قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۲

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 928

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 928
مشاهدات: 58121
دانلود: 4760


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 928 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 58121 / دانلود: 4760
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 2

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

آفریده شده اید، ولی از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شوید، و پروردگار تو نیازی ندارد که آنان را سیاست و تربیت کند، ولیکن خداوند متعال اراده فرمود تا بزرگی و شرافت تو را بر آنان نشان دهد و برتری تو را بر آنان نمایان کند، و اگر بخواهد آنان را هدایت می فرماید.

امام کاظمعليه‌السلام می فرماید: وقتی آن گروه، این صحنه را دیدند دل هایشان بیمار گشت، علاوه بر بیماری حسادتی که نسبت به رسول خداعليه‌السلام و علی بن ابی طالبعليه‌السلام داشتند، در این هنگام خداوند متعال فرمود:

( فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ ) ؛ «در دلهای آنان نوعی بیماری است» یعنی بیماری در دل های این سرکشان، ناباوران و پیمان شکنان است، هنگامی که از آنان برای علیعليه‌السلام بیعت گرفته شد،( فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً ) ؛ «پس خداوند بر بیماری آنان افزود» به گونه ای که دلهایشان در برابر آن حضرت تکبّر ورزیده و نابود شدند و این جزایی بود در برابر آنچه از این آیات و معجزات به آنان نشان داده شد( وَلَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ ) ؛ «و به خاطر دروغ هایی که می گفتند عذاب دردناکی برای آنان وجود دارد» که آنان پیامبر خدا محمّد مصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را تکذیب کرده و در گفتارشان دروغ می گویند که: ما در بیعت و عهد خود پابرجا هستیم.(1)

دوازدهم :سیّد جلیل القدر سیّد نعمت اللَّه جزایری قدس‌سره در «الأنوار النعمانیّه » روایت نموده که: حضرت مولا امیر مؤمنان علیعليه‌السلام به شیعه خود چنین خطاب می فرماید:

إذا أتتنی صحیفه سیّئاتکم فلتکن صحیفه قابله للإصلاح یعنی أن یکون کالکتاب الّذی فیه غلط لا أن یکون کلّه غلطاً، فإنّه لایقبل الإصلاح .

هنگامی که پرونده گناهانتان را نزد من می آورند بایستی نامه اعمالتان قابل اصلاح باشد. یعنی همانند کتابی باشد که اغلاط اندکی دارد نه همچون

___________________

1- تفسیر امام حسن عسکریعليه‌السلام : 114 ح 60، بحار الأنوار: 144/37 ضمن ح 36، تفسیر برهان: 60/1 ح1،مدینه المعاجز: 434/1 ح 294.

۴۰۱

کتابی که همه اش غلط است، چرا که چنین کتابی قابل اصلاح و تصحیح نیست.

سیزدهم : دانشمند بزرگوار،شیخ طوسی قدس‌سره در «امالی » خود می نویسد:

جابر گوید: امام باقرعليه‌السلام فرمود:

امیرمومنان علیعليه‌السلام در واپسین لحظات زندگی و در حال احتضار همه پسرانش را کنار بستر خویش فراخواند، امام حسن، امام حسینعليهما‌السلام ابن حنیفه و پسران کوچکتر در کنار بستر پدر بزرگوارشان حاضر شدند،حضرت به همه آنها سفارشاتی را بیان نمود، در آخر گفتارش فرمود:

یا بنیَّ! عاشروا الناس عشره إن غبتم حنّوا إلیکم وإن فقدتم بکوا علیکم ....

ای فرزندان من! با مردم چنان رفتار کنید که اگر غایب شدید با اشتیاق دنبال شما باشند و اگر مردید بر شما بگریند....(1)

چهاردهم : در کتاب «فضائل ابن شاذان » و همچنین «الروضه » آمده است:

اصبغ بن نباتهرحمه‌الله گوید: در واپسین لحظات امیر مومنان علیعليه‌السلام - که فرق مبارکش از شمشیر کین ابن ملجم لعین شکافته شده بود - به عیادت مولایم رفته بودم، آن حضرتعليه‌السلام به من فرمود:

ای اصبغ! بنشین و حدیثی از من بشنو که پس از این روز، دیگر از من سخن نخواهی شنید. بدان ای اصبغ! من نیز - همچنان که تو هم اکنون به عیادت من آمده ای - به عیادت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفته بودم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمود:

ای اباالحسن! برخیز به مردم بگو: برای نماز جماعت در مسجد حاضر شوند، آنگاه بر فراز منبر برو و یک پله از مقام من پایین تر بنشین و به مردم بگو:

ألا من عقّ والدیه فلعنه اللَّه علیه، ألا من أبق من موالیه فلعنه اللّه

___________________

1- امالی طوسی: 595 ح6 مجلس 26، بحار الأنوار: 247/42 ح 50 و 163/74 ح 26.

۴۰۲

علیه، ألا من ظلم أجیراً اُجرته فلعنه اللَّه علیه .

آگاه باشید! هر که بر والدین خود جفا کند، لعنت خدا بر او باد.

آگاه باشید! هر بنده ای که از مولایش بگریزد، لعنت خدا بر او باد.

آگاه باشید! هر که در مزد و اُجرتِ کارگری ستم کند، لعنت خدا بر او باد.

ای اصبغ! من فرمان حبیبم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را انجام دادم. در این هنگام مردی از گوشه مسجد برخاست و گفت: ای اباالحسن! آنچه گفتی سه عبارت مختصر بود آنها را شرح داده و توضیح بده.

من پاسخ او را ندادم، تا این که خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفیاب شدم، وآنچه آن مرد گفته بود به استحضار حضرتش رساندم.

اصبغ گوید: در این هنگام، علیعليه‌السلام دست مرا گرفت و فرمود:

ای اصبغ! دست خود را بگشا!

من دستم را گشودم، حضرت یکی از انگشتان مرا گرفت و فرمود:

ای اصبغ! همان گونه که من انگشت تو را گرفتم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم انگشت مرا گرفت، آنگاه فرمود:

یا أباالحسن! ألا وإنّی وأنت أبوا هذه الاُمّه فمن عقّنا فلعنه اللَّه علیه، ألا وإنّی وأنت مولیا هذه الاُمّه فعلی من أبق عنّا لعنه اللَّه،ألا وإنّی وأنت أجیرا هذه الاُمّه، فمن ظلمنا اُجرتنا فلعنه اللَّه علیه .

ای اباالحسن! به راستی که من و تو پدران این اُمّت هستیم، هر که به ما جفاکند، لعنت خدا بر او باد.

به راستی که من و تو مولای این اُمّت هستیم هر که از ما بگریزد، لعنت خدابر او باد.

به راستی که من و تو، دو اجیر این اُمّت هستیم هر که در پاداش ما ستم نماید، لعنت خدا بر او باد.

آنگاه فرمود: آمین.

اصبغ گوید: حضرت این سخن بگفت و بیهوش شد، سپس به هوش آمد، فرمود:

۴۰۳

ای اصبغ! هنوز نشسته ای!

عرض کردم: آری، ای مولای من!

فرمود: می خواهی حدیث دیگری اضافه کنم؟

عرض کردم: آری، خداوند، از خیرات فراوانش بر تو بیفزاید.

فرمود: روزی پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در یکی از کوچه های مدینه با من دیدارکرد، من غمگین بودم به گونه ای که آثار حزن و اندوه از چهره ام پیدا بود.

آن حضرت رو به من کرد و فرمود: ای اباالحسن! تو را غمگین می بینم،آیا می خواهی حدیثی برای تو بگویم که هرگز محزون نشوی؟ عرض کردم: آری.

فرمود: وقتی روز قیامت فرا می رسد، خداوند منبری بلندتر از منبر پیامبران و شهیدان برای من قرار می دهد، آنگاه به من دستور می دهد تا بر فراز آن بالا روم، سپس به تو دستور می دهد که یک پله پایین تر از من صعود کنی. آنگاه به دو فرشته امر می کند که یک پله پایین تر از تو بنشینند، موقعی که همه بالای آن منبر قرار گرفتیم هیچ کس از پیشینیان و آخرین نمی ماند جز آنکه همه در پیرامون آن حاضر می شوند

یکی از فرشتگانی که پایین تر از تو نشسته فریاد می زند:

ای مردم! هر که مرا می شناسد که می شناسد، و هر که مرا نمی شناسد اینک خودم را معرّفی می نمایم. من رضوان، خازن بهشت هستم، آگاه باشید! خداوند به احسان، کرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا کلیدهای بهشت را به حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم واگذار نمایم، و حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من دستور داد تا آنها را در اختیار علی بن ابی طالبعليه‌السلام قرار دهم، پس شما در این امر گواهی داده و شاهد باشید. آنگاه فرشته ای که پایین تر از او بوده برمی خیزد و چنان فریاد می زند که همه جمعیّت صدای او را می شنوند، و می گوید:

ای مردم! هر که مرا می شناسد که می شناسد، و هر که مرا نمی شناسد من هم اکنون خودم را معرّفی می نمایم، من مالک، خازن دوزخ می باشم، آگاه باشید! همانا خداوند به احسان، کرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا کلیدهای دوزخ را به حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم واگذار نمایم، و حضرت

۴۰۴

محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من دستور داد تا آنها را در اختیار علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام قرار دهم، پس شما در این امر گواهی داده و شاهد باشید.

در این هنگام علیعليه‌السلام کلیدهای بهشت و دوزخ را می گیرد.

سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ای علی! پس از آن تو از دامن من، وخاندانت از دامان تو و شیعیانت از دامان خاندانت می گیرند.

علیعليه‌السلام می فرماید: من دستانم را بر هم زدم و گفتم: ای رسول خدا! به سوی بهشت می رویم!

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آری، سوگند به پروردگار کعبه!

{اصبغ گوید : من در آن حال از مولایم جز این دو حدیث را نشنیدم،حضرت صلوات اللَّه علیه این سخنان زیبا و دلنشین را فرمود و آنگاه روحش به سوی معبودش پر کشید}.(1)

پانزدهم:برسی رحمه‌الله نقل می کند: امام حسن مجتبیعليه‌السلام فرمود:

امیر مؤمنان، علیعليه‌السلام به من و برادرم امام حسینعليهما‌السلام فرمود:

إذا وضعتمانی فی الضریح فصلّیا رکعتین قبل أن تهیلا علیّ التراب، وانظرا ما یکون .

وقتی جنازه مرا در قبر گذاشتید، پیش از آن که خاک بر قبرم بریزید دورکعت نماز بخوانید و بنگرید که چه می شود.

آن دو بزرگوار وقتی حضرتش را در قبر جای دادند، دستور پدر بزرگوارشان را انجام داده و منتظر شدند، ناگاه دیدند قبر مطهّر با پارچه ای از دیبا و حریر پوشیده شد، امام حسنعليه‌السلام از طرف بالای سر، پارچه را کنار زد متوجّه شد که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، حضرت آدم و حضرت ابراهیمعليهما‌السلام با امیر مؤمنان علیعليه‌السلام صحبت می نمایند.

___________________

1- الروضه: 22 و 23، بحار الأنوار: 44/40 ح 82 و 204/42 ح8. نظیر این روایت را شیخ طوسیرحمه‌الله در امالی خود: 123 ح4 مجلس 5، و شیخ مفیدرحمه‌الله نیز در امالی خویش: 351 ح3 نقل کرده اند.

۴۰۵

امام حسینعليه‌السلام نیز از طرف پایین پا، پارچه را کنار زد، دید فاطمه زهراعليها‌السلام ، حضرت حوّاء، مریم و آسیه علیهنّ السلام بر امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نوحه می کنند و ندبه می نمایند.(1)

نویسندهرحمه‌الله گوید: این امر جای هیچ گونه شگفتی نیست، چرا که روایات زیادی وارد شده که بیانگر این است که پیشوایان معصومینعليهم‌السلام پس از وفاتشان در اجساد مثالی خودشان ظاهر می گردند.

شانزدهم :مسعودی رحمه‌الله در «إثبات الوصیّه » می نویسد: ابن عبّاس گوید:

شبی که در بامداد آن امیرمؤمنان علیعليه‌السلام به شهادت رسید، من درخواب دیدم که گویا کوه ابوقبیس شکست و قطعه قطعه شد و در اطراف کعبه فرو ریخت و غباری بلند شد و خانه کعبه و شهر مکّه و پیرامون آن را فرا گرفت، و شهر به کلّی در تاریکی فرو رفت به گونه ای که مردم یکدیگر را نمی دیدند.

ترس و وحشت وجود مرا فرا گرفت، گفتم:( إنّا للَّه وإنّا إلیه راجعون ) ، می ترسیدم از این که نکند امیر مؤمنان علیعليه‌السلام کشته شود.

ابن عبّاس گوید: بامداد همان شب، خبر شهادت علیعليه‌السلام رسید.(2)

___________________

1- بحار الأنوار: 301/42.

2- اثبات الوصیّه: 153.

۴۰۶

بخش سوّم: مناقب حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام

قطره ای از دریای مناقب شیر نوشیده از منبع وحی و تنزیل بازگرفته شده از شیر دانش و شرف جلیل، مام پاکیزگان از پیشوایان،بزرگِ بانوان جهانیان حضرت فاطمه زهرا علیها صلوات المصلّین

۴۰۷
۴۰۸

890/1. جابر بن عبداللَّه گوید: امام باقرعليه‌السلام فرمود:

إنّما سمّاها فاطمه الزهراء لأنّ اللَّه عزّوجلّ خلقها من نور عظمته .

حضرت فاطمهعليها‌السلام ، زهرا نامیده شده، چون خدای متعال آن بانو را از نورعظمت خود آفرید.

هنگامی که درخشید آسمان ها و زمین به نور او روشن گشت، چشمان فرشتگان خیره شد، فرشتگان خدای متعال را سجده نموده و گفتند:خدای ما! و سرور ما! این چه نوری است؟!

خداوند به آنان وحی فرمود:

هذا نور من نوری، أسکنته فی سمائی، وخلقته من عظمتی،اُخرجه من صلب نبیّ من أنبیائی، اُفضّله علی جمیع الأنبیاء،واُخرج من ذلک النور أمّه یقومون بأمری ویهدون إلیّ خلقی،وأجعلهم خلفاء فی أرضی .

این نوری از نور من است، که آن را در آسمانم جای دادم، و از عظمت خویش آفریدم. من این نور را از صلب یکی از پیامبرانم بیرون می آورم که او را بر همه پیامبران برتری می دهم، از این نور گروهی(1) را به وجود می آورم که برای امر من قیام می کنند و آفریدگانم را به سوی من راهنمایی

___________________

1- در «مصباح الأنوار» به جای «گروهی»، «امامانی» آمده است.

۴۰۹

می نمایند و من آنها را جانشینان (خود) در روی زمین قرار می دهم.(1)

نگارنده گوید : این روایت در کتاب «مصباح الأنوار» نیز نقل شده است.

891/2. مقدار مهریّه حضرت فاطمهعليها‌السلام : ابوذر گوید:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

فرشتگان از خداوند درخواست نموده و گفتند: خدای ما! و سرور ما! ما را آگاه کن که مهریه فاطمهعليها‌السلام چه مقدار بوده؟ تا بدانیم و بر ما روشن شودکه او بهترین آفریده، نزد توست.

خداوند متعال وحی فرمود:ملائکتی وسکّان سماواتی، اُشهدکم أنّ مهر فاطمه بنت محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نصف الدنیا .

فرشتگان من و ساکنان آسمانهایم! شما را گواه می گیرم که مهریّه فاطمه، دختر محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نصف دنیاست.(2)

892/3. علّامه حلّیقدس‌سره در کتاب «ألفین » می نویسد: عبدالملک نوفلی از پدرش، از جدّش(3) نقل می کند که گوید: روزی خدمت حضرت فاطمهعليها‌السلام رسیدم، او پیش از من سلام کرد و فرمود:

چه شده که صبح آمده ای؟

عرض کردم: برای طلب برکت.

فرمود: پدرم به من خبر داد که:

من سلّم علیه وعلیّ ثلاثه أیّام أوجب اللَّه له الجنّه .

هر کس بر او و بر من سه روز سلام نماید خداوند بهشت را بر او واجب می کند.

عرض کردم: این سلام در زمان زندگی پدر بزرگوارت و شما می باشد یا بعد از مرگتان؟

___________________

1- مصباح الأنوار: 223 (مخطوط)، علل الشرائع: 179/1، بحار الأنوار: 12/43 ح5.

2- دلائل الامامه: 91 ح 25، نوادر المعجزات: 90 ح9.

3- در نسخه اصلی آمده: علیعليه‌السلام فرمود.

۴۱۰

فرمود:فی حیاتنا وبعد موتنا .

هم در زمان زندگی ما و هم پس از مرگ ما.(1)

893/4. در کتاب «مصباح الأنوار فی فضائل إمام الأبرار » می نویسد:

پیشوای ششم، امام صادقعليه‌السلام از پدران بزرگوارشعليهم‌السلام نقل می کند که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

إنّ فاطمه عليها‌السلام لتشفع یوم القیامه فیمن أحبّها وتولاّها وأحبّ ذرّیّتها وتولاّهم ویشفعها اللَّه فیهم ویدخلهم الجنّه بشفاعتها .

به راستی که در روز قیامت فاطمهعليها‌السلام درباره کسانی که او را دوست داشته وپیروی نمایند و کسانی که فرزندان او را دوست داشته و پیروی نمایند شفاعت می کند، و خداوند متعال نیز شفاعت آن حضرت را در مورد آنان می پذیرد و به سبب شفاعت آن بانوی بزرگوار، آنان را وارد بهشت می نماید.(2)

نویسنده رحمه‌الله گوید : این حدیث شریف را از یک نسخه خطّی کهن نقل کردم که شاید 300 سال پیش یا بیشتر نوشته شده است.

894/5.باز در همان کتاب می خوانیم: امام باقرعليه‌السلام فرمود:

هنگامی که فاطمهعليها‌السلام متولّد شد، خدای متعال به یکی از فرشتگان وحی فرمود تا کلمه «فاطمه» را بر زبان حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جاری سازد. به همین جهت، آن بزرگوار او را فاطمه نامید، و به او فرمود:

إنّی فطمتک بالعلم، وفطمتک عن الطمث .

___________________

1- المناقب: 365/3 (با اختلاف در الفاظ)، وسائل الشیعه: 287/10 ح1، مزار مفیدقدس‌سره : 154 ح6، بحارالأنوار: 185/43 ضمن ح 17 و ج: 194/100 ح9 به نقل از التهذیب: 9/6 ح 11.

2- مصباح الأنوار: (مخطوط). در حدیث دیگری آمده: فاطمهعليها‌السلام عرض می کند: «إلهی وسیّدی! ذرّیّتی وشیعتی، وشیعه ذرّیّتی، ومحبّی ومحبّ ذرّیّتی، فإذا النداء من قبل اللَّه جلّ جلاله: أین ذرّیّه فاطمه وشیعتها؟ »؛ خدای من! مولای من! فرزندان و شیعیانم، و شیعیان فرزندانم، و دوستداران من و دوستداران فرزندانم. در این هنگام از جانب خدای متعال ندا می رسد: فرزندان و شیعیان فاطمه کجا هستند؟... رجوع کنید به: بحار الأنوار: 219/43 ح1.

۴۱۱

من شیر را به وسیله علم در وجود تو قطع کردم(1) و تو را از ناپاکی بازداشتم.

آنگاه امام باقرعليه‌السلام فرمود:

واللَّه! لقد فطمها اللَّه تبارک وتعالی بالعلم وعن الطمث بالمیثاق .

سوگند به خدا! به راستی که خداوند او را در روز عهد و پیمان با علم ودانش قرین و از ناپاکی برکنار نمود.(2)

895/6. باز در همان کتاب می خوانیم: امیر مؤمنان علیعليه‌السلام می فرماید:

حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود: پدر بزرگوارم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمود:

یا فاطمه! من صلّی علیک غفر اللَّه له، وألحقه بی حیث کنت من الجنّه .

ای فاطمه! هر کس بر تو درود فرستد خداوند او را می آمرزد، و او را در بهشت در جایگاه من جای می دهد.(3)

896/7. باز در همان کتاب آمده است: ابوهریره گوید:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

أوّل شخص یدخل الجنّه فاطمه عليها‌السلام ، مثلها فی هذه الاُمّه مثل مریم بنت عمران فی بنی إسرائیل .(4)

نخستین شخصی که وارد بهشت می شود فاطمهعليها‌السلام است، مقام و منزلت او در میان این امّت همانند مقام و منزلت مریم دختر عمران در میان بنی اسرائیل است.

___________________

1- توضیح این مطلب چنین است که وقتی می خواهند طفل را از شیر بگیرند، جای شیر به او غذائی جایگزین می کنند، این غذایِ جایگزین برای حضرت زهراعليها‌السلام ، علم بوده است. به نقل از ترجمه کتاب «فاطمه الزهراءمن المهد إلی اللحد».

2- مصباح الأنوار: 227 (مخطوط)، الکافی: 460/1 ح4، علل الشرائع: 179 ح4، بحار الأنوار: 13/43 ح9.

3- مصباح الأنوار: 228 (مخطوط)، بحار الأنوار: 194/100 ح 10، مستدرک: 211/10 ح2.

4- فردوس دیلمی: 69/1 ح 83، بحار الأنوار: 70/37 سطر1، الفصول المهمّه: 127، مصباح الأنوار: 230 (مخطوط)، المناقب: 110/3.

۴۱۲

897/8. در کتاب«مصباح الأنوار » می نویسد: عبداللَّه بن حسن از پدرش از جدّ بزرگوارشعليه‌السلام نقل می کند که فرمود:

هنگامی که حضرت زهراعليها‌السلام در آخرین لحظات زندگی خویش درحالت احتضار و مشرف به مرگ شد، نظر تندی نمود و فرمود:

السلام علی جبرئیل، السلام علی رسول اللَّه، اللهمّ مع رسولک،اللهمّ فی رضوانک وجوارک ودارک دارالسلام .

سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم . خداوندا! مرا با رسول خودت محشور فرما، خداوندا! مرا در بهشت و جوار خودت و خانه ات که دارالسلام است جای بده.

سپس فرمود: آیا آنچه را که من می بینم شما هم می بینید؟

گفته شد: چه می بینید؟

فرمود:هذه مواکب أهل السماوات، وهذا جبرئیل وهذا رسول اللَّه، ویقول: یا بنیّه! أقدمی فما أمامک خیر لک .

اینها گروه های اهل آسمانهاست، این جبرئیل و این رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است،که به من می فرماید: دخترم! بیا، آنچه در پیش رو داری برای تو بهتر است.(1)

898/9. باز در همان منبع آمده است: زید بن علی گوید:

هنگامی که وفات حضرت فاطمهعليها‌السلام نزدیک شد، آن بانوی بزرگوار به جبرئیل و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سلام کرد، همچنین به ملک الموت نیز سلام نمود،کسانی که در آنجا حاضر بودند، صدای جنبش و حرکت فرشتگان را شنیدند، آنان در آن محفل نورانی دلنشین ترین عطر را استشمام نمودند.(2)

899/10.عماد الدین طبری در «بشاره المصطفی » می نویسد: جابر بن عبداللَّه انصاری گوید: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ضمن یک حدیث طولانی فرمود:

___________________

1- مصباح الأنوار: 261 (مخطوط)، بحار الأنوار: 200/43 ضمن ح 30.

2- مصباح الأنوار: 262 (مخطوط)، بحار الأنوار: 200/43 ضمن ح 30.

۴۱۳

إنّ اللَّه قد وکّل بفاطمه عليها‌السلام رعیلاً من الملائکه یحفظونها من بین یدیها ومن خلفها وعن یمینها وعن یسارها وهم معها فی حیاتها وعند قبرها بعد موتها، یکثرون الصلاه علیها وعلی أبیها وبعلها وبنیها .

همانا خداوند گروهی از فرشتگان را به حضرت زهراعليها‌السلام گماشته تا آن حضرت را از رو به رو، پشت سر، از سمت راست و چپ نگهبانی داده وحفظ نمایند، آنان در طول دوران زندگی به همراه آن حضرت و پس ازوفات، در کنار قبر مبارک او خواهند بود، و درود زیادی بر او، پدر بزرگوارش، شوهرش و فرزندانش می فرستند.

پس هر کس مرا پس از وفاتم زیارت کند، گویی که در دوران زندگیم زیارت کرده است و هر که فاطمهعليها‌السلام را زیارت کند، گویی که مرا زیارت کرده است و هر که علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام را زیارت کند گویی که فاطمهعليها‌السلام را زیارت نموده است و هر که حسن و حسینعليهما‌السلام را زیات کند گویی که علیعليه‌السلام را زیارت کرده و هر که فرزندان آن دو بزرگوار را زیارت کند گویی که خود آن دو بزرگوار را زیارت کرده است.(1)

900/11. باز در همان کتاب آمده است: پیشوای هشتم، مولای رؤوف، امام رضاعليه‌السلام از نیاکان پاک سرشت خویشعليهم‌السلام نقل می فرماید که امیر مؤمنان علیعليه‌السلام فرمود:

روزی حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام به من فرمود:

أنا أحبّ إلی رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منکم .

من نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از شما محبوبتر هستم.

من گفتم: نه، بلکه من محبوبترم.

امام حسنعليه‌السلام فرمود: نه، بلکه من محبوبترم.

امام حسینعليه‌السلام فرمود: نه، بلکه من نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از شما محبوبترم.

در این اثنا که برگزیدگان آفرینش در مورد محبوبیّت خود در پیشگاه

___________________

1- بشاره المصطفی: 139، بحار الأنوار: 122/100 ح 28.

۴۱۴

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مفاخره می نمودند، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد محفل نورانی آنان شده و فرمود: فرزندم! درباره چه چیزی سخن می گویید؟

ما قضیّه را به آن حضرت بازگو نمودیم. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دخت گرامی خویش را در بغل کشید و دهانش را بوسید، علیعليه‌السلام را نیز در آغوش گرفت و میان دو چشمانش را بوسید، و امام حسنعليه‌السلام را روی پای راست خویش و امام حسینعليه‌السلام را روی پای چپ خویش نشانید و آنان را بوسید آنگاه فرمود:

أنتم أولی بی فی الدنیا والآخره، والی اللَّه من والاکم وعادی من عاداکم، أنتم منّی وأنا منکم. والّذی نفسی بیده لایتولّاکم عبد فی الدنیا إلّا کان اللَّه عزّوجلّ ولیّه فی الدنیا والآخره .

شما در دنیا و آخرت عزیزان من هستید، کسی که شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و آن که با شما به دشمنی و ستیز برخیزد با خدا به دشمنی وستیز برخاسته است، شما از من و من از شما هستم.

سوگند به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست! هیچ بنده ای در دنیا، از شما فرمانبرداری نمی کند جز آن که خداوند متعال در دنیا و آخرت یاور وپشتیبان اوست.(1)

901/12. طبریرحمه‌الله در کتاب «دلائل الإمامه » می نویسد: ابوبصیر گوید:

از مولایم امام باقرعليه‌السلام درباره مصحف فاطمهعليها‌السلام پرسیدم. فرمود:

اُنزل علیها بعد موت أبیها .

کتابی بود که پس از رحلت پدر بزرگوارش بر او فرود آمده بود.

عرض کردم: آیا چیزی از قرآن در آن وجود دارد؟ فرمود:

چیزی از قرآن در آن نیست.

عرض کردم: آن را برای من توصیف فرما. فرمود:

له دفّتان من زبرجدتین علی طول الورق وعرضه حمراوین .

آن دارای دو جلد از جنس زبرجد سرخ رنگ است که به اندازه طول و

___________________

1- بشاره المصطفی: 206.

۴۱۵

عرض یک ورقه و برگ می باشد.

عرض کردم: ورقه و برگ آن را برای من توصیف فرما. فرمود:

ورقش از درّ سفید که با گفتن کلمه «کن»؛ «پدید آی» به وجود آمده است.

عرض کردم: چه چیزی در آن نوشته شده است؟ فرمود:

فیه خبر ما کان وخبر ما یکون إلی یوم القیامه، وفیه خبر سماء سماء، وعدد ما فی السماوات من الملائکه وغیر ذلک، وعدد کلّ مَن خلق اللَّه مرسلاً وغیر مرسل وأسماؤهم وأسماء من اُرسل إلیهم، وأسماء مَن کذّب ومَن أجاب منهم، وفیه أسماء جمیع مَن خلق اللَّه من المؤمنین والکافرین، من الأوّلین والآخرین .

اخبار آنچه تا به حال بوده و آنچه تا روز قیامت خواهد بود، اخبار هر یک از آسمانها، تعداد فرشتگان و موجودات دیگری که در آنهاست، تعداد همه فرستادگان خدا از پیامبران مرسل و غیر مرسل و اسامی آنها و اسامی اقوامی که اینان بر آنها برانگیخته شده بودند، اسامی کسانی که آنان را تکذیب کرده و کسانی که به آنان گرویده اند، اسامی تمام مؤمنان و کافران از آغاز تا پایان آفرینش.

نام های شهرها، ویژگیهای هر شهری، چه در شرق و چه در غرب جهان، تعداد مؤمنان هر شهر، تعداد کافران آن، ویژگی های کسانی که (پیامبران را) تکذیب کرده اند؛

صفات اقوام پیشین و داستان های مربوط به آنها، طاغوت هایی که به قدرت رسیده اند، مدّت سلطنت آنها و تعداد آنان.

مشخصات و اسامی ائمّهعليهم‌السلام و مدّت زمانی که هر کدام امامت وپیشوایی نموده اند، صفات رجعت های آنان و صفت همه کسانی که درتمام (ادوار) دوران ها آمد و رفت داشته اند؛ همه و همه در مصحف حضرت زهراعليها‌السلام آمده است.

عرض کردم: قربانت گردم؛ ادوار چقدر از زمان است؟

فرمود:

پنجاه هزار سال که می شود هفت دوره. در آن مصحف، اسامی

۴۱۶

همه کسانی که خداوند آفریده، از آغاز تا فرجام و مدّت عمر آنها، ویژگی های بهشتیان، تعداد واردین در آن، ویژگی های دوزخیان و تعداد واردین در آن، و اسامی هر یک از این دو گروه.

و نیز علم قرآن به همان گونه ای که فرود آمده است و نیز علم تورات، انجیل و زبور به همان گونه ای که نازل شده اند، تعداد درختان وسنگریزه های تمامی شهرها وجود دارد.

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

هنگامی که خداوند متعال خواست این مصحف را بر آن حضرت نازل فرماید، دستور داد که جبرئیل، میکائیل و اسرافیل آن را برداشته و نزد آن حضرت بیاورند، و این در ثلث دوّم شب جمعه بود که آن حضرت در حال نماز ایستاده بود، آنان فرود آمده و همچنان سرپا ایستاده بودند تا این که حضرت نشست، چون نمازش را به پایان رساند،سلام کرده گفتند: السلام یقرؤک السلام؛ «خداوند به تو سلام می رساند» و مصحف را در دامن حضرتش گذاشتند.

حضرت زهراعليها‌السلام فرمود:

اللَّه السلام، ومنه السلام، وإلیه السلام، وعلیکم یا رسل اللَّه! السلام .

سلام مخصوص خداوند است، و از سوی او و به سوی اوست و سلام برشما ای فرشتگان خدا!

آنگاه فرشتگان به آسمان رفتند، حضرت زهراعليها‌السلام پس از نماز صبح، تا ظهر پیوسته به خواندن آن مشغول شد تا این که آن را به پایان رسانید.

ولقد کانت عليها‌السلام مفروضه الطاعه علی جمیع من خلق اللَّه من الجنّ والإنس والطیر والوحش والأنبیاء والملائکه .

به راستی که اطاعت آن حضرتعليها‌السلام بر تمام آفریدگان خدا از جنّ و انس،پرندگان، وحوش، پیامبران و فرشتگان واجب بود.

عرض کردم: قربانت گردم؛ پس از او، آن مصحف به چه کسی رسید؟

فرمود:

حضرت زهراعليها‌السلام آن را به امیر مؤمنان علیعليه‌السلام تحویل داد، و پس از شهادت آن حضرت، به امام حسنعليه‌السلام و بعد به امام حسینعليه‌السلام رسید،سپس در نزد اهلش باقی ماند تا این که آن را به صاحب این امرعليه‌السلام واگذار کنند.

۴۱۷

(من با شگفتی) عرض کردم: این علم بسیار زیاد است!

فرمود:یا أبامحمّد! إنّ هذا الّذی وصفته لک لفی ورقتین من أوّله،وما وصفت لک بعد ما فی الورقه الثالثه ولا تکلّمتُ بحرف منه .

ای ابامحمّد! آنچه را که من به تو گفتم در دو ورقه از آغاز آن بود، و مطالب ورقه سوّم و بعد از آن را برای تو نگفته و حتّی یک حرف از آن را بیان نکردم.(1)

902/13. در کتاب «الثاقب فی الناقب » می نویسد: ابن عبّاس گوید:

در آن هنگام که بانوی بانوان، حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام پا به عرصه وجود گذاشته و متولّد گشت، زمین روشن گردید به گونه ای که نور وجود حضرتش بیابانها را نورانی و کوه ها را روشن نمود، فرشتگان به سوی زمین فرود آمده و بالهای خود را در شرق و غرب جهان گسترانیدند، و برآنها خیمه ها و پرده هایی باارزش زدند و آن را با سایه بان های آسمان پوشیده و اهل مکّه را نور آن حضرت مدهوش ساخت.

در همان روز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد اتاق حضرت خدیجهعليها‌السلام شد وفرمود:

یا خدیجه! لا تحزنی، إن کان قد هجرک نسوان مکّه ولن یدخلن علیک، فلینزلن عندک الیوم نسوان نسرات بهجات عطرات عنجات ینقدح فی أعلاهنّ نور یستقبل إستقبالاً ویلتهب إلتهاباً، وتفوح منهنّ رائحه تسرّ أهل مکّه جمیعاً، فسلّمت الجواری، فأحسنّ وحیّین فأبلغن .

ای خدیجه! از این که زنان مکّه تو را ترک کرده و در این موقعیّت حسّاس به یاری تو نیامدند غمگین مباش! زیرا که همین امروز گروهی از بانوان زیبای بهشتی به سوی تو فرود می آیند که در این حال، بانوانی با چهره های شاد، با عطری دلنشین و چشمانی نمکین که پیشاپیش آنها نوری

___________________

1- دلائل الإمامه: 104 ح 34.

۴۱۸

می درخشید و نسیمی از عطر خوشبو از آنها می وزید که همه مردم مکّه را فرا گرفت، فرود آمدند، آنان به حضرت خدیجهعليها‌السلام سلام نموده و به بهترین وجه تحیّت گفتند.

تا آنجا که هر کدام از آنها، آن حضرتعليها‌السلام را در زایمان کودکش یاری نمودند، آنان به وسیله تشتی که به همراه داشتند آن کودک نازنین را شستشو داده و با حوله ای بهشتی او را خشک و با عطر خوشبو معطّر نموده، آنگاه آن سرّ هستی را در قنداقه پیچیده (و در دامن مادر مهربانش گذاشته) و سرانجام ثناگویان به سوی آسمان عروج کردند.

در روایت دیگری آمده است:

بانویی که در برابر حضرت خدیجهعليها‌السلام بود آن کودک نازنین را با آب کوثر شستشو داد، آنگاه دو تا پارچه سفید بیرون آورد که از شیر سفیدتر و ازمشک و عنبر خوشبوتر بودند و یکی از آنها را بر او پیچید و دیگری را روسری نمود، آنگاه از آن کودک نازنین تقاضای سخن گفتن کرد، او لبان زیبایش را به شهادت گشود و گفت:

أشهد أن لا إله إلّا اللَّه، وأشهد أنّ أبی محمّداً رسول اللَّه، وأنّ بعلی سیّد الأوصیاء، وولدی ساده الأسباط .

گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و همانا پدر بزرگوارم حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسول خداست، و همانا همسرم (علیعليه‌السلام ) سرور اوصیا و دو فرزندم، سرور نوادگان پیامبرانند.

سپس رو به آن بانوان کرد و بر آنان سلام نمود و همه آنها را با اسمهایشان خواند و آنان با لبخند رو به آن کودک نمودند.

آری، در ولادت آن حضرت، حورالعین یکدیگر را مژده دادند و اهل آسمان ولادت حضرتش را به همدیگر بشارت دادند. و در آسمان نوری فروزان پدید آمد که پیش از آن، فرشتگان چنین نوری را ندیده بودند.

آنگاه بانوان بهشتی حضرت زهراعليها‌السلام را گرفته رو به حضرت خدیجهعليها‌السلام کرده و گفتند:

خذیها یا خدیجه! طاهره مطهّره زکیّه میمونه، بورک لک فیها و

۴۱۹

فی نسلها .

خدیجه! بگیر این کودک را که پاک، پاکیزه، نظیف و مبارک است، که خود ونسلش برای تو مبارک و بابرکت است.

حضرت خدیجهعليها‌السلام دختر نازنین خود را با خوشحالی در بغل گرفت وپستان در دهانش گذاشت و شیر فراوان جاری گشت.

آن کودک، در یک روز، همانند یک ماه کودکان دیگر و در یک ماه، همانند یک سال کودکان دیگر رشد می نمود.(1)

903/14. باز در همان کتاب آمده است: سلمان فارسیرحمه‌الله گوید:

روزی پس از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از منزل بیرون آمدم، امیر مؤمنان علیعليه‌السلام را دیدم، حضرتش فرمود:

یا سلمان! جفوتنا بعد وفاه رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

ای سلمان! پس از وفات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر ما ستم روا داشتی.

عرض کردم: حبیب من، ای امیرمؤمنان! بر مثل شما مخفی نیست (برمثل شما ستم روا نیست) جز آن که غم و اندوه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر من مستولی و همان باعث کوتاهی من در زیارت و دیدار شما گشت.

آنگاه امیرمؤمنان علیعليه‌السلام فرمود:

یا سلمان! ائت إلی منزل فاطمه عليها‌السلام فإنّها إلیک مشتاقه، وترید أن تتحفک بتحفه قد أتحفت بها من الجنّه .

ای سلمان! اینک به منزل فاطمهعليها‌السلام رهسپار شو که او مشتاق دیدار توست و می خواهد هدیه ای را که از جانب خدا از بهشت برای او آورده شده به تو دهد.

سلمان گوید: (من از این امر در شگفت شده و) عرض کردم: ای امیر مؤمنان! هدیه ای از بهشت، پس از وفات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فاطمهعليها‌السلام رسیده؟

فرمود: آری، ای سلمان!

___________________

1- الثاقب فی المناقب: 286 ح 2 (با اندکی تفاوت).

۴۲۰