پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت0%

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت نویسنده:
گروه: کتابخانه عقائد

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی باقر شیخانی
گروه: مشاهدات: 13054
دانلود: 3234

توضیحات:

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 203 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13054 / دانلود: 3234
اندازه اندازه اندازه
پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

پاسخ به پرسش ها و شبهه های وهابیت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

لا تُصلَّوا عَلَیّ الصَّلاهَ الْبَتراء فَقالوُا وَ مَا الصَّلاهُ البَتراءُ، قالَ تَقولون: اللَّهم صَلِّ علی محمدٍ وَ تَمْسِکون بَلْ قولوا: اللَّهم صَل علی محمدٍ وَ عَلَی آلِ محمّدٍ.(1)

بر من صلوات دم بریده نفرستید، پرسیدند: صلوات دم بریده چیست؟ فرمود: اینکه بگویید اللهم صل علی محمد و ادامه ندهید بلکه میباید بگویید: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد.

این روایت صراحت دارد که گفتن صلوات باید همراه با ذکر و یادکرد اهل بیتعليهم‌السلام باشد. چنانکه در روایتی دیگر به صراحت آمده است:

مَنْ صَلَّی صَلاهً وَ لَم یُصلِّ فیما عَلَیّ وَ عَلَی اَهلِ بیتی لم تُقَبل مِنْه.(2)

کسی که نماز به جای آورد و در آن بر من و اهل بیتم صلوات نفرستد (نمازش) از او قبول نمی شود.

به همین جهت، صحابی ای همچون جابر بن عبدالله انصاری میگفت:

اگر نمازی به جای آورم و در آن بر محمد و آل محمد صلوات نفرستم گمان ندارم (در نزد خدا) قبول شود.(3)

ابو مسعود انصاری نیز میگفت:

لو صلیت صلاه لا اصلی فیما علی آل محمد ما رایت ان صلاتی تتم.(4)

اگر نمازی به جا آورم که در آن بر محمد و آل او صلوات نفرستم گمان ندارم که نمازم کامل باشد.

ابن حجر هیتمی میگوید:

پرسش آنان (یعنی صحابه) از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بعد از نزول آیه درباره چگونگی صلوات و پاسخ به آنان به اینکه بگویند: اللهم صل علی محمد و

___________________

1- ابوسعید خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفی، ج 5، ص107؛ صواعق المحرقه، ج2، ص430؛ سخاوی، القول البدیع، ص45؛ مسند زید بن علی، ص33؛ احمد مرتضی، شرح الاذهار، ج1، ص383.

2- علی بن عمر دار قطنی، علل دار قطنی، ج6، ص197.

3- «لو صلیت صلاه لم اصلّ فیها علی محمد و علی آل محمد ما رایت انها تقبل». (ذخائر العقبی، ص52)

4- سنن دار قطنی، ج1، ص348، ش1329.

علی آل محمد دلیل روشنی بر این است که مراد آیه امر به صلوات بر اهل بیت و بقیه آل اوست.(1)

قنوجی و شوکانی در تفاسیر خود گفته اند:

همه تعلیماتی که از جانب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله دراین باره در زمینه صلوات انجام پذیرفته، به همراه صلوات بر آل اوست. مگر چند روایت نادر. ازاین رو، بر صلوات فرستنده لازم است که به هنگام صلوات فرستادن بر آن حضرت آل او را نیز یاد کند. همچنان که عده ای همچون امام الحرمین و غزالی از شافعی نقل نموده اند و ابن کثیر در تفسیرش از آن دو این گفته را آورده است و با وجود احادیث صحیح دیگر نیازی به گفته گویندگان نیست، بلکه روایات خود کفایت میکند.(2)

فخر رازی شافعی نیز میگوید:

همانا دعای برای آل منصب بزرگی است به همین جهت در خاتمه تشهد در نماز قرار گرفته است و این همان جمله اللهم صل علی محمد و علی آل محمد و ارحم محمداً و آل محمد است که این تعظیم در حق غیر آنان دیده نشده است.(3)

محمد بن ادریس شافعی، پیشوای مذهب شافعی می گوید:

یَا اَهلَ بیتِ رَسول اللهِ حُبُّکم فَرضٌ مِنَ اللهِ فی الْقرآنِ أنزَلَه کفاکُم مِن عَظیمِ الْقدرِ اَنّکم مَن لَم یُصلِّ عَلیکم لا صلوهَ لَه(4)

ای خاندان پیامبر خدا محبت به شما فریضه ای است که خداوند آن را در قرآن فرو فرستاده است. در بزرگی و رفعت مقام شما همین بس که هر کس بر شما درود نفرستد، برای او نمازی نخواهد بود. (نماز او باطل است)

___________________

1- صواعق المحرقه، ج2، ص430.

2- فتح البیان، ج11، ص141؛ فتح القدیر، ج4، ص249.

3- تفسیر مفاتیح الغیب، ج27، ص168.

4- الصواعق المحرقه، باب11، ج2، ص435.

چرا صلوات ابتر؟بنابر اعتراف عالمان و صاحب نظران اهل سنت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در تبیین آیه صلوات، اهل بیت خود را شریک صلوات و ملحق به خود دانسته و از صلوات دُم بریده و ناقص نهی کرده است، ولی با این حال در گفتار و نوشتار آنان همواره بر خلاف سنت پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله بر صلوات ابتر و دُم بریده تأکید شده که هر جا نامی از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله برده می شود، به جای عمل به گفتار پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله که فرمود: «قولوا اللهم صل علی محمد و علی آل محمد»، می گویندصلى‌الله‌عليه‌وآله ، و در مقابل نص رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله اجتهاد غیر مجاز می کنند. بنابراین، آنچه شیعه انجام می دهد، عمل به فرموده رسول خداست.

6-چرا شیعیان نمازهای پنج گانه را در سه نوبت می خوانند؟

یکی دیگر از پرسش هایی که برخی مطرح می کنند و در پی القای شبهه عدم پای بندی شیعیان به سنت پیامبر اسلام هستند، این است که می پرسند: چرا شیعه همچون اهل سنت نماز را در پنج وقت نمی خواند؟

پاسخ

شیعه چون دیگر فرقه های اسلامی معتقد است که انجام هر نماز در وقت مخصوص خودش افضل است. همان طور که می دانیم هر یک از نمازها یک وقت اختصاصی دارند و یک وقت مشترک. برای نمونه، وقت اختصاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعی (وقت زوال) است تا مقدار زمانی که چهار رکعت نماز خوانده می شود. در این مدت محدود، تنها می توان نماز ظهر را به جا آورد. وقت اختصاص نماز عصر نیز زمانی است که از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدت خواندن نماز عصر فرصت باشد. وقت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر، از پایان وقت اختصاص نماز ظهر تا ابتدای وقت اختصاص نماز عصر است. شیعه می گوید در تمام این وقت مشترک می توانیم

نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانیم. در مقابل، اهل سنت معتقدند از اول ظهر شرعی (وقت زوال) تا آنگاه که سایه هر چیز به اندازه خود آن چیز شود، به نماز ظهر اختصاص دارد و نباید نماز عصر در این مدت خوانده شود. از آن پس تا زمان مغرب، به نماز عصر اختصاص دارد و نمی توان نماز ظهر را در آن وقت به جا آورد. همین بحث ها در نماز مغرب و عشا هم وجود دارد. از جانب دیگر، همه مسلمانان دراین باره اتفاق نظر دارند که پیامبر گرامیصلى‌الله‌عليه‌وآله میان دو نماز جمع می کرد، ولی در اینکه این کار برای هر زمان و مکانی جایز است یا آنکه اختصاص به زمان و مکان و حالت و شرایط خاصی دارد، دو نظر وجود دارد. الف) شیعیان می گویند مقصود این است که در نخستین اوقات نماز ظهر، پس از پایان نماز ظهر، می توان نماز عصر را به جا آورد. همچنین در نخستین اوقات نماز مغرب پس از خواندن نماز مغرب، می توان نماز عشا را ادا کرد و این مسئله به زمان، مکان یا شرایط خاصی بستگی ندارد، بلکه در همه جا و همه وقت جایز است.

ب) اهل سنت می گویند جمع بین دو نماز، در مکان ها و زمان ها و شرایط خاصی جایز است. با رجوع به کتاب و سنت نبوی که از طریق اهل بیتعليهم‌السلام به ما رسیده، در می یابیم چرا شیعه نماز را به صورت جمع و نه تفریق ادا می کند، هر چند به استحباب تفریق و جدا کردن نمازها اعتقاد دارند.

الف) قرآن خداوند در قرآن کریم می فرماید:

( أَقِمِ الصَّلاَهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا .) (اسراء: 78)

نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به جای آر و نماز صبح را نیز به جای آر که در حقیقت، مشهود نظر (فرشتگان شب و فرشتگان روز) است.

خداوند متعال، در شبانه روز، پنج نماز بر بندگانش واجب کرده، ولی در این آیه، سه وقت برای آن نام برده است. شافعی دراین باره می گوید:( أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ ) و (دلوک الشمس): زوالها،( إِلی غَسَقِ اللَّیلِ ) : العتمه،( وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ ) : الصبح».(1)

ازهری دراین باره گفته است:

بهتر آن است که دلوک را به معنای زوال، یعنی وسط روز بگیریم. در این صورت معنی آیه چنین می شود، نماز را از وقت زوال تا تاریکی شب ادامه بده. بنابراین معنا، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا داخل حکم می شود، سپس خداوند فرمود: و قرآن الفجر (که همان نماز صبح است).(2)

بر این اساس، جمع بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا، مطلقاً جایز است، چه انسان در سفر باشد، چه در وطن. مگر آنکه دلیلی اقامه شود که بدون عذر نمی توان در وطن نمازهای مذکور را با هم اقامه کرد. از سویی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بیشتر اوقات نمازهای پنج گانه را در پنج وقت اقامه می کرد، ولی به طور مکرر اتفاق افتاده که هم در وطن، یعنی مدینه و هم در سفر یا در حال اضطرار، نماز خود را به صورت جمع بین دو نماز به جای آورده است.

مذاهب چهارگانه اهل سنت، جمع بین نمازها را فقط به حالات خاص اختصاص داده اند و متفقند که در عرفه می توان نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر با هم و بدون فاصله ادا کرد و در مزدلفه نیز جایز است، نماز مغرب و عشا را در وقت عشا به جا آوریم.

_____________________

1- أحکام القرآن، ج 1، ص 56.

2- مفاتیح الغیب، ج 21، ص383.

حنفی ها جمع بین نمازها را در عرفه و مزدلفه جایز می دانند و در دیگر موارد جایز نمی دانند. حنبلی ها و مالکی ها و شافعی ها علاوه بر موارد یاد شده، این کار را در حال سفر نیز جایز می دانند. البته برخی از این گروه ها با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری مانند زمانی که باران ببارد و یا نمازگزار بیمار بوده یا در هراس از دشمن باشد، جایز می دانند.(1) شیعه این جواز را در یک سطح گسترده تری می بیند و آیه ذکر شده و روایات منقول در کتاب های اهل سنت مؤید دیدگاه شیعه است.

ب) روایات احمد بن حنبل، رهبر گروه حنابله در مسند خود و بخاری در صحیح خود از جابر بن زید نقل کرده اند: از ابن عباس شنیدم که می گفت: با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هشت رکعت نماز (ظهر و عصر) را با هم و هفت رکعت نماز (مغرب و عشا) را نیز با هم به جای آوردم. می گوید به «ابوشعثا» گفتم: فکر می کنم رسول خدا، نماز ظهر را به تأخیر انداخت و نماز عصر را زودتر ادا کرد و نیز نماز مغرب را به تأخیر انداخت و نماز عشا را زودتر به جا آورد. (ابوشعثا) گفت: من هم چنین می اندیشم.(2)

از این روایت، به روشنی درمی یابیم که پیامبر گرامی، هر دو نماز ظهر و عصر را با هم و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم و بدون فاصله به جای آورده است، اما اینکه ابوشعثا می گوید من گمان می کنم که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نماز ظهر را به تأخیر انداخته است ظن و گمان وی است و حجتی برای

_________________

1- نک: عبدالرحمان جزیری، الفقه علی المذهب الاربعه، کتاب الصلاه، مباحث الجمع بین الصلاتین تقدیماً و تأخیراً، ج1، ص409.

2- صحیح بخاری، ج2، التهجد، ابواب التطوع، ص67، باب30، ح1174؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص221.

استدلال ندارد؛ آنچه مهم است رفتار خود پیامبر است که بین دو نماز جمع نموده است. اما کیفیت آن باید از روایات دیگر به دست آید نه با ظن و گمان.

بخاری در صحیح خود از ابن عباس نقل می کند:

اِنّ النَّبیَصلى‌الله‌عليه‌وآله صَلَّی بِالمدینهِ سَبعاً وَثمانیاً الظهرَ و العصرَ والمغربَ والعشاء.(1)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در مدینه نماز هفت رکعتی و نماز هشت رکعتی به جای آورد، یعنی نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء.

مالک ابن انس، رهبر مذهب مالکی، در کتاب موطّأ و مسلم در صحیح خود و محدثان دیگر از ابن عباس نقل کرده اند:

صَلَّی رَسولُ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله الظّهرَ وَالعَصرَ جَمیعاً وَ المغرِبَ وَ الْعِشاءَ جَمیعاً فی غَیرِ خَوفٍ و لا سفرٍ.(2)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم به جا می آورد، بدون اینکه از دشمن بهراسد یا در سفر باشد.

در صحیح مسلم، پس از نقل روایت از ابوالزبیر، چنین می گوید:

از ابو سعید پرسیدم چرا پیامبر چنین نمود. وی گفت: من همین پرسش را از ابن عباس پرسیدم. او گفت: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله چنین نمود تا امتش به حرج و سختی نیفتند.(3)

همچنین در منابع معتبر اهل سنت از ابن عباس نقل شده است:

صَلَّی رَسولُ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله الظّهرَ وَالْعَصرَ جَمیعاً وَ الْمَغرِبَ وَ العِشاءَ جَمیعاً فی غَیرِ خَوفٍ و لا مطر.(4)

____________________

1- صحیح بخاری، ج1، کتاب مواقیت الصلاه، باب تاخیر الظهر الی العصر، ص155، ح543.

2- مؤطا مالک، کتاب قصر الصلاه فی السفر، باب الجمع بین الصلاتین فی السفر والحضر، ص144؛ صحیح مسلم، کتاب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر، ص324، ح1513؛ سنن ابی داوود، کتاب الصلاه، تفریع ابواب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین، ص228، ح1210؛ سنن نسائی، کتاب المواقیت، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر، ص154، ح597.

3- صحیح مسلم، کتاب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر، ص324، ح1514.

4- صحیح مسلم، کتاب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر، ص324، ح1518؛ سنن ابی داوود، کتاب الصلاه، تفریع ابواب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین، ص228، ح1211؛ سنن نسائی، کتاب المواقیت، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر، ص154، ح598.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم به جا می آورد بدون اینکه از دشمن بهراسد یا آن که هوا بارانی باشد. از عبدالله بن عباس نیز روایت شده است: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بین ظهر و عصر، مغرب و عشا را جمع کرد، درحالی که مقیم بود، نه مسافر. شخصی از وی پرسید : چرا این گونه عمل کرد؟ او در جواب گفت: تا آنکه بر امتش دشوار نشود.(1) مسلم در باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر روایت می کند: پیامبر گرامی، هنگام مسافرت خود به سوی غزوه تبوک بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع کرد. سعید بن جبیر می گوید: «از ابن عباس سبب آن را پرسیدم: گفت: پیامبر می خواست که امت خود را در رنج و سختی نیندازد».(2) بسیاری از روایات بر این حقیقت گواهی می دهد که اگر جمع میان نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا، در یک وقت جایز نباشد، موجب رنج و مشقت در کار مسلمانان می شود. ازاین رو، پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به منظور ایجاد نوعی توسعه و تسهیل در امور مسلمانان، با هم خواندن هر دو نماز را در یک وقت، تجویز کرد. از جانب دیگر، روایات فوق به صراحت دلالت دارد که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بدون عذر یا شرطی، بین نمازها جمع کرد. ازاین رو، اختصاص دادن این روایات، به حالت ترس یا مسافرت یا باران، بی دلیل است. همچنان که شیخ احمد شاکر از عالمان اهل سنت، بعد از نقل کلام ابن سیرین به جواز جمع می گوید: این رأی همان رأی صحیحی است که از متن حدیث گرفته شده است، ولی تأویل به مرض یا عذر یا غیر آن تکلفی است که دلیلی بر آن نیست و با

___________________

1- 6.صحیح مسلم، کتاب صلاه المسافر، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر، ص324، ح1515.

2- مسند احمد بن حنبل، ج1، ص246.

حکم به جواز جمع، بسیاری از دشواری هایی که در تفریق بر مردم پیدا می شود، برطرف می شود و حکم به جمع، کمکی است به طاعت مردم عادی. البته نباید این حکم موجب شود که با هم خواندن دو نماز عادت مردم شود، همان گونه که ابن سیرین به آن اشاره کرده است.(1)

در روایات اهل بیتعليهم‌السلام نیز جواز جمع بین نمازها تأیید شده است. کلینی به سند خود، از امام صادقعليه‌السلام نقل می کند:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ، نماز ظهر و عصر را بدون عذر از هنگام زوال خورشید با مردم به جماعت به جای آورد و نیز نماز مغرب و عشا را قبل از سقوط شفق، بدون هیچ مشکلی با جماعت به جای آورد. این جمع را برای گشایش کار بر امت خود انجام داد.(2)

شیخ طوسی هم در تهذیب و استبصار، به سند خود از اسحاق بن عمار نقل می کند:

از امام صادقعليه‌السلام پرسیدم: آیا می توانم بین مغرب و عشا در حضر قبل از آنکه شفق غایب شود، بدون هیچ عذری جمع کنم؟ حضرت فرمود: اشکالی ندارد.(3)

7-چرا شیعیان بر تربت سجده می کنند؟ سجده بر تربت بدعت است.

وهابیان سجده بر خاک یا تربت شهیدان را به معنای پرستش آنها و نوعی شرک می شمارند و میگویند چرا روی مُهر نماز میخوانید؟ این کار شرک و بتپرستی است. به همین جهت در مکه و مدینه، حجاج شیعه را از سجده کردن بر مهر منع می کنند.

صالح فوزان، عضو هیئت افتای سعودی می نویسد:

___________________

1- حاشیه سنن ترمذی، ج1، صص358و359.

2- 9الکافی، ج3، ص286.

3- تهذیب الاحکام، ج2، ص263، ح1047؛ الاستبصار، ج1، ص272، ح982.

سجده بر تربت اولیا اگر به قصد تبرک به تربت و تقرب به اولیا باشد، شرک اکبر محسوب می شود و اگر مقصود، تقرب به خداوند متعال باشد، با اعتقاد به اینکه این تربت همانند زمین مسجدالحرام و مسجدالنبی و مسجدالاقصی فضیلت دارد، بدعت در دین به شمار می رود.(1)

پاسخ

وهابیان در این مسئله نیز مانند بسیاری از مسائل دیگر دچار خطا شده اند و با معیارهای نادرست، درباره دیگران داوری می کنند. آنان در این مسئله بین سجده برای خدا و سجده روی خاک پاک و تربت شهیدان خلط و حکم یکی را بر دیگری بار کرده اند؛ زیرا آنچه دین به آن فرا می خواند، عبودیت در برابر خدا و سر تعظیم فرود آوردن و سجده کردن فقط در برابر اوست. خداوند در قرآن مجید می فرماید:

( وَلِلّهِ یسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ .) (رعد: 15)

هر کس در آسمان ها و زمین است، برای خدا سجده می کند.

بنابراین، سجده باید برای خدا باشد، اما مسلمانان به ویژه در نماز بر روی چه چیزی باید سجده کنند؟ آیا بر هر چیزی می توان سجده کرد، هر چند خوردنی یا پوشیدنی باشد یا آنکه فقط بر اشیای خاصی جایز است؟

در اینجا دو نظر است، شیعه بر اساس فرموده اهل بیت پیامبر اسلام سجده را فقط بر زمین پاک یا آنچه از زمین روییده باشد، به شرط آنکه خوراک و پوشاک انسان نباشد، جایز می داند و تربت شهیدان را از مصادیق خاک پاک می دانند. نظر دوم گفته رهبران مذاهب اهل سنت است که محل سجده را عام می دانند و خاص سجده بر زمین نمی دانند.

شیعه بر ادعای خود به روایت مورد قبول اهل سنت که از پیامبر نقل شده، تمسک می کند که فرمود:

_____________________

1- المنتقی من فتاوی الشیخ صالح بن فوزان، ج2، ص86.

جُعِلَت لِی الاَرضُ مَسجِداً و طَهُوراً.(1)

زمین برای من محل سجده و وسیله طهارت (تیمم و...) قرار داده شد.

بر این اساس، به فرموده رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در نماز باید پیشانی روی زمین گذارده شود از سویی دیگر و مورد اتفاق همه مسلمانان است که ترجیح با خاک است و آن خاک باید پاک باشد؛ زیرا خداوند میفرماید:

( فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیمَّمُواْ صَعِیدًا طَیبًا .) (نساء: 43)

اگر آب برای وضو پیدا نکردید روی خاک پاک تیمم کنید.

با توجه به آیه تیمم و روایت ذکر شده، دو مطلب به دست می آید:

اول، آنکه بر محل سجده و تیمم باید اسم زمین صدق کند، دوم، آن زمین باید خاک پاک باشد؛ زیرا که شرط تیمم و نماز در استفاده از خاک یکی است و درباره تیمم خداوند به صراحت فرمود بر زمین پاک تیمم کنید.

اینکه چرا خداوند از میان همه اشیا، فقط سجده بر روی خاک را خواسته، روایت حضرت امام صادقعليه‌السلام به خوبی آن را توضیح می دهد. به بیان آن حضرت، سجده کردن بر خاک تنها برای آن است که چنین کاری، با فروتنی در برابر خداوند یگانه سازگارتر است.

هشام بن حکم می گوید:

از امام صادقعليه‌السلام درباره آنچه سجده بر آنها جایز است، و بر چیزهایی که جایز نیست پرسیدم. فرمود: سجده تنها بر زمین و آنچه می رویاند جز خوردنی ها و پوشیدنی ها جایز است. گفتم: فدایت گردم، سبب آن چیست؟ فرمود: سجده خضوع و اطاعت برای خداوند است و شایسته نیست برخوردنی ها و پوشیدنی ها صورت پذیرد، زیرا دنیاپرستان، بردگان خوراک و پوشاکند، درحالی که انسان هنگام سجده، در حال پرستش خدا به سر می برد، پس سزاوار نیست پیشانی خود را بر آنچه معبود دنیاپرستان فریب خورده است، قرار دهد.(2)

________________

1- صحیح بخاری، کتاب تیم، ج1، ص100، ح335.

2- وسائل الشیعه، ج 5، ص 344، ح 6740.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و اهل بیت اوعليهم‌السلام و صحابه همواره روی خاک یا آنچه از خاک می رویید، سجده می کردند و برای هر مسلمانی بهترین اسوه پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله و اهل بیت اوست.

روایاتی که چگونگی سجده آنان را بیان می کند، متعدد است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

وائل بن حجر می گوید:

رَأیتُ النّبیَّ صَلِّی الله علیه و(آله و) سلم وَضَع أنفَه عَلَی الارضِ مَعَ جِبهَتهِ اذا سَجدَ.(1)

پیامبر اسلام را دیدم آنگاه که سجده می کرد، پیشانی و بینی خود را بر زمین می نهاد.

براء بن عاذب می گوید:

ما پشت سر پیامبر نماز می خواندیم هنگامی که سر از رکوع بر می داشت از ما کسی کمرش خم نبود تا هنگامی که پیامبر پیشانی اش را (برای سجده) بر زمین می نهاد(2) (یعنی هماهنگ با او رکوع و... می کردیم).

در این روایت به صراحت می گوید پیامبر پیشانی را بر روی زمین می نهاد.

ابوسعید خدری می گوید:

اِنَّ رَسولَ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله رُئِیَ عَلَی جِبهَتهِ و ارنبته اَثرُ طینٍ مِنْ صَلاهٍ صَلاّها بِالنّاس.(3)

به هنگامی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله با مردم نماز خواند اثر خاک بر پیشانی و بینی او دیده شد.

____________________

1- مسند احمد بن حنبل، ج4، ص317؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج22، ص30؛ احکام القرآن (جصاص حنفی)، باب السجود علی الوجه، ص209، ح3.

2- مسند احمد بن حنبل، ج6، ص301؛ سنن ترمذی، کتاب الصلاه باب ما جاء فی کراهیه النفح، ص131، ح381؛ المستدرک، ج1، ص271؛ سنن کبری، ج2، ص252.

3- صحیح بخاری، کتاب الصلاه، باب متابعه الامام، ج 949، ص 228.

دسته ای دیگر از روایات دلالت دارند که پیامبر گرامی، مسلمانان را به پیشانی نهادن بر خاک هنگام سجده فرمان می داد. چنانکه ابو صالح می گوید: نزد ام سلمه (همسر پیامبر) رفته بودم که برادرزاده اش نیز آمد و در خانه اش نماز خواند، اما هنگامی که به سجده رفت به خاک ها فوت کرد. ام سلمه به وی گفت: ای برادرزاده خاک را فوت نکن؛ زیرا پیامبر به غلامش یسار (افلح) فرمود: «تَرّب وجهک لله؛ رخسار خود را برای خدا، بر خاک بگذار».(1)

واژه «ترب» از ماده «تراب» به معنای خاک است. از فرمان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله بر می آید که سجده بر خاک واجب است.

سیره رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله نشان می دهد که آن حضرت علاوه بر زمین روی چیزی که از زمین روییده نیز سجده می کرد، در صورتی که از خوردنی ها و پوشیدنی ها نباشد.

در منابع اهل سنت و در روایات متعدد آمده است:

کان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله یُصلِّی عَلَی الخَمرهِ:

پیامبر، همواره بر خمره (که از لیف درخت خرما ساخته می شد) سجده می کرد.

این روایت از گروهی از صحابه، همچون ابن عباس،(2) عبدالله بن عمر(3) و عایشه(4) و ام سلمه(5) و میمونه(6) و ام سلیم(7) نقل شده و سند اکثر این روایات نیز صحیح است.(8)

__________________

1- سنن ابی داوود، کتاب الصلاه، باب السجود علی الانف والجبهه، ص 173، ح 894.

2- مسند احمد بن حنبل، ج1، ص269.

3- مسند احمد بن حنبل، ج2، ص92.

4- مسند احمد بن حنبل، ج6، صص149و179و209.

5- مسند احمد بن حنبل، ج6، ص302.

6- مسند احمد بن حنبل، ج6، ص330؛ صحیح بخاری، کتاب الصلاه، باب21، الصلاه علی الخمره، ج1، ص116، ح381.

7- کتاب الصلاه، باب21، الصلاه علی الخمره، ج1، ص377.

8- مجمع الزوائد، ج2، صص57 و 58.

همچنین در روایات متعدد دیگر آمده که آن حضرت بر روی حصیر نماز می خواند. ابوسعید از صحابه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله می گوید:

دَخلتُ عَلَی رَسولِ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله وَ هُو یُصلِّی عَلَی حَصیره وَ یَسجُد علیه.(1)

به محضر پیامبر رسیدم، درحالی که ایشان روی حصیرخویش نماز می گزارد و بر آن سجده می کرد.

انس نیز روایت کرده است: «اِنَّ النبیَّصلى‌الله‌عليه‌وآله صَلِّی عَلَی حصیر».(2)

ابن حجر عسقلانی در شرح خود بر صحیح بخاری می گوید:

به سجاده کوچکی که از لیف خرما بافته شده باشد، خمره می گویند... اگر بزرگ باشد، آن را حصیر می نامند.(3)

به همین جهت امام صادقعليه‌السلام فرمود:

السُّجودُ عَلَی الارض فَریضهٌ وَ عَلَی الخَمرهِ سُنْه.(4)

سجده بر زمین، حکم الهی و سجده بر خمره، سنت پیامبر است.

ایشان در جای دیگر می فرماید:

السُّجودُ لایَجوز اِلّا عَلَی الارضِ اَو عَلَی ما انبتتْ الارَضُ اِلاّ ما اُکِل او لُبسِ.(5)

سجده کردن جز بر زمین و آنچه می رویاند، غیر از خوردنی ها و پوشیدنی ها جایز نیست.

علاوه بر گفتار و رفتار پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله و اهل بیت او در مسئله سجده بر روی زمین، رفتار صحابه و تابعان نیز گویای سنت سجده بر زمین است.

جابر بن عبدالله انصاری می گوید:

___________________

1- مسند احمد بن حنبل، ج3، ص52.

2- مسند احمد بن حنبل، ج3، ص179.

3- فتح الباری، ج1، ص364.

4- وسائل الشیعه، ج5، ص345، ح6746.

5- وسائل الشیعه، ج5، ص344، ح6740.

با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نماز ظهر می گزاردم، مشتی سنگ ریزه برگرفتم و در دست خود نگه می داشتم تا خنک شود و هنگام سجده بر آنها پیشانی می گذاردم و این به خاطر شدت گرما بود.(1)

نافع می گوید:

عبدالله بن عمر هنگام سجده، دستار خود را بر می داشت تا پیشانی خود را بر زمین بگذارد.(2)

محدثان اهل سنت روایاتی را آورده اند که نشان می دهد رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله کسانی را که هنگام سجده، گوشه دستار خود را بین پیشانی خود و زمین قرار می دادند، از این کار بازداشت.

صالح سبایی می گوید:

اِنَّ رَسولَ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله رَأی رَجلاّ یَسجُد بجنبه وَ قَد اعتَّمَّ عَلَی جِبهَته فَحَسَر رَسولُ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله عَن جِبهَته.(3)

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، شخصی را در حال سجده کنار خود مشاهده فرمود، درحالی که بر پیشانی خود دستار بسته بود. پیامبر عمامه را از پیشانی وی کنار زد.

عیاض بن عبدالله قرشی هم می گوید:

رَای رَسولُ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله رَجلاً یَسجُد عَلَی کُور عِمامَته فَأوما بِیَدِه: اِرفَعْ عِمامَتک و أومَاَ إلیَ جِبهَته.(4)

___________________

1- «کُنتُ اُصلّی الظُّهر مع رسول الله9 فآخذ قبضه من الحصی لیبرد فی کفی أضعها لجبهتی أسجد علیها لشده الحّر» (المستدرک، ج1، ص195)

2- «ان ابن عمر کان اذا سجد و علیه العمامه یرفعها حتی یضع جبهته بالارض». (سنن کبری، باب الکشف عن السجده فی السجود، ج2، ص104)

3- سنن کبری، باب الکشف عن السجده فی السجود، ج2، ص105.. از تابعین و از اصحاب، ابن مسعود بود که صاحب الطبقات الکبری، وی را جزو طبقه اول اهل کوفه پس از پیامبر اکرم9 و از کسانی به شمار می آید که از ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) و عبدالله مسعود روایت کرده اند.

4- سنن کبری، باب الکشف عن السجده فی السجود، ج2، ص105.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مردی را در حال سجده دید که بر گوشه عمامه خود سجده می کرد. پس به وی اشاره کرد که دستار خود را بردارد و به پیشانی او اشاره فرمود.

ابن سعد نیز در کتاب خود می نویسد:

کانَ مَسروقٌ اِذا خَرجَ یَخرُج بِلَبنِه یَسجُد عَلَیها فِی السَّفینه.(1)

مسروق ابن اجدع هنگام مسافرت، خشتی را با خود بر می داشت تا در کشتی بر آن سجده کند.

بنابراین، همراه داشتن قطعه ای از تربت که خاک است، بر خلاف نظر بعضی ها، شرک و بدعت نیست.

از مجموع مطالب پیش گفته بر می آید که سنت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ، ائمه هدیعليهم‌السلام و اصحاب و تابعین بر لزوم سجده کردن بر زمین و آنچه از آن می روید، به جز خوردنی ها و پوشیدنی هاست و اینکه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله و اصحاب روی خاک نماز می خواندند، مورد قبول همه مذاهب است و مهر هم تکه خاکی پاک است که روی آن سجده میشود. اگر خاک وجود نداشت میتوان بر چیزهای غیر خوراکی سجده کرد، اما آیا پیامبر اسلام روی فرشی که امروزه وهابی ها روی آن نماز می خوانند هم نماز می خوانده است؟ به یقین چنین نبوده و در هیچ کتابی نیامده است.

ما با سجده بر زمین، به خداوند سجده می کنیم و اساساً همه مسلمانان بر چیزی سجده می کنند، ولی سجده آنان برای خداست نه برای آن چیز. مگر نه اینکه تمام نمازگزاران بر سنگ های مسجدالحرام سجده می کنند؟ هدف از سجده آنان خداست، نه سجده برای سنگ.

بنابراین، همچنان که سجده کردن بر خاک و گیاه به معنای پرستش نیست، بلکه سجود و پرستش برای خدا و خضوع در برابر او تا حد خاک است، سجده بر تربت که خاک پاکی است نیز چنین است.

____________________

1- الطبقات الکبری، ج6، ص79.

باتوجه به آنچه بیان شد، پی می بریم که چرا شیعیان بر خاک و سنگ یا برخی گیاهان سجده می کنند و بر همه اشیا سجده نمی کنند؛ زیرا چنین کاری، پیروی از سنت نبوی است که بر خاک سجده می کرد.

8-چرا شیعه هنگام نماز خواندن دست بسته نماز نمی خواند؟

از مواردی که درباره شیعه شبهه پراکنی می شود، آن است که می پرسند چرا شما همچون دیگر مسلمانان با دست بسته نماز نمی خوانید؟

پاسخ

باید دانست همه مسلمانان اتفاق نظر دارند که تَکتُّف(1) در نماز، واجب نیست و پیروان سه مذهب، از چهار مذهب اهل سنت، دست بسته نماز خواندن را مستحب می دانند. مالکی ها همچون شیعه مجاز می دانند که نمازگزار با دست باز نماز بخواند. ازاین رو، تکتف(2) از جمله مسائل اختلافی بین خود مذاهب چهارگانه اهل سنت از طرفی و مذهب اهل بیتعليهم‌السلام از جانب دیگر است.

1. حنفیه، شافعیه و حنابله آن را سنت می دانند، ولی مالکی سنت نمی داند.(3)

2. مالک به جواز این کار در نمازهای مستحبی و کراهت آن در نماز واجب حکم نموده است.(4)

3. قول سوم، تخییر بین وضع (دست روی دست گذاشتن) و ارسال (رها کردن دست) است! این قول را نووی از اوزاعی روایت کرده است.(5)

____________________

1- گذاردن دست راست روی دست چپ هنگام قیام.

2- از این عمل گاهی به نام «تکفیر»، یعنی پوشاندن دست و گاه «قبض»، یعنی بستن دست ها یاد شده است.

3- الفقه علی المذاهب الاربعه، ج1، ص217.

4- ابن رشد محمد بن احمد، بدایه المجتهد، ج1، ص140.

5- المجموع، ج3 ص312.