نهج البلاغه

نهج البلاغه0%

نهج البلاغه نویسنده:
مترجم: محمد دشتى
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 648

نهج البلاغه

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید رضی رحمت الله علیه
مترجم: محمد دشتى
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
گروه: صفحات: 648
مشاهدات: 389744
دانلود: 29565

توضیحات:

نهج البلاغه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 648 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 389744 / دانلود: 29565
اندازه اندازه اندازه
نهج البلاغه

نهج البلاغه

نویسنده:
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

(و خداوند نیکو کاران را دوست دارد.)

حکمت ۲۰۵

گنجایش نا محدود ظرف علم

(علمی)

و درود خدا بر او فرمود: هر ظرفى با ريختن چيزى در آن پر مى شود جز ظرف دانش كه هر چه در آن جاى دهى، وسعتش بيشتر مى شود.

حکمت ۲۰۶

ره آورد حلم و بردباری

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: نخستين پاداش بردبار از بردباريش آنكه مردم در برابر نادان پشتيبان او خواهند بود.

حکمت ۲۰۷

ارزش همانند شدن با خوبان

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: اگر بردبار نيستى، خود را به بردبارى بنماى، زيرا اندك است كسى كه خود را همانند مردمى كند و از جمله آنان به حساب نيايد.

حکمت ۲۰۸

مراحل خود سازی

(اخلاقی، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: كسى كه خود را حساب كشد، سود مى برد، و آن كه از خود غفلت كند زيان مى بيند، و كسى كه از خدا بترسد ايمن باشد، و كسى كه عبرت آموزد آگاهى يابد، و آنكه آگاهى يابد مى فهمد، و آن كه بفهمد دانش آموخته است!.

حکمت ۲۰۹

خبر از ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام

(اعتقادی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: دنيا پس از سركشى به ما روى مى كند، چونان شتر ماده بدخو كه به بچه خود مهربان گردد. (سپس اين آيه را خواند) و اراده كرديم بر مستضعفين زمين، منت گذارده آنان را امامان و وارثان حكومت ها گردانيم.

حکمت ۲۱۰

الگو های پرهیزکاری

(اخلاقی، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: از خدا بترسيد، ترسيدن انسان وارسته اى كه دامن به كمر زده و خود را آماده كرده، و در فرصتها كوشيده، و هراسان در اطاعت خدا تلاش كرده، و در دنياى زودگذر، و پايان زندگى و عاقبت كار، بدرستى انديشيده است!.

حکمت ۲۱۱

ارزش های اخلاقی

(اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: بخشندگى نگاهدار آبروست، و شكيبايى دهان بند بى خردان، و عفو زكات پيروزى، و دورى كردن كيفر خيانتكار، و مشورت چشم هدايت است. و آن كس كه با راى خود احساس بى نيازى كند بكام خطرها افتد، شكيبايى، با مصيبتهاى شب و روز پيكار كند، و بى تابى، زمان را در نابودى انسان يارى دهد، و برترين بى نيازى ترك آرزوهاست، و چه بسا عقل كه اسير فرمانروايى هوس است، حفظ و بكارگيرى تجربه رمز پيروزى است، و دوستى نوعى خويشاوندى به دست آمده است، و به آن كس كه به ستوه آمده و توان تحمل ندارد اعتماد نكن.

حکمت ۲۱۲

خودپسندی آقت عقل

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: خودپسندى يكى از حسودان عقل است.

حکمت ۲۱۳

تحمل مشکلات وخشنودی

(اخلاقی، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: چشم از سختى خوار و خاشاك و رنجها فروبند تا همواره خشنود باشى.

حکمت ۲۱۳

نرم خویی و کامیابی

(اخلاقی، علمی)

           

و درود خدا بر او فرمود: كسى كه درخت شخصيت او نرم و بى عيب باشد، شاخ و برگش فراوان است.

حکمت ۲۱۵

اختلاف، آفت اندیشه

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: اختلاف نابودكننده انديشه است.

حکمت ۲۱۶

قدرت وتجاوزکاری

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: كسى كه به نوايى رسيد تجاوزكار شد.

حکمت ۲۱۷

دگرگونی روزگار و شناخت انسان ها

(اخلاقی، علمی)

           

و درود خدا بر او فرمود: در دگرگونى روزگار گوهر شخصيت مردان شناخته مى شود.(۱)

حکمت ۲۱۸

حسادت، آفت دوستی

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: حسادت بر دوست، از آفات دوستى است.

_____________________

۱- رودکی:

اندر بلای سخت پدید آید

فضل و بزرگمردی و سالاری

۴۸۱

الحکمة ۲۱۹

المطامع آفة القول

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ.

الحکمة ۲۲۰

العدل فی القضاء

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَأُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ.

الحکمة ۲۲۱

مصیر الظّالم

وَ قَالَ عليه‌السلام : بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ، الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ.

الحکمة ۲۲۲

تغافل الکریم

وَ قَالَ عليه‌السلام : مِنْ أَشْرَفِ أَفْعالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ.

الحکمة ۲۲۳

فضل الحیاء

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ كَسَاهُ الْحَيَأُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ.

الحکمة ۲۲۴

نصائح خالدة

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ، وَ بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْوَاصِلُونَ، وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ، وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ، وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُدُ، وَ بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ، وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَكْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَيْهِ.

الحکمة ۲۲۵

الحسد و المرض

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلاَمَةِ الْأَجْسَادِ.

الحکمة ۲۲۶

الطمع و الذلّة

وَ قَالَ عليه‌السلام : الطَّامِعُ فِي وِثَاقِ الذُّلِّ.

الحکمة ۲۲۷

ارکان الایمان

       

وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ: الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ.

الحکمة ۲۲۸

نثائح خالدة

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِينا فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَأِ اللَّهِ سَاخِطاً، وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَاِنَّما يَشْكُو رَبَّهُ، وَ مَنْ أَتَى غَنِيّا فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ، وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ كَانَ مِمَّنْ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً، وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلاَثٍ: هَمِّ لاَ يُغِبُّهُ، وَ حِرْصٍ لاَ يَتْرُكُهُ، وَ أَمَلٍ لاَ يُدْرِكُهُ.

الحکمة ۲۲۹

فضل القناعة و حسن الخلُق

وَ قَالَ عليه‌السلام : كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكا، وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً. وَ سُئِلَعليه‌السلام عَنْ قَوْلِ تعالی:( فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَي اةً طَيِّبَةً ) (۱) فَقَالَ: هِيَ الْقَنَاعَةُ.

الحکمة ۲۳۰

الطریق الی کسب الرّزق

وَ قَالَ عليه‌السلام : شَارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ، فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى، وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ.

الحکمة ۲۳۱

تفسیر العدل و الاحسان

وَ قَالَ عليه‌السلام فِي قَوْلِهِ تعالی: «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْس انِ» الْعَدْلُ: الْإِنْصَافُ، وَ الْإِحْسَانُ: التَّفَضُّلُ.

الحکمة ۲۳۲

فضل الإنفاق

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ.

_____________________

۱- نحل ۹۷

۴۸۲

حکمت ۲۱۹

طمع، آفت اندیشه

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: قربانگاه اندیشه ها، زیر برق طمع هاست

حکمت ۲۲۰

عدالت در قضاوت

(اخلاقی، قضایی)

           

و درود خدا بر او فرمود: داورى با گمان بر افراد مورد اطمينان، دور از عدالت است.

حکمت ۲۲۱

آینده دردناک ستمکاران

(اخلاقی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: بدترين توشه قيامت، ستم بر بندگان است.

حکمت ۲۲۲

بی توجهّی به بدی بدکاران

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: خود را به بى خبرى نماياندن از بهترين كارهاى بزرگواران است.

حکمت ۲۲۳

حیاء و عیب پوشی

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: آن كس را كه لباس حياء بپوشد، كسى عيب او را نبیند.

حکمت ۲۲۴

برخی از ارزش های اخلاقی

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: با سكوت بسيار، شكوه انسان بيشتر شود، و باانصاف بودن، دوستان را فراوان كند، و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود، و با فروتنى، نعمت كامل شود، و با پرداخت هزينه ها، بزرگى و سرورى ثابت گردد، و روش عادلانه، مخالفان را درهم شكند، و با شكيبايى برابر بى خرد، ياران انسان زياد گردند.

حکمت ۲۲۵

حسادت و بیماری

(اخلاقی، بهداشتی)

و درود خدا بر او فرمود: شگفتا كه حسودان از سلامتى خود غافل مانده اند!!.

حکمت ۲۲۶

طمع ورزی و خواری

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: طمعكار همواره زبون و خوار است.

حکمت ۲۲۷

ارکان ایمان

(اعتقادی، معنوی)

           

و درود خدا بر او فرمود: (از ايمان پرسيدند) ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضا و جوارح استوار است.

حکمت ۲۲۸

ارزش ها و ضدّ ارزش ها

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: كسى كه از دنيا اندوهناك مى باشد، از قضأ الهى خشمناك است، و آن كس كه از مصيبت واردشده شكوه كند از خدا شكايت كرده، و كسى كه نزد توانگرى رفته و به خاطر سرمايه اش برابر او كرنش كند، دو سوم دين خود را از دست داده است، و آن كس كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود پس او از كسانى است كه آيات الهى را بازيچه قرار داده است، و آن كس كه قلب او با دنياپرستى پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است، اندوهى رهانشدنى، حرصى جدانشدنى، و آرزويى نايافتنى.

حکمت ۲۲۹

ارزش قناعت و خوش خُلقی

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: آدمى را قناعت براى دولتمندى، و خوش خلقى براى فراوانى نعمتها كافى است.

(از امام سؤال شد تفسیر آیه، فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً چیست؟. فرمود:) آن زندگى با قناعت است.(۱)

حکمت ۲۳۰

راه به دست آوردن روزی

(اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: با آن كس كه روزى به او روى آورده شراكت كنيد، كه او توانگرى را سزاوارتر، و روى آمدن روزگار خوش را شايسته تر است.

حکمت ۲۳۱

توصیف عدل إحسان

(اخلاقی، اقتصادی)

(در تفسير آيه ۹۰ سوره نحل «خدا به عدل و احسان فرمان مى دهد»، فرمود:) عدل، همان انصاف است، و احسان، همان بخشش است.

حکمت ۲۳۲

ره آورد إنفاق

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که با دست کوتاه ببخشد، از دستی بلند پاداش گیرد.

_____________________

۱- سعدی میگوید:

قناعت توانگر کند مرد را

خبر کن حریص جهانگرد را

۴۸۳

أقول: وَ مَعْنى ذلِكَ أنَّ ما يَنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فِي سَبِيلِ الْخَيْرِ وَ الْبِرِّ وَ إِنْ كانَ يَسِيرا فَإنَّ اللّهَ تَعالى يَجْعَلُ الْجَزأَ عَلَيْهِ عَظِيما كَثِيراً، وَالْيَدانِ هاهُنا عبِارِتانِ عَنْ النَّعْمَتَيْنِ، فَفَرِقْعليه‌السلام بَيْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وِ نِعْمَةِ الرَّبِّ بِالْقَصيرَةِ وَ الطَّويلَةِ، فَجَعَلَ تِلْكَ قَصيرَةٍ وَ هذِهِ طِوِيلَةً، لانَّ نِعَمَ اللّهِ أَبَدأ تَضْعُفُ عَلى نِعَمَ المَخْلوقْ أَضْعافا كَثيرَةً، إذْ كانَتْ نِعَمُ اللّهِ أَصْلَ الِّنعَمْ كُلِّها، فَكُلُّ نِعْمَةٍ إلَيْها تَرْجِعُ وَ مِنْها تُنْزَعُ.

الحکمة ۲۳۳

النّهی عن المبارزة

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاِبْنِهِ الْحَسَنِعليه‌السلام : لاَ تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَةٍ، وَ إِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ، فَإِنَّ الدَّاعِيَ بَاغٍ وَ الْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ.

الحکمة ۲۳۴

خصائص الرجال و النساء

وَ قَالَ عليه‌السلام : خِيَارُ خِصَالِ النِّسَأِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ، وَ الْبُخْلُ؛ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا.

الحکمة ۲۳۵

علامة العاقل

وَ قِيلَ لَهُ: صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ، فَقَالَ عليه‌السلام : هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ. فَقِيلَ: فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ، فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ.

يعني أَنَّ الْجاهِلَ، هُوَ الَّذي لا يَضَعُ الشَّىٍّْءَ مَواضَعَهُ، فَكأنَ تَرْكُ صِفَتِهِ صِفَةً لَهُ، إ ذْ كانَ بِخِلافِ وَصْفِ الْعاقِلِ.

الحکمة ۲۳۶

معرفة الدنیا

وَ قَالَ عليه‌السلام : وَ اللَّهِ لَدُنْياكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عِرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ.

الحکمة ۲۳۷

انواع العبادة

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ.

الحکمة ۲۳۸

مسؤولیة العیال

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْمَرْأَةُ شَرُّ كُلُّهَا، وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْهَا!.

الحکمة ۲۳۹

الرّذائل الاخلاقّیة

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ.

الحکمة ۲۴۰

حرمة الغصب

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْحَجَرُ الْغَصْبُ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِها.

وَ يُرْوى هذا الكَلامُ عَنِ النَّبىٍِّّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، وَ لا عَجَبَ أَنْ يَشْتَبِهِ الْكَلامانِ، لأنَّ مُسْتَقاهُما مِنْ قَلِيبٍ، وَ مَفْرَغَهُما مِن ذَنُوبٍ.

الحکمة ۲۴۱

یوم المظلوم

وَ قَالَ عليه‌السلام : يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ.

الحکمة ۲۴۲

فضیلة الخوف من الله تعالی

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْرا وَ إِنْ رَقَّ.

الحکمة ۲۴۳

کیفیة الجواب

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ.

الحکمة ۲۴۴

مسؤولیة النّعم الإلهی

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّ لِلَّهِ تَعالى فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا، وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ.

الحکمة ۲۴۵

القدرة والشهّوات

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِذَا كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ قَلَّتْ الشَّهْوَةُ.

۴۸۴

میگویم: (معنى سخن اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكى انفاق مى كند، هر چند كم باشد، خداوند پاداش او را بسيار مى دهد، و منظور از (دو دست) در اينجا دو نعمت است، كه امامعليه‌السلام بين نعمت پروردگار، و نعمت از ناحيه انسان، را با كوتاهى و بلندى فرق گذاشته است كه نعمت و بخشش از ناحيه بنده را كوتاه، و از ناحيه خداوند را بلند قرار داده است، بدان جهت كه نعمت خدا هميشگى و چند برابر نعمت مخلوق است، چرا كه نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمتها است، بنابراين تمام نعمتها به نعمتهاى خدا باز مى گردد، و از آن سرچشمه مى گيرد.)

حکمت ۲۳۳

پرهیز ازآغاز گری در مبارزات

(اخلاقی، اجتماعی، سیاسی)

و درود خدا بر او، به فرزندش امام مجتبىعليه‌السلام فرمود: كسى را به پيكار دعوت نكن، اما اگر تو را به نبرد خواندند بپذير، زيرا آغازگر پيكار تجاوزكار، و تجاوزكار شكست خورده است.

حکمت ۲۳۴

تفاوت اخلاقی مردان و زنان

(اخلاقی، علمی)

و درود خدا بر او فرمود: برخى از نيكوترين خلق و خوى زنان، زشت ترين اخلاق مردان است، مانند، تكبر و به خود باليدن، ترس، بخل، هرگاه زنى متكبر باشد، بيگانه را به حريم خود راه ندهد، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را نگهبان است، و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله مى گيرد.(۱)

حکمت ۲۳۵

نشانه خردمندی

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: (به امام گفتند، عاقل را به ما بشناسان فرمود:) خردمند آنكه هر چيزى را در جاى خود مى نهد. (گفتند پس جاهل را تعريف كن فرمود:) با معرفى خردمند، جاهل را نيز شناساندم (يعنى جاهل كسى كه هر چيزى را در جاى خود نمى گذارد، بنابراين با ترك معرفى مجدد، جاهل را شناساند.)

حکمت ۲۳۶

زشتی دنیای حرام

(اخلاقی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: به خدا سوگند! اين دنياى شما كه به انواع حرام آلوده است، در ديده من از استخوان خوكى كه در دست بيمارى جذامى باشد، پست تر است.

حکمت ۲۳۷

اقسام عبادت

(عبادی، معنوی)

           

و درود خدا بر او فرمود: گروهى خدا را به اميد بخشش پرستش كردند، كه اين پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند كه اين عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى سپاسگذارى پرستيدند و اين پرستش آزادگان است.

حکمت ۲۳۸

مشکلات تشکیل خانواده

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: زن و زندگى، همه اش دردسر است و زحمت بارتر اينكه از او چاره اى نيست.(۲)

حکمت ۲۳۹

زشتی سُستی و سخن چینی

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: هر كس تن به سستى دهد، حقوق را پايمال كند، و هر كس سخن چين را پيروى كند دوستى را به نابودى كشاند.

حکمت ۲۴۰

غصب و ویرانی

(اقتصادی، سیاسی)

               

و درود خدا بر او فرمود: سنگ غصبى در بناى خانه، در گرو ويران شدن آن است (اين سخن از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است، و اينكه سخن پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علىعليه‌السلام شبيه يكديگرند جاى شگفتى نيست براى اينكه هر دو از يكجا سرچشمه گرفته و در دو ظرف ريخته شده است).

حکمت ۲۴۱

آینده دردناک ستمکاران

(سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: روزى كه ستمديده از ستمكار انتقام كشد، سخت تر از روزى است كه ستمكار بر او ستم روا مى داشت.

حکمت ۲۴۲

ارزش ترس از خداوند

(اخلاقی، اعتقادی)

           

و درود خدا بر او فرمود: از خدا بترس هر چند اندك، ميان خود و خدا پرده اى قرار ده هر چند نازك!.

حکمت ۲۴۳

روش صحیح پاسخگویی

(علمی)

و درود خدا بر او فرمود: هرگاه پاسخها همانند و زياد باشد، پاسخ درست پنهان گردد.

حکمت ۲۴۴

مسؤولیت نعمت های الهی

(اعتقادی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: خدا را در هر نعمتى حق است، هر كس آن را بپردازد، فزونى يابد، و آن كس كه نپردازد و كوتاهى كند، در خطر نابودى قرار گيرد.

حکمت ۲۴۵

قدرت وکنترل شهوت

(اخلاقی، علمی)

و درود خدا بر او فرمود: هنگامى كه توانايى فزونى يابد، شهوت كاستى گيرد.

                 

_____________________

۱. نقد نسبی بودن اخلاق در زندگی (رلاتیویسم RELATIVISM ) «نسبیّت» گر چه در اینجا امامعليه‌السلام به نسبی بودن برخی از ارزش های اخلاقی بین زن و مرد اشاره فرمود، و این ارتباطی به نسبی بودن اخلاق ندارد. ۲. ضرب المثل است چنان که در فارسی می گویند: «زن و فرزند دردسر است و بی دردسر هم نمی شود زندگی کرد»، یعنی ازدواج مسئولیّت آور است، اگر می خواهی آزاد باشی، تشکیل خانواده نده.

۴۸۵

الحکمة ۲۴۶

التحذیر من نفار النّعم

وَ قَالَ عليه‌السلام : احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ.

الحکمة ۲۴۷

مکاسب السّخاء

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْكَرَمُ أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ.

الحکمة ۲۴۸

تصدیق حسن الظّن

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْرا فَصَدِّقْ ظَنَّهُ.

الحکمة ۲۴۹

افضل الأعمال

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْهِ.

الحکمة ۲۵۰

الطریق الی معرفة الله

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : عَرَفْتُ اللَّهَسبحانه بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ الْهِمَمِ.

الحکمة ۲۵۱

حلاوة الدنیا و الآخرة

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلاَوَةُ الْآخِرَةِ، وَ حَلاَوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ الْآخِرَةِ.

الحکمة ۲۵۲

فلسفة الاحکام الاسلامیّة

وَ قَالَ عليه‌السلام : فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيرا مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاَةَ تَنْزِيها عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيبا لِلرِّزْقِ، وَ الصِّيَامَ ابْتِلاَءً لِإِخْلاَصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدِّينِ، وَ الْجِهَادَ عِزّا لِلْإِسْلاَمِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعا لِلسُّفَهَأِ، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصَاصَ حَقْنا لِلدِّمَأِ، وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاما لِلْمَحَارِمِ، وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِينا لِلْعَقْلِ، وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَابا لِلْعِفَّةِ، وَ تَرْكَ الزِّنَا تَحْصِينا لِلنَّسَبِ، وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيرا لِلنَّسْلِ، وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَارا عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ، وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفا لِلصِّدْق، وَ السَّلاَمَ أَمَانا مِنَ الْمَخَاوِفِ، وَ الْأَمَانَةَ نِظَاما لِلْأُمَّةِ، وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيما لِلْإِمَامَةِ.

الحکمة ۲۵۳

کیفیة تحلیف الظّالم

و کان عليه‌السلام یقول: أَحْلِفُوا الظَّالِمَ إِذَا أَرَدْتُمْ يَمِينَهُ بِأَنَّهُ بَرِي ءٌ مِنْ حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ؛ فَإِنَّهُ إِذَا حَلَفَ بِهَا كَاذِبا عُوجِلَ وَ إِذَا حَلَفَ بِاللَّهِ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلا هُوَ لَمْ يُعَاجَلْ، لِأَنَّهُ قَدْ وَحَّدَ اللَّهَتعالی .

الحکمة ۲۵۴

المبادرة الی الإنفاق

وَ قَالَ عليه‌السلام : يَا ابْنَ آدَمَ، كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ، وَ اعْمَلْ فِي مَالِكَ مَا تُؤْثِرُ أَنْ يُعْمَلَ فِيهِ مِنْ بَعْدِكَ.

الحکمة ۲۵۵

الحدّة و الجنون

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ، فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ.

الحکمة ۲۵۶

الحسد و الأمراض

وَ قَالَ عليه‌السلام : صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ.

الحکمة ۲۵۷

نصائح خالدة

وَ قَالَ عليه‌السلام : لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ:

يَا كُمَيْلُ، مُرْ أَهْلَكَ أَنْ يَرُوحُوا فِي كَسْبِ الْمَكَارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فِي حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ. فَوَ الَّذِي وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ، مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْبا سُرُوراً إِلا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً.

۴۸۶

حکمت ۲۴۶

هشدار از پشت کردن نعمت ها

(معنوی)

و درود خدا بر او فرمود: از گريختن نعمتها بپرهيزيد زيرا هر گريخته اى باز نمى گردد.

حکمت ۲۴۷

ره آورد سخاوت

(اقتصادی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: بخشش بيش از خويشاوندى محبت آورد.

حکمت ۲۴۸

تقویت خوشبینی ها

(اخلاق اجتماعی)

           

و درود خدا بر او فرمود: چون كسى به تو گمان نيك برد، خوشبينى او را تصديق كن.

حکمت ۲۴۹

بهترین عمل ها

(اخلاق، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: بهترين كارها آن است كه با ناخشنودى در انجام آن بكوشى.

حکمت ۲۵۰

خداشناسی در حوادث روزگار

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: خدا را از سست شدن اراده هاى قوى، گشوده شدن گره هاى دشوار، و درهم شكسته شدن تصميم ها، شناختم.(۱)

حکمت ۲۵۱

تلخی ها و شیرینی های دنیا و آخرت

(اخلاقی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: تلخ كامى دنيا، شيرينى آخرت، و شيرينى دنياى حرام، تلخى آخرت است.

حکمت ۲۵۲

فلسفه احکام الهی

(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: خدا «ايمان » را براى پاكسازى دل از شرك، و (نماز) را براى پاك بودن از كبر و خودپسندى و «زكات » را عامل فزونى روزى، و «روزه » را براى آزمودن اخلاص بندگان، و «حج » را براى نزديكى و همبستگى مسلمانان، و «جهاد » را براى عزت اسلام، و «امر به معروف » را براى اصلاح توده ها ناآگاه، و «نهى از منكر » را براى بازداشتن بيخردان از زشتى ها، «صله رحم » را براى فراوانى خويشاوندان، و «قصاص » را براى پاسدارى از خونها،

و اجراى «حدود » را براى بزرگداشت محرمات الهى، و ترك «مي گُسارى » را براى سلامت عقل، و دورى از «دزدى » را براى تحقق عفت، و ترك «زنا » را براى سلامت نسل آدمى، و ترك «لواط » را براى فزونى فرزندان، و «گواهى دادن » را براى به دست آوردن حقوق انكارشده، و ترك «دروغ » را براى حرمت نگهداشتن راستى، و «سلام كردن » را براى امنيت از ترسها، و «امامت » را براى سازمان يافتن امور امت، و «فرمانبردارى از امام » را براى بزرگداشت مقام رهبرى، واجب كرد.

حکمت ۲۵۳

روش سوکند دادن ستمکار

(سیاسی، اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: آنگاه كه خواستيد ستمكارى را سوگند دهيد از او بخواهيد كه بگويد از حول و قوت خدا بيزار است زيرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بيزارى، در كيفر او شتاب شود، اما اگر در سوگند خود بگويد (به خدايى كه جز او خدايى نيست) در كيفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به يگانگى ياد كرد.

حکمت ۲۵۴

تلاش در إنفاق های اقتصادی

(اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: اى فرزند آدم! خودت وصى مال خويش باش، امروز بگونه اى عمل كن كه دوست دارى پس از مرگت عمل كنند.

حکمت ۲۵۵

تند خویی و جنون

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: تندخويى بى مورد نوعى ديوانگى است، زيرا كه تندخو پشيمان مى شود، و اگر پشيمان نشد پس ديوانگى او پايدار است.

حکمت ۲۵۶

حسادت و بیماری

(اخلاقی، بهداشتی)

و درود خدا بر او فرمود: تندرستى تن در دورى از حسادت است.

حکمت ۲۵۷

پند های جاویدان «راه شاد کردن دیگران» (اخلاق خانواده

(اخلاقی، اجتماعی)

           

و درود خدا بر او فرمود: اى كميل! خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگوارى، و شبها در رفع نياز خفتگان بكوشند، سوگند به خدايى كه تمام صداها را مى شنود، هر كس دلى را شاد كند، خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد

_____________________

۱. امام باقرعليه‌السلام فرمود: مردی از امام سؤال کرد که ای امیر مؤمنان با چه چیز خدا را شناختی؟ آن حضرت جواب داد:

۴۸۷

فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ(نازلة) جَرَى إِلَيْهَا كَالْمَأِ فِي انْحِدَارِهِ حَتَّى يَطْرُدَهَا عَنْهُ كَمَا تُطْرَدُ غَرِيبَةُ الْإِبِلِ.

الحکمة ۲۵۸

الصدقة و الغنی

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ.

الحکمة ۲۵۹

منزلة الوفاء

وَ قَالَ عليه‌السلام : الْوَفَأُ لِأَهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللَّهِ، وَ الْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَأٌ عِنْدَ اللَّهِ.

الحکمة ۲۶۰

التحذیر من الإملاء

وَ قَالَ عليه‌السلام : كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ، وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَدا بِمِثْلِ الْإِمْلاَءِ لَهُ.

وَ قَدْ مَضى هذا الْكَلامُ فيما تَقَدِّمَ اِ لا أَنَّ فِيه هاهُنا زِيادَةً جَيِّدَةً مُفِيدَةً.

۴۸۸

كه به هنگام مصيبت چون آب زلالى بر او باريدن گرفته و تلخى مصيبت را بزدايد چنانكه شتر غريبه را از چراگاه دور سازند.

حکمت ۲۵۸

صدقه و توانگری

(اخلاقی، اقتصادی)

و درود خدا بر او فرمود: هرگاه تهي دست شديد با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد.

حکمت ۲۵۹

شناخت جایگاه وفاداری

(اخلاقی، اجتماعی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: وفادارى با خيانتكاران نزد خدا نوعى خيانت، و خيانت به خيانتكاران نزد خدا وفادارى است.

حکمت ۲۶۰

پرهیز از مُهلت دادن های خدا

(اعتقادی، معنوی)

و درود خدا بر او فرمود: با احسان پياپى خدا، گناهكار را گرفتار كند و پرده پوشى خدا او را مغرور سازد، و با ستايش مردم فريب خورد و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن، مورد آزمايش قرار نداد.

می گویم : (این سخن امامعليه‌السلام در کلمات گذشته آمده بود، امّا چون در اینجا عبارات زیبا و مفیدی اضافه بر گذشته وجود داشت آن را نقل کردم).

۴۸۹

فصلٌ فی غرائب کلامه

«تذکر فیه شیئاً منغریب کلامه المحتاج الی التقسیر»

۱- و فی حدیثعليه‌السلام

ظهور الامام المهدی (عج)

فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ ضَرَبَ يَعْسُوبُ اَلدِّينِ بِذَنَبِهِ، فَيَجْتَمِعُونَ إِلَيْهِ كَمَا يَجْتَمِعُ قَزَعُ اَلْخَرِيفِ.

(الیعسوب: السید العظیم المالک لامور الناس یومئذ، و القزع: قطع الغیم التی لا ماء فیها.)

۲- و فی حدیثعليه‌السلام

فن الخطابة: هذا الخَطِیبُ الشَّحشَحُ

یرید الماهر بالخطبة الماضی فیها، و کل ماض فی کلام أو سیر فهو شحشح، و الشحشح فی غیر هذا الموضع: البخیل الممسک.

۳- و فی حدیثعليه‌السلام

اجتناب العداوة: إنَّ لِلخُصُومَة قُحَماً.

یرید بالقحم المهالک، لأنها تقحم أصحابها فی المهالک و المتالف فی الأکثر. و من ذلک «قمحة الأعراب» و هو أن تصیبهم السنة فتتعری أموالهم فذلک تقحمها فیهم. و قیل فیه وجه آخر: و هو أنها تقحمهم بلاد الریف، أی تحوجهم إلی دخول الحضر عند محول البدو.

۴- و فی حدیثعليه‌السلام

تکفل امور النّساء

إِذا بَلَغَ النِّساءُ نَصَّ ‏الْحَقائِقِ‏ فَالْعَصَبَةُ أَوْلى.

وَ النَّصُّ: مُنْتَهَى الْأَشْیاءِ وَ مَبْلَغُ أَقْصاها کَالنَّصِّ فِى السَّیْرِ، لِأَنَّهُ أَقْصى ما تَقْدِرُ عَلَیْهِ الدّآبَّةُ. وَ تَقُولُ: نَصَصْتُ الرَّجُلَ عَنِ الْأَمْرِ، إِذَا اسْتَقْصَیْتَ مَسْأَلَتَهُ عَنْهُ لِتَسْتَخْرِجَ ما عِنْدَهُ فِیهِ، فَنَصُّ الْحِقاقِ یُرِیدُ بِهِ الْإِدْراکَ لِأَنَّهُ مُنتَهَى الصِّغَرِ وَ الْوَقْتُ الَّذِى یَخْرُجُ مِنْهُ الصَّغِیرُ إِلى حَدِّ الْکَبِیرِ، وَ هُوَ مِنْ أَفْصَحِ الْکِنایاتِ عَنْ هذَا الْأَمْرِ وَ أَغْرَبِها. یَقُولُ: فَإِذا بَلَغَ النِّساءُ ذلِکَ فَالْعَصَبَةُ أَوْلى بِالْمَرْأَةِ مِنْ أُمِّها إِذا کانُواْ مَحْرَماً مِثلَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَعْمامِ؛ وَ بِتَزْوِیجِها إِنْ أَرادُواْ ذلِکَ.

وَ الْحِقاقُ: مُحاقَّةُ الْأُمِّ لِلْعَصَبَةِ فِى الْمَرْأَةِ وَ هُوَ الْجِدالُ وَ الْخُصُومَةُ وَ قَوْلُ کُلِّ واحِدٍ مِنهُما لِلْاخَرِ: «أَنَا أَحَقُّ مِنْکَ بِهذا» یُقالُ مِنْهُ: حاقَقْتُهُ حِقاقاً مِثْلَ جادَلْتُهُ جِدالًا. وَ قَدْ قِیلَ: إِنَّ نَصَّ الْحِقاقِ بُلُوغُ الْعَقْلِ، وَ هُوَ الْإِدْراکُ، لِأَنَّهُ عَلَیْهِ السَّلامُ إِنَّما أَرادَ مُنتَهَى الْأَمْرِ الَّذِى تَجِبُ فِیهِ الْحُقُوقُ وَ الْأَحْکامُ، وَ مَنْ رَواهُ نَصَّ الْحَقائِق فَإِنَّما أَرادَ جَمْعَ حَقِیقَةٍ. هذا مَعْنى ما ذَکَرَهُ أَبُو عُبَیْدٍ الْقاسِمُ بْنُ سَلَّامٍ وَ الَّذِى عِنْدِى أَنَّ الْمُرادَ بِنَصِّ الْحِقاقِ ههُنا بُلُوغُ الْمَرْأَةِ إِلَى الْحَدِّ الَّذِى یَجُوزُ فِیهِ تَزْویجُها وَ تَصَرُّفُها فِى حُقُوقِها، تَشْبِیهاً بِالْحِقاقِ مِنَ الْإِبِلِ، وَ هِىَ جَمْعُ حِقَّةٍ وَ حِقٍّ وَ هُوَ الَّذِى اسْتَکْمَلَ ثَلاثَ سِنِینَ وَ دَخَلَ فِى الرَّابِعَةِ، وَ عِنْدَ ذلِکَ یَبْلُغُ إِلَى الْحَدِّ الَّذِى یُتَّمَکَّنُ فِیهِ مِنْ رُکُوبِ ظَهْرِهِ وَ نَصِّهِ فِى سَیْرِهِ، وَ الْحَقآئِقُ أَیْضاً جَمْعُ حِقَّةٍ، فَالرِّوایَتانِ جَمِیعاً تَرْجِعانِ إِلى مَعْنىً واحِدٍ، وَ هذا أَشْبَهُ بِطَرِیقَةِ الْعَرَبِ مِنَ الْمَعْنَى الْمَذْکُورِ أَوَّلًا.

۵- و فی حدیثعليه‌السلام

تأثیر الایمان فی الرّوح

إِنَّ الْإِیمانَ یَبْدُو لُمْظَةً(الّلمظةُ) فِى الْقَلْبِ، کُلَّمَا ازْدادَ الْایمانُ ازْدادَتِ اللُّمْظَةُ.

وَ اللُّمْظَةُ مِثْلُ النُّکْتَةِ أَوْ نَحْوِها مِنَ الْبَیاضِ. وَ مِنْهُ قِیلَ: فَرَسٌ أَلْمَظُ، إِذا کانَ ‏بِجَحْفَلَتِهِ‏ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْبَیاضِ.

۴۹۰

بخش حکمت های شگفتی آور از سخنان امیر المؤمنینعليه‌السلام

(در این فصل برخی از سخنان برگزیده شگفتی آور امام را می آوریم که احتیاج به تفسیر و تحلیل دارد).

۱- روایتی از امامعليه‌السلام

اشاره به ظهور امام زمان (عج)

چون آنگونه شود، پیشوای دین(۱) قیام کند، پس مسلمانان پیرامون او چونان ابر پاییزی گرد آیند.

(«یعسوب» یعنی بزرگ مسلمانان، و «قزع» یعنی ابرهای پاییزی)

۲- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

سخنوری

این سخنران، زبردست ماهری است(۲) .

(«شحشح» یعنی مهارت دارد، به کسی که خوب حرف می زند یا خوب راه می رود گویند، ولی در موارد دیگر «شحشح» یعنی فردی بخیل)

۳- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

پرهیز از دشمنی کردن

دشمنی، رنج ها و سختی هایی هلاک کننده دارد.

(«قحم» یعنی مهلکه ها، زیرا دشمنی آنان را به هلاکت می رساند، و به معنی سختی ها نیز آمده که می گویند «قحمه الاعراب»، یعنی روزگار سختی و گرسنگی عرب ها به گونه ای که اموالشان تمام می شود ، و معنی «تقحّم» همین است که می گویند خشکسالی روستاییان را به سرزمین های سبز و آباد کشانده است).

۴- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

سرپرستی زنان

چون زنان بالغ شوند، خویشاوندان پدری برای سرپرستی آنان سزاوارترند.

(منظور از «نصّ» آخرین درجه هر چیز است، مانند «نصّ» در سیر، که به معنی آخرین مرحله توانایی مرکب است، هنگامی که می گوییم، «نصصت الرّجل عن الآمر» آنقدر سؤال از کسی بشود که آنچه می داند بیان کند، بنا بر این «نصّ الحقاق» به معنی رسیدن به مرحله بلوغ است که پایان دوره کودکی است، این جمله از فصیح ترین کنایات و شگفت آورترین آنها است، منظور امام این است، هنگامی که زنان باین مرحله برسند «عصبه»: مردان خویشاوند پدری که محرم آنان هستند، مانند برادر، و عمو، به حمایت آنها سزاوارتر از مادرند، و هم چنین در انتخاب همسر برای آنها، و منظور از حقاق مخالفت و درگیری مادر، با عصبه، در مورد این زن است، به طوری که هر کدام به دیگری می گوید: من از تو احقّ هستم، گفته می شود: «حاققته حقاقا» بمعنی رشد عقلی است، یعنی به مرحله ای برسد که حقوق و احکام در باره او اجرا شود، اما آن کس که نصّ الحقائق نقل کرده منظورش از حقایق، جمع «حقیقت» است.

این بود معنایی که «ابو عبید قاسم بن سلام»(۳) برای این جمله کرده است، اما نظر من این است که منظور از «نصّ الحقاق» این است که زن به مرحله ای برسد که جائز باشد تزویج کند، و اختیاردار حقوق خود شود، این در حقیقت تشبیه به «حقاق» در شتر است چرا که «حقاق» جمع حقّه و «حق» است به معنی شتری که سه سالش تمام و آماده بهره برداری است. «حقائق» نیز جمع حقّه است ، بنا بر این هر دو تعبیر به یک معنی باز می گردد، هر چند معنی دوم به روش عرب شبیه تر است.

۵- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

تأثیر ایمان در روح

ایمان نقطه ای نورانی در قلب پدید آورد که هر چه ایمان رشد کند آن نیز فزونی یابد.

(لمظه نقطه سیاه یا سفید است، می گویند فرس المظ، یعنی اسبی که در لب او نقطه سپیدی باشد)

_____________________

۱. یعسوب: یعنی رهبر و ملکه زنبور عسل، در اینجا یعنی رهبر امّت اسلام.

۲. منظور، صعصعه بن صوحان است که از یاران خاص امامعليه‌السلام بود و سخنران با مهارتی بود، مغیره بن شعبه به دستور معاویه او را تبعید کرد و در سال ۶۰ هجری در تبعیدگاه خود درگذشت.

۳. ابو عبید بن هروی از دانشمندان فقه و حدیث و ادب بود که در سال ۲۲۲ هجری در گذشت.

۴۹۱

۶- وَ فِى حَدِیثِهِعليه‌السلام

ضرورة دفع الزّکاة

إِنَّ الرَّجُلَ إِذا کانَ لَهُ الدَّیْنُ الظَّنُونُ، یَجِبُ عَلَیْهِ أَنْ یُزَکِّیَهُ، لِما مَضى إِذا قَبَضَهُ.

فَالظَّنُونُ: الَّذِى لا یَعْلَمُ صاحِبُهُ أَیَقْبِضُهُ مِنَ الَّذِى هُوَ عَلَیْهِ أَمْ لا، فَکَأَنَّهُ الَّذِى یَظُنُّ بِهِ فَمَرَّةً یَرْجُوهُ وَ مَرَّةً لا یَرْجُوهُ. وَ هُوَ مِنْ أَفْصَحِ الْکَلامِ، وَ کَذلِکَ کُلُّ أَمْرٍ تَطْلُبُهُ وَ لا تَدْرِى عَلى أَىِّ شَىْ‏ءٍ أَنْتَ مِنْهُ فَهُوَ ظَنُونٌ، وَ عَلى ذلِکِ قَوْلُ الْأَعْشى:

ما یُجْعَلُ الْجُدَّ الظَّنُونُ الَّذِى

جُنِّبَ صَوْبَ اللَّجِبِ الْماطِرِ

مِثْلَ الْفُراتِىِّ إِذا ما طَما

یَقْذِفُ بِالْبُوصِىِّ وَ الْماهِرِ

وَ الْجُدُّ: الْبِئْرُ الْعادِیَةُ فِى الصَّحْراءِ، وَ الظَّنُونُ: الَّتِى لا یُعْلَمُ هَلْ فِیها ماءٌ أَمْ لا.

۷- وَ فِى حَدِیثِهِعليه‌السلام

الاخلاق العسکرّیة

أَنَّهُ شَیَّعَ جَیْشاً یُغْزِیهِ فَقالَ: ‏أَعْذِبُواْ عَنِ النِّساءِ مَا اسْتَطَعْتُمْ.

وَ مَعْناهُ: أَصْدِفُوا عَنْ ذِکْرِ النِّساء وَ شُغْلِ الْقَلْبِ بِهِنَّ وَ امْتَنِعُواْ مِنَ الْمُقارَبَةِ لَهُنَّ، لِأَنَّ ذلِکَ ‏یَفُتّ‏ فِى عَضُدِ الْحَمِیَّةِ، وَ یَقْدَحُ فِى ‏مَعاقِدِ ‏الْعَزِیمَةِ؛ وَ ‏یَکْسِرُ عَنِ ‏الْعَدُوِّ، وَ یَلْفِتُ عَنِ الْإِبْعادِ فِى الْغَزْوِ، وَ کُلُّ مَنِ امتَنَعَ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَقَدْ عْذَبَ عَنْهُ. وَ الْعاذِبُ وَ الْعَذُوبُ: الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْأَکْلِ وَ الشُّرْبِ.

۸- وَ فِى حَدِیثِهِعليه‌السلام

الأمل فی الانصار

کَالْیاسِرِ الْفالِجِ یَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِداحِهِ.

‏الْیاسِرُونَ‏ هُمُ الَّذِینَ ‏یَتَضارَبُونَ‏ ‏بِالْقِداحِ‏ عَلَى ‏الْجَزُورِ، وَ الْفالِجُ: الْقاهِرُ الْغالِبُ، یُقالُ: قَدْ ‏فَلَجَ‏ عَلَیْهِمْ وَ فَلَجَهُمْ، قالَ الرّاجِزُ: لَمَّا رَأَیْتُ فالِجاً قَدْ فَالَجاً.

۹- وَ فِى حَدِیثِهِعليه‌السلام

شجاعة الرسول الأعظم

کُنّا إِذَا احْمَرَّ البَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ.

وَ مَعْنى ذلِکَ أَنَّهُ إِذا عَظُمَ الْخَوْفُ مِنَ الْعَدُوِّ وَ اشْتَدَّ ‏عِضاضُ‏ الْحَرْبِ، ‏فَزِعَ‏ ‏الْمُسْلِمُونَ‏ إِلى قِتالِ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بِنَفْسِهِ، فَیُنْزِلُ اللَّهُ تَعالَى النَّصْرَ عَلَیْهِمْ بِهِ، وَ یَأَمَنُونَ مِما کانُوا یَخافُونَهُ بِمَکانِهِ. وَ قَوْلُهُ إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ کِنایَةٌ عَنِ اشْتِدادِ الْأَمْرِ، وَ قَدْ قِیلَ فِى ذلِکَ أَقْوالٌ أَحْسَنُها: أَنَّهُ شَبَّهَ ‏حَمْىَ‏ الْحَرْبِ بِالنَّارِ الَّتِى تَجْمَعُ الْحَرارَةَ وَ الْحُمْرَةَ بِفِعْلِها وَ لَوْنِها.

وَ مِمَّا یُقَوِّى ذلِکَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، وَ قَدْ رَأى ‏مُجْتَلَدَ النَّاسِ یَوْمَ حُنَیْنٍ وَ هِىَ حَرْبُ هَوازِنَ: «‏الْأنَ‏ ‏حَمِىَ‏ ‏الْوَطِیسُ‏» فَالْوَطِیسُ: مُسْتَوْقَدُ النَّارِ فَشَبَّهَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مَا ‏اسْتَحَرَّ مِنْ ‏جِلادِ الْقَوْمِ بِاحْتِدامِ النَّارِ وَ شِدَّةِ الْتِهابِها. انْقَضى هذَا الْفَصْلُ، وَ رَجَعْنا إِلى سَنَنِ الْغَرَضِ الْأَوَّلِ فِى هذَا الْبابِ.

۴۹۲

۶- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

ضرورت پرداخت زکات

هر گاه انسان طلبی دارد که نمی داند وصول می شود یا نه، پس از دریافت آن واجب است زکات آن را برای سالی که گذشته، بپردازد.

می گویم : (بنابر این «دین ظنون» آن است که طلب کار نمی داند آیا می تواند از بدهکار وصول کند یا نه؟ گویا طلب کار در حال ظنّ و گمان است، گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی نه، این از فصیح ترین سخنان است، همچنین هر کاری که طالب آن هستی و نمی دانی در چه موضعی نسبت به آن خواهی بود، آن را «ظنون» گویند.

و گفته اعشی شاعر عرب از همین باب است، آنجا که می گوید: «چاهی که معلوم نیست آب دارد یا نه، و از محلی که باران گیر باشد دور است، نمی شود آن را همچون فرات، که پر از آب است، و کشتی و شناگر ماهر را از پا در می آورد، قرار داد» «جدّ» چاه قدیمی بیابانی را گویند، و ظنون آن است که معلوم نیست آب دارد یا نه).

۷- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

(وقتی لشکری را در راه جنگ مشایعت می کرد فرمود)

اخلاق نظامی

تا می توانید از زنان دوری کنید.

می گویم : (معنی این سخن آن که از یاد زنان و توجّه دل به آنها در هنگام جنگ، اعراض کنید، و از نزدیکی با آنان امتناع ورزید، چه اینکه این کار بازوان حمیّت را سست، و در تصمیم شما خلل ایجاد می نماید، و از حرکت سریع، و کوشش در جنگ باز می دارد، هر کس که از چیزی امتناع ورزد گفته می شود «عذب عنه» و «عازب» و «عذوب» به معنی کسی است که از خوردن و آشامیدن امتناع می ورزد).

۸- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

امید به پیروزی

مسلمان چونان تیراندازی ماهری است که انتظار دارد، در همان نخستین تیراندازی پیروز گردد.

می گویم : (یاسرون، کسانی هستند که با تیرها بر سر شتری مسابقه می دهند، و فالج، یعنی چیره دست پیروز. می گویند. قد فلج علیهم و فلجهم. یعنی بر آنان پیروز شدند، و آنان را مغلوب کردند، و راجز(۱) می گوید: چیره دستی را دیدم که پیروز شد.)

۹- روایتی دیگر از امامعليه‌السلام

جهاد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

هر گاه آتش جنگ شعله می کشید، ما به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پناه می بردیم، که در آن لحظه کسی از ما همانند پیامبر صصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به دشمن نزدیک تر نبود.

(وقتی ترس از دشمن بزرگ می نمود، و جنگ به گونه ای می شد که گویا جنگجویان را می خواهد در کام خود فرو برد، مسلمانان به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پناهنده می شدند، تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شخصاً به نبرد پردازد، و خداوند به وسیله او نصرت و پیروزی را بر آنان نازل فرماید، و در سایه آن حضرت ایمن گردند، اما جمله کنایه از شدّت کارزار است.

در این باره سخنان متعدّدی گفته شده که بهترین آنها اینکه امامعليه‌السلام داغی جنگ را به شعله های سوزان آتش تشبیه کرده است، و از چیزهایی که این نظر را تقویت می کند، سخن پیامبر در جنگ حنین است، هنگامی که نبرد سخت شد و شمشیر زدن مردم را در جنگ «هوازن» مشاهده کرد فرمود: «الآن حمی الوطیس» اکنون تنور جنگ داغ شد، «وطیس» تنور آتش است، بنا بر این رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داغی و گرمی جنگ را به افروختگی و شدّت شعله وری آتش تشبیه فرموده است).

_____________________

۱. راجز، فضل بن قدامه عجلی و لقب او، ابو النّجم است، او از شاعران عصر اموی است که در سال ۱۳۰ هجری درگذشت.

۴۹۳

الحکمة ۲۶۱

مظلومیة الامام علیعليه‌السلام

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْأَنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِيا حَتَّى أَتَیالنُّخَيْلَةَ فَأَدْرَكَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ فَقَالَ: وَ مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ؟ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا، فَإِنِّي الْيَوْمَ لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي، كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ، أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ!.

فَلَمَا قالَ عليه‌السلام هَذا الْقَوْلَ، فِي كَلامٍ طَوِيلٍ قَدْ ذَكَرْنا مُخْتارَهُ فِي جُمْلَةِ الْخُطَبِ، تَقَدَّمَ إِلَيْهِ رَجُلانِ مِنْ أصْحابِهِ، فَقالَ أَحَدُهما: إنّي لا أَمْلِكُ إلا نَفْسِي وَ أَخِي، فَمُرْنا بِأِمْرِكَ يا أَمير الْمُؤ مِنِينَ نَنْقُذُ لَهُ، فَقالَ عليه‌السلام : وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ؟.

الحکمة ۲۶۲

المنحرفون عن الحق

وَ قِيلَ: إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ فَقَالَ: أَ تَرَانِي أَظُنُّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلاَلَةٍ؟.

فَقَالَ عليه‌السلام : يَا حَارِثُ، إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ! إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ أتاهُ، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فَقَالَ الْحَارِثُ:فَإِنِّي أَعْتَزِلُ مَعَ سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ، فَقَالَعليه‌السلام : إِنَّ سَعْدا وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ، وَ لَمْ يَخْذُلاَ الْبَاطِلَ.

الحکمة ۲۶۳

صاحب السّلطان

وَ قَالَ عليه‌السلام : صَاحِبُ السُّلْطَانِ كَرَاكِبِ الْأَسَدِ: يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ، وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ.

الحکمة ۲۶۴

فضل الإحسان

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَحْسِنُوا فِي عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُمْ.

الحکمة ۲۶۵

کلام الحکماء

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّ كَلاَمَ الْحُكَمَأِ إِذَا كَانَ صَوَابا كَانَ دَوَأً، وَ إِذَا كَانَ خَطَأً كَانَ دَأً.

الحکمة ۲۶۶

کیفیة الجواب

وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ فَقَالَ عليه‌السلام : إِذَا كَانَ غَدٌ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ، فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ، فَإِنَّ الْكَلاَمَ كَالشَّارِدَةِ، يَنْقُفُهَا هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا.(وَ قَدْ ذَكَرْنا ما أَجابَهُ بِهِ فِيما تَقَدَّمْ مِنْ هذَا الْبابِ وَ هُوَ قَوْلُه: «الا يمانُ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ» ) .

الحکمة ۲۶۷

الإجتناب من الحرص

وَ قَالَ عليه‌السلام : يَا ابْنَ آدَمَ لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي أَتَاكَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِ اللَّهُ فِيهِ بِرِزْقِكَ.

الحکمة ۲۶۸

رعایة العدل فی المودّة و العداوة

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْما مَا وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا.

الحکمة ۲۶۹

انواع الناس فی الدنیا

وَ قَالَ عليه‌السلام : اَلنَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلاَنِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَأَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً، وَمَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيها عِنْدَ اللَّهِ، لاَ يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ.

۴۹۴

حکمت ۲۶۱

مظلمومیت امام علیعليه‌السلام

(سیاسی، تاریخی)

و درود خدا بر او فرمود: (آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامى كوفه «نًخيله»(۱) حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند اى امير مومنان ما آنان را كفايت مى كنيم، فرمود:) شما از انجام كار خود درمانده ايد! چگونه كار ديگرى را برايم كفايت مى كنيد؟ اگر رعاياى پيش از من از ستم حاكمان مى ناليدند، امروز من از رعيت خود مى نالم، گويى من پيرو و آنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. (دو نفر از ياران جلو آمدند و يكى گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، اى امير مومنان فرمان ده تا هرچه خواهى انجام دهم، امامعليه‌السلام فرمود:) شما كجا؟ و آنچه من مى خواهم كجا؟!

حکمت ۲۶۲

مشکل حق شناسی

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: (حارث بن حوت(۲) نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پندارى كه من اصحاب جمل را گمراه مى دانم؟ چنين نيست، امام فرمود:) اى حارث! تو زير پاى خود را ديدى، اما به پيرامونت نگاه نكردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى اهل حق چه كسانى مى باشند؟ و باطل را نيز نشناختى تا باطل گرايان را بشناسی. (حارث گفت من و سعيد بن مالك،(۳) و عبدالله بن عمر، از جنگ كنار مى رويم، امام فرمود:) همانا سعيد و عبدالله بن عمر، نه حق را يارى كردند، و نه باطل را خوار ساختند.

حکمت ۲۶۳

مشکل هم نشینی با قدرتمندان

(سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: همنشين پادشاه، شيرسوارى را ماند كه ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولى خود مى داند كه در جاى خطرناكى قرار گرفته است.

حکمت ۲۶۴

نیکی به بازماندگان دیگران

(اخلاق اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: با بازماندگان ديگران نيكى كنيد، تا حرمت بازماندگان شما را نگاه دارند.

حکمت ۲۶۵

گفتار حکیمان

(علمی، درمانی)

و درود خدا بر او فرمود: گفتار حكيمان اگر درست باشد درمان،(۴) و اگر نادرست، درد جان است

حکمت ۲۶۶

روش صحیح پاسخ دادن

(علمی)

و درود خدا بر او فرمود: (شخصى از امام پرسيد كه ايمان را تعريف كن:) فردا نزد من بيا تا در جمع پاسخ گويم، كه اگر تو گفتارم را فراموش كنى ديگرى آن را در خاطرش سپارد، زيرا گفتار چونان شكار رمنده است، يكى آن را به دست آورد، و ديگرى آن را از دست مى دهد

(پاسخ امام در حكمت ۳۱ آمد كه ايمان را بر چهار شعبه تقسيم كرد.)

حکمت ۲۶۷

پرهزیز از حرص ورزی در کسب روزی

(اعتقادی، معنوی)

و درود خدا بر او فرمود: اى فرزند آدم! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزى تو را خواهد رساند.

حکمت ۲۶۸

اعتدال در دوستی و دشمنی ها

(اخلاق اجتماعی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: در دوستى با دوست مدارا كن، زيرا شايد روزى دشمن تو گردد، و در دشمنى با دشمن نيز مدارا كن، زيرا شايد روزى دوست تو گردد.

حکمت ۲۶۹

روش برخورد با دنیا

(اعتقادی، اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: مردم در دنيا دو دسته اند، يكى آن كس كه در دنيا براى دنيا كار كرد، و دنيا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندگان خويش از تهيدستى ترسان است، و از تهيدستى خويش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود ديگران از دست مى دهد و ديگرى آنكه در دنيا براى آخرت كار مى كند، و نعمتهاى دنيا نيز بدون تلاش به او روى مى آورد، پس بهره هر دو جهان را چشيده، و مالك هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پيشگاه خدا صبح مى كند، و حاجتى را از خدا درخواست نمى كند جز آن كه روا مى گردد.

_____________________

۱. نخیله، جایی نزدیکی کوفه در سر راه شام، که لشگرگاه بود، سربازان و داوطلبان جنگ در آنجا گرد می آمدند و سازماندهی می شدند.

۲. ابن ابی الحدید در شرح خود و جاحظ در البیان ج ۳ ص ۱۲۱، حارث بن حوط ضبط کرده اند.

۳. هدف سعد وقّاص است که به انزوا گرایید.

۴. اشاره به علم: سوماتولوژی SOMATOLOGY (خاصیّت شناسی).

۴۹۵

الحکمة ۲۷۰

القرآن و أموال الکعبة

و روی أنه عند عمر بن الخطاب فی أیامه حلی ٍُّالْكَعْبَةِ وَ كَثْرَتُهُ فَقَالَ قَوْمٌ: لَوْ أَخَذْتَهُ فَجَهَّزْتَ بِهِ جُيُوشَ الْمُسْلِمِينَ كَانَ أَعْظَمَ لِلْأَجْرِ، وَ مَا تَصْنَعُ الْكَعْبَةُ بِالْحَلْيِ؟ فَهَمَّ عُمَرُ بِذَلِكَ وَ سَأَلَ عَنْهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَعليه‌السلام ، فَقَالَعليه‌السلام :

إِنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ الْأَمْوَالُ أَرْبَعَةٌ: أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ؛ وَ الْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ؛ وَ الْخُمُسُ فَوَضَعَهُ اللَّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ؛ وَ الصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللَّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا. وَ كَانَ حَلْيُ الْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ اللَّهُ عَلَى حَالِهِ، وَ لَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً، وَ لَمْ يَخْفَ عَلَيْهِ مَكَاناً، فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ.فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: لَوْلاَكَ لاَفْتَضَحْنَا. وَ تَرَكَ الْحَلْيَ بِحَالِهِ.

الحکمة ۲۷۱

طریق القضاء

وَرُوِيَ أَنَّهُعليه‌السلام : رُفِعَ إِلَيْهِ رَجُلاَنِ سَرَقَا مِنْ مَالِ اللَّهِ، أَحَدُهُمَا عَبْدٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ الْآخَرُ مِنْ عُرْضِالنَّاسِ.

فَقَالَعليه‌السلام : أَمَّا هَذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ لاَ حَدَّ عَلَيْهِ، مَالُ اللَّهِ أَكَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً؛ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَعَلَيْهِ الْحَدُّ الشَّدِیدُ. فَقَطَعَ يَدَهُ.

الحکمة ۲۷۲

الجدّ فی اقتلاع المفاسد

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.

الحکمة ۲۷۳

التوکل علی الله فی الرّزق

وَ قَالَ عليه‌السلام : أعْلَمُوا عِلْما يَقِيناً أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ -وَ إِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ، و اشْتَدَّتْ طَلِبَتُهُ، وَقَوِيَتْ مَكِيدَتُهُ - أكْثر مِمَّا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ، وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ، وَ بَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ. وَ الْعَارِفُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ، وَ التَّارِكُ لَهُ الشَّاكُّ فِيهِ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلاً فِي مَضَرَّةٍ. وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَى وَ رُبَّ مُبْتَلًى مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَى، فَزِدْ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ فِي شُكْرِكَ، وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ، وَقِفْ عِنْدَ مُنْتَهَى رِزْقِكَ.

الحکمة ۲۷۴

ضرورة العمل

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلاً، وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً. إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.

الحکمة ۲۷۵

الرذائل الاخلاقیّة

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ، وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيِّ. وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَأِ قَبْلَ رِيِّهِ؛ وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ. وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ، وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لاَ يَأْتِيهِ.

الحکمة ۲۷۶

الإجتناب من النّفاق

وَ قَالَ عليه‌السلام : اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ تُحَسِّنَ فِي لاَمِعَةِ الْعُيُونِ عَلاَنِيَتِي، وَ تُقَبِّحَ فِيمَا أُبْطِنُ لَكَ سَرِيرَتِي، مُحَافِظا عَلَى رِئَأِ النَّاسِ مِنْ نَفْسِي بِجَمِيعِ مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَيْهِ مِنِّي، فَأُبْدِيَ لِلنَّاسِ

۴۹۶

حکمت ۲۷۰

ضرورت حفظ کعبه

(تاریخی، فقیهی، اقتصادی)

(در زمان حكومت عمر، نسبت به فراوانى زيور و زينتهاى كعبه صحبت شد، گروهى گفتند آنها را براى لشكر اسلام مصرف كن، كعبه زر و زينت نمى خواهد، وقتى از اميرالمومنينعليه‌السلام پرسيدند، فرمود:) همانا قرآن بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگامى نازل گرديد كه اموال چهار قسم بود، اموال مسلمانان كه آن را بر اساس سهم هر يك از وارثان تقسيم كرد، و غنيمت جنگى كه آن را به نيازمندانش مى رساند، و خمس، كه خدا جايگاه مصرف آن را تعيين فرمود، و صدقات، كه خداوند راه هاى بخشش آن را مشخص فرمود.

و زيورآلات و زينت كعبه از اموالى بودند كه خدا آن را به حال خود گذاشت، نه از روى فراموشى آن را ترك كرد، و نه از چشم خدا پنهان بود، تو نيز آن را به حال خود واگذار چنانكه خدا و پيامبرش آن را به حال خود واگذاشتند.

(عمر گفت: اگر تو نبودى رسوا مى شديم، و متعرض زيورآلات كعبه نشد.)

حکمت ۲۷۱

روش صحیح قضاوت

(قضایی)

(دو نفر دزد را خدمت امامعليه‌السلام آوردند كه از بيت المال دزديدند، يكى برده مردم و ديگرى برده اى جزو بيت المال بود، امام فرمود:) برده اى كه از بيت المال است حدى بر او نيست، زيرا مال خدا مقدارى از مال خدا را خورده است، اما ديگرى بايد حد دزدى با شدت بر او اجرا گردد. (سپس دست او را بريد.)

حکمت ۲۷۲

ضرورت استقامت در برداشتن کجی ها

(سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: اگر از فتنه ها و لغزشگاه استوار بگذرم، دگرگوني هاى بسيار پديد مى آورم.

حکمت ۲۷۳

ضرورت توکّل به خداوند

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: به يقين بدانيد! خداوند براى بنده خود «هرچند با سياست و سخت كوش و در طرح و نقشه نيرومند باشد»، بيش از آنچه كه در علم الهی(۱) وعده فرمود، قرار نخواهد داد، و ميان بنده، هر چند ناتوان و كم سياست باشد، با آنچه در قرآن براى او رقم زده حايلى نخواهد گذشت، هر كس اين حقيقت را بشناسد و بكار گيرد، از همه مردم آسوده تر، و سود بيشتر خواهد برد. و آنكه آن را واگذارد و در آن شك كند، از همه مردم گرفتارتر و زيانكارتر است، چه بسا نعمت داده شده اى كه گرفتار عذاب شود، و بسا گرفتارى كه در گرفتارى ساخته شده و آزمايش گردد، پس اى كسى كه از اين گفتار بهره مند مى شوى، در شكرگزارى بيفزاى، و از شتابت دست بردار، و به روزى رسيده قناعت كن.

حکمت ۲۷۴

ضرورت عمل گرایی

(اخلاقی، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: علم خود را نادانى، و يقين خود را شك و ترديد مپنداريد، پس هرگاه دانستيد عمل كنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام كنيد.

حکمت ۲۷۵

ضد ارزش های اخلاقی

(اخلاقی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: طمع به هلاكت مى كشاند و نجات نمى دهد، و به آنچه ضمانت كرد، وفادار نيست، و بسا نوشنده آبى كه پيش از سيراب شدن گلوگير شد، و ارزش آنچه كه رقابت مى كنند، هر چه بيشتر باشد، مصيبت از دست دادنش اندوهبارتر خواهد بود و آرزوها چشم بصيرت را كور مى كند، و آنچه روزى هر كسى است بى جستجو خواهد رسيد.

حکمت ۲۷۶

پرهیز از دو رویی ها

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: خدايا به تو پناه مى برم كه ظاهر من در برابر ديده ها نيكو،

و درونم در آنچه كه از تو پنهان مى دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتارى كه تو از آن آگاهى، توجه مردم را به خود جلب نمايم، و چهره ظاهرم را زيبا نشان داده

_____________________

۱- ذکر حکیم را به قرآن، علم الهی، لوح محفوظ تفسیر کرده اند.

۴۹۷

حُسْنَ ظَاهِرِي، وَ أُفْضِيَ إِلَيْكَ بِسُوءِ عَمَلِي، تَقَرُّبا إِلَى عِبَادِكَ، وَ تَبَاعُدا مِنْ مَرْضَاتِكَ.

الحکمة ۲۷۷

حلف الامامعليه‌السلام

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ وَالَّذِي أَمْسَيْنَا مِنْهُ فِي غُبْرِ لَيْلَةٍ دَهْمَاءَ، تَكْشِرُ عَنْ يَوْمٍ أَغَرّ،َ مَا كَانَ كَذَا وَ كَذَا.

الحکمة ۲۷۸

فضل استمرار العمل

وَ قَالَ عليه‌السلام : قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ.

الحکمة ۲۷۹

منزلة الواجبات و المستحبات

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا.

الحکمة ۲۸۰

ضرورة ذکر المعاد

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ.

الحکمة ۱۸۱

فضل التعقّل علی المشاهدة

         

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ مَعَ الْإِبْصَارِ فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا وَ لاَ يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.

الحکمة ۲۸۲

آفة الموعظة

وَ قَالَ عليه‌السلام : بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ.

الحکمة ۲۸۳

علل هلاک الشّعب

وَ قَالَ عليه‌السلام : جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ، وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ.

الحکمة ۲۸۴

فضیلة العلم

وَ قَالَ عليه‌السلام : قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ.

الحکمة ۲۸۵

اغتنام الفرص

وَ قَالَ عليه‌السلام : كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ.

الحکمة ۲۸۶

حلاوة الدنیا و غرورها

         

مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ«طُوبَى لَهُ» إِلا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ.

الحکمة ۲۸۷

صعوبة معرفة القدر

و سئل عن القدر، فقال: طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلاَ تَسْلُكُوهُ، وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلاَ تَلِجُوهُ، وَ سِرُّ اللَّهِ فَلاَ تَتَكَلَّفُوهُ.

الحکمة ۲۸۸

آفة العلم

وَ قَالَ عليه‌السلام : إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْدا حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ.

الحکمة ۲۸۹

خصائص الانسان الکامل

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ، وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ. وَ كَانَ خَارِجا مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ، فَلاَ يَشْتَهِي مَا لاَ يَجِدُ وَ لاَ يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ. وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً، فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ، وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ. وَ كَانَ ضَعِيفا مُسْتَضْعَفاً! فَإِنْ جَأَ الْجِدُّ فَهُوَ غابٍ، وَصِلُّ وَادٍ، لاَ يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً. وَ كَانَ لاَ يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ، حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ؛ وَ كَانَ لاَ يَشْكُو وَجَعا إِلا عِنْدَ بُرْئِهِ؛ وَ كَانَ يَفْعَلُ مَا يَقُولُ وَ لاَ يَقُولُ مَا لاَ يَفْعَلُ؛ وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلاَمِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ، وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ؛ وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ نَظَرَ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَخَالِفُهُ، فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلاَئِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ.

الحکمة ۲۹۰

مسؤولیة النّعم

۴۹۸

با اعمال نادرستى كه درونم را زشت كرده به سوى تو آيم، تا به بندگانت نزديك، و از خشنودى تو دور گردم.

حکمت ۲۷۷

سوگند امامعليه‌السلام

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: نه، سوگند بخدايى كه به قدرت او در شب سياهى به سر برديم كه روز سپيدى را در پى خواهد داشت، چنين و چنان نبود.!

حکمت ۲۷۸

ارزش تداوم عمل

(اخلاقی، تربیتی)

و درود خدا بر او فرمود: كار اندكى كه ادامه يابد، از كار بسيارى كه از آن به ستوه آيى اميدواركننده تر است.

حکمت ۲۷۹

شناخت جایگاه واجبات و مستحبّات

(عبادی)

درود خدا بر او فرمود: هرگاه مستحبات به واجبات زيان رساند آن را ترك كنيد.

حکمت ۲۸۰

یاد قیامت و آمادگی

(اعتقادی، اخلاقی)

           

و درود خدا بر او فرمود: كسى كه به ياد سفر طولانى آخرت باشد خود را آماده مى سازد.

حکمت ۲۸۱

برتر عقل از مشاهده چشم

(علمی)

و درود خدا بر او فرمود: انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهى چشمها دروغ مى نماياند، اما آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نمى كند.

حکمت ۲۸۲

غرور، آفت پندپذیری

(اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: ميان شما و پندپذيرى، پرده اى از غرور و خودخواهى وجود دارد.

حکمت ۲۸۳

علل سقوط جامعه

(اجتماعی، سیاسی)

و درود خدا بر او فرمود: نادان شما پرتلاش، و آگاهان شما تن پرور و كوتاهى ورزند.

حکمت ۲۸۴

دانش، نابود کننده عذرها

(علمی، اخلاقی)

و درود خدا بر او فرمود: دانش راه عذرتراشى را بر بهانه جويان بسته است.

حکمت ۲۸۵

ضرورت استفاده از فرصت ها

(اخلاقی)

               

و درود خدا بر او فرمود: آنان كه وقتشان پايان يافت خواستار مهلت، و آنان كه مهلت دارند كوتاهى مى ورزند!

حکمت ۲۸۶

سرانجام خوشی ها

(سیاسی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود: مردم چيزى را نگفتند خوش باد، جز آنكه روزگار، روز بدى را براى او تدارك ديد.

حکمت ۲۸۷

مشکل درک قضا و قدر

(اعتقادی)

و درود خدا بر او فرمود: (از قدر پرسيدند فرمود:) راهى است تاريك آن را مپيماييد، و دريايى است ژرف وارد نشويد، و رازى است خدايى خود را به زحمت نياندازيد.

حکمت ۲۸۸

جهل و خواری

(علمی)

و درود خدا بر او فرمود: هرگاه خدا بخواهد بنده اى را خوار كند، دانش را از او دور سازد.

حکمت ۲۸۹

الگوی کامل انسانیّت

(اخلاقی، اجتماعی، تربیتی)

           

و درود خدا بر او فرمود: در راه خدا برادرى داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود چنان دنياى حرام در چشم او بى ارزش مى نمود، و از شكم بارگى دور بود، پس آنچه را نمى يافت آرزو نمى كرد، و آنچه را مى يافت زياده روى نداشت، در بيشتر عمرش ساكت بود، اما گاهى كه لب به سخن مى گشود بر ديگر سخنوران برترى داشت، و تشنگى پرسش كنندگان را فرو مى نشاند، بظاهر ناتوان و مستضعف مى نمود اما در برخورد جدى چونان شير بيشه مى خروشيد، يا چون مار بيابانى به حركت درمى آمد، تا پيش قاضى نمى رفت دليلى مطرح نمى كرد، و كسى را كه عذرى داشت سرزنش نمى نمود، تا آنكه عذر او را مى شنيد، از درد شكوه نمى كرد، مگر پس از تندرستى و بهبودى، آنچه عمل مى كرد مى گفت، و بدانچه عمل نمى كرد چيزى نمى گفت، اگر در سخن گفتن بر او پيشى مى گرفتند اما در سكوت مغلوب نمى گرديد. و بر شنيدن بيشتر از سخن گفتن حريص بود، اگر سر دو راهى دو كار قرار مى گرفت، مى انديشيد كه كدام يك با خواسته نفس نزديكتراست با آن مخالفت مى كرد، پس بر شما باد روى آوردن به اينگونه از ارزشهاى اخلاقى، و از يكديگر در كسب آنها رقابت كنيد، و اگر نتوانستيد، بدانيد كه به دست آوردن برخى از آن ارزشه اى اخلاقى بهتر از رها كردن بسيار است.

حکمت ۲۹۰

مسؤولیت نعمت ها

(اعتقادی، اخلاقی)

_____________________

۱. برخی گفته اند آن شخص ابوذر غفاری یا عثمان بن مظعون بود.

۴۹۹

وَ قَالَ عليه‌السلام : لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ أَنْ لا يُعْصَى شُكْرا لِنَعمِهِ.

الحکمة ۲۹۱

طریقة التعزیة

وَ قَالَعليه‌السلام : وَ قَدْ عَزَّى الْأَشْعَثَ بْنَ قَيْسٍ عَنِ ابْنٍ لَهُ:

يَا أَشْعَثُ، إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ، وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ. يَا أَشْعَثُ، إِنْ صَبَرْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ، وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ. يَا أَشْعَثُ، ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلاَءٌ وَ فِتْنَةٌ، وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ.

الحکمة ۲۹۲

عزاء رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

وَ قَالَ عليه‌السلام ، عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سَاعَةَ دَفْنَه: إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلا عَنْكَ، وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلا عَلَيْكَ، وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ، وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ.

الحکمة ۲۹۳

التحذیر من مودّة الأحمق

وَ قَالَ عليه‌السلام : لاَ تَصْحَبِ الْمَائِقَ فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ، وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ.

الحکمة ۲۹۴

المسافة ما بین المشرق و المغرب

وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَةِ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، فَقَالَ عليه‌السلام : مَسِيرَةُ يَوْمٍ لِلشَّمْسِ.

الحکمة ۲۹۵

الاصدقاء و الاعداء

وَ قَالَ عليه‌السلام : أَصْدِقَاؤُكَ ثَلاَثَةٌ، وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلاَثَةٌ؛ فَأَصْدِقَاؤُكَ: صَدِيقُكَ، وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ، وَ عَدُوُّ. عَدُوِّكَ. وَ أَعْدَاؤُكَ: عَدُوُّكَ، وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ.

الحکمة ۲۹۶

الإجتناب من العدوان

وَ قَالَ عليه‌السلام : لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوِّلَهُ، بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ: إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ.

الحکمة ۲۹۷

فضل الإعتبار

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الاِعْتِبَارَ!

الحکمة ۲۹۸

العدل فی الخصومة

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ، وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ، وَ لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ.

الحکمة ۲۹۹

الاستعانة بالصّلوة

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ.

الحکمة ۳۰۰

عجائب ارتزاق النّاس

وَ سُئِلَعليه‌السلام : كَيْفَ يُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى كَثْرَتِهِمْ؟

فَقَالَ عليه‌السلام : كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ.فَقِيلَ: كَيْفَ يُحَاسِبُهُمْ وَ لاَ يَرَوْنَهُ؟ فَقَالَ عليه‌السلام : كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لاَ يَرَوْنَهُ.

الحکمة ۳۰۱

علامة العقل

وَ قَالَ عليه‌السلام : رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ، وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ!.

الحکمة ۳۰۲

الانسان و الدّعاء

       

وَ قَالَ عليه‌السلام : مَا الْمُبْتَلَى الَّذِي قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلاَءُ، بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَأِ مِنَ الْمُعافَى الَّذِي لاَ يَأْمَنُ الْبَلاَءَ!

۵۰۰