردان. و ای خدیجه دختر خویلد! هیچ چیزی را از خدا بی نیاز مگردان.

از جمله: روایتی است که شیخ صدوقرحمه‌الله در کتاب «معانی الأخبار » در باب معنای روایتی که گوید: «فاطمهعليها‌السلام عفّت و پاکدامنی نمود پس خداوند آتش را بر فرزندانش حرام کرد» آورده که حسن بن موسی وشّاء بغدادی گوید:

من در خراسان در محضر امام رضاعليه‌السلام بودم، در محفل آن حضرت، زید بن موسی نیز حضور داشت، زید با گروهی از مجلس سخن گفته و بر آنها فخر می فروخت و می گفت: ما چنینیم، ما چنانیم. امام رضاعليه‌السلام نیز با گروه دیگری سخن می فرمودند، در این اثنا سخن

___________________

1- سوره مؤمنون، آیه 1 و 101.

2- سوره مؤمنون، آیه 1 و 101.

3- دلائل الإمامه: 484 ضمن ح 85، محجّه البیضاء: 146.

۱۸۰