سرچشمه حیات

سرچشمه حیات0%

سرچشمه حیات نویسنده:
گروه: سایر کتابها

سرچشمه حیات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد امینی گلستانی
گروه: مشاهدات: 23302
دانلود: 2390

توضیحات:

سرچشمه حیات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 137 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 23302 / دانلود: 2390
اندازه اندازه اندازه
سرچشمه حیات

سرچشمه حیات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

سماء

يهودي از اميرمؤمنانعليه‌السلام پرسيد: «لم سمّيت السّماء سماءً قال لانّها وَ سَمُ الماءِ (معدن الماء»

«چرا آسمان را سمأ گفتند، فرمود: زيرا آسمان معدن آب است»«۱»

در زبان احاديث، «سماء» به ابر و يا به فلكي (كه آب از آن به ابر و از ابر به زمين مي‌بارد) را گويند، اگر چه در لغت به معني «بالا» است و به همين جهت سقف را نيز سماء گويند.

«آب آسمان، بنوشيد!»

عن أبي عبداللّهعليه‌السلام قال: قال: أميرالمؤمنينعليه‌السلام «اشربوا ماءَ السّماء فانّه يطهّر البدن و يدفع الاسقام قال اللّه تبارك و تعالي و ينزّل من السّماء ماءاًليطهّركم به ..»«۲» امام صادقعليه‌السلام ازاميرمؤمنانعليه‌السلام روايت مي كند آنحضرت فرمود: «آب آسمان بنوشيد، چون آب آسمان، بدن را پاك و ناراحتي‌ها و مرضها را دفع مي‌كند خداي تعالي فرمود: از آسمان براي شما آب فرو مي‌ريزد كه به وسيله آن شما را پاك كند»«۳»

در خواص و منافع «آب نيسان» در اين باره صحبت مفصّل خواهيم داشت

آب آسمان، بنوشيد!

عن أبي عبداللّهعليه‌السلام قال: قال: أميرالمؤمنينعليه‌السلام «اشربوا ماءَ السّماء فانّه يطهّر البدن و يدفع الاسقام قال اللّه تبارك و تعالي و ينزّل من السّماء ماءاًليطهّركم به ..»«۲» امام صادقعليه‌السلام ازاميرمؤمنانعليه‌السلام روايت مي كند آنحضرت فرمود: «آب آسمان بنوشيد، چون آب آسمان، بدن را پاك و ناراحتي‌ها و مرضها را دفع مي‌كند خداي تعالي فرمود: از آسمان براي شما آب فرو مي‌ريزد كه به وسيله آن شما را پاك كند»«۳»

در خواص و منافع «آب نيسان» در اين باره صحبت مفصّل خواهيم داشت

لؤلؤ و مرجان

عَن جعفر الصّادق عَن عليّعليه‌السلام قال:( يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ) «۱» قال من ماء السّماء و من ماء البحر فاذا أمطرت فتحت الأصداف أفواهها من البحر فيقع فيها من ماء المطر فتخلق اللّؤلوءة الصّغيرة من القطرة الصّغيرة و اللّؤلؤة الكبيرة من القطرة الكبيرةِ»«۲» امام صادق از پدرانِ خودعليهم‌السلام از أمير مؤمنانعليه‌السلام نقل مي‌كند آنحضرت: در تفسير آيه، فوق فرمود: يعني «از بهم رسيدن آب آسمان و زمين، لؤلؤومرجان به وجود مي آيد، هنگامي كه باران مي‌آيد، صدفهاي دريا دهان مي‌گشايند و آنرا مي‌بلعند؛ از قطره كوچك لؤلؤ (درّ) كوچك و از قطره بزرگ لؤلؤبزرگ به وجود مي‌آيد.»

ناگفته نماند تأويل آيه مباركه را به اميرمؤمنان علي و فاطمه زهراعليهما‌السلام و درّهاي به وجود آمده از آن دو، را به ائمّه معصومينعليهم‌السلام ذكر كرده‌اند» در اين باره به تفاسير مراجعه شود.

«تركيب آب آسمان با آبهاي زميني» در تفسير آيه مباركه ۹ سوره «ق» «ونزّلنا من السّماء ماءاً مباركاً» محمد بن مسلم، گويد: شنيدم، امام محمد باقرعليه‌السلام فرمود: «ليس من ماء في الارض الّا وخالطه ماء السماء»«۳»

«آبي در زمين وجود ندارد مگر اينكه آب آسمان بااو تركيب يافته است.

آب نيسان

نيسان از ماههاي رومي و مدت آن سي روز است، با تطبيق سال ايرانيها، بيست و سه روز بعد از عيد نوروز مي‌باشد.

در بحارالانوار: درباره اين ماه دو روايت نقل شده است، يكي را از مهج الدّعوات، سيدبن طاووس كه مفصّل‌تراست، أمّاچون سندش منتهي مي‌شود، به عبدالله بن عمر و از نظر روايي ضعيف است، از نقل آن خودداري گرديد.

هر دو روايت را محدّث قميرحمه‌الله در مفاتيح الجنان، در اعمال ماههاي رومي ص ۲۲۹، از زادالمعاد علّامه مجلسيرضي‌الله‌عنه نقل كرده است، طالبين به آن كتاب مراجعه نمايند، اما روايت دوم را عّلامه مجلسيقدس‌سره بدينگونه نقل كرده است:

أقول وجدت بخط الشيّخ علي بن حسن بن جعفر المرزباني و كان تاريخ كتابته سنة ثمان و تسعمأة قال وجدت بخط الامام العلّامة الشّهيد السّعيد محمّد بن مكّي رحمة اللّه عليه عَن جعفربن محمد«۱»

مي‌گويم باخطّ علي بن حسن بن جعفر مرزباني (كه تاريخ نوشته شدنش (۹۰۸) است، پيدا كردم آنهم مي‌گويد: با خط امام شهيد سعيد محمد بن مكيرضي‌الله‌عنه ديده است كه، ازامام جعفرصادقعليه‌السلام ازپدران بزرگوارشانعليهم‌السلام روايت شده است:

قال: «قال رسول اللّه: علّمني جبرئيلعليه‌السلام دواءاً لااحتاج معه الي طبيب.»

جبرئيل برايم دوائي ياد دادكه باوجود آن به دوائي محتاج نشوم بعضي از اصحاب عرض كردنديا رسول الله، دوست داريم آن را براي ما هم تعليم فرمايي، حضرت فرمود: هركس، در ماه نيسان آب باران بگيرد، و هر يك از سوره‌هاي

فاتحةالكتاب و آيةالكرسي و قل يا ايهاالكافرون و سبّح اسم ربّك الاعلي را هفتاد مرتبه بر آن آب بخواند، و سوره‌هاي اخلاص ومعوّذين رانيز هفتاد مرتبه بخواند سپس:

«لااله الّا اللّه و اللّه اكبر و صلّي اللَّه علي محمد و آل محمّد و سبحان اللَّه و الحمدللّه و لااله الّا اللّه واللّه اكبر را نيز هر يك هفتاد مرتبه بر آن آب بخواند، هفت روز صبح و شام يك جرعه از آنرا بياشامد.

پيغمبر فرمود: به حق خدايي كه مرا به نبوّت راستين برأنگيخته است، هر كس از اين آب بياشامد، تمامي دردها و اذيّت هايي را كه در بدنش هست از او دفع مي كند و دهان او را پاك و بلغم را مي زدايد اگر غذا بخورد و آب بياشامد در شكم او باد نمي‌كند و بادهاي معده، او را آزار نمي دهد، فلج به او نمي‌رسد.

از ناراحتي هاي پشت واندرون و ناف نمي‌نالد، از درد سينه نمي‌ترسد، سردي و شاش بند را بر طرف مي‌نمايد. حكّة (خارش، گري) آبله، طاعون، جذام و برص به او نمي‌رسد و آب مرواريد به چشمش نمي‌آيد.

دلش خدا ترس شده و خداوند، هزار رحمت و هزار مغفرت به او مي‌فرستد، انكار و شرك و خود بزرگ بيني و كسالت وتنبلي و عداوت ازدلش خارج مي‌شود و از رگ او درد بيرون مي‌رود، اگر در لوح محفوظ دردي برايش نوشته شده، پاك مي‌گردد

هر مردي بخواهد زنش حامله شود خداوند به او بچه ميدهد وأگرزنداني باشد نجات يابد و به هر چه بخواهد مي‌رسد، سردرد و همه گونه دردها به اذن خداوند ساكن مي شود«۱»

البته روايت مذكور فقط درباره باران ماه نيسان وارد شده است. اما رواياتي در دست است كه تمامي بارانهاي آسماني را مورد توجه قرار داده و استفاده از آن را مورد شفاء و تشويق قرار داده است، يكي از آنها قبلًا در همين فصل گذشت.

وروايت دومي راذيلًامي آوريم:

حسن بن فضل طبرسي دركتاب مكارم الأخلاق از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مي‌كندكه آن حضرت فرمود: «علّمني جبرئيل دواءاً لا أحتاج معه الي دواءٍقيل: يارسول اللَّه! وماذالك الدّواء؟ قال يؤخذ ماءالمطر قبل ان ينزّل الي الأرض ثم يجعل في اناءٍ نظيف و يقرء عليه الحمد الي آخرها سبعين مرة و قل هو اللّه احد و معوّذّتين سبعين مرة ثمّ يشرب منه قد حاً بالغداة و قدحاًبالعشيّ فو الّذي بعثني بالحق لينزعَنّ اللّه بذلك الدّاء من بدنه و عظامه و مُخَخِهِ و عروقه»«۱» «جبرئيل دوايي به من ياد داده است كه، به داروي ديگر احتياج نه خواهم‌داشت، پرسيدند يا رسول الله آن دوا چيست؟ فرمود: آب باران را پيش از رسيدن به زمين گرفته و به ظرف پاكي ريخته شود، هريك ازسوره حمد وقل هوالله و معوذتين هفتاد بار به آن خوانده شود، صبح يك ليوان و عشاء يك ليوان نوشيده شود. سوگند به خدايي كه مرا به حق بر انگيخته است، به وسيله اين دواء، درد از بدن و استخوانهاو مغز استخوانها و رگهاي او بيرون مي‌رود.» امثال اين روايت ها در كتابهاي حديث زياد است، امّا براي اختصار به همين حديث اكتفا مي‌كنيم

مسائل فقهي باران

آب باران در حكم آب جاري است، مادامي كه بو يا مزه يا رنگ آن با چيز نجس تغيير نيابد، همه چيز را پاك مي‌كند؛ اگر زمين نجس در اثر باريدن باران خيس شود پاك مي شود؛ و هر چيزي كه فشار دادن آن ممكن نباشد مانند، در و ديوار و چوبها و سنگها و فرشها وغيره، با آب باران خيس شود پاك است.

۱ - عليّ بن جعفررضي‌الله‌عنه از برادر بزرگوارش امام موسي بن جعفرعليه‌السلام پرسيد: اگر پشت بام در اثر غسل كردن و يا ادرار و بول كردن نجس شود وباران ببارد و آب جاري شود آيا با آن آب وضو گرفتن جايز است؟

ج: اگر جاري شود عيب ندارد«۱»

۲ - باز پرسيد، اگرباران مي‌بارد و شرابي هم به پشت بام ريخته شده باشد و از آن آب بر لباسش ترشّح كند، آيا پيش از شستن مي‌تواند با آن لباس نماز بخواند؟

ج- شستن لباس و بدنش لازم نيست و نماز خواندن با آن لباس مانعي ندارد«۲».

۳ - در پشت بام، آشغال و چيزهاي نجس باشد و باران هم ببارد و ازآن، به لباس مي‌رسد.

ج - «اذاجري من ماءالمطر فلابأس ان يصلّي فيها» «اگر آب باران جاري شود، نماز خواندن با آن لباس مانعي ندارد.»«۳»

۴ - باز سؤال كرد اگر باران بر روي نجس (عذره) بريزد و از آن به لباس ترشّح كند آيا پيش از شستن، مي‌تواند نماز بخواند؟

ج - «اذا جري به المطر فلابأس» «اگر باران بر آن جاري شود عيب ندارد»«۴»

۵ - مسئله: چيزي كه نجس است و عين نجاست در آن نيست اگر يك مرتبه باران ببارد و آنرا خيس كند پاك مي‌شود و در فرش و لباس و غيره فشارد دادن لازم نيست«۵

۵ - آب جاري‌

۵ - آب جاري چه گرم باشد و چه سرد، تلخ باشد يا شيرين اگر از زمين بجوشد مانند چشمه ها و قناتها يا متصّل به منبع بزرگ و كرّ باشد مانند آب لوله كشي وغيره، اگر با عين نجاست بو، مزه، رنگ، آن تغيير نيابد همه چيز را با شستن پاك و تميز مي‌كند چون خودش ذاتاًپاك است.

«آيات»

آيات فراواني كه در باره باران نوشته شد ارتباط تنگاتنگ و عميق با انواع مختلف آب دارد، اضافه بر آنها، چند آيه را درباره آب و اثرات آن راذكرمي كنيم و آيات مربوط به دريا را نيز در محل خود تذكر خواهيم داد.

( إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ) «۱» «به درستي‌كه خداوند توبه كنندگان و پاكيزگان (پاك، زندگي كنندگان) را دوست دارد.

( إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ) «۲» «در آن مسجدي كه با تقوي درست شده است، مرداني است كه پاكيزگي رادوست دارند و خدا نيز پاكيزگان را دوست دارد.»

( أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ ) «۱» «آيا آنان (منكران معاد) نمي‌بينند ما آب را بر زمين خشك و سوزان «باير» مي‌رسانيم، سپس به وسيله آن كشت و زرعهايي، (علوفه هاي گوناگون) بيرون مي‌آوريم و از آن سبزيها خودشان و دامهايشان مي‌خورند، آيا چشم بصيرت ندارند.»

( قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ ) «۲» «بگو:! به من خبر دهيد اگر آبهاي (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه كسي مي تواند آب جاري و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»

( وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاءً فُرَاتًا ) «۳» «ما شما را با آب زلال سيراب كرديم.»

( أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ) «۴» «از زمين، آب و چراگاهش را بيرون آورد.

آيات

آيات فراواني كه در باره باران نوشته شد ارتباط تنگاتنگ و عميق با انواع مختلف آب دارد، اضافه بر آنها، چند آيه رادر باره آب و اثرات آن راذكرمي كنيم و آيات مربوط به دريا را نيز در محل خود تذكر خواهيم داد.

( إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ) «۱» «به درستي‌كه خداوند توبه كنندگان و پاكيزگان (پاك، زندگي كنندگان) را دوست دارد.

( فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّـهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ) «۲» «در آن مسجدي كه با تقوي درست شده است، مرداني است كه پاكيزگي رادوست دارند و خدا نيز پاكيزگان را دوست دارد.»

( أَ وَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ ۖ أَفَلَا يُبْصِرُونَ ) «۱» «آيا آنان (منكران معاد) نمي‌بينند ما آب را بر زمين خشك و سوزان «باير» مي‌رسانيم، سپس به وسيله آن كشت و زرعهايي، (علوفه هاي گوناگون) بيرون مي‌آوريم و از آن سبزيها خودشان و دامهايشان مي‌خورند، آيا چشم بصيرت ندارند.»

( قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ ) «۲» «بگو:! به من خبر دهيد اگر آبهاي (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه كسي مي تواند آب جاري و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!»

( وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاءً فُرَاتًا ) «۳» «ما شما را با آب زلال سيراب كرديم.»

( أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ) «۴» «از زمين، آب و چراگاهش را بيرون آورد.

أخبار

قال النّبيصلى‌الله‌عليه‌وآله : «خلق اللّه الماء طهوراً لا يُنجّسه شيي‌ءٌ مّا الّا غيّر لونه او طعمه اوريحه»«۵» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «خداوند آب را پاك و پاك كننده آفريده است، هيچ چيز آنرا نجس نمي‌كند، مگر اينكه رنگ يا مزه يا بوي آن تغيير يابد

«آبا تماماً پاك است تا به طور يقين، نجاست آن دانسته شود.»

«ايُّ شيي‌ءٍ يكون أطهر من الماء»»

«آيا چه چيزي از آب پاك‌تر است؟!»

آب اصالتاً پاك است و ذاتاً پاك كننده است، اخبار و احاديث فراوان در تفاسير قرآن مجيد و در كتابهاي فقهي وجود دارد، كه نيازي به درج بيشتر از اين نمي‌باشد.

پر واضح است آب يعني اين مادّه اصلي وجود تمامي موجودات كه قسمت أعظم خميره وجودي آنان را تشكيل مي‌دهد بايد پاك و پاك كننده «طاهر و مطهّر» باشد.

واقعاً اگر آب نبود چه چيزي جاي آنرا مي‌گرفت، زندگي روي زمين به چه صورتي در مي‌آمد.؟

آيا خداوند عزّوجلّ شرايط زندگي را تغيير مي‌داد كه در آن صورت نام ديگر را يدك مي‌كشيد واسم ديگر روي آن گذاشته مي‌شد.؟

و آيا اصلًا همچون كاري امكان پذير بود، يا نظام احسن و نظم آفرينش چنين اجازه را نمي‌داد؟! (غير از خود او كسي چه مي‌داند.

۶ - دريا

دريا در مفهوم كلّي مادّه اصلي آفرينش اجسام، و خميره بنيادين آسمانهاو زمين، و مركز فعل و انفعالات عجيب و مهيبِ دوران خلقت اوّليّه است.

به عبارت ديگر: اين مايع خاموش كننده آتش كه «آب» ناميده شده است و مجموعه آن را دريا ناميده‌اند، شايد ميلياردها سال قبل، در اثر تجزيه دو عنصر «اكسيژن، هيدروژن» آن و يا اصلًا قبل از تركيب آن دو كه (هر دوي آنها آتش زا و قابل اشتعال است) به صورت ماده مذاب آتشين و در قالب اقيانوس گازهاي فشرده در آمده و در اثر انفجارات عظيم مركزي آن، كرات آسماني به پهنه بي پايان فضا، پرتاب شده و كهكشانها و منظومه هاي بي شماري به وجود آمده است.

و يا به گونه هايي كه فرضيّه ها و حد سيّات نوين و ريز كشفيات عصر فضا، با تئوريهاي گوناگوني كه ارائه مي‌دهد، «جهان» پا به عرصه وجود گذاشته است.

و يا طبق گفته هاي اخبار و آيات زمين وآسمان را از درياي فراگير «دود، بخار، از زبد و دخان» آفريده است.

پس از طي دوران تكامل، آن دو عنصر آتش زا را به هم پيوند داده، مادّه حياتبخش «آب» را زينت بخش جهان آفرينش و مايه حيات تمام موجودات زنده قرار داده است.

كسي غير از او، چه مي‌داند شايد در آينده نه چندان دور، همين كشفيّات و اكتشافات علمي فعلي نيز بصورت مسائل ابتدايي و بچه گانه جلوه گر شود.

چون در تاريخ اكتشافات جوامع بشري كراراً به تجربه رسيده است، روزي بشر در نتيجه كشف يك مسئله مهم، برخود مي‌بالد و جشنها مي‌گيرد و تبريكها و تشويقها نوشته مي‌شود، و بزرگداشت ها برپا ميگردد، اما پس از مرور زماني كوتاه بصورت عادي در آمده، ديگر جلب توجه نمي‌كند.

اين بحر وجود آمده بيرون ز نهفت

كس نيست كه اين گوهر تحقيق بسفت

هر كس سخني از سر سودا گفتند

زان روي كه هست كس نمي‌داند گفت

روزي يكي ادعاءمي كرد.

هرگز دل من زعلم محروم نشد

كم ماند زاسرار كه معلوم نشد

پس از گذشت ۷۲ سال همين شخص، با صراحت مي‌گويد:

هفتاد و دو سال فكر كردم شب و روز

معلومم شد كه هيچ معلوم نشد

به دومطلب توجه فرمائيد» ۱ - شايسته است انسان هر چه در توان دارد در پي كشف مجهولات برآمده، دربه دست آوردن أسرار كاينات، به تلاش و كوشش خود ادامه دهد، اما يك چيز را فراموش نكند، مطالب و كلماتي را كه، از حلقوم سفيران مبدأ غيب به صورت كتاب آسماني، ويا گفتارهاي گوناگون در اختيار بشريت قرار گرفته و به طور رايگان به دست انسانها سپرده شده است، از چشم خود دور نكند؛ تا مي‌تواند در محورفهم آنها، غور و بررسي نمايد؛ چون در لابلاي آنها، اسراري نهفته است كه، با آزمايشها و تحقيق و بررسي هاي علمي و فني دقيق، كشف مي‌گردد. براي مثال، مي‌بينيم در عصر بربرّيت و جاهليّت و در دوران بي سوادي و بي فرهنگي، در ميان مردم عقب افتاده فرياد:( ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ ) «۱»

سر مي‌دهد، ولي پس از گذشت قرنها، بشر به أسرار آن پي برده و مي‌گويد: زماني اين مجموعه هستي، به صورت اقيانوس گاز و مواد مذاب و درياي مايع و روان آتش بود، بعد به صورت بخار درآمده و يا بعبارت ديگر «دخان» بوده‌است كه خداوند آسمانهاي هفتگانه را ازآن خلعت «وجود» بخشيده و در پايين‌ترين آسمان «سيّارات و ثوابت» را قرار داده و تزيين نمود.( إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ) «۲»

«ما آسمان پايين را با ستاره‌ها تزيين كرديم.

( وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ ) «۳» «پائين‌ترين آسمان را با چراغها «ستارگان» آرايش داديم.

( وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ ) «۴» «به تحقيق آسمان پايين را با چراغها (ي چشمك زن ستارگان) بزك نموديم.»

اين آسمان اول و يا پايين ترين آسمانها است كه، هنوزبشرِ عصر فضا در يك گوشه از ميلياردها گوشه آن گيركرده و «درجا» مي‌زند و هر چه تلاش مي‌كند به سوي بي نهايت ها راه باز نمايد، أمّا، ره، به جايي نمي‌برد، آن بالا بالاها چه خبر هست خود او ميداند! (از اينجا پي توان بردن چه آشوبيست در دريا)

درهمين منظومه شمسي خودمان، (طبق گفته مجلّات ورسانه هاي گروهي آن روز) در مسافت هفت ميليارد و پانصد ميليون كيلومتري، كره «مرّيخ» كه دوازده سال طول مي‌كشد تا سفينه فضايي (مرينر دو آمريكا) با سرعت سرسام آوري كه داشت به آن برسد، غرق شده و دست و پا مي زند.

رصد خانه «پالومار» عظمت جهان بالا را چنين توصيف مي‌كند.

«تا وقتي كه دوربين رصد خانه پالومار را نساخته بودند، وسعت دنيايي كه به نظر ما مي‌رسد، بيش از پانصد سال نوري نبود ولي اين دوربين، وسعت دنياي ما را به هزار ميليون سال نوري رساند، و در نتيجه ميليونها كهشكان جديد كشف شد، كه بعضي از آنها هزار ميليون سال نوري، با ما فاصله دارند؛ ولي بعد از فاصله هزار ميليون سال نوري، فضاي عظيم ومهيب و تاريكي به چشم مي‌خورد كه، هيچ چيز در آن ديده نمي‌شود؛ يعني: روشنايي از آنجا عبور نمي‌كند، تا صفحه عكاسي دوربين رصد خانه را متأثر كند؛

ولي بدون ترديد در آن فضاي مهيب و تاريك، صدها ميليون كهشكان وجود دارد كه دنيايي كه در سمت ما است با جاذبه آن كهكشانها نگهداري مي‌شود؛ تمام دنياي عظيمي كه به نظر مي‌رسد و داراي صد ها هزار ميليون كهكشان است، جز درّه‌اي كوچك و بي‌مقدار از يك دنياي عظيم‌تر نيست و هنوز اطمينان نداريم كه در فراسوي آن دنياي دوم، دنياي ديگري نباشد«۱»

از اين گفته به خوبي برمي‌آيد كه: علم، هنوز با آن پيشرفت شگفت انگيز خود در قسمت آسمانها، كشفيّات خويش را سرآغاز جهان مي‌داند نه پايان آن، بلكه آنرا ذره كوچكي در برابر جهان بس با عظمت مي‌شمارد.«۲» البتّه‌اين توصيف (رصدخانه پالومار) مربوط به/ ۳۰ سال پيش ازنگارش اين كتاب مي‌باشد. و از آن سال تابه حال كشفيّات عجيب زيادي شده است، كه احتياج به تحقيق وبررسي علمي و دقيق دارد.

۲ - خداوند در دو آيه ذيل، برگشت تمام نظامهاي فعلي و دورانهاي اوّليّه و شروع دوباره آفرينش را به صورت ديگر، چنين بيان مي كند:

( يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ ۚ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَيْنَا ۚ إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ) «۱»

«روزي كه آسمان را مانند طومار درهم مي‌پيچيم همان طور كه در آفرينش اوّليّه بود، بر مي‌گردانيم، اين كار حتمي است كه، انجام خواهيم داد.»

( يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ) «۲»

«روزي كه زمين به صورتي، غير از صورت فعلي زمين و آسمانها، تبديل خواهد شد»

باعبارات كوتاهِ اين دو آيه مباركه، درياي ژرفي از علم در برابر ما گشوده شده است كه به وسيله اهل فنّ و راسخان در علم، معناي ظاهري آن فهميده مي‌شود؛! أماعُمق مسئله چيست خودِ اومي‌داند و بس!.

امّا بطور اجمال و اختصار، از خود قرآن كريم ميتوان نتيجه گرفت كه، اين فعل و انفعالاتِ جديد به چه صورتي در خواهد آمد، كه يك روزِ آن، معادل پنجاه هزار سال فعلي ما خواهد بود.

( تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ) «۳» «فرشتگان و روح (فرشته مقرب خداوند) به سوي او بالا مي‌روند در روزي كه مقدار آن، پنجاه هزار سال خواهد بود.»

به طور دقيق معلوم نيست آيا اين روز طولاني در نتيجه عظمت و بزرگي كره آن روز و يا چرخش كُندِ آن خواهد بود، ياشرايط ديگري پيش خواهد آمد؟! هنوزسرّآن كشف نه شده است.!

در آن روز هيچ چيز پنهان نخواهد بود، و هيچ عملي زير پرده نخواهد ماند،

مرگي وجود نخواهد داشت، همه چيز زنده است، همه موجودات گويا است.

( يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَىٰ مِنكُمْ خَافِيَةٌ ) «۱»

«آن روز، عرضه مي‌شويد درحالي كه هيچ چيزي از اعمال شما پوشيده نخواهد ماند.»

( يَوْمَ هُم بَارِزُونَ ۖ لَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّـهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ ) «۲»

«روزي كه همه آنان آشكارمي شوند، و چيزي از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند.»

( وَبَرَزُوا لِلَّـهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ) «۳»

«و آنان در پيشگاه خداوند واحد و قهار ظاهر ميگردند»

البتّه دراين باره، آيات واخبار زياداست، منظور ارائه نمونه هايي است كه صاحبان عقل سليم با ديد جديد و دانش نو، در حلّ معمّاهاي آنها، كوشا بوده و در صددكشف اسرار آنهاباشند؛ درگشودن أسرارِ درياي بيكران مخلوقات، دامن همت به كمر زده و تشنه لب اندر لب دريا متحيرنمانند.

و در نتيجه اين كاوشها و كوششها، آفريننده اين تشكيلات حيران كننده عقلهارا خوب شناخته، بر عبوديّت او گردن نهند، پاك و منزّه است خدايي كه عقلها در كارهاي او حيران، و خردها در برابر آفريده‌هاي شگفت‌انگيز او به گِلْ نشسته است

دريا

دريا : در مفهوم جزئي و معناي متبادري.

همان گودالهاي زميني پر از آب، خليجها، درياها، اقيانوسها، يابه عقيده دانشمندان، همين منبع و سرچشمه حيات اوّليّه‌است، كه، حيات آغازين از اعماق آن شروع شده است.«۴»

دريا يعني اين مجموعه محيّرالعقول وگوهر گرانقدر كه اميرمؤمنانعليه‌السلام هزار و چهار صد سال پيش فرمود: «لَوْشْئتُ لجعلت من هذاالماء نوراً»«۱»

«اگر بخواهم روشنايي و نور راازاين آب، بيرون مي‌كشم.» يعني‌از آب برق، و وسايل روشنائي ديگري استخراج مي كنم.

باز آن حضرت هنگام بازگشت ازجنگ صفين بالاي نهري در شمال عراق ايستاد. «و نظر الي الماء ينزل من الأعلي الي الأسفل فقال: و انّه ليمكن ان يستضاء العراق من هذاالماء»«۲»

«به آبشاري كه از بالا به پايين مي ريخت نگاهي كرد، فرمود:

ممكن است روزي عراق از اين آب نور باران شود.»

پس از گذشت هزار و چهارصد سال از همان آبشار به وسيله نصب توربينها برق استخراج كرده و عراق را غرق در نور كردند.

پس همين مادّه، به ظاهر «آب» در اثر موجود بودن شرايط تبديل به آتش «برق» مي شود و در مورد ديگر تحت شرايطي خود آتش مي‌گيرد،( وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ) و( وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ) «۳»

يا آتش نشان مي‌شود