انیس الطالبین [ترجمه آداب المتعلمین]

انیس الطالبین [ترجمه آداب المتعلمین]0%

انیس الطالبین [ترجمه آداب المتعلمین] نویسنده:
گروه: درس ها

انیس الطالبین [ترجمه آداب المتعلمین]

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: خواجه نصیرالدین طوسی
گروه: مشاهدات: 3698
دانلود: 2182

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 25 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3698 / دانلود: 2182
اندازه اندازه اندازه
انیس الطالبین [ترجمه آداب المتعلمین]

انیس الطالبین [ترجمه آداب المتعلمین]

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

انیس الطالبین [ترجمه آداب المتعلمین]

نویسنده: نصرالدین طوسی

ترجمه آداب المتعلمین؛ بقلم محمدجواد ذهنی تهرانی.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

مقدمه

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه علی آلائه و نشکره علی نعمائه و الصّلوه و السّلام علی

سیّد انبیائه و خیر اوصیائه.

و بعد: فکثیر من طلّاب العلم لا یتیسّر لهم التّحصیل و ان اجتهدوا و

لا ینتفعوا عن ثمراته و ان اشتغلوا، لانّهم اخطأوا طریقه و ترکوا شرائطه و کلّ من اخطاء الطّریق ضلّ، فلا ینال المقصود اردت ان ابیّن طریق التّعلّم علی سبیل

الاختصار علی ما رایت فی الکتاب و سمعت من اساتیدی اولی العلم و اللّه الموفّق والمعین، فابیّن المقصود فی فصول شتّی.

ترجمه:

حقتعالی را در مقابل نعمت هایش می ستایم، و بر عطایایش شکر مینمایم،

و درود قلبی و تحیّت زبانی بر سرور پیامبران و بهترین جانشینان.

و بعد از گذاردن شکر و ستایش حضرت سبحان و اداء احترام به ساحت قدس

نبویصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سرور اوصیاء یعنی وجود مقدّس حضرت علوی سلام اللّه القدسی علیه چنین نگاشته

می شود: بسیاری از طالبین و مایلین به دانش اگرچه کوشش نموده ولی تحصیل علم

برایشان میسور نشده و از منافع و آثار آن بهره ای نبرده اگرچه خود را به آن سرگرم ومشغول مینمایند و جهتش آنستکه راه آنرا به خطاء و اشتباه رفته و شرائطش را

واگذارده اند و معلوم است هرکس راه را اشتباه برود گم خواهد شد و در نتیجه بمقصودنخواهد رسید.

ازاینرو تصمیم گرفتم در این رساله و وجیزه بطور اختصار راه تعلّم وفراگرفتن دانش را به آن نحو که در کتاب دیده و از اساتید صاحبان علمم شنیده ام بیان کنم و از خداوند متعال توفیق و کمک میخواهم.

مقصود و مطلوب را در چند فصل بیان مینمائیم.

فصل اول: حقیقت و فضیلت علم

اشاره

متن: الفصل الاوّل فی ماهیّه العلم و فضله اعلم انّه قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : طلب العلم فریضه علی کلّ مسلم و مسلمه.

و المراد من العلم هنا علم الحال ای العلم المحتاج الیه فی الحال الموصل الی النّفع فی المال کما یقال: افضل العلم علم الحال و افضل العمل حفظ المال، فیفرض علی الطّالب مایصلح حاله. و شرف العلم لا یخفی علی احد، اذ العلم هو مختصّ بالانسان، لانّ جمیع الخصال سوی العلم یشترک فیها الانسان و سایر الحیوانات کالشّجاعه و القوّه والشّفقّه و غیر ذلک و به اظهر اللّه فضل آدم علی الملائکه و امرهم بالسّجود له.

ترجمه:

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: خواستن و بدنبال دانش رفتن بر هرمرد و زن مسلمانی وظیفه و تکلیف است.

مقصود از علم در این حدیث شریف علم حال یعنی علمی که راجع به حال وچگونگی است که شخص را در مال ومنال نفع برساند چنانچه گفته اند:

برترین دانش ها علم حال بوده و بالاترین عملها حفاظت مال و دارائی است، پس بر طالب لازم است چیزی را داشته باشد که حالش را اصلاح نماید.

و شرافت و فضیلت دانش بر کسی مخفی نیست زیرا علم اختصاص بانسان دارد بخلاف صفات و فضائل دیگر چه آنکه تمام خصلت ها به استثنای علم انسان و جمیع حیوانات

در آن با هم مشترک میباشند نظیر: شجاعت، نیرو، شفقّت و دیگر خصال حمیده. خداوند متعال بواسطه علم فضل و برتری آدم بر ملائکه را آشکار و اظهارنمود و ایشان را به سجده به وی مأمور ساخت.

متن:

و ایضا هو وسیله الی السّعاده الابدیّه ان وقع العمل علی مقتضاه،فالعلم الّذیّ یفرض علی المکلّف بعینه یجب تحصیله و یجبر علیه ان لم یحصل و الّذیّ

یکون الاحتیاج به فی الاحیان فرض علی سبیل الکفایه و اذا قام به البعض سقط عن الباقی و ان لم یکن فی البلد من یقوم به اشترکوا جمیعا فی تحصیله بالوجوب.

ترجمه:

و نیز علم و دانش وسیله است برای سعادت و رستگاری همیشگی مشروط

باینکه بر طبق و اقتضایش عمل گردد،

پس علمی که بر مکلّف فرض و تکلیف قرار داده شده و از جمله واجبات

عینیّه شمرده شده تحصیلش لازم و واجب بوده و در صورتیکه وی به تحصیل آن همّت نگمارد بر آن اجبار و الزامش میکنند و علمی که احیانا به آن احتیاج و نیاز پیدامیشود به نحو لزوم کفائی در حقّ مکلّفین جعل شده بطوریکه اگر برخی از ایشان به آن قیام کنند از دیگران ساقط میگردد و اگر در شهر کسیکه به آن قیام کند وجود نداشته باشدتمام به تحصیل و فراگرفتنش موظّفند.

متن:

و قیل: بانّ علم ما ینفع علی نفسه فی جمیع الاحوال بمنزله الطّعام لا بدّ

لکلّ احد من ذلک و علم ما ینفع فی الاحانین بمنزله الدّواء یحتاج الیه فی بعض الاوقات و علم النّجوم بمنزله المرض فتعلّمه حرام لانّه یضرّ و لا ینفع الّا قدرما یعرف به القبله و اوقات الصّلوه و غیر ذلک، فانّه لیس بحرام.

ترجمه:

کلام برخی در خاصیّت بعضی از علوم

برخی از ارباب دانش فرموده اند:

علمی که در تمام احوال و ازمان نافع است همچون طعام بوده که احدی

بی نیاز از آن نمیباشد و دانشی که نفعش در برخی از اوقات است مانند دواء بوده که در پاره ای از احیان مورد احتیاج میباشد و علم نجوم و اخترشناسی بمنزله درد و مرض است ازاینرو فراگرفتنش حرام میباشد چه آنکه مضرّ بوده و نافع نیست مگر مقداری که

تفسیر علم

بواسطه اش قبله نماز را بتوان معیّن نمود و اوقات صلوه را تشخیص داد

و غیر ایندو از احکام دیگر همچون تعیین آجال و اوقات که پاره ای از امور همچون انقضاء عدّه زنان و تعیین اجل دیون به آن موقوف میباشد که این مقدار از تعلّم حرام نیست.

متن:

فامّا تفسیر العلم: فانّه صفه ینجلی بها لمن قامت هی به المذکور فینبغی للطّالب ان لایغفل عن نفسه و ما ینفعها و ما یضرّها فی اوّلها و آخرها فیستجلب بما ینفعها و یتجنّب عمّا یضرّها لئلّا یکون عقله و علمه حجّه علیه فیزداد عقوبه.

ترجمه:

تفسیر علم

و امّا تفسیر علم پس آن صفتی است که بواسطه اش برای کسیکه این صفت

به وی قائم است آنچه ذکر شد کشف و ظاهر میشود لذا برای طالب دانش شایسته است که ازنفس خویش و آنچه بنفع یا احیانا مضرّ بحالش است چه در بدو امر و چه در انتها ومراحل آخر از آن غفلت نورزد پس سعی و همّتش بر آن باشد آنچه بنفع نفس و روحش میباشد جلب نموده و از کلّیّه اموری که برای نفسش مضرّ است اجتناب و دوری کند تا عقل و علمش بر او حجّت نبوده و بدین وسیله عقاب و عذابش زیاد گردد.

فصل دوم: در بیان نیت

متن: الفصل الثّانی فی النّیّه

لا بدّ لطالب العلم من النّیّه فی تعلّم العلم، اذ النّیّه هو الاصل فی جمیع الاحوال لقوله تعالی:

انّما الاعمال بالنّیّات.

و لقولهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

لکلّ امرئ مانوی. فینبغی ان ینوی المتعلّم بطلب العلم رضاء اللّه تعالی و ازاله الجهل عن نفسه و عن سائر الجهّال و ابقاء الاسلام و احیاء الدّین بالامر بالمعروف والنّهی عن المنکر من نفسه و من متعلّقاته و من الغیر بقدر الامکان فینبغی لطالب العلم ان یصیر فی المشاقّ و یجتهد بقدر الوسع، فلا یصرف عمره فی الدّنیا الحقیره الفانیه و لا یذلّ نفسه بالطّمع و یجتنب عن الحقد و یحترز عن التّکبّر.

ترجمه:

قطعا و مسلّما طالب علم در مقام تعلّم می باید دارای نیّت

باشد زیرا نیّت اصل در تمام احوال و حالات میباشد بدلیل فرموده حقتعالی که فرموده: انّما الاعمال بالنّیّات.

( صرفا اعمال بواسطه نیّت تحقّق می پذیرند).

و کلام درربار حضرت نبویّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که چنین نقل شده:

لکلّ امرئ مانوی.

( برای شخص است آنچه را که نیّت میکند).

پس شایسته است که طالب دانش و خواهان علم در طیّ تحصیلش خشنودی حقتعالی را در نظر داشته و همّتش برطرف کردن جهل و نادانی از خود و دیگر نادانان بوده و قصدش ابقاء اسلام و احیاء دین بواسطه وادار کردن خود و وابستگان و دیگران را به اعمال حسنه و بازداشتن از افعال قبیحه و زشت بوده و تا حدّ امکان در این راه بکوشد.

بنابراین شایسته است طالب علم خود را در مشاقّ و زحمات طاقت فرساقرار داده و به مقداری که قدرت دارد در این زمینه پای فشرده و استقامت نماید، عمرگرانمایه را در تحصیل دنیای پست و زودگذر صرف نکرده و ابدا نفس خویش را بواسطه طمع

و چشم داشت به حطام و سرمایه دنیوی ذلیل نکند، از کینه ورزی و تکبّر خودداری واجتناب کند.

فصل سوم: در برگزیدن علم و انتخاب استاد و اختیار هم بحث

اشاره

متن: الفصل الثّالث فی اختیار العلم و الاستاد و الشّریک و الثّبات

ینبغی لطالب العلم ان یختار من کلّ علم احسنه و مایحتاج الیه فی

الامور الدّینیّه فی الحال ثمّ مایحتاج الیه بالمال و یقدّم علم التّوحید و معرفه

اللّه تعالی بالدّلیل و یختار العتیق دون المحدثات. قالوا: علیکم بالعتیق دون المحدثات. و یختار المتون کما قیل: علیکم بالمتون لا بالحواشی.

ترجمه:

سزاوار و شایسته است که طالب علم از هردانشی احسن و نیکوترش را

برگزیده و آنچه در حال نسبت به امور دینی مورد نیازش است انتخاب کرده و پس از آن علمی را که نیازمندیهای مالی او را جوابگو باشد اختیار کند جای دارد که طالب دانش،علم توحید ودر بیان انتخاب استاد

خداشناسی را با احاطه بر دلیل بر تمام علوم مقدّم کند و نیز علوم

قدیمه را بر جدیده ترجیح داده و به فراگرفتن آنها کمتر همّت ببندد چه آنکه بزرگان گفته اند: بر شما باد به علوم قدیمه نه جدیده.

و حتّی الامکان به متون پرداخته و از حواشی بپرهیزد چنانچه گفته شده:

بر شما باد به متون علوم نه حواشی آنها.

متن:

و امّا الاستاد: فینبغی ان یختار الا علم و الا ورع و الا سنّ.

و ینبغی ان یشاور فی طلب العلم ایّ علم یراد فی المشی الی تحصیله،

فاذا دخل المتعلّم الی بلد یرید ان یتعلّم فیه فلیکن ان لا یعجّل فی الاختلاف مع العلماء و ان یصبر شهرین حتّی کان اختیاره للاستاد و لم یؤدّ الی ترکه و الرّجوع

الی الآخر، فلا یبارک له فینبغی ان یثبت و یصبر علی استاد و کتاب حتّی لا یترکه ابتر و علی فنّ لا یشتغل بفنّ آخر قبل ان یصیر ماهرا فیه و علی بلد حتّی لا ینقل

الی بلد آخر من غیر ضروره، فانّ ذلک کلّه یفرّق الامور المقرّبه الی التّحصیل ویشغل القلب و یضیّع الاوقات.

ترجمه:

در بیان انتخاب استاد

بر طالب علم سزاوار است استادی را که از دیگران علم و تقوی و سنّش

بیشتر است اختیار کند.

و نیز در طلب و اختیار آن که چه علمی را تحصیل نماید با اهل مشورت صلاح دید نماید. و وقتی متعلّم به شهری که قصد آموختن و فراگرفتن علم را دارد وارد شد وظیفه اش اینست که در حشر و نشر با علماء و مراوده با ایشان عجله نکرده بلکه بمدّت

دو ماه صبر کند تا استاد مطلوب و جامع شرائط را پیدا نموده و تعجیلش منجر به ترک چنین استادی و رجوع به دیگری نگردد چه آنکه اگر در انتخاب معلّم طریق شتاب را طیّ کند و به اندک زمانی که نزد شخص حاضر شد وی را رها کرده و به سراغ دیگری رود این امربرایش میمون و مبارک نبوده و اثر سوئی بدنبال دارد ازاینرو می باید نزد استادی که حاضر شد خدمتش صبر نموده و کتابی را که در محضرش قرائت مینماید به پایان رسانده تا

ناقص نماند و وقتی به فراگرفتن فنّی اشتغال ورزید پیش از آنکه در آن ماهر شود خودرا سرگرم به صنعت و فنّ دیگر ننماید و زمانی که به شهری وارد شد و رحل اقامت در آن افکند بدون اینکه ضرورت و نیازی پیش بیاید از آنجا به شهر دیگر کوچ نکند چه آنکه

ارتکاب این خلاف ها اموری را که سبب تسهیل امر تحصیل و مقرّب آن میباشند پراکنده نموده و دل و قلب را به غیر دانش و تحصیل آن مشغول نموده و سبب تضییع اوقات میگردد.

متن:

و امّا اختیار الشّریک: فینبغی ان یختار المجدّ و الا ورع و صاحب الطّبع المستقیم و یحترز من الکسلان و المعطّل و مکثار الکلام و المفسد و الفتّان.

قیل فی الحکمه الفارسیّه:

در بیان اختیار هم بحث

و قیل: فاعتبر الارض باسمائهاواعتبر الصّاحب بالصّاحب

ترجمه:

بر طالب علم سزاوار است در بحث کسی را شریک خود قرار دهد که ساعی درتحصیل علم بوده و از دیگران باتقوی تر و دارای طبع و سلیقه ای مستقیم باشد، ازاشخاص کسل و تنبل و کثیر الکلام و اهل فتنه و فساد بپرهیزد چنانچه در حکمت فارسی آمده است:

شعر:

تا توانی میگریز از یار بد

یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها تو را بر جان زند

یاربد بر جان و هم ایمان زند

یعنی: تا میتوانی از رفیق نامناسب و بد اجتناب کن زیرا چنین رفیقی ازمار زننده بدتر است زیرا مار فقط بر بدن انسان زده و او را هلاک میکند ولی رفیق بد هم شخص را هلاک کرده و هم ایمان را می برد.

و درهمین باره گفته شده:

فاعتبر الارض باسمائها

واعتبر الصّاحب بالصّاحب

پاره ای از وظائف طالب علم

یعنی: زمین را بواسطه نشانه ها و علائمش از قبیل کوهها و تپّه ها وآب ها بشناس و شخص را نیز بوسیله صاحب و رفیقش اعتبار نما.

متن:

و ینبغی ان تعظم العلم و اهله بالقلب غایه التّعظیم. قیل: الحرمه خیر من الطّاعه. حتّی لم یؤخذ الکتاب و لم یطالع و لم یقرء الدّرس الّا مع الطّهاره. و ینبغی ان یجود کتابه الکتاب و لا یقرمط و یترک الحاشیه الّا عندالضّروره، لانّه ان عاش ندم و ان مات شتم. و ینبغی ان یستمع العلم بالتّعظیم و الحرمه لا بالاستهزاء و لا یختارنوع العلم بنفسه بل یفوّض امره الی استاده لانّ الاستاد قد حصل له التّجارب فی ذلک عند التّحصیل و قد عرف ما ینبغی لکلّ احد و ما یلیق بطبیعته و ینبغی لطالب العلم ان لا یجلس قریبا من الاستاد عند السّبق بغیر الضّروره بل ینبغی ان یکون بینه وبین الاستاد قدر قوس لانّه اقرب الی التّعظیم.

و ینبغی لطالب العلم ان یحترز عن الاخلاق الذّمیمه، فانّها کلاب معنویّه.

قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : لا یدخل الملئکه بیتا فیه کلب او صوره کلب.

ترجمه:

بر طالب علم سزاوار است که علم و اهل آن را قلبا احترام و کمال تعظیم را در حقّشان رعایت کند.

در این باره گفته شده:

احترام از اطاعت و بردن فرمان بهتر میباشد.

حتّی هیچگاه برداشتن کتاب و مطالعه آن و خواندن درس را بدون طهارت

انجام ندهد.

نوشته ای را که می نگارد سعی کند که زیبا بوده و سطور و کلمات را

زیاد نزدیک بهم ننویسد از حاشیه نویسی حذر کند مگر در وقت ضرورت و احتیاج زیرا اگربماند و در آینده به آنها نظر کند پشیمان شده و اگر فوت شود دیگران به وی ناسزا گویند

زیرا بسا حواشی اشتباه بوده یا بسیار سطحی و قابل درج کردن نمیباشد. سزاوار است علم با تعظیم و احترام شنیده شود نه با استهزاء و سخریّه و

نیز شایسته است خود نوع علم را اختیار نکرده بلکه در انتخاب آن به استاد مراجعه کند

زیرا استاد در این باره تجاربی را در وقت تحصیلش بدست آورده و علمی را که سزاوارهرکس باشد احراز نموده و دانشی را که لایق به طبیعت اشخاص باشد میداند چیست و شایسته است طالب علم نزدیک استاد ننشیند مگر حاجت و ضرورتی اقتضاء آنرا بنماید

بلکه جا دارد بین وی و استاد به مقدار یک کمان فاصله شود چه آنکه این امر به تعظیم استاد اقرب و نزدیکتر است.

بر طالب علم سزاوار است از اخلاق زشت و ناپسند احتراز کند چه آنکه

اخلاق بد در معنا سگهائی هستند که شخص با آنها محشور است. پیامبر بزرگ اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

در خانه ای که سگ یا صورت آن نصب شده باشد ملائک داخل نمیشوند.

فصل چهارم: در کوشش و مواظبت و ملازمت طالب علم نسبت به تحصیل آن

متن:

الفصل الرّابع: فی الجدّ و المواظبه و الملازمه ثمّ لا بدّ لطالب العلم من الجدّ و المواظبه و الملازمه.

قیل: من طلب شیئا و جدّ وجد و من قرع بابا و لجّ ولج.

و قیل: بقدر ما یسعی ینال ما یتمنّی.

قیل: یحتاج فی التّعلّم الی جدّ الثّلاثه: المتعلّم و الاستاد و الاب

انکان فی الحیوه. و لا بدّ لطالب العلم من المواظبه علی الدّرس و التّکرار فی اوّل اللّیل و آخره و مابین العشائین و وقت السّحر و وقت مبارک.

قیل: من اسهر نفسه باللّیل فقد فرح قلبه بالنّهار و یغتنم ایّام الحداثه و

عنفوان الشّباب و لا یجتهد نفسه جهدا یضعف النّفس ینقطع عن العمل، بل یستعمل الرّفق فی ذلک. و الرّفق فی ذلک اصل عظیم فی جمیع الاشیاء.

ترجمه:

بر طالب علم لازمست در راه تحصیل علم سعی و کوشش کرده و بر بدست

آوردنش مواظبت جمیل نموده و با هرچه سبب رسیدن به آن است ملازم و همراه باشد لذا دراین باره چنین گفته شده:

کسیکه چیزی را طلب کند و برای تحصیلش جدّ و جهد نماید آنرا می یابد وکسیکه دربی را بکوبد و از خود اصرار نشان دهد بالاخره درب باز شده و وی بدرون داخل میشود. و نیز گفته شده:

بمقداری که شخص سعی و کوشش کند به آرزو و آنچه تمنّا دارد میرسد. و همچنین گفته شده:

در تعلّم و فراگرفتن علم به سعی و کوشش سه نفر نیاز است: 1- طالب علم و فراگیرنده آن. 2- استاد. 3- پدر در صورتیکه در حیات باشد.

طالب علم باید بر درس و تکرار آن در ابتداء و انتهای شب و بین مغرب و

عشاء و وقت سحر و زمانیکه مبارک است مواظبت داشته

باشد. در این باره گفته شده:

کسیکه در شب بیداری بکشد در روز قلبش شاد میباشد، طالب علم بایدایّام نوجوانی و شباب را غنیمت شمارد، خود را به مشقّتی که نفسش را ضعیف و از انجام اعمال وی را بازدارد نیاندازد بلکه در این راه طریق مرافقت را به پیماید چه آنکه مدارا و مرافقت اصل عظیمی است در جمیع اشیاء.

متن:

و لا بدّ لطالب العلم من الهمّه العالیه فی العلم، فانّ المرء یطیر بهمّته کالطّیر یطیر بجناحیه، فلا بدّ ان یکون همّته علی حفظ جمیع الکتب حتّی یحصل

البعض. فامّا اذا کان له همّه عالیه و لم یکن له جدّ او کان له جدّ و لم یکن

له همّه عالیه لا یحصل له الّا قلیلا من العلم و ینبغی ان یتعّب نفسه علی الجدّ والتّحصیل و المواظبه بالتّأمّل فی فضائل العلوم و دقایقها، فانّ العلم یبقی و غیره

یفنی، فانّه حیوه ابدیّه.

ترجمه:

طالب علم شایسته است که در تحصیل علم همّتی عالی و بلند داشته باشد

چه آنکه شخص همچون پرنده ای که با دو بالش پرواز میکند با همّت خود میتواند طیران نماید، ازاین رو می باید همّتش بر حفظ تمام کتب بوده تا بر بعض آن نائل آید.

و امّا وقتی همّتی عالی داشت ولی جدّ و جهد ننمود یا جدّ و جهد داشت و فاقد همّتی عالی بود از علم قلیلی را تحصیل میکند و از دانش نفع کثیری نمی برد.

سزاوار است نفس خود را در سعی و تحصیل و مواظبت بر آن بواسطه دقّت درفضائل علوم و نکات برجسته و باریک آنها به مشقّت و تعب بیاندازد و این رنج و مشقّت

بجا و ارزشمند است چه آنکه علم باقی مانده و غیر آن فانی میشود زیرا علم زندگانی جاودانی است.

متن:

قیل: العالمون احیاء و ان ماتوا.

و کفی بلذّه العلم داعیا الی التّحصیل للعاقل و قد یتولّد الکسل من

کثره البلغم و الرّطوبات. و طریق تقلیله، تقلیل الطّعام و ذلک، لانّ النّسیان من کثره البلغم وکثره البلغم من کثره شرب الماء و کثره شرب الماء من کثره الاکل و الخبز الیابس یقطع البلغم و الرّطوبه و کذا اکل الزّبیب.

و لا یکثر الاکل منه حتّی لا یحتاج الی شرب الماء، فیزید البلغم.

ترجمه:

گفته شده: دانشمندان زنده اند اگرچه بحسب ظاهر از دنیا رخت بربسته باشند. و لذّت علم و دانش خود کافی است که عاقل را به تحصیل آن دعوت نماید. و گاه باشد که کسالت و خمودگی از کثرت بلغم و ازدیاد رطوبات متولّدشود و راه کاهش دادن آن کم خوردن است زیرا فراموشی از بلغم زیادی پدید آمده وزیادی بلغم از کثرت شرب آب بوجود می آید و زیاد نوشیدن آب از پرخوری حاصل میشود ونان خشک بلغم و رطوبت را از بدن قطع و ریشه کن مینماید چنانچه خوردن کشمش نیز واجدهمین خصوصیّت است.

لازم بتذکّر است خوردن زیاد کشمش را نیز ترک کند تا احتیاج به نوشیدن آب زیاد نشده و در نتیجه بلغم زیاد گردد.

متن:

و السّواک یقلّل البلغم و یزید فی الحفظ و الفصاحه.

و کذا القئ یقلّل البلغم و الرّطوبات و طریق تقلیل الاکل التّأمّل فی

منافع قلّه الاکل و هی الصّحّه و العفّه و غیرهما و التّأمّل فی مضارّ کثره الاکل

و هی الامراض و کلاله الطبع.

و قیل: البطنه تذهب الفطنه. و ینبغی ان لا یأکل الاطعمه الدّسمه و یقدّم فی الاکل الالطف و الاشهی و ان لا یسعی فی الاکل و النّوم الّا لغرض الطّاعات کالصّلوه و الصّوم وغیرهما.

ترجمه:

و مسواک نمودن موجب کم شدن بلغم و زیادی حافظه و پیدا شدن فصاحت

میگردد و نیز قئ کردن و استفراغ نمودن بلغم و رطوبات بدن را کم میکند. و طریق کاهش دادن خوردن اینست که شخص در منافع آن از قبیل صحّت و

تندرستی و عفّت نفس بیاندیشد و از طرفی در مضارّ و مفاسد پرخوری که امراض وبیماریهای ناشی از آن و وامانده گی طبع و غیر متعادل شدن آن است تأمّل نماید.

گفته اند: پرخوری و شکم پرستی زیرکی و فطانت را از بین میبرد.

شایسته است اغذیه چرب نخورند، در وقت تناول ابتداء غذاهای نرم و لذیذ را بخورند به خوردن غذا و خوابیدن روی نیاورده مگر به منظور پیدا شدن قوّه و نشاط جهت طاعات همچون نماز و روزه و غیر ایندو.

فصل پنجم: در ابتداء شروع بدرس و مقدار و ترتیب آن

اشاره

متن: الفصل الخامس فی بدایه السّبق و قدره و ترتیبه

ینبغی ان یکون بدایه السّبق یوم الاربعاء کما قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

ما من شیئ بدء یوم الاربعاء الّا و قد تمّ و کلّ عمل من اعمال الخیرلا بدّ ان یوقع یوم الاربعاء و ذلک لانّ یوم الاربعاء یوم خلق اللّه فیه النّور و هو یوم نحس فی حقّ الکفّار، فیکون مبارکا. و امّا قدر السّبق فی الابتداء: فینبغی ان یکون قدر السّبق للمبتدء بقدر ما یمکن بالاعاده مرّتین بالرّفق و التّدریج. فامّا اذا طال السّبق فی الابتداء و احتاج الی الاعاده عشر مرّات فهوفی الانتهاء ایضا کذلک لانّه یعتاده کذلک و لا یترک تلک الاعاده بجهد کثیر.

و قد قیل: الدّرس حرف و التّکرار الف.

ترجمه:

شایسته است که ابتداء شروع به درس را روز چهارشنبه قرار دهند چنانچه

حضرت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

هیچ چیزی در روز چهارشنبه شروع نشده مگر آنکه به اتمام میرسد و هرعملی ازاعمال خیر لازم است در روز چهارشنبه واقع شود زیرا در این روز حقتعالی نور رابیافرید و این روزی است که در حقّ کفّار نحس بوده بنابراین برای مؤمنین روز میمون و مبارکی است.

مقدار ابتداء شروع به درس

و امّا مقدار شروع به درس در روز اوّل سزاوار است باندازه ای باشد که شخص بتواند به تأنّی و آرامی آنرا دو بار اعاده کند یعنی به دو مرتبه مطالعه درس را بخوبی یاد گیرد.

و امّا اگر بقدری درس طولانی باشد که با دو مرتبه مطالعه و یکبارتکرار نتواند آنرا یاد گرفته بلکه به ده بار نیازمند باشد پس در پایان نیز چنین

بوده و هرمطلبی را می باید ده بار تکرار کند تا بیادش بماند چون وقتی در ابتداء شروع اینطور نمود عادتش بر آن مستقرّ میگردد.

شایسته نیست که شخص طالب علم تکرار و اعاده درس را واگذارد بلکه در

این راه سزاوار است رنج و مشقّت بسیار متحمّل گردد و دروس خود را تکرار کند چه آنکه گفته شده:

درس یک حرف بوده و تکرارش هزار حرف میباشد.

ترتیب قرائت دروس

متن:

و ینبغی ان یبتدی بشیئ یکون اقرب الی فهمه و الاساتید کانوا یختارون

للمبتدی صغارات المتون اقرب الی الفهم و الضّبط، فینبغی ان یعید السّبق بعد الضّبط و الاعاده کثیرا و لا یکتب المتعلّم شیئا لا یفهمه، فانّه یورث کلاله الطّبع و

تذهب الفطنه و یضیع الاوقات. و ینبغی ان یجتهد فی الفهم من الاستاد بالتّأمّل و التّفکّر و کثره التّکرار فانّه اذا قلّ السّبق و کثرت التّکرار و التّأمّل یدرک و یفهم.

و قیل: حفظ حرفین خیر من سماع ورقین. فاذا تهاون فی الفهم و لم یجتهد مرّه او مرّتین یعتاد ذلک فی الفهم،فلا یفهم الکلام الیسیر فینبغی ان لا یتهاون فی الفهم بل یجتهد و یدعو اللّه تعالی

و یتضرّع الیه، فانّه یجیب من دعاه و لا یخیّب من رجاه.

ترجمه:

ترتیب قرائت دروس

شایسته است طالب علم ابتداء به درسی شروع کند که بفهمش نزدیکتر باشد

و اساتید نیز برای مبتدی متون کوتاه و کم را که بفهم متعلّمین اقرب و نزدیک تر است برگزینند.

سزاوار است بعد از اینکه درس را ضبط و حفظ نمود آنرا اعاده نماید واین امر را بحدّ کثرت و وفور برساند چیزی را که نفهمیده ننویسد چون موجب خستگی طبع بوده و فطانت و زیرکی را از بین میبرد و اوقات را ضایع و تباه میسازد. شایسته است در فهمیدن درس از استاد جهد و کوشش کرده و در این راه از تأمّل و تفکّر غفلت نورزد آنرا زیاد تکرار نماید چه

آنکه درس وقت کم بود و تکرارش زیاد و تأمّل در آن فراوان قطعا درس درک شده وفهمیده میشود. گفته شده: حفظ نمودن دو حرف از شنیدن دو ورق مطالب بهتر است. بنابراین وقتی در فهم مطالب سستی از خود نشان داد و سعی در تکرار آن به یک یا دو بار ننمود و این معنا در فهم و ادراکش عادت شده و در نتیجه کلام و سخن کوتاه و کم را نمی فهمد لذا شایسته است از هرگونه سستی در فهم مطالب و مسائل

احتراز کرده و در قبال آن اجتهاد و سعی در فراگرفتن آنها بکند و همراه سعی و کوشش از خداوند متعال قوّه فهم و ادراک نیز خواسته و بدرگاهش تضرّع و زاری نماید چه آنکه حضرتش جلّ و علا کسی را که او را بخواند اجابت کرده و امیدش را قطع نمیکند.

متن: و لا بدّ لطالب العلم من المطارحه و المناظره، فینبغی ان یکون بالانصاف و التّأنّی و التّأمّل فیحترز عن الشّغب و الغضب، فانّ المناظره و المذاکره مشاوره، انّما یکون لاستخراج الصّواب و ذلک انّما یحصل بالتّأمّل و

الانصاف و لا یحصل بالغضب و الشّغب. و فایده المطارحه و المناظره اقوی من فایده مجرّد التّکرار، لانّ فیه تکرارا مع زیاده.

قیل: مطارحه ساعه خیر من تکرار شهر لکن اذا کان منصفا سلیم الطّبع.

و ایّاک و المناظره مع غیر مستقیم الطّبع، فانّ الطّبیعه مسترقّه والاخلاق متعدّیه و المجاوره مؤثّره. و ینبغی لطالب العلم ان یکون متأمّلا فی جمیع الاوقات فی دقائق العلوم و یعتاد ذلک، فانّما یدرک الدّقائق بالتّأمّل و لهذا

قیل: