نامه هاى امام در نهج البلاغه

نامه هاى امام در نهج البلاغه30%

نامه هاى امام در نهج البلاغه نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

نامه هاى امام در نهج البلاغه
  • شروع
  • قبلی
  • 71 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10847 / دانلود: 4087
اندازه اندازه اندازه
نامه هاى امام در نهج البلاغه

نامه هاى امام در نهج البلاغه

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نامه هاى امام در نهج البلاغه

ترجمه : دكتر على شيروانى

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است .

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است

به نام خداى على اعلى

بسم الله الرحمن الرحيم

اين نوشتار در بردارنده هفتاد و نه نوشته و گفته از امير مؤ منانعليه‌السلام است كه سيد رضىرضي‌الله‌عنه آنها را در بخش دوم نهج البلاغه (نامه ها) گرد آورده است ، با ترجمه اى سليس ، خوشخوان ، و همه فهم اين نامه ها و برنامه ها و سفارش ها برخى به دشمنان آن حضرت به ويژه معاويه در جريان جنگ صفين است ، برخى به فرمانداران ، و كارگزاران آن حضرت و برخى به صورت عهدنامه ، و يا سفارش نامه و همگى خواندنى و به ياد ماندنى است

براى كسانى كه خواهان آشنائى با دنياى نهج البلاغه اند، نامه ها بهترين آغاز است امير مؤ منان در نامه هايش با صراحت و روشنى سخن مى گويد، مخاطب ، او گاهى معاويه است و گاهى فرماندارانش و زمانى فرزندانش

اين نامه ها، برنامه هايى ، زنده زندگى ساز و حركت آفرين را در بر دارند، حركتى از دنيا به سوى آخرت از هوا به سوى آسمان از خود به سوى خدا، يعنى از هيچ به سوى همه چيز از آن جا كه امير مؤ منانعليه‌السلام خود تجسم همه خوبى ها و ترك همه هواها و روهايى از همه علقمه ها و علاقه هاى پست مادى است ، سخنش بر دل مى نشيند و شور و هيجانى قدسى در خواننده پديد مى آورد او از سر دلسوزى و مهربانى و خيرخواهى با ما سخن مى گويد، كه بالا مى رويم و به قدسيان بپيونديم ، دل به متاع اندك دنيا خوش نداريم ، و فريب اين فريبكار را مخوريم و خود را براى حياتى ابدى آماده سازيم ، آزاد باشيم و آزادمنشانه زندگى كنيم و خود را عزيزتر از آن بدانيم كه آن را به چند سكه زر و سيم بفروشيم

در اين نامه ها نگاهى به ديگر به زندگى عرضه شده است ، امير مؤ منان دست خواننده را مى گيرد، و با خود به سوى ملكوت مى برد و افقى گسترده را به رويش مى گشايد، افقى به پهناى ابديت ، به ما مى آموزد كه هستى شما تا ابديت گسترده است ، يعنى نهايت ندارد، پايان نمى پذيرد و عمر دنيوى در اين حيات ابدى ، حتى كمتر از لحظه اى ناماندنى است ، دامن سخن را برچينيم ، و شما را با آموزهاى آموزنده على تنها بگذاريم كه به حق دل آرام و آرامبخش دلهاى پر اندوه انسان تنها و وامانده روزگار است

پروردگارا! ما را به على زنده بدار، با على بميران ، با على محشور ساز و او را مقتدايمان در دنيا و دستگيريمان در آخرت قرار ده و شفاعتش را در حق ما پذيرا باش آمين يا رب العالمين

على شيروانى ، قم - حوزه علميه ، ١٩ / ٨ / ٨٠

١ - و من كتاب لهعليه‌السلام الى اهل الكوفة ، عند مسيره من المدينة الى البصرة

اما بعد فانى اخبركم عن امر عثمان حتى يكون سمعه كعيانه ان الناس ‍ طعنوا عليه ، فكنت رجلا من المهاجرين اكثر استعتابه ، و اقل عتابه ، وكان طلحة و الزبير اهون سيرهما فيه الوجيف و ارفق حدائهما العنيف ، وكان من عائشة فيه فلته غضب فاتيح له قوم فقتلوه و بايعنى الناس غير مستكرهين و لامجبرين ، بل طائعين مخيرين

و اعلموا ان دار الهجرة قد قلعت باهلها، و قلعوا بها، و جاشت جيش ‍ المرجل ، و قامت الفتنة على القطب ، فاسرعوا الى اميركم ، و بادروا جهاد عدوكم ان شاء الله عزوجل

١ - نامه از اوست به مردم كوفه هنگامى كه از مدينه به بصره مى رفت

(١)

افشاى سران ناكثين

از بنده خدا على امير مؤ منان به مردم كوفه ، بلند پايگان انصار، و سروان عرب اما بعد من شما را از كار عثمان به گونه اى كه شنيدنش چون ديدن آن باشد، آگاه سازم : مردم بر او خرده گرفتند، و من يكى از مهاجران بودم كه بيشتر از او مى خواستم كه رضايت مردم را جلب نمايد و كمتر سرزنشش مى كردم اما طلحه و زبير آسانترين كارشان آن بود كه بر او بتازند و نرم ترين برنامه شان اعمال فشار بر وى بود. عايشه نيز ناگهان بر او خشمگين شد، سپس گروهى براى كشتن عثمان مهيا شدند و او را كشتند، و مردم بدون اكراه و اجبار بلكه از روى رضا و اختيار با من بيعت كردند.بدانيد سراى هجرت (مدينه) مردم را از خود راند و مردم نيز از آن جا رفتند. ديگ آشوب در مدينه جوشان شد، و فتنه برپا گشت پس به سوى اميرتان بشتابيد، و اگر خدا خواهد به سوى جهاد با دشمن خود، به پيش ‍ تازيد.

٢ - و من كتابعليه‌السلام اليهم بعد فتح البصرة

و جزاكم الله من اهل مصر عن اهل بيت نبيكم احسن ما يجزى العالمين بطاعتة و الشاكرين لنعمته فقد سمعتم و اطعتم و دعيتم فاجبتم

٢ - نامه اى از اوست به مردم كوفه پس از فتح بصره

(٢)

قدردانى از مجاهدان پس از پيروزى

خداوند به شما مردم كوفه ، از جانب خاندان پيامبرتان پاداش دهد، نيكوترين پاداشى كه به فرمانبران و شكرگزاران نعمتش مى بخشد، كه (فرمانم را) شنيديد و اطاعت كرديد، و فرا خوانده شديد و پاسخ گفتيد.

٣ - و من كتاب لهعليه‌السلام لشريح بن الحارث قاضيه

و روى ان شريح بن الحارث قاضى اميرالمؤ منينعليه‌السلام ، اشترى على عهده دارا بثمانين دينارا بلغه ذلك ، فاستدعى شريحا و قال له :

بلغنى انك ابتغت دارا بثمانين دينارا، و كتبت لها كتابا و اشهدت فيه شهودا.

فقال له شريح : قد كان يا اميرالمؤ منين قال : فنظر اليه نظر المغضب ثم قال له :

يا شريح اما انه سياءتيك من لاينظر فى تابك و لايساءلك عن بينك حتى يخرجك منها شاخصا، و يسلمك الى قبرك خالصا فانظر يا شريح لاتكون ابتعت هذه الدار من غير مالك ، او نقدت الثمن من غير حلالك ! فاذا انت قد خسرت دار الدنيا و دارالاخرة !

اما انك لوكنت اتيتنى عند شرائك ما اشتريت لكتبت لك كتابا على هذه النسخة فلم ترغب فى شراء هذه الدار بدرهم فما فوق

و النسخة هذه : (هذه ما اشترى عبد ذليل (من عبد) ميت قد ازعج للرحيل ، اشترى منه دارا من دار الغرور، من جانب الفانينت و خطة الهالكين ، و تجمع هذه الدار حدود اربعة : الحد الاول ينتهى الى دواعى الافات و الحد الثانى بنتهى الى دواعى المصيبات ، والحد الثالث ينتهى الى الهوى المردى ، و الحد الرابع ينتهى الى الشيطان المغوى ، و فيه يشرع باب هذه الدار اشترى هذه المغتر بالامل من هذا المزعج بالاجل هذه الدار بالخروج من عز القناعة و الدخول فى ذل الطلب و الضراعة فما ادرك هذا المشترى فيما اشترى منه فى ذل الطلب و الضراعة فما ادرك هذا المشترى فيما اشترى منه من درك فعلى مبلبل (مبلى) اجسام الملوك و سالب نفوس الجبابرة ، و مزيل ملك الفراعنة ، مثل كسرى و قيصر، و تبع و حمير، و من جمع المال على المال فاكثر و من بنى و شيد و زخرف و نجد، و ادخرو اعتقد و نظر بزعمه للولد، اشخاصهم جميعا الى موقف العرض ، و الحساب و موضع الثواب و العقاب : اذا وقع الامر بفصل القضاء (و خسر هنالك المبطلون) شهد على ذلك العقل اذا خرج من اسر الهوى و سلم من علائق الدنيا).

٣ - نامه اى از اوست براى شريح پسر حارث ، قاضى خود

گفته اند شريح پسر حارث قاضى امير مؤ منانعليه‌السلام در زمان حكومت آن حضرت خانه اى به هشتاد دينار خريد اين خبر به امام رسيد و آنگاه شريح را خواست و به او فرمود:

بر خود با تجمل گرايى مسئولان

به من خبر دادند كه خانه اى به هشتاد دينار خريده اى و براى آن سندى نوشته اى و بر آن گواهى گرفته اى ؟

شريح گفت : آرى چنين است ، اى امير مؤ منان امام خشمگين ، به او نگريست ، و سپس به او فرمود:

اى شريح آگاه باش ، به زودى كسى (عزرائيل) به سراغ تو مى آيد كه سند خانه

را نگاه نمى كند، و از گواهت نمى پرسد، تا آن كه تو را از آن خانه بيرون كند، وتنهايى هيچ چيز به گورت سپارد اى شريح ، بنگر مبادا اين خانه را از غيرمال خود خريده باشى يا بهاى آن را از غير حلال به دست آورده باشى ، كه در اينصورت هم در دنيا زيان كرده اى و هم در آخرت

آگاه باش ، اگر هنگام خريد اين خانه ، به نزد من آمده بودى ، برايت قباله اى ، مى نوشتم به اين نسخه ، و تو رغبت نمى كردى حتى يك درهم - چه رسد بالاتر - براى خريد آن بپردازى

و آن قباله چنين است : اين خانه اى است كه آن را بنده اى خوار، از مرده اى كه براى كوچ كردن (به سراى ديگر) از آن خانه بيرونش كرده اند، خريده است از او، خانه اى از سراى فريب خريده است ، از كوى نابود شوندگان ، و سرزمين تباه ، شوندگان ، اين خانه را چهار حد در بردارد: حد نخست به آفات و بلاها منتهى مى شود، و حد دوم به مصيبت ها، و حد سوم به هواها و هوس هاى تباه كننده ، و حد چهارم به شيطان گمراه كننده ختم مى گردد و در آن به حد چهارم باز مى شود اين شخص فريفته به آرزو، اين خانه را از كسى كه اجل او را از جاى كند، به قيمت خروج از عزت قناعت ، و ورود، در خوارى ، و پستى ، خريد هر زيانى كه بر اين خريدار در آن چه خريده وارد شود، بر عهده ، خراب كننده ، بدنهاى پادشاهان ، و گيرنده جان جباران ، و نابود كننده فرمانروايى ، فرعونيان ، (يعنى ملك الموت) است كسانى چون پادشاهان ايران ، روم ، يمن و حمير، و آنان كه ثروت بر روى ثروت نهادند، و همچنان بر آن افزودند، و آنان كه ساختند، و استوار كردند، و آراستند و زينت نمودند، ذخيره ساختند و به ظن و گمان خويش براى فرزند تدبيرى انديشيدند، فرشته مرگ همه اينان را به محل بازپرسى ، و حساب ، و جايگاه ، ثواب و عقاب روانه كند؛ آنگاه كه فرمان خداوند براى جدايى ، حق از باطل فرود آيد، و آن جاست كه تبهكاران زيان برند بر اين قباله عقلى گواهى مى دهد كه از اسارت هوا و هوس بيرون آمده ، و از وابستگى هاى دنيا سالم مانده باشد.

٤ - و من كتاب لهعليه‌السلام الى بعض امراء جيشه

فان عادوا الى ظل الطاعة فذاك الذى نحب و ان توافت الامور بالقوم ، الى الشقاق و العصيان ، فانهد، بمن اطاعك الى من عصاك ، و استغن بمن انقاد معك عمن تقاعس عنك ، فان المتكاره مغيبه خير من مشهده (شهوده) و قعوده ، اغنى من نهوضه.

٤ - نامه اى از اوست به برخى از فرماندهان سپاهش

(٣)

شيوه گزينش نيرو

اگر به سايه اطاعت از ما بازگشتند، اين همان است كه ما دوست داريم ، و اگر حوادث و پيش آمدها آنان را به اختلاف و سرپيچى كشاند، تو با يارى ، كسانى كه از تو فرمان مى برند، با عصيان گران پيكار كن ، و با كسى كه مطيع توست ، از كسى كه ياريت نمى دهد، بى نيازى جو، زيرا كسى كه از پيكار ناخشنود است ، نبودنش بهتر از بودنش و در خانه نشستنش ، بهتر از به يارى برخاستنش است

٥ - و من كتاب لهعليه‌السلام الى الاشعث بن

قيسعامل اءذربيجانو ان عملك ليس لك بطعمة (مطعمة) ولكنه فى عنقك امانة و انت مسترعى لمن فوقك ، ليس لك ان تفتات فى رعية ، ولا تخاطر الا بوثيقة ، و فى يديك مال من مال الله عزوجل ، و انت من خزانه حتى تسلمه الى ، و لعلى الا اكون شر ولاتك لك والسلام.

٥ - نامه اى از اوست به اشعث پسر قيس ، عامل آذربايجان

(٤)

لزوم اطاعت از مافوق

كارى كه بر عهده توست (حكمرانى) طعمه تو نيست ، بلكه امانتى برگردنت است ، و

ازتو خواسته شده تا فرمانبردار مافوق خود باشى تو حق ندارى كه در امور رعيت به دلخواه خويش عمل نمايى ، و يا به كارى خطير اقدام كنى ، مگر با استناد به فرمانى كه به تو مى رسد، در دست تو مالى از اموال خداى عزوجل است ، و تو يك از خزانه داران او هستى ، تا آن را به من تسليم كنى ، اميدوارم براى تو از بدترين واليان نباشم والسلام

٦ - و من كتاب لهعليه‌السلام الى معاوية

انه بايعنى القوم الذين بايعوا ابابكر و عمر و عثمان على ما بايعوهم عليه ، فلم يكن للشاهد ان يختار، ولا للغائب ان يرد، و انما الشورى للمهاجرين ، و الانصار، فان اجتمعوا على رجل و سموه اماما كان لله رضى ، فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردوه ، الى ما خرج منه ، فان ابى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤ منين و ولاه الله ما تولى

و لعمرى ، يا معاوية ، لئن نظرت بعقلك دون هواك لتجدنى ابراء الناس من دم عثمان و لتعلمن انى كنت فى عزلة عنه الا ان تتجنى ؛ فتجن ما بدالك ! و السلام.

٦ - نامه اى از اوست به معاويه

(٥)

مشروعيت حكومت امام

همان مردمى كه با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت كردند، با همان شرايط دست بيعت به من دادند، آن كه حضور داشت ، حق ندارد ديگرى را برگزيند، و آن كه غائب بود، حق ندارد،آن را رد كند شورا تنها براى مهاجران و انصار است اگر بر خلافت كسى اتفاق كردند واو را پيشوا خواندند، خداوند را خشنود ساخته اند. پس اگر كسى با عيب گذارى ، و يابدعت از فرمان آن جمع خارج شود، او را به آن جمعى كه از آن خارج شده (اهل شورا) باز گردانند. و اگر فرمان نبرد، با او به خاطر پيروى از غير راه مؤ منان پيكار مى كنند. و خداوند آنچه را خود بر عهده گرفته ، بر گردن او نهد.

اى معاويه ، به جان خودم سوگند، اگر با ديده ، عقل خود، نه از روى هوا و هوس ، بنگرى مرا از بيزارترين مردم نسبت به خون عثمان خواهى يافت و خواهى دانست ، كه از آن گوشه گيرى كردم ، مگر آن كه بخواهى جنايت را بر گردن من گذارى و آن چه برايت آشكار است ، بپوشانى والسلام

٧ - و من كتاب لهعليه‌السلام اليه ايضا

اما بعد، فقد اتتنى منك موعظة موصلة و رسالة محبرة ، نمقتها، بضلالك ، و امضيتها بسوء راءيك ، و كتاب امرى ليس له بصر يهديه ، ولاقائد يرشده قد دعاه الهوى ، فاجابه ، و قاده ، الضلال فاتبعه فهجر لاغطا و ضل خابطا.

و منه : لانها، بيعة واحدة لايثنى فيها النظر ولايستاءنف فيها الخيار، الخارج منها طاعن ، و المروى ، فيها مداهن.

٧ - نامه اى از اوست به معاويه

(٦)

افشاى نفاق معاويه

اما بعد، پند نامه اى با جمله هايى بر بافته از تو به من رسيد، نامه اى آراسته كه آن را به گمراهيت مزين كرده اى و از روى بدانديشى ، به سوى من فرستاده اى نوشته كسى است كه نه خود بصيرتى دارد تا هدايتش كند، و نه رهبرى كه ارشادش نمايد. هوا و هوس او را خوانده ، و او نيز اجابت كرده ، و گمراهى او را كشانده و او نيز به دنبالش رفته ، پس هذيان ، درهم آميخت و بانگ بيهوده ، برآورد، و گمراه گشت و خطا رفت

از اين نامه است : زيرا خلافت يك بيعت است و تجديد نظر در آن راه ندارد، و گزينش از سر گرفته نشود، هر كس از آن سر باز زند حق را انكار كرده ، و هر كس در پذيرفتنش درنگ كند منافق است

٨ - و من كتاب لهعليه‌السلام الى جرير بن عبدالله البجلى لما ارسله الى

معاويةاما بعد فاذا اتاك كتابى فاحمل معاوية على الفصل ، و خذه ، بالامر الجزم (الحزم) ثم خيره بين حرب مجلية او سلم مخزية ، فان اختار الحرب فانبذ اليه ، و ان اختار السلم فخذ بيعته و السلام.

٨ - نامه اى از اوست ، به جرير پسر عبدالله بجلى (درسال ٣٨ هجرى) آنگاه كه او را نزد معاويه فرستاد

وادار ساختن معاويه به بيعت

اما بعد وقتى نامه من به تو رسيد معاويه را وادار تا كار را يكسره كند وترديد را كنار گذارد. آنگاه او را ميان جنگى آواره ساز، و صلحى ، ذلت بار مخير گذار اگر جنگ را برگزيد، به او اعلام جنگ كن ، و اگر تسليم شدن را برگزيد، از او بيعت بگير و السلام

٩ - و من كتابعليه‌السلام الى معاوية

فاراد قومنا قتل نبينا، و اجتياح اصلنا، و هموا بنا الهموم و فعلوا بناالافاعيل ، و منعونا العذب ، و احلسونا الخوف ، و اضطرونا الى جبل وعر، واوقدوا لنا نار الحرب ، فعزم الله لنا على الذب عن حوزته و الرمى من وراء حرمته ، مؤ مننا، يبغى ، بذلك الاجر، و كافرنا يحامى ، عن الاصل و من اسلم من قريش خلو مما نحن فيه بحلف ، يمنعه او عشيرة تقوم دونه ، فهو من القتل بمكان امن

و كان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اذا احمر الباءس ، و احجم الناس ، قدم اهل بيته فوقى بهم اصحابه حر السيوف ، و الا سنة ، فقتل عبيدة بن الحارث يوم بدر، و قتل حمزة يوم احد، و قتل جعفر يوم مؤ منة و اراد من لوشئت ذكرت اسمه مثل الذى ارادوا من الشهادة و لكن آجالهم عجلت ، و منيته اجلت فا عجبا للدهر! اذصرت يقرن بى من لم يسع بقدمى ، و لم تكن له كسابقتى التى لايدلى احد بمثلها الا ان يدعى مدع ما لا اعرفه ، و لااظن الله يعرفه و الحمد لله على كل حال

و اما ما ساءلت من دفع قتلة عثمان اليك فانى نظرت فى هذا الامر، فلم اره يسعنى دفعهم اليك و لاالى غيرك ، و لعمرى لئن لم تنزع عن غيك و شقاقك لتعرفنهم عن قليل يطلبونك ، لايكلفونك طلبهم فى بر و لابحر، و لا جبل سهل ، الا انه طلب يسوءك وجدانه ، و زور لايسرك لقيانه ، والسلام لاهله.

٩ - نامه اى از اوست به معاويه (در سال ٣٦ هجرى)

بيان دشمنى هاى قريش و استقامت پيامبر

قوم ما (قريش) خواستند پيامبر ما را بكشند، و ريشه ما را بركنند، عليه ما نقشه هاكشيدند، و چه كارها كردند، و ما را از زندگى شيرين بازداشتند و با وحشت دست به گريبان ساختند، و به اقامت در كوههاى صعب العبور واداشتند و آتش جنگ را عليه مابرافروختند. اما خداوند خواست كه ما پاسدار پيامبر (يا: آئين) او و حافظ حريمش باشيم، مؤ من ما در اينكار، پاداش الهى را مى جست ، و كافر ما، از خاندان و تبار خود حمايت مى كرد. از قريش هر كس مسلمان مى شد از آن آزار كه ما گرفتارش بوديم ، ايمن بود، چه ياهم سوگند، (كافران) بود و از او دفاع مى كردند، و يا خويشانش به ياريش برمى خاستند، و در نتيجه از كشته شدن در امان بود.

هرگاه تنور جنگ گرم مى شد (كارزار سخت مى شد) و مردم پاى او پس ‍ مى

گذاشتند،رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اهل بيت خود را پيش ‍ مى فرستاد و بدين روش اصحاب خود را از ضربه هاى سخت شمشير و نيزه مصون مى ساخت ، پس عبيده شدند، يكى در جنگ بدر، حمزه در جنگ احد، و جعفر در جنگ موته كشته شدند. يكى ديگر بود كه اگر مى خواستم نامش را مى آوردم (٧) او نيز همچون آنان خواهان شهادت بود، اما مدت آنان زودتربه سر رسيد، و مرگ او به تاءخير برنداشته ، و در اسلام ، سابقه اى چون سابقه من نداشته است سابقه اى كه كسى را به مثل آن دست رسى نيست مگر آن كه مدعى چنين ادعايى كند كه من خبر ندارم ، و گمان نمى برم كه خداوند نيز آن را بداند، و در همه حال خداى را سپاس

نيرنگ معاويه در خونخواهى عثمان

اما اين كه خواسته بودى قاتلان عثمان را نزد تو فرستم ، من در اين كار انديشيدم ، ديدم برايم ميسر نيست كه آنان را به سوى تو و يا شخص ديگرى روانه سازم به جان خودم سوگند، اگر از اين گمراهى و اختلاف باز نايستى ، به زودى آنان را خواهى شناخت ، كه تو را مى جويند، و تو را به زحمت نيندازند كه در بيابان ، و دريا و كوه و دشت در پى ايشان روى لكن اين جستجو براى تو ناخوش آيند، است و زيارتى است كه ديدارش تو را خرسند نسازد. سلام بر آن كه شايسته سلام است

١٠ - و من كتاب لهعليه‌السلام اليه ايضا

و كيف انت صانع اذا تكشفت عنك جلابيب ما انت فيه من دنيا قد تبهجت بزينتها، و خدعت بلذتها، دعتك فاجبتها، و قادتك فاتبعتها، و امرتك فاءطعتها و انه يوشك ان يقفك واقف على ما لا ينجيك منه مجن (منج) فاقعس عن هذا الامر و خذ اهبة الحساب ، و شمر لما قد نزل بك ، و لاتمكن الغواة من سمعك ، و الا تفعل اعلكم ما اغفلك من نفسك ، فانك مترف قداخذ الشيطان ، منك ماءخذه و بلغ فيك امله ، وجرى منك مجرى الروح و الدم

و متى كنتم يا معاوية ساسة الرعية ، و ولاة امر الامة ؟ بغير قدم سابق ، ولاشرف باسق ، و نعوذ بالله من لزوم سوابق الشقاء، و احذرك ان تكون ممتاديا فى غرة الامنية مختلف العلانية و السريرة

و قد دعوت الى الحرب فدع الناس جانبا و اخرج الى و اعف الفريقين من القتال ، ليعلم اينا المرين على قلبه ، و المغطى على بصره ! فانا ابوحسن قاتل جدك و اخيك و خالك شدخا يوم بدر، و ذلك السيف ، معى ، و بذلك القلب القى ، عدوى ، ما استبدلت دينا، و لااستخدثت و انى لعلى المنهاج الذى تركموه طائعين و دخلتم فيه مكرهين

و زعمت انك جئت ثائرا بدم عثمان و لقد علمت حيث وقع دم عثمان فاطلبه من هناك ان كنت طالبا، فكاءنى قد راءيتك تضج من الحرب اذا عضتك ضجيج الجمال بالاثقال ، و كاءنى بجماعتك تدعونى - جزعا من الضرب المتتابع ، والقضاء، الواقع ، و مصارع بعد مصارع - الى كتاب الله ، وهى كافرة جاحدة ، او مبايعة حائدة للّه.

١٠ - نامه اى از اوست به معاويه

(در صفين سال ٣٦ هجرى پيش از آغاز)

افشاى چهره معاويه

چه خواهى كرد اگر از دنيايى كه در آن هستى پرده ها كنار رود؟ دنيايى كه با زينت هايش خود را آراسته ، و با لذت هايش فريب داده ، تو را خواند، و تو اجابت كردى ، به سوى خود كشاند، و تو در پيش شدى ، فرمانت داد و اطاعتش كردى ديرى نخواهد گذشت كه كسى تو را بر موقفى نگاه دارد كه نجات دهنده اى از آن نجاتت ندهد. پس از اينكار دست بردار. براى حساب مهيا شو و خود را براى بلاهايى كه بر سرت فرود مى آيد، آماده ساز. به سخن گمراهان گوش فرامده و اگر چنين نكنى تو را از آنچه در غفلتى آگاه سازم همانا تو ناز پرورده اى هستى كه شيطان در بندت كشيده و به آرزوى خويش درباره تو رسيده و چون جان و خون در وجودت روان گشته

اى معاويه ! از چه زمان شما زمامدار رعيت ، و والى امر امت بوده اند؟ نه پيشينه اى در دين و نه شرفى بلند پايه داشته ايد؟ به خدا پناه مى بريم از آن كه به شقاوت ديرينه دچار شويم تو را بر حذر مى دارم از اين كه همچنان فريب آرزوها را خورى ، و ظاهرت برخلاف باطنت باشد. مرا به جنگ فرا خواندى پس مردم را واگذار، و خود به تنهائى به جانب من بيا، و هر دو سپاه را از پيكار معاف دار، تا دانسته شود كه قلب كدام يك از ما را زنگار گناه ، سياه كرده ، و بر ديده كدام يك از ما پرده افتاده ؟ منم ابوالحسن ، كشنده جد و دايى و برادرت كه ، آنان را در جنگ بدر درهم كوفتم اينك همان شمشير با من است ، و با همان قلب دشمنم را ملاقات مى كنم ، نه دينم را تغيير داده ام ، و نه پيامبرى تازه برگزيده ام بر همان راه حقى گام مى نهم كه شما آن را به اختيار خود رها كرديد، و به اجبار در آن وارد شديد.

مى پندارى كه به خون خواهى عثمان آمده اى ! حال آن كه مى دانى خون عثمان را چه كسانى ريختند، اگر طالب خون اويى از آنان بخواه گويى تو را مى بينم چون شترانى كه زير بار سنگين ، فرياد مى كشند از فرو رفتن دندان هاى جنگ بر پيكر خويش فرياد برآورده اى و گويى سپاهيانت را مى بينم كه از ضربه هاى پياپى ، و سرنوشتى كه بر سرشان فرود آمده ، و از سرنگون شدن هاى پى در پى ، با ناله و زارى مرا به كتاب خدا مى خوانند، همان كسانى كه يا كافر و منكر حقند، و يا بيعت كرده و پيمان شكسته اند.

١١ - و من وصيته لهعليه‌السلام وصى بها جيشا بعثه الى العدو

فاذا نزلتم بعدو او نزل بكم ، فليكن معسركم فى قبل الاشراف ، او سفاح الجبال او اثناء الانهار، كيمايكون لكم ردءا و دونكم مردا ولتكن مقاتلتكم من وجه واحد او اثنين واجعلا لم رقباء فى صياصى الجبال ومناكب الهضاب ، لئلا ياءتيكم العدو من مكان مخافة او امن و اعلموا ان مقدمة القوم عيونهم ، وعيون المقدمة طلاعهم و اياكم و التفرق فاذا نزلتم فانزلوا جميعا، و اذا ارتحلتم فارتحلوا جميعا، و اذا غشيكم الليل فاجعلونا الرماح كفة و لاتذوقوا النوم الا غرارا او مضمضة

١١ - از سفارش اوست به سپاهى كه به سوى دشمن فرستاد

(٨)

آموزش نظامى

چون بر دشمن فرود آمديد، يا دشمن بر شما فرود آمد، لشکرگاه ، خود را در

مكانى بلند، يا دامنه كوه ها، يا ميان رودها قرار دهيد، تا پناهگاهى براى شما و مانعى بر سرراه دشمن باشد، جنگ شما بايد از يك جانب يا از دو جانب باشد. بر قله كوهها و بر فرازتپه ها ديده بان هايى بگماريد، تا دشمن از جايى كه مى ترسيد و يا خود را در امان مى دانيد، بر شما نتازد بدانيد مقدمه سپاه ، ديده بان ، آن است ، و ديده بان ها جاسوسان لشگراند از تفرقه دورى كنيد هرگاه فرود مى آييد همگان فرود آييد، و هرگاه كوچ مى كنيد همگان كوچ كنيد. وقتى شب فرا مى رسد نيزه ها را گرداگرد خود قرار دهيد،نخوابيد مگر اندك يا همچون مضمضه آب در دهان ( اندكى بخوابيد و بيدار شويد، بازبخوابيد و به همين ترتيب تا به صبح).

١٢ - و من وصية لهعليه‌السلام وصى

بهامعقل بن قيس الرياحى حين انفذه الى الشام فى ثلاثة الاف مقدمة له :اتق الله الذى لابدلك من لقائه ، و لامنتهى لك دونه ، ولاتقاتلن الا من قاتلك و سر البردين ، و غور بالناس و رفه فى السير و لاتسر اول الليل فان الله جعله سكنا وقدره مقاما لا ضعنا فارح فيه بدنك و روح ظهرك فاذا وقفت حين ينبطح السحر، او حين ينفجر الفجر، فسر على بركة الله ، فاذا لقيت العدو فقف من اصحابك وسطا، ولاتدن من القوم ، دنو من يريد ان ينشب الحرب و لاتباعد عنه م تباعد من يهاب الباءس حتى ياءتيك امرى ، ولايحملنكم شنانهم على قتالهم قبل دعائهم و الاعذار اليهم.

١٢ - سفارشى از اوست به معقل پسر قيس رياحى هنگامى كه او را با سه هزار

نفربه عنوان مقدمه سپاه خود به شام فرستاد.

احتياطهاى نظامى نسبت به طلايه سپاه

از خداوندى كه ناگريز از ديدار او هستى ، و جز آستان او تو را پايانى نيست ، بترس جز با كسى كه با تو پيكار مى كند نه جنگ سپاه خود را در صبح و عصر كه برو، و در آغاز شب حركت مكن ، زيرا خداوند سر شب را براى آرامش ‍ قرار داده و آن را براى درنگ نهاده و نه براى سير و سفر در اين هنگام خستگى را از خود و مركبت بدر آر. چون شب را استراحت كردى تا هنگام سحر يا زمان دميدن سپيده ، به بركت خداوندى حركت كن هرگاه با دشمن روياروى شدى وسط سپاه بايست نه مانند كسى كه خواهان جنگ است به دشمن نزديك شو و نه چون كسى كه از جنگ مى ترسد، از او فاصله بگيرد (در اين حال باش) تا فرمان من به تو برسد. كينه آنان سبب نشود تا پيش از آن كه آنان را به اطاعت فراخوانى و حجت را بر ايشان تمام كنى ، جنگ را آغاز نمايى

١٣ - و من كتاب لهعليه‌السلام الى اميرين من امراء حبشه

و قد امرت عليكما و على من فى حيزكما مالك بن الحارث الاشتر، فاسمعا له و اطيعا، و اجعلاه درعا و مجنا، فانه ممن لا يخاف و هنه ولاسقطته و لابطوه عما الاسراع اليه احزم و لا اسراعه الى ما البطء عنه امثل.

١٣ - نامه اى از اوست به دو نفر از فرماندهان سپاهش

رعايت سلسله مراتب فرماندهى

مالك بن حارث اشتر را فرمانده شما و همه كسانى كه در فرمان شما هستند، قرار دادم فرمانش را بشنويد، و اطاعت كنيد، و او را از زره و سپر خويش ‍ قرار دهيد، كه او كسى نيست كه بيم سستى و يا خطا و لغزش بر او رود و در جايى كه شتاب بايد كرد، كندى كند، و يا در جايى كه درنگ بايد كرد شتاب نمايد.

١٤ - و من وصية لهعليه‌السلام لعسكرة قبل لقاء العدو بصفين

لا تقاتلوهم حتى يبدؤ وكم ، فانكم ، بحمد الله على حجة ، و ترككم اياهم حتى يبدؤ وكم حجة اخرى ، لكم عليهم فاذا كانت الهزيمة باذن الله لا تقتلوا مدبرا، و لاتصببوا، معورا، ولاتجهزوا على جريح ، و لاتيهجوا النساء باذى و ان شتمن اعراضكم و سببن امراءكم فانهن ضعيفات القوى و الانفس ‍ و العقول ؛ ان كنا لنؤ منر بالكف عنه ن و انهن لمشركات و ان كان الرجل ليتناول المراءة فى الجاهلية بالفهر او الهراوة فيعيربها و عقبه من بعده.

١٤ - سفارشى از اوست به سپاهش ، پيش از رويارويى با دشمن در صفين

رعايت اصول انسانى در جنگ

با آنان نجنگيد، مگر آن كه آنان آغاز كنند، زيرا سپاس خدا را كه حجت با شماست ، و اين نيز حجت ديگرى از شما بر آنها خواهد بود كه آنان آغازگر جنگ باشد. هرگاه دشمن به اذن خدا گريخت فرارى را نكشيد، و ناتوان را آسيب نرسانيد، و زخمى را از پاى درنياوريد، و زنان را با آزار دادن ، تهييج ، نكنيد، هرچند آبروى شما را بريزند، يا اميرانتان را دشنام گويند، چون توان و جان و عقلشان ضعيف است حتى زمانى كه مشرك بودند، دستور داشتيم كه از آنان دست باز داريم و اگر در جاهليت مردى به زنى با سنگ يا چماق تعرض مى كرد، او و فرزندش را سرزنش مى كردند.

١٥ - و من دعاء لهعليه‌السلام و كان عليه

السلاميقول اذا لقى العدو محاربا:اللهم اليك افضت القلوب و مدت الاعناق ، وشخصت الابصار و نقلت الاقدام و انضيت الابدان ، اللهم قد صرح مكنون الشنان و جاشت مراجل الاضغان اللهم انا نشكوا اليك غيبة نبينا و كثرة عدونا و تشتت اهوائنا (ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق انت خير الفاتحين).

١٥ - هنگام رويارويى با دشمن در جنگ مى گفت :

نيايش امام در ميدان جنگ

بار الها، دلها به سوى تو روانه گشته ، گردنها به سمت تو كشيده ، چشمها به تو دوخته ، قدم ها به جانب تو رهسپار گشته و بدن ها در راه تو به لاغرى رسيده است ، بار الها، كينه پنهان آشكار شده ، و ديگهاى دشمنى به جوش ‍ آمده است بار الها، به تو شكوه مى كنم از نبودن پيامبران و فراوانى دشمنانمان و پراكندگى خواسته هايمان پروردگارا، ميان ما و دشمنانمان به حق حكم فرما، كه تو بهترين داورانى(اعراف / ٨٩).

١٦ - و من وصية لهعليه‌السلام لاصحابه عند الحرب

لا تشتدن عليكم فرة بعدها كرة ، ولاجولة بعدها حملة و اعطوا السيوف ، حقوقها، و وطئوا (وطنوا) للجنوب مصارعها و اذمرا انفسكم على الطعن الدعسى ، و الضرب الطلحفى و اميتوا الاصوات فانه اطرد للفشل فوالذين فلق الحبة و براء النسمة ما اسلموا ولكن استسملوا و اسروا الكفر، فلما وجدوا اعوانا عليه اظهروه

آداب ماه ذى الحجة

١. اولين كار، مراقبت ، رؤ يت هلال و خواندن دعاى آن است تا با يقين به زمان ، اعمال را در اوقات مخصوص آن به جا آورد.

٢. از كارهاى مهم اهل مراقبت ، شناخت شرافت و فضل اين منزل شريف و شناخت زمانهاى مذكور و شناخت فوايد آن است گر چه درباره ماه رمضان وارد شده كه بهترين ماههاست و روزهاى آن بهترين روزها و ساعتهاى آن بهترين ساعات است ؛ ولى درباره بعضى از روزهاى اين ماه ، فضايلى بيش ‍ از ماه رمضان وارد شده است

٣. دهه اول ذى الحجة ، شرافت خاصى دارد. در روايتى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:هيچ كدام از روزها نزد خدا بهتر و پاداشش بيشتر از روز عيد قربان نيست شخصى گفت : حتى جهاد در راه خدا؟ فرمودند: حتى جهاد در راه خدا! مگر فردى كه با جان و مال خود به جهاد رفته و همه را در راه خدا از دست بدهد.

٤. از اعمال مهم و بسيار پر فضيلت دهه اول اين ماه ، نمازى است كه هر شب بين مغرب و عشاء خوانده مى شود. (كه در بخش نمازهاى مستحبى ذكر شده است ).

٥. مستحب است كه در روز اول اين ماه ، روزه گرفته شود. همچنين در روايت آمده است كه در روز اول ، خواندن نماز حضرت فاطمه عليها‌السلام مستحب مى باشد. (اين نماز در بخش نمازهاى مستحبى آمده است ).

٦. مستحب است كه در دهه اول بعد از نماز صبح و مغرب ، خواندن دعايى كه اول آناللهم ان هذه الايام التى فضلتها على غيرهامى باشد.(١٥)

٧. از مهمترين اعمال اين ماه عمل كردن به روايت زير است : شيخ مفيد از امام ابوجعفرعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمودند:خداوند توسط جبرئيل ، پنج هديه در ده روز اول اين ماه براى عيسى بن مريمعليه‌السلام فرستاده و فرمود: عيسى ! با اين پنج دعا، دعا كن ؛ زيرا در روزهاى ده گانه ، يعنى ده روز ذى حجه ، عبادتى محبوبتر از آن نزد خداوند نيست

اول :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، له الملك و له الحمد بيده الخير و هو على كل شيى قدير.

دوم :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، احدا صمدا لم يتخذ صاحبة و لا ولدا.

سوم :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، احدا صمدا لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احدا.

چهارم :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حى لا يموت بيده الخير و هو على كل شيى قدير.

پنجم :حسبى اللّه و كفى سمع اللّه لمن دعا ليس وراء اللّه منتهى اشهد لله بما دعا و انه برى ء ممن تبرء و ان لله الاخرة و الاولى

٨. علاوه بر روز نخست ، روزه نه روز اول اين دهه ثواب زيادى دارد. روايت شده است كه روزه نه روز، برابر با روزه روزگار است و روزه روز ترويه (هشتم ذى حجة ) كفاره شصت سال است

٩. درباره شب عرفه روايت شده است كه دعاى خير در آن مستجاب است و كسى كه در آن به فرمانبردارى خداى متعال مشغول شود، پاداش صد و هفتاد سال را دارد. شب مناجات بوده و كسى كه در آن شب توبه كند، خداوند او را مى بخشد و مستحب است دعايى كه اول آن اللهم يا شاهد كل نجوىمى باشد، خوانده شود.

١٠. زيارت امام حسينعليه‌السلام ، در شب عرفه از مستحبات است

١١. از كارهاى مهم شب عرفه ، مراجعه به حاجيان معصومعليه‌السلام در اول و آخر آن است

١٢. اگر كسى بتواند در روز عرفه ، خود را به عرفات يا كربلا برساند، بهترين مكانها را براى دعا انتخاب كرده است اهميت دعا در اين روز به اندازه اى است كه روزه اين روز را براى كسى كه روزه باعث ضعف او هنگام دعا مى شود، ممنوع كرده اند با آنكه روزه آن ، كفاره نود سال مى باشد.

١٣. از مراقبات اين روز، قبل از دعاى عرفه و زيارت ، غسل كردن است

١٤. از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه از پدرانش نقل نموده :امام علىعليه‌السلام دوست داشت كه چهار شب در سال ، خود را فارغ نمايد: شب اول رجب ، شب نيمه شعبان ، شب عيد فطر و شب عيد قربان .در شب و روز عرفه ، زيارت امام حسينعليه‌السلام مستحب است همچنين مستحب است كه در ابتداى روز عيد قربان ، به نيت پاك نمودن قلب از اشتغال به غير خدا، غسل كند. آنگاه اللّه اكبرى واقعى گفته و با اين تكبير، تمام موجودات ، جز شكوه و بزرگى او را كوچك شمارد.

١٥. مستحب است كه روز عيد قربان ، به نيت پوشش و آرايش با لباس ‍ تقوى و اخلاق نيكو، تميزترين لباس خود را پوشيده و در اين هنگام بگويد:بسم اللّه و بالله اللّه اكبر...و وقتى كه به مصلى رسيد و در جاى نمازش ‍ نشست ، بگويد:اللّه اكبر...همانگونه كه در اقبال آمده است

١٦. از اعمال روز عيد قربان ، نماز عيد است كه مستحب مى باشد.

١٧. بهتر است كه نماز عيد بر روى زمين غير مفروش به جا آورده تا تواضع در آن بيشتر باشد (كيفيت نماز عيد قربان ، در بخش نمازهاى مستحبى وارد شده است ؛ همچنين بقيه نمازهاى اين ماه ).

١٨. مستحب است كه بعد از نماز عيد قربان ، دعاى ندبه خوانده شود.

١٩. از كارهاى مهم در روز عيد قربان ، قربانى كردن است مستحب است كه هنگام ذبح ، آن چه را از اميرالمؤ منينعليه‌السلام وارد شده است بگويد:بسم اللّه ، و جهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفا مسلما و ما انا من المشركين ان صلوتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين ، اللهم منك و لك.

٢٠. مستحب است كه اولين چيزى كه در روز عيد مى خورد از گوشت قربانى بوده و گوشت آن را سه قسمت كند: يك قسمت براى همسايه ها، قسمت ديگر براى كسانى كه درخواست كرده و قسمت سوم را براى خانواده خود نگه دارد. پوست آن را صدقه داده و از گوشت قربانى به قصاب ندهد.

٢١. از روزهاى مهم ماه ذى حجه ، روز عيد غدير مى باشد كه در روز هجدهم ذى حجه واقع شده است در شب عيد غدير، نمازى وارد شده است كه ثواب زيادى دارد؛ اين نماز دوازده ركعت مى باشد كه مجموع دوازده ركعت ، يك سلام دارد. بعد از هر دو ركعت نشسته ، در هر ركعتى ده بار حمد و توحيد و يك بار آية الكرسى و در ركعت دوازدهم ، هفت بار حمد و توحيد خوانده و سپس دست به قنوت برداشته و ده بار در آن بگويد:اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حى لا يموت بيده الخير و هو على كل شيى قدير.

آنگاه ركوع و سجده را انجام داده و ده بار در سجده بگويد:

سبحان من احصى كل شيى علمه ، سبحان من لا ينبغى التسبيح الا له سبحان ذى المن و لانعم سبحان ذى الفضل و الطول سبحان ذى العز و الكرم ، اساءلك بمعاقد العز من عشرك و منتهى الرحمة من كتابك و بالاسم الاعظم و كلماتك التامة ان تصلى على محمد رسولك و اهل بيته الطاهرين و ان تفعل بىو حاجات خود را بگويد و سپس بگويد:انك سميع مجيب.

٢٢. سيد قدس سره به نقل از امام رضاعليه‌السلام از پدران پاكش ، سخنرانى طولانى و ارزنده اميرالمؤ منينعليه‌السلام در روز غدير را روايت كرده است كه آخر آن چنين است :...بعد از پايان مراسم ، خانواده خود را در وسعت و آسايش قرار داده با برادرانتان نيكى نموده و به خاطر نعمتهايى كه خداوند متعال به شما ارزانى داشته است ، از او سپاسگزارى نماييد. گرد هم آييد تا امور شما سامان پذيرفته ، به يكديگر نيكى كنيد، تا خداوند الفت شما را بپذيرد. خداوند در اين روز چند برابر پاداش عيدهاى قبل و بعد آن در چنين روزى را به شما عنايت مى كند، شما هم نعمتهاى الهى را كه در اختيار داريد به يكديگر ببخشيد. نيكوكارى در اين روز، مال را افزايش و عمر را طولانى مى كند. مهربانى با يكديگر، رحمت و عطوفت خداوند را برمى انگيزد. از مالى كه خداوند به شما داده است ، به اندازه توانايى به برادران و خانواده خود بخشيده ، با يكديگر خوشرو بوده و در ديدارهاى خود مسرور باشيد...

روزه اين روز، از روزه هاى است كه خداوند آن را سفارش كرده است و آن را برابر با پاداشى بزرگ قرار داده است تا جايى كه اگر بنده اى از ابتداى دنيا تا انتهاى آن روزها را روزه گرفته ، شبها مشغول عبادت بوده و در روزه خود مخلص باشد، باز هم نمى تواند به اين پاداش برسد...

كسى كه مؤ منى را در اين شب آن افطار دهد، مانند كسى است كه ده فئام را افطار داده باشد - شخصى برخاسته و گفت : اميرالمؤ منينعليه‌السلام فئام چيست ؟ حضرت فرمودند: صد هزار پيامبر و صديق و شهيد - چه رسد به اين كه جمعى از مردان و زنان مؤ من را سرپرستى كند كه من ضمانت مى كنم خداوند، امان از فقر و كفر، به عنايت فرمايد. اگر در شب يا روز آن يا بعد از آن ، تا عيد سال آينده ، مرگ او فرا رسد و گناه كبيره اى انجام نداده باشد، پاداش او با خداست

هنگام ديدار با يكديگر سلام كرده ، دست داده و نعمت اين روز را تبريك بگوييد. اين مطالب را حاضرين به غايبين اطلاع دهند. بايد افراد بى نياز به يارى نيازمندان شتافته و توانگران به افراد ضعيف كمك كنند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله اين مطلب را به دستور داده بود.

كسى هم كه به مؤ منى غذا دهد، مانند كسى است كه به تمام پيامبران و صديقين غذا داده است و كسى كه مؤ منى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور، وارد قبر او نموده ، قبر او را وسعت داده و هر روز، هفتاد هزار فرشته از قبر او ديدن كرده و به او مژده بهشت مى دهند.

٢٣. از اعمال مستحب در روز عيد غدير، زيارت حضرت اميرعليه‌السلام مى باشد.

٢٤. مستحب مؤ كد است كه در ابتداى روز غدير غسل كرده ، پاكيزه ترين لباس هاى خود را پوشيده ، عطر استعمال كرده ، و هنگام دست دادن به مؤ منين ، بگويد:الحمد لله الذى جعلنى من المتمسكين بولاية اميرالمؤ منين و ائمة(ستايش مخصوص خدايى است كه ما را از متمسكين به ولايت اميرالمؤ منينعليه‌السلام و امامان قرار داد.)

٢٥. خواندن نماز و دعايى كه در كتاب اقبال روايت شده و با عبارت :اللهم صل على وليك و اخى نبيك شروع مى شود، مستحب است

٢٦. اين روز را بايد با مراجعه به نگهبان آن روز كه از معصومينعليهم‌السلام مى باشد به پايان برده و با تمام توان به تضرع ، گريه و زارى و جلب رحمت آنان بپردازد.

٢٧. يكى از اوقات مهم و روزهاى شريف اين ماه ، روز بيست و چهارم مى باشد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در چنين روزى آماده مباهله با مسيحيان شده و حوادثى اتفاق افتاد كه موجب خوارى آنان شده و مجبور گشتند به جزيه دادن همراه با ذلت تن در دهند. از اعمال اين روز، روزه گرفتن غسل كردن و پوشيدن تميزترين لباس ها و استعمال عطر مى باشد و بايد در منزل خود، آرامش و وقار داشته و بعد از غسل و پوشيدن لباسها از منزل خود خارج شده ، به مزار يكى از اولياى خدا يا مكان خلوت يا كوه بلندى رفته و كارهايى را كه مردم هنگام رفتن سر مزار اولياى خدا، انجام مى دهند، انجام بدهد. بايد مدتى صلوات فرستاده ، آنگاه نماز خوانده و بعد از نماز هفتاد بار از خداوند آمرزش بخواهد (مثلا هفتاد بار بگويد:استغفر اللّه) آنگاه برخاسته دستهايش را بلند كرده ، بين زمين و آسمان را نگريسته و بگويد: - در اينجا سيد، دعايى كه مشتمل بر ستايش خدا به جهت معرفى مفصل ولايت با آيه مباهله است را آورده است - و بعد از نقل آن دعا مى گويد: هنگام خواندن هر دعا بايد دو ركعت نماز خوانده و تا نيم روز يا تا اذان ظهر و بنا بر عقيده بعضى تا زردى آفتاب در آنجا بماند.

اين روز از جهت ديگرى نيز ممتاز بوده و كرامت دارد، در اين روز اميرالمؤ منينعليه‌السلام انگشترى خود را در حال ركوع به فقير بخشيد.

٢٨. بيست و پنجم ماه ذى حجه نيز يكى از روزهاى گرانقدر براى مواليان ائمه دين است خداوند در اين روز، سوره هل اتى را در حق آنان فرو فرستاده و از صدقه آنان تشكر كرد، هديه آنان را پذيرفته ، در كتاب خود شرح حال آنان را داده و آنان را مورد مدح و ثنا قرار داد. شيعيان بايد براى سپاسگزارى از خداى متعال با تمام توان در اين روز به عبادت بپردازند. شكرگزارى به درگاه خداوند در اين روز و مانند آن ، با روزه ، نماز شكر و سجده هاى آن است

٢٩. روز بيست و ششم ، بيست و هشتم و بيست و نهم روزهايى هستند كه در روايت آمده است كه در هر يك از اين روزها يكى از دشمنان اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نابود شده است كسى كه ايمان كامل به ولايت آنان كه از جانب خدا مى باشد دارد، به اندازه محبت و ارادتى كه به آنان دارد از نابودى دشمنان اهل بيت ، مسرور و به خاطر آن سپاسگزار خدا خواهدبود.

٣٠. روز آخر ذى حجه هم دو ركعت نماز دارد كه در بخش نمازهاى مستحبى ذكر شده است.(١٦)

نگهبان هر روز هفته در مراقبات ماههاى سال ذكر كرديم كه مثلا در فلان روز به نگهبان آن روز كه از معصومينعليهم‌السلام است ، توسل جويد. به همين خاطر نگهبان هر روز هفته را ذكر مى كنيم :

١. شنبه به نام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى باشد.

٢. يكشنبه متعلق به اميرالمؤ منينعليه‌السلام مى باشد.

٣. دو شنبه به نام امام حسن و امام حسينعليه‌السلام است

٤. سه شنبه از آن على بن الحسين (امام زين العابدين ) و محمد بن على (امام محمد باقر) و جعفر بن محمد(امام جعفر صادق )عليهم‌السلام مى باشد.

٥. چهارشنبه مخصوص موسى بن جعفر(امام موسى كاظم ) و على بن موسى (امام رضا) و محمد بن على (امام محمد تقى ) و على بن محمد(امام على نقى )عليهم‌السلام است

٦. پنج شنبه به نام امام حسن عسگرىعليه‌السلام مى باشد.

٧. جمعه براى صاحب الزمان امام مهدى (عج است ).

البته براى هر يك از اين روزها كه نگهبان دارد، زيارت مخصوصى نيز وجود دارد كه در مفاتيح الجنان آمده است.(١٧)

در ادامه بحث آداب ماه سال بايد ذكر كنيم كه ايام هفته نيز آدابى دارد كه شامل نماز و دعاهاى مخصوص هر روز هفته مى باشد كه نماز ايام هفته در بخش نمازهاى مستحبى ذكر گرديده است اما در ميان روزهاى هفته ، جمعه ويژگى خاصى دارد كه ما بخشى از آداب شب و روز جمعه را ذكر مى كنيم

فضيلت شب و روز جمعه

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت شده است كه :شب و روز جمعه بيست و چهار ساعت است و در هر ساعت ، حق تعالى ششصد هزار نفر را از جهنم آزاد مى كند.از امام صادقعليه‌السلام نيز وارد شده است كه :هر كس ، مابين زوال (ظهر) روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه بميرد، خداوند او را از فشار قبر پناه دهد.

در روايات آمده است كه شب جمعه ، وقت استجابت دعاست در روايتى ديگر آمده است كه چون شب جمعه مى آيد ماهيان دريا، از آب سر بيرون مى آورند و وحشيان صحرا، گردن مى كشند و حق تعالى را ندا مى كنند كه : پروردگارا ما را به گناه آدميان عذاب مكن ! از امام صادقعليه‌السلام روايت شده كه :بپرهيزيد از گناه در شب جمعه ، كه عقوبت گناهان در آن شب مضاعف است ؛ چنانچه ثواب حسنات مضاعف است و هر كه معصيت خدا را در شب جمعه ترك كند، حق تعالى گناهان گذشته او را بيامرزد و هر كه در شب جمعه ، معصيتى را علانيه (علنى ) انجام دهد حق تعالى او را به گناهان جميع عمرش عذاب كند و عذاب آن آن گناه را بر او مضاعف كند.(١٨)

آداب شب جمعه

١. مستحب است كه در شب جمعه ذكرسبحان اللّه و اللّه اكبر و لا اله الااللّه را زياد بگويد.

٢. بسيار صلوات فرستادن در اين شب از مستحبات است روايت شده است كه صلوات فرستادن در شب جمعه ، برابر است با هزار حسنه و محو مى كند هزار گناه را و بالا مى برد هزار درجه را. امام صادقعليه‌السلام فرمودند:چون عصر روز پنج شنبه مى شود، ملائكه از آسمان به زير مى آيند با قلمهاى طلا و صحيفه هاى نقره و به غير از صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله تا غروب جمعه چيزى نمى نويسند.

٣. مستحب است كه انسان در آخر روز پنج شنبه استغفار كند به اين نحو:استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليه توبة عبد خاضع مسكين مستكين لا يستطيع لنفسه صرفا و لا عدلا و لا ضرا و لا حيوة و لا موتا و لا نشورا و صلى اللّه على محمد و عترته الطيبين الطاهرين الخيار الابرار و سلم تسليما.

٤. خواندن سوره هاى بنى اسرائيل ، كهف ، سه طس ، الم سجده ، يس ، ص ، احقاف ، واقعه ، حم سجده ، حم دخان ، طور، اقتربت ، جمعه در شب جمعه مستحب است اگر فرصت ندارد، سوره واقعه و سوره هاى قبل از آن كه ذكر شدند را بخواند. از امام صادقعليه‌السلام روايت شده كه :هر كه در هر شب جمعه ، سوره بنى اسرائيل بخواند، نمى ميرد تا به خدمت حضرت قائمعليه‌السلام برسد و از اصحاب آن حضرت باشد.

٥. مستحب است كه خواندن شعر در شب جمعه ترك شود.

٦. مستحب است كه انسان در شب جمعه ، در حق مؤ منين زياد دعا كند.

٧. مستحب است كه دعاهاى وارده را در شب جمعه بخواند. امام صادقعليه‌السلام فرمود:هر كه در شب جمعه در سجده آخر نافله شام هفت مرتبه اين دعا را بخواند چون فارغ شود آمرزيده شده باشد و اگر در هر شب ، چنين كند بهتر است و دعا اين است :

اللهم انى اسئلك بوجهك الكريم و اسمك العظيم ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تغفرلى ذنبى العظيم

دعاهاى ديگرى نيز وارد شده است كه در مفاتيح الجنان و كتب دعا موجود مى باشد.

٨. خواندن دعاى كميل در شب جمعه نيز مستحب مى باشد.

٩. سزاوار است كه دعاى اللهم يا شاهد كل نجوى كه در شب عرفه خوانده مى شود، خوانده شود.

١٠. مستحب است كه انسان در شب جمعه ، ده مرتبه بگويد:يا دائم الفضل على البرية يا باسط اليدين بالعطية يا صاحب المواهب السنية صل على محمد و آله خير الورى سجية واغفرلنا يا ذاالعلى فى هذه العشية

١١. مستحب است كه انسان در شب جمعه ، انار تناول كند و در انار خود ديگرى را شريك نكند. همچنين سزاوار است كه دستمالى در زير آن پهن كرده تا دانه اش را ضبط كند، سپس از آن بخورد.

١٢. مستحب است كه انسان بين دو ركعت نافله صبح و فريضه صبح روز جمعه صد مرتبه بگويد:سبحان ربى العظيم و بحمده استغفر اللّه ربى و اتوب اليه.

١٣. مستحب است كه در سحر و شب جمعه اين دعا خوانده شود:اللهم صل على محمد و آله وهب لى الغداة

١٤. مستحب است كه چون صبح روز جمعه طالع مى شود، اين دعا را بخواند:اصبحت فى ذمة اللّه و...

١٥. مستحب است كه پيش از نماز صبح جمعه سه مرتبه بگويد:استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليه در روايت است هر كس اين را بخواند، گناهانش گر چه بيشتر از كف دريا باشد، آمرزيده مى شود.(١٩)

آداب روز جمعه

١. مستحب است كه انسان در نماز صبح جمعه ، در ركعت اول ، سوره جمعه و در ركعت دوم توحيد را بخواند.

٢. مستحب است كه انسان بعد از نماز صبح جمعه ، پيش از آنكه سخن بگويد، اين دعا را بخواند تا كفاره گناهان او از جمعه تا جمعه ديگر باشد:اللهم ما قلت فى جمعتى هذه من قول او حلفت فيها من حلف او نذرت فيها من نذر فمشيتك بين يدى ذلك كله فما شئت منه ان يكون كان و ما لم تشاءمنه لم يكن اللهم اغفرلى و تجاوز عنى اللهم من صليت عليه فصلواتى عليه و من لعنت فلعنتى عليه.

(بار خدايا هر چه گفته ام در اين جمعه از گفتارى يا هر سوگندى در آن خوردم يا هر نذرى در آن كردم ، خواست تو برابر همه آنهاست هر كدام را كه بخواهى ، باشد، هست و هر كدام را نخواهى ، باشد، نباشد. خدايا بيامرزم و از من درگذر! خدايا هر كه را تو رحمت كنى رحمت او را بخواهم و هر كه را لعنت كنى ، لعنت او را جويم .)

٣. روايت است هر كه بعد از نماز ظهر و نماز صبح در روز جمعه و غير جمعه بگويد:اللهم صل على محمد و آل محمد و عجل فرج همنمى ميرد تا حضرت قائمعليه‌السلام را دريابد و اگر صد مرتبه اين صلوات را بخواند، حق تعالى شصت حاجت او را برآورد، سى حاجت از دنيا و سى حاجت از آخرت

٤. مستحب است كه بعد از نماز صبح جمعه ، سوره الرحمن بخواند و بعد از:فباءى آلاء ربكما تكذبان بگويد:لا بشيى ء من آلائك رب اكذب(من به هيچكدام از نعمتهاى پروردگارم تكذيب ندارم .)

٥. شيخ طوسى رحمت اللّه فرموده كه سنت است بعد از نماز صبح روز جمعه صد مرتبه توحيد و صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و صد مرتبه استغفار كرده و هر يك از اين سوره ها را بخواند: نساء، هود، كهف ، صافات ، الرحمن

٦. خواندن سوره احقاف و مؤ منين در روز جمعه ، مستحب است

٧. خواندن سوره كافرون ده مرتبه قبل از طلوع آفتاب ، مستحب است

٨. غسل جمعه ، استحباب زيادى دارد. همچنين مستحب است كه در موقع غسل كردن اين دعا را بخواند:اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد واجعلنى من التوابين واجعلنى من المتطهرين.

وقت غسل جمعه از طلوع فجر تا زوال آفتاب (ظهر) است

٩. شستن سر، با خطمى كه امان مى بخشد از پيسى و ديوانگى در روز جمعه مستحب است

١٠. گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه مستحب است و فضيلت زياد دارد؛ روزى را زياد مى كند و از گناه پاك مى كند تا جمعه ديگر و امان مى بخشد از ديوانگى و خوره و پيسى مستحب است كه انسان در حين اين عمل بگويد:بسم اللّه و بالله و على سنة محمد و آل محمد. در گرفتن ناخن ابتدا انگشت كوچك دست چپ را شروع كند و به انگشت كوچك دست راست ختم كند. همچنين در گرفتن ناخن هاى پاى خود چنين كند؛ پس ريزه هاى ناخن را دفن كند.

١١. استعمال بوى خوش و پوشيدن لباس پاكيزه در روز جمعه مستحب است

١٢. صدقه دادن در روز جمعه ، هزار برابر اوقات ديگر است

١٣. سزاوار است كه براى اهل و عيال چيز نيكو و تازه اى از ميوه و گوشت بخرد تا با آمدن جمعه شاد شوند.

١٤. مستحب است كه انسان وقت ناشتا، انار بخورد و هفت برگ كاسنى پيش از زوال (ظهر) نيز بخورد. از امام موسى بن جعفرعليه‌السلام روايت است كه هر كه يك انار در روز جمعه ، ناشتا بخورد تا چهل روز و اگر دو تا انار بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار بخورد تا صد و بيست روز دلش را نورانى گرداند و هر كه وسوسه شيطان از او دور گردد، معصيت خدا نكند و هر كه معصيت خدا نكند داخل بهشت مى شود.

١٥. خوب است كه در روز جمعه خود را از كارهاى دنيا فارغ سازد و به آموختن مسائل دين مشغول شود. نه آنكه روز جمعه را به سير و گشت و تفرج در باغ ها، مصاحبت با اراذل و بى عاران ، مسخره گى ، عيب گويى مردمان خنده هاى قهقهه و خواندن اشعار، صرف كند.

١٦. مستحب است كه انسان در روز جمعه ، هزار مرتبه صلوات بفرستد.

١٧. زيارت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه طاهرينعليه‌السلام در روز جمعه ، ثواب دارد.

١٨. رفتن به زيارت قبر پدر و مادر و اموات در روز جمعه فضيلت بسيار دارد.

١٩. خواندن دعاى ندبه در صبح جمعه ، مستحب مى باشد.

٢٠. مستحب است كه انسان هنگام زوال شمس ، دعايى را كه محمد بن مسلم از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است ، بخواند كه اول آن چنين است :لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و سبحان اللّه و الحمد لله الذى لم يتخذ ولدا و....

٢١. خواندن نماز ظهر جمعه به سوره جمعه و منافقون و نماز عصر به سوره جمعه و توحيد مستحب است

٢٢. خواندن دعاى اللهم هذا يوم المبارك از صحيفه كامله ، سوره قدر و دعاى عشرات در روز جمعه مستحب است.(٢٠)

آداب زيارت معصومين و امام زادگان عليهم‌السلام

١. غسل كردن پيش از رفتن براى زيارت

٢. پرهيز نمودن از كلام بيهوده و لغو و پرهيز از مخاصمه و در طول مسير.

٣. خواندن دعاى وارده و مخصوص آن امام

٤. طهارت از حدث اكبر و حدث اصغر.(٢١)

٥. پوشيدن جامه هاى پاك ، پاكيزه و نو. بهتر است رنگ جامه سفيد باشد.

٦. در حين رفتن به زيارت گام ها را كوتاه بردارد و با وقار حركت كند و همچنين بايد خاضع و خاشع باشد و سر به زير راه برود و به بالا و اطراف خود توجه نكند ؛ يعنى به منزلت و عظمت زيارت فكر كند.

٧. خوشبو نمودن خود در غير زيارت امام حسينعليه‌السلام

٨. هنگام رفتن به حرم مطهر، زبان را به ذكر تكبير، تحميد، تسبيح ، تهليل و تمجيد مشغول كند و با فرستادن صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله دهان خود را معطر نمايد.

٩. ايستادن بر در حرم شريف و اذن دخول طلبيدن و سعى كردن در به دست آوردن رقت قلب و خضوع به وسيله تصور و فكر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منور؛ به فكر اين باشد كه ايستادن او را مى بيند، كلام او را مى شنود و جواب سلام او را مى دهد. همچنين بايد در محبت و لطفى كه ايشان به شيعيان و زائران خود دارند، تدبير كند و همچنين در خرابى هاى حال خود و خلاف هايى كه نسبت به آن بزرگواران كرده است ، تاءمل كند.

١٠. بوسيدن عتبه عاليه و آستانه مباركه سزاوار است براى خدا به شكرانه اين كه او را به اين مكان رسانده است ، سجده كند.

١١. مقدم داشتن پاى راست در وقت داخل شدن و مقدم داشتن پاى چپ در وقت بيرون آمدن ؛ مانند مساجد.

١٢. رفتن نزد ضريح مطهر به نحوى كه بتواند خود را به آن بچسباند. توهم اين كه دور ايستادن ادب است ، وهم (غلط) است زيرا در حديث آمده است كه تكيه كردن بر ضريح و بوسيدن آن شايسته است

١٣. ايستادن پشت به قبله و رو به قبر منور در وقت زيارت ظاهرا اين ادب مختص به معصومعليه‌السلام است وقتى از خواندن زيارت فارغ شد، گونه راست را به ضريح بگذارد و به حال تضرع ، دعا كند. سپس گونه چپ را بگذارد و خدا را به حق صاحب قبر بخواند كه او را از اهل شفاعت آن بزرگوار قرار دهد. آنگاه در دعا مبالغه كند. سپس به سمت سر مطهر برود و رو به قبله بايستد و دعا كند.

١٤. ايستادن در وقت خواندن زيارت ؛ اگر عذرى مثل ضعف و درد كمر و درد پا و غيره نداشته باشد.

١٥. تكبير گفتن هنگام ديدن قبر مطهر، پيش از شروع خواندن زيارت

١٦. خواندن زيارت وارده از سادات انامعليهم‌السلام و ترك زيارت هاى ساخته شده بى اساس كه بعضى بى خردان ، عوامانه آنها را با بعضى از زيارات تلفيق كرده اند.

١٧. به جا آوردن نماز زيارت كه اقل آن دو ركعت است

١٨. خواندن سوره يس در ركعت اول و سوره الرحمن در ركعت دوم ؛ در صورتى كه براى آن زيارتى كه نماز آن را مى خواند، كيفيت مخصوصى ذكر نشده باشد.

١٩. كسى كه داخل حرم مطهر شود و ببيند كه نماز جماعت برقرار شده است ، پيش از آنكه زيارت كند، ابتدا نماز بخواند. همچنين وظيفه ناظر حرم است كه مردم را به نماز امر كند.

٢٠. تلاوت كردن قرآن نزد ضريح مطهر و هديه كردن آن به روح مقدس ‍ مزور.(٢٢)

٢١. ترك نمودن سخنان ناشايست و كلمات لغو و بيهوده و عدم اشتغال به صحبت هاى دنيوى كه هميشه و در همه جا مذموم ، قبيح ، مانع رزق و باعث قساوت قلب است

٢٢. بلند نكردن صدا در وقت زيارت

٢٣. وداع كردن با امامعليه‌السلام در وقت بيرون رفتن از شهرى كه آن حضرت در آن جا مدفون است

٢٤. توبه و استغفار نمودن از گناهان و تصميم به بهتر كردن حال ، كردار و گفتار خود بعد از فراغت از زيارت

٢٥. انفاق كردن به قدر وسع بر خادمان آستانه شريفه

٢٦. سزاوار است كه خدام از اهل خير و صلاح و صاحب دين و مروت باشند و آنچه را از زائران مى بينند، تحمل نمايند و خشم خود را بر ايشان فرو نشانند و بر آنها تندى و درشتى ننمايند و بر رفع حوايج محتاجين اقدام و زائرين را راهنمايى كنند.

٢٧. انفاق و احسان بر فقرا، مجاورين و مساكين شهرى كه امامعليه‌السلام در آن مدفون است ؛ خصوصا سادات و اهل علم

٢٨. از جمله آداب ، تعجيل كردن در بيرون رفتن از حرم است ؛ در وقتى كه حظ و بهره خود را از زيارت درك كرد تا براى رجوع بعدى شوق بيشترى داشته باشد.

٢٩. سزاوار است وقتى كه زوار بسيار است ، كسانى كه جلوتر هستند و به ضريح چسبيده اند، زيارت را كوتاه نمايند و زودتر بيرون روند تا ديگر زائران هم به قرب ضريح فايز گردند.(٢٣)

آداب ماه ذى الحجة

١. اولين كار، مراقبت ، رؤ يت هلال و خواندن دعاى آن است تا با يقين به زمان ، اعمال را در اوقات مخصوص آن به جا آورد.

٢. از كارهاى مهم اهل مراقبت ، شناخت شرافت و فضل اين منزل شريف و شناخت زمانهاى مذكور و شناخت فوايد آن است گر چه درباره ماه رمضان وارد شده كه بهترين ماههاست و روزهاى آن بهترين روزها و ساعتهاى آن بهترين ساعات است ؛ ولى درباره بعضى از روزهاى اين ماه ، فضايلى بيش ‍ از ماه رمضان وارد شده است

٣. دهه اول ذى الحجة ، شرافت خاصى دارد. در روايتى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:هيچ كدام از روزها نزد خدا بهتر و پاداشش بيشتر از روز عيد قربان نيست شخصى گفت : حتى جهاد در راه خدا؟ فرمودند: حتى جهاد در راه خدا! مگر فردى كه با جان و مال خود به جهاد رفته و همه را در راه خدا از دست بدهد.

٤. از اعمال مهم و بسيار پر فضيلت دهه اول اين ماه ، نمازى است كه هر شب بين مغرب و عشاء خوانده مى شود. (كه در بخش نمازهاى مستحبى ذكر شده است ).

٥. مستحب است كه در روز اول اين ماه ، روزه گرفته شود. همچنين در روايت آمده است كه در روز اول ، خواندن نماز حضرت فاطمه عليها‌السلام مستحب مى باشد. (اين نماز در بخش نمازهاى مستحبى آمده است ).

٦. مستحب است كه در دهه اول بعد از نماز صبح و مغرب ، خواندن دعايى كه اول آناللهم ان هذه الايام التى فضلتها على غيرهامى باشد.(١٥)

٧. از مهمترين اعمال اين ماه عمل كردن به روايت زير است : شيخ مفيد از امام ابوجعفرعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمودند:خداوند توسط جبرئيل ، پنج هديه در ده روز اول اين ماه براى عيسى بن مريمعليه‌السلام فرستاده و فرمود: عيسى ! با اين پنج دعا، دعا كن ؛ زيرا در روزهاى ده گانه ، يعنى ده روز ذى حجه ، عبادتى محبوبتر از آن نزد خداوند نيست

اول :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، له الملك و له الحمد بيده الخير و هو على كل شيى قدير.

دوم :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، احدا صمدا لم يتخذ صاحبة و لا ولدا.

سوم :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، احدا صمدا لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احدا.

چهارم :اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حى لا يموت بيده الخير و هو على كل شيى قدير.

پنجم :حسبى اللّه و كفى سمع اللّه لمن دعا ليس وراء اللّه منتهى اشهد لله بما دعا و انه برى ء ممن تبرء و ان لله الاخرة و الاولى

٨. علاوه بر روز نخست ، روزه نه روز اول اين دهه ثواب زيادى دارد. روايت شده است كه روزه نه روز، برابر با روزه روزگار است و روزه روز ترويه (هشتم ذى حجة ) كفاره شصت سال است

٩. درباره شب عرفه روايت شده است كه دعاى خير در آن مستجاب است و كسى كه در آن به فرمانبردارى خداى متعال مشغول شود، پاداش صد و هفتاد سال را دارد. شب مناجات بوده و كسى كه در آن شب توبه كند، خداوند او را مى بخشد و مستحب است دعايى كه اول آن اللهم يا شاهد كل نجوىمى باشد، خوانده شود.

١٠. زيارت امام حسينعليه‌السلام ، در شب عرفه از مستحبات است

١١. از كارهاى مهم شب عرفه ، مراجعه به حاجيان معصومعليه‌السلام در اول و آخر آن است

١٢. اگر كسى بتواند در روز عرفه ، خود را به عرفات يا كربلا برساند، بهترين مكانها را براى دعا انتخاب كرده است اهميت دعا در اين روز به اندازه اى است كه روزه اين روز را براى كسى كه روزه باعث ضعف او هنگام دعا مى شود، ممنوع كرده اند با آنكه روزه آن ، كفاره نود سال مى باشد.

١٣. از مراقبات اين روز، قبل از دعاى عرفه و زيارت ، غسل كردن است

١٤. از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه از پدرانش نقل نموده :امام علىعليه‌السلام دوست داشت كه چهار شب در سال ، خود را فارغ نمايد: شب اول رجب ، شب نيمه شعبان ، شب عيد فطر و شب عيد قربان .در شب و روز عرفه ، زيارت امام حسينعليه‌السلام مستحب است همچنين مستحب است كه در ابتداى روز عيد قربان ، به نيت پاك نمودن قلب از اشتغال به غير خدا، غسل كند. آنگاه اللّه اكبرى واقعى گفته و با اين تكبير، تمام موجودات ، جز شكوه و بزرگى او را كوچك شمارد.

١٥. مستحب است كه روز عيد قربان ، به نيت پوشش و آرايش با لباس ‍ تقوى و اخلاق نيكو، تميزترين لباس خود را پوشيده و در اين هنگام بگويد:بسم اللّه و بالله اللّه اكبر...و وقتى كه به مصلى رسيد و در جاى نمازش ‍ نشست ، بگويد:اللّه اكبر...همانگونه كه در اقبال آمده است

١٦. از اعمال روز عيد قربان ، نماز عيد است كه مستحب مى باشد.

١٧. بهتر است كه نماز عيد بر روى زمين غير مفروش به جا آورده تا تواضع در آن بيشتر باشد (كيفيت نماز عيد قربان ، در بخش نمازهاى مستحبى وارد شده است ؛ همچنين بقيه نمازهاى اين ماه ).

١٨. مستحب است كه بعد از نماز عيد قربان ، دعاى ندبه خوانده شود.

١٩. از كارهاى مهم در روز عيد قربان ، قربانى كردن است مستحب است كه هنگام ذبح ، آن چه را از اميرالمؤ منينعليه‌السلام وارد شده است بگويد:بسم اللّه ، و جهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفا مسلما و ما انا من المشركين ان صلوتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين ، اللهم منك و لك.

٢٠. مستحب است كه اولين چيزى كه در روز عيد مى خورد از گوشت قربانى بوده و گوشت آن را سه قسمت كند: يك قسمت براى همسايه ها، قسمت ديگر براى كسانى كه درخواست كرده و قسمت سوم را براى خانواده خود نگه دارد. پوست آن را صدقه داده و از گوشت قربانى به قصاب ندهد.

٢١. از روزهاى مهم ماه ذى حجه ، روز عيد غدير مى باشد كه در روز هجدهم ذى حجه واقع شده است در شب عيد غدير، نمازى وارد شده است كه ثواب زيادى دارد؛ اين نماز دوازده ركعت مى باشد كه مجموع دوازده ركعت ، يك سلام دارد. بعد از هر دو ركعت نشسته ، در هر ركعتى ده بار حمد و توحيد و يك بار آية الكرسى و در ركعت دوازدهم ، هفت بار حمد و توحيد خوانده و سپس دست به قنوت برداشته و ده بار در آن بگويد:اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له ، له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حى لا يموت بيده الخير و هو على كل شيى قدير.

آنگاه ركوع و سجده را انجام داده و ده بار در سجده بگويد:

سبحان من احصى كل شيى علمه ، سبحان من لا ينبغى التسبيح الا له سبحان ذى المن و لانعم سبحان ذى الفضل و الطول سبحان ذى العز و الكرم ، اساءلك بمعاقد العز من عشرك و منتهى الرحمة من كتابك و بالاسم الاعظم و كلماتك التامة ان تصلى على محمد رسولك و اهل بيته الطاهرين و ان تفعل بىو حاجات خود را بگويد و سپس بگويد:انك سميع مجيب.

٢٢. سيد قدس سره به نقل از امام رضاعليه‌السلام از پدران پاكش ، سخنرانى طولانى و ارزنده اميرالمؤ منينعليه‌السلام در روز غدير را روايت كرده است كه آخر آن چنين است :...بعد از پايان مراسم ، خانواده خود را در وسعت و آسايش قرار داده با برادرانتان نيكى نموده و به خاطر نعمتهايى كه خداوند متعال به شما ارزانى داشته است ، از او سپاسگزارى نماييد. گرد هم آييد تا امور شما سامان پذيرفته ، به يكديگر نيكى كنيد، تا خداوند الفت شما را بپذيرد. خداوند در اين روز چند برابر پاداش عيدهاى قبل و بعد آن در چنين روزى را به شما عنايت مى كند، شما هم نعمتهاى الهى را كه در اختيار داريد به يكديگر ببخشيد. نيكوكارى در اين روز، مال را افزايش و عمر را طولانى مى كند. مهربانى با يكديگر، رحمت و عطوفت خداوند را برمى انگيزد. از مالى كه خداوند به شما داده است ، به اندازه توانايى به برادران و خانواده خود بخشيده ، با يكديگر خوشرو بوده و در ديدارهاى خود مسرور باشيد...

روزه اين روز، از روزه هاى است كه خداوند آن را سفارش كرده است و آن را برابر با پاداشى بزرگ قرار داده است تا جايى كه اگر بنده اى از ابتداى دنيا تا انتهاى آن روزها را روزه گرفته ، شبها مشغول عبادت بوده و در روزه خود مخلص باشد، باز هم نمى تواند به اين پاداش برسد...

كسى كه مؤ منى را در اين شب آن افطار دهد، مانند كسى است كه ده فئام را افطار داده باشد - شخصى برخاسته و گفت : اميرالمؤ منينعليه‌السلام فئام چيست ؟ حضرت فرمودند: صد هزار پيامبر و صديق و شهيد - چه رسد به اين كه جمعى از مردان و زنان مؤ من را سرپرستى كند كه من ضمانت مى كنم خداوند، امان از فقر و كفر، به عنايت فرمايد. اگر در شب يا روز آن يا بعد از آن ، تا عيد سال آينده ، مرگ او فرا رسد و گناه كبيره اى انجام نداده باشد، پاداش او با خداست

هنگام ديدار با يكديگر سلام كرده ، دست داده و نعمت اين روز را تبريك بگوييد. اين مطالب را حاضرين به غايبين اطلاع دهند. بايد افراد بى نياز به يارى نيازمندان شتافته و توانگران به افراد ضعيف كمك كنند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله اين مطلب را به دستور داده بود.

كسى هم كه به مؤ منى غذا دهد، مانند كسى است كه به تمام پيامبران و صديقين غذا داده است و كسى كه مؤ منى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور، وارد قبر او نموده ، قبر او را وسعت داده و هر روز، هفتاد هزار فرشته از قبر او ديدن كرده و به او مژده بهشت مى دهند.

٢٣. از اعمال مستحب در روز عيد غدير، زيارت حضرت اميرعليه‌السلام مى باشد.

٢٤. مستحب مؤ كد است كه در ابتداى روز غدير غسل كرده ، پاكيزه ترين لباس هاى خود را پوشيده ، عطر استعمال كرده ، و هنگام دست دادن به مؤ منين ، بگويد:الحمد لله الذى جعلنى من المتمسكين بولاية اميرالمؤ منين و ائمة(ستايش مخصوص خدايى است كه ما را از متمسكين به ولايت اميرالمؤ منينعليه‌السلام و امامان قرار داد.)

٢٥. خواندن نماز و دعايى كه در كتاب اقبال روايت شده و با عبارت :اللهم صل على وليك و اخى نبيك شروع مى شود، مستحب است

٢٦. اين روز را بايد با مراجعه به نگهبان آن روز كه از معصومينعليهم‌السلام مى باشد به پايان برده و با تمام توان به تضرع ، گريه و زارى و جلب رحمت آنان بپردازد.

٢٧. يكى از اوقات مهم و روزهاى شريف اين ماه ، روز بيست و چهارم مى باشد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در چنين روزى آماده مباهله با مسيحيان شده و حوادثى اتفاق افتاد كه موجب خوارى آنان شده و مجبور گشتند به جزيه دادن همراه با ذلت تن در دهند. از اعمال اين روز، روزه گرفتن غسل كردن و پوشيدن تميزترين لباس ها و استعمال عطر مى باشد و بايد در منزل خود، آرامش و وقار داشته و بعد از غسل و پوشيدن لباسها از منزل خود خارج شده ، به مزار يكى از اولياى خدا يا مكان خلوت يا كوه بلندى رفته و كارهايى را كه مردم هنگام رفتن سر مزار اولياى خدا، انجام مى دهند، انجام بدهد. بايد مدتى صلوات فرستاده ، آنگاه نماز خوانده و بعد از نماز هفتاد بار از خداوند آمرزش بخواهد (مثلا هفتاد بار بگويد:استغفر اللّه) آنگاه برخاسته دستهايش را بلند كرده ، بين زمين و آسمان را نگريسته و بگويد: - در اينجا سيد، دعايى كه مشتمل بر ستايش خدا به جهت معرفى مفصل ولايت با آيه مباهله است را آورده است - و بعد از نقل آن دعا مى گويد: هنگام خواندن هر دعا بايد دو ركعت نماز خوانده و تا نيم روز يا تا اذان ظهر و بنا بر عقيده بعضى تا زردى آفتاب در آنجا بماند.

اين روز از جهت ديگرى نيز ممتاز بوده و كرامت دارد، در اين روز اميرالمؤ منينعليه‌السلام انگشترى خود را در حال ركوع به فقير بخشيد.

٢٨. بيست و پنجم ماه ذى حجه نيز يكى از روزهاى گرانقدر براى مواليان ائمه دين است خداوند در اين روز، سوره هل اتى را در حق آنان فرو فرستاده و از صدقه آنان تشكر كرد، هديه آنان را پذيرفته ، در كتاب خود شرح حال آنان را داده و آنان را مورد مدح و ثنا قرار داد. شيعيان بايد براى سپاسگزارى از خداى متعال با تمام توان در اين روز به عبادت بپردازند. شكرگزارى به درگاه خداوند در اين روز و مانند آن ، با روزه ، نماز شكر و سجده هاى آن است

٢٩. روز بيست و ششم ، بيست و هشتم و بيست و نهم روزهايى هستند كه در روايت آمده است كه در هر يك از اين روزها يكى از دشمنان اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نابود شده است كسى كه ايمان كامل به ولايت آنان كه از جانب خدا مى باشد دارد، به اندازه محبت و ارادتى كه به آنان دارد از نابودى دشمنان اهل بيت ، مسرور و به خاطر آن سپاسگزار خدا خواهدبود.

٣٠. روز آخر ذى حجه هم دو ركعت نماز دارد كه در بخش نمازهاى مستحبى ذكر شده است.(١٦)

نگهبان هر روز هفته در مراقبات ماههاى سال ذكر كرديم كه مثلا در فلان روز به نگهبان آن روز كه از معصومينعليهم‌السلام است ، توسل جويد. به همين خاطر نگهبان هر روز هفته را ذكر مى كنيم :

١. شنبه به نام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى باشد.

٢. يكشنبه متعلق به اميرالمؤ منينعليه‌السلام مى باشد.

٣. دو شنبه به نام امام حسن و امام حسينعليه‌السلام است

٤. سه شنبه از آن على بن الحسين (امام زين العابدين ) و محمد بن على (امام محمد باقر) و جعفر بن محمد(امام جعفر صادق )عليهم‌السلام مى باشد.

٥. چهارشنبه مخصوص موسى بن جعفر(امام موسى كاظم ) و على بن موسى (امام رضا) و محمد بن على (امام محمد تقى ) و على بن محمد(امام على نقى )عليهم‌السلام است

٦. پنج شنبه به نام امام حسن عسگرىعليه‌السلام مى باشد.

٧. جمعه براى صاحب الزمان امام مهدى (عج است ).

البته براى هر يك از اين روزها كه نگهبان دارد، زيارت مخصوصى نيز وجود دارد كه در مفاتيح الجنان آمده است.(١٧)

در ادامه بحث آداب ماه سال بايد ذكر كنيم كه ايام هفته نيز آدابى دارد كه شامل نماز و دعاهاى مخصوص هر روز هفته مى باشد كه نماز ايام هفته در بخش نمازهاى مستحبى ذكر گرديده است اما در ميان روزهاى هفته ، جمعه ويژگى خاصى دارد كه ما بخشى از آداب شب و روز جمعه را ذكر مى كنيم

فضيلت شب و روز جمعه

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت شده است كه :شب و روز جمعه بيست و چهار ساعت است و در هر ساعت ، حق تعالى ششصد هزار نفر را از جهنم آزاد مى كند.از امام صادقعليه‌السلام نيز وارد شده است كه :هر كس ، مابين زوال (ظهر) روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه بميرد، خداوند او را از فشار قبر پناه دهد.

در روايات آمده است كه شب جمعه ، وقت استجابت دعاست در روايتى ديگر آمده است كه چون شب جمعه مى آيد ماهيان دريا، از آب سر بيرون مى آورند و وحشيان صحرا، گردن مى كشند و حق تعالى را ندا مى كنند كه : پروردگارا ما را به گناه آدميان عذاب مكن ! از امام صادقعليه‌السلام روايت شده كه :بپرهيزيد از گناه در شب جمعه ، كه عقوبت گناهان در آن شب مضاعف است ؛ چنانچه ثواب حسنات مضاعف است و هر كه معصيت خدا را در شب جمعه ترك كند، حق تعالى گناهان گذشته او را بيامرزد و هر كه در شب جمعه ، معصيتى را علانيه (علنى ) انجام دهد حق تعالى او را به گناهان جميع عمرش عذاب كند و عذاب آن آن گناه را بر او مضاعف كند.(١٨)

آداب شب جمعه

١. مستحب است كه در شب جمعه ذكرسبحان اللّه و اللّه اكبر و لا اله الااللّه را زياد بگويد.

٢. بسيار صلوات فرستادن در اين شب از مستحبات است روايت شده است كه صلوات فرستادن در شب جمعه ، برابر است با هزار حسنه و محو مى كند هزار گناه را و بالا مى برد هزار درجه را. امام صادقعليه‌السلام فرمودند:چون عصر روز پنج شنبه مى شود، ملائكه از آسمان به زير مى آيند با قلمهاى طلا و صحيفه هاى نقره و به غير از صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله تا غروب جمعه چيزى نمى نويسند.

٣. مستحب است كه انسان در آخر روز پنج شنبه استغفار كند به اين نحو:استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليه توبة عبد خاضع مسكين مستكين لا يستطيع لنفسه صرفا و لا عدلا و لا ضرا و لا حيوة و لا موتا و لا نشورا و صلى اللّه على محمد و عترته الطيبين الطاهرين الخيار الابرار و سلم تسليما.

٤. خواندن سوره هاى بنى اسرائيل ، كهف ، سه طس ، الم سجده ، يس ، ص ، احقاف ، واقعه ، حم سجده ، حم دخان ، طور، اقتربت ، جمعه در شب جمعه مستحب است اگر فرصت ندارد، سوره واقعه و سوره هاى قبل از آن كه ذكر شدند را بخواند. از امام صادقعليه‌السلام روايت شده كه :هر كه در هر شب جمعه ، سوره بنى اسرائيل بخواند، نمى ميرد تا به خدمت حضرت قائمعليه‌السلام برسد و از اصحاب آن حضرت باشد.

٥. مستحب است كه خواندن شعر در شب جمعه ترك شود.

٦. مستحب است كه انسان در شب جمعه ، در حق مؤ منين زياد دعا كند.

٧. مستحب است كه دعاهاى وارده را در شب جمعه بخواند. امام صادقعليه‌السلام فرمود:هر كه در شب جمعه در سجده آخر نافله شام هفت مرتبه اين دعا را بخواند چون فارغ شود آمرزيده شده باشد و اگر در هر شب ، چنين كند بهتر است و دعا اين است :

اللهم انى اسئلك بوجهك الكريم و اسمك العظيم ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تغفرلى ذنبى العظيم

دعاهاى ديگرى نيز وارد شده است كه در مفاتيح الجنان و كتب دعا موجود مى باشد.

٨. خواندن دعاى كميل در شب جمعه نيز مستحب مى باشد.

٩. سزاوار است كه دعاى اللهم يا شاهد كل نجوى كه در شب عرفه خوانده مى شود، خوانده شود.

١٠. مستحب است كه انسان در شب جمعه ، ده مرتبه بگويد:يا دائم الفضل على البرية يا باسط اليدين بالعطية يا صاحب المواهب السنية صل على محمد و آله خير الورى سجية واغفرلنا يا ذاالعلى فى هذه العشية

١١. مستحب است كه انسان در شب جمعه ، انار تناول كند و در انار خود ديگرى را شريك نكند. همچنين سزاوار است كه دستمالى در زير آن پهن كرده تا دانه اش را ضبط كند، سپس از آن بخورد.

١٢. مستحب است كه انسان بين دو ركعت نافله صبح و فريضه صبح روز جمعه صد مرتبه بگويد:سبحان ربى العظيم و بحمده استغفر اللّه ربى و اتوب اليه.

١٣. مستحب است كه در سحر و شب جمعه اين دعا خوانده شود:اللهم صل على محمد و آله وهب لى الغداة

١٤. مستحب است كه چون صبح روز جمعه طالع مى شود، اين دعا را بخواند:اصبحت فى ذمة اللّه و...

١٥. مستحب است كه پيش از نماز صبح جمعه سه مرتبه بگويد:استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليه در روايت است هر كس اين را بخواند، گناهانش گر چه بيشتر از كف دريا باشد، آمرزيده مى شود.(١٩)

آداب روز جمعه

١. مستحب است كه انسان در نماز صبح جمعه ، در ركعت اول ، سوره جمعه و در ركعت دوم توحيد را بخواند.

٢. مستحب است كه انسان بعد از نماز صبح جمعه ، پيش از آنكه سخن بگويد، اين دعا را بخواند تا كفاره گناهان او از جمعه تا جمعه ديگر باشد:اللهم ما قلت فى جمعتى هذه من قول او حلفت فيها من حلف او نذرت فيها من نذر فمشيتك بين يدى ذلك كله فما شئت منه ان يكون كان و ما لم تشاءمنه لم يكن اللهم اغفرلى و تجاوز عنى اللهم من صليت عليه فصلواتى عليه و من لعنت فلعنتى عليه.

(بار خدايا هر چه گفته ام در اين جمعه از گفتارى يا هر سوگندى در آن خوردم يا هر نذرى در آن كردم ، خواست تو برابر همه آنهاست هر كدام را كه بخواهى ، باشد، هست و هر كدام را نخواهى ، باشد، نباشد. خدايا بيامرزم و از من درگذر! خدايا هر كه را تو رحمت كنى رحمت او را بخواهم و هر كه را لعنت كنى ، لعنت او را جويم .)

٣. روايت است هر كه بعد از نماز ظهر و نماز صبح در روز جمعه و غير جمعه بگويد:اللهم صل على محمد و آل محمد و عجل فرج همنمى ميرد تا حضرت قائمعليه‌السلام را دريابد و اگر صد مرتبه اين صلوات را بخواند، حق تعالى شصت حاجت او را برآورد، سى حاجت از دنيا و سى حاجت از آخرت

٤. مستحب است كه بعد از نماز صبح جمعه ، سوره الرحمن بخواند و بعد از:فباءى آلاء ربكما تكذبان بگويد:لا بشيى ء من آلائك رب اكذب(من به هيچكدام از نعمتهاى پروردگارم تكذيب ندارم .)

٥. شيخ طوسى رحمت اللّه فرموده كه سنت است بعد از نماز صبح روز جمعه صد مرتبه توحيد و صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و صد مرتبه استغفار كرده و هر يك از اين سوره ها را بخواند: نساء، هود، كهف ، صافات ، الرحمن

٦. خواندن سوره احقاف و مؤ منين در روز جمعه ، مستحب است

٧. خواندن سوره كافرون ده مرتبه قبل از طلوع آفتاب ، مستحب است

٨. غسل جمعه ، استحباب زيادى دارد. همچنين مستحب است كه در موقع غسل كردن اين دعا را بخواند:اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد واجعلنى من التوابين واجعلنى من المتطهرين.

وقت غسل جمعه از طلوع فجر تا زوال آفتاب (ظهر) است

٩. شستن سر، با خطمى كه امان مى بخشد از پيسى و ديوانگى در روز جمعه مستحب است

١٠. گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه مستحب است و فضيلت زياد دارد؛ روزى را زياد مى كند و از گناه پاك مى كند تا جمعه ديگر و امان مى بخشد از ديوانگى و خوره و پيسى مستحب است كه انسان در حين اين عمل بگويد:بسم اللّه و بالله و على سنة محمد و آل محمد. در گرفتن ناخن ابتدا انگشت كوچك دست چپ را شروع كند و به انگشت كوچك دست راست ختم كند. همچنين در گرفتن ناخن هاى پاى خود چنين كند؛ پس ريزه هاى ناخن را دفن كند.

١١. استعمال بوى خوش و پوشيدن لباس پاكيزه در روز جمعه مستحب است

١٢. صدقه دادن در روز جمعه ، هزار برابر اوقات ديگر است

١٣. سزاوار است كه براى اهل و عيال چيز نيكو و تازه اى از ميوه و گوشت بخرد تا با آمدن جمعه شاد شوند.

١٤. مستحب است كه انسان وقت ناشتا، انار بخورد و هفت برگ كاسنى پيش از زوال (ظهر) نيز بخورد. از امام موسى بن جعفرعليه‌السلام روايت است كه هر كه يك انار در روز جمعه ، ناشتا بخورد تا چهل روز و اگر دو تا انار بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار بخورد تا صد و بيست روز دلش را نورانى گرداند و هر كه وسوسه شيطان از او دور گردد، معصيت خدا نكند و هر كه معصيت خدا نكند داخل بهشت مى شود.

١٥. خوب است كه در روز جمعه خود را از كارهاى دنيا فارغ سازد و به آموختن مسائل دين مشغول شود. نه آنكه روز جمعه را به سير و گشت و تفرج در باغ ها، مصاحبت با اراذل و بى عاران ، مسخره گى ، عيب گويى مردمان خنده هاى قهقهه و خواندن اشعار، صرف كند.

١٦. مستحب است كه انسان در روز جمعه ، هزار مرتبه صلوات بفرستد.

١٧. زيارت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمه طاهرينعليه‌السلام در روز جمعه ، ثواب دارد.

١٨. رفتن به زيارت قبر پدر و مادر و اموات در روز جمعه فضيلت بسيار دارد.

١٩. خواندن دعاى ندبه در صبح جمعه ، مستحب مى باشد.

٢٠. مستحب است كه انسان هنگام زوال شمس ، دعايى را كه محمد بن مسلم از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است ، بخواند كه اول آن چنين است :لا اله الا اللّه و اللّه اكبر و سبحان اللّه و الحمد لله الذى لم يتخذ ولدا و....

٢١. خواندن نماز ظهر جمعه به سوره جمعه و منافقون و نماز عصر به سوره جمعه و توحيد مستحب است

٢٢. خواندن دعاى اللهم هذا يوم المبارك از صحيفه كامله ، سوره قدر و دعاى عشرات در روز جمعه مستحب است.(٢٠)

آداب زيارت معصومين و امام زادگان عليهم‌السلام

١. غسل كردن پيش از رفتن براى زيارت

٢. پرهيز نمودن از كلام بيهوده و لغو و پرهيز از مخاصمه و در طول مسير.

٣. خواندن دعاى وارده و مخصوص آن امام

٤. طهارت از حدث اكبر و حدث اصغر.(٢١)

٥. پوشيدن جامه هاى پاك ، پاكيزه و نو. بهتر است رنگ جامه سفيد باشد.

٦. در حين رفتن به زيارت گام ها را كوتاه بردارد و با وقار حركت كند و همچنين بايد خاضع و خاشع باشد و سر به زير راه برود و به بالا و اطراف خود توجه نكند ؛ يعنى به منزلت و عظمت زيارت فكر كند.

٧. خوشبو نمودن خود در غير زيارت امام حسينعليه‌السلام

٨. هنگام رفتن به حرم مطهر، زبان را به ذكر تكبير، تحميد، تسبيح ، تهليل و تمجيد مشغول كند و با فرستادن صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله دهان خود را معطر نمايد.

٩. ايستادن بر در حرم شريف و اذن دخول طلبيدن و سعى كردن در به دست آوردن رقت قلب و خضوع به وسيله تصور و فكر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منور؛ به فكر اين باشد كه ايستادن او را مى بيند، كلام او را مى شنود و جواب سلام او را مى دهد. همچنين بايد در محبت و لطفى كه ايشان به شيعيان و زائران خود دارند، تدبير كند و همچنين در خرابى هاى حال خود و خلاف هايى كه نسبت به آن بزرگواران كرده است ، تاءمل كند.

١٠. بوسيدن عتبه عاليه و آستانه مباركه سزاوار است براى خدا به شكرانه اين كه او را به اين مكان رسانده است ، سجده كند.

١١. مقدم داشتن پاى راست در وقت داخل شدن و مقدم داشتن پاى چپ در وقت بيرون آمدن ؛ مانند مساجد.

١٢. رفتن نزد ضريح مطهر به نحوى كه بتواند خود را به آن بچسباند. توهم اين كه دور ايستادن ادب است ، وهم (غلط) است زيرا در حديث آمده است كه تكيه كردن بر ضريح و بوسيدن آن شايسته است

١٣. ايستادن پشت به قبله و رو به قبر منور در وقت زيارت ظاهرا اين ادب مختص به معصومعليه‌السلام است وقتى از خواندن زيارت فارغ شد، گونه راست را به ضريح بگذارد و به حال تضرع ، دعا كند. سپس گونه چپ را بگذارد و خدا را به حق صاحب قبر بخواند كه او را از اهل شفاعت آن بزرگوار قرار دهد. آنگاه در دعا مبالغه كند. سپس به سمت سر مطهر برود و رو به قبله بايستد و دعا كند.

١٤. ايستادن در وقت خواندن زيارت ؛ اگر عذرى مثل ضعف و درد كمر و درد پا و غيره نداشته باشد.

١٥. تكبير گفتن هنگام ديدن قبر مطهر، پيش از شروع خواندن زيارت

١٦. خواندن زيارت وارده از سادات انامعليهم‌السلام و ترك زيارت هاى ساخته شده بى اساس كه بعضى بى خردان ، عوامانه آنها را با بعضى از زيارات تلفيق كرده اند.

١٧. به جا آوردن نماز زيارت كه اقل آن دو ركعت است

١٨. خواندن سوره يس در ركعت اول و سوره الرحمن در ركعت دوم ؛ در صورتى كه براى آن زيارتى كه نماز آن را مى خواند، كيفيت مخصوصى ذكر نشده باشد.

١٩. كسى كه داخل حرم مطهر شود و ببيند كه نماز جماعت برقرار شده است ، پيش از آنكه زيارت كند، ابتدا نماز بخواند. همچنين وظيفه ناظر حرم است كه مردم را به نماز امر كند.

٢٠. تلاوت كردن قرآن نزد ضريح مطهر و هديه كردن آن به روح مقدس ‍ مزور.(٢٢)

٢١. ترك نمودن سخنان ناشايست و كلمات لغو و بيهوده و عدم اشتغال به صحبت هاى دنيوى كه هميشه و در همه جا مذموم ، قبيح ، مانع رزق و باعث قساوت قلب است

٢٢. بلند نكردن صدا در وقت زيارت

٢٣. وداع كردن با امامعليه‌السلام در وقت بيرون رفتن از شهرى كه آن حضرت در آن جا مدفون است

٢٤. توبه و استغفار نمودن از گناهان و تصميم به بهتر كردن حال ، كردار و گفتار خود بعد از فراغت از زيارت

٢٥. انفاق كردن به قدر وسع بر خادمان آستانه شريفه

٢٦. سزاوار است كه خدام از اهل خير و صلاح و صاحب دين و مروت باشند و آنچه را از زائران مى بينند، تحمل نمايند و خشم خود را بر ايشان فرو نشانند و بر آنها تندى و درشتى ننمايند و بر رفع حوايج محتاجين اقدام و زائرين را راهنمايى كنند.

٢٧. انفاق و احسان بر فقرا، مجاورين و مساكين شهرى كه امامعليه‌السلام در آن مدفون است ؛ خصوصا سادات و اهل علم

٢٨. از جمله آداب ، تعجيل كردن در بيرون رفتن از حرم است ؛ در وقتى كه حظ و بهره خود را از زيارت درك كرد تا براى رجوع بعدى شوق بيشترى داشته باشد.

٢٩. سزاوار است وقتى كه زوار بسيار است ، كسانى كه جلوتر هستند و به ضريح چسبيده اند، زيارت را كوتاه نمايند و زودتر بيرون روند تا ديگر زائران هم به قرب ضريح فايز گردند.(٢٣)


4

5

6

7

8

9

10