دردانه خلقت رفتار امت

دردانه خلقت رفتار امت28%

دردانه خلقت رفتار امت نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

  • شروع
  • قبلی
  • 30 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8727 / دانلود: 3125
اندازه اندازه اندازه
دردانه خلقت رفتار امت

دردانه خلقت رفتار امت

نویسنده:
فارسی

صحابه و آزار حضرت زهرا عليها‌السلام

سخن در مورد حوادث تلخ و ناگوار آن روز، مجال و فرصت واسعی می طلبد. روایات فراوانی در مورد وقایع دردناك آن روز وجود دارد و هیچ كس نمی تواند آن را انكار یا در آن تردید نماید.

خلفا و به تبع آنان صحابه به اصطلاح عادل، در نخستین گام، خلافت را غصب و حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام را خانه نشین كردند، سپس فدك را غصب نمودند و در نهایت حضرت زهراعليها‌السلام را به شهادت رساندند. بدون هیچ تردیدی خلفا و آن دسته از صحابه ای كه عدّه ای سنگِ عدالت آنان را به سینه می زنند، با آن اعمال قبیح و زشت خود، حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را آزردند، در حالی كه بنابر روایاتی كه فریقین (شیعه و سنّی) نقل كرده اند، آزار حضرت زهراعليها‌السلام و برافروختن خشم ایشانعليها‌السلام ، پایانی جز گرفتار شدن به خشم و غضب الهی ندارد! برخی از علمای اهل سنّت برای پاك كردن دامن خلفا از این ننگ، دست به قلم شده، قصد توجیه افعال خلفا را دارند.

اینكه می گویند، ابوبكر راضی به باز گرداندن فدك شد و نوشته ای را نیز به حضرت فاطمهعليها‌السلام داد، امّا بین راه عمر آگاه شد و آن نوشته را گرفت و پاره كرد، نقشه ای از پیش طرّاحی شده بود. آنان به هیچ وجه فدك را به حضرت فاطمهعليها‌السلام باز نمی گرداندند؛ زیرا باز پس دادن فدك برای آنان مساوی با از دست دادن حكومتی بود كه از صدر اسلام برای تصاحب آن تلاش می كردند. عُمَر در رابطه با دیدن حضرت

فاطمهعليها‌السلام در كوچه و مقاومت در برابر باز گرداندن نامه ابوبكر می نویسد:

«فصفقت صفقة علی خدّیها من ظاهر الخمار، فانقطع قرطها وتناثرت إلی الأرض ».

سیلی محكمی از روی چادر بر صورت فاطمهعليها‌السلام زدم؛ به طوریكه گوشواره اش پاره شد و بر زمین فرو افتاد.

عُمَر نه تنها در كوچه، بلكه بار دیگر در منزل نیز حضرت زهراعليها‌السلام را مورد ضرب قرار می دهد.

«أخذت سوط قنفذ فضربت وقلت لخالد بن الولید: أنت ورجالنا هلمّوا فی جمع الحطب ».

تازیانه را از قنفذ گرفتم و (به حضرت زهراعليها‌السلام ) زدم و به خالد بن ولید گفتم: تو به همراه مردانمان هیزم گرد آورید.

قنفذ نیز به دستور عُمَر جنایت دیگری انجام می دهد.

«ضرب ها بالسوط فصار فی عضدها كالدملج ».قنفذ به گونه ای حضرت زهراعليها‌السلام را زد، گویی بازوبند در بازوانش وجود دارد (اشاره به شدّت تورّم).

«بنت من؟ اُمّ من؟ حلیلة من؟ویل لمن سنّ ظلمها وأذاها »

(حضرت زهراعليها‌السلام ) دختر، مادر و همسر چه كسی بودند؟ وای بركسی كه سنّت ظلم و ستم به ایشانعليها‌السلام را بنیان گذاشت! در رابطه با برخورد حضرت زهراعليها‌السلام با ابوبكر و عُمَر در منابع اهل سنّت آمده است كه ایشانعليها‌السلام سلام آن دو را پاسخ ندادند و به آن دو فرمودند:

«ألم تسمعا رسول اللّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یقول: رضا فاطمة عليها‌السلام من رضای وسخط فاطمة عليها‌السلام من سخطی، فمن أحبّ فاطمة عليها‌السلام إبنتی أحبّنی ومن أرضی فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة عليها‌السلام فقد أسخطنی ؟».

آیا نشنیده اید كه رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: خشنودی فاطمهعليها‌السلام ، خشنودی من و خشم فاطمهعليها‌السلام ، خشم من است. هر كس فاطمهعليها‌السلام ، دخترم را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر كس او را خشنود كند، مرا خشنود كرده و هر كس فاطمهعليها‌السلام را خشمگین كند، مرا خشمگین كرده است؟

آن دو در پاسخ گفتند:

«نعم سمعناه من رسول اللّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ».

آری! این مطلب را از رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدیم.

سپس حضرت زهراعليها‌السلام فرمودند:

«فإنّی اُشهد اللّه وملائكته أنّكما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النّبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لأشكونّكما إلیه ».

من خداوند و فرشتگان را به شهادت می گیرم كه شما مرا ناراحت كردید و خشنود نكردید و هنگامی كه رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ببینم، نزدایشانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از شما دو نفر شكایت می كنم.آنچه دل حضرت زهراعليها‌السلام را بیش از هر چیز آزار داد و گوشت بدن ایشانعليها‌السلام را ذوب كرد، به آتش كشیدن در خانه و سقط جنین نبود! خانه نشین شدن امیرالمؤمنینعليه‌السلام و ریسمان به گردن ایشانعليه‌السلام انداختن و به مسجد بردن برای گرفتن بیعت، لطمه فراوان و جبران ناپذیری را به حضرت زهراعليها‌السلام وارد آورد.

هنگامی كه امیرالمؤمنینعليه‌السلام را با آن وضع به مسجد بردند و با تهدید شمشیر از ایشانعليه‌السلام بیعت گرفتند، حضرت زهراعليها‌السلام به سمت مرقد رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتند تا این جنایتكاران را نفرین نمایند؛ امّا در چنین لحظات سختی حضرت زهراعليها‌السلام به درخواست امیرالمؤمنین - كه سلمان فارسیرحمه‌الله این پیام را به ایشان رساند - از نفرین جنایتكاران منصرف شدند.

وقتی غاصبان پشت در خانه امیرالمؤمنینعليه‌السلام آمدند، امامعليه‌السلام خواستند درخانه را باز كنند، امّا حضرت زهراعليها‌السلام از رفتن مولیعليه‌السلام جلوگیری كردند و این در زمانی است كه عدّه ای پشت در خانه بودند تا برای ابوبكر بیعت بگیرند. در این هنگام عُمَر، خطاب به اهل بیت امیرالمؤمنینعليهم‌السلام گفت:«والّذی نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها علی من فیها. فقیل:یا أبا حفص! إنّ فیها فاطمة عليها‌السلام فقال: وإن ».

سوگند به آن كه جان عُمَر در دست او است! یا از خانه خارج می شوید یا خانه را با اهل آن به آتش می كشم! به او گفتند: ای عُمَر!

در این خانه فاطمهعليها‌السلام حضور دارد. گفت: هر چند كه فاطمه باشد، خانه را به آتش خواهم كشید!حضرت زهراعليها‌السلام خطاب به آنها فرمودند: من مردمی از شما بی شرم تر و بد حضورتر نمی یابم! شما پیكر مطهّر رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را رها كرده اید و برای غصب حقّ ما شتاب می كنید.آن مهاجمان در سایه رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رشد كردند و به موقعیت های بالا دست پیدا نمودند؛ امّا پس از رحلت پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پیكر مطهّر ایشانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را رها نموده، به دنبال خلافت دویدند. حالا هم در خانه دختر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رابه آتش می كشند!

واقعا در این دو سه روز چه اتّفاقی افتاد كه مردم این گونه بی وفا شدند؟

مردمی كه تا دیروز پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را می دیدند و پشت سر ایشانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نماز می خواندند و هنگام خداحافظی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حلالیت طلبیدن ایشانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

در مسجد، همه غرق در گریه شدند، اینان همان مردم بودند! همین جمعیت رجّاله جمع شدند و در خانه دختر رسول خداعليها‌السلام را آتش زدند!سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می كند كه روزی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بودند. حضرت امام حسنعليه‌السلام آمدند. حضرت به ایشانعليه‌السلام خوش آمد گفتند و با گشاده رویی استقبال كردند و ایشانعليه‌السلام را بر زانوی راست خود نشاندند.

بعد از آن حضرت امام حسینعليه‌السلام آمدند و به همین صورت بر زانوی چپ رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشستند، سپس حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام آمدند و مقابل رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشستند. امیرالمؤمنینعليه‌السلام نیز آمدند و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ایشانعليه‌السلام را سمت راست خود جای دادند. هر كدام از اینان كه می آمدند، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شدّت می گریستند! كسی سؤال كرد: یا رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! چرا اینقدر گریه می كنید؟ آیا از این چهار نفر، هیچ یك شما را مسرور نمی كنند؟

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در پاسخ، شروع به بیان فضایل و مصایب تك تك ایشان نمودند.وقتی نوبت به سخن گفتن در مورد حضرت زهراعليها‌السلام رسید، پس از بیان شمّه ای از فضایل ایشان، فرمودند:

«إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي ».

من وقتی فاطمهعليها‌السلام را دیدم، به یاد مصایبی افتادم كه بعد از من خواهد دید.

آیا اهل سنّت كه این روایات را نقل كرده اند، به آنچه نقل می كنند، توجّه دارند؟!

حضرت زهراعليها‌السلام به ابوبكر و عمر فرمودند:

«فإنّی اُشهد اللّه وملائكته أنّكما أسخطتمانی وما أرضیتمانی».

خداوند و ملائكه را شاهد می گیرم كه شما دو نفر مرا آزردید و راضی ام ننمودید.

آیا خشم حضرت زهراعليها‌السلام ، خشم خدا و رسول اوصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیست؟ آیا كسی كه صدیقه كبریعليها‌السلام را بیازارد، از صراط حق منحرف نشده است؟

برخی می گویند: حرف نزنید و نگویید در آن زمان چه اتّفاقی افتاد! این حرف ها بی فایده و مضر است. چه سودی دارد كه بدانیم خلیفه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چه كسی بود؟ اتّفاقا تمام كلام در همین جا است. باید بدانیم خلیفه اوّل چه كسی بود تا حق معلوم شود. باید دانست آن كسانی كه راه حق را بستند و مردم را به سوی باطل سوق دادند، چه كسانی بودند؟ با این آگاهی می توان برای رسیدن به سعادت، از حقّ پیروی و از باطل دوری كرد.

در زیارت آل یاسین آمده است:

«الحَقُّ ما رَضیتُموه (رضَیتموه) وَ الباطِلُ ما سَخِطتُموه ».

حق آن چیزی است كه از آن راضی و خشنود هستید و باطل آن چیزی است كه از آن ناراضی هستید.

سپس رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اضافه كردند:

«كأنّی بها وقد دخل الذلّ بیتها ».

گویی فاطمهعليها‌السلام را می بینم كه ذلّت به جای عزّت كنونی، وارد خانه اش می گردد.

چه ذلّتی بالاتر از اینكه عدّه ای پشت در خانه جمع شوند تا خانه را آتش بزنند؟! حرمت حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام هتك می شود. چه هتكی از این بالاتركه حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام ایستاده باشند و در مقابلشان، ناموس ایشان رامورد ضرب و جرح قرار دهند؟

ابن ابی الحدید نقل می كند: نزد استادم ابو جعفر نقیب، قصّه هبّار بن اسود

و فتح مكّه را بیان می كردم كه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از ورود به مكّه، خون چند نفر را مباح كردند! یكی از آنها هبّار بن اسود بود. او با پرتاب نیزه به طرف هودجی كه در آن زینب، ربیبه رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود، ایشان را ترساند و بر اثر این ترس، كودكش سقط شد. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به همین دلیل، دستور قتل او را صادر كردند. ابن ابی الحدید نقل می كند كه استادم گفت: اگر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زنده بودند، خون كسی كه دخترشان فاطمهعليها‌السلام را ترساند و جنین او (محسن) را سقط كرد، مباح می دانستند!

ذهبی - از علمای متعصّب اهل سنّت - در مورد چگونگی سقط حضرت محسنعليه‌السلام نقل می كند:

«إنّ عمر رفس فاطمة حتّی أسقطت بمحسن ».

عمر با لگد به سینه فاطمهعليها‌السلام زد كه منجر به سقط جنین ایشان محسنعليه‌السلام گردید!

ابو بصیر می گوید: از امام صادقعليه‌السلام پرسیدم: چرا فاطمه زهراعليها‌السلام در جوانی از دنیا رفتند؟ حضرت پاسخ فرمودند:

«وكان سبب وفاتها أنّ قنفذ مولی عمر لكزها بنعل السیف بأمره فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شدیدا ».

سبب از دنیا رفتن حضرت زهراعليها‌السلام این بود كه قنفذ ـ غلام عمر ـ به دستور اربابش با قسمت انتهایی غلاف شمشیر ـ كه از جنس فلز است ـ به شدّت به سینه حضرتعليها‌السلام كوبید، در نتیجه محسنعليه‌السلام سقط گردید وحضرت فاطمهعليها‌السلام به شدّت مریض شدند.

در مقاتل، مصایبی برای حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام ذكر شده كه زبان از نقل آنها عاجز است. حضرت فاطمهعليها‌السلام ناموس كبرای الهی بودند وهرگز چشمان نامحرم، ایشانعليها‌السلام را ندیده بود و زمانی كه به مسجد می رفتند، جلباب بر سر خود می انداختند.

طبق نقل روایات و كتب تاریخی، زمانی كه حضرت زهراعليها‌السلام خطبه فدكیه را در مسجد ایراد می نمودند، دستور دادند پرده ای میان زنان و مردان حایل كنند تا ایشانعليها‌السلام به راحتی سخن بگویند؛ ولی آنچه دل ها را می سوزاند، این است كه چگونه به خانه حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام یورش بردند؟! طبق عادت معمول، زنان در خانه از حجاب خود می كاهند و در این لحظه حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را بدون حجاب مورد ضرب و جرح قرار دادند.

اگر چنین هتك حرمت هایی نسبت به بانوی دو عالم نمی شد، چگونه به خود جرئت می دادند كه در كربلا معجر از سر حضرت زینبعليها‌السلام كشیده، ایشان را مورد ضرب و جرح قرار دهند؟! اگر آن روز حضرت محسنعليه‌السلام را سقط نمی كردند، چگونه جرئت می كردند در كربلا گلوی حضرت علی اصغر، فرزند حضرت امام حسینعليها‌السلام را آماج تیرها و پیكان قرار دهند؟!

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روایت بلندی به شرح مصائب حضرت فاطمهعليها‌السلام پرداخته اند و در مورد ایشان می فرمایند:

«متی قامت فی محرابها بین یدی ربّها جلّ جلاله زهر نورها لملائكةالسّماء كما یزهر نور الكواكب لأهل الأرض ویقول اللّه عزّوجلّ لملائكته: یاملائكتی! اُنظروا إلی أمتی فاطمة سیدة إمائی قائمة بین یدی، ترتعد فرائصها من خیفتی، وقد أقبلت بقلبها علی عبادتی أشهدكم أنّی قد آمنت شیعتها من النّار وأنّی لمّا رأیتها ذكرت مایصنع بها بعدی كأنّی بها وقد دخل الذلّ بیتها وانتهكت حرمتها وغصبت حقّها ومنعت إرثها وكسرت جنبتها وأسقطت جنینها وهی تنادی: یا محمّداه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! فلاتجاب وتستغیث فلاتغاث ».

زمانی كه در محراب خود، در پیشگاه خداوند قرار می گیرد، نور ایشان برای ملائكه همچون نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد و خداوند متعال خطاب به ملائكه خود می فرماید:

بنگرید به بنده من فاطمهعليها‌السلام كه او خانم و بزرگ بندگان من است. در پیشگاه من ایستاده، در حالی كه استخوان های او از خوف من می لرزد و باقلب و جان مشغول عبادت است. شما را شاهد می گیرم كه شیعیان او از آتش دوزخ ایمن باشند. (پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ادامه دادند:) زمانی كه او را دیدم، به یاد اتّفاقاتی افتادم كه پس از من علیه ایشانعليها‌السلام رخ می دهد.

گویا من هنوز با ایشانعليها‌السلام هستم كه خواری به خانه ایشانعليها‌السلام وارد می شود و حرمت ایشانعليها‌السلام هتك وحقّ ایشانعليها‌السلام غصب می گردد و از ارث خود محروم می شود. پهلوی او شكسته و جنین او سقط می شود، در حالی كه ایشان صدامی زند: ای محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! به فریاد برس؛ ولی جوابی نمی شنود و طلب كمك می كند؛ ولی هرگز به او كمك نمی شود.

عمر در نامه ای كه به معاویه می نویسد و كارهای ناپسند خود را توضیح می دهد، می گوید: زمانی كه متوجّه شدم فاطمهعليها‌السلام پشت در آمده، از صدای نفس های او فهیمدم كه به دیوار تكیه داده است. در را باقدرت فشار دادم و داخل خانه شدم و در این هنگام با فاطمهعليها‌السلام كه مجروح شده بود، مواجه شدم:

«فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ ».

ضربه شدیدی از روی چادر به صورت فاطمهعليها‌السلام زدم، به طوری كه گوشواره ایشان پاره شد و بر زمین افتاد.

مرد غیرتمند و توانمندی همچون امیرالمؤمنینعليه‌السلام كه به شجاعت و دلاوری معروف است، و اسلام مرهون زور بازوی امیرالمؤمنینعليه‌السلام می باشد، همان كسی كه عمرو بن عبدود شجاع ترین مرد عرب را با ضربتی از پای در آورد،چگونه است كه سكوت می كنند و در برابر این حرمت شكنی ها هیچ عكس العملی نشان نمی دهند؟ مگر نه اینكه ایشان از شكسته شدن نهال نوپای اسلام می ترسیدند؟

پس چگونه است افرادی كه خود را دلسوز معرّفی نموده، دم از وحدت می زنند، از احیای فاطمیه جلوگیری می نمایند؟! مصایب حضرت زهراعليها‌السلام آنقدر زیاد و سخت است كه زبان از گویا شدن به آنها عاجز است! طبق روایات نقل شده، دوازده جای بدن مبارك حضرت زهراعليها‌السلام مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. نمی دانم حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام در این مدّت با درد پهلوی خود چه می كردند!

هنگامی كه خبر شهادت حضرت زهراعليها‌السلام به امیرالمؤمنینعليه‌السلام رسید، ایشانعليه‌السلام در مسجد بودند و در همان حال به زمین افتادند و بیهوش شدند.

لیلة الدفن، اندوه ابدی

حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام در شبی كه پیكر مطهّر حضرت زهراعليها‌السلام را به خاك سپردند، هنگامی كه به خانه خویش برگشتند و خانه را از حضورایشانعليها‌السلام خالی دیدند، صدا زدند:

«أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ ».

پس از این اندوهم ابدی است و شبم با بیداری خواهد گذشت.

گوینده این سخن، شخصی است كه همه دنیا و آخرت، زیر نگین انگشتراو است؛ كسی است كه به اتّفاق فریقین أعلم النّاس، أقضی النّاس، أفقه النّاس، أفضل النّاس و... است. خود ایشانعليه‌السلام در كلامی می فرمایند:

«فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ ».

من راه های آسمان را بهتر از راه های زمین می شناسم. واقعا بشریت چه گوهر گرانبهایی را از دست داده است! حضرت امام صادقعليه‌السلام در مورد جایگاه و شخصیت حضرت زهراعليها‌السلام می فرمایند:

«وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى ».

ایشانعليها‌السلام صدیقه كبری است و گردش روزگارانِ نخستین، براساس شناخت جایگاه ایشانعليها‌السلام بوده است.

حضرت امام حسینعليه‌السلام ماجرای لیلة الدّفن را چنین بیان می كنند:

«أنّ أمیرالمؤمنین عليه‌السلام غسّل فاطمة عليها‌السلام ثلاثا وخمسا وجعل فی الغسلة الخامسة الآخرة شیئا من الكافور وأشعرها مئزرا سابغا دون الكفن... وهو یقول: اللّهم إنّها أمتك وبنت رسولك وصفیك وخیرتك من خلقك. اللّهم لقّنها حجّتها وأعظم برهانها واعل درجتها واجمع بینها وبین أبیها محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ».

امیرالمؤمنینعليه‌السلام فاطمهعليها‌السلام را سه مرتبه و پنج مرتبه غسل نمودند و در غسل پنجم كه آخرین غسل بود، مقداری كافور ریختند.

برای ایشان مئزری (كفن سرتاسری) غیر از كفن آماده نمودند و فرمودند: خدایا! فاطمهعليها‌السلام كنیز تو و دختر فرستاده تو و بهترین خلق تو است. خدایا! به ایشانعليها‌السلام حجّت را القا كن و برهان ایشانعليها‌السلام را عظیم بدار و درجه ایشانعليها‌السلام را بلند مرتبه قرار بده و او را در كنار پدرشان محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرار بده!

طبق نقل روایات، هنگامی كه حضرت زهراعليها‌السلام وارد صحنه محشر می شوند، به همه دستور داده می شود كه چشمان خود را از ناموس خدا و رسولشصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بپوشانید. وقتی از ایشانعليها‌السلام درخواست می شود وارد بهشت شوند، می فرمایند: حسن و حسینعليهما‌السلام من را بیاورید! گویا قصد دارند از قاتلان آنها شكایت نموده، انتقام بگیرند.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام به این لحظه نظر دارند و دعا می كنند كه خدایا! در این زمان كه حضرت زهراعليها‌السلام قصد دارند در صحنه محشر علیه قاتلان حضرت امام حسن و حضرت امام حسینعليهما‌السلام اقامه دلیل نمایند، ایشانعليها‌السلام را در اقامه دلیل و برهان یاری نما!

روایت دیگری ماجرای لیلة الدفن را مفصّل بیان می كند؛ امّا نكته ای عجیب و زیبا در این روایت این است كه شهادت حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را به خروج از تاریكی و رفتن به سوی نور تشبیه می كند:

«...فلمّا جنّ اللّیل غسّلها علی عليه‌السلام ووضعها علی السریر وقال للحسن عليه‌السلام : اُدع لی أباذر، فدعاه فحملاه إلی المصلّی فصلّی علیها ثمّ صلّی ركعتین ورفع یدیه إلی السّماء، فنادی: هذه بنت نبیك صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمة عليها‌السلام أخرجتها من الظلّمات إلی النّور، فأضائت الأرض میلاً فی میل ».

زمانی كه تاریكی شب همه جا را فرا گرفت؛ علیعليه‌السلام ، فاطمهعليها‌السلام را پس از غسل بر تختی قرار دادند و به امام حسنعليه‌السلام فرمودند:اباذر، را نزد من بیاور. امام حسنعليه‌السلام اباذر را فرا خواند! علیعليه‌السلام واباذر، فاطمه زهراعليها‌السلام را به سوی مصلّی بردند وعلیعليه‌السلام بر ایشان نماز (نماز میت) خواندند، سپس دو ركعت نماز خواندند و دستان خود را به آسمان بلند كردند و صدا زدند: این دختر پیامبر تو فاطمهعليها‌السلام است كه او را از ظلمات خارج كردی و به سوی نور بردی. پس ناگهان زمین در اندازه وسیعی نورانی شد.

حضرت امام صادقعليه‌السلام می فرمایند: خداوند ایشان را از نور عظمت خود خلق نمود.

«لِاَنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ خلق‌ها مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ ».

زیرا خداوند فاطمه زهراعليها‌السلام را از نور عظمت خویش آفرید.

پس ایشان از جنس با ارزش و عظیمی همچون نور الهی خلق شده اند و در روز قیامت به نور الهی باز می گردند.

مقام حضرت زهرا عليها‌السلام بالاتر از عصمت

خداوند متعال فعّال ما یشاء جهان خلقت و آفرینش است. حضرات معصومینعليهم‌السلام وسایط فیض جاریه الهیه و قادر بر هر نوع تصرّفی در عالم تكوین هستند؛ از سوی دیگر، برای سعادت دنیوی و دسترسی به راه راست و بازشناسی حق از باطل ضرورت دارد كسانی كه حق در وجود آنها متبلور است، شناسایی شوند.

بی شك كسانی كه رضای آنها، رضای حقّ و سخط آنها، خشم ذات اقدس ذوالجلال و اطاعت آنها، اطاعت خدا و عصیان آنها، عصیان خدا است، نقش محوری در نظام خلقت دارند. حضرت زهراعليها‌السلام یكی از این شخصیت های بی نظیر است.

رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره حضرت صدّیقه كبریعليها‌السلام می فرمایند:

«إنّ اللّه یرضی لرضا فاطمة ویغضب لغضبها ».

خداوند به رضای فاطمهعليها‌السلام خشنود و به خشم فاطمهعليها‌السلام غضبناك می گردد!

از این كلام روشن می گردد كه مقام حضرت زهراعليها‌السلام فوق مقام عصمت است؛ زیرا عصمت یعنی انسان علاوه بر اعمالش، تمام خواسته ها و خواهش های خود را متناسب با خشم و رضای خداوند قرار دهد.

اگر كسی به رضای خدا خشنود و به خشم خدا غضبناك گردد، دارای مقام عصمت است؛امّا جایگاه حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام بالاتر از عصمت است؛ زیرا خدا به رضای حضرت فاطمهعليها‌السلام خشنود و به خشم حضرت فاطمهعليها‌السلام خشمگین می گردد؛به همین دلیل، شناخت مقام حضرت فاطمهعليها‌السلام ، بالاتر از توان عقل و درك است.

رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

«سُمِيَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ كُنَهِ‌ مَعْرفَتِهَا ».

ایشان به نام فاطمه نامگذاری شدند؛ زیرا مخلوقات از شناخت ایشان عاجزند.

این كلام رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، درخور توجّه فراوان است. «فطم » در لغت به معنی بازداشتن و «خلق » به معنی هر موجودی كه آفریده شده، می باشد.

واژه خلق دارای معنای عام می باشد و همراه شدن «الف و لام» نیز عموم آن را به شكل بارزتری در می آورد.

با عنایت به مطالب ذكر شده، كلام پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این گونه تبیین می گردد؛ تمامی مخلوقات، نه تنها انسان ها، از شناخت و معرفت كامل نسبت به مقام حضرت زهراعليها‌السلام عاجز هستند.

اهمیت مطلب هنگامی روشن تر می شود كه توجّه كنیم، همه انبیای عظام الهیعليهم‌السلام و ملائك از جمله جبرئیل امین، میكائیل، اسرافیل و... داخل در معنی «خلق» می باشند و بدین گونه تمامی آنها در آگاهی از جایگاه و شخصیت حضرت زهراعليها‌السلام ، دچار عجز می باشند.

رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به حضرت فاطمهعليها‌السلام می فرمایند:

«وَ إِذَا اسْتَقَرَّ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ زَارَكِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیِّینَ ».

آن گاه كه اولیای الهی در بهشت جای گیرند، آدم و تمام انبیای پس از ایشان به زیارت تو خواهند آمد.

براساس روایت مذكور، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای حضرت زهراعليها‌السلام مقام با عظمتی معرّفی می فرمایند؛ مقامی كه به سبب آن تمام انبیای الهیعليهم‌السلام در سرای جاوید به صف می ایستند تا حضرت فاطمهعليها‌السلام را زیارت كنند. روایات فراوان.در رابطه با علوّ مقام حضرت زهراعليها‌السلام وجود دارد. تواتر، كثرت و تنوّع این دسته از روایات به حدّی است كه ما را به یقین می رساند كه درك جایگاه ایشانعليها‌السلام ، فراتر از توان عقل بشریت است.

مناقب، فضایل، جایگاه و مقام حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را نمی توان به آسانی بر شمرد. نمونه ای دیگر از فضایل آن حضرتعليها‌السلام این است كه سوره كوثر در شأن ایشانعليها‌السلام نازل شده و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ایشان را خیر كثیر معرّفی كرده اند. بنا به اتّفاق اكثر مفسّران شیعه و سنّی، كوثر عبارت است از، خیر كثیر و بالاترین تبلور آن، وجود حضرت صدیقه كبریعليها‌السلام است.

پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در رابطه با شخصیت حضرت زهراعليها‌السلام فرموده اند:

«فَاطِمَةُ عليها‌السلام سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ ».

فاطمهعليها‌السلام بزرگ زنان بهشت است، از میان تمام زن های خلقت.

در رابطه با وجوب اطاعت و پیروی از حضرت زهراعليها‌السلام كه این نیز دلیلی دیگر بر عصمت ایشانعليها‌السلام است، حضرت امام باقرعليه‌السلام می فرمایند:

«لَقَدْ كَانَتَ‏ عليها‌السلام مَفْرُوضَة الطَّاعَة عَلَى جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس وَ الطَّیْرِ وَ الْوَحْشِ وَ اَلاَنبیا وَ الْمَلَائِكَةُ ».

اطاعت و پیروی از حضرت زهراعليه‌السلام بر همه مخلوقات الهی، از جن ها، انسان ها، پرندگان، حیوانات، انبیا و فرشتگان واجب و لازم است.

منشأ رضا و غضب در انسانها

وقتی سخن از رضا و غضب پیش می آید، نكته قابل توجّه این است كه منشأ رضا و غضب در انسان ها چیست؟ آیا حیوانات و نباتات نیز دارای قوّه رضا و غضب هستند یا نه؟

همه موجودات (حتّی نباتات) دارای رضا و غضب هستند. نباتات و گیاهان آنچه را كه با طبع خود سازگار می بینند، جذب می كنند و از آن راضی می شوند و آنچه را كه با طبع خود ناسازگار می بینند، دفع كرده، از آن خشمگین می شوند. حیوانات نیز دارای قوّه خشم، غضب، شهوت و...

هستند. تفاوت بین رضا و غضب انسان ها و حیوانات در این است كه رضا وغضب در حیوانات، از شهوت آنان سرچشمه می گیرد؛ امّا در انسان ها می توانداز عقل سرچشمه گرفته باشد. حضرت امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

«دِعَامَةُ اَلْإِنْسَانِ اَلْعَقْلُ ».

ستون و پایه انسان، عقل اوست.

از طرفی، انسان ها نیز مانند حیوانات غذا می خورند، آب می نوشند، استراحت می كنند و دارای غرایز جنسی هستند، پس تنها وجه تمایز انسان ها از حیوانات، همان عقل و قوّه تفكّر و تدبّر آنها است. پرسش این است: آیا فردی را می شناسید كه هر موقع (نه گاهی اوقات) خشمگین یا خشنود شود، منشأ آن عقل و تدبّر باشد؟

معمولاً منشاء خشم و خشنودی انسان ها، غرایز حیوانی است؛ مثلاً انسان گرسنه زمانی كه غذایش دیر آماده شود، خشمگین می شود. بی احترامی و بی ادبی از فردی كه به او خدمت كرده باشیم، موجب ناراحتی و خشم ما می گردد. معمولاً این گونه مسائل، خشم انسان ها را برمی انگیزاند.

از سوی دیگر، انسان بعضی مواقع با غذای خوب، سفره رنگین، اطعمه و اشربه خوشمزه مواجه می شود و شادمانی و رضایت خود را ابراز می كند؛ ولی اگر انسان به مرحله ای برسد كه خشم و رضای او ریشه ای جز عقلِ او نداشته باشد، چنین شاخصی می تواند مبین انسانیت او باشد. بنابراین رضا و خشمی موجب تحسین است كه ریشه و منشاء آن امری فراتر از عقل و تدبّر باشد؛ یعنی اموری كه درك و فهم آن برای عقول ناقص انسان ها محال است.

گاهی اوقات انسان مشاهده می كند كه به حریم مظلومی تجاوز شده؛ در این جا است كه به كمك او می شتابد یا انسان گرسنه ای را سیر می كند. تمام این موارد به خاطر قوّه عاقله و تدبّر او است؛ولی گاهی اوقات رضا و غضب انسان به جایی می رسد كه اراده و حركت او در اراده الهی فانی می شود؛ به این معنی كه جایی غضبناك می شود كه غضب خدا را در آن جا می بیند یا در موردی خرسند می شود كه رضایت خداوند متعال را می بیند. مصداق این موضوع روایتی است كه حضرت سیدالشهداعليه‌السلام می فرمایند:

«رضی اللّه رضانا أهل البیت ».

رضایت خداوند، همان رضایت و خشنودی ما اهل بیتعليهم‌السلام است.

حضرت ابراهیمعليه‌السلام زمانی كه رضایت خداوند را در قربانی نمودن فرزندش حضرت اسماعیلعليه‌السلام می بیند، به این كار تن می دهد و از آن خشنود می شود.

حضرت امام حسینعليه‌السلام در روز عاشورا از صبح تا بعد از ظهر هجده تن از نزدیكان خود را از دست می دهند؛ ولی با این حال در واپسین لحظات، هنگامی كه از زین اسب بر زمین می افتند، می فرمایند:

«إلهی رضا برضائك ».

بارالها! به رضای تو راضی و خشنود هستم.

این امور به سادگی قابل فهم نیست. غالبا با معیارهای مادّی و با ابزار عقل سنجش صورت می گیرد؛ امّا فنای اراده یك انسان در اراده الهی مطلبی فراتر از ادراك عقل است و این همان مقام عصمت نبی اللّه خاتمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.

رضایت و غضب حضرت زهرا عليها‌السلام

با توجه به مطالب گذشته مقام و عصمت حضرت زهراعليها‌السلام ثابت شد.

همچنین روشن شد كه خشنودی و خشم ایشانعليها‌السلام ، خشنودی و خشم خداوند متعال را در پی دارد. به عنوان نمونه بسیاری از كتب روایی اهل سنّت - البتّه با الفاظ متفاوت - نقل كرده اند كه پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

«إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَرْضَى لِرِضَا فَاطِمَةَ وَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ ها ».

همانا خداوند با رضایت فاطمهعليها‌السلام خشنود و با غضب فاطمهعليها‌السلام غضبناك می شود.

اگر طبق گفته اهل سنّت، حضرت زهراعليها‌السلام را معصوم ندانیم، معنای روایت چنین می شود كه، اگر العیاذ باللّه حضرت زهراعليها‌السلام به عمل خلافی میل و هوای نفسانی پیدا كرد، خدا نیز به آن عمل خلاف و نفسانی راضی می شود.

اگر واقعا روایت را چنین معنی كنیم، روشن می شود كه در خداشناسی نیز دچار مشكلیم و گویا خدا را هم معصوم نمی دانیم!! به استناد این قبیل دلایل است كه شیعیان حضرت زهرای مرضیهعليها‌السلام را دارای مقام رفیع عصمت می دانند. البته عصمت ایشان مانند عصمت حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت ابراهیم و دیگر انبیاعليهم‌السلام نیست، بلكه عصمتی همانند عصمت پدر بزرگوار خود نبی اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارند.

در صحیح بخاری روایتی ذكر شده است كه دقّت در آن ما را به حقیقت مهمّی رهنمون می كند. بخاری می گوید: ابوبكر پس از ارتحال رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این مطلب را از پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرد:

«نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکْناهُ صَدَقَةٌ ».

ما انبیا چیزی را به عنوان ارث باقی نمی گذاریم و آنچه از ما باقی می ماند، صدقه است.

سپس با استناد به این نقل، اموال حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را مصادره كرد. واكنش حضرت زهراعليها‌السلام به این كار چنین بود:

«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ ...».

فاطمه دختر رسول خداعليها‌السلام از این عمل غضبناك شدند، پس با ابوبكر قهر كرده، دیگر با او صحبت نكردند و تا زمان وفاتشان با او قهر بودند.

بخاری در ادامه مطلب نقل می كند:

«فأمّا صدقته بالمدینة فدفعها عمر إلی علی وعبّاس ».

عُمَر اموال پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را كه در مدینه بود، به علی و عباس بازگرداند.

این روایت از طریق عایشه در كتب روایی اهل سنّت نقل شده است. حال سؤال این است: اگر حضرت زهراعليها‌السلام از عمل ابوبكر غضبناك شدند، آیا غضب ایشان، غضب خداوند متعال نیست؟ آیا اهل سنّت می توانند هر دو روایت را طرد كرده، هر دو را قبول نكنند؟ این امر، محال به نظر می رسد و اهل سنّت چاره ای ندارند جز اینكه ابوبكر را مغضوب خداوند متعال بدانند.

اگر ابوبكر مغضوب خداوند است، چگونه همه جلال وجبروت و مقامات پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به او تحویل دادند؟ از طرفی، بر فرض كه درستی عمل ابوبكر رامبنی بر مصادره كردن اموال حضرت زهراعليها‌السلام بپذیریم، چرا عمر آن اموال را برگرداند؟ آیا كار عمر اشتباه و غلط بود؟ مگر نه اینكه این دو به اعتراف اهل سنّت مانند ستارگان هستند؟

سؤال ما این است كه ستاره اوّلی درست رفتار نموده یا ستاره دوم!؟ به كدامیك از این دو ستاره اقتدا كنیم تا هدایت شویم؟ طبق سخنانی كه مورد بحث و بررسی قرار دادیم، دو نكته روشن گردید:

۱. بنابر منابع روایی معتبر نزد اهل سنّت، به اثبات رسید كه رضایت و غضب حضرت زهراعليها‌السلام ، همان رضایت و غضب خداوند متعال است.

۲. طبق روایتی كه بخاری از عایشه نقل نمود، حضرت زهراعليها‌السلام از عمل ابوبكر ناراحت و غضبناك شدند. ایشانعليها‌السلام تا زمان شهادت خود، دیگر با ابوبكر صحبت نكردند و با او قهر بودند.

با این دو نكته از علمای اهل سنّت ـ كه ادّعای فقاهت می كنند ـ سؤال می كنیم: آیا غضب حضرت زهراعليها‌السلام نسبت به ابوبكر غضب خداوند را هم به دنبال دارد، یا نه؟ مسلّما پاسخ این پرسش مثبت است و سرنوشت كسی كه غضب خداوند را برای خود خریده، امری جز خسران دنیوی و اخروی نمی باشد. خداوند متعال می فرماید:

( وَمَن یحْلِلْ عَلَیهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَی ) .

و هر كس خشم من بر او فرود آید، به راستی نابود می شود.

مگر اینكه كسی ادّعا كند ما دو روایت بالا را نمی پذیریم یا ادّعا كند برفرض صحّت دو روایت، آیه قرآن را نمی پذیریم. البته بطلان چنین ادّعاهایی واضح است.

هر پژوهشگری اگر به دور از هر گونه تعصّب اعتقادی، به وصیت نامه حضرت زهراعليها‌السلام توجّه كند، در می یابد كه حضرت زهراعليها‌السلام از ابوبكر و عمر ناخشنود و ناراضی بودند و خشم و غضب ایشانعليها‌السلام خشم الهی را در پی دارد.

از اهل سنّت می پرسیم: اگر هیچ گونه ظلم و تعدّی نسبت به دخت گرامی نبی اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صورت نگرفته، چرا ایشان در وصیت نامه خود از حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام می خواهند تشریفات خاكسپاری شان مخفیانه باشد؟

«یا علی! غسّلنی وكفّنی باللّیل وصلّ علی وادفنّی باللّیل ».

ای علی! مرا در شب غسل بده و كفن كن و در شب بر من نماز بگزار و مرا به خاك بسپار!

همچنین درخواست می كنند كه آن دو مرد اعرابی بر من نماز نخوانند و هیچ كسی را از مكان قبر من آگاه مكن! واقعا دلیل این سفارش چیست؟ چرا اهل سنّت به خاطر اعتقاد واهی و سستی همچون عدالت صحابه، واقعیات قطعی تاریخ را نمی پذیرند؟تمام این سخنان، مظلومیت حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را ثابت می كند

و بالاتر از آن، مظلومیت امیرالمؤمنینعليه‌السلام را نیز به اثبات می رساند. صحابه بعد از رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ناپسندترین رفتار ممكن را با اهل بیتعليهم‌السلام نمودند.

آنان فاتح خیبر و قاتل عمرو بن عبدود را خانه نشین كردند و پس از آنكه حقوقش را پایمال نمودند، ایشانعليه‌السلام را با اكراه به مسجد بردند تا با ابوبكربیعت نمایند.

گفتار دوم

محبّت اهل بیت عليهم‌السلام ، پاداش رسالت

در گفتار قبل با شواهد قرآنی و روایی، بعضی از امتیازها و ویژگی های حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام را بیان نمودیم. در این گفتار با اتكا به منابع اهل سنّت، می كوشیم اهل بیتعليهم‌السلام را معرّفی نماییم. دلیل این تلاش، سفارش های مكرّر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. ایشان - كه خاتم پیامبرانصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستند - به اندازه هیچ پیامبری در ابلاغ وحی و رسالت، آزار ندیدند. بنا به فرمایش پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اجر و پاداش این تلاش خستگی ناپذیر در هدایت مردم، تنها لزوم احسان و مودّت با اهل بیتعليهم‌السلام است.

در این گفتار، نحوه عمل صحابه به سفارش پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خصوص اهل بیتعليهم‌السلام بیان خواهد شد. به طور طبیعی، در روال این بررسی نحوه برخورد صحابه با حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام - كه یكی از اهل بیتعليهم‌السلام هستند - نیز روشن می شود.


3

4

5

6

7