نهج البلاغه

نهج البلاغه0%

نهج البلاغه نویسنده:
مترجم: محمد دشتى
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 648

نهج البلاغه

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید رضی رحمت الله علیه
مترجم: محمد دشتى
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
گروه: صفحات: 648
مشاهدات: 389734
دانلود: 29564

توضیحات:

نهج البلاغه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 648 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 389734 / دانلود: 29564
اندازه اندازه اندازه
نهج البلاغه

نهج البلاغه

نویسنده:
ناشرین: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ميان شما تا بهشت يا دوزخ، فاصله اندكى جز رسيدن مرگ نيست. زندگى كوتاهى كه گذشتن لحظه ها از آن مى كاهد، و مرگ آن را نابود مى كند، سزاوار است كه كوتاه مدت باشد، زندگى كه شب و روز آن را به پيش مى راند بزودى پايان خواهد گرفت.

مسافرى كه سعادت يا شقاوت همراه مى برد بايد بهترين توشه را با خود بردارد، از اين خانه دنيا زاد و توشه برداريد كه فرداى رستاخيز نگهبانتان باشد. بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه كند، زيرا زمان مرگ پنهان، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه مى دهد تا بر او تسلط يابد، انسان را د ر انتظار توبه نگه مى دارد كه آن را تاخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد.

واى بر غفلت زده اى كه عمرش بر ضد او گواهى دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستى كشاند.

از خدا مى خواهيم كه ما و شما را برابر نعمتها مغرور نسازد، و هيچ چيزى ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، كه پس از فرا رسيدن مرگ، دچار پشيمانى و اندوه نگرداند.

ترجمه خطبه ۶۵

(در سال ۳۸ هجری پس از پایان جنگ صفّین در مسجد کوفه این سخنرانی را ایراد کرد)

خداشناسی«شناخت صفات خدا»

ستايش خداوندى را سزاست كه هيچ صفتى بر صفت ديگرش پيشى نگرفته تا بتوان گفت، پيش از آنكه آخر باشد اول است و قبل از آنكه باطن باشد ظاهر است. هر واحد و تنهايى جز او، اندك است، هر عزيزى جز او ذليل، و هر نيرومندى جز او ضعيف و ناتوان است، هر مالكى جز او بنده، و هر عالمى جز او دانش آموز است، هر قدرتمندى جز او، گاهى توانا و زمانى ناتوان است، هر شنونده اى جز خدا در شنيدن صداهاى ضعيف كر و برابر صداهاى قوى، ناتوان است و آوازهاى دور را نمى شنود.(۱) هر بيننده اى جز خدا، از مشاهده رنگهاى ناپيدا و اجسام بسيار كوچك ناتوان است.(۲) هر ظاهرى غير از او پنهان، و هر پنهانى جز او آشكار است.

مخلوقات را براى تقويت فرمانروايى، و يا براى ترس از آينده، يا يارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و يا براى فخر و مباهات شريكان، و يا ستيزه جويى مخالفان نيافريده است، بلكه همه، آفريده هاى او هستند و در سايه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند. خدا در چيزى قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پديده ها نيست تا بتوان گفت از آنها جداست. آفرينش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبير پديده هاى آفريده شده باز نمانده است. نه به خا طر آنچه آفريده قدرتش پايان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدر ساخت دچار ترديد شد. بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بى تزلزل است. خدايى كه به هنگام بلا و سختى به او اميدوار، و در نعمت ها از او بيمناكند.

ترجمه خطبه ۶۶

(در یکی از روزهای آغازین جنگ صفّین در سال ۳۷ هجری برای لشکریان خود ایراد فرمود)

آموزش تاکتیک های نظامی

اى گروه مسلمانان! لباس زيرين را ترس خدا، و لباس رويين را آرامش و خونسردى قرار دهيد.

دندانها را برهم بفشاريد تا مقاومت شما برابر ضربات شمشير دشمن بيشتر گردد. زره نبرد را كامل كنيد، پيش از آنكه شمشير را از غلاف بيرون كشيد چند بار تكان دهيد، با گوشه چشم به دشمن بنگريد و ضربت را از چپ و راست فرود آوريد، و با تيزى شمشير بزنيد،

_____________________

۱. اشاره به علم: آکوستیک AKUSTIK (صوت شناسی)

۲. چشم انسان همه رنگ ها را نمی بیند، مانند رنگ های موجود در نور خورشید، و انواع اشعّه ها که باید با وسائل الکترونیک پیشرفته مشاهده کرد، و گوش ها محدودند که ارتعاشات خاصّی را می شنوند، گوش انسان تا ۲۰۰۰ ارتعاش و گوش سگ تا ۷۰۰۰ ارتعاش صوتی را درک می کند، اینها نکات علمی دقیقی است که در عصر ما دانشمندان علوم به آن رسیده اند. شگفت آور آن که امام علیعليه‌السلام چهارده قرن قبل به اینگونه از واقعیّت ها اشاره فرموده است.

۸۱

الشَّزْرَ، وَ نَافِحُوا بِالظُّبَا، وَ صِلُوا السُّيُوفَ بِالْخُطَا، وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ بِعَيْنِ اللَّهِ، وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ فَعَاوِدُوا الْكَرَّ، وَ اسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ، فَإِنَّهُ عَارٌ فِي الْأَعْقَابِ، وَ نَارٌ يَوْمَ الْحِسَابِ وَ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ نَفْسا وَ امْشُوا إِلَى الْمَوْتِ مَشْيا سُجُحاً، وَ عَلَيْكُمْ بِهَذَا السَّوَادِ الْأَعْظَمِ، وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّبِ، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ كَامِنٌ فِي كِسْرِهِ، وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ يَداً، وَ أَخَّرَ لِلنُّكُوصِ رِجْلاً. فَصَمْداً صَمْداً! حَتَّى يَنْجَلِيَ لَكُمْ عَمُودُ الْحَقِّ ( وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ ) .(۱)

۶۷- و من کلام لهعليه‌السلام

َاعتقادی

قَالُوا: لَمَّا انْتَهَتْ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَعليه‌السلام أَنْبَأُ السَّقِيفَةِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، قَالَعليه‌السلام : مَا قَالَتِ الْأَنْصَارُ؟ قَالُوا: قَالَتْ: مِنَّا أَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ أَمِيرٌ؛ قَالَعليه‌السلام :

رد شبهات قریش

فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَصَّى بِأَنْ يُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ، وَ يُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ؟قَالُوا وَ مَا فِي هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ؟، فَقَالَ عليه‌السلام : لَوْ كَانَ الْإِمَامَةُ(الامارة) فِيهِمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِمْثُمَّ قَالَ :عليه‌السلام فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَيْشٌ؟قَالُوا احْتَجَّتْ بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فَقلَاَعليه‌السلام : احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ.

۶۸- و من کلام لهعليه‌السلام

سیاسی

لَما قُلّد مُحَمّد بْنَ أبي بَكْرِ مصر فملكت عَليه وَ قتل

خصائص هاشم بن عتبة

وَ قَدْ أَرَدْتُ تَوْلِيَةَ مِصْرَ هاشِمَ بْنَ عُتْبَةَ؛ وَ لَوْ وَلَّيْتُهُ إِيَّاهَا لَمَّا خَلَّى لَهُمُ الْعَرْصَةَ وَ لاَ أَنْهَزَهُمُ الْفُرْصَةَ بِلاَ ذَمِّ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ، فَلَقَدْ كَانَ إِلَيَّ حَبِيباً، وَ كَانَ لِي رَبِيباً.

۶۹- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، تاریخ

فِى ذَمّ أصحابه

لوم اهل الکوفة

كَمْ أُدَارِيكُمْ كَمَا تُدَارَى الْبِكَارُ الْعَمِدَةُ، وَ الثِّيَابُ الْمُتَدَاعِيَةُ! كُلَّمَا حِيصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهَتَّكَتْ مِنْ آخَرَ. كُلَّمَا أَطَلَّ عَلَيْكُمْ مَنْسِرٌ مِنْ مَنَاسِرِ أَهْلِ الشَّامِ أَغْلَقَ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بَابَهُ، وَ انْجَحَرَ انْجِحَارَ الضَّبَّةِ فِي جُحْرِهَا، وَ الضَّبُعِ فِي وِجَارِهَا. الذَّلِيلُ وَ اللَّهِ مَنْ نَصَرْتُمُوهُ! وَ مَنْ رُمِيَ بِكُمْ

_____________________

۱- محمد ۳۵

۸۲

و با گام برداشتن به پيش، شمشير را به دشمن برسانيد، و بدانيد كه در پيش روى خدا و پسر عموى پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرار داريد.

پى در پى حمله كنيد و از فرار شرم داريد، زيرا فرار در جنگ، لكه ننگى براى نسلهاى آينده و مايه آتش روز قيامت است، از شهادت خرسند باشيد و به آسانى از آن استقبال كنيد.

به آن گروه فراوان اطراف خيمه پر زرق و برق و طناب در هم افكنده(فرماندهى معاويه) به سختى حمله كنيد، و به قلب آنها هجوم بريد كه شيطان در كنار آن پنهان شده، دستى براى حمله در پيش، و پايى براى فرار آماده دارد. مقاومت كنيد تا ستون حق بر شما آشكار گردد.

«شما برتريد، خدا با شماست، و از پاداش اعمالتان نمى كاهد.»

ترجمه خطبه ۶۷

(وقتی در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری ماجرای سقیفه را به امامعليه‌السلام رساندند پرسید: انصار چه گفتند؟ پاسخ شنید که انصار گفتند: زمامداری از ما، و رهبری از شما مهاجرین انتخاب گردد. پس امامعليه‌السلام فرمود)

رد استدلال انصار و قريش نسبت به امامت در سقيفه(۱)

چرا با آنها به اين آيه قرآن استدلال نكرديد كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره انصار سفارش فرمود: با نيكان آنها به نيكى رفتار كنيد و از بدكاران آنها درگذريد!.

پرسيدند چگونه اين حديث انصار(۲) را از زمامدارى دور مى كند؟ پاسخ داد:

اگر زمامدارى و حكومت در آنان بود، سفارش كردن درباره آنها معنايى نداشت

(سپس پرسيد، قريش در سقيفه چه گفتند؟ جواب دادند: قريش مى گفتند ما از درخت رسالتيم، امامعليه‌السلام فرمود:)

به درخت رسالت استدلال كردند!! اما ميوه اش را ضايع ساختند.

ترجمه خطبه ۶۸

(پس از آنکه محمّد بن ابی بکر در مصر در سال ۳۸ هجری شهید شد فرمود:)

ستودن هاشم بن عتبه برای فرمانداری مصر

مى خواستم هاشم بن عتبه را فرماندار مصر كنم، اگر او را انتخاب مى كردم ميدان را براى دشمنان خالى نمى گذارد، و به عمروعاص و لشگريانش فرصت نمى داد، نه اينكه بخواهم محمد بن ابى بكر را نكوهش كنم، چه او مورد علاقه و محبت من بوده و در دامنم پرورش يافته بود.

ترجمه خطبه ۶۹

(در سال ۳۹ هجری پس از شنیدن غارتگری های فرماندهان معاویه در «عین التّمر» در نکوهش کوفیان فرمود:)

علل نکوهش کوفیان

چه مقدار با شما كوفيان مدارا كنم؟ چونان مدارا كردن با شتران نو بارى كه از سنگينى بار، پشتشان زخم شده است، و مانند وصله زدن جامعه فرسوده اى كه هرگاه از جانبى آن را بدوزند، از سوى ديگر پاره مى گردد؟ هرگاه دسته اى از مهاجمان شام به شما يورش آورند، هر كدام از شما به خانه رفته، درب خانه را مى بنديد، و چون سوسمار در سوراخ خود مى خزيد، و چون كفتار در لانه مى آرميد. سوگند به خدا! ذليل است آن كس كه شما يارى دهندگان او باشيد، كسى كه با شما تيراندازى كند،

_____________________

۱. سقیفه، خانه ای بود در شهر مدینه که قریش برای حلّ اختلافات خود در آنجا گرد می آمدند و به (سقیفه بنی ساعده) معروف شد، که ابا بکر و عمر، و هم پیمان های آنان کودتای نظامی خود را از آنجا سامان دادند.

۲. آنها را که از مکّه هجرت کرده و در مدینه مسکن گزیدند «مهاجر» و آنها که اهل شهر مدینه بودند و پیامبر و یارانش را کمک می کردند «انصار» می نامیدند.

۸۳

فَقَدْ رُمِيَ بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ. إِنَّكُمْ وَ اللَّهِ لَكَثِيرٌ فِي الْبَاحَاتِ، قَلِيلٌ تَحْتَ الرَّايَاتِ، وَ إِنِّي لَعَالِمٌ بِمَا يُصْلِحُكُمْ، وَ يُقِيمُ أَوَدَكُمْ، وَ لَكِنِّي لاَ أَرَى إِصْلاَحَكُمْ بِإِفْسَادِ(فسادی) نَفْسِي. أَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَكُمْ، وَ أَتْعَسَ جُدُودَكُمْ! لاَ تَعْرِفُونَ الْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ الْبَاطِلَ، وَ لاَ تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ الْحَقَّ!.

۷۰- و قالعليه‌السلام

سیاسی، اجتماعی

(فی سحرة الیوم الذی ضرب فیه)

الشکایة الی رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِي رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ،‍ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا ذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ؟ فَقَالَ:«ادْعُ عَلَيْهِمْ» فَقُلْتُ: أَبْدَلَنِي اللَّهُ بِهِمْ خَيْرا لي مِنْهُمْ، وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرّا لَهُمْ مِنِّي.وَ يَعْني بالا ود الاعوجاج وَ باللدد الخَصام وَ هَذا مَن أَفْصَح الْكَلامِ .

۷۱- و من خطبة لهعليه‌السلام

لوم أَهْل الْعَراق:

أَمّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ، فَإِنَّما أَنْتُمْ كَالْمَرْأَةِ الْحَامِلِ، حَمَلَتْ فَلَمَّا أَتَمَّتْ أَمْلَصَتْ وَ ماتَ قَيِّمُها، وَ طالَ تَأَيُّمُها، وَ وَرِثَها أَبْعَدُها. أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَتَيْتُكُمُ اخْتِيَاراً؛ وَ لَكِنْ جِئْتُ إِلَيْكُمْ(أتیکم) سَوْقاً. وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّكُمْ تَقُولُونَ: عَلِيُّ يَكْذِبُ، قَاتَلَكُمُ اللَّهُ تعالی! فَعَلَى مَنْ أَكْذِبُ؟ أَ عَلَى اللَّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ! أَمْ عَلَى نَبِيِّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ! كَلَّا وَ اللَّهِ لَكِنَّهَا لَهْجَةٌ غِبْتُمْ عَنْهَا، وَ لَمْ تَكُونُوا مِنْ أَهْلِها. وَيْلُ أُمِّهِ وَيْلُمَّهِ كَيْلاً بِغَيْرِ ثَمَنٍ! لَوْ كَانَ لَهُ وِعَأٌ( وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ) .(۱)

۷۲- و من خطبة لهعليه‌السلام

اعتقادی

عِلْمُ فِيها الناس الصَلاة عَلى النَبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

خصائص الرسول الأعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

اللَّهُمَّ داحِيَ الْمَدْحُوَّاتِ، وَ داعِمَ الْمَسْمُوكَاتِ، وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا: شَقِيِّها وَ سَعِيدِهَا. اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ، وَ الْفَاتِحِ

_____________________

۱- ص۸۸

۸۴

گويا تيرى بدون پيكان رها ساخته است. به خدا سوگند! شما در خانه ها فراوان، و زير پرچم هاى ميدان نبرد اندكيد، و من مى دانم كه چگونه بايد شما را اصلاح كرد و كجيهاى شما را راست كرد؛ اما اصلاح شما را با فاسد كردن روح خويش جايز نمى دانم. خدا بر پيشانى شما داغ ذلت بگذارد، و بهره شما را اندك شمارد، شما آنگونه كه باطل را مى شناسيد از حق آگاهى نداريد، و در نابودى باطل تلاش نمى كنيد آنسان كه در نابودى حق كوشش داريد.

ترجمه خطبه ۷۰

(در سال ۴۰ هجری سحر گاه نوزده ماه رمضان که ضربت خورد، فرمود)

شكوه ها با پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

همان گونه كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ديدم، پس گفتم اى رسول خدا! از امت تو چه تلخيها ديدم و از لجبازى و دشمنى آنها چه كشيدم!.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: نفرينشان كن. گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد، و بجاى من شخص بدى را بر آنها مسلط گرداند.

(كلمه (اود) يعنى كجى و انحراف و (لدد) يعنى دشمنى و خصومت، و اين از فصيحترين كلمات است)

ترجمه خطبه ۷۱

(در سال ۳۸ هجری و پس از فریب خوردن کوفیان از مکر و حیله عمرو عاص و معاویه، هشدار گونه فرمود:)

علل نكوهش اهل عراق

پس از ستايش پروردگار! اى مردم عراق! همانا شما به زن باردارى مى مانيد(۱) كه در آخرين روزهاى باردارى جنين خود را سقط كند، و سرپرستش بميرد، و زمانى طولانى بى شوهر ماند، و ميراث او را خويشاوندان دور غارت كنند.

آگاه باشيد! من با اختيار خود به سوى شما نيامدم بلكه به طرف ديار شما كشانده شدم، به من خبر دادند كه مى گوييد على دروغ مى گويد!! خدا شما را بكشد، به چه كسى دروغ روا داشته ام؟ آيا به خدا دروغ روا داشتم؟ در حالى كه من نخستين كسى هستم كه به خدا ايمان آوردم.(۲)

يا بر پيامبرش؟ من اول كسى بودم كه او را تصديق كردم! نه به خدا هرگز!! آنچه گفتم واقعيتى است كه شما از دانستن آن دوريد، و شايستگى درك آن را نداريد، مادرتان در سوگ شما زارى كند واى، واى، سردهد. پيمانه علم را بر شما رايگان بخشيدم، اگر ظرفيت داشته باشيد. و به زودى خبر آن را خواهيد فهميد.

ترجمه خطبه ۷۲

(مردم را آموزش داد تا چگونه بر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درود فرستند)

ويژگيهاى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

بار خدايا! اى گستراننده هر گسترده! و اى نگهدارنده آسمان ها! و اى آفريننده دلها بر فطرتهاى خويش! دلهاى رستگار و دلهاى شقاوت زده.

گرامى ترين درودها و افزون ترين بركات خود را بر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بنده و فرستاده ات اختصاص ده، كه خاتم پيامبران گذشته است، و گشاينده درهاى بسته و آشكاركننده حق با برهان است.

_____________________

۱. ضرب المثل است: زیرا کوفیان پس از تحمّل فراوان سختی های جنگ صفّین در آخرین لحظه های پیروزی، فریب قرآنهای بالای نیزه را خوردند.

۲. علّامه امینی در ج ۳ الغدیر در صفحات ۲۱۹ تا ۲۴۷ با یک صد حدیث از کتب اهل سنّت این حقیقت را اثبات می کند. نویسندگان بزرگ اهل سنّت و اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این روایت «بریده اسلمی» را نقل کردند و قبول دارند که:«اوحی الی رسول اللّه یوم الإثنین و صلّی علیّ یوم الثلاثا» روز دوشنبه بر پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وحی نازل شد و روز سه شنبه علیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نماز خواند». صحیح ترمذی ج ۲ ص ۲۱۴- و مستدرک حاکم ج ۳ ص ۱۱۲.

۸۵

لِمَا انْغَلَقَ، وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ، وَ الدَّافِعِ جَيْشَاتِ الْأَبَاطِيلِ، وَ الدَّامِغِ صَوْلاتِ الْأَضَالِيلِ، كَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ، قَائِما بِأَمْرِكَ، مُسْتَوْفِزا فِي مَرْضَاتِكَ، غَيْرَ نَاكِلٍ عَنْ قُدُمٍ، وَ لا وَاهٍ فِي عَزْمٍ، وَاعِيا لِوَحْيِكَ، حَافِظا لِعَهْدِكَ، مَاضِيا عَلَى نَفَاذِ أَمْرِكَ، حَتَّى أَوْرَى قَبَسَ الْقَابِسِ، وَ أَضَأَ الطَّرِيقَ لِلْخَابِطِ، وَ هُدِيَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الْآثَامِ، وَ أَقامَ بِمُوضِحاتِ الْأَعْلاَمِ، وَ نَيِّرَاتِ الْأَحْكَامِ، فَهُوَ أَمِينُكَ الْمَأْمُونُ، وَ خَازِنُ عِلْمِكَ الْمَخْزُونِ، وَ شَهِيدُكَ يَوْمَ الدِّينِ، وَ بَعِيثُكَ بِالْحَقِّ، وَ رَسُولُكَ إلَى الْخَلْقِ.

الدعاء للرسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحا فِي ظِلِّكَ، وَ اجْزِهِ مُضَاعَفاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِكَ، اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَى بِنأِ الْبانِينَ بِنَأَهُ، وَ أَكْرِمْ لَدَيْكَ مَنْزِلَتَهُ، وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ، وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِكَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ، مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ، ذا مَنْطِقٍ عَدْلٍ، وَ خُطْبَةٍ فَصْلٍ، اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُ فِي بَرْدِ الْعَيْشِ وَ قَرارِ النِّعْمَةِ، وَ مُنَى الشَّهَوَاتِ، وَ أَهْوَأِ اللَّذَّاتِ، وَ رَخَأِ الدَّعَةِ، وَ مُنْتَهَى الطُّمَأْنِينَةِ وَ تُحَفِ الْكَرَامَةِ.

۷۳- و من كلام لهعليه‌السلام

سیاسی، علمی

قالَهُ لِمَرْوان بْنِ الحَكَمْ بِالْبَصْرَة

قَالُوا: أُخِذَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ أَسِيرا يَوْمَ الْجَمَلِ فَاسْتَشْفَعَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَعليهما‌السلام إلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَعليه‌السلام فَكَلَّمَاهُ فِيهِ، فَخَلَّى سَبِيلَهُ، فَقالا لَهُ: يُبَايِعُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ فَقالَعليه‌السلام :

أَوَلَمْ يُبايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ؟ لا حَاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِهِ! إِنَّهَا كَفُّ يَهُودِيَّةٌ لَوْ بَايَعَنِي بِيَدِهِ لَغَدَرَ بِسَبَّتِهِ، أَما إ نَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ. وَ هُوَ أَبُو الْأَكْبُشِ الْأَرْبَعَةِ، وَ سَتَلْقَى الْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وَلَدِهِ يَوْماً أَحْمَرَ!

۷۴- و من خطبة لهعليه‌السلام

سیاسی، اعتقادی

(لِما عَزَموا عَلى بَيْعَة عُثْمان)

خصائص الامام علیعليه‌السلام

لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِها مِنْ غَيْرِي؛ وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ؛ وَ لَمْ يَكُنْ فِيها جَوْرٌ إ لا عَلَيَّ خَاصَّةً، الْتِمَاسا لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ، وَ زُهْدا فِيما تَنافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ.

۸۶

دفع كننده لشگرهاى باطل، و درهم كوبنده شوكت گمراهان است، آنگونه كه بار سنگين رسالت را بر دوش كشيد، و به فرمانت قيام كرد، و به سرعت در راه خشنودى تو گام برداشت، حتى يك قدم به عقب برنگشت، و اراده او سست نشد، و در پذيرش و گرفتن وحى، نيرومند بود، حافظ و نگهبان عهد و پيمان تو بود، و در اجراى فرمانت تلاش كرد تا آنجا كه نور حق را آشكار، و راه را براى جاهلان روشن ساخت، و دلهايى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند هدايت شدند.

پرچم هاى حق را برافراشت احكام نورانى را برپا كرد، پس او پيامبر امين، و مورد اعتماد، و گنجينه دار علم نهان تو، و شاهد روز رستاخيز، و برانگيخته تو براى بيان حقائق، و فرستاده تو به سوى مردم است.

دعا براى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

پروردگارا! براى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سايه لطف خود جاى با وسعتى بگشاى، و از فض ل و كرامت پاداش او را فراوان گردان. خداوندا! كاخ آيين او را از هر بنايى برتر، و مقام او را در پيشگاه خود گرامى دار، نورش را كامل گردان، و پاداش رسالت او را پذيرش گواهى و شفاعت و قبول گفتار او قرار ده، زيرا كه داراى منطقى عادلانه، و راه جداكننده حق از باطل بود.

بارخدايا! بين ما و پيغمبرت در نعمتهاى جاويدان، و زندگانى خوش، و آرزوهاى برآورده، و خواسته هاى به انجام رسيده، در كمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياى باارزش، جمع گردان!

ترجمه خطبه ۷۳

(این خطبه را درباره مروان بن حکم در بصره ایراد فرمود)

[گویند در سال ۳۶ هجری وقتی مروان بن حکم، داماد عثمان، در جنگ جمل اسیر شد، امام حسینعليه‌السلام و امام حسینعليه‌السلام نزد پدر عذر او خواستند و امام علیعليه‌السلام او را رها کرد. گفتند: پدر، مروان با شما بیعت می کند: فرمود]

خبر غيبى از حكومت چهار فرمانرواى فاسد، از پسران مروان

مگر پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازى نيست! دست او دست يهودى(۱) است، اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را مى شكند، آگاه باشيد! او حكومت كوتاه مدتى خواهد داشت، مانند فرصت كوتاه سگى كه با زبان بينى خود را پاك كند. او پدر چهار فرمانرواست «قوچهاى چهارگانه» و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونينى خواهند داشت.(۲)

ترجمه خطبه ۷۴

(در ذی الحجّه سال۲۳ هجری، پس از قتل عمر، در روز شورا آن هنگام که مردم به ناحق، برای بیعت کردن با عثمان جمع شدند، فرمود)

ويژگيهاى امام علىعليه‌السلام از زبان خود

همانا مى دانيد كه سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا! به آنچه انجام داده ايد گردن مى نهم، تا هنگامى كه اوضاع مسلمين روبراه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به ديگرى ستم نشود، و پاداش اين گذشت و سكوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم، و از آنهمه زر و زيورى كه بدنبال آن حركت مى كنيد، پرهيز مى كنم.

_____________________

۱. دست یهودی، کنایه از عهد شکنی مروان است، مروان هم یهودی زاده بود، و هم یهودیان در آن روزگاران معروف به پیمان شکنی بودند.

۲. چهار فرزند مروان که به خلافت رسیدند ۱- عبد الملک مروان: حاکم مطلق العنان امّت اسلامی بود ۲- عبد العزیز: که حاکم مصر شد ۳- بشر بن مروان: حاکم عراق شد ۴- محمد بن مروان که حاکم الجزیره گردید، بنی امیّه برای اینکه فرزندان یزید «عبد اللّه و خالد» بزرگ شوند و حکومت در خاندان ابو سفیان باقی بماند با مروان بیعت کردند که سرانجام پس از ازدواج مروان با همسر یزید «ام خالد» و پدید آمدن اختلافات داخلی به دست او خفّه شد.

۸۷

۷۵- و من كلام لهعليه‌السلام

اعتقادی، سیاسی

لَما بَلَغَه اتهام بَني أميّة له بِالْمُشاركة فِي دَمِّ عُثْمان:

دفاع الامام عن نفسه

أَوَلَمْ يَنْهَ بَنِي أُمَيَّةَ عِلْمُها بِي عَنْ قَرْفِي أَوَما وَزَعَ الْجُهَّالَ سَابِقَتِي عَنْ تُهَمَتِي وَ لَما وَ عَظَهُمُ اللَّهُ بِهِ أَبْلَغُ مِنْ لِسَانِي! أَنَا حَجِيجُ الْمَارِقِينَ، وَ خَصِيمُ الْمُرْتَابِينَ، وَ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ تُعْرَضُ الْأَمْثَالُ، وَ بِما فِي الصُّدُورِ تُجَازَى الْعِبَادُ.

۷۶- و من خطبة لهعليه‌السلام

اخلاقی

وصف المثقی

رَحِمَ اللّهُ امرَاً(عَبْدا) سَمِعَ حُكْماً فَوَعى، وَ دُعِيَ إلى رَشادٍ فَدَنا، وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ هادٍفَنَجا. رَاقَبَ رَبَّهُ، وَ خَافَ ذَنْبَهُ، قَدَّمَ خَالِصاً، وَ عَمِلَ صَالِحاً(ناصحاً) . اكْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً، وَ رَمى غَرَضاً، وَ أَحْرَزَ عِوَضاً. كابَرَ هَوَاهُ، وَ كَذَّبَ مُنَاهُ. جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ، وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفاتِهِ، رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّأَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَأَ. اغْتَنَمَ الْمَهَلَ، وَ بادَرَ الْأَجَلَ، وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ.

۷۷- و من كلام لهعليه‌السلام

(و ذلک حین معنه سید بن العاص حقه)

سیاسی

إنذار بنی امیة

إنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَيُفَوِّقُونَنِي تُراثَ مُحَمَّدٍصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تَفْوِيقاً، وَ اللَّهِ لَئِنْ بَقِيتُ لَهُمْ لَأَنْفُضَنَّهُمْ نَفْضَ اللَّحّامِ الْوِذامَ التَّرِبَةَ!.

وَ يَرْوى الْتراب الوذمة وَ هُو عَلى الْقَلب. قالَ الشريف وَ قَوْله ع: ليفوقونني أي: يعطونني مِن الْمال قَليلا كفواق الناقَة، وَ هُوَ الحَلَبة الواحِدة مِن لبَنها، وَالوذام؛ جَمْع وَ ذَمة، وَ هِي الحِزَّةِ مِنْ الْكَرش أو الكبد تقع فِي التُراب فَتنفض.

۷۸- و من دعاء لهعليه‌السلام

اعتقادی، معنوی

(و من کلمات کانعليه‌السلام ، یدعو بها)

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ما أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي، فَإ نْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ما وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي، وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَأً عِنْدِي. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ما تَقَرَّبْتُ بِهِ إلَيْكَ بِلِسانِي ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِي، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي رَمَزَاتِ الْأَلْحَاظِ، وَ سَقَطاتِ الْأَلْفَاظِ، وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ، وَ هَفَواتِ اللِّسَانِ.

۸۸

ترجمه خطبه ۷۵

(در سال ۳۶ هجری، وقتى شنيد كه بنى اميه با تهمتهاى فراوان آنحضرت را در خون عثمان شريك مى پندارند، فرمود:)

دفاعيات امامعليه‌السلام برابر تهمت ها

آيا شناختى كه بنى اميه از روحيات من دارند، آنان را از عيبجوئى بر من باز نمى دارد؟ و آيا سوابق مبارزات من نادانان را بر سر جاى خود نمى نشاند، كه به من تهمت نزنند؟ آنچه خدا آنان را بدان پند داد از بيان من رساتر است. من مارقين(از دين خارج شدگان) را با حجت و برهان مغلوب مى كنم و دشمن ناكثين«پيمان شكنان» و ترديد دارندگان در اسلام مى باشم، شبهات را بايد در پرتو كتاب خدا، قرآن، شناخت و بندگان خدا به آنچه در دل دارند پاداش داده مى شوند.

ترجمه خطبه ۷۶

(برخی از شارحان خطبه ۷۶ را با خطبه ۶۳ یکی دانستند)

صفات بنده پرهيزكار

خدا رحمت كند كسى را كه چون سخن حكيمانه بشنود، خوب فرا گيرد، و چون هدايت شود بپذيرد، دست به دامن هدايت كننده زند و نجات يابد. مراقب خويش در برابر پروردگار باشد. از گناهان خود بترسد، خالصانه گام بردارد، عمل نيكو انجام دهد، ذخيره اى براى آخرت فراهم آورد، و از گناه بپرهيزد، همواره اغراض دنيايى را از سر دور كند، و درجات آخرت به دست آورد.

با خواسته هاى دل مبارزه كند، آرزوهاى دروغين را طرد(۱) و استقامت را مركب نجات خود قرار دهد. و تقوى را زاد و توشه روز مردن گرداند. در راه روشن هدايت قدم بگذارد، و از راه روشن هدايت فاصله نگيرد. چند روز زندگى دنيا را غنيمت شمارد و بيش از آنكه، مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد، و از اعمال نيكو، توشه آخرت برگيرد.

ترجمه خطبه ۷۷

(آنگاه که در زمان عثمان در سال ۳۳ هجری، سعید بن عاص، حق مسلّم امام علیعليه‌السلام را جهت محاصره اقتصادی، از آن حضرت منع کرد، فرمود)

هشدار به غاصبان بنى اميه

بنى اميه، از ميراث پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جز اندك چيزى، به من نمى پردازند. سوگند به خدا! اگر زنده ماندم، بنى اميه را از حكومت دور مى كنم، چونان قصابى كه شكمبه خاك آلوده را دور مى افكند.

می گویم :(و «التّراب الوذمه» نیز روایت شد، که درست نیست و قلب در عبارت است. سخن امام که فرمود: «لیفوقوننی» یعنی اندک اندک از مال به من می دهند، چونان که بچّه شتر را اندک اندک شیر می خورانند و یک بار شیر از شتر می دوشند. و «وذام» جمع «و ذمه» پاره ای از شکمبه یا جگر است که در خاک بیفتد و سپس آن را بردارند).

ترجمه خطبه ۷۸

(از دعاهای آن حضرت است)

نيايش امامعليه‌السلام

خدايا! بر من ببخش آنچه را از من بدان داناترى،(۲) و اگر بار ديگر به آن بازگردم. تو نيز به بخشايش بازگرد. خدايا! آنچه از اعمال نيكو كه تصميم گرفتم و انجام ندادم ببخش.

خدايا! ببخش آنچه را كه با زبان به تو نزديك شدم ولى با قلب آن را ترك كردم. خدايا! ببخش نگاههاى اشارت آميز و سخنان بى فايده، و خواسته هاى بى مورد دل، و لغزشهاى زبان را.

_____________________

۱. نفی تفکّر: ایده آلیسم IDEALISM (خیال پرستی).

۲. امام علیعليه‌السلام معصوم است، امّا آنچه را که در دعاها بیان می دارد، یا جهت تعلیم «چگونه سخن گفتن» با خداست و یا خارج از محدوده گناهانی است که برای انسان های عادّی مطرح می باشد، امام از آنچه که بین خود و خدای خود روا نمی دارد طلب بخشش می فرماید. که با مطالعه موارد یاد شده، در دعا این حقیقت روشن می شود. مانند میزبانی که همه تلاش ها را می کند، و همه غذاها را برای مهمان می آورد، باز هم پیاپی از مهمان عزیز عذر خواهی می کند.

۸۹

۷۹- و من كلام لهعليه‌السلام

اعتقادی، علمی

قالَهُ لِبَعْضِ أَصْحابه لِما عِزْمِ عَلَى الْمَسير إلى الخَوارج، وَ قَدْ قالَ له: يا أميرالمؤ منين إن سَرت فِي هَذا الْوَقت، خَشيت أَن لا تَظْفر بِمُرادك، مِنْ طريق عِلم النُجوم. فَقَالَعليه‌السلام :

التحذیر من الإلتجاءالی غیر الله تعالی

أَتَزْعُمُ أَنَّكَ تَهْدِي إلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيها صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ؟ وَ تُخَوِّفُ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ، وَ اسْتَغْنَى عَنِ الاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ. وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِكَ أَنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لِأَنَّكَ بِزَعْمِكَ أَنْتَ هَدَيْتَهُ إلَى السَّاعَةِ الَّتِي نالَ فِيهَا النَّفْعَ، وَ أَمِنَ الضُّرَّ!!.

التحذیر من علوم النجوم

أَيُّهَا النَّاسُ، إيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إلّا ما يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرِّ أَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إ لَى الْكَهَانَةِ، وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ، وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ، وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ، وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ، سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ.

۸۰- و من خطبة لهعليه‌السلام

علمی، اخلاقی

(بَعْدَ فَراغَه مِن حَرْب الجَمل)

بیان الفرق بین الرجل و المرئة

مَعاشِرَ النَّاسِ، إنَّ النِّسَأَ نَواقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ، فَأَمّا نُقْصانُ إِيمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَ أَمّا نُقْصانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجالِ.

أسلوب مدیریة البیت

فَاتَّقُوا شِرارَ النِّسَأِ، وَ كُونُوا مِنْ خِيارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَ لا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتّى لا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَرِ.

۸۱- و من كلام لهعليه‌السلام

اخلاقی

حقیقیة الزهد

أَيُّهَا النَّاسُ، الزَّهادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ، وَ الشُّكْرُ عِنْدَ(عن) النِّعَمِ، وَ الْوَرَعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ، فَإنْ عَزَبَ ذلِكَ عَنْكُمْ فَلا يَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَكُمْ، وَ لا تَنْسَوْا عِنْدَ النِّعَمِ شُكْرَكُمْ، فَقَدْ أَعْذَرَ اللَّهُ إلَيْكُمْ بِحُجَجٍ مُسْفِرَةٍ ظَاهِرَةٍ، وَ كُتُبٍ بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَةٍ.

۹۰

ترجمه خطبه ۷۹

(به هنگام حرکت برای نبرد با خوارج، در ماه صفر سال ۳۸ هجری، شخصی با پیشگویی از راه شناخت ستارگان گفت: اگر در این ساعت حرکت کنید، پیروز نمی شوید و من از راه علم ستاره شناسی این محاسبه را کردم. امام فرمود:)

پرهيز از توجه به غير خدا

گمان مى كنى تو از آن ساعتى آگاهى كه اگر كسى حركت كند زيان نخواهد ديد؟ و مى ترسانى از ساعتى كه اگر كسى حركت كند ضررى دامنگير او خواهد شد؟ كسى كه گفتار تو را تصديق كند، قرآن را تكذيب كرده است، و از يارى طلبيدن خدا در رسيدن به هدفهاى دوست داشتنى، و محفوظ ماندن از ناگواريها، بى نياز شده است!.

گويا مى خواهى بجاى خداوند، تو را ستايش كنند! چون به گمان خود مردم را به ساعتى آشنا كردى كه منافعشان را به دست مى آورند و از ضرر و زيان درامان مى مانند.

پرهيز دادن مردم از ستاره شناسى

اى مردم! از فرا گرفتن علم ستاره شناسى (براى پيشگويى هاى دروغين) بپرهيزيد، جز آن مقدار از علم نجوم كه در دريانوردى و صحرانوردى به آن نياز داريد؛ چه اينكه ستاره شناسى شما را به غيبگويى و غيبگويى به جادوگرى مى كشاند، و ستاره شناس چون غيبگو، و غيبگو چون جادوگر و جادوگر چون كافر و كافر(۱) در آتش جهنم است. با نام خدا حركت كنيد.

ترجمه خطبه ۸۰

(پس از جنگ جمل و فرونشاندن شورش بصره در سال ۳۶ هجری ماه جمادی الثّانی در مسجد شهر بصره فرمود)

بيان تفاوتهاى زنان و مردان

اى مردم! همانا زنان در مقايسه با مردان، در ايمان، و بهره ورى از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ايمان بانوان، بركنار بودن از نماز و روزه در ايام «عادت حيض» آنان است، و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است، و علت تفاوت در بهره ورى از اموال، آنكه ارث بانوان نصف ارث مردان است.

مديريت خانوادگى

پس، از زنان بد، بپرهيزيد و مراقب نيكانشان باشيد، در خواسته هاى نيكو، همواره فرمانبردارشان نباشيد تا در انجام منكرات طمع ورزند.(۳)

ترجمه خطبه ۸۱

(برخی از شارحان گفتند این خطبه در شهر کوفه ایراد شد)

تعريف زهد و پارسايى

اى مردم، زهد يعنى كوتاه كردن آرزو(۴) ، و شكرگزارى برابر نعمتها، و پرهيز در برابر محرمات، پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش كنيد كه حرام بر صبر شما غلبه نكند، و در برابر نعمتها، شكر يادتان نرود، چه اينكه خداوند با دلايل روشن و آشكار، عذرها را قطع، و با كتابهاى آسمانى روشنگر، بهانه ها را از بين برده است.

_____________________

۱. منجّم، از طریق ستاره شناسی پیشگویی می کند و کاهن (غیب گو) با کمک گرفتن از شیطان و جن خبر می دهد.

۲. ظاهر این خطبه، و کلمه «نواقص» مخالف آیات قرآن کریم، و عقائد و فلسفه اسلامی است، اگر بگوئیم که خدا نیمی از انسانها «زنان» را ناقص آفرید) تنها راه جمع آن است که در واژه «نواقص» تصرّف کنیم و معنای آن را «تفاوت» و «اختلاف» بدانیم که در لغت و واژه های قرآن نیز به جای یکدیگر استعمال شده اند، آنگاه تضادّ ظاهری این خطبه با قرآن کریم و مبانی اعتقادی بر طرف می شود، کلمه «نواقص» در اینجا یعنی تفاوت و تفاوت در آیه ۳ ملک «ما تَری فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ» یعنی نقص و کاستی، امام می خواهد بفرماید که زن و مرد هر کدام روحیّات و صفات مخصوص به خود را دارند، و جایگاه هر کدام باید حفظ گردد، پس عائشه را که یک زن است، سوار بر شتر، فرمانده خود قرار ندهید که شورش بصره را به پا کند، و آن همه خون مسلمانان را بر زمین ریزد.

۳. اشاره به علم: و من لوژی WOMANLOGY (زن شناسی)

۴. اشاره به علم: استیسیسم ASCETICISM (زهد شناسی)

۹۱

۸۲- و من كلام لهعليه‌السلام

اخلاقی

(فِي صِفة الدُنيا)

حقیقة الدنیا

مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَناءٌ، وَ آخِرُها فَناءٌ! فِي حَلاَلِها حِسابٌ، وَ فِي حَرَامِها عِقابٌ مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ، وَ مَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ، وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ، وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَ اتَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ.

أَقُوُل: وَ إذا تأمّل المتأمل قَولهعليه‌السلام : «وَ مَنْ أَبْصر بِها بَصْرَته» وجد تَحْتُه مِنْ المَعْنى العَجيبُ وَالْغَرَضَ البَعيدُ ما لا تَبْلُغْ غايَتَه وَ لا يُدْرِكْ غَوْرِه لا سيّما إذا قرن إليه قِوْلِه: وَ مَنْ أَبْصر إليها أَعْمِتِه فَإنَّه يَجِدُ الفِرَقْ بَيْنَ «أبصر بِها» وَ «أبصر إليْها» واضحا نيّرا وَ عجيبا باهرا.

۸۳- و من خطبة لهعليه‌السلام

اعتقادی، اخلاقی

وَ هِي الخُطْبَة العَجيبَة و تَسْمى«الغرأ»

حقیقة صفات الله

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلاَ بِحَوْلِهِ، وَ دَنَا بِطَوْلِهِ، مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ، وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ. أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ، وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ، وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلاً بَادِياً، وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً، وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداًصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ، وَ إِنْهَأِ عُذْرِهِ وَ تَقْدِيمِ نُذُرِهِ.

الوصیة بالتقوی

أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ضَرَبَ لَكُمُ الْأَمْثَالَ، وَوَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ، وَ أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ، وَ أَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ، وَ أَحَاطَ(أحاطکم) بِكُمُ الْإِحْصَأَ، وَ أَرْصَدَ لَكُمُ الْجَزَأَ، وَ آثَرَكُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ، وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ، وَ أَنْذَرَكُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ، فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً، وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً، فِي قَرَارِ خِبْرَةٍ، وَ دَارِ عِبْرَةٍ، أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا، وَ مُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا.

وصف الدنیا

فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا، رَدِغٌ مَشْرَعُهَا، يُونِقُ مَنْظَرُهَا، وَ يُوبِقُ مَخْبَرُهَا. غُرُورٌ حَائِلٌ، وَ ضَوْءٌ آفِلٌ، وَ ظِلُّ زَائِلٌ، وَ سِنَادٌ، مَائِلٌ حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا، وَ اطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا، قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا، وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا(أجبلها) وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا، وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِيَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ الْمَضْجَعِ، وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ وَ مُعَايَنَةِ الْمَحَلِّ وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ. وَ كَذَلِكَ الْخَلَفُ يِعَقْبِ السَّلَفِ، لاَ تُقْلِعُ الْمَنِيَّةُ اخْتِرَاماً وَ لاَ يَرْعَوِي الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً، يَحْتَذُونَ مِثَالاً، وَ يَمْضُونَ أَرْسَالاً، إِلَى غَايَةِ

۹۲

ترجمه خطبه ۸۲

(برخی از شارحان گفتند: این خطبه در شهر کوفه در شناساندن دنیا ایراد شد)

دنياشناسى

چگونه خانه دنيا را توصيف كنم كه ابتداى آن سختى و مشقت، و پايان آن نابودى است؟ در حلال دنيا حساب، و در حرام آن عذاب است. كسى كه ثروتمند گردد فريب مى خورد، و آن كس كه نيازمند باشد اندوهناك است، و تلاش كننده دنيا به آن نرسد، و به رهاكننده آن، روى آورد، كسى كه با چشم بصيرت به آن بنگرد او را آگاهى بخشد و آن كس كه چشم به دنبال دنيا دوزد كوردلش مى كند.

می گویم :(اگر صاحب اندیشه ای درست در کلام امام عليه‌السلام که فرمود: «من أبصر بها بصرته» اندیشه کند در آن معنای شگرف، و بینشی ژرف می نگرد، که هرگز به پایان آن نتوان رسید، و ژرفای کلام امام عليه‌السلام را نخواهد دید. بخصوص که جمله «و من أبصر الیها أعمته» را هماهنگ با جمله قبل، به خوبی ارزیابی کند خواهد دید که تفاوت این دو کلام تا کجاست. تفاوتی روشن و شگفتی آور و آشکار درود خدا و سلام او بر امام علی عليه‌السلام باد) .

ترجمه خطبه ۸۳

(از خطبه های شگفت آور امامعليه‌السلام که به آن خطبه «غرّا» گویند.)

شناخت صفات الهى

ستايش خداوندى را سزاست، كه به قدرت، والا و برتر، و با عطا و بخشش نعمتها به پديده ها نزديك است، اوست بخشنده تمام نعمتها، و دفع كننده تمام بلاها و گرفتاريها، او را مى ستايم در برابر مهربانيها و نعمتهاى فراگيرش، به او ايمان مى آورم چون مبدا هستى و آغازكننده خلقت آشكار است، از او هدايت مى طلبم چون راهنماى نزديك است، و از او يارى مى طلبم كه توانا و پيروز است، و به او توكل مى كنم چون تنها ياور و كفايت كننده است و گواهى مى دهم كه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بنده و فرستاده اوست، او را فرستاده تا فرمانهاى خدا را اجرا كند و بر مردم حجت را تمام كرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.

سفارش به پرهيزكارى

سفارش مى كنم شما بندگان خدا را به تقواى الهى، كه براى بيدارى شما مثلهاى پندآموز آورده، و سرآمد زندگانى شما را معين فرمود، و لباسهاى رنگارنگ بر شما پوشانده، و زندگى پر وسعت به شما بخشيد، و با حسابگرى دقيق خود، بر شما مسلط است.

در برابر كارهاى نيكو، به شما پاداش مى دهد، و با نعمتهاى گسترده و بخششهاى بى حساب، شما را گرامى داشته است، و با اعزام پيامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را برحذر داشته است، تعداد شما را مى داند، و چند روزى جهت آزمايش و عبرت براى شما مقرر داشته، كه در اين دنيا آزمايش مى گرديد، و برابر اعمال خود محاسبه مى شويد.

دنياشناسى

آب دنياى حرام همواره تيره، و گل آلود است، منظره اى دلفريب و سرانجامى خطرناك دارد، فريبنده و زيباست اما دوامى ندارد، نورى است در حال غروب كردن، سايه اى است نابود شدنى، ستونى است در حال خراب شدن.

آن هنگام كه نفرت دارندگان به آن دل بستند و بيگانگان به آن اطمينان نمودند، چونان اسب چموش پاها را بلند كرده، سوار را بر زمين مى كوبد، و با دامهاى خود آنها را گرفتار مى كند، و تيرهاى خود را سوى آنان پرتاپ مى نمايد، طناب مرگ به گردن انسان مى افكند، به سوى گور تنگ و جايگاه وحشتناك مى كشاند تا در قبر، محل زندگى خويش، بهشت يا دوزخ را بنگرد، و پاداش اعمال خود را مشاهده كند. و همچنان آيندگان بدنبال رفتگان خود گام مى نهند، نه مرگ از نابودى انسان دست مى كشد! و نه مردم از گناه فاصله مى گيرند!! كه تا پايان زندگى

۹۳

الاِنْتِهَأِ وَ صَيُّورِ الْفَنَاءِ.

وصف القیامة

حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْكَارِ الطُّيُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِكِ سِرَاعا إِلَى أَمْرِهِ مُهْطِعِينَ إِلَى مَعَادِهِ رَعِيلاً صُمُوتا قِيَاما صُفُوفا يَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ وَ يُسْمِعُهُمُ الدَّاعِي عَلَيْهِمْ لَبُوسُ الاِسْتِكَانَةِ وَ ضَرَعُ الاِسْتِسْلاَمِ وَ الذِّلَّةِ قَدْ ضَلَّتِ الْحِيَلُ وَ انْقَطَعَ الْأَمَلُ وَ هَوَتِ الْأَفْئِدَةُ كَاظِمَةً وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ مُهَيْنِمَةً وَ أَلْجَمَ الْعَرَقُ وَ عَظُمَ الشَّفَقُ وَ أُرْعِدَتِ الْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ الدَّاعِي إِلَى فَصْلِ الْخِطَابِ وَ مُقَايَضَةِ الْجَزَأِ وَ نَكَالِ الْعِقَابِ وَ نَوَالِ الثَّوَابِ.

صفات عبادالله و حالاتهم

عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِدَاراً، وَ مَرْبُوبُونَ اقْتِسَاراً، وَ مَقْبُوضُونَ احْتِضَاراً، وَ مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً، وَ كَائِنُونَ رُفَاتاً، وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً، وَ مَدِينُونَ جَزَأً، وَ مُمَيَّزُونَ حِسَاباً. قَدْ أُمْهِلُوا فِي طَلَبِ الْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبِيلَ الْمَنْهَجِ؛ وَ عُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ وَ كُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّيَبِ، وَ خُلُّوا لِمِضْمَارِ الْجِيَادِ وَ رَوِيَّةِ الاِرْتِيَادِ وَ أَنَاةِ الْمُقْتَبِسِ(المقتبین) الْمُرْتَادِ(المقتبین) ، فِي مُدَّةِ الْأَجَلِ وَ مُضْطَرَبِ الْمَهَلِ.

أمثال حکمیّة

فَيَالَهَا أَمْثَالاً صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً لَوْ صَادَفَتْ قُلُوبا زَاكِيَةً وَ أَسْمَاعا وَاعِيَةً وَ آرَأً عَازِمَةً وَ أَلْبَابا حَازِمَةً فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ وَ وَجِلَ فَعَمِلَ وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ وَ أَيْقَنَ فَأَحْسَنَ وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ وَ أَجَابَ فَأَنَابَ وَ رَاجَعَ فَتَابَ، وَ اقْتَدَى فَاحْتَذَى وَ أُرِيَ فَرَأَى فَأَسْرَعَ طَالِبا وَ نَجَا هَارِبا فَأَفَادَ ذَخِيرَةً وَ أَطَابَ سَرِيرَةً وَ عَمَرَ مَعَادا وَ اسْتَظْهَرَ زَادا لِيَوْمِ رَحِيلِهِ وَ وَجْهِ سَبِيلِهِ وَ حَالِ حَاجَتِهِ وَ مَوْطِنِ فَاقَتِهِ وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ، فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ وَ احْذَرُوا مِنْهُ كُنْهَ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَكُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِيعَادِهِ وَ الْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ.

طرق الإتعاظ

مِنْهَا : جَعَلَ لَكُمْ أَسْمَاعاً لِتَعِيَ مَا عَنَاهَا، وَ أَبْصَاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا، وَ أَشْلاَءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا، مُلاَئِمَةً لِأَحْنَائِهَا فِي تَرْكِيبِ صُوَرِهَا، وَ مُدَدِ عُمُرِهَا، بِأَبْدَانٍ قَائِمَةٍ بِأَرْفَاقِهَا، وَ قُلُوبٍ رَائِدَةٍ لِأَرْزَاقِهَا فِي مُجَلِّلاَتِ نِعَمِهِ وَ مُوجِبَاتِ مِنَنِهِ وَ حَوَاجِزِ عَافِيَتِهِ وَ قَدَّرَ لَكُمْ أَعْمَارا سَتَرَهَا عَنْكُمْ، وَ خَلَّفَ لَكُمْ عِبَراً مِنْ آثَارِ الْمَاضِينَ قَبْلَكُمْ، مِنْ مُسْتَمْتَعِ خَلاَقِهِمْ وَ مُسْتَفْسَحِ خَنَاقِهِمْ. أَرْهَقَتْهُمُ الْمَنَايَا دُونَ الْآمَالِ، وَ شَذَّبَهُمْ عَنْهَا تَخَرُّمُ الْآجَالِ لَمْ يَمْهَدُوا فِي سَلاَمَةِ الْأَبْدَانِ

۹۴

و سرمنزل فنا و نيستى آزادانه به پيش مى تازند.

وصف رستاخيز

تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد، و روزگاران سپرى شود، و رستاخيز برپا گردد، در آن زمان، انسانها را از شكاف گورها، و لانه هاى پرندگان، و خانه درندگان، و ميدانهاى جنگ، بيرون مى آورد كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى روند، و به صورت دسته هايى خاموش، و صفهاى آرام و ايستاده حاضر مى شوند، چشم بيننده خدا آنها را مى نگرد، و صداى فرشتگان به گوش آنها مى رسد، لباس نياز و فروتنى پوشيده درهاى حيله و فريب بسته شده، آرزوها قطع گرديده است. دلها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه ها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمى باشد، اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته، بانگى رعدآسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوى پيشگاه عدالت، براى دريافت كيفر و پاداش مى كشاند.

وصف احوال بندگان خدا

بندگانى كه با دست قدرتمند خدا آفريده شدند، و بى اراده خويش پديد آمده، پرورش يافتند، سپس در گهواره گور آرميده متلاشى مى گردند، و روزى به تنهايى سر از قبر برمى آورند، و براى گرفتن پاداش به دقت حسابرسى مى گردند، در اين چند روزه دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بردارند، راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند، تاريكيهاى شك و ترديد از آنها برداشته شد، و آنها را آزاد گذاشته اند تا براى مسابقه در نيكوكاريها خود را آماده سازند، تا فكر و انديشه خود را بكار گيرند و در شناخت نور الهى در زندگانى دنيا تلاش كنند.

مثل هاى پندآموز(سمبلهاى تقوى)

وه! چه مثالهاى بجا، و پندهاى رسايى وجود دارد، اگر در دلهاى پاك بنشيند، و در گوشهاى شنوا جاى گيرد، و با انديشه هاى مصمم و عقلهاى با تدبير برخورد كند. پس از خدا چونان كسى پروا كنيد كه سخن حق را شنيده و فروتنى كرد، گناه كرد و اعتراف نمود، ترسيد و به اعمال نيكو پرداخت، پرهيز نمود و پيش تاخت، يقين پيدا كرد و نيكوكار شد، پند داده شد و آن را بگوش جان خريد، او را ترساندند و نافرمانى نكرد، به او اخطار شد و به خدا روى آورد، پاسخ مثبت داد و نيايش و زارى كرد، بازگشت و توبه نمود، در پى راهنمايان الهى رفت و پيروى كرد.

راه، نشانش دادند و شناخت، شتابان به سوى حق حركت كرده و از نافرمانيها گريخت، سود طاعت را ذخيره كرد، و باطن را پاكيزه نگاه داشت، آخرت را آبادان و زاد و توشه براى روز حركت، هنگام حاجت و جايگاه نيازمندى، آماده ساخت، و آن را براى اقامتگاه خويش، پيشاپيش فرستاد. اى بندگان خدا! براى هماهنگى با اهداف آفرينش خود، از خدا پروا كنيد، و آنچنان كه شما را پرهيز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسيد، تا استحقاق وعده هاى خدا را پيدا كنيد، و از بيم روز قيامت بر كنار باشيد.

راه های پند پذیری(راه های شناخت)

خدا گوش هايى براى پند گرفتن از شنيدنيها، و چشمهايى براى كنار زدن تاريكي ها، به شما بخشيده است، و هر عضوى از بدن را اجزا متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در تركيب ظاهرى صورتها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدنهايى كه منافع خود را تامين مى كنند، و قلب هايى كه روزى را به سراسر بدن با فشار مى رسانند، و از نعمتهاى شكوهمند خدا برخوردارند، و در برابر نعمتها شكرگزارند، و از سلامت خدادادى بهره مندند. مدت زندگى هر يك شماها را مقدر فرمود، و از شما پوشيده داشت، و از آثار گذشتگان عبرت هاى پندآموز براى شما ذخيره كرد، لذتهايى كه از دنيا چشيدند، و خوشيها و زندگى راحتى كه پيش از مرگ داشتند، سرانجام دست مرگ گريبان آنها را گرفت و ميان آنها و آرزوهايشان جدائى افكند، آنها كه در روز سلامت چيزى براى خود ذخيره نكردند،

۹۵

وَ لَمْ يَعْتَبِرُوا فِي أُنُفِ الْأَوَانِ فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلا حَوَانِيَ الْهَرَمِ؟ وَ أَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلا نَوَازِلَ السَّقَمِ؟ وَ أَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَأِ إِلا آوِنَةَ(اوبة) الْفَنَأِ؟ مَعَ قُرْبِ الزِّيَالِ(الزّوال) ، وَ أُزُوفِ الاِنْتِقَالِ، وَ عَلَزِ الْقَلَقِ وَ أَلَمِ الْمَضَضِ، وَ غُصَصِ الْجَرَضِ وَ تَلَفُّتِ الاِسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَأِ. وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَأِ! فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ؟! أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ؟!

الاعتبار بالموت

وَ قَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ الْأَمْوَاتِ رَهِيناً، وَ فِي ضِيقِ الْمَضْجَعِ وَحِيداً، قَدْ هَتَكَتِ الْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ، وَ أَبْلَتِ النَّوَاهِكُ جِدَّتَهُ، وَ عَفَتِ الْعَوَاصِفُ آثَارَهُ، وَ مَحَا الْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ، وَ صَارَتِ الْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا، وَ الْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا، وَ الْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا، مُوقِنَةً بِغَيْبِ أَنْبَائِهَا، لاَ تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا وَ لاَ تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا! أَوَلَسْتُمْ أَبْنَأَ الْقَوْمِ وَ الْآبَأَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ الْأَقْرِبَأَ تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ، وَ تَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ، وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا، لاَهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا، سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا! كَأَنَّ الْمَعْنِيَّ سِوَاهَا، وَ كَأَنَّ الرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا. وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ(السّراط) وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ وَ أَهَاوِيلِ زَلَلِهِ، وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ.

نموذج من التقوی

فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبِّ شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلْبَهُ، وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ، وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ، وَ أَظْمَأَ الرَّجَأُ هَوَاجِرَ يَوْمِهِ وَ ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ وَ أَوْجَفَ الذِّكْرُ بِلِسَانِهِ وَ قَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ وَ تَنَكَّبَ الْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ السَّبِيلِ وَ سَلَكَ أَقْصَدَ الْمَسَالِكِ إِلَى النَّهْجِ الْمَطْلُوبِ وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلاَتُ الْغُرُورِ، وَ لَمْ تَعْمَ عَلَيْهِ مُشْتَبِهَاتُ الْأُمُورِ. ظَافِرا بِفَرْحَةِ الْبُشْرَى وَ رَاحَةِ النُّعْمَى فِي أَنْعَمِ نَوْمِهِ وَ آمَنِ يَوْمِهِ وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ الْعَاجِلَةِ حَمِيدا وَ قَدَّمَ زَادَ الْآجِلَةِ سَعِيداً وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ وَ أَكْمَشَ فِي مَهَلٍ وَ رَغِبَ فِي طَلَبٍ وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ وَ رَاقَبَ فِي يَوْمِهِ غَدَهُ، وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ. فَكَفَى بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالاً، وَ كَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالاً! وَ كَفَى بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِيراً! وَ كَفَى بِالْكِتَابِ حَجِيجاً وَ خَصِيماً!

التحذیر من وساوس الشیطان

أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ، وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ، وَ حَذَّرَكُمْ عَدُوّا نَفَذَ فِي الصُّدُورِ خَفِيّاً، وَ نَفَثَ فِي الْآذَانِ نَجِيّاً، فَأَضَلَّ وَ أَرْدَى، وَ وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ(النیّات) الْجَرَائِمِ، وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ، حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ، وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ، أَنْكَرَ مَا زَيَّنَ، وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ، وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ.

۹۶

و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند. آيا خوشيهاى جوانى را جز ناتوانى پيرى در انتظار است؟ و آيا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بيمارى در راه است؟ و آيا آنان كه زنده اند جز فنا و نيستى را انتظار دارند؟ با اينكه هنگام جدائى و تپش دلها نزديك است كه سوزش درد را چشيده، و شربت غصه را نوشيده، و فرياد يارى خواستن برداشته، و از فرزندان و خويشاوندان خود، درخواست كمك كرده است. آيا خويشاوندان! مى توانند مرگ را از او دفع كنند؟ و آيا گريه و زارى آنها نفعى براى او دارد؟

عبرت از مرگ

او را در سرزمين مردگان مى گذارند، و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمين، پوستش را مى شكافند، و خشت و خاك گور بدن او را مى پوساند. تندبادهاى سخت، آثار او را نابود مى كند، و گذشت شب و روز، نشانه هاى او را از ميان برمى دارد، بدنها پس از آن همه طراوت متلاشى مى گردند، و استخوانها بعد از آنهمه سختى و مقاومت، پوسيده مى شوند و ارواح در گرو سنگينى بار گناهانند، و در آنجاست كه به اسرار پنهان يقين مى كنند، اما نه بر اعمال درستشان چيزى اضافه مى شود و نه از اعمال زشت مى توانند توبه كنند.

آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد؟ كه بر جاى پاى آنها قدم گذاشته ايد؟ و از راهى كه رفتند مى رويد؟ و روش آنها را دنبال مى كنيد؟ اما افسوس كه دلها سخت شده، پند نمى پذيرد، و از رشد و كمال بازمانده، و راهى كه نبايد برود مى رود، گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنيا مى دانند بدانيد كه بايد از صراط عبور كنيد، گذ رگاهى كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزشهاى پرت كننده، و پرتگاههاى وحشت زا، و ترسهاى پياپى!.

معرفى الگوهاى پرهيزكارى

از خدا چون خردمندى بترسيد كه دل را به تفكر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته، و شب زنده دارى خواب از چشم او ربوده، و به اميد ثواب گرمى روز را با تشنگى گذرانده، با پارسايى شهوت را كشته، و نام خدا زبانش را همواره به حركت درآورده، ترس از خدا را براى ايمن ماندن در قيامت پيش فرستاده، از تمام راهها جز راه حق چشم پوشيده، بهترين راهى كه انسان را به حق مى رساند مى پيمايد، چيزى او را مغرور نساخته، و مشكلات و شبهات او را نابينا نمى سازد، مژده بهشت، و زندگى كردن در آسايش و نعمت سراى جاويدان و ايمن ترين روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترين روش از گذرگاه دنيا عبور كرده، توشه آخرت را پيش فرستاده، و از ترس قيامت در انجام اعمال صالح پيش قدم شده است، ايام زندگى را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودى خدا با رغبت تلاش كرده، از زشتيها فرار كرده، امروز رعايت زندگى فردا نموده، و هم اكنون آينده خود را ديده است.

پس بهشت براى پاداش نيكوكاران سزاوار و جهنم براى كيفر بدكاران مناسب است، و خدا براى انتقام گرفتن از ستمگران كفايت مى كند، و قرآن براى حجت آوردن و دشمنى كردن، كافى است.

هشدار از دشمنى شيطان

سفارش مى كنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدايى كه با ترساندنهاى مكرر، راه عذر را بر شما بست، و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام كرد، و شما را پرهيز داد از دشمنى شيطانى كه پنهان در سينه ها راه مى يابد، و آهسته در گوشها راز مى گويد، گمراه و پست است، وعده هاى دروغين داده، در آرزوى آنها به انتظار مى گذارد، زشتيهاى گناهان را زينت مى دهد، گناهان بزرگ را كوچك مى شمارد، و آرام آرام دوستان خود را فريب داده، راه رستگارى را بر روى دربند شدگانش مى بندد، و در روز قيامت آنچه را كه زينت داده انكار مى كند، و آنچه را كه آسان نموده، بزرگ مى شمارد، و از آن چه كه پيروان خود را ايمن داشته بود سخت مى ترساند.

۹۷

عجائب خَلْقة الْإنْسَانِ

أَمْ هَذَا الَّذِي أَنْشَأَهُ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ، وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ، نُطْفَةً دِهَاقاً(دفاقاً - ذهاقاً) ، وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِيناً وَ رَاضِعاً، وَ وَلِيداً وَ يَافِعاً، ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً، وَ لِسَاناً لاَفِظاً، وَ بَصَراً لاَحِظاً، لِيَفْهَمَ مُعْتَبِراً، وَ يُقَصِّرَ مُزْدَجِراً. حَتَّى إِذَا قَامَ اعْتِدَالُهُ، وَ اسْتَوَى مِثَالُهُ، نَفَرَ مُسْتَكْبِراً، وَ خَبَطَ سَادِراً، مَاتِحاً فِي غَرْبِ هَوَاهُ،كَادِحاً سَعْياً لِدُنْيَاهُ، فِي لَذَّاتِ طَرَبِهِ وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ؛ ثُمَّ لاَ يَحْتَسِبُ رَزِيَّةً، وَ لاَ يَخْشَعُ تَقِيَّةً، فَمَاتَ فِي فِتْنَتِهِ غَرِيراً، وَ عَاشَ فِي هَفْوَتِهِ يَسِيراً(اسیراً) لَمْ يُفِدْ عِوَضاً(غرضاً) وَ لَمْ يَقْضِ مُفْتَرَضاً. دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ الْمَنِيَّةِ فِي غُبَّرِ(غبرة) جِمَاحِهِ وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ.

الإعتبار بالموت

فَظَلَّ سَادِراً، وَ بَاتَ سَاهِراً، فِي غَمَرَاتِ الْآلاَمِ، وَ طَوَارِقِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ، بَيْنَ أَخٍ شَقِيقٍ، وَ وَالِدٍ شَفِيقٍ، وَ دَاعِيَةٍ بِالْوَيْلِ جَزَعاً، وَ لاَدِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً؛ وَ الْمَرْءُ فِي سَكْرَةٍ مُلْهِثَةٍ، وَ غَمْرَةٍ كَارِثَةٍ، وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ، وَ جَذْبَةٍ مُكْرِبَةٍ، وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ. ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً(مُبْلِساً) ، وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً، ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَى الْأَعْوَادِ رَجِيعَ وَصَبٍ، وَ نِضْوَ سَقَمٍ، تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ، وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ، إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ، وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ، وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ. حَتَّى إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَيِّعُ، وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ(مفجّ) ، أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ نَجِيّا لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ، وَ عَثْرَةِ الاِمْتِحَانِ. وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ الْحَمِيمِ، وَ تَصْلِيَةُ الْجَحِيمِ، وَ فَوْرَاتُ السَّعِيرِ، وَ سَوْرَاتُ الزَّفِيرِ، لاَ فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ، وَ لاَ دَعَةٌ مُزِيحَةٌ، وَ لاَ قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ، وَ لاَ مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لاَ سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ، بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ، وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ! إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ!.

العبرة بصیر المضین

عِبَادَ اللَّهِ أَيْنَ الَّذِينَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا، وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا، وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا، وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا! أُمْهِلُوا طَوِيلاً، وَ مُنِحُوا جَمِيلاً، وَ حُذِّرُوا أَلِيماً، وَ وُعِدُوا جَسِيماً(جمیلاً) ! احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ، وَ الْعُيُوبَ الْمُسْخِطَةَ. أُولِي الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ، وَ الْعَافِيَةِ وَ الْمَتَاعِ، هَلْ مِنْ مَنَاصٍ أَوْ خَلاَصٍ؟ أَوْ مَعَاذٍ أَوْ مَلاَذٍ أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَحَارٍ؟ أَمْ لاَ؟«فَأَنّى تُؤْفَكُونَ» أَمْ أَيْنَ تُصْرَفُونَ! أَمْ بِمَا ذَا تَغْتَرُّونَ! وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِكُمْ مِنَ الْأَرْضِ، ذَاتِ الطُّوْلِ وَ الْعَرْضِ، قِيدُ قَدِّهِ، مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ! الْآنَ عِبَادَ اللَّهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ، وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ فِي فَيْنَةِ الْإِرْشَادِ، وَ رَاحَةِ الْأَجْسَادِ، وَ بَاحَةِ الاِحْتِشَادِ، وَ مَهَلِ الْبَقِيَّةِ، وَ أُنُفِ الْمَشِيَّةِ، وَ إِنْظَارِ التَّوْبَةِ، وَ انْفِسَاحِ الْحَوْبَةِ، قَبْلَ الضَّنْكِ وَ الْمَضِيقِ، وَ الرَّوْعِ وَ الزُّهُوقِ، وَ قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ وَ إِخْذَةِ الْعَزِيزِ الْمُقْتَدِرِ.

وَ فِي الخُبر: أِنَّهُ ع لَما خُطِبَ بِهذِه الخُطْبَة اقشعْرت لَها الجُلُود، وَ بِكت العُيون وِ رَجِفْتُ الْقُلوب، و من الناس من یسمی هذه الخطبة : «الغراء»

۹۸

شگفتيهاى آفرينش انسان

مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست؟ كه خدا او را در تاريكيهاى رحم و غلافهاى تو در تو، پديد آورد؟ تا به صورت جنين درآمد، سپس كودكى شيرخوار شد، بزرگتر و بزرگترشده تا نوجوانى رسيده گرديد، سپس او را دلى فراگير، و زبانى گويا، و چشمى بينا عطا فرمود تا عبرتها را درك كند، و از بديها بپرهيزد، و آنگاه كه جوانى در حد كمال رسيد، بر پاى خويش استوار ماند، گردنكشى آغاز كرد، و روى از خدا بگرداند، و در بيراهه گام نهاد، در هواپرستى غرق شد، و براى به دست آوردن لذتهاى دنيا تلاش فراوان كرد، و سرمست شادمانى دنيا شد، هرگز نمى پندارد مصيبتى پيش آيد!

و بر اساس تقوى فروتنى ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه، مرگ او را مى ربايد، او را كه در دل بدبختيها، اندكى زندگى نموده، و آنچه را كه از دست داده عوضى به دست نياورده است، و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضايش به جا نياورده، كه درد مرگ او را فرا گرفت. روزها در حيرت و سرگردانى، و شبها با بيدارى و نگرانى مى گذارند.

عبرت از مرگ

هر روز به سختى درد مى كشد، و هر شب رنج و بيمارى به سراغش مى رود، در ميان برادرى غمخوار، و پدرى مهربان و نال ه كننده اى بى طاقت و بر سينه كوبنده اى گريان افتاده است، اما او در حالت بيهوشى و سكرات مرگ، و غم و اندوه بسيار، و ناله دردناك، و درد جان كندن، با انتظارى رنج آور، دست به گريبان است، پس از مرگ او را مايوس وار در كفن پيچانده، در حالى كه تسليم و آرام است، برمى دارند، و بر تابوت مى گذراند. خسته و لاغر به سفر آخرت مى رود، كه فرزندان و برادران او را بدوش كشيده تا سرمنزل غربت، آنجا كه ديگر او را نمى بينند، و آنجا كه جايگاه وحشت است، پيش مى برند.

اما هنگامى كه تشييع كنندگان بروند و مصيبت زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، براى پرستش حيرت آور، و امتحان لغزش زا، زمزمه غم آلود دارد. و بزرگترين بلاى آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و برافروختگى شعله ها و نعره هاى آتش است، كه نه يك لحظه آرام گيرد تا استراحت كند، و نه آرامشى وجود داد كه از درد او بكاهد، و نه قدرتى كه مانع كيفر او شود، نه مرگى كه او را از اين همه ناراحتى برهاند، و نه خوابى كه اندوهش را برطرف سازد، در ميان انواع مرگها و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است، به خدا پناه مى بريم.

پند آموزی از گذشتگان

اى بندگان خدا! كجا هستند آنان كه ساليان طولانى در نعمتهاى خدا عمر گذراندند؟ تعلیمشان دادند و دریافتند، مهلتشان دادند و بیهوده روزگار گذراندند؟ از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش كردند، زمان طولانى آنها را مهلت دادند، نعمتهاى فراوان بخشيدند، از عذاب دردناك پرهيزشان دادند، و وعده هايى بزرگ از بهشت جاويدان به آنها دادند.

اى مردم! از گناهانى كه شما را به هلاكت افكند، از عيبهايى كه خشم خدا را در پى دارد، بپرهيزيد. دارندگان چشمهاى بينا، و گوشهاى شنوا، و سلامت و كالاى دنيا! آيا گريزگاهى هست؟ يا رهايى و جاى امنى، پناهگاهى و جاى فرارى هست؟ آيا بازگشتى براى جبران وجود دارد؟ نه چنين است؟ پس كى باز مى گرديد؟ به كدام سو مى رويد؟ و به چه چيز مغرور مى شويد؟ همانا بهره هر كدام شما از زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست! آنگونه كه خاك آلود بر آن خفته باشد.

اى بندگان خدا! هم اكنون به اعمال نيكو پردازيد، تا ريسمانهاى مرگ بر گلوى شما سخت نشده، و روح شما براى كسب كمالات آزاد است، و بدنها راحت، و در حالتى قرار داريد كه مى توانيد مشكلات يكديگر را حل كنيد. هنوز مهلت داريد، و جاى تصميم و توبه و بازگشت از گناه باقى مانده است. عمل كنيد پيش از آنكه در شدت تنگناى و حشت و ترس و نابودى قرار گيريد، پيش از آنكه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خداى توانا شما را برگيرد.

(وقتى كه امام اين خطبه را ايراد فرمود، بدنها به لرزه درآمد، اشكها سرازير و دلها ترسان شد، كه جمعى آن را غرأ ناميدند)

۹۹

۸۴- و من خطبة لهعليه‌السلام

سیاسی، تاریخی

(فِي ذِكر عمرو بْن العاص)

نفسیة عمرو بن العاص

عَجَبا لاِبْنِ النَّابِغَةِ! يَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً، وَ أَنِّي امْرُوٌ تِلْعَابَةٌ أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً وَ نَطَقَ آثِماً. أَمَا - وَ شَرُّ الْقَوْلِ الْكَذِبُ - إِنَّهُ لَيَقُولُ فَيَكْذِبُ، وَ يَعِدُ فَيُخْلِفُ، وَ يُسْأَلُ فَيَبْخَلُ، وَ يَسْأَلُ فَيُلْحِفُ، وَ يَخُونُ الْعَهْدَ، وَ يَقْطَعُ الْإِلَّ؛ فَإِذَا كَانَ عِنْدَ الْحَرْبِ فَأَيُّ زَاجِرٍ وَ آمِرٍ هُوَ! مَا لَمْ تَأْخُذِ السُّيُوفُ مَآخِذَهَا، فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ أَكْبَرُ مَكِيدَتِهِ أَنْ يَمْنَحَ الْقَوْمَ(القوم) سَبَّتَهُ. أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْتِ، وَ إِنَّهُ لَيَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْيَانُ الْآخِرَةِ، إِنَّهُ لَمْ يُبَايِعْ مُعَاوِيَةَ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ أَتِيَّةً، وَ يَرْضَخَ لَهُ عَلَى تَرْكِ الدِّينِ رَضِيخَةً.

۸۵- و من خطبة لهعليه‌السلام

اعتقادی، اخلاقی

و فیها صفات ثمانٍ من صفات الجلال

صفات الله

وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ: الْأَوَّلُ لاَ شَيْءَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرُ لاَ غَايَةَ لَهُ لاَ تَقَعُ الْأَوْهَامُ لَهُ، عَلَى صِفَةٍ، وَ لاَ تُعْقَدُ الْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَى كَيْفِيَّةٍ، وَ لاَ تَنَالُهُ التَّجْزِئَةُ وَ التَّبْعِيضُ، وَ لاَ تُحِيطُ بِهِ الْأَبْصَارُ وَ الْقُلُوبُ.

الدعوة إلی قبول الموعظة

منها : فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْآيِ السَّوَاطِعِ، وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ وَ انْتَفِعُوا بِالذِّكْرِ وَ الْمَوَاعِظِ، فَكَأَنْ قَدْ عَلِقَتْكُمْ مَخَالِبُ الْمَنِيَّةِ وَ انْقَطَعَتْ مِنْكُمْ عَلاَئِقُ الْأُمْنِيَّةِ وَ دَهِمَتْكُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ، وَ السِّيَاقَةُ إِلَى الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ، فَ( كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ ) (۱) : سَائِقٌ يَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا؛ وَ شَاهِدٌ يَشْهَدُ عَلَيْهَا بِعَمَلِهَا.

صِفَةِ الْجَنَّةِ

دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ، لاَ يَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا، وَ لاَ يَظْعَنُ مُقِيمُهَا، وَ لاَ يَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَ يَبْأَسُ(بیأس) سَاكِنُهَا.

_____________________

۱- ق۲۰

۱۰۰