اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی22%

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی
  • شروع
  • قبلی
  • 106 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11592 / دانلود: 3726
اندازه اندازه اندازه
اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی

اندیشه‌های حسینی و شصت مجلس مصیبت از تذكره الشهداء. شریف كاشانی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

داستان

«ابراهیم بن عباس» نویسنده امام رضاعليه‌السلام می‌گوید: در خدمت امام رضاعليه‌السلام بودیم، یكی از فقها سؤال كرد، آیا معنای نعیم در آیه شریفه( لَتُساَلُنَّ یومَئِذٍ عَنِ النَّعیم ) [۱۹۲] آب سرد است؟ امام با صدای بلند فرمود: این طور تفسیر می‌كنید؟! و هر كسی به نوعی تفسیر می‌نماید، یكی می‌گوید: منظور آب سرد است، بعضی می‌گویند: مراد خواب است، عده‌ای می‌گویند: غذای خوش طعم است.همانا پدرم از پدرش حضرت صادقعليه‌السلام نقل فرمود: پدرم با ناراحتی به عده‌ای كه آیه قرآن را این گونه تفسیر می‌كردند، فرمود: هرگز خدا از چیزهائی كه به مخلوق تفضّل فرموده، سؤال نخواهد كرد و منّت نمی‌گذارد، چگونه می‌توان به خدای بزرگ نسبت داد، چیزی را كه برای مردم شایسته نیست؟ مراد از نعیم: ولایت و دوستی ما خاندان است، كه خداوند بعد از توحید و نبوت از آن سؤال خواهد نمود، بنده اگر به لوازم ولایت و محبت وفا كند، به نعمت‌های بهشت كه زوال‌پذیر نیست، نایل می‌گردد.

از ما كه غیر جرم و خطا سر نمیزند

گیرم كه عمر سازد از این بیشتر دوام

انعام عام تو مگر آخر بدل كند

این جرم ما بطاعت و این ننگ را بنام

پیام‌ها

۱. نعمت شامل همه هدیه‌های معنوی و مادی الهی می‌گردد،كه نجات‌بخش بشر است.۲. ولایت و رهبری، كتب آسمانی و هدایت الهی از بزرگترین و زیباترین نعمت‌های حضرت حق است.۳. سپاسگزاری از نعمت‌ها و خدمت‌ها موجب حفظ و زیاد شدن آن كمالات و خوبی‌ها می‌گردد.۴. حفاظت و نگهداری نعمت‌ها از مهمترین كارهایی است، كه نقش بسیار سازنده‌ایی در پویایی و بالندگی انسان دارد.

روضه‌ها

«شصت مجلس از تذكرة الشهداء مرحوم ملاحبیب اللَّه شریف»(موارد داخل پرانتز از مؤلف كتاب است)

مجلس ۰۱

مرویست: كه زمین كربلا افضل بقعه‌های بهشت خواهد بود، كه انبیا و اولیا در آن ساكن خواهند شد و چون مشیت خدا قرار گیرد كه دنیا را فانی سازد و قیامت برپا كند، ملائكه به امر خدا كربلا را با آن چه در آن نهان است، بر خواهند داشت و بلند خواهند كرد و آن زمین در آن وقت درخشنده خواهد بود، به نحوی كه عالم را روشن خواهد كرد. پس آن را در بهشت خواهند گذاشت و خداوند آن زمین را روضه‌ای از ریاض بهشت گرداند و آن زمین ارفع و افضل از بهشت خواهد بود و در آن جا ساكن نخواهد شد، مگر اولوالعزم از پیامبران و آن زمین در میان روضه‌های بهشت چنان درخشنده باشد؛ مانند: آفتاب و ماه كه برای اهل زمین می‌درخشند و آن زمین ندا خواهد كرد، كه منم! زمین مقدس طیب مبارك كه جسد حضرت سیدالشهداء ابی‌عبداللَّه الحسین، سید جوانان بهشت را در برداشتم.[۱۹۳]

مجلس ۰۲

مروی است: كه چون بنده زیارت او را درك نماید، خطاب به ملائكه می‌رسد، كه‌ای ملائكه‌ام! در خانه بنده‌ام بایستید و مرا تسبیح، تحلیل و تقدیس نمایید و ثواب آن را برای این بنده، زائر حسین‌عليه‌السلام تا روز وفاتش بنویسید و چون او وفات می‌كند، خطاب می‌رسد، كه بر قبر او واقف شوید تا روز قیامت و مشغول ذكر من باشید تا روز قیامت و ثواب آن را برای بنده من بنویسید.

مجلس ۰۳

این مصیبت عظمی كه اعظم المصائب است، در همه اشیا اثر كرد و اثرش به ظاهر منحصر نبود بلكه در ظاهر و باطن هر دو مؤثر آمد و از اینجاست، كه گفته‌اند: «لَمَّا قُتِلَ الحسینُ‌عليه‌السلام كُسِفَتْ الشمسُ كَسفْةً بَدَتِ الكَواكِبُ؛ زمانی كه حسینعليه‌السلام كشته شد، خورشید پوشیده شد، به صورتی كه ستاره‌ها آشكار گردید».[۱۹۴] .

یك نفر خورشید ما را سربرید

تشته لب خون خدا را سر برید

مجلس ۰۴

همانا این اشك چشم تو كه در این مصیبت جاری می‌شود، در حقیقت گلابی است، معطر و خشبوتر از مشك. كدام گلاب است، كه چون بر صورت جاری شود، تمام گناهان را از صغیره و كبیره بشوید و كدام گلابست، كه از استعمالش بهشت واجب شود. همانا این گلابِ اشك بوی گِل محبّت حسینعليه‌السلام دارد. زمانی كه گُلِ جسد آن مظلوم را بر خاك انداختند، بوی این گل را از گلاب اشك دیده عاشقان حسینعليه‌السلام استشمام می‌نمائیم.[۱۹۵]

مجلس ۰۵

در هر شبانه روزی از هر آسمانی صد هزار فرشته با تحفه‌های بسیار فرود می‌آیند و بر آن حضرت صلوات می‌فرستند و خدا را در نزد قبرش تسبیح می‌نمایند و طلب آمرزش می‌كنند، اسم‌های زیارت كنندگان را برای زوارش می‌نویسند و ثبت می‌نمایند، نامهای پدران و قبیله‌ها و شهرهای آنان را از نور عرش خدا در صورت‌های آن‌ها نشانه می‌گذارند، كه این است، زیارت كننده قبر بهترین شهیدان و چون روز قیامت شود، به این نور شناخته می‌شوند، در میان مردمان كه این‌ها زائران قبر امام حسینعليه‌السلام بوده‌اند،[۱۹۶] .

مجلس ۰۶

روایت است: اول كسی كه بر امام حسینعليه‌السلام نماز كرد، خداوند عالم و بعد از آن جبرئیل و سایر ملائكه.[۱۹۷]

به دامن تو خلایق زنند دست توسل

زقامت تو به پا می‌شود قیام قیامت

مجلس ۰۷

اندوه، حسرت و گریه شیعیان بر آن مظلوم از آن جهت نیست، كه او را غسل ندادند و كفن نكردند؛ برای آن است كه امامی را كه حجت خدا بود و ستون دین اسلام بود و پیغمبر خدا درباره‌اش این همه سفارش فرموده بود، این همه آزار رسانده‌اند.[۱۹۸]

حسین بن علی لب تشنه جان داد

ولی دلهای سنگی را تكان داد

مجلس ۰۸

جمعی از ملائكه به اذن خدا به یاری آن حضرت فرود آمدند و چون رسیدند، سرش را در بالای نیزه دیدند، عرض كردند: بارالها! ما به یاری او نرسیدیم. خطاب رسید، كه مُلازم قُبّه او شوید و بر او گریه كنید،تا آن گاه كه او به دنیا برگردد.[۱۹۹] .

ای حضور آسمان، در جانِ خاك

یا حسین‌بن‌علی روحی فداك

مجلس ۰۹

آن‌ها چهار هزار ملك‌اند، كه مجاور قبر اویند و به استقبال زوّار او می‌آیند و مریضان آن‌ها را عیادت و مرده‌های آنان را تشییع می‌نمایند.[۲۰۰]

مجلس ۱۰

ابلیس لعین از خوشحالی پرواز كرد و تمام زمین را بگشت و شیاطین و عفریته‌ها را به دور خود جمع كرد و گفت: ای جماعت شیطان! ما به آرزوی خود رسیدیم و مردم را اهل جهنّم كردیم، مگر هركسی كه در این مصیبت گریه كند و به دوستی آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مصمم گردد، پس تا می‌توانید، مردم را در شَكّ اندازید و از این مصیبت و ثواب باز دارید، تا زحمت من به هدر نرود.[۲۰۱]

مجلس ۱۱

در آن حال كه سرش بریدند و بر نیزه آویختند، هاتفی میان زمین و آسمان ندا در داد كه؛ «یا اَیتُها الاُمَّةُ المُتَحَیرَةُ الضَّالَّهُ بَعدَ نَبِّیها لا وَفَّقْتُمْ لِفِطرٍ وَ لا اَضْحی؛ ای امتی كه بعد از پیغمبر خود سرگردان و گمراه شدید، دیگر برای نماز عید فطر واضحی (قربان) موفق نخواهید شد، زیرا كه امامان هدایت خود را می‌كُشید.[۲۰۲] .

مجلس ۱۲

مروی است: در همان حال كه امام در كربلا كشته شد، اهل مدینه صدای هولناكی شنیدند، كه می‌گفت: امروز بلا بر این امّت نازل شد، دیگر شادی نخواهند دید، تا ظهور قائم آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم [۲۰۳]

اگر چه كرب و بلا حزن آورست و غمین

به حال خویش بگریید مردمان زمین

مجلس ۱۳

ملائكه به خدا نالیدند كه؛ بارالها! این ظالمان را بر فرزند پیغمبرت مسلّط فرمودی، تا آن كه او را كشتند. خطاب رسید، در ضحضاحِ عرش نظر كنید، پس قائم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دیدند، كه ایستاده و نماز می‌كند؛ خطاب رسید؛ كه به همین قائم از قاتلان امام حسین‌عليه‌السلام انتقام خواهم كشید.[۲۰۴]

مجلس ۱۴

مروی است: كه سید سجّاد چهل سال در این مصیبت گریست و این قدر گریه كرد، كه ترسیدند، چشم مباركش نابینا شود و هر وقت ظرف آبی بدستش میدادند، این قدر می‌گریست، كه پر از خون می‌شد، یعنی چشمش مجروح شده بود و می‌فرمود: گوارا مباد، بر من اكل و شرب كاش كه ندیده بودم، بدنت را كشته، به روی خاك افتاده بود.[۲۰۵]

مجلس ۱۵

امام صادق‌عليه‌السلام فرمود: خورشید چهل صباح بر یحیی و امام حسینعليه‌السلام گریست، عرض كردند: چگونه گریه كرد؟ فرمود: در این چهل روز صبح كه طالع می‌شد، سرخ رنگ بود تا غروب.[۲۰۶]

آه ای حسین مشعلدار قیام

عشق بر آستان توست ستایشگر آفتاب

مجلس ۱۶

عبد الملك مروان از رأس الجالوت پرسید، كه آیا در كشتن حسین علامتی ظاهر شد، كه دلالت بر جلالت شأن او نماید؟ گفت هیچ سنگی را از روی زمین برنداشتند، مگر آن كه در زیر آن خون تازه بود.

ای سر ز وفا داده به سر برده وفا را

از یاد نخواهد شدن اندوه تو ما را

مجلس ۱۷

شیخ ابواسحق نوشته، كه در آن حال كه سر امام حسین را در شام می‌گردانیدند، ناگاه سر از بالای نیزه افتاد، دیواری خمیده شد و آن سر را نگاه داشت و نگذاشت كه بر زمین افتد، پس در این جا مسجدی ساخته شد، كه تا به حال موجود است.[۲۰۷] .

مجلس ۱۸

رأسُ الجالوت یكی از مسلمانان را دید و به او گفت، كه در میان من و داود هفتاد پدر واسطه است و یهود به این سبب مرا معظّم می‌دارند و در میان شما و فرزند پیغمبرتان جز یك پدر نبود و او را كشتید.[۲۰۸]

مجلس ۱۹

از «اَنَس بن مالك» روایت شده، كه مردی از اهل «نجران» گودالی حفر كرد و یافت در آن لوحی از طلا كه بر آن نوشته بود.اَتَرْجُو امَّةٌ قَتَلَتْ حُسِینا شفاعةَ جَدِّهِ یومَ الحِسابِفَقَد قَدَّمُو عَلَیه بِحُكمِ جَوْرٍ مُخالِفُ حُكْمِهِم حُكمُ الكِتابِسَتُلقی یا یزید غَداً عذاباً مِن الرّحمنِ یا لَكَ مِن عَذابِ[۲۰۹] . (بیت‌اول: (آیا امتی كه حسینعليه‌السلام را كشته است به شفاعت جدش در قیامت امیدوار است)،بیت دوم: (پس قطعاً حكم ظالمانه خود را كه مخالف حكم كتاب خداست، مقدم داشتند)،بیت سوم:(ای یزید! از جانب خداوند رحمن فردای قیامت چه عذابی را برای خود ملاقات خواهی كرد).پس، از تاریخ این نوشته پرسیدند، گفتند: سیصد سال پیش از بعثت پیغمبر شما این خط نوشته شده است[۲۱۰]

مجلس ۲۰

امام حسینعليه‌السلام فرمود: نام من نزد هیچ مؤمن و مؤمنه ذكر نمی‌شود مگر آن كه گریه می‌كند.[۲۱۱]

مجلس ۲۱

از جماعتی از اهل مصر نقل شده، كه گفتند: در شهر مصر موضعی است، مشهور به مشهد الرأس الكریم و مردم به زیارت آن می‌روند و گمان می‌كنند، كه سر حسین در آن جا مدفون است.[۲۱۲]

مجلس ۲۲

خدمت حضرت سید سجّادعليه‌السلام عرض شد، كه چه كم بوده فرزندان پدرت، فرمود: كه عجب است، كه چگونه من هم متولد از او شدم! پدرم در هر شبانه روزی هزار ركعت نماز می‌خواند.[۲۱۳]

مجلس ۲۳

این كه اباالفضلعليه‌السلام چون در خاك افتاد، عرض كرد:«یا اَخا اَدْرِكْ اَخاك؛ شاید، كه این عبارت به این اشارت است، كه چون تو باب اللّهی و دلیل هر راهی، دست مرا بگیر و به سر منزل قدس كه اوج كمال من است برسان و چنان كه من حقّ اخوت را به جا آوردم، تو نیز مرا دریاب تا حق برادری را به جا آورده باشی.[۲۱۴]

مجلس ۲۴

در «مجالس المؤمنین» از «ابن داود» نقل كرده، كه «حبیب ابن مظاهر» از اكابر تابعین بوده و از كتاب «شیخ كشّی» نقل كرده، كه حبیب از آن هفتاد كس بود، كه حضرت امام حسین را یاری كردند و گفتند: كه نزد پیغمبر چه عذر خواهیم داشت، اگر امام حسین كشته شود و ما او را نصرت نكرده باشیم.[۲۱۵]

مجلس ۲۵

از شیخ مفید سؤال شد، كه آیا خواندن سر آن حضرت، سوره كهف را صحیح است، فرمود: در این باب حدیثی از ائمه اطیاب نرسیده ولكن این خبر را از كسی روایت كرده‌اند، كه او از سر مبارك شنیده و من منكر آن نیستم، زیرا هرگاه جائز باشد، كه در روز قیامت دست و پای گناهكاران به سخن آید، جائز است، كه سر مبارك امام مظلوم كه حجّت خدا و خلیفة اللَّه و امام مسلمانان و سید جوانان بهشت و جدش محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مادرش فاطمه است، به سخن آید و این مطلب قدرت خداست و عجیب است؛ از كسی كه انكار مطلب كند، نسبت به كسی كه آسمان بر او گریست.[۲۱۶]

مجلس ۲۶

مرغ سفیدی خود را در خون شریفش مالید و به نزد مرغانی آمد، كه بر شاخه‌های درختان خوانندگی می‌كردند، پس مرغان به صحرای كربلا آمدند و جسد امام را بر روی خاك افتاده دیدند، صیحه كشیدند و گریه كردند و خود را در خونش مالیدند و هر یك به جانبی پرواز كردند.[۲۱۷]

مجلس ۲۷

در حدیث «عبدالله بن الفضل» است، كه از حضرت صادقعليه‌السلام پرسید، كه چرا روز عاشورا روز مصیبت و غم و جزع است و روز وفات رسول خدا و فاطمه و علی و حسن چنین نیست؟ فرمود: كه از اصحاب «كسا» هر كدام وفات می‌كردند، مردم به دیگری تسلّی می‌كردند، پس چون حسین كشته شد، دیگر از اصحاب «كسا» نبود كه باعث تسلّی شود.[۲۱۸]

مجلس ۲۸

دربعضی روایات است، كه هیچ شهیدی نیست، مگر آن كه آرزو می‌كند، كاش من باحسین بن علی شهید می‌شدم و با او به بهشت می‌رفتم، یعنی‌از انصار او می‌بودم و در كربلا در زمره آن شهداء با او محشور می‌شدم.[۲۱۹]

مجلس ۲۹

در بعضی كتب است، كه چون آن حضرت بر ذوالجناح سوار گشت اسب قدم از قدم برنداشت،فرمود: ای اسب چرا نمی‌روی، عرض كرد: امروز كه روز شهادت است، بر من سوار می‌شوی ولكن فردای قیامت كه روز شفاعت است، بر اسب‌های بهشتی سوار خواهی شد، فرمود: كه با تو عهد كردم كه فردا بر تو سوار شوم و گناهكاران امت را شفاعت نمایم.[۲۲۰]

خونی كه روی یال تو پیداست ذوالجناح

خون همیشه جاری مولاست ذوالجناح

مجلس ۳۰

به روایتی چون كفی از آب برداشت تا بنوشد ملعونی از قبیله كلب تیری به دهان مباركش افكند و دهانش پر خون شد. پس فرمود: خدا تو را سیراب نگرداند نه در دنیا نه در آخرت، پس آن ملعون را عطش غالب شده، هر قدر آب می‌نوشید سیراب نمی‌شد، تا آن كه خود را در فرات انداخت و این قدر آب خورد تا مرد.[۲۲۱]

در حیرتم بر اهل حرم، از چه شد حرام

با آن كه آب مهر فاطمه بودست و هست

مجلس ۳۱

به روایت «ابی مخنف» چون آن مظلوم بر زمین افتاد، به گوشه چشم نظرش به سوی آسمان بود و می‌گفت: «صَبْراً عَلی قَضائِك، یا رب لا اِلهَ سَواك، یا غِیاثَ المُستَغیثین؛[۲۲۲]

استقامت بر حكم و قضای تو می‌كنم

ای پروردگاری كه جز تو كسی نیست

ای فریادرس، فریادگر.

مجلس ۳۲

بدان كه اگر تمام عالم دریا شود و تمام این دریاها مركب شوند و تمام درخت‌ها قلم شوند و تمام جنّ و ملك و بشر نویسنده شوند و بخواهند، كه اسرار مظلومیت و رموز و نكات شهادت حسین بن علی بن ابی طالب را بنویسند. الی یوم القیامه عُشْری از اَعْشارِ[۲۲۳] یكی از آن مراتب را نتوانند نوشت و این كه گفته‌اند «الحسینُعليه‌السلام سِرُّ مِن اَسْرارِ اللّهِ؛ اشاره به همین مطلب است.[۲۲۴]

مجلس ۳۳

پس آن عاشق شیدا و آن سر گشته بی پروا؛ یعنی حضرت سید الشهدا دست نیاز به جانب آسمان دراز كرد و این دعا را آغاز كرد. «اَللهُمَّ اَنتَ ثِقَتی فی كُلِّ كَرْبٍ وَ اَنتَ رَجائی فی كُلِّ شِدَّةٍ وَ اَنتَ لی فی كُلِّ امرٍ نَزَلَ بی ثقةٌ وعِدّةٌ؛ (خدایا در هر سختی اعتمادم توئی و در هر مشكلی تو امیدم هستی و تو برای من در هر كاری كه نازل می‌شود اعتماد و امكانات را نازل فرما.[۲۲۵] ای خدا تو آرزوی من، در هر اندوه و غمی و تویی امید من در هر سختی وبلایی.)[۲۲۶] . [

مجلس ۳۴

در «بحارالانوار» این حكایت را از مقاتل «ابن جوزی» چنین نقل كرده است، كه «قاسم بن اصبغ بن نباته» گفت: دیدم مردی از قبیله «بنی دارم» كه صورتش سیاه شده بود و پیش از آن او را می‌شناختم، كه بسیار سفیدرو و زیبا بود، سبب از وی پرسیدم، گفت: من به درستی كه جوانی از یاران امام حسین كه اثر سجده بر پیشانی او بود، كشتم و از آن زمان كه این عمل از من صادر شده، هیچ شبی نمی‌خوابم، مگر آن كه آن جوان به نزد من می‌آید و مرا به سوی جهنم می‌برد و در آتش می‌اندازد، پس چنان صیحه می‌كشم، كه همه قبیله‌ام می‌شنوند و آن جوان همان «عباس بن علی» است.[۲۲۷] .(حضرت عباسعليه‌السلام بست كمر پیش امام همام كای به فدای تو شهادت بده جام بلاغت به ارادت بده)

مجلس ۳۵

یكی از صلحای مجاورین در كربلا كه عادت كرده بود، در شبانه روز دو مرتبه یا سه مرتبه به زیارت امام حسینعليه‌السلام می‌رفت و هر ده شبانه روز یكدفعه به زیارت حضرت عباس مشرف می‌شد، شبی در خواب حضرت فاطمه را دید، بر او سلام كرد، آن صدیقه از او روی بگردانید، عرض كرد: ای سیده دو عالم تقصیرم چیست؟فرمود: چرا كم به زیارت فرزندم می‌روی،عرض كرد: شبانه روزی دو دفعه یا سه دفعه به زیارتش مشرف می‌شوم فرمود:بلی فرزندم حسین را زیارت می‌كنی اما فرزندم عباس را كم زیارت می‌كنی.[۲۲۸] .(به قربان لبان تشنه تو فدای نام سبزت یاابوالفضل)

مجلس ۳۶

چون امام حسینعليه‌السلام از نماز ظهر فارغ شد، به اصحاب خود فرمود: ای یاران من اینك درهای بهشت را برای شما گشوده‌اند و بهشت را برای شما زینت كرده‌اند و نعمت‌های گوناگون را برای شما مهیا كرده‌اند و اینك جدم و پدرم و مادرم و شهیدان در راه خدا، شما را منتظرند و همه آرزومند لقای شما می‌باشند. پس بكوشید و حمایت نمائید دین خدا را و دشمنان را از حرم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دفع نمائید.[۲۲۹] .بشكسته دلی، شكسته می‌خواند نماز در سلسله، دست بسته می‌خواند نمازتا قامت دین خم نشود، روح نماز با قامت خم نشسته می‌خواند نماز

مجلس ۳۷

روایت است: كه چون شاه مظلومان یاران خود را كشته دید، آهی دردناك از دل غمناك بر كشید، چند نفر از خویشانش كه باقیمانده بودند، بر گردش جمع آمدند و عرض كردند: ای نور دیده صدر مسند رسالت و ای سرور سینه ولایت و ای نور چشم فاطمه زهرا وای باقیمانده از آل عبا، هیچ اندیشه به خود راه مده و داغ و ملال بر سینه مَنِه، كه ما را تا جان در بدن است، دست از یاری تو برنداریم. «اَرْواحُنا لِرُوحِكَ الفَداءِ و اَنْفُسُنا لِنَفْسِك الوَقاء؛[۲۳۰] (جان‌ها و روح‌های ما فدای تو یا حسین)

مجلس ۳۸

مردی از «بنی‌تیمم» از لشگر «ابن سعد» جدا شد و خواست، بر لشگر امام حمله كند، با او گفتند: مادرت به عزایت بنشیند، به كجا می‌روی؟ اینك كشته می‌شوی، گفت: «اُقدِمُ اِلی رَبٍّ رَحیمٍ و شَفیعٍ مُطاعٍ؛ می‌روم تا كشته شوم پس خدا بر من رحم كند و پیغمبر مرا شفاعت كند، امام فرمود: كیست این مرد؟ گفتند: عبداللَّه بن حوزه نام دارد گفت: «اللهم خَرِّهُ اِلَی النّارِ؛ خداوندا! بِكَش این ملعون را به سوی آتش در آن حال اسبش مضطرب شد و او را در جوی آبی انداخت، در حالی كه پای چپش در ركاب مانده بود و پای راستش بلند شده بود، پس «مسلم بن عوسجه» ضربتی بر پای چپش زد، اسبش شروع كرد به دویدن، در حالی كه سر او را به سنگ‌ها و درخت‌ها می‌زد، پس به جهنم و اصل شد.[۲۳۱] .

مجلس ۳۹

از آن روز كه آل الله وارد زمین كربلا شدند، وقایع بسیار و مصائب بی شمار، در هر لیل و نهار بر آن‌ها وارد شد و شدیدترین آن‌ها بر اطفال، تشنگی بود،از آب هم مضایقه كردند كوفیان خوش داشتند حرمت مهمان كربلا[۲۳۲] .

مجلس ۴۰

از خطبه امام در شب عاشورا «وَ اعْلَمُوا اَنَّ الدُنْیا حُلْوُها مُرٌّ وَ مُرُّها حُلْمٌ؛ بدانید؛ كه شیرینی‌های دنیا تلخ است و تلخی‌های دنیا خواب پریشان است و بیداری در آخرت است و رستگار آن كسی كه در آخرت رستگار باشد، و بدبخت آن كس، كه در آن جا بدبخت باشد.[۲۳۳]

مجلس ۴۱

مروی است: كه در این شب عاشورا چون صدای امام حسین و اصحابش به ذكر خدا مانند آواز زنبور به گوش لشگر ابن سعد رسید. سی و دو نفر از آن‌ها به لشگر امام حسین ملحق شدند و در روز عاشورا پیش روی امام حسینعليه‌السلام شهید شدند.[۲۳۴] .

مجلس ۴۲

مجموع لشگر آن حضرت در آن حال كه از مكه بیرون آمد، به روایت «ابی اسحاق» هفتاد و هفت نفر بودند، هفده نفر از اصحابش بودند و در اثنائی كه طی منازل می‌نمودند، جمعی به او ملحق شدند و چون زهیر بن قین و جمعی در شب عاشورا به او ملحق شدند و جمعی در منزل زباله از او جدا شدند و جمعی در شب عاشورا از نزدش رفتند و نود نفر از بنی اسد به ارشاد «حبیب ابن مظاهر» در شب هفتم محرّم به جهت یاری‌اش بیرون آمدند، لشگر عمر سعد راه بر آن‌ها گرفتند، پس برگشتند.[۲۳۵]

مجلس ۴۳

ابو مخنف گفته كه: ده عَلَم به كربلا رفت.اول آن‌ها عمر سعد بود.دوم: عَلَم «عروة بن قیس» بود، با دو هزار سوار.سوم: عَلَم «سنان بن انس» بود، با چهار هزار سوار.چهارم: عَلَم «ابن قعقاع» بود، با چهار هزار سوار.پنجم: عَلَم «شمر بن ذوالجوشن» بود، با چهار هزار سوار.ششم: عَلَم «خولی» بود، با سه هزار سوار.هفتم: عَلَم «قشعم» بود، با سه هزار سوار.هشتم: عَلَم «حصین بن نمیر» بود، با هشت هزار.نهم: عَلَم «ابی قداّر باهلی» بود، با نه هزار.دهم: عَلَم «عامربن صریمه» بود، با شش هزار.به روایتی پنجاه هزار سوار و پیاده از اهل كوفه بودند كه در میان آن‌ها شامی و حجازی نبود.[۲۳۶] .

مجلس ۴۴

در روز پنج شنبه دوم ماه محرم سنه شصت و یك هجرت آن حضرت وارد زمین كربلا شد و به روایتی روز چهارشنبه و در لهوف است، كه در آن حال، حضرت از جای برخاست و خطبه خواند و حمد و ثنای خدا بگفت و به اصحاب خود فرمود: «اَللّهُ قَد نَزَلَ مِنَ الاَمرِ ما قَد تَرَوْنَ وَ اَنَّ الدُنیا قَد تَغَیرتْ وَ تَنَكَّرَتْ...؛ به درستی كه نازل شده است بر ما و شما آن چه را می‌بینید از گرفتاری و به درستی كه دنیا دگرگون شده و نیكوئیهای او برطرف شده، عمل به حق نمی‌شود و از باطل اجتناب نمی‌شود، پس در مردن سعادت است و در زندگی دلتنگی.[۲۳۷]

مجلس ۴۵

در حدیث است: كه «ام سلمه عرض كرد: یا رسول الله از خدا بخواه كه این بَلیه را از حسین بگرداند. فرمود: درجه ایست، نمی‌رسد به آن مگر به شهادت.[۲۳۸]

مجلس ۴۶

واقعه صحرای كربلا در واقع شرحی بود، از كتاب عهدنامه الهی كه در عالم ذَرّ به قلم قدرت نوشته شده بود و به امضای تمام انبیاء و اولیاء رسیده بود و خداوند جمیع آن‌ها را گواه گرفته بود، كه چون اوّل قطره خون از گلوی حسین بر زمین بچكد از گناهان شیعیان او در گذرد.[۲۳۹]

مجلس ۴۷

مگر این حدیث نشنیده‌ای؛ كه چون روز قیامت می‌شود، بنده را در موقف حساب می‌آورند، كه صحیفه‌اش از حسنات خالی است، مأیوسانه راه جهنم پیش می‌گیرد، حضرت رب الارباب به او خطاب می‌كند.كه بنده ما به كجا می‌روی، عرض می‌كند: بسوی جهنم چون مستحق عذابم.خطاب می‌رسد، كه تو را نزد ما امانتی است، پس می‌آورند دُرّی را كه از شعاع آن عرصات روشن می‌شود،عرض می‌كند: كه من چنین دُرّی نداشته‌ام،خطاب می‌رسد؛ كه این همان قطره اشكی است، كه در مصیبت كشته راه ما حسین از چشمت جاری شد و ما آن را در صدف مرحمت پروریدیم، تا در امروز كه روز حسرت و درماندگی تو است تو را به كار آید.ما این دُرّ را خریداریم به نزد انبیاء ببر تا قیمت كنند. پس این درّ را نزد هر یك از انبیا می‌آورد حواله به دیگری می‌كنند، تا آن كه به نزد خاتم انبیاء می‌آورد. او می‌فرماید: كه نزد علی ببر، او می‌فرماید و به نزد فرزندم حسینعليه‌السلام ببر، چون به نزد آن مظلوم می‌آید. او را نوازش می‌فرماید. و به نزد عرش خدا می‌آید و عرض می‌كند: كه اِلها قیمت دُرّ آن است، كه این بنده را با پدر و مادرش ببخشی و ایشان را با من محشور سازی، خطاب می‌رسد، كه ما او را و پدر و مادرش را به تو بخشیدیم و در بهشت همسایه تو گردانیدیم.[۲۴۰]

مجلس ۴۸

حضرت صادق به «ابی بصیر» فرمود: به درستی كه جده‌ام فاطمه بر فرزندش امام حسین گریه می‌كند و گاهی چنان نعره می‌زند، كه جهنم به خروش می‌آید و چون خازنان جهنم صدای فاطمه را می‌شنوند، جهنم را ضبط می‌نمایند، كه مبادا اهل زمین را بسوزاند، تا گریه فاطمه ساكت می‌شود و دریاها به صدای فاطمه متلاطم می‌شود و به سوی یكدیگر راه پیدا می‌كند و به هر قطره از آن‌ها مَلِكی مُوكّل است، كه چون صدای فاطمه بلند می‌شود، محافظت آن‌ها می‌كنند، كه مبادا اهل زمین را غرق كنند و پیوسته از گریه فاطمه گریانند. اگر این صدا به گوش اهل زمین برسد، همگی مدهوش می‌شوند و كوه‌ها متحرك می‌شوند و بر زمین لرزه می‌افتد.[۲۴۱] .

مجلس ۴۹

اگر از محبتش جویا شوی حدیث: «اِنَّ لِلحُسینِ لََمحَبَّةٌ مَكنُونةٌ فی قُلُوبِ اَولِیائِهِ؛ كافی است، چه محبتش در همه دل‌های مؤمنان پنهان است، بلكه در دل‌های دوستان خدا چشمه ایست نامش «عَینُ المَحَبَّةِ» و چون ذكر نام حسین می‌شود، آن چشمه می‌جوشد و آبش از دو جوی چشم جاری می‌شود.هر دلی میل سوی كرب و بلایش دارد من ندانم كه چه سرّ است كه در خانه اوست)[۲۴۲] .

مجلس ۵۰

چون ثبات آن امام كائنات بر تمام اهل عالم ذراّت ظاهر شد، منادی حق ندا داد: كه ای معاشر خلائق چون دانستید رتبه و مقام ثبات حبیب من حسین را، اكنون بدانید: كه انصار او انصار من و لشگر او لشگر منند، آیا كیست؟ آن كس كه او را یاری نماید و قدم همت در نصرت او ثابت بدارد و مانند او دل از جان و مال و عیال بردارد، پس از میان همه خلق هفتاد و اندی از جای برخاستند و قدّ مردانگی عَلَم كردند و عرض كردند.«اِلَهِنا وَ سَیدُنا نَحْنُ نَنْصُرُ حَبیبَكَ و نَبذُلُ اَنفسَنا فی حَضرَتِ وَلیكَ؛[۲۴۳] (خدای ما و سرور ما؛ ما دوست تو را یاری می‌كنیم و جانمان را در حضور ولی تو فدا می‌كنیم).

مجلس ۵۱

اگر از ثبات و یقین آن امام مبین می‌پرسی، بدان: اعلی مراتب این مقام را آن امام دارا بود، چه این كه، چون عرض بیعت یزید بر او شد، در انكارش ثابت قدم و در استحقاق امامت خود بر یقین و ثبات بود، از مدینه بیرون شد، به مكه آمد و از مكه به كربلا و دچار این همه محنت و بلا شد و از عزیمت خود منصرف نگردید و خواندن او این ابیات را در مكه در جواب كسانی كه او را از رفتن به كوفه مانع شدند دلیلی واضح است بر این مطلب: «سَامضی فَمَا فِی المَوتِ عارٌ عَلی الفَتی اِذا ما نَونی خیراً و جاهَدَ مُسلِماً؛ (بزودی امضا می‌كنم، كه مرگ بر جوان مردان زمانی كه از روی خوبی و تسلیم و جهاد آن را نیت كنند، ننگ نمی‌باشد».[۲۴۴]

مجلس ۵۲

«ابو محمّد واقدی» و «زراة بن صالح» روایت كرده‌اند كه: ما سه روز پیش از توجه آن حضرت به سوی عراق به خدمت امام حسین رسیدیم و عرض كردیم، كه دل‌های اهل كوفه با شماست و شمشیرهای ایشان با دشمنان شما، پس آن حضرت به دست خود اشاره فرمود به سوی آسمان‌ها كه ناگاه درهای آسمان گشوده شد و آن قدر از ملائكه نازل شدند كه جزء خدا عدد آن‌ها را نمی‌دانست، پس آن حضرت فرمود: اگر اجل‌ها نزدیك نبود و منشأ نقصان اجر نمی‌شد، هر آینه با این ملائكه با ایشان قتال می‌كردم ولیكن یقین می‌دانم، كه مدفن من و اصحاب من در آن جا خواهد بود و احدی از قتل نجات نمی‌یابد، مگر فرزندم علی بن الحسین‌عليه‌السلام .[۲۴۵]

مجلس ۵۳

سید بن طاووس روایت كرده، از «احمد بن الحسین» بن عمر كه از امام صادقعليه‌السلام روایت كرده كه فرمود: در آن شبی كه امام حسین اراده كرد، در صبحش از مكّه بیرون آید، «محمّد بن حنفیه» به خدمتش رسید، پس عرض كرد: كه ای برادر، اهل كوفه كسانی هستند، كه تو دانسته‌ای بی وفایی آن‌ها را نسبت به پدر و مادرت و می‌ترسم با تو نیز بی وفایی كنند، پس اگر در مكه بمانی از همه اهل مكّه عزیزتر خواهی بود. فرمود: ای برادر، می‌ترسم كه در این جا بمانم و یزید خون مرا در حرم بریزد، پس حرمت حرم خدا بر طرف گردد.[۲۴۶] .

پیام‌ها

1. انسانی كه عاشق حضرت امام حسینعليه‌السلام و یارانش می‌باشد، هرگز نماز را سبك نشمرده، چه رسد كه آن را ترك نماید.2. زمانی كه پیامبر و امام ما در سخت‌ترین شرائط نماز جماعت عشق و خوف را برقرار می‌نمایند، معلوم است، كه وظیفه ما در قبال دین و اعتقادات، رفتار و عمل بسیار سنگین می‌باشد.3. نماز ركن اساسی عملی دین اسلام است، كه اگر آن عمل در پرونده مسلمان نباشد، بقیه اعمال او ارزشی ندارد.4. جایگاه نماز جماعت و اهمیتش از اُحد تا كرببلا بر همگان واضح است و ترك آن تقصیری بزرگ است.5. یاد آوران نماز مورد دعای خاص حجت الهی قرار می‌گیرند.

امام حسینعليه‌السلام و منزلت امامان معصوم عليهم‌السلام

اشاره

زمانی كه حبیب بن مظاهر اسدی برای حضرت عرض كرد: شما قبل از اینكه خداوند عزیز و بزرگ حضرت آدمعليه‌السلام را بیافریند چه بودید؟ حضرت در پاسخ فرمود؛ «كُنَّا اَشْباحُ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرشِ الرّحْمنِ فَنُعَلِّمَ لِلمَلائِكَةِ التَّسْبیحَ وَ التَّهْلیلَ وَ التَّحْمیدَ؛[32] ما وجودهای نوری بودیم، اطراف عرش خدای رحمن دور می‌زدیم، پس برای فرشتگان سبحان اللَّه و لا اله الا اللَّه و الحمد اللَّه آموزش می‌دادیم».آری! امامان نورعليهما‌السلام قبل از این كه معلم فرشیان باشند، استاد عرشیان بودند. تفسیر و بیان منزه بودن خدا را آموزش می‌دادند. آری! آن‌ها كلمه توحید را با تمام محتوای آن به ملائكه یاد می‌دادند و رمز سپاسگزاری از خداوند را برای آن‌ها بیان می‌كردند. از همین جاست، كه زمان تولد امام حسینعليه‌السلام هفتاد هزار فرشته با رهبری جبرئیل امین برای تولد معلم و استاد خویش در عالم دنیا به محضر حضرت رسول خدا و علی و فاطمه صلوات اللَّه علیهم اجمعین حاضر می‌شوند. و آن مولود را تبریك و تهنیت می‌گویند.بله! قبل از این كه فرشیان او را بشناسند، آسمانیان شاگردی او را نموده‌اند و جهت سپاس از استاد و شاد باش گفتن برای ورودش به عالم دنیا آمده‌اند.ابوذر می‌گوید: حضرت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «اَلا اِنَّ مَثَلَ اَهْلِ بَیتِی فیكُم مَثَلُ سَفینَةِ نُوحٍ مَن رَكَبَها نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها غَرَقَ؛[33] آگاه باشید، به درستی كه اهل بیت من (سیزده مقام معصوم) در میان شما مثل كشتی حضرت نوحعليه‌السلام هستند. كسی كه سوار كشتی شود، نجات می‌یابد و كسی كه از آن عقب بماند. غرق می‌گردد». راستی اگر انسان به تاریخ بیاندیشد و آن را مورد بررسی قرار دهد. خواهد یافت، كه بشر اگر فرزند پیامبر الهی هم باشد، ولی از دستورات او سر باز زند، عذاب و مجازات دنیایی و آخرتی گریبانش را گرفته و برای همیشه او را تحت عذاب خویش قرار می‌دهد. پس راه نجات بشریت در گروه اطاعت از خدا و وحی و نبوت و امامت رهبران معصوم می‌باشد. كه هستی برای وجود ارزشمند آن‌ها آفریده شده است. خداوند در حدیث قدسی فرمود: «لَوْلاكَ لِما خَلَقْتُ الاَفلاكَ لَولاْكُما خَلقتُ الاَفلاكَ لَولاكُم لَما خَلَقتُ الاَ فَلاك؛[34] اگر تو نبودی هستی را نمی‌آفریدم. اگر شما دو نفر (محمد و علی صلی علیهما) نبودید، نظام وجود را خلق نمی‌كردم. اگر شما (چهارده معصومعليهما‌السلام نبودید، جهان هستی را نمی‌آفریم. این بیانات قدسی الهی جایگاه رفیع و ویژه این انوار الهی را بیان می‌نماید، كه اینان اصل وجود هستند، بقیه فرع و شاخ و برگ‌های عالم هستی می‌باشند.حضرت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «هذانِ اِبْنای مَن اَحَبَّهُمَا فَقَد اَحَبَّنی وَ مَن ابغَضَهُمَا فَقَدْ ابْغَضَنی؛[35] كسی كه با این دو فرزندانم (حسن و حسینعليهما‌السلام ) دوستی نماید، با من دوستی كرده و كسی كه آن دو را ناراحت نماید، مرا خشمناك نموده است».

این حسین كیست كه عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی كه جان‌هاهمه پروانه اوست

هر كجا می‌گذرم نور رخش جلوه گر است

هر كجا می‌نگرم جلوه مستانه اوست

حضرت خاتم الانبیاء فرمود: «الحَسَنُ و الحسینُ سَیدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّةِ؛ حسن و حسینعليهما‌السلام دو سرور جوانان اهل بهشت هستند». روایات و بیانات در عظمت كربلا، امام حسینعليه‌السلام و یارانش بسیار است، به گوشه‌ای از آن‌ها به صورت اختصار اشاره می‌گردد؛1. حسین چراغ هدایت است. (مصباح الهدی)2. حسین كشتی نجات است. (سفینة النجاة)3. زیارت و غسل او از ده‌ها حج و عمره با فضیلت‌ تر است.4. تربت او بهترین خاك در جهان هستی است، كه خوردن آن موجب عزت و شرف، شفای روح و جسم است.5. خاك كربلای او بهترین تربت برای سجده كنندگان محضر حضرت حق است، تا در سجده بر خدا، عاشق دلباخته او را یاد نمایند.6. حائر حسینی ارزش نمازش از جهت اختیار شكسته و تمام خواندن، چون مكه و مدینه است.7. حسین ثاراللَّه است، او خون خداست.8. رمز تاریخ كربلای خونین او در قرآن، سوره حضرت مریمعليه‌السلام آمده است. كهیعص، كافش: كربلا، هائش: هادی، یائش: یزید، عینش: عطشان، صادش: صبر اسیران كربلا.9. در میان خاك‌ها فقط تربت پاك كربلای او دارای عطر خاصی می‌باشد.10. اهل بیت‌عليهم‌السلام برای زیارت امام حسین اجیر می‌گرفتند تا به نیابت آن‌ها به زیارت حضرت مشرف شوند.11. حسین وارث همه انبیاء از حضرت آدمعليه‌السلام تا حضرت خاتم الانبیاءصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌باشد. 12. او آموزگار عرشیان و فرشیان بوده و هست.13. او امام و حجت خدا، وصی پیامبر و سرور شهداء می‌باشد.14. حضرت امام حسینعليه‌السلام را زمان نوشیدن آب یاد نمایید.شیعَتی ما اِنْ شَرِبْتُمْ ماءِ عَذْبٍ فَاذْكُرُونی اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی[36] .شیعیان من اگر آب نوشیدید مرا یاد نمایید؛ یا اگر نام غریب و شهیدی را شنیدید. پس برای من گریه و ناله كنید».

پیام‌ها

1. مقام و منزلت این انوار الهی را نمی‌توان درك نمود، عقل عاجز از درك و زبان ناتوان از بیان می‌باشد.2. تمسك به راه، كلام و اندیشه آن‌ها نجات بخش انسان در تمام جهات در دنیا و آخرت می‌باشد.3. مخالفین، دشمنان و ترك كنندگان راه آن امامان معصوم‌عليهم‌السلام گمراه و نابود گشته و كسانی كه خود را دایه دلسوزتر از مادر می‌دانند، از دین جدا گشته و از مارقین محسوب می‌گردند.4. انسان باید الگو، معلم و مربی خویش را انسان‌های پاك و معصوم قرار دهد، تا گرفتار خلاف، گمراهی و سقوط نگردد.5. انسان باید اصول و فروع دین را در مكتب چهارده معصومعليهم‌السلام بیاموزد، تا در اعتقادات و رفتار عملی خویش دچار لغزش نگردد.

امام حسینعليه‌السلام و امر به معروف و نهی از منكر

اشاره

از اصول عملی دین اسلام و همه ادیان آسمانی و سرلوحه همه فضیلت‌های علمی و عملی و با ارزش‌ترین اعمال طبق روایات و آیات، امر به معروف و نهی از منكر است. اولین و آخرین كار انبیاء و ائمه‌عليهم‌السلام برای زنده نمودن ارزش‌های انسانی و خوبی‌ها، زدودن گناه و فساد، ظلم، شرك و كفر، امر به معروف و نهی از منكر، شناساندن خوبی‌ها و بدی‌ها و معرفی ملاكِ تشخیص آن‌ها بوده است. هم چنین از جانب خداوند خوبی‌ها و بدی‌ها در هدایت تكوینی، به نفس انسان الهام گردیده و در هدایت تشریعی ویژه انسان، به وسیله وحی و نبوت و امامت تشریح و تبیین گشته است. خداوند در سوره مباركه شمس بعد از یازده قسم به خودش و همه هستی فرموده:( فَاَلهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْویهَا قَد اَفلَحَ مَن زَكّیهَا وَ قَد خَابَ مَن دَسّیهَا ) [37] پس خداوند خوبی‌ها و بدی‌ها را به نفس انسان الهام نمود، كسی كه نفس و جان خویش را پاك نماید، قطعاً پیروز است. و كسی كه طریق مكر و حیله را طی نمود، به هدف نمی‌رسد. لذا همه انسان‌ها خوبی‌ها، اعمال و رفتاری را كه طبیعت و وجدان پاك بشر دوست می‌دارد و هر چه را نفوس انسانی از آن‌ها متنفّر است، خداوند الهام نموده و بشر آن‌ها را می‌فهمد، چنان كه نفوس پاك انسان، خوبی امر به معروف و نهی از منكر را هم می‌شناسد. اما ناخوشایند بودن این دو امر الهی و عقلی و وجدانی در نزد بعضی از مردم جامعه، به علت وجود حجاب‌های نفسانی، غرور و تكبر، منافع زودگذر دنیایی، اهداف غیر عقلایی و شرعی می‌باشد. زیرا عقل و شرع هیچ زمانی امر به خلاف فطرت و وجدان سالم نمی‌نمایند. بلكه دستورات آن‌ها برای تأمین امنیت و سعادت دنیا و آخرت بشر است. لذا خداوند این دو ركن مهمی كه حیات و عزت انسان در گرو آن است، به روح و اندیشه انسان‌ها وحی و الهام نموده است. و حركت بر علیه آن دو امر الهی مسیری بر خلاف عقل و وجدان سالم، شرع و وحی الهی خواهد بود، كه سرانجام سقوط و ذلت در پی خواهد داشت. لذا اهمیت و بزرگی این دو واجب الهی تا آن جاست، كه خداوند بهترین امت‌ها را در قرآن امر كنندگان به معروف و نهی كنندگان از منكر بیان نموده است:( وَ لتَكُن مِنكُم اُمَّةٌ یدعُونَ اِلَی الخَیرِ وَ یأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ ینهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَ اُولئِكَ هُمُ المُفلِحُون ) [38] هر آینه از شما گروهی دعوت به خوبیها می‌كنند و امر به معروف و نهی از منكر می‌نمایند و اینان پیروز و رستگارند». معروف: كارها و اعمال شناخته شده مورد عنایت انسانها است، كه همه، آن‌ها را نیكی و خوب می‌دانند. منكر: اعمال و رفتاری كه مورد انزجار و تنفر طبیعت، وجدان و عقل سالم انسانها است. (منكر: خلاف فطرت و معروف: موافق فطرت می‌باشد).خداوند در قرآن می‌فرماید:( كُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت للِنَّاسِ تَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ تَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِاللَّه ) [39] شما بهترین امت‌ها شدید. آن امتی كه برای مردم خارج شدند (آفریده شدند)، چون امر به معروف و نهی از منكر می‌نمایید و ایمان به خداوند دارید». این آیه شریفه اهمیت هجرت، جهاد و تحمل مشكلات را برای زنده نمودن جامعه و نجات آن از ملاك‌های برتری قرار داده است. زیرا بهترین مردم كسانی هستند، كه در جهت منافع دنیوی و اخروی، مادی و معنوی مردم قدم بر می‌دارند و آن‌ها را به معروف و منكر آشنا ساخته و امر و نهی نموده و قدرت ایمانی جامعه را در پرتو ارزش‌های توحیدی بالا می‌برند. لذا در زیارتنامه امام حسینعليه‌السلام می‌خوانیم:( وَ اَشْهَدُ اَنَّك قَد اَقَمتَ الصَّلوةَ وَ اتَیتَ الزَّكاةَ وَ امَرتَ بالمعروفِ و نَهَیتَ عَنِ المُنكر ) [40] شهادت می‌دهم كه تو [ای حسین بن علیعليه‌السلام ] نماز را اقامه كردی و زكات را اداء نمودی و دستور به خوبی‌ها دادی و از بدی‌ها بازداشتی». توضیح آن كه؛ شهادت می‌دهم، با خون خود و یارانت، نماز خونین عشق را در مسلخ عاشقان اقامه كردی و با جان خویش زكات، كه حق محرومین جامعه است، اداء نمودی و در مقابل همه كفر و شرك، معروف را با نثار جانتان به جامعه معرفی نموده و منكر را كه مصداق بارز آن بیعت با یزید و اندیشه‌های پلید او بود بیان نمودی.امام حسینعليه‌السلام فرمود: «اِعتَبرُوا اَیهَا النّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَولِیاءَهُ مِن سُوءِ ثَنائِهِ عَلی الأَحبارِ إذْ یقُولُ: «لَولا ینهاهُمِ الرَّبّانیونَ وَ الأَحبارُ عَن قَوْلِهِمْ الإِثمِ» وَ قالَ: «لَعَنَ الذّینَ كَفَرُوا مِن بَنِی اِسْرائِیلَ - إِلی قَولِهِ - لَبِئْسَ ما كانُوا یفعَلُون» وَ اِنّمَا عَابَ اللَّهُ ذلِكَ عَلَیهِم لاِنَّهُم كانُوا یرَونَ مِن الظَلمَةِ الَّذِینَ بَینَ أظهَرِهِم المُنكَرَ وَ الفَسادَ فَلا ینْهَونَهُم عَن ذلِكَ رَغْبَةً فِیما كانُوا ینالُونَ مِنهُم وَ رَهبَةً مِمّا یحْذُرونَ؛[41] ای مردم! عبرت و درس بگیرید، به واسطه آن چه خداوند دوستانش را از بدی ستایش عالمان یهود نصیحت نمود»: چرا علماء یهود گناه را دیدند و نهی نكردند؟ آنها مورد لعن هستند. بدرفتاری نمودند، خداوند بر آنها عیب گرفت؛ چرا كه ظلم، فساد و منكر را دیدند و نهی نكردند، یا به خاطر منافع خودشان یا از ترس دیگران.امام حسینعليه‌السلام به قرآن استشهاد نمود:( فَلا تَخشَوهُمْ وَ اخشَوْنِ ) [42] از آن‌ها [در راه انجام تكلیف و امر به معروف و نهی از منكر] نترسید، از من بترسید.[43] .وصیت امیر المؤمنین، انبیاء الهی، ائمه هدی‌عليهم‌السلام ، انسانهای الهی و شهدا راه حق و فضیلت، امر به معروف و نهی از منكر بوده و همه در مسیر تحقق آن هجرت و جهاد نموده تا به شهادت رسیدند، حضرت موسی و ابراهیمعليهما‌السلام در مقابل فرعون و نمرود زمان خود، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مقابل ابوسفیان‌ها در جهت ریشه‌كن نمودن شرك و بت ‌پرستی و زنده نمودن توحید، علیعليه‌السلام در مقابل ناكثین، قاسطین و مارقین و امام حسینعليه‌السلام در مقابل یزیدیان، از شهادت یحیی بن زكریاعليه‌السلام گرفته تا سرهای بریده كربلا و نینوا، همه برای تحقق و عمل به این فریضه الهی صورت گرفته است. لذا این دو اصل در روایات از آن چه آفتاب بر آن می‌تابد، با ارزش‌ تر بیان شده است، و هم چنین، كارهای دیگر در مقابل امر به معروف و نهی از منكر به كف روی آب و یا قطره آب در دریا تشبیه گردیده است. لذا باید این دو امر مهم به بهترین روش بیان گردد. زیرا واجب‌تر از همه واجبات و موجب زنده شدن همه آن‌ها و زدودن محرمات و ایجاد تقوای الهی در فرد، جامعه و حكومت می‌گردد.

داستان

در زمان «فتحعلی شاه قاجار»، در یزد عالمی بود، به نام «ملا حسن یزدی»[44] كه مورد احترام مردم بود. فرماندار شهر یزد به مردم، ظلم و بدی می‌كرد. ملاحسن ایشان را به كردار ناپسندش تذكر داد، ولی سودی نبخشید. شكایت او را برای فتحعلی شاه نوشت، باز فایده‌ای نداشت.چون در امر به معروف و نهی از منكر ساعی بود، مردم یزد را جمع كرد و همگی فرماندار را به دستور او از شهر بیرون كردند.جریان را به فتحعلی شاه گزارش دادند. بسیار ناراحت شد و دستور داد، ملا حسن یزدی را به تهران احضار كردند.شاه به آخوند گفت: حادثه یزد چه بوده است؟ گفت: فرماندار تو در یزد حاكم ستمگری بود، خواستم با اخراج او از یزد شر او را از سر مردم رفع كنم.شاه عصبانی شد و دستور داد، چوب و فلك بیاورند و پاهای آخوند را به فلك ببندند، و همین كار را كردند.شاه به امین الدوله گفت: ایشان تقصیری ندارد، اخراج فرماندار بدون اجازه او توسط مردم انجام شده است.آخوند با این كه پاهایش به چوب و فلك بسته بود، گفت: چرا دروغ بگویم، فرماندار را من به خاطر ظلم از یزد اخراج نمودم. سرانجام به اشاره شاه، «امین الدوله» وساطت كرد، و پای آخوند را از بند فلك باز كردند.شب، شاه در عالم خواب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دید، كه دو انگشت پای مباركش بسته شده است، پرسید: چرا پای شما بسته شده است؟فرمود: تو پای مرا بسته‌ای! شاه گفت: هرگز من چنین بی ادبی نكردم. فرمود: تو فرمان ندادی كه پاهای آخوند ملا حسن یزدی را در بند فلك نمودند؟! شاه وحشت زده از خواب بیدار شد و دستور داد، لباس فاخری به او بدهند و با احترام به وطنش بازگرداند. آخوند آن لباس را نپذیرفت و به یزد برگشت و پس از مدتی به كربلا رفت و تا آخر عمر در كربلا بود.[45] .داستان حضرت ابراهیم در مسیر زنده كردن دین خدا و نهی از بت پرستی، چگونه عاشقانه اطاعت امر مولا نمود، كه برای همیشه تاریخ، قهرمان سنگر توحید گردید.

اینان كه به رسم عاشقی سوخته‌اند

آئین وفا نزد كه آموخته‌اند

بر خرمن آتش زده چون ابراهیم

نمرود و بساط كفر او سوخته‌اند

پیام‌ها

1. كارهای شناخته شده كه مورد پسند عقل و وجدان سالم است، معروف گویند و كارهای بد و زشت كه انسان از آن‌ها ناراحت می‌گردد، منكر نامیده می‌شود.2. امر به معروف و نهی از منكر با شرایط تأثیرگزاری آن بر همه انسان‌ها به ویژه مسلمانان واجب است.3. باید امر كردن به خوبی‌ها و بازداشتن از بدی‌ها بوسیله تبلیغ و بیان، قدرت و حكومت و حتی در آخرین مراحل با تهدید و تنبیه اجراء گردد، تا جامعه با خوبی‌ها زنده و از بدی‌ها پاك سازی شود.4. بهترین ثواب‌ها برای این دو واجب می‌باشد و با ارزش‌ترین امت‌ها، مردمی هستند، كه آن دستور الهی را زنده نمایند.5. انسان باید در مسیر احقاق حق و انجام وظیفه از سرزنش‌ها و دشمنان نترسد.6. تاریخ نشانگر عزت و افتخار ملت‌هایی است، كه در این طریق جان و مال را نثار كردند.7. علمای ربانی در نزد خداوند و پیامبر و اهلبیت‌عليهم‌السلام احترام ویژه‌ای دارند.

امام حسینعليه‌السلام و هجوم فرهنگی

اشاره

مستكبرین در جهانِ امروز، بعد از ناكام ماندن جنگ‌های گرم علیه ملت‌ها و ملیت‌ها و بی‌ارزش شدن سلاح‌های مدرن روز، وارد جنگ سرد و حمله به اهداف اعتقادی، فكری و دینی مردم و جوامع بشری شده‌اند، این مهم را نه امروز، بلكه قرن‌ها قبل، اسلام و رهبران الهی در بیانات نورانی خویش روشن نموده و آن را در بالاترین درجه اهمیت قرار داده و سنگربانان و مدافعان این هجوم را در صدر حامیان دین شمرده و عمل و دفاع آن مرز بانان سنگرهای اندیشه و اعتقاد را از مهمترین اعمال و با فضیلت‌ترین رفتار در مقابل دشمنان حق و عدل بیان كرده‌اند. حضرت امام حسینعليه‌السلام فرمود:«ما كَفَلَ لَنا یتیماً قَطَعَتْهُ عَنَّا مَحنَتُنا بَاسْتِتارِنا فَواساهُ‌مِن عُلوُمِنا الَتی سَقَطَتْ اِلاَّ قالَ‌اللَّه تعالی لَهُ یا اَیهَا الْعَبْدُ المُواسیاَنا اَولی بِهذالْكَرَمِ اِجْعَلوُالَهُ یا مَلائِكَتی فِی الجَنانْ بِعَدَدِ كُلِّ حَرْفٍ عَلَّمَهُ اَلْفَ اَلْفَ قَصرٍ وَ ضَمُّوا الَیها ما یلیقُ بِها مِنْ سائِرِ النِّعَمِ؛[46] افرادی، عهده‌دار مسئولیت یتیمانی نمی‌شوند، كه به سبب مشكلات از علوم ما محجوب شده‌اند. پس آن‌ها را كه از علوم ما فاصله گرفته‌اند بهره می‌دهند، تا آن یتیم را ارشاد و هدایت نمایند. مگر اینكه خداوند [درباره این یتیم نوازی و نجات دادن آن‌ها از ضعف فرهنگی و آشنا كردن آن‌ها، به علوم اهل بیتعليهم‌السلام ] برای آن بنده می‌فرماید: ای بنده خدمتگزارم! من به این كرامت سزاوارم، كه هدیه تو را در این یتیم نوازی بدهم. ای ملائكه! برای این بنده یتیم نواز فرهنگی، فكری و اعتقادی من در بهشت به عدد هر حرفی از علومی كه به انسان‌ها یاد داده است، هزار هزار قصر قرار بدهید و هر چه این قصرها از وسایل و نعمت‌ها، حور و غلام نیاز دارد، به آن‌ها بیفزایید».بله! این فرد نجات دهنده انسان‌هایی است، كه پدر و رهبر دینی ندارند و از علوم الهی بهره‌مند نیستند. این دلیل؛ اصل نیاز مربی و رهبر، امام و مرشد را برای یتیمان معنوی، دینی و روحی ثابت می‌كند؛ لذا نباید آن‌ها را آزاد و رها گذاشت؛ بلكه باید آن‌ها را زیر چتر و پوشش فكری، اعتقادی و عملی قرار داد؛ زیرا این كفالت اعتقادی، از نظام ارزشی اسلام است. در حكومت اسلامی باید تمام مسئولین و قوای سه گانه، بلكه همه مردم در جهت رشد فرهنگی و دینی جامعه بكوشند، تا مصداق یتیم نوازی مذكور قرار گیرند.امام حسینعليه‌السلام فرمود: «اَیهُما اَحَبُّ اِلَیكَ رَجُلٌ یرُومُ قَتلَ مِسكینٍ قد ضَعُفَ تُنقِذُ مِنْ یدِه و ناصبٌ یریدُ اِضلالَ مِسكینِ مُؤمِنٍ مِن ضُعَفاءِ شیعَتِنا تُفْتَحُ عَلَیهِ ما یمتَنِعُ بِه یقمِحُهُ و یكسُرُه بِحُجَجِ اللَّه تعالی؛[47] كدام یك از دو نفر كه مورد هجوم قرار گرفته‌اند، نجاتشان نزد شما محبوب‌تر است؟ آیا انسان ضعیفی كه مورد حمله جانی قرار گرفته یا نجات مؤمن مستضعف فكری و اعتقادی كه مورد حمله اعتقادی قرار گرفته و او را از مسیر حق گمراه می‌كند؟حضرت در مورد حملات فرهنگی تمام گروه‌های باطل فرمود: «بَل اِنقاذُ هذا المِسكِینِ المُؤمِن مِن یدِ هذا النّاصِب؛ بله، نجات این بیچاره مؤمن كه در دست ناصبی گمراه گرفتار شده، نزد من محبوب‌تر است. سپس امام حسینعليه‌السلام به آیه قرآن استشهاد نمود:( مَن اَحیاها فَكَانَّما اَحیا النّاسَ جَمیعا مَن احَیاها اَوْ اَرشَدَها مِن كُفرٍ اِلی ایمانٍ فَكَانَّما اَحیا النّاسَ جَمیعاً ) كسی كه انسانی را از جهت فكری و اعتقادی زنده كند، گویا همه مردم را زنده كرده است، كسی كه او را هدایت و ارشاد كند و از كفر به سوی ایمان ببرد گویا مانند فردی است، كه همه مردم زنده كرده است.این بیان، اهمیت كار فرهنگی و امر به معروف و نهی از منكر و نجات انسان‌ها را از حملات اعتقادی و ایمانی روشن‌تر می‌نماید.امام صادقعليه‌السلام فرمود: «عُلَماءُ شیعَتِنا مَرابِطُونَ بِالثِغرِ الذی یلی اِبلیسُ وَ عَفاریتُه یمنَعُونَهُم عَنِ الخُرُوجِ عَلَی ضُعَفاءِ شیعَتِنا وَ عَن اَنْ یتَسَلَّطَ عَلَیهِم اِبلیسُ وَ شیعَتُهُ النَّواصِب اَلا فَمَن انتَصَب لِذلك مِن شِیعَتِنا كَانَ اَفضَلُ مِمَّن جَاهَدَ الرومَ وَ التُركَ وَ الخَزَر اَلفَ اَلفَ مَرَّةِ لاَنَّهُ یدفَعُ عن اَدیانِ مُحِبینا و ذلِكَ یدفَعُ عَن اَبدانِهِم؛[48] علمای شیعه ما حافظان و نگهبانان مرزهایی هستند، كه شیطان و حمایت كنندگان او [تحت فرمانش] پشت آن مرزها برای حمله بر شیعیان نشسته‌اند. عالمان شیعه مانع حمله شیاطین بر پیروان ضعیف ما هستند. [انسان در استضعاف فكری و اعتقادی، زود از دشمن فریب می‌خورد] و علمای شیعه، مانع سلطه ابلیس و پیروان، او بر شیعیان می‌شوند، آگاه باشید! شیعیانی كه برای این امر منصوب شدند، با فضیلت‌تر از كسانی هستند، كه با روم، ترك و خزر[49] ، هزار هزار مرتبه جهاد كردند؛ برای این كه آن عالم شیعه از دینِ دوستان ما دفاع می‌كند و این جهاد كننده از بدن‌ها و جسم دوستان ما دفاع می‌نماید». حضرت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «وَ الَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیدِه لَعالمٌ واحدٌ اَشَدُّ عَلی اِبْلیس مِن اَلْفِ عابِد لاَنَّ العابِدَ لِنَفسِهِ و العالِمُ لِغَیرِهِ؛[50] به خدایی كه جان محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در دست او است، یك عالم الهی وجودش بر ضد شیطان از هزار نفر پرستش كننده [= كسی كه فقط اهل نماز و ذكر است] قوی‌تر است؛ برای این كه عبادت كننده كارش برای خود او است؛ ولی دانشمندان برای دیگران هستند».

صبحی چه پاك و روشن در آستین خود داشت

غوغای سربداران در شام آخر ما

زینب كه میخروشد شیرانه بر ستمگر

دیگر چرا نگردد دنیا مسخر ما

پیغام انهدام دشمن فرا رسیده

این را بخون نوشتند گلهای پر پرما

پیام‌ها

1. مهم‌ترین یتیمان كسانی هستند، كه سرپرست دینی و معنوی، فكری و فرهنگی ندارند.2. عالمان الهی كه متولی این ایتام هستند، باید رسیدگی به این امور را مهم‌ترین برنامه خود قرار داده تا در جهت نجات آن‌ها از كمبودهای فرهنگی موفق گردیده و آن‌ها را از تنهایی نجات دهند. 3. خرج و صرف بودجه در جهت یتیمان فكری و ایمانی، با ارزش‌تر از یتیم مالی و اقتصادی است.4. ارزش ارشاد و هدایت این افراد، با بیان حسین بن علیعليهما‌السلام و هدایای الهی كه در بهشت به آن‌ها عرضه می‌شود، روشن می‌گردد، زیرا هر كلام روح بخش عالمان الهی جهت حفظ انسان‌ها از لقمه‌های نانی كه تأمین جسم را می‌نماید، با ارزش‌تر و اصلاً قابل مقایسه ارزشی نیست.5. حال با وجود بی‌سرپرستان اعتقادی و فكری چگونه قلم‌ها و بیان‌ها چون افعی آزاد باشند و این مستضعفان فكری و اعتقادی را طعمه لذیذ خود قرار دهند؟6. استضعاف اعتقادی و دینی از اقتصادی و نظامی بدتر و ضررش بیش‌تر و تقویت اعتقادات دینی از همه امور مهم‌تر است؛ ولی سرمایه‌گزاری فرهنگی در جامعه، بسیار ناچیز است، باید گفت: مسئولین همراه و هم گام با مردم در جامعه با امكانات وسیع سرمایه‌گزاری در جهت رشد و بالندگی اعتقادی و دینی بسیج گردند، تا مشكلات این طریق را حل نمایند.7. دشمن را باید در مسایل فكری با استدلال و برهان محكوم نموده و استدلالشان را باطل نمود، لذا اگر انسان مؤمن، بدون استدلال و برهان با دشمن برخورد نماید و شكست خورد، باطل جلوه كرده و حق تضعیف می‌گردد.8. با این استضعاف فكری و اعتقادی چگونه می‌شود، گروهك‌ها و احزاب و مطبوعات را آزاد گذارد، تا مستضعفان فكری و ایمانی را لقمه چرب خود قرار داده و آن‌ها را از عقیده و اعتقاد، خلع سلاح نمایند! به همین جهت تریبون‌های آزاد، بحث و كنگره‌ها و میزگردها باید متناسب با موضوع و كارشناسان آن تشكیل شود و اگر نتیجه آن برای مردم جامعه قابل درك بود، برای عموم قرار داده شود. عالمان و بزرگان اهل فضیلت فرموده‌اند: هر موضوع علمی را نباید برای هركس مطرح نمود. این خیانت و ستم به مردم و علم است.لیاقت‌ها و ظرفیت‌ها، عقل و درك و فهم افراد، مكان و زمان همه در انتخاب مطالب و نحوه بیان آن‌ها دخالت دارد. هر سخن جایی و هر نكته مقامی دارد. اگر گروه‌ها و اندیشمندان به ظرفیت‌ها و پذیرش جامعه و مردم توجه نكنند و آزادانه مطالب را به دلخواه خویش مطرح كنند، نوعی خیانت است. لذا آزادی نباید در كنارش تخریب باشد و اگر مفاسدی مترتب گردید، نتیجه عدم مهار و كنترل می‌باشد و باید از این ضایعات جلوگیری گردد.9. انسان باید بداند؛ كه وجود شك و تردید، در دل‌ها درباره مسائل اعتقادی و فكری، موجب عدم قبولی عبادات و عدم اجابت دعاها می‌گردد، پس باید بكوشد، تا شبهات را به علم و یقین تبدیل نموده تا به امور دینی و دنیایی خود عالمانه عمل كند و ارزش حقیقی خود را دریابد.10. زنده نمودن اندیشه و اعتقادات یك فرد در جامعه به اندازه حیات همه مردم ارزشمند است.11. مبارزه در سنگرهای علمی و اعتقادی و پاسداری از آن محبوبتر و با فضیلت تر از جبهه‌های نبرد حق علیه باطل است.12. كسانی كه فریب دشمنان فكری را خورده و تحت تأثیر تبلیغات و اندیشه آن‌ها قرار گرفته‌اند، سقوط كرده و راه نجات را از دست داده‌اند.13. وجود مستضعفان فكری و اعتقادی در میان شیعه، مسؤولیت عالمان را سنگین‌تر و حساس ‌تر می‌نماید.14. امامان معصومعليهم‌السلام ، اندیشمندان الهی و علما را برای حفظ حدود و مرزهای فرهنگی و اعتقادی منصوب كرده‌اند.15. شیاطین برای تسلّط و نفوذ بر شیعیان، مرتب برنامه‌ریزی می‌كنند.16. نگهداری این حدود، بسیار مهم‌تر از حفظ مرزهای خاكی است؛ زیرا اگر عقیده استوار باشد، حدود خاكی كشور حفظ می‌شود؛ ولی اگر اعتقاد و ایمان به خداوند، ضعیف باشد، كشور سقوط كرده و مرزهای خاكی و اعتقادی همه‌اش مورد تجاوز دشمنانِ از خدا بی خبر قرار می‌گیرد.17. دشمنان دین به طور كلی، اعم از داخلی و خارجی، جنی و انسی تنها مانع سر راه خود را عالمان شیعه می‌دانند و تاریخ هم این را به خوبی نشان داده است. 18. ارزش وجود عالم در مقابل شیاطین جنی و انسی (درونی و برونی) از همه انسان‌ها مؤثر و مفیدتر می‌باشد.19. یك نفر عالم الهی در مقابل هجوم فرهنگی و اعتقادی از یك لشگری كه قدرت دفاع اعتقادی و جواب مشكلات فكری و حل شبه‌ها و شك‌ها را ندارد، عزیزتر و نجات بخش‌تر می‌باشد.20. اندیشه و علم عالمان الهی، نجات بخش و زنده كننده خویش و امت و جامعه می‌باشد.21. عبادت یك شخص، عملی منحصر به فرد و مؤثر برای جمع نمی‌باشد؛ ولی تأثیر وجود علمی و عملی دانشمندان برای همه مردم از جهات دنیایی و آخرتی واضح است. تا آن جا كه كفر و استكبار، دشمنان درونی و برونی را به مردم معرفی و آن‌ها را برای دفاع در مقابل دشمنان آماده می‌نماید. و در طول تاریخ و انقلاب‌های دینی واضح است، كه علمای اسلام رهبران حركت‌های آزادی بخش بوده‌اند.22. حضرت رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اهمیت نقش وجودی عالمان الهی را در مقابل دشمنان اعتقادی و فكری و دینی، با یك سوگند و مقایسه روشن بیان فرموده است.از خداوند طلب می‌نماییم: پروردگارا! عقول، ارواح و قلوب و وجودمان را از شبهات اعتقادی و ایمانی تخلیه و به علم و یقین مزین فرما.


3

4

5

6

7

8

9