گنجنامه

گنجنامه0%

گنجنامه نویسنده:
گروه: سایر کتابها

گنجنامه

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: هادی نجفی
گروه: مشاهدات: 7953
دانلود: 1693

توضیحات:

گنجنامه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 88 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7953 / دانلود: 1693
اندازه اندازه اندازه
گنجنامه

گنجنامه

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

الإمام موسی بن جعفر الکاظمعليه‌السلام

و الإمام من بعده هو ولده موسی بن جعفر الکاظمعليه‌السلام (المولود فی ۷ صفر ۱۲۸ و المستشهد مسموما مسجونا فی ۲۵ رجب ۱۸۳). و هو حجه اللّه و باب الحوائج إلیه تعالی. فاسأل حوائجک من طریقهعليه‌السلام ، فإنّ له صُرر معروفه فی حیاته یملأها بالدرهم و الدینار و ینفقها علی الفقراء و المساکین. و قد بقی کرمه بعد استشهاده بوجوه مختلفه.

الإمام علی بن موسی الرضاعليه‌السلام

و الإمام من بعده ولده علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء (المولود فی ۱۱ ذیالقعده الحرام عام ۱۴۸ و المستشهد مسموما فی آخر صفر عام ۲۰۳) - الذی أکتب هذه الأسطر فی مکتبته العامره بمدینه المشهد المقدس فی جوار مضجعه الشریف - و هو الإمام الرؤوف، ضامن الجنه، و عالم آل محمدعليهم‌السلام الذی منه انتشر کثیر من علومهم، و روایاته و احتجاجاته علی المخالفین و أرباب المذاهب معروفه مذکوره فی الکتب. و کذا رسالته الذهبیه و ما کتبه للمأمون من شرایع الدین من ذخائر تراثنا الخالد.

و امام بعد از او فرزندش امام جعفر بن محمّد صادقعليه‌السلام می باشد (که در ۱۷ ربیع الاوّل سال ۸۳ به دنیا آمد و در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ به وسیله زهر مسموم و به شهادت رسید). امام صادقعليه‌السلام رئیس مذهب حقّه امامیّه است و آن حضرت بیشترین عمر را در بین امامان داشت. مذهب شیعه نیز به وسیله آن حضرت و پدرش امام باقرعليه‌السلام به دست ما رسیده است و این دو بزرگوار در حفظ مذهب شیعه و تبلیغ و ترویج آن و تربیت شاگردان شایسته و نگهداری احادیث به وسیله راویان، حقّ بزرگی به گردن شیعیان دارند که قابل انکار نیست و آنچنان است که مذهب شیعه به آن حضرت نسبت داده می شود و پیروان آن حضرت به عنوان جعفری شناخته می شوند.

و امام بعد از او فرزندش امام موسی کاظمعليه‌السلام می باشد (که در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ متولّد شد و در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ در زندان با مسمومیّت به شهادت رسید). آن حضرت حجّت خدا و باب الحوائج به درگاه خدای متعال است. از این رو نیازها و خواسته های خود را از طریق آن امام از خدا بخواه که آن حضرت در زمان حیاتش مشهور به داشتن کیسه هایی از درهم و دینار بود که به نیازمندان از آن کیسه ها می بخشید و این رویه پسندیده آن حضرت بعداز شهادت هم به صورتهای گوناگون و از راههای مختلف ادامه داشته و دارد.

و امام بعد از او فرزندش حضرت علیّ بن موسی الرضاست -که بر او هزاران تحیّت و ثنا باد- (آن امام در ۱۱ ذی القعده الحرام سال ۱۴۸ به دنیا آمد و در آخر ماه صفر سال ۲۰۳ با حال مسمومیّت به شهادت رسید). امام بزرگواری که این سطرهای رساله را در کتابخانه بزرگش در شهر مقدّس مشهد و در کنار مرقد شریف آن حضرت واقع شده است می نویسم. آن حضرت امامِ مهربان، ضمانت کننده بهشت و دانشمند خاندان حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است که بسیاری از علوم آن بزرگواران از ناحیه وی منتشر شد و روایات و احتجاجات آن حضرت با مخالفین و صاحبانِ مذاهبْ، معروف و در کتابها ذکر شده است. و همین طور از آثار وجودی آن حضرت رساله ذهبیّه و مطالبی است که درباره قوانین و دستورات دین خطاب به مأمون نوشته از میراث ماندگار ما شیعیان است.

و اشتهر أمره فی الآفاق بحیث یعرفون أبنائه الأئمه من بعده بأنّهم «أبناء الرضا»، و هذا الاسم یطلق عند الناس فی ذاک العصر حتّی بالنسّبه للإمام الحادی عشر الإمام الحسن العسکریعليه‌السلام .

و لیس هذا إلّا اشتهار أمره و أنّه کالشمس -بل هو الشمس- فی رائعه النهار، بل أعلی منها هو شمس الشموس فی أرض طوس.

و اعلم یابنیّ، لایذهب علیک من عمرک عاماً و لا ینقضی عنک حولاً إلّا و أنت تزور سیدی و مولای الإمام الرضاعليه‌السلام علی الأقلّ فی السنه مرّه واحده - کما هو دأبی و دَیْدَنی - لأنّ فی زیارته فوائد کثیره فی الدنیا و الآخره. و إنَّ الأدعیه لمستجابه فی جوار مضجعه الشریف.

و لا سیما إذا تحلفهعليه‌السلام بولده جواد الأئمهعليه‌السلام أو بأُمّه فاطمه الزهراءعليها‌السلام أو کلیهما علیهماالسلام ، لا یردّ الدعاء قطعا؛ و جرّبت هذا مرارا و تکرارا و أخذتُ ببرکته و شفاعته الدنیا و الآخره بحمداللّه تعالی و منّه.

الإمام محمد بن علی الجوادعليه‌السلام

و الإمام من بعده هو ولده محمّد بن علی الجوادعليه‌السلام (المولود ۱۵ أو ۱۷ شهر رمضان أو ۱۰ رجب عام ۱۹۵ و المستشهد مسموما فی آخر ذیالقعده الحرام عام ۲۲۰) باب الحوائج إلی اللّه تعالی، و هو أصغر الأئمهعليهم‌السلام عمرا فی هذه الدنیا الدنیّه، و حین استشهاده لیس له من العمر إلاّ خمسه و عشرون عاما. و الإمام بلغ مرتبه الإمامه بعد والده و عمره اَقلّ من عشر سنین، و هو کوالده إمام رؤوف، یتوسل به الناس فی حوائجهم الدنیویه خصوصا، و لکنک تستطیع أن تأخذ منهعليه‌السلام الدنیا و

آن حضرت چنان مشهور شد که امامانِ از نسل او را به عنوان ابن الرضّا می شناختند و این تعبیر در نزد مردم درباره اولاد آن حضرت حتّی نسبت به امام یازدهمعليه‌السلام نیز رواج داشت.

و این نیست مگر اشتهار نام وی به گونه ای همانند خورشید بلکه خودِ خورشیدِ در وسط روز، بلکه بالاتر از آن، او خورشیدِ خورشیدها در سرزمین طوس می باشد.

و بدان فرزندم، مبادا سالی از عمرت بگذرد مگر این که سرور و پیشوای من امام رضاعليه‌السلام را زیارت کنی و این کار را حدّاقل در هر سال یک مرتبه انجام ده، همانگونه که این برنامه جزء رویّه و سیره من نیز می باشد؛ چون در زیارت آن حضرت فایده های زیادی در دنیا و آخرت می باشد و همانا دعا در جوار مرقد شریف آن حضرت مستجاب است.

به ویژه اگر تو آن حضرت را به فرزندش جواد الأئمهعليه‌السلام یا به مادرش فاطمه زهراعليها‌السلام یا هر دو سوگند بدهی دعایت رد نمی شود، و من این حقیقت را بارها تجربه کرده ام و دنیا و آخرت را به برکت آن حضرت و شفاعت آن بزرگوار گرفته ام، و خدا را بر این نعمت بزرگ سپاس و ستایش می کنم.

و امام بعد از او فرزندش امام محمّدِ جوادعليه‌السلام می باشد (که در ۱۵ یا ۱۷ ماه رمضان یا ۱۰ رجب سال ۱۹۵ به دنیا آمد و در آخر ذی القعده الحرام سال ۲۲۰ در حال مسمومیّت به شهادت رسید.) آن حضرت باب الحوائج به درگاه خداست و در بین امامان معصومعليهم‌السلام کمترین عمر را در این دنیا داشت؛ چون در موقع شهادتش ۲۵ سال بیشتر نداشت و در کمتر از ۱۰ سالگی بعد از پدر بزرگوارش به امامت رسید. آن امام مثل پدرش مهربان بود و مردم مخصوصا در نیازهای دنیایی خود به آن حضرت متوسّل می شوند، ولی تو ای فرزندم می توانی به واسطه آن حضرت حوائج دنیوی و

الآخره بلافرق، لأنّه إمام کغیره من الأئمهعليهم‌السلام .

الإمام علی بن محمد الهادیعليه‌السلام

و الإمام من بعده ولده علی بن محمّد الهادیعليه‌السلام (المولود فی ۱۵ ذیالحجه أو ۲ رجب عام ۲۱۲ و المستشهد مسموما فی ۳ رجب عام ۲۵۴)، الذی أبعده طاغیه زمانه المتوکل العباسی من مدینه جدّه النّبیّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إلی مدینه سامرّاء لیکون تحت نظره. فقد تواترت الأحادیث و تناقل الرواه بأنّ حفید الإمام الهادیعليه‌السلام -و هو الحجه الثانی عشر- یقطع دابر الظالمین و یملأ الأرض قسطا و عدلاً بعد ما تمتلئ ظلماً و جورا، و لذا جلبته السلطه الظالمه إلی مدینه سامرّاء الّتی فیها عسکر الموالین للخلیفه الظالم لیکون تحت نظره و یقبض علی قائم آل محمّد و الحجّه علی أهل الدنیا الإمام المهدی بن الحسن العسکری عجّل اللّه فرجه و سهّل مخرجه و جعلنا من أتباعه و شیعته. ولکنّهم أرادوا شیئا و اللّه أراد شیئا آخر، و إذا أراد اللّه شیئا یکفی أن یقول کن فیکون، و لا یعارض إراده اللّه شیءٌ.

الإمام الحسن بن علی العسکریعليه‌السلام

و بعد أن بلغ الإمام الهادیعليه‌السلام السنه الواحده أو الإثنتین و الأربعین من عمره، سمّوه فاستشهد و دفن فی بیته الشریف.

و الإمام من بعده ولده الإمام الحسن بن علی العسکریّعليه‌السلام (المولود فی ۸ ربیع الثانی عام ۲۳۲ و المستشهد مسموما فی ۸ ربیع الأوّل عام ۲۶۰). هو والد إمام زماننا صاحب العصر و الزمان -عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف- و قد تعامل الظالمون معه تعاملهم مع والده الإمام الهادیعليه‌السلام ، و هم یریدون الممانعه من ولاده الإمام المهدی(عجل اللّه تعالی فرجه شریف) ولکن اللّه أراد ولادته فولد. سلام اللّه

اخروی خود را بگیری، به دلیل اینکه آن حضرت باامامان دیگر در مقام والای امامت هیچ تفاوتی ندارد.

و امام بعد از او فرزندش امام علیِّ هادیعليه‌السلام است. (که در ۱۵ ذی الحجّه یا دوّم ماه رجب سال ۲۱۲ هجری به دنیا آمد و در سوّم ماه رجب سال ۲۵۴ هجری با حال مسمومیّت به شهادت رسید). آن حضرت توسّط خلیفه و طاغوت زمانش متوکل عباسی از شهر جدّش پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یعنی مدینه به شهر سامرّاء منتقل شد تا زیر نظر باشد؛ چرا که احادیث و روایاتی به تواتر نقل شده و از راویان شنیده بودند که نوه امام هادیعليه‌السلام که امام دوازدهم است، ریشه ظالمان را می کند و زمین را بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شود پر از عدل و داد می کند. لذا ایشان به صورت ظالمانه و اجبار به شهری که لشکریان حامی خلیفه ظالم در آنجا استقرار داشتند آورده شد تا زیر نظر خلیفه باشد و امکان جستجو و دستیابی و دستگیری قائم آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حجّت خدا بر اهلِ دنیا امام مهدی فرزند امام حسن عسکری که خداوند در ظهورش تعجیل فرماید و خروج آن حضرت را آسان گرداند و ما را از پیروان و شیعیان او قرار دهد راحت تر باشد. لکن آنان کاری را اراده کرده بودند و خدا اراده دیگر داشت، خداوند اگر اراده کاری را نماید کافی است امر کند، بدون فاصله آن کار انجام می گیرد و با اراده خدا هیچ چیز نمی تواند معارضه کند.

بعد از این که امام هادیعليه‌السلام عمر شریفش به چهل و یک یا دو سال رسید، آن حضرت را مسموم کردند که بر اثر آن به شهادت رسید و در خانه خود دفن گردید.

و بعد از او فرزندش امام حسن عسکریعليه‌السلام می باشد (که در ۸ ربیع الثّانی سال ۲۳۲ متولّد شد و در ۸ ربیع الاوّل سال ۲۶۰ در حالی که مسموم شده بود به شهادت رسید.) آن حضرت پدر امام زمان ما صاحب العصر و الزّمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) است. شیوه برخورد ظالمین با آن حضرت همان شیوه برخورد با پدر بزرگوارش امام هادیعليه‌السلام بود که می خواستند مانع ولادت امام مهدیعليه‌السلام شوند. ولی خدا ولادتش را اراده کرد و آن حضرت به دنیا آمد (که سلام خدا

علیه و أرواحنا فداه.

و لذا أراد الظلمه قتل الإمام العسکریعليه‌السلام و هو فی سنّ الشّباب و لم یمض من عمره إلاّ ثمانیه و عشرین عاما. فسمّوه فانتقل إلیرحمه‌الله شهیدا و دفن فی جوار والده فی بیته بسامراء.

الإمام الحجه بن الحسن صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

و الإمام من بعده ولده محمّد بن الحسن و هو الحجه الثانی عشر صاحب العصر و الزمان -عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف- (المولود ۱۵ شعبان المعظم عام ۲۵۵) الإمام الحیّ الغائب عن الأنظار الّذی یملأ الأرض قسطا و عدلاً بعد ما ملئت ظلما و جورا.(۱)

و اعلم یا بنیّ، إنّنا جالسون علی مائده إفضاله و إنعامه و نعدّ أنفسنا من عیاله و خَدَمه و ج_ُنوده، و هو یری أعمالنا. فکن علی حذرٍ بحیث لایراک فی معصیه اللّه و لا یتألم قلبه المبارک من العمل الذی لاینبغی منک.

و هو کآبائه الطاهرین یرعی أحسن رعایه موالیه و أتباعه و شیعته و محبیّه، و لذا إنّنا فی رعایته مسرورین مأمولین.

و اعلم یابنیّ، هو لا ینساک أبدا. فاسع کی لاتنساه، و اعمل فی تحصیل رضاه بتعلّم علوم آبائهعليهم‌السلام و العمل بها و تعلیمها لمحصّلی العلوم و الناس قاطبه.

کتابه سطور فی مدینه النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

و قد کتبتُ هذه الأسطر لک و کنتُ أنا فی مدینته و مدینه أجداده أعنی مدینه

___________________________

۱- ۱. کتبت حوله (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) کتابی المطبوع «الأربعون حدیثا فی من یملأ الأرض قسطا و عدلاً»، و قد ترجم إلی الفارسیه مرّتین و طبع مرّات.

بر او و روح ما فدای آن امام باد).

به همین دلیل ستمگران بر آن شدند که امام عسکری را بکشند در حالی که آن حضرت هنوز جوان بود و از عمرش ۲۸ سال بیشتر نگذشته بود، لذا آن حضرت را مسموم کردند، و وی به شهادت رسید و در جوار رحمت حق آرمید و در کنار پدر بزرگوارش در خانه خود در سامرّاء دفن شد.

و امام بعد از او فرزندش حضرت محمّد بن حسنعليه‌السلام حجّت دوازدهم صاحب العصر و الزّمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) می باشد (که در ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ متولّد شد.) آن حضرت امام زنده و غایب از نظرهاست که زمین را بعد از آن که از ظلم و جور پر بشود پر از عدل و داد می کند.

و بدان پسرم، که ما در واقع بر سر سفره نعمت آن حضرت نشسته ایم و خود را جزء خانواده و خادمان و سربازان آن حضرت به حساب می آوریم و او اعمال ما را می بیند؛ لذا مواظب باش که آن حضرت تو را در حال گناه نبیند و قلب مبارک آن حضرت را به درد نیاور به خاطر ارتکاب عملی که از تو شایسته نیست.

و او همانند پدران پاکش به بهترین گونه مراعات و مراقبت از احوال پیروان و شیعیان و دوستدارانش می کند و ما از اینکه تحت سرپرستی و مراقبت وی قرار داریم شاد و مسروریم.

و بدان پسرم، که آن حضرت هرگز تو را فراموش نمی کند پس سعی کن تو هم آن بزرگوار را فراموش ننمایی و در راه به دست آوردن خشنودی آن حضرت به وسیله یادگیری علوم پدرانشعليهم‌السلام و عمل بر طبق آن علوم و یاد دادن آن علوم به طالبان آن و همه مردم قدم برداری.

و من این چند سطرِ رساله را برای تو در شهر آن حضرت و شهر پدرانش یعنی

النبی فی موسم الحج عام ۱۴۲۷ق، و أدعو لک عند مرقد جده رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اُمّه فاطمه الزهراءعليها‌السلام و قبور آبائه أئمه الهدیعليهم‌السلام المدفونین بالبقیع الغرقد بأن جعلک اللّه من أنصاره و خدمه و جنوده و شیعته الخاصه و فقهاء مذهبه إن شاء اللّه تعالی. و المرجوّ منک إن رزقک اللّه هذه الزیارات أن لا تنسانی من صالح دعواتک و طلب المغفره و الاستغفار لی؛ فإنّی محتاج إلیه فی حیاتی و مماتی.

عزیزی، إذا کنتَ أنتَ مِن أهله و جنوده، فهو یرعاک بأحسن وجه فلا تغتمّ لأجل دنیاک و معاشک و اُمورک أبدا. لأنّک ضیفه فی الدنیا و الآخره و هو یرعی و یقری ضیوفه بأحسن الضیافه و أکمل الکرامه و أفضل الإنعام.

أنفق و لا تخف من ذی العرش إقلالاً

و علی هذا فی الدنیا «أنفق و لا تخف من ذیالعرش إقلالاً» فی أعمال الخیر و تلبیه حوائج أهل العلم و الطلبه و رواتبهم و طبع الکتب الدینیه و جمیع الخیرات و المبرّات فقد ثبت لدیّ صحه هذا الکلام و قد قرّره رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فی حدیث(۱) بابتسامه، و قد جرّبته فی حیاتی مرارا.

بل ورد فی صحیحه البزنطی قال: قرأت فی کتاب أبی الحسن الرضاعليه‌السلام إلی أبی جعفرعليه‌السلام : یا أبا جعفر، بلغنی أنّ الموالی إذا رکبت أخرجوک من الباب الصغیر، فإنّما ذلک مِن بُخلٍ منهم لئلاّ ینال منک أحد خیرا، و أسألک بحقّی علیک لا یکن مدخلک و مخرجک إلّا من الباب الکبیر. فإذا رکبت فلیکن معک ذهب و فضه. ثم لا یسألک أحد شیئا إلّا أعطیته، و من سألک من عمومتک أن تبرّه فلا تعطه أقل من خمسین

_________________________

۱- ۱. موسوعه أحادیث أهل البیتعليهم‌السلام ۱/۱۴۲، ح۷.

شهر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، مدینه منوّره در موسم حجّ سال ۱۴۲۷ هجری قمری نوشتم و در کنار مرقد جدّش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مادرش فاطمه زهراعليها‌السلام و قبور پدران ارجمندش پیشوایان هدایتعليهم‌السلام که در قبرستان بقیع دفن شده اند دعاگوی تو هستم که خدا تو را از یاران و خادمان و سربازان و شیعیان خاصش و از فقهای مذهبش قرار بدهد. ان شاء اللّه تعالی. و امیدوارم که خداوند توفیق این زیارت ها را روزی تو نماید و در این صورت مرا از دعاهای خیر خود و طلب آمرزش فراموش نکن که من هم در زمان حیات و پس از مرگم نیازمند آنم.

عزیزم، اگر تو از اهل و سپاهیان آن حضرت قرار گرفتی، آن بزرگوار به نیکوترین وجه رعایت حال تو را خواهد نمود، پس نگران دنیا و معاشت و کارهایت نباش. چرا که تو در دنیا و آخرت مهمان امام زمانعليه‌السلام هستی و او از مهمانان خود به بهترین صورت پذیرایی می کند و در اکرام و اعطای نعمت به آنها چیزی را دریغ نمی کند.

بنابراین در دنیا نسبت به کارهای خیر و برطرف کردن نیازهای اهل علم و طلّاب علوم دین و پرداخت شهریّه آنان و چاپ کتاب های دینی و انجام تمام خیرات و مبرّات با جدیّت قدم بردار و انفاق کن و از خدایی که صاحب عرش است نترس که تنگدست شوی، که این موضوع برای من ثابت شده و پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این حقیقت را در حدیثی با لبخند خود تأیید فرموده است و من آن را بارها تجربه کرده ام.

بلکه در صحیحه بزنطی وارد شده است که وی می گوید: در نامه امام رضاعليه‌السلام به فرزندش ابوجعفر امام جوادعليه‌السلام خواندم که نوشته بود: ای ابوجعفر، به من خبر رسیده است که وقتی تو به قصد خارج شدن از منزل سوار می شوی، غلامان تو را از درِ کوچک خانه خارج می کنند، و این به خاطر بُخلی است که آنها دارند؛ چراکه نمی خواهند از جانب تو به شخصی خیری برسد. و از تو به خاطر آن حقّی که به گردن تو دارم می خواهم که ورود و خروج خود را از در بزرگ خانه قرار بدهی و هرگاه سوار شدی که بیرون بروی، به همراه خود طلا و نقره بردار، و هرکس از آنها از تو درخواست کمک کرد به او ببخش، و اگر عموهایت از تو خواستند که به آنها نیکی کنی کمتر از پنجاه

دینارا، و الکثیر إلیک، و من سألک من عمّاتک فلا تعطها أقل من خمسه و عشرین دینارا و الکثیر إلیک، إنّی إنّما اُرید بذلک أن یرفعک اللّه، فأنفِق و لا تخش من ذیالعرش إقتارا.(۱)

و اعلم یا بنیّ، نحن فی الدنیا تحت رعایه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آله الأئمه الهدیعليهم‌السلام ، و فی الآخره - أی البرزخ و القیامه- أیضا کذلک. فببرکتهم و شفاعتهم ندخل الجنه آمنین إن شاءاللّه تعالی.

الشفاعه عامه تجری فی العوالم الثلاثه

و باعتقادی أنّ الشفاعه کما تجری فی القیامه کذلک تجری فی العالم البرزخ - الحدّ الوسط بین الدنیا و القیامه- لأنّ أدلتها عامه و لم یرد المخصّص، و ما ورد من ثبوت الشفاعه فی القیامه لا تنفیها عن البرزخ، و ما ورد(۲) من خوف الأئمه علینا بالنسبه إلی العالم البرزخ، فهو تحریک إلی الاعتقادات الصحیحه و الأعمال الصالحه. و بالجمله لم یثبت المخصّص عندی.

و کذلک تجری الشفاعه حتّی بالنسبه إلی هذه الدنیا الحاضره، و جمیع استجابه الدعوات عند مراقدهمعليهم‌السلام و تلبیه التوسلات بهم بنظری القاصر لیست إلّا من الشفاعه المقبوله فی الدنیا.

نحن ببرکتهمعليهم‌السلام فی الجنه دائماً

و اعلم یا بنیّ، نحن ببرکتهم و شفاعتهم و ولایتهم نکون فی الجنّه دائما، جنّه الدنیا و جنّه البرزخ و جنّه العدن إن شاءاللّه تعالی. و اللّه هذا اعتقادی و أرجوه، و

_______________________

۱- ۱. الکافی ۴/۴۳ ح۵ و نقلت عنه موسوعه أحادیث أهل البیتعليهم‌السلام : ۹/۳۰۱ ح۸.

۲- ۲. نحو خبر عمرو بن یزید المروی فی الکافی ۳/۲۴۲ ح۳.

سکه طلا به آنها نبخش و اگر بیشتر از آن را خواسته باشی که عطا کنی آن دیگر به عهده توست، و اگر چنین خواسته ای را یکی از عمّه هایت از تو داشت کمتر از بیست و پنج سکّه طلا به او نده و اگر بیشتر می خواهی ببخشی خودت می دانی. و من با این کار می خواهم خدا به تو مقام بلندی مرحمت کند؛ لذا انفاق کن و از خداوند صاحب عرش از تنگدستی هراس نداشته باشد.

و بدان پسرم، ما در دنیا و در عالم برزخ و روز قیامت مورد لطف پیامبر اکرم حضرت محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و خاندان پاک آن حضرت می باشیم که امامان هدایت گرند و ان شاء اللّه تعالی، به برکت آنان و شفاعتشان در حالی که از عذاب الهی در امان هستیم وارد بهشت خواهیم شد. و به عقیده من شفاعت همان طوری که در روز قیامت وجود دارد در عالم برزخ (عالم بین دنیا و آخرت) هم جریان دارد؛ چون ادلّه اثبات شفاعت عام است و دلیل خاصّی که شفاعت را به روز قیامت منحصر کند، در روایات نیامده است، و روایاتی که شفاعت در عالم قیامت را بیان می کند شفاعت در عالم برزخ را نفی نمی کند. آن احادیثی هم که از ائمّه درباره نگرانی آنان از حال شیعیان در عالم برزخ وارد شده، در واقع برای تشویق مردم به اعتقادات صحیح و اعمال صالح است. به هر حال، تخصیص شفاعت آن هم فقط به عالم قیامت، در نزد من ثابت نیست.

همچنین شفاعت در عالم دنیا هم جریان دارد و دعاهایی که در کنار مراقد آنها (پیامبر اکرم و خاندان پاکش) مستجاب می شود و توسّلات به آن بزرگواران که به ثمر می رسد، به نظر قاصرِ من جز از طریق شفاعت قبول شده آن عزیزان به درگاهِ خدا نیست.

و بدان پسرم، ما به برکت آنها و شفاعت و ولایتشان به طور دائمی در بهشت خواهیم بود. هم در بهشت دنیا و هم در بهشت عالم برزخ و بهشت جاودان ان شاءاللّه تعالی. و به خدا قسم این اعتقاد من است و امیدوارم همان طوری که

قد وصلت إلی بعضه و أصِلُ إلی الباقی منه إنْ شاء اللّه تعالی.

کما ورد فی روایه الصدوق بإسناده عن أبیعبداللّهعليه‌السلام أنّه قال لشیعته: «دیارکم لکم جنّهٌ، و قبورکم لکم جنّهٌ، للجنّه خُلِقتُم و إلی الجنّه تصیرون».(۱)

و کما ورد فی خبر موسی بن بکر قال: کنّا عند أبیعبداللّهعليه‌السلام فقال رجل فی المجلس: أسأل اللّه الجنه، فقال أبوعبداللّهعليه‌السلام : أنتم فی الجنه، فاسألوا اللّه أن لایخرجکم منها، فقالوا: جعلنا اللّه فداک! نحن فی الدنیا؟ فقال: ألستم تقرّون بإمامتنا؟ قالوا: نعم، فقال: هذا معنی الجنه الذی مَنْ أقرّ به کان فی الجنه فاسألوا اللّه أنّ لا یسلبکم.(۲)

و لعلّ إلی ما ذکرنا أشار قوله تعالی فی سوره الرحمن «و لِمَن خافَ مقامَ ربّه جنّتان»(۳) . فالقدر المتیقن منهما جنّه البرزخ و جنّه الآخره. و إن یمکن حملهما علی جنّه الدنیا و جنّه الآخره بدخول الجنّه البرزخیه فی جنّه الآخره.

و یمکن حمل الجنّتین علی المرتبتین و الدرجتین فی الآخره جنّه السابقین و جنّه أصحاب الیمین، و یمکن حملهما علی جنّه أهلها و جنّه أهل النار التی هم یورثونها منهم کما ورد فی بعض الروایات.(۴)

و حمل الآیه الاُخری من سوره الرحمن «و مِن دونهما جنّتان»(۵) علی الجنّه

____________________________

۱- ۱. فضائل الشیعه/ ۷۲، ح۳۴ و نقل عنه فی بحارالأنوار ۸/۳۶۰، ح۲۶ (۳/۶۱۵).

۲- ۲. المحاسن ۱/۲۶۲، ح ۱۰۷.

۳- ۳. سوره الرحمن /۴۶.

۴- ۴. نحو موثقه أبی بصیر المرویه فی تفسیر القمی ۲/۶۴ و مرسله عثمان بن عیسی المرویه فی عقاب الأعمال /۳۰۵ و قد رواهما المجلسی فی بحارالأنوار ۸/۱۲۵.

۵- ۵. سوره الرحمن /۶۲.

به بعضی از این اعتقادات رسیده ام به مابقی هم برسم ان شاءاللّه تعالی.

چنانچه در روایت شیخ صدوقرحمه‌الله با سندهایش از امام صادقعليه‌السلام وارد شده است که آن حضرت به شیعیانش فرمود: خانه های شما برای شما بهشت است و قبرهایتان برای شما بهشت است و شما برای بهشت آفریده شده اید و به سوی بهشت می روید.

و همان طوری که در خبر موسی بن بکر این موضوع وارد شده است که وی می گوید: در نزد امام صادقعليه‌السلام بودیم که مردی در آن مجلس گفت: از خداوند بهشت را خواستارم. امام صادقعليه‌السلام فرمود: شما در بهشتید. از خداوند بخواهید شما را از آن خارج نسازد. گفتیم: جان ما به فدای شما! ما که در دنیا هستیم. (چگونه می فرمایید که شما در بهشتید؟) حضرت فرمود: مگر شما اقرار به امامت ما نمی کنید؟ پاسخ گفتند: آری. حضرت فرمود: این معنایِ بهشتی است که هرکس به آن اقرار نماید او در بهشت است. پس از خدا بخواهید که شما را از آن محروم ننماید.

و شاید آیه مبارکه سوره الرّحمن (و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت وجود دارد) اشاره ای باشد بر آنچه ذکر کردیم. قدر متیقّن از آیه شریفه این است که مُراد از بهشت، بهشت برزخی و بهشت آخرت است، اگر چه امکان دارد که این دو بهشت حمل شود به دو بهشتِ دنیا و آخرت، زیرا بهشت برزخی هم در بهشت آخرت داخل است.

و امکان هم دارد که آیه شریفه حمل شود به دو بهشت در دو مرحله و دو درجه در عالم قیامت، به این صورت که آیه حمل شود به بهشت سابقین و بهشت اصحاب یمین. و ممکن است حمل شود به جایگاه بهشتی که از آنِ بهشتیان است و جایگاه بهشتی که از کفِ دوزخیان رفته و به بهشتیان ارث رسیده است؛ چنانچه در برخی از روایات وارد شده است. و می توان حمل نمود آیه دیگر سوره الرّحمن را (و پایین از آن دو بهشت دو بهشت دیگر است) به بهشت

الدنیویه و الجنّه البرزخیه، و إن یمکن حمل الجمیع علی المراتب و الدرجات فی الآخره کما یظهر من بعض الروایات.(۱) و من نُزِلَ الکتابُ فی بیوتهم هم العارفون بکتاب اللّه تعالی.

و قد ورد أنّه قال بعض الأعراب لابن عباس: مَن یحاسِبُ الناس یوم القیامه؟ فقال: یحاسبهم اللّه تعالی، فقال الأعرابی: نجونا إذا و ربِّ الکعبه، فقیل: و کیف؟ قال: إنّ الکریم لا یدقق فی الحساب.(۲)

و قیل لأعرابی: إنّ اللّه محاسبک غدا، فقال: سررتنی یا هذا. إذن إنّ الکریم إذا حاسب تفضّل.(۳)

النجاه غداً فطعیٌ إن شاء الله تعالی

یا بنیّ و اعلم، بأنّ الأمر فی الواقع هو ما ذکره هذان الأعرابیان الفهیمان. فإذا کان الأمر کلّه بید الکریم، فالنجاه لیست من الاُمور الظنیه، بل تصیر من الاُمور القطعیه إن شاءاللّه تعالی.

کتابه سطور فی حال الإحرام قبل الذهاب إلی عرفات

و قد کتبت هذه الأسطر فی هذه الصفحه و أنا کنت محرما بإحرام حج التمتّع فی مساء یوم الترویه من عام ۱۴۲۷، حیث أحرمت خلف مقام ابراهیمعليه‌السلام فی المسجد الحرام، و الآن أذهب إلی عرفات مقدمه للوقوف الواجب، و الغرض من کتابه هذه الصفحه أنّی کنتُ ذاکرا لک فی هذا المقام، فأنت لا تنسانی إن وصلت إلیه، حیّا کنتُ

_________________________

۱- ۱. لأجلها راجع: البرهان فی تفسیر القرآن ۵/۲۴۲.

۲- ۲. الکشکول ۳/۱۲۶ للشیخ بهاءالدین محمّد العاملی، من منشورات لسان الصدق عام ۲۰۰۶م، قم المقدسه.

۳- ۳. الکشکول ۲/۲۱۱.

دنیوی و بهشت برزخی، اگرچه می توان هر دو آیه را به درجات و مراتب بهشت آخرت حمل نمود؛ همانگونه که از برخی روایات ظاهر می شود؛ و کسانی که قرآن در خانه های آنان نازل شده است (محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آل محمّدعليهم‌السلام )، ایشان آگاه به کتاب خدا هستند.

و در روایت وارد شده است که عربی بادیه نشین از ابن عبّاس سؤال نمود که در روز قیامت حسابرسی مردم بر عهده چه کسی است؟ او در جواب فرمود: خداوند متعال به حساب اعمال مردم رسیدگی می کند. اعرابی گفت: پس در این صورت به خدای کعبه قسم ما نجات پیدا می کنیم. شخصی گفت: چگونه؟ آن اعرابی گفت: چون کریم در حسابرسی دقّت عمل به خرج نمی دهد.

در نقل دیگری آمده است به یک عرب بادیه نشین گفته شد فردا خدا به حساب تو می رسد. گفت: مرا خوشحال کردی. چون اگر کریم به حساب رسیدگی کند تفضّل و بخشش می کند.

ای فرزندم بدان که، در واقع مطلب همان است که این دو اعرابیِ فهیم گفته و بیان کرده اند. چرا که وقتی که تمام امور به دست کریم باشد، در این صورت نجات پیدا کردن نه از امور ظنّی که از امور حتمی است. ان شاءاللّه تعالی.

و من سطرهای این صفحه از رساله را در حالی که مُحرِم بودم به احرامِ حجّ تمتّع، در عصر روز ترویه سال ۱۴۲۷ نوشتم، و در پشت مقام ابراهیمعليه‌السلام در مسجد الحرام مُحرِم شدم و الآن به صحرای عرفات می روم که مقدّمه وقوف واجب باشد. و این چند خط را نوشتم که تو بدانی در این جایگاه به یاد تو بوده ام، پس تو نیز اگر به این جایگاه ارزشمند آمدی مرا فراموش نکن؛

أم میّتا. فاستغفرِ اللّه َ لی، غفر اللّه لی و لک إن شاءاللّه تعالی.آباؤک من العلماء و الفقهاء

عزیزی، آباؤُک و أجدادک کلّهم کانوا من العلماء ال عاملین و الفقهاء الکبار حتّیسبعه آباءٍ(۱) ، و قلّما وُجد مثل هذا النسب فی المذهب، و أنتَ إن وفقک اللّه تعالی فَامْشِ فی طریقهم و اسلک مسلکهم و اذهب مذهبهم فهو مذهب أهل بیت العصمه و الطهارهعليهم‌السلام فاسع فی تحصیل العلوم الدینیه و البحوث الحوزویه و اشتغل فی الحوزات بالدرس و البحث، و اعلم أنّه لاکنز أنفع من العلم.(۲)

__________________________

۱- ۱. کتبت تراجمهم فی کتابی المطبوع «قبیله عالمان دین» باللغه الفارسیه. کما أنت تصل من طریق الاُمهات أیضا إلی عدّه من أعلام الطائفه منهم: العلامه الشیخ محمّد باقر المجلسی و الشیخ الأکبر الشیخ جعفر کاشف الغطاء و السیّد صدرالدین الصدر الکبیر (جدّ آل الصدر) و السیّد محمّدباقر حجه الإسلام الشفتی و الآخوند الشیخ الملا محمّدباقر الفشارکی، و الآیتان الحجتان الشیخ جمال الدین النجفی الإصفهانی و أخوه الشیخ محمّد إسماعیل النجفی الإصفهانی و السیّد محمّد (محیی آثار القدماء) و الفقیه السیّد محمّد هاشم ابنی السیّد زین العابدین الموسوی الخوانساری (والد صاحب روضات الجنات). و أنت بنفسک تصل من طریق الاُم إلی الآخوند الشیخ محمّدحسین المظاهری الکَرْوَنی المدفون فی مقبره البروجردی و المذکور فی کتاب «بوستان فضیلت» /۲۰۴ قدّس اللّه أسرارهم. و قال النظامی: چون شیر به خود سپه شکن باش *** فرزند خصال خویشتن باش جایی که بزرگ بایدَت بود *** فرزندیِ کس نداردت سود [کن مثل الأسد هازم الجیوش/ و کن ابن خصالک إذا ترید أن تکون کبیر الشأن/ لا ینفعک أن تکون ابن أحد] و قد یقال: إنّ الفتی من یقول: ها أناذا *** لیس الفتی من یقول: کان أبی!

۲- ۲. کنز الفوائد ۱/۳۱۹ و نقل عنه فی بحارالأنوار ۱/۱۸۳، ح۸۸.