گنجنامه

گنجنامه0%

گنجنامه نویسنده:
گروه: سایر کتابها

گنجنامه

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: هادی نجفی
گروه: مشاهدات: 7806
دانلود: 1589

توضیحات:

گنجنامه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 88 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7806 / دانلود: 1589
اندازه اندازه اندازه
گنجنامه

گنجنامه

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

گنجنامه

احادیث، اندرزها، توصیه های علمی

نویسنده: هادی نجفی

ترجمه:علی اصغر حبیبی.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام به صورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است .

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است

اشاره

علیٌّ قد قفا لِخُطی أبیه أقرّ اللّه عین أبیه فیه تورَّث مجده و عُلاه طرّا لآباء فقیه عن فقیه(۱)

(همانا علی پیرو خطّ و مشیِ پدرش می باشد، خداوند او را مایه چشم روشنی و افتخار پدرش قرار دهد.

او وارث بزرگی و عظمتِ مقامِ پدرانِ فقیهش یکی پس از دیگری می باشد.)

۱- ۱. قد شارک فی إنشاء البیتین العلّامتان السید محمدرضا الجلالی و السید عبدالستار الحسنی البغدادی، و هو فی صبیحه یوم الجمعه الحادی و العشرین من ثانی الجمادین عام ۱۴۲۸ فی بیتنا بإصبهان صانها اللّه تعالی عن الحدثان. (در سرودن این دو بیت دو علّامه بزرگوار: آقایان سیّد محمّدرضا جلالی و سیّد عبدالسّتار حسنی بغدادی در صبح روز جمعه بیست و یکم جمادی الثّانی سال ۱۴۲۸ در منزل ما در شهر اصفهان مشارکت کردند. خداوند این شهر را از حوادث نگه دارد.)

پیشگفتار

بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیم

الحمدللّه رب العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّیبین و اللّعن الدائم علی اعدائهم اجمعین.

گنج از واژه هایی است که در فکر و ذهن مردم جایگاه ویژه ای داشته و دارد بطوری که حتّی اگر کسی در خواب ببیند گنجی پیدا کرده است شاد می شود، چه رسد به اینکه در بیداری گنجی پیدا کند و در ضرب المثل ها و مطالب و حقایق بزرگ از این واژه استفاده می کنند. در تعالیم حیات بخش اسلام، اولیاء ارجمند دین ما برای روشنگری و هدایت مردم از همین لغات و اصطلاحاتی که مورد توجّه خاصّ مردم می باشد، جهت تفهیم مطالب و مفاهیمِ بلندِ اعتقادی، اخلاقی، عرفانی و غیره استفاده نموده اند و در کلمات نورانی پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه طاهرینعليهم‌السلام از اموری تعبیر به گنج شده است، لکن فهم این جواهر کلمات بلکه شناخت معادن آن کار هرکس نیست و به عبارت روشن تر این مهم از عهده عالمان وارسته دین و فقهای مکتب اهل بیتعليهم‌السلام بر می آید که سالها در تحصیل علوم و فنون دین و دانش هایی که مقدّمه فهم آن است با تلاش و جدیّت شبانه روزی قدم برداشته اند، استاد بزرگوار ما و یادگار عالمان فرهیخته از دودمان رفیع نجفی یعنی حضرت آیت اللّه حاج شیخ هادی نجفی (حفظه اللّه تعالی) در زمره این فقها و عالمان ارزشمند است.

از آثار وجودی ایشان همین رساله ایست که در پیش رو دارید که با شیوه بسیار جالبی جمع آوری و تدوین شده است و در این کتاب به خوانندگان گنجهایی معرفی شده است که دارای ویژگیهای ذیل است:

۱ - گنجی که بهتر از دنیا و آنچه که در دنیاست.

۲ - گنجهایی از عرش الهی

۳ - گنجهایی از بهشت

۴ - گنجی از قرآن

۵ - گنجی که از بین نمی رود.

۶ - گنجی که انسان را از نابودی و ذلّت و خواری و از حوادث تلخی مثل سوختن و غرق شدن و... حفظ می کند.

۷ - گنجی که بهترین و سودمندترین و بالاترین گنجهاست.

۸ - گنجی که نه مورد دستبرد دزدی قرار می گیرد و نه آفتی آن را تهدید می کند و خلاصه گنجی و گنجهایی که اگر کسی واجد آنها شد سعادت دنیا و آخرت او تضمین است.

نکته قابل توجّه در این نوشتار این است که استاد معظّم در مرحله اوّل این گنجها را به فرزند عزیزش می سپارد و او را توصیه به بهره برداری از چنین گنجهایی می کند برخلاف روشی که در بین مردم عادّی جاری است که بر مبنای همان علاقه خدادادی که به فرزندان خود دارند خانه یا زمین و یا سرمایه های مادّی دیگر را برای آنها به یادگار می گذارند لکن باتوجّه به اینکه این موارد نیز تا اندازه ای مورد نیاز انسان است ولی همه آنچه که رنگ و تعلّق مادّی داشته باشد، روزی از بین می رود ولیکن این گنجهایی که حضرت استاد به فرزندش می دهد گنج خدایی است که هرگز در آن زوال و نابودی راه ندارد و در واقع گنجهای حقیقی همین گنجهاست که در این رساله آمده است.

و از آنجا که متن رساله به زبان عربی نوشته شده است و همه اقشار جامعه نیاز به خواندن و عمل نمودن به آن دارند خداوند به این کمترین توفیق ترجمه آن را به زبان فارسی عنایت فرمود. امیدوارم این قدم ناچیز در پیشگاه و منظر کریمانه خداوند مورد پذیرش واقع شود و طالبانِ این گنجها از آن بهره مند شوند، و متذکر می گردم که مصادر و منابع احادیث شریفه در ذیل صفحات متن عربی کتاب آمده است.

از صاحبان قلم و اندیشه و اساتید و دوستان تقاضامندم چنانچه نقصی در ترجمه این رساله مشاهده فرمودند با دیده اغماض به آن نظر کرده و بزرگوارانه به حقیر انتقال دهند.و همچنین از محقق گرانمایه آیت اللّه زاده محترم استاد آقای علی زاهدپور -حفظه اللّه تعالی- به خاطر تصحیحاتشان بر متن و ترجمه تشکر و قدردانی می کنم.

علی اصغر حبیبی

بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیم

المقدمه

الحمدللّه ربّ العالمین و الصلاه و السلام علی رسول اللّه محمد المصطفی و آله الأئمه الهداه و لا سیما علی الحجه الثانی عشر بقیه اللّه الأعظم صاحب العصر و الزمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف).

کلّ انسان یورث لولده من مال أو عقار أو ماء أو شی ءٍ من حطام الدنیا قلیلاً کان أو کثیرا، و لکن لم تکن هذه الاُمور وجهه نظری و غایه همّتی و مدار عملی و رأس أملی فأنا أرتحل من هذه الدنیا الدنیه إلی جوار موالیَّعليهم‌السلام و لیس عندی ما یعتنی بها منها و اُفوّض أمرهم إلی اللّه تعالی. فهو خلیفتی علیهم و هو نعم المولی و نعم النصیر.

هذا و قد أری أنّ عندی کنزا بل کنوزا لابدّ من أن أکتب لهم عناوینها حتّی یصلوا إلیها إن شاء اللّه تعالی.

و هذه الرساله هی خریطه الکنوز. فقد استخرتُ اللّه تعالی فی تدوینها و أنا کنتُ من وفده فی العمره المفرده عام ۱۴۲۶ بمکه المکرمه فجاءت آیه «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»فی أوّل سوره لقمان، من ثَمّ عزمت علی ترسمیها، ولکن لم یتیسرلی

بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیم

مقدمه

ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر پیامبر أعظم حضرت محمّدِ مصطفی و خاندانش، امامانی که راهنمایان انسانهایند بویژه بر دوازدهمین حجّت خدا حضرت بقیّه اللّه الأعظم امام زمان، که خدای متعال در ظهور آن حضرت تعجیل فرماید. هر انسانی برای فرزندان خود چیزی به ارث می گذارد از اموال دنیا، زمین یا مِلکی و یا آب و غیره، کم باشد یا زیاد. ولی این موارد موردنظر و توجّه من و وجهه همّت من و معیار عمل من و سرلوحه آرزوی من نیست. بنابراین از این دنیای پست به سوی پیشوایانم که درود خدا بر آنان باد کوچ می کنم. در حالی که در نزد من هیچکدام از این اموری که ذکر شد نیست، و من کار فرزندانم را به خدای متعال واگذار می کنم و سرپرستی آنان را به او می سپارم و او بهترین سرپرست و یاور است.ولی با این حال که دست من از دنیا و متاع آن خالی است لکن در نزد من گنجی بلکه گنجهایی است که ناچارم عناوین و فهرست آنها را بنویسم تا به دست فرزندانم برسد. (إن شاء اللّه تعالی)

و این رساله نمودار و نقشه گنجها است، و من از خداوند متعال در این باره طلب خیر نمودم به کلام نورانیش در سفر عمره مفرده در سال ۱۴۲۶ هجری قمری در مکّه مکرمّه و آیه شریفه «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» آمد که در اوّل سوره مبارکه لقمان واقع شده است، لذا تصمیم گرفتم بر این کار، ولی فرصت مناسب برای این کار پیدا نمی کردم.

مجال و فرصه، حتّی مَنّ اللّه تعالی علیَّ و وفّقنی لزیاره مولای و سیّدی و إمامی الحجه الثامن، ضامن الجنّه، الإمام الرّؤوف علیّ بن موسی الرّضا -علیه آلاف التحیه و الثناء- فی آخر یوم من رجب المرجّب عام ۱۴۲۷ و ببرکه وجوده الشریف ابتدأت بتألیف هذه الرساله فی جوار مضجعه الطاهر بمدینه المشهد المقدس فی الاُسبوع الذی کنت بجواره، و قد وفّقنی اللّه تعالی إتمامها و کتابه ما یلیق أن یسطر فیها ببرکه وجوده الشریف و بحقّه سلام اللّه علیه.

و قد خاطبت فیها ولدی «محمد علی» و لکن لیس هو المخاطَب الوحید، بل یتوجه خطابی إلی جمیع وُلْدی و نسلی و کلّ من یرید أن یستفید منها و لا سیّما أَولادی الروحانیین الذین قضیت شطرا من عمری فیما بینهم تعلیما و تعلّما فی مجالَی الفقه و الأصول و غیرهما.

و کلّ أملی أن یقرأ و یقرؤوا الخریطه، و یسعی و یسعوا فیها حتّی یصل و یصلوا إلی الکنز بل الکنوز إن شاء اللّه تعالی.

و المرجوّ عنه و عنهم أن لا ینسونی من صالح دعواتهم و طلب المغفره و الرّحمه لی فی حیاتی و مماتی. إنّه هو الغفور الرّحیم و الموفّق المعین.

غرّه شعبان المعظّم ۱۴۲۷

هادی النّجفی

تا اینکه خداوند متعال بر من منّت نهاد و توفیق زیارت مولا و آقایم امام هشتم ضمانت کننده بهشت، امام مهربان حضرت علیّ بن موسی الرّضا (که بر او هزاران درود و تحیّت باد) به من ارزانی فرمود در آخرین روز ماه رجب سال ۱۴۲۷ هجری قمری، و به برکت وجود ارزشمند امام رضاعليه‌السلام این رساله را شروع به نوشتن کردم، در کنار مرقد پاک آن امام در شهر مقدّس مشهد در یک هفته ای که در جوار امام رضاعليه‌السلام بودم، و آرزومندم که خدای متعال توفیق تمام کردن این رساله و نوشتن آن چه که سزاوار است در این رساله درج شود را به برکت وجود شریف آن حضرت و به حق آن امام که سلام خدا بر او باد به من عنایت کند.

در این نوشتار من طرف خطابم را فرزندم محمّد علی قرار دادم ولی او تنها مخاطب من نیست بلکه طرف خطاب من تمام فرزندانم و نسلم و هرکسی که اراده استفاده از این رساله را دارد مخصوصا فرزندان روحانیم که بخشی از عمرم را به خاطر تعلیم و تعلّم در دو درس فقه و اصول و غیر آن دو در خدمت آنان بوده ام، می باشند. و تمام آرزوی من این است که فرزندم و همه مخاطبان من در این رساله این مجموعه را بخوانند و سعی و تلاش کنند تا به آن گنجها دست یابند، إن شاء اللّه تعالی.و از فرزندم و همه خوانندگان این کتاب درخواست دارم که مرا از دعاهای خیر خود و طلب آمرزش و رحمت از درگاه خدا در زمان حیات و بعد از آن فراموش نکنند، همانا اوست آمرزنده، مهربان و توفیق دهنده و یاور.

اوّل شعبان المعظّم ۱۴۲۷ه_.ق

هادی نجفی

کنز الوحید: هو الله تعالی

بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیم

یا بنیّ: کنزی الوحید الذی منه تنشأ بقیه الکنوز هو اللّه تعالی ربّ العالمین و خالق السموات و الأرضین و القادر المطلق الذی أنت فی حضرته دائما و هو یراک.

و نُسِبَ إلیه، أنّه قال سبحانه: «کنتُ کنزا مخفیّا. فأحببتُ أن اُعرف، فخلقت الخلق لکی أعرف و بسطت».(۱)

و قد ورد فی دعاء المشلول بالنسبه إلیه تعالی: «یا کنز من لا کنز له».(۲)

و نقل الکفعمی فی البلدالأمین(۳) دعاءً عن أمیرالمؤمنینعليه‌السلام و فیه: «یا کنز من لا کنز له» و فیه أیضا: «یا کنز الفقراء».

____________________________

۱- ۱. مشارق أنوار الیقین /۳۹، رسائل المحقق الکرکی ۳/۱۵۹ و ۱۶۲، شرح نهج البلاغه ۵/۱۶۳ لابن أبی الحدید المعتزلی، شرح اُ صول الکافی ۱/۹۲ للمولی صالح المازندرانی، بحارالأنوار، ۸۴/۱۹۹ و ۳۴۴ من طبع بیروت و إحقاق الحق، ۱/۴۳۱، للشهید السید نوراللّه التستری مع اختلاف فی اللفظ.

۲- ۲. المصباح /۲۶۲ للکفعمی - دعاء المشلول.

۳- ۳. البلدالأمین /۳۳۲ و نقل عنه فی مفاتیح الجنان بعد دعاء آخر للتوسل و قبل ذکر «حرز الصدیقه الطاهرهعليها‌السلام

بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیم

ای فرزندم: یگانه گنج من که تمام گنجها از او سرچشمه می گیرد همانا خداوند متعال است که پروردگار جهانیان و آفریننده آسمان ها و زمین و آن یگانه قدرتمند واقعی است که تو همیشه در معرض دید او هستی و او تو را می بیند.

به خداوند سبحان نسبت داده شده که فرمود: «من گنج پنهانی بودم، دوست داشتم که شناخته شوم. پس آفرینش را آفریدم که بدان شناخته شوم و هستی را به همین منظور توسعه دادم».و در دعای مشلول نسبت به خدای متعال این عبارت آمده است «ای گنجِ کسی که گنجی ندارد».

و شیخ کفعمی در بلدالأمین دعایی را نقل نموده است که در آن دعا می خوانیم: «ای گنج کسی که گنجی ندارد»؛ و همچنین در این دعا نسبت به خداوند می گویی: «ای گنج مستمندان».

و کذا ورد «یا کنز من لا کنز له» فی دعاء أوّل یوم من المحرّم فی الإقبال ۳/۴۲ و عنه فی بحارالأنوار ۹۵/۳۳۴ و فی موسوعتی الحدیثیّه ۱/۲۶۹، و مهج الدعوات /۱۱۵ و نقل عنه فی بحارالأنوار ۹۲/۲۸۲.

و قد ورد فی دعاء الجوشن الکبیر بالنسبه إلی اللّه تعالی: «یا کنز الفقراء».(۱)

و قد ورد فی المناجاه الرابعه عشره المسماه بمناجاه المعتصمین الملحقه بالصحیفه المبارکه السّجادیه: «یا کنز المفتقرین».(۲)

فاعلم بأنّ اللّه تعالی خالقُک و خالقُ کلّ شیءٍ، و هو ربّک و ربّ کلّ شی ءٍ، و هو عالِمٌ بمصلحتک. ففوِّض اُمورک إلیه تعالی و اعلم بأنّه لا یقدّر لعبده المؤمن إلّا خیراً له فی الدنیا و العقبی. و کن أنتَ عبده تطیعه و لا تعصیه فی أمر. فاعمل بواجباته تماماً من الأوّل إلی الآخر، و اترک معاصیه و نواهیه تماماً من الصدر إلی الذیل. فإن شئت أکثر من ذلک، فاعمل بالمستحبات بقدر طاقتک و ما ترید، و هذا هو جمیع سیری و سلوکی. فإن شئت فاعمل علیه و لا یغرّنّک الوسواسون الخنّاسون بغیر هذه المشی و السیر؛ فإنّهم قطّاع الطریق و لیس عندهم غیر الضلاله و الظلمات.

فإذا أنت عملت بواجباته و ترکت معاصیه، فتصیر عبده «و العبودیه جوهره کنهها الربوبیه»(۳) . بمعنی: أنت تصیر خلیفته فی أرضه.(۴)

___________________________

۱- ۱. دعاء الجوشن الکبیر/ الفقره ۹۲.

۲- ۲. الصحیفه السجادیه.

۳- ۳. مصباح الشریعه /۷ طبع الأعلمی.

۴- ۴. و قد ذکر العلامه محمّد اسماعیل الخواجوئی الإصفهانی المتوفی عام ۱۱۷۳ معنی آخر فی ذیل الحدیث؛ فراجع کتابه جامع الشتات /۱۳۲ إن شئت.

و جمله اول در دعای روز اوّل محرم در کتاب اقبال، ج۳، ص۴۲ و به نقل از آن در بحارالانوار، ج۹۵، ص۳۳۴ و در کتاب موسوعه حدیثی من، ج۱، ص۲۶۹ و در کتاب مهج الدّعوات، ص۱۱۵ و به نقل از آن در بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۸۲ نیز آمده است.

و در دعای جوشن کبیر درباره خداوند متعال آمده است: «ای گنج تهیدستان».و در مناجات چهاردهم که مناجات معتصمین نامیده شده است که ملحق به صحیفه مبارکه سجادیّه شده این عبارت درباره خداوند آمده است: «ای گنج نیازمندان».پس بدان که خداوند متعال آفریننده تو و هر موجودی است و او پروردگار تو و هر شی ای است؛ و اوست که به مصلحت تو داناست. پس امور خود را به او واگذار کن و بدان که آنچه را او برای بنده مؤمنش مقدّر می کند به خیر او و به صلاح دنیا و آخرت اوست. و بنده او باش که همواره از او اطاعت می کند و در هیچ کاری معصیت او نکن؛ از این رو به تمام واجبات شرعیّه از اوّل تا به آخر آن عمل کن و آنچه را که خدا نهی کرده از ابتدا تا انتهایش ترک کن، بلکه اگر خواستی قدم از این هم فراتر بگذار و به مستحبّات هم به اندازه توانائیت عمل کن؛ و از کارهای مکروه هم به مقدار توانت پرهیز کن. این تمام برنامه سیر و سلوک من است. اگر خواستی به این شیوه عمل کن و مواظب باش که شیطان صفت های وسوسه گر تو را فریب ندهند و به روش دیگری رهنمون نشوند؛ چرا که آنها دزدهای راه هدایت مردمند و در نزد آنان جز تاریکی و گمراهی چیز دیگری یافت نشود. پس زمانی که تو به واجبات الهی عمل نمودی و معاصی او را ترک کردی، بنده او می شوی که «بندگی گوهری است که انسان را به مقام ربوبی می رساند». به این معنی که تو جانشین خدا در روی زمین خواهی شد.

و قد ورد فی الحدیث القدسی: یا ابن آدم، أنا غنیٌ لا أفتقر، أطعنی فیما أمرتک، أجعلْک غنیّاً لا تفتقر. یا ابن آدم، أنا حیّ لاأموت، أطعنی فیما أمرتک، أجعلْک حیّاً لا تموت. یا ابن آدم، أنا أقول للشیء کن فیکون. أطعنی فیما أمرتک، أجعلْک تقول للشیء کن فیکون.(۱)

و عن أبی حمزه قال: إنّ اللّه أَوحی إلی داودعليه‌السلام : یا داود، إنّه لیس عبد من عبادی یطیعنی فیما آمره إلّا أعطیته قبل أن یسألنی، و أستجیب له قبل أن یدعونی.(۲)

و عن أبی جعفرعليه‌السلام قال: إنّ اللّه تعالی أَوحی إلی داودعليه‌السلام أن أبلغ قومک أنّه لیس مِن عبد منهم آمره بطاعتی فیطیعنی إلّا کان حقّا علیَ أن أُطیعه و أعینه علی طاعتی، و إن سألنی أعطیته و إن دعانی أجبته و إن اعتصم بی عصمته و إن استکفانی کفیته و إن توکّل علیّ حفظته من وراء عورته، و إن کاده جمیع خلقی کنت دونه.(۳)

و قد ورد فی صحیحه أبان بن تغلب عن أبی جعفرعليه‌السلام قال: لمّا اُسری بالنبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: یا ربّ، ما حال المؤمن عندک؟ قال: یا محمّد، مَنْ أهان لی ولیّا فقد بارزنی بالمحاربه و أنا أسرع شی ء إلی نصره أولیائی، و ما تردّدتُ عن شیء أنا فاعله کتردّدی عن وفاه المؤمن، یکره الموت و أکره مساءته. و إنّ من عبادی المؤمنین من

_____________________________

۱- ۱. بحارالأنوار،۹۰/۳۷۶ (۳۷/۵۰۳ و ۵۰۲) کلاهما من طبع بیروت.

۲- ۲. بحارالأنوار،۹۰/۳۷۶ (۳۷/۵۰۳ و ۵۰۲) کلاهما من طبع بیروت.

۳- ۳. بحارالأنوار،۹۰/۳۷۶ (۳۷/۵۰۳ و ۵۰۲) کلاهما من طبع بیروت.

لذا در حدیث قدسی آمده است که: «ای پسر آدم من (خدای) بی نیاز هستم که هرگز نیازمند نمی شوم اطاعت کن مرا در آن چه به تو دستور داده ام تا تو را هم به چنین مرتبه ای برسانم که بی نیاز شوی و هرگز فقیر نگردی، ای پسر آدم من زنده ای هستم که نمی میرم اطاعت کن مرا در آنچه به تو امر کرده ام تا تو را هم به جایی برسانم که زنده باشی و هرگز نمیری، ای پسر آدم من اگر به چیزی بگویم باش موجود می شود تو هم به دستوراتی که من به تو داده ام عمل کن و مطیع من باش تا تو را به مرتبه ای برسانم که به محض این که به چیزی بگویی باش موجود گردد.»

و از ابوحمزه نقل شده است که خداوند به حضرت داوودعليه‌السلام وحی نمود: ای داوود بنده ای از بندگان من نیست که مرا اطاعت کند در آنچه به او امر کرده ام مگر این که به او عطا کنم قبل از این که از من بخواهد و در حقّ او اجابت کنم قبل از این که مرا به دعا بخواند.

و از ابوجعفر (امام باقر)عليه‌السلام روایت شده است که فرموده: خداوند متعال به حضرت داوودعليه‌السلام وحی نمود که به قوم خود این مطلب را برسان: بنده ای از بندگان من نیست که او را بر انجام فرمانی دستور داده باشم و او مرا اطاعت کند مگر این که بر من لازم است که مطیع او باشم و او را بر انجام اطاعتم یاری کنم و اگر از من درخواستی کرد به او ببخشم و اگر دعایی نمود اجابتش کنم و اگر به من پناهنده شد او را حفظ می کنم و اگر کفایت امور مهّم خود را از من خواست من او را کفایت می کنم و اگر به من توکّل کند پشتیبان او می گردم و اگر تمام خلق من در حقّ او مکر و حیله کنند من با او هستم. و در روایت صحیحه أبان بن تغلب از امام أبی جعفر(باقرالعلوم)عليه‌السلام روایت شده است که: آن حضرت فرمود: وقتی پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به معراج رفت به خدا عرضه داشت: خدایا جایگاه مؤمن در نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: هرکس به یکی از اولیای من اهانت کند در واقع آشکارا به جنگ من آمده است و من کسی هستم که از همه زودتر به یاری دوستانم می شتابم، و در هر کاری که می کنم تردید به خود راه نمی دهم جز تردیدی که در قبض روح و میراندن بنده مؤمن خود دارم. [چرا که]او مرگ را ناخوشایند می پندارد و من از ناراحتی او ناراحتم و همانا بعضی از بندگان باایمانِ

لا یصلحه إلّا الغنی و لو صرفته إلی غیر ذلک لهلک، و إنّ من عبادی المؤمنین من لا یصلحه إلّا الفقر و لو صرفته إلی غیر ذلک لهلک، و ما یتقرَّبُ إلیّ عبدٌ من عبادی بشیءٍ أحبّ إلیَّ ممّا افترضتُ علیه، و إنّه لیتقرَّب إلیَّ بالنافله حتّی أُحبّه. فإذا أحببته کنتُ إذا سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به ویده الذی یبطش بها، إن دعانی أجبته و إن سألنی أعطیته.(۱)

و قد ورد ذیلها أیضا فی خبر حماد بن بشیر عن أبی عبداللّهعليه‌السلام المروی فی الکافی الشریف.(۲) فراجعه إن شئت.

و قد روی ابن فهد الحلی مرفوعه عن النّبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أنّه قال: أَوحی اللّه إلیَّ: أن یا أخا المرسلین و یا أخا المنذرین، أنذر قومک لا یدخلوا بیتا من بیوتی و لأحدٍ من عبادی عند أحد منهم مظلمه؛ فإنّی ألعنه مادام قائما یصلّی بین یدیَّ حتّی یردَّ تلک المظلمه، فأکون سمعه الذی یسمع به و أکون بصره الذی یبصر به، و یکون من أَولیائی و أصفیائی، و یکون جاری مع النبیین و الصدیقین و الشهداء [و الصالحین[ فی الجنه.(۳)

و لا تکن فی هذا المجال أقل من أیاز الّذی کان عبدا للسلطان محمود الغزنوی و له قصه معروفه معه فی شأن الجوهره الثمینه، و قد تعرّض لها الحاج المولی هادی السبزواری قدس سره فی منظومته الفقهیه المسماه ب_ «النبراس» حیث قال:

_____________________________

۱- ۱. الکافی، ۲/۳۵۲، ح۸.

۲- ۲. الکافی، ۲/۳۵۲، ح۷.

۳- ۳. عدّه الداعی/۱۷۳.

من امورشان اصلاح نمی شود، مگر در صورتی که بی نیاز شوند و اگر غیر از این حالت درباره آنان انجام گیرد هلاک می شوند و گروهی دیگر صلاح آنان در فقر و نیازمندی است که اگر غیر از این باشد هلاک می شوند. و هیچ کدام از بندگان من به من نزدیک نمی شود به چیزی در نزد من، بهتر از انجام کارهایی که بر او واجب کرده ام. و همانا او به درگاه من تقرّب می جوید به وسیله انجام نافله (نمازهای مستحبّی) به طوری که من او را دوست می دارم پس اگر دوستدار او شوم همان گوش او می شوم که با آن می شنود و چشم او می شوم که با آن می بیند و زبانش می شوم که با آن سخن می گوید و دستش می شوم که با آن کارهای مهّم انجام می دهد و اگر مرا بخواند او را اجابت می کنم و چنان چه چیزی از من بخواهد به او می بخشم.

و قسمت پایانی این حدیث در روایت حمّاد بن بشیر از امام صادقعليه‌السلام در کتاب کافی نقل شده است، اگر خواستی می توانی مراجعه کنی.

ابن فهد حلّیرحمه‌الله حدیث مرفوعه ای را از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت نموده که آن حضرت فرمود: خداوند به من وحی کرد: ای برادر پیامبران و ای برادر بیم دهندگان، قوم خود را هشدار ده وارد خانه ای از خانه های من نشوند در حالی که ستمی بر بندگان من بر ذمه آنها باشد. و اگر با این حال به درگاه من به نماز ایستند، تازمانی که در پیشگاه من به نماز ایستاده اند، من آنها را لعنت می کنم مگر وقتی که آن ستم را از صاحبش برطرف کنند.پس اگر کسی این کار را بکند، چنین شخصی را من گوش وی می شوم که با آن می شنود و چشم او می شوم که با آن می بیند و او از دوستان و برگزیدگان من می گردد و در جوار من با پیامبران و صدیقّان و شهیدان [و بندگان شایسته من] در بهشت قرار می گیرد.

در این دنیا و در مسیر بندگی خدا از ایاز کمتر نباش. وی غلام سلطان محمود غزنوی بود و داستان معروفی با سلطان محمود درباره یک گوهر گرانبها دارد. که حاج ملّا هادی سبزواریقدس‌سره در منظومه فقهیش «النّبراس» در بیتی بدان اشاره می کند:

کسرُ الأیازِ للفریدهِ اشتهر

و أمر مأمورٍ أمیرٍ ما کَسَرَ(۱)

الکنز الثانی: محمد رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

یا بنیّ، الکنز الثانی: هو صاحب الخُلق العظیم و رحمه للعالمین و رسول ربّه خاتم الأنبیاء و المرسلین نبیّنا محمّد رسول اللّه المصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (المولود ۱۷ ربیع الأوّل فی عام الفیل و المتوفی مسموما ۲۸ صفر عام ۱۱)، صاحب رساله ربّه و الداعی إلیه. و هو الذی قد جاء بخیر الأدیان و أحسن الشرایع و «حلاله حلال أبدا إلی یوم القیامه و حرامه حرام أبدا إلی یوم القیامه»(۲) . کما أتی بمعاجز کثیره لا یمکننی عدّها فی هذه الوجیزه، و علیک بمراجعه الکتب المفصّله فی هذا المجال. و من معاجزه الباقیه هی عملیه المباهله التی لها ترتیب خاصّ.(۳)

و منها: القرآن الکریم و هو المعجزه الخالده علی مرّ الدهور و الأیام. و منها: أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالبعليه‌السلام و أحد عشر من أَولاده الأئمه المعصومینعليهم‌السلام .

بنیّ، فاعلم أن ماجاء به محمّد رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حقّ لاریب فیه. فإن کان من العقائد فاعتقد بها و اجعل عقد قلبک علیها، و إن کان من واجب الأعمال فاعمل به، و إن کان من المناهی فانته عنه؛ فإنّه رسول ربّ العالمین و لاینطق عن الهوی إن هو إلّا وحی یوحی.

_________________________

۱- ۱. النبراس /۷.

۲- ۲. کما ورد فی صحیحه زراره المرویه فی الکافی ۱/۵۸، ح۱۹.

۳- ۳. فراجع لترتیبها: عده الداعی/۲۴۸ لابن فهد الحلی من طبعه مؤسسه المعارف الإسلامیه عام ۱۴۲۰.

شکستن آن گوهر گرانبها به دست ایاز مشهور است، ولی وی مأموری بود که دستور امیر خود را نشکست.

ای فرزندم: دوّمین گنج، صاحب اخلاق بزرگ و رحمت برای جهانیان و فرستاده پروردگارش آخرین پیامبر الهی پیامبر ما حضرت محمّد بن عبداللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است که در سال واقعه اصحاب فیل در ۱۷ ربیع الاوّل به دنیا آمد. و در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری در حالی که آن حضرت را مسموم نموده بودند از دنیا رحلت فرمود. آن حضرت دارای رسالت از جانب پروردگارش و دعوت کننده مردم به سوی خدا بود که با بهترین شریعت و دین به سوی مردم آمد و حلال آن حضرت تا روز قیامت حلال و حرامش نیز تا روز قیامت حرام می باشد. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با معجزات فراوانی به رسالت برانگیخته شد که مرا توانایی شمارش آنها در این رساله مختصر نیست و تو می توانی به کتاب های مفصّلی که در این باره نوشته شده است مراجعه کنی.

از معجزات باقی آن حضرت همان مباهله ایست که با ترتیب و کیفیّت خاصّی انجام می گیرد.

و از دیگر معجزاتش قرآن کریم است که در واقع معجزه همیشگی و جاویدان پیامبر اسلام می باشد که با گذشت روزگاران و مرور ایّام همچنان باقی است.

و از دیگر معجزات آن حضرت وجود مقدّس امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالبعليه‌السلام و یازده نفر از فرزندان معصوم ویعليهم‌السلام می باشند.

فرزندم: بدان که آن چه حضرت محمّد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده است مطابق با واقع می باشد بدون ذرهّ ای تردید و شکّ، پس آنچه از معارف آن حضرت مربوط به اعتقادات می باشد به آن معتقد باش و ایمان قلبیت را بر آن قرار بده، و آنچه از واجبات و احکام عملی است آنها را انجام ده و از آنچه آن حضرت نهی نموده است پرهیز نما، و بدان که آن حضرت فرستاده خداوند است و از روی هوی و هوس سخنی نمی گوید بلکه آنچه بر زبان می راند در واقع به جز وحی الهی چیز دیگری نیست.

الکنز الثالث: أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالبعليه‌السلام

اشاره

یابنیّ، الکنز الثالث: هو أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب -علیه الصلاه و السلام- (المولود ۱۳رجب ثلاثون عاما بعد عام الفیل و المتوفی شهیدا ۲۱ شهر رمضان عام۴۰) و هو الخلیفه(۱) -بلافصل- بعد رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و أخیه و وصیّه و صهره لبنته فاطمه الزهراء سیّده نساء العالمینعليها‌السلام ، و له الولایه فی التکوین و التشریع و هو نفس رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بدلاله آیه المباهله، إلاّ أن رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آخر الأنبیاء و خاتمهم و هو أوّل الأئمه و مبتدئهم و أبیهم.

و قد ورد فی الروایه عن رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أنّه قال عند قرب وفاته: «أیّها الناس، هذا علیّ بن أبی طالب کنز اللّه الیوم و ما بعد الیوم، من أحبّه و تولّاه الیوم و ما بعد الیوم فقد أوفی بما عاهد علیه اللّه و أدّی ما وجب علیه، و من عاداه الیوم و ما بعد الیوم، جاء یوم القیامه أعمی و أصمّ لا حجّه له عند اللّه».(۲)

و قد ذکر الصدوق بإسناده عن علیّ بن أبیطالبعليه‌السلام أنّ رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال له: «یا علیّ، إنّ لک کنزا فی الجنه و أنت ذو قرنَیها» الحدیث.(۳)

و زاد فی أمالیه: «و شیعتک تُعرَفُ بحزب اللّه عزوجل»(۴)

ثم قال الصّدوق فی تفسیر «الکنز فی الجنه» وجهان:

__________________________

۱- ۱. قد کتبت فی سالف الزمان فی إثبات خلافته کتابی المطبوع «ولایَت و امامت» باللغه الفارسیه.

۲- ۲. بحارالأنوار ۲۲/۴۸۶، ح۳۱.

۳- ۳. معانی الأخبار /۲۰۵ و نقل عنه فی بحارالأنوار، ۳۹/۴۱، ح۱۳.

۴- ۴. أمالی الصدوق، المجلس الثالث و الثمانون، ح ۲/۶۵۶، الرقم ۸۹.