قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد ۲

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام0%

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام نویسنده:
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت
صفحات: 928

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آیت الله سید احمد مستبط
مترجم: محمد حسین رحیمیان
ناشرین: نشر حاذق
گروه: صفحات: 928
مشاهدات: 58098
دانلود: 4751


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 928 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 58098 / دانلود: 4751
اندازه اندازه اندازه
قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام

قطره ای از دریای فضائل اهل البیت علیهما السلام جلد 2

نویسنده:
ناشرین: نشر حاذق
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

خداوند بجز به حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به احدی از پیامبران عطا نفرموده، و آنان ائمّه هفتگانه(1) هستند کسانی که فلک به دور وجود آنها می چرخد، و منظور از «قرآن العظیم» حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.(2)

مؤلّف رحمه‌الله گوید : این که آنها را هفت نفر بدانیم به خاطر این است که اسامی تکراری را یک بار بشماریم که در این صورت عبارتند از: علی، حسن، حسین،محمّد، جعفر، موسی، و مهدی صلوات اللَّه علیهم اجمعین.

و احتمال دارد اعتبار عدد هفت به جهت شمارش نام مبارک حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها با آنها باشد و این یا به جهت تغلیب است - یعنی غلبه اسامی رجال -یا این که کلمه «ائمّه» را به معنای عمومی آن اتّخاذ کنیم که عبارت از رهبر وحجّت باشد، و از طرفی اسم مبارک حضرت مهدی ارواحنا فداه را مطابق اسم مبارک جدّش حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بشماریم.

717/45. معاویه بن عمّار گوید:

امام صادقعليه‌السلام در مورد تفسیر آیه شریفه که می فرماید:( وَللَّهِِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها ) (3) ؛ «و برای خداوند نامهای نیک است، خدا را به آن نامها بخوانید»، فرمود:

نحن واللَّه! الأسماء الحسنی الّتی لایقبل اللَّه من العباد عملاً إلّا بمعرفتنا .

سوگند به خدا! ما همان اسمای حسنای(4) خدا هستیم اسمایی که خداوند

___________________

1- علّامه مجلسیرحمه‌الله نیز در توضیح این حدیث شریف می گوید: شاید پیشوایان معصومعليهم‌السلام به اعتبار اسامی شریفشان هفت تا هستند، چرا که اسامی آنان هفت است، گر چه اسم برخی از آنان تکرار شود. یا این که نشر اکثر علوم از طریق هفت نفر از آنان بوده. به همین جهت، خداوند از میان آنان، به این تعداد اختصاص داده است.

2- تفسیر عیّاشی: 251/2 ح 41، بحار الأنوار: 117/24 ح9، تفسیر برهان: 354/2 ح 12.

3- سوره أعراف آیه 180.

4- علّامه فیض کاشانی در کتاب «وافی» می نویسد: همان گونه که نام، دلیل و گواه بر فرد نامیده شده است و علامت ونشانه ای برای شناخت اوست، همچنین ائمهعليهم‌السلام دلیل و راهنما به سوی خدا هستند، مردم را به سوی خداوند سبحان راهنما بوده و آنان، نشانه صفات نیکو و افعال و آثار خداوند هستند.

۶۱

عملی را از بندگان جز به شناخت ما نمی پذیرد.(1)

عیّاشیرحمه‌الله و نیز شیخ مفیدقدس‌سره در کتاب «إختصاص » از امام رضاعليه‌السلام نقل کرده اند که حضرتش فرمود:

إذا نزلت بکم شدّه فاستعینوا بنا علی اللَّه عزّوجلّ .

هنگامی که در سختی و شدّتی قرار گرفتید به وسیله ما از خداوند متعال استعانت وکمک بجویید. که خدای می فرماید:( وَللَّهِِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها ) ؛

«و برای خداوند نام های نیک است، خدا را به آن نام ها بخوانید».

امام رضاعليه‌السلام اضافه نمود: امام صادقعليه‌السلام فرمود: سوگند به خدا! ما همان اسمای حسنای خدا هستیم که او عملی را از احدی جز به شناخت ما نمی پذیرد.(2)

طبرسی رحمه‌الله نیز در تفسیر فرمایش خدای متعال که می فرماید:( لَهُ الْأَسْماءُالْحُسْنی یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ ) (3) ؛ «برای او نامهای نیک است، آنچه در آسمانها و زمین است او را تسبح می نماید و او عزیز و حکیم است»، روایتی از ابن عبّاس نقل کرده که گوید: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اسم اعظم خدا در شش آیه از آخر سوره حشر است.(4)

___________________

1- الکافی: 143/1 ح4، الوافی: 491/1 ح1، تفسیر برهان: 52/2 ح2، تأویل الآیات: 189/1 ح36. در ذیل حدیث آمده است: از پیشوایان معصوم (صلوات اللَّه علیهم) نقل شده: هیچ کس خداوند را با نام یکی از این بزرگواران دعا نمی کند، جز آن که خداوند دعایش را مستجاب می نماید.

2- تفسیر عیّاشی: 42/2 ح 119، بحار الأنوار: 5/94 ح7، تفسیر برهان: 52/2 ح3. این حدیث را شیخ مفیدقدس‌سره در إختصاص: 246 (به صورت مختصر) نقل کرده، و در «تفسیر برهان: 52/2 ح4» نیز از او روایت شده است.

3- سوره حشر، آیه 24.

4- مجمع البیان: 38/6. این حدیث را علّامه مجلسیرحمه‌الله در «بحار الأنوار: 224/93» از «مهج الدعوات: 395» نقل کرده است.

۶۲

بخش اوّل: مناقب پیامبر اکرم حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

قطره ای از دریای مناقب پیامبر اکرم حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

۶۳
۶۴

718/1. در کتاب «مناقب دیلمی » آمده است: عمر بن قمیت لیثی(1) گوید: از پدرم - که از صاحبان علم بود - شنیدم که می گفت:

هنگامی که ولادت آمنه، دختر وهب، مادر گرامی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرا رسید درهای آسمان گشوده شد و فرشتگان فرود آمدند و فرشته ای در زمین نماند جز آنکه در موقع ولادت او حاضر گشت، آنان گرداگرد وجود نازنین او را فرا گرفتند.

موقعی که آمنه، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را زایمان نمود دنیا را نوری فرا گرفت، فرشتگان در آسمان یکدیگر را به آن بشارت می گفتند، و همه بتها بر رو واژگون شدند، و او می گفت: وای بر قریش! امین، راستگو و هدایت گر بر آنها آمد. و کسی از منظور او چیزی نفهمید.

از طرفی، از خانه خدا صدایی شنیده شد که (گوینده ای) می گفت: همینک نورم بر من بازگشت، همینک زوّار من می آیند، و همینک از پلیدی ها پاک گردیدند.

آنگاه مردم شاهد سه شبانه روز زلزله بودند، و این اوّلین نشانه ای بود که قریش در هنگام ولادت پیامبر گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مشاهده نمودند.

___________________

1- ظاهراً در ضبط اسم این راوی اشتباهی رخ داده و به نظر می رسد اسم صحیح او: عمرو بن عوف لیثی است که از اصحاب امیر مؤمنان علیعليه‌السلام بود. مراجعه شود به کتاب «معجم رجال الحدیث: 121/13».

۶۵

719/2 در همان کتاب آمده: ابن عبّاس گوید: از پدرم در مورد ولادت پیامبر گرامیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که می گفت:

هنگامی که عبداللَّه متولّد شد، در چهره او نوری دیدیم که مانند نور آفتاب می درخشید.

پدرم عبدالمطلب گفت: این نوزاد دارای شأن و مقامی بزرگ است، در خواب دیدم گویا از بینی او پرنده ای سفید به پرواز درآمد و به سمت مشرق و مغرب پرواز کرد، آنگاه بازگشت و در بام کعبه قرار گرفت، همه قریش به جهت کرنش او به سجده افتادند، در این میان که مردم در عظمت و بزرگی او فکر می کردند ناگاه آن پرنده تبدیل به نوری گشته و میان آسمان و زمین قرار گرفت، آنگاه نورش میان مشرق و مغرب را فرا گرفت.

نخستین کسی که وارد این نور گردید نوجوانی از فرزندان ابوطالبعليه‌السلام بنام علیعليه‌السلام بود، او را دیدم که با آن نور اوج می گیرد و نورش افزایش پیدا می کند. آنگاه مردم را دیدم که به دنبال این نور هستند.

از خواب بیدار شدم، از کاهنی از طایفه بنی مخزوم از تعبیر این خواب پرسیدم.

گفت: ای عبّاس! اگر راست گفته باشی، هر آینه از او (عبداللَّه) فرزندی به عمل خواهد آمد که مردم شرق و غرب زمین پیرو او خواهند شد و پسر عمویش در این پیروی سبقت را از همگان خواهد ربود.(1)

720/3. در یک حدیث مشهور که از وجود نازنین پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده، آمده که حضرتش فرمود:

أوّل ما خلق اللَّه نوری، ثمّ فتق منه نور علیّعليه‌السلام . فلم نزل نتردّد

___________________

1- کمال الدین: 175/1 ح 33، امالی صدوق: 335 ح 2 مجلس 45، بحار الأنوار: 256/15 ح 8، روضه الواعظین: 64، الخرائج: 1067/3 ح 4. این حدیث را ابن شهراشوبرحمه‌الله در «مناقب: 23/1» به صورت اختصار نقل کرده است.

۶۶

فی النور حتّی وصلنا حجاب العظمه فی ثمانین ألف ألف سنه، ثمّ خلق الخلائق من نورنا، فنحن صنائع اللَّه والخلق بعد لنا صنائع .

نخستین آفریده ای که خدای متعال آفرید نور من بود، سپس از نور من، نور علیعليه‌السلام را جدا ساخت. ما همواره در میان انوار در رفت و آمد بودیم تا این که پس از هشتاد هزار هزار سال به حجاب عظمت الهی رسیدیم، آنگاه خدای متعال موجودات دیگر را از نور ما آفرید. بنابراین ما آفریده و ساخته و پرداخته خدا هستیم و موجودات پس از ما، ساخته و پرداخته ما هستند.(1)

نویسنده رحمه‌الله گوید : اینکه می فرماید: «مخلوقات پس از ما، ساخته و پرداخته ما هستند» منظور این است که علّت غایی و نهایی آفرینش موجودات آنها (اهل بیتعليهم‌السلام ) هستند.

گواه بر این امر، روایت زیبای است که خداوند متعال خطاب به پیامبر گرامی خویش حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید:

«لولاک لما خلقت الأفلاک ».

«اگر تو نبودی افلاک را به وجود نمی آوردم».(2)

721/4. در کتاب «عدّه الداعی » می نویسد: امام صادقعليه‌السلام فرمود:

فقر و تنگدستی چنان بر یکی از اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چیره شد که زندگی به سختی می گذرانید.

همسرش گفت: اگر نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بروی و وضع زندگانی خود را به

___________________

1- این حدیث در کتابهای حدیثی یافت نشد، شاید مراد از شهرت آن، بخش اوّل حدیث است که در احادیث زیادی نقل شده است. گفتنی است که بخش اخیر حدیث در «نهج البلاغه» چنین آمده است: «فإنّا صنائع ربّنا والنّاس بعد صنائع لنا» که علّامه مجلسی در «بحار الأنوار: 58/33 ضمن ح 8» از «نهج البلاغه» نقل کرده است. و در توقیع شریف از صاحب الأمر (ارواحنا فداه) نیز آمده که حضرتش فرمودند: «نحن صنائع ربّنا، والخلق بعد صنائعنا ». این حدیث در ص 57 ضمن ح 714 از همین مجلّد، نقل گردید.

2- احتمال دارد که بگوییم: منظور این است که خدای متعال انوار آنان را با مباشرت خویش آفریده، ولی موجودات دیگر را به سبب و وسیله آنان. بنابراین، مردم همواره نیازمند آنان هستند و آنان از مردم بی نیازند، چرا که آنان به واسطه خدای متعال، از غیر او بی نیاز هستند.

۶۷

آن حضرت توضیح دهی، آن حضرت کمک مالی می نمایند.

او با همین فکر به خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مشرّف شد، ولی پیش از آنکه حاجت خود را ابراز کند، این عبارت زیبا را از حضرتش شنید که:

من سألنا أعطیناه، ومن استغنی أعطاه اللَّه .

«هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او عطا می نماییم، ولی اگر کسی بی نیازی ورزد، خدای متعال به او عطا خواهد کرد».

پیش خود گفت: منظور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از این عبارت، جز من نیستم، پس به خانه خود برگشته و جریان را برای همسرش بازگو نمود، همسرش گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز (همانند ما) بشر است (شاید متوجه نشده)! بار دیگر برو و صریحاً حاجت خود را بیان کن.

آن شخص بار دیگر به خدمت حضرتش شرفیاب شد، هنگامی که چشمان مبارک رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او افتاد، باز فرمود: «هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او عطا می نماییم، ولی اگر کسی بی نیازی ورزد، خدای متعال به او عطا خواهد کرد».

این دفعه بدون ابراز حاجتی برگشت، ولی چون فقر خیلی فشار می آورد برای سوّمین بار نیز نزد حضرتش مشرّف شده و همان پاسخ را شنید. از این سخن دلنشین پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قوّت قلب گرفت و برگشت تا خود، به سراغ کاری برود، پس تیشه ای را عاریه کرد، آنگاه به سوی کوهی به راه افتاد و بالا رفت و هیزم هایی را چید و جمع کرد و به سوی شهر آمد، آنها را به نیم مدّ از آرد فروخت. فردای آن روز نیز به جمع آوری هیزم رفت و هیزم بیشتری جمع کرد و فروخت، او همچنان کار می کرد و هیزم جمع می نمود تا آن که خودش تیشه ای خرید، باز به کار مشغول شد و سرمایه جمع کرد تا اینکه دو بچّه شتر و غلامی خرید و روزهای دیگر به این کار ادامه داد تا صاحب سرمایه زیادی شده و زندگیش رو به راه شد.

روزی خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفیاب شد و جریان آمدنش را نزد آن حضرت و شنیدن آن سخن زیبا را به حضرتش رساند.

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من به تو گفتم: »هر کس از ما کمکی بخواهد ما

۶۸

به او عطا می نماییم، ولی اگر کسی بی نیازی ورزد، خدای متعال به او عطا خواهد کرد».(1)

722/5.باز در همان کتاب آمده : سلمان فارسی رضوان اللَّه علیه گوید: از محمّد مصطفی پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمود:

خدای متعال می فرماید: ای بندگان من! مگر نه این است که اگر کسی از شما حوایج بزرگی داشته باشد به او مرحمت نمی کنید جز آنکه محبوبترین فرد در نزد شما را به سوی شما واسطه نماید، شما به واسطه کرامت و شفاعت او حاجتش را بر می آورید؟!

ألا فاعلموا، أنّ أکرم الخلق علیَّ وأفضلهم لدیَّ محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وأخوه علیّ عليه‌السلام ومن بعده الأئمّه الّذین هم الوسائل إلیَّ .

آگاه باشید و بدانید! همانا گرامی ترین مردم و برترین آنها نزد من؛ محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، برادرش علیعليه‌السلام و امامان بعد از او هستند، کسانی که وسیله رسیدن به سوی من هستند.

آگاه باشید! هر که حاجتی دارد و می خواهد برآورده شود یا مشکل سختی دامنگیرش شده و ضرری سختی به او خورده می خواهد ضررش برطرف گردد اگر در این موارد مرا به محمّد و خاندان پاک و پاکیزه او دعا کند حاجت او را به بهترین وجهی که عزیزترین کس او برآورده کند، برآورده می نمایم.

در این هنگام، گروهی از مشرکان و منافقان در حالی که سلمان را به باد تمسخر گرفته بودند گفتند: ای اباعبداللَّه! چرا از خدا نمی خواهی به شفاعت آنها تو را ثروتمندترین مردم مدینه قرار دهد؟

سلمان گفت: من از خداوند متعال، بزرگتر، سودمندتر و بهتر از همه ملک دنیا را خواستم. من به وسیله آن بزرگواران - که درود خدا بر آنان

___________________

1- عدّه الداعی: 90، الکافی:139/2 ح 7، بحار الأنوار: 14/103 ح 66 و 177/73 ح 19. علّامه مجلسیرحمه‌الله این حدیث را در «ج: 108/75 ح 11» از «فقه الرضاعليه‌السلام » نقل کرده است.

۶۹

باد خواستم که خداوند بر من زبانی که گویای حمد و ثنای خداست، و دلی که بر نعمتهای او سپاسگزار است، و بدنی که در برابر بلاها و سختیهای بزرگ صابر و شکیبا باشد، عنایت فرماید، خدای متعال نیز به درخواست من پاسخ داد و عنایت نمود، و این خواسته من، صد هزار هزار مرتبه از ملک دنیا با همه امکانات و خیراتش بهتر است.(1)

723/6. باز در همان کتاب آمده: جابر گوید: امام صادقعليه‌السلام فرمود:

فرشته ای از فرشتگان، از خداوند متعال درخواست نمود که اجازه شنیدن سخنان بندگان را به او عنایت فرماید. خدای متعال نیز خواسته او را عطا فرمود.

این فرشته تا روز قیامت ایستاده و هر مؤمنی که می گوید:

«صلّی اللَّه علی محمّد وأهل بیته وسلّم »؛ «درود و سلام خداوند بر محمّد و اهل بیت اوعليهم‌السلام باد»، این ملگ می گوید: و سلام بر تو.

آنگاه فرشته پیغام آن مؤمن را به سوی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می برد و می گوید: ای رسول خدا! فلانی برای شما سلام فرستاد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز می فرماید: سلام بر او.(2)

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام (در ضمن سخنانی) می فرماید:

اُعطی السمع أربعه: النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم والجنّه، والنار، والحور العین، فإذا فرغ العبد من صلاته فلیصلّ علی النبیّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ویسأل اللَّه الجنّه ویستجیر باللَّه من النار، ویسأله أن یزوّجه من الحور العین .

اجازه شنیدن (اصوات بندگان) به چهار گروه عطا شده: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، بهشت، دوزخ و حورالعین.

بنابراین، وقتی بنده ای نمازش را به پایان رسانید بایستی بر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

___________________

1- عدّه الداعی: 151، بحار الأنوار: 22/94 ح 20، علّامه مجلسیرحمه‌الله این حدیث را نیز در ج: 369/22 ح9، از تفسیر امام عسکریعليه‌السلام : 68 ح 35 نقل کرده است.

2- امالی طوسی: 678 ح 16 مجلس 37، بحار الأنوار: 181/100 ح 2.

۷۰

درود بفرستد و از خداوند بهشت را درخواست نماید، و به سوی او از دوزخ پناه برد و از او بخواهد که با حورالعین تزویج نماید؛

زیرا که هر کس بر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درود بفرستد، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را می شنود و دعا و درخواستش بالا می رود.

و کسی که از خدا بهشت را درخواست کند، بهشت گوید: پروردگارا! آنچه بنده ات می خواهد بده! و کسی که از دوزخ به خدا پناه ببرد، دوزخ گوید: پروردگارا! بنده ات را از آنچه به تو پناه می آورد، پناه ده!

و کسی که از خدا حورالعین بخواهد، آنها می گویند: پروردگارا! آنچه بنده تو می خواهد، عطا کن.(1)

724/7. در «تفسیر امام حسن عسکری عليه‌السلام »(2) آمده است:

اسماعیل جعفی گوید: من در مسجد الحرام نشسته بودم، امام باقرعليه‌السلام نیز در گوشه ای از مسجد شرف حضور داشت، حضرت سر مبارکش را بالا گرفت و یک بار به آسمان و بار دیگر به کعبه نگریست، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود:

( سُبْحانَ الَّذی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصی ) (3) .

«پاک و منزّه است خدایی که بنده خود (حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الأقصی برد».

حضرت آن را سه مرتبه تکرار نموده، آنگاه رو به من کرد و فرمود:

ای عراقی! مردم عراق در مورد این آیه شریفه چه نظری دارند؟

عرض کردم: آنها می گویند: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شبانه از مسجدالحرام به طرف

___________________

1- الخصال: 630/2 ضمن حدیث أربعمائه، بحار الأنوار: 108/10 ضمن ح 19/86 1 ح 17، و 50/94 ح 14. نظیر این حدیث را شیخ صدوقرحمه‌الله در »خصال: 202/1 ح 17» نقل کرده است.

2- ظاهراً اشتباهی رخ داده، چرا که این حدیث، در تفسیر قمی نقل شده است.

3- سوره إسراء، آیه 1.

۷۱

بیت المقدّس سیر کرد.

حضرت فرمود: چنین نیست که آنها می گویند، ولیکن از «این» به «آن» سیر کرد - و با دست مبارکش به سوی آسمان اشاره کردند(1) - و فرمود: ما بین آن دو حرم است.

امام باقرعليه‌السلام در ادامه سخن زیبای خودشان فرمود:

هنگامی که در این سیر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به سدره المنتهی رسید جبرئیل به جای خود ماند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ای جبرئیل! آیا در همچو موضعی مرا تنها می گذاری؟ جبرئیل گفت:

تقدّم أمامک، فواللَّه لقد بلغت مبلغاً لم یبلغه خلق من خلق اللَّه قبلک .

شما به پیش روید، به خدا سوگند! همانا شما به مکان و مقامی رسیده ای که هیچ آفریده ای از آفریدگان خدا پیش از شما به آن مقام نرسیده است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در این هنگام من با دیده دل، نور پروردگارم را دیدم و میان من و حضرت حق «سبحه»؛ منزّه بودن او از مکان و رؤیت، حائل و مانع شد.

راوی گوید: عرض کردم: فدایت گردم، سبحه یعنی چه؟

امام باقرعليه‌السلام با صورت مبارکش به طرف زمین و با دست مبارکش به سوی آسمان اشاره کرده و می فرمود:

جلال ربّی، جلال ربّی، جلال ربّی .

شکوه و جلال پروردگارم؛ شکوه و جلال پروردگارم؛ شکوه و جلال پروردگارم.

آنگاه حضرتش سخن خود را چنین ادامه داد: حضرت حق به پیامبرش فرمود: یا محمّد!

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید: عرض کردم: لبیّک ای پروردگار من!

___________________

1- در پاورقی «بحار الأنوار» می نویسد: منظور حضرت از این کلام این است که: سیر پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منحصر به این مورد نبوده، بلکه سیر آن حضرت از سوی زمین به سوی آسمان بوده، بنابراین، نخست سیر آن حضرت به سوی مسجد الأقصی و از آنجا به سوی آسمان بوده است.

۷۲

فرمود: فرشتگان در ملأ اعلی در مورد چه چیزی مجادله و مرافعه می کردند؟

عرض کردم: پاک و منزّه است پروردگار! من جز آنچه به من آموختی نمی دانم.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید: خدای متعال دست قدرت خویش را میان سینه من قرار داد و من خنکی و سردی آن را میان دو کتف خود احساس کردم.

حضرت می فرماید: در این حال، هیچ موضوع از گذشته و مربوط به آینده از من پرسیده نشد جز آنکه همه اینها را دانستم.

خطاب آمد: ای محمّد! فرشتگان در ملأ اعلی در مورد چه چیزی مجادله و مرافعه می کردند؟ عرض کردم: در مورد درجات، کفّارات و حسنات.

فرمود: ای محمّد! پیامبری تو پایان پذیرفته، خوراک تو (از دنیا) تمام گشته، وصیّ و جانشین تو کیست؟

عرض کردم: پروردگارا! من آفریده های تو را امتحان نمودم و در میان آنها کسی مطیع تر از علیعليه‌السلام پیدا نکردم.

فرمود: ای محمّد! برای من نیز او چنین است.

عرض کردم: پروردگار! من آفریده های تو را آزمودم و در میان آنها کسی که محبّت او نسبت به من شدیدتر از علیّ بن ابی طالبعليهما‌السلام باشد نیافتم.

فرمود:و لی یا محمّد، فبشّره بأنّه رایه الهدی، وإمام أولیائی، ونور لمن أطاعنی، والکلمه الباقیه الّتی ألزمتها المتّقین، من أحبّه فقد أحبّنی، ومن أبغضه فقد أبغضنی، مع ما أنّی أخصّه بما لم أخصّ به أحداً .

ای محمّد! او برای من نیز چنین است، پس به او مژده بده که او پرچم هدایت و امام اولیای من است، او نوری است برای کسانی که از من اطاعت می کنند، او کلمه باقی مانده ای است که پرهیزکاران آن را بر خود لازم می دانند، کسی که او را دوست بدارد مرا دوست داشته، و کسی که او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته، با این حال ویژگی خاصّی بر او قائلم که

۷۳

کسی را به آن مخصوص ننموده ام.

عرض کردم: پروردگار من! (منظور) برادرم، همراهم، وزیر و وارثم است؟

فرمود: این امری است که در گذشته، مشیّت من به آن تعلّق گرفته، او مبتلا می شود و مردم به او مبتلا می شوند با این حال من به او چهار چیز بخشیده ام، بخشیده ام، بخشیده ام، بخشیده ام.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این بفرمود و دست مبارک خود را بست و آن را باز نکرد.(1)

توضیح : منظور از «مسجد الأقصی» همان «بیت المأمور» است، چرا که آن، دورترین مساجد است.

اینکه حضرت می فرماید: «نور پروردگارم را دیدم» یعنی با چشم دل عظمت و بزرگی حق تعالی را مشاهده نمودم.

و منظور از «سبحه» منزّه و مقدّس بودن حق تعالی است.

و گذاشتن دست، کنایه از نهایت لطف و رحمت حق تعالی، و افاضه علوم و معارف بر سینه شریف اوست.

و خنکی و سردی، کنایه از راحتی، سرور و خوشحالی است.

بنابراین، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم محلّ نهادن دست رحمت حضرت حق تعالی است و از رحمت است و رحمت از اوست همچنان که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند: «حسین منّی وأنا من حسین ».(2)

حسین از من است و من از حسینم.

او از دست رحمت تغذیه کرده، و در دامن رحمت پرورش یافت و از زبان رحمت شیر خورده است، گوشت و خون او از رحمت روییده و

___________________

1- تفسیر قمی:243/2، بحار الأنوار: 372/18 ح 79، تفسیر برهان: 63/4 ح 4. نظیر این روایت را طبریرحمه‌الله در «نوادر المعجزات: 66 ح 31» نقل کرده است.

2- بحار الأنوار: 261/43 ح 1.

۷۴

پوستش در میان دو چشم رحمت و ریحانه رحمت بوده. او در سینه رحمت می نشست و مرکبش شانه رحمت بود و بر پشت رحمت حرکت می کرد و مسیرش با راه رفتن رحمت بود.

او معدن خاصّ برای رحمت، محل تجمّع اسباب رحمت، گرد هم آوردنده وسایل رحمت و سرچشمه چشمه های رحمت بود.

او مدخل واردین بر رحمت، چشمه گوارای رحمت، محل کاشت باغ های رحمت، ظاهر کننده میوه های رحمت، محل رویش شاخه های رحمت، حرکت دهنده مواد رحمت و ابرهای سرازیرکننده رحمت بود.

انسانها به سبب او در موضع عفو و رحمت قرار گرفته و وارد دائره گسترده رحمت می گردند، و با رحمت بر او لزومیّت رحمتِ گسترده محقّق می گردد، چرا که او رحمت موصوله و رحمت مرحومه است.

725/8. در کتاب «جعفریّات و أشعثیّات » در باب «فضل هدیه» می نویسد: حضرت علیعليه‌السلام فرمود:

روزی هدیه ای به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آوردند و این در حالی بود که عدّه ای در نزد آن حضرت حضور داشتند، به همین جهت حضرت فرمود: شما نیز در این هدیه شریک هستید.(1)

726/9.عماد الدین طبری رحمه‌الله در کتاب «بشاره المصطفی » می نویسد:

امام رئوف علیّ بن موسی الرضاعليه‌السلام ، از پدران بزرگوارشعليهم‌السلام ، از امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نقل فرموده که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

یا علیّ! إذا کان یوم القیامه أخذت بحجزه اللَّه عزّوجلّ، وأخذت أنت بحجزتی وأخذ ولدک بحجزتک، وأخذ شیعه ولدک بحجزتهم، فتری أین یؤمر بنا ؟

___________________

1- الجعفریّات: 153.

۷۵

ای علی! به هنگام رستاخیز، من دامان لطف پروردگار را خواهم گرفت، تو نیز دامان من، و فرزندان تو دامان تو، و شیعیان فرزندانت دامان آنها را خواهند گرفت، آیا فکر می کنی ما را به کجا دستور می دهند برویم؟(1)

727/10. در همان کتاب آمده است: ابوذر غفاریرحمه‌الله گوید:

روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دیدم که دست مبارکشان را به شانه علیّ بن ابی طالبعليه‌السلام زده و فرمود:

یا علیّ! من أحبّنا فهو العربی، ومن أبغضنا فهو العلج، شیعتنا أهل البیوتات والمعادن والشرف، ومن کان مولده صحیحاً، وما علی ملّه ابراهیم عليه‌السلام إلّا نحن وشیعتنا، وسائر الناس منها برآء، وإنّ للَّه ملائکه یهدمون سیّئات شیعتنا کما یهدم القوم البنیان .

ای علی! هر که ما را دوست بدارد، او منسوب به عرب است، و هر که ما را دشمن بدارد او بی دین است. شیعیان ما از خانواده و قبیله های صحیح النسب و شریف و آنان که از طریق مشروع متولّد شده اند، هستند، و کسی جز ما و شیعیان ما بر دین ابراهیمعليه‌السلام نبوده، و سایر مردم از آن دور هستند. همانا خداوند را فرشتگانی است که گناهان شیعیان ما را - همانند ویران کردن مردم ساختمان هایشان - ویران و نابود می کنند.(2)

728/11. در کتاب «الثاقب فی المناقب » می نویسد: سعید بن مسیّب گوید:

شبی در دوران رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باران بارید، بامدادان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علیعليه‌السلام فرمود:

برخیز باهم به منطقه عقیق برویم و به زیبایی آب در گودال های زمین

___________________

1- بشاره المصطفی: 136، بحار الأنوار: 134/68 ح 69 و 104 ح 17، صحیفه الرضاعليه‌السلام : 92 ح 25، المناقب: 296 ح 289. نظیر این روایت را شیخ صدوقرحمه‌الله در التوحید: 165 ح2 و معانی الأخبار: 14 ح 9 نقل کرده، و خوارزمی نیز در «مقتل الحسینعليه‌السلام : 106» آورده است.

2- بشاره المصطفی: 102، امالی طوسی: 190 ح 24 مجلس 7، امالی مفید: 169 ح 4، بحار الأنوار: 23/68 ح 41، فضائل الشیعه: 53 ح 9، کشف الغمّه: 390/1.

۷۶

بنگریم.

علیعليه‌السلام می فرماید: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به دستان من تکیه کرده و حرکت کردیم، هنگامی که به منطقه عقیق رسیدیم نظاره گر صفای آب در گودالهای زمین بودیم.

علیعليه‌السلام فرمود: ای رسول خدا! اگر مرا از شب بر این سفر باخبر می نمودید برای شما سفره ای از غذا تهیّه می کردم.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ای علی! کسی که ما را به اینجا آورده (خود تدارک دیده و) ما را ضایع نخواهد کرد. در این هنگام که ایستاده بودیم ناگاه ابری را با رعد و برق بالای سرمان احساس کردیم که بر ما سایه افکند، نزدیک ما گردید تا در برابر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سفره ای گسترانید، در آن سفره، انارهایی بود که تا به حال دیدگان همچون انارهایی ندیده بودند، هر اناری سه پوسته داشت؛ پوسته ای از لؤلؤ، پوسته ای از نقره و پوسته ای از طلا.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رو به من کرده و فرمود: ای علی! بگو: بسم اللَّه و میل کن، این سفره از سفره تو پاکیزه تر و خوشمزه تر است.

ما از انارها را برداشته و آن را شکستیم، دانه های آن سه رنگ بود: دانه ای مانند یاقوت قرمز، دانه ای مانند لؤلؤ سفید و دانه ای مانند زمرّد سبز، طعمش خیلی لذیذ بود، هنگامی که از آن میل کردم به یاد فاطمه همسرم، حسن و حسینعليهم‌السلام دو فرزندم افتادم، سه انار برای آنها برداشتم و در آستین خود قرار دادم، سپس سفره برداشته شد.

آنگاه به سوی خانه به راه افتادیم، در میان راه دو نفر از اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ملاقات نمودیم، یکی از آنها گفت: از کجا می آیی ای رسول خدا!

حضرت فرمود: از منطقه عقیق.

گفت: اگر به ما خبر داده بودید سفره ای برای شما تهیّه می دیدیم تا غذا میل بفرمایید.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: کسی که ما را به آنجا برد (خود تدارک دیده و ما را) ضایع نکرده است.

۷۷

دیگری گفت: ای اباالحسن! از شما بوی پاکیزه ای می شنوم، آیا آنجا نزد شما طعامی بود؟!

دست به آستینم بردم تا اناری به او بدهم، ولی دیدم چیزی نیست، و از این جریان غمگین شدم.

هنگامی که از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خداحافظی کردم و ایشان به منزلشان تشریف بردند، و من به در فاطمهعليها‌السلام نزدیک شدم صدای خشخشی از آستینم شنیدم، نگاه کردم دیدم انارها در آستینم هستند، وارد منزل شدم، یکی از انارها را به همسرم فاطمهعليها‌السلام و دو تای دیگر را به فرزندانم حسن و حسینعليهما‌السلام دادم.

سپس حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرفیاب شدم، وقتی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مرا دید فرمود: جریان را تو می گویی یا من بگویم؟

عرض کردم: ای رسول خدا! شما بفرمایید، چرا که بیان شما شفای جگر سوخته است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آنچه اتّفاق افتاده بود بیان فرمود.

عرض کردم: ای رسول خدا! گویا شما با من بودید.(1)

729/12. و درهمان کتاب آمده است: حنش بن معتمر گوید:

علیعليه‌السلام فرمود:

روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مرا خواست و برای اصلاح مردم یمن به آن سامان رهسپار فرمود.

عرض کردم: ای رسول خدا! آنان جمعیّت فراوان و دارای سنّ و سالی هستند، در حالی که من نوجوانی بیش نیستم (چگونه این مأموریّت را انجام دهم؟).

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: یا علی! هنگامی که به بلندی گردنه روستای «افیق»(2) رسیدی با صدای بلند بگو:

___________________

1- الثاقب فی المناقب: 58 ح 29.

2- افیق؛ روستایی میان حوران و غور است، این روستا دارای گردنه ای است که به غور اردن سرازیر می شود.

۷۸

یا شجر یا مدر یا ثری، محمّد رسول اللَّه یقرؤکم السلام .

ای درختان! ای کلوخ! ای زمین! محمّد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شما سلام می رساند.

علیعليه‌السلام می فرماید: من به سوی یمن به راه افتادم، هنگامی که به بلندی گردنه «افیق» رسیدم رو به سوی مردم یمن کردم، ناگاه دیدم همه مردم یمن در حالی که مسلّح بوده و نیزه ها به دست گرفته بودند که سر نیزه هایشان می درخشید و تیر و کمان به کمر بسته و شمشیر از غلاف بیرون کشیده به سوی من می آمدند، با صدای بلند فریاد زدم: ای درختان! ای کلوخ! ای زمین! محمّد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شما سلام می رساند.

در این هنگام درختان و کلوخ ها و زمین یکصدا فریاد زدند:

وعلی محمّد رسول اللَّه السلام وعلیک السلام .

بر محمّد، رسول خدا و بر تو سلام باد.

وقتی آن مردم این صدا را شنیدند مضطرب و آشفته گشته و پاهایشان لرزید و سلاح از دستشان افتاد، آنان به سرعت خودشان را به من رسانیدند، من میان آنان صلح داده و بازگشتم.(1)

730/13.باز در همان کتاب می نویسد: ابن عمر گوید:

گروهی نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده و به دروغ بر علیه شخصی شهادت دادند که وی شتری را دزدیده است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور اجرای حکم سرقت و قطع انگشتان دزد را صادر فرمود، متّهم آماده اجرای حکم شد در حالی که دعای زیر را می خواند:

___________________

1- الثاقب فی المناقب: 68 ح 50، بصائر الدرجات: 503 ح 7، مختصر البصائر: 14، الخرائج: 492/2 ح 6، امالی صدوق: 293 ح 1 مجلس 40، روضه الواعظین: 116، قصص الأنبیاء: 285 ح 380، المناقب: 327/2 و 328. این روایت را علّامه مجلسیرحمه‌الله در بحار الأنوار: 371/17 ح 23 از امالی و بصائر الدرجات و خرائج، و در ج 362/21 ح 6 از بصائر الدرجات، و در ج 252/41 ح 11 از مختصر بصائر الدرجات نقل کرده است.

۷۹

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لایَبْقی مِنَ الصَّلاهِ شَیْ ء، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لایَبْقی مِنَ الْبَرَکاتِ شَیْ ء، وَارْحَمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لایَبْقی مِنَ الرَّحْمَهِ شَیْ ء، وَسَلِّمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ حَتَّی لایَبْقی مِنَ التَّسْلیمِ شَیْ ء» .(1)

خداوندا! همه درودها را بر محمّد و آل محمّد بفرست به گونه ای که از درود چیزی نماند.

خداوندا! همه برکات را بر محمّد و آل محمّد ارزانی فرما؛ به گونه ای که از برکات چیزی نماند.

خداوندا! همه رحمتها را بر محمّد و آل محمّد عطا فرما؛ به گونه ای که از رحمت چیزی نماند.

خداوندا! همه سلام ها را بر محمّد و آل محمّد بفرست؛ به گونه ای که از سلام چیزی نماند.

راوی گوید: در این هنگام شتر به سخن درآمد و گفت: ای رسول خدا! آن مرد مرا سرقت نکرده است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور داد تا او را برگردانند. وقتی آمد به او فرمود:

ای مرد! لحظه ای پیش چه می خواندی؟

گفت: این دعا را خواندم: «اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد ...».

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: همچنان که نگاه می کردم دیدم که کوچه های مدینه مملوّ از فرشتگان خداست و آن قدر زیاد بودند که می خواستند میان من و تو حایل شوند.

___________________

1- این دعای شریف را علّامه مجلسیرحمه‌الله در «بحار الأنوار: 67/90» به دو کیفیّت نقل کرده که برای استفاده از آن، هر دو نقل را بیان می نماییم:

الف ) «اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد حتّی لاتبقی صلاه، اللهمّ وبارک علی محمّد وآل محمّد حتّی لاتبقی برکه، اللهمّ وسلّم علی محمّد وآل محمّد حتّی لایبقی سلام، اللهمّ وارحم محمّداً وآل محمّد حتّی لاتبقی رحمه ».

ب) «اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد حتّی لایبقی من صلواتک شی ء، وارحم محمّداً وآل محمّد حتّی لایبقی من رحمتک شی ء، وبارک علی محمّد وآل محمّد حتّی لایبقی من برکاتک شی ء، وسلّم علی محمّد وآل محمّد حتّی لایبقی من سلامک شی ء».

۸۰