ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین0%

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: نجم الدين طبسى
گروه: مشاهدات: 5532
دانلود: 1721

توضیحات:

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 140 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5532 / دانلود: 1721
اندازه اندازه اندازه
ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

نویسنده: نجم الدین طبسی

مترجم: محمدحسین شیرازی

مقدمه مترجم

از مسائلی که همواره از موارد اختلاف میان شیعه و سنی بوده، «متعه» یا «ازدواج موقّت» است.

شک نیست که نکاح متعه در آغاز اسلام و شاید پیش از آن، رایج و معمول بوده و اسلام هم آن را با تغییر و اصلاحاتی تأیید و تصویب کرده است؛ تا جایی که نخستین کودک متولّد شده از مهاجرین، یعنی عبد الله بن زبیر بن عوام، نتیجه این ازدواج است.

تا اینجای سخن، میان امّت اسلامی، اتفاق نظر وجود دارد و اختلاف تنها در «نَسخ» آن است.«۱»

بسیاری از علمای اهل سنت قائل به حلّیت آن در صدر اسلام‌اند و گروهی نیز پذیرفته‌اند که حلّیت متعه در زمان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و دوران أبوبکر و چند سال از خلافت خلیفه دوم استمرار داشته است. و خلیفه دوم بعد از گذشت چند سال از خلافت خود، در اثر برخورد با بعضی جریانات

______________________________

(۱). تفسیر فخر رازی، ج ۱۰، ص ۵۲

.(مشاهده فرزندی از راه متعه برای خواهرش و یا اقدام عمرو بن حریث و یا ) دچار احساسات شد و با این تصوّر که این مسأله در حوزه اختیارات خلیفه است، آن را با سخن معروف خود: «مُتْعَتَانِ مُحَلَّلَتانِ کَانَتَا عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ أَنَا احَرِّمُهُما وَ أُعَاقِبُ عَلَیْهِمَا» ممنوع نمود.

روشن است که پرداختن به مسألۀ حلّیت و جواز متعه به جهت خواسته‌های نفسانی و خواهش دل نیست، بلکه برای مبارزه و مخالفت با بدعت و اقامه سنت اسلامی است.

امام هادیعليه‌السلام به بعضی از شیعیان نوشت: در امر متعه اصرار نورزید، آنچه بر شماست، اقامه سنت و مخالفت با بدعت است، نه پیگیری و اصرار در این کار، به طوری که موجب تنفر و اعراض از زن و فرزند شود و سرانجام منجر به بدبینی و نفرین به ما خاندان رسالت گردد.

از مدّتها پیش در اندیشه بودم که اختلاف مذاهب اسلامی در مسائل فقهی و اعتقادی؛ از جمله متعه (ازدواج موقت)، از چه رو و از کجا است؟ مسأله‌ای که قرآن کریم نیز آن را مشروع می‌شمارد!

در این زمینه، کتاب‌های بسیاری را دیدم، تا اینکه به اثر ارزشمند و بسیار مفید «الزواج الموقت عند الصحابة و التابعین» برخوردم و آن را از جهات گوناگون، بدیع و پرفایده یافتم؛ چرا که منابع و مآخذ این اثر، همگی از کتب معتبر اهل سنت است و نیز از تعدادی از بزرگان صحابه و تابعین یاد کرده که اعتقاد به حلّیت متعه داشته‌اند.

سرانجام بر آن شدم که آن را به فارسی برگردانم تا خوانندگان فارسی زبان نیز از این اثر سودمند و ارزنده بهره‌مند شوند.

در اینجا مناسب دیدم که ترجم - سخنان آقای یزدی عضو شورای نگهبان در باره این کتاب را بیاورم:

این نوشتار، تحقیق دقیق و تتبّع عمیقی در مورد مسأله حیاتی و مهم در طبیعت انسان و جامعه و حکم اسلام است، در قرآن کریم نیز (در سوره نساء: ۲۴) آنجا که می‌فرماید:( وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ) به این مسأله اشاره کرده است، چون اجر و مزد، غیر از صداق و مهر است.

این اثر محقّق فاضل، متتبّع کامل نجم الدین طبسی نیز همانند سایر آثار چاپ‌شده او که من مشاهده کرده‌ام همانند نماز تراویح و ارسال و تکفیر و سایر آنها مانند سجن و تغریب و شایسته تقدیر و مناسب برای انتشار میان مسلمانان با اختلاف مذاهب آنان است. چون ایشان به وسیله کتب و احادیث مورد وفاق آنها (اهل سنت) به دور از تعصب و یا کلام توهین‌آمیز و استدلال ضعیف به تبیین حق پرداخته است. خداوند به او خیر کثیر و پاداش فراوان عنایت فرماید! در شرایط کنونی غیر از این شیوه را نمی‌طلبد و در دوران‌های اخیر نیز بسیاری از علمای بزرگ ما مانند سید شرف الدین در تمامی آثارش؛ مراجعات و نص و اجتهاد اینچنین استدلال کرده‌اند.

خداوند بهترین پاداش را بر ایشان مهیّا فرماید!

محمّد یزدی

۱۵/ ۳/ ۸۰

در خاتمه توفیقات مؤلف محترم و سایر خدمتگزاران به دین مبین اسلام و مذهب اهل بیت عصمت را از خداوند منّان خواستارم.

قم- محمد حسین شیرازی

مقدمه نویسنده

اشاره

الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* و الصلاة و السلام علی خیر خلقه محمّد بن عبد الله و أهل بیته الطاهرین.

از موضوعات و مسائل اختلافی میان مسلمانان، که حجم گسترده‌ای از بحث و گفتگو را به خود اختصاص داده، ازدواج موقت (متعه) است، که گروهی آن را با دلیل ثابت می‌کنند و عده‌ای منکرش می‌شوند، با اینکه روایات صحیح بسیاری بر اباحه و جواز آن تصریح دارد و با اینکه اصحاب پیامبر بزرگوار اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از وفات آن حضرت تا عصر خلفا و بعد از آن، همچنان ازدواج موقت را جایز می‌شمرده‌اند که در باره آن بحث خواهیم کرد.

در این زمینه دهها کتاب و صدها مقاله نوشته شده که همه آنها همچنان بر جواز متعه و نسخ نشدن آن تأکید دارد. نگارنده به جهت عدم تکرار و دوباره‌کاریِ آنچه نویسندگان و محقّقان محترم (که تلاش نیکشان مشکور باد!) تا کنون نوشته‌اند، دوست داشتم به گونه‌ای ویژه به این موضوع بپردازم و آن را با شیوه تازه‌ای مطرح سازم.

از این رو، تصمیم گرفتم اسامی گروهی از اصحاب و تابعین را گرد آورم که خود متعه و ازدواج موقت کرده‌اند و یا اینکه عقیده‌شان بر جواز متعه بوده است و نیز محدّثانی که در عصر خلفا و بعد از آن، در این زمینه روایت کرده‌اند و یا نظر فقهی‌شان بر جواز و حلّیت متعه است.

پس از تحقیق و بررسی کوتاه، به نام‌های ده‌ها تن از اصحاب و تابعین و برخوردم و گفته‌های آنان را، که بر جواز متعه دلالت داشت، گردآوری کرده و به جایگاه علمی و موقعیت اجتماعی آنها و مسائل دیگری که به این موضوع ارتباط داشت، پرداختم.

کتاب حاضر، دارای سه فصل است:

فصل نخست: در مورد آن دسته از اصحابی است که متعه را حلال شمرده و احیاناً به آن عمل نیز کرده‌اند.

فصل دوم: در باره تابعان و فقیهانی است که معتقد به جواز متعه هستند و شگفت آنکه بعضی از آنها فقط ازدواج موقت کرده (و از ازدواج دائم خودداری نموده‌اند).

فصل سوم: در بررسی مناقشات و پرسش‌هایی است که بر نسخ متعه دلالت دارند و نیز درباره روایاتی است که از متعه نهی می‌کنند و نیز بحث‌های دیگری که محل شبهه و سؤال خوانندۀ عزیز است.

وَ ما تَوْفِیقِی إِلّا بِاللّهِ، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ

نجم الدّین طبسی

شهر مقدس قم، ۳۰ ربیع الثانی ۱۴۲۱

فصل اوّل: صحابی ای که متعه را حلال شمرده و احیاناً به آن عمل کرده‌اند:

اشاره

۱ - عمران بن حصین

۲ - ابو سعید خدری

۳ - جابر بن عبد الله انصاری

۴ - زید بن ثابت انصاری

۵ - عبد الله بن مسعود

۶- سلمة بن اکوع

۷ - امام علی بن ابی طالبعليه‌السلام

۸ - عمرو بن حُریث

۹ - معاویة بن ابی سفیان

۱۰ - سلمة بن امیه

۱۱ - ربیعة بن امیه

۱۲ - عمرو بن حوشب

۱۳ - ابیّ بن کعب و

متعه یا ازدواج موقت

متعه، مقید کردن ازدواج و نکاح است به وقت مشخص با مهریه معلوم.

۱ - ابن برّاج می‌گوید: متعه، ازدواجی است که برای زمان مشخص و با مهریه‌ای معلوم باشد.«۱»

۲ - ابن قدامه گوید: ازدواج متعه، به این معناست که شخصی با زنی برای مدتی مشخص ازدواج کند؛ مثل آنکه پدری بگوید: دخترم را به ازدواج تو درآوردم برای مدت یک ماه یا یک سال، یا تا پایان مراسم حج و یا تا آمدن حاجیان از سفر حج، خواه آن مدت معلوم باشد یا مجهول.«۲»

گفتنی است اگر مدت این ازدواج مشخص نباشد، متعه باطل است و همچنین اگر مدت ازدواج و پایان آن ذکر نشود، ازدواج دائم منعقد می‌گردد.«۳»

۳ - در کتاب «نظم المستعذب» نیز آمده است: متعه، از متاع گرفته

______________________________

(۱). المهذّب، ج ۲، ص ۱۷۹

(۲). المغنی، ج ۶، ص ۶۴۲

(۳). شرایع الاسلام، ج ۲، ص ۳۰۶

شده و متاع چیزی است که تا زمانی از آن استفاده شود و تمتّع نیز بهره بردن از چیزی است تا هنگامی که مدّت و زمان آن به پایان برسد.«۱»

اشاره

بنابر آنچه از تاریخ و روایات معتبر و نظریات فقهای اهل سنت برمی‌آید، گروهی از صحابه، حتی بعد از رحلت پیامبر بزرگوار اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؛ یعنی در زمان خلافت خلفا و نیز بعد از آنان، اعتقاد به ازدواج موقت داشته‌اند و نظریه فقهی آنان این بوده که متعه جایز و مباح است.

اکنون به بیان نامهای برخی از آنها و جایگاه علمی و اجتماعی‌شان و نیز دلایل التزام آنان به ازدواج متعه می‌پردازیم:

۱ - عمران بن حصین خزاعی (متوفای ۵۲ ه.)

اشاره

الف) در کتاب صحیح بخاری آمده است: عمرانرضي‌الله‌عنه می‌گوید: آیه متعه در قرآن نازل شد، ما و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن عمل می‌کردیم و آیه دیگری نیز نازل نشد که آن را حرام نماید و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز در زمان حیاتش هرگز از آن نهی نکرد. مردی با نظر خودش (در نهی از متعه) چیزی گفته است.«۲»

عسقلانی می‌نویسد: مقصود از مردی که در این روایت آمده، خلیفه

______________________________

(۱). نظم المستعذب، ج ۲، ص ۴۷؛ الفقه علی المذاهب الأربعة، ج ۴، ص ۶۰

(۲). صحیح بخاری، ج ۳، ص ۱۰۴، کتاب التفسیر، باب قوله تعالی: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ »؛ (مائده: ۸۷)

دوم، عمر بن خطاب است.«۱»

ب) احمد، امام مذهب حنبلی، در کتاب مسند با سند معتبر، که همگی- از نظر آنان- ثقه و مورد اعتمادند، از عمران بن حصین نقل می‌کند که او می‌گوید: آیه متعه در قرآن نازل شد، ما و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز به آن عمل می‌کردیم و هیچ آیه‌ای که آن را نسخ کند، نازل نشد و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم تا زنده بود، از آن نهی نکرد.«۲»

ج) محمّد بن حبیب هاشمی گوید: عمران بن حصین از صحابه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود که متعه را جایز می‌شمرد و به آن اعتقاد داشت.«۳»

د) ثعلبی گفته است: نکاح متعه را فقط عمران بن حصین و عبد الله بن عباس و برخی از اصحاب او و طایفه‌ای از اهل بیت تجویز کرده‌اند.«۴»

د) رازی می‌گوید: عمران بن حصین گفته است: آیه متعه در قرآن نازل شد و آیه‌ای نیز که آن را نسخ کند، نازل نشد و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز ما را به انجام آن امر

______________________________

(۱). فتح الباری، ج ۸، ص ۳۴؛ شرح نووی، ج ۸، ص ۲۰۵؛ ارشاد الساری، ج ۱۰، ص ۶۱؛ عمدة القاری، ج ۱۸، ص ۱۱۱؛ البته بعضی آن را به «متعۀ حج» تفسیر کرده‌اند که خلاف ظاهر است، بلکه مراد ازدواج موقت متعه است، چنانکه تفسیر رازی نیز گفته است.

(۲). مسند احمد، ج ۴، ص ۴۳۶

(۳). المحبّر، ص ۲۸۹، علامة نسابة، ابو جعفر محمد بن حبیب هاشمی (متوفای ۲۴۵ ه.)، ذهبی می‌گوید: صاحب کتاب محبّر اخباری، راستگو، واسع الروایه، آشنا به زمان و خبره در آن و او فرزند ملاعنه است که به مادرش منسوب شده، او از هشام بن محمد کلبی و دیگران گرفته و محمد بن احمد بن عرّابه کوفی از او روایت نقل کرده، ابو سعید حسن بن الحسین شکری و ابو روبۀ بغدادی و دیگران؛ تاریخ الاسلام، حوادث سال ۲۴۱. ۲۵۰، ص ۴۲۳

(۴). الکشف البیان، ج ۳، ص ۲۸۷

کردند و ما از آن بهره می‌بردیم و پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دنیا رفت، در حالی که ما را از آن نهی نکردند، سپس مردی با نظر خودش (در نهی از متعه) چیزی گفت.«۱»

به نظر می‌رسد مراد وی از آن مرد، عمر بن خطاب است، چنانکه رازی نیز گفته است.

و) قرطبی نوشته است: ازدواج متعه را جز عمران بن حصین و بعضی از صحابه کسی جایز نشمرده‌اند.«۲»

عمران بن حصین کیست؟

۱ - جزری می‌گوید: عمران بن حصین در سال جنگ خیبر اسلام آورد و در چند غزوه با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شرکت کرد و خلیفه دوم، عمر او را برای ترویج احکام به بصره فرستاد. او در بصره از فضلای صحابه به شمار می‌رفت.

عبد الله بن عامر، قاضیِ بصره‌اش کرد. او مدت کوتاهی قاضی بود تا اینکه استعفا کرد و عبد الله نیز استعفایش را پذیرفت.

محمد بن سیرین گوید: هیچ‌یک از اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بصره را برتر و والاتر از عمران بن حصین نمی‌شناختیم و او مستجاب الدعوه بود.«۳»

۲ - ذهبی گوید: عمران بن حصین، الگو، پیشوا و از اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود که در سال هفتم اسلام آورد و روایات زیادی در صحاح سته از وی نقل شده است. بخاری و مسلم در نُه حدیثِ او اتفاق دارند و چهار حدیث در

______________________________

(۱). تفسیر کبیر، ج ۱۰، ص ۵۳؛ تفسیر الکشف و البیان، ج ۳، ص ۲۸۶

(۲). تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۳۳

(۳). اسد الغابه، ج ۴، ص ۱۳۸

صحیح بخاری و نُه حدیث نیز در صحیح مسلم به طور خاص از او نقل شده است و احادیث مسند او به یکصد و هشتاد روایت می‌رسد.«۱»

همانگونه که پیشتر اشاره شد، گفته‌اند عمران بن حصین در سال جنگ خیبر اسلام آورد و حال آنکه گروهی ادعا کرده‌اند که در آن سال متعه حرام شده است.

اما نظریه شیعه: مرحوم مجلسی او را ممدوح و مامقانی حسن شمرده‌اند. مرحوم تستری نیز او را پذیرفته است.«۲»

۲ - ابو سیعد خدری (متوفای ۷۴ ه.)

اشاره

الف) ابن حزم می‌گوید: از جمله کسانی که همچنان بر حلال بودن متعه باقی بود، ابو سعید خدری است.«۳»

ب) ابو سعید خدری و جابر می‌گویند: ما تا نیمی از خلافت عمر متعه می‌کردیم، تا اینکه عمر در قضیه عمرو بن حریث، مردم را از آن نهی کرد.«۴»

ابو سعید خدری کیست؟

ذهبی می‌گوید: ابو سعید خدری، پیشوا، مجاهد و مفتی مدینه بود. او در جنگ خندق و بیعت رضوان نیز حضور داشت. از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بسیار حدیث نقل کرده است. وی یکی از فقها و مجتهدان بود بعضی گفته‌اند: در

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۰

(۲). تنقیح المقال، ج ۲، ص ۳۰؛ قاموس الرجال، ج ۸، ص ۲۴۲

(۳). المحلی، ج ۹، ص ۵۱۹؛ شرح زرقانی، ج ۳، ص ۱۵۴

(۴). عمدة القاری، ج ۸، ص ۳۱۰

میان اصحاب جوان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کسی از او عالم‌تر نبوده است.

در صحاح سته از او روایت آمده و احادیث مسند او به هزار و صد و هفتاد می‌رسد. صحیح بخاری و مسلم به اتفاق، چهل و سه روایت از او آورده‌اند. صحیح بخاری شانزده روایت و صحیح مسلم پنجاه و دو روایت به طور خاص (غیر از روایات مشترک) از او نقل کرده‌اند.«۱»

نکته قابل توجه آن است که این صحابی که منصب فتوا را بر عهده داشته، همانگونه که دقت می‌کنید، بر التزام عملی خود به ازدواج موقت تصریح دارد که عمر مردم را از متعه نهی کرده است، نه اینکه در نهی از آن به نسخ قرآن یا نهی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم استناد نماید.

امّا از نظر ما: مرحوم مامقانی، ایشان را توثیق کرده است.«۲»

۳ - جابر بن عبد الله انصاری (متوفای ۷۸ ه.)

اشاره

الف) در صحیح مسلم آمده است: محمد بن رافع، از عبد الرزاق، از ابن جریج و او از ابو زبیر نقل کرده که می‌گوید: از جابر بن عبد الله شنیدم که می‌گفت: ما، در زمان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و أبو بکر با یک مشت خرما و آرد متعه می‌کردیم، تا اینکه عمر در قضیه عمرو بن حریث مردم را از آن نهی کرد.«۳»

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۷۲؛ المحبّر، ص ۴۲۹؛ تاریخ بغداد، ص ۱۸۰؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۸۹؛ الوافی بالوفیات، ص ۱۴۸

(۲). تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۱

(۳). صحیح مسلم، ج ۱، ص ۶۲۳؛ مصنف عبد الرزاق، ج ۷، ص ۴۹۹؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۳۸۰؛ بدایة المجتهد، ج ۲، ص ۵۸

ب) در صحیح مسلم همچنین آمده است: حسن حلوانی از عبد الرزاق و او از ابن جریج نقل کرده که گفت: عطا می‌گوید: جابر بن عبد الله از عمره برگشته بود و ما، در منزلش بودیم، مردم از او پرسش‌هایی پرسیدند و سپس از متعه سخن به میان آمد، جابر گفت: آری، ما در زمان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و أبو بکر و عمر متعه می‌کردیم.«۱»

ج) طبری گوید: از جابر نقل شده است که می‌گفت: مردم زنها را متعه می‌کردند تا اینکه عمر بن خطاب آنان را نهی کرد.«۲»

ه) محمد بن جعفر از شعبه نقل می‌کند و می‌گوید: شنیدم که قتاده از ابی نضره نقل می‌کرد: ابن عباس به (حلّیت) متعه نظر می‌داد و ابن زبیر از آن نهی می‌کرد، پس من (درباره متعه) با جابر بن عبد الله مطالبی گفتم، او در این هنگام گفت: جریان تحریم متعه نزد من است؛ ما در زمان پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متعه می‌کردیم، تا اینکه دوران عمر رسید و او بپا خاست و گفت: خداوند برای پیامبرش هرچه را خواست، حلال کرد و قرآن نیز جایگاه آن را مشخص نمود؛ حج و عمره را آنگونه که خداوند فرمان داده انجام دهید و با زنان، آن‌طور که خداوند دستور داده ازدواج کنید، لیکن مردی را نزد من نیاورند (که تا مدت معین- متعه- ازدواج کرده است) مگر آنکه او را سنگسار خواهم کرد.«۳»

______________________________

(۱). همان

(۲). کنز العمال، ج ۱۶، ص ۵۲۰، ح ۴۵۷۱۹؛ الحاوی الکبیر، ج ۱۱، ص ۴۵۵؛ شرح زرقانی، ج ۳، ص ۱۵۴

(۳). ابن شبه، تاریخ المدینه، ج ۲، صص ۷۲۰- ۷۱۹

و) از عمرو بن دینار، از جابر بن عبد الله نقل می‌کند که گفت: در عصر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و در زمان أبو بکر و عمر زنان متعه می‌شدند تا اینکه قضیه عمرو بن حریث پیش آمد و عمر گفت: ما متعه می‌کردیم و بر آن وفادار بودیم اما می‌بینیم که شما متعه می‌کنید و وفا نمی‌کنید، پس ازدواج کنید و از متعه بپرهیزید.«۱»

جابر بن عبد الله انصاری کیست؟

ذهبی گوید: او پیشوای بزرگ، مجتهد، حافظ قرآن، از اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و فقیه و از کسانی بود که در بیعت رضوان حضور داشت. علوم زیادی از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت کرده است و در زمان خود مفتی مدینه بوده و احادیث مسند او به هزار و پانصد و چهل می‌رسد.

صحیح بخاری و مسلم در نقل پنجاه و هشت حدیث از وی اتفاق دارند و صحیح بخاری بیست و شش حدیث و صحیح مسلم یکصد و بیست و شش حدیث از او- به طور خاص و منفرد- نقل کرده‌اند.«۲»

آیا می‌توان گفت کسی که مفتی مدینه و از فقیهان بزرگ و روایت کننده علوم فراوان از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، حرمت متعه و نسخ آن را نداند و این مسأله بر او مخفی بماند؟

و نکته دارای اهمیت اینکه، جابر با لفظ جمع می‌گوید: «کنّا نستمتع»؛ یعنی ما متعه می‌کردیم. بنابراین، معلوم می‌شود که این مسأله در میان

______________________________

(۱). ابن شبه، تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۷۱۷

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۹۲

اصحاب، تا زمان خلافت عمر شایع و رایج بوده است.

۴ - زید بن ثابت انصاری (متوفی ۵۵ ه.)

اشاره

هاشمی گوید: از میان صحابه کسی که متعه را حلال می‌شمرد، زید بن ثابت انصاری بود.«۱»

زید بن ثابت کیست؟

به گفته ذهبی: زید بن ثابت، پیشوای بزرگ، شیخ قاریان و مفتی مدینه و کاتب وحی بود و کسی بود که در زمان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرآن را گردآوری می‌کرد.

ابن عمر می‌گوید: زید بن ثابت در زمان خلافت عمر عالم و دانشمند مردم بود. سلیمان بن یسار نیز می‌گوید: عمر و عثمان در واجبات و فتوا و قرائت قرآن و قضاوت، کسی را بر زید بن ثابت مقدم نمی‌داشتند.

مالک می‌گوید: پیشوای مردم در نزد ما، بعد از عمر، زید بن ثابت است. ابن عباس نیز می‌گوید: همه اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به خوبی می‌دانند که زید بن ثابت از راسخان در علم است.

و أبو هریره گفته است: او دانشمند این امت است.«۲»

نیک بنگرید، کسی که عالم و دانشمند مردم بوده و در فتوا و قرائت از

______________________________

(۱). المحبّر، ص ۲۸۹

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۴۳۷

دیگران جلوتر است و از راسخان در علم به شمار می‌آید، قائل به حلال بودن متعه است و هرگز به نهی عمر بن خطاب اعتنا و اعترافی ندارد و نهی او را بیانگر نسخ قرآن و یا منع رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نمی‌داند!

زید بن ثابت در نگاه ما

مامقانی گوید: در بیان حال او کافی است که بگوییم: زید بن ثابت عثمانی مذهب بوده است.

به نظر می‌رسد مامقانی این مطلب را از قول ابن اثیر نقل کرده که می‌گوید: زید بن ثابت عثمانی مذهب بود و در هیچ یک از جنگها با علیعليه‌السلام شرکت نداشت.

امام باقرعليه‌السلام نیز می‌فرماید: شهادت می‌دهم که زید بن ثابت در واجبات، به حکم جاهلیت فتوا داده است.

و امّا موضوع جمع‌آوری قرآن، که به او نسبت داده‌اند، مورد شک و تردید است. آیت اللّه خویی به تفصیل به آن پرداخته‌اند.«۱»

۵ - عبد الله بن مسعود (متوفای ۳۲ ه.)

اشاره

الف) ابن حزم می‌گوید: بعد از وفات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گروهی از اصحاب سلف از جمله ابن مسعود بر حلال بودن متعه باقی ماندند.«۲»

______________________________

(۱). تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۶۲؛ قاموس الرجال، ج ۴، ص ۵۴۲؛ معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۳۳۶؛ أسد الغابه، ج ۲، ص ۲۲۲؛ البیان فی تفسیر القرآن، ص ۲۵۷

(۲). المحلی، ج ۵، ص ۵۱۹ و شرح زرقانی، ج ۳، ص ۱۵۴

ب) شیخ مفید از محبّر نقل می‌کند که: ابن مسعود قائل به جواز متعه بود.«۱»

ابن مسعود کیست؟

ذهبی گوید: او پیشوا، دانشمند، فقیه امت و از کسانی است که سبقت در دین داشت و از برگزیدگان جهان بود. در جنگ بدر شرکت کرد و دو بار (با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) هجرت داشت و در روز یرموک نگهبان و امانت‌دار غنائم بود و فضیلت‌های او بسیار بوده و علوم زیادی را نقل کرده است.

پیامبر بزرگوار اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در شأن او فرمود: «تو جوان علم‌آموزی هستی!» و عبد الله بن مسعود یکی از چهار نفری است که در جنگ احد تا آخر در کنار پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باقی ماند.

ابو مسعود انصاری می‌گوید: به خدا قسم! بعد از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کسی را آگاهتر به کتاب خدا از ابن مسعود سراغ ندارم.

از علیعليه‌السلام در مورد ابن مسعود پرسیدند، فرمود: ابن مسعود قرآن را قرائت کرد و آن را با دقت و تأنی همراه نمود؛ چه نیک عمل کرد و به سنت نیز آگاهی یافت.

صحیح بخاری و مسلم در شصت و چهار حدیثِ او اتفاق دارند و صحیح بخاری بیست و یک حدیث و صحیح مسلم سی و پنج حدیث، به طور جداگانه، از او نقل کرده‌اند و احادیث او در مسند «بقی»، با مکررات به چهل و هشت مورد می‌رسد.«۲»

______________________________

(۱). مصنفات شیخ مفید، ص ۹؛ الاعلام بما اتّفقت علیه الامامیه من الاحکام، ص ۳۶

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۴۶۱؛ طبقات ابن سعد، ج ۳، ص ۱۰۶؛ تاریخ خلیفه، ص ۱۰۱؛ الجرح و التعدیل، ج ۵، ص ۱۴۹؛ تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص ۴۳

قابل توجه و دقت است کسی که آنان اعتراف دارند که دانشمند، فقیه امت و دانا به کتاب خداوند بود، قائل به جواز متعه است.

در مورد ابن مسعود باید گفت: که او با حکومت همراه شد و به آنها تمایل داشت و بالأخره از علیعليه‌السلام تبعیت نکرد.«۱»

گرچه بعضی مانند مامقانی او را از ثقات می‌دانند.«۲»

۶ - سلمة بن اکوع (متوفای ۷۴ ه.)

اشاره

هاشمی گوید: از کسانی که معتقد به جواز متعه بود، سلمة بن اکوع اسلمی است.«۳»

سلمة بن اکوع کیست؟

ذهبی می‌گوید: بعضی گفته‌اند: او در جنگ موته حضور داشت و در بیعت رضوان نیز شرکت کرد.

سلمه می‌گوید: با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا پای جان بیعت کردم و در هفت غزوه با ایشان همراه شدم.

و بازمی‌گوید: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بارها کسی را در پی من فرستاد و بارها دست بر صورتم کشید و بارها به تعداد انگشتان دو دستم برایم استغفار کرد.

______________________________

(۱). معجم رجال الحدیث، ج ۱۰، ص ۲۲۲؛ قاموس الرجال، ج ۶، ص ۶۰۴؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۵

(۲). المحبّر، ص ۲۸۹؛ حاوی کبیر، ج ۱۱، ص ۴۵۵؛ شرح زرقانی، ج ۳، ص ۱۵۴؛ مسائل الصاغانیة، ص ۳۸

(۳). همان

زیاد بن مینا می‌گوید: ابن عباس و سلمة بن اکوع با افراد دیگری در مدینه صاحب فتوا بودند و بعد از مرگ عثمان تا پایان عمر حدیث نقل می‌کردند در صحاح سته از او حدیث نقل شده است و حدیث او از عالی‌ترین احادیث صحیح بخاری است.«۱»

ابن اکوع بعد از وفات عثمان نیز نقل حدیث می‌کرد و گویا آن زمان، آغاز رفع سختگیری و فشار از نقل حدیث پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود که این محدث و مفتی، معتقد به جواز متعه بود و برای نهی خلیفه دوم اهمیتی نمی‌دهد، چون این نهی بر گرفته از اجتهاد و رأی او بوده است.

مرحوم مامقانی او را شیعه و ممدوح شمرده، روایتش را حسن می‌داند.«۲»

و نمازیرحمه‌الله نیز او را ممدوح و جزو یاران امیر مؤمنانعليه‌السلام می‌داند.«۳»

۷ - علی بن ابی طالبعليه‌السلام (شهادت ۴۰ ه.)

اشاره

الف) هاشمی گوید: از میان صحابه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علی بن ابی طالبعليه‌السلام قائل به جواز متعه بود.«۴»

ب) رازی می‌گوید: طبری از علی بن أبی طالبعليه‌السلام روایت کرده که فرمود:

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۳۲۶؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۴۸؛ معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۲۰۱؛ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۲۱۰

(۲). تنقیح المقال، ج ۲، ص ۴۸

(۳). مستدرکات علم الرجال، ج ۴، ص ۱۰۶

(۴). الاعلام، ص ۳۷، در تذکرۀ شیخ مفید از محبر نقل شده است ولی در چاپ جدید آن آن را حذف کرده‌اند.

اگر عمر مردم را از متعه نهی نمی‌کرد، جز انسان بدبخت مرتکب زنا نمی‌شد.«۱»

ج) رازی همچنین گفته است: اگر برای نهی از متعه ناسخی وجود داشت، قطعاً به وسیله اخبار متواتر و یا خبر واحد معلوم و مشخص می‌شد. اگر با اخبار متواتر مشخص شده است، چگونه ممکن است علی بن ابی طالبعليه‌السلام و عبد الله بن عباس و عمران بن حصین آن را انکار کنند و با آن مخالفت نمایند؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟«۲»

د) ابن حزم می‌گوید: در باره قول به جواز متعه، از علی بن أبی طالب نظریات مختلفی نقل شده است.«۳»

علی بن ابی طالبعليه‌السلام کیست؟

چه می‌توان گفت درباره کسی که دروازه شهر علم و حکمت است.

کسی که او با قرآن و قرآن با اوست. کسی که او با حق و حق نیز با اوست و بالأخره کسی که اگر نبود، خلفا هلاک می‌شدند، بلکه اگر نبود، خیمه دین، ستون و عمودی نداشت!

چه می‌شود گفت درباره کسی که پیامبر عظیم الشأن اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در شأن او فرمود: هر کس می‌خواهد به آدمعليه‌السلام در حلمش و به ابراهیمعليه‌السلام در مقام خلیل بودنش و به موسیعليه‌السلام در مناجاتش و به یحییعليه‌السلام در زهدش

______________________________

(۱). تفسیر کبیر، ج ۱۰، ص ۵۰؛ کنز العمال، ج ۱۶، ص ۵۲۲، ح ۴۵۷۲۸؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۴۰

(۲). تفسیر کبیر، ج ۱۰، ص ۵۲

(۳). المحلّی، ج ۹، ص ۵۲۰

و به عیسیعليه‌السلام در وقارش بنگرد، پس به علی بن ابی طالب نظر کند.«۱»

علیعليه‌السلام کسی است که پیامبر بزرگوار اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مورد او می‌فرماید:

تا علی زنده است، زمین از من خالی نیست. باقی مانده و جانشین من در دنیا علی است. علی در دنیا جانشین من است بعد از من.

او چونان پوست من، گوشت من، استخوان من، خون من، رگهای من، برادر و وصی من در میان اهل بیتم و جانشینم در میان امتم و وفا کننده به عهد و پیمان من و ادا کننده دَیْن من و در سختی‌های کار همراه من است.

علی کافران را در کنار من به خاک و خون کشید و در هنگام وحی مرا دید و همراهی‌ام کرد.

غذای نیکان و ابرار را با من خورد و بارها جبرئیل در روز روشن با او مصافحه کرد و گونه راستش را بوسید و به من گواهی داد که علی از پاکیزگان و برگزیدگان است و من نیز به شما ای مردم، گواهی می‌دهم که تا علی در میان شماست، پرسش‌های خود را از کسی جز او نپرسید.«۲»

۸- عمرو بن حریث (متوفای ۸۵ ه.)

اشاره

وی از کسانی است که در زمان خلافت عمر بن خطاب اقدام به ازدواج موقت کرد و عبد الرزاق در مصنف خود و طبری نیز در تفسیرش از جابر بن عبد الله انصاری آن را نقل کرده‌اند.

______________________________

(۱). تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۲۲۵، نک: تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۸۸؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۹۶، فضائل علیعليه‌السلام .

(۲). تفسیر فرات کوفی، ص ۱۵۴، ح ۱۹۲؛ بحار الانوار، ج ۴۲، ص ۳۱۰