سرچشمه حیات

سرچشمه حیات0%

سرچشمه حیات نویسنده:
گروه: سایر کتابها

سرچشمه حیات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد امینی گلستانی
گروه: مشاهدات: 23273
دانلود: 2386

توضیحات:

سرچشمه حیات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 137 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 23273 / دانلود: 2386
اندازه اندازه اندازه
سرچشمه حیات

سرچشمه حیات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۲ - آب دهنده دوست خدااست‌

۲ - آب دهنده دوست خدااست عَن الباقرعليه‌السلام : «انّ اللّه تبارك و تعالي يحبّ ابراد الكبد الحرّاء ومن سقي كبداً حرّاء من بهيمة و غيرها اظلّه اللّه في عرشه يوم لا ظلّ إلَّا ظلّه»«۱» امام محمد باقرعليه‌السلام مي فرمايد: « (يقيناً) خداي تبارك و تعالي خنك كردن دلِ دلسوخته را دوست دارد.

هر كس، جگرِ سوخته دلي يا «تشنه جگري» را سيراب كند، (انسان يا حيوان) خداوند او را زير سايه عرش خود قرار مي‌دهد، روزي كه سايه‌اي به جز سايه او وجود نه خواهد داشت.

۲ - قال الصّادقعليه‌السلام : «أفضل الصّدقة ابرادالكبد الحرّاء و من سقي كبداً حرّاء من بهيمةٍ و غيرها اظلّه اللّه عزّوجلّ يوم لا ظلّ الَّا ظلّه»«۲» امام صادقعليه‌السلام فرمود: «بهترين صدقه خنك كردن، جگر سوخته است. هر كس تشنه جگري را سيراب كند، از حيوان و غير حيوان خداي عزّ وجلّ او را زير سايه خود قرار مي دهد، روزي كه سايه‌اي غير از سايه او وجود نخواهد داشت.»

۳ - عَن النّبيصلى‌الله‌عليه‌وآله : (من أفضل الأعمال عند اللّه إبراد الكباد الحارّه و إشباع الكُباد الجائعه و الّذي نفس محمد بيده لا يؤمن بي عبد، يبيت شبعان، و أخوه، او و جاره،المسلم جائع.»«۱»

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «از بهترينِ اعمال نزد خدا خنك كردن جگرهاي سوخته تشنه ها و سير كردن شكمهاي گرسنگان است؛ سوگند به خدائي كه جان محمد در دست اوست! به من ايمان نياورده كسي كه سير بخوابد، برادر يا همسايه مسلمانش گرسنه بخوابد.»

۴ - عَن أبي عبداللّهعليه‌السلام : «أفضل الصّدقه إبراد كبد حارّه»«۲»

امام صادقعليه‌السلام فرمود «بهترين صدقه سيراب كردن جگرِ تشنه است.».

۵ - و عنهعليه‌السلام قال: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله : «أفضل الأعمال ابراد الكبد الحرّاء يعني سقي الماء»«۳»

امام صادقعليه‌السلام گفت: پيغمبر خدا فرمود: «افضل اعمال، خنك كردن جگر سوخته يعني آب دادن است.»

۶ - عن النّبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: «خمسٌ من أتي اللّه بهنّ او بواحدة منهنّ و جبت له الجّنه، من سقي هامّةً صادية او حمل قدماً حافية او أطعم كبداً جائعة او كسي جلدة عارية او اعتق رقبة عانيه»«۴»

روايت از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه فرمود: «پنج عمل است هر كس همه آنها، يا يكي از آنها را پيش خدا بياورد بهشت بر او واجب مي شود.

۱ - حيوان تشنه‌اي را سيراب كند؛

۲ - پابرهنه‌اي را بردارد؛ (به او كمك كند)

۳ - گرسنه‌اي را سير كند؛

۴ - برهنه‌اي را بپوشاند؛

۵ - برده سختي كشيده‌اي را آزاد نمايد.

عَن النّبي،صلى‌الله‌عليه‌وآله : «لكل كَبَدٍحرّاء أجرٌ»«۱»

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «بر هر جگرِ تشنه را اجريست» يعني: او را سيراب كند يا شريك غمش باشد.

اين روايتها به ما مي‌آموزد كه بايد با دلسوخته گان و جگر تشنه گان، چگونه رفتار نماييم، در درجه اول، آنان را مورد توجه قرار دهيم؛ و در درجه دوم با هر وسيله ممكن آتش سوزان جگر آنها را فرو نشانيم، دل آنها را به دست بياوريم، به اندازه‌اي كه در توان داريم، اسباب دلگرمي آنها را فراهم نموده، شريك اندوه و غم آنان باشيم، با محبت و خوشرويي و مهرباني با آنها برخورد كنيم، مبادا آتش دل آتشين آنها را شعله‌ور سازيم؛

(روايات شماره ۱، ۲، ۶) براين مطلب تصريح كرده است.

پس، براي آحاد بشر از هر فرقه‌اي و مذهبي كه باشد، وظيفه انساني حكم مي‌كند كه به زخم دلهاي، سوخته دلان مرهمي بگذاريم.

حال بيائيد، به بيابان تفتيده، و هواي آتشبار روز عاشورا در صحراي كربلا، با چشم دل نظري بيافكنيم، لحظاتي را به ياد آوريم كه، فرياد وا عطشاي اهل حرم به عيّوق مي‌رسيد؛

ناله العطش يك دسته زن و بچه، محاصره شده، از جانب يزيديان و وحشيان كوفه، به هفت آسمان بلند بود؛ از سي هزار نفر سواره و پياده مدّعيان مسلماني، حتّي يكنفر قدم جلو نگذاشت تا يك جرعه آب به لب خشكيده و پاره پاره، و جگرِ سوخته آنها برساند.

آن منظره دلخراش و آن واقعه هولناك را مُرور كرده و به عُمق فاجعه پي ببريم، سپس با چشم نالان ودل سوزآن، رو به درگاه خداي واحد وقهّار وعزيز ذوانتقام گرفته و درباره آن سيه رويان و سنگ دلان تاريخ، اين مناجات را سر دهيم،

اي خداي احكم الحاكمين!، اي انتقام گيرنده باقدرت! اي فرياد رس مظلومان!، اي حَكَمِ عدل! آن ستمگران تاريخ بشريّت را نوعي به عذاب شديد و درد ناك، گرفتار فرما كه برزخم دل آل طاها عموماً و بر جگر سوخته يوسف گم گشته زهراعليها‌السلام (امام زمانعليه‌السلام ) خصوصاً، مرهمي بوده باشد؛

اي خداي رحمان آنهارا طوري به كيفر اعمال ننگينشان برسان كه، دل سوزان وآتش گرفته شيعيان را شاد گرداني،

أللّهمّ العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمّد و ال محمد و اخر تابع لهم علي ذالك أللّهمّ العنهم جميعاً و عذّبهم عذاباً شديداً

آمين يا ربّ العالمين!

۳ - رحيق مختوم، براي كيست!

۳ - رحيق مختوم، براي كيست! از آيات قرآن و از أخبار و أحاديث فراوان چنين استفاده مي شود كه در بهشت جاويدان و آسايشگاه ابدي مؤمنان، آشاميدني هاي متنوّع و نوشيدني هاي گوناگون وجود دارد، كه با هيچ يك از نوشيدني هاي دنيا قابل مقايسه نيست.

بعضي از آنها در نهرها جاري است؛ مانند ۱ - آب گوارا (وغيرآسن)؛ ۲ - شير كه (لم يتغيّر طعمه) ۳ - شراب كه (لذّةللشّاربين) ۴ - نهرهايي از (عسل مصفّي)«۱»

بعضي ها با كاسه هايي پر از (معين)«۲»

كه قرآن از آن «بيضاء لذّةللشّاربين»«۳»

«سفيد و لذّت دهنده بر نوشندگان» تعبير كرده است.

و از بعضي ها شراباً طهوراً«۴»

نام برده است و ديگري را سلسبيلًا«۵»

ناميده است. بالأخره يكي را رحيق مختوم«۶»

، والامقام آنها را تسنيم«۷»

، نامگذاري كرده است. همه اين نوشيدنيهاي بهشتي، با شرابها و نوشيدنيهاي دنيا متفاوت است.

اينها عقل را مي زدايد، جُنُونْ مي‌آفريند، منشأ عداوت و خونريزي و فساد مي‌شود بدبو و بد طعم و آلوده است، و اگر زياد نوشيده شود، معده را سنگين و اعصاب را خسته مي‌كند.

اما (آنها) يعني شرابها و نوشيدني هاي بهشتي را با تعبيرهاي( لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ ) «۱» «نه از آن دچار فساد مي شوند، و نه مست مي گردند» و( لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ ) «۲» «نه دردسر مي‌گيرند و نه مست مي‌شوند» معرّفي كرده است؛ هر اندازه كه بياشامي، عقل و نشاط و عشق مي آفرينند؛ خوشبو و معطر و پاك است؛ كساني كه از آن مي نوشند، در نشئه روحاني، توصيف ناپذيري فرو مي‌روند؛ احساس كسالت و خستگي نمي كنند؛ بالأخره يكپارچه شاد و خرم و خندان مي شوند؛ درميان اين نوشيدني‌ها، يكي ممتاز و ديگري فوق ممتاز است، در سوره مطفّفين، اين گونه ترسيم مي‌كند؛

( يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ ) «۳»

«به آنها از شراب زلال دست نخورده و پلمپ شده مي نوشانند.» غالب مفسران «رحيق» را به معني شراب خالص وناب گرفته‌اند شرابي كه هيچگونه غِشّ و ناخالصي و آلودگي در آن وجود نداشته باشد.

تعبير به «مختوم» كه در فارسي امروز به جاي آن (لاك مهر و يا مهر و موم شده به كار مي‌رود) نيز تأكيدي بر خالصي و پاكي و دست نخوردگي آن است.

علاوه بر اين، استفاده از چنين ظرفها، نشانه احترام خاصّ، به ميهمانان مي‌باشد ظرفي كه آن را بسته و مهر كرده‌اند و مهرش تنها به دست ميهمان شكسته مي شود سپس مي فرمايد: «مهر آنرا با مشك نهاده‌اند» «ختامه مسكٌ»«۴»

هنگامي كه براي شكستن و برداشتن مهر دست روي آن مي گذارند بوي عطر و مشك در فضا پراكنده مي شود، وقتي كه نوشيدن آن به پايان مي‌رسد، دهان نيز بوي مشك مي‌دهد. براي بيان عظمت و امتياز اين نوشيدني ممتاز، مؤمنان را تشويق مي‌كند كه به خاطر به دست آوردن و نيل به اين نعمت بزرگ الهي، به يكديگر پيشي گرفته و از هم ديگر سبقت گيرند.( وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ) «۱» در مجمع البحرين «تنافس» را به معني سبقت و پيشي گرفتن بزرگوارانه بر ديگري معني كرده است، يعني در عين رعايت ادب و احترام، در بدست آوردن آن به پيش بتازند و رقابت سالم نمايند.

امّا نوشيدني «فوق ممتاز» را به نام «تسنيم» ناميده است؛

«سميّت تسنيماً لإرتفاع مكانها او رفعة شرابها قيل هو مصدر تسمّه اذا رفعه لأنّها أرفع شراب اهل الجّنة او لأنّها تأتيهم من فوق.»«۲»

«تسينم در لغت به معني چشمه‌اي است كه، از بالا به پائين فرو مي‌ريزد، بعضي گفته‌اند: به خاطر آنست كه اين چشمه مخصوص در طبقات بالاي بهشت قرار دارد.

بعضي ديگر گفته‌اند: شرابي است كه از آسمان بهشت فرو مي‌ريزد.«۳» و القميّ قال «اشرف شراب اهل الجنّة يأتيهم من عالي، يسنّم عليهم في منازلهم»«۴»

قميرضي‌الله‌عنه در تفسيرش گويد: اشرف نوشابه هاي بهشتي تسنيم است. از بالاي بهشت به استراحتگاه مؤمنان سرازير مي شود.

آن چشمه به اندازه‌اي اهميّت دارد كه رحيق مختوم را به مخلوط كردن مقداري از آن به مقام عزّت و عظمت مي‌رساند «و مزاجه من تسنيم»«۵»

«رحيق مختوم، مخلوط با تسنيم است.» اين دو چشمه ممتاز (به اصطلاح فوق مدرن) را به دو گروه ممتاز اختصاص داده اوّلي؛ يعني: رحيق مختوم را به طبقه أبرار، و دوّمي (تسنيم)

را به گروه مقرّبين بخشيده است.

فرق و فاصله أبرار با مقربين را از اين جمله مي‌توان دريافت كه فرمود: «حسنات الأبرار، سيّئات المقرّبين»«۱»

«خوبي ها (كارهاي پسنديده) ابرار بديها (وزشتيهاي) مقربين است.»

مقرّبين به جايي رسيده‌اند كه، حسنه ابرار در نظرآنها در سطح پايين و در زمره گناهان قرار گرفته است، با اينكه خود أبرار در ميان دستجات بهشتيان، درمقام والايي قرار دارند، پس ابرار، گروه ممتاز و مقرّبين فوق ممتازِ بهشتيان است، در آيه ۱۹۳ سوره آل عمران درمقام تعريف «اولوالالباب» صاحبان عقل و خرد، دعاهاي آنان را بيان كرده( رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ) «۲» (خدايا! گناهان ما را بيامرز، و بديهاي ما را نابود كن. پايان زندگي ما را باابرار قرار بده.» در حديثي از امام حسن مجتبيعليه‌السلام نقل شده است كه آن حضرت فرمود: كلّما في كتاب اللّه عزّوجلّ من قوله: (انّ الأبرار) فو اللّه ما أراد به إلّا عليّ بن ابي طالب و فاطمه و أنا و الحسين.»«۳»

«در هر جاي قرآن جمله (انّ الأبرار) آمده است به خدا سوگند،! منظور پروردگار از آن، علي بن ابيطالب و فاطمه و من و حسين است» بدون شك پنج تن آل عبا از روشنترين مصداق ابرار و مقرّبانند.

ناگفته نماند همه مقرّبان از ابرارند ولي همه أبرار در سلك مقربان نيستند، و ظاهراً ميان اين دو، عموم و خصوص مطلق است.

ابرار كساني هستند كه روحي وسيع و همّتي بلند و اعتقاد و عملي نيك دارند. و مقرّبان داراي قرب مقامي در درگاه خدا مي‌باشند، پس فرمايش امام مجتبيعليه‌السلام اين را مي‌رساند، در عين اينكه ما مقرّبان درگاه الهي هستيم، از مصداق بارز أبرار نيز مي‌باشيم، پس أبرار بعد از مقرّبين گروه نشاندار اهل بهشت و نوشنده خوشبخت (رحيق مختوم) هستند.

دسته چند از مردم نيز به شرف و افتخار نوشيدن رحيق مختوم مي‌رسند، مانند گروه ابرار سعادت آشاميدن آن را در مي‌يابند.

۱ - پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «من ترك الخمر لِلّه سَقاه اللّه من رحيق مختوم»«۱» «اي عليعليه‌السلام كسي كه خوردن شراب را به خاطر خدا ترك كند، خداوند او را از رحيق مختوم سيراب مي كند.»

قال ابو عبداللّهعليه‌السلام : «من ترك الخمر لغير اللّه سقاه اللّه من الرّحيق المختوم قال:

يابن رسول اللّه من تركه لغير اللّه قال: نعم صيانة لنفسه»«۲»

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«هر كس شراب را براي غير خدا ترك نمايد خداوند او را از رحيق مختوم سيراب مي كند» راوي عرض كرد اي فرزند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هر كسي آن رابراي غير خدا ترك كند!؟ فرمود: «بلي!، به خاطر حفظ نفس خودش.»

۲ - في مجمع البيان، و في الحديث «من صام لِلّهِ في يوم صائف سقاه اللّه من الظّماء من الرّحيق المختوم.»«۳»

«هركس، به خاطر خدا در روز گرم تابستان، روزه بدارد، خداوند او را از تشنگي قيامت، با رحيق مختوم سيراب مي كند.»

۳ - سيراب كنندگان. در اين باره به چند حديث توجه فرمائيد!

ألف- عَن الصّادقعليه‌السلام عَن آبائه قال: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله : «من أطعم مؤمناً من جوع أطعمه اللّه من ثمار الجنّة ومن كساه من عري كساه اللّه من استبرق و حرير ومن سقاه شربتاً علي عطش سقاه اللّه من الرّحيق المختوم و من أعانه او كشف كربته أظلّه اللّه في ظلّ عرشه يوم لا ظلّ الّا ظلّه»«۱»

امام صادقعليه‌السلام از پدران بزرگوارشعليهم‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كرده‌است: فرمود: «هر كس مؤمن گرسنه‌اي را سير كند خداوند او را از ميوه هاي بهشتي سير خواهد نمود؛ اگر عرياني را بپوشاند خداوند اورا از استبرق و حرير مي پوشاند؛ (در روايت أمالي طوسي اين زيادي هست كه «و صَليَّ عليه الملائكه ما بقي في ذلك الثّوب من سلك» «و ملائكه بر او درود مي‌فرستند مادامي كه از آن لباس نخي مانده باشد» و هر كس مؤمن تشنه‌اي را سيراب كند خداوند او را از رحيق مختوم سيراب مي نمايد؛ اگر كمكي كرده و يا گرفتاري را نجات دهد خداوند اورا، زير سايه عرش خود قرار مي‌دهد؛ روزي كه سايه‌اي غير از سايه او نخواهد بود.

ب - از امام محمد باقرعليه‌السلام از پدر بزرگوارش روايت كرده‌است كه:

رسول خدا فرمود: هر كس مؤمن گرسنه‌اي را سير كند خداوند او را از ميوه هاي بهشت مي‌خوراند؛ و اگر مؤمن تشنه‌اي را سيراب كند خدا او را از رحيق مختوم سيراب نمايد؛ و اگر لباسي بر او بپوشاند مادامي كه نخي يا تكه‌اي از آن لباس باقيست، در ضمان خدا قرار مي‌گيرد؛ به خدا قسم! بر آوردن حاجت مؤمن، بهتر است از روزه يك ماه با اعتكافش.«۲»

ج - عَن أبي عبداللّهعليه‌السلام قال: ما من مؤمن يُطعِم مؤمناً شبعة من طعام إلّااطعمه اللّه من طعام الجنّة و لا سقاه ريّه إلّاسقاه اللّه من الرّحيق المختوم»«۳»

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هرمؤمني مؤمنِ ديگر را به اندازه سير شدن، اطعام كند خداوند از طعامهاي بهشت به او مي خوراند؛ أگر از تشنگي سيراب نمايد، خداوند اورا از رحيق مختوم سيراب خواهد كرد.

د - أبي حمزة الثّمالي عَن عليّ بن الحسينعليهما‌السلام : «من أطعم مؤمناً من جوع أطعمه اللّه من ثمار الجنّة و من سقي مؤمناً من ظماء سقاه اللّه من الرّحيق المختوم ومن كسا مؤمناً كساه اللّه من الثّياب الخضر»«۱»

ابي حمزه ثمالي از امام زين العابدينعليه‌السلام نقل مي‌كند فرمود: «هر كس مؤمن گرسنه‌اي را سير كند، خداوند از ميوه هاي بهشتي سيرش مي‌كند؛ اگر مؤمن تشنه‌اي را سيراب كند، خداوند از رحيق مختوم سيرابش مي كند و اگر مؤمني را بپوشاند، خدا از لباسهاي سبز بر او مي پوشاند، (منظور لباس خضر و استبرق است)( عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ) «۲» ه- عَن مسمع ابن سيّار قال: سمعت أبا عبداللّهعليه‌السلام يقول: من نَفَّسَ عَن مؤمن كربتاً نفّس اللّه عنه كرب الآخرة و خرج من قبره ثلج الفؤاد. و من أطعمه من جوع أطعمه اللّه من ثمار الجنّة و من سقاه شربة ماء سقاه اللّه من الرّحيق المختوم» «۳» مسمع بن سيّار گويد: «شنيدم امام صادقعليه‌السلام مي‌گفت: هر كس مؤمني را از گرفتاري رهايي بخشد خداوند او را از گرفتاري هاي قيامت نجات مي‌دهد؛ از قبرش با دل آرام بيرون مي آيد. هر كس مؤمن گرسنه‌اي را سير كند، خداوند او را از ميوه‌هاي بهشتي سير مي‌نمايد؛ هر كس او را با يك جرعه آب سيراب كند خداوند او را از رحيق مختوم سيراب خواهد نمود.» و مرازم از مصادف روايت مي‌كند: در ميان مكّه و مدينه با امام صادقعليه‌السلام بودم از كنار مردي گذشتيم كه افتاده بود فرمود: برگرد به طرف آن مرد مي ترسم تشنگي اورا از پا در آورده باشد؛

به كنار مرد برگشتيم ديديم مرد بلند مو از قبيله (فراسين) است. پرسيديم: آيا تشنه‌اي؟ جواب داد: بلي حضرت به من فرمود: «اي مصادف پياده شو به او آب بده!» پياده شده سيرابش كردم. حركت كرديم به امام عرض كردم اين مرد نصراني بود آيا به نصراني تصدّق كردي؟ فرمود: اگر در اين حال باشند؛ بلي»«۱» بنازم به اين دين و رهبران ايثارگرِ آن، كه باسيادت وآقائي خود همه انسانهارا، باديد مساوي مي نگريستند، و به همه افراد بشر بهاء مي دادند

۴ - پاداش يك جرعه آب!

۴ - پاداش يك جرعه آب! ۱ - عَن أبي عبداللّهعليه‌السلام قال: قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله : «من سقي مؤمناً شربةً من ماء حيث يقدر علي الماء اعطاه اللّه بكل شربة سبعين ألف حسنة وإن سقاه من حيث لا يقدر علي الماء فكأنّما اعتق، عشررقاب من ولد اسماعيل»«۱» روايت ازامام صادقعليه‌السلام است كه، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «هر كس مؤمني را سيراب كند در حالي كه آن مؤمن، خود بر تحصيل آب قادر باشد، خداوند به هر نوشيدن آن، هفتاد هزار حسنه بر او عطا كند، اگر در حالي كه خود قدرت تهيه آب رانداشته باشد سيرابش كند، مثل اين است كه ده بنده از اولاد اسماعيل را آزاد كرده است.»

۲ - سأل رجل أبا جعفرعليه‌السلام عَن عمل يعدل عتق رقبة فقال: «لئن أدعوا ثلاثة نفر من المسلمين فأطعمهم حتّي شبعوا أو أسقيهم حتّي يرووا أحبّ اليّ أن أعتق نسمة حتّي عدّ سبعاً أو أكثر»«۲» مردي از امام باقرعليه‌السلام پرسيد: چه عملي معادل بنده آزاد كردن است، فرمود: «اگر سه نفر ازمسلمانها را دعوت نمايم و به آنها غذا دهم تا سير شوند و يا آب دهم تاسيراب شوند براي من دوست داشتني تر است از اينكه، بنده اي را آزاد كنم و بنده‌اي تا هفت و بيشتر را شمرد.»

۳ - عَن أبي عبداللّهعليه‌السلام قال: «من سقي الماء في موضع يوجد فيه الماء كان كمن أعتق رقبة و من سقي الماء في موضع لايوجد فيه الماء كان كمن أحيا نفساً ومن أحيا نفساً فكأنّما أحيا النّاس، جميعاً»«۱» «۲» از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است فرمود: «هر كس در محلي كه آب پيدا مي شود تشنه‌اي را سيراب نمايد، مانند كسي است كه، بنده آزاد كند

اگر آب را در جائي كه آب پيدا نمي شود به كسي برساند، مانند كسي است كه نفسي را زنده كند و هر كس يك نفر را زنده كند مثل اين است كه تمامي مردم را زنده كرده است.»

خلاصه آب رساني و سيراب كردن تشنگان از بالاترين تقرّبها و شايسته ترين أعمال‌است، در اسلام نيز اين نوع خدمات مورد تعريف و تمجيد و تشويق قرار گرفته است

۵ - عملي كه باعث رفتن به بهشت است!

۵ - عملي كه باعث رفتن به بهشت است! عَن أبي جعفرعليه‌السلام قال: جاء أعرابّي إلي النّبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال: علّمني عملًا أدخل به الجّنة فقال: «أطعم الطّعام و أفش السّلام» قال: فقال: لا أطيق علي ذلك قال: «فهل لك إبلٌ قال نعم، قال: فأنظر بعيراً وأسق علي أهل بيت لا يشربون الماء إلّاغبّاً فلعلّه لاينفق بعيرك و لا ينخرق سقاؤك حتّي تجب لك الجّنة»«۱» امام محمد باقرعليه‌السلام فرمود:

عربي پيش پيغمبر آمده عرض كرد: (اي رسول خدا) عملي رابه من ياد بده كه با به كار بستن آن داخل بهشت شوم! فرمود: «إطعام طعام و افشاء سلام ‌كن» عرض كرد طاقت آن را ندارم فرمود: «شتر داري»؟ گفت: بلي، فرمود: شتري را به كار بگير (شتري را درنظر داشته باش)، به وسيله آن اهل بيتي را سيراب كن كه، آب را نمي نوشند مگر يك روز درميان يعني (هر روز توانائي تهيّه آب را ندارند) اين اميّد هست تا ازبين رفتن شترت، وپاره شدن مشكت، بهشت بر تو واجب شود.«۲»

۲ - عَن ابن عباس قال: أتي رجل النّبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال: ما عملٍ ان عمِلْتُ به دَخَلَتُ الجنّة قال: «اشتر سقاءاً جديداً ثم اسق فيها حتّي، تخرقها فانّك لا تخرقها حتّي تبلغ بها عمل الجنة»«۳» «روايت از ابن عباس است، گفت: مردي پيش پيغمبر آمد، پرسيد: كدام عمل است كه اگر آن را انجام دهم، داخل بهشت مي شوم؟، فرمود: مشك نو بخر، با آن آب پخش كن، تا جائي كه پاره شود، با پاره شدن آن به عمل بهشتي رسيدي

۶ - پيغمبر، خواب مي‌بيند!

۶ - پيغمبر، خواب مي‌بيند! عَن أبي علقمه مولي بني هاشم قال: صلّي بنا رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صلوة الصّبح ثم إلتفت إلينا فقال:

معاشر أصحابي رأيت البارحه عمّي حمزة بن عبدالمطّلب و أخي جعفر بن ابي طالب و بين يديهما طبق من نَبَقٍ فأكلا ساعة فتحوّل إليهما النّبق، عنباً فأكلا ساعةً فتحوّل العنب رطباً فدنوت منهما فقلت: «بأبي انتما أيّ الأعمال أفضل؟» فقالا: «و جدنا أفضل الأعمال الصّلاة عليك و سقي الماء و حبّ عليّ بن ابي طالبعليه‌السلام »«۱» ابي علقمه مولي بني هاشم گويد: پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نماز صبح را براي ما خواند، سپس رو به ما كرد و فرمود: ديشب عمويم حمزة بن عبد المطلب و برادرم جعفر بن ابي طالب راديدم كه در جلوي آنها يك طبق از آرد شيرين مغز نخل بود، پس ساعتي خوردند، به صورت انگور درآمد، باز ساعتي خوردند به خرما تبديل گرديد، نزديك آنها رفتم و گفتم: «پدرم فداي شماباد! كداميك ازأعمال، افضل است؟ گفتند: «صلوات بر تو فرستادن، آب دادن و محبّت علي بن ابيطالب را، افضل اعمال يافتيم.»

در روايت ديگر آنها در جواب گفتند: «فديناك بالآباء و الامّهات وجدنا»«۲» «پدران و مادران ما فداي تو باد.

۷ - كارهاي سود رسانِ، دنيا وآخرت!

۷ - كارهاي سود رسانِ، دنيا وآخرت! ۱ - عَن أبي عبداللّهعليه‌السلام قال: ستّ خصال ينتفع بها المؤمن بعد موته: ولد صالح يستغفر له، و مصحف يقرء منه و قليب يحفره وغرس يغرسه و صدقة ماء يجريه، و سنّة حسنة يؤخذ بها بعده»«۱»

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «شش خصلت است كه مؤمن پس از مرگ به سبب آنها بهره‌مند مي شود: ۱ - فرزند صالح كه براي او طلب آمرزش كند؛ ۲ - قرآني كه از آن تلاوت شود؛ ۳ - چاه آبي كه كنده است؛ ۴- درختي كه كاشته است؛ ۵ - و صدقه آب «قنات، يا غيرآن» كه جاري ساخته؛ ۶ - سنّت حسنه‌اي كه پس از او به آن عمل نمايند.»

۲ - عبد الخالق بن عبد ربّه قال: قال: «أبو عبداللّهعليه‌السلام خير ما يخلفه الّرجل بعده ثلاثة، و لدٌ بارّ يسغفرله و سنّة خير يقتدي به فيها و صدقة تجري بعده»«۲» عبد الخالق بن عبدربّه مي گويد: امام صادقعليه‌السلام فرمود: «بهترين چيزي كه مرد پس از خودش به جا مي‌گذارد، سه چيز است، ۱ - فرزند صالحي كه برايش استغفار نمايد؛ ۲ - سنّت خوبي كه در آن پيرو او باشند؛ ۳ - صدقه‌اي كه پس از او جريان داشته باشد؛» (درفصل يك اين بخش) گذشت، بهترين صدقه صدقه آب است.

هشام بن سالم‌از امام صادقعليه‌السلام روايت كرده است، كه فرمود: «ثواب سه چيز پس از مرگ پشت سر آدمي خواهد آمد:

۱ - فرزند صالح كه برايش استغفار نمايد؛ ۲ - سنّت هدايت كننده كه به جا گذاشته ۳ - صدقه‌اي كه در حياتش جاري ساخته.»«۳

۸ - سخاوتمند كيست؟!

۸ - سخاوتمند كيست؟! قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله : السخّي قريب من اللّه و قريب من النّاس و قريب من الجّنة و بعيد من النّار. و البخيل بعيد من اللّه بعيد من النّاس و بعيد من الجنّة و قريب من النّار و لا يسمّي سخيّاً الاالباذل في طاعة اللّه و لو جهه و لو برغيف او شربةماء»«۱» رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «سخاوتمند كسي است كه، به خدا و بهشت و مردم نزديك و از آتش دور است؛ بخيل از خدا و مردم و بهشت دور و به آتش نزديك است؛ كسي سخي ناميده نمي‌شود، مگر اينكه در رضاي خدا چيزي را ببخشد اگر چه يك قرص نان و به اندازه يك نوشيدن آب باشد

۹ - اوّلين پاداش روز قيامت!

۹ - اوّلين پاداش روز قيامت! ۱ - عَن الصّادقعليه‌السلام : عَن ابيه عَن اميرالمؤمنينعليهما‌السلام : «أوّل ما يبدء به في الأخرة صدقة الماء، يعني: في الأجر»«۱»

اوّلين چيزي كه براي پرداخت اجر آن در آخرت شروع مي شود آب دادن است.

۲ - «انّ اوّل ما يُبدء يوم القيامة الماء»«۲» اوّلين پاداش روز قيامت، به صدقه دهندگان آب داده مي شود.

۱۰ - هر كس مازادآبش را بفروشد!

۱۰ - هر كس مازادآبش را بفروشد! عَن موسي بن جعفرعليه‌السلام عَن آبائه قال: قال: «عليّعليه‌السلام من باع فضل مائه منعه اللّه فضله يوم القيامة»«۱» از امام موسي بن جعفرعليهما‌السلام از پدران بزرگوارش نقل كرده است كه: امير مؤمنان عليعليه‌السلام فرمود: «هر كس زيادي آبش را بفروشد، خداوند در قيامت فضل خود را از او دريغ مي كند (از رحمت او محروم مي‌شود).»

۲ - قضي رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم في أهل البوادي: «أن لا يمنعوا فضل ماء و لا يبغوا فضل كلاء»«۲» رسول خدا درباره باديه نشينان حكم كرد كه: «مازاد آبشان را (از استفاده مردم دور نه سازند) منع نكنند و (از بذل زيادي چراگاه به همنوعان خود) سرپيچي ننمايند» به حديث اوّل فصل ۱۲ همين بخش توجّه نماييد!.

۳ - عَن ابي عبداللّهعليه‌السلام قال: «نهي رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَن النّطاف و الأربعاء»«۳» روايت از امام صادقعليه‌السلام است فرمود: «پيغمبر از «نطّاف» و «اربعاء» نهي كرده است.» اربعاء سيل بند يا نهر كوچكي راگويند كه باآن زمين را آبياري كنند، سپس ازآن مستغني شوند فرمود: «لاتبعه و أعِرُه اخاك اوجارك» «آن رانفروش به برادرت، يا همسايه‌ات عاريه بده»«۱» .

«أمّا حديث ديگر» عليّ بن جعفر عَن أخيه موسي بن جعفرعليه‌السلام قال: سألته عَن قوم كانت بينهم قنات ماء لكلّ انسان شرب معلوم فباع احدهم شربه بدراهم او بطعام هل يصلح ذلك قال:

نعم لابأس»«۲» علي بن جعفر از برادرش امام موسيعليه‌السلام سؤال كرد: قنات آبي در ميان قومي مشترك است، آيا به صلاح است (جايزاست؟) يكي از آنها حق آب خود را به نقد يا جنس بفروشد؟ فرمود: «بلي مانعي ندارد.»

۲ - عَن عبدالله الكاهلي قال سأل رجل أبا عبداللّهعليه‌السلام : و أنا عنده عَن قناة بين قوم لكلّ رجل منهم شرب معلوم، فاستغني رجل منهم عَن شربه، أيبيعه بحنطة او شعير قال: يبيعه بما شاء هذا ممّا ليس فيه شي‌ء»«۳» عبد الله كاهلي «كابلي» گويد: من پيش امام صادقعليه‌السلام بودم مردي از آن حضرت سؤال كرد؟ قناتي، در ميان قومي مشترك است. هر كس حق آب معيّني دارد، يكي از آنها از حق آب خود بي نياز شده مي‌خواهد آنرا به گندم يا جو بفروشد، (آياجائز است؟) فرمود: به هر چه دلش خواست بفروشد، اين از آن چيزهايي است كه اشكالي در آن نيست.

۳ - عَن سعيد الأعرج عَن ابي عبداللّهعليه‌السلام قال: سألته عَن الرّجل يكون له الشّرب معقوم في قناة فيها شركاء، فيستغني بعضهم عَن شربه، أيبيع شربه قال: «نعم، إن شاء باعه بورق و ان شاء باعه بحنطةٍ»«۱» سعيد اعرج گويد: از امام صادقعليه‌السلام سؤال كردم، درباره كسي كه با قومي در قنات آب شريك است، سپس از آن بي نياز مي‌شود، آيا مي‌تواند حق آب خود را بفروشد؟ فرمود: «بلي، اگر خواست به نقد (سكّه، اسكناس) و يا به گندم بفروشد

وجه جمع اين دو دسته روايت را بدين صورت مي‌توان گفت،

روايات اوّلي را به آب نهرها، جويبارهاي جريان يافته از كوهستانها و آبهاي خدادادي و عمومي كه بدون هزينه به دست مردم مي‌رسد، حمل كنيم؛

روايات دومي را به آبهايي كه وسيله اشخاص با هزينه شخصي آنها استخراج و مورد استفاده قرار گيرد.

چون كساني كه با زحمات و مخارج زياد چاه مي‌زنند و يا قنات احداث مي‌كنند حق اولويّت با آنهاست، خود استفاده كنند و يا بفروشند.

اما به فروش رساندن آبهاي روانِ بدون دخالت دست بشر، و نهرها و درياها كه مربوط به عموم مردم و مسلمين است، جايز نيست،

بايد همه، از آن استفاده كنند، مگر بنا به عللي كه در كتابهاي فقهي بيان گرديده اولويّتهايي پيدا كنند.

يا روايات أوّلي را به كراهت شديد، و دومي را بدون كراهت حمل كنيم؛

خلاصه فروختن آب براي مصرف ضروري انسانها يا حيوانات، به هر صورتي كه باشد، كار پسنديده‌اي به نظر، نمي‌آيد.

مگر اينكه در روايتِ سومي فرمود: به همسايه يابرادرت عاريه (امانت يا قرض) بده معنايش اين باشد كه بعد بتواني معادل آنرا بگيري و مورد بهره برداري قرار دهي در اين صورت بلا مانع است

۱۱ - نكوهش مصرف زياد آب!

۱۱ - نكوهش مصرف زياد آب! اصولًا اسراف وزياده روي در هر كاري از هر نظر، قابل نكوهش است، هيچ فرد سالم و صاحب عقل، در هيچ زمينه اي اقدام به اسرافكاري نمي‌كند، بخصوص در مورد آب كه مايه حيات و ريشه زندگي انسانها و حيوانات و نباتات است؛

نبايد در باره آن كوچكترين بي توجّهي و بي مهري، اعمال شود؛

چون مصرف بي رويّه و دور ريختن بي خود آب، زيرا هر قطره آب در ديد خردمندان و دور انديشان مساوي است با يك قطره (خون). در واقع خون، فرزند خلف و شيره جانِ آب است.

به امّيد روزي كه ارزش اين نعمت الهي را بدانيم و به قطره قطره آن ارج نهيم.

أبي عبداللّهعليه‌السلام قال: «السّرف في ثلاث ابتذالك ثوب صونك و القائك النّوي يميناً و يساراً و اهراقك فضلة الماء»«۱» امام صادقعليه‌السلام فرمود: «اسراف در سه چيز است:

۱ - در لباسي كه تورا نگه مي دارد، بي ارزش كني.

۲ - هسته ها را به چپ و راست بيندازي. (آن رابراي كاشتن يا چيز ديگر مورد استفاده قرار ندهي)

۳ - و زيادي آب را بر زمين بريزي.» (با اين كار شخصيّت خودرا نشان دهي)

در اين باره در اوّل كتاب ودر اول همين بخش توضيحاتي داده شد