نشاط و شادی

نشاط و شادی 0%

نشاط و شادی نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

نشاط و شادی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حبیب الله فرحزاد
گروه: مشاهدات: 13488
دانلود: 1830

توضیحات:

نشاط و شادی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 248 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13488 / دانلود: 1830
اندازه اندازه اندازه
نشاط و شادی

نشاط و شادی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

شوق شهادت

فهم و درک این مسأله برای عموم سنگین است و الّا از این نظر که اولیای خدا به شرف شهادت و ملاقات خدا نائل شدند، باید جشن گرفت. از همان نظر که عابس زره خود را در می آورد و به مصاف دشمن می رود و از تیر و نیزه و شمشیر با بدن خود استقبال می کند و لذت می برد و برای دیدار خداوند لحظه شماری می کند.

مگر بچه های جبهه شب های عملیات خوشحال نبودند. این به خاطر این بودکه خود را در معرض ملاقات خدا می دیدند.

یکی می گفت: رفتم به یکی از گردان ها سربزنم، دیدم همه بچه های گردان نشسته اند و دارند گریه می کنند. گفتم چرا؟ گفتند: بنا بود ما برای عملیات برویم، متأسفانه گردان دیگری را به جای ما فرستاده اند. از این باب ناراحت بودند و گریه می کردند که توفیق حضور در عملیات و فیض شهادت از آنان گرفته شده بود.

البته اهل دنیا این مطالب را درک نمی کنند، شاید هم حمل بر بی عقلی و دیوانگی کنند؛ چون خودشان از اسم مرگ فرار می کنند.

مطلب سید بن طاووس را کلاس اهل دنیا درک نمی کنند، بسیاری هم به سید بن طاووس ایراد کرده اند که این چه حرفی است که زده است.

مگر ندیدید که برخی از خانواده های شهدا می گفتند: به ما تسلیت نگویید، به ما تبریک بگویید! اگر خانواده شهیدی رشد کرد و گفت به ما تبریک بگویید، این بد است؟

مگر امام راحل در پیام های خود برای شهدا، هم تسلیت نمی گفتند و هم تبریک؟! این از دو جهت و دو بعد بود. از این جهت که آنان را از دست دادیم، تسلیت می گفتند. و از آن جهت که مقام شامخ شهادت نایل شده بودند، تبریک می گفتند.

بنابراین، در مصائب اهل بیتعليهم‌السلام از جنبه خلقی و ظاهری باید محزون بود.

در مصائب طبیعی

گاهی مصائبی بر انسان وارد می شود که حزن بر انسان عارض می شود و این بر اساس فطرت و طبیعت است که این هم ناپسند نیست.

انس بن مالک خادم رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می گوید: ابراهیم، فرزند خردسال پیامبر خدا را دیدم که داشت جان می داد و از چشمان پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اشک فرو می ریخت. آنگاه فرمودند:

تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَلا نَقُولُ اِلّا ما یَرْضی رَبُّنا وَ اِنَّا بِکَ یا اِبراهیمُ لَمَحْزونُونَ؛(۱) چشم اشک می ریزد و دل غمین می گردد، ولی جز به آنچه پروردگارم راضی است، سخنی بر زبان جاری نمی کنم. و ای ابراهیم، حقیقتاً ما برای تو اندوهناکیم.

البته این بر اساس فطرت و خلقت انسان است که در فراق عزیزان خودش محزون می شود. و پیامبر هم بر اساس همان جنبه خَلقی و بشری و مردمی خود، در از دست دادن ابراهیم عزیزش محزون می شود. و این حزن به نارضایتی پروردگار نمی انجامد.

این طبیعی است که انسان در مصائبی که به او وارد می شود محزون شود؛ به خصوص مصیبت از دست دادن عزیزانش. و این براساس عاطفه و رأفتی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است.

پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که آکنده از رأفت و مهر و عاطفه انسانی است، باید هم در مرگ خردسالش اشک بریزد و غمگین باشد. و آنچه تسلای دل پیامبر خداست، زودگذر بودن دنیا و ملحق شدن به گذشتگان است. چنان که خود خطاب به فرزند خردسالشان، ابراهیم که در حال جان کندن بود فرمودند:

لَوْلا اَنَّ الماضِیَ فَرَطُ الْباقی وَ اَنَّ الآخِرَ لاحِقٌ بِالأوَّلِ لَحَزِنّا عَلَیْک یا إبراهیمُ؛(۲) اگر نه این بود که درگذشته پیشاهنگ باقیمانده است و فرد بعدی به نخستین می رسد، ما ای ابراهیم، بر مرگ تو سخت

____________________________

۱- ۱. مکارم الاخلاق، ص ۲۲؛ بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۵.

۲- ۲. تحف العقول، ص ۳۷؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۰.

اندوهگین می بودیم.

یعنی چون دیدار ما با تو نزدیک است و به زودی به تو ملحق می شویم، این خاطر ما را تسلا می دهد. وگرنه بر ما سخت می گذشت. بنابراین، اندوهی که به خاطر مصائب طبیعی برای انسان پدید می آید، بر اساس فطرت و طبیعت انسانی است. نه تنها ناپسند نیست، بلکه نشانه وجود احساس و عاطفه است.

در پس اندوه

حزن و اندوه برای انسان اصالت ندارد و در حقیقت چیز ناخوشایندی است که او را به نوعی آزار می دهد. از این رو خداوند آن جبران خواهد نمود.

اندوه هایی که ممدوح و پسندیده است، در پس آن سرور و شادمانی فراوان و بی پایانی خواهد بود. چنان که در اندوه در برابر گناه و اندوه برای از دست دادن فرصت ها و یا اندوه برای آخرت آن را می توان مشاهده نمود. برخی از اندوه هایی که به انسان هجوم می آورند، کفار ۀ گناهان و رفتار ناشایست اوست که این هم به نوعی تدارک نقصانی است که بر اثر گناه بر انسان وارد شده است.

اما بعضی از غم و غصه ها مربوط به مصائب طبیعی است که ناخودآگاه بر دل انسان می نشیند. خداوند این را نیز به سرور و شادمانی جبران خواهد نمود. امیرالمؤمنینعليه‌السلام در این باره فرمودند:

لِکُلِّ هَمٍّ فَرَحٌ؛(۱) برای هر اندوهی، یک فرح و شادمانی است.

___________________________

۱- ۱. تصنیف غرر الحکم،ص ۳۲۱.

گفتار چهارم: اندوه ویرانگر

اشاره

( مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤمِنٍ کُرْبَهً نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ کُرَبَ الآخِرَهِ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ ثَلَجَ الفُؤاد ) (۱) هرکسی اندوه مؤمنی را برطرف سازد، خداوند اندوه آخرت را از او برطرف سازد و با دلی شادمان و آرام از قبر خویش خارج شود.

اندوه ویرانگر

حزن و اندوه صرف نظر از مواردی که موجب تنبه و بیداری انسان می گردد و اسباب رهایی از سقوط را فراهم می سازد و به رشد و کمال می انجامد، ذاتاً مورد پسند نیست و موجب افسردگی و تباه شدن جسم و جان آدمی می شود. بدن را فرسوده می کند و از کار می اندازد و به پیری زودرس می انجامد. چنان که امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمودند:

اَلهَمُّ نِصْفُ الهَرَمِ؛(۲) اندوه نیمی از پیری است.

و نیز فرمودند:

الهَمُّ یُنْحِلُ البَدَنَ؛(۳) اندوه بدن را گسسته می کند.

و از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین نقل شده است:

________________________

۱- ۱. الکافی، ج ۲، ص ۱۹۹، ح ۳؛ ثواب الاعمال، ص ۱۴۹؛ بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۳.

۲- ۲. تحف العقول، ص ۲۱۴؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۳.

۳- ۳. عیون الحکم، ص ۳۳؛ غررالحکم، ص ۳۱.

مَنْ کَثُرَ هَمُّهُ سَقِمَ بَدَنُهُ؛(۱) هر که غصه اش افزون شود، جسمش بیمار گردد.

بنابراین، حزن و اندوه ناپسند و بیجا جز ویرانگری برای جسم و جان چیزی به همراه ندارد. از این رو نه تنها به آن توصیه نشده که باید در صدد علاج آن برآمده و سرور و شادمانی را جایگزین آن کرد تا به آرامش فکر و انبساط خاطر دست یافته و از فشارها روحی و ویرانی جسم رهایی یابیم.

کسانی که با حزن و اندوه خو گرفته اند و آن را به عنوان مونس خود برگزیده اند، در معرض سقوط قرار خواهند گرفت، که انس و دوستی با حزن و اندوه، انس و دوستی با یک دیو ویرانگر است. این است که نبی اکرم اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

تَعَوَّذوا بِاللهِ مِنْ حُبِّ الحُزْنِ؛(۲) از دوست داشتن حزن و انس با آن به خدا پناه برید.

عوامل اندوه ویرانگر

یکی از راه های رهایی از اندوه، شناخت عوامل اندوه و مقابله با آن است. پیشگیری از غم و اندوه، به مراتب بهتر از معاجله آن است. بنابراین، باید چیزهایی که بستر اندوه فراهم می کند و زمینه ساز آن است را به خوبی بشناسیم و از آن بگریزیم تا به اندوه ویرانگر مبتلا نشویم.

۱) رغبت به دنیا

یکی از عوامل مهم اندوه ویرانگر، رغبت و حرص به دنیاست. طبیعت

___________________________

۱- ۱. تحف العقول، ص ۵۸؛ الامالی للطوسی، ص ۵۱۲.

۲- ۲. عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۲، ص ۶۱؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۵۸.

دنیا همانند لجنزاری است که انسان هر بیشتر به سوی آن برود، بیشتر در آن فرو می رود و نجات از آن مشکل تر می شود. رغبت و تعلق خاطر به دنیا، انسان را فریفته، دلبسته و وابسته به خود می کند و هر روز بر نگرانی های او افزوده می شود. نگران است که مبادا تعلقات دنیوی او از دستش برود و یا به خواسته ها و آمال و آرزوهای دنیایی اش دست نیابد. از این رو رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رغبت و تعلق خاطر به دنیا را از عوامل افزوده شدن غم و اندوه انسان بر شمرده اند و راحت جسم و جان را در گروه بی تعلقی به دنیا بیان فرموده اند:

الرَّغْبَهُ فِی الدُّنیا تَکْثِرُ الَهمَّ وَ الحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنیا یُریحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَنَ؛(۱) علاقمندی به دنیا آشفتگی خاطر و اندوه و غم را می افزاید و زهد و بی رغبتی به دنیا، جان و جسم را راحتی می بخشد.

۲) گناه

یکی دیگر از عوامل اندوه فراوانی گناه است. هنگامی که اهل ایمانی در گناه فرو می رود، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا می کند تا کفاره گناهانش باشد. در حقیقت ابتلای به اندوه به منزله عقاب و مجازاتی است که خداوند در این دنیا برای گناهان اهل ایمان تدارک دیده است. در این زمینه از نبی اکرم اسلام چنین روایت شده است:

اِذا کَثُرَتْ ذُنُوبُ الْم_ُؤْمِنِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ الْعَمَلِ ما یُکَفِّرُها ابْتَلاهُ اللهُ بالحْ_ُزْنِ لِیُکَفِّرُها بِهِ عَنْهُ؛(۲) هرگاه گناه مؤمن فراوان شود و عمل نیکی

____________________________

۱- ۱. الخصال، ج ۱، ص ۷۳؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۹۱.

۲- ۲. الدعوات، ص ۱۲۱؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۵۷.

که کفاره آن ها باشد، موجود نباشد، خداوند او را گرفتار پریشانی و اندوه می کند تا کفاره گناهان او باشد.

در روایتی دیگر نیز از امام صادقعليه‌السلام چنین آمده است:

اِنَّ الْهَمَّ لَیَذْهَبُ بِذُنُوبِ المْ_ُسلِمِ؛(۱) غم و اندوه گناهان مسلمان را از بین می برد.

۳) کوتاهی در عمل

کوتاهی در عمل و از دست دادن فرصت ها می تواند عاملی برای اندوه باشد. چه بسا وقتی انسان به گذشته خود می نگرد و می بیند چه فرصت هایی را از دست داده و چقدر می توانسته است در کسب سعادت ابدی خودش کار کند و نکرده، دچار غم و اندوه می شود. و این اندوه در حقیقت به خاطر به هدر رفتن موقعیت های ارزشمند زندگی جاودان آخرت است. امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمودند:

مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلی بِالْه_َمِّ؛(۲) کسی که در عمل کوتاهی کند، به غم و اندوه دچار می شود.

راهکارهای اندوه زدایی

کسانی که گرفتار حزن و اندوه ویرانگرند، باید به دنبال راهکارهای اندوه زدایی بروند تا از این خصلت خانمان سوز نجات یابند.

در روایات و سخنان پیشوایان ما راه های گوناگونی برای مبارزه با این حزن و اندوه بیان شده که به بررسی برخی از آن ها می پردازیم.

____________________________

۱- ۱. الدعوات، ص ۱۴۰؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۵۷.

۲- ۲. نهج البلاغه، حکمت ۱۲۷؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۹۱.

۱) پناه بردن به خدا

یکی از راهکارهای مقابله با اندوه و بیرون راندن آن از روح و جان، پناه بردن به خدای متعال است. در بسیاری دعاها به ما آموخته اند که برای رهایی از غم و اندوه به خداوند پناه ببرید و خداوند را تکیه گاه خود قرار دهید. هرگاه لشگر اندوه به شما هجوم آورد، تنها چاره پناه بردن به خداست. در بخشی از تعقیبات نماز، از قول امام صادقعليه‌السلام چنین آمده است:

اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنَ الهَمِّ وَ الحُزْنِ؛(۱) خداوندا، من از غم و اندوه زیاد به تو پناه می برم.

و نیز در تعقیب نماز ظهر از بیان نورانی رسول گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین می خوانیم:

اَللّهُمَّ لا تَدَعْ لی ذَنْباً اِلّا غَفَرْتَهُ وَلا هَمّاً اِلّا فَرَّجْتَهُ؛(۲) خداوندا، گناهی بر من مگذار، مگر این که آن را آمرزیده باشی و نه غم و اندوهی، مگر این که بر طرف نموده باشی!

کسی که غص ۀ دل را به نشاط و شادمانی مبدل می سازد خداوند است. چنان که در دعاها خداوند را این چنین می خوانیم:

یا عُدَّتی عِنْدَ کُرْبَتی؛(۳) ای ساز و برگ من به هنگام اندوهم!

یعنی بهترین وسیله برای رهایی از غم و اندوه، پناه بردن به خداوند است. او تنها کسی است که اندوه جان انسان را می زداید و تسلای خاطر اندوهناکان است.

___________________________

۱- ۱. الکافی، ج ۳، ص ۳۴۵.

۲- ۲. فلاح السائل، ص ۱۷۲.

۳- ۳. مصباح المتهجد، ج ۱، ص ۳۲۸؛ مهج الدعوات،ص ۱۴۵.

۲) ذکر و دعا

علاوه بر این که در هنگام حزن و اندوه باید به خداوند پناه برد و از او یاری خواست. ذکرها و دعاهایی که برای رفع غم و اندوه مفید است، از ائمهعليهم‌السلام نقل شده است که هر کدام می تواند در رفع حزن و اندوه سهم مهمی داشته باشد.

در کتب روایی بابی برای ذکرها و دعاهایی که موجب برطرف شدن غم و اندوه است گشوده شده است که در اینجا به برخی از آن ها می پردازیم.

ذکر استغفار

یکی از مهم ترین ذکرها برای اندوه زدایی، ذکر استغفار است. چون گناهان یکی از عوامل مهمی است که غبار غم و اندوه را بر دل می نشاند و برای زدودن این غبار باید استغفار کرد و از خداوند طلب بخشش نمود. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

مَنْ کَثُرَتْ هُمُومُهُ فَعَلَیْهِ بِالاِسْتِغفارِ؛(۱) هرکس غم و اندوهش بسیار شد، استغفار کند.

ذکر «لا حوله و لا قوه الا بالله العلی العظیم»

امام صادقعليه‌السلام حزن و اندوه را از بیماری های قلب و جان آدمی بر شمرده و برای علاج آن به دعا توصیه نموده اند:

الأَحْزانُ اَسْقامُ القُلوبِ کَما اَنَّ الامراضَ اَسْقامُ الاَبْدانِ؛ حزن ها و اندوه ها بیماری های قلوب اند، چنان که مرض ها بیماری های بدن ها هستند.

_____________________________

۱ - ۱. المحاسن، ج ۱، ص ۴۲؛ الکافی، ج ۸، ص ۹۳؛ بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۹۶.

بعد فرموده اند:

اِذا تَوالَتْ الهُمُومُ فَعَلیکَ بِلا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ؛(۱) هنگامی که اندوه ها پی در پی به تو هجوم آوردند، بر تو باد به ذکر «لا حَولَ وَلا قُوَّهَ اِلّا بِالله».

ذکر «ماشاءالله»

بر نگین انگشتر امیرمؤمنانعليه‌السلام هفت جمله نوشته شده بود که آن حضرت آن را در جنگ و به هنگام مشکلات به دست می کردند. یکی از آن جملات این بود:

اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ فَادِحٍ ما شاءَ الله؛(۲) برای هر غم و اندوه سخت و دشوار ذکر «ماشاءالله» را مهیا نمودم.

یعنی این ذکر یکی از اسباب و عوامل برطرف کنند ۀ اندوه های سنگین و شکننده است.

ذکر یونسیه

یکی از اذکاری که کاربردها و آثار فراوانی دارد، ذکر یونسیه است.( لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ ) معبودی جز تو نیست، از هر عیب و نقص منزهی، در حقیقت من از ستمگران بودم.»

ذکر یونسیه همان ذکری است که سبب رهایی حضرت یونس از شکم ماهی شد. رهایی از غم و اندوه یکی از آثار ارزشمند این ذکر شریف است. چنان که امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

_____________________________

۱- ۱. بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۸۰.

۲- ۲. مکارم الاخلاق، ص ۹۱.

عَجِبْتُ لِمَنْ اغْتَمَّ کَیْفَ لایَفْزَعُ اِلی قَوْلِهِ تَعالی «لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ» فَاِنّی سَمِعْتُ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِها «فَاسْتَجَبنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْم_ُؤْمِنینَ»؛(۱) در شگفتم از کسی که اندوه او را فرا گرفته، و با این حال چگونه به این فرموده خدای عزوجل پناه نمی برد: «لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ». که شنیدم خدای عزّ و جَلّ به دنبال آن می فرماید: «درخواستش را برآوردیم و از اندوه نجاتش دادیم و اهل ایمان را این چنین می رهانیم.

دعاهایی برای اندوه زدایی

در کتب ادعیه نیز برای دعاهایی که اندوه را می زداید، فصلی گشوده شده است و هر کدام راهی برای برون رفت از این بیماری دل و جان است. در اینجا چند دعای کوتاه در این باره ذکر می کنیم.

از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است که فرمود: هرکس به غم و اندوه یا بلا و شدتی مبتلا شد بگوید:

اللهُ رَبّی لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً، تَوَکَّلْتُ عَلَی الحَیِّ الّذی لا یَموتُ؛(۲) خدا پروردگار من است، چیزی را شریک او نمی سازم. بر زنده ای که نمی میرد توکل می کنم.

از حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام نقل شده است که برای رفع غم و اندوه غسل می کنی و دو رکعت نماز می خوانی و سپس چنین می گویی:

یا فارِجَ الهَمِّ وَ یا کاشِفَ الغَمِّ یا رَحْمنَ الدُّنیا و الآخِرَهِ وَ رَحیمَهُما فَرِّجْ

_____________________________

۱- ۱. سوره انبیاء، آیه ۸. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۳؛ بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۱۸۴.

۲- ۲. عده الداعی، ص ۲۷۶.

هَمّی وَ اکْشِفْ غَمّی یا اللهُ الواحِدُ الاَحَدُ الصَّمَدُ الّذی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوّاً اَحَدٌ اِعْصِمْنی وَ طَهِّرْنی وَ اذْهَبْ بِبَلِیَّتی؛(۱) ای گشایند ۀ اندوه و ای زدایندۀ غم، ای بخشندۀ دنیا و آخرت و مهربان هر دو! اندوهم را بگشای و غمم را رفع کن! ای خدای یگانه، ای یکتای بی نیازی که فرزند نیاورده و فرزند نبوده و احدی همتای او نیست! نگهم دار و پاکم کن و بلایم را ببر!

همچنین آیه الکرسی و معوذتین را بخوان. و نیز روایت شده است که برای رفع غم و اندوه این دعا را صد مرتبه در سجده می خوانی:

یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغیثُ فَاکْفِنی ما اَهَمَّنی وَلا تَکِلْنی إلی نَفْسی؛(۲) ای زند ۀ پاینده، ای کسی که معبود حقی جز تو نیست! به رحمتت استغاثه دارم. آنچه را مهمّ من است، کفایتم کن و مرا به خودم وا مگذار!

۳) حدیث کسا

یکی از خواص و آثار خواندن و شنیدن حدیث کسا این است که غم و اندوه انسان را می برد. وقتی در مجلسی ذکر و یاد اهل بیتعليهم‌السلام می شود. دل ها نورانی می شود؛ چون ذکرشان نور است. وقتی دل ها نورانی شد، غم و اندوه که از اصحاب و لشکریان جهل اند، خواه ناخواه باید بروند و جای خودشان را به نور بدهند. غم ها باید برود و شادی جایگزین آن گردد. این است که مجالس اهل بیتعليهم‌السلام آکنده از سرور و شادی است.

___________________________

۱- ۱. _ الکافی، ج ۲، ص ۵۵۷.

۲- ۲. الکافی، ج ۲، ص ۵۶۲.

وقتی آثار خواندن حدیث کسا بر شمرده می شود، یکی هم زدوده شدن غم است:

ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتنا وَ مُحِبّینا وَ فیهمْ مَهْمُومٌ اِلّا وَ فَرَّجَ اللهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلّا وَ کَشَفَ اللهُ غَمَّهُ؛(۱) این خبر ما در مجلسی از مجالس اهل زمین که در آن از شیعیان و دوستان ما جمع باشند و در میانشان کسی دارای غم و اندوهی باشد ذکر نمی شود، مگر این که خداوند غم و اندوه او را برطرف می نماید.

۴) ایمان به قضا و قدر خداوند

یکی از عوامل مهم و مستحکم رهایی از غم و اندوه راضی بودن به قضا و قدر خداوند است. اگر انسان بداند جز آنچه خداوند برای او مقدر ساخته، نصیب او نمی شود و هر آنچه خداوند برای انسان تقدیر می کند، بر اساس حکمت و مصلحت است و جز خیر در آن نیست، از نگرانی و اندوه رهایی پیدا می کند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

الایمانُ بالقَدَرِ یُذْهِبُ الهَمَّ وَ الحُزْنَ؛(۲) ایمان به قدر غم و اندوه را می برد.

در حقیقت کسی که به قضا و قدر الهی معتقد است، نمی تواند محزون و نگران باشد؛ چرا که اعتقاد به قدر الهی با حزن و اندوه سازگار نیست.

از امام رضاعليه‌السلام روایت شده است که در گنجی که خداوند در جریان دوستان حضرت خضر و حضرت موسی نقل می کند، چند جمله نوشته

___________________________

۱- ۱. مسکن الفؤاد، ص ۱۵۶؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۹۳۴.

۲- ۲. نهج الفصاحه، ص ۳۶۹.

شده بود که یکی از آن جملات این است:

عَجِبْتُ لِمَنْ اَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ؛(۱) در شگفتم چگونه کسی به تقدیر ایمان دارد و اندوهگین می شود.

کسی که دل به خداوند می بندد، تسلیم امر او می شود و هم ۀ نگرانی ها، پریشان خاطری ها و تنگدلی های او برطرف می شود. در زیارت امیرالمؤمنینعليه‌السلام می خوانیم:

رَضینا عَنِ اللهِ قَضاءَهُ وَ سَلَّمْنا للهِ اَمْرَهُ؛(۲) ما به قضای خدا راضی و نسبت به فرمانش تسلیمیم.

راضی بودن به آنچه خداوند برای انسان مقدر ساخته، آنچنان اوج و بلندی دارد که انسان را به قل ۀ اطاعت خداوند می رساند. امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

رَأْسُ کُلِّ طاعَهٍ الرِّضا بِما صَنَعَ اللهُ اِلَی الْعَبْدِ فیما اَحَبَّ وَ فیما کَرِهَ؛(۳) سرآمد اطاعت خداوند، راضی بودن به چیزی است که خداوند دربار ۀ بنده اش مقرر کرده است؛ چه آن چیز برای بنده خوشایند باشد و یا ناخوشایند.از ویژگی های اهل ایمان این است که در برابر قضا و خواست الهی راضی و خشنود باشد. اگر کسی در برابر قضای الهی در غم و اندوه فرو رود، نشانه آن است که هنوز از ایمانی عمیق و پایدار برخوردار نیست. اگر ایمانی عمیق و مستحکم داشت. در برابر حوادث روزگار و قضا و قدر الهی تسلیم و راضی و خشنود می شد و تن به غم و اندوه نمی داد. بنابراین، اگر

___________________________

۱- ۱. الکافی، ج ۲، ص ۵۹؛ الخصال، ج ۱، ص ۲۳۷؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۹۵.

۲- ۲. الکافی، ج ۱، ص ۴۵۴.

۳- ۳. الدعوات، ص ۱۲۳؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۶.

اندوهگین شد، به خاطر ضعف ایمان است و حق اوست که اندوهگین شود. امام موسی بن جعفرعليه‌السلام از این راز پرده برداشته، می فرمایند:

مَنِ اغْتَمَّ کانَ لِلْغَمِّ اَهْلاً فَینْبَغی لِلْمُؤْمِنِ اَنْ یَکونَ بِاللهِ وَ بِما صَنَعَ راضیاً؛(۱) هرکس در برابر حوادث و پیشامدها غمگین و اندوهناک گردد، معلوم می شود که اهل غم و اندوه است. مؤمن باید در برابر قضا و خواست الهی راضی و خشنود باشد.

برای دستیابی به آسایش و خرسندی

برای دستیابی به فرح و شادی پایدار و رضایت و خرسندی و آسایش و راحتی نیازمند رضایت و خشنودی در برابر قضای الهی هستیم. باید از روحی رضایتمند برخوردار بود و در برابر اوامر الهی تسلیم شد تا به این کیمیای بزرگ نایل شویم. و امام صادقعليه‌السلام چه زیبا به این امر توصیه فرموده اند:

اِنّ اللهَ بِعَدْلِهِ وَ حِکْمَتِهِ وَ عِلْمِهِ جَعَل الرَّوْحَ وَ الْفَرَحَ فِی الْیَقینِ وَ الرِّضا عَنِ اللهِ وَ جَعَلَ الْه_َمَّ وَ الْح_َزَنَ فِی الشَّکِّ فَارْضُوا عَنِ اللهِ وَ سَلِّمُوا لِاَمْرِهِ؛(۲) خداوند با عدل و حکمت و علمش آسایش و سرور را در یقین و راضی بودن از خدا قرار داده است. شخصی که دارای حالت یقین و رضا باشد، همیشه خوشحال و در آسایش است. و حزن و اندوه را در شک و تردید قرار داده است. (چنین کسی همیشه در تشویش و اضطراب و ناراحتی است.) پس شما راضی و تسلیم امر او باشید.

____________________________

۱- ۱. التمحیص، ص ۵۹؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۲.

۲- ۲. همان.

۵) اعتماد و توکل به خدا

یکی از اسباب سرور و شادمانی و رهایی از غم و اندوه، اعتماد و توکل به خداوند است. امیرالمؤمنینعليه‌السلام در کلامی زیبا فرمودند:

مَنْ وَثِقَ باللهِ اَراهُ السُّرُورَ وَ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفاهُ الْاُمُورَ وَ الثِّقِهُ بِاللهِ حِصْنٌ لایَتَحَصَّنُ فیهِ اِلّا مُؤْمِنٌ اَمینٌ وَ التَّوَکُّلُ عَلَی اللهِ نَجاهٌ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ حِرْزٌ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ؛(۱) هر کس به خداوند اعتماد کند، خداوند مسرور و شادمانش می کند و هر کس بر او توکل کند، امورش را کفایت می کند. و اعتماد به خداوند دژ محکمی است که جز مؤمن امین در آن متحصن نمی شود و توکل بر خداوند مایه نجات و رهایی از هر بدی و پناهگاهی در برابر هر دشمن است.

توکل بر خداوند باب گسترده ای برای رفع نگرانی های انسان است. کسی که توکل می کند، در حقیقت خداوند را وکیل و عهده دار امر خودش قرار داده است و این بزرگ ترین پشتیبان برای به سامان رسیدن امور آدمی است و خداوند چه نیکو وکیلی است که توکل کنندگانش را به خوبی مدیریت می کند و آنان را به اهدافشان نایل می سازد.

( وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ) ؛(۲) کسی به خداوند توکل کند، خداوند برای او بس است.

یعنی خداوند هم ۀ امور او را کفایت می کند. و این بزرگ ترین سرمایه در زندگی انسان است که خداوند را عهده دار امورش بداند و نگران آیندۀ خویش نباشد. که هر چه خداوند انجام می دهد، همه بر اساس

___________________________

۱- ۱. کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۴۶؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۷۹.

۲- ۲. سور ۀ طلاق، آیۀ ۳.

حکمت و مصلحت است.

( وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی الله فَاِنَّ الله عزیزٌ حکیمٌ ) ؛(۱) و هر کس بر خدا توکل کند، باید بداند که حقیقتاً خداوند شکست ناپذیر حکیم است.

اصلاً حقیقت توکل همین است که انسان با وجود خدا و تکیه بر او هیچ نگرانی، از هیچ چیز نداشته باشد، که تکیه گاهی چون خداوند بزرگ دارد. امام موسی بن جعفرعليه‌السلام فرمودند:

مَنْ اَرادَ اَنْ یَکونَ اَقوی النّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ؛(۲) کسی که می خواهد از هم ۀ مردم نیرومندتر باشد، باید بر خدا توکل کند.

خداوند به حضرت داودعليه‌السلام وحی فرمود: «هرکس از بندگانم به من تمسک نماید و به مردم تکیه نکند و واقعاً در نیت و دل خود این گونه باشد، اگر تمام اهل زمین و آسمان و آنچه مابین آن هاست، بخواهد به او مکر و حیله کنند، نمی توانند دربار ۀ او کاری بکنند و من برای او راه رهایی و نجات از آن ها قرار می دهم.»(۳)

بنابراین، کسی که بر خداوند توکل می کند، نباید از چیزی ترس و واهمه ای داشته باشد و نگران و مضطرب شود، چرا که خداوند پشتیبان اوست. و این حقیقتی است که امام صادقعليه‌السلام دربار ۀ اندازه و حقیقت توکل به آن تصریح فرموده اند.

[حَدُّ التَّوَکُّلْ] اَنْ لا تَخافَ اَحَداً اِلّا الله؛(۴) حد و حقیقت توکل این است از هیچ کس جز خدا نترسی.

_______________________________

۱- ۱. سور ۀ انفال، آیۀ ۴۹.

۲- ۲. بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۴۳.

۳- ۳. همان، ص ۱۴۴.

۴- ۴. تحف العقول، ص ۴۴۵؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۶.

کسی که به این حد از توکل دست یابد، به یکی از ارکان مهم ایمان دست یافته است. امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمودند:

الایمانُ لَهُ اَرْکانٌ اَرْبَعَهٌ التَّوکُّلُ عَلَی اللهِ وَ تَفْویضُ الاَمْرِ اِلَی اللهِ وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللهِ وَ التَّسلیمِ لِأَمْرِ اللهِ؛(۱) ایمان داری چهار رکن است: توکل به خدا، واگذاری کارها به خدا، راضی بودن به قضای خدا و تسلیم در برابر امر خدا.

در حقیقت توکل به خداوند درواز ۀ ورود به ایمان کامل است. وقتی انسان به خدا توکل کرد و آثار و برکات آن را مشاهده نمود و دید که خداوند در هیچ امری او را رها نمی سازد و امورش را به سامان می رساند، همۀ امورش را به او واگذار می کند و به هر آنچه خداوند برایش مقدر کند، راضی و خشنود می شود و به مرحلۀ از تسلیم می رسد و حقیقت بندگی را در می یابد که همه کمالات در آن نهفته است.

۶) نظافت و آراستگی

نظافت و آراستگی از عواملی است که حزن و اندوه را برطرف می سازد و موجب نشاط و شادمانی انسان می گردد. این مطلب را خود انسان می تواند به راحتی درک کند. وقتی انسان از شست و شوی بدن خود فارغ می شود، احساس سبکی و نشاط به او دست می دهد. وقتی خود را آراسته می کند، یک فرح و سرور به دل او می نشیند. در حقیقت نظافت و آراستگی یک ارتباط مستقیم با نشاط و شادمانی روح و جان آدمی دارد.

بر همین اساس است که فرموده اند: طهارت و پاکیزگی ظاهر، پلی برای

____________________________

۱- ۱. بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۷.