قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۲

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 928

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 928
مشاهدات: 58105
دانلود: 4751


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 928 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 58105 / دانلود: 4751
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 2

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

سلمان گوید: من با سرعت تمام به خانه فاطمهعليها‌السلام رهسپار شدم، درب خانه را کوبیدم. فضّه، خدمتگزار حضرتش پشت در آمد، و به من اجازه ورود داد، محضر مبارک حضرت فاطمهعليها‌السلام شرفیاب شدم، آن حضرت نشسته و عبایی بر سر کشیده و خود را پوشیده بود، چون مرا دید، فرمود:

ای سلمان! بنشین و (در آنچه می گویم) بیندیش، بدان که من دیشب همین جا نشسته بودم و در مورد وفات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فکر فرو رفته بودم، غم و اندوه سینه ام را فراگرفته بود، من خودم با دستانم درب خانه را بستم، ناگاه بدون این که کسی آن را بگشاید، درب خانه من گشوده شد، ناگهان چهار بانو را دیدم که بر من وارد شدند، آنان بقدری زیبا بودندکه هیچ بیننده ای همچون زیبایی آنها و شادابی چهره آنها را ندیده بود، وقتی وارد اتاق شدند برخاستم، من اظهار ناآشنائی کردم و گفتم: آیا شما از اهل مدینه هستید یا از اهل مکّه؟

گفتند: ما نه از اهل مدینه هستیم، نه اهل مکّه، حتّی از اهل زمین هم نیستیم، بلکه ما از حور العین هستیم، ای دخت رسول خدا! خداوندجهانیان، ما را به جانب تو فرستاده تا تو را در رحلت جانسوز پدرت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تسلّی دهیم.

بانوی بانوان، فاطمه زهراعليها‌السلام می فرماید:

من رو به یکی از آنها کرده و گفتم: نامت چیست؟

گفت: «ذرّه».

گفتم: حبیب من! چرا تو را «ذرّه» نامیده اند؟

گفت: از آن جهت که من برای ابوذر غفاری، صحابی پدر بزرگوارت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آفریده شده ام.

رو به دیگری کرده و گفتم: نام تو چیست؟

گفت: نام من «سلمی» است.

گفتم: چرا «سلمی» نامیده شده ای؟

گفت: چون من برای سلمان، یار و صاحب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آفریده شده ام.

رو به سوّمی کرده و گفتم: نام تو چیست؟

۴۲۱

گفت: «مقدوده».

گفتم: حبیب من! تو چرا «مقدوده» نامیده شده ای؟

گفت: من نیز برای مقداد بن اسود کندی، صحابه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آفریده شده ام.

رو به چهارمی کرده گفتم: نام تو چیست؟

گفت: «عمّاره».

گفتم: چرا «عمّاره» نامیده شده ای؟

گفت: من نیز برای عمّار بن یاسر، یار وفادار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آفریده شده ام.

آنگاه هدیه ای را به من دادند که مقداری از آن را برای تو کنار گذاشته ونگه داشتم.

(سلمان گوید:) آنگاه حضرت زهراعليها‌السلام بشقاب سفیدی آورد که در آن خرما بود، خرمایی که از «خشک نانج»(1) بزرگتر، از برف سفیدتر و ازمشک خوشبوتر بود، از آنها ده تا به من عنایت نمود که من از حمل آنها حیران بودم.

سپس رو به من کرد و فرمود:

شب موقع افطار با این رطب ها افطار کن و فردا هسته آنها را نزد من بیاور.

سلمان گوید: من از محضر آن بانوی بزرگوار رخصت طلبیده و خارج شدم و به سوی منزلم به راه افتادم، در بین راه به هر کس و به هر جمعی ازاصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برمی خوردم می گفتند: ای سلمان! این چه بوی مشک خوشبویی است که با توست؟

سلمان گوید: من کتمان کردم که همراهم چیزی است! تا این که به منزل رسیدم. هنگام افطار، با آن رطب ها افطار نمودم، و هیچ هسته ای در آنها ندیدم.

___________________

1- خشک نانج: نانی است که از آرد خالص، شکر و بادام یا پسته تهیّه می شود.

۴۲۲

فردا خدمت حضرت فاطمهعليها‌السلام شرفیاب شدم، درب را کوبیدم، اجازه ورود به من عنایت فرمود، وارد اتاق شدم، عرض کردم: ای دخت رسول خدا! فرمودید که هسته آن رطب ها را بیاورم، ولی آنها هیچ هسته ای نداشتند.

آن حضرت تبسّم فرمود که پس از وفات پدر بزرگوارش نخندیده بود، آنگاه فرمود:

ای سلمان! این رطب ها از نخلی است که خداوند متعال در بهشت برای من نشانده است، و اینها را بادعایی کاشته که پدر بزرگوارم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را به من تعلیم داد، که من هر بامداد و شامگاه آن دعا را می خوانم.

عرض کردم: بانوی من! آن دعا را به من هم یاد بدهید.

فرمود:إن سرّک أن تلقی اللَّه تعالی وهو عنک راض غیر غضبان، ولاتضرّک وسوسه الشیطان مادمت حیّاً فواظب علیه .

اگر دوست داری خداوند را با خشنودی او - نه با خشمش - ملاقات کنی ووسوسه هیچ شیطانی به تو ضرر نرساند پس بر این دعا مواظبت کن.

در روایت دیگری آمده است:

إن سرّک أن لاتمسّک الحمّی ما عشت فی دار الدنیا فواظب علیه ،

اگر دوست داری که تا در دنیا زندگی می کنی هرگز تو را تب فرا نگیرد، پس بر این دعا مداومت نما.

سلمان گوید: عرض کردم: این دعا را به من یاد بدهید.

حضرت فرمودند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ، بِسْمِ اللَّهِ نُور النُّور، بِسْمِ اللَّهِ نُورٌ عَلی نُور، بِسْمِ اللَّهِ الَّذی هُوَ مُدَبِّرُ الْاُمُور، بِسْمِ اللَّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلیَ الطُّورِ، فی کِتابٍ مَسْطُورٍ، فی رِقٍّ مَنْشُورٍ، وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ، وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ، وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ ،

۴۲۳

عَلی نَبِیٍّ مَحْبُورٍ، بِسْمِ {اللَّهِ (1) } الَّذی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُور، وَبِالْخَیْر ِمَشْهُور، وَعَلَی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْکُور .

به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند نور، به نام خدایی که روشنی بخش نور است، بنام خدایی که نور بر نور است، بنام خداوندی که تدبیر همه اُمور در دست توانای اوست. بنام خداوندی که نور را از نورآفرید.

سپاس خداوندی را که نور را از نور آفرید، و نور را بر کوه طور فرود آورد، در کتابی نوشته شده و در کاغذی گشوده شده، در بیت معمور و سقف برافراشته و دریای متلاطم، به اندازه معین و بر پیامبری بزرگوار، بنام خداوندی که او به عزّت و ارجمندی یاد شده و به خیر مشهور، و در حال رنج و شادی مورد شکر و سپاس است.

سلمان گوید: من این دعا را از حضرت زهراعليها‌السلام فرا گرفتم، آنگاه آن را به بیش از هزار نفر از اهل مدینه و مکّه که تب گرفته بودند یاد دادم و همه آنها چون می خواندند به اذن خدا بهبود می یافتند.(2)

904/15. باز در همان کتاب آمده است: روایت شده:

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام چیزی از یک نفر یهودی قرض نمود، یهودی درمقابل آن، چیزی را به عنوان رهن درخواست کرد. علیعليه‌السلام چادر حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را - که از پشم بافته شده بود - در گرو قرضش گذاشت.

یهودی آن چادر را به خانه خود برده و در میان اتاقی نهاد. هنگامی که شب فرا رسید و تاریکی بر همه جا حاکم شد، زن یهودی برای کاری واردآن اتاق شد، دید نوری آن اتاق را فرا گرفته و روشن نموده است، فوری نزد شوهرش آمد و او را از این امر آگاه کرد.

مرد یهودی که بودنِ چادر حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام در خانه اش را

___________________

1- در نسخه ای «الحمد للَّه» آمده است.

2- الثاقب فی المناقب: 297 ح3 (با اندکی تفاوت در الفاظ).

۴۲۴

فراموش کرده بود از این امر در شگفت شد، به سرعت برخاست و داخل اتاق شد، ناگهان دید که نور آن چادر همه اتاق را فرا گرفته، گویی شعاعش از ماه شب چهاردهم فروزان تر بود و از نزدیک می درخشید.

یهودی که از این امر در شگفت شد، محل چادر را بررسی کرد و با دقّت به آنجا نگاه کرد فهمید که نور از همان چادر حضرت فاطمهعليها‌السلام می درخشد، او از اتاق خارج شد و به سرعت متوجّه قوم و خویش خودش شد، زنش نیز به سوی خویشان خود شتافت، و آنها را در آن اتاق حاضر کردند، در آن شب، تعداد هشتاد نفر از یهودیان در خانه او حاضر شده و این منظره را مشاهده کردند و همگی مسلمان شدند.(1)

905/16. در کتاب «خرائج » روایت شده: عمران بن حصین گوید:

من در حضور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بودم، حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام که درسنین کودکی بود، وارد شد، رنگ صورتش از شدّت گرسنگی دگرگون بود، پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود: نزدیک بیا.

حضرت زهراعليها‌السلام کنار پدر بزرگوارش رفت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستان مبارکش را بلند کرد و بر روی سینه او - در جای گردن بند او - گذاشت، آنگاه عرضه داشت:

اللهمّ مشبع الجاعه ورافع الوضیعه، لاتجع فاطمه بنت محمّد .

ای خداوندی که گرسنگان را سیر می نمایی و متواضعان و فرودستان را بلند مرتبه می نمایی! فاطمه، دختر محمّد را گرسنه مگذار.

عمران گوید: همین که دعای پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تمام شد دیدم که خون درچهره مبارک حضرت زهراعليها‌السلام جریان پیدا کرد و به زردی چهره اش غلبه نمود و چهره اش سرخ شد.

___________________

1- الثاقب فی المناقب: 301 ح2، الخرائج: 537/2 ح 13، بحار الأنوار: 30/43 ح 36.

۴۲۵

حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام فرمود:

من پس از این دعا، دیگر گرسنه نشدم.(1)

906/17. در کتاب «صحیفه الرضا عليه‌السلام » آمده است: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

تحشر ابنتی فاطمه عليها‌السلام یوم القیامه ومعها ثیاب مصبوغه بدم الحسین عليه‌السلام فتتعلّق بقائمه من قوائم العرش فتقول: یا ربّ، احکم بینی وبین قاتل ولدی .

هنگامی که روز رستاخیز فرا می رسد، دخترم فاطمه در حالی محشورمی شود که لباسهای خون آلود فرزندش امام حسینعليه‌السلام با اوست. آنگاه یکی از پایه های عرش الهی را می گیرد و می گوید:

پروردگارا! بین من و قاتل فرزندم داوری کن!

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:فیحکم لابنتی وربّ الکعبه .

سوگند به خدای کعبه! خداوند به نفع دخترم داوری می کند.(2)

907/18. در یکی از کتاب های کهن دانشمندان امامیّه آمده است:

ابن عبّاس گوید: شخصی از اشراف و بزرگان عرب، خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفیاب شد و گفت: ای رسول خدا! به چه سبب شما از ما برتر شدید در صورتی که ما و شما از یک آب آفریده شده ایم؟!

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ای برادر عرب! آن هنگام که خداوند متعال تصمیم گرفت ما را بیافریند سخنی گفت که از آن نوری پدید آمد، و سخن دیگری گفت که روح گشت. پس من، علی، فاطمه، حسن و حسینعليهم‌السلام را (از آن نور) آفرید.

آنگاه از نور من عرش الهی را آفرید. من از عرش برتر هستم و از نور علیعليه‌السلام آسمانها را آفرید. پس علیعليه‌السلام از آسمان ها برتر است و از نور

___________________

1- الخرائج: 52/1 ح 80، بحار الأنوار: 27/43 ح 29.

2- صحیفه الرضاعليه‌السلام : 89 ح 21، عیون أخبار الرضاعليه‌السلام : 25/2 ح 6، بحار الانوار: 220/43ح2.

۴۲۶

حسنعليه‌السلام ماه را آفرید، پس حسنعليه‌السلام برتر از ماه است. و از نور حسینعليه‌السلام آفتاب را آفرید، پس حسینعليه‌السلام برتر از آفتاب است.

آنگاه خداوندمتعال تاریکی را برزمین مسلّط نمود به گونه ای که فرشتگان نتوانستند این تاریکی را تحمل کنند، پس به سوی خداوند متعال شکوه نمودند.

خداوند متعال به جبرئیل فرمود: مقداری از نور فاطمهعليها‌السلام را برگیر و درقندیلی قرار ده و آن را در گوشواره عرش آویزان کن.

جبرئیل فرمان الهی را انجام داد، در این هنگام آسمان ها و زمین های هفتگانه روشن گشتند و فرشتگان تسبیح و تقدیس الهی را بجای آوردند.

پس خداوند متعال فرمود:

وعزّتی وجلالی وجودی ومجدی وإرتفاع مکانی! لأجعلنَّ ثواب تسبیحکم وتقدیسکم لفاطمه وبعلها وبنیها ومحبّیها إلی یوم القیامه. فمن أجل ذلک سمّیت الزهراء عليها‌السلام .

به عزّت، عظمت بخشش، بزرگواری، والایی و رفعت منزلتم سوگند! که البتّه پاداش تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای فاطمه، همسرش، فرزندانش و دوستانش قرار خواهم داد.

و به همین جهت بود که آن حضرت، «زهرا» نامیده شد.(1)

910/19. درتفسیر قمی قدس‌سره آمده است: امام صادقعليه‌السلام می فرماید:

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را خیلی می بوسید.

این امر بر عایشه سنگین آمد و بر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اعتراض نمود(!!)

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

یا عائشه! إنّی لمّا اُسری بی إلی السماء دخلت الجنّه فأدنانی جبرئیل من شجره طوبی، وناولنی من ثمارها فأکلته، فحوّل اللَّه ذلک ماءً فی ظهری، فلمّا هبطت إلی الأرض واقعت خدیجه فحملت بفاطمه عليها‌السلام فما قبّلتها قطّ إلّا وجدت رائحه شجره طوبی منها .

___________________

1- نظیر این روایت در مصباح الأنوار: 69 (مخطوط) و تأویل الآیات: 137/1 ح 16 نقل شده است.

۴۲۷

ای عایشه! در آن شبی که مرا به سوی آسمان بردند، داخل بهشت شدم،جبرئیل مرا نزدیک درخت طوبا برد، و از میوه آن به من داد، من آن میوه را خوردم، خداوند آن میوه را در صلب من تبدیل به نطفه کرد، و هنگامی که به زمین آمدم با همسرم خدیجهعليها‌السلام همبستر شدم، وی به فاطمهعليها‌السلام حامله شد. بدین جهت، من هیچ وقت فاطمهعليها‌السلام را نمی بوسم جز آن که بوی درخت طوبا را از او می شنوم.(1)

911/20.ابن شاذان رحمه‌الله گوید: سلمان فارسیرحمه‌الله می گوید:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

یا سلمان! من أحبّ فاطمه عليها‌السلام ابنتی فهو فی الجنّه معی، ومن أبغضها فهو فی النار. یا سلمان! حبّ فاطمه عليها‌السلام ینفع فی مائه موطن، أیسر تلک المواطن: الموت والقبر والمیزان والمحشر والصراط والمحاسبه، فمن رضیت عنه ابنتی فاطمه عليها‌السلام رضیت عنه ومن رضیت عنه رضی اللَّه عنه، ومن غضبت علیه فاطمه عليها‌السلام ،غضبت علیه، ومن غضبت علیه غضب اللَّه علیه .

یا سلمان، ویلٌ لمن یظلمها ویظلم ذرّیّتها وشیعتها .(2)

ای سلمان! هر که فاطمهعليها‌السلام دخترم را دوست داشته باشد، او در بهشت با من خواهد بود، و هر که با او دشمنی کند، در دوزخ خواهد بود.

ای سلمان! محبّت و دوستی فاطمهعليها‌السلام در صد موضع سود خواهد داشت،آسان ترین این مواقع عبارتست از: هنگام مردن، در قبر، میزان، محشر،صراط و محلّ حسابرسی بندگان.

هر که دخترم فاطمهعليها‌السلام از او راضی و خوشنود شود، من از او راضی می شوم و هر که من از او راضی شوم، خداوند از او راضی می شود و هر که

___________________

1- تفسیر قمی: 365/1، بحار الأنوار: 120/8 ح 364/18 10 ح 68 و 6/43 ح6.

2- مائه منقبه: 126 منقبت 61. در این کتاب آمده: «ویل لمن یظلمها ویظلم بعلها أمیرالمؤمنین علیّاًعليه‌السلام وویلٌ لمن یظلم ذرّیّتها وشیعتها»؛ وای بر کسی که بر او و همسرش امیر مؤمنان علیعليه‌السلام ستم نماید، وای برکسی که بر فرزندان و شیعیانش ستم روا دارد.

۴۲۸

فاطمهعليها‌السلام از او خشمگین شود من بر او خشم می نمایم و هر که من بر اوغضب نمایم خداوند بر او خشمگین می شود.

ای سلمان! وای بر کسی که بر او و فرزندان و شیعیانش ستم نماید.

910/21.فرات بن ابراهیم - یکی از دانشمندان علم حدیث در قرن سوّم - در تفسیر خود می نویسد: پیشوای ششم، امام صادقعليه‌السلام از پدر بزرگوارشعليه‌السلام نقل می کند که پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

إذا کان یوم القیامه نادی مناد من بطنان العرش: یا معشر الخلائق! غضّوا أبصارکم حتّی تمرّ بنت حبیب اللَّه إلی قصرها .

هنگامی که روز قیامت فرا رسد منادی از میان عرش الهی ندا می کند: ای گروه خلایق! چشمان خود را ببندید تا دختر حبیب خدا به سوی قصر خویش برود.

حضرت زهراعليها‌السلام به سوی قصرش حرکت می کند، آن حضرت دو چادر سبز به سر کرده و در پیرامونش هفتاد هزار حوریه خواهند بود، هنگامی که حضرت زهراعليها‌السلام بر در قصر خود می رسد، می بیند امام حسنعليه‌السلام ایستاده و امام حسینعليهما‌السلام - در حالی که سر در بدن ندارد - خوابیده است.

آن حضرت رو به امام حسنعليه‌السلام کرده و می گوید: این کیست؟

امام حسنعليه‌السلام پاسخ می دهد: این برادرم حسینعليه‌السلام است که اُمّت پدرت، او را کشته و سرش را از تنش جدا کردند.

در همین موقع از طرف خداوند خطاب می رسد: ای دختر حبیب خدا! همانا این ظلم و ستمی که اُمّت پدرت انجام دادند از این جهت به تو نشان دادم که من در نزد خودم آن تسلیتی که برای تو ذخیره نموده ام، بنمایانم، همانا من تسلیت تو را این قرار دادم که امروز به حساب هیچ کس رسیدگی نکنم تا تو، فرزندانت، شیعیانت و کسانی که شیعه نبودند ولی به تو خدمت و احسانی کرده باشند، وارد بهشت شوید.

در این موقع دخترم با فرزندان و شیعیانش و کسانی که شیعه نبوده ولی خدمتی به آنان کرده اند وارد بهشت می شوند. و این است فرمایش خدا که

۴۲۹

می فرماید:( لایَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَر ) (1) ؛ «وحشت بزرگ آنها را اندوهگین نمی کند» که این در روز قیامت است،( وَهُمْ فی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ ) (2) ؛ «و آنان در آنچه دلشان بخواهد جاودانه متنعّم خواهند بود».

هی واللَّه! فاطمه وذرّیّتها وشیعتها ومن أولاهم معروفاً لیس هو من شیعتها .

سوگند به خدا! منظور از این افراد، فاطمه و فرزندان و شیعیان و افرادی که به آن حضرت احسان و نیکی و خدمتی نمودند، خواهد بود.(3)

911/22. باز در «تفسیر فرات » آمده است: سهل بن احمد دینوری گوید:

امام صادقعليه‌السلام می فرماید:

جابر به امام باقرعليه‌السلام عرض کرد: قربانت گردم؛ ای فرزند رسول خدا! حدیثی در فضیلت جدّه بزرگوار خود، حضرت فاطمهعليها‌السلام برایم بگو که هر موقع به شیعیان نقل کنم مسرور و خوشحال شوند. امام باقرعليه‌السلام فرمود: پدرم برای من از جدّم از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حدیثی نقل کرد که حضرتش فرمود:

هنگامی که روز قیامت فرا می رسد، منبرهایی از نور برای پیامبران و رسولان نصب می نمایند در آن روز منبر من، از همه منبرها بالاتر خواهد بود. آنگاه خدای متعال می فرماید: ای محمّد! خطبه بخوان.

من خطبه ای می خوانم که هیچ یک از پیامبران و رسولان نظیر و مانند آن را نشنیده باشد. سپس منبرهایی از نور برای اوصیا و جانشینان پیامبران نصب می شود، که برای وصی و جانشین من، علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام در وسط منبرهای آنان منبری از نور نصب می شود که منبر او بالاترین آنهاست. آنگاه خدای متعال فرماید: ای علی! خطبه بخوان.

حضرتش خطبه ای می خواند که هیچ یک از اوصیا مانند آن را نشنیده است. آنگاه منبرهایی از نور برای فرزندان پیامبران برپا می شود، برای دو

___________________

1- سوره انبیاء، آیه 103 و 102.

2- سوره انبیاء، آیه 103 و 102.

3- تفسیر فرات: 269 ح4، بحار الأنوار: 336/7 ضمن ح 62/43 21 ح 54 و 59/68 ح 109.

۴۳۰

فرزند و نواده م، و دو ریحان و گُلم در روزگار زندگانیم؛ منبری از نور نصب می شود. آنگاه به آنها گفته می شود: خطبه بخوانید. آنان چنان خطبه ای ایراد می کنند که کسی از فرزندان پیامبران مانند آن را نشنیده اند.

آنگاه منادی - که جبرئیلعليه‌السلام است - ندا می دهد: فاطمهعليها‌السلام ، دختر حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کجاست؟ خدیجهعليها‌السلام بنت خویلد کجاست؟ مریمعليها‌السلام دختر عمران کجاست؟ آسیهعليها‌السلام دختر مزاحم کجاست؟ اُمّ کلثومعليها‌السلام ، مادر یحیی بن زکریا کجاست؟

همه آنها برمی خیزند. خدای متعال می فرماید: ای اهل محشر! امروز کرامت از آنِ کیست؟

حضرت محمّد، حضرت علی، امام حسن، امام حسین و حضرت زهراعليهم‌السلام عرضه می دارند: کرامت از آنِ خدای یگانه قهّار است.

خدای متعال می فرماید:یا أهل الجمع! إنّی قد جعلت الکرم لمحمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وعلیّ والحسن والحسین وفاطمه عليهم‌السلام ، یا أهل الجمع، طأطؤوا الرؤوس وغضّوا الأبصار فإنّ هذه فاطمه تسیر إلی الجنّه .

ای اهل محشر! همانا من کرامت را از آن محمّد، علی، حسن، حسین و فاطمهعليهم‌السلام قرار دادم. ای اهل محشر! سرهایتان را پایین اندازید و دیدگان خود را فرو بندید تا فاطمهعليها‌السلام به سوی بهشت برود.

در همین وقت جبرئیل برای آن حضرت، شتری از شتران بهشتی که دو پهلوی آن را به دیبای بهشتی آراسته است و افسار و مهار آن از مروارید و جهاز آن از مرجان است، در برابر او می خواباند، آن حضرت سوار می شود.

آنگاه خدای متعال صد هزار فرشته از سمت راست او و صد هزار از سمت چپ او می فرستد تا به همراه او، حرکت کنند، و صد هزار فرشته دیگر می فرستد تا فاطمهعليها‌السلام را بر فراز بال های خود برداشته و به سوی بهشت ببرند. هنگامی که به در بهشت می رسند، فاطمهعليها‌السلام نگاهی به پشت سر خود می نماید.

خدای مهربان می فرماید: ای دختر حبیب من! چرا متوجّه پشت سر خود شدی، در حالی که من دستور دادم که وارد بهشتم شوی؟

۴۳۱

فاطمهعليها‌السلام می فرماید:

یا ربّ! أحببت أن یعرف قدری فی مثل هذا الیوم .

پروردگارا! دوست دارم در همچو روزی قدر و منزلت من شناخته شود.

خداوند می فرماید: یا بنت حبیبی! إرجعی فانظری من کان فی قلبه حبّ لک أو لأحد من ذرّیّتک خذی بیده فأدخلیه الجنّه .

ای دختر حبیب من! برگرد و نگاه کن هر کسی که محبّت تو یا یکی از فرزندانت را در قلب دارد دستش را بگیر و وارد بهشت کن.

امام باقرعليه‌السلام می فرماید:واللَّه! یا جابر! إنّها ذلک الیوم لتلتقط شیعتها ومحبّیها کما یلتقط الطیر الحبّ الجیّد من الحبّ الردی ء.

ای جابر! سوگند به خدا! فاطمهعليها‌السلام در آن روز مانند پرنده ای که دانه خوب را از بد جدا می کند و برمی دارد؛ شیعیان و دوستان خود را از میان اهل محشر جدا می کند و نجات می دهد.

هنگامی که آن حضرت به همراه شیعیان خود کنار درب بهشت می رسند، خدای متعال به دلهای شیعیان فاطمهعليها‌السلام می اندازد که به پشت سر خودشان متوجّه شوند.

چون به پشت سر خودشان متوجّه می شوند، خدای می فرماید: ای دوستان من! چرا به پشت سر خودتان متوجّه شدید در حالی که من در حق شما شفاعت فاطمهعليها‌السلام ، دختر حبیبم را پذیرفتم؟

می گویند: پروردگارا! دوست داریم در همچو روزی قدر و منزلت ما نیز شناخته شود.

خدا می فرماید:یا أحبّائی! ارجعوا وانظروا من أحبّکم لحبّ فاطمه، اُنظروا من أطعمکم لحبّ فاطمه، انظروا من سقاکم شربه فی حبّ فاطمه، اُنظروا من ردّ عنکم غیبه فی حبّ فاطمه انظروا من کساکم لحبّ فاطمه خذوا بیده وأدخلوه الجنّه .

ای دوستان من! برگردید و نگاه کنید هر کسی که شما را به جهت محبّت فاطمهعليها‌السلام ، دوست داشته، هر کسی که به شما به جهت محبّت فاطمهعليها‌السلام ، غذا داده، هر کسی شربت آبی در راه محبّت فاطمهعليها‌السلام ، به شما داده، هر کسی به جهت محبّت فاطمهعليها‌السلام ، غیبتی از شما را ردّ کرده و در غیاب شما،

۴۳۲

از شما دفاع کرده، هر کسی که به خاطر محبّت فاطمهعليها‌السلام به شما، لباس داده، دست آنان را بگیرید و وارد بهشت نمایید.

امام باقرعليه‌السلام می فرماید: سوگند به خدا! از آن مردم کسی غیر از اهل شکّ یا کافر یا منافق باقی نمی ماند.

هنگامی که کفّار در طبقات (آتش) جای می گیرند، فریاد می زنند، چنان که خدای متعال می فرماید:

( فَما لَنا مِنْ شافِعینَ ( 100 ) وَلا صَدیقٍ حَمیمٍ ) (1) ؛ «(افسوس که امروز) شفاعت کنندگانی برای ما وجود ندارد (100) و نه دوست گرم و پرمحبّتی».

پس می گویند:( فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ ) (2) ؛

«ای کاش بار دیگر (به دنیا باز) گردیم و از مؤمنان باشیم».

امام باقرعليه‌السلام می فرماید: هیهات! هیهات! آنان از خواسته خود بازداشته خواهند شد( وَلَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ ) (3) ؛ «و اگر باز گردند به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند باز می گردند و همانا آنها دروغگویانند».(4)

912/23.باز در همان کتاب آمده است: امام صادقعليه‌السلام از پدر گرامی و از جدّ بزرگوارشعليهما‌السلام نقل می کنند که پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ای مردم! آیا می دانید فاطمهعليها‌السلام چگونه آفریده شده است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند.

فرمود: فاطمهعليها‌السلام حوریّه ای به شکل آدمیان آفریده شده است، نه اینکه از جنس آنان باشد.

آنگاه فرمود: او از عرق جبرئیلعليه‌السلام و پر او آفریده شده است.

گفتند: ای رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این امر برای ما مشکل شد، می فرمایید: او حورای انسیه است، ولی انسی نیست و می فرمایید: او از عرق جبرئیل و پر او آفریده شده است.

___________________

1- سوره شعراء، آیه 102 - 100.

2- سوره شعراء، آیه 102 - 100.

3- سوره انعام، آیه 28.

4- تفسیر فرات: 298 ح 13، بحار الأنوار: 51/8 ح 59 و 64/43 ح 57.

۴۳۳

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اکنون برای شما می گویم، پروردگارم سیبی از بهشت به وسیله جبرئیل برای من فرستاد که آن را به سینه اش چسبانیده بود، پس جبرئیل عرق کرد، سیب نیز عرق نمود و عرق آن دو مخلوط شده و یکی گشت، آنگاه جبرئیل گفت: السلام علیک یارسول اللَّه!

گفتم: و علیک السلام یا جبرئیل!

گفت: خداوند متعال این سیب را به تو از بهشت هدیه کرده است.

من آن را گرفتم و بوسیدم و به چشمانم گذاشته و به سینه ام چسبانیدم، آنگاه گفت: یا محمّد! تو باید آن را بخوری.

گفتم: آیا هدیه پروردگارم را باید بخورم؟

گفت: آری، تو مأموری آن را بخوری.

وقتی آن را شکافتم نوری از آن درخشید که من وحشت نمودم.

جبرئیل گفت: آن را بخور، این نور منصوره فاطمه است.

گفتم: ای جبرئیل «منصوره» کیست؟

گفت:جاریه تخرج من صلبک إسمها فی السماء المنصوره، وفی الأرض «فاطمه ».

دختری است که از صلب تو به وجود می آید که نام وی در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» است.

گفتم: ای جبرئیل! چرا در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» نامیده شده است؟

گفت:سمّیت « فاطمه » فی الأرض، لأنّه فطمت شیعتها من النار وفطمت أعداؤها عن حبّها .

در زمین بدین جهت «فاطمه» نامیده شده، زیرا که شیعیان وی از آتش دوزخ برکنار خواهند بود، و دشمنانش از مهر و محبّت او بی بهره اند.

و همین است فرمایش خدای متعال که می فرماید: «وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ × بِنَصْرِ اللَّهِ»(1) ؛ «در آن روز مؤمنان به وسیله نصرت و یاری خدا خوشحال و مسرور می شوند» یعنی: به نصرت و یاری فاطمهعليها‌السلام .(2)

___________________

1- سوره روم، آیه 4 و 5.

2- تفسیر فرات: 321 ح 6.

۴۳۴

بخش چهارم: احادیث مشترک امام حسن و ویژه امام حسینعليهما‌السلام

قطره ای از دریای فضایل و مناقب شیرخواران وحی و قرآن الهی و از شیر بازگرفته شدگان دانش و شرف و بزرگواری حضرت امام و امام حسین صلوات اللَّه علیهما

۴۳۵

احادیث زیبای این بخش را در دو فصل بیان می نماییم:

فصل اوّل: احادیث مشترک بین امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام احادیثی که به صورت مشترک در فضایل دو امام همام بزرگوار یعنی امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام وارد شده است.

فصل دوم: احادیثی که در فضایل هر یک از آن دو بزرگوار وارد شده است.

۴۳۶

فصل اول

احادیث مشترک فضایل دو اماما همام؛ امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام

۴۳۷

در این فصل احادیثی چند نقل می نماییم:

913/1. در کتاب شریف «کافی » آمده است: عبداللَّه بن سلیمان عامری گوید: پیشوای پنجم، امام باقرعليه‌السلام فرمود:

لمّا عرج برسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نزل بالصلاه عشر رکعات، رکعتین رکعتین، فلمّا ولد الحسن والحسین زاد رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سبع رکعات شکراً للَّه، فأجاز اللَّه له ذلک .

هنگامی که رسول خدا، محمّد مصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به معراج بردند، نمازهای واجب ده رکعت بود که هر کدام دو رکعتی بودند، وقتی امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام متولّد شدند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای سپاسگزاری از خداوند متعال هفت رکعت به آنها اضافه فرمود و خداوند بر او اجازه داد و این عمل حضرتش را امضاء فرمود.(1)

914/2. شیخ جلیل القدر صدوققدس‌سره در کتاب «امالی» می نویسد:

ابن عمرگوید: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

إذا کان یوم القیامه زُیّن عرش ربّ العالمین بکلّ زینه، ثمّ یؤتی

___________________

1- الکافی: 487/3 ح 2، بحار الأنوار: 258/43 ح 41، وسائل الشیعه: 35/3 ح 13.

۴۳۸

بمنبرین من نور، طولهما مائه میل، فیوضع أحدهما عن یمین العرش، والآخر عن یسار العرش، ثمّ یؤتی بالحسن والحسین عليهما‌السلام فیقوم الحسن عليه‌السلام علی أحدهما، والحسین عليه‌السلام علی الآخر، یزیّن الربّ تبارک وتعالی بهما عرشه کما یزیّن المرأه قُرطاها .

هنگامی که روز قیامت فرا می رسد عرش پروردگار جهانیان را تماماً آذین می بندند، آنگاه دو منبر از نور می آورند، طول آنها صد میل است، یکی از آنها را در طرف راست عرش و دیگری را در طرف چپ عرش می گذارند.

سپس امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام را می آورند، امام حسن مجتبیعليه‌السلام برفراز یکی از آنها و امام حسینعليه‌السلام بر فراز دیگری قرار می گیرند، خداوند متعال با آن دو بزرگوار عرش خود را زینت می نماید همان طور که زن با گوشواره هایش خود را زینت می کند.(1)

915/3. در کتاب «خصال » آمده است: زینب، دختر ابورافع گوید:

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بیمار بود، بیماری که در اثر آن از دنیا رحلت فرمود، دختر بزرگوارش فاطمه زهراعليها‌السلام با دو فرزند گرامیش امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام به عیادت پدر بزرگوارش شرفیاب شد، به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

پدرجان! اینان فرزندان تو هستند، چیزی به عنوان ارث به آنها عطا بفرما.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

أمّا الحسن عليه‌السلام ، فإنَّ له هیبتی وسؤددی وأمّا الحسین عليه‌السلام ، فإنّ له شجاعتی وجودی .

من هیبت و سیادت خودم را به فرزندم حسنعليه‌السلام و بخشش(2) و شجاعت خودم را به فرزندم حسینعليه‌السلام عطا کردم.(3)

916/4.ابن قولویه ،استاد شیخ مفید رحمه‌الله در کتاب «کامل الزیارات » می نویسد:

___________________

1- امالی صدوق: 174 ح 1 مجلس 24، بحار الأنوار: 261/43 ح3، إرشاد القلوب: 141/2.

2- در بحار و مصدر بجای «بخشش»، «جرأت» آمده است.

3- الخصال: 77 ح 122، إعلام الوری: 412/1، الإرشاد: 6/2، بحار الأنوار: 263/43 ح 10.

۴۳۹

ابوذر غفاری گوید: من در حضور پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بودم و می دیدم که آن حضرت امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام را می بوسید و می فرمود:

من أحبّ الحسن والحسین عليهما‌السلام وذرّیّتهما مخلصاً لم تلفح النار وجهه، ولو کانت ذنوبه بعدد رمل عالج، إلّا أن یکون ذنباً یخرجه من الإیمان .

هر کس حسن و حسین و فرزندان آنها را از روی اخلاص دوست داشته باشد آتش جهنّم چهره او را نمی سوزاند، گر چه گناهانش به اندازه ریگ های بیابان ریگزار باشد، مگر آن که دارای گناهی باشد که موجب خروج او از ایمان گردد.(1)

917/5. علّامه مجلسیرحمه‌الله در کتاب «بحار الأنوار» می نویسد:

سلمان فارسیرحمه‌الله گوید: من حضور پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفیاب شده وسلام کردم، آنگاه خدمت بانوی بزرگوار حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام رسیدم، فاطمه زهراصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمود:

ای سلمان! این حسن و حسینعليهما‌السلام هستند که از گرسنگی گریه می کنند، دست آن دو را بگیر و نزد جدّ بزرگوارشان ببر.

من دست هر دو را گرفته و به حضور پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بردم، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن دو بزرگوار فرمود:

حسنینم! شما را چه شده است؟

گفتند:نشتهی طعاماً یا رسول اللَّه ! ای رسول خدا! ما غذا می خواهیم.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رو به درگاه الهی کرده و سه بار عرضه داشت:

«اللهمّ أطعمهما »؛ «بار خدایا! به آنها غذا عطا فرما».

سلمان گوید: در این هنگام متوجّه شده و یک بِه در دست مبارک رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دیدم، آن بِه همانند حباب و سبوی بزرگی بود و از برف سفیدتر، از عسل شیرین تر و از کره نرم تر بود، آن حضرت با انگشتان

___________________

1- کامل الزیارات: 113 ح4، بحار الأنوار: 269/43 ح 29.

۴۴۰