لقمان حکیم

لقمان حکیم0%

لقمان حکیم نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

لقمان حکیم

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حسین انصاریان
گروه: مشاهدات: 16619
دانلود: 2218

توضیحات:

لقمان حکیم
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 96 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 16619 / دانلود: 2218
اندازه اندازه اندازه
لقمان حکیم

لقمان حکیم

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

عدم دخالت بیجا

بدون تردید می توان گفت : دخالت کردن در آنچه در تخصص انسان نیست یکی از گناهان بزرگ و در پاره ای از امور از گناهان غیر قابل بخشش است

زیان هایی که از این راه به پیکر زندگی رسیده قابل شماره نیست اگر انسان در تمام مسائل حیات از حدود خود تجاوز نمی کرد این همه بدبختی نمی دید و بلاهای عجیب و غریب گریبانش را نمی گرفت

در جامعه ما این مرض مهلک و آتش سوزنده شاید حاکم بر تمام طبقات باشد ، و با اینکه برنامه در امان نبوده اند ، باز هم در امری که نباید دخالت کنند صاحب نظر می شوند من خود شاهد مرگ کودکی بی گناه بودم که بر اثر دخالت یک زن و عطار سر محله بر اثر طبابت نابجا جان باخت

معمولاً در مهمانی ها و مجالس دوستانه ، شرکت کنندگان به خود حق می دهند که در هنگام پیش آمدن سخن در تمام مسائل اظهار نظر کنند

دیده شده که مردم عوام در مسئله مرجعیت ، تاریخ ، خانواده ، سیاست های داخلی و خارجی ، اوضاع جهان ، امر بهداشت ، مسئله طب ، اجناس بازار ، اوضاع اجتماعی ، مسائل مذهبی ، برنامه های روانی و ...در همه جا و نزد همه کس اظهار نظر می کنند

خلاصه می توان گفت هر فرد جامعه ما انسانی است برابر با تمام ابعاد زندگی ، در حالی که این نوع زیستن پلیدترین جهت زیست و زندگی است

یکی از برنامه های مهم و عالی اسلام دعوت از مردم است به این که در آنچه در حقیقت حق آنهاست وارد نشوند ، دخالت غیر متخصص در یک امر تخصصی کمال بی انصافی و نامردی است

نمی خواهم در این قسمت توضیح بیشتر بدهم ، تنها برای روشن شدن مسئله به ذکر دو جهت اکتفاء می کنم :

اول : می دانید که دین ضامن سعادت دنیا و آخرت است ، و به به این نکته توجه دارید که جامعه پای بند به مقررات الهی بهترین جامعه و برترین ملت است ، قرآن مجید کراراً این موضوع را گوشزد نموده و تاریخ اسلام هم نمونه چنین جامعه ای را در صدر اول یاد می کند ، برای اینکه بتوان جامعه را پای بند به اصول انسانی کرد ، باید از راه تبلیغ صحیح و شناساندن اسلام واقعی قیام کرد ، در صورت تبلیغ درست و شناساندن اسلام به همان معنایی که هست جامعه به مقتضای فطرت و عقل سالم به قوانین مذهبی گرایش پیدا کرده و در نتیجه پس از مدتی کوتاه اجتماعی سالم و پرثمر خواهیم داشت

اما اگر انسانی در حالی که معلم و مبلغ نیست به لباس معلمی جلوه کند و در صورتی که خود بویی از اسلام نبرده ، و برای نمونه نمی تواند ساده ترین برنامه اسلام را تجزیه و تحلیل کند به معرفی دین و تبلیغ اسلام برخیزد می دانید از این راه چه ضربه های غیر قابل جبرانی به اسلام و به جامعه وارد خواهد کرد ، اولین ضرری که از این افراد متوجه دین و قرآن است فرار جامعه به خصوص نسل جوان از اصول الهی است ، و امروز در تمام ممالک اسلام خصوصاً ایران ، جامعه گرفتار چنین بلایی است

گروهی در لباس دین ، و برخی در لباس مداح پیغمبر و آل پیغمبر هم چون دزدان سر گردنه ، بر سر راه انسانیت و فضیلت نشسته ، و با پول خود جامعه عمری حملات ناجوانمردانه دارند ، این مسئله منافات با این ندارد که بین اینان افراد خوب باشد ، خوبی در برخورد و کردار ، و در خواندن نماز ، گرفتن روزه ، حج رفتن ، و اطعام کردن مسئله ایست ، و قرار گرفتن بر مسند انبیاء مسئله دیگر این دخالت بیجاست که جهات خوبی آنان را از نظر خدا می اندازد و اعمال آنان را حبط می کند ، زیرا گمراه کردن یک نفر به خاطر دخالت بیجا در امر تبلیغ برابر گمراه کردن تمام انسان هاست ، چه برسد به این که جمعیتی را انسان در طول عمرش متوقف کرده و از راه واقعی باز دارد .عجیب تر از کار غلط و نابجای اینان سکوت مردم مسلمان است ، سکوت همگانی و از بالاترین مقام گرفته تا گمنام ترین مسلمان ، که زیان قرار گرفتن افراد غیر متخصص را به کرسی تبلیغ می نگرند همه و همه ساکتند ، گویی از زخم برداشتن پیکر قرآن و جامعه اسلامی لذت می برند

دوم : آگاهید که خداوند برای اکمال دینش و اتمام نعمتش بر جامعه بشری ، پس از بازداشت پیامبر از حجه الوداع ، فرمان داد : که پیامبر اسلام برای بعد از خود جهت سرپرستی امور مسلمین در تمام زوایای حیات علیعليه‌السلام را به جانشینی معرفی کند

علیعليه‌السلام پس از پیامبر لایق ترین انسان دوره تاریخ است و هم او بود که می توانست پس از پیامبر نسبت به جامعه عهده دار بر تمام برنامه های رسول اکرم باشد

مسئله جانشینی آن حضرت را کتب شیعه و سنی ، که در طول ۱۴ قرن نوشته شده ضبط کرده ، و تمام جوانب این مسئله را با دقت کامل در نوشته های خود آورده اند ، تردید در خلافت امیر المؤمنین هم چون تردید در قرآن و نبوت پیامبر بزرگ است از این رو اکثر کتب اهل تسنن از قول پیامبر با سند صحیح نقل کرده اند که منکر علی و ولایت و خلافت او ، کافر است(۱) .

ولی با کمال تأسف ، پس از درگذشت پیامبر ، حسد حاسدین ، و طغیان طاغین ، و ظلم ظالمین ، و تجاوز متجاوزین ، و کینه معاندین و کید خائنین نگذاشت آنکه متخصص در امر رهبری بود راهبر جامعه شود ، با تشکیل سقیفه کرسی حکومت را به کسانی واگذار کردند که از سواد خواندن و نوشتن بی بهره بودند ، و آنان بنا به قول فاطمه زهراعليها‌السلام در خطبه مسجد جامعه را به انحراف کشیدند و و مسلمین را از اصول و قواعد اسلام دور کردند(۲) ، زاویه این انحراف در حکومت عثمان و پس از او در حکومت بنی امیه و بنی عباس که میوه های تلخ سقیفه بودند گسترده تر شد ، تا جایی که بنا به قول رسول اکرم از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسمی در اکثر توده مسلمان باقی نماند

آیا این دخالت بیجا علاوه بر گناه کبیره بودنش از نظر حق قابل عفو و اغماض و چشم پوشی است ؟

آیا تاریخ بشریت نمونه چنین تجاوزی را به اصول انسانیت می تواند به یاد

__________________________

۱- ۱) بحر المناقب خطی : ص۴۴ - مناقب ابن المفازلی - کنوز الحقائق : ص ۱۵۶ - ینابیع الموده : ص ۱۸۱ - ارجح المطالب : ص ۳۴ - تمام این مدارک با احادیثش که کفر منکر علی را ثابت می کند از ملحقات احقاق الحق : ج ۷ ، ص ۳۳۰ گرفته شده

۲- ۲) کشف الغمه : ج ۲ ، ص ۱۰۶

آورد ؟ آیا مفضول را بر فاضل ترجیح دادن(۱) خلاف عقل و دین و وجدان و علم و انسانیت نیست ؟

در هر صورت هر انسان با وجدانی باید تا آخر عمر توجه داشته باشد که از دخالت کردن در اموری که مربوط به او نیست بپرهیزد

لقمان حکیم : به خاطر نور حکمت و فروغ معرفت در تمام عمر از دخالت کردن در مسائلی که مربوط به او نبود پرهیز داشت ، و این مسئله که نتیجه ایمان و میوه حکمت است برای همگان از بهترین نکاتی است که می توانند از آن کمال بهره را برده ، خود و دیگران را در ضلالت و گمراهی نیندازند

فروبستن دیده از حرام

در محیطی که به وسیله علم و تکنولوژی بوجود آمده ، یعنی در دنیای سخت ماشین ها ، با آنکه مفهوم فضیلت تعمداً به وسیله مردم امروزی فراموش شده ، ولی فضیلت هم چون مفاهیم مکانیک و شیمی ضروری باقی مانده است

فضیلت یکی از معلومات خیلی قدیمی است ، و بلاشک هنوز می توان در اجتماع امروزی به آن برخورد ، ولی در اجتماعاتی که زیر یوغ مادّیگری بسر می برند وجودش اکسیر است

اجتماعاتی که اولویت را برای اقتصاد می شناسند به فضیلت نمی گرایند زیرا فضیلت اصولاً خواهان اطاعت از قوانین زندگی است ، و هنگامی که انسان خود را در فعالیت هایت اقتصادی محدود کرد ، کاملاً از قوانین طبیعی پیروی نمی کند .بی آنکه سخن به گزاف گفته شده باشد، فضیلت ما رابه حقیقت می رساند و تمام فعّالیت های جسمی و روانی ما را بر وفق نظم ساختمانی آنها اداره می کند و اختلالات و آشفتگی ها و ضعف اجتماعی امروزی معلول فقدان فضیلت است.

___________________________

۱- ۱) شرح ابن ابی الحدید : ج۱ ، ص۳

فضیلت به علت غلط رفتاری بعضی از کوته نظران اشتهار بدی یافته و آن را با سالوس و تعصب و خشونت و فضل فروشی اشتباه می کنند

در واقع فضیلت ، جوانمردی و زیبایی و روشنایی است ، و برای حفظ زندگی فردی و اجتماعی بکار می رود ، بدین جهت بی فضیلت زیستن دیوانگی است همان طوری که ریختن آب به جای بنزین در یک موتور احتراقی و افزودن شن به جای روغن ماشین عملی جنون آمیز است .از زمانی که اخلاق لذت ، جای اخلاق مذهبی را گرفته ، در دیده مردم متمدن فضیلت امری ضروری به نظر نمی رسد به طوری که آقای رومن به طور حتم می اندیشد که برای ما الزامی در متقی بودن نیست ، و اختیار فضیلت منحصراً بستگی با نفع و لذت فردی خواهد داشت

ولی امروز می دانیم که فضیلت امری اجباری است ، زیرا چیزی جز پیروی از قوانین زندگی نیست ، و به این قوانین انسان نمی تواند پشت پا بزند ، مگر اینکه خود و نسل کشورش را در معرض تباهی و مرگ رها کند

معاصی چنانچه می دانیم زندگی فردی را بی مایه و آلوده می کند ، از طرفی در خانواده و اجتماع تمام افراد به یکدیگر بستگی دارند ، و آلودگی یک فرد به تمام جامعه لطمه می زند ، همان طوری که تعالی زندگی فردی که از فضیلت برخوردار است به اجتماع سود می رساند تحمل بدی و زشتی اشتباه خطرناکی است ، هر کس آزاد نیست که به میل خود رفتار کند ، کسی که مرتکب بی اعتدالی و تنبلی و افتراء و گناهان دیگر می شود باید یک خطاکار عمومی در نظر آید(۱) .

در میان اعضا و جوارح انسان چشم از موقعیت خاصی برخوردار است ، این عضو از طریق تماشای مناظر شگفت انگیز آفرینش ، انسان را به عالی ترین هدف که آشنایی با خداست می رساند و همین عضو است که با تماشای مناظر ممنوع ،

__________________________

۱- ۱) راه و رسم زندگی ، به نحو انتخاب جملات مورد نظر

خصوصاً نظربازی آدمی را غرق در شهوات نابجا کرده و انسان را وادار می کند دل و دین بر سر این برنامه دهد

قسمت اعظمی از روابط آدمی را با جهان چشم تأمین می کند ، هر گاه دیدگان انسان از وظیفه اصلی خود منحرف شود سبب سقوط در انواع گناهان می شود ، زیرا دیده و مشاهداتش محرم آدمی است ، تربیت صحیح در سلامت انسان ، مخصوصاً در برنامه های اعضاء و جوارح علت تامه است تربیت مناسب می تواند بهترین سرمایه های معنوی و مادی را به طرف انسان جلب کند دیده انسان آن گاه صحیح می بیند و وسعت دید پیدا می کند که از حرام فرو بسته گردد ، اما اگر چشم لاابالی شود و هر چه را دل بخواهد ببیند باید به انتظار روز بدبختی نشست .گناه عبارت از بدی کردن است ، به بیان دیگر جهل از اینکه چگونه باید به اقتضای ساختمانی بدن و روانی خود رفتار کرد ، یا با علم به آنها سرپیچی کرد ، وجود گناه همانند سرطان و سل و دیوانگی تصوری واهی نیست .هر کس که به سن روانی ۷-۸ برسد می تواند به وجود خوبی و بدی و مفهوم گناه و فضیلت پی ببرد ، فهم این نکته دشوار نیست که : گناه عبارت از پایمالی ارادی یا غیر ارادی قانون های زندگی است ، و کیفر این پایمالی بالاخره به انسان می رسد

با تکیه بر این محاسبه تا حدودی می توان به مفهوم خوبی و بدی عمل چشم پی برد ، البته در اینجا آیین الهی به کمک انسان برخاسته و بیش از آنچه خود آدمی درک می کند به او کمک می دهد ، در ذیل این مسئله به پاره ای از قواعد اسلامی درباره چشم اشاره می شود

امام صادقعليه‌السلام می فرماید : کسی که ناگهان دیده اش به نامحرم افتد نظرش را از او بردارد ، هنوز دیده برنداشته مگر آنکه خداوند برای او در بهشت زنی زیبا قرار خواهد داد

و نیز فرموده(۱) نظری که در مرتبه اول ناگهانی است گناه ندارد ادامه آن معصیت و بار سوم هلاکت است(۲)

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : خشم حق بر زنی که دیده اش از چهره نامحرمان پر است شدید است(۳)

امام ششمعليه‌السلام می فرماید : نظر به نامحرم تیری است زهرآگین از تیرهای شیطان و هر چه نظرهایی است که برای صاحب خود جز حسرت و اندوه طولانی باقی نگذاشته(۴)

امام ششمعليه‌السلام می فرماید : آن کس که خود را در پناهگاه فرو بستن دیده از حرام قرار دهد در آینه دلش مشاهده عصمت جلال و حق خواهد کرد(۵)

عیسی بن مریم فرمود : شما را از نگاه نامحرم می ترسانم ، زیرا نظر حرام دانه ایست که در دل صاحبش شهوت می روید و خواه و ناخواه ایجاد فتنه می کند(۶)

در اینجا جنایتی که از یک نظر و تماشای غیر مشروع در تاریخ اتفاق افتاده بازگو می شود تا دوستان بدانند که منع دین از نظربازی بی مصلحت نبوده

کالیس ماریوس فاتح رومی است ، این مرد در تاریخ به عظمت ، و در وطن خواهی و نوع دوستی یاد می شد ، تا نوشته ای به دست آمد که خودش شرح حالش را نوشته و نامش را به دست خود ننگین ساخته است به امید آن که خداوند در عذابش تخفیف دهد

در این نوشته که سال ها پس از مرگش بدست آمد ، می گوید : آنچه من به نام

____________________________

۱- ۱) سفینه البحار : ج ۲ ، ص ۵۹۵

۲- ۲) همان مدرک

۳- ۳) همان مدرک

۴- ۴) سفینه البحار : ج ۲ ، ص ۵۹۵

۵- ۵) سفینه البحار : ج ۲ ، ص۵۹۶

۶- ۶) همان مدرک

مردم ستمدیده و به عنوان خیرخواهی بردگان و طرفدارای از میهن و ملت انجام داده ام ، و خون های بسیاری که ریخته ام و لشکرکشی هایی که داشتم و در تاریخ ضبط است ، تمام آنها جز خیانت چیزی نبوده ، و آن بر اثر یک هوس نفسانی و مولد یک اندیشه و پندار شیطانی بود نه به خاطر ملت و نه وطن و نه ستمدیدگان و محرومان

من در کودکی در قریه ای که می زیستم دختری را دیدم عاشق او شدم اما او را بعد از مدتی به جواهر فروشی دادند که به روم ببرم

من به خاطر او به روم رفتم ، و پس از چندی نهضت بردگان بوجود آمد که در آن شرکت کردم و و عاقبت رهبر بردگان شدم ، و همین که مصدر قدرت شدم به بهانه بچه گانه ای دستور دادم تمام جواهر فروش را از دم تیغ گذراندند ، بدبختانه معلوم شد که شوهر معشوقه ام در میان آن بردگان نبوده

دنبال این برنامه هر چه جنایت شد کشتارهای بی رحمانه واقع گشت ، لشگرکشی ها به کشورهای دیگر اتفاق افتاد ، همه و همه به خاطر رسیدن به وصال آن زن شوهردار بود

سالها گذشت شبی در اردو بودم ، سر و صدایی به پا خاست ، پس از تحقیق معلوم شد دو سرباز پست فاحشه ای را به سربازخانه آورده اند فرمان دادم دو جوان سرباز را فوری کشتند ، نوبت به کشتن زن بدکاره رسید وقتی او را به حضور من آوردند معلوم شد همان معشوقه من است که فکر و ذکر و کار و زندگی مرا سالها مصروف عشق ناپاک خود ساخته ، در حالی که مدت ها در آغوش اراذل و افراد پست و مردم بی شخصیت به سر می برده .در هر صورت چشم پوشیدن از حرام آدمی را از بسیاری از ناپاکی ها و رذالت ها باز داشته و انسان را به سعادت حتمی رهنمون می گردد

لقمان حکیم : دیده ای بس پاک داشت ، او از راه تماشای مناظر آفرینش به اسرار حکمت خداوندی آشنا شد ، و نیز بر قدرت و توانایی دیده بصیرت افزود ، آن چنانکه چشمه های حقیقت از درونش شکافت ، اگر برای تاریخ دیده ای فرض کنیم باید بگوییم چهره پاک این مرد برای ابد در آیینه دیده تاریخ منعکس خواهد بود

اقتصاد در شؤون زندگی

خداوند بزرگ سفره طبیعت را با میلیون ها مواد گوناگون ، و هزاران نیروی آشکار و پنهان گسترده و بشر را در سایه فکر و نیروی کار به استفاده از منبع بیکران ثروت فرا خوانده است

بشر هم در طول تاریخ و قرون و اعصار به تدریج از این سفره گسترده استفاده کرده و امرار معاش نموده و سطح زندگی خویش را بالا برده تا جایی که امروز کیفیت زندگی مادی بشر از خوراک و پوشاک و مسکن و سایر وسایل هیچ شباهتی با گذشته ندارد

امّا این نکته را نباید ناگفته گذاشت : که در طی تاریخ حیات بشر قوانین الهی انسان را در بهره گیری از خوان نعمت دعوت به یک روش معتدل نموده ، به این شکل که مواد طبیعی را به دست آورده به اندازه لازم از آن استفاده کند و دیگران را نیز به هنگام نیاز در بهره بردن از آن مواد شریک کند در حقیقت نه چندان به خوردن که از دهانش برآید ، و نه چندان که از ضعف جانش بدر آید

نه راه افراط بپیماید ، و نه میل به تفریط پیدا کند ، نه چندان انفاق کند که برای او چیزی نماند ، و تنگی روزگار بر او و عیالاتش روی آورد ، و نه چنان آن مال نگهداری کند که راه استفاده خود و دیگران بر او بسته شود دوری جستن از افراط و تفریط را روش معتدل گویند و کلمه اقتصاد ، و مشابهش در قرآن و روایات به همین معناست که در فارسی از آن به میانه روی تعبیر می شود ، این توضیح عنوان مطلب ، اما مسئله اقتصاد به معنای درآمد و خرج و مالکیت و تولید نیز باید مورد

توجه قرار گیرد تا این که به تناسب کلمه اقتصاد ناتمام نماند

اقتصاد رابطه ایست که برای رفع احتیاجات مادی و بهبود وضع زندگی بین افراد جامعه برقرار می شود ، بنابراین علم اقتصاد جز مطالعه و نشان دادن طرقی که بهتر بتواند سعادت و رفاه مادی افراد را تأمین کند موضوع دیگری نخواهد بود ولی زمان که رشته این رابطه به دست افراد بی تربیت بیفتد بلاهای ناگفتنی به سر انسان می آید ، آزادی و خوشگذرانی های جنون آمیز مشت معدودی ثروتمند در شرق و غرب که بر اساس عقیده افراطی اصاله الفردی استوار است ، یکی از عوامل مهم توسعه فحشا و بی بند و باری است

آری ، اقتصاد در جهت صحیحش مانع از هر نوع آلودگی و گناه در تمام شؤون زندگی است ولی سرمایه داران هیچ وقت نمی خواستند این برنامه بر مبنای اصولیش اجرا شود

این آزادی غیر منطقی از پول و ثروت به عناصر سوء استفاده چی و هزاران مال پرست شهوت ران شرقی و غربی که معروفیت جهانی دارند اجازه داده که محیط اجتماع را درست به صورت یک صحنه مسابقه در آورند و آخرین توانایی جنسی و حیوانی خود را در این صحنه آزمایش کنند فعالیت این میلیونرها برای خوش گذرانی از نظر قوانین مملکتی محدود به هیچ حدی نیست آنها آزادند برای تأمین هر نوع عیاشی و سرگرمی از هر وسیله ای که بخواهند استفاده کنند ، و هر نوع محفلی و مجلسی که بخواهند تشکیل دهند و هر مقدار که بخواهند خرج کنند ، و بالاخره هیچ اصل و مفهومی قدرت ندارد در برابر تمایلات و غرایز دیوانه این میلیونرهای اشرافی مقاومت کند .در سایه این چنین آزادی نامقدس میلیونرهای شهوت ران ، به قدرت پول های تمام نشدنی خود هر گونه فحشاء و عمل منافی عفت را برای لذت های خود ترویج می کنند و رونق عجیبی به بازار فحشاء و منکرات و هرج و مرج جنسی می بخشند ،و مسلم این ولخرجی ها در راه کوبیدن فضیلت انسانیت است

مقررات الهی در تمام ادوار مانع این برنامه های غلط بود ، اسلام آیین پاک آسمانی در تمام برنامه های مادی به آن معنایی که قبلاً گفته شد آدمی را به رعایت اعتدال و اقتصاد دعوت می کند و حتی در راه مشروع هم اجازه ولخرجی و غیر قانونی نمی دهد

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به عیادت سعد بن ابی وقاص رفت ، سعد با آنکه جوان بود به خاطر آن مرض احتمال خطر می داد ، به رسول اکرم عرض کرد : مرضم شدید است ، احتمال مرگ می دهم مقداری ثروت دارم با تنها فرزندی که دختر است می خواهم دو قسمت مال خویش را پیش از مرگ در راه خدا صدقه بدهم فرمود :

هرگز ، عرض کرد نصف آن را ، فرمود : اجازه نمی دهم ، عرض کرد : ثلث مالم را چطور ؟ فرمود : گرچه زیاد است اما مانعی ندارد ، ای سعد ! اگر پس از تو وارثت غنی و بی نیاز باشد بهتر از آنست که تو مالت را در راه خدا داده باشی و او چیزی نداشته باشد

در هر صورت اسلام هیچ شأنی از شؤون اقتصاد را مسکوت نگذاشته تا مسلمین بتوانند از طریق آن به تمام برنامه های مورد نیاز دست یابند

آن روزی که ملت اسلام استقلال اقتصادی داشت ، و در عین اینکه مسیر رهبری عوض شده بود و به پاره ای برنامه های اقتصادی عمل می شد وضع کشور اسلام و ملت قرآن مطلوب بود ، چنانچه اضافه در آمد بیت المال پس از صرف در تعمیر ویرانی ها و ساختن مساجد و پلها و حمامها و تعمیر راههای کشور و رسیدگی به ناتوانان و بررسی حال دردمندان و ساختن درمانگاه ها برای معالجه بیماران ، بالغ بر ده میلیون دینار بود که برای این رقم بزرگ محل خرج نداشتند

امیر المؤمنینعليه‌السلام هنگام وفات در ضمن وصیت به امام مجتبیعليه‌السلام می فرماید : پسرم ! در معاش و در معاد میانه رو باش ، بر عهده توست که همیشه آنچه را طاقت داری در این امور انتخاب نمایی

آری ، مقصود به مراد رسیدن است ، نه در سایه افراط و تفریط سرمایه مادی و معنوی از دست دادن آنجا که انحطاط مادی و معنوی وجود داشته باشد ، امید سودی نیست و مردم از شرور در امان نیستند

انسان دست و پا بسته و محرومی که به خاطر افراط و تفریط ، فشار روزگار استخوانش را در هم کوفته آخر چه بهره ای دارد و چه چیزی به حال او مفید است ، این چنین فرد یا این چنین جامعه حتی برای اسلام هم مضر است ، از چنین شخصی یا جامعه ای نه تنها اسلام بهره نمی گیرد بلکه لطمه و زیان بسیاری هم می بیند چه ظرف آلوده پاکیزه ترین غذاها را آلوده و بی مقدار می کند .ملت های منهای عدالت باعث خواری ادیانی هستند که بدان ها انتساب دارند ، پیروان چنین ادیانی که در زندگی به پستی گراییده ، نه از دین و نه از میراث های گرانبهای خویشتن نفع می برند ، آنان چون جاهلانی هستند که خود را در میان کتابخانه ای مملو از کتب علمی یافته و هرگز یارای سود جستن از آن ندارند .از این بدتر بسیار شده که پیروان نادان ، جهل خود را بر عالی ترین حقایق تحمیل کرده آنگاه بجای اینکه آن حقیقت را بزرگ جلوه دهند به نازل ترین جاهایش درمی اندازند

از این رو باید برای حل این معما که ممالک اسلامی سخت بدان گرفتارند به این حقیقت تکیه کنیم : که ملت های اسلامی پیش از آنکه تکیه به اسلام کنند و انتظار کسب عظمت از آن داشته باشند لازم است که کوشش های خود را در راه برتر گرداندن سطح مادی و معنوی معطوف دارند ، یعنی انسان مایل به تربیت واقعی شوند و درک و عقل خود را برای رسیدن به اهداف عالی بکار اندازند آن گاه چون انسانی این چنین دارای درک و فهم بوجود آمده و توانست وظایف خود را دریابد به او می گوییم : خدا و خویشتن را یاری کن ، اگر به راستی طالب زندگی باارزش در دنیا و آخرتی

چون پرده اوهام از جلو مغز ملت برکنار رود ، می توانند حقایق عالی اسلام را ببینند ، و دیگر به صرف تقلید کورکورانه درباره اسلام قضاوت نکنند

اینان به خاطر جهل خود و مستی از غرب زدگی اسلام را فاقد سیستم های مورد نیاز می دانند و می گویند : اسلام از ارائه سیستم سیاسی و اقتصادی و...مودر نیاز جامعه بشری ناتوان است ، در حالی که گفته آنان با حقیقت تطابق ندارد ، اینان اگر از بند جهل و عصبیّت آزاد شوند و مطالعه در مکتب اسلام کنند خواهند یافت که آیین الهی در هیچ برنامه ای انسان را از یاد نبرده ، علاوه مقرراتش در تمام شؤون حیات و نیازمندی های انسان برترین مقررات و قوانین است اسلام در مسئله درآمد و خرج و محبت به مال مسائلی بس عجیب دارد ، اسلام در قسمت اقتصاد به دو مفهومش میانه روی و بدست آوردن سرمایه آن چنان بحث کرده که هر خردمندی در برابر دریافت برنامه هایش تسلیم است

کتب اقتصادی آن قدر زیاد است که دسترسی به آن و شمردن تعداد آنها میسر نیست ، اگر به کتاب الذریعه دانشمند خبیر آقای آشیخ آقا بزرگ تهرانی مراجعه کنید و مؤلفات اقتصادی اسلام را در آن بنگرید دچار حیرت می شوید ، و امروز هم با پدید آمدن مکتب های مختلف اقتصادی دانشمندان اسلامی از بازشناساندن مکتب اقتصادی اسلام و اثبات برتری آن بر تمام مکتب های باز نایستاده اند ، کتاب پرارزش اقتصادنا نوشت ه عالم بزرگ آیت اللّه سید محمد باقر صدر و ترجمه آن ( اقتصاد ما ) که از بهترین نمونه کتب اقتصادی اسلامی در عصر حاضر می باشد ، بر مدعای ما بهترین شاهد و دلیل است بشر مدنی الطبع است و در زندگی اجتماعی قهراً از نظر امور مالی در برخوردهایش منازعه و مناقشه رخ خواهد داد ، مکتب اسلام با جامعیت و دوراندیشی خود تمام نکات حساس این قسمت را مورد توجه قرار داده و اساس حیات مادی را روی مقررات بی نظیری در برنام ه اقتصادی برده ، و بنیه مادی کشور و جامعه اسلامی را بر اصول متقن غیر قابل تزلزلی استوار فرموده تا فقر و مسکنت ، منازعه و مناقشه و موجبات تفرقه فراهم نیاید .قوانینی که اسلام برای اقتصاد وضع نموده هنوز علمای بزرگ اقتصاد نتوانسته اند خللی در آن پیدا کنند ، یا بهتر از آن را بیاورند ، میلیون ها دکتر اقتصاد از دانشگاه ها به دایر ه اجتماع آمده اینان در صورت آگاهی از قواعد اقتصادی اسلام نمی توانند انکار کنند که مواد قانون اقتصاد اسلام محکمترین مبانی حیات مادی است و بهترین دلیل نقص اقتصاد امروز تقویت طبقه سرمایه دار ، و فقر کارگر است که دنیا را به دو منطقه فقر و ثروت تقسیم کرده گروهی از سیری و طایفه ای از گرسنگی در مرز هلاکتند .علاوه دو مکتب اقتصادی امپریالیسم و کمونیسم جهان را زیر نفوذ خود آورده و برای اثبات عقاید خود و تأمین منافع استعماری منشأ بروز جنگ های بزرگی شده اند

پیامبر اسلام در سای ه قوانین دینش حافظ منافع و مصالح فرد و اجتماع بود ، نه به صورتی که کمونیسم می گوید ، و نه به چهره ای که کاپیتالیسم ادعا می کند بلکه آنچه خدا اراده داشت آن را پشتیبان مردم قرار می داد ، او علاوه بر اینکه مردم را نسبت به درآمد و اندوختن تشویق می کرد ، در امر اصلاح همه برنامه هایشان نیز اهتمام می ورزید ، همواره دلسوزی می کرد برای آنکه به هیچ فردی ضرر نرسد

اوضاعشان را از نزدیک بررسی می فرمود و آنان را همیشه برای اجرای عدالت تشویق می کرد و نوید می داد دستوراتش یک سلسله سخنان کوتاه و مفید بود که همه می فهمیدند چه اینکه در شأن کار و فعالیت همگان اداء می شد روزی به بازار رفت مردم در حال تجارت و معامله بودند ، پس از آن که لختی به گفت و شنودهایشان توجه نمود و کالایشان را بازدید کرد ، گفت : شما ای بازرگانان ! تجار در آن حال همه گردن کشیدند و چشم هایشان را به نشان اجابت و پاسخ به گفتار آن حضرت دوختند ، همه مشتاقانه می نگریستند که پیغمبر چه خواهد فرمود .حضرت فرمودند : بازرگانان همگی در حالی که مارک گناه بر پیشانیشان خورده روز قیامت محشور می شوند ، مگر آنان که پرهیزکار و نیکوکار و راستگو باشند

پرهیزکار یعنی کسی که از خشم خدا پروا کند و به کسی ستم نکند ، نیکوکار یعنی به تعهدات خود پای بند باشد ، صادق و راستگو یعنی کسی که از کذب و دروغگویی و فریب دادن مردم احتراز کند

نبی بزرگصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این چنین مالداران اجتماع را نصیحت فرمود ، چه آنان به لحاظ کارشان مقام ارجمندی نزد حق دارند ، زیرا زندگی خود و خانواده یشان را به طریق آبرومندی اداره می کنند و نیازمندان جامعه را هیچگاه بدون پاسخ نمی گذارند

اساساً قرآن مجید از نظر اهمیتی که برای کسب مال و تجارت قائل شده آن را به عنوان طلب فضل خدا یاد کرده و به دنبال امر به نماز بدان دستور داده و هم ردیف توجه به خداوند مقررش فرموده است

پیشه وران در صورت اجرای تمام دستورات مربوط به درآمد و خرج به نوب ه خود عضوی مؤثر و مهم از اعضای پیکر اجتماعند ، آنان در نوعی همکاری که باید در زندگی مردمان وجود داشته باشد شرکت جسته و باید به ندای حق توجه کنند که فرموده :

بر اساس نیکوکاری و پرهیزکاری همکاری نمایید(۱)

بازرگانان اگر دست در و دهنی پاک داشته باشند و راستگو و درستکردار باشند

__________________________

۱- ۱) المائده : آیه ی ۲