آداب معاشرت ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار

آداب معاشرت ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار0%

آداب معاشرت ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

آداب معاشرت ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمدباقر مجلسی
گروه: مشاهدات: 21896
دانلود: 3576

توضیحات:

آداب معاشرت ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 39 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21896 / دانلود: 3576
اندازه اندازه اندازه
آداب معاشرت ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار

آداب معاشرت ترجمه جلد شانزدهم بحارالانوار

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اخبار باب

(۳) ۱- کامل الزیاره: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که فرمود: چهارند که هر کس یکی از آنها را هم آورد به بهشت رود، هر که جاندار تشنه‌ای را سیراب کند، یا شکم گرسنه‌ای را سیر کند، یا تن لختی را بپوشاند، یا بنده در رنجی را آزاد کند.

(۱) ۲- همان: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که دوست تر اعمال به درگاه خدا سه باشند: سیر کردن مسلمان گرسنه، و پرداختن وام او و رفع گرفتاری او.

(۲) ۳- محاسن: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: نجات بخشها خوراک دادن و فاش سلام کردن و نماز خواندن در شب است با اینکه مردم در خوابند.

(۳) ۴- همان: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که بهتر شما کسی باشد که خوراک دهد و سلام را فاش ادا کند و نماز بخواند با اینکه مردم در خوابند.

(۴) ۵- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام ، فرمود: رسول خدا همه اولاد عبد المطلب را گرد آورد و فرمود: ای اولاد عبد المطلب سلام را فاش ادا کنید، و صله رحم کنید و شب که مردم خوابند عبادت کنید، و خوراک بدهید، و سخن خوب بگوئید تا سلامت ببهشت بروید.

(۵) ۶- همان: به سندش تا اینکه علیعليه‌السلام میفرمود: ما خاندانی هستیم که ماموریم خوراک بخورانیم، و در پیشامدهای سخت به دادرسی خوانده شویم، و نماز بخوانیم چون مردم به خواب رفتند.

(۶) ۷- همان: به سندش تا ابی المنکدر که گفت: مردی دهنه پاکش پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را گرفت و گفت: یا رسول الله چه عملی بهتر است؟ فرمود: خوراک دادن و خوش گفتن.

(۷) ۸- همان: تا امام پنجمعليه‌السلام که میفرمود: راستی خدا دوست دارد خوراندن را و خون ریختن را (یعنی ذبح برای پخش گوشت).

(۸) ۹- همان: به سندش تا اینکه امام پنجمعليه‌السلام میفرمود: راستی خدا دوست دارد خوراندن را و فاش سلام کردن را.

(۹) ۱۰- همان: به سندش تا اینکه امام پنجم که خدا دوست دارد ریختن خون را و خوراندن طعام را.

(۱۰) ۱۱- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام ، فرمود: هر که مسلمانی را خوراک دهد تا سیرش کند کسی از خلق خدا ثواب اخروی او را نداند نه فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل جز خدای پروردگار جهانیان سپس فرمود: از موجبات بهشت رفتن و آمرزش خوردن غذاست به گرسنه‌ها و آنگاه خواند کلام خدای تعالی را: سوره البلد آیه ۱۴ خوراندن در روز گرسنگی ۱۵ یتیم خویشاوند ۱۶ مستمند خاکسار ۱۷ سپس باشد از کسانی که گرویدند.

(۱۱) ۱۲- همان: به سندش از امام هفتمعليه‌السلام که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می‌فرمود: از اسباب آمرزش

پروردگار خورانیدن طعام است.

(۱) ۱۳- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که فرمود: از اسباب آمرزش خوراندن گرسنه است.

(۲) ۱۴- همان: به سندش از امام ششمعليه‌السلام که هر کس شکم گرسنه‌ای را سیر کند بهشت او را بایست شود.

(۳) ۱۵- همان: به همین سند که فرمود: هر که گرسنه‌ای را سیر کند نهری در بهشت برایش روان شود.

۱۶- همان: بسند دیگر مانندش را آورده.

(۴) ۱۷- همان: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که فرمود: روزی شتابانتر است بسوی کسی که اطعام میکند از کارد که در کوهان شتر فرو میرود.

(۵) ۱۸- همان: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که فرمود: خیر شتابان تر است به خانه‌ای که در آن خوراک داده می‌شود از تیغ دلاکی به کوهان شتر.

(۶) ۱۹- همان: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خانه‌ای که از آن خوراک برند خیر و برکت بدان شتابانتر است از تیغ دلاکی به کوهان شتر.

(۷) ۲۰- همان: به سندش از حسین بن نعیم صحاف که امام ششمعليه‌السلام بمن فرمود: ای حسین برادرانت را دوست داری؟ گفتم: آری، فرمود به مستمندانشان سود میرسانی؟ گفتم: آری، فرمود: آگاه باش که بگردن تو است که دوست داری کسی را که خدا دوست میدارد، بخدا که کسی از آنها را سود نرسانی تا او را دوست بداری، و آنها را بخانه خود بخوانی گفتم: من غذا نمیخورم جز که دو تا سه تا، کمتر و بیشتر به همراه من باشند و آن حضرت فرمود: منت آنها بر تو است از فضل و پذیرائی تو از آنها، گفتم: از آنها بخانه‌ام دعوت کنم و از خوراکم به آنها بخورانم، و آنها را بنوشانم و فرشم را زیر پاشان بیندازم و باز هم منت آنها بر من برتر است فرمود: آری زیرا آنها چون بخانه‌ی تو در آیند آمرزش و آمرزش عیالت را به ارمغان آرند و چون از خانه تو برون روند گناهان تو و گناهان عیالت را بدر برند.

(۸) ۲۱- همان: به سندش از معمر بن خلاد که امام هشتمعليه‌السلام را دیدم میخورد و این آیه را خواند (۱۱ سوره البلد) درگیر نشده در گردنه ۱۲ و چه دانی که گردنه چیست؟ ۱۳ آزاد کردن بنده است، تا آخر آیه (ظاهر اینکه تا آخر سوره) سپس فرمود: خدا میدانست که همه خلقش نتوانند بنده آزاد کنند و برایشان راهی به بهشت گشود با اطعام طعام (یعنی ثواب آزاد کردن بنده را دارد).

(۱) ۲۲- همان: به سندش تا ابی المقدام که امام باقرعليه‌السلام بمن فرمود: ای ابی مقدام به خدا که اگر من به مردی از شیعیانم خوراکی دهم دوست تر دارم از اینکه افقی از مردم را خوراک دهم من گفتم: افق چه اندازه است؟ فرمود: صد هزار.

(۲) ۲۳- همان: به سندش از امام باقرعليه‌السلام که فرمود: اگر من مسلمانی را خوراک دهم دوست تر دارم از اینکه افقی از مردم را آزاد کنم، راوی گوید: گفتم: افق چه اندازه است؟ فرمود: ده هزار.

(۳) ۲۴- همان: به سندش تا امام باقرعليه‌السلام که فرمود: خوراک دادن به مسلمانی برابر آزاد کردن بنده‌ایست.

(۴) ۲۵- همان: به سندش تا امام صادقعليه‌السلام فرمود: اگر به یکی از یارانم خوراکی دهم تا سیر شود دوست تر دارم از اینکه به بازار روم و بنده‌ای بخرم و آزادش کنم، و اگر به یکی از یارانم درهمی بدهم دوست تر دارم از اینکه ده درهم صدقه بدهم، و اگر ده درهم به او دهم دوستتر دارم از صدقه دادن صد درهم.

(۵) ۲۶- همان: به سندش تا امام باقرعليه‌السلام فرمود: اگر لقمه‌ای به برادر دینی خود بخورانم دوست تر دارم از اینکه مستمندی را سیر بخورانم و اگر برادر دینی خود را سیر بخورانم دوست تر دارم از اینکه ده مسکین را سیر بخورانم، و اگر ده درهم به او دهم دوست تر دارم از اینکه صد درهم به مساکین و گداها بدهم.

(۶) ۲۷- همان: به سندش از امام باقرعليه‌السلام فرمود: اگر به یک برادر دینی یک خوراکی یا لقمه‌ای بخورانم دوست تر دارم از اینکه گدائی را سیر کنم و اگر یک برادر دینی که در راه خدا با او برادرم سیر کنم دوست تر دارم از اینکه ده گدا را سیر کنم.

(۷) ۲۸- همان: به سندش تا سدیر که امام باقرعليه‌السلام بمن فرمود: ای سدیر هر روز بنده‌ای آزاد میکنی؟ گفتم: نه فرمود: هر ماه چطور؟ گفتم: نه، فرمود: هر سال چطور؟ گفتم: نه فرمود:

سبحان الله تو دست یکی از شیعیان ما را نگیری و به خانه‌ات ببری و او را سیر بخورانی؟ که به خدا این برتر است از آزاد کردن یک بنده از فرزندان اسماعیل.

(۸) ۲۹- همان: از سدیر صیرفی که امام ششم بمن فرمود: چه بازداردت از اینکه هر روز بنده‌ای آزاد کنی؟ گفتم: مال من تاب آن را ندارد، فرمود: در هر روز مرد مسلمانی را خوراک بده، گفتم: دارا باشد یا ندار؟ فرمود: آدم دارا هم بسا که خواهش خوراک دارد.

(۹) ۳۰- همان: به سندش از نعیم احول که وارد بر امام ششمعليه‌السلام شدم و بمن فرمود: بنشین از این خوراک برگیر تا حدیثی که از پدرم شنیدم به تو باز گویم، پدرم بارها میفرمود: اگر ده

مسلمان را خوراک دهم دوست تر دارم از اینکه ده بنده را آزاد کنم.

(۱) ۳۱- همان: به سندش تا ثابت ثمالی که امام باقرعليه‌السلام بمن فرمود: ای ثابت نمیتوانی هر روز یک بنده را آزاد کنی؟ گفتم: نه بخدا قربانت بر آن قدرت ندارم، فرمود: نمیتوانی شام یا نهار به چهار مسلمان بخورانی؟ گفتم: این را میتوانم، فرمود: بخدا همین کار برابر است نزد خدا با آزاد کردن بنده.

(۲) ۳۲- همان: به سندش تا صفوان جمال که امام ششمعليه‌السلام فرمود: اگر ده کس از برادرانم را سیر بخورانم دوست تر باشد نزد من از اینکه به بازار شما در آیم و از آن یک سر بنده بخرم و آزادش کنم.

(۳) ۳۳- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام ، فرمود: خدا دوست دارد خوراک دادن و خون قربانی ریختن در منی را.

(۴) ۳۴- همان: به سندش تا امام باقرعليه‌السلام که خدا دوست دارد ریختن خون (قربانی) و اطعام خوراک و به فریاد بیچاره رسیدن را.

(۵) ۳۵- همان: به سندش تا امام باقرعليه‌السلام فرمود: راستی دوست تر کارها به درگاه خدا شاد کردن مؤمن است سیر کردن مسلمان یا پرداختن وام او است.

(۶) ۳۶- همان: به سندش از امام باقرعليه‌السلام که میفرمود: سه خصلت است که از همه اعمال محبوبترند: بدرگاه خدا: خوراک دادن مسلمانی به مسلمانی در گرسنگی، و گشودن گره گرفتاری از او، و پرداختن وام از او.

(۷) ۳۷- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: دوست ترین کارها به درگاه خدا سیر کردن شکم گرسنه مؤمن است یا گشودن گره گرفتاری او یا پرداخت وام او.

(۸) ۳۸- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: از ایمانست خوشخوئی و اطعام.

(۹) ۳۹- همان: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ایمان خوشخوئی و اطعام خوراک و قربانی است.

(۱۰) ۴۰- همان: از حسین بن نعیم که به امام ششم گفتم: برادری دارم او را به خانه‌ام میبرم و خانواده و خادمم به او خدمت میکنند کدام ما منت بیشتری بهم داریم؟ فرمود: منت او بر تو بیشتر است، گفتم، قربانت منش بخانه‌ام بردم و خوراک دادم و خودم به او خدمت کردم و خانواده و خدمتکارم هم به او خدمت کردند و او باز هم بر من منت بیشتری دارد؟ فرمود: آری زیرا او روزی بسوی تو آورد و گناهان تو را برد.

(۱) ۴۱- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام ، فرمود: هر که گرسنه را خوراک دهد خدا از میوه‌های بهشت به او خوراند.

(۲) ۴۲- همان: به سندش تا امام چهارم فرمود: هر که مؤمنی را بخوراند خدا از میوه‌های بهشت به او خوراند.

(۳) ۴۳- همان: به سندش از امام ششمعليه‌السلام فرمود: مؤمنی نباشد که خوراک سیری به مؤمن دهد جز که خدا به او از طعام بهشتی بخوراند و مؤمنی را سیراب نکند جز که خدا از شراب سر بمهر بهشت به او نوشاند.

(۴) ۴۴- همان: به سندش از امام ششمعليه‌السلام که از امام پنجم پرسیدند چه باشد برابر آزاد کردن بنده‌ای؟ فرمود: خوراک دادن بشخص مؤمن.

(۵) ۴۵- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: یک خوراکی که مسلمانی نزدم بخورد دوست تر دارم از آزاد کردن بنده‌ای.

(۶) ۴۶- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که میفرمود: مؤمنی نباشد که خوراکی به مؤمنی دهد دارا باشد آن خورنده یا ندار جز که ثواب آزاد کردن بنده‌ای را دارد از فرزندان اسماعیل.

(۷) ۴۷- همان: به سندش تا صالح بن میثم که مردی از امام پنجمعليه‌السلام پرسید که بمن بگو عملی را که برابر آزاد کردن بنده است آن حضرت فرمود: اگر سه مسلمان را دعوت کنم و خوراک سیر بدانها دهم و آنها را سیراب کنم دوست تر دارم از آزاد کردن بنده‌ای و بنده‌ای تا آنکه هفت یا بیشتر را شمرد.

(۸) ۴۸- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که میفرمود: هر که سه مسلمان را خوراک دهد خدا او را بیامرزد.

(۹) ۴۹- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که دو مؤمن را خوراک سیر دهد بهتر است از آزاد کردن بنده‌ای.

(۱۰) ۵۰- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام میفرمود: هر که ده مسلمان را خوراک دهد خدا بهشت را بر او واجب کند.

(۱۱) ۵۱- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: اگر پنج درهم برگیرم و آنگاه به این بازار شما بروم و خوراکی بخرم و چند تن مسلمان را بر آن مهمان کنم دوست تر دارم از آزاد کردن بنده‌ای.

(۱) ۵۲- همان: به سندش تا امام رضاعليه‌السلام در تفسیر قول خدا (۸ سوره الدهر) و میخورانند خوراک را با اینکه دوستش دارند به مسکین (و یتیم و اسیر) مقصود اینست که دوست دارند خدا را یا دوست دارند آن خوراک را؟ فرمود: دوست دارند آن خوراک را (یعنی نیاز بخوردن آن دارند مترجم).

(۲) (۵۳) تفسیر عیاشی: به سندش از مردی که گفت: از امام ششمعليه‌السلام پرسیدم به مرد سائلی که نمیدانم مسلمان است خوراک بدهم؟ فرمود: آری به او خوراک بده تا عقیده او را در ولایت و عداوت ندانی زیرا خدا میفرماید: (و بگوئید در باره مردم بخوبی)، و خوراک نده بکسی که دشمن چیزی از حق است یا دعوت کند به چیز باطلی.

(۳) ۵۴- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: همانا گرفتار شد یعقوب پیغمبرعليه‌السلام به واسطه یوسف که از او جدا شد برای اینکه گوسفند فربهی سر برید و یکی از یاران او بنام به یوم (بقوم نسخه بدل و یا بنوم مرکب از بن با ووم باحتمال در پاورقی ص ۳۶۸) نیازمند بود و چیزی نداشت بدان افطار کند و یعقوب از او غفلت کرد و به او خوراک نداد و گرفتار به فراق یوسف شد و از آن پس چنان شد که هر بامداد جارچی او جار میزد هر که روزه نیست بر سر چاشت یعقوب حاضر شود و چون شب میشد جار میزد هر که روزه هست بر سر سفره شام یعقوب آید.

(۴) ۵۵- مکارم الاخلاق: از امام صادقعليه‌السلام فرمود به راستی که خدا عز و جل دوست دارد اطعام در راه خدا را و دوست دارد کسی که برای خدا اطعام کند، و برکت در خانه او شتابان تر است از فرو رفتن تیغ دلاکی در کوهان شتر.

(۵) ۵۶- امالی طوسی: به سندش تا پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که خدا عز و جل فرماید: ای آدمیزاده بیمار شدم و از من دیدار نکردی، گوید: پروردگارا چگونه از تو دیدار کنم با آنکه پروردگار جهانیانی؟ فرماید: فلان بنده‌ام بیمار شد و اگرش دیدار میکردی مرا نزد او یافتی، فرماید:

از تو آب خواستم و مرا سیراب نکردی؟ گوید: چگونه با آنکه تو پروردگار جهان یانی؟

فرماید: بنده‌ام از تو آب خواست و اگرش سیراب کرده بودی مرا در آن یافتی، فرماید از تو خوراک خواستم و بمن نخوراندی؟ گوید: چگونه شود با اینکه تو پروردگار جهانیانی؟

فرماید فلان بنده من از تو خوراک خواست و اگرش خورانده بودی آن را نزد من یافتی.

(۶) ۵۷- نوادر راوندی: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: سبکبارترین عذاب‌شونده مردم دوزخ ابن جذعان است، گفتند: یا رسول الله چه شده که عذاب ابن جذعان سبکتر است؟

فرمود: او بمردم خوراک میداده «۱».

(۱) ۵۸- امالی طوسی: به سندش تا پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: از بهترین اعمال نزد خدا خنک کردن جگرهای تشنه و سیر کردن شکمهای گرسنه است، و بدان که جان محمد بدست او است ایمان ندارد بمن بنده‌ای که سیر بخوابد برادرش یا فرمود همسایه‌اش که مسلمانست گرسنه باشد.

(۲) ۵۹- اعلام الدین: از پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که فرمود: پنجند که هر که همه را یا یکی را به درگاه خدا آورد بهشت بر او واجب گردد: هر که سیراب کند جانور تشنه‌ای را، یا سوار کند پای پیاده‌ای را یا خوراک دهد شکم گرسنه‌ای را، یا بپوشاندش برهنه‌ای را یا آزاد کند بنده رنج دیده‌ای را.

(۳) ۶۰- کتاب الغایات: پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهتر صدقه آنست که بدهند به اسیری که چشمانش از گرسنگی تار شده است (۴) و فرمودصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بهترین صدقه نوشاندن آبست و بهتر صدقه صدقه دادن آبست.

(۵) و از امام ششم استعليه‌السلام که بهترین صدقه خنک کردن جگر تشنه است، (۶) و از آن حضرتست که از قول پیغمبر فرموده: برترین اعمال خنک کردن جگر تشنه است یعنی نوشاندن آب.

(۷) ۶۱- و از همان: از ابی علقمه آزاد کرده بنی هاشم که پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نماز بامداد را برای ما خواند، سپس بما رو کرد و فرمود: ای همه گروههای اصحابم شب گذشته عمویم حمزه ابن عبد المطلب و برادرم جعفر بن ابی طالب را در خواب دیدم و در پیش آنها طبقی بود از میوه درخت سدر و ساعتی از آن خوردند، و آن میوه انگور شد و ساعتی از آن خوردند و آن انگور رطب شد (خرمای تازه) و من نزدیک آنها رفتم و گفتم: پدرم قربان شما کدام اعمال برتر است؟ گفتند ما برتر اعمال را یافتیم صلوات بر تو و نوشاندن آب و دوستی علی بن ابی طالبعليه‌السلام .

(۸) ۶۲- و از همان به سندش تا کسی که شنیده امام ششمعليه‌السلام میفرماید: پرسش شد از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که کدام عمل بدرگاه خدا عز و جل دوست تر است؟ فرمود: از دوست ترین اعمال به درگاه خدا عز و جل شاد کردن مؤمن است باینکه گرسنگی را از او دور کنی و گرفتاری او را رفع کنی.

(۹) و از امام ششم استعليه‌السلام که فرمود: دوست تر اعمال بدرگاه خدا سیر کردن شکم مسلمانی است و پرداختن وام او و رفع گرفتاری او.

(۱) و از ابی عبیده حذاء از امام پنجمعليه‌السلام که فرمود دوست تر اعمال بدرگاه خدای تعالی سیر کردن مؤمن و گره گشائی از گرفتاری او و پرداخت وام او است و راستی کسی که این کارها را بکند کم است.

(۲) ۶۳- کافی: به سندش از امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که سیر کند مؤمنی را بهشت بر او واجب شود، و هر که سیر کند کافری را بر خداست که درونش را پر از زقوم کند مؤمن باشد یا کافر.

روشنگری: هر که سیر کند الخ فرقی نیست میان بیابان و آبادی برای عموم اخبار بر خلاف برخی عامه که آن را به بیابانی تفسیر کرده برای اینکه در آبادی وسیله زندگی و بازار هست و این تفسیر سست است.

مؤمن باشد خوراک دهنده یا کافر، و زقوم درختی است که از اصل دوزخ برآید و گلی دارد چون رؤس شیاطین و جای روئیدنش ته دوزخ است و شاخه‌هایش در همه درکات آن کشیده شده و میوه دارد در پایان زشتی و تلخی و گلوگیری.

و ظاهر حدیث حرمت اطعام کافر است چه حربی چه ذمی، خویش باشد یا بیگانه، توانگر باشد یا بینوا و گر چه در دم مرگ باشد، و مسأله بی‌اشکال نیست و اصحاب را در آن چند قول است.

(مورد حدیث سیر کردن کافر است و اطعام بکمتر از آن و برای حفظ جان را فرا نگیرد مترجم).

و بدان که مشهور عدم جواز وقف کردن مسلمانست بر کافر حربی و اگر چه خویشاوند باشد برای قول خدای تعالی (آیه ۲۲ سوره المجادله) نیابی مردمی که ایمان دارند بخدا و روز جزا که دوستی کنند با کسی که دشمنی و مبارزه کند با خدا و رسولش و اگر چه پدران و پسران آنها باشند، و بسا بقولی جائز است برای عموم قول پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم " و برای هر جگر سوخته ثوابی است (که مثلا چاه آب را وقف کافر حربی نماید مترجم).

و اما وقف بر کافر ذمی (در پناه اسلام است) چند قول دارد یکی منع مطلقا که قول سلار و ابن براج است.

دوم: جواز مطلقا که اختیار محقق و جمعی دیگر است.

سوم: جواز بشرط اینکه موقوف علیه خویشاوند باشد نه بیگانه و این مختار شیخین است و گروه دیگر.

چهارم: جواز برای خصوص پدر و مادر نه دیگران و این مختار ابن ادریس است.

سپس مشهورتر میان اصحاب فقهاء جواز صدقه دادن به کافر ذمی است و گر چه بیگانه باشد

برای خبر گذشته و به دلیل قول خدای تعالی (آیه ۸ سوره ممتحنه) خدا باز نمیدارد شما را از آنان که نجنگیدند با شما برای دین و بیرون نکردند شما را از خانه‌هاتان که بآنها نیکی کنید الخ.

(۱) و در دروس از ابن ابی عقیل نقل کرده منع از صدقه دادن به غیر مؤمن را مطلقا و روایت است از سدیر که به امام ششمعليه‌السلام گفتم: خوراک بدهم به سائلی که اسلام او را نمیدانم؟ فرمود: آری عطا کن بکسی که نمیدانی دوست حق است یا دشمن زیرا خدا عز و جل فرماید (آیه ۸۳ سوره البقره) و بگوئید به مردم با خوشی" و مخوران بکسی که دشمن حقی است یا دعوت به باطلی میکند (این حدیث در شماره ۵۳ گذشت) و روایت است جواز صدقه به یهود و نصاری و گبر، و بیاید حدیث جواز سیراب کردن نصرانی، و شهید ثانی،رحمه‌الله اخبار منع را حمل بر کراهت کرده ولی این خبر را نمیشود بر آن حمل کرد (زیرا وعید عذاب شدید دارد) آری می‌شود آن را تفسیر کرد به کسی که به قصد دوستی با او باشد یا بخاطر کفرش باشد، یا چون سبب جنگیدن آنها با مسلمانان شود و زیان زدن به آنها، و می‌شود اخبار جواز را حمل بر مستضعفان کم خرد کرد یا حمل بر تقیه کرد.

(۲) ۶۴- کافی: به سندش از امام ششمعليه‌السلام ، فرمود: اگر مسلمانی را خوراک دهم دوست ‌تر دارم از اینکه افقی از مردم را خوراک دهم (راوی گوید) گفتم: افق چه باشد؟ فرمود: صد هزار یا بیشتر.

بیان: افق بدین معنی در لغت نیامده بلکه به ضم همزه تنها یا بدو ضمه همزه وفاء به معنی ناحیه است و می‌شود مقصود از آن مردم یک ناحیه باشد و تفسیرش به صد هزار و بیشتر یعنی کمترش صد هزار است یا مقصود از آن شمار بسیار است که گویند صد هزار یا بیشتر است چنانچه یک وجه تفسیریست برای قول خدای تعالی (آیه ۱۴۷ سوره الصافات) و فرستادیم او را (یونس بوده) بسوی صد هزار یا بیشتر).

و گویا مقصود به مسلمانان در اینجا مؤمنان کامل است یا کسانی که در معاشرت تمام تو باید که دوست داری کسی را که خدا را دوست دارد، آگاه باش که به هیچ کدام سود نرسانی تا او را دوست بداری، (۳) آیا آنها را به خانه‌ات دعوت میکنی؟ گفتم: آری من چیزی نخورم جز که دو تا سه تا از آنها یا کمتر یا بیشتر همراه من باشند، و آن حضرتعليه‌السلام فرمود: آگاه که فضل آنها بر تو بزرگتر است از فضل تو بر آنها، گفتم، قربانت من به آنها خوراک دهم و آنها را بر سر فرشم بنشانم و باز هم فضل آنها بر من بزرگتر باشد؟ فرمود: آری راستش چون بخانه تو در آیند آمرزش تو را به خانه‌ات آرند و آمرزش خانواده‌ات را و چون از خانه‌ات بیرون روند گناهان تو و خانواده‌ات را بیرون برند.

(۱) بیان: بر تو باید یعنی واجب و لازم است، اینکه فرمود: سود نرسانی تا دوستش داری یعنی دعوی دوستی که سودی ندارد دروغ است- تا گوید در اخبار دیگر آمده که روزی تو و روزی خانواده‌ات را آوردند، و این درست است تا جمله بعد معنای تازه‌ای بدهد.

(۲) ۷۱- کافی: به سندش از ابی محمد وابشی که نزد امام ششم گفتگوی یاران ما شد و من گفتم چاشت و شامی نخورم جز که از آنها دو و سه و کمتر و بیشتر به همراه من باشند، آن حضرت فرمود: فضل آنها بر تو بزرگتر است از فضل تو بر آنها، گفتم: قربانت چگونه با اینکه من از خوراکم به آنها بخورانم و از مال خود خرجشان کنم و خانواده‌ام به آنها خدمت کنند؟ فرمود:

راستش اینست که چون به تو وارد شوند روزی بسیاری از خدا عز و جل برایت وارد کنند و چون بدر آیند با آمرزش تو بدر آیند.

بیان: چاشت در آغاز روز است و شام در آخر روز و آغاز شب، خدمت خانواده به آماده کردن وسائل مهمانیست و در روایات دیگر است که خدمتکارم به آنها خدمت میکند، روزی بسیار آرند یعنی بیش از آنچه خرج آنها می‌شود

(۳) ۷۲- کافی: به سندش از امام باقرعليه‌السلام فرمود: اگر یک مسلمانی را خوراک دهم دوست تر دارم از اینکه افقی از مردم را آزاد کنم، راوی گوید، گفتم: افق چه اندازه است؟ فرمود: ده هزار.

بیان: منافاتی با آنچه در روایت ابی بصیر گذشت که افق صد هزار است ندارد چون در آنجا اطعام صد هزار بود و در اینجا آزاد کردن ده هزار است و مقصود از افق شمار بسیار است و با هر دو تفسیر سازگار است یا مقصود اهل یک ناحیه است که آنهم کم و بیش دارد و اشاره دارد که عتق و آزاد کردن ده برابر اطعام است و مقصود از مردم یا مؤمن غیر کامل است و یا مصتضعف چنانچه گذشت.

(۴) ۷۳- کافی: به سندش تا ربعی که امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که بخوراند برادرش را در راه خدا ثواب کسی دارد که فئامی از مردم را بخوراند گفتم: فئام چه باشد؟ فرمود: صد هزار از مردم بیان: (در تفسیر لفظ فئام از قول جوهری صاحب صحاح).

(۵) ۷۴- کافی: به سندش تا سدیر صیرفی که امام ششمعليه‌السلام بمن فرمود: چه بازت دارد از اینکه هر روزی یک بنده را آزاد کنی گفتم: مال من بدان رسا نیست، فرمود: هر روزی یک مسلمانی را خوراک بده، گفتم: دارا باشد یا ندار؟ فرمود: دارا هم بسا که خواستار خوراک است.

بیان: دارا هم بسا خواستار خوراک است بیان فراگیریست به ذکر علت آن زیرا علت

(۱) فضل اطعام شاد کردن مؤمن و گرامی داشتن او و برآوردن نیاز او است و همه اینها در دارا هم هست و گذشت که گونه گونگی فضیلت بگونه گونه بودن خوراک دهان و خوراک خوران و نیتها و احوال است و شرائط دیگر قبول عمل و می‌شود که کم گفتن مقدار ثواب در برخی اخبار برای ضعف خرد شنونده‌ها یا مصالح دیگر باشد.

(۲) ۷۵- کافی: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که فرمود: خوراکی که برادر مسلمانم نزد من بخورد دوستتر دارم از آزاد کردن یک بنده.

بیان (در اعراب لفظ حدیث).

(۳) ۷۶- کافی: به سندش تا امام ششم که به صفوان جمال فرمود: اگر یکی از برادرانم را سیر کنم دوست تر دارم از اینکه وارد این بازار شما شوم و یک سر آدمی را بخرم و آزادش کنم.

بیان: یعنی چه بنده باشد و چه کنیز.

(۴) ۷۷- کافی: به سندش از امام ششمعليه‌السلام فرمود اگر پنج درهم بردارم و به این بازار شما بروم و خوراکی با آن بخرم و چند نفر از مسلمانها را جمع کنم (تا آن را بخورند) دوستتر دارم از اینکه یک بنده آزاد کنم.

(۵) ۷۸- کافی: به سندش از امام ششمعليه‌السلام که از محمد بن علی (امام باقرعليه‌السلام ) پرسیدند چه عملی برابر است با آزاد کردن بنده؟ فرمود: خوراک دادن بمسلمانی.

بیان: بقولی برابری شامل برتری هم می‌شود.

(۶) ۷۹- کافی: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام ، فرمود: من چیزی را ندانم که با دیدار مؤمن برابر باشد جز اطعام مؤمن و بر خداست که هر که مؤمنی را خوراک دهد به او از خوراک بهشت بخوراند.

(۷) ۸۰- کافی: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: اگر مؤمن نیازمندی را خوراک دهم دوست تر دارم از اینکه او را دیدن کنم و اگرش دیدن کنم دوست تر دارم از اینکه ده بنده آزاد کنم.

(۸) ۸۱- کافی: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که هر کس مؤمن توانگری را خوراک دهد برابر است برایش با اینکه بنده‌ای از فرزندان اسماعیل را از کشته شدن برهاند و هر که مؤمن نیازمندی را خوراک دهد برابر است با اینکه صد تا از اولاد اسماعیل را آزاد کند و از کشته شدن برهاند.

بیان: (در باره اعراب و اختلاف نسخه‌ها در الفاظ حدیث که ترجمه‌اش برای عموم سودی ندارد مترجم).

(۱) ۸۲- کافی: به سندش تا نصر بن قابوس که امام ششمعليه‌السلام فرمود: البته خوراک دادن به مؤمن را دوست تر دارم از آزاد کردن ده بنده و از ده بار حج راوی گوید: گفتم: ده بنده و ده بار حج؟؟ فرمود: ای نصر اگر به او خوراک ندهید بمیرد یا خوار شود و به دشمن اهل بیت رو آورد و از او گدائی کند و مرگ برای او بهتر است از گدائی به در خانه دشمن، ای نصر هر که مؤمنی را زنده سازد و زنده دارد گویا همه مردم را زنده داشته و اگر به او خوراک ندهید او را به مرگ انداخته‌اید و اگرش خوراک دهید البته که او را زنده داشتید.

روشنگری: پرسش راوی از روی شگفتی بوده به این ثواب بزرگ و آن حضرت شگفتی او را از میان برده که فرموده اگر به او خوراک ندهید یا از گرسنگی بمیرد و نزد ناصب دشمن اهل بیت به گدائی رود و خوار شود که چون مرگ باشد برای او بلکه سخت‌ تر از آن و خوراک دادن به او سبب زندگی صوری و جسمانی و زندگی روحی و معنوی او باشد و خدای تعالی فرموده (۳۲ سوره المائده) هر که زنده دارد نفسی را گویا زنده داشته همه مردم را" و مقصود نفس با ایمانست و زنده داشتن زندگی معنوی و اعتقادی را هم فرا گیرد چه در اخبار بسیاری آمده که تاویل شایان‌تر احیاء هدایت و راهنمائی است تا گوید و خلاصه اینکه چون امام فرمود: به دنبال خوراک ندادن مردنست جای پرسشی دارد و آن اینکه می‌شود از دشمن گدائی کند و نمیرد و امام فرماید اگر میخواهید او را به گدائی از دشمن بکشانید او زیر این بار نرود زیرا مردن نزد او بهتر است از این گدائی و ناچار خواهد مرد و شما او را به مرگ خواهید کشانید چه مرگ معنوی که گمراه کردن او است و یا مرگ جسمانی که جاندادن او است

(۲) ۸۳- کافی: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که بپوشاند به برادرش جامه زمستانی یا تابستانی بر خدا یا بر جا است که به او از جامه‌های بهشتی پوشاند و سکرات و سختیهای مردن را بر او آسان کند و گورش را گشاده سازد و چون از گورش برآید فرشته‌ها را با مژده‌بخشی آنها برخورد کند و آنست تفسیر قول خدا عز و جل در قرآنش (آیه ۱۰۲ سوره الأنبیاء) و برخورند به آنان فرشته‌ها به این مژده‌بخشی که اینست روز خوش شما که بدان نوید داده شدید.

روشنگری: سکرات موت بمعنی سختیهای آنست و پس از بیان اعراب لفظ حدیث گوید آیه در سوره الأنبیاء است و پیش از آن چنین است: آیه ۱۰۰ راستی کسانی که سرنوشت خوبی از طرف ما دارند آنان از آن (دوزخ) بدورند، ۱۰۱ تا آنجا که نفس آن را هم نشنوند و خودشان در آنچه خواهند جاویدان باشند ۱۰۲ هراس بزرگ آنها را اندوهگین نسازد و بر خورند فرشته‌ها بدانها (یعنی پیشواز آنها آیند و تهنیت‌گو باشند" اینست روز شما" یعنی روز ثواب و فرو گرفتن شما یعنی به آنها چنین گفته شود که بدان نوید داده شدید، یعنی در دنیا.

(۱) ۸۴- کافی: به سندش از امام ششمعليه‌السلام ، فرمود: هر که یک مسلمان ندار لختی را جامه پوشد یا به او برای قوت زندگانیش کمک دهد، خدا عز و جل هفت هزار فرشته بر او گمارد که برای آمرزش گناهانش که انجام داده آمرزش خواهند تا اینکه در صور دمیده شود.

(۲) ۸۵- کافی: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مانندش را آورده جز اینکه در آن هفتاد هزار فرشته آمده است.

بیان: (پس از شرح الفاظ حدیث گوید می‌شود مقصود این باشد که کسی از قوت و زندگی خود به فقیر برهنه کمک دهد) و در نسخه‌ای یقویه آمده یعنی از آنچه مایه قوت او است به فقیر کمک دهد.

(۳) ۸۶- کافی: به سندش تا امام چهارمعليه‌السلام فرمود: هر که بپوشاند مؤمنی را خدا او را از جامه‌های سبز بپوشاند، و در حدیث دیگر است که تا نخی از آن جامه بر تن آن مؤمن است در ضمانت خداست.

بیان: جامه‌های سبز: گویا اشاره است بقول خدای تعالی (آیه ۲۱- سوره الدهر) بر تن آنها است جامه‌های حریر سبز از نازک و کلفت و اشاره دارد که سبز بهترین رنگ است.

تا نخی از آن بر تن اوست یا تا نخی بر آن جامه باشد گر چه پوشیدنی نباشد و معنی یکم روشنتر است و اگر چه دومی رساتر است و روایت قرب الاسناد مؤید اول است و روایت مجالس شیخ مؤید دوم.

(۴) ۸۷- کافی: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که می‌فرمود: هر که بپوشاند تن مؤمن برهنه را خدا به او پوشاند جامه از استبرق بهشت و هر که بپوشاند مؤمن توانگر را پیوسته در پوشش الهی باشد تا از آن جامه پاره‌ای بر جا باشد.

بیان: بقول قاموس استبرق دیبای کلفت است و معرب استروه است یا دیبای بافته با نخ طلا است یا جامه ابریشم پر نخ است

در پوشش خداست یعنی خدا او را بپوشاند از گناهان یا از عقوبت یا از هر بدآمد، یا از رسوائی در دنیا و دیگر سرا.

(۵) ۸۸- امالی صدوق: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر که مؤمن گرسنه‌ای را خوراک دهد خدا از میوه‌های بهشت به او بخوراند، و هر کس مؤمن برهنه‌ای را بپوشاند خدا او را از جامه استبرق و حریر بپوشاند، و هر کس او را در تشنگی سیراب کند خدا از شراب سربسته به او بنوشاند، و هر کس به او کمک کند یا گرفتاریش را رفع کند خدا او را سایه دهد زیر عرش خود روزی که جز سایه او سایه‌ای نباشد.

(۱) ۸۹- همان: به سندش از امام دهمعليه‌السلام فرمود: چون خدا با موسی بن عمرانعليه‌السلام سخن گفت موسی گفت: معبودا چیست سزای کسی که برای تو مسکینی را خوراک دهد؟ فرمود: ای موسی جارچی خود را وادارم روز قیامت در برابر همه خلائق جار زند که فلان پسر فلان از آزادشدگان از دوزخ است.

(۲) ۹۰- قرب الاسناد: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر که مؤمن گرسنه‌ای را خوراک دهد خدا از میوه‌های بهشت به او خوراند و هر که تشنه او را سیراب کند خدا از شراب سربسته بهشت به او نوشاند و هر کس جامه بر او پوشد پیوسته در ضمانت خدا عز و جل است تا در آن جامه ریشه یا نخی باشد، بخدا که برآوردن حاجت مؤمن بهتر است از روزه یک ماه با اعتکاف در آن (که باید در مسجد با شرائطی انجام شود و آن مسجد جامع باشد مترجم).

(۳) ۹۱- خصال: به سندش تا امام باقرعليه‌السلام فرمود: سه تا از درجه‌های باشند (یعنی درجه‌های بهشت) فاش سلام کردن، و اطعام، و نماز در شب که مردم در خوابند الخ.

گویم: با چند سند در باب منجیات و مهلکات گذشته است.

(۴) خصال: در سفارشهای پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علیعليه‌السلام مانند آن آمده و در آن است که سه تا از کفارات باشند.

(۵) ۹۲- همان: تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترین شما آنکه اطعام کند و سلام را فاش بگوید و در شب که مردم خوابند نماز بخواند.

(۶) ۹۳- عیون: به سندش تا پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهتر شما آنکه خوش سخن کند، و اطعام کند و نماز کند در شب و مردم در خوابند.

(۷) ۹۴- امالی طوسی: به سندش تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که هر که یک لقمه به مؤمن بخوراند خدا از میوه‌های بهشت به او بخوراند، و هر که شربتی آب به او نوشاند خدا او را از شراب سربسته بهشت بنوشاند، و هر که جامه‌ای به او پوشاند خدا به او از جامه استبرق و ابریشم بپوشاند، و فرشته‌ها به او دعا کنند تا از آن جامه نخی باشد.

(۸) ۹۵- علل: به سندش تا جابر انصاری که شنیدم رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم میفرمود: خدا ابراهیمعليه‌السلام را خلیل خود بر نگرفت جز برای اطعام طعام و نمازش در شب با اینکه مردم در خواب بودند.

(۹) ۹۶- معانی الاخبار: به سندش تا سعید بن ولید که به همراه ابان بن تغلب نزد امام ششمعليه‌السلام رفتیم، فرمود: البته اگر مسلمانی را سیر بخورانم دوست تر دارم از اینکه افقی از مردم را خوراک دهم، گفتم: افق چه اندازه است؟ فرمود: صد هزار.

(۱) محاسن: به سندی مانندش را آورده و در آخرش آمده: صد هزار آدمی از جز شماها.

(۲) ۹۷- امالی صدوق: به سندش تا ابی محمد وابشی که امام ششمعليه‌السلام اصحاب ما را یاد کرد و فرمود: چگونه است کردار تو با آنها؟ گفتم: بخدا چاشت و شامی نخورم جز که دو تا یا سه تا یا بیش و کم از آنها با من باشند فرمود: تفضل آنها بر تو بیش از تفضل تو است بر آنها، گفتم: قربانت چطور با اینکه من از طعام خودم به آنها بخورانم و از مال خودم خرج آنها کنم و خدمتکارم به آنها خدمت کند؟ فرمود: چون نزد تو آیند روزی بسیاری با خود آورند و چون بیرون روند با آمرزش تو بیرون روند.

محاسن: به سندش مانندش را آورده: (۳) ۹۸- ثواب الاعمال: به سندش تا امام چهارمعليه‌السلام ، فرمود: هر که مؤمن گرسنه‌ای را خوراک دهد خدا از میوه‌های بهشت به او خوراند، و هر که مؤمن تشنه‌ای را سیراب کند خدا از شراب سربسته (بهشت) به او نوشاند و هر که مؤمنی را پوشاک دهد خدا او را از جامه‌های سبز بپوشاند.

(۴) ۹۹- مجالس مفید: به سندش مانندش را آورده و به آخرش افزوده و پیوسته در ضمان خدا عز و جل است تا نخی از آن بر او باشد.

(۵) ۱۰۰- ثواب الاعمال: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که بخوراند برادرش را در راه خدا ثواب کسی دارد که بخوراند فئامی از مردم را، گفتم، فئام چه باشد؟ فرمود: صد هزار از مردم.

محاسن: به سندش مانندش را آورده.

(۶) ۱۰۱- ثواب الاعمال: به سندش از امام ششمعليه‌السلام که هر که سه مؤمن را اطعام کند خدا از سه بهشت ملکوت آسمان او را اطعام کند، فردوس و بهشت عدن و طوبی و آن درختی است از بهشت عدن که پروردگارم بدست خودش آن را کاشته.

در محاسن: به سندش مانندش آمده.

(۷) ۱۰۲- ثواب الاعمال: به سندش تا امام باقرعليه‌السلام فرمود: اطعام چهار مسلمان برابر است با آزاد کردن فرزندانی از اسماعیل.

در محاسن: به سندش مانندش آمده.

(۸) ۱۰۳- ثواب الاعمال: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که مؤمن گرسنه‌ای را سیر کند خدا برای او خوانی در بهشت گسترد که همه دو تیره آدمی و پری از آن سیر بیرون شوند.

(۹) ۱۰۴- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که مسلمانی را سیر بخوراند کسی از

خلق خدا نداند که چه ثوابی دارد در آخرت نه فرشته‌ی مقربی و نه پیغمبر مرسلی جز خدا پروردگار جهانیان، سپس فرمود: از موجبات آمرزش اطعام مسلمان گرسنه است و خواند قول خدا عز و جل را (۱۱ سوره البلد) یا اطعام در روز تنگی ۱۲ به یتیم خویشاوند ۱۳- یا مسکین خاکسار.

گویم: برخی اخبار هم در باب قضاء حاجت مؤمن گذشت.

(۱) ۱۰۵- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام که میفرمود: هر که گره گرفتاری مؤمنی گشاید خدا از او گرفتاریهای دیگر سرا را زداید و از گورش با دل خوش برآید، و هر که او را در گرسنگی بخوراند خدا از میوه‌های بهشت به او خوراند و هر که شربتی به او نوشاند خدا از شراب سربسته به او نوشاند.

(۲) ۱۰۶- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: اگر به اندازه یک خوراک سیر به مسلمانی صدقه دهم دوست تر دارم از اینکه یک افقی از مردم را سیر کنم راوی گوید گفتم: افق چه باشد؟ فرمود: صد هزار یا بیشتر.

(۳) ۱۰۷- همان: به سندش تا داود رقی که از قول همسرش ریان گفته که حلوائی ساختم و نزد امام ششمعليه‌السلام بردم و آن حضرت داشت غذا میخورد و حلوا را جلوش گذاشتم و آن حضرت به یارانش از آن لقمه میداد و شنیدم میفرمود: هر که یک لقمه از حلوا به مؤمنی دهد خدا برای آن تلخی روز قیامت را از او بگرداند.

(۴) ۱۰۸- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که گرسنه‌ای سیر کند خدا نهری برایش در بهشت روان سازد.

(۵) ۱۰۹- همان: به سندش تا امام ششمعليه‌السلام فرمود: هر که شکم گرسنه‌ای را سیر کند بهشت بر او واجب شود.

(۶) ۱۱۰- همان: به سندش از امام چهارمعليه‌السلام ، فرمود: هر که جامه زیادی دارد و داند که در دسترس او مؤمنی است که بدان نیاز دارد و آن جامه را به او ندهد خدا عز و جل او را بر دو سوراخ بینی به دوزخ وارونه افکند.

در محاسن مانندش آمده.

(۷) ۱۱۱- ثواب الاعمال: به سندش تا امام چهارمعليه‌السلام فرمود: هر که شب را سیر گذراند و در کنار او مؤمن گرسنه و شکم تهی باشد خدا عز و جل فرماید: ای فرشته‌هایم شما را گواه گیرم بر این بنده، به او فرمان دادم و مرا نافرمانی کرد، و فرمان دیگری را برد او را بکردارش وانهادم، بعزت و جلال خودم سوگند که هرگز او را نیامرزم.

(۱) و در روایت حریز است تا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که فرمود: خدا عز و جل فرموده: بمن ایمان ندارد کسی که شب را به سیری گذراند و برادر مسلمانش گرسنه باشد در محاسن هم به سندش مانند آن آمده.

(۲) ۱۱۲- همان: به سندش تا امام باقرعليه‌السلام که خدای تعالی فرموده: ایمان بمن ندارد کسی که شب را سیر باشد و همسایه‌اش شب را گرسنه باشد.

(۳) ۱۱۳- همان: به سندش تا آنجا که گوید: مردی دهنه پاکش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را گرفت و و گفت: یا رسول الله کدام عمل بهتر است؟ و آن حضرت فرمود: اطعام خوراک و خوشی کلام.

(۴)