خاتم النبیین

خاتم النبیین0%

خاتم النبیین نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

خاتم النبیین

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی کمالی
گروه: مشاهدات: 33534
دانلود: 3193

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 33534 / دانلود: 3193
اندازه اندازه اندازه
خاتم النبیین

خاتم النبیین

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

بهداشت، درمان، زیبایی

پیغمبر اسلام به رعایت بهداشت سخت علاقمند بود و مسلمانان را به اصول آن آگاه می ساخت، می فرمود: «شکم، خانه ی همه دردها است و پرهیز کردن سر همه ی داروها است» و همین طور که بیماری را قضائی تکوینی از جانب خداوند می دانست، درمان را هم از مشیت الهی می دانست و به مراجعه به پزشک و درمان توصیه می فرمود، اما خاطر نشان می ساخت که با بروز اندک کسالتی نباید برای درمان شتاب کرد و می فرمود: «تا درد تو با تو راه می رود تو با او راه برو»، یعنی اندکی به انتظار تلاش طبیعت و جبرانی که خودش به طور خودکار انجام می دهد درنگ کن، اگر آن بیماری در دو سه روز اول رو به بهبودی نرفت، برای درمان اقدام کن و البته این در مواردی است که بیماری های سخت و قاطع مانند آپاندیست و انفارکتوس ناگهان بروز نکرده باشند که در آن جا باید در مراجعه به پزشک شتاب کرد، زیبایی و آرایش و نظافت را در محدوده ی حفظ عفت و کرامت نفس تأکید می نمود، و آن را یکی از اصول بهداشت به حساب می آورد، اینک نمونه ها:

۱ - سعد بن هذیل از پیغمبر پرسید: دواهائی که با آن ها درمان می کنیم یا منترهائی که آن ها را به کار می بریم آیا از تقدیر الهی سود می دهد؟ فرمود: «اینها هم از تقدیر خدایند» (اسد ۳۰۰ / ۲).۲ - کژدمی طلق بن علی را زد، پیغمبر بر او دعا خواند و دست مالید. (اسد ۲۰۹ / ۴).۳ - عقربی پیغمبر را زد فرمود: «خدایت لعنت کند، نه مؤمن را رها می کنی نه کافر را» آن گاه محل نیش را زیاد با نمک مالش داد و فرمود: «اگر مردم بدانند در نمک چه خاصیتی هست به تریاقی محتاج نمی شوند» (بحار ۲۹۱ / ۱۶).۴ - سوختگی را با مالش دادن خرفه به محل آن درمان نمود. (بحار ۲۹۱ / ۱۶).۵ - فرمود: «هر کس صحتش بر مرضش غالب است، مداوا نکند» (اسد ۲۳۳ / ۵).۶ - بدیل بن عمرو منتر مال را بر پیغمبر عرضه نمود و از او اذن خواست، پیغمبر به او اذن داد و برای او دعای برکت نمود. (اسد ۱۶۹ / ۱).۷ - عامر بن مالک دوایی یا شفایی برای بیماری خود از پیغمبر خواست، پیغمبر خمره ی عسلی برای او فرستاد. (اسد ۹۳ / ۳).۸ - برای رعایت بهداشت، چشم را سرمه می کشید، نماز ظهر را در وقت گرما عقب می انداخت تا هوا ملایمتر شود. (نظام ۴۵۵ / ۱).۹ - دستور می داد به پزشک مراجعه کنند، به قرنطینه و جدا کردن بعضی بیماران فرمان می داد، از مبتلا به رمد (سرخی چشم) دوری می کرد، می فرمود: «از جایی که وبا هست بیرون نروید و کسی از بیرون به آن جا نرود»؛ برای مسواک کردن تأکید فراوان داشت و می فرمود: «اگر نه چنان بود که بر امت من دشوار باشد هر آینه ایشان را به مسواک کردن امر می کردم» (نظام ۳۴۴ / ۲).۱۰ - می فرمود: «اگر بر امتم دشوار نبود، ایشان را به مسواک کردن برای هر نماز فرمان می دادم، شب که برمی خواست اول مسواک می زد، آب وضو و مسواکش را شب آماده می کردند، و نزدیک خوابگاهش می نهادند، می فرمود: «مسواک کردن طهارت دهن و باعث رضای خداوند است» (تیسیر ۹۲ / ۳).۱۱ - از بوی عرق نهی می کرد، می فرمود: «بشوئید، روغن مالی کنید (تدهین)، شانه زنید؛ به نظافت لباس، استعمال عطر، نخوردن غذای بدبو، شستشو بعد از غذا سفارش می نمود. (نظام ۳۲۰ / ۲).۱۲ - مردی از احوال آسمان از او پرسید، فرمود: «تو از آسمان می پرسی و حال آن که ناخن خود را مانند چنگال پرندگان رها کرده ای، چرک و کثافت در بند انگشتان داری» (مطالب ۱۵ / ۱).۱۳ - می فرمود: «ظرف آب را بپوشانید» ظرف شیری آوردند فرمود: «چرا سر آن را نپوشانده اید؟» (مطالب ۱۵ / ۱).۱۴ - اگر در بیابان به قضای حاجت می رفت چنان دور می شد که از نظرها غایب بود. (مطالب ۳۰ / ۱).۱۵ - می فرمود: «شستشوی کامل نشیمنگاه، مانع ابتلاء به بواسیر است» (المنصف ۹ / ۱۱).۱۶ - در آخرین بیماری معوذتین (سوره ی فلق و سوره ناس) را می خواند و به دست های خود می دمید و به صورت خود می مالید. (المصنف ۱۹ / ۱۱).۱۷ - گاهی برای بیماران چنین دعا می کرد: «پناه به عزت خداوند و توانایی او بر هر چه بخواهد، از شر آن چه در تو هست» (المصنف ۱۷ / ۱۱).

۱۸- می فرمود: «چشم زدن و اثر آن، حق است» (المیزان ۳۹۰ / ۱۹).۱۹ - ابوامامه گفت: عامر بن ربیعه، پدرم را دید که غسل می کرد، گفت: تا امروز چنین بدنی را در پرده ندیده ام، حال پدرم بهم خورد به طوری که سر راست نمی کرد، به پیغمبر خبر دادند، فرمود: «آیا نزد شما متهم نیست؟» گفتند: نه مگر آن که عامر او را دید و چنین گفت، پیغمبر عامر را بخواست و فرمود: «سبحان الله یکی از شما برادر خود را می کشد، وقتی از برادر خود چیزی دیدید که شما را به عجب آورد برای او به برکت دعا کنید» آن گاه آب خواست روی او و کف دست ها و آرنج ها و سینه و زانوها و اطراف پاهای او را شست، آن گاه فرمان داد کفی آب بر سرش ریختند و کاسه ی آب را پشت سر او ریخت، چنان خوب شد که می توانست با سواره راه برود. (المصنف ۱۴ / ۱۱).توضیح:داستان اینکه پیغمبر را چشم زدند در آخر سوره ی قلم آمده قوله تعالی:( وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ) یعنی: «و اگر چه نزدیک بود آنان که کفر ورزیدند هر آینه با چشمان خود تو را بلغزانند آن گاه که ذکر (قرآن را) شنیدند و می گفتند به درستی که او دیوانه است».و این پدیده که از اسرار طبیعت است، نیروئی است که قابل انکار نیست.۲۰ - همیشه چه در حال سلامت چه در حال بیماری بهداشت را رعایت می کرد، در حال صحت با ورزش و کم خوری، خوردن رطب با خیار و رطب با خربزه، و سرمه کشیدن با اثمد و تأخیر نماز ظهر در وقت گرمای شدید. (نظام ۴۵۵ / ۱).

۲۱ - بیشتر اصحاب در خیبر تب کردند و به پیغمبر شکایت نمودند دستور داد آب ها را در مشک سرد کنند و در اول فجر نام خدا ببرند و بر روی تب دار بریزند، چنان کردند و شفا یافتند. (شامی ۳۶۹ / ۳).۲۲ - در برخی از اخبار، دخول پیغمبر به حمام یاد شده اما آن چه مسلم است استحمال او با آب گرم شده به آتش، بوده، نه به آفتاب. (نظام ۲۳. (۵۹ / ۱ - از انبوهی موی پشت سر بدش می آمد. (نظام ۹۷ / ۱).۲۴ - می فرمود: «چرا با دندان های زرد و کثیف می آئید؟ مسواک کنید، اگر بر امتم دشوار نبود مسواک را بر ایشان واجب می کردم، همچنان که وضو را واجب کردم» (اسد ۱۱۳ / ۱).۲۵ - وقتی وفد عبدالقیس آمدند مقداری چوب اراک به ایشان داد و فرمود: «مسواک کنید» (اسد ۱۸۳ / ۵).۲۶ - می فرمود: «چوب زیتون خوب مسواکی است، از شجره ی مبارکه است، دهن را خوش بو می کند در اثر آن لثه ها خورده نمی شوند، زیتون مسواک من و مسواک انبیا است» (مجمع ۱۰۰ / ۲).توضیح:بعضی مؤمنین گمان کرده اند که مسواک کردن با چوب زیتون یا چوب اراک به این وضع است که چوب را مانند انگشت به روی دندان ها بکشند در صورتی که باید مقطع چوب را (سر آن را) که کاملا افقی بریده شده نرم کند و اندکی بکوبند تا مانند مسواک های امروزی رشته رشته شود، آن وقت با سر آن که رشته رشته است مسواک کنند.۲۷ - به یکی فرمود: «تسمه ی تازیانه ی خود را نیکو کن، زیرا خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد» (اسد ۲۲۵ / ۴).۲۸ - می فرمود: «خیر را نزد زیبارویان بجویید»، وقتی سفیری می فرستاد خردمندی زیباروی را انتخاب می کرد. (اسد ۱۸۱ / ۵).توضیح:مراد از زیباروی، قیافه ی خوب و متناسب با هر سن و سالی است نه فقط زیبایی خاص دوره ی جوانی که چه بسا انگیزه بخش است.۲۹ - روزی از خانه بیرون می رفت، آینه آماده نبود، در کاسه ی آب نگاه کرد و شانه زد و فرمود: «خداوند دوست دارد وقتی بنده اش بیرون می رود برای یارانش، خود را مهیا و زیبا کند» (بحار ۱۷۷ / ۱۶).۳۰ - فراس بن عمرو سر درد شدیدی گرفت، پدرش او را نزد پیغمبر برد، پیغمبر او را روی زانوی خود نشاند و پوست ما بین دو چشم او را گرفت و کشید، جای انگشت پیغمبر مویی درآمد و درد ساکن شد. (اسد ۱۷۷ / ۴).۳۱ - عرفجه بن اسعد در جنگ کلاب بینیش زخم برداشته بود، بنیی ای از نقره برای او درست کرده بودند، بو گرفت، پیغمبر دستور داد تابینی ای از طلا برای او درست کردند (اسد ۴۰۰ / ۳).توضیح:نمونه ای از جراحی پلاستیک.۳۲ - ابوهاشم بن عبته را به سریه ای فرستاد، وقتی می خواست برود پیغمبر دست بر سبیلش کشید، و فرمود: «از آن مگیر تا مرا ملاقات کنی»، و قبل از آن که بازگردد پیغمبر وفات نمود، ابوهاشم گفت: از آن نمی گیرم تا پیغمبر را ملاقات کنم. (اسد ۹۶/ ۲).

توضیح:درباره ی کوتاه کردن سبیل روایات بسیار هست، که مستحب مؤکد است، بنابراین اگر سند این روایت صحیح باشد باید مصلحتی در کار باشد که از نظر ما پوشیده است.۳۳ - خود و اصحابش موی سر را می گذاردند، اما موی قفا را می ستردند و می فرمود: «ازاله ی قفا، غم را دفع می کند» (وافی - کتاب الطهاره /۳۴. (۹۸ - می فرمود: «ریش ها را بگذارید و سبیل ها را کم کنید و به یهود شبیه نشوید» (مصدر بالا).۳۵ - می فرمود: «شارب را (سبیل را) دراز نکنید، شیطان آن را پناهگاه خود قرار می دهد»۳۶ - موی سر را زیاد شانه می کرد و می فرمود: «وبا را طرد می کند» (وافی - الطهاره / ۹۸).۳۷ - می فرمود: «بوی خوش، قلب را استوار می کند، روز جمعه عطر بزنید و هر چند از مال همسرتان باشد»؛ هزینه ی او برای عطر بیش از هزینه ی او برای خوراک بود، عطر را که هدیه می دادند رد نمی کرد. (وافی - الطهاره / ۱۰۳).۳۸ - فرمود: «وقتی برای شما گل آوردند بو کنید و بر چشم گذارید» (وافی - الطهاره / ۱۰۷).۳۹ - برای هر نماز به مسواک سفارش می نمود، می فرمود: «جبرائیل چنان به مسواک سفارش کرد که بیم داشتم لثه هایم از بین برود». می فرمود: «چرا دندان هایتان بد رنگ است؟ چرا مسواک نمی زنید؟»(وافی -الطهاره / ۱۰۰).۴۰ - می فرمود: «بعد از استعمال نوره، حنا بمالید، که امان از جنون و جذام است»؛ مردی را دید که خضاب سیاه بسته بود، فرمود: «نور و ایمان است، و جلب دوستی همسرانتان و هیبت در دل های دشمنانتان» (وافی - قضاء التفث / ۹۵).توضیح:در مورد آرایش مرد به خاطر رضایت همسرش احادیث بسیار هست و نیز از مفاد قوله تعالی:( وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ) (بقره / ۲۸۸)یعنی: «برای ایشان (زنان) است مانند همان چیزی که بر ایشان است» و چون مرد از زن می خواهد که برای او خود را آرایش کند، همین حق را هم زن بر همسر خود دارد.۴۱ - به عیادت سعد بن ابی رافع رفت و دست میان دو پستانش گذارد، چنانچه سردی دست پیغمبر بر روی دلش احساس شد و فرمود: «تو بیمار دلی، نزد حارث بن کلده برو که مردی طبیب است، هفت دانه ی خرما از خرمای عجوه ی مدینه بگیر و آنها را با هسته شان بکوب و مالش بده» (اسد ۲۷۶ / ۲).۴۲ - در فتح خیبر از او پرسیدند: در ظروف یهودیان غذا بخوریم؟ فرمود: «اول آب را در آن ها بجوشانید بعد در آن ها طبخ کنید» (واقدی / ۶۶۴).توضیح:فرموده ی پیغمبر جالب و چشمگیر است در امکانات آن زمان بهترین وسیله برای ضد عفونی کردن، همین بوده است.۴۳ - فرمود: «گرفتن ناخن، بیماری بزرگ را برطرف می کند، و رزق را زیاد می نماید»؛ یکبار چنین شد که وحی دیر کرده بود، فرمود: «چگونه وحی دیر نکند و حال آن که شما ناخن ها را نمی گیرید»؛ به زنان می فرمود ناخن ها را رها کنند (کوتاه نکنند) زیرا زیباتر است. (وافی - الطهاره / ۱۰۰).

توضیح:کاملا واضح است که از تمام اعضاء بدن نوک انگشتان و ما بین آنها بیشتر از سائر اعضا آلوده به همه چیز و از آن جمله کثافات و میکروب می شود، و همین انگشتان بیش از سائر اعضاء بدن با اندام های انسان و از آن جمله مخاط چشم و دهان تماس دارد و ناقل امراض است، بنابراین تأکید پیغمبر اکرم در نظافت آن ها این امر را واجب می کند، زیرا ناخن ها و بین انگشتان که جای توقف و چسبیدن است لانه ی میکروب ها و امراض است.۴۴ - به مردان می فرمود: «ناخن ها را کوتاه کنید» و به زنان می فرمود: «قسمتی از آن ها را رها کنید زیرا برای شما زیباتر است» (وافی - التزین / ۱۰۲)(وسائل ۴۳۵ / ۱)(بحار ۱۲۳ / ۷۶).توضیح:چه بسا در نظر اول برای قلیل العلمی این شبهه پیش آید که پیغمبر چگونه راه زیبا بودن را به زنان یاد داده است، اما با مراجعه به اخبار مستفیضه معلوم می شود که این گونه راهنمایی نه تنها برای این مورد است، بلکه پیغمبر اسلام که دین و احکام او برای همه ی زمان ها و مکان ها تا پایان جهان خودکفا است در همه ی موارد افراد مسلان را چه مرد و چه زن به حفظ نظافت و زیبایی راهنمایی فرموده و برای آن محدوده ای معین نموده، که دو قسم زیبایی هست:اول زیبایی هایی که معرف شخصیت و برانگیزاننده ی حس احترام است و برازنده ی شخص است که باید رعایت شود، دوم زیبایی های انگیزه بخش که باید فقط در مورد خود انجام شود، زیبایی مرد برای همسرش و زیبایی زن برای همسرش.۴۵ - مردی ژولیده را دید فرمود: «آیا مالی داری؟» گفت: از همه قسم مال دارم.فرمود: «چرا نشانه ی آن بر تو دیده نمی شود؟ زیرا خداوند دوست دارد اثر نعمت را بر بنده اش ببیند، ژولیدگی و خود را به ژولیدگی زدن را دوست ندارد» (اسد ۲۱۰ / ۲).۴۶ - می فرمود: «تب از آتش است، آن را با آب خاموش کنید» (نظام / ۳۴۶).۴۷ - زکام را درمان نمی کرد، می فرمود: «هیچ کس نیست مگر آن که رگی از جذام در او هست، چون زکام شود از بین می رود» (بحار ۱۸۳ / ۱۷).۴۸ - اسعد بن زراره به مرض ذبحه (مرضی در حلق) مبتلا شد، پیغمبر دستور داد او را داغ کردند خوب شد. (لسان ۴۳۸ / ۲).۴۹ - به حجامت علاقمند بود و آن را از لوازم بهداشت می دانست. (نهایه ۲۹۵ / ۱۸)۵۰ - نزدیک به وقت ارتحال با اشاره، مسواک خواست و مسواک نمود. (نهایه ۳۸۱ / ۱۸).۵۱ - فرمود: «هر کس موی خوبی دارد آن را گرامی بدارد با نظافت و شانه زدن و تدهین و معطر ساختن» (تیسیر ۱۷۸ / ۲).۵۲ - مردی ژولیده موی سر و ریش نزد او آمد به او اشاره کرد، او مقصود پیغمبر را فهمید، رفت اصالح کرد و برگشت، پیغمبر فرمود: «آیا این طور بهتر نیست؟ تا این که یکی از شما ژولیده مو بیاید؟» (تیسیر ۵۳. (۱۷۸ / ۲ - می فرمود: «سبیلها را از ته بزنید و ریش ها را رها کنید، ستردن موی نشیمنگاه و گرفتن ناخن و کوتاه کردن سبیل از فطرت است» (تیسیر ۱۸۰ / ۲).

۵۴ - درباره ی سیاه دانه (شونیز) می فرمود: «درمان هر دردی است جز مرگ» (تیسیر ۱۷۷ / ۳).۵۵ - موی سر را با سدر می شست. (سنن ۲۱۸).۵۶ - مضمضه (آب را در دهن بسته حرکت دادن) و استنشاق (آب را در بینی بالا کشیدن) از سنن پیغمبر است که قبل از وضو هر یک را سه بار انجام می داد و دعا می خواند در وقت مضمضه، «اللهم لقنی حجتی یوم القاک و اطلق لسانی بذکرک و شکرک) یعنی: (خداوندا در روزی که تو را ملاقات می کنم حجتم را به من تلقین کن و زبانم را بیاد تو و شکر تو باز و رسا ساز؛ و دعای استنشاق: (اللهم لا تحرمنی ریح طیبات الجنه و اجعلنی ممن یشم ریحها و روحها و ریحانها و طیبها) یعنی: (خداوندا مرا از بوی خوش پاکیزگیهای بهشت محروم مدار و مرا قرار ده از آنهایی که بو می کند بوی بهشت را و نسیم آن را و گل آن را و عطر آن را). (وسائل ۲۸۲ / ۱).۵۷ - هر جمعه نوره می کشید و موی زیر بغل را می سترد. (سنن / ۹۴).۵۸ - برای زدودن تار عنکبوت و مطلق نظافت و جاروب کردن سفارش بلیغ می فرمود. (وافی - مسکن / ۱۱۰).۵۹ - موی سر را شانه می کرد اول فرومی هشت بعد آن را فرق می کرد، گاهی موی سرش روی شانه اش ریخته بود. (شمائل / ۲۳).۶۰ - گفته اند وقت رحلت بیست موی سفید در سر و روی او کمتر بود. (مشکل ۳۸۸ / ۲).۶۱ - فرمود: «هر کس شارب خود را نگیرد از ما نیست» (مشکل ۱۳۸ / ۲).۶۲ - ارطاه بن ارقم نخعی و دو برادرش بر پیغمبر وارد شدند، از زیباترین و نظیفترین مردم بودند، پیغمبر ایشان را به اسلام خواند، مسلمان شدند و از رفتار ایشان تکریم نمود، و فرمود: «مانند خود در قوم خود دارید؟» گفتند: هفتاد نفر به جای گذارده ایم که همتای ما نیستند، پیغمبر درباره ی ایشان دعای خیر فرمود و پرچمی برای ایشان بست که در روز قادسیه ارطاه در نگهداری آن کوشید تا شهید شد، آن گاه برادرش قابس آن را برداشت (اسد ۶۱ / ۱).۶۳ - در ضمن حدیث «ایتونی بدواه» که پیغمبر نزدیک به رحلت فرمود: «دواتی بیاورید تا برای شما چیزی نویسم که هرگز گمراه نشوید»، چون تعلل کردند زنان از پشت پرده گفتند: مگر نمی شنوید پیغمبر خدا چه می گوید؟ عمر گفت: شما یاران یوسفید وقتی پیغمبر بیمار شود چشمان خود را از اشک می فشارید و چون صحت یابد بر گردنش سوار می شوید، پیغمبر فرمود: «ایشان را رها کن زیرا به تحقیق ایشان از شما بهترند» (کنز العمال ۱۳۸ / ۳).توضیح:روایت «ایتونی بدواه» که حدیثی مستفیضه و مورد قبول عامه و خاصه است و اگر اختلافی هست، در تأویل آن است، نه در صحت صدور آن از ناحیه ی پیغمبر اکرم و از زبان مبارک او، به زنگاه مهم و نقطه ی عطف انحراف و خدشه در فرهنگ اسلام است.۶۴ - اسماه بن شریک گفت: نزد پیغمبر رفتم، اصحاب در خدمت او بودند، گویی پرنده بر سر ایشان نشسته بود، سلام دادم نشستم، اعرابیانی آمدند و از چیزهائی پرسیدند، تا آن که گفتند: آیا دارو به کار ببریم؟ فرمود: «به کار برید زیرا خداوند دردی قرار نداده مگر آن که برای آن دارویی قرار داده»، باز سئوال کردند، فرمود: «ای بندگان خدا! خداوند حرج و دشواری را برداشته، هر کس به دیگری ظلم کند، این حرج و هلاکت است» گفتند: یا رسول الله! بهترین چیزی که به مردم عطا شده چیست؟ فرمود: «خلقی نیکو» (مستدرک / ۱۲۱).۶۵ - قیس بن عاصم گفت: خواستم غسل کنم پیغمبر فرمود: «با آب و سدر غسل کن» (وصول ۱۳۳ / ۳).۶۶ - چون می خواست در زمینی بول کند، با چوبی زمین را به هم می زد که خاک پراکنده شود و ترشح ایجاد نگردد. (مطالب ۱۵ / ۱).۶۷ - رو به وزش باد بول نمی کرد. (مطالب ۱۶ / ۱).۶۸ - هیچ وقت سر پا ادرار نکرد مگر یک بار روی پشته ای از ماسه نرم. (مطالب ۱۶ / ۱).توضیح:چون پا در ماسه ی نرم فرو می رود، سرپا بودن مانند نشستن است و نشستن در میان آن چه بسا سبب تماس بدن با زمین گردد.۶۹ - می فرمود: «بیشتر عذاب قبر از اصابت بول است، از بول اجتناب کنید» (مطالب ۸ / ۱).۷۰ - می فرمود: «مسواک کردن، نظافت بدن و رضای پروردگار است» (مطالب ۲۳ / ۱).۷۱ - فرمود: «یکی از شما از من از اخبار آسمان می پرسد در حالی که ناخنهایش را مانند چنگال پرندگان رها می کند در آن جنابت و کثافت جمع می شود»(مطالب ۲۳ / ۱).توضیح:در اخبار آمده که منی از همه ی بدن مانند عرق خارج می شود، که باید با غسل شستشو گردد و مراد پیغمبر از جمع شدن جنابت زیر ناخن همان است.۷۲ - فرمود: «هیچ چیز آب را نجس نمی کند» (مطالب ۶ / ۱).توضیح:مراد آب مطلق است مادام که تغییر نکند.۷۳ - برای او آب آوردند، وضو گرفت و فرمود تا آن آب را بر حاضران پاشیدند، به هر کس از آن آب رسید خود را خوشبخت می دانست، و به همه رسید، آن گاه نماز صبح خواند. (مطالب ۸۶/ ۱).۷۴ - زینب بنت جحش (همسر پیغمبر) گفت: حسین بن علی در خانه ام بود، کودک بود و بر روی شکم پیغمبر نشسته بود و در محل ناف او شاشید، پیغمبر فرمود: «آب بیاور» آوردم بر جای آن ریخت و فرمود: «از بول دختر بچه شسته می شود و از بول پسر بچه آب ریخته می شود» (مطالب ۱۹ / ۱).۷۵ - در روایت دیگر زینب گفت: خواستم او را از روی شکم پیغمبر بردارم فرمود: «او را بگذار»، آن گاه برخواست نماز خواند، چون قیام می کرد او را در بغل می گرفت و در حال رکوع و سجود بر زمین می گذارد بعد از نماز گریه کرد، گفتم: امروز کاری کردی که من ندیده بودم، فرمود: «جبرئیل آمد مرا خبر داد که این پسرم را امتم می کشند» من گفتم: «خاک او را نشانم ده»، و خاک سرخی به من نشان داد. (مطالب).۷۶ - بر دو قبر گذر کرد، فرمود: «برای چیز بزرگی معذب نیستند» آن گاه فرمود: «بلی، اما یکی از ایشان مردم را غیبت می کرد و دیگری از بول احتراز نمی کرد» (مطالب ۱۰ / ۱).۷۷ - فرمود: «مخرج غائط را خوب شستشو دهید که بواسیر را از بین می برد» (مطالب ۱۹ / ۱).

۷۸ - فرمود: «پاک کنندگان چهارند: کوتاه کردن موی سبیل، ستردن موی زهار، گرفتن ناخن، مسواک کردن» (مطالب ۲۵ / ۱).۷۹ - بر فاطمه وارد شد، او گوشت آورد از آن خورد و برخواست، فاطمه گفت: «آیا وضو نمی گیری برای چیزی که آتش آن را تغییر داده؟» فرمود: «آیا پاکترین طعام ما آن چیزی نیست که آتش آن را تغییر داده باشد؟» (مطالب ۴۰ / ۱).۸۰ - فرمود: «هرگاه یکی از شما با اهلش در آمیزد و خواهد دوباره چنان کند باید عضو جنسی خود را شستشو دهد» (مطالب ۵۲ / ۱).۸۱ - فرمود: «حمام، خوب خانه ای است کثافت را می زداید و آتش را به یاد می آورد» (مطالب ۵۰ / ۱).۸۲ - امیرمؤمنان فرمود: «پیغمبر ما را به خوردن سیر فرمان داد و فرمود: اگر نه آن بود که فرشته بر من نازل می شود هر آینه از آن می خوردم» (مطالب ۱۰۲ / ۱).۸۳ - قرحه ای در پا داشت، با مالش دادن خرفه آن را درمان کرد و خوب شد، فرمود: «خداوند تو را مبارک کند هر جا خواهی بروی تو درمان هفتاد دردی که کمترین آنها دردسر است». (مطالب ۲۴۵ / ۲).۸۴ - طفلی را آوردند که از گلوی او خون می آمد، فرمود: «چه شده؟» گفتند: مبتلا به عذره (زخمی است در گلو شاید همان دیفتری) می باشد فرمود: «چرا اولاد خود را آزار می دهید؟ بس است، قسط (کاشنه هندی) بگیرید و هفت بار آن را با آب مالش دهید و به او بخوارنید تا قی آورد»، چنان کردند، خوب شد. (مطالب ۳۴۳ / ۳).توضیح:در سال ۱۳۴۳ قمری در شوشتر خودم ناظر بودم حاج آقا محمدی پسر دائیم حاج سید علی محمد مبتلا به این مرض بود تا حدی که نزدیک بود خفه شود، حاج ملا علی طبیب قدیمی شوشتری دستور داد لاک پشت بزرگی آوردند و آن را برابر صورت مریض طوری قرار دادند که دهن لاک پشت محاذی دهن مریض باشد تا نفس آن با نفس مریض مخلوط شود، دو دقیقه بیشتر نگذشت که سرفه ی سخت و قی به مریض دست داد و در لگنی که آماده بود مقدار زیادی خون و چرک از حلق او بیرون ریخت و مریض بهبود یافت.۸۵ - می فرمود: «ای مردم! درمان کنید، خداوند هیچ دردی را نیافریده مگر آن که درمانی برای آن آفریده مگر مرگ» (مطالب ۱۲/ ۳).۸۶ - از پیغمبر پرسیدند: مردی که ختنه نشده به حج برود؟ فرمود: «به حج نرود تا ختنه کند» (مطالب ۱۲ / ۳).۸۷ - فرمود: «آشغال را در حجره ی خود باقی نگذارید که آن نشیمن شیطان است، سفره ی غذا را در خانه هاتان نگذارید که جایگاه اوست، پالانهایی که چهارپایان شما است فرش نکنید، در خانه ای که در آن بسته نیست شب نخوابید؛ بر بامهایی که دیوار ندارد نخوابید؛ چون هفهف سگ و زارزار خر را شنیدید به خدا پناه برید، زیرا سگی هفهف نمی کند و خری زارزار نمی کند مگر آن که شیطان را می بیند» (مطالب ۴۱۸ / ۲).توضیح:مراد از سفره ی غذا، سفره ای است که آن را بعد از صرف غذا نظیف نکرده باشند، دیگر آن که خانه غالبا عبارت بود از یک اطاق گلی که فرمود بیرون از آن بگذارید.۸۸ - به شانه زدن سر و ریش اهتمام بسیار داشت، گاهی همسران او متصدی شانه زدن بودند؛ روغن به موی سر و ریش و ابرو می مالید، و بهترین روغن را روغن بنفشه می دانست، با مشک یا عنبر خوشبو می ساخت، هزینه ی بوی خوش را بیشتر از هزینه ی خوراک مصرف می نمود (بحار ۲۴۸ / ۱۶).۸۹ - سرمه می کشید، در چشم راست سه بار و در چشم چپ دو بار؛ سرمه دانی داشت؛ بهترین سرمه ی او اثمد بود؛ در آینه نگاه می کرد؛ برای اصحاب خود را می آراست و همچنین برای همسران خود، به عایشه فرمود: «خداوند از بنده اش دوست دارد چون نزد برادران خود رود خود را آماده و زیبا سازد» (بحار ۲۴۹ / ۱۶).۹۰ - اگر سرش درد می گرفت با روغن کنجد می مالید و مداوا می کرد، (بحار ۲۹۰ / ۱۶).۹۱ - بر تن یکی از اصحاب لباسی پاره دید، فرمود: «آیا جز آن ندارد؟» گفتند: دو تا دارد در جنته اش، به او فرمود: «آن ها را بگیر» او گرفت و پوشید، به او فرمود: «آیا این گونه بهتر نیست؟ خدا گردنش را بزند» آن مرد شنید و گفت: در راه خدا، پیغمبر هم فرمود: «در راه خدا»، بعد از آن در جنگی که به جهاد رفت گردن او در راه خدا زده شد. (بحار / پاورقی ۱۸۱).۹۲ - وقتی بانویه و خرخسک فرستادگان باذان از یمن نزد پیغمبر آمدند، ریش ها تراشیده و سبیلها آویزان بود، پیغمبر از نظر کردن به ایشان کراهت داشت فرمود: «وای بر شما! کی به شما این چنین فرمان داده؟» گفتند: پروردگار ما کسری؛ پیغمبر فرمود: «اما پروردگار به من امر نموده ریش را بگذارم و سبیل را بچینم» (بحار ۳۹۰ / ۲۰).۹۳ - در حجه الوداع وقت احرام بستن از آن جمله به ستردن وی زیر بغل فرمان داد. (بحار ۳۴۰ / ۲۱).۹۴ - ام حبی که زن ها را ختنه می کرد مهاجرت نمود و نزد پیغمبر آمد، به او فرمود: «آن کار را می کنی؟» گفت: اگر حرام است نکنم، فرمود: «نه و نزدیکتر بیا تا به تو یاد دهم، وقتی ختنه می کنی از بیخ مبر، و اندکی از آن به جا گذار که هم برای رونق صورت بهتر است هم برای همسر لذت بخشتر» ام حبیب خواهری داشت که مشاطه بود او را خبر داد او هم نزد پیغمبر آمد و گفت: خواهرم چنین گفت، فرمود: «نزدیک بیا ای ام عطیه، وقتی آرایش می دهی، صورت را با پارچه مالش نده، زیرا با پارچه مالش دادن درخشندگی صورت را از بین می برد.» (بحار ۱۳۲ / ۲۲).۹۵ - فرمود: «از مواضع لعن اجتناب کنید»، گفتند: کجایند؟ فرمود: «قضای حاجت در محل باراندازی، و کناره ی راه ها، و جاهای سایه دار» (وصول ۷۴/ ۳).۹۶ - از بول کردن در سوراخ جانوران نهی کرد و فرمود: «مساکن جن است» (وصول ۷۴ / ۳).۹۷ - مشرکین به مسلمانان گفتند: می بینیم صاحب شما (پیغمبر) شما را در همه چیز تعلیم می دهد حتی قضای حاجت. (وصول ۷۸ / ۳).۹۸ - چیزهایی را که پیغمبر مکروه می داشت اما نه در حد حرمت ده تا بود: عطرهای زعفرانی، تغییر موی سفید با رنگ، دامن کشیده با لباس دراز، انگشتر طلا به کار بردن، نشان دادن زیور، قمار کردن (بی مراهنه)، دعای حفظ خواندن بغیر معوذتین، دعا و تعویذ به خدا بستن، بیرون ریختن آب (به اسراف)، فاسد کردن کودک شیرخوار به همخوابگی با مادرش و آبستن شدن او. (وصول ۱۸۵ / ۲).۹۹ - مردی ژولیده موی دید فرمود: «آیا این مرد چیزی نیافت تا موی خود را با آن آرام کند؟».مردی دیگر را با لباسی کثیف دید فرمود: «آی این مرد چیزی نیافت تا جامه ی خود را با آن بشوید؟» (وصول ۱۸۶ / ۲).۱۰۰ - انس گفت: پیغمبر برای ما وقت معین کرد در کوتاه کردن سبیل و ستردن موی زیربغل و گرفتن ناخن و ستردن موی عورت، که از چهل شبانه روز تجاوز نکند. (وصول ۱۸۳ / ۲).۱۰۱ - فرمود: «خداوند لعن کند سازنده ی موی عاریه و به کار برنده ی آن را و نازک کننده ی بی حد ابرو را، زنی را که ابروی خود را نازک کند، خال گذاران در صورت، و زنی را که به صورت خال می گذارد» (وصول ۱۸۴ / ۲).۱۰۲ - فرمود: «عطر مردان بویش ظاهر و رنگش پنهان است،و عطر زنان رنگش ظاهر و بویش پنهان است» (وصول ۱۸۲ / ۲).توضیح:یعنی باید چنین باشد.۱۰۳ - با مشک و عنبر خود را خوشبو می کرد و می فرمود: «بهترین عطرها مشک است» (وصول ۱۸۲ / ۲).۱۰۴ - فرمود: «هر چشمی زناکار است اگر زنی عطر زد آن گاه به مجلسی در آمد، زناکار است» (وصول ۱۸۲ / ۲).توضیح:مراد مجلسی است که در آن نامحرم باشد.۱۰۵ - فرمود: «هر زنی بخور کرد (بوی خوش)، برای نماز عشا با ما حاضر نشود» (وصول ۱۸۲ / ۲).۱۰۶ - فرمود: «برای من دوست داشتنی شده است بوی خوش و زن و نور چشم من نماز» (وصول ۱۸۱ / ۲)۱۰۷ - فرمود: «خداوند تعالی پاکیزه است پاکیزگی را دوست دارد؛ نظیف است نظافت را دوست دارد؛ بخشنده است بخشندگی را دوست دارد؛ کریم و بزرگوار است کرم را دوست دارد، پس خانه های خود را نظیف کنید و به یهودیان شبیه نشوید» (وصول ۱۸۱ / ۲).توضیح:مفهوم پاکیزگی و نظافت از نظر تشبیه نیست «تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا» اما برای تقریب ذهن و تفهیم چاره ای جز به کار بردن این الفاظ نیست، مفهوم کرم اخص است از مفهوم بخشندگی، زیرا کرم نوعی از بخشندگی است که بزرگوارانه باشد.۱۰۸ - فرمود: «هر کس مویی دارد باید آن را گرامی بدارد» (وصول ۱۷۸ / ۲).۱۰۹ - مردی ژولیده مو نزد او آمد، به او اشاره کرد، او فهمید، رفت و موی خود را اصلاح کرد و آمد، به او فرمود: «آیا این بهتر از آن نیست که یکی از شما ژولیده مو بیاید گوئی شیطان است؟» (وصول ۱۱۸ / ۲).۱۱۰ - پیغمبر نهی کرد که زن، سر خود را بتراشد. (وصول ۱۷۹ / ۲).۱۱۱ - فرمود: «سبیلها را کم کنید و ریش ها را رها کنید» (وصول ۱۸۰ / ۲).۱۱۲- فرمود: «ستردن موی عورت و گرفتن ناخن و کوتاه کردن سبیل از فطرت است»؛ از ریش خود هم از پهنا و هم از درازای آن می گرفت. (وصول ۱۸۰ / ۲).۱۱۳ - فرمود: «اگر زن برای شوهرش زینت نکند در نظر او خوار می شود» (وصول ۷۳ / ۲).۱۱۴ - پیغمبر خضاب نبست و سفیدی مو در او کم ظاهر شد، اگر می خواستند موهای سفید سر او را می شمردند. (وصول ۱۷۶ / ۲).۱۱۵ - فرمود: «هر کسی به طبابت بپردازد و طبی از او معلوم نباشد، ضامن است» (وصول ۸۷ / ۴).

توضیح:مراد از معلوم بودن یا شهادتنامه یا آزمایش حذاقت است هر چند ایشان هم در مواردی ضامنند و آن وابسته به تشخیص کارشناس است.۱۱۶ - فرمود: «با آبی که با آتش، گرم شده،وضو بگیرید» (وصول ۱۹۵ / ۵).توضیح:وضوء در این جا به معنی مطلق شستشو و زدودن کثافت است که با آب گرم بهتر به عمل می آید.۱۱۷ - فرمود: «اگر بر امتم دشوار نمی آمد هر آینه ایشان را امر می کردم که برای هر نماز وضو بکنند و برای هر وضو مسواک کنند» (مجمع ۲۲۱ / ۱).توضیح:مراد آن است که بر فرض در وقت نماز بر وضوی سابق باقی باشند، از نو وضو بگیرند.۱۱۸ - فرمود: «پاکترین خوراک شما آن است که آتش به آن رسیده باشد» (مجمع ۲۵۲ / ۱).۱۱۹ - برای بول کردن، جای مناسبی پیدا می کرد (مستور و بی ترشح).۱۲۰ - مردی مشرک به عبدالله گفت: من گمان دارم صاحبش شما (پیغمبر) همه چیز را به شما یاد می دهد، عبدالله گفت: بر فرض آن که قصد تو استهزاء باشد او به ما یاد داده رو به قبله نباشیم (در وقت قضای حاجت)، با دست راست استنجا نکنیم، با استخوان و پلیدی خشک استنجا نکنیم، و به کمتر از سه سنگ خود را از آلودگی پاک نکنیم. (مجمع ۲۰۵ / ۱).

۱۲۱ - فرمود: «این بدن ها را پاکیزه سازید، خداوند شما را پاکیزه کند، هر آینه بنده ای نیست که در حال طهارت بخوابد مگر آن که فرشته ای با او باشد با دعایش که آن بنده ساعتی از شب پهلو به پهلو نشود مگر آن که فرشته گوید: خداوندا! بنده ات را بیامرز زیرا به طهارت خوابیده» (مجمع ۲۲۶ / ۱).۱۲۲ - از شاشیدن در آب جاری نهی کرد. (مجمع ۲۰۴ / ۱).۱۲۳ - هر وقت از قضای حاجت فارغ می شد، وضو می گرفت. (مجمع ۲۴۱ / ۱).۱۲۴ - هرگز در حال جنابت غذا نخورد. (مجمع ۲۷۴ / ۱).۱۲۵ - فرمود: «چوب زیتون خوب مسواکی است،دهن را خوشبو می کند و حفره های لثه را از بین می برد و آن مسواک من و پیامبران است» (مجمع ۱۰۰ / ۲).۱۲۶ - مردی را دید در مسجد بول کرد، مردم خواستند مانع شوند فرمود: «بر او قطع نکنید»، آن گاه او را خواست فرمود: «چرا در مسجد بول کردی مگر مسلمان نیستی؟» گفت: گمان کردم این هم زمینی مانند دیگر زمینها است، پیغمبر دلوی آب خواست و بر آن مکان ریخت. (مجمع ۱۰ / ۲).۱۲۷ - یکی پرسید: اگر لباس خوب بپوشم، از تکبر است؟ فرمود: «به درستی خداوند زیبا است زیبایی را دوست دارد» (مستدرک ۲۶ / ۱).۱۲۸ - به غسل کردن و استعمال بوی خوش و مسواک کردن در روز جمعه سفارش می نمود. (وصول ۱۳۰ / ۳).۱۲۹ - فرمود: «جبرئیل به من دوایی آموخت که هر دردی را شفا می دهد» و گفت: «نسخه ی آن از لوح محفوظ است؛ آب باران را که بر سقفی جریان نکرده در ظرفی جمع می کنی، و بر آن از این ها هر یک هفت بار میخوانی فاتحه، آیه الکرسی، اخلاص، قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ برب الناس، و این دعا: (لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی ء قدیر) آن گاه هفت روز روزه می گیری و با آن آب افطار می کنی»(وصول ۱۷۳ / ۳).توضیح:مراد آن است که اول به آن آب افطار می کند نه آن که به آب تنها اکتفا می کنی.۱۳۰ - از منترها از او پرسیدند، فرمود: «بر من عرضه کنید» چون عرضه کردند، فرمود: «هر چیزی که در آن شرک نیست، زیانی ندارد» (وصول ۱۷۸ / ۳).۱۳۱ - گاهی نزد او مریضی می آوردند و او بر او دعا می خواند. (وصول ۱ ۷۸ / ۳).۱۳۲ - چون صورت پیغمبر در جنگ احد زخمی شده بود، امیرالمؤمنین آب می ریخت و فاطمه می شست، چون خون زیادتی کرد فرمود قطعه حصیری را سوختند، از خاکستر آن بر زخم نهاد، خون بند شد. (وصول ۱۷۵ / ۳).۱۳۳ - می فرمود: «قارچ از اقسام من است (من و سلوی) و آب آن، شفای چشم است» (وصول ۱۷۱ / ۳).۱۳۴ - سفارش می کرد روی دل حنا بگذارند (وصول ۱۷۱ / ۳).۱۳۵ - در وفد ثقیف مجذومی بود، پیغمبر فرستاد به او گفتند: ما با تو بیعت کردیم، برگرد. (وصول ۱۵۲ / ۳).۱۳۶ - عامر الرام یکی از اهل شام گفت: در شهرمان بودیم که پرچم هایی دیدم برافراشته، گفتم: چیستند؟ گفتند: پرچم رسول الله است نزد او رفتم، در سایه ی درختی نشسته بود و اصحابش فراهم بودند، نزد ایشان نشستم، پیغمبر امراض را یاد می کرد و فرمود: «به درستی که مؤمن هرگاه دردی به او رو دهد، پس از آن خداوند او را شفا دهد، برای گناهان گذشته ی او کفاره باشد و برای آینده ی او موعظه، و به درستی که منافق چون مریض شود و بعد شفا یابد، مانند شتری است که او را بسته باشند، بعد او را باز کند نمی داند برای چه بسته اند، و برای چه باز کرده اند»، یکی از اطرافیان گفت: یا رسول الله! اقسام چیست؟ به خدا سوگند من هیچگاه بیمار نشده ام؛ پیغمبر فرمود: «برخیز که تو از ما نیستی» (وصول ۱۴۰ / ۲).۱۳۷ - به زنی که بر جهاز شتر حائض شده بود فرمود: «نمک در آب بریز و محل را شستشو کن» (وصول ۱۲۹ / ۳).۱۳۸ - فرمود: «شیطان سخت جستجوگر و سخت لیسنده است اگر یکی از شما خوابید و در دست او بوی گوشت باقی بود و زیانی به او رسید، سرزنش نکند مگر خود را» (وصول ۱۵۰ / ۳).توضیح:چه بسا مراد از شیطان در این جا میکروب باشد.۱۳۹ - فرمود: «اگر یکی از شما خشم کرد، بنشیند؛و اگر خشمش فروننشست، دراز بکشد» و روایت دیگر وضو بگیرد. (وصول ۱۸۷ / ۳).