خاتم النبیین

خاتم النبیین0%

خاتم النبیین نویسنده:
گروه: پیامبر اکرم

خاتم النبیین

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی کمالی
گروه: مشاهدات: 33531
دانلود: 3193

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 33531 / دانلود: 3193
اندازه اندازه اندازه
خاتم النبیین

خاتم النبیین

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ملاحم و شگفتی ها

پیغمبر اکرم گاهی از آینده به طور کلی خبر می داد گاهی به طور وضوح و گاهی به طور اشاره، اما چون هنوز امثال و اشباه آن ها را ندیده بودند و از طرفی به صدق گفتار پیغمبر ایمان داشتند، آن گونه اخبار را با قید آنکه غریبند ضبط می کردند، تا به دست اعصار بعدی رسیده و وقوع آنها را مشاهده کرده و مقصود پیغمبر آشکار شده است؛ از این نمونه ها:۱ - ابوسعید خدری روایت می کند که پیغمبر فرمود: «سوگند به آنکه جانم در دست اوست، قیامت برپا نمی شود مگر آن که روزی بیاید که درندگان با بشر سخن گویند، و سخن گوید با مرد آویزه ی تازیانه ی او و بند کفش او، و خبر دهد او را از آنچه را در اهلش در غیابش انجام داده اند» (حیاه الحیوان ۱۲ / ۲). آیا این روایت اخبار به غیب از تکامل رادیو و ضبط صوت نیست؟ که حتما در آینده هم سخنی با درندگان هم انجام خواهد گرفت.

۲ - فرمود: «آغاز دین شما پیغمبری و رحمت است، و بعد از آن ملک داری پر حیله و مکر و خیانت» (النهایه ۲۶۲ / ۳).۳ - فرمود: «از نشانه های نزدیک قیامت، بسیاری باران و کمی روئیدنیها، و بسیاری قاریان و کمی فقیهان، و بسیاری امیران و کمی امینان است» (اسد ۱۲۰ / ۴).۴ - فرمود: «امروز شما در زمانی هستید که فقیهانش بسیار و گویندگانش کمند، کسانی که سؤال می کنند کمند و کسانیکه عطا می کنند بسیارند، در این زمان عمل بهتر از علم است، و بر شما زمانی خواهد آمد که گویندگان بسیار و فقیهانش کمند، سؤال کنندگان بسیار و عطاکنندگان کمند، در آن زمان علم از عمل بهتر است» (اسد ۱۴۹ / ۳).تنبیه:بهتر بودن علم از عمل برای آن است که عمل باید منطبق بر علم باشد و چون در آخرالزمان بنا بفرموده ی پیغمبر غالبا گویندگان عالم نیستند و مسائل را تحریف شده برای مردم می گویند، ارزش علم از عمل بالاتر است.۵ - یک روز سر بر آسمان بلند کرد و فرمود: «سبحان الله، فتنه ها مانند قطره های باران بر شما فرستاده میشود» (اسد ۱۸۳ / ۳).۶ - فرمود: «بعداز من خلفا باشند و بعد از ایشان امراء، شاهانی زورگو، آن گاه مردی از اهل بیت من بیرون آید که زمین را پر از عدل می کند همچنان که پر از ظلم شده باشد»(اسد ۲۶۰ / ۱).۷ - فرمود: «اگر دین به ستارگان ثریا معلق باشد هر آینه مردانی از فارس بر آن دست خواهند یافت»(اسد ۳۲۵ / ۲).۸ - فرمود: «در آخر امت من گروهی باشند که پاداش ایشان مانند اولی ها باشد، منکر را انکار کنند و با اهل فتنه، قتال نمایند» (اسد ۳۷۹ / ۵).

۹ - به حذیفه فرمود: «روزی بیاید که به مرد گویند چه چابک است، چه ظریف است، چه خردمند است؛ اما در دل او حبه ای از ایمان نباشد» (اسد ۳۹۱ / ۱).۱۰ - فرمود: «بر مردم زمانی بیاید که قاتل نداند برای چه کشته و مقتول نداند برای چه کشته شده»، گفتند: چگونه؟ فرمود: «هرج و مرج قاتل و مقتول در آتشند». (تیسیر ۲۵ / ۴).۱۱ - فرمود: «هرگاه امت من به تکبر راه روند، و شاهزادگان فارس و روم از ایشان خدمت کنند شریران ایشان بر خوبان ایشان مسلط می شوند» (تیسیر ۲۵ / ۴).تنبیه:بعد از پیغمبر تسلط فاتحان دنیا دوست، بر علی بن ابی طالب و دوستدارانش که مسلمان قرآنی بودند، محرز است و جای انکار نیست و تحقق اخبار به غیب پیغمبر اکرم است.۱۲ - فرمود: «هرگاه خزانه های فارس و روم بر روی شما گشوده شود چگونه مردمانی خواهید بود؟» عبدالرحمن بن عوف گفت: این طور که خدا به ما فرمان داده، پیغمبر فرمود: «بلکه با همدیگر چشم و هم چشمی خواهید کرد، به همدیگر حسد خواهید برد با همدیگر دشمنی خواهید کرد، آن گاه به سوی مساکین مهاجرین رو خواهید آورد که بعضی را بر گردن بعضی سوار کنید» (تیسیر ۲۶ / ۴).تنبیه:قسمت آخر روایت بیان یکی از شگردهای سیاستمداران است یعنی سوار کردن بعضی از مساکین به گردن بعضی دیگر و اختلاف انداختن میان ایشان یعنی تفرقه انداز و حکومت کن، و تخصیص مطلب به مساکین از این جهت است که ضعفا هم اکثریت را تشکیل می دهند هم قابل انعطافند.۱۳ - می فرمود: «سر کفر از جانب مشرق است» (تیسیر ۳۲ / ۴).

۱۴ - فرمود: «اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر یک روز، هر آیه خداوند آن روز را دراز می کند تا مردی از اهل بیت من برانگیخته شود که همنام من باشد، زمین را پر از عدل وداد کند بعد از آن که پر از ظلم و جور شده باشد» (تیسیر ۱۱۲ / ۴)توضیح:این روایت مستفیضه در نزد همه ی فرق مسلمین مجمع علیه است.۱۵ - فرمود: بر مردم زمانی بیاید که جز درهم و دینار چیزی سود ندهد» (خلق ۱۷۵ / ۲).۱۶ - فرمود: «وقتی کلاه های بلند ترک دار پیدا شد، ریاکاری ظاهر می شود» (بحار ۱۴۵ / ۱۸).توضیح:در حدیث لفظ قلنسوه به کار رفته به صورت قلانس که جمع آن است، و بهترین مأخذ برای این لغت کتاب «البسه ی مسلمانان» ترجمه حسین علی هروی چاپ بنگاه ترجمه و نشر کتاب شماره ۵۲۵ صفحه ۳۴۴ می باشد که از خلاصه تفاصیل آن معلوم می شود، آن کلاهی است بلند غالبا از نمد که گاهی بر نوک آن نواری از ابریشم به طول یک ذراع آویزان بود، آنرا بر سر می بستند و دور آن عمامه می بستند، کشیشان ارتدکس و طایفه ی بکتاشیه از آنها داشتند که گاهی هشت تیکه بهم دوخته بود که کلاه را شکل هرمی می داد، گاهی مزین به گلابتون و شیشه یا جواهر رنگین بود، اخیرا هم علمای دین سفید و ساده آن را زیر عمامه می گذاشتند، که نشانه ی وقار و قدسیت بود.۱۷ - فرمود: «بر مردم زمانی می آید که ملک و سلطنت در آن به دست نمی آید مرگ با کشتار و زورگوئی و غنا به دست نمی آید مگر به غصب و بخل، و محبت به دست نمی آید مگر با خارج شدن از دین و پیروی کردن از هوای نفس. هر کس به آن زمان رسید و بر فقر صبر کرد در حالی که می توانست محبت به دست آورد، خداوند او را ثواب پنجاه صدیق می دهد از آنان که مرا تصدیق کرده اند» (بحار ۱۴۷ / ۱۸).۱۸ - خالد بن ابی خالد یشکری گفت: سال فتح شوشتر به کوفه رفتم، در مسجد گروهی دیدم به دور مردی که روی در هم کشیده بود، گفتند حذیفه صاحب رسول الله نشستم، او برای قوم حدیث گفت، مردم در باب خیر از او می پرسیدند، و من در باب شر، و مردم خوش نداشتند، حذیفه گفت: شما را حدیث کنم از چیزی که کراهت دارید، امر اسلام آمد، و مانند امر جاهلیت نبود و از پیغمبر سؤال می کردند من گفتم: یا رسول الله! برای من این خیر (اسلام) شری هست؟ فرمود: «بلی» گفتم: راه رهائی از آن چگونه است؟ فرمود: «شمشیر» گفتم: بعد از شمشسیر آیا بقیه ای می ماند، فرمود: «آری، اما مانند استخوان گیر کرده در گلو، یا خاشاک ریخته شده در غذا، و متارکه ای مانند زندگی کردن در دودی که از هیزم تر برمی خیزد» گفتم: بعد چه؟ فرمود: «پس از آن متصدیان ضلال آشکار و بسیار شوند، اگر خلیفه ی عادلی دیدی از او جدا مشو و گرنه بمیر بر چوب خشک درخت» (بحار ۱۰۶ / ۲۲).توضیح:مراد از چوب خشک، زندگی کردن و مردن بر فقر و مغلوبیت است.۱۹ - فرمود: «آه برای جوجه های محمد از خلیفه ای که به خلافت می رسد، عفریت مترف و اسراف کار که پسران و پسران پسران مرا می کشد» (النهایه ۱۷۸ / ۳).

توضیح:خطابی، آن رابه یزید تأویل کرده است.۲۰ - فرمود: «از نشانه های قیامت زیاد شدن مال، زیاد شدن جهل، ظهور فتنه و گسترش تجارت است» (مستدرک ۷ / ۲).۲۱ - فرمود: «هر آینه بر مردم زمانی بیاید که نماند کسی مگر آن که ربا بخورد، اگر نخورد چیزی از غبار آن به او برسد» (مستدرک ۱۱ / ۲).توضیح:مراد از غبار ربا، انواع اکل مال به باطل است مانند احتکار، گرانفروشی، غل و غش در کالا، فریب دادن وامثال آنها.۲۲ - فرمود: «بر شما می ترسم از سبک شمردن دین و فروش حکم و قطع رحم و قرار دادن قرآن همچون مزامیر و جلو انداختن یکی از شما که فاضلترین شما نباشد» (وسائل ۲۲۹ / ۲).توضیح:این یکی از مواردی است در قرآن و سنت که تقدیم مفضول بر فاضل را نهی کرده و باطل شمرده و آب پاکی روی دست قائلین به این یاوه سرائی ریخته است.۲۳ - فرمود: «هرگاه امت من پانزده خصلت را به کار برد، بلا به ایشان نازل می شود، وقتی فی ء (بیت مال) دست به دست شود (یعنی گروهی مسلط بر آن برای خود امتیازاتی به کار برند) امانت گرفتن به نظر غنیمت باشد (برای حیف و میل کردن)، صدقه دادن به نظر زیان بیاید، مرد از زن خود اطاعت کند و به مادر عصیان ورزد، به دوست خود خوبی کند و به پدر جفا کند، صداها در مساجد بلند شود مرد را از بیم شرش گرامی دارند، پیشوای قوم رذلترین ایشان باشد، حریر پوشند، از زنان خواننده و آلات نوازنده گیرند، شراب خورند، بسیار زنا کنند؛ در چنین وقتی منتظر باشید بادی سرخ را و فرورفتن زمین یا مسخ را و غلبه ی دشمن بر شما که دیگر یاری داده نخواهید شد» (وسائل ۲۳۱ / ۱۲).۲۴ - فرمود: «به زودی زمانی بر امت بیاید که از قرآن نماند مگر رسم آن و از اسلام نماند مگر اسم آن، خود را به اسلام و مسلمانی نام می نهند، و حال آن که دورترین مردم از اسلام باشند، مسجدهای ایشان آباد اما خراب از هدایت، فقیهان آن زمان بدترین فقیهان زیر آسمانند، فتنه از ایشان آغاز شود و به ایشان برگردد» (بحار ۱۰۹ / ۲).۲۵ - فرمود: «دین ظاهر شود تا از دریاها بگذرد، در راه خدا به دریاها فرورود آن گاه بعد از شما اقوامی می آیند که قرآن را قرائت می کنند می گویند قرآن را قرائت کردیم کی از ما خواناتر برای قرآن است و کی از ما فقیه تر و عالمتر است؟» آن گاه رو به اصحاب کرد و فرمود: «آیا در این ها خیری هست؟» گفتند: نه، فرمود: «اینان از این آیه اند:( َأُولَـٰئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ) «ایشان هیزم آتشند» (بحار ۱۱۱ / ۲).۲۶ -فرمود: «یهود به هفتاد و دو فرقه از هم جدا شدند و نصاری به هفتاد و دو فرقه و امت من هم به هفتاد و دو فرقه از هم جدا می شوند» (مستدرک ۱۲۸ / ۱).و در روایت دیگر: همه در آتشند مگر یکی.۲۷ - فرمود: «هر آینه بر امت من بیاید آن چه بر بنی اسرائیل آمده مانند هم، حذو النعل بالنعل (مانند همسانی جای نعل به نعل دیگر) اگر در بنی اسرائیل کسی بوده که با مادر خود در آمیخته در امت من هم چنان خواهد شد»(مستدرک ۱۲۹ / ۱).و در روایت دیگر فرمود: «تا آن جا که اگر در لانه ی کفتاری رفته باشند شما هم خواهید رفت»

۲۸ - حذیفه بن الیمان گفت: مردم از پیغمبر درباره خیر می پرسیدند و من از شر می پرسیدم از بیم آن که مبادا به من رسد گفتم: یا رسول الله! ما در دوران جاهلیت و شرور بودیم خداوند این خیر را (اسلام) به ما داد، آیا بعد از این خیر شری هست؟ فرمود: «آری و در آن تیرگی و دودی هست» گفتم: تیرگی آن چیست؟ فرمود: «گروهی که به غیر هدایت من راه می روند هم معروف از ایشان سر می زند هم منکر» گفتم: آیا بعد از آن شری هست؟ فرمود: «آری، داعیانی بر درهای جهنم که هر کس ایشان را اجابت کند او را در جهنم اندازند» گفتم: یا رسول الله! ایشان را برای من وصف کن، فرمود: «از خود ما هستند و به زبان ما سخن می گویند» گفتم: اگر ایشان را درک کردم چه فرمان می دهی؟ فرمود: «با جماعت مسلمانان باش و با امام ایشان» گفتم: اگر امامی و جماعتی نداشتند فرمود: «جدائی اختیار کن از همه فرقه ها و هر چند بر ریشه ی درختی دندان زنی تا مرگ تو را ادراک کند و تو چنین باشی» (مستدرک ۱۱۳ / ۱).۲۹ - فرمود: «وای به حال عرب از شری که به تحقیق نزدیک شده است» (مستدرک ۱۰۸ / ۱).توضیح:نزدیکترین شری که بعد از وفات پیغمبر دامنگیر عرب شد، همان عدول از اهل بیت پیغمبر بود که بعد از سال های اندکی تسلسل حوادث یزید رابه جای پیغمبرنشاند، سلطنت معاویه و یزید و اشباه ایشان تا هاورن و مأمون و متوکل را با اوج امکاناتی که پیغمبر اسلام برای سروری عرب و مسلمانان فراهم کرده بود مقایسه کنید، تصدیق خواهید کرد که نزدکیترین شرور برای قوم عرب انحراف ایشان از بیت وحی بود، خشت اول انحطاط اسلام همین انحراف بود نه. جنگ های صلیبی و حمله ی مغول، آیا ملتی که دیدند فرزند بزرگترین دشمن اسلام یعنی یزید بن معاویه بر مسند خلافت تکیه زده سر بریده ی سبط پیغمبر و اسرای اهل بیت را به حضورش می برند و آواز مخالفتی از حلقوم ایشان بیرون نمی آید، مسلمانانی هستند که منحط نشده اند! و آیا علو دولت اموی و بنی عباس همان علو اسلام است؟۳۰ - گفتند: یا رسول الله! کی امر به معروف و نهی از منکر متروک می شود؟ فرمود: «وقتی در میان شما ظاهر شود آن چه قبل از شما در بنی اسرائیل ظاهر شد»، محافظه کاری در میان خوبان شما ظاهر شود و فحشا و بدکاری در میان اشرار شما و ملک به دست کوچکان شما بیفتد و فقه نزد فرومایگان شما» (جامع ۱۹۰ / ۱).۳۱ - در روایتی از نشانه های قیامت پرسیدند فرمود: «وقتی که علم از نزد فرومایگان جستجو شود» (جامع ۱۹۰ / ۱).۳۲ - ابن مبارک گفت: مراد از صاغران (کوچکان) کسانیند که به رأی خود سخن می گویند.۳۳ - فرمود: «علم فراگیرید و به مردم بیاموزانید، و واجبات را یاد گیرید و به مردم بیاموزانید زیرا من مردی هستم (چون دیگران) مردنی وبه زودی که علم گرفته می شود و فتنه ها آشکار می گردد تا آن جا که دو تن در امر واجبی اختلاف پیدا می کنند و کسی که میان ایشان حکم کند، نمی یابد» (جامع ۱۸۶ / ۱).۳۴ - فرمود: «خوبان امت من در قرنی است که من در آن مبعوث شده ام بعد از ایشان کسانی خواهند بود، کم ارجتر، وبعد آن به این امر افزوده نمی شود مگر شدت» (جامع ۱۸۸ / ۱).

۳۵ - فرمود: «فتنه ها ظاهر می شود و هرج زیاد می گردد» گفتند: هرج چیست؟ فرمود: «کشتن کشتن، و علم گرفته می شود (نایاب می شود)» (جامع ۱۸۰ / ۱).توضیح:مراد، علوم دینی است که شامل همه ی معارف انسان کامل است.۳۶ - فرمود: «برای هر چیزی اقبالی و ادباری هست و به درستی که برای این دین که خداوند مرا به آن مبعوث گردانیده نیز چنین است، قبیله ای فهم دین می کنند و وابستگان قبیله، و در میان ایشان یک فاسق یا دو فاسق باشد و بیشتر نباشد اما ذلیل و خوار باشند، و اگر سخن گویند سرکوب شوند، (این اندازه از ادبار دین نیست)» آن گاه از ادبار دین یاد کرد و فرمود: «قبیله ای باشند که در حق علم جفا کنند تا آن جا که یکی دو فقیه بیشتر در میان ایشان باقی نماند وایشان ذلیل باشند واگر سخن گویند سرکوب شوند، و بر ایشان طغیان شود، تا آن جا که در جمع ایشان شراب نوشیده شود و در بازار ایشان فروخته شود اما به خمر به نام دیگر نهند، تا آن جا که آخر امت، اول آن را لعن کند، آگاه باشید که بر ایشان لعنت وارد می شود» (جامع ۱۸۶ / ۱).۳۷ - فرمود: «از نشانه های قیامت: برخواستن علم و فراوانی جهل و نوشیدن خمر و آشکاری زنا است» (جامع ۱۸۳ / ۱).۳۸ - فرمود: «از نشانه های قیامت: کمی علم و آشکاری جهل، و زنا، و بسیاری زنان و کمی مردان است تا جایی که برای پنجاه زن یک سرپرست باشد» (جامع ۱۸۳ / ۱).۳۹ - فرمود: «کسی که هنگام فساد امتم متمسک به سنت من است برای اوست اجر شهید» (مجمع ۱۷۳ / ۱).۴۰ - فرمود: «بزودی بر شما زمانی بیاید که در آن چیزی عزیزتر نباشد از سه چیز: درهمی حلال یا برادری که با او انس گرفته شود یا سنتی که به آن عمل شود» (مجمع ۱۷۲ / ۱).۴۱ - امیرمؤمنان فرمود: «فتنه ای تاریک و کور و کر بر شما سایه می اندازد که از آن نجات نمی یابد مگر نؤمه» گفتند: یا ابوالحسین «نؤمه» چیست؟ فرمود: «کسی که مردم نمی دانند درنفس او چیست» (بحار ۷۳ / ۲).توضیح:«نؤمه» بر وزن عرفه خامل الذکر ناشناس که امام صادق در صفات مؤمن فرمود: «ان شهد لم یعرف و ان غاب لم یتفقد» یعنی: «اگر حاضر باشد کسی او را نمی شناسد و اگر غالب شود کسی او را جستجو نمی کند».۴۲ - فرمود: «خداوند علم را از مردم باز نمی گیرد باز گرفتنی، لکن علم را به گرفتن علما و از بین رفتن ایشان باز می گیرد، تا آن جا که عالمی باقی نمی ماند، و مردم رؤسایی جاهل اتخاد می کنند، که بدون علم فتوی می دهند، گمراه می شوند و گمراه می کنند» (جامع ۱۸۰ / ۱).۴۳ - و در روایت دیگر: «خداوند علم را از مردم باز نمی گیرد بعد از آن که آن را عطا کرده است، لکن علما را می برد؛ هرگاه عالمی برود، علمی که با او بوده می رود، تا آن که بجا می ماند کسی که نمی داند، پس گمراه می شوند و گمراه می کنند» (جامع ۱۸۲ / ۱).توضیح:آن علمی که با هر عالمی از میان می رود عبارت است از نظرات استنباطی او از طریق صحیح و درست، زیرا تجربه هم نشان می دهد که هر عالمی بهره ای خاص خود دارد که مطلق علم نیازمند آن است.۴۴ - فرمود: «هر آینه زمانی بر شما خواهد آمد که در آن بر شما امیرانی سفیه خواهد بود که بد مردان را جلو می اندازند و خوب مردان را عقب، نماز را از وقتش تأخیر می اندازند، هرکس ایشان را ادراک کرد مبادا سر دسته یا شرطی (پلیس) یا مالیات بگیر یا خزانه دار شود» (مطالب ۲۳۷ / ۲).۴۵ - فرمود: «دو صنف از امت منند که شفاعت من به ایشان نمی رسد: امیری ظالم و سختگیر و زورگو و هر غالی در دین و مارق از دین» (مطالب ۲۳۳ / ۲).توضیح:غالی در دین که زیاده روی در عقائد دینی می کند مانند نصاری درباره ی عیسی؛ و مارق از دین خارج شونده از دین است مانند خوارج.۴۶ - فرمود: «به زودی بر شما امیرانی خواهند بود که شما را به آن چه معروف و نیکو است فرمان می دهند اما خودشان به آن چه منکر و ناروا است عمل می کنند، برای ایشان طاعتی بر شما واجب نیست» (مطالب ۲۳۵ / ۲).توضیح:برای قلیل العلمان، ظاهر این روایات لغزشگاه اقدام است، زیرا طاعت اولو الامر واجب است و موارد عدم اطاعت وابسته به تشخیص مجتهد جامع الشرایط است و هرگز امری دلبخواهی و سلیقه ای نیست.۴۷ - فرمود: «بر مردم زمانی بیاید که دولتمند بر آن چه دارند دندان فشارد از ترس انفاق، در حالی که خداوند فرموده:( وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ) یعنی: «آن چه در راه خدا انفاق کردید، خداوند عرض آن را می دهد و او

بهترین روزی دهندگان است» (مطالب ۲۶۱ / ۱).۴۸ - فرمود: «ترسناکترین چیزی که از آن بر شما می ترسم، مردی است که قرائت قرآن کرده تا آن جا که بهجت قرآن را بر او می بینی و یاوری برای اسلام است، اما از اسلام بیرون می رود مانند جدا شدن پوست از بدن، و اسلام را پشت سر می گذارد و بر همسایه ی خود با شمشیر شتاب می کند، و او را به شرک متهم می کند» گفتند: یا رسول الله! کدام یک اولی به شرک است، تهمت زننده یا متهم شده؟ فرمود: «البته تهمت زننده» (مطالب ۲۷۳ / ۴).توضیح:مراد پیغمبر - و العلم عند الله - خشکه مقدسان خودپسند است که به شتاب درباره ی خلق الله قضاوت می کنند و از نهایت خودبینی ایشان را بد و بی دین می دانند.۴۹ - فرمود: «خداوند برای شما در زمین قدرت و تملک قرار می دهد، که در آن هر طور بخواهید بکنید، اما چون به معاصی عمل کردید دشمنان شما، شما را به سرزمین عرب واپس می رانند»، گفتند: چگونه سرزمین عرب ما را تحمل کند وحال آن که از بسیاری مسلمانان ما را خبر داده ای؟ فرمود: «خداوند در سرزمین عرب رزقی نازل می کند، همچنان که برای بنی اسرائیل در صحرای تیه نازل کرد» (مطالب ۲۳۵ / ۴).توضیح:وجه شبه، همان رزق بی گمان است که برای عرب ها معادن سرشار نفت ومعدن طلای مهد است و اعجاز پیغمبر در اخبار به غیب کاملا روشن است.۵۰ - ابوبکر بن ابی جهم و زید بن حسن وارد مسجد پیغمبر شدند در حالی که ابن رمانه مولای عبدالعزیز بن مروان بر ایشان تکیه داده بود، ابن نیار یکی از صحابه در مسجد بود، از پی ابوبکر فرستاد که بیا، چون نزد او آمد گفت: شما را دیدم که ابن رمانه بر شما تکیه داده بود من از پیغمبر خدا شنیدم که فرمود: «قیامت برپا نمی شود مگر آن که دنیا نزد لکع پسر لکع (فرومایه پسر فرومایه) خواهد بود» (مطالب ۳۴۷ / ۴).۵۱ - فرمود: «قیامت برپا نمی شود مگر آن که در میان راه آمیزش کنند، مانند خران؛ گفتند: آیا چنین می شود؟ فرمود: هر آینه قطعا می شود» (مطالب ۳۴۹ / ۴).۵۲ - فرمود: «بدرستی که بعد از من فرمانروایانی خواهند بود؛ اگر ایشان را اطاعت کردید، شما را کافر می کنند؛ و اگر نافرمانی کردید، شما را می کشند؛ پیشوایان کفرند و سرهای گمراهی» (مطالب ۲۶۸ / ۴).۵۳ - فرمود: «برای هر چیزی آفتی هست وآفت این دین، فرمانروایان بد است» (مطالب ۲۶۸ / ۴).۵۴ - فرمود: «رزق را در پنهانیهای زمین بجویید» (مطالب ۳۸۴ / ۱).توضیح:در آیه ی مبارکه ی قرآن هم آمده: «فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقها» یعنی: «در جاهای گوشتی زمین (حاصلخیز و معادن» راهیابی کنید».۵۵ - فرمود: «من از فتنه ی فراوانی و آسایش بر شما بیمناکترم تا فتنه ی دشواری و کمبود، شما در فتنه ی دشواری و کمبود گرفتار شدید و صبر کردید، به درستی که دنیا سرسبز و شیرین است» (مطالب ۱۶۷ / ۳).توضیح:یعنی سرسبزی و شیرین دنیا شما را منحرف خواهد کرد.۵۶ - فرمود: «دو صنفند از اهل آتش که من آنها را ندیده ام: گروهی که تازیانه دارند مانند دم گل و مردم را با آن ها می زنند، و دیگر زنانی نیم برهنه و برهنه میل کننده، و میل دهنده، سرهای ایشان چون کوهای شتر؛ در بهشت داخل نشوند وبوی آن را نشنوند و حال آن که بوی آن از فاصله ی کجا تا کجا به مشام می رسد» (وصول ۳۹۶ / ۴).۵۷ - فرمود: «اگر ده تن از یهودان با من بیعت کنند، یهودی ای روی زمین باقی نخواهد ماند مگر آن که مسلمان خواهد شد» (وصول ۳۹۹ / ۴).توضیح:شاید از شدت لجاجت ایشان بر باطل و ترس از سرزنش قوم.۵۸ - فرمود: «بر شما نمی ترسم که مشرک بشوید بلکه از آن می ترسم که بعد از من بر سر دنیا با هم نزاع کنید» (وصول ۲۲۱ / ۴).۵۹ - فرمود: «قیامت برپا نمیشود تا آن که آتشی از حجاز بیرون آید که گردن شترها را در بصرای شام روشن کند» (وصول ۱۲۰ / ۴).۶۰ - فرمود: «در آخر امت من مردمی باشند فریب دهنده، دروغگو، برای شما سخن گویند از چیزهائی که نه شما شنیده اید نه پدران شما، پس بترسید و پرهیز کنید از ایشان، شما را گمراه نکنند و مفتون نسازند» (وصول ۱۷۷ / ۴).۶۱ - فرمود: «قیامت برپا نمی شود تا این که دجالان کذاب قریب سی نفر برخیزند و ادعای رسالت کنند» (وصول ۱۲۱ / ۴).۶۲ - انس گفت: پیغمبر فرمود: «ای انس! به درستی که مردم، شهرها خواهند ساخت، یک شهر از آن ها بصره یا بصیره نامیده می شود، اگر بر آن گذر کردی و در آن داخل شدی مبادا در شوره زار آن و لنگرگاه آن و بازار آن و درب خانه های امرای آن درنگ کنی، و بر تو باد اطراف آن، زیرا بدرستی که در آن خسف و قذف و رجف پدید خواهد آمد و گروهی که شب بخوابند و صبح کنند در حالی که بوزینگان و گرازان باشند» (وصول ۱۳۲ / ۲).توضیح:خسف، فرورفتن ناگهانی زمین است؛ و قذف، فرود آمدن صاعقه (و شاید موشک)؛ و رجف، زمین لرزه. بصره از روزهای اول چهره ی خوبی در اسلام نداشته، بندرگاه برده فروشی و دزدان دریایی که امیرمؤمنان درباره ی ایشان فرمود: «شتر عایشه حلحل کرد، همه اجابت کردید و چون پی شد، فرار کردید»؛ مسخ به صورت حیوانات گاهی در اخبار برای استعاره از حالات ویژه ی ایشان است، بوزینه مظهر تقلید و چاپلوسی و گراز مظهر شهوت بطن و فرج.۶۳ - فرمود: «قیامت برپا نمی شود مگر آن که در مساجد با همدیگر تفاخر و مباهات می شود» (وصول ۲۶۴ / ۴).۶۴ - فرمود: «قیامت برپا نمی شود مگر آن که رود فرات از کوهی از طلا عقب می نشیند (آن را ظاهر می کند) مردم به خاطر آن با هم می جنگند، از هر صد نفر نود و نه نفر کشته می شود هر کس با خود می گوید: من از آنهایم که نجات می یابند» (وصول ۱۲۴ / ۴).۶۵ - فرمود: «قیامت برپا نمی شود مگر آن که زمان نزدیک می شود سال مانند ماه و ماه مانند هفته وهفته مانند روز و روز مانند ساعت و ساعت مانند شعله ی آتش» (وصول ۱۲۴ / ۴).توضیح:حدیث شایان و امعان نظر اهل نظر است.۶۶ - فرمود: «آبادی بیت المقدس، خرابی مدینه است؛ و خرابی مدینه، وقوع جنگ و ملحمه است؛ و جنگ، فتح قسطنطنیه است؛ فتح قسطنطنیه، خروج دجال است» آن گاه بر ران مستمع زد و فرمود: «به درستی که این حق است همچنان که تو اینجا نشسته ای» یعنی معاذ بن جبل. (وصول ۱۲۶ / ۴).توضیح:اخباری که فهم و تطبیق آن ها مشکل است باید اول در سند آن ها تحقیق کرد، چنان چه سند آن ها مرود اعتماد بود، باید حتی المقدور در تأویل صحیح آنها جستجو کرد و به هر حال به صرف این که مفهوم آنها مشکل فهم است نباید آن ها را نادیده گرفت مگر در موردی که با قرآن مجید تضاد داشته باشند.۶۷ - فرمود: «سوگند به آن که جانم در دست اوست، قیامت برپا نمی شود وقتی که درندگان با بشر سخن گویند و سخن گوید با مرد آویزه ی تازیانه ی او و بند کفش او وخبر دهد او را از آن چه اهلش بعد از خودش (در غیاب او) انجام داده اند». (وصول ۱۲۲ / ۴).توضیح:اشاره به ضبط صوت است، سخن گفتن درندگان با انسان هم انجام خواهد شد و همین حدیث به ما می فهماند که اگر تدوین کنندگان احادیث به عنوان این که این حدیث فهمش مشکل است آن را از قلم می انداختند یکی از معجزات بزرگ پیغمبر اسلام که اخبار از غیب است از بین می رفت.۶۸ - فرمود: «قیامت برپا نمی شود مگر وقتی که بهره مندترین مردم دنیا فرومایه فرزند فرومایه باشد» (وصول ۱۲۳ / ۳). ۶۹ - یکی پرسید:قیامت، چه وقت است؟ پیغمبر مشغول سخن با دیگری بود، چون فارغ شد فرمود: «سائل کجا است؟» او گفت: منم یا رسول الله، فرمود: «وقتی امانت ضایع شد منتظر قیامت باش»، گفت: ضایع شدن آن چگونه است، فرمود: «وقتی کار به غیر اهلش واگذار شد، منتظر ساعت باش» (وصول ۱۲۳ / ۴).۷۰ - فرمود: «اگر از دنیا نماند مگر یک روز، خداوند آن روز را دراز می کند تا آن که برانگیزد در آن مردی را از من (یا فرمود:از اهل بیت من) که همانند است نام او با نام من و نام پدرش با نام پدر من، زمین را پر از عدل و داد می کند همچنان که پر از ظلم وجور شده باشد» (وصول ۱۱۲ / ۴).توضیح:هیچ منافاتی ندارد که بگوییم نام پدر امام زمان عبدالله است.۷۱ - عدی بن حاتم گفت: نزد پیغمبر بودم مردی آمد از فقر شکایت کرد، دیگری آمد از راهزنان شکایت کرد، پیغمبر فرمود: «ای عدی! حیره را دیده ای؟» گفتم: ندیده ام اما شنیده ام، فرمود: «اگر زندگی تو دراز بود خواهی دید که زن سوار بر رهوار و تنها از حیره بیاید و طواف کند، از احدی جز خدا نترسد» پیش خود گفتم: پس راهزنان طی که شهرها را ویران کردند چه؟ فرمود: «اگر زنده ماندی هر آینه گنج های کسری را به دست خواهید آورد»گفتم: کسری فرزند هرمز؟ فرمود: «کسری فرزند هرمز، اگز زنده ماندی مرا را می بینی مشتش پر از طلا و نقره در جستجو کسی که به او بدهد و کسی را نباید که از او قبول کند و هر آینه هر یکی از شما که روز قیامت خدا را ملاقات کند که میانشان ترجمانی نباشد خداوند فرماید: آیا رسولی نفرستادم که تو را تبلیغ کند؟ او گوید: بلی، خداوند فرماید: آیا به تو نبخشیدم و زیاده بر آن؟ او گوید: بلی ای پروردگار من، به طرف راستش نظر می کند جز جهنم را نمی بیند، به طرف چپش نظر می کند جز جهنم چیزی نمی بیند»، عدی گفت: از پیغمبر شنیدم که فرمود: «از آتش بپرهیزید و هر چند به تصدق دادن نصف دانه خرما، و اگر کسی آن را ندارد به کلمه ای نیکو» عدی گفت: آن ها را که خبر داد، دیدم. (وصول ۲۸۸ / ۴).۷۲ - به کعب بن عجره فرمود: «خداوند تو را از امارت سفیهان پناه دهاد»، گفت: امارت سفیهان چیست؟ فرمود: «امیرانی بعد از من خواهند بود که به هدایت من، هدایت نمی شوند و به سنت من پیروی نمی کنند و هر کس تصدیق ایشان کند بر دروغشان و اعانت ایشان بر ظلمشان، هرگز نزد من پای حوض وارد نخواهد شد» (مستدرک ۷۹ / ۱).۷۳ - فرمود: «وقتی فرمانروایان به دنبال شک و ریبه و بدگمانی در میان مردم بودند ایشان را فاسد می کنند» (وصول ۴۹ / ۲).۷۴ - فرمود: «نزدیک است که علم ظاهر شود و عمل نهان گردد، مردم با زبان به هم وصل شوند و با دل ها از هم جدا گردند، چون چنین کردند، خداوند بر دل ها و چشمها و گوشهایشان مهر میزند» (جامع ۱۱ / ۲).۷۵ - فرمود: «به درستی که خداوند بد زبان را دوست ندارد و نه کسی را که خود را به بد زبانی می زند و سوگند به آن که جان محمد در دست اوست قیامت برپا نمی شود مگر آن که فحش وتفحش (خود را به بدزبانی زدن) آشکار می گردد، قطع رحم و بد همسایگی کردن شائع می شود؛ امین، خائن، و خائن، امین به حساب می آید؛ مثل مؤمن مانند زنبور عسل است، چیزهایی خوب را می خورد و چیزهای خوب را می زاید، نه فاسد می شود، نه بی بها؛ مثل بنده ی مؤمن قطعه ی خوبی از طلا است آن را در کوره دم می دهند، پاک بیرون می آید، وزنش کم نمی شود» (مستدرک ۷۶ / ۱).۷۶ - جابر گفت: پیغمبر فرمود: «فرش عالی دارید؟» گفتم: فرش عالی کجا بود، فرمود: «بزودی می شود» جابر گفت: آن چه فرموده بود شد، من به همسرم گفتم این فرش ها را جمع کن، گفت: مگر پیغمبر نفرمود به زودی فرش های خوب خواهی داشت. من هم آن ها را به جای خود گذاشتم (وصول ۲۹۰ / ۴).۷۷ - ابوهریره گفت: از راستگوی راستگو خوانده شنیدم که فرمود: «هلاک امت من به دست پسر بچه هایی از قریش است»(وصول ۴۲ / ۴).۷۸ - فرمود: «هر آینه گروهی بر من حوض وارد می شوند، از ایشان جلوگیری می شود، می گویم: خداوندا! اصحاب منند، گفته می شود: تو نمی دانی بعداز تو چه کردند» (وصول ۴۳ / ۴).۷۹ - براء بن عازب راگفتند: خوشا به حال تو، با پیغمبر مصاحبت کرده و در زیر شجره با او بیعت کردی، براء گفت: ای برادرزاده! تو نمی دانی بعد از او چه کردیم. (وصول ۴۳ / ۴).۸۰ - حذیفه در مدائن بود و برای مردم درباره ی چیزهایی که پیغمبر در حال خشم گفته بود سخن می گفت، مردم نزد سلمان می رفتند او می گفت: حذیفه داناتر است به آن چه می گوید، به حذیفه مراجعه می کردند می گفتند: گفتار تو را برای سلمان گفتیم نه تو را تکذیب کرد نه تصدیق نمود، حذیفه نزد سلمان رفت و گفت: چرا مرا تصدیق نمی کنی در آن چه از پیغمبر شنیدم؟ سلمان گفت: گاهی پیغمبر خشمناک می شد ودر حال خشم چیزی می فرمود، و گاهی راضی می شد و در حال رضا چیزی می فرمود، ای حذیفه! کوتاه نمی آیی مگر آن که مردانی را با مردان دیگر دشمن کنی و مردانی را با مردان دیگر دوست، تا اختلاف و جدایی اندازی، و من دانستم که پیغمبر خطبه خواند و فرمود: «خداوندا! نزد تو عهد می کنم هر کس از امتم را بد گفتم یا لعن کردم در حال غضب، هر آینه من هم از اولاد آدمم، خشم می کنم چنانچه خشم می کنند و هر آینه مرا رحمت للعالمین مبعوث گردانیدی، آن را برای ایشان در روز قیامت دعایی قرار ده»، به خدا قسم ای حذیفه یا ترک کن یا به عمر می نویسم. (وصول ۳۲ / ۴).توضیح:مراد سلمان که افضل از حذیفه بود، آن بود که همه چیز را به همه کس نباید گفت و با وجود اینکه حذیفه صاحب سر پیغمبر بود نباید همه چیز را بگوید که صلاح نیست و گر نه پیغمبر در حال خشم و مزاح چیزی جز حق نمی فرمود.۸۱ - فرمود: «صدقه دهید، نزدیک است که مردی صدقه ای بردارد و به آن که می خواهد بدهد او بگوید: اگر دیروز می آوردی قبول کرده بودم اما اکنون نیازی به آن ندارم و کسی را پیدا نکند که به او صدقه بدهد» (وصول ۶ / ۳).