اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)0%

اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: جواد محدثی
گروه: مشاهدات: 5093
دانلود: 2274

توضیحات:

اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 91 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5093 / دانلود: 2274
اندازه اندازه اندازه
اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اخلاق نبوی: آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

نویسنده: جواد محدثی.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

سخنی با شما

جاذبه زیارت خانه خدا و حرم رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قبور مطهّر امامان مدفون در بقیع و دیدار با سرزمینی که یادگارهای فراوانی از اهل بیتعليهم‌السلام دارد، دل های شیدا را بی قرار می کند.

روضه نبوی، مرکز ثقل این یادها و یادگارهاست.

زائر حرمین شریفین نیز مشتاق است که از آن پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هر چه بیشتر بداند و زیارتش با معرفت و شناخت عمیق تر می باشد. از این رو، آشنایی با سیره اخلاقی و رفتاری آن بنده صالح و برگزیده خدا که «الگوی کمال» است، هم ضروری است، هم شیرین و دلنشین.

آینه ای برداشته ایم تا به تماشای «جمال و کمال محمدیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم » بنشینیم.

عطر وجود پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از خلال گفته ها و رفتارهای او به مشام جانمان می رسد. هر چند بیش از چهارده قرن از حیات آن آخرین فرستاده خدا می گذرد، ولی هر وقت سراغ مطالعه زندگی آن انسان برتر و آیینه کمال می رویم، یا از چشمه سخنان گهربار آن حضرت، جرعه ای می نوشیم، طراوت و شادابی معنویت را با همه وجود، لمس می کنیم.

آنچه پیش روی شماست گوشه ای از خلق و خوی نبوی و سیره رفتاری پیامبر خدا را، چه در زندگی شخصی و چه اجتماعی، نشان می دهد.

نگاه در این آینه، برای ما بسی آموزنده و سودمند است.

آشتی با آینه، ما را با «زیبایی» پیوند می دهد. آنان که به «زندگی محمد گونه» می اندیشند و در پی «اخلاق پیامبرگونه» اند، بیشتر در این آینه بنگرند. اگر او «اسوه» و «الگو» ست، از ما چه چیزی سزاوار است، جز «تأسّی» و «پیروی»؟!

باشد که عشق نبیّ ما را به اخلاق نبوی برساند.

قم- جواد محدثی

1385 ش

مقدمه

نقش الگو در خودسازی

چه در خودسازی فردی و چه در تربیت های اجتماعی، «نمونه عملی» سهم عمده ای ایفا می کند. مقصود، الگوها و سرمشق هایی است که تجسم آرمانها و بُعد عینیّت یافته یک مکتب و مرام است. در زبان قرآن، از این گونه سرمشق های کمال و الگوهای تزکیه و تربیت، به «اسوه» یاد شده است.

هم حضرت ابراهیمعليه‌السلام در مسیر مبارزاتی توحیدی خویش، الگوی موحّدان معرّفی شده است،(1) هم رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بعد اخلاق و معاشرت، اسوه مسلمان به حساب آمده است.(2) در بحث های تربیتی و اخلاقی نیز، گاهی می توان به1-( قَدْ کانَتْ لَکُم اسْوَهٌ حَسَنَهٌ فی ابراهیمَ وَالَّذینَ مَعَهُ ممتحنه ) ، آیه 24.

2-( لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسُولِ اللّهِ اسْوَهٌ حَسَنَهٌ احزاب ،) آیه 21.

صورت «اخلاق نظری» تعالیم دین و قرآن را مطرح کرد و گاهی به شکل «اخلاق عملی». هر دو شیوه، مطلوب و مفید است؛ اما آنچه به نظر، سازنده تر می رسد، پرداختن به سیره عملی و روش های رفتاری بزرگانی است که جنبه اسوه و الگویی دارند و نوعی «میزان» به حساب می آیند به همین دلیل، در این نوشتار در پی شناختن سیره اخلاقی پیامبرخداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آشنایی با سنت های رفتاری اوییم و امیدواریم توفیق تأسی به آن اسوه پاک را خداوند به ما ارزانی دارد.

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اسوه کامل

اگر نسبت به سرمشق بودن هرکس دیگر، شبهه و تردیدی باشد، الگو بودن حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بی هیچ تردیدی، از سوی خدای متعال تثبیت و امضا شده است واخلاق والای نبوی که عامل عمده محبوبیت او در میان امت، و سبب اصلی موفقیت اودردعوت دینی بوده، درقرآن کریم به صراحت ستوده شده است:

( انَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم ) (1)

امت محمدی مأمورند تا از خصلتها و خلق و خوی فردی و اجتماعی آن حضرت، تبعیت کنند و آن پیامبر رحمت و الگوی کمال را «اسوه» خویش قرار دهند.

در تبعیت از اخلاقیات برجسته یک الگو، آشنایی با ریز

____________________

1- سوره قلم، آیه 4.

و جزئیات زندگی و رفتار او ضروری است، تا هم از کلّی گویی پرهیز شود، هم آن ویژگی ها به صورت عینی و کاربردی سرمشق عمل قرار گیرد.

سیره عملی و رفتاری رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در کتب روایی و تاریخ و مجموعه های گوناگون دینی ثبت شده و در اختیار ماست. به علاوه کسانی که در آن دوره، به نقل و بازگو کردن جزئیات شکلی و شمایلی و اخلاقی افراد، حساس و دقیق بودند و در تاریخ، به عنوان «وصّاف» (توصیفگر) شناخته می شدند، جزئیات دقیقی از همه ابعاد زندگی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ترسیم کرده اند.

این توصیف ها، شامل ویژگی های چهره و اندام و شمایل آن حضرت، ویژگیهای اخلاق فردی، حالات شخصی و رفتار در خانه، در اجتماع، با دوستان و دشمنان، در جبهه و جنگ، در عبادات، نمازها، دعاها، ذکرها و تهجّدها، در لباس و منزل و خواب و بیداری و مسواک و نظافت و می شود.

ابتدا نگاهی به «شمایل» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می افکنیم، سپس به سیره اخلاقی آن حضرت می پردازیم.

توصیه حضرت صادقعليه‌السلام است که:

«اتّبِعُوا آثارَ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَسُنَّتَهُ فَخُذُوا بِها»؛(1)

از آثار و سنّت پیامبر خدا تبعیّت و به آنها عمل کنید.

___________________

1- بحار الأنوار، ج 75، 216

1 - شمایل پیامبر

ویژگی های جسمی و مشخّصات چهره و اندام حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در کتابهای سیره و شرح حال آن حضرت، با عنوان «شمایل» به طور مبسوط بیان شده است.

هرچند کتاب حاضر، بیشتر به قصد آشنایی با شیوه عمل و سیره و رفتار آن پیامبر بزرگوار است، اما برای آنکه این نوشته، خالی از بحث شمایل نیز نباشد، به برخی از این ویژگی های ظاهری و سیمایی وی، گذرا اشاره می شود:(1) پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سیمایی پر ابهت و جذّاب داشت، قامتش متوسّط بود، رنگ چهره اش سفید مایل به سرخی بود. دیدگانی بزرگ و سیاه، ابروانی سیاه و پیوسته، پیشانی

____________________

1- این نکات، بطور مبسوط در کتابهایی همچون، مکارم الاخلاق، بحارالانوار ج 16 سنن النبی، مناقبِ ابن شهرآشوب ج 1 و آمده است.

بلند، بینی باریک و کشیده، شانه های پهن داشت. مژه هایش بلند، محاسنش پُرپشت، دندان هایش مرتب و سفید، اندامش متعادل و موزون بود، کنار لب زیرین او خالی نقش بسته بود.

موی سرش نه خیلی مجعّد و گِره دار، و نه خیلی باز و افتاده بود. راه رفتنش با وقار، آرام و محکم بود، به پیش روی خود نگاه می کرد و چنان راه می رفت که گویی به زمین سراشیب، راه می رود. اندامی زیبا و خویی پسندیده داشت.

دانه های عرق بر چهره اش مثل مروارید غلطان بود.

میان دو کتفش «مُهر نبوّت» نمایان بود.

بلندی موی سرش تا بناگوشش می رسید. صدایش زیبا و دلنشین بود. میان ابروانش رگی بود که هنگام خشم، پر از خون می شد و برآمده می گشت. هنگام رضایت و خرسندی، چهره اش می درخشید.

گردنش سفید و نقره گون بود. سینه و شکم با هم برابر بودند. بند دست هایش پهن، کف دستانش فراخ و کف پایش محکم و کلفت بود و گودی کف پایش از متعارف بیشتر بود.

چون به سویی و کسی نگاه می کرد، با همه بدن توجه می کرد. به چهره کسی خیره نگاه نمی کرد. نگاهش افتاده بود و به زمین بیش از آسمان می نگریست. گونه هایش برجسته بود، نه پرگوشت، نه لاغر و استخوانی. سری بزرگ داشت و متناسب با بدن، در سفیدی چشمانش کمی سرخی دیده می شد. موهای سفید معدودی که در سر و صورت داشت، به واسطه خضاب، سبزه به نظر می رسید. اعضا و جوارحش عضلانی و محکم بود. هنگام تبسّم، دندان هایش چون دانه های تگرگ، نمایان می شد و به زودی سفیدی دندان ها همچون برق، سریع زیر لب ها پنهان می شد. از راهی که عبور می کرد، مردم از عطر وجود آن حضرت پی می بردند که وی از آنجا گذشته است. به هر درختی و سنگی که می گذشت، به آن حضرت خضوع و سجود می کردند. دیده هایش به خواب می رفت، ولی قلبش آگاه بود. سایه اش بر زمین نمی افتاد.

بسیار با حیا بود و خنده رو. خنده وی نیز از تبسم به قهقهه نمی رسید. پرنده بالای سرش پرواز نمی کرد و مگس بر آن حضرت نمی نشست و حشرات زهردار به آن حضرت نزدیک نمی شدند. چون وحی بر آن حضرت نازل می شد، حتّی در روزهای سرد، بر پیشانی مبارک او دانه های عرق می نشست.

اینها گوشه ای از شمایل زیبای رسول خاتم بود که در روایات آمده است.

2 - در خانه

اشاره

رفتار هرکس در خانه، با همسر و فرزندان و بستگان، نشان دهنده شخصیت روحی و اخلاقی اوست.

به نمونه هایی از سیره پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در داخل خانه اشاره می کنیم:

1 - تقسیم وقت

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خانه اوقات خود را به سه بخش تقسیم می کرد:

بخشی برای «خدا». در این بخش به عبادت و نماز و تهجّد می پرداخت. بخشی برای «خانواده» و گفتگو و انس گرفتن با آنان و تأمین نیازهای روحی و عاطفی و بخشی هم برای «خود» و «مردم»، چون در اوقات حضور آن حضرت در خانه نیز، مراجعین با وی کار داشتند. سؤال می کردند، مشکلاتی برای آنان پیش می آمد، و وی از بخشی از وقت درون خانه، برای رسیدگی به امور مردم و برآوردن نیازهای مختلف آنان استفاده می کرد. آنچه گفته شد به روایت حضرت حسین بن علیعليه‌السلام از امیر المؤمنینعليه‌السلام است:

«و کانَ اذااوی الی مَنْزِلِه جَزّءَ دُخُولَه ثَلاثَهَ اجْزاء: جُزءاً لِلّه عزّوجَل، و جُزءاً لِاهلِهِ و جُزءاً لِنَفْسِه، ثُمّ جَزَّءَ جَزَئهُ بَیْنَه و بَیْنَ النّاسِ، فَیَرُدُّ ذلک عَلَی العامّهِ و الخاصّهِ و لا یَدَّخِرُ عَنْهُم شَیئاً»(1)

2 - کمک در خانه

از فضایل یک انسان خودساخته، آن است که در کارهای خانه، به همسر خود کمک کند چه در نظافت خانه و وسایل، چه در امور طبخ و خوراک و چه هر کار دیگری.

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خانه، کفش و لباس خود را وصله می کرد، در را می گشود، شیر گوسفند و شتر را می دوشید، همراه خادم خانه گندم آرد می کرد و اگر خدمتکار خسته می شد، به او کمک می کرد و وسایل وضوی خویش را خود برمی داشت و می گذاشت:

___________________

1- مکارم الاخلاق، طبرسی، ص 13.

«وَ کانَ یَخْصِفُ النَّعلَ، و یُرَقِّعُ الثَّوبَ، و یَفْتَحُ البابَ، و یَحْلِبُ الشاهَ و یَعْقِلُ البَعیرَ فَیَحْلِبُها، وَ یَطْحَنُ مَعَ الخادمِ اذا اعْیا، وَ یَضَعُ طَهورَهُ باللَیلِ بِیَدِهِ ....»(1)

3 - هم غذایی با اهل خانه

اینکه کسی تنها غذا بخورد، یا حاضر نباشد افراد خانواده و خدمتکاران، با او بر سر یک سفره بنشینند و غذا بخورند، اخلاقی جاهلانه است و نشان از روحیه استکباری می دهد. اولیای خدا، متواضعانه با اهل خانه و خادمان هم غذا می شدند و بر سر یک سفره می نشستند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همه رقم غذا می خورد و نسبت به نوع غذا و کیفیت طبخ، ایراد نمی گرفت و از آنچه خدا حلال کرده است، همراه با خانواده و خدمتکاران غذا می خورد، آن هم نشسته بر زمین، چه در خانه خود و چه در میهمانی، از هر چه آنان می خوردند و در هر چه و بر هر چه آنان طعام می خوردند. اگر مهمان می آمد همراه با مهمان طعام می خورد. محبوبترین غذا و سفره در نزد او، آن بود که افراد بیشتری سر سفره نشسته باشند:

«کانَ رَسولُ اللَّهِ یأکُلُ کُلّ الاصْناف مِنَ الطَّعامِ وَ کانَ یأکُلُ ما احَلَّ اللَّهُ لَهْ مَعَ اهْلِهِ وَ خَدَمِهِ اذا اکَلُوا، وَ معَ مَنْ یَدْعُوهُ

____________________

1- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 16، ص 227.

مِن المُسلِمین علی الأرضِ، وَ علی ما اکَلوُا عَلَیْهِ وَ مِمَّا اکَلُوا، الّا أَن یَنْزِلَ بِهِمْ ضَیْفٌ فَیَأکُلُ مَعَ ضَیْفِهِ وَ کانَ احَبُّ الطَّعامِ الَیهِ ما کانَ عَلی ضَفَفٍ»(1)

4 - رختخواب ساده

ساده زیستی، در همه مظاهر زندگی آن حضرت آشکار بود. رختخواب او پوستی بود که داخل آن لیفه و پوشال خرما پر شده بود. بالش او نیز چنین بود. زیراندازش یک عبا بود، که گاهی هم آن را دولا می کرد و بر آن می نشست و یا می خوابید.

اغلب بر حصیری می خوابید و جز آن، زیر آن حضرت چیزی نبود و چون به رختخواب می رفت، به پهلوی راست می خوابید و دست راست خود را زیر صورت راست خود قرار می داد:

علیعليه‌السلام : «کانَ فَراشُ رَسوُلِ الَّلهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَبائَهٌ و کانَ لَهُ فَراشٌ مِنْ أدْمٍ حَشوُهُ لیفٌ، و کانَتْ لَهُ عَبائهٌ تُفْرَشُ لَهُ حَیْثُما إنْتَقَلَ وَ تُثَنّی ثِنْتَیْنِ وَ کانَ کثیراً ما یَتَوسَّدُ وَسادَهً لَهُ مِنْ أدمً حَشْوُها لیفٌ وَ یَجْلِسُ عَلَیْها وَ کانَ یَنام عَلی الحَصیرِ لیسَ تَحْتَهُ شْی ءٌ ...»(2)

____________________

1- مکارم الاخلاق، ص 26.

2- همان، ص 38.

5 - خواب و بیداری

به فرموده امام باقرعليه‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هرگاه از خواب برمی خاست به سجده در پیشگاه خدا می پرداخت. هنگام خواب، مسواک را بالای سر خود می گذاشت. همین که بیدار می شد، شروع می کرد به مسواک زدن هر شب، سه بار مسواک می زد: یک بار قبل از خواب، یک بار وقتی از خواب برای نماز شب بیدار می شد، و یک بار هم وقتی که می خواست برای نماز صبح، از خانه به مسجد برود.

چون بیدار می شد می فرمود: «حمد خدایی را که پس از مرگم مرا زنده کرد. پروردگارم آمرزنده و شکور است»(1)

6 - احترام به واردین

حرمت نهادن به آن که بر انسان وارد می شود، شرط ادب است، و بی اعتنایی و برخورد متکبرانه، دور از اخلاق اولیای خداست.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به کسی که وارد بر آن حضرت می شد، احترام می کرد و یکی از نمودهای این احترام، آن بود که زیرانداز خود را در اختیار او می گذاشت و او را روی تشک

_____________________

1- مکارم الاخلاق، ص 39.

خود می نشاند و اگر او قبول نمی کرد، آن حضرت آن قدر تأکید می فرمود تا بپذیرد:

«وَ کانَ یُؤثِرُ الدّاخِلَ عَلَیْهِ بِالوَسادهِ الَّتی تَحْتَهُ، فَانْ ابی انْ یَقْبَلها عَزَمَ عَلَیهِ حتّی یَفْعَل»(1)

هرگاه کسی وارد می شد و خدمت آن حضرت می نشست پیامبر هرگز از مجلس او برنمی خاست و نمی رفت، تا اینکه خود آن شخص برخیزد و برود:

«ما قَعَدَ الی رَسوُلِ الَّلهِ رَجُلٌ قَطُّ حتّی یقُومَ»(2)

از سلمان فارسی نقل شده است که: خدمت پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسیدم، او بر بالشی و زیراندازی نشسته بود، آن را به طرف من افکند (تا بر آن بنشینم). آنگاه فرمود: «ای سلمان! هیچ مسلمانی بر برادر مسلمانش وارد نمی شود و او به عنوان اکرام و احترام، زیرانداز برایش نمی گسترد، مگر آنکه خداوند او را می بخشاید».(3)

____________________

1- سنن النبی، علامه طباطبایی، ص 53.

2- همان، ص 51.

3- همان.

3 - در اجتماع

اشاره

نوع رفتار هر کس، نشان دهنده شخصیّت فکری و روحی اوست. برخوردهای حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، در اجتماع و با قشرها مختلف، می تواند الگوی شایسته ای برای پیروان آن «رسول اسوه» باشد.

در این بخش چند نمونه و موضوع مورد توجّه ما قرار می گیرد:

1 - مردم داری

جاذبه شخصیتی هر کس، تا حدّ زیادی مرهون رفتار محبّت آمیز او با مردم و ارزش قائل شدن به انسان هاست.

کسی که در غم و شادی و راحت و رنج، همراه باشد و خود را از آنان جدا نداند و جدا نکند، قلعه دل ها را فتح می کند. در «مناقب» روایت شده است:

«یُشَیِّعُ الجَنائِزَ وَ یعودُ الْمرضی فی اقْصَی الْمَدینَهِ».(1)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به تشییع جنازه می رفت و در دورترین نقطه شهر «مدینه» به عیادت مریض می پرداخت.

گاهی فرزندان خردسال را به حضور پیامبر می آوردند، تا به عنوان تبرک و برکت یافتن، برای او از خدا خیر و نیکی بخواهد، یا نامگذاری کند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به خاطر دلجویی بستگان آن فرزند، او را می گرفت و در دامن خویش می نهاد.

گاهی اتفاق می افتاد که کودک همانجا ادرار می کرد. بعضی ها که حضور داشتند، بر سر فرزند داد می کشیدند و حضرت آنها را نهی می کرد، آنگاه دعا یا نامگذاری را به پایان می برد و این گونه خویشاوندان آن نوزاد را خرسند می ساخت تا نپندارند که پیامبر، از آن پیش آمد ناراحت و آزرده شده است. چون بیرون می رفتند، حضرت برخاسته، لباسش را آب می کشید و پاک می کرد.(2)

2 - خنده رویی

لبخند، محبت می آورد و کدورت را می زداید. از این شیوه محبّت آور، رسول خدا فراوان استفاده می کرد. اغلب خندان و متبسّم بود، مگر آنگاه که قرآن فرود می آمد، یا در حال وعظ و پند دادن بود.

____________________

1- بحارالانوار، ج 16، ص 228.

2- مکارم الاخلاق، ص 25.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم کلام خویش را با تبسّم می آمیخت، هم چهره ای خندان داشت، هم به چهره دیگران لبخند می زد و خوشرویی و خوشخویی با مردم از خصلتهای وی بود. در حدیث است:

«کانَ اکْثَرَ النّاسِ تَبَسُّماً و ضِحْکاً فی وُجُوهِ اصْحابِه».(1)

بیش از همه، لبخند داشت و در روی یارانش خنده می زد.

3 - ادب در برخورد

حالت و گفتار هر کس در اوّلین لحظه برخوردش با مخاطبان آینه ای است که درون را نشان می دهد. سلام گفتن و دست دادن و مصافحه کردن، نشان ادب، تواضع و حسن خلق است.

در حدیث آمده است:

«کانَ مِنْ خُلْقِهِ ان یَبْدَأَ مَنْ لَقِیَهُ بالسّلامِ».(2)

از خلق و خوی حضرت آن بود که با هر کس برخورد می کرد، آغاز به سلام می نمود.

«اذا لَقِیَ مُسلِماً بَدَأَ بالْمُصافَحَه».(3)

هرگاه با مسلمانی دیدار می کرد، با او دست می داد.

__________________

1- المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 134.

2- المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 130.

3- سنن النبی، علامه طباطبایی، ص 62.

در خود دست دادن نیز رعایت می کرد تا دست خویش را زود عقب نکشد، تا مبادا طرف مقابل احساس بی علاقگی و سردی در برخورد پیدا کند:

«اذا لَقِیَهُ احَدٌ مِنْ اصحابِهِ فَناوَلَ بِیَدِهِ ناوَلَها ایّاهُ فلَمْ یَنْزَعْ عَنْهُ حَتّی یَکُونَ الرَّجُلُ هُوَ الّذی یَنْزِعُ عَنْهُ».(1)

هرگاه با یکی از اصحاب ملاقات می کرد و آن شخص دست پیش می آورد، پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با او دست می داد و دست خویش را از دست او جدا نمی کرد تا این که شخص مقابل دست خود را عقب بکشد و از دست آن حضرت درآورد.

4 - تفقّد و احوالپرسی

آگاهی «پیشوا» از حال و وضع «پیروان» و خبرگیری از مشکلاتشان و سر زدن به خانه هایشان نیز از اسباب نفوذ در دلهاست. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از یاران خود غافل نمی ماند و رابطه ها را همچنان زنده و قوی نگاه می داشت. به روایت امام علیعليه‌السلام :

«اذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِنْ اخوانِهِ ثَلاثَهَ ایّامٍ سَأَلَ عَنَهُ، فَانْ کانَ غائِباً دَعا لَهُ و انْ کانَ شاهِداً زارَهُ و انْ کانَ مریضاً عادَهُ».(2)

____________________

1- مکارم الاخلاق، ص 17.

2- همان، ص 19.

هر گاه کسی از برادران دینی اش را سه روز نمی یافت (و در جمع مسلمانان نمی دید) سراغ او را می گرفت. پس اگر غایب و در سفر بود، برایش دعا می کرد؛ اگر شاهد و حاضر در شهر بود، به دیدارش می شتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش می رفت.

این نشان دهنده رابطه ای صمیمی با زیردستان است و مقتضای «اخوّت دینی» همین یکدلی و صفا و محبّت است.

5 - مردمی زیستن

آنچه آن حضرت را به مردم نزدیک می ساخت و با او احساس «خودی» می کردند، رفتار مردمی و اخلاق متواضعانه و دور از تکلّف او بود. با آنکه از نظر فکر، علم، عصمت، پاکی و فضایل روحی و معنوی، در سطحی بالاتر از مردم بود و افراد عادی با افق معنویّت و کمال وجودی او فاصله های بسیار داشتند، اما نحوه معاشرت و برخورد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مردمی بود، هم در حرف زدن در سطح مردم سخن می فرمود، هم در معاشرت، با توده خلق الله، خود را هم افق می ساخت:

«یُجالِسُ الفُقَراءَ وَ یُؤاکِلُ المَساکینَ»(1)

با تهیدستان همنشین و با بینوایان هم غذا می شد.

____________________

1- بحارالانوار، ج 16، ص 228.

به روایت زید بن ثابت:

«کُنّا اذا جَلَسْنا الَیْهِ انْ اخَذْنا بِحَدیثٍ فی ذِکرِ الآخِرَهِ اخَذَ مَعَنا وَ انْ اخَذْنا فِی الدّنیا اخَذَ مَعناوَ انْ اخَذْنا فی ذِکرِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ اخَذَ مَعَنا ...»(1)

چنان بودیم که هرگاه در خدمت او می نشستیم، اگر شروع می کردیم به سخن گفتن در یاد آخرت، با ما در همان موضوع صحبت می کرد، و اگر به دنیا می پرداختیم، او هم با ما از دنیا سخن می گفت و اگر از خوردنی و نوشیدنی می گفتیم، آن حضرت هم درباره همان با ما به سخن می پرداخت.

این نهایت مردمی زیستن آن بزرگوار بود و خود را تافته ای جدا بافته از مردم نمی دانست (اگر چه در واقع، چنان بود).

6 - مراعات حال دیگران

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مظهر رأفت الهی و نسبت به مؤمنان «رؤوف و رحیم» بود، این رأفت و رحمت، در موارد بسیاری از رفتار و سیره اش متجلّی بود، حتّی در نماز و خطبه و سخنرانی.

به فرموده امام علیعليه‌السلام :

_____________________

1- سنن النبی، ص 61.

«کانَ اخَفَّ النّاسِ صَلاهً فی تَمامٍ وَ کانَ اقْصَرَ النّاسِ خُطبهً وَ اقَلَّهُمْ هَذَراً».(1)

(در نماز جماعت و جمعه) در عین حال که نمازش را تمام و کمال می خواند، نمازش از همه سبک تر و خطبه اش از همه کوتاه تر بود و حرف های بیهوده و بی ثمر در سخنانش نبود.

گاهی که در نماز صدای گریه کودکان به گوشش می رسید، نماز را سریع تر می خواند و به پایان می برد تا مادر آن کودک، به فرزندش برسد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با آن که اغلب، نمازهای مغرب و عشاء را با فاصله می خواند، ولی گاهی در سفرها، یا در شب های بارانی، یا آنگاه که کاری فوری داشت، مغرب را دیر و عشاء را زودتر می خواند و بین دو نماز جمع می کرد و می فرمود: هر که رحم نکند، به او رحم نمی شود:

«مَنْ لا یَرحَمُ، لا یُرحَمُ»(2)

7 - روحیّه بزرگواری

این که انسان، از خطای دیگران در گذرد، عذرخواهی افراد را بپذیرد، کسی را بر لغزش هایش سرزنش و ملامت نکند، خواسته کسی را ردّ نکند، به سخن چینی و ذکر معایب

____________________

1- سنن النبی، ص 45.

2- همان، ص 248.

دیگران گوش ندهد، دست و دل باز و اهل جود و کرم باشد و همه نشانه هایی از روح با عظمت و اخلاقی کریمانه و بزرگوارانه است و همه آنچه یاد شد، در رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جلوه گر بود و درباره آنها احادیث متعدّدی نقل شده است.

به نقل حضرت امیرعليه‌السلام :

«کانَ رَسُولُ اللَّهِ اجْوَدَ النّاسِ کَفّاً وَ اکْرَمَهُمْ عِشْرَهً».(1)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از همه مردم بخشنده تر و از همه مردم در معاشرت، بزرگوارتر بود. و در حدیث دیگر است:

«یَقْبَلُ مَعْذِرَهَ المُعْتَذِرِ الَیْهِ».(2)

عذرخواهی کسی را که او معذرت می طلبید، قبول می کرد.

هرگز بدی را با بدی پاسخ نمی گفت، بلکه از بدهی های مردم درمی گذشت و آنان را می بخشود و حالت عفو و صفح (که توصیه قرآن است) داشت:

«وَلا یَجْزِی السَّیِّئَه بِالسیّئهِ وَ لکِنْ یَعْفُو وَ یَصْفَحُ».

انس بن مالک نقل می کند که من هشت سال (و در بعضی روایات، نه سال) خدمتگزاری پیامبر خدا را انجام دادم و هرگز نشد که یک بار هم به من بفرماید که چرا چنین کردی و بر کار من عیبجویی یا ملامت و سرزنش کند!

____________________

1- مکارم الاخلاق، ص 17.

2- سنن النبی، ص 75.

دوست داشت که دلی سرشار از صفا و محبّت نسبت به یاران داشته باشد و از اینکه در حضور او بدی ها و لغزش های دیگران را مطرح ساخته، او را دل چرکین و ناراحت نسبت به اصحابش کنند، منع می کرد و می فرمود:

«لا یُبَلِّغُنی احدٌ مِنکُم عَنْ احَدٍ مِنْ اصحابی شَیئاً فَانی احِبُّ انْ اخْرُجَ الَیْکُم وَ انا سَلیمَ الصَّدْرِ».(1)

هیچ کدام از شما، درباره یکی از اصحابم چیزی به من نگویید و به گوشم نرسانید (البته منظور گزارشهای ناخوشایند و عیب جویی هاست) چرا که من دوست دارم هرگاه نزد شما بیرون می آیم، سینه و دلم نسبت به اصحابم، سلیم و بی غل و غش باشد.

روشن است که شنیدن معایب دیگران، خاطر انسان را مکدّر کرده، صفای دل را می برد.

8 - صبوری و تحمّل

در مدیریت اجتماعی و اخلاق معاشرت، صبر بر جفاها و تندی ها و صبوری در برابر ناملایمات و حرف های خشن دیگران، از عوامل عمده موفّقیّت است. حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این خصلت ها را در اوج خود دارا بود.

روزی یک عرب بادیه نشین سراغ پیامبر آمد و در

____________________

1- سنن النبی، ص 75.

برخورد، به شدّت ردای آن بزرگوار راکشید، تا آنجا که حاشیه ردا، بر گردن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خطّ انداخت و اثر گذاشت، آنگاه به آن پیامبر رؤوف خطاب کرد که: یا محمّد! از آن اموال خدا که در اختیار توست، دستور بده که به من بدهند! حضرت به او توجّهی کرد، لبخندی زد و دستور داد که چیزی به او بدهند!(1) . شگفتا از این همه عظمت روح و متانت و تحمّل!

این صبوری، به خصوص نسبت به غریبان و ناآشنایان و تازه واردین بیشتر بود، چرا که آنان بیشتر می بایست جذب خلق و خوی والای رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مجذوب آیین آسمانی اسلام می شدند. آنان که مقام معنوی و عظمت آن حضرت را نمی دانستند، در سخن گفتن، چیز خواستن، برخورد کردن، گاهی گستاخانه و بی ادبانه رفتار می کردند، امّا رفتار والا و حسن خلق نبوی از حدّت و شدّت آن می کاست و شیفته «مکارم اخلاق» آن رسول اسوه می شدند.

حضرت علیعليه‌السلام می فرماید:

«یَصبِرُ لِلْغَریبِ عَلَی الجَفْوَهِ فی مَنْطِقِهِ و مَسألَتِهِ، حَتّی انْ کانَ اصحابُهُ لَیَستَجْلِبُونَهُ».(2)

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در برابر جفا و تندی یک غریب در حرف

___________________

1- مکارم الاخلاق، ص 17.

2- همان، ص 15.

زدن و سؤال کردن و خواستنشان، آن قدر صبر و تحمّل از خود نشان می داد که اصحاب، تصمیم می گرفتند آن غریب را جلب و مؤاخذه کنند و نگذارند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مورد آزار قرار گیرد.

ای سوره عشق

ای آیه مهر

ای چشمه نور

ای پا نهاده بر بلنداهای افلاک

ای همنشین بینوا بر بستر خاک

ای خوب، ای پاک!

در روزهای تیره و شبرنگ «بطحا»

مشعل به کف، درد آشنا، ره می گشودی

در اوج خشم و کینه دیرین یثرب

در سینه ها بذر محبّت می فشاندی

پاک و مبرّا بودی از هر لغزش و عیب

ای شاهد غیب!

یادت گرامی باد، ای یاد معطّر

ای نامت احمد

نامت بلند و جاودان باد، ای محمّد!(1)

___________________

1- برگ و بار، جواد محدثی، ص 68

4 - جلسات پیامبر

اشاره

کسانی که با مردم معاشرت دارند، نحوه رفتارشان در جلسات، می تواند جذب کننده یا دفع کننده باشد. برای الگوگیری از رفتار پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، به نمونه هایی از اخلاق آن حضرت در این زمینه اشاره می کنیم:

1 - یاد خدا

عبودیت و بندگی، ایجاب می کند که عبد، هرگز از ذکر خدا و یاد مولایش غافل نشود، چه ذکرِ زبانی، چه یاد قلبی و چه نحوه عمل که گویای توجّه به خداوند است. و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین بود:

«وَ کانَ لا یَقُومُ و لا یَجْلِسُ الّا عَلی ذِکرِ اللَّه».(1)

____________________

1- بحارالانوار، ج 16، ص 228.

پیامبر جز با یاد خدا برنمی خاست و نمی نشست.

این گونه حالات در نشست و برخاست و یاد پیوسته خدا، در همنشینان و معاشران نیز تأثیر می گذارد و آنان را هم به یاد خدا می اندازد.

2 - بی تکلّف

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مجالس، جای خاصّی را برای خویش تعیین نمی کرد. هر جا که جا بود می نشست و یاران را نیز به همین مسأله فرمان می داد. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد:

«کانَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یَجْلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یأکُلُ عَلَی الأرضِ».(1)

مثل بردگان بر زمین می نشست و می دانست که بنده است، یعنی نمایش نمی داد و تظاهر نمی کرد، بلکه خصلتش چنین بود:

«یَجْلِسُ جُلُوسَ العَبْدِ وَ یَعْلَمُ انَّهُ عَبْدٌ».(2)

در جلسات، وقتی وارد می شد، هر جا که جا بود می نشست، به دیگران هم چنین توصیه می فرمود، به همه یکسان نگاه می کرد تا کسی احساس تبعیض در نگاه و توجّه

____________________

1- بحارالانوار، ج 16، ص 222.

2- همان، ص 225.