زن و اسوه های آسمانی

زن و اسوه های آسمانی0%

زن و اسوه های آسمانی نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

زن و اسوه های آسمانی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: غلامعلی عباسی فردویی
گروه: مشاهدات: 23769
دانلود: 3314

توضیحات:

زن و اسوه های آسمانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 359 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 23769 / دانلود: 3314
اندازه اندازه اندازه
زن و اسوه های آسمانی

زن و اسوه های آسمانی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

او به خود آمد. چون بدان نگریست دید زیباست و همانند خود اوست، جز این که زن است... آدم در این هنگام گفت: «خداوندا! این مخلوق زیبا کیست که من نسبت به او چنین احساس انس می کنم». خداوند گفت: «این بنده من حواست»(۱) .

باری، زن در تفکر اسلامی هم پای مرد تکامل پذیر و اوج گراست و در پرتو معرفت و عمل صالح به معراج می رود. در پرتو روایات سیمای زن در آفاق گوناگونی می درخشد. او به پاس همسر بودن مورد تکریم است و نیز سیمای او در افق مادری بسیار فروزنده است. در روایتی پیامبر فرمود: «با فرزندانتان به مساوات رفتار کنید و اگر می خواهید به کسی افزون ببخشید، به زنان بیشتر ببخشید».در بیانی دیگر فرمود: «ان الله تبارک و تعالی علی الاناث ارق منه علی الذکور؛ خداوند متعال نسبت به دختران مهربان تر از پسران است»(۲) .

در مقام مادری نیز روایات بسیاری مقام مادر را ارج می نهد. در روایتی می خوانیم اگر نماز نافله می خوانی و پدرت تو را صدا زد نماز را بر هم نزن، ولی اگر مادرت تو را صدا زد نمازت را قطع کن. و نیز «الجنه تحت اقدام الامهات؛ بهشت زیر پای مادران است»(۳) .

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «قال موسی بن عمران یا رب اوصنی.... قال اوصیک بامک....؛ موسی تو را به مادرت سفارش می کنم»(۴) .

حال با توجه به این مکانت فرهنگی _ ارزشی زن در قرآن و سنت باید اقرار کنیم که صدور بعضی از روایات که در رابطه با سرزنش زنان و یا توبیخ آنان وارد شده است یا در موارد خاص و پیرامون زنان خاصی است.

چون این روایت که از امام صادقعليه‌السلام نقل شده: «ایاکم و مشاوره النساء فان فیهن

______________________________

۱- ۱. بحار الانوار، ج ۱۱، صص ۲۲۲ - ۲۲۳ - ۲۲۴.

۲- ۲. وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۳۶۷.

۳- ۳. مستدرک، ج ۱۵، صص ۱۸۱ - ۱۸۰.

۴- ۴. وسائل، ج ۲۱، ص ۴۹۲.

الضعف و الوهن و العجز(۱) ؛ بپرهیزید از مشورت با زنان که آنان ضعیف و سست رأیند».

همچنین که امیرالمؤمنین نهی فرموده از اطاعت زنان که منظور پیروی از آنان در مجالس لهو و لعب و مکان های شلوغ و نیز همراهی با آنان با لباس های نازک و بدن نما می باشد. پس این گونه روایات درباره جریانات خاص و زنان خاصی صادر شده که در همان راستا باید تحلیل و تفسیر گردند و به نوع زن ارتباطی ندارند.

زن از منظر اندیشه اسلامی

الف. از نظر آفرینش، زن و مرد از یک گوهر آفریده شده اند و حوا چون آدم در آفرینش خویش بدیع است. هرگز خداوند حوا را از بخش نهایی ضلع چپ آدم نیافریده است. خداوند بعد از آفرینش آدمعليه‌السلام حوا را به طور نوظهور پدید آورد. آدم پس از آگاهی از آفرینش وی از پروردگارش پرسید: «این کیست که نگاه او مایه انس من شده است؟» خداوند فرمود: «این حوا است. آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شده و با تو سخن بگوید و فرمانبر تو باشد؟» آدمعليه‌السلام گفت: «آری، از من ازدواج با او را بخواه...»(۲) .

حقیقت این است، نه آنچه که در کتاب مقدس «سِفر پیدایش» آمده. در تورات دو مسأله اصلی درباره زن (حواء) آمده است:

۱ - آفرینش زن؛

۲ - اغواگری زن؛

«و خداوند خدا خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد. و خداوند خدا آن دنده را که از آدم

_________________________________

۱- ۱. الکافی، ج ۵، ص ۵۱۷؛ بحار، ج ۸۸، ص ۲۵۵.

۲- ۲. من لایحضره الفقیه، ج ۱، باب ۱۷ و ج ۳، کتاب النکاح، ص ۳۷۹.

گرفته بود، زنی بنا کرد. وی را به نزد آدم آورد»(۱) .

«زن که از دنده آدم آفریده شده هم صحبت مار می شود و آدم را در خوردن درخت ممنوعه اغوا می کند. و مار از همه حیوانات صحرا که خداوند ساخته بود، هوشیارتر بود و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید». زن به مار گفت: «از میوه درختان باغ می خوریم؛ لکن از میوه درختی که در وسط باغ است. خدا گفت که از آن مخورید و آن را لمس مکنید، مبادا بمیرید». مار به زن گفت: «هر آینه نخواهید مرد؛ بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز می شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود». و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد...»(۲) .

این مطلبی بود که به تورات بسته اند؛ ولی قرآن برخلاف آن می گوید:( وَ قُلْنا یا آدَمُ اَسْکُنْ اَنْتَ وَ زُوجُکَ الْجَنَّه... ) (۳) ؛ و آنگاه که گفتیم: ای آدم! تو و همسرت که همراه و همشأن و زوج توست، نه زوجه تو در بهشت جای گزین، و در آنجا از هر نعمت که بخواهید برخوردار شوید، ولی نزدیک به این درخت نشوید که از ستمکاران خواهید بود.

پس هردو را شیطان به وسوسه افکند:( فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطان ) ؛ و هردو را سوگند داد و با هم از آن درخت تناول کردند و از بهشت اخراج شدند»(۴).

ب. فتح قلل انسانیت و کمال یابی بر هر دو باز است و زن چون مرد در پرتو آیاتی که مکانت انسان را می ستاید، مورد تکریم و تجلیل است.

ج. زن نیز جزء مردم (ناس) است و مشمول آیاتی است که مردم را مخاطب

_______________________________

۱- ۱. کتاب مقدس، عهد عتیق، سفر پیدایش، باب ۲، ی ۲۳.

۲- ۲. همان، باب ۳، ص ۴.

۳- ۳. بقره / ۳۵.

۴- ۴. بقره / ۳۶.

خود قرار داده و آنان را در پرتو احکام و عنایات خداوند قرار داده است.

د. زن زوج است نه زوجه. در قرآن جمع آن ازواج آمده نه زوجات.

ه فتح قلل تعالی و کرامت در گرو ایمان و عمل صالح است و در آن جنسیت زن و مرد راهی ندارد؛ چون گل فضیلت در بوستان روح و جان می شکفد.

زنان اسوه

اشاره

در قرآن کریم آیاتی ساحت این موجود برین را مدح می کند. او الگو و اسوه پارسایی است. او الگوی زنان نیست، بلکه او الگو و نمونه است چه برای زنان و چه مردان. همان گونه که مرد پارسا نیز تنها اسوه مردان نیست؛ بلکه مرد نمونه است. در فرهنگ قرآن آنکه نمونه شد، دیگر جنسیّت نمی شناسد، بلکه نمونه مردم است. در این راستا فرقی میان خوب و بد نیست. نمونه خوب الگو برای عموم مردم است و نمونه بد الگو و اسوه عموم است.

پیامبران الگو و اسوه برای مردمند؛ چه زن باشد و چه مرد. حضرت ابراهیمعليه‌السلام با همراهانش الگو برای مرد و زنند(۱). و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ الگو برای همه مردم است(۲) . از زنان نیز چهار زن الگو و نمونه اند: دو زن الگوی پارسایی و دو زن نیز الگوی رفتار غیر انسانی می باشند. آن دو زن که نمونه بدان هستند، یکی همسر نوح و دیگری همسر لوط(۳). در این مثال آن دو زن الگو برای مرد و زن کافرند. دو نمونه نیز به عنوان الگو و مدل پارسایی از جمع زنان گذشته ذکر می گردد که این دو خانم بر تارک قله فضیلت می درخشند و بر منهج رهپویان حقیقت نور می افشانند(۴). در این رخداد زن و مرد فرقی نمی کند. این دو مدل و اسوه برای عموم مردم پرهیزکارند.

_________________________________

۱- ۱. ممتحنه / ۶ _ ۴.

۲- ۲. احزاب / ۲۱.

۳- ۳. تحریم / ۱۰.

۴- ۴. تحریم / ۱۲ - ۱۱.

آسیه، دختر مزاحم

این بانوی اسوه از نسل حضرت لوط(۱) و همسر فرعون بیدادگر بود که در کاخ او زندگی می کرد و از تمام نعمت های مادی برخوردار بود. نور ایمان و فروغ ملکوت بر جان او تابیده و محیط کاخ و زندگی خوش فرعون نتوانسته بود روح بلند او را مسخّر کند و او را آلوده سازد.

آسیه، همچون گوهری تابناک بر فطرت خداشناسی و یکتاستایی استوار مانده و غباری بر رخ فطرت خدانگر او ایجاد نشد.

دستان پاک این بانو بود که موسی را پرورش داد و مهر این بانوی بزرگ حافظ جان موسیعليه‌السلام شد و خداوند به واسطه او حضرت موسی را از شر فرعون در امان داشت.

وقتی فرعونیان صندوقی را از آب گرفتند و در آن را باز کردند، نوزادی زیبا چهره را در آن یافتند. فرعون که می پنداشت این نوزاد از بنی اسرائیل بوده و همان کودک موعود باشد می خواست او را بکشد، ولی همسرش آسیه که محبت موسی رادر خود احساس کرد واسطه شد و از فرعون خواست تا از کشتن آن طفل چشم بپوشد. او گفت: «این طفل نور چشم من و تو خواهد بود. او را نکشید، شاید برای ما مفید باشد یا او را به فرزندی بگیریم»(۲) .

فرعون گفت: «نور چشم توست؛ ولی مرا به او حاجتی نیست». رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «به خدا سوگند اگر فرعون نیز چون آسیه موسیعليه‌السلام را نور چشم فوری داشت، خدای مهربان او را نیز به وسیله موسیعليه‌السلام هدایت می کرد، همچنان که آسیه را هدایت کرد»(۳) .

طبرسی در مجمع البیان چنین نگاشته: «آسیه بعد از پیروزی موسیعليه‌السلام بر ساحران ایمان آورد و چون فرعون از ایمانش آگاه شد، او را از این کار باز داشت؛

______________________________

۱- ۱. تاریخ روضه الصفا، میر خواند، ج ۱، ص ۳۱۰.

۲- ۲. قصص / ۹

۳- ۳. تاریخ انبیاء، رسول محلاتی، ج ۲، ص ۵۳.

ولی آسیه به سخن او توجه نکرد و بر ایمان خود اصرار ورزید. فرعون به خشم آمد. دستور داد دست و پاهای او را در زیر آفتاب گرم با میخ بر زمین کوبیدند و سنگ بزرگی روی او نهادند.

بعضی نیز گفته اند که: آسیه به خداوند یکتا و رسالت حضرت موسیعليه‌السلام ایمان آورد؛ ولی ایمان خود را پنهان می داشت تا آنگاه که فرعون دستور داد تنوری را مملو از آتش ساختند و زن با ایمانی که همسر مؤمن آل فرعون بود، همراه با فرزندانش در آن تنور سوزاندند(۱) . عجبا! فرزندان آن زن را یک یک به درون آتش انداختند تا نوبت به طفلی خردسال رسید. وقتی خواستند او را در تنور بیفکنند آن مادر به فرزندش گفت: «مادر جان صبر کن که تو بر حق و پیروزی». پس از فرزندان مادر را نیز درون تنور پر از آتش افکندند. پس از این حادثه فرعون نزد همسرش آسیه آمد و جریان را برای او تعریف کرد. آسیه به او گفت: «وای بر تو! چه جرأتی بر خدای بزرگ کردی؟!» فرعون که باور نداشت همسرش به خدای یکتا ایمان داشته باشد شگفت زده شد و با خشم به او گفت: «شاید دیوانه شده ای و همان جنونی که به سراغ آن زن آمده، به سراغ تو نیز آمده است».

آسیه گفت: «من دیوانه نیستم؛ ولی به خدای تعالی که پروردگار من و تو و جهانیان است ایمان آورده ام». فرعون مادر آسیه را خواست تا به کمک او آسیه را منصرف کند. مادر آسیه در خلوت، او را نصیحت کرد که دست از خدای موسیعليه‌السلام بردارد، ولی آسیه نپذیرفت. سرانجام فرعون دستور داد او را به چهار میخ کشیدند و او به شهادت رسید»(۲) .

باری، آسیه جلوه ایمان خود را آشکار ساخت و او بانوی نمونه شد؛ چرا که بانویی با ایمان کامل، که ظاهر و باطنش هماهنگ و قلب و زبانش هم آواز شد.

_________________________

۱- ۱. تاریخ روضه الصفا، میر خواند، ج ۱، ص ۳۱۰.

۲- ۲. تاریخ انبیاء ،رسول محلاتی، ج ۲، ص ۱۰۱.

چنین بانویی نمی گوید مگر آنچه را که انجام می دهد و انجام نمی دهد. مگر آنچه را که می گوید دل و زبانش هماهنگ است. او از فرعون و دربار او با همه لذتهایش روی بر تافت و به عبادت خدا و قرب او و کراماتی که نزد او بود روی آورد، و به پاس آن جان را تقدیم کرد.

این راهی که آسیه پیمود، راه بندگی خدا آن هم با آن اخلاص، مسیری است که برای همه پویندگان این راه می تواند الگو باشد. او از همه برید و به حق پیوست و این راز اسوه بودن است(۱) .

او مدل اهل ایمان و نمونه پرهیزکاری است. قرآن او را بر افق بلند انسانیت به نمایش گذاشته و مردم را به سوی منهج او دعوت می کند.

در ترجمان قرآن چنین آمده است: و باز خدا برای مؤمنان (آسیه) زن فرعون را مثل آورد، هنگامی که عرض کرد بارالها! (من از قصر فرعون گذشتم)، خانه ای برای من در بهشت بناکن و مرا از شر فرعون کافر و عمل و قوم ستمگارش نجات بخش(۲). به راستی چه عظمتی برای زن فرعون است که وی اسوه پارسایی برای عموم نیکان زن و مرد است. او بر خلاف اکثر ابرار که بهشت را می خواهند، خدا را می خواهد و بهشتی را که نزد او باشد در نیایش خود چنین می گوید:( رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّه ) (۳) .

اول جوار قرب خداوند و بعد بهشت، آن هم بهشت در پرتو مقام حضور نه بهشتی که جنات تجری من تحتهاالانهار است. این دو بهشت با هم متفاوتند. از این رو آسیه الگوست برای همه انسان های خوب در طول تاریخ. سیمایش نور ایمان و

___________________________

۱- ۱. ترجمه المیزان، ج ۱۹، ص ۶۹۶ با کمی تفاوت و تلخیص.

۲- ۲. تحریم / ۱۱.

۳- ۳. همان؛ زن در آینه جلال و جمال، صص ۱۳۵ _ ۱۳۱.

تقوی بر کرانه های بیکران آدمیت می افشاند(۱) .چرا الگو نباشد؟

بانویی بزرگ که بر ستیغ قله فضیلت و یگانه ستایی می درخشد. درخواست و خواهش او از خداوند متعال در افق تولی لقای خداوند و بهشت در پرتو قرب اوست و در افق تبری نیز چهار خواسته دارد. آن بانو عرض می کند: خدایا! مرا از فرعون و عمل او و ستمکاران و اعمالش نجات بده؛ «وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِه وَ نِجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ »(۲) .

بنابراین بانویی با چنین خصال و معرفت دینی، مرز جنسیت و تاریخ را می شکند و فروغ معنویت او در امواج وحی طنین می افکند و چون کوکبی درخشان بر آسمان ایمان فراروی رهپویان حقیقت نور هدایت می افشاند و اسوه و نمونه پرهیزکاری و ایمان برای جامعه می گردد(۳) .

مریم

مریم، دختر عمران، و عمران از فرزندان حضرت سلیمان از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل که دارای دولتی جهان گستر بود(۴) .

این بانوی بزرگ از زنان برگزیده و نمونه است. قرآن کریم در دو سوره آل عمران و مریم شرح حال این بانو را بیان داشته و جلوه ایمان او را به نمایش گذاشته است. این بانو یگانه زنی است که یک سوره از قرآن به نام اوست و نیز تنها زنی است که نام مبارکش در قرآن آمده است.

بر اساس آیات و روایات، خداوند به عمران وحی کرد که من به تو پسری می دهم که کوران مادرزاد و مبتلایان به بیماری برص و جزام را شفا می دهد. او مرده زنده می کند و وجودش تجلی گاه کرامات و نشانه های خداوندی است.

_____________________________

۱- ۱. همان.

۲- ۲. تحریم / ۱۱.

۳- ۳. زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۳۶.

۴- ۴. تاریخ انبیاء، ج ۲، ص ۲۹۰.

عمران این خبر را به همسرش «حنّه» گفت. حنّه خوشحال شد و چون باردار شد یقین داشت که نوزاد او پسر خواهد بود.

عمران قبل از تولد مریم از دنیا رفت و «حنّه» نذر کرد که فرزندی را که بار دار است برای عبادت و بندگی خدا اختصاص دهد. وقتی فرزند به دنیا آمد، دید دختر است. از این رو او را مریم یعنی عابده و خادمه نامید و او را به خدا سپرد و برای خدمت به بیت المقدس قرار داد.

حنّه نوزاد را در پارچه ای پیچید و به بیت المقدس برد و به علمای یهود سپرد. علمای یهود و آل عمران بر سر کفالت و سرپرستی او به نزاع برخاستند. در پایان بنا بر قرعه گذاشتند، و قرعه به نام حضرت زکریا در آمد. بنابر اراده خداوند این پیامبر بزرگعليه‌السلام کفالت و سرپرستی مریم را بر عهده گرفت و به تربیت و پرورش او همت گماشت.

در پرتو ترجمانی از آیات قرآن چنین آمده: «زن عمران گفت: «ای پروردگار من! آنچه در شکم دارم از کارهای این جهان آزاد و برای خدمت تو نذر کردم. این نذر را از من بپذیر که تو شنوا و دانایی». چون فرزند خویش بزاد گفت: «پروردگارا! این که زاییده ام دختر است _ و خدا به آنچه زاییده بود داناتر است و پسر چون دختر نیست او را مریم نام نهادم. او و فرزندانش را از شر شیطان رانده شده به تو پناه دادم».

پروردگارش آن دختر را به نیکی از او پذیرفت و به وجهی پسندیده پرورش داد و زکریا را به سرپرستی او گماشت. هر گاه زکریا بر مریم وارد می شد، نزد او خوراکی هایی می دید و با تعجب می پرسید: «اینها از کجا برای تو آمده؟» و او جواب می داد: «از جانب خدا و خداوند به هر که بخواهد بدون حساب روزی می دهد»(۱).

چون مریم به سن بلوغ رسید، زکریا جایگاهی رفیع در بیت المقدس برایش

______________________________

۱- ۱. آل عمران / ۳۷ - ۳۵.

فراهم ساخت تا در آن به عبادت و نیایش خدا مشغول باشد و جز خودش کسی حق نداشت به آن جایگاه اختصاصی وارد شود. تا آن که خداوند بار دیگر اراده کرد که جلوه ای از قدرت خویش را به نمایش گذارد و نشانه ای از خود را چون مشعلی فرا روی مردم قرار دهد و کودکی را بدون پدر از مریم به وجود آورد. فروغ قرآن این کرامت را چنین یاد آور می شود: «به یاد آور در کتاب، مریم را آن هنگام که از اهل خود به مکان شرقی «بیت المقدس» کناره گرفت و خویش را از اهل خود مستور ساخت و ما روح خود «جبرئیل» را به سوی او فرستادیم و به شکل انسانی عادی بر او ظاهر شد. مریم گفت: «من از تو به خدای رحمان پناه می برم اگر پارسایی». جبرئیل گفت: «همانا من فرستاده پروردگارت به سوی تو می باشم تا به تو پسری پاک ببخشم». مریم گفت: «چگونه برای من پسری باشد و حال آن که بشری با من تماس نداشت و من زشت کار نبوده ام». جبرئیل گفت: «این چنین پروردگار تو فرمود که این کار بر من آسان است و تا آن را نشانه و آیتی برای مردم و رحمتی از سوی خود قرار دهیم و این کار حتمی و تمام شده است».

آن گاه مریم به آن پسر حامله شد و به مکانی دور دست روی آورد و کناره گیری کرد. در کنار تنه درخت خرمایی درد زایمان او را فرا گرفت. مریم گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم و به کلی فراموش شده بودم». ناگهان فرزندش صدا بر آورد: «مادر غمگین مباش که پروردگارت زیر پای تو چشمه ای قرار داده. درخت خرما را تکان بده تا خرمای تازه بر تو بیفشاند و بخور و بیاشام و چشم روشن باش. اگر کسی از مردم را دیدی بگو من برای خدای رحمان روزه نذر کرده ام. بنابراین امروز با انسانی سخن نمی گویم»(۱) .

دل مریم با این پیام آرام شد. فرزند را در آغوش گرفت و به سوی خویشان خود آمد. آنان وقتی مریم را دیدند، زبان به سرزنش و ملامت گشودند که: «ای مریم!

_____________________________

۱- ۱. مریم / ۲۶ - ۱۶.

عجب کار زشت و شگفت آوری کردی! ای خواهر هارون، پدرت که مرد بدی نبود و مادرت نیز بدکار نبود!».

سخنان زهرآگین بنی اسرائیل روح مریم را آزرده می ساخت؛ ولی مریم بنا به سفارش فرزندش همچنان ساکت و آرام بود و با اشاره آنان را به سوی فرزند دعوت کرد تا جواب را از او بخواهند. آنها اظهار شگفتی کردند. عجبا چگونه با طفل در گهواره سخن بگویند. ناگهان طفل شیرخوار به اذن و فرمان خدا به سخن آمد و فرمود: «من بنده خدایم. خداوند مرا کتاب داده و پیامبر قرار داده و هر جا که باشم با برکتم کرده است و به نماز و زکات در طول عمر سفارشم کرده و مهربان به مادرم قرار داده و جبار و شقی قرارم نداده است. سلام بر من روزی که از مادر زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که برانگیخته شوم»(۱) .

آری، این است سیمای عرشی مریم که خود و فرزندش دو نشانه خداوند بودند و او بود مشرقی از کمالات و فروغی از صفات جمال و جلال خداوند، و او بود بانویی نمونه و الگو و مشعلی فرا روی مردان و زنان با ایمان.

قرآن، مریم را چنین می ستاید:( وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْران... ) (۲) ؛

۱ - ما مریم و فرزندش (عیسی) را آیه و نشانه قرار دادیم.

۲ - خداوند او (مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت و به گونه شایسته ای (نهال وجود) او را رویانید و کفالت او را به زکریاعليه‌السلام سپرد(۳).

۳ - هر زمان زکریاعليه‌السلام وارد محراب او می شد، غذای مخصوصی در آنجا می دید. از او می پرسید: «ای مریم! این را از کجا آورده ای؟» می گفت: «این از سوی خداست»(۴) .

۴ - و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و

______________________________

۱- ۱. مریم / ۳۳ - ۲۹.

۲- ۲. تحریم / ۱۲.

۳- ۳. آل عمران / ۳۷.

۴- ۴. همان.

پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده است(۱) .

۵ - ای مریم! (به شکرانه این نعمت) برای پروردگار خود خضوع کن و سجده به جا آور و با رکوع کنندگان رکوع کن(۲) .

۶ - (به یادآورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای (وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است در حالی که در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهی) است(۳) .

۷ - (به یاد بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدیم...(۴) .

۸ - و مادرش (مریم) زنی صدیق و راستگو بود(۵) .

این تابش چهره آسمانی مریم در آینه قرآن است. ۳۵ مرتبه نام این بانوی با کرامت در قرآن تکرار شده. ۱۲ مرتبه بدون نام فرزند بزرگوارش و ۲۳ بار همراه با نام فرزندش عیسیعليه‌السلام .

او نشانه خدا، صدیقه، عابده است. از طرف خداوند به او بشارت داده شده و در بستر کرامت رشد کرده، غذای بهشتی برای او می آمده، برگزیده است، پاک و پاکیزه است، مشرق تجلیات الهی است و قدسیه ای است بر بام ملکوت(۶) .

فرشتگان با مریم سخن گفتند و سخن او را شنیدند. مریم آنان را دید و آنان مریم را دیدند. گفتار را با شهود آمیختند، او را از مقام برگزیده اش با خبر کردند و به مقام صفوه الهی بشارتش دادند.

بر خلاف گفتار زمخشری که مکانت آسمانی مریم را یا به پاس حرمت زکریا

________________________________

۱- ۱. همان / ۴۲.

۲- ۲. همان / ۴۳.

۳- ۳. همان / ۴۵.

۴- ۴. مائده / ۱۱۰.

۵- ۵. و اُمُّه صدیقه (مائده / ۷۵).

۶- ۶. فروغ آفتاب، نگارنده، ص ۲۸ _ ۲۷.

دانسته و یا نشانه هایی آسمانی بر عظمت عیسیعليه‌السلام «ارهاص عیسی» دانسته است(۱) و نیز بر خلاف گفته افراطیون چون: «قرطبی» که به نبوت حضرت مریمعليها‌السلام اعتقاد داشته است(۲) ، مکتب توحیدی معرفتی شیعه امامیه بر این اعتقاد است که این دو نظریه بی اساس و دو سوی افراط و تفریطند؛ بلکه حق آن است که تجلی این آیات الهی بر مشرق جان مریم و تابش کرامت ها مربوط به روح آسمانی مریمعليها‌السلام است. از سوی دیگر اوج مکانت قدسی حضرت مریم سبب نمی گردد که او پیامبر باشد. ظاهر آیات قرآن نیز این حقیقت را مدلل می کند. فرشتگان فراوانی با آن بانو سخن گفته اند و او را از مقامات آسمانی اش با خبر ساخته اند(۳) و نیز فرشته ای به صورت انسان نزد او ظاهر شد و با او چنین به مکالمه پرداخت: «من از طرف حق آمده ام و مأمورم که به تو فرزندی هبه کنم»(۴) .

ظاهر آیه آن است که جلوه جان مریم و مکاشفه برای آن حضرت است؛ و معجزه زکریا نیست که در مریم ظهور پیدا کرده باشد(۵) .

البته زمخشری که معتقد است این مقامات یا پاسداشت مقام زکریاست و یا پیش درآمد معجزه حضرت مسیحعليه‌السلام . چون معتقد بود که معجزه و کارهای خوارق عادت فقط اختصاص به پیامبران دارد و هیچ زن و حتی مردی که پیامبر نباشد، به چنین توانایی دست پیدا نمی کند. البته نظریه زمخشری در جای خود ذکر گردیده و بیان شده است که کرامت غیر از معجزه است.

از سوی دیگر قرطبی و همفکرانش نیز تردد فرشتگان با مریم و سخن با او را لازم ملزوم نبوت او دانسته اند که این سخن نیز باطل است(۶).

به هر روی قرآن جلالت و مقام قدسی حضرت مریم را در مقام بندگی ارج

____________________________

۱- ۱. زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۴۱.

۲- ۲. همان، ص ۱۴۳.

۳- ۳. آل عمران / ۴۳ _ ۴۲.

۴- ۴. مریم / ۱۸ _ ۱۷.

۵- ۵. زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۴۲.

۶- ۶. ر.ک: زن در آینه جلال و جمال، ص ۱۴۷ _ ۱۴۲.

می نهد و او را در محراب و مقام عبادت در پرتو نور فرشتگان و سخنان آنان نور باران معرفی می کند.

ساره، همسر ابراهیم عليه‌السلام

زنان دیگری نیز به مقام والای مکالمه و بشارت فرشتگان نائل شده اند که ساره، همسر ابراهیمعليه‌السلام یکی از آن اسوه های آسمانی است. قرآن در ستایش او می فرماید: «و زن ابراهیم (ساره) ایستاده بود که متبسّم گردید. پس ما او را به اسحاق و سپس به یعقوب بشارت دادیم. زن چون مژده فرزند را شنید، گفت: «آیا می شود از من با آنکه پیری سالخورده ام و شوهرم نیز پیر و ناتوان است، فرزندی پدید آید؟ این بسیار شگفت انگیز است». فرشتگان به او گفتند: «آیا از کار خدا عجب داری؟ رحمت و برکات خدا شامل شما اهل بیت رسالت است، زیرا خدا ستوده صفات و بزرگوار است(۱) .

به هر روی فروغ مجد عظمت زن در فرهنگ قرآن و کتب آسمانی دیگر چون انجیل و تورات و صحف فروزنده است و زنان بزگواری بر این افق می درخشند. از جمله آنان مادر مریم، مادر موسی و مادران پیامبرانند(۲).

همسران پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

زنان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به پاس همسریشان با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از امتیازات ویژه ای برخوردار بوده و از این رو الگو و اسوه دیگرانند. قرآن پیرامون آنان چنین می فرماید: «ای پیغمبر! به زنان خود بگو که: اگر شما دنیا و جلوه های مادی آن را خواهانید، بیایید تا مهر شما را پرداخته و همه شما را با خرسندی طلاق دهم؛ ولی اگر خواهان خدا و رسول و دلداده آخرت هستید، همانا خدا به نیکوکاران از شما در قیامت پاداش بزرگ عطا خواهد کرد.

ای زنان پیامبر! هرکه از شما به کار ناروایی دانسته اقدام کند او را دو برابر دیگران

_____________________________

۱- ۱. هود / ۷۳ _ ۷۱.

۲- ۲. آل عمران / ۳۵ _ ۳۳.

عذاب کنند و این بر خدا سهل و آسان است؛ و هرکه از شما مطیع فرمان خدا و رسول باشد و کار نیک انجام دهد، پاداشش عطا کنیم و برای او رزق نیکو آماده سازیم.

ای زنان پیغمبر! شما مانند دیگر زنان نیستید، اگر خدا ترس و پرهیزکار باشید. پس زنهار که نرم و نازک با مردان سخن گویید. مبادا آنکه دلش بیمار «هوی و هوس» است به طمع افتد؛ بلکه متین و باوقار سخن گویید. و در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید و مانند دوره جاهلیت آرایش و خود آرایی مکنید. نماز را به پادارید و زکات مال خود را به فقیران بدهید و فرمانبر خدا و رسول خدا باشید»(۱) .

این چهره نگاری معنوی زنان پیامبر خداست. قلم وحی آنان را چنین ترسیم نموده است. آنان به پاس انتسابشان به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الگو و اسوه هستند. اگر راه ضلالت پویند و چون همسر نوح و لوط، فرمانبر پیامبر نباشند، عذابشان دو چندان است. اگر در خانه قرار نگیرند، بر جمل فتنه سوار و بذر فتنه و آشوب را در سرزمین حجاز و عراق بیفشانند. برچهره امامت شمشیر کشیده و قداست و حرمت پیشوایی و خلافت امت اسلامی را بشکنند. به علیعليه‌السلام و امت اسلامی جفا کنند و جنگ ناخواسته ای را بر آن حضرت تحمیل نمایند. شخصیت امام را زیر سؤال برده و به ناحق به خونخواهی خونی که خود و اطرافیانشان ریخته بودند قیام کنند و سرانجام زمینه جنگ بزرگ مردم شام را علیه علیعليه‌السلام فراهم کنند و هزاران شمشیر مردم بی فرهنگ شام را علیه خلافت اسلامی متحد سازند. به راستی چنین زنانی چه مجازاتی خواهند داشت؟ چرا آیه( وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الاْوُلی ) (۲) را فراموش کردند؟ چرا بنای جنگ و جدال و خونریزی را در جهان اسلام بنیان نهادند؟ و چرا کاری کردند که فرجام کارشان به قدرت رسیدن فرزندان هند و

__________________________________

۱- ۱. احزاب / ۳۳ _ ۲۸.

۲- ۲. احزاب / ۳۳.

مروان بود و شجره ملعونه بنی امیه را در سرزمین طیّبه اسلام غرس کردند. البته بنابر نقلی خود آنان نیز در چاه فتنه و مرگ آنان سقوط کردند عجبا! در جنگ جمل اگر چه به ظاهر امیرالمؤمنینعليه‌السلام پیروز شد، ولی چه پیامدهای منفی برای آن حضرت و امت اسلامی به دنبال داشت! هرگز کسی امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام را در این پیروزی خوشحال نیافت، بلکه آن حضرت با دیده ای گریان در میان کشته شدگان قدم می زد و بر حال آنان افسوس می خورد.

.باری، قرآن می گوید: زنان پیامبر اگر راه گناه و ضلالت بپیمایند، عذاب خدا به آنان سخت خواهد بود؛ و اگر راه هدایت و منهج حق پویان را بروند، پاداش و اجر آنان بسیار بزرگ خواهد بود.

آنان می توانند چون خدیجه بر افق شرف و فضیلت بدرخشند و الگو و مدل پارسایی باشند.

و نیز می توانند به راه دیگری بروند و فرجام کارشان عذاب و قهر خداوند بوده باشد.

حضرت خدیجه عليها‌السلام

اسوه و الگوی پارسایی است، همسان زنان بزرگی چون: مریم و آسیه. فروغ عظمت و بزرگی اش بر بلندای تاریخ طنین افکنده و روشنگر راه بانوان اسلامی است. سال تولدش را ۶۸ سال قبل از هجرت ذکر کرده اند(۱) . او دختر خویلد است و خویلد فرزند اسد و اسد، فرزند عبدالعزی و عبدالعزی، فرزند قصی بن کلاب، از تیره های معروف قریش است(۲) . خویلد در زمان جاهلیت بزرگ طایفه خود بود. در جنگ فِجار دوم، در روزی که به نام شمطه معروف بود و در آن روز قریش آماده

__________________________

۱- ۱. اعلام النساء، عمر رضا کحّاله، ج ۱، ص ۲۷۵.

۲- ۲. تنقیح المقال، مامقانی، ج ۳، باب فضل النساء، ص ۷۷.

جنگ با کنانه شد، ریاست طایفه اسد را داشت(۱) .

خویلد از شخصیت های نامدار است. هنگامی که «تبّع» می خواست حجرالاسود را به یمن ببرد خویلد با او به نزاع برخاست(۲) .

این ایستادگی نشانگر موقعیت ممتاز او در آن عصر است. پسر عموی خدیجه ورقه بن نوفل، از کاهنان و دانشمندان عرب بود و از کتاب های ادیان پیشین آگاهی داشت. چون رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در آغاز نزول وحی به آن تحول و انقلاب درونی نایل آمد، خدیجهعليها‌السلام او را نزد ورقه برد. ورقه پس از آنکه از او پرسش هایی کرد، به خدیجه مژده داد که او چون حضرت موسی و عیسیعليهما‌السلام پیغمبر این امت خواهد بود(۳) .

پیش از ظهور اسلام خدیجه از زنان ممتاز قریش به شمار می آمد؛ تا آنجا که او را طاهره و سیده زنان قریش می خواندند. پیش از آنکه به عقد رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در آید، ابتدا همسر ابوهاله هند بن نباش بن زراره(۴) و پس از آن همسر عتیق بن عائذ از بنی مخزوم گردید(۵) . او از ابوهاله صاحب دو پسر و از عتیق صاحب دختری گردید. اینان برادر و خواهر مادری حضرت فاطمهعليها‌السلام عليها‌السلام بوده اند(۶) .