دانستنیهای علمی

دانستنیهای علمی0%

دانستنیهای علمی نویسنده:
گروه: سایر کتابها

دانستنیهای علمی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مهدی آقابابائی
گروه: مشاهدات: 3437
دانلود: 1801

توضیحات:

دانستنیهای علمی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 31 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3437 / دانلود: 1801
اندازه اندازه اندازه
دانستنیهای علمی

دانستنیهای علمی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل ششم:احادیث درباره ی ریش و ریش تراشی

بخش اول: احادیث درباره ی ریش گذاشتن

حدیث اول: ریش گذاشتن دستور خداست

خسرو پرویز پادشاه ایران برای باذان (پادشاه یمن) نامه نوشت که دو نفر از مردان دلیر خود را به مدینه بفرست تا پیامبر اسلام را به خدمت ما بیاورند، باذان دو نفر به نامهای (بانویه) و (خرخسک) را به مدینه حضور پیامبر فرستاد.

این دو نفر وارد مدینه شده و حضور پیامبر رسیدند بانویه به عرض رساند که پادشاه ایران (کسری) برای پادشاه یمن (باذان) نامه نوشته و فرمان داده دو نفر از مردان خود را به سوی شما فرستد شما را به خدمتش ببرند، باذان هم ما را فرستاده تا با هم به حضور پادشاه ایران برویم، اگر این پیشنهاد را می پذیرید، من نامه ای برای سلطان ایران می نویسم و در آن نامه سفارش شما را می کنم که اذیت و آزاری به شما نرساند. و الا خودتان می دانید که کسری شما را کشته و بلاد شما را نیز ویران می کند، این دو نفر که حضور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسیده بودند ریشهای خود را تراشیده و سبیل های خود را گذاشته بودند، حضرت از روی کراهت فرمودند: وای بر شما چه کسی شما را به این وضع امر کرده؟ گفتند: خدای ما کسری، پس حضرت فرمودند:

«امرنی ربی ان اعفی لحیتی و اقص شاربی»

خدایم به من دستور داده که ریش را بلند و شاربها را کوتاه سازم.

شاهد روایت : ریش تراشیدن امری قبیح و مورد غضب پروردگار بوده که پیامبر از دیدن آنها کراهت داشته اند و کلامشان را با کلمه ی ویل که نام وادی جهنم است شروع کرده اند، همین دو امر کفایت می کند بر اینکه ریش تراشی جایز نیست و لذا اگر کسی از روی عمد مرتکب شود محروم از بهشت و مستحق عقاب الهی خواهد بود.

حدیث دوم: ریش زینت حضرت آدمعليهما‌السلام و فرزندان ذکور اوست

عن النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : لَمَّا تَابَ اللَّهُ عَلَی آدَمَعليه‌السلام أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکَ وَ هُوَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ- وَ یَقُولُ یَا آدَمُ حَیَّاکَ اللَّهُ وَ بَیَّاکَ- قَالَ أَمَّا حَیَّاکَ اللَّهُ و بَیَّاکَ الله- قَالَ فَسَجَدَ آدَمُعليه‌السلام فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی جَمَالًا فَأَصْبَحَ وَ لَهُ لِحْیَةٌسَوْدَاءُ کَالْحُمَمِ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَیْهَا- فَقَالَ یَا رَبِّ مَا هَذِهِ؟ فَقَالَ هَذِهِ اللِّحْیَهُ زَیَّنْتُکَ بِهَا أَنْتَ وَ ذُکُورَ وُلْدِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه.

ابن مسعود از نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده: چون خداوند توبه حضرت آدمعليهما‌السلام را قبول کرد، جبرئیل نزد او آمد و گفت: من فرستاده ی خدا به سوی تو هستم خدا به تو سلام می رساند بعد خود جبرئیل گفت: زنده بدارد تو را خدا و خندان سازد تو را خدا. پس حضرت آدمعليهما‌السلام سجده کرد، سپس سر از سجده برداشت و رو به طرف آسمان گفت: پروردگارا جمال مرا زیاد کن، صبح که شد ریش سیاهی در صورت او روئیده شده بود با دست آنها را گرفت و عرض کرد: پروردگارا این چیست؟ خطاب شد: این ریش است که زینت دادم تو را و فرزندان پسر تو را به آن تا روز قیامت.

از این حدیث استفاده می شود آنچه را که خالق هستی زینت دهنده ی و زیبنده مقام حضرت آدمعليهما‌السلام و فرزندان ذکور او تا روز قیامت دانسته ریش است و بهمیمن جهت که ریش زینت مردان است و در زبان فارسی هم از آن به محاسن یاد می شود.

حدیث سوم: ریش نشانه مرد بودن و سبب عزت آقایان است

عن الصادقعليهما‌السلام فاذا ادرک و کان ذکراً طلع الشعر فی وجهه فکان ذلک علامه الذکر و عز الرجل الذی یخرج به من حد الصبا و شبه النساء و ان کانت انثی یبقی وجهها نقیا من الشعر لتبقی لها البهجه و النظاره التی تحرک الرجال لما فیه دوام النسل و بقاؤه.

امام صادقعليهما‌السلام فرمودند:

زمانی که انسان به حد بلوغ رسید، اگر مرد بود مو در صورت او روئیده می شود که این موهم علامت مرد بودن و هم موجب عزت او خواهد بود.و بوسیله ی آن از مرحله ی کودکی و از شباهت داشتن به زنان خارج می شود و اگر زن بود در صورت او مو روئیده نمی شود تا اینکه زیبائی و طرواوتی که تحریک کننده ی مردان است به ازدواج و در سایه ی آن تولید نسل و بقاء انسان انجام می گیرد باقی بماند.

سپس حضرت فرمودند: اگر مو در صورت مردی روئیده نشود آیا در شکل کودکان و زنان نمی ماند. بعد فرمودند: دیگر وقار و شکوهی در او دیده نمی شود.

در ادامه حدیث آمده است که مفضل عرض کرد: من عده ای از مردها را دیده ام که در سن پیری از صورتشان مو روئیده نمی شود. حضرت فرمودند: «این به خاطر اعمالی است که در قبل از شماها سر زده است و خدا به بندگان خویش ظلم نمی کند».

پس روئیدن مو در صورت مردان نشانه ی خروج از زمان طفولیت و شباهت نداشتن به زنان و سبب شکوه و وقار آنها خواهد بود.

حدیث چهارم: بر خلاف مشرکین باشید

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند:

بر خلاف مشرکین باشید سبیل ها را از ته کوتاه کنید و محاسن را بلند بگذارید.

بخش دوم: احادیث در باب تراشیدن ریش

حدیث اول: ریش تراشیدن تغییر فرمان خداست

قال الله تبارک و تعالی : و قال لاتخذن من عبادک نصیباً مفروضاً و لاضلنهم و لامنینهم و لآمرنهم فلیبتکن آذان الانعام فلیغیرن خلق الله.

خداوند تبارک و تعالی می فرماید: شیطان می گوید هر آینه فرا می گیرم از بندگان تو بهره ای که مقرر شده و هر آینه گمراه می کنم و آرزومند می سازم ایشان را و امر می کنم که بشکافند گوشهای چهارپایان را و تغییر دهند خلقت خدا را.

شاهد در قسمت آخر آیه است که شیطان می گوید: من امر می کنم که بندگان تو تغییر دهند خلقت تو را البته البته.

سئوال: تغییر در خلقت چیست که شیطان دستور به آن می دهد؟

جواب: از امام باقر و صادقعليهم‌السلام در جد سوم تفسیر تبیان ص 334 رویات شده که مراد از تغییر، تغییر در فطرت توحید و تغییر در فرمان خداست. بنابر فرمایش این بزرگواران آیا ریش تراشیدن از موارد تغییر در فطرت توحید و فرمان خدا نیست؟ چرا. به دلیل اینکه انسانها فطرتاً محد و خداپرست و عامل به دستورات خدا خلق شده اند و بر همین اساس با تمام وجود به دستورات او عمل می کنند و هیچگاه بر خلاف فرامین او عمل نخواهند کرد، حال کسی که بر اساس وسوسه های شیطانی ریش می تراشد در حقیقت بر خلاف فرمان پروردگار خود عمل می کند چرا که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند: پروردگارم به من امر کرده که ریشم را بگذارم.

حدیث دوم: تراشیدن ریش از مصادیق مثله است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند:

حلق اللحیه من المثله و من مثل فعلیه لعنه الله.

تراشیدن ریش از مثله(شکنجه و آزار جسم و روح) است و هر که مثله کند بر او باد لعنت خداوند.

مثله یعنی بریدن و قطع کردن گوش یا بینی یا لب و یا انگشتان و که نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از آن نهی فرموده اند حتی در مورد سگ گزنده و در این روایت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ریش تراشیدن را از مصادیق مثله کردن شمرده اند که این خود دلیل بر حرمت ریش تراشی دارد.

حدیث سوم: تراشیدن ریش سیره ی مجوسیهاست

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند:

حفوا الشوارب و اعفوا الحی و لا تتشبهوا المجوس.

همانا مجوسیها ریشهای خود را می زدند و سبیلها را نمی زنند، اما ما سبیلهای خود را می زنیم ولی ریشهای خود را نمی زنیم و این فطرت دین است و تغییر نمی کند. در روایتی دیگر آمده است که سبیلهای خود را بزنید و ریشهای خود را نتراشید و خود را شبیه آتش پرستها قرار ندهید.

حدیث چهارم: عمل قوم لوط

قوم لوط مردمی آلوده و ناپاک بودند که خداوند سبحان در اثر عمل شنیع لواط آنها را نابود ساخت و یکی از اعمالی که سبب نازل شدن عذاب بر آنها شد تراشیدن ریش بود.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند:

ده عمل زشت و گناه باعث عذاب قوم لوط شد، یکی عمل لواط و آن حضرت بقیه اعمال آنها را شمرد تا اینکه فرمود: و تراشیدن ریش و بلند گذاشتن سبیل ها دو عمل و گناهی بود که سبب از بین رفتن قوم لوط شد.

حدیث پنجم: تراشیدن ریش همراه با مسخ شدن

حضرت علیعليهما‌السلام فرمودند:

در زمان گذشته گروهی ریش تراشیدند و سبیلها را می تا بیدند حق تعالی ایشان را مسخ کرد.

خوب به این حدیث توجه فرمائید ببینید که مولا حضرت علیعليهما‌السلام می فرماید: عده ای به خاطر اینکه ریش خود را تراشیدند مسخ شدند.

سئوال: ممکن است عده ای بپرسند مسخ در امت اسلام نخواهد بود و این حدیث نمی تواند دلیل حرمت باشد؟

مسخ در مقابل نسخ است که هب معنای قطع علاقه یک روح از بدن و تعلق آن بر بدن انسان و یا حیوان دیگر است که به آن تناسخ هم گفته می شود. از نظر علمای اسلامی نسخ یا همان تناسخ باطل است و چنین چیزی امکان پذیر نیست. هر چند که بعضی از فلاسفه آن را پذیرفته اند.

ولی مسخ یعنی تبدیل شکل انسان به شکل حیوان ، مورد پدیرش اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اسلامی است و ظاهر آیات و روایات به آن دلالت دارد.

در قرآن آیاتی مربوط به مسخ است که عبارتند از: (یس/67، بقره/65، نساء/47، اعراف/163-167، مائده.60)

این آیات به روشنی بر یک حقیقت دلالت دارند و آن اینکه گروهی از گنهکاران در میان امتهای پیشین به صورت بوزینه و خوک مسخ شده اند به این صورت که چهره و قیافه انسانی آنهاتغییر یافته و به شکل حیوان در آمده است. نوع دانشمندان اسلامی این حقیقت را به همین صورت پذیرفته اند و آن را یک معجزه الهی می دانند.

تغییر شکل ظاهری انسان به حیوان از لحاظ عقلی محال نیست و ما نمی توانیم به صرف استبعاد، از ظاهر روشن آیات قرآنی دست برداریم بخصوص اینکه ظواهر این آیات را روایتهای متعددی تقویت میکند.

از جمله این روایات روایات متعددی است که درباره اصحاب سبت وارد شده، بعضی از این روایات را مرحوم علامه مجلسیرحمه‌الله در کتاب شریف بحارالانوار ج 14 ص 50 به بعد آورده است.

و در روایتی آمده که امام صادقعليه‌السلام فرمودند: از خوردن مسوخ منع شده تا مردم از آنها نفع نبرند و عقوبت را خفیف نشمارند.

روایات در این زمینه زیاد است تا جایی که در پرسشی که از سید مرتضی شده ادعای تواتر این روایات را نموده است.

گاهی گفته می شود که این کار با سیر کمالی انسان مخالف است و از لحاظ فلسفی انسان نمی تواند در سیر استکمالی خود به ناقص برسد و یا قهقرا کند، پاسخ این اشکال روشن است زیرا چون ماهیت انسان تغییر نمی یابد بلکه فرد مسخ شده با حفظ ماهیت انسانی خود فقط از لحاظ قیافه به شکل حیوان دیده می شود که نوعی عقوبت الهی است و اساساً تغییر چهره ی انسانی ربطی به مراحل استکمالی او ندارد و گرنه باید تغییر قیافه ی شاداب یک جوان به قیافه ی افسرده ی پیر که در طول زمان صورت می گیرد نیز محال باشد در حالی که چنین نیست و همواره جوانها پیر می شوند و قیافه های نامطلوبی به خود می گیرند.

مرحوم سید مرتضی علم الهدی ضمن تائید اینکه چنین تغییر قیافه ای محال نیست پرسشهایی را در این زمینه مطرح می کند. از جمله اینکه، چگونه تغییر قیافه انسان با شکل حیوان، مجازات محسوب می شود؟ در پاسخ می گوید: اگر این شکل در آغاز به همین صورت آفریده شده باشد، مجازات نیست ولی اگر یک انسان زنده ای که به زیباترین شکل ممکن آفریده شده تغییر شکل بدهد و به صورت حیوان در آید، این مجازات است زیرا که شخص از این تغییر دچار غم و غصه و تأسف می شود.

یعنی آنها از وضع خود آگاهی داشتند و رنج می برند.

مطلبی که باقی می ماند این است که آیا مجازات مسخ مخصوص آدمهای پیشین بوده و برای امت اسلامی چنین مجازاتی اعمال نخواهد شد و یا این یک کیفر عمومی است احتمال وقوع آن همواره موجود است؟

در بعضی از کتابها به ابن عباس نسبت داده شده که او گفته است این مجازات به امتهای پیشین اختصاص داشت.

و مرحوم علامه مجلسیرحمه‌الله گفته است تمام مجازاتهای امم گذشته در این امت هم وجود دارد منتهی به صورت معنوی است. و مسخ در این امت به معنای مردن قلب و روح انسانی و حرمان از علم و مال است هر چند که به ظاهر صورت آدمی داشته باشد.

ولی روایاتی وارد شده که در میان امت اسلامی هم امکان مسخ وجود دارد در روایتی آمده که شخصی که با حضرت علیعليهما‌السلام عناد می کرد و با نفرین او به صورت سگ در آمد.

و در روایتی آمده که عمر بن سعد قاتل امام حسینعليهما‌السلام پس از کشته شدن به صورت بوزینه ای در آمد که در گردنش زنجیر بود.

و همچنین در روایتی از پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است که در میان امت من نیز خسف و مسخ اتفاق می افتد. و در روایتی از امام صادقعليهما‌السلام آمده که بنی امیه در حال مرگ مسخ می شدند و از جمله عبدالملک بن مروان به شکل قورباغه در آمد.

و در روایتی هم آمده است که: هیچ یک از بنی امیه نمی میرند مگر آنکه به صورت چلپاسه (مارمولک) مسخ می گردند.

با این توضیحاتی که داده شد احتمال مسخ شدن وجود دارد

حدیث ششم: دلیل حرمت ریش تراشی

روی عن حبابه الوالبیه انها قالت: رأیت امیرالمومنینعليهما‌السلام فی شرطه الخمیس و معه دره یضرب بها بیاعی الجری و المار ماهی و المیر و الطافی و یقول لهم یا بیاعی مسوخ بنی اسرائیل و جند بنی مروان فقام الیه فرات بن احنف فقال له یاامیرالمومنین و ما جند بنی مروان؟ فقالعليهما‌السلام : اقوام حلقوا اللحی و فتلوا الشوارب فمسخوا.

علامه محمد باقر مجلسیرحمه‌الله به نقل از مرحوم کلینیرحمه‌الله از حبابه الوالبیه روایت کرده که می گوید: دیدم حضرت علیعليهما‌السلام را در جلو لشکر با تازیانه ای فروشندگان ماهی جری و مار ماهی و ماهی زمیر و ماهی طافی(انواع ماهی های حرام گوشت) را می زدند و می فرمودند: ای فروشندگان مسوخ بنی اسرائیل و بنی مروان. پس فرات ین اخنف بلند شد و عرض کرد یا علی لشکر بنی مروان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: «اقوام حلقوا اللحی و فتلوا الشوارب فمسخوا». اقوامی بودند که ریشهایشان را می تراشیدند و سبیلها را تاب می دادند و خدا هم ایشان را مسخ نمود. (در اثر این دو گناه مسخ شدند و به شکل حیوانات در آمدند).

حدیث هفتم: تراشیدن ریش از کارهای بابیت است

او در اقدس ص 42 می گوید: پوشیدن لباس ابریشم برای مردها حلال است و محدود شدن در لباس و ریش برداشته شود شما در پوشیدن هر نوع لباس و تراشیدن ریش آزادید.

حدیث هشتم: ریش تراشی شبیه نمودن مرد است صورت خود را به صورت زن

عن الباقرعليهما‌السلام انه قال: ان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لعن المشتبهین عن الرجال بالنساء و لعن المشتبهات من النساء بالرجال.

از امام باقرعليهما‌السلام روایت شده که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لعنت کرده اند مردانی که خود را به شکل زنان و زنانی که خود را به شکل مردان در آورند.

ستودن محاسن برای مردان

چنانچه زنان در پوشاندن صورت آرایش کرده و زینت یافته ی خویش وظایفی دارند برای مردان نیز سزاست که صورت خویش را از محاسن خالی نگذارند و در حقیقت سیمای مردان با وجود محاسن نشان تمایز آنان از زنان است.

امام صادقعليهما‌السلام می فرمانید: ریش در صورت سبب عزت مرد است و بوسیله محاسن مرد از بچه بودن خارج می شود و همچنین صورتش مثل صورت زنان نخواهد بود.

از امام رضاعليهما‌السلام سئوال شد چه امتیاز و ارزشی در ریش است که مردان دارند ولی زنان ندارند؟

امام فرمود:

زین الله الرجال باللحی و جعلها فضلاً یستدل بها علی الرجال من النساء.

خداوند مردان را بوسیله ی محاسن زینت داده است و فضیلتی برای مردان است و بوسیله ریش مردان از زنان شناخته می شوند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: لیس منا من سلق و خرق لا حلق.

مسلمان واقعی نیست کسی که با بی شرمی سخن گوید و مال خود را تبذیر کند و محاسن خود را بتراشد.

از امام رضاعليهما‌السلام سئوال شد:آیا برای مرد جایز است ریش خود را بتراشد؟

حضرت فرمود: دو طرف صورت (گونه ها) و زیر گردن اشکال ندارد، اما بقیه صورت جایز نیست.

باید توجه داشت که آنچه در اسلام نکوهیده و حرام می باشد تقلید مسلمانان در فرهنگ و آداب و رسوم از بیگانگان است و اینکه حرکاتی با لباس و از خود نشان دهند که در جامعه انگشت نما شوند. زیرا وقتی مسلمانی که اطلاع چندانی ازدین خود ندارد در نام گذاری فرزند، خیابان، پوشیدن لباس و چهره، غذا خوردن و شکل ساختمان و به کفار اقتداء کنند، به تدریج فرهنگ و هویت خد را فراموش می کنند و متاسفانه چه بسا افرادی بوده اند که در اثر بی اطلاعی از اسلام ابتدا در مسائل جزیی از بیگانگان تقلید کرده اند و این کار به مرور زمان بر وسعت خود افزوده تا جایی که به طور کلی اصالت خود را از دست داده اند بر همین اساس است که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ا ئمه اطهارعليهما‌السلام به شدت شبیه شدن به بیگانگان را منع فرموده اند و یکی از علل آنکه ریش تراشی در اسلام گناه بزرگی محسوب شده است برای آن است که شخصی که مرتکب این عمل شود علاوه بر ضرر جسمی که این عمل دارد خود را شبیه بیگانگان و کفار نموده است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده اند:

« لیس منا من تشبه بغیرنا»

کسی که خود را شبیه به غیر مسلمانان در آورد از ما نیست.

« من تشبه بقوم فهو منهم»

هر کس خود را شبیه گروهی کند ، از آنها محسوب می شود.

«لیس منا عن عمل بسنه غیرها»

مسلمان واقعی نیست کسی که به دستور (آداب و رسوم بیگانه) عمل نماید.

بخش سوم: شانه کردن ریشها و چهارده منفعت آن

مخفی نماند کسی که ریش خود را می تراشد(به هر نحوی که باشد با تیغ یا ماشین) از این منافع بی بهره است و از بسیاری از فوائد و برکات شانه کردن ریش به دور است. و شانه کردن ریش دارای چهارده منفعت است که از روایات و احادیث اهل بیتعليهما‌السلام بدست آمده است.

14 فائده شانه کردن ریش

1-مو را نیکو می کند 2- حاجت را بر می آورد3- در(نیروی) صلب او می افزاید 4- بلغم را دفع می کند 5- دندان را محکم می کند 6- حافظه را زیاد می کند 7- شانه کردن ریش پی هر وضو فقر را بر طرف می کند 8- درد را از جسد بیرون می کند 9- کرم را از بینی دور می کند 10و11- گوشت و لثه بین دندان و لثه را پاک می کند 12- هر کس ریش خود را 70 بار شانه کند یکبار یکبار شیطان چهل روز نزدیک او نیاید 13- زرداب را خاموش می کند 14- با شانه ی عاج (استخوان فیل) شانه کردن ، مو را در سر می رویاند.

در روایات اسلامی آمده است که یکی از شیوه های درمان وسواس شانه کردن محاسن می باشد.

ریشها را نشسته شانه کنید

1- امام صادقعليهما‌السلام فرمودند:

هر کس ایستاده محاسنش را شانه کند قرض او را فرا می گیرد.

2- امام صادقعليهما‌السلام فرمودند:

در حمام محاسنت و موهایت را شانه نکن که مو را سست می کند.

3- حضرت علیعليهما‌السلام می فرماید:

شانه کردن ایستاده فقر می آورد.

4- حضرت امام کاظمعليهما‌السلام می فرماید:

شانه کردن ریش در حال ایستاده دل را ضعیف و در حال نشسته دل را قوی می کند.

کمتر از حد عرفی نبودن

ریش باید کمتر از حد عرفی نباشد یعنی اینکه در عرف بگویند: فلانی ریش دارد و این معنا وقتی تحقق پیدا می کند که موی صورت به اندازه ای بلند باشد که بتوان با سر انگشتان آنها را گرفت.

دعای وقت شانه کردن

اللهم صل علی محمد و آل محمد و البسنی جمالا فی خلقک و زینه فی عبادک و حسن شعرتی و بصری و لا تبتلینی بالنفاق و ارزقنی المهابه بین بریتک و الرحمه من عبادک یا ارحم الراحمین.

خدایا درود فرست بر محمد و اهل بیت محمد ، و عطا کن مرا صورتی نیکو در بین خلق خودت و زیبایی در بین بندگانت و نیکو کن موی مرا و چشم مرا و مبتلا مکن مرا به دورویی و عنایت کن که من فروتنی بین آفریدگان خودت و مهربانی را نسبت به بندگانت ای مهربانترین مهربانان.

فصل هفتم:شارب (سبیل)

الف: نوشیدن آب با سبیل بلند از لحاظ بهداشتی

رعایت بهداشت، در تمامی خوردنی ها و نوشیدنی ها لازم و ضروری است، اگر موی سبیل بلند باشد به ناچار با خوردنی های مختلف تماس خواهد داشت.

اگر شخصی دودی و سیگاری باشد سبیلهایش از دود سیگار پوشیده و آلوده خواهد شد که در موقع نوشیدن آب با آب تماس پیدا کرده و میکروبهای مختلف به آب انتقال یافته ، دوباره به درون بدن او بر می گردد. بدین جهت در دین اسلام از نوشیدن آب با سبیل بلند نهی شده و مورد مذمت قرار گرفته است.

سبیل بلند از نظر پزشکی هم پسندیده نیست. پس دقت فرمائید که از قدیم گفته ا ند:

«الشارب بالشارب کالشارب»(1- مثل مشهور است) هر کس ، با سبیل بلند آب بنوشد مانند کسی است که شراب بنوشد(آشامیدن با سبیل مانند آشامیدن مشروب است).

مخفی نماند این تشبیه ها و سخت گیریها بیشتر به خاطر حفظ بهداشت خود و اجتماع می باشد که باید پرهیز کرد و گر نه هیچ وقت گناه آب نوشیدن با سبیل بلند با گناه شرابخواری در کفه ترازو مساوی نخواهد بود.

1- رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«لا یطولن احدکم شاربه فان الشیطان یتخذه جنه یستتر به»

هرگز کسی سبیلش را بلند نکند، چون شیطان آنجا را برای خود پناهگاه (سپر استتار) قرار می دهد.

در روایت دیگر آمده است که حضرت فرمودند:

«لا یطولن احدکم شاربه و لا عانته و لا شعر اِبطه فان الشیطان یتخذها مخابی یستتر فیها.»

2- امام صادق و حضرت علیعليهما‌السلام می فرمایند: گرفتن سبیل از جمعه تا جمعه دیگر امان از مرض جذام است.

2-کوتاه کردن سبیل از دین حنیف ابراهیمیعليها‌السلام است.

4- از سنتهای سر کوتاه کردن سبیل است.

5-امام صادقعليهما‌السلام فرمود:

شارب گرفتن رفع غم و وسواس کند.

6-رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

شارب را از ته بگیرید ، به یهودیان و گبران خود را شبیه مگردانید و فرمود: نیست از ما کسی که شارب خود را نگیرد.

7-امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

هر که ناخن و شارب در هر جمعه بگیرد، در وقت گرفتن بگوید«بسم الله و بالله و علی سنه محمد و آل محمد» بعدد هر ریزه ای که از مو و ناخن او بریزد حقتعالی ثواب یک بنده از فرزندان اسماعیل آزاد کردن را به او عطا فرماید، بیمار نشود مگر به بیماری مرگ.

ب: عاقبت بلند نگه داشتن سبیل در کلام رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

1- مسلمان واقعی نیست.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«یا علی من لم یاخذ شاربه فلیس منا»

یا علی! کسی که سبیل خود را کوتاه نکند مسلمان واقعی نیست.

2- بی بهره از شفاعت

«و لم تنل شفاعتنا التارک لشاربه»

و شفاعت ما شامل کسی که سبیل خود را کوتاه نمی کند نمی شود.

3- ملعون خداوند و فرشتگان

«لم یزل فی لعنه الله و الملائکه»

و همیشه مورد لعن خداوند فرشتگان است.

4- مانع اجابت دعا

«و لا یستجاب له دعاء»

دعای او به استجابت نمی رسد.

5- باعث سخت جان دادن

«و اذا قبض روحه قبض بشده»

و در هنگام قبض روح با سختی روحش از بدن جدا می شود.

6- سبب عذاب در قبر

«و عذابه فی القبر صعب»

عذاب او در قبر بسیار سخت است.

7-تسلط مارها و عقربها

«و یسلط علیه الحیات و العقارب بکل شعره»

برای هر موی سبیل مارها و عقربها بر او مسلط می شوند.

8-عذاب همیشگی

«و کان معذبا الی القیامه»

انسانی که سبیل خود را کوتاه نکند تا قیامت در قبر عذاب می شود.

9- اهل جهنم

«و اذا خرج من قبره کان مکتوبا بین عینیه هذا من اهل النار»

و هنگامی که از قبرش خارج می شود و در پیشاپیش نوشته شده که این شخص اهل جهنم است.

فصل هشتم:دیه آسیب رساندن به ریش و اجرت گرفتن

تراشیدن ریش دیه دارد

برای ازاله موی ریش در شرع دیه ی کامل مقرر شده و هر که چنین باشد فعلش بر غیر بلکه بر صاحبش حرام است.

دیه آسیب رساندن به ریش

آنقدر ریش در اسلام ارزش دارد و به آن اهمیت داده شده که اگر کسی ریش دیگری را بکند و یا کاری کند که ریش او به طور کلی از بین برود باید دیه کامل بپردازد و اگر قسمتی از ریش روئید و قسمت دیگر نروئید باید یک سوم دیه را بدهد.

امام صادقعليهما‌السلام فرمود:

«قضی امیرالمومنین فی اللحیه اذا خلقت فلم تنبت الدیه کامله فاذا نبتت فثلث الدیه»

امیرالمومنینعليهما‌السلام در مورد کسی که ریش دیگری را از بین ببرد به طوری که اصلا نروید حکم کردند باید دیه کامل بپردازد و اگر قسمتی از آن روئید باید یک سوم دیه را بدهد.

حضرت امام خمینیرحمه‌الله در تحریرالوسیله ج2 بحث دیه ی موی سر و ریش همین فتوی و حکم را در میان فتاوی انتخاب می نمایند.

یک سئوال مهم:

اجرت بابت تراشیدن ریش

سئوال: اجرت گرفتن بابت تراشیدن ریش چه حکمی دارد؟

جواب: پولی را که پیرایش گر و تراشنده ی ریش به عنوان اجرت می گیرد حرام است.

چرا که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

اذا حرم الله شیئاً حرم ثمنه.

وقتی خدا چیزی را حرام نموده اجرت آنرا نیز حرام کرده است.

نکته ای به برادران:

باید توجه داشت که احکامی را که مراجع تقلید می گویند از قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارتعليهما‌السلام استخراج کرده و بیان می فرمایند در حق کسانی که از آنها تقلید می کنند حکم خداست، لذا افرادی که مرجعشان می فرماید: ریش تراشی حرام است خواه به صورت فتوا و حکم و خواه به صورت احتیاط وجوبی، بدانند که اجرت گرفتن بابت آن را نیز به همان صورت حرام می دانند.

فصل نهم:جویدن مو و امراض آن

این فصل ربطی به تراشیدن ریش ندارد البته کسانی هستند که موهای خود را می خورند حال یا موهای سبیل یا محاسن و یا در بین زنان گیسوان خود را.

بیماری گیسو خوردن (تریکوبنروار- فیتوبنروار) مخصوصا بین دختران جوان و بانوان دیده شده که حتی آنقدر دیده شده که موهای خورده شده در معده جمع و ترکیب و شکل معده تغییر یافته است.

و نیز کسانی که عادت دارند شانه را در دهان بگیرند و چند تار مو را ببلعند و نزد زنانی که ویار دارند نیز دیده شده است.

در بین مردان نیز کسانی هستند که موهای شارب خود را لای دندانها گذارده و می جوند و ذراتش را می خورند با سر ریش خود را برگردانده آنرا جویده جدا شده ها را بلع می نمایند.

اولین مرتبه بوسیله دانشگاه ریود وژانیرو این حقیقت کشف و اعلام گردید که خوردن مو سبب پیدایش خمودگی های روحی می گردد و کسانی که عادت به مو خوردن یافته اند دچار تزلزل روحی می شوند. ولی سابقه اسلامی آن به 14 قرن می رسد که جویدن آن را ممنوع دانسته اند.

ناگفته نماند بیماری جنون کشیدن و کندن موها نیز هست که در افراد عصبانی مزاج دیده می شود و بیماری ( TrichoKrptomania ) پاره و قطع کردن مو که بهترین روش درمانی از طریق روانشناسی است.

فصل دهم: داستان آیت الله بافقیرحمه‌الله

روزی آیت الله شهید حاج شیخ محمد تقی بافقیرحمه‌الله به حمام عمومی تشریف می برد البته هر فرد با ورود به محوطه ی اصلی حمام با شخصیت ظاهریش که با لباس شناخته می شود، نا معلوم خواهد بود.

در آن جا بین ثروتمند و فقیر ، شاه و گدا فرقی نیست و همه یکسان و مانند هم می باشند. وقتی آیت الله بافقیرحمه‌الله به داخل حمام وارد می شود ناگهان با صحنه ای روبرو می شود که باید به وظیفه خویش یعنی (نهی از منکر) عمل نماید. می بیند فردی در برابر آئینه مشغول تراشیدن ریش خود هست به او نزدیک می شود و برای ادای تکلیف دینی خود و شکستن این سنت غلط که مورد تحریم مراجع بزرگوار است به وی تذکر می دهد که آقا این عملی که شما انجام می دهید، یعنی تراشیدن ریش حرام است و آن را ترک کن.

آن شخص که یکی از سرهنگ های بلند پایه ی ارتش رضا خانی بود وقتی در برابر نصایح خیرخواهانه آن اسوه ی تقوا و پرهیزکاری واقع می شود غضبناک شده و بی درنگ سیلی محکمی به صورت آن عالم وارسته می نوازد.

آیت الله بافقیرحمه‌الله با مواجه شدن با چنین عکس العملی، طرف دیگر صورت خویش را به سوی آن شخص می گیرد و می فرماید:«به این طرف صورتم نیز سیلی دیگر بزن و از این کار حرام دست بردار»

آن شخص مغرور وقتی با این همه بزرگواری و سعه ی صدر آیت الله بافقیرحمه‌الله روبرو می شود، از دلاک حمام که آیت الله بافقی را می شناخت سئوال می کند این آقای بزرگوار کیست؟ او جواب می دهد ایشان حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقی بافقی می باشند. وقتی سرهنگ ارتش رضاخانی آن عالم جلیل القدر را می شناسد خدمت ایشان شرفیاب می شود و با نهایت پشیمانی عذر خواهی و طلب عفو و بخشش می کند و به ایشان قول می دهد که از آن زمان به بعد دست از عمل ریش تراشی بردارد و تا پایان عمر مرحوم آیت الله بافقیرحمه‌الله از نزدیکان و مریدان ایشان محسوب می گردد.